فیل‌ها هم فراموش می‌کنند @file_sabz Channel on Telegram

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

@file_sabz


"هرگز زمانی را به یاد ندارم که در حال نوشتن نباشم یا به نوشتن فکر نکنم...من قلم‌به‌دستی کوچک و خستگی ناپذیرم."
ال.ام.مونتگمری💛

https://telegram.me/BChatsBot?start=sc-PoEZVRbxkg

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند (Persian)

با ورود به کانال تلگرام با نام "فیل‌ها هم فراموش می‌کنند" یک دنیای جدید از نوشتن و اشتراک گذاری ایده‌ها را تجربه خواهید کرد. این کانال، با نام کاربری "file_sabz"، جایی برای همه علاقه‌مندان به واژه و ادبیات است. در اینجا شما می‌توانید با دیگران نظرات، داستان‌ها، شعرها و هر آن چیزی که در ذهنتان است را به اشتراک بگذارید. برای طرفداران نوشتن، این کانال یک فضای انگیزشی و الهام‌بخش است که به آنها اجازه می‌دهد تا همیشه در تماس با ایده‌های خود باشند. با ورود به این کانال، شما می‌توانید از تجربیات دیگران یاد بگیرید، با هم به ایده‌های جدید پی ببرید و برای خود یک جامعه مجازی از علاقه‌مندان به نوشتن ایجاد کنید. بنابراین، اگر شما یک انسان خلاق و با انگیزه هستید که علاقه دارید تا تجربیات و افکار خود را با دیگران به اشتراک بگذارید، حتما این کانال را امتحان کنید. اینجا جایی است که "هرگز زمانی را به یاد ندارم که در حال نوشتن نباشم یا به نوشتن فکر نکنم...من قلم‌به‌دستی کوچک و خستگی ناپذیرم." - ال.ام.مونتگمری 💛

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

20 Jan, 15:54


من آدم نشونه‌هام. قبلا هم اینو گفتم. اما چند روزه هرچی خودم رو به در و دیوار می‌زنم بلکه هم یه نشونه پیدا کنم و بهش چنگ بزنم شوربختانه هیچی پیدا نمی‌کنم.

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

19 Jan, 10:55


سه روزه می‌بینم هیمن با یدونه پفک، چیپس یا یه چیز دیگه میاد خونه.
بعد من خیلی خوشحال می‌شدم وقتی فکر می‌کردم بچه‌م ‌به‌خاطر من هر روز از ماشین پیاده می‌شده و یه چیزی برام می‌خریده.🥹
دیشب که از خوشحالی دیگه نزدیک بود غش کنم دلش برام سوخت گفت چند شب پیش که رفتم داروخونه یه عالمه تنقلات خریدم و گذاشتم توی ماشین، ولی هر شب یدونه‌شو با خودم میارم خونه که وقتی من نیستم همشو نخوری.🤝🏻☺️

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

19 Jan, 08:30


همیشه فکر می‌کنم اگه گیاه بودم همه چیز راحت‌تر بود. اونوقت بزرگسالی برای من می‌شد زمانی که میوه می‌دم و به بار می‌شینم یا مثلا زمانی که یک متر قد دارم و برگ‌هام به بزرگی گوشِ یه فیله. اما امان از آدمیزاد و پیچیدگی‌هاش…

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

19 Jan, 08:28


ولی هرچی سنم بالاتر می‌ره می‌فهمم خب اون حسی که توی هیجده سالگیم داشتم خیلی هم واقعی نبوده. چون بزرگسالی واقعی رو در واقع سال قبل تجربه کردم. زمانی که تصمیم گرفتم برم پیش روانپزشک. با خود واقعیم روبرو بشم. مسئولیت کارهام رو خودم به عهده بگیرم.

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

19 Jan, 08:25


برای من زمانی بود که هیجده سالم شد و فرداش توی کلاس‌های گواهینامه شرکت کردم و گواهینامه گرفتم. درسته اون گواهینامه خیلی به دردم نخورد، اما اون حسی که بهم داد دقیقا احساس بزرگسالی کردن بود.

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

19 Jan, 08:24


اولین باری که احساس بزرگسالی کردین کی بوده؟

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

18 Jan, 14:58


بهم دیگه عاشقانه لبخند بزنید.
ما:

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

18 Jan, 14:14


هیچ‌چیزی به اندازه پایان این فیلم نمی‌تونست دلمو خنک کنه.😌

[Persian Lessons]

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

17 Jan, 12:35


ناهار رفته بودیم بیرون. بعد من همش حواسم به دور و بر بود و وقتی گارسون‌ها از یک متری‌مون رد می‌شدن، سریع لقمه‌ی توی دهنم رو نجویده قورت می‌دادم که وقتی ازم می‌پرسن همه چیز خوب بود؟ چیزی لازم ندارید؟ مثل احمق‌ها با دهن پر فقط لبخند نزنم. ولی بازم شکست خوردم. نامردها این دفعه از پشت حمله کردن و نه تنها دهنم تا خرتناق پر بود بلکه یه شاخه جعفری هم از لای لب‌هام بیرون زده بود :)))).

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

17 Jan, 09:32


یعنی چی که روتون نمی‌شه درباره فلان مسئله با شوهرتون حرف بزنید؟ پس با کی حرف می‌زنید؟ یعنی نمی‌شینید باهم به دنیا و مزخرفاتش فحش زشت بدید؟ پس حوصله‌تون سر میره چیکار می‌کنید؟

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

16 Jan, 15:14


Dreams are a son of a bitch.🤝🏻

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

16 Jan, 09:47


بعضی روزها انقدر از زندگی ناامیدم که اگه خود خدا هم بیاد پایین و خورشید رو در یک دستم و ماه رو در دست دیگرم قرار بده با خودم فکر می‌کنم خب که چی؟

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

15 Jan, 11:54


+می‌شه منو بغل کنی؟
_بله، با کمال میل…

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

15 Jan, 08:41


خیلی حالم بده ولی نمی‌دونم چمه. هورمون‌ها بیایید بگید شمایید که دست‌کم به دلیل حال بدم فکر نکنم و فقط حالم بد باشه.

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

14 Jan, 11:36


بریم سراغ کلمه امروزمون 😌.
کلمه ی Weltschmerz (وِلت‌شْمِرز) که از دو کلمه‌ی Welt به معنی جهان و Schmerz به معنی درد ساخته شده.
حالا معنیش چیه؟ معنی تحت‌الفظیش یعنی درد جهانی یا ناراحتی از وضعیت جهان. اما معنی که در واقع داره پیچیده‌تر از این‌ حرف‌هاست و به یه نوع احساس عمیق و مالیخولیایی اشاره می‌کنه که به‌خاطر ناکامی‌های دنیا و آگاهی از رنج‌هاش درونمون به وجود میاد. یه غم عمیق یا یه ناامیدی بزرگ وقتی می‌فهمیم دنیای واقعی با اون چیزی که فکر می‌کردیم یا اون ایده‌آلی که توی ذهنمون ازش ساخته بودیم، خیلی متفاوته.

