لویناس از طریق کوژیتوی دکارتی و مفهوم نامتناهی (خدا) که در محتوای آن نهفته است، به فرمول جالبی دربارۀ دیگری دست یافت که حیات اخلاقی انسان در دوران عسرت جدید را حمایت نماید.
لویناس معتقد بود سوژۀ دکارتی به دلیل دارا بودن مفهوم او (Other)؛ نامتناهی، مجبور به مواجهه و درک دیگری است و این مسئولیت اخلاقی همواره بر دوش او باقی است حتی وقتی که ماشه را بفشارد تا دیگری را بکشد!
اما سوژۀ قدرتطلب در کشاکش اغواگری تکنولوژی و زور و قدرت، دیگری را بلعیده و فراموش کرده است، که ناگاه با چهرۀ "او" مواجه میشود و این چهره وی را به "او" متوجه میکند!
اوی اول دیگری است که سوژۀ خونخوار را به اوی دومی یعنی دیگربودگی و همزیستی با دیگری که تو گویی همزیستی با خدا است فرامیخواند.
دیگری، سوژه را به صلح و تعهد اخلاقی دعوت میکند تا جلوی تفنگ و خلاص کردن ماشه به سمت انسانیت را بگیرد و قتلها و کشتارها توسط انسانهای مدرن تکنیکزده که در عین تمدن خونخوار و آدمکش هستند را متوقف نماید.
سوژه به شرم از چهرۀ دیگری دعوت میشود تا سرانجام بلکه صلحی صورت بگیرد!
https://t.me/farzan_agahi