روایت و درایت @derasatfielmrejal Channel on Telegram

روایت و درایت

@derasatfielmrejal


حدیث و جستارهای وابسته/محمدباقر ملکیان

روایت و درایت (Persian)

روایت و درایت یک کانال تلگرامی بسیار جذاب و مفید است که توسط کاربر derasatfielmrejal اداره می شود. این کانال شامل حدیث و جستارهای وابسته به اسلام است که توسط محمدباقر ملکیان ارائه می شود. اگر به دنبال مطالب عالی و معنوی هستید، این کانال برای شما ایده آل است. در این کانال شما با مطالب متنوعی در زمینه اسلام و اندیشه های اسلامی روبرو خواهید شد. محتوای منحصر به فرد و مطالبی که به تفکر و تامل در موضوعات دینی و اخلاقی تشویق می کنند، برای شما ارائه می شود. ملحق شدن به این کانال، فرصتی عالی برای ارتقاء دانش و ایمان شما خواهد بود. پس حتما از این فرصت بی نظیر بهره مند شوید و به جمع اعضای این کانال پیوسته و استفاده کنید.

روایت و درایت

29 Oct, 06:47


لماذا لم يؤلف أئمة الشيعة كتابًا جامعًا في الفقه؟ / محمد باقر ملکیان

🌐خاص الاجتهاد: على الرغم من أن الكتب الروائية والرجالية تنسب العديد من الكتب والرسائل إلى الأئمة (عليهم السلام)، مثل كتاب “السنن والقضايا والأحكام” الذي ينسبه رجال النجاشي إلى أمير المؤمنين (عليه السلام)، أو “الرسالة الأهوازية” للإمام الصادق (عليه السلام)، أو الرسالة التي روى الكليني أن الإمام الصادق (عليه السلام) كتبها لأصحابه، وعشرات الأمثلة الأخرى التي ذكرها العلامة الأميني في “أعيان الشيعة” والأستاذ السيد محمدرضا الحسیني الجلالي في “تدوين السنة الشريفة” بتفصيل، إلا أن أيا من هذه الكتابات لم يكن كتابًا شاملًا في الفقه.

نسعى الآن لفهم السبب وراء عدم تأليف الأئمة المعصومين (عليهم السلام)، لكتاب شامل في الفقه.

وللوصول إلى تحليل دقيق لهذه المسألة، سنطرح ثلاثة أسئلة أساسية:
ما هي الدوافع وراء أهمية تأليف كتاب شامل في الفقه؟
هل كانت الظروف المحيطة بالأئمة المعصومين تسمح لهم بتأليف كتاب جامع في الفقه؟
ما هي الآثار المترتبة على تأليف كتاب جامع في الفقه من قبل الأئمة المعصومين؟

📎 http://ijtihadnet.net/?p=62746


🆔 @ijtihadnet_net

روایت و درایت

16 Sep, 07:53


🔸 اعتماد به نقاد الحدیث، شیوه‌ای کهن در اعتبارسنجی

🔹 رفتار علمای شيعه در اعتبار سنجی احاديث، بر اساس شيوه های متعددی قابل بررسی است، مثل: شيوه سندی، مصدر (فهرستی)، و...
از جمله شيوه هايی که قدمای شيعه به آن تکيه داشتند، اعتماد به «نقّاد الحديث» است. منظور از «نقّاد الحديث» مشايخی هستند که قول آنها در صحّت و سقم روايات مورد توجّه است، مثل ابن وليد، احمد بن محمد بن عيسی اشعری، و....
به عنوان نمونه به اين عبارات از شيخ صدوق و سيد ابن طاوس بنگريد:
1. «كان شيخنا محمّد بن الحسن بن أحمد بن الوليد رضي الله عنه سيئ الرأي في محمّد بن عبد الله المِسْمَعي راوي هذا الحديث وإنّما أخرجت هذا الخبر في هذا الكتاب لأنّه كان في كتاب الرحمة وقد قرأته عليه فلم ينكره ورواه لي». (عيون أخبار الرضا عليه السلام: 2/21ـ22).
2. «إنّ شيخنا محمّد بن الحسن رضي الله عنه كان لا يصحّحه ويقول: إنّه من طريق محمّد بن موسى الهَمْداني وكان كذّاباً غير ثقة وكلّ ما لم يصحّحه ذلك الشيخ ـ قدّس الله روحه ـ ولم يحكم بصحّته من الأخبار فهو عندنا متروك غير صحيح». (من لا يحضره الفقيه: 2/90).
3. «ربما يكون عذري أيضاً فيما أرويه عن بعض من يطعن عليه أنّني أجد من أعتمد عليه من ثقات أصحابنا الذين أسندت إليهم عنه أو إليه عنهم قد رووا ذلك عنه ولم يستثنوا تلك الرواية ولا طعنوا عليها ولا تركوا روايتها فأقبلها منهم». (فلاح السائل: 9).