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

13 Jan, 10:45


کلمه‌ی بعدی که خیلی دوسش دارم اینه. Torschlusspanik(تُرشلوس‌پَنیک).
که از دو بخش Torschluss (بسته شدن دروازه) و Panik (وحشت) تشکیل شده و به معنی "اضطراب از دست دادن فرصت‌ها با گذر زمان" عه.
داستان پشتش چیه؟ اینه که توی دوران قرون وسطی، دروازه‌های شهرها شب‌ها بسته می‌شدن و کسایی که دیر می‌رسیدن، پشت دروازه‌ها می‌موندن.
ولی خب امروزه برای توصیف حالتی به کار می‌ره که فرد با گذر روز‌ها و بالا رفتن سنش حس می‌کنه زمان شروع کارهای مهم رو از دست داده و دچار اضطراب و پنیک کار‌های نکرده‌ش ‌میشه.

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

13 Jan, 10:19


از قشنگی‌های زبون آلمانی اینه‌ که برای هر چیزی که فکرشو بکنید کلمه ساختن. مثلا به کسی که فقط توی دستشویی خونه‌ی خودش (روم به دیفال) می‌تونه برینه می‌گن هایم‌شایسا (Heimscheißer).
:)))))
اونایی که مثل من هایم‌شایسا هستن بیایید حاضری بزنید :))).

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

13 Jan, 09:12


من چرا باید خواب همکلاسی دبستانم رو ببینم؟ یا خواب مادرش رو که فقط یک بار دیدمش... همون یه باری که اومده بود جلسه‌ی اولیا و مربیان و دعوام کرده بود که چرا به دخترش بیسکوییت دادم؟

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

09 Jan, 09:01


دست‌آورد امروزم: پول آدم‌ها رو نه تنها خوشحال می‌کنه، بلکه مهربون و گوگولی و با‌شخصیت هم می‌کنه…

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

09 Jan, 09:00


عجب سریالی اسماعیل… عجب سریالی
#the_bear

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

07 Jan, 20:15


وای بچه‌ها این خود خود منم :))).

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

07 Jan, 15:40


سلام.
سمیه ام 💫

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

06 Jan, 14:04


" روزهای بدی رو نمیگذرونم ولی چرا احوالم اینجوریه پس؟ "

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

06 Jan, 09:09


وضعیت روان زن ایرانی رو خیلی واضح میشه توی کلیپی که از فرودگاه مهرآباد پخش شده مشاهده کرد... همونقدر ته کشیده٬ خسته و عصبی‌...

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

05 Jan, 10:18


https://www.instagram.com/sheno_meson?igsh=MWsxcWViN2h6eW5rdQ==
از اینجا گرفتم بچه‌ها. جنس حوله خوبه. آبگیریش خوبه. نرمه. فقط من با زمان تحویل و پاسخگویی‌شون مشکل داشتم.

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

05 Jan, 10:13


🐊🤷🏻‍♀️

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

04 Jan, 13:01


زندگی تاب خوردن خیال در روزهایی‌ست، که هرگز عمرمان به آن نمی‌رسد…🧡

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

02 Jan, 10:35


فرستاد.💃🏻

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

02 Jan, 06:52


این دفعه که رفته بودم پیش دکترم، گفتم خواهش می‌کنم داروهامو عوض کن. مثل یه هیولای خوشحال و سرخوشی شدم که هر چی می‌خورم سیر نمی‌شم. گفت پس دوست داری مثل چی باشی؟ گفتم یه مارمولک ریزه میزه‌‌ی خوشحالی که هر چی می‌ذارن جلوش می‌گه میل ندارم و فرار می‌کنه.🦎

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

01 Jan, 06:54


ایشون فکر کنم پولم رو خورد بچه‌ها.🫠

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

31 Dec, 20:30


2025 لطفاً سال رسیدن و شدن باش.🎆

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

31 Dec, 15:00


توی خیابون :)))) شالم دور گردنم بود :)))) دیدم دارن توی بلندگو می‌گن :)))) خانومی که اونور خیابون شالت دور گردنته :)))) شالتو بنداز سرت خانم :)))) این‌جا مکان عمومیه :)))))).
خوبه تنها نبودم. وگرنه به ابالفضل پنیک می‌کردم.

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

31 Dec, 13:55


عاشقِ عاشقِ عاشق قهوه و ساندویچم.

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

31 Dec, 09:17


زندگی سخته. ادامه دادن سخته. دووم آوردن سخته اما با همه‌ی وجود دلم می‌خواد زندگی کنم. چون فکر می‌کنم هنوز چیزهای زیادی هست که دلم میخواد تجربه‌شون کنم..

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

31 Dec, 08:58


آرامش اگر عکس بود:

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

31 Dec, 08:41


ایشون قراره پیوست همسرشون بشه، برای همین امتحان A1 دادن.
الانم داریم باهم A2.2 می‌خونیم و راستش تنها شاگردم هست که نگهش داشتم.
چون خیلی خیلی باانگیزه‌ست و ادامه‌ دادن باهاش باعث می‌شه فکرم برای چند ساعت از دنیا پرت بشه.

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

31 Dec, 06:22


صبحم رو با کارنامه‌ی زبان آموز باهوشم شروع کردم…🥹🥹

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

30 Dec, 10:03


اگه بخوام یه شرح حال دقیق از اوضاع فعلی زندگیم بدم باید رجوع کنم به این نوشته‌ی محمد یغمایی که میگه:

«نشسته‌ام وسط زندگی
صبور، غمگین، امیدوار،
خسته و ادامه‌دهنده و ادامه‌دهنده.»

در نهایت ادامه دادن تنها راه پیش پامونه :)

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

26 Dec, 19:35


ما نمی‌تونیم هر چیزی که می‌خوایم رو داشته باشیم؛ به علاوه بهترین راننده‌ها نه به گذشته می‌چسبن و نه درگیر آینده هستن. بهترین راننده‌ها فقط روی زمان حال تمرکز می‌کنن.

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

26 Dec, 19:33


عالی شد؛ این فیلم رو دیدم و الان دلم عمیقا یه سگ می‌خواد…

The Art of Racing in the Rain

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

25 Dec, 08:51


https://t.me/Hillarter/1166

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

25 Dec, 08:46


اینم بگم من واقعا توقعی نداشتم که متقابلا اونم برای من یه کاری بکنه یا جبران کنه یا هرچی. من فقط [باور] کرده بودم که دوستیم…

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

25 Dec, 08:35


چند روز پیش‌ یه شب خوابیدم صبح بیدار شدم دیدم یه سری از چت‌هامون رو حذف کرده؛ پیام‌های خودش رو پاک کرده بود و پیام‌های من رو هم یکی در میون پاک کرده بود. انگار کن مثلا من با در و دیوار حرف زدم. و من یه حس ناامنی و بی‌اعتمادی زیادی از این کارش گرفتم.
منم خیلی عصبانی شدم و زدم کل چت رو کن فیکون کردم.(نمی‌گم کار درستی کردم. ولی خیلی عصبانی بودم و از روی عصبانیت تصمیم گرفتم.)
بعد دیدم داره زنگ می‌زنه. گفت وای زر چرا این کار رو کردییییی؟ من اطلاعات مهم رو لازم داشتم و فقط چیزهای غیر ضروری رو پاک کردم.
گفتم اولا چت دو طرفه‌است و تو اگه می‌خوای یه سری چیزها رو پاک کنی باید به من به عنوان طرف مقابل خبر بدی. دوما شما میتونستی چت رو فقط برای خودت پاک کنی نه این‌که برای من هم پاکش کنی.
بعد برگشت گفت آره ارتباط با دخترها!!! چقدر سخته‌(خودشم دختره‌ مثلا)، مثل بچه‌ها می‌مونی و سخت نگیر و این حرف‌ها.
و دقیقا همونجا برام مشخص شد که ایشون مصداق بارز آدمیه که Gaslighting می‌کنه (دستکاری روانی، حتما سرچ کنید و درباره‌ش بخونید و از این‌جور آدم‌ها فاصله بگیرید).
و از اون روز ارتباطم رو باهاش به حداقل رسوندم.
بعد الان توی واتس‌اپ و اینور اونور استوری گذاشته که من همیشه از آدم‌ها ضربه میخورم و به حیوون‌ها پناه می‌برم و مظلوم‌نمایی و مظلوم‌نمایی و مظلوم‌نمایی :))).

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

25 Dec, 08:31


بعد من با تمام وجودم کمکش کردم. ایمیل‌هایی که قرار بود بنویسه رو براش می‌نوشتم. برای مصاحبه‌های کاری که میخواست شرکت کنه آماده‌ش کردم. مدارکش رو بررسی کردم. حتی وقت گذاشتم و کتاب زبانی رو که خودم یه بار خونده بودم رو باهاش تمرین کردم و توی دلم می‌گفتم عیب نداره برای خودمم مرور می‌شه. و در نهایت دو تا پوزیشن کاری براش توی آلمان پیدا کردم. بچه‌هایی که توی این پروسه هستن می‌دونن پیدا کردن کار از ایران توی آلمان چقدر چقدر می‌تونه سخت باشه.
(این‌ها رو برای تعریف از خودم نمی‌گم. فقط می‌خوام یه نمای واضح از همه چیز داشته باشید.)
بعد همیشه به من می‌گفت زر نمی‌دونم محبت‌هات رو چجوری جبران کنم و امیدوارم خدا بهم یه فرصتی بده که بتونم برات یه کاری بکنم و از این حرف‌ها.

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

25 Dec, 08:28


من از سه سال پیش توی یه گروه مهاجرت به آلمان عضوم و خب به واسطه‌ی مهاجرت هیمن تقریبا روال کار رو می‌دونم چطوریه. برای همین هرکس سوالی داشته باشه و من جوابش رو بدونم کمکش می‌کنم. و خب آدم‌های زیادی هستن که از همون گروه میان پی‌ویم و سوال می‌پرسن. یه روزی یه دختر خانومی اومد پی‌وی و گفت زر می‌شه بهم کمک کنی؟ من واقعا به کمکت احتیاج دارم. بعد شروع کرد به وویس دادن. از تمام ناکامی‌هاش و نرسیدن‌هاش گفت. از بد روزگار. از این‌که چقدر تا حالا کلاه سرش رفته. از این‌که جدا شده و حالا تنها پناهش مهاجرته و ازم خواست کمکش کنم. من چون یه مقدار احساساتی‌ام و در اغلب موارد با منطقم تصمیم نمی‌گیرم، به هیمن گفتم چیکار کنم؟ کمکش کنم؟ اونم گفت آره وقتی یه نفر انقدر احساس بی‌پناهی می‌کنه که به توی هفت پشت غریبه اعتماد می‌کنه کمکش کن.

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

25 Dec, 08:19


چندباری با آدم‌هایی با این ویژگی برخورد داشتم. می‌دونستم همدلی شاید بتونه کمکشون کنه. ولی خب می‌دونستمم در نهایت خودشون هستن که باید دیدگاه خودشون رو عوض کنن و یه قدمی برای خودشون بردارن. چون من بر این باورم توی اختلالات این مدلی بیشتر خود فرد آسیب می‌بینه. ولی خب متاسفانه هربار از کمک بهشون درمونده شدم و شکست خوردم.

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

25 Dec, 08:13


نمی‌دونم تا حالا با این آدم‌هایی که فکر می‌کنند علت تمام ناکامی‌هاشون ابر و باد و مه و خورشید و فلکن، که مخصوصا دست به یکی کردن که نذارن موفق بشن، برخورد داشتید یا نه؛ من داشتم و باید بگم در اکثر موارد مشکل از خودشونه.
متاسفانه این افراد به جای اینکه مسئولیت مشکلات خودشون رو بپذیرن، مدام دنبال یه سری عامل‌های بیرونی می‌گردن که نرسیدن‌ها، ناکامی‌ها و شکست‌هاشون رو بندازن گردنشون.
راستش یه زمانی من خودمم این اخلاق مزخرف رو پیدا کرده بودم و داشتم توی زندگیم درجا می‌زدم، چون‌که به جای این‌که مشکل رو حل کنم دائم دنبال این بودم که ببینم باعث و بانیش کیه. از هیمن خشمگین بودم. از خانواده‌مم همین‌طور. اصلا از هرکسی که می‌شناختم. بعد به خودم اومدم دیدم ای دل غافل الکی الکی یه سال از زندگیم رو از دست دادم و چقدر چقدر سمی و حوصله سر بر شدم. درسته من با یه سری تروماها و کاستی‌ها بزرگ شده بودم، اما این‌که در این لحظه دنبال مقصر ده سال پیش بگردم چه دردی رو از من دوا می‌کنه؟

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

25 Dec, 05:21


من این حسو خیلی وقته تجربه نکردم
همیشه احساس میکنم یه چیزی کمه.
یه پرده همیشه بین من و شادی وجود داره
:(

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

24 Dec, 20:04


به نظر من خوشحالی واقعی یه احساس درونیه و به عوامل بیرونی وابسته نیست. گرچه ممکنه شرایط و محیط زندگی به صورت لحظه‌ای ما رو شاد کنن، اما این شادی پایدار نیست. مثلا روزها برای رسیدن به یه چیزی لحظه ‌شماری می‌کنیم و بعد از رسیدن بهش، طول زمانی که خوشحال بودیم حتی به دو ساعت هم نمی‌رسه.
من فکر می‌کنم ما آدم‌ها زمانی عمیقا خوشحالیم که از درون احساس رضایت و آرامش داشته باشیم.

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

24 Dec, 11:08


يه روز اين سردرگمى ها تموم ميشه، راحت ميشم؛ اين بالاپايينا، اين طوفان، اين تاريكى.
بلاخره به ساحل ميرسم، بلاخره حالم خوب ميشه، اين مسير روشن ميشه؛ آروم ميشم.

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

22 Dec, 17:37


چقدر همه خوش‌استایل و خوشگل شدن. من وقتی می‌رم بیرون دهانم از این همه زیبایی باز می‌مونه.

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

22 Dec, 15:01


از اسلام فقط جشن‌ها و کادوهاشو ور ندارید. قبول نیست :))).

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

20 Dec, 21:38


و حالا از سی و یک سالگی هیجان زیاد می‌خوام. سفرهای بزرگ می‌خوام. زندگیی رو می‌خوام که همیشه آرزوش رو داشتم. و آرزو می‌کنم درختی که پارسال کاشتم، امسال قد بکشه، رشد کنه، سبز بشه و به بار بشینه…

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

20 Dec, 21:36


سی سالگیم رو دوست داشتم. کارهای زیادی کردم. قدم‌های کوچک و بزرگ زیادی برای آینده، برای سلامتی خودم و سلامتی رابطه‌ی دو نفره‌مون برداشتم. راستش سی سالگیم دقیقا مثل فیلم‌ها بود. انگار کن که آفتاب دانایی و شعور ناگهان در من طلوع کرد و راه زندگیم رو پیدا کردم.

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

20 Dec, 21:33


امسال برای تولدم اصلا کادو نگرفتم. همه بهم پول دادن. نمی‌گم بده، ولی اون حس کشف ناشناخته‌ها، فکر کردن به این‌که آیا چیزی که این‌طور قشنگ کادو پیچی شده طبق سلیقه‌ی من هست یا نه و در نهایت ولعِ پاره کردن کاغذ کادو در من ارضا نشده…

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

20 Dec, 21:30


الان نشستم شب‌های یلدای بعد از ازدواجم رو مرور می‌کنم و رسیدم به دومین سال ازدواجمون، که من و هیمن تنها بودیم بعد نشستیم شبی که ماه کامل شد دیدیم.

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

20 Dec, 15:17


تولدم مبارک🌻

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

21 Nov, 05:54


آخرین ماهِ سی‌ سالگی💘

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

20 Nov, 20:06


آبانِ عزیزِ عزیزم 🧡🍁

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

19 Nov, 20:25


امروز یه اتفاق خیلی هیجان‌انگیز افتاد و یه حس خوشحالی عمیقی رو تجربه کردم که فکر می‌کردم دیگه ندارمش…

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

19 Nov, 09:08


سلام بچه‌ها
امیدوارم حالتون خوب باشه
تعداد پیام‌های ناشناس من درباره‌ی‌ مهاجرت به ایتالیا خیلی زیاد شده بود و متاسفانه نمی‌تونستم به تک تکشون جواب بدم.
تصمیم گرفتم مشابه کاری که چندماه پیش کرده بودم، به مناسبت باز شدن اپلای‌ دانشگاه‌های امسال ایتالیا، یک وبینار رایگان توسط خودم به صورت تصویری برگذار کنم و توش کامل بهتون مراحل اپلای و بورسیه و مدارک رو توضیح بدم.
نکات مهم درباره‌ی این وبینار اینه که کاملاً رایگانه و خوشحال می‌شم تا جایی که می‌تونم به تک تکتون کمک کنم.
حتماً آخرش هم پرسش و پاسخ خواهیم داشت.
موفق باشین و امیدوارم ببینمتون! 💕
ممنون می‌شم بهم تو انتشار این پست کمک کنین تا هرکی می‌خواد مهاجرت کنه و احساس گم‌شدگی می‌کنه، دستش به این اطلاعات رایگان برسه.

(لینک همینجا در اختیارتون قرارخواهد گرفت)
جمعه - ۹‌ آذر- ساعت ۱۲ صبح به وقت ایران

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

18 Nov, 15:01


کی سر انگشت‌هاش به خاطر زورچپون کردن ابرها توی پارچه‌های مبل زُق زُق می‌کنه و نا نداره بلند شه؟
منِ منِ کله گنده :)))

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

18 Nov, 06:03


می‌دونم بعدا قراره به خاطر این‌کار به خودم فحش زشت بدم؛ اما بیایین دعا کنیم جا کردن این ابر و پشم شیشه‌ها مثل در آوردنشون آسون باشه…

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

17 Nov, 12:25


واقعا دیگه لباسام خیلی ادا تنگا در میارن
ناراحتم ازشون😏

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

17 Nov, 07:47


https://t.me/hiillan/18713

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

17 Nov, 07:08


اون عروس کوچولوعه رو ببین تو رو خدا. 🥹🥹

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

17 Nov, 07:06


با هم فیض ببریم :))).

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

17 Nov, 06:59


موقع آزمون B2 یه کانال برای خودم زدم و منابعی که لازم داشتم رو از این‌ور و اون‌ور جمع کردم توی اون کاناله که همیشه در دسترسم باشه و لازم نباشه دنبالشون بگردم. نمی‌دونم چطوری ولی این کانال شروع کرد به عضوگیری و الان حدود ۱۵۰ تا ممبر داره و خیلی‌هاشون خارجی‌ان. سرگرمی جدیدم: چک کردن عکس‌های پروفایلشون :)))

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

17 Nov, 06:46


یه وقتایی آدم با خودش میگه چی میشد منم یه سری چیزا رو از اول داشتم
و نیاز نبود برای رسیدن بهش یه عالمه بدوم؟

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

17 Nov, 06:10


برای ما آدم‌های معمولی این‌جوریه که نمی‌تونیم همه چیز رو با هم داشته باشیم و خب بعضی وقت‌ها لازمه برای به دست آوردن چیزهای بزرگ‌تر به خودمون سختی بدیم و قید یه سری از چیزهایی که داریم رو بزنیم.

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

16 Nov, 10:41


من بلوچم. آف کورس که توی هر اداره‌ای اسم و فامیلم رو می‌گم با تعجب نگاهم می‌کنن و می‌گن بلوچی؟؟ 😳 چون تصویری که دارن می‌بینن با اون چیزی که توی ذهنشون ساختن متفاوته…

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

16 Nov, 10:26


من شوهرم رفته آلمان و برگشته. آف کورس که هنوز بعد از دو سال همه با تعجب می‌گن رفت و برگشت؟؟؟🙀

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

16 Nov, 10:25


من یه زن متاهلم. آف کورس که اگه ناراحت باشم همه فکر می‌کنن با شوهرم دعوام شده.🤧

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

16 Nov, 10:24


من یه کانال نویسم. آف کورس که بعضی از ممبرها توقع دارن تبلیغ‌شون رو توی کانال بذارم و اگه نذارم ناراحت می‌شن :)))).

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

16 Nov, 10:11


من کارشناس اتاق عملم. آف کورس که هرکس توی فامیل عمل جراحی داشته بهم زنگ می‌زنه که برم پانسمانش رو عوض کنم و بخیه‌هاشو بکشم.🤷🏻‍♀️

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

15 Nov, 06:03


-با آن همه بحران چگونه زنده ماندید؟
+رویا می‌بافتیم…

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

14 Nov, 15:45


تماسمون رو ضبط کردم که هر وقت خسته و ناامید و ته‌کشیده شدم حرفاش رو گوش بدم و دوباره انرژی بگیرم.

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

13 Nov, 05:54


هوای دلخواهم بارون نم‌نمه…🩵

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

10 Nov, 15:16


گربه‌سگ 🥹

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

10 Nov, 07:21


خیلی دوست دارم روزی برسه که همه با قدرت سرچ کردن و استفاده از انواع هوش مصنوعی آشنا بشن.

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

10 Nov, 07:19


یک لباس در پاساژی واقع در محله‌ای لاکچری چشم ما رو گرفت. اونجا میفروختش ۳ تومن. یه لباس وارداتی بود که توی این شهر بزرگ اصلا ندیده بودم جایی دیگه و فکر کردم دیگه اگه نگیرم جایی نیست. ولی در دنیای نت گشتم دیدم یکی از این پیجا که بانه هستن میداد ۱۳۰۰. :))
همون برند، اصل، همون کیفیت.
اگه احیانا نمیدونین چطور بگردین اجازه بدین بگم چطوری گشتم دنبالش برا این که موقع خرید حضوری نره توی پاچمون دیگه. ابتدا عکس لباس رو میگیری (یا اسم اینستای فروشگاه رو میپرسی، میری توی پیجشون، عکس لباس رو پیدا میکنی و اسکرین شات میگیری). سپس به کمک آپشن بسیار دانا و خردمند circle to search، دور لباس دایره کشیده و تموم. به فیها خالدون هرجای دنیای مجازی که این لباس هست دسترسی پیدا میکنیم و سریع میبینیم لباسه رو کجاها با چه قیمتی دارن. اگه نداشتنش که خب دیگه یعنی بعیده جایی جز اونجا باشه و میخریش. ولی معمولا فروشگاه‌های ایران اون قدر چیزاشون خاص نیستن! پیدا میشه جاهای دیگه اجناسشون و احتمال این که بقیه جاها با قیمت بهتری داشته باشنش و مجبور نباشین هزینه اجاره مغازه مردم رو شما به دوش بکشین زیاده. :))
بعد یه فایده دیگش برا لباس اینه که مثلا یه لباس رو باش سرچ میکنم تا ببینم به چه روشایی ست کردن این لباس رو بقیه و ایده بگیرم برا انتخاب بهترین استایل‌هایی که با اون لباس میشه ساخت.
اصلا نمیدونم زندگیمون بدون آپشن circle to search چطور میچرخیده این قدر که روزانه کاربرداش رو کشف میکنم هی اتفاقی.
به نظرم تا چند سال دیگه که همه این آپشن رو برا خرید استفاده کنن، دیگه رقابت اصلی فروشگاه‌ها میشه حفظ حداقل قیمت با بالاترین کیفیت.
خلاصه این برام درس عبرتی شد که پاساژ‌های محله‌های لاکچری اگرچه برای ایده گرفتن و دیدن محصولات جدید و خاص بسیار خوب می‌باشند ولییییییی برا خرید ازشون نباید عجله کرد چون به خاطر اجاره‌ سنگینی که میدن، قیمت محصول رو از دوبرابر هم بیشتر میکنن.

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

09 Nov, 05:02


راست می‌گفتن روزی رو سر صبح تقسیم می‌کنن. مثلا اگه خواب بودم این طلوع زیبا رو از پنجره‌ی خونه‌م نمی‌دیدم…

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

09 Nov, 05:01


علی‌الحساب ببینید چه صبح قشنگیه.

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

09 Nov, 04:59


چند روز که نمی‌نویسم نوشتن برام سخت می‌شه؛ با این‌که احساس می‌کنم واژه‌ها دارن خودشون رو به در و دیوار مغزم می‌کوبن که ازش بیان بیرون…

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

03 Nov, 10:57


"بله، به تو احتیاج دارم.
زیرا تو تنها کسی هستی که میتوانم در مورد رنگ یک ابر با او صحبت کنم."


از صفحه‌ی alirezakarimimoghadam

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

03 Nov, 10:10


گرچه قبلا زندگینامه‌ی فریدا رو خوندم اما امروز می‌خوام یه کتاب دیگه درباره‌ی فریدا کالو رو شروع کنم. نمی‌دونم یه چیزی هست درباره فریدا و ونگوگ که باعث می‌شه خیلی دوسشون داشته باشم. اونم اینه که هر دو زیبایی رو از درد بیرون کشیدن. فریدایی که ما به عنوان نقاش می‌شناسیم بعد از تصادف و زمانی‌که توی تخت بیمارستان افتاده بود، فریدا شد. ونگوگی که ما می‌شناسیم، در زمان حیاتش به عنوان یه دیوونه زندگی می‌کرد که بارها تحقیر شد و خرج زندگیش رو داداشش می‌داد. هر دو زندگی پر از دردی داشتن ولی ادامه دادن. واسه‌ی همین وقتی می‌خوام جا بزنم، وقتی ناامیدم، وقتی احساس می‌کنم به ته خط رسیدم و زندگی از این سخت‌تر نمی‌شه به فریدا فکر می‌کنم. یاد مظلومیت ونسان میفتم و از خودم خجالت می‌کشم. به خودم می‌گم اوکی تو حق داری بشینی و استراحت کنی، ولی حق نداری جا بزنی.

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

02 Nov, 18:40


با مرگ ونسان ونگوگ، خالق گل‌ها‌‌ی آفتابگردون، خالق شب پرستاره و مزرعه‌ی گندم کتاب شور زندگی هم به پایان رسید…

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

02 Nov, 09:48


بچه‌ها پرسیده بودین نقاشی‌های ونگوگ رو از کجا بخریم؟
بفرمایید از سها گالری بخرین. کیفیت چاپشون واقعا خوبه.

https://t.me/sohaartcollection

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

02 Nov, 09:35


این فیل خوشحال هم رفت روی دیوار. کنار بقیه‌ی چیزایی که دوست دارم.🥹😍

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

02 Nov, 09:34


روزی که با این نامه شروع شد…🥲

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

01 Nov, 20:13


ولی از اون‌جایی که توی پی‌ام‌اس هستم، می‌تونم بگم آه هورمون‌ها… هورمون‌ها…

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

01 Nov, 19:29


توی دریایی از ناامیدی دارم دست و پا می‌زنم و از اون‌جایی که شنا بلد نیستم با هر دست و پا زدن بیشتر فرو می‌رم…

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

31 Oct, 20:48


Süßes oder Saures? 👻
شکلات یا خرابکاری؟🐷

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

31 Oct, 18:48


تاریکم اسماعیل؛ اما مگر نه این‌که زندگی تقلایی طولانی در تاریکی‌ست؟

_رضا براهنی

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

31 Oct, 08:20


یادداشت‌های هری هالر
فقط برای دیوانگان

روز گذشت، مانند روزهای دیگر که چنین می‌گذرد؛ من آن را سپری کردم، به آرامی و به شیوه‌ای ابتدایی و خجالتی از هنر زندگی، به قتلش رساندم؛ چند ساعت کار کردم، کتاب‌های قدیمی را ورق زدم، دو ساعت درد کشیدم، مانند افراد مسن، دارویی مصرف کردم و خوشحال شدم که دردهایم فریب خورده‌اند، در یک حمام گرم دراز کشیدم و گرمای دلپذیر را جذب کردم، سه بار نامه دریافت کردم و همه نامه‌ها و نشریات غیرضروری را بررسی کردم، تمرینات تنفسی‌ام را انجام دادم، اما امروز به خاطر راحتی تمرینات فکری را کنار گذاشتم، یک ساعت پیاده‌روی کردم و الگوهای زیبا و لطیف ابرهای پَر مانند را در آسمان پیدا کردم. این‌ها بسیار زیبا بود، همانند خواندن کتاب‌های قدیمی و دراز کشیدن در حمام گرم، اما - به طور کلی - روزی دلپذیر و درخشان و شاد نبود، بلکه یکی از آن روزها بود که برای من از مدت‌ها پیش به روزهای عادی و معمول تبدیل شده‌اند: روزهای نسبتاً خوشایند، کاملاً قابل تحمل، روزهای ملایم یک آقای مسن ناراضی، روزهایی بدون دردهای خاص، بدون نگرانی‌های خاص، بدون غم واقعی، بدون ناامیدی؛ روزهایی که حتی سؤال اینکه آیا وقت آن نرسیده که مانند آدالبرت اشتیفتر عمل کنم و هنگام اصلاح صورت دچار سانحه شوم، بدون هیجان یا احساس ترس به طور منطقی و آرام بررسی می‌شود. کسی که طعم روزهای دیگر را چشیده باشد، روزهای بدی که با حملات نقرس یا آن سردردهای بدی که در پشت چشم ریشه دوانده‌اند و هر فعالیتی را از شادی به عذاب تبدیل می‌کنند، یا آن روزهای مرگ روحی، آن روزهای بدی که در آن‌ها در میان زمین‌های ویران شده و توسط شرکت‌های سهامی مکیده شده، دنیای انسانی با فرهنگ به اصطلاح خود در درخشش دروغین و زشت بازار سالانه‌اش در هر قدم به ما لبخند می‌زند و ما را در خود بیمار می‌کند - کسی که آن روزهای جهنمی را چشیده باشد، با چنین روزهای عادی و نیمه عادی مانند امروز بسیار راضی است؛ او با سپاسگزاری در کنار بخاری گرم نشسته است، با سپاسگزاری هنگام خواندن روزنامه صبح متوجه می‌شود که امروز نیز جنگی آغاز نشده، دیکتاتوری جدیدی برقرار نشده و رسوایی خاصی در سیاست و اقتصاد فاش نشده است؛ با سپاسگزاری نواهای لنگر فرسوده‌اش را به یک سرود شکرگزاری ملایم و نسبتاً شاد تنظیم می‌کند که با آن خدای نیمه نیمه‌اش را که کمی با برم تسکین یافته است، خسته می‌کند و در هوای سنگین این خستگی راضی کننده، این بی‌دردی بسیار قابل تقدیر، هر دو، خدای نیمه نیمه خسته و انسان نیمه نیمه خاکستری که سرود ملایم را می‌خواند، به یکدیگر مانند دوقلوها شباهت دارند.

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

31 Oct, 08:16


Harry Hallers Aufzeichnungen

Nur für Verrückte

Der Tag war vergangen, wie eben die Tage so vergehen; ich hatte ihn herumgebracht, hatte ihn sanft umgebracht, mit meiner primitiven und schüchternen Art von Lebenskunst; ich hatte einige Stunden gearbeitet, alte Bücher gewälzt, ich hatte zwei Stunden lang Schmerzen gehabt, wie ältere Leute sie eben haben, hatte ein Pulver genommen und mich gefreut, daß die Schmerzen sich überlisten ließen, hatte in einem heißen Bad gelegen und die liebe Wärme eingesogen, hatte dreimal die Post empfangen und all die entbehrlichen Briefe und Drucksachen durchgesehen, hatte meine Atemübungen gemacht, die Gedankenübungen aber heut aus Bequemlichkeit weggelassen, war eine Stunde spazieren gewesen und hatte schöne, zarte, kostbare Federwölkchenmuster in den Himmel gezeichnet gefunden; Das war sehr hübsch, ebenso wie das Lesen in den alten Büchern, wie das Liegen im warmen Bad, aber - alles in allem - war es nicht gerade ein entzückender, nicht eben ein strahlender, ein Glücks- und Freudentag gewesen, sondern eben einer von diesen Tagen, wie sie für mich nun seit langer Zeit die normalen und gewohnten sein sollten: maßvoll angenehme, durchaus erträgliche, leidliche, laue Tage eines älteren unzufriedenen Herrn, Tage ohne besondere Schmerzen, ohne besondere Sorgen, ohne eigentlichen Kummer, ohne Verzweiflung, Tage, an welchen selbst die Frage, ob es nicht an der Zeit sei, dem Beispiele Adalbert Stifters zu folgen und beim Rasieren zu verunglücken, ohne Aufregung oder Angstgefühle sachlich und ruhig erwogen wird. Wer die anderen Tage geschmeckt hat, die bösen, die mit den Gichtanfällen oder die mit jenem schlimmen, hinter den Augäpfeln festgewurzelten, teuflisch jede Tätigkeit von Auge und Ohr aus einer Freude zur Qual verhexenden Kopfweh, oder jene Tage des Seelensterbens, jene argen Tage der inneren Leere und Verzweiflung, an denen uns, inmitten der zerstörten und von Aktiengesellschaften ausgesogenen Erde, die Menschenwelt sogenannte Kultur in ihrem verlogenen und gemeinen blechernen Jahrmarktsglanz auf Schritt und Tritt wie ein Brechmittel entgegengrinst, konzentriert und zum Gipfel der Unleidlichkeit getrieben im eigenen kranken Ich - wer jene Höllentage geschmeckt hat, der ist mit solchen Normal- und Halbundhalbtagen gleich dem heutigen sehr zufrieden, dankbar sitzt er am warmen Ofen, dankbar stellt er beim Lesen des Morgenblattes fest, daß auch heute wieder kein Krieg
ausgebrochen, keine neue Diktatur errichtet, keine besonders krasse Schweinerei in Politik und Wirtschaft aufgedeckt worden ist, dankbar stimmt er die Saiten seiner verrosteten Leier zu einem gemäßigten, einem leidlich frohen, einem nahezu vergnügten Dankpsalm, mit dem er seinen stillen, sanften, etwas mit Brom betäubten Zufriedenheitshalbundhalbgott langweilt, und in der laudicken Luft dieser zufriedenen Langeweile, dieser sehr dankenswerten Schmerzlosigkeit sehen die beiden, der öde nickende Halbundhalbgott und der leicht angegraute, den gedämpften Psalm singende Halbundhalbmensch, einander wie Zwillinge ähnlich.

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

31 Oct, 05:28


من خودم خیلی وقت‌ها دلم اون شور و هیجان اول رابطه رو می‌خواد. این‌که ساعت‌ها جلوی آینه بشینم و بزک دوزک کنم. بعد فکر کنم که چی بپوشم. و بعد فکر کنم یعنی اون چی پوشیده و از فکرش مور مورم بشه.
البته بارها سعی کردیم جدا جدا بریم کافه و رستوران و ✌🏻مثلا قرار بذاریم✌🏻 اما نشده.
چون در نهایت مجبور می‌شدیم سوار یه ماشین بشیم. وارد یه خونه بشیم. لباس راحتی‌هامون رو بپوشیم، چای بنوشیم و بگیم آخیش.

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

31 Oct, 05:16


دیشب به دوستم می‌گفتم یادته اولین باری که فلانی برات غذا درست کرده بود؟ اومدی گفتی زَر غذایی به این خوشمزگی توی عمرم نخورده بودم؟ من هنوز درخشش چشمات موقعی که از اون آبگوشت بدون رب حرف می‌زدی رو یادمه. من تمام جزییاتی که برام تعریف کردی رو مو به مو یادمه. از این‌که رفته بود توی آشپزخونه، بی‌بی‌دی با‌بی‌دی‌ بووووو کرده بود و تادااا! آبگوشت در چشم بهم زدنی آماده بود. بعد نشسته بود کنارت، یه پیاز شیرین برات پوست گرفته بود و گفته بود این‌جوری. پیاز رو باید بذاری روی تیلیت.
گفتم من بارها اون صحنه رو توی ذهنم تصور کردم و آرزو کرده بودم کاش منم یه لقمه از اون آبگوشت جادویی خورده بودم.

گفت: آره. یادمه. ولی الان که بهش فکر می‌کنم می‌بینم اونم یه آبگوشت بود مثل همه‌ی آبگوشت‌های دیگه؛ مثل همون‌ها که مامانم درست می‌کنه و ما ناز می‌کنیم. این یکی حتی رب هم نداشت.

همین…تمام چیزی که گفت همین بود.
می‌دونید از چی حرف می‌زنم؟ از اوایل رابطه. از این‌که همه چیز پارتنرت به طور ویژه‌ای برات جذاب و شگفت‌انگیزه.

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

31 Oct, 04:31


هیمن دیشب می‌گفت همون‌طور که اون معجزه‌ی تو بود، تو هم معجزه‌ی اون بودی که زندگی طولانی‌تری بهش بخشیدی.

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

31 Oct, 04:28


هنوز آمادگی اینو نداشتم که صبح بشه؛ چون‌که دیشب فرنگیس رو از دست دادم و بیشتر از اون‌که تصورش رو می‌کردم غمگینم…

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

30 Oct, 09:29


_وقتى من جوان بودم موسيو، خيلى راجع به خدا فكر مى كردم. اما مثل اينكه با گذشت زمان اين افكار من هم بی‌رنگ‌تر شدن. خداوند هنوز در اون مزرعه‌ى گندمى كه شما كشيدين و در غروب مونمارتر وجود داره، اما وقتی من در مورد انسان‌ها... و در مورد دنيايى كه اون‌ها خلق كردن فكر مى‌كنم...
+مى‌دونم رولن، اما من فكر مى‌كنم كه ما نبايد اين دنيا رو معيارى براى قضاوت در مورد خداوند قرار بديم. اين دنيا يكى از كارهاى تحقيقاتى خداونده كه با موفقيت رو به رو نشده، چه كارى از دست آدم ساخته است وقتى مى‌بينه كه هنرمند مورد علاقه‌اش يه كار بد ارائه داده؟ حرف زيادى واسه توبيخ به فكرش نمى‌رسه. جلو زبونش رو مى‌گيره. اما اين حق رو داره كه انتظار يه كار بهتر رو ازش داشته باشه.
رولن با تعجب گفت: «بله درسته، كارى كه فقط يه ذره بهتر باشه.»
+ قبل از اين كه در مورد اون شخص به قضاوت بشينيم بايد كار بعديش رو هم ببينيم. اين دنيا هم احتمالاً در يكى از اون روزهاى بد كه هنرمند حواسش يه مقدار پرت بوده، سرهم‌بندى شده.
_‌پس موسيو شما میگین به غير از اين دنيا، دنياهاى ديگه‌اى هم وجود داره؟
+نمى دونم رولن. من از اون موقعى كه به كار نقاشى علاقه‌مند شدم، ديگه فكر كردن در مورد اين‌جور چيزها رو كنار گذاشتم. ولى به نظر من اين زندگی یه جورى ناقصه.
اينطور نیست؟ بعضى وقت‌ها فكر می‌کنم همین‌طور که واگن‌ها و قطارها وسیله‌هایی هستن كه ما رو از يه جاى دنيا به جاى دیگه‌ی اون مى‌برن، حصبه و سل هم وسيله‌هایی هستن كه ما رو از یه دنيا به دنياى دیگه می‌برن.

شور زندگی/ داستان پرماجرای زندگی ون گوگ

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

25 Oct, 19:43


نام اثر: بعد از بارون

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

24 Oct, 19:20


ولی فهمیدم از این به بعد چی‌کار کنم.
می‌فرستمش مسافرت. بعد که خوب دلش برام تنگ شد ازش چیزهایی که دوست دارم رو به عنوان سوغاتی تقاضا می‌کنم.😌😌😌

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

24 Oct, 19:20


بیارید اون ناپلئونی‌رِ. یکیشو خریده.😭😭😭😭
تا فردا شب که برسه از فضولی می‌میرمممم.

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

24 Oct, 18:23


و این ترکیب با هوای پاییزی، نم‌نم بارون و لباس گرم مثل یه رویاست.

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

24 Oct, 18:21


یکی از تفریحات مورد علاقه‌ی این روزهامم اینه که برم کافه‌ی نزدیک خونه یدونه لاته و چیزکیک بخورم و برگردم.🚶🏻‍♀️

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

24 Oct, 18:20


اولین بار توی استانبول چیزکیک خوردم. تا قبلش فکر می‌کردم ترکیب پنیر و بیسکوییت و کره و چنتا چیز دیگه نمی‌تونه خوشمزه باشه. ولی از اون روزی که توی اون کافه‌ی کوچیک یه چیز کیک لوتوس رو همراه با لاته خوردم عاشقش شدم!

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

24 Oct, 18:16


احساس می‌کنم بدون چیز کیک نمی‌تونم زندگی کنم.

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

24 Oct, 18:05


قاب خیال انگیز

#Li

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

24 Oct, 12:25


گاهی لازمه بدون مناسبت، بدون بهانه و علت، به خودمون هدیه بدیم. ماهم بدون اینکه مناسبتی در کار باشه تصمیم گرفتیم ۳ تا بسته سوپرایزی به شما که تا اینجا همراه ما بودید هدیه بدیم. 🩵

قبلاً هم این کار رو کردیم ولی این بار یک تفاوت داره!
با فوروارد کردن این پست به تنهایی یک شانس برای قرعه‌کشی به دست میارید، اما علاوه‌بر این به ازای هر ۵۰ تا ویو که این پست توی چنلتون داشته باشه، یک شانس بیشتر می‌گیرید.

•کافیه این پست رو توی چنلتون فوروارد کنید (پابلیک باشه حتماً که ما بتونیم ببینیم.)
• درنهایت از بین چنل‌ها قرعه‌کشی انجام می‌شه و ۳ نفر انتخاب می‌شن.
• تا ظهر روز شنبه ۵ آبان فرصت دارید.
• فقط هزینه ارسال (۳۵ هزار تومان) به عهده شماست و محتوای بسته هدیه ماست که کاملاً سوپرایزی و براساس وایبی که از چنلتون گرفته می‌شه آماده می‌شه.
• برای اینکه بیشتر درباره بسته سوپرایزی‌هامون بدونید کافیه این پست رو بخونید.

@sohaartcollection

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

24 Oct, 11:55


هیمن: چی می‌خوای از تهران برات بیارم؟
من: یدونه از این مدال‌ها. مرسی.😁🥲

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

23 Oct, 11:45


امشب هم بریم فیلم توقیف شده‌ی دانه‌ی انجیر معابد رو ببینیم.🚶🏻‍♀️

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

23 Oct, 09:39


یه دکترم گفتم دوست دارم قرص‌هامو قطع کنم. خوردن مداوم قرص‌ها باعث می‌شه حس کسالت کنم. لبه‌ی میزش رو نشونم داد و گفت وقتی قرص‌هات رو قطع کنی میفتی اون پایین و وقتی دوباره شروعشون کنی دیگه به لبه‌ی میز نمی‌رسی. نهایتش بتونی خودت رو تا نصفه‌های میز برسونی.

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

22 Oct, 19:27


شاید انتخاب مناسبی برای شب‌های تنهایی نباشه اما خیلی دوسش داشتم. خیلی واقعی، خالص و جسورانه ساخته شده بود. همین که شخصیت اصلی داستان نه به طور اغراق آمیزی زیبا و لاغره، نه دنبال نجات دنیاست و نه قراره کار خارق‌العاده و دور از انتظاری بکنه تبدیلش می‌کرد به یه فیلم باارزش. یه چیزی توی مایه‌های به همین سادگی.

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

22 Oct, 17:37


_کیک محبوب من
_My favorite cake

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

22 Oct, 17:37


الانم می‌خوام فیلم کیک محبوب من رو ببینم.

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

22 Oct, 17:30


شب سردیه و من تنهام. شایدم وقتی هیمن نیست سرمای خونه انقدر به چشمم میاد. بخاری رو زیاد کردم و جوراب‌های پشمیم رو تا زیر زانو بالا کشیدم و سریال Maid رو می‌بینم.
فکر می‌کنم شاد‌ترین روز زندگی من چه روزی بوده؟ جوابی ندارم. روزهای شاد زیادی داشتم، اما فکر می‌کنم هنوز شادترینش رو تجربه نکردم ولی امیدوارم. می‌دونم قراره یه روز رویام رو زندگی کنم.

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

21 Oct, 11:11


و نور همیشه راه خودش رو پیدا می‌کنه.

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

21 Oct, 09:48


تو مثل نوری۲.

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

21 Oct, 06:57


تو مثل نوری ✨️


@bimohtavadeutsch

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

20 Oct, 14:42


لحظه‌ی قشنگیه. اون بیرون داره بارون می‌باره. هوا یه کمی سرد شده. من خودم رو پتو پیچ کردم و روی کاناپه لم دادم. از لیوان چایِ روی میز بخار بلند می‌شه و من دارم کتاب شور زندگی رو می‌خونم.

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

20 Oct, 06:07


این لحظه هزااااربار تقدیم تو باد.🥲

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

19 Oct, 15:56


این کتاب رو شروع کردم و خیلی خیلی باهاش ارتباط برقرار کردم چون شکست‌های ونسان ونگوگ یجورایی منو یاد خودم میندازه زمانی‌که فکر می‌کردم به درد هیچ‌کاری نمی‌خورم…

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

19 Oct, 09:36


نامبرده ☺️☺️

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

19 Oct, 09:30


دیروز خواهرم و بچه‌ش اومده بودن خونه‌مون. خواهرزاده‌م هنوز دو سالش هم نشده. بعد من گفتم بزار از این ویدیو‌های ترند اینستا بگیرم که طرف اول توی خونه‌ی تمیز و مرتبش خواهرزاده‌ش رو بغل کرده و می‌گه “خواهرزاده‌مه، اومده برینه.” نمای بعدی از خونه درب و داغون فیلم می‌گیره و خاله‌هه می‌گه “رید، رفت.”
آقا چشمتون روز بد نبینه. خواهرزاده‌مون چنان رید رفت که اصلا قابل فیلم برداری نبود. سر سفره، لیوان عزیزدلم رو پرت کرد روی سرویس سبز عزیزدل‌ترم و دوتا بشقاب و یه کاسه و یه لیوان رو درجا شکست.😆😆😆
مامانم می‌گفت بیا فیلم بگیر دیگه. این‌جوری فیلمت طبیعی‌تر هم می‌شه.

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

19 Oct, 08:44


شوشتر.

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

18 Oct, 09:41


مشکل خیلی از ماها اینه که با خود گذشته‌مون رقابت نمی‌کنیم، با بقیه رقابت می‌کنیم. دوست نداریم از آدمی که یک سال پیش بودیم بهتر باشیم، دوست داریم از فلانی‌ و بهمانی بهتر باشیم. دنبال تایید خودمون نیستیم، دنبال تایید دیگرانیم و دقیقا همین‌جاست که حس سرخوردگی و شکست می‌کنیم.

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

17 Oct, 09:04


من راه زندگی کردن رو پیدا کردم. خودم رو با همین چیزهای کوچیک، با دلخوشی‌هام به زندگی وصل نگه می‌دارم.

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

17 Oct, 08:55


یه روزی همه‌ی دیوارم رو پر می‌کنم از چیزهایی که دوست دارم…

فیل‌ها هم فراموش می‌کنند

16 Oct, 16:03


ولی ماه امشب خیلی زیباست.🌕