از مدیریت منابع گرفته تا درگیر شدن با تامینکنندگان و برخورد با درگیری تیمی، رهبری یک پروژه به معنای حضور دائمی در مذاکرات است. یک مدیر پروژه موثر، اغلب یک مذاکره کننده ماهر است که توانایی حفظ محتوای طرفهای درگیر را دارد و همیشه در جهت یک هدف واحد کار میکند.
بحثهای اجتنابناپذیر درباره بودجهها، خزش دامنه (Scope creep)، منابع و جدولهای زمانی، اگر با درایت مدیریت نشوند میتوانند به راحتی تبدیل به دشمن موفقیت پروژه شوند و مدیران پروژه باهوش به طور غریزی میدانند چه زمانی و چگونه تکنیکهای متقاعدکنندهای را به کار برند که از آسیبرسانی به روابط محل کار جلوگیری کند.
بسته به موقعیتی که در دست است، مدیران پروژه ممکن است سبکهای مختلف مذاکره را اعمال کنند و مهم است که این توانایی را داشته باشند که در هر سناریوی مفروض، کدام اقدام مؤثرتر است. در جایی که برخی ممکن است خواستار سازش شوند (که معمولا در آن توافق با طرف مقابل حاصل میشود)، برای مثال، برخی دیگر ممکن است خواستار همکاری (که در آن راه حل برد-برد حاصل میشود) یا رقابت (که در آن یک پروژه در حال کنترل است) باشند. مهم نیست که آنها چه سبکی را انتخاب میکنند، دانستن اینکه چگونه به طور موثر این تاکتیکهای مذاکره را هدایت کنند، یک ابزار حیاتی برای مدیران پروژه موفق است و بعد از ارتباط موثر دومین مهارت مدیریت پروژه است که بسیار کاربردی میباشد.
@project_school