دنباله نوشته را در کاتبان بخوانید:

https://malekian.kateban.com/post/5434

روایت و درایت

16 Sep, 07:49


🔸 شیوه‌ای ویژه در نظام تحدیث شیعی

🔹 حديث به عنوان يکی از مصادر معرفتی ـ و بلکه از جهاتی مهمترين مصدر ـ جايگاه ويژه‌ای نزد مسلمانان دارد، اما اينجا نه می‌خواهم از تاريخ حديث سخن بگويم، و نه سياه‌ای درازدامن از کتب حديثی قلمی کنم.
مسلمانان ـ چه شيعه و چه سنی ـ روش‌های مشترکی در تحديث داشته اند، روش‌های مشترکی که گاه ما را از خصائص نظام تحديث يک گروه غافل ساخته است، و بلکه گاه اين اشتراکات در مواردی گمراهمان ساخته است، که اشتراک دائم رهزن است.
در اين يادداشت به يکی از شيوه‌های اختصاصی نظام تحديث شيعه اشاره می‌کنم، و تفصيلش را به تنظيم يادداشت‌های پراکنده وامی نهم، اگر عمری باشد و خداوند سبحان توفيق دهد.

دنباله نوشته را در کاتبان بخوانید:

https://malekian.kateban.com/post/5433

روایت و درایت

20 Aug, 02:14


دیشب دوستی این عکس را برایم فرستاد و از انتشار کتاب رجال ابن داود باخبرم ساخت.
رجال ابن داود، پس از خلاصة الاقوال و ایضاح الاشتباه، سومین کتاب از تراث رجالی مدرسه حله است که خداوند متعال توفیق تصحیح آن را روزی‌ام ساخت، والحمدلله علی ما أنعم.
سال‌هاست که نگاه رجالی مدرسه حله را - خصوصا با این بساطتی که در رجال ابن داود و خلاصة الاقوال بازتاب یافته - در مواجهه با روایات ناکارآمد می‌دانم، و باور دارم این گونه اعتبارسنجی، گرهی را نمی‌گشاید.
با این حال، رجال ابن داود و خلاصة الاقوال فوائد زیادی دارد، و امیدوارم این تصحیح برای علاقمندان مباحث رجالی سودمند باشد، إن شاء الله.

روایت و درایت

19 Aug, 08:59


این یادداشت‌ها را دوستی از سر مهربانی و حسن ظن به من، بدون اینکه به من بگوید، از میان کاغذ پاره‌های من مرتب و تایپ کرد. خدایش خیر دهاد.
شاید اگر فرصت و حوصله داشتم بازبینی و اصلاح می کردم، اما عجالتا در مورد این دو یادداشت که نشد. تا در مورد یادداشت‌های بعدی خدا چه بخواهد.

