خانم بانکدار @khanombankdar Channel on Telegram

خانم بانکدار

@khanombankdar


روزهای ساده من، یک مادر ِکارمند بانک
@khanombankdarbot

خانم بانکدار (Persian)

خانم بانکدار یک کانال تلگرام فعال است که توسط یک مادر و کارمند بانک اداره می‌شود. این کانال به شما امکان می‌دهد تا زندگی روزمره یک مادر و کارمند بانک را از نگاه داخلی بررسی و به اشتراک بگذارید. با دنبال کردن این کانال، می‌توانید از تجربیات و دغدغه‌های یک مادر و کارمند بانک باخبر شوید و از نکات مهم آنها استفاده کنید. خانم بانکدار نه تنها یک مادر مهم و سرزنده است، بلکه یک کارمند با تجربه نیز. اگر به دنبال یادگیری از تجربیات موثر و هوشمندانه یک مادر و کارمند بانک هستید، پیشنهاد می‌شود که این کانال را دنبال کنید. برای دسترسی به محتوای این کانال، می‌توانید نام کاربری @khanombankdarbot را در تلگرام سرچ کنید.

خانم بانکدار

30 Jan, 13:39


هر هفته یه کتاب با خودم میبرم روستا که بخونم ولی اینقد کار هست اونجاها که نمیرسم.
این هفته اینو میبرم. ببینیم میرسم لاشو باز کنم یا نه. 😅😍

خانم بانکدار

30 Jan, 13:01


باید حاضر شم برم روستا پیش مامانم ولی اینقدر خسته ام جسمی و روحی که نمیتونم از جام پاشم. 😅 هفته پیشم نرفتم. سه شنبه هم که تعطیل بود نرفتم امروزم اگه نرم دیگه مغضوب واقع میشم!😂😂

خانم بانکدار

30 Jan, 12:57


ولی اون ضمانتنامه ۲۰ میلیاردی اون شرکت دیگه رو صادر کردم. دو تا وام فرزندآوری ریختم. یه وام خرید کالا. کلی ضمانتنامه تمدید داشتم که باید تمبر و پرفراژ میزدم و پاکت میذاشتم. امروز اینارو هم انجام دادم و گذاشتم که پست بشه برای ذینفعان.
یکی ازون فرزندآوری ها وقتی اومد امضای آخر رو بزنه خیلی خوشحال بود‌ گفت دقیق شنبه همینقد چک دارم و نگران بودم که چکارش کنم. 😍

خانم بانکدار

30 Jan, 12:54


بالاخره امروزم گذشت. با وجود همه تلاشها، نتونستیم این ضمانتنامه رو برای مشتری صادر کنیم و بازی رو به بانک رقیب باختیم. 🥺😔 وقتی استعلام بانک مرکزی گرفتم برای مشتری و دیدم بانک همسایه راحت براش وام رو ریخته و ضمانتنامه رو صادر کرده واقعا غمم گرفت. اینهمه از دیروز تلاش کردیم ولی از دستمون رفت. موندم چطور بانک صادرات وام سی میلیاردی رو بدون گواهی مالیاتی واریز کرد؟ راه دررو دارن حتما وگرنه سیستم خطا میده و رد نمیکنه.
خب اینم ازین.

خانم بانکدار

30 Jan, 04:54


در کنار همه مسائل بالا ، اینم اضافه کنین. 😭 قطعی و خطای سیستم!

خانم بانکدار

30 Jan, 04:46


امروز یه پرونده سنگین دارم. 🥺 یه ضمانتنامه چندهزار میلیاردی که قبلش باید براشون یه وام چندصد میلیاردی واریز کنم. مجوز مالیاتی بگیرم و بعد ضمانتنامه رو صادر کنم. پیش روم یه روز سخت با فشار عصبی زیااااااد و تلفن زدن‌ها و هماهنگ کردن‌ها و کسب تکلیف کردن‌ها و استرس نرسیدن به آخروقت و نشدن های بسیار زیادتر هست. 🥺😢
تازه یه شرکت دیگه هم یه ضمانتنامه شرکت در مناقصه خواسته عجله ای بیست میلیاردی!
پرونده های روتین و تلفن‌ها و مشتریهای حضوری هم که به کنار.

خانم بانکدار

29 Jan, 17:56


نمایی از شهر بیرجند در دوره قاجار
@Qajarpic

خانم بانکدار

29 Jan, 16:02


https://t.me/c/1188179747/14842
همیشه با علاقه کانال خانم دکتر آنا رو میخونم. معلومه که هستم! 😍😍
ممنونم عزیزم. امیدوارم هرچه سریعتر و راحت‌تر این روزهای سخت طرحتون بگذره و به آرامش برسین.

خانم بانکدار

29 Jan, 12:29


یه مشتری خانم امروز اومد جلو باجه ام خیلی آروم گفت توروخدا میشه از سرویس بهداشتیتون استفاده کنم. پریودم و حالم بده. گفتم پس چرا بیرونی با این حال؟
یه پسر کوچولو هم باهاش بود. چون حراست گیر میده کسی غیر کارمندها بره تو زیرزمین، خودم باهاش رفتم بچه شو نگه داشتم که بره و بیاد.

خانم بانکدار

29 Jan, 12:26


از همون لحظه ای که پست قبل رو گذاشتم با سرعت چهارایکس دارم کار میکنم و حتی وقت چایی خوردن یا دسشویی رفتن نداشتم. الان هم نیم ساعت پاس گرفتم رفتم دخترم رو بردم خونه داداشم تحویل دادم که تنها نمونه و دوباره برگشتم که کمربندارو سفت کنیم و بشینیم تا ۶ عصر بکوب کار کنیم. بدون ناهار تازه.
واقعا نمی‌فهمم اون مراجع تقلیدی رو که فتوا میدن حقوق من کارمند بدبخت بانک حرومه. با اینهمه تقلایی که میکنیم. 🥺😢

خانم بانکدار

29 Jan, 07:07


آموزش لهجه بیرجندی: یَگ دووی
(yag dow)
یعنی یک بار!
😁😍

خانم بانکدار

29 Jan, 06:33


تا اینجا دو تا فرزندآوری و دو تا ازدواج رو واریز کردم. 😍😍😍

خانم بانکدار

29 Jan, 04:36


وای بچه ها! 😂
پرونده یه آخوندی معوق شده قسطهاش رو نداده. رئیس الان بهش زنگ زد بعد شنیدم که داره میتوپه که حاج آقا ان شاالله ماشالله شما مال جای دیگه ست، تو بانک فقط باید پول بریزین وگرنه پرونده تونو میفرستم برای وکیل بانک!😅

خانم بانکدار

29 Jan, 03:52


سلام از صبح چهارشنبه ده بهمن! صبحی که شبیه شنبه‌ ست!
خدا کنه امروز سیستمها درست باشه بتونم پرونده هامو کم کنم. دو ماهه که رئیس افتاده رو دنده لج با پرونده های تکلیفی یعنی همین ازدواج و فرزندآوری و اشتغالزایی زندانی‌ها و بهزیستی و اینجور وامها. البته دستور از بالاست ولی خب گفتن کم کم بریزین. رئیس من گفته کلا نریز. اینه که این طفلکها افتادن تو انتظار. هی زنگ میزنن هی میان و من مجبورم بگم واریز مجوز ندارم. مجوز بیاد چشم. امروز دیگه واریزشون میکنم بعضی هارو. گناه دارن🥺😢

خانم بانکدار

27 Jan, 10:38


خب، سنگ نبارید ولی کلهم اجمعین سیستم‌های بانک مرکزی قطع بود. در نتیجه؟ هییییییییچ کاری نتونستم بکنم. 😭

خانم بانکدار

27 Jan, 03:54


امروز از آسمون سنگ هم بباره من این ۸ تا پرونده قرض‌الحسنه رو واریز میکنم. 🥺🥺

خانم بانکدار

26 Jan, 20:27


خانم بانکدار پرتلاش و مهربان تولدتون رو تبریک میگم.

امیدوارم همیشه زندگیتون پر از موفقیت و شادی باشه...

خانم بانکدار

26 Jan, 19:05


مادر دختری، امشب تو هوای سردِ سگ کش، رفتیم پارک بستنی خوردیم و تا تونستیم از ته دل خندیدیم! 😂😂😍

خانم بانکدار

26 Jan, 19:01


چقدررررر امروز خوش گذشت بهم با تبریکهاتون! 😍😍😍😍 از صمیم قلبم از همتون ممنونم. خیلی بهم چسبید. عمر همتون طولانی همراه با آرامش و پول و خوشبختی باشه. مرسی! 🥺😢😍😍😍😍😍

خانم بانکدار

22 Jan, 10:15


فکت ثابت شده: مشتری ای که بعد بسته شدن در شعبه با خواهش و التماس میاد تو شعبه و میگه فقط یه لحظه، سخت‌ترین و پرکارترین و وقتگیرترین خواسته هارو داره.

خانم بانکدار

22 Jan, 05:51


سیستم واریز وام مرابحه مون یه باگ داره که خیلی رو اعصاب میره گاهی. اینطوریه که کاملا دلبخواهی خودش، از هر چند تا وام یک دونه رو آفلاین میریزه به حساب مشتری. یعنی فرداش قابل برداشته. 😩
بعد این سیستم بی ادب، دقیقا میاد وام هر مشتری ای که عجله داره یا مهمه یا حتما امروز لازم داره یا پای آبروی شعبه و کار راه اندازی درمیونه رو، آفلاین میریزه. اونوقت دیگه خاکی پیدا نمیکنم بریزم تو سرم‌.

خانم بانکدار

22 Jan, 05:04


کاش مردم درک میکردن و می پذیرفتن که بانکها مثل هم نیستن. صرف اینکه همه موسسات اسمشون بانکه و یه سری قانون و بخشنامه واحد از طرف بانک مرکزی رو رعایت میکنیم دلیل نمیشه تا ریز سیستمها و بخشنامه ها و قوانینمون یکسان باشه. مغزم دیگه کشش شنیدن این جمله رو نداره که بانک فلان که اینجوره بانک فلان که اونجوریه. من بانک فلان رفتم شد، شما چطور نمیتونین؟ بانک فلان این کارو کرد شما چرا نمیکنین. شما قصدتون اذیته.
اگه اینقدر همه شبیه بودیم که دلیلی برای رقابت و برتری وجود نداشت. هر کدوم چند تا مشتری برمیداشتیم جواب می‌دادیم دیگه.

خانم بانکدار

21 Jan, 10:34


یه آقایی اومد وام مسکنی که سال ۹۰ گرفته بود و هنوز تا سال ۱۴۱۰ قسط داشت رو تسویه پیش از موعد کرد رفت که من بعدش براش مصوبه بگیرم برای فک رهن ملکش. الان که داشتم سنداشو چاپ میگرفتم به همکارها گفتم واقعا راست میگن بانکها مردم رو پوست میکنن. 😂 مشتری طفلک ۱۳ ساله داره برای یک وام ۲۰ میلیون تومنی، قسط میده، تازه الان هنوز امروز ۱۲ میلیون تومن پول ریخت که وامش رو تسویه کنه. اونم تسویه پیش از موعد که یعنی کلی برگشت سود هم داشته.
امان ازین وامهای بلندمدت مسکن! خیلی وحشتناک سود داره.

خانم بانکدار

21 Jan, 09:53


https://t.me/MissEngineer7/2830
هوای خودمون رو داشته باشیم پس! 😂😂😂

خانم بانکدار

20 Jan, 04:13


سلام! صبح بخیر از روز اول بهمن ماه! ماه وامهای تکلیفی دولت که از اول سال یادشون رفته معرفی کنن به بانکها! ماه ضرب الاجل دولت برای بالابردن آمار وامهای تکلیفی و ماه حجم سنگین کار بانکی! 😂😂😂😂😍
بریم که بهمن رو پرقدرت و با انگیزه شروع کنیم.
ما که از وام تکلیفی دولت نمی ترسیم. 😁😅

خانم بانکدار

19 Jan, 13:34


یه پرونده وام ازدواج دارم از خیلی وقت پیش. یه ضامنش چک برگه خورده داشت و نشد ضامن بشه. مجبور شدند یه ضامن دیگه بیارن. چون اون ضامن قبلی همه فرمها رو امضا کرده بود بهشون گفتم خود عروس خانم و ضامن اولی هم بیان و فرم جدید امضا کنن. چون بالاخره این یه وام ده ساله ست و هزار احتمال ممکنه تو ده سال پیش بیاد. پرونده خط خورده و کثیف نباید می بود.
ضامنها اومده بودن. مونده بود خود عروس خانم که چندبار پیغام دادم که بیاد دوباره امضا کنه و نمیومد.
امروز ساعت یه ربع به دو یعنی حدود یه ربع بیست دقه بعد بسته شدن در، نفهمیدم چطوری این زن و شوهر اومدم داخل جلو باجه ام. گفتم آخه شما از کجا اومدین الان؟ ده روزه دارم میگم بیایین، گذاشتین آخروقت اومدین بعد ساعت اداری؟
حالمم که داغون و فقط منتظر بودم در بسته بشه نفس بکشم.
طفلی دختره که یه دختر روستایی خیلی ساده بود اهل یکی از دورترین روستاهای خراسان جنوبی غمگین گفت بخدا از صبح با موتور از روستامون اومدیم رفتیم روستای بزرگتر مجاور، منتظر ماشینی که پیدا بشه ما رو برسونه شهر. الان رسیدیم.
نمیدونم راست می‌گفت یا دروغ چون اونقدم بی ماشین نیست تو روستاها ولی دلم سوخت براش. همه امضاهارو ازش گرفتم که نخواد دوباره این راه دور رو بیاد.

