قطعا کاستیهای بسیاری دارد که باید به تدریج رفع و رجوع کنم. خواستم آن نوعی از تُرکینویسی را تمرین کنم که برای عامهی مردم قابل فهم باشد. برای همین، به دنبال خلق نوشتار مخصوص محافل ادبی و نخبگانی تُرک نبودم.
نه فقط نوشتن، بلکه خواندن و شنیدنش هم، تجربهی لذیذ و شیرینی برای من بود.
به زبان مادری نوشتن، من را به سوی تجربه کردن متفاوت و عمیقتر افراد مورد مطالعه و میدان پژوهشیام کشاند. این تجربهی زبانی، آنچنان زیر و رو کننده بود که سرآغاز دگرگونی شناختشناسانه در مردمنگاری و مردمشناسیهای من خواهد بود.
از فصل دوم کتاب «حاشیهنشینهای تبریز» (۱۴۰۱)، تیتر «داد گدسین داماغدا بیلینسین: آرام کردن نفس»، صفحات ۸۷ الی ۹۰، از چاپ دوم.
۲ اسفند ۱۴۰۳
دوره #زیستن_و_نوشتن
@IzadiJeiran