روایت و درایت

19 Aug, 08:59


🔸 چند نکته در مورد قرب الإسناد

🔹 1. در مورد مؤلّف کتاب قرب الإسناد اختلاف وجود دارد. برخی آن را به عبد الله بن جعفر حميری نسبت می‌دهند، و برخی به پسرش محمّد بن عبد الله بن جعفر (برای تفصيل نک: مقدّمه قرب الإسناد، طبع مؤسّسه آل البيت).
علّت اختلاف هم سند حديث اوّل کتاب قرب الإسناد است: «محمّد بن عبد الله بن جعفر الحميري عن أبيه» (نک: قرب الإسناد، ص1، ح1) که چنانچه می‌بينيد سند با محمّد بن عبد الله بن جعفر آغاز می‌شود. اما به نظر می‌رسد کسانی که کتاب قرب الإسناد را تأليف محمّد بن عبد الله بن جعفر دانسته اند، بين راوی کتاب و مؤلّف آن خلط کرده اند. در توضيح اين امر بايد گفت: رسم در بسياری از کتب بر آن بوده که در ابتدای کتاب، قبل از نام مؤلّف، نام راوی آن ذکر شود. و البته همين امر باعث شده که گاه کتاب‌هايی به اشتباه، به راويان آنها نسبت داده شود، مثل کتاب النوادر که به أحمد بن محمد بن عيسی اشعری نسبت داده شده است. بنابراين چنانچه علامه مجلسی و حر عاملی تصريح کرده اند کتاب قرب الإسناد تأليف عبد الله بن جعفر حميری است که نسخه ای از آن به روايت فرزندش محمّد بن عبد الله بن جعفر حميری بدست ما رسيده است. (نک: بحار الأنوار، ج‏1، ص7؛ وسائل الشيعة، ج‏30 ، ص155)
در تأييد اين سخن بايد بگويم: بسياری از روايات قرب الإسناد، در مصادر روايی ديگر، به نقل از عبد الله بن جعفر حميری ذکر شده، و در سند آنها حرفی از پسرش محمّد بن عبد الله بن جعفر حميری نيست. (برای نمونه نک: ثواب الأعمال، ص26؛ الخصال، ج‏1 ، ص 156، ح197)


دنباله نوشته را در کاتبان بخوانید:

https://malekian.kateban.com/post/5431

روایت و درایت

19 Aug, 08:56


🔸 چرا امامان شيعه (عليهم السلام) کتابی جامع در فقه تأليف ننمودند؟


🔹 هرچند در کتب روائی و رجال، تأليف کتب و رسائل متعددی به ائمه (عليهم السلام) نسبت داده شده است (مثل کتاب السنن والقضايا والأحکام که در رجال نجاشی به امير المؤمنين (عليه السلام) نسبت داده شده، يا رساله اهوازيه امام صادق (عليه السلام)، يا رساله ای که بنابر گزارش کلينی، امام صادق (عليه السلام) آن را برای اصحابشان نگاشتند. ودهها نمونه ديگر که مرحوم امين در اعيان الشيعه و استاد جلالی در تدوين السنة به تفصيل آنها را گزارش کرده اند)، اما هيچ کدام از اين نگاشته‌ها کتابی جامع در فقه نيست. اکنون در پی آنيم تا بفهميم چرا امامان شيعه (عليهم السلام) کتابی جامع در فقه تأليف ننمودند؟
برای رسيدن به تحليلی درست، سه پرسش مطرح می‌کنيم:

1. چرا نگارش يک کتاب اهميت دارد؟
2. آيا ائمه (عليهم السلام) امکان تأليف يک کتاب جامع داشتند؟
3. آيا تأليف يک کتاب جامع توسط ائمه (عليهم السلام) مفيد است؟

دنباله نوشته را در کاتبان بخوانید:

https://malekian.kateban.com/post/5431

روایت و درایت

19 Aug, 05:35


🔸 یک تأمل در مورد ابان بن تغلب

🔹 کشی در سه جای رجالش، دسته‌ای از فقهاء را نام می‌برد که همه طایفه (و به تعبیر او: اجماع عصابه) در برابر مقام فقهی آنها کرنش کرده‌اند، و سخن آنها را در تصحیح روایات پذیرفته‌اند.
در کلمات متأخرین، از این سه دسته به اصحاب اجماع تعبیر می‌شود.
اکنون در پی تفسیر و تفصیل پیرامون این موضوع نیستم، اما یک نکته که مدتی است ذهن مرا به خود مشغول کرده است، در اینجا یادداشت می‌کنم، شاید بعداً در رد و اثبات آن به تفصیل سخن گفتم.
کشی در دسته دوم این طایفه، از ابان بن عثمان یاد می‌کند، اما به گمانم این از جمله اشتباهات کشی است، و باید به جای ابان بن عثمان، ابان بن تغلب را جای داد.
توضیح این‌که همه فقهایی که در این سه موضع رجال کشی ذکر شده‌اند، فارغ از ادعای کشی در مورد آنها، جایگاه ثابت شده‌ای در بین شیعیان دارند، اما ابان بن عثمان وصله ناجوری است، چرا که نه فقاهتش در حد و اندازه دیگران است، و نه چنین کرنشی از جانب شیعیان نسبت به جایگاه او می‌بینیم.
اما ابان بن تغلب هم فقیه بلندپایه‌ای است و هم شیعیان - و بلکه اهل سنت - نسبت به مقام علمی او سر تعظیم فرود می‌آورند.
بعید نیست که گزارش عملکرد اصحاب در مورد «ابان» بوده، اما کشی به اشتباه آن را به ابان بن عثمان تفسیر کرده است. (در این مورد، یادداشت «راهنمایی‌های دردسرساز» را هم بخوانید)
در پی این اشتباه، اشتباه دیگری از او سرزده، و آن ذکر ابان در دسته دوم است، در حالی که می‌بایست ابان بن تغلب را نام می‌برد، آن هم در دسته اول.

روایت و درایت

12 Jan, 19:07


دو نکته مرتبط با ماه رجب
یکی در مورد دعایی که بعد از نمازهای واجب در این ماه خوانده می‌شود
https://t.me/derasatfielmrejal/473
دیگر در مورد لیلة الرغایب
https://t.me/derasatfielmrejal/214

روایت و درایت

18 Dec, 08:51


🔸شيخ طوسی و نقل از کتاب من لا يحضره الفقيه
🔹محمدباقر ملکیان


قدمای علمای فريقين معمولاً مأخذ منقولاتشان را نام نمی‌برند. اين امر باعث شده که اولاً شناخت مصادر کتب قدماء سخت شود. و ثانياً در مسأله بازسازی کتاب‌های از دست رفته (که امروزه بسيار مورد توجه قرار گرفته) هميشه اما و اگر و شايدی باقی بماند.
در اين باره به تفصيل بيشتری بايد سخن گفت، اما در اين يادداشت تنها به دو نمونه از اين عملکرد در کتاب تهذيب الاحکام شيخ طوسی اشاره می‌کنم.
۱. مرحوم شيخ طوسی در تأليف کتاب گرانسنگ تهذيب الأحکام به مصادر زيادی مراجعه کرده است، و همين باعث شده ادعا کند همه روايات فقهی را الا تعداد کمی از روايات، جمع آوری کرده است. (الاستبصار، ج‏۱، ص ۲. و نيز نک: تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)، المشيخة، ص: ۴).
اما به نظر می‌رسد اين يک ادعای نسبی است، و بسياری از کتاب‌ها مورد توجه شيخ طوسی قرار نگرفته است. نمونه اين کتاب هايی که شيخ طوسی غالباً به آنها مراجعه نکرده کتاب‌های شيخ صدوق غير از کتاب من لا يحضره الفقيه است. کتاب من لا يحضره الفقيه جامعترين کتاب روائی شيخ صدوق (لا اقل در بين کتاب‌های باقی مانده) در زمينه روايات فقهی است، و شايد همين باعث شده شيخ طوسی گمان کند با وجود کتاب من لا يحضره الفقيه، ديگر نيازی به مراجعه به کتاب‌های ديگر شيخ صدوق نيست. اين گمان تا حد زيادی درست، اما گويا شيخ طوسی از يک نکته غفلت کرده است، و آن اين که در بسياری از رواياتی که شيخ صدوق در کتاب من لا يحضره الفقيه آورده، به مقتضای آن که در صدد نگارش يک کتاب فقهی مختصر بوده (فقيه همراه) روايات را تقطيع کرده، يا قيدی را به آن افزوده، يا سند روايت را ذکر نکرده است. اما همين شيخ صدوق در کتاب‌های ديگرش، بسياری از اين روايات را بدون هيچ دخل و تصرفی و به صورت مسند نقل کرده است. نمونه اش اين روايت است: «روي أنّ من قرأ في الركعتين الأوّلتين من صلاة الليل في كلّ ركعة منهما الحمد مرّة و قل هو الله أحد ثلاثين مرّة انفتل و ليس بينه و بين الله عز و جل ذنب إلا غفر له». (من لا يحضره الفقيه، ج ۱، ص ۴۸۵، ح ۱۴۰۰)