خانم بانکدار

19 Jan, 13:25


واقعا امروز روز سختی بود. حضور رئیس حراست و همکارش هم همه چی رو بدتر کرده بود. باجه منم تو شعبه سرراهه. یعنی هرطرف شعبه بخواد بره کسی،باید از کنار یا پشت سر من رد بشه. اینه که یکسره رئیس حراست رد میشد و گاهی می ایستاد و به کارام و رفتارام با مشتریها خیره می موند. یا سوال می پرسید. منم امروز حواله ارزی داشتم که دقت و تمرکز زیاد لازم داشت. مشتری ها هم همه خاص و مستلزم رفتار عالی. به شدت تحت فشار روانی بودم امروز. 🥺😢 رسیدم خونه الان و ناهار خوردم ولی اینقد هنوز روحم پریشونه از سختی امروز که هنوز آروم نگرفتم. دلم میخواد بزنم زیر گریه و باورم نمیشه امروز هم گذشت....

خانم بانکدار

19 Jan, 08:11


برای صدور یه حواله ارزی برای یه شرکتمون، احتیاج به یه سری اطلاعات دارم از کشور مبدا واردات. قراره مدیرمالی شرکت اطلاعات رو تو تلگرام برام بفرسته. اینه که بست نشستم تو تلگرام که به محض اینکه فرستاد من کارامو انجام بدم.

خانم بانکدار

19 Jan, 07:19


پلپلوسک اینه تو لهجه بیرجندی

خانم بانکدار

19 Jan, 07:17


بیام بازم بگم اینقد شلوغه که مثل پَلپَلوسک دور خودم میچرخم و از شدت فشار عصبی و شلوغی و ازدحام پرونده و مشتری و بازرسی همزمان حراست سردرد و حالت تهوع گرفتم، دعوام نمیکنین که فقط کانالت شده غر و ناله از شلوغی؟ 😢😢😢😭😭😭
چرا فکر کنم میکنین.

خانم بانکدار

18 Jan, 15:49


این کانال زدم برای کارم
علاوه بر اینستاگرامم قراره اینجا هم نمونه کار بزارم
اگه تخفیف یا هدیه ایی میخوام بدم بهتون اینجا اول اعلام کنم
و....
خلاصه که ممنون میشم مثل همیشه حمایت کنید❤️🫂
@lashart_marjann

خانم بانکدار

18 Jan, 13:51


امروز یه زن داداش اومده بود ضامن خواهر شوهرش بشه. دبیر بود. پرسیدم دبیر چی هستین؟ گفت تربیت بدنی! گفتم اِ ! دبیر محبوب بچه ها! خندید. بعد گفت میشه فقط با ضمانت خودم تنها وام خواهرشوهرمو بدی؟ ضامن دوم نداره. گناه داره. امتیاز اعتباریشو گرفتم. خوب بود. گفتم به خاطر شما باشه. بعد کارش که تموم شد بهش گفتم میتونی بری الان کلی پز بدی و سر خواهرشوهرت منت بذاری که به خاطر اعتبار من و اصرارم قبول کردن ضامن دوم نبری!
با خوشحالی گفت. اِ ! راست میگی. باشه باشه حتما! 😁

خانم بانکدار

16 Jan, 10:07


آقای پیشخدمتمون مرخصیه چندروزه. بعد الان آقای #همکارسخنور اومد از زیرزمین بالا و بلند گفت آقایون! من دسشویی آقایون رو شستم. هرکی بره دسشویی، مشت میزنم تو سرش. برین دسشویی خانمها! 😂😂😂

خانم بانکدار

16 Jan, 09:44


امروز حالم خوب بود. بی دلیل خودآگاهانه! ظرفیت روانیم بالا بود. با وجود چند تا مشتری تیکه طعنه انداز و دعواکن، بازم مودم نیومد پایین با همه خوشحال و خندون حرف زدم و با وجود شلوغی مهربون بودم. همیشه اینطور نیستم. بعضی روزها اینقد بدخلقم که حتی آقای رئیس جرات نمیکنه نزدیکم بشه و ازم چیزی بخواد. 😂
امروز مشتریهام شانس داشتن.
یه دختری برای وامش ضامن آورد. ضامنش با یه آقای مسن با هم بودن. از ضامن کارت شناسایی و چک صیادی خواستم. شروع کرد به غرهای معمول که شما بانکها که چنان شما بانکها که چنین. پس اون وامهای میلیاردی رو چطور اختلاس میکنن، شما که سفته میگیرین چک واسه چیتونه. شما بانکها که فقط مونده لباس تن مردم رو دربیارین😂😂
باورتون میشه با همممه این غرها حالم خوب موند، کلی خوب باهاشون حرف زدم. آخرش اون آقای مسن همراهشون گفت خیلی ممنونم از کار راه اندازیتون. خود ضامن غرغرو هم با خنده و حوش خلقی ازم تشکر و خدافظی کرد.

خانم بانکدار

16 Jan, 09:37


خب خداروشکر مشتری حضوری به اون وحشتناکیِ انتظارم، نداشتم و تلفنامم کمتر بود. ۶ تا پرونده وام مرابحه زدم. ۶ نفر خوشال شدن امروز!😍😍
یه نفرم هرچی زنگ زدم به موبایلش، خونه اش، ضامنش، هیچکدوم رو جواب نداد که بگم بیان واسه امضای قرارداد و واریز وام. دیگه موند پرونده اش.
یه وام قرض‌الحسنه ویژه هم داشتم برای یه پیرمرد پیرزن گوگولی بسیار کیوت بانمک خوشگل که دلم به شدت خواست مامان بزرگ بابابزرگم باشن. آقا گوشش سنگین بود. اول که اومد جلو باجه ام من بلند شدم براش گفتم خوش اومدین. متوجه نشد بعد خانمش بهش سقلمه زد گفت بله؟ گفتم خوش اومدین. خندید و گفت ممنونم.
بعد آخر که کارشون راه افتاد دوباره اومد پیشم گفت ببخشید دخترم شرمنده گوشم سنگینه متوجه حرفتون نشدم. آخی! گوگولی! کلی تحویلش گرفتم و حرف زدم باهاش. 😍😍😍 خدا حفظشون کنه. خیلی بانمک بودن زن و شوهر.

خانم بانکدار

16 Jan, 07:33


مشتری اومد جلو باجه ام یه آقای بی حوصله. گفت میخوام ببینم چند تا قسط از وامم عقبه. گفتم واسه شعبه ماست؟ گفت نه. چه ربطی داره. معوقاتمو بگو. گفتم نمیشه. شعبه دیگه رو من نمیتونم وامهاشو ببینم. گفت اَهَه! این باز چه حرفیه؟ تنبلیت میاد نگاه کنی بگو تنبلیم میاد. دیگه این دروغهارو از خودت در نیار! وام شعبه دیگه رو نمیتونم ببینم! هِه!
بعدشم رفت و سرراهش به همه همکارها تک تک گفت خانم تنبلیش میشه کار منو راه بندازه. 😂😂😂

خانم بانکدار

16 Jan, 03:56


بخشی از پرونده های امروزم! 😢 به علاوه کلی کار سیستمی و سندزدنی دیگه. تازه مشتری حضوریهایی که میان جلو باجه ام و تلفن‌هایی که زده میشه و باید درجا جوابشونو بدم به کنار!
تااازه امروز پنج شنبه ست و همه تعطیلن و میخوان بیان بانک دنبال کار بانکیشون.
ویش می لاک فور تودی!

خانم بانکدار

15 Jan, 07:09


خانم همکارم چند روزه مریضه و خونه مونده. به شدت شلوغه و کلی پرونده عجله ای دارم. همه هم چک دارن و عجله دارن. راست و دروغش با خودشون. منم که دلم میسوزه. وسط بلبشوی کارام پرونده های اینارم میذارم جلو دستم.

خانم بانکدار

14 Jan, 15:39


کرم آبرسان صورت برنج بیوآکوا
سفید کننده پوست
ضد چین و‌چروک
افزایش قابلیت ارتجاعی پوست
بهبود زبری پوست خشک
آبرسان قوی
کمک به افزایش ساخت کلاژن
مرطوب کننده و نرم کننده
اورجینال
قیمت: ۱۰۰ هزار تومان
آیدی ثبت سفارش:
@h_idy

خانم بانکدار

13 Jan, 10:38


#هشداردوستان‌درموردتبلیغات‌کانالی
سلام وقتتون بخیر
تبلیغاتی که خود تلگرام معمولا میذاره توی چنلتون کلاهبردارن(عمده فروشی ها لباس و کفش)
ولی اونقد همه چیشون قابل اعتماده که من اعتماد کردم و پولم رفت
اگر اطلاع بدید که اصن وارد چنلشون نشن خیلی خوبه کسی من نشه..

خانم بانکدار

13 Jan, 06:57


استعلام هاي بانک مرکزی رو میگیرم!
وامهای مردم رو میریزم!

خانم بانکدار

13 Jan, 06:57


کوه رو میذارم رو دوشم
رخت هر جنگو میپوشم

خانم بانکدار

13 Jan, 05:53


شعبمون یه متکدی ثابت داره. هر چند روز میاد یه دوری میزنه جلو باجه ها. هیچیم نمیگه. یه بی بی پیرِ پیر با قد کاملا خمیده. یعنی قشنگ صورتش نزدیک زمینه. زاویه خمیدگی پشتش از نود درجه کمتره. یه روسری سبز بلند سرشه که دو بال جلوش رو زمین کشیده میشه. یه چادر مشکی هم رو پشتش افتاده ست همیشه و با یه دستش همیشه يه لبه شو رو کمرش نگه داشته و راه میره. عصا هم نداره. وقتی پولی بهش بدیم فقط دستشو میبره بالا و تو صورتمون نگاه میکنه.

خانم بانکدار

13 Jan, 05:13


مشتری طفلک، دکترا داره. هیئت علمی دانشگاه دولتیه، بعد همکار مسئول افتتاح حساب برای راحتی کار خودش شغلشو زده کارگر ساده! 😂

خانم بانکدار

12 Jan, 15:04


همه یالوم!

خانم بانکدار

12 Jan, 15:03


پاتوق کتاب بیرجند رو دوست دارم. یه جور قشنگی شلخته و بی در و پیکر و درندشته و هیچ کس کاریت نداره که می تونی مدتها بین کتاب‌ها قدم بزنی و حتی یکی و برداری بیاری رو صندلی بشینی بخونی و کیف کنی. 😍😍

خانم بانکدار

12 Jan, 13:02


https://t.me/mylittleworld93/15274
خوووودا! 😍🥺🥺 چقد قشنگه

خانم بانکدار

12 Jan, 10:50


اینقدر امروز شلوغ بودم، اینقد شلوغ بودم که الان فکر میکنم چطور از ساعت هفت و نیم تا الان گذشت و چیکار کردم، یادم نمیاد. چون از شدت ازدحام و شلوغی و تلفن جواب دادن‌های پی در پی فقط در لحظه فکر میکردم و جواب مشتری رو میدادم. ذهنم انگار اصلا فرصت ذخیره سازی و خاطره برداری نداشته. 😅😅😅 الان تازه دارم نفس میکشم و شروع میکنم کارامو انجام بدم تا خدا میدونه کی بتونم برم خونه.
ولی بچه ها هنوووووز امروزِ شلوغ شرف داشت به اون روزای شلوغ جهنمی تو شعبه قبلی. 🥺😢 وای چی کشیدم اونجا. دست تنهای تنها، صدها مشتری و پرونده و رئیس بداخلاق و ضرب الاجلهای بسیار.
بعضی روزها از شدت شلوغی و ازدحام مردم جلو باجه ام به مدت چندین ساعت، به حال مرگ و گریه و فروپاشی روانی می‌رسیدم. 🥺

خانم بانکدار

12 Jan, 03:47


هروقت دلم میگیره از چیزایی که برام پیش میاد و عمیقا ناراحتم میکنن خوندن این جمله حالمو عوض میکنه:

وأنَّ الله سيُعوِّضنا عَمَّا مَرَرْنا بِه

و خداوند آنچه را که به ما گذشت،
جبران خواهد کرد...

همراه | همراه
همراه | همراه | همراه
پروکسی | پروکسی | پروکسی
پروکسی

🔥 @iRoProxy

خانم بانکدار

09 Jan, 20:20


این ساعت از شب که می‌شود خودم را در آغوش می‌گیرم و بابت این دوام آوردن‌ها و دم نزدن ها خودم را ستایش می‌کنم.

خانم بانکدار

09 Jan, 15:05


چایی!😌😍

خانم بانکدار

09 Jan, 11:04


این خانم همکارم جوری رانندگی میکنه بعد بانک، انگار که نه کارمند بانک که یه سارق بانکه که پلیس آژیرکشون دنبالشه!😂😂

خانم بانکدار

09 Jan, 09:11


در ادامه چیزایی که تو بانکداری ازش بدم میاد این موضوعه که طرف روش نمیشه بگه نه ضامن نمیشم یا میاد پیش خودم یا کسی رو واسطه میکنه که من به مشتری بگم نه ایشون رو ضامن قبول نمیکنم.
این میشه آخرت خودمو فدای دنیای بقیه کردن و دروغ گفتن. 😢
بابا خب قشنگ بگین ضامن نمیشم دیگه.

خانم بانکدار

09 Jan, 04:11


https://t.me/divanenevesht/16621
نویسنده این پست، یکی از پزشکای کاردرست و عزیز هستن. حتما توصیه هاشون رو جدی بگیرین.

خانم بانکدار

08 Jan, 11:52


یه مشتری هم دارم این روزها از طرف بهزیستی معرفی شده برای وام اشتغالزایی. سالم و سرحاله. هیچ مشکل واضحی نداره چون بقیه معرفی شدگان بهزیستی واضحا مشخصه مشکلشون. خیلی مهربون و نایسه. روم نشد ازش بپرسم مشکلت چیه.
تو فیلد مجرد و متاهل نوشت مجرد با اونکه متولد ۶۴ بود بعد خودش گفت البته بهتره بنویسم در شرف متاهل شدن. 😂 گفتم عه مبارکه به سلامتی دارین ازدواج میکنین؟ دفعه اول یا دوم؟
گفت اول، البته پنج ساله ولی خب با این شرایط نتونستم متاهل بشم.
خیلی گوگولی بود. اینقد با ذوق گفت در شرف متاهل شدن، خوشم اومد. 😍😁

خانم بانکدار

08 Jan, 11:49


مثل بازار شام امروز شلوغ بود. کم پیش اومد امروز لحظه ای که همزمان دو سه نفر جلوم نباشن برای امضای پرونده یا کارای دیگه.
همون دختر آرایشگره سرتیفیکیت دار چندبار اومد کدملی آورد ببینم خوبه برای ضامن. آخرم خواهرشو آورد. خواهره مستمری بگیر بود ولی معلوم نبود مستمری کیو داره میگیره. گفتم که اون روز با پدر و مادرش بود دیگه. امروز که خواهرشو آورد دیدم وای چه خواهره مسنه. پس چه عجیبه اون مامانشون اینقد جوون مونده. به خانم همکارم گفتم خوش به حالش. چه جوون مونده با اونکه دو دختر اینقد بزرگ داره. خود این دختره متولد ۶۷ بود و خواهرش متولد ۵۶
خانم همکارم گفت نه فکر نکنم مامانش باشه. حتما مامان دختر اولی فوت کرده داره مستمری مامانشو میگیره. بعد این دختر از این مامان دومیه. کارآگاه بازیمون گل کرد. 😂 شناسنامه هاشون رو نگاه کردیم اسم پدرو مادر و کدملیشون یکی بود. بعد رفتیم کدملی مامانه رو چک کردیم دیدیم متولد ۱۳۲۷ بوده و فوت کرده. پس به نتیجه رسیدیم این خانم کلا زن باباشونه و مامان هیچکدوم نیست. بعدش فضولیمون فروکش کرد. 😅

خانم بانکدار

08 Jan, 08:57


بعضی وقتها از شدت شلوغی مغزم رد میده. مثل الان که سفته ها رو از تو پرونده وام درآوردم دادم ضامن داره امضا میکنه بعد خودم دربه در لای کاغذها و فرم‌های پرونده دنبال سفته هاش میگردم و از استرس میمیرم که خدایا سفته هاش چی شد؟ گم نشده باشه. مطمئنم ازش گرفتم. 😅😅😅

خانم بانکدار

07 Jan, 15:06


چیزایی که از حرفهاش برام جالب بود چند تا پرونده پولشویی بود. مثلا تعریف کرد که تو یکی از شعب تهرانمون یه مشتری هر هفته کلی پول نقد می‌آورده که همشون کثیف و سیاه و گوشه هاش سوخته و سوراخ بوده. بعد بررسی فهمیدن یه کارگاه زیرزمینی ساخت شیشه و مواد مخدر شیمیایی دارن.
یا میگفت یه خانم قالیباف هرماه حدود سه میلیارد تومن پول میاورده سپرده بلندمدت میکرده تو البرز بعد که شک کردن فهمیدن مزرعه ماری جوانا دارن تو کرج😂😂😂
یا یکی دیگه که بازم خانم خانه دار مبالغ زیاد میریخته به حسابشون و میگفته شوهرم راننده اتوبوسه و معلوم شده پولها برای یه باند تو فارسه که مزرعه استخراج بیت کویین داشتن.

خانم بانکدار

07 Jan, 13:04


همکار عزیزی که تو کانالم حضور دارن، مخالفت خودشون رو اعلام کردن😅

خانم بانکدار

07 Jan, 12:40


دو تا مدرس داشت دوره. مدرس اول خیلی خوب بود. مطالب جالبی گفت. تموم بشه کلاس یه کم از حرفاشو می نویسم.

خانم بانکدار

07 Jan, 12:39


دارم از پنجره کلاس کوههای قشنگ برف گرفته رو میبینم و از خستگی و بیحوصلگی و گیرا نبودن تدریس مدرس دوره ، کلافه ام! 😢

خانم بانکدار

07 Jan, 09:27


ساعت کاری بانک به طور رسمی تا دو هست. بعد امروز از دو تا ۶ برامون کلاس گذاشتن و گفتن همه پرسنل هم اجباری باید بیان. حالا همه دارن بدو بدو کار میکنن که زود بتونیم ببندیم بریم ولی دیگه فرصت خونه رفتن و ناهار خوردن نیست. اینه که آقای پیشخدمت برامون آشپزی کرده و ناهار خوشمزه پخته.😂😂😍😍😍 الانم صدام زد گفت خانم بانکدار بیا عکس بگیر! 😂

خانم بانکدار

07 Jan, 08:18


دخترم وقتی بین روز بهم زنگ میزنه و می پرسه در چه حالی؟ داری چکار میکنی؟ من نباید بگم مشغول کارا و پرونده هامم. چون قبول نمیکنه. بلکه باید دقیق مثلا بگم دارم وثیقه یه پرونده مرابحه که سفته هست رو ثبت سیستم میکنم. یا دارم یه وام ازدواج رو تو سیستم بیمه، بیمه عمر میکنم. یا بگم دارم یه وام مشارکت مسکن روستایی تسویه میکنم و وجه التزامشو محاسبه میکنم. 😂😂😍😍
بعدش ایشون با لحنی کاملا بی علاقه میگه اوکی! باشه. کار کسل کننده ای به نظر میرسه. 😂

خانم بانکدار

07 Jan, 03:39


😱وای سرصبح یه زلزله شدید اومد!
خیلی ترسیدم.

خانم بانکدار

05 Jan, 10:59


یه دختر شیک و پیک اومده بود برای وام ودیعه مسکن. بعد برای مدرک شغلی چند تا گواهینامه دوره آورده بود به رئیس داده بود همه کلا انگلیسی. بعد رئیس گفت من که ازینا سر در نمیارم بدین خانم بانکدار ببینه. آورد داد به من. با بابا و مامانش بود. با یه حالت انتظار که من هم بگم نمی‌فهمم چیه اینا جلو باجه ام واستادن. من خوندمشون بعد پرسیدم اینا چرا انگلیسیه؟ از خارج گرفتیشون ؟ گفت چون اینا سرتیفیکیته! 😂
گفتم خب میبینم که سرتیفیکیته. چرا انگلیسیه مگه برای کار تو ایران نیست؟ باباش درومد که اگه بلد می بودین بخونین میفهمیدین که واسه چیه. گفتم بدون تیکه انداختن هم کارتون انجام میشه ها. تازه بدون تیکه انداختن سریعتر انجام میشه کارِتون.
میگه که نه آخه چون انگلیسیه هر کسی نمیفهمه چیه اینا. گفتم چرا. گواهینامه تتو ابروعه. یکی هم ریموو ابروی قدیمی.
چنان تعجب کردن خانوادگی انگار هیچکی تو دنیا جز اینا زبان انگلیسی بلد نیست. 😁

خانم بانکدار

05 Jan, 10:40


همین پسره بود. 😁

خانم بانکدار

05 Jan, 10:25


یه مشتری ساده به شدت ساده داریم که وامش سررسید گذشته شده. ده بار بهش زنگ زدیم. یه نامه از بنیاد مسکن باید بیاره که وامش رو تمدید بزنیم و دیگه از سرفصل سررسیدگذشته خارج بشه. امروز خودش اومد که بگه دیگه زنگ نزنین. بخدا دنبالشم. میرم نامه رو میگیرم. همینطور که جلو باجه ام بود به رئیس گفتم آقای رئیس، آقای فلانی که تلفنی دنبالش بودین ایشونن. رئیسم بهش گفت که چرا دنبال کارتو نمیگیری؟ چندماهه داره جریمه تاخیر میخوره برات. الان میدونی روزی داری دویست تومن به بانک جریمه میدی؟ با غصه برداشت به رئیس گفت تازه دارم مهریه هم میدم.
وای رئیس یه شوخی ای باهاش کرد که از شدت خنده من و خانم همکارم میتونستیم پخش زمین بشیم ولی منشوری بود حیا کردیم و خودمون به نشنیدن زدیم. 😁😁😅

خانم بانکدار

05 Jan, 07:24


مغزم منفجر شد از دست سیستم!
به شدت کنده از صبح. یه آقایی یه ضمانتنامه شرکت در مزایده میخواست عجله ای. گفتم نهایت نیم ساعت طول بکشه صادرش میکنم. بنده خدا نشست که سریع ببره بارگذاری کنه تو سایت ذینفع. آقا برای هررررر مرحله حداقل ۵۰ بار برنامه رو اجرا کردم تا رد کرد.هی خطا داد. هی خطا داد. از ساعت ۹ شروع کردم تازه الان تونستم صادرش کنم. اعصاب برام نموند. 😢😢😢 وسطاش مشتری خسته شد رفت گفت صادر کردی زنگ بزن.

خانم بانکدار

04 Jan, 16:26


من خانم بانکدارم! (غیب گفتم😅) اسممو نگفتم اینجا به جز دوستان نزدیکم البته.
تقریبا ۱۷ سال سابقه کار تو یکی از بانک‌های قدیمی و معتبر کشور رو دارم. (اسم بانک رو هم نگفتم اینجا) الان چند سالیه که رئیس دایره اعتبارات هستم و کارم با پرونده های وامه. عاشق کار بانکم. از صمیم قلبم کارمو دوست دارم و اصولا بانک هم شغلیه که بدون علاقه توش واقعا فرسوده میشه آدم.
یه دختر ۱۲ ساله قشنگ ناز😍😍😍 دارم. باباش وقتی دخترم هنوز نوزاد بود فوت کرد و مارو تنها گذاشت.😔😔😔😔 ازونموقع من و دخترم با هم تنها تو بیرجند زندگی می‌کنیم. اغلب آخرهفته ها میرم روستا پیش مادرم. روستایی که توش به دنیا اومدم و بزرگ شدم و واقعا به طبیعتش و مردمش و حال و هواش علاقه مندم. یکی از روستاهای استان زیبای خراسان جنوبی.
لیسانس زبان انگلیسی ام. در حال یادگرفتن زبان فرانسه هستم. اوقات بیکاریم یا کتاب میخونم یا پازل حل میکنم یا میرم استخر چون شنا دوست دارم. درگیر اضافه وزنم و همیشه در حال تلاش برای کاهش وزن. 😁
از آشپزی هم متنفرم.
اوایل کانال نویسی داستان زندگیمو نوشتم. اگه دوست داشتین میتونین با #خاطرات قصمو بخونین.
دیگه همین‌ها! 😅 سوال دیگه ای اگه هست میتونین بپرسین.

خانم بانکدار

04 Jan, 16:15


این چند روز توی بات بعضی دوستان محبت داشتن به من و پیام‌های قشنگ نوشتن برام. 😍😍 ممنونم از محبت همتون. باعث خوشحالیمه که افتخار دادین و اومدین کانال من بمونین و بخونین. 😍💐💐
بعضی دوستان هم در مورد استخدامی تو بانک و مصاحبه و روال اومدن به بانک پرسیده بودن که خب من چون خیلی سال پیش آزمون دادم الان واقعا از روال جدید استخدام و فضای مصاحبه ها خبر ندارم. استخدام تو بانک هم فعلا که فقط از طریق آزمون استخدامیه. امیدوارم همه که دوست دارن بیان بانک موفق باشن و به علاقشون برسن.
چند نفری هم خواسته بودن که خودمو معرفی کنم. 😅 پس یه معرفی کوتاه می نویسم.

خانم بانکدار

04 Jan, 12:25


یه پرونده وام هم بود برای یه انجمن خیریه که امضا داراش دو نفر بودن. یک نفر هفته پیش اومد امضاهارو زد یه نفر دیگه نیومده بود. از صبح چندبار یه پسر جوونی اومد گفت فرمهارو بدین ببرم حاج آقا فلانی امضا بزنن بیارم. من که نمی‌شناختم این حاج آقا فلانی کیه. گفتم نه باید تشریف بیارن اینجا امضا کنن. چندبار هی رفت اومد گفت حالا بدین ببرم. وقتشون پره نمیتونن بیان. گفتم شرمنده باید بیان همینجا تو بانک. خلاصه یکی دو ساعت بعد دیدم یه آقای آخوند با کبکبه و دبدبه و راننده و اسکورت اومد جلو باجه ام گفت خانم بانکدار شمایین؟ گفتم بله بفرمایید. گفت حاج آقا فلانی ام. گفته بودین بیام امضا بزنم. 😅😅😅😁😁 گفتم عه حاج آقا شمایین؟ خوش اومدین. ببخشید دیگه باید تشریف میاوردین زیارتتون میکردیم.
دیگه امضاهارو ازش گرفتم. از رو فامیلم پرسید چکاره حاجی فلانی هستی؟ دخترشی؟ عموم آخونده آخه. گفتم نه عموم هستن.
بعدش گفت که دستت درد نکنه. این وام رو زود بریز که برای خیریه ست مال مردمه. باید براشون کار انجام بدم. گفتم چشم.

خانم بانکدار

04 Jan, 11:44


یه ضمانتنامه هفته پیش صادر کرده بودم واسه یه ارگان نظامی. یعنی ذینفع اون سازمان نظامی بود. کارمندشون اومد که بیا یه جمله ته ضمانتنامه اضافه کن. تو متن ضمانتنامه طبق درخواست خودشون نوشته بودم تهیه مصالح منازل سازمانی پروژه فلان. می‌گفت کلمه اجرا رو هم اضافه کن. یعنی بشه تهیه مصالح و اجرای پروژه فلان. خب باز کلی تایپ کردم و چندبار رو چک نویس پرینت گرفتم که جمله اضافه شده دقیقا بیفته ته آخرین جمله ضمانتنامه اصلی. تاییدیه اصالتشم میخواست. گفتم اونو که خودتون از سایت بانکمون بگیرین. میگه نه شما باید زیرش مهر و امضا بزنین. خب اینترنت سیستممو وصل کردم. هرکار کردم بخش استعلام اصالت ضمانتنامه بالا نمیومد. دیگه با گوشی خودم وارد شدم. استعلام گرفتم، باز برگه استعلام رو پی دی اف کردم ایمیل کردم به شعبه که بیاد رو سیستمم بتونم پرینت بگیرم. مهرو امضا زدم فرستادمش رفت.

خانم بانکدار

04 Jan, 11:39


یه پرونده ازین اشتغالزایی زندانی‌ها بود که نمیتونست ضامن پیدا کنه. ده تا کدملی بیشتر آورد ولی هر کدوم یه مشکل اساسی داشتن که نمیتونستم قبول کنم. آخرش کدملی خانم دوستش رو آورد که یه جوازکسب فردش دستگاه تصفیه آب به نامش بود ولی چک نداشت و چند تا هم قسط معوق. دیگه دلم سوخت. گفتم برو بیارش همینجا براش حساب دسته چک باز میکنم بهش چک میدم ولی قسطهای معوق رو بریزن. گفت باشه. حالا خودش و دوستش راننده ماشین سنگین و همیشه تو جاده. خانمه هم باردار پا به ماه. 😅 آوردنش یه روز امضاهارو گرفتم ازش و حساب باز کرد. دسته چک روز بعد حاضر میشه. گفتن خانم مریضه میشه شوهرش بیاد فردا دسته چک رو تحویل بگیره ببره خونه خانم یه برگ رو امضا کنه بعد بیاره واسه شما؟ گفتم باشه اوکیه. امروز خود زندانیه اومده که دسته چک رو بگیره ببره. #همکاراسلوموشن قبول نکرد. گفت خود شوهرش بیاد. شوهره اومد دسته چک رو بردن روستا که از خانمه امضا بگیرن. وقتی آوردن امضا متفاوت تا حد زیادی. گفتم نکنه خودتون امضا کردین؟ قسم و آیه که نه بخدا بردیم روستا خانمم بیسواد امضاهاش شبیه درنمیاد. اینم قبول کردم. بعد برای قسطهای معوقش هی اصرار اصرار که توروخدا بیخیال شو بزن وام رو. گفتم نمیشه. استعلام رو دیگه نمیتونم چشم پوشی کنم. تا خود ظهر هر چند دقیقه اومدن جلو باجه ام به التماس.

خانم بانکدار

04 Jan, 11:13


امروز یه روزی بود پر از مشتری حضوری. اعتبارات بخشیه که گاهی جلو باجه ام غلغله ست و گاهی هم تمام روز یکی دو نفر بیشتر نمیان. اما همیشه پر از کار و پرونده ست. امروز از صبح یه پرونده فروش اقساطی مسکن روستایی برداشتم که انجام بدم. البته پرونده دوتایی. یعنی یک نفر ولی دو وام. کلا پرونده مسکن همیشه پرکارتر از بقیه وامهاست. ولی بسکه از صبح مشتری اومد تو باجه ام تا الان گرفتار فقط همین دوتا بودم تا بالاخره براش قسط بندی کردم. ثبت سیستم تعهد دولت کردم و وامهای قبلیشو تسویه زدم.
یه چند تا از مشتری حضوریهارو تعریف میکنم براتون.

خانم بانکدار

04 Jan, 11:02


دلرحمی هم بد دردیه ها! 😅
فروشنده های دوره گرد میان گردن کج میکنن دلم میسوزه!

خانم بانکدار

04 Jan, 04:24


سلام از صبح پونزدهمین روز زمستون! ❄️❄️

خانم بانکدار

30 Dec, 03:53


خبر غم انگیز! 😢 دوباره ساعت کاریمون شد همون ۷ . از آخروقت نیم ساعت کم کردن که برای بانک کاهش ساعت کاری آخروقت یه جوکه فقط. چون هررررگز کار بانک راس ساعت تموم نمیشه. مگر معجزه بشه یا شعبه دورافتاده و خلوتی باشه. همینطوری عادیش یکساعت بعد ساعت کاری میریم خونه. تازه اگه خلوت باشه وگرنه که تا سه ساعتم شده بعد ساعت کاری موندیم. بعد دیروز یه آقایی مدتها بعد بسته شدن در اومده بود تو شعبه(یه لحظه در باز شده) و کارت مجدد میخواست گفتیم ساعت کاری تمومه، میگفت پس شما چرا تو شعبه این؟ اگه ساعت کاری تموم شده، شما چرا نمیرین خونه؟
یکی نبود بهش بگه داداش ما هم دلمون میخواد بریم خونه. 🙄

خانم بانکدار

29 Dec, 09:16


خرید گاز برای خانواده‌ای قاسمی انجام شد😭❤️.
خیلی زودتر از زمانیکه فکرش رو میکردم.
الحمدلله رب العالمین بخاطر وجود شما و نگاه پر مهر خدا و امام زمان به این خیریه‌ی کوچیکمون.
فقط خدا می‌دونه چقدر این خانواده دلشاد شدند.
ان‌شاءالله شما هم همیشه دلتون شاد باشه.
این خانواده یه گاز سه شعله داشتند که روی یه اسکلت گاز خراب قرار گرفته بود. این سه شعله هم فقط یکیش کار میکرد.
ما تونستیم واسشون یه گاز نو بدون فر و یه فرش نو با قیمت مناسب برای اتاقشون تهیه کنیم.
واقعا دست تک‌تک‌تون رو می‌بوسم.

هدف بعدی:
خرید ارزاق برای خانواده عمه
خرید ارزاق برای خانواده قاسمی
سر زدن به حساب خانم قاسمی در مغازه‌ بهداشتی.

دست علی یارتون باشه بچه‌ها که همیشه شریک این کارهای خیر هستید و من و این خیریه سادات کوچیکم رو قبول دارید.
خدا به خودتون و عزیزانتون عزت و سلامتی روزافزون بده❤️

شماره کارت جهت کمک به خیریه سادات:
۶۰۳۷۹۹۷۴۲۰۴۵۹۰۶۸
زهرا سادات
پیوی من:
@Zahra74401
لینک کانال خیریه سادات:
https://t.me/sadatkheyriyeh

خانم بانکدار

28 Dec, 10:06


هر بار این مبالغ بالایی که مشتری هامون باهاش کار میکنن رو میبینم با خودم میگم ببین تفاوت از کجا تا کجا؟
این مبلغ فقط برگشت کارمزد چند روز یک دونه از صدها ضمانتنامه این مشتریه که امروز ابطال شد و کارمزد برگشت به حسابشون. در حالیکه با پنج میلیارد و هفتصد پنجاه میلیون تومن میشه تو بیرجند یه واحد شیک خرید. برای این مشتری این مبلغ فقط یه کارمزده. درین حد ناچیز و کم!

خانم بانکدار

25 Dec, 07:24


اومدم بیرون پاس شخصی، نشستم تو ماشین منتظر چیزی ام. گفتم بیام اینجا قضیه رو بنویسم براتون. واقعا آقاهه بی درک بود. میگه شما چرا ۸ میایین پس؟ اگه مشتری ۸ و نیمه شما هم همون ۸ و نیم بیایین. هشت میایین الکی تو شعبه بیکار میشینین که فقط ساعت اضافه کار کامل کنین واسه خودتون؟
بزرگوار اصلا درکی از مراحل اولیه بالا آوردن سیستم شعبه و ثبت اتمام کارای روز قبل و شروع سیستم به تاریخ روز نداشت اصلا.

خانم بانکدار

25 Dec, 07:21


ساعت کاریمون تا آخر بهمن شده هشت و نیم صبح برای مشتری. هشت خودمون باید بیاییم.
امروز صبح یه آقایی اومد پشت در شعبه ساعت ۸ هی در زد هی در زد. بهش گفتیم هشت و نیم. کاغذ ساعت کاری رو هم زدیم رو شیشه. با عصبانیت از پشت شیشه داد زد خب؟ که چی؟ علت؟ رئیس گفت استانداری تعیین کرده.
گفت شما که اومدین تو شعبه این در و هم باز کنین کار مردم رو راه بندازین. نشستین بیکار(!!!!) تو شعبه چه غلطی می‌کنین؟
موند و موند ساعت ۸ و ۲۰ دقیقه رئیس درو باز کردن اول یه آقایی اومد پیشم داشتم سوالشو جواب میدادم همون آقای عصبانی اومد جلو باجه ام گفت خانم فلانی شمایی؟ گفتم بله. گفت زود کار منو راه بنداز از صبح منو معطل کردین. گفتم هنوز ده دقیقه به ساعت کاری مونده. کی من شمارو معطل کردم. خلاصه اینقدر غر زد که نگم بعد مدرک شغلی خواستم گفت. ندارم. راننده ام. گواهینامه ام مدرکمه گفتم گواهینامه که هممون داریم. راننده ای که شغلش رانندگیه یا کارت فعالیت راننده حرفه ای داره یا برای یه شرکتی جایی ‌کار میکنه گواهی اشتغال ازونجا داره.
در تمام این مدت کاملا آروم و مودب بودم ایشون عصبانی با دادو بیداد و طلبکاری و عصبانی.
گفتم برو با رئیس صحبت کن. به رییسم توهین کرد و دعوا راه انداخت. خانمش هم باهاش بود. بهش گفتم خانم همسرتون آروم کنین این وامش ۲۰ ساله ست که حداقل دو سالشو هر ماه باید بیاد این شعبه و بره. بگو از اول اینطور رفتار نکنه با توهین و شمشیر از رو بسته. گفتش نه آخه خیلی معطلش کردین. گفتم ده دقیقه قبل ساعت کاری جوابشو دادم کجا معطل کردم؟ میگه ده روزه هی میاد شما تعطیلین!!!!!!
دروغ تا کجا؟ گفتم کلا دو روز تو هفته پیش کل استان تعطیل شده بقیه روزها من همین سرجام نشسته بودم.
بسکه دادو بیداد الکی کرد رئیس خیلی محکم و ریلکس گفت خانم پرونده شو بذار کنار. من این پرونده رو پذیرش نمیکنم. زنگ میزنم تغییر شعبه بدن براش.
رفت و باز با شریکش اومد اونم شروع کرد که شما وظیفتونه و اینا. رئیس هم گفت بله وظیفمه چشم. ولی من برای خودم و همکارم شان و شخصیت قائلم. وقتی این آقا سرصبح اومده بی دلیل توهین و دعوا میکنه و داد میزنه من کارشونو انجام نمیدم.
آی چسبید حمایت رئیس! آی چسبید.
تو پوز آقاهه عصبانی خورد. فکر میکنه چون هیکل داره و زبونش درازه و صداش کلفته میتونه کارشو راه بندازه.
بعدم رفتن گقتن ما میریم بازرسی. رییسم گفت بفرمایید برین. قصوری از ما نبوده و فیلم دوربین ها هم موجوده که ایشون توهین کرده.

خانم بانکدار

23 Dec, 11:44


مشتری زنگ زده به رئیس شعبه در مورد شرایط وام فرزندآوری میپرسیده. بعد رئیس توضیح که می‌داده گفته باید برین تو سایت ثبت نام کنین. بچه کی به دنیا اومده؟ مشتری جواب داده تازه دیشب جواب آزمایش مثبت شده. 😂 رئیس در حالیکه از شدت خنده نمیتونست حرف بزنه تعریف می‌کرد که بهش گفتم مرد حسابی باید شناسنامه بارگذاری کنی چه عجله ای داری تو؟ گفته آخه شنیدم صف انتظارش یکساله ست، گفتم تا منتظریم به دنیا بیاد ثبت نامم بکنیم نه ماهش بگذره. 😂😂😂
اینقدر به این خندیدم که خدا منو نکشه فقط. 😂😂😂😂

خانم بانکدار

23 Dec, 10:26


مشتری ای که وقتی زنگ میزنه در مورد قسطهاش بپرسه، یادش باشه وام چی داره مثلا ازدواج فرزندآوری، ودیعه مسکن و.... و اگه نمیدونه بعد که من پرسیدم وام چی داشتین نگه کدملیمو بزنین تو سیستم درمیاد، گلیست از گلهای بهشت.

خانم بانکدار

23 Dec, 10:12


نجات دهنده چاییه و لاغیر! 😌😍

خانم بانکدار

22 Dec, 12:24


هدیه روز زن از طرف رئیس شعبه به ما خانمهای شعبمون! 😍 هر خانم یه کیک کامل! 😂

خانم بانکدار

22 Dec, 10:59


امروز یه زن و شوهری اومده بودن تشکیل پرونده وام خوداشتغالی متولد ۷۰ و ۷۳ بعد ماشالله هزار ماشالله چهار تا بچه داشتن! 😍 اصلا هم به تیپ و قیافه شون نمی‌خورد پدر و مادر ۴ بچه باشن‌. به آقاهه گفتم باید یه بار دیگه هم بیایین برای امضای قرارداد سیستمی. میگه که، خیلیم جدی، رئیسم سختشه بیاد همکاری کنین دوباره نیاد. گفتم رییستون؟ میگه بله دیگه همین خانمم. رئیسمه دیگه. 😂😂😂

خانم بانکدار

22 Dec, 10:08


دقیقاً یکسال از ورودم به این شعبه گذشت! 😍
با اونکه اونموقع پر از استرس تغییر شرایط بودم اما تو این یکسال بهم ثابت شد این جابجایی چقدر به نفعم بود و چقدر شرایطم بهتر شد. 😍 حجم کارم یک سوم شد و شرایط کاریم و شغلی و حکمیم کلی بهتر از شعبه قبلی شد. نتیجه اینکه از تغییر شرایط نترسیم. 😍

خانم بانکدار

21 Dec, 13:46


https://t.me/hilaroo24
داروخونه آنلاین دوست داشتنیم! 😍😍😍😍

خانم بانکدار

21 Dec, 13:22


😍😍😍

خانم بانکدار

21 Dec, 13:08


ولی خب مشتریمون هدیه یلدایی فرستاده واسمون. 😍

خانم بانکدار

21 Dec, 12:56


با ساعت کاری ۲ ، هنوز تو شعبه ایم و شوفاژها هم خاموش. سردمه. 🥺😢

خانم بانکدار

20 Dec, 18:27


آیین کف زنی رسم دیرینه بیرجندی در شب چله

خانم بانکدار

20 Dec, 16:50


کف دسر مخصوص شب چله! 😍

خانم بانکدار

20 Dec, 16:50


کی میدونه این چیه؟

خانم بانکدار

20 Dec, 08:00


چه روز باحالیه.
آخرین روز هفته، آخرین روز ماه و آخرین روز فصله😁
فردا روز شروعه‌ها😁

خانم بانکدار

20 Dec, 04:19


مثل نور باش! دنبال روزنی برای وارد شدن و تابیدن!
نه مثل ناامیدی دنبال بهونه ای برای سیاه کردن روزت.....

خانم بانکدار

18 Dec, 19:04


دوستای عزیزم من شخصا و کاملا با اطمینان قلبی خیریه سادات رو تضمین میکنم. مطمئن باشین کمکهاتون میرسه به دست نیازمند واقعی واقعی.
خدا خیرتون بده اگه قصد کمک دارین اینجا رو هم در نظر داشته باشین.

خانم بانکدار

18 Dec, 19:02


هدف بعدی خیریه‌ی ما تهیه یه گاز معمولی برای این خانواده هست.
قبلا هم گذاشته بودم که نیازمند گاز هستند و قرار شد یکی از همسایه‌هاشون واسشون جور کنه ولی متاسفانه نتونسته و منم دیگه پیگیری نکردم تا امروز که نوه‌ش این عکس رو فرستاد و گفت این گاز فقط یک شعله دیگه‌ش کار می‌کنه.
منم با توکل به خدا و امید به مدد شما رفتم تو فکر تهیه گاز.
حالا یا خرید دست دوم یا اینکه بسپارم به دوستانم که اگر گازی دارند که لازم ندارند اهدا کنند به این خانواده.
لطفا لطفا لطفا ساده رد نشید و در حد توانتون به این خانواده کمک کنید❤️
قطعا خیر دنیا و آخرت می‌بینید به لطف خدا.

شماره حساب جهت کمک به خیریه سادات:
۶۰۳۷۹۹۷۴۲۰۴۵۹۰۶۸
زهرا سادات

کانال خیریه سادات💚

https://t.me/sadatkheyriyeh

خانم بانکدار

09 Dec, 15:18


-میگم فردا میای بانک خانم بانکدار اینا ضامنم بشی، وام وردارم؟
- چند هست وامت؟
- زیاد نیست.
- حالا صحبت میکنیم. بذار این سیگارو بکشیم فعلا.....

خانم بانکدار

09 Dec, 04:40


😢😢😭
همه کارام وابسته به این سامانه کوفتیه که قطعه.

خانم بانکدار

08 Dec, 11:14


یه پسره هست مشتریمون، چندماه پیش اومد یه وام راسی دو ماهه گرفت گذاشت تو حسابش بمونه که بتونه تمکن بگیره. بعدِ یه ماه اومد وام رو تسویه کرد گفت نرفتم. میشه بعدا دوباره بیام بگیرم وام رو؟ گفتم اگه میانگین اوکی باشه آره.
یه ماه پیش اومد دوباره پرونده جدید امضا کرد و ضامنهاشم آورد پرونده رو کامل کرد. گفت هروقت وام رو بخوام بهتون میگم. همونموقع گفتم هروقت خواستی سه چهار روز قبلش بهم بگو که وقت داشته باشم مجوزهاشو بگیرم و واریز کنم.
خودشم یه پسر استرسی یه کم عجیب غریب و خنگه. دیروز اومد که تا یه ساعت دیگه برام بریز که امروز تمکن بگیرم.
گفتم مرسی😂 نگفتم بهت که از چند روز قبل بگو بهم؟ یه روزه هم نه، یه ساعته میخوای؟ بعدم تمام که من امروز برات بریزم تمکن تا روز قبله. نمیتونی از رو این تمکن بگیری.
هاج و واج موند. بعد زد رو پیشونیش. گفت چطور مساله به این بدیهی رو من یادم رفته بود.
خلاصه امروز هی اومد هی رفت. داشتم مراحل وامشو میرفتم. آخر که یه بار اومد گفت تا یه ربع دیگه میریزی؟ بهش گفتم خیلی حرف میزنی ها. 😂 مگه اومدی بقالی که هی بگی اینو بده اونو بده. دلبخواهی که نیست بگی یه ربع دیگه بزن، من بتونم بزنم.
رفت بیرون. حاضر که شد بهش زنگ زدم گفتم کجایی بیا امضا بزن. گفت پشت درم. میام.
اومد داشت امضا میزد یه بوی سیگار شدیدی میداد. گفتم سیگار میکشی مگه؟ گفت این روزها، آره.
براش واریز کردم. نمیدونم کجا میخواد بره. با این شخصیت عجیب غریب و استرس و حساسیت شدید اصلا میتونه دووم بیاره اونجا؟

خانم بانکدار

08 Dec, 07:39


یه مشتری داریم به اسم زری خانم. ۷۶ سالشونه. 😍😍 من عاشق این خانمم!
به قدری زیبا، خوش تیپ خوش لباس، خوش زبون و مهربونه که نگم. باکلاس و خوشگله. عکس جوونیاشو دیدم مثل ستاره های هالیوود قشنگ بود. بچه هاش آلمانن. سالی یکی دوبار دو سه ماه میره آلمان خودش تنهایی و میاد. خداروشکر سالم و سرحاله. تیپ و استایل لباس پوشیدنش، ده هیچ از من جلوتره😅. با همسرش یه مغازه خرازی داشتن. سال ۴۲ تو ۱۵ سالگی با همسرش ازدواج کردن. همسرش دوسال پیش فوت کرد.حالا تنهایی اداره اش میکنه. نزدیک شعبه است مغازه شون. سالهاست من و دخترم مشتری مغازه شونیم و ایشونم مشتری بانک ما. 😍
یعنی میشه منم اگه به ۷۶ سالگی رسیدم اینقد سالم و قشنگ باشم؟🥺

خانم بانکدار

07 Dec, 05:31


خداجون با ما راه نمیای🥺

خانم بانکدار

04 Dec, 07:51


منی که هیچ چیزی از حسابداری بلد نیستم همش باید درگیر این صورتهای مالی مشتریها باشم و سعی کنم از توشون یه چیزی دربیارم. کاش حداقل یه کم حسابداری بلد بودم.
امروز وحشتناک فشار عصبی رومه! نمیتونم تمرکز کنم رو کارام. 😒

خانم بانکدار

04 Dec, 07:46


صرفا جهت اطلاع! زیر یه کوه کار و پرونده دفنم! 😭

خانم بانکدار

04 Dec, 07:46


احتمالا امروز آقای رئیسمون تو دوره pms مغزی تشریف داره. 😡 رسما دیوونه ام کرده.
بی‌صبرانه منتظر تموم شدن این روز ِ بیشعورم!

خانم بانکدار

03 Dec, 13:01


هنوز تو شعبه ام و درگیر و خسته و غمگین.... 😢

خانم بانکدار

02 Dec, 11:09


امروز یه روز شلوغِ شلوغ بود!
یه پرونده ودیعه مسکن چندوقت در حال تکمیل دارم، مربوط به یه خانم مجرد که سنش نزدیک ۴۰ ساله. من و خانم همکارم معتقدیم که قولنامه ای که آورده صوریه. چون آدرسی که تو قولنامه ذکر شده مال پسرعمه خانم همکارمه. و خانم میگه که الان اصلا مسکونی نیست چون چندین ماهه داره داخلش بنایی میکنه. بعدشم قولنامه تا برج ده بیشتر اعتبار نداره. برای وام ودیعه قولنامه باید حداقل ۶ ماه از اعتبارش مونده باشه. دختره هم ازیناست که یه فروشگاه لوازم آرایشی و مژه رو صورتش خالی میکنه و ناز و غمزه میاد. با همین چیزها همه رو متقاعد کرده وام رو بهش بدن.
امروز که اومد یه فرمی رو بهم بده گفتم این وام شمارو میخوان استثنا قائل بشن وگرنه هیچیش قانونی نیست. گفت مرررسی.

خانم بانکدار

01 Dec, 04:09


اولین پرونده امروز، یه وام قرض الحسنه معرفی شده از ستاد دیه ست. یه پسر جوون که قراره پول این وام رو بده به مادرش بابت مهریه اش که باباش از زندان آزاد بشه. 😂

خانم بانکدار

01 Dec, 04:05


سلام از صبح یکشنبه آفتابیِ سرد!

خانم بانکدار

30 Nov, 10:37


امروز روز مشتری‌های نظامی بود. همش میومدن دوتا دوتا ضامن و متقاضی با لباس نظامی جلو باجه ام.
اولیش که همون آقای ودیعه مسکن که تنور داغ بود چسبونده بود. امروز اومد با ضامنش. اونم نظامی. یکی هم دو تا دیگه برای وام فرزندآوری اولین مراجعه ولی همه چی رو آورده بود. من هنوز پذیرش براش نزده بودم مدارک ندیده بودم. نوبتدهی نکرده بودم. ولی کارشو انجام دادم و از هر دوشون امضاها رو گرفتم. بهش گفتم چون داداشم نظامیه کارتون رو راه انداختم. تشکر کرد. 😍
یه آقای نظامی دیگه هم اومد یه نامه تمدید ضمانتنامه آورد از فرماندهی انتظامی بیرجند. تو نامه به جای شماره ضمانتنامه، شماره سپام رو نوشته بودن و اسم یه شرکتی که من میدونستم شعبه ما حساب ندارن و شعبه بازارمون حساب دارن. چون قبلا اون شعبه بودم. بهش گفتم نامتون اشتباهه. این شرکت پیش ما حساب ندارن که باز بخوان ضمانتنامه داشته باشن. گفت نه درسته و اینا. من یه کم چک کردم تو سیستمم. فهمیدم چی شده. اون شرکت تو نامه مال شوهر مشتری ماست که مدیرعامل یه شرکت بزرگه مشتری شعبه ما. اینا اشتباهی ضمانتنامه شرکت خانم رو به نام شرکت همسرش، نامه تمدید زده بودن. دیگه نامه رو دادم بهش، اطلاعات درستم نوشتم گفتم ببره درستش کنه.
دیده بودیم فامیل خانم رو به فامیل شوهرش صدا بزنن، ندیده بودیم شرکت خانم رو هم به نام شرکت شوهرش صدا بزنن. 😂

خانم بانکدار

30 Nov, 08:36


یا خدا، یه پرونده پذیرش کردم ازین اشتغالزایی زندانی‌ها که فکم افتاد. دختر متولد ۱۳۸۳ حبسشم کشیده اومده واسه تشکیل پرونده وامش. 😱
شوهرش اومد. ازش پرسیدم خانمت واسه چی زندانی بوده؟ گفت واسه چی میرن حبس؟ گفتم چمیدونم منکه. با یه لحن لاتی و با افتخااااار گفت " واسه مِفاااااات! "
دقیقا با همین ‌کلمه. مفات منظورش مواد بود.

خانم بانکدار

28 Nov, 08:26


یه خانم با شوهرش اومد پرونده وامشو امضا کنه. قدرت خدا، حتی یک دونه امضاش شبیه اون یکی دیگه نیست. 😂 میخنده میگه من تو سند ازدواجمم همینجور زدم هیچکدوم مثل هم نشده امضاهام.

خانم بانکدار

28 Nov, 07:23


وای اینقد کار دارم که به سرم زده دیگه. 😂
همه پرونده ها دورم پخش و پلاست. تمومی نداره. هنوز این ضمانتنامه رو نمیزنم، درخواست یه ضمانتنامه دیگه میاد باید بزنم.

خانم بانکدار

28 Nov, 07:19


از پرونده خرید دین بدم میاد. 😡 رئیس ما هم عشق وام خرید دینه. هرکی میاد میگه بیا بهت خرید دین بدم. امروز دو تا پرونده شرکتی خرید دین زدم. باز شخصی باشه راحتتره.
چرا پنج شنبه ها اینقد همیشه شلوغه؟ چرا ما تعطیل نیستیم پنج شنبه ها؟ 😢

خانم بانکدار

27 Nov, 16:46


به اصرار دخترخانم امشب رفتیم سینما فیلم باغ کیانوش دیدیم. بد نبود. ولی فکر نمیکردم فیلم دفاع مقدسی باشه. پر از صحنه خشن. بعد با اونکه گفته بودن ۹+ هست، سالن پر از بچه بود. همه خانواده ها، انگار بچه هارو مخصوص آورده بودن. فک کنم بسکه شبکه پویا تبلیغش میکنه.

خانم بانکدار

27 Nov, 12:01


این ضمانتنامه ای هم که رئیس آورد ماجرا داشت. هفته پیش یه شرکتمون، یه نامه از مرزبانی آورد برای صدور یه ضمانتنامه چندین میلیاردی. این شرکت چون اخیرا ضمانتنامه نگرفته بود باید کلی گزارش و چیز میز تو سامانه براش ثبت میکردم و مجوز از اعتبارات استان میگرفتم. بالاخره بعد دو روز صادرش کردم و تحویل مشتری دادیم رفت. روز بعد زنگ زدن که آقا این ضمانتنامه اشتباه شده. چیش اشتباه شده؟ نگو خودشون نامه درخواست رو اشتباه زدن. اینا هیئت مدیره دو تا شرکتن که تقریبا مشترکه با هم اعضاشون و پروژه هاشون رو گاهی با این شرکت گاهی با اون شرکت برمیدارن. این پروژه برای اون شرکت دیگه شون بوده. هیچی دیگه امروز اصل ضمانتنامه رو فرستادن برام که ابطال کنم و دوباره همه اون مراحل رو برای اون شرکت دیگه برم و ضمانتنامه رو صادر کنم.

خانم بانکدار

27 Nov, 11:50


یه آقایی اومد برای وام ودیعه مسکن. رئیس گفت براش پذیرش بزن. زدم و لیست مدارک دادم دستش و فرستادم بره حساب باز کنه. پرسید که همین الان اینارو کامل کنم تشکیل پرونده میدین؟ گفتم بفرمایید.
امروزم که بعد دو روز نبودنم کلی کار رو هم مونده بود. رییسم هی پشت سر هم کار و پرونده جدید میداد بهم و می‌گفت این ضروریه. این عجله ایه. اینو حتما الان بزن که میخوام فرمهاشو با خودم ببرم. منم تند تند مشغول بودم. ده دقیقه نشده اون آقا برگشت با مدارک کامل و منم فرمهارو دادم بنویسه. رئیس دوباره اومد بالاسرم با یه ضمانتنامه عجله ای. گفتم آقای رئیس همه اینارو امروز نمیرسم که هی کار جدید میدین. گفت چه کاری مثلا گفتم؟ (یادشم میره سریع دستوراتشو) همونجور که با دستم به پرونده ها اشاره میکردم به اون آقا هم اشاره کردم جلو باجه ام و گفتم این، این ،این، ایشون! رئیس گفت ایشون که لیست مدارک بده برن بیارن. با خنده گفتم دادم. رفتن همه رو آوردن، گفتن تا تنور داغه بچسبونم. 😂 آقاهه خندید. گفت آره دیگه. من کل شهر دور زدم همه بانک‌ها پرسیدم هیچ بانکی وام ودیعه نمیده. دیدم شما قبول کردین، گفتم از دست ندم.

خانم بانکدار

25 Nov, 08:53


امروز حالم خوب نبود، خونه موندم. صبح که پاشدم دیدن این گل ناز قشنگ چشممو روشن کرد. اینهمه لطافت تو یه گل به این کوچیکی آخه! 🥺❤️🌸

خانم بانکدار

24 Nov, 07:33


نام پدر: کم خان

خانم بانکدار

24 Nov, 05:29


یه وام فرزندآوری پذیرش کردم. چون پدر متولد شهری بود که نرخ باروریش قبلا بالا بود رفتم تو سایت آمار چک کردم. یه نگاهی به نرخ باروری بقیه شهرها هم انداختم. تو همون نگاه اجمالی دیدم بیشترین نرخ باروری برای شهرستان سیب و سوران تو س و ب هست حدود ۵ و نیم درصد و کمترین نرخ باروری هم برای استان فارس که همه شهرها حدود یک درصد.
یه نکته جالب هم اینکه قم هم نرخ باروریش حدود یک درصده. چطور قمی ها فرمان فرزندآوری رو اجرا نکردن؟ 🤔

خانم بانکدار

23 Nov, 08:55


استعلام بانک مرکزی قطعه! 😢
همه کارام مونده. مشتری میاد مجبورم بگم سیستم قطعه!
بعد مشتری فکر میکنه دروغ میگم و دلم نمیخواد کارشو راه بندازم. بدترین چیز تو کار بانک قطعی سیستمها و سامانه هاست چون مثل یه سد جلوی جریان روان پرونده هارو میگیره و همه کارها روی هم جمع میشه و بعدِ وصل شدن دوباره، مثل سیل میریزه روی کارمند بیچاره. هیچ کارمندی دلش نمیخواد این وضعیت رو. 😢

خانم بانکدار

23 Nov, 04:00


خب بریم یه هفته شلوغ آذرماهی رو شروع کنیم به امید خدا❤️🥺

خانم بانکدار

23 Nov, 03:59


رئیس امروز از دنده چپ بلند شده. 😒
چون ایشون ازیناست که کاروان حج میبره مکه، بچه ها امروز صبح کلیپای جنیفر لوپز تو مکه رو بهش نشون دادن، اعصابش به هم ریخته، هی به من دستور این کار و اون کارو میده.

خانم بانکدار

22 Nov, 14:15


https://t.me/anarebanafsh
الهی جاده زندگیت هموار،آسمان چشمانت صاف و دریای دلت همیشه آرام و زلال باشد و هیچ وقت از دنیا خسته نباشی. تولدت مبارک رفیق قشنگم.... 😘😘😘❤️

خانم بانکدار

22 Nov, 09:28


بفرمایید قروت و بادمجون😍😍

خانم بانکدار

22 Nov, 09:21


اینم غذای بنفش بیرجندیا با تزیین نعناداغ!

خانم بانکدار

22 Nov, 08:25


قروت بیرجندی در حال آماده سازی! 😋

خانم بانکدار

21 Nov, 08:28


امان از پنج شنبه های شلوغ شلوغ! 😢

خانم بانکدار

21 Nov, 03:21


یا رَب زِ جهان لطف تو کافیست مرا...

همراه
همراه | همراه | همراه
همراه | همراه | همراه
پروکسی | پروکسی | پروکسی 
پروکسی | پروکسی | پروکسی
پروکسی | پروکسی | پروکسی
پروکسی | پروکسی

🔥 @iRoProxy

خانم بانکدار

20 Nov, 11:43


گلای نرگس رئیس 😍

خانم بانکدار

20 Nov, 11:39


برق شعبه رفت!
حالا زندانی نشیم، در باز نشه. 😢

خانم بانکدار

20 Nov, 11:37


این آقا هم ضامنش مدیرعامل یه شرکت خوبمون بود. یه آقای پیر و مهربون که خیلی دوسش دارم. واقعا مشتری ارزنده ایه. ایشون کلی سفارش وام این آقا رو کرد. بهش گفتم خیلی دوستتون ترسناک وبداخلاق بود.
آخه واقعا ترکیب لباس‌ بلوچی و سبیل بناگوش دررفته ترسناکه.
دیروز وامشو پرداخت کردم. امروز دوباره اومد برای امضای قرارداد سیستمی. امروز لباس بلوچی سیاه پوشیده بود. اون روز سفید بود. تو لباس مشکی اونقدرها ترسناک نبود. تازه امروز مهربونتر هم شده بود، تشکر کرد. احتمالا مهندس بهش گفته بود خانم ازت ترسیده. 😂😂😂

خانم بانکدار

20 Nov, 11:32


امروز خیلی کار کردم. یعنی واقعا حتی ده دقیقه وقت پرتی نداشتم. ولی حالم خوبه. خسته نیستم چونکه روز خوبی بود. کارها رو روال بود. مشتری حضوری و تلفنی کم داشتم. رئیس وام سفارشی نداشت و من با خیال راحت نشستم پشت سیستمم و تند تند کارای پرونده هام رو انجام دادم. یه تعدادی پرونده تسویه ای بود که رفتم خودشون و وثایقشون رو از بایگانی درآوردم. چند تا هم پرونده ضمانتنامه بود که خانم همکارم ننوشته بود و یه سری نواقص داشت. به شرکت‌ها زنگ زدم و یادآوری کردم که برام بیارن مدارک رو که پرونده هارو ببندم و جمع کنم.
دیشبم با دخترم رفته بودیم سینما و امروز برام پیامک جریمه پارک در محل ممنوع اومد. 😂

خانم بانکدار

20 Nov, 04:20


یه وام مشارکت مدنی مسکن پرداخت شده سال ۹۹. الان که سررسید شده و معوقه، دنبالشو گرفتیم می‌بینیم هم وام گیرنده هم ضامن فوت کردن. خدا رحمتشون کنه ولی بدشانسی ازین بدتر؟ هم ضامن هم خودش. دوتایی مردن!

خانم بانکدار

19 Nov, 10:07


وام ودیعه مسکن مستاجران، وامیه که بدون میانگین میتونین بگیرین. در حال حاضر داره در اغلب بانکها پرداخت میشه. برای ثبت نام این وام باید وارد سایت اداره راه و شهرسازی بشین و تو قسمت وام ودیعه مسکن ثبت نام کنین و بانک و شعبه مدنظرتون رو انتخاب کنین. ۲۰۰ میلیون تومن در تهران، ۱۵۰ میلیون تومن در مراکز استان ها، ۱۰۰ میلیون تومن در سایر شهرها و ۴۰ میلیون تومن در روستاها ۲۳ درصد با اقساط ۵ ساله.
فقط چند تا شرط داره. متقاضی و همسرش نباید ملکی به نامشون باشه و هیچ مدل وام مسکن در جریانی نداشته باشن. به آقایون متاهل و خانمهای سرپرست خانوار پرداخت میشه و به آقایون مجرد بالای ۴۵ سال و خانمهای مجرد بالای ۳۵ سال.
قولنامه باید موقع اخذ وام حداقل ۶ ماه دیگه از مدتش مونده باشه و مبلغ رهن درج شده در قولنامه باید به اندازه مبلغ وام یا بیشتر باشه.
قولنامه هم باید در سامانه خودنویس ثبت شده باشه.
اگه سوال دیگه ای در موردش دارین میتونین بپرسین.

خانم بانکدار

19 Nov, 05:06


اصلا شله مشدی با قیمه ست. اصل و اساسشه. 😂😍 بدون قیمه که اصلا انگار یه چیزیش کمه.

خانم بانکدار

19 Nov, 04:57


شله مشهدی با قیمه! 😍😍😍😍
این شله جریمه #همکارسخنور ه.
چونکه دیروز آخروقت داشتن با #همکارپیراشکی شوخی میکردن و رفته رو گردن و پیشونی #همکارپیراشکی مهر بانک رو زده. 😂
رئیس اومد دید و کلی دعواشون کرد. گفت مگه مهر بانک اسباب بازی شماست؟
خلاصه که با دادن جریمه از تنبیه خلاص شدن. 😂

خانم بانکدار

19 Nov, 04:25


معمولا صبحهای سه شنبه جلسه بخشنامه خوانی داریم. بخشنامه های جدید بانک رو میخونیم و تحلیل میکنیم و در مورد مسائل شعبه هم با هم حرف میزنیم. من مسئول پرینت گرفتن و خوندن بخشنامه هام.
دیروز من میخواستم برم استخر ساعت ۳ سریع رفتم و نموندم حسابها بسته بشه و همه با هم بریم. دیروز وقتی از استخر برگشتم دیدم رئیس زنگ زده ولی چون عصر بود تماس نگرفتم گفتم شاید در حال استراحت باشن. گفتم اگه کار مهمی بود دوباره زنگ میزنه.
امروزم طبق روال سه شنبه ها بچه رو پیاده فرستادم مدرسه و ساعت شش و نیم اومدم در شعبه و با در کرکره کشیده مواجه شدم.
بعد از کلی انتظار بقیه اومدن. وقتی سرشون کلی داد و بیداد کردم که چرا دیر اومدین گفتن که خب تو خودت دیروز جواب ندادی تکلیف مارو روشن کنی که جلسه هست یا نیست؟ 😂 ما هم از خداخواسته گفتیم جلسه کنسل.

خانم بانکدار

18 Nov, 15:08


این روزها، همه با کارمندای بانک شوخی میکنن. شما چطور؟ 😂

خانم بانکدار

18 Nov, 07:30


یه دختر پسری پرونده وام ازدواج دارن دست من. دخترعمه پسردایی ان یا برعکس. دقیق یادم نمونده. اینقد این دو تا انرژی مثبت و بانمک و عاشق همن که آدم کیف میکنه نگاشون میکنه. دایی/عمو و خاله/عمه شون رو آوردن برای ضامن. این ضامنهاشونم همونقدر انرژی مثبت و خوش خلق و مهربونن.
تقریبا یه روز درمیون میان جلو باجه ام این بچه ها میگن ما زود زود دلمون تنگ میشه براتون. 😂 می‌آییم بپرسیم واممون رو کی میریزین. بهشون میگم خداکنه بعد واریز وام واسه قسطها هم همینقد زود زود دلتون تنگ بشه واسه ما.
ظاهرا دارن خونه میخرن دوتایی و وام ازدواج رو برای قسط آخر خونه میخوان.
بسکه بچه های دلنشینی هستن، با اونکه برای یکشنبه قول داده بودم بهشون، پرونده شونو برداشتم وسط کارای امروزم جا بدم و پرداخت کنم براشون.
ان شاالله که خوشبخت باشن و همیشه همینطور خوش خنده بمونن. 😍😍😍

خانم بانکدار

18 Nov, 04:16


در مورد این پست، یه چیزی که باعث سوتفاهم شده ظاهرا ، توضیح بدم.
داشتن مدرک فنی حرفه ای خیاطی آرایشگری قالیبافی یا ازین قبیل باعث نمیشه مشتری واجد شرایط وام گرفتن بشه. بلکه اگه مشتری واجد شرایط وام گرفتن بود میتونه این گواهینامه ها رو به عنوان مدرک شغلی و گواهی منبع درآمدش به بانک ارائه کنه.

خانم بانکدار

17 Nov, 11:26


جوری همه دارن وام میگیرن از بانک ما که انگار همشون این پست آقابهمن رو خوندن و دارن بهش عمل میکنن. 😍😂

خانم بانکدار

17 Nov, 11:25


تا پایان سال از هر جایی که می‌تونی وام بردار و باهاش دارایی بخر. تقریبا فرقی نداره چی بخری. ملک، خودرو، طلا، ارز دیجیتال، یا هر نوع کالای مصرفی که نیازته، بهتره هر چه زودتر تهیه کنی. احتمالا سال بعد قدرت خریدت به شدت کاهش پیدا می‌کنه. وامی بردار که مدت زمان بازپرداختش طولانی و حداقل 24 ماه باشه.

خانم بانکدار

17 Nov, 08:11


اینقد که مشتریها خاک تو سر بانک ما میکنن اگه واقعا خاک میریختن رومون، الان زیر یه کوه اورست دفن بودیم. 😂
بیشترین بانکی هم که میزنن تو سر بانک ما، بانک مهره. یه جوری بانک مهر، قبله و خدای مشتریا شده که انگار چه خبره. 😂

خانم بانکدار

17 Nov, 08:07


گرچه حکایت مکرریست ولی بازم امروز یه مشتری خیلی بد حرف زد. با خانمش اومد جلو باجه ام پرسید خانمم حساب داره بانک شما ببین چقد وام میتونه بگیره.
همونجور که داشتم وارد سایتش میشدم که میانگین بگیرم براش، پرسیدم شغلشون چیه؟ هردو باهم گفتن خانه دار. منم همونطور عادی و در حالیکه داشتم کارشو انجام میدادم گفتم به خانه دار که وام داده نمیشه یه مدرک شغلی باید بیارین. اینو گفتم انگار بلا گفتم. شوهره یه جور خانمه یه جور. درومدن که چرا توهین میکنی؟ یعنی چی که وام نمیدیم؟ مگه خانه دار آدم نیست؟ خانمه توپید بهم که شما خودتون هم در وهله اول یه خانه دارین. خانه داری بالاترین شغله برای یه زن.
من هاج و واج مونده بودم که مگه چی گفتم من؟ هنوز تو دهنم بود که بگم مدرک خیاطی، آرایشگری، قالیبافی اینجور چیزها اگه دارن بیارین یا یه گواهی از یه شرکت آشناتون بگیرین، چیزی که به همه خانمهای خانه دار میگم و وامشونم پرداخت میکنم که اینها منفجر شدن و خاک تو سر بانکتون و.... گفتن و رفتن بیرون.

خانم بانکدار

16 Nov, 17:46


چندشب پیش اینو خوندم و واقعا خوشم اومد. حدود ۵۰۰ صفحه ست ولی من تو چند ساعت طی دو شب خوندمش. اتوبیوگرافی طوره. ولی در واقع نویسنده اومده یه داستان تو بستر زندگی واقعی خودش گنجونده به حدی که کاملا واقعی حس میشه.
قشنگ بود. دوسش داشتم.

خانم بانکدار

26 Oct, 10:57


هدیه مشتری ! 😍
واسه هممون آورده نه فقط من.

خانم بانکدار

26 Oct, 08:30


امروز کلا دارم وام ازدواج و فرزندآوری واریز میکنم. بعد به یه پسره که کچلم کرده بود که وام ازدواجش رو بریزم، زنگ زدم که بیاد واسه امضا، با ذوق و خوشحالی گفت چشششششششم خانم! چشم، غصه خوردین؟ الان میام. دو دقیقه دیگه اونجام که امضا کنم.
😂😂😍
اینجور خوشحالی مشتریها واقعا لذتبخشه!

خانم بانکدار

26 Oct, 08:19


وای خدا، این پسره امروز اومد برای یه چیزی سوال بپرسه. بعد گفت که من وام فرزندآوری ثبت نام نکردم. ثبت نام کنم؟ گفتم آره دیگه. چرا ثبت‌نام نکنی؟ زودتر هم برو تو سایت که صف انتظار طولانیه. چندماه باید تو نوبت باشی. با یه حال استیصالی ورداشت گفت تازه بدبختی، یکی دیگه هم درست شده! 😂😂😂
گفتم یعنی چی؟ گفت بچه! این یکی هنوز سه ماهه نیست، یکی دیگه درست شده! 😂 چندسال بچه نداشتم. حالا دو تا دوتا!

خانم بانکدار

24 Oct, 09:44


#همکارسخنور چشماشو عمل لیزیک کرده پنج شنبه هفته پیش و از همون روز ظاهرا تو خونه مونده تو اتاق دربسته و تاریک با عینک آفتابی و بدون کوچکترین نور و نگاه کردن به گوشی و اینا.
واقعا لازمه اینکارا واسه عمل لیزیک؟
بعد امروز یه سر اومد شعبه با عینک آفتابی، بعد میگه که آره اینقده حوصله ام سررفته بود. دلم برا شعبه تنگ شده بود. به مامانم گفتم حتی دلم برا خانم بانکدار هم که اینقد از من بدش میاد، تنگ شده. 😂😂😂😂

خانم بانکدار

24 Oct, 08:35


https://t.me/gahnevesht_k
#معرفی‌دوستان
بچه ها پیش دوستمونم برین تنها نمونه. 😍

خانم بانکدار

24 Oct, 07:40


یه مشتری داشتیم اهل همدان ساکن قم. ضامنهاش هم ساکن همدان. وام رو براش واریز کردم و پرونده رو پست کردم براشون و آنلاین همه کاراشو انجام دادم. امروز دیدم با یکی از همکاراش که اومده بیرجند، برام سوهان فرستاده گفته حتما بدی به خانم فلانی! 😍😍

خانم بانکدار

23 Oct, 16:36


کاش می‌شد مثلاً یه هُل‌ی بدین، فورواردی کنین و اینا از ۶۰۰ و خورده‌ای بریم بالا 🥺

خانم بانکدار

23 Oct, 06:36


پدر دهه هفتادی اومد برای پذیرش وام فرزندآوری. اسم بچه اش شادن بود. میگم معنیش چیه؟ میگه نمیدونم بچه آهو یا یه همچین چیزی. گذاشتم که به فامیلش بیاد. گفتم خب شادی میذاشتی قشنگتر بود که‌ میگه نه خواستم خاص باشه. تک باشه. 😍


پی نوشت: من نه قضاوت کردم نه گفتم اسمش زشته ،قشنگه. هیچی. من فقط یه اتفاق روزمره مو روایت کردم. همین.

خانم بانکدار

23 Oct, 06:33


و بازگشت همه به سوی کار و پرونده هاست! 😁

خانم بانکدار

20 Oct, 04:56


چقدر مرخصی خوبه. نشستم تو خونه براتون قصه تعریف میکنم. 😍😁

خانم بانکدار

20 Oct, 04:55


مربای زرشک برای من نوستالژی و یادآور خاطرات بچگیه.
تو روستا بچه که بودم، صبحانمون یا شیر و پنیر بود از گاو و بزای خودمون یا هم مربای زرشک از درختهای خودمون. گاهی به ندرت مربای به اونم باز از محصولات خودمون که همشونم مامانم خودش درست می‌کرد. اونم بی نهایت خوشمزه😋😋😍
من تازه وقتی اومدم خوابگاه دبیرستان واسه اولین بار مربایی به جز مربای زرشک خوردم.
شما هم اگه نخوردین تا فصل زرشک تازه هست، حتما بخرین درست کنین. به امتحانش می ارزه. از یه بیرجندی قبول کنین. 😍😍😍😂

خانم بانکدار

20 Oct, 04:16


مربای زرشک، خوشمزه ترین مربای دنیاست. 😋😉😍

خانم بانکدار

19 Oct, 08:05


موقع ثبت چک صیادی برای ضمانت وام در بانکها، قسمت بابت رو باید بنویسین تسهیلات و تعهدات مگر اینکه بانک مربوطه بگه چیز دیگه ای بنویسین و قسمت شرح چک به خودتون مربوطه باید یه چیزی بنویسین که یادتون بمونه چک رو برای چی دادین. مثلا بنویسین ضمانت آقای اصغری یا وام بانک ملت شعبه مرکزی . یه همچین چیزی.
گیرنده چک در مورد چکهای ضمانت وام، بانکه پس باید تو قسمت گیرنده چک، اول شخص حقوقی رو انتخاب کنین بعد شناسه بانک رو وارد کنین.

خانم بانکدار

19 Oct, 08:01


نمیدونم دسته چک نداشتن چه افتخاری داره که بعضی آقایون وقتی میگم چک بدین، با افتخااااار میگن من چک ندارم. نمیگیرمم. چک فقط دردسره.

خانم بانکدار

16 Oct, 03:56


چند روزه اینقد سرم تو شعبه شلوغه، نمیفهمم کی ظهر میشه اصلا. کاش امروز یه کم خلوت باشه.

خانم بانکدار

15 Oct, 05:14


مواردی که در ادامه میگم نظر شخصی منه ⤵️

✔️بی‌تردید زندگی پر از عشق، اعتماد و انصاف از همه چیز مهم‌تر و باارزش‌تر هست.
چرا انصاف؟! چون مرد درک کنه که زن هم توی زندگی مشترک زحمت کشیده و چه اشکال داره مثلاً سه دانگ از ملک‌اش رو به نامش کنه یا زن درک کنه که وظایف اقتصادی یک مرد با توجه به تورم و اوضاع اقتصادی خیلــــی سنگین و بعضاً کمرشکن شده!

✔️ قبول دارم که بعضی از زنان متاسفانه از وجود مهریه سواستفاده می‌کنند اما این رو هم قبول دارم که بعضی از مردان هم از ناچیز بودن مهریه خیلی سواستفاده کردند. پس این یک امر طرفیتی هست و خیلی اوقات سواستفاده مردان علی‌الخصوص به خاطر مهرمادری دیده نشده!

✔️ الان دنیایی هست که اصولاً زنان و مردان هم‌پای هم برای زندگی مشترک تلاش می‌کنند. حتی زنان خانه‌دار با مدیریت مخارج خونه و یا ذخیره‌ی صحیح پول‌های همسرشون، اندوخته مالی جمع می‌کنند و عامل اصلی پیشرفت یا ادامه‌ی زندگی میشن!

✔️من خودم با نبود مهریه به لحاظ چیزهایی که دیدم مخالفم اما بنظرم داشتن شروط صحیح ضمن العقد (به نفع هر دو طرف) در کنار یک مهریه‌ی معقول ـ که میزانش از فردی به فرد دیگه متفاوته ولو به صورت عندالمطالبه و عندالاستطاعه ـ در شرایط فعلی جامعه ما بهتره!
✔️چرا مهریه داشتن خوبه؟! فرض کنید شما با همسرتون در نهایت عشق و علاقه زندگی می‌کنید و هیچ مشکلی ندارید امــــا ایشون فوت میشه یا بدهی بالا میاره! به هر حال داشتن مهریه می‌تونه برای شما مزایایی داشته باشه!

✔️ بنظرم بهترین مهریه ملک هست چون زنان بسیار زیادی رو دیدم که تمام دغدغه‌ی بعد از طلاق‌شون داشتن سرپناه بوده و البته تعداد اندک مردانی رو دیدم که نگذاشتند همسرشون بعد از طلاق بدون سرپناه بمونه!

✔️ خانم‌ها! مهریه سنگین انتخاب نکنید! بیشتر این مهریه‌های سنگین وصول نمی‌شه مگر در مواردی که مرد بسیار ثروتمند باشه. در عوض دنبال حقوق برابر باشید.

✔️ آقایون! مهریه‌ای که می‌دونید به جیب‌تون حتی بعد از رشد اقتصادیٍ زندگی‌تون نمی‌خوره؛ قبول نکنید! بعداً هر چقدر هم تجمع کنید؛ کمپین راه بندازید؛ اعتراض کنید و... راه به جایی ندارید. مردی رو می‌شناسم که برای اینکه مهریه همسرش رو نده ۲۰ سال با حساب مادر پیرش کار می‌کرد. آخر سر مادر فوت شد و دستش موند توی پوست گردو!!

✔️ عشـــــق از همه چیز قشنگ‌تره و قشنگ‌تر از اون احــــــترام! باور کنید احترام که باشه اختلاف و جدایی هم دوستانه به سرانجام می‌رسه!

✔️ خلاصه که همه چیز نسبی هست. گاهی هم با مهریه به مردان ستم شده و هم به واسطه داشتن مهریه، به زنان!

✔️ عجولانه ازدواج نکنید چون آسیب‌های بعد از طلاق رو هیچ مهریه‌ای برای زنان و هیچ بخشش مهریه‌ای برای مردان، جبران نمی‌کنه بلاشک!

✔️ پیشنهادم به خانم‌ها این هست که دنبال اندوخته برای خودتون باشید. من خودم دیر متوجه شدم اما هیچوقت دیر نیست. طلا بخرید و طلا ذخیره کنید تا در صورت وقوع هرجنس مشکلی، پشتوانه محکم طلایی داشته باشید!


+برخی از مواردی که گفتم توضیحات مفصل حقوقی داره!

#مهریه #ازدواج #طلاق

خانم بانکدار

13 Oct, 11:58


این سه سال مشارکت تصمیم مشتریه. یه مشتری داشتیم طی سه ماه بناییشو جمع کرد و اقساطشو ۱۹ سال و نیمه بست. بعضی ها هم هستن سه سال میگذره، هنوز بناییش تموم نشده.
در کل این تسهیلات ۲۰ ساله ست که حداکثر سه سالش مشارکت مدنی ساخت مسکن هست و ۱۷ سالش فروش اقساطی سهم الشرکه بانک. ولی مشتری میتونه این نسبت رو به دلخواه خودش تغییر بده.

خانم بانکدار

13 Oct, 11:54


تو بانک یه پرونده وام مشارکت مدنی مسکن تشکیل میشه. ضامن و مدارک گرفته میشه. بعد طی مدت درخواستی مشتری که حداکثر سه ساله پول وام طی چند مرحله به مشتری پرداخت میشه. نامه آزادسازی مراحل وام رو هم بنیادمسکن میده که کارشناسشون میره بازدید محل بنایی و متناسب با پیشرفت بنایی وام رو آزاد میکنه.
بعد که پایان کار گرفتن، مشتری از بنیاد مسکن نامه تقسیط وام رو میاره. اونوقت وام مشارکت کلا تسویه میشه. و مشتری یا باید سهم بانک رو یعنی همون وام مشارکت مسکن رو نقدی بپردازه و کلا پرونده مختومه بشه یا هم سهم بانک رو قسطی بخره. یعنی بانک سهم خودش در مشارکت در ساخت خونه رو به مشتری، میفروشه. پس یه پرونده وام فروش اقساطی تشکیل میشه. اقساط این وام هم ۲۰ ساله هست . مبلغ قسطها چون ۵ درصده و مدت بالاست، بسیار ناچیزه. مدت دوران مشارکت یا همون طول مدت بنایی از ۲۰ سال کم میشه.

خانم بانکدار

13 Oct, 11:48


تسهیلات طرح ویژه مسکن روستایی، یه وام چند مرحله ایه. در طول ساخت خونه تو روستا پرداخت میشه. مشتری سه سال مهلت بنایی داره. یعنی تا سه سال پول از بانک میگیره ولی پولی پس نمیده.
مبلغش در حال حاضر سیصدو پنجاه میلیون تومنه که خب کمه ولی به هرحال یه کمکی هست. ۵ درصده! در واقع ۲۳ درصده اما ۱۸ درصد تعهد دولت داره. یعنی ۱۸ درصد از سود رو دولت پرداخت میکنه به بانک.
اولین مرحله اینه که مشتری تو روستا یه زمین یا خونه قدیمی داشته باشه یا هم تو بعضی روستاها، خود بنیاد، زمین برای واگذاری داره. با اجاره ۹۹ ساله زمین رو به مشتری میدن و معرفیش میکنن به بانک.

خانم بانکدار

13 Oct, 04:42


چون خیلی زیاد می بینم که مشتریها می پرسن اینجا هم میگم. اون عدد که خط قرمز کشیدم معمولا سه یا چهاررقمیه ،سری چک هست. عدد نارنجی که شش رقمه ، سریال چک و عدد سفید که ۱۶ رقمه، شناسه صیاد.

خانم بانکدار

13 Oct, 04:12


بنیاد مسکن انقلاب اسلامی یه طرح خوبی داره برای ساخت مسکن تو روستاها. دوست دارین در موردش توضیح بدم؟
میام، می نویسم.

خانم بانکدار

12 Oct, 11:46


ولی خودم امروز سرم خیلی شلوغ بود و کلی پرونده و ضمانتنامه داشتم. الانم مستقیم از شعبه اومدم مدرسه دخترم جلسه اولیا مربیان. گشنمه! 😢😁

خانم بانکدار

12 Oct, 11:45


اتفاق خاصی نیفتاد. کل روز سعی کردن از هم دور بمونن و هر کدوم سرش به کار خودش بود.

خانم بانکدار

12 Oct, 03:57


راستی تعریف نکردم هفته پیش آخر وقت یه روز که من زودتر پاس گرفته بودم رفته بودم خونه، #همکارسخنور و #همکاراسلوموشن با هم سر همون کارکردن و نکردن و دیر صندوق رو بستن دعوا کردن. یه دعوای بسیار بسیار شدید همراه با الفاظ رکیک. #همکارسخنور بی احترامی رو نسبت به #همکاراسلوموشن که هم سن و هم سابقه اش بسیار بیشتر از خودشه، به حداعلا رسونده. خب بنده خدا #همکاراسلوموشن پیر و قدیمیه. به زودی بازنشسته میشه و بیشتر ازین نمیتونه دیگه.
از فرداش #همکاراسلوموشن مرخصی بود تا امروز. حالا امروز کنار هم نشستن ببینیم چی میشه. کار به حراست کشیده ولی #همکارسخنور معذرتخواهی نکرده به خاطر فحش‌ها و بی احترامی هاش. حالا صبح که با هم سلام علیک نکردن.

خانم بانکدار

11 Oct, 16:13


تو کوچه این خونه جدیدم یه آرایشگاه عروس معروفه. اینه که ما هر روز عصر که از خونه میریم بیرون یا عروس میبینیم یا یه ماشین عروس گل زده با یه داماد خوش تیپ که منتظر عروسه! 😍😍 یا همراهای شیک و پیک کرده عروس که از آرایشگاه میان بیرون.
ان شاالله همشون خوشبخت بشن. 😍

خانم بانکدار

11 Oct, 06:26


تو این عکس اون سازه استوانه ای رو میبینید؟
اون بقایای تنوره یه آسیاب آبی خیلی خیلی قدیمیه. شاید صدسال پیش فعال بوده. اونموقعها که آب قناتمون خروشان و پر بوده. اون قسمت آبشار بوده. آب قنات میریخته تو اون تنوره. قسمت پایین لابلای سنگها هنوز بقایای دیوارهای ساختمان آسیاب هست. دوران کودکیم با بازی کردن تو این خرابه ها و بالارفتن ازون کوه سنگی و آب بازی با آب قنات زیر سایه درختهای بلند و کهنسالی که کنار قنات بودن. گذشت.
الان، ازون همه شکوه و قشنگی، همین مونده که می بینید. 😢 یه کوه، یه باریکه آب ، چند تا درخت زرشک و بوته نی! درختها همه خشک شدن، به خاک افتادن و تنه هاشون تو تنورها سوخت....