اصغر ایزدی جیران @izadijeiran Channel on Telegram

اصغر ایزدی جیران

@izadijeiran


izadijeiran.com/fa/

اصغر ایزدی جیران (Persian)

اصغر ایزدی جیران یک کانال تلگرامی فارسی با نام کاربری @izadijeiran است که به اشتراک گذاری مطالب مرتبط با زندگی و مسائل روزمره می پردازد. با عضویت در این کانال، شما به دنیایی از محتواهای متنوع از جمله مقالات، تصاویر، و ویدیوها درباره ی انواع موضوعات از بهداشت و زیبایی تا روانشناسی و روابط انسانی دسترسی خواهید داشت

این کانال تلگرامی ایجاد شده توسط اصغر ایزدی جیران، یک نویسنده و متخصص در زمینه های زندگی موفق، روابط انسانی، و بهبود کیفیت زندگی است. او با انتشار محتواهای مفید و الهام بخش در این کانال، افراد را به رسیدن به بهترین نسخه خود تشویق می کند و راهنمایی های ارزشمندی برای مواجهه با چالش های روزمره در اختیار آنها قرار می دهد

با پیوستن به این کانال، شما فرصتی منحصر به فرد برای یادگیری، توسعه شخصی، و ارتقای انگیزه خود خواهید داشت. هر روز با مطالب جدید و متنوع از این کانال به روز خواهید شد و می توانید تجربیات و دیدگاه های جدید را کشف کنید

با اصغر ایزدی جیران و کانال تلگرامی @izadijeiran، به دنیایی از انرژی مثبت، اطلاعات سودمند، و تجربیات مفید خواهید پیوست که به شما کمک می کند تا به خودباوری بیشتر و زندگی موفقیت آمیزتر دست یابید. برای عضویت در این کانال و دنبال کردن اخبار و محتواهای جدید، به آدرس izadijeiran.com/fa/ مراجعه نمایید.

اصغر ایزدی جیران

18 Jan, 13:27


من نمی‌توانستم حد اعلای تحقیق را در همین مصاحبه‌ها- هرچقدر هم که عمیق و باز باشند- بیابم.
چیزی که همواره در کارگاه‌‌های مردم‌‌نگاری بر آن پافشاری می‌‌کردم و از آن به‌‌مثابه معیار جداکننده‌‌ی روش تحقیق مردم‌‌نگارانه از سایر روش‌‌های کیفی یاد می‌‌کردم، داشت از دست می‌‌رفت. یک آدم ۴۱ ساله چگونه می‌‌توانست «فرهنگ خیابانی» نوجوان‌‌های ۱۳-۱۴ ساله یا ۱۷-۱۸ ساله را درک کند؟ صرف حرف زدن در مورد سبک زندگی یا استایل یا مدل زندگی هیچ‌‌وقت نتوانسته بود من را قانع کند. ولی گویی در این پروژه، کار داشت به چیزی ختم می‌‌شد که آن را تکنیک فرعی و ثانوی مردم‌‌نگاری می‌‌دانستم: مصاحبه. هیچ جایی برای عملی کردن مشاهده‌‌ی مشارکت‌‌آمیز جدی وجود نداشت و این، مرا ناخشنود می‌ساخت.
بعد از سپری شدن روز شانزدهم پژوهش، ساعت‌‌ها حرف زدن با نوجوان‌‌ها در مورد موضوعات مورد علایقشان- از موسیقی تا روابط دوستی، از مصرف تا فضای مجازی، از الهیات تا بدن- و ساعت‌‌ها مشاهده کردن زندگی روزمره‌‌ی نسل به اصطلاح زِد در کافه‌‌ها و سنگفرش‌های میتینگ، هنوز نتوانسته بود من را وارد جوّ تجربه‌‌ی زیسته‌‌ی آنها بکند. تا اینکه کلیشه‌‌ی «مردم‌‌شناسی که لباس عشایر می‌‌پوشد»، جرقه‌‌ای در ذهنم زد. اولین گام، احساس کردن بدن بود؛ و پوشش بدن، یکی از مهم‌‌ترین مسیرهای تجربه. مد بسیار رایج این روزها در میان دهه‌‌هشتادی‌‌هایی که با آنها حرف زده یا دیده بودم- چه پسر چه دختر- استایل «لَش» بود. برای اولین‌‌بار، اصطلاح «لش» را از زبان خود تینیج‌‌ها شنیدم. مفهومی که هرچند به‌‌طور ملموس در پوشش تجلی می‌‌یافت، اما حدس می‌‌زدم که باید یکی از عناصر کلیدی فرم زندگی شخصی و اجتماعی این نسل باشد.
پیراهن پارچه‌‌ای فیت را کندم و «دورس» سفید مخملی را که دو سه سایز بزرگتر از اندازه‌ام بود پوشیدم. جین ذغالی با عرض و طولی بزرگتر از اندازه‌ام را جایگزین شلوار پارچه‌‌ای راسته کردم. کلاه «کپ» نقابدار مشکی بر سر، و کفش ایر جردن بر پاها، استایل لش را کامل کرد. هنوز «اکسسوری» مانده بود. هنوز آمادگی روانی استفاده از دست‌‌بند، گردن‌‌بند، گوشواره و انگشتر را نداشتم، چه رسد به اشکال عمیق‌تر خودتزئینی مثل پیرسینگ و تتو. همه‌‌ی کلماتی که داخل گیومه برده‌‌ام را تا همین چند روز پیش نمی‌‌شناختم و این نشان می‌‌داد که من قرار بود چه شکاف فرهنگی‌ای را به لحاظ وجودی پر کنم.
با تغییر لباس، از استایل زندگی پیشین استاد دانشگاهی خارج شده بودم و داشتم وارد دنیای جدیدی می‌‌شدم. اولین لحظات به تن کردن این لباس، تأثیری بر من گذاشت و فهمی در من ایجاد کرد که ساعت‌‌ها مشاهده و گفت‌‌وگو طی این ۱۶ روز گذشته، ایجاد نکرده بود. اما مهم‌‌ترین تأثیر، این بود که به یکباره قلم تحلیلی من به راه افتاد و روی نوت موبایل قدم زد؛ چیزی که از پی نوشتار توصیفی بسیار، منتظرش بودم. غلیانی از مفاهیم تازه در ذهنم می‌تپید. گویی که دروازه‌‌ای به سوی جهانی گشوده شده بود که تا پیش از این، فقط می‌‌توانستم از دور و با فاصله شاهدش باشم و همین، قلم تحلیلی من را مسدود کرده بود. دورس و جین لش، مفهوم «راحتی» و شل شدن هنجارها را پرورد؛ کفش، مفهوم «سرعت» و زیستن طولانی در «خیابان»؛ و کلاه، مفهوم «قایم کردن فِیس» و «ابراز قدرت».
و بعد این ذهن جوال‌‌شده با لباس، به موسیقی پرید. حالا می‌‌توانستم حس بگیرم؛ وقتی که تصور بدنی را می‌‌کردم که در این لباس، به رپ، راک یا متال گوش می‌‌دهد و ریتم و خلسه آغاز می‌‌شود؛ یعنی زندگی از نوع دیگر آغاز می‌‌شود. اینها همه درک‌‌هایی اولیه بود که توی لباس‌‌های جدیدم در حالی که در ماشین خودم نشسته بودم رخ می‌‌داد. حالا نوبت آن بود که با همین لباس وارد جماعتِ لش بشوم. چیزی که در اولین حضور در یکی از گذرهای پاتوق‌‌شده‌‌ی شهر، برای خودم مایه‌‌ی شگفتی بود، حالا در تن خودم بود. امروز مثل روزهای قبل، از دور نمی‌‌ایستادم؛ بلکه اعتماد به نفس آن را داشتم که به نوجوان‌‌هایی که به میتینگ هفتگی خیابانی آمده بودند نزدیک‌‌تر شوم. حالا می‌‌توانستم از وجود مضطرب قبلی فاصله بگیرم و فیگورهایی از تسلط بگیرم: وقتی که چهار انگشت دست‌‌هایم را توی جیب‌‌های تنگ جلویی شلوار جین گشاد می‌‌کردم، چهره‌‌ام خودبه‌‌خود جدی و مصمم می‌‌شد؛ وقتی نقاب کپ را عقب و جلو می‌‌کردم، این دیالوگ گفته می‌‌شد که «هی پسر! من میتونم هر کاری دلم بخواد بکنم»؛ و با کفش‌‌های سفید جردنی، راه رفتنی «سبک»‌‌بال و پَرّنده. 👇
@IzadiJeiran

اصغر ایزدی جیران

18 Jan, 13:27


درون ازدحامی از اجتماعِ میتینگی تینیج‌‌ها در تبریز، مداوما می‌‌جوشیدم و می‌‌خروشیدم. جرأتی در رگ‌‌هایم دویده بود. از سر سرور، می‌‌خندیدم و فرخنده بودم. قاطی‌‌شان شده بودم و این حسی لذیذ به من می‌‌داد. از ناخودی بودنی خلاص شده بودم که دفعات قبل اذیتم می‌‌کرد. با تغییر موضعی از شاهد و مشاهده‌‌گر صرف به مشارکت‌‌کننده‌‌ی فعال، حالا داشتم محیط فیزیکی و اجتماعی را به‌طور عمیقی ادراک می‌‌کردم. این لباس بود که من را به جامعه‌‌ای که بیش از ۲۰ سال از آن دور بودم، متصل می‌‌کرد. حالا در این لباس جدید، در میان غوغای دسته دسته لش‌پوش، فکر من هم تحریک شده بود. می‌توانستم بفهمم که تفاوت و سیاست هویت این نسل به‌طور عملی و ملموس از خلال لباس و بدن خلق می‌شود. درمی‌یافتم که آنها با همین خودتزئینی است که توانایی لش کردن جهان شخصی و اجتماعی و فرهنگی را هم پیدا می‌کنند. و مهم‌ترین نکته برای یک مردم‌شناس، لش کردن و تمامی دلالت‌های آن، راهی بود برای زیستن.
آیا مانور من در لباس لش، یک بازیگری در صحنه‌ی واقعی زیست اجتماعی دخترها و پسرهایی است که اینجا در جمع‌های چندنفری سیگار می‌کشند و شوخی دستی می‌کنند و فحش‌های رکیک می‌دهند، یا شکلی از جذب کردن است تا راهی به سوی درک حقیقی یک جهان باز شود؟ مثل ماری که از لابه‌لای «اِکیپ»‌های در حال حرکت می‌پیچم، حالا حتی طرز نگاه کردن‌ها و چهره گرفتن‌ها هم برایم معنا می‌یابند. دو اکیپ از مقابل هم رد می‌شوند و من چشمان متعجب و کمی شرمگین و شوخ پسری را در هوا قاپ می‌زنم که برای چند ثانیه به «اِکس» (رابطه‌ی سابق)‌ خودش با موهایی آبی در اکیپ روبرویی گره می‌خورد. آنها که می‌روند وسط صحنه باز می‌شود برای دو دختری که سرعت قدم‌هایشان را کم می‌کنند تا فرصت «رِل» خوردن از یک اکیپ پسرانه- که ارزیابی‌شان از تیپ لش آنها در طول این دو ساعت بالا و پایین رفتن از گذر مثبت بوده- را از کف ندهند.
دیدن یا دیده شدن، ارزیابی کردن یا مورد داوری قرار گرفتن و در نهایت، برگزیدن یا انتخاب شدن، در وهله‌ی اول بر اساس استایل قابل رویت صورت می‌گیرد: ادراک بینایی. این جماعت، از میان غلغله‌ی فریادها و عطرها و دودهای پیچشی ویپ‌ها (سیگارهای الکترونیک)، از لباس و از فِیس طرف حس می‌گیرند. و زندگی برای دهه‌هشتادی‌های متعلق به فرهنگ خیابانی، از حس گرفتن‌های مکرر و مکرر تشکیل می‌شود. جهان باید هر چند روز یکبار با یک «نیو فیس»، تازه شود. از شوق و فرح و ذوق مشتعل در بدن‌ها به‌طور ژرفی می‌فهمم که اینجا میعادگاهی هفتگی است برای رهایی از «داریخما» (بی‌حوصلگی)یی که مثل خوره به جان این نسل افتاده است. پیوستن به اجتماعِ میتینگ، ولع و خواست سیری‌ناپذیری است برای صید یک حس تازه و پیش‌بینی‌ناپذیر. شاید استایل لش به من کمک کرده باشد اندکی به این حس گرفتن‌ها نزدیک بشوم.

اصغر ایزدی جیران، ۲۹ دی ۱۴۰۳
@IzadiJeiran

اصغر ایزدی جیران

18 Jan, 13:26


اِستایل لَش مردم‌نگار و فهمیدن از لباس و بدن دهه‌هشتادی‌ها: ضرورت مشاهده‌ی مشارکت‌آمیز

🖌 اصغر ایزدی جیران

وقتی در کلاس‌ها سخن از یکی شدن پژوهشگر مردم‌شناسی با مردمان مورد مطالعه به میان می‌آید، به‌‌عنوان یک کلیشه‌ی رشته‌ای، فورا ذهن دانشجویان به پوشیدن لباس عشایر می‌‌پرد. من در تحقیق خودم در میان عشایر طایفه‌ی تَرَکَمه، چنین کاری نکردم؛ چون اساسا مردان ایلیاتی تُرک در دوران معاصر هیچ لباس مخصوص متمایزی به تن نمی‌‌کردند. با همان لباس‌های زندگی شهری خودم بود که چوپانی می‌کردم، به‌‌عنوان کرداری که اوج تکنیک مشاهده‌‌ی مشارکت‌آمیز را نشان می‌‌داد. دهه‌‌هشتادی‌‌ها مثل عشایر جای ثابتی نداشتند، بل در کل شهر پخش بودند و می‌چرخیدند: در خانه، در خیابان، در ماشین‌ها، در گذرها، در پاساژها، در کافه‌ها و بسی جاهای دیگری که من خبر نداشتم. تنها یک امکان پیش چشم خودم می‌دیدم: پیدا کردن افراد یا اکیپ‌هایی که حاضر به حرف زدن باشند. پیج اینستاگرامم، دوستان و دانشجویان یاری بسیاری کردند و می‌کنند تا با اشخاصی از این نسل گفت‌وگو کنم. اما ... 👇
@IzadiJeiran

اصغر ایزدی جیران

10 Jan, 13:02


■ پرونده شهر و حاشیه
مجله «تجربه و شهر» در شماره 8 خود، به مناسبت انتشار کتاب حاشیه نشین های تبریز، پرونده ای با موضوعات زیر دراین خصوص کار کرده است:
- منازعه‌ای دیرپا بر سر دوگانه‌ شهری-روستایی/ مهدی حمیدی شفیق
- حاشیه نشینی و خشونت های ساختاری در آن- نشستی پیرامون پدیده حاشیه نشینی و راهکارهای مواجهه با آن/ با حضور: دکتر اصغر ایزدی جیران- دکتر ساناز جعفرپور- دکتر تورج روشنایی
- مروری بر کتاب «حاشیه‌نشین‌های تبریز»/ دکتر مسعود زمانی مقدم
- حاشیه نشین های تبریز را نوشتم تا مردم این «دیگری» را درست تجربه کنند/ گفتگو با دکتر اصغر ایزدی جیران
- ساختار فضایی محلات تبریز در دوره قاجار/دکتر میرغلامی- شیرین نقاش حامد
👤@goroobonline

اصغر ایزدی جیران

10 Jan, 13:02


پرونده شهر و حاشیه
به مناسبت انتشار کتاب حاشیه‌نشین های تبریز

@IzadiJeiran

اصغر ایزدی جیران

06 Jan, 10:38


درکی اولیه از پروژه‌ی «مردم‌نگاری دهه‌هشتادی‌ها»

🖌 اصغر ایزدی جیران

یازدهمین روز از پژوهش میدانی در مورد سبک زندگی دهه‌هشتادی‌ها را در حالی سپری می‌کنم که تقریبا هر روزِ آن توأم با شگفتی بوده است. تا اینجای کار، گرد هم آوردن داده‌های مردم‌نگاری‌ام را با فنون زیر انجام داده‌ام: پرسه زدن در خیابان‌ها، مشاهدات طولانی در گذرهای شهری پاتوق‌شده، حضور مشارکتی و نشستن در محیط کافه‌ها، گفت‌وگوهای فردی و گروهی با چند اِکیپ از نوجوان‌ها، و نیز گفت‌وگو با تعدادی از معلم‌ها و مشاورها و کافه‌دارها.
یکی از بنیادهای شگفتی محققانه‌ی این پژوهش، بازمی‌گردد به تفاوت نسلی من با افراد مورد مطالعه‌ام: پژوهشگری که متولد اوایل دهه‌ی ۶۰ است، در مورد کسانی مطالعه می‌کند که تجربه‌ی زیسته‌اش حدود دو دهه با آنها فاصله دارد. شروع دوران نوجوانی من به اواسط دهه‌ی ۷۰ بازمی‌گردد و برای آنها از اواسط دهه‌ی ۹۰ شروع می‌شود. دنیایی که نسل من در ایران تجربه کرد، ارزش‌ها و باورهایی که داشت، دیدگاه‌هایی که از طریق آن به خودش و جهانش می‌نگریست، با نسل دهه‌ی ۸۰ آن‌چنان متفاوت است که گاه توان ادراکی من را در میدان تحقیق به چالش می‌کشد. کمترین نتیجه‌ی این پژوهش این بوده که من در واقع هیچ چیز، جز چند کلیشه، در مورد دنیای آنها نمی‌دانستم- و شاید این وضعیتِ بسیاری از والدین و مسئولین هم باشد.
بنیاد دیگر شگفتی‌ام به این نکته‌ی مهم بازمی‌گردد که اگر می‌شد سبک زندگی متولدین دهه‌های ۶۰ و ۷۰ را شبیه به هم تصور کرد و آنها را یک‌کاسه نمود، فرهنگ متولدین سال‌های مختلف دهه‌ی ۸۰، تفاوت‌های عمیق و اساسی‌ای با یکدیگر دارند. برای همین، با فهمی اولیه که در این ۱۱ روز به دست آورده‌ام، دهه‌هشتادی‌ها را از لحاظ اختلاف در «لایف اِستایل»، به سه گروه عمده تقسیم کرده‌ام و تأییدهای اولیه هم از افراد مورد مطالعه گرفته‌ام: متولدین اوایل، اواسط و اواخر دهه‌ی ۸۰. این نشانی است از بالا گرفتن سرعت تغییرات فرهنگی و اجتماعی در سال‌هایی که دهه‌هشتادی‌ها نوجوانی خود را در آنها سپری کرده‌اند، یعنی حدود ۱۳۹۱ تا ۱۴۰۳. تکثر و پلورالیسم فرهنگی- که می‌تواند یکی از بن‌مایه‌های اصلی سبک زندگی دهه‌هشتادی‌ها هم باشد- چیز تجربه‌شده در نسل‌های قبل‌تر نبود.
و بنیاد سوم شگفتی من، از شکسته شدن برخی از کلیشه‌های منفی و بسیار کلی و تعمیم‌بخش- مثل سطحی بودن، مسئولیت‌ناپذیری، بی‌بندوباری در روابط، رفتارهای پرخطر، مُدگرایی، درگیری شدید در فضای مجازی و غیره- در مورد «همه»‌ی دهه‌هشتادی‌ها در آزمونِ میدانی این تحقیق برمی‌خیزد. تنوع گسترده‌ای که این روزها شاهدش هستم، امکان هر نوعی کلی‌گویی و سطحی‌نگری و انتساب ویژگی‌های سنخی همه‌شمول به این نسل را، حداقل از من، می‌گیرد. حالا اگر این نکته را اضافه کنیم که ممکن است تعریف مشترکی از این مفاهیم در ذهنیت نسل‌های متفاوت وجود نداشته باشد، مسئله‌ی تعمیم غامض‌تر هم می‌شود.
امید این را دارم که این پژوهش مردم‎‌نگارانه بتواند فهمی نزدیک به واقعیت از زندگی و زمانه‌ی دهه‌هشتادی‌های ساکن در تبریز ایجاد کند و این امکان را در آینده برای من بگشاید که بتوانم آن را با دهه‌هشتادی‌های جاهای دیگری از ایران مقایسه کنم.
@IzadiJeiran

اصغر ایزدی جیران

30 Dec, 19:11


هرچند شاید نقطه پیوند دهه‌هشتادی‌ها با فرآیندهای جهانی، دنیای دیجیتال باشد، اما فرهنگ مصرف نوشیدنی‌ها و خوردنی‌های که از آن طرف دنیا می‌آیند هم نقش بازی می‌کند.
قهوه نه تنها جنبه‌ی نمادین سبک زندگی تینیجرها را نشان می‌دهد، بلکه به طور فیزیکی با شیمی بدن آنها را کار می کند تا تجربه‌های معینی را شکل دهد؛ تجربه‌هایی که جهان خاصی را برای آنها «می‌سازد».

#مردم‌_نگاری_دهه‌_هشتادی‌_ها
@IzadiJeiran

اصغر ایزدی جیران

28 Dec, 08:29


مردم‌نگار مثل هنرمند درگیر نوعی خاص از مکاشفه است که از طریق آن تفسیر ویژه‌‌ای از وضع بشر فرم بگیرد؛ تفسیری که یک حساسیت کامل است. رسانه‌‌ی ما، تابلوی نقاشی‌مان، «میدان» است؛ جایی هم نزدیک و صمیمی (چون ما بخشی از زندگی‌‌مان را در آن‌‌جا زیسته‌‌ایم) و هم «دیگریِ» همیشه دور و غیرقابل شناخت (چون سرنوشت‌‌های ما در جای دیگری قرار دارد). در عملِ «نوشتن فرهنگ»، چیزی که ظهور می‌‌یابد، همواره نگارشی به شدت سوبژکتیو، جانبدارانه و پاره‌پاره- ولی عمیقا لمس‌شده و شخصی- است از زندگی‌‌های بشری، مبتنی بر شاهد عینی و شواهد. عمل شهادت دادن، چیزی است که مشخصه‌‌ای اخلاقی (و گاه تقریبا الهیاتی) به کار ما می‌بخشد. مشاهده‌ی مشارکت‌آمیز راهی است برای کشاندن مردم‌نگار به فضاهایی از زندگی انسان که ممکن بود واقعا ترجیح بدهد ابدا پایش را به چنین جاهایی نگذارد و وقتی آنجاست، جز نوشتن مسیر دیگری برای خلاص شدن نمی‌شناسد؛ چیزی که پای دیگران را هم به این فضاها باز می‌کند و باعث می‌شود آنها هم در این عمل شهادت دادن سهیم شوند.

#نانسی_شپرهیوز، مرگ بی‌سوگ: خشونت زندگی روزمره در برزیل

#مردم_نگاری
@academy_mardomneghari

اصغر ایزدی جیران

21 Dec, 15:15


🎧 فایل صوتی کنفرانس روز دوم پژوهش در میدان

🎙اصغر ایزدی جیران
احمد غلامی
شیما کاشی
فهیمه مسلمی

🔖به مناسبت هفته پژوهش
📍 موسسه رحمان
📆 ۲۶ آذر ۰۳

@rahmaninstitute

اصغر ایزدی جیران

18 Dec, 12:41


پژوهشگران اجتماعی از شرایط و رو‏ش‌‏های پژوهش‌‏های مردم‌‏نگارانه در ایران می‌‏گویند

🔻راه دشوار روایت رنج در میدان


🔹اصغر ایزدی‌‏جیران مردم‌‏شناس: اصلی‌‏ترین عادت پژوهشی اجتماعی در ایران ـ آگاهانه یا ناخودآگاه ـ رویکرد فاصله‌‏گیری است، نزدیک شدن به میدان، نهی شده است، چه رسد به تجربه کردن و یکی‌‏شدن با موضوع. از اینجا می‌‏توان ریشه انتزاعی شدن بخش قابل‌‏توجهی از علوم اجتماعی و فرهنگ ایران و دور شدن از زندگی و مردم را دریافت. این دور بودن و دورماندن، به برقراری رابطه نابرابر و ایجاد روابط قدرت بین مطالعه‌‏کننده و مطالعه‌‏شونده منجر شده است

🔹آزاده بیزارگیتی پژوهشگر و فیلمساز حوزه زنان: در میدان پژوهش متوجه شدم که متاسفانه تاریخ‌‏نگاری هم جنسیت‌‏بردار است و تاریخ‌‏نگاری سنتی تقاطع تبعیض جنسیتی بر زنان است. در طول سال‌‏ها پژوهشگران رسمی و سنتی همواره تلاش کردند که برخی از روایت‌‏ها را به‌‏شکلی ترسیم کنند که زنان همواره در حاشیه بوده‌‏اند و در رویدادها و بزنگاه‌‏های تاریخی هیچ نقشی ندارند

🖌زهرا جعفرزاده | خبرنگار گروه جامعه

📌ادامه مطلب در سایت هم‌میهن آنلاین

@hammihanonline
hammihanonline.ir

اصغر ایزدی جیران

18 Dec, 05:50


🎧فایل صوتی پنل گفت‌وگو پژوهش در میدان

🎙آزاده بیزارگیتی
اصغر ایزدی‌جیران
مرضیه رسولی

🔖به مناسبت هفته پژوهش
📍موسسه رحمان
📆۲۶ آذر ۰۳

@rahmaninstitute

اصغر ایزدی جیران

23 Nov, 06:02


صحنه‌های مردم‌نگارانه

اگر از روش مردم‌نگاری استفاده می‌کنید تا مقاله، پایان‌نامه، کتاب یا طرح پژوهشی بنویسید، بدانید که واحدهای اصلی بخش یافته‌های تحقیق شما باید از «صحنه‌های مردم‌نگارانه» تشکیل شوند. برخلاف روش‌های کیفی دیگر مثل پدیدارشناسی، گراندد تئوری و تحلیل محتوا که عمدتا بر بریده‌های بسیار کوتاهی از مصاحبه‌ها تکیه می‌کنند، ما مردم‌نگارها مشتاق حفظ کلیت یک موقعیتِ تجربه‌شده هستیم. در ایران، اغلب آثاری که مدعی استفاده از مردم‌نگاری‌اند، شواهدشان را فقط از مصاحبه‌ها برمی‌گیرند. نهادن نام مردم‌نگاری بر این آثار، خطایی نابخشودنی و جفایی بس عظیم است.
در روش مردم‌نگاری، ماده‌ی خام یا داده‌های تحقیق، نه چند عبارت یا جمله‌ای از دهان افراد مورد مطالعه، بلکه صحنه‌های کامل است. وقتی آدم‌ها، تعامل‌ها، فضاها و رخدادها در جریان واقعی خود به‌طور عمیقی به تجربه‌ی چندحسی پژوهشگر درآیند، یک صحنه‌ی سرزنده ظهور یافته است. فقط یک کار می‌ماند: ریختن جزئیات دنیا بر روی کاغذ.
#کارگاه_مردم_نگاری
@academy_mardomneghari

اصغر ایزدی جیران

18 Nov, 08:31


این‌سو و آن‌سوی بارو: سیاست و زندگی در محله‌های تاریخی تبریز

اصغر ایزدی جیران

خرید اینترنتی از کتابیران.
@IzadiJeiran

اصغر ایزدی جیران

10 Nov, 11:46


این‌سو و آن‌سوی بارو:
سیاست و زندگی در محله‌های تاریخی تبریز

اصغر ایزدی جیران
پاییز ۱۴۰۳

خرید اینترنتی از کتابیران.
@IzadiJeiran

اصغر ایزدی جیران

10 Nov, 11:41


این‌سو و آن‌سوی بارو:
سیاست و زندگی در محله‌های تاریخی تبریز

اصغر ایزدی جیران
پاییز ۱۴۰۳

کتاب روایتی مردم‌‌شناختی است از جای برخورد سیاست با زندگی. نویسنده‌ی کتاب با حضور میدانی در چند محله از بافت تاریخی تبریز، رد پای سیاست‌‌گذاری‌‌ها و طرح‌‌های نهادهای رسمی را طی چند دهه‌ی گذشته در راستاکوچه، استانبول قاپیسی و ایکی‌‌قالا مشاهده می‌‌کند. ایزدی جیران با توصیف صحنه‌‌هایی ملموس از وضعیت و حال‌‌وهوای کوچه‌‌ها، خانه‌‌ها و زیست واقعی مردمان این محله‌‌ها نشان می‌‌دهد که چگونه سیاست «اَل قویوب» (دست گذاشتن) به مثابه‌ی حفاظت سلبی، آغازگر فرایند خرابه کردن و میراندن روح زندگی در بافت تاریخی بود.
سیاست «آد قویوب» (اسم گذاشتن) با کوچاندن جمعیت عظیمی از خلال طرح ناتمام رَد باروی تاریخی، مرگ اجتماعی این محله‌‌ها را که زمانی تجلی زیبایی‌‌شناسی زیستن نیاکان بود، تکمیل کرد.

خرید اینترنتی از کتابیران.
#کتاب_مردم‌_نگارانه
@IzadiJeiran

اصغر ایزدی جیران

26 Oct, 11:01


#کتاب_مردم_نگارانه

ایدز و اتهام: هاییتی و جغرافیای تقصیر


پُل فارمر

آیا این «نظریه»ی علمی که اِچ‌‌آی‌‌وی از هاییتی به امریکای شمالی رفت، ریشه در نژادگرایی و قوم‌‌محورگرایی زیرین در فرهنگ ایالات متحده دارد یا بر شواهدی محکم استوار است؟ پل فارمرِ مردم‌‌شناس و پزشک به این پرسش پاسخ می‌‌دهد، با اولین مطالعه‌‌ی مردم‌‌نگارانه‌‌ی مفصل از ایدز در یک جامعه‌‌ی تهی‌‌دست.

معرفی و متن کامل کتاب 👇
@academy_mardomneghari

اصغر ایزدی جیران

26 Oct, 11:01


#کتاب_مردم_نگارانه

ایدز و اتهام: هاییتی و جغرافیای تقصیر
پُل فارمر

آیا این «نظریه»ی علمی که اِچ‌‌آی‌‌وی از هاییتی به امریکای شمالی رفت، ریشه در نژادگرایی و قوم‌‌محورگرایی زیرین در فرهنگ ایالات متحده دارد یا بر شواهدی محکم استوار است؟ پل فارمرِ مردم‌‌شناس و پزشک به این پرسش پاسخ می‌‌دهد، با اولین مطالعه‌‌ی مردم‌‌نگارانه‌‌ی مفصل از ایدز در یک جامعه‌‌ی تهی‌‌دست. فارمر در کتاب ایدز و اتهام: هاییتی و جغرافیای تقصیر (۱۹۹۲؛آپدیت ۲۰۰۶) سهم محققانه‌‌ی فوق‌‌العاده‌‌ای در «مردم‌‌شناسی رنج» ایفا می‌‌کند، با ارزیابی بیماری آن‌‌گونه که توسط خود مریض ادراک و تجربه می‌‌شود، مریضی که درون زمینه‌‌ی وسیع‌‌تر تار و پودهای در هم تنیده‌ی فرهنگ و تاریخ قرار دارد. کاوش حساس زندگی‌‌ها و مرگ‌‌های مردم در روستای دُ کای، چهره‌‌ی انسانی متمایز و پرشوری به کار فارمر می‌‌دهد.
کار میدانی فارمر در پی پیوند زدن بین رخدادها و ساختارهای کلان‌مقیاسِ پاندمی جهانی ایدز به تجربه‌های زیسته و نظرات افرادی چون مانو، آنیتا و دیدون و کسانی بوده که با آنها زندگی کرده‌اند. پل فارمر نشان می‌‌دهد که چگونه آزمون و خطاهای مدرنیزاسیون، هاییتی را به لحاظ مادی و معنوی به نابودی مطلق کشانده است. او فرایند ورود ایدز به یک روستای هاییتی را با جزئیات آشکار می‌‌سازد. سپس اپیدمی ایدز را درون جامعه‌‌ی هاییتی بررسی می‌‌کند. در جایی از کتاب، از سطح محلی خارج می‌‌شود و تاریخ و اقتصاد سیاسی ایدز را می‌‌کاود، با بحث در مورد سلطه‌‌ی اروپایی و امریکایی. در نهایت، شکل‌‌گیری ذهنیت اتهام را در روستا و در منطقه‌‌های حاشیه و متن مورد بررسی قرار می‌‌دهد.
پل فارمر درس‌‌هایی از مطالعه‌‌ی خودش در مورد مرگبارترین بیماری مسری در جهان در یک بافت محلی می‌‌گیرد: ۱. برخلاف تصور مرسوم، داغ‌‌ننگ مریضی، مانع اندکی در برابر تأمین مراقبت است تا فقدان کامل مراقبت بهداشتی مناسب برای فقرا، چه در روستاهای آفریقا باشند چه در روستاهای هاییتی؛ ۲. مکانیسم‌‌هایی که توسط آنها فقر و نابرابری‌‌های دیگر، مثل نژادگرایی و نابرابری جنسیتی، پیشروی اچ‌‌آی‌‌وی و سِل را تسریع می‌‌کنند را می‌‌توان شناخت. هرچقدر نابرابری‌‌های محدودکننده‌‌ی عاملیت فرد بیشتر باشد، ایدز با سرعت بیشتری شیوع می‌‌یابد.
فارمر از قدرت دیرپای رشته‌ی مردم‌شناسی یعنی از کار میدانی عمیق و طولانی‌مدت استفاده می‌کند تا متنی مردم‌نگارانه خلق کند که از تحلیل‌های خشک اقتصاددان‌ها، متخصصان سیاست‌گذاری یا شیوع‌شناس‌ها در مورد ایدز متمایز می‌شود. او به داستان‌های مردمان دُ کای گوش می‌دهد تا به ما نشان دهد که مریض بودن و فقیر بودن چه معنایی دارد. همچنین، او ما را از علت‌های رنج این مردم، آگاه و هوشیار می‌سازد. کتاب فارمر با دعوتی به سوی «مردم‌‌شناسی رنج بشر» ختم می‌‌شود.

#مردم‌_شناسی_رنج #مردم_شناسی_پزشکی_انتقادی
@academy_mardomneghari

اصغر ایزدی جیران

26 Oct, 11:01


#کتاب_مردم_نگارانه

ایدز و اتهام: هاییتی و جغرافیای تقصیر
پُل فارمر

آیا این «نظریه»ی علمی که اِچ‌‌آی‌‌وی از هاییتی به امریکای شمالی رفت، ریشه در نژادگرایی و قوم‌‌محورگرایی زیرین در فرهنگ ایالات متحده دارد یا بر شواهدی محکم استوار است؟ پل فارمرِ مردم‌‌شناس و پزشک به این پرسش پاسخ می‌‌دهد، با اولین مطالعه‌‌ی مردم‌‌نگارانه‌‌ی مفصل از ایدز در یک جامعه‌‌ی تهی‌‌دست.

#مردم‌_شناسی_رنج
#مردم_شناسی_پزشکی_انتقادی
@academy_mardomneghari

اصغر ایزدی جیران

24 Oct, 07:46


شروع کارگاه‌های مردم‌نگاری

سطح مقدماتی: از شنبه ۵ آبان
سطح متوسط: از یکشنبه ۶ آبان
سطح پیشرفته: از چهارشنبه ۹ آبان

آنلاین

از ساعت ۱۸ الی ۲۰

اطلاعات بیشتر و ثبت نام: @a_atefeh

اصغر ایزدی جیران

21 Oct, 17:29


🔻فصلنامه هایا
(متعلق به مؤسسه رحمان)
تابستان ۱۴۰۳
▪️شماره ششم: ایستادن روی پاهای خود

سردبیر: فردوس شیخ‌الاسلام
بازبین ترجمه: مهدی نوریان
ویراستار: صادق یزدانی
گرافیست: سارا کریمی

🔻فهرست
▪️دیباچه - فردوس شیخ‌الاسلام

▪️از میدان کتابی تا سرپل ذهاب؛ روایتی
جامعه‌شناسانه دربارهٔ پژوهش، بحران، و نسبت ما و دیگری - زهرا صنعتگران

▪️نسبت مردم و دولت در سیل ترکمن‌صحرا
گفت‌وگو با فرشید مقدم سلیمی، پژوهشگر اجتماعی

▪️نیازمند اما استوار
کاترین ای. بروان
ترجمهٔ مائده سبط نبی

▪️نظافت، دَبکه، و نانِ طعم‌دار
گفت‌وگو با محمدمهدی بهرامی (کارشناس ارشد مطالعات فلسطین)

▪️بحران زیست‌بومی و نیاز به بازسازی جامعه
مورِی بوکچین
ترجمهٔ معصومه زمانی، ستاره هاشمی

▪️خبرنامه
@rahmaninstitute

اصغر ایزدی جیران

20 Oct, 18:08


حادثه‌جو در نشر وزن دنیا منتشر شد

«حادثه‌جو» حاصل گفت و گوی مزدک علی‌نظری، نویسنده و روزنامه‌نگار، با امین‌اقا فرزانه، یکی از معروف‌ترین لات‌های قدیمی تهران توسط نشر وزن دنیا و همراه با مقدمه‌ای از اصغر ایزدی جیران منتشر شد.
حادثه‌جو در قالب مصاحبه‌ای تنگاتنگ و نفس‌گیر که در ۱۳ آبان ۱۳۹۴ شروع شده، به روایت زندگی پُر فراز و نشیب امین فرزانه می‌پردازد. امین فرزانه در پاسخ به سوالات مزدک علی نظری، بی‌‌پرده از خاطرات و تجربیات خود می‌گوید. از اینکه چگونه لقب «امین کله» را که در نوجوانی به او داده شده بود، به «امین آقا» تغییر داده و حالا، جایگاه و نقش خاصی در میان مردم جنوب شهر تهران دارد. در خلال خواندن کتاب، می‌توانید لحن و شخصیت امین فرزانه را کاملا لمس کنید؛ چرا که نویسنده تلاش کرده با کمترین دخالت این مصاحبه را پیاده‌سازی کند.

اصغر ایزدی جیران، مردم‌شناس و دانشیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه تبریز، در پیشگفتار این کتاب، به اهمیت «حادثه‌جو» در فهم فرهنگ لاتی و درس‌هایی که می‌توان از آن آموخت، اشاره می‌کند.

این کتاب در ۱۴۴ صفحه و ۱۰ فصل، با قیمت ۱۹۰ هزارتومان، توسط نشر وزن دنیا منتشر شده و در دسترس مخاطبان قرار گرفته است. حادثه‌جو را از کتابفروشی‌های معتبر شهر بخواهید و یا از طریق این لینک برای خرید کتاب اقدام کنید.

@vaznedonyabooks

#نشر_وزن_دنیا
#وزن_دنیا
#کتاب_وزن_دنیاست

اصغر ایزدی جیران

13 Oct, 17:22


🔻🔻🔻کارگاه مردم‌نگاری
(مقدماتی، متوسط، پیشرفته)
🔻دوره ۱۹
🔻آنلاین

🟥روشی عمیق برای توصیف و تحلیل فرهنگ

🟥 تعریف پروژه‌ی عملی
🟥 انتخاب سایت میدانی
🟥 ورود و ادغام شدن در میدان

🔴 فنون نوشتن در دفترچه یادداشت
🔴 توصیف ستینگ، صحنه و شخصیت
🔴 کامنتاری اولیه و آنالیز نهایی

⭕️ انجام و ارزیابی تکالیف عملی
⭕️ مشاوره‌های خارج از کارگاه

💢شروع: آبان ۱۴۰۳
💢مربی: اصغر ایزدی جیران
💢برای جزئیات بیشتر و تعیین سطح به @a_atefeh یا شماره ۰۹۳۶۶۰۱۳۰۹۵ پیام دهید.
@academy_mardomneghari

اصغر ایزدی جیران

11 Oct, 15:50


تکمیل پروژه مردم‌شناسی رنج با مردم‌شناسی خوبی

برشی از سخنرانی اصغر ایزدی جیران در همایش «قدرت جامعه»

موسسه ته‌رنگ، ۱۹ شهریور ۱۴۰۳
@IzadiJeiran

اصغر ایزدی جیران

11 Oct, 15:22


شخص و زایش فرهنگ خوبی: بررسی خانه‌ی نارتیتی، سایت رادیو نواحی، و ان‌جی‌اوی زیپاک

اصغر ایزدی جیران

همایش «قدرت جامعه: جامعه‌شناسی کانون‌های مستقل اجتماعی در ایران معاصر»، ایده‌ای از مهدی سلیمانیه

تهران، موسسه ته‌رنگ، ۱۹ مهر ۱۴۰۳
@IzadiJeiran

اصغر ایزدی جیران

11 Oct, 15:17


شخص و زایش فرهنگ خوبی: بررسی خانه‌ی نارتیتی، سایت رادیو نواحی، و ان‌جی‌اوی زیپاک

اصغر ایزدی جیران


همایش «قدرت جامعه: جامعه‌شناسی کانون‌های مستقل اجتماعی در ایران معاصر»، ایده‌ای از مهدی سلیمانیه

تهران، موسسه ته‌رنگ، ۱۹ مهر ۱۴۰۳

ویس کامل سخنرانی 👇
@IzadiJeiran

اصغر ایزدی جیران

08 Oct, 18:09


🟦🟦🟦 کارگاه مردم‌نگاری
مقدماتی، متوسط، پیشرفته

🔹️دوره ۱۹
🔹️ترم پاییز ۱۴۰۳

🔵 تعریف پروژه‌ی عملی
🔵 انتخاب سایت میدانی
🔵 ورود و ادغام شدن در میدان
🔵 فنون نوشتن در دفترچه یادداشت
🔵 توصیف ستینگ، صحنه و شخصیت
🔵 تحلیل‌های اولیه و نهایی
🔵 انجام تکالیف عملی و ارزیابی
🔵 مشاوره‌های خارج از کارگاه

🔷️با مثال‌های متعدد از پژوهش‌های میدانی و متن‌های نوشتاری مربی

🔷️🔷️شروع کارگاه‌ها: آبان
🔷️🔷️مربی: اصغر ایزدی جیران
🟦برای جزئیات بیشتر و تعیین سطح به @a_atefeh یا شماره ۰۹۳۶۶۰۱۳۰۹۵ پیام دهید.
@academy_mardomneghari

اصغر ایزدی جیران

01 Oct, 16:07


🟦🟦🟦
🔵 کلاس «مکاتب نظری مردم‌شناسی» از ۲۱ مهر شروع می‌شود.
🔵 در این کلاس با دیدگاه‌های نظری اصلی در مردم‌شناسی بر اساس مثال‌هایی از مطالعات خارجی و پژوهش‌های میدانی مدرس دوره آشنا می‌شوید.

🔷سرفصل جلسات:
🔹جلسه اول: نظریه عام و نظریه موضوع‌‌مند؛ امر نظری و امر تجربی، کارکردگرایی نهادها (مالینوفسکی) و کارکردگرایی ساختاری (رادکلیف‌‌براون)
🔹🔹جلسه دوم: فرایندگرایی (جورج بیلی) و معامله‌‌گرایی (فردریک بارث)
🔹🔹🔹جلسه سوم: ماتریالیسم فرهنگی (ماروین هریس) و اقتصاد سیاسی (اریک ولف)
🔹🔹🔹🔹جلسه چهارم: خاص‌‌گرایی تاریخی (فرانتس بوآس)، الگوهای فرهنگ (روث بندیکت)، تفسیرگرایی (کلیفورد گیرتس)، ساختارهای عمیق (کلود لوی‌‌استراوس)؛ فمینیسم (جنسیت) و پست‌‌مدرنیسم (روش و بازنمایی)

زمان: [از شنبه، ۲۱ مهرماه ۱۴۰۳]
مکان: [آنلاین]
مدرس: اصغر ایزدی جیران
ثبت‌نام: [در تلگرام @a_atefeh  یا واتساپ با شماره ۰۹۳۶۶۰۱۳۰۹۵]
✔️با تخفیف دانشجویی

@academy_mardomneghari

اصغر ایزدی جیران

01 Oct, 09:11


🎙ترم پاییز را پرشور با کلاس «مبانی‌ مردم‌شناسی» شروع کردیم. با امید.

1️⃣4️⃣ نفر شرکت کردند: ۳ نفر هیات علمی و مدرس دانشگاه، ۱ نفر پزشک، ۹ نفر دانشجو و فارغ‌التحصیل دکترا، ۱۵ نفر دانشجو و فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد، ۱۱ نفر دانشجو و فارغ‌التحصیل کارشناسی، ۲ نفر فوق دیپلم

از شهرهای مختلف ایران: نمین، اصفهان، اراک، مشهد، تبریز، ارومیه، رشت، تالش، همدان، بندر ماهشهر، خداآفرین، تهران

♦️از کشورهای دیگر: لهستان، کویت، بنگلادش، ترکیه

با رشته‌های: جامعه‌شناسی، مردم‌شناسی، تاریخ، روانشناسی، مدیریت اجرایی، جغرافیا، ارتباطات، معماری، برنامه‌ریزی شهری، علوم تربیتی، فلسفه، علوم سیاسی، زیست‌شناسی، ریاضیات، مهندسی آب، ژئوفیزیک، پزشکی، ژئومورفولوژی.

🪶 ثبت نام برای دوره‌های مختلف ترم پاییز ادامه دارد ...
@academy_mardomneghari

اصغر ایزدی جیران

29 Sep, 06:50


همایش ِ «قدرت ِ جامعه»:در آستانه‌ی تحقق رؤیا

می‌گویند: ایران، جامعه‌ی کوتاه مدت است. کلنگی است. سرمایه‌های اجتماعی‌اش رو به زوال‌اند. همبستگی اجتماعی‌اش افول کرده‌است. حافظه‌ی جمعی‌‌اش ضعیف است. کار تیمی در آن جریان ندارد. توقع تداوم و استمرار در آن نمی‌توان داشت. نهادها در آن شکل نمی‌گیرند و امید اجتماعی در آن رو به غروب است.

تمام این‌ها درست است. شواهدشان هم صحیح است.

اما این تمام واقعیت نبود. من تصویری دیگر هم از ایران دیده‌بودم: بخش‌هایی از جامعه که همچنان برای بلندمدت، بذر می‌کارد. سرمایه‌های اجتماعی که در بسترهایی افزایش می‌یابند. فضاهایی که حافظه‌های جمعی را تقویت می‌کنند و جمع‌هایی که از خاطره‌ی جمعی محافظت می‌کنند. نهادهایی که به خون دل تداوم می‌یابند و هم‌یارانی که نور امید را در هر سختی و خفقانی، در این سرزمین زنده نگاه می‌دارند.

این‌ها همه در کجا اتفاق می‌افتند؟ در کانون‌های مستقل اجتماعی. جایی مستقل از حکومت. نه به انگیزه‌ی سود اقتصادی. اما این کانون‌های اجتماعی را انگار کسی نمی‌دید. به سراغ‌شان رفتم. کتاب‌های «پرنده و آتش: انتشارات امام مشهد» و «گنجور: قدرت بی‌نهایت کوچک‌ها» داستان دو نمونه از این کانون‌های اجتماعی بود.

اما مگر من چقدر عمر و توان داشتم که داستان تمام این کانون‌های معجزه‌ساز را روایت کنم؟! باید ایده‌اش را تکثیر می‌کردم تا دیگران هم به روایت این نهادها بپردازند. پس طرح درسی تهیه کردم و در اولین فرصت، از همان تک‌کلاسی که در یک دانشگاه، آن هم صورت حق‌التدریس در دانشگاهی حاشیه‌ای (علم و فرهنگ) استفاده کردم. از دانشجویانم خواستم که به جای امتحان معمول، به سراغ این نهادها بروند و از آن‌ها مستندهایی تصویری بسازند.

نتیجه شگفت‌انگیز بود: از هر کلاس، مستندهایی درخشان درباره‌ی انواعی از این کانون‌های اجتماعی مستقل متولد شد. چه کسی گفته‌است که دانشجویان امروز، بی‌انگیزه‌ و کم‌کارند؟!

حالا وقت برداشتن گام سوم بود: آرزویم این بود که یک قدم از کلاس فراتر بروم. این مستندهای کلاسی با دانشجویانم، در سطح جامعه به نمایش بگذاریم تا صدایمان، نه فقط در حصار دیوارهای دانشگاه، که در فضای جامعه منعکس شود. سه سال برایش صبر کردم. خستگی‌ها، فشارهای زندگی شخصی و اجتماعی.. اما امسال، بالاخره وقت دیدن آن معجزه شد: با همیاری اساتیدم از رشته‌های مختلف علوم‌انسانی و اجتماعی، با یاری مؤسسه تهرنگ اندیشه و خیال که خود نهالی تازه‌پاگرفته از این کانون‌های اجتماعی مستقل است، نخستین همایش «قدرت جامعه: جامعه‌شناسی نهادهای مستقل اجتماعی» را در دو پنجشنبه‌ی پیش رو، برگزار می‌کنیم. حالا آنقدر خوشبخت هستم که تحقق آن آرزوی کوچک دل‌انگیز را به چشم ببینم.

این همایش «فرق» می‌کند. صداهای متفاوتی از این همایش خواهید شنید: جایی که این بار نسل دهه‌های هفتاد و هشتاد از امید خواهند گفت. از ساختن. از سماجت. و در کنارشان، جمعی از بهترین‌های علوم اجتماعی ایران، به نقدشان خواهند نشست.

گفته بودم که: بیرون کردن ما از دانشگاه، پرده‌ی آخر نیست. اول راهی تازه است. ما لزوما به پژوهشگاه‌های چندین طبقه، بودجه‌های دولتی، عناوین و پست‌ها و سالن‌های اجتماعات آنچنانی نیاز نداریم. برای ما، برای عاشق این سرزمین، یک «کلاس» در یک‌سال در یک دانشگاه بس است. باقی، معجزه‌ی درد و جوانان مشتاق و سرایت درد است.

زمان همایش دانشجویی «قدرت جامعه: جامعه‌شناسی کانون‌های اجتماعی مستقل در ایران معاصر»: پنجشنبه ۱۲ و پنجشنبه ۱۹ مهرماه ۱۴۰۳|ساعت ۱۶ تا ۲۰

مکان: مؤسسه فرهنگی هنری تهرنگ اندیشه و خیال

حضور برای عموم علاقمندان آزاد و رایگان است.

@raahiane| ایده‌نوشت‌های مهدی سلیمانیه
#روشنا|#نهادهای_فرهنگی_مستقل|#کلاس|#دانشگاه

اصغر ایزدی جیران

29 Sep, 06:47


همایش «قدرت جامعه: جامعه‌شناسی کانون‌های مستقل اجتماعی»

پنجشنبه ۱۲ و پنجشنبه ۱۹ مهرماه ۱۴۰۳
ساعت ۱۶ تا ۲۰

مؤسسه فرهنگی هنری تهرنگ اندیشه و خیال
نشانی: خ ویلا، بالاتر از سمیه، بن‌بست باقری

حضور برای عموم علاقمندان آزاد و رایگان است.