دنباله نوشته را در کاتبان بخوانید:

https://malekian.kateban.com/post/5397

@kateban

روایت و درایت

08 Dec, 13:28


🔸راهنمايی‌های دردسر ساز
🔹محمدباقر ملکیان


از مهمترين مباحث در علم رجال، بحث تمييز مشترک است. مثلا اين که ابان در فلان سند ابان بن عثمان است يا ابان بن تغلب. و ناگفته پيداست که اين امر در اعتبار سنجی بسياری از روايات مؤثر است.
اين مسأله از ديرباز مورد توجّه محدثان و مؤلفين کتب حديثی بوده است، و از اين رو در کتاب‌های حديثی شان گاه اين اسماء روايان مشترک را به گونه ای مشخص کرده اند. مثلا اگر در سندی اسم ابان آمده با افزودن «بن تغلب» آن را مشخص کرده اند. البته اين راهنمایی‌ها گاه با ترديد همراه است. مثلا در روايتی آمده: «الحسين بن سعيد عن فضالة بن أيوب عن معاوية بن عمار أو بن وهب» (الكافي، ج ۳، ص ۲۷۴، ح ۴). که به نظر می‌رسد حسين بن سعيد که اين روايت را در کتابش به واسطه کتاب فضاله بن أيوب نقل کرده، در اين که معاويه در کتاب فضاله کيست دچار ترديد شده است و با «أو ابن وهب» اين ترديدش را ابراز کرده است.
اما در موارد متعددی، اين راهنمائی‌ها غلط از آب درمی آيد. مثلا در ابتدای اسانيد متعددی از کافی «محمد بن الحسن» آمده است، و بحث‌های طولانی ای در اين که اين «محمد بن الحسن» کيست بين عالمان شيعی وجود دارد. در نمونه ای، مرحوم شيخ طوسی، روايتی را از کافی که در سند آن «محمد بن الحسن» قرار دارد نقل کرده و به اشتباه به آن «الصفار» را افزوده است. (تهذيب الأحكام، ج ۲، ص ۸، ح ۱۴)
نمونه ديگر از اين اشتباه در تعيين اسماء مشترک را در روايت معروف مسأله آب کر (سألت أبا عبد الله عن الماء الذي لا ينجسه شي‏ء؟ قال: كرّ. قلت: و ما الكر؟ قال: ثلاثة أشبار في ثلاثة أشبار) می‌بينيم. در کتاب کافی سند اين روايت چنين گزارش شده: «البرقي عن ابن سنان عن إسماعيل بن جابر» (الكافي، ج ۳، ص ۳، ح۷).
شيخ طوسی در موضعی اين سند را چنين نقل کرده است: «محمد بن خالد عن محمد بن سنان عن إسماعيل بن جابر». (تهذيب الأحكام، ج ۱، ص ۳۸، ح۴۰)
اما در موضعی ديگر اين سند را چنين نقل کرده است: «البرقي عن عبد الله بن سنان عن إسماعيل بن جابر« (تهذيب الأحكام، ج ۱ ، ص۴۲، ح۵۴؛ الاستبصار، ج ۱، ص ۱۰ ، ح۲). که مسلما تفسير ابن سنان به عبد الله بن سنان اشتباه است، اشتباهی که ظاهراً از طرف محمد بن احمد بن يحيی اشعری صاحب نوادر احکمه است.
با اين توضيح می‌توان دليل اشتباه در اسانيد متعددی را توضيح داد، مثل: «ابن أبي عمير عن أبان بن تغلب» (الكافي، ج ۴ ، ص ۱۴۰، ح۹) يا «عبد الله بن بكير عن السكوني» (تهذيب الأحكام، ج ۱ ، ص ۱۸۵، ح۸) و ده‌ها نمونه ديگر.
گناه اين اشتباهات را نمی‌توان با قطع به گردن مؤلفين اين کتب انداخت، که چه بسا به خاطر کم دانشی و بی مبالاتی نسخه پردازان باشد و يا حواشی طلاب نوآموزی باشد که بعدها وارد متن شده است، که نمونه هايی از اين دست (چه در متن احاديث و چه سند آنها) زياد است (مرحوم شوتری در الأخبار الدخيله به تفصيل به اين پرداخته است).



https://malekian.kateban.com/post/5394

@kateban

روایت و درایت

08 Dec, 13:28


🔸يک نکته ديگر در مورد وسائل الشيعه
🔹محمدباقر ملکیان


وسائل الشيعه مهمترين و يا لا اقل مشهورترين کتاب حديثی در حوزه های علميه شيعه است. مسلما جا افتادن يک کتاب در مجامع عملی نه بر اساس بخشنامه و دستور العمل، بلکه رهين ويژگی ها و امتيازات آن است. وسائل الشيعه نيز کتابی است با امتيازات زياد، که شايد تا دنيا دنياست کتابی نتواند جای آن را در حوزه‌های علميه بگيرد. اما از باب آن که «العصمة لأهلها» اين کتاب نيز از خلل و اشتباهات خالی نيست، که در اين يادداشت به نمونه‌ای از آن اشاره می‌کنم.
يکی از امتيازات وسائل الشيعه جمع آوری روايات متحد در کنار هم است، که نشانگر تسط و احاطه خارق العاده او بر مصادر حديثی است. مثلا نظری بيندازيد به أبواب الماء المطلق، ب ۶، ح ۶. مرحوم حر عاملی يک روايت را کافی، من لا يحضره الفقيه، تهذيب الأحکام و سرائر در کنار هم گزارش کرده است.
اما در اين گزارش ها خلل‌های متعددی نيز وجود داد. از طرفی او بسياری از روايات متحد را در کنار هم گزارش نکرده است. مثلا در أبواب اعداد الفرائض، ب ۲۴، ح ۱ و ۸ و ۹ يک حديث است با لفظ و سند واحد، اما حر عاملی آن را به عنوان سه روايت مستقل در سه جا گزارش کرده است.
از سوی ديگر بسياری از احاديث که در کنار هم آورده است، چند حديث مستقل است، اما حر عاملی به سبب اتحاد مضمون، آنها را همانند يک حديث واحد گزارش کرده است.
مثلا در أبواب اعداد الفرائض، ب ۷، ح ۲ حر عاملی به نقل از کافی، حديثی را نقل می‌کند، و سپس به دو مصدر ديگر اشاره می‌کند که مضمون اين حديث را روايت کرده اند آن هم با سند و الفاظ متفاوت. در حقيقت آنچه حر عاملی به عنوان يک حديث نقل کرده، سه حديث مستقل است.
و يا در ابواب مقدّمات العبادات، ب ۱، ح ۳ پس از نقل حديثی از کافی، می‌گويد که اين حديث را برقی و شيخ طوسی و حسين بن سعيد هم روايات کرده اند. اما اين نقل‌ها در حقيقت يک حديث ديگر است نه همان حديث، و اصلا چگونه می‌توان دو حديثی را که با الفاظ و سند متفاوت نقل شده، يک حديث به شمار آورد؟!
امروزه در حوزه های علميه، در مباحث استدلالی فقه، بيشتر (و چه بسا تنها) به کتاب وسائل الشيعه مراجعه می‌شود، بنابراين در اين گونه موارد بايد دقت بيشتری کرد.



https://malekian.kateban.com/post/5393

@kateban

روایت و درایت

08 Dec, 13:28


🔸رفتار دو گانه
🔹محمدباقر ملکیان


در يک پژوهش مطلوب، امور متعددی بايد مراعات شود که ناديده گرفتن آنها سطح کيفيت پژوهش را پايين می‌آورد.
کتاب وسائل الشيعه بزرگترين کتاب در زمينه روايات فقهی در حوزه‌های علميه شيعه است. اين کتاب نمونه ای کم نظير و چه بسا بی نظير از حديث پژوهی عالمان شيعی است، نمونه ای که حتی در حوزه‌های اهل سنت هم با همه عرض و طولش با آن مواجه نيستيم. با اين حال همانند همه ساخته‌های دست و ذهن بشری، خالی از اشکال نيست. نمونه ای از اين اشکالات، عدم مراعات الگوی واحد در موارد متعدد است، که در اينجا به دو نمونه اش اشاره می‌کنم.
حر عاملی در تأليف وسائل الشيعه از سبک ابتکاری خاصی پيروی کرده است. او روايات متّحد از مصادر مختلف را در کنار هم قرار می‌دهد، اما تنها متن يک مصدر را گزارش می‌کند، و با گزارش سند مصادر ديگر و تنها گفتن «مثله» در آخر آن به خواننده اعلام می‌کند که اين روايت با همين الفاظ در مصدر يا مصادر ديگر هم تکرار شده است.
او تعبير ديگری هم دارد، و آن «نحوه» است. کاربرد اين تعبير در جاهايی است که دو روايت از نظر حر عاملی (لا اقل در مضمون) متحدند، اما الفاظ آنها با هم اختلاف دارد. حر عاملی به بکار بردن اين تعبير به خواننده گوشزد می‌کند که روايتی که متنش را يکبار نوشته است، در مصدر يا مصادر ديگر هم آمده اما با الفاظ متفاوت.
فارغ از اين که چنين کاری درست است يا نه، حر عاملی در موارد متعددی، رفتار دوگانه داشته است. توضيح اين که در وسائل الشيعه، روايات تکراری فراوانی وجود دارد، يعنی از آنجا که به يک روايت در چند مسأله فقهی تمسک می‌شود، حر عاملی هم يک روايت را در ابواب مختلفی آورده است. اما در موارد زيادی، جايی رابطه بين دو روايت را از قبيل «مثله» می‌داند، اما در جايی ديگر رابطه بين اين دو روايت را «نحوه» می‌داند. (برای نمونه نک: ابواب العيوب و التدليس، ب ۱، ح ۶، و آن را مقايسه کنيد با ابواب العيوب و التدليس، ب ۲، ح ۵)
نمونه ديگر از اين رفتار دوگانه، نگاه ايشان به مساله اتحاد روايات است. در اغلب موراد حر عاملی اگر دو روايت از لحاظ سندی و متنی يکسان باشند، آنها را يک روايت می‌داند. گاه حتی برای حکم به اتحاد دو روايت به شباهت متن آنها هم بسنده می‌کند، که البته اين خالی از تأمل نيست. اما نمونه رفتار دوگانه ايشان در مواردی است که در يک باب، دو روايت را متحد می‌داند اما همين دو روايت را در بابی ديگر، به عنوان دو روايت مستقل نقل کرده است. (برای نمونه نک: أبواب لباس المصلّی، ب ۷، ح ۳ و ۵، و مقايسه کنيد با أبواب لباس المصلّی، ب ۱۴، ح ۳)
آنچه گفتيم و نيز مؤاخذاتی که ديگران بر وسائل الشيعه داشته اند، هرگز ـ و باز تأکيد می‌کنم هرگز ـ به معنای ناديده گرفتن مزايای متعدد کتاب نمی‌شود، بلکه تلنگری است برای ما تا در مراجعه به اين موسوعه کم نظير و ارزشمند دقت بيشتری داشته باشيم.



https://malekian.kateban.com/post/5392

@kateban

روایت و درایت

03 Dec, 06:43


🔸تعبير «غير واحد» در روايات حسن بن محمّد بن سماعه
🔹محمدباقر ملکیان


حسن بن محمّد بن سماعه فقيه واقفی ای است (نک: رجال النجاشی، رقم: ۸۴) که نامش در اسانيد روايات زيادی آمده است، و طبيعتا مشايخ او هم زيادند (نک: مشايخ الثقات، ص ۱۹۰ به بعد).
در بسياری از روايات، او از جماعتی مبهم، حديث نقل می‌کند، تعابيری مانند «غير واحد»، «عدّة»، و «عدّة من أصحابنا». در اين گونه موارد، روايات او (به غير از تعداد بسيار کمی) از ابان بن عثمان است.
برخی با توجه به اين که واسطه حسن بن محمّد بن سماعه در بيشتر رواياتی که او از ابان بن عثمان نقل می‌کند، مشايخ ثقه او هستند، در صدد تصحيح اين دسته روايات برآمده اند (نک: قبسات، ج۲، ص ۵۰ـ ۵۱). از جمله اين مشايخ که واسطه بين حسن بن محمّد بن سماعه و ابان بن عثمان اند می‌توان به اين افراد اشاره کرد: ۱. فضالة بن أيوب. ۲. جعفر بن محمّد بن سماعة. ۳. أحمد بن الحسن بن اسماعيل الميثمی. ۴. أحمد بن عديس. ۵. حسن بن حمّاد. ۶. محسن بن أحمد.
برای تصحيح اين روايات وجوه ديگری هم بيان شده است (نک: قبسات، ج۲، ص۴۸ ـ ۴۹؛ الحديث الشريف، ج۱، ص ۳۹۶ ـ ۳۹۹؛ مشايخ الثقات، ص ۱۸۸ ـ ۱۹۰)
اما به نظر می‌رسد منظور حسن بن محمّد بن سماعه از بکار گيری اين تعابير در نقل از ابان بن عثمان، نه مبهم گذاشتن سند، بلکه چيز ديگری است.
اگر به فهارس اماميه ـ خصوصاً فهرست نجاشی ـ مراجعه کنيم می‌بينيم که گزارش‌های متعددی از اختلاف نسخ يک کتاب نقل شده است. اين اختلاف نسخ گاه باعث بی اعتباری روايات کتاب (يا بخشی از روايات آن) می‌شود.
حسن بن محمّد بن سماعه با بکار گيری تعبير «غير واحد» و تعابير شبيه به آن در نقل از ابان بن عثمان، در حقيقت اين نکته را گوشزد می‌کند که او به اختلاف نسخ کتاب ابان بن عثمان واقف است (و يا اصلا در صدد گزارش اختلاف نسخ کتاب ابان بن عثمان است)، و از اين رو در موارد متعددی، تنها به يک نسخه از کتاب ـ و لو از طريق مشايخ ثقات او به او رسيده باشد ـ بسنده نمی‌کند، بلکه همه نسخه‌های کتاب را با هم مقابله کرده، و با بکارگيری تعبير «غير واحد» به ما می‌گويد که اين روايت در همه نسخ کتاب ابان بن عثمان آمده است.
بنابراين تعبير «غير واحد» در روايات حسن بن محمّد بن سماعه از ابان بن عثمان نه تنها از ارزش آن نمی‌کاهد، بلکه بر اعتبار و ارزش آن می‌افزايد.
نکته آخر اين که تعبير «غير واحد» در اسانيد بسياری ديگر از راويان هم آمده است، اما در همه جا بدين معنا و منظور نيست، بلکه گاه ـ خصوصاً وقتی اين تعبير بين راوی و امام معصوم آمده (مثل: «يونس بن عبد الرحمن عن غير واحد عن أبي جعفر و أبي عبد الله عليهما السلام» يا «عمر بن أذينة عن غير واحد عن أبي جعفر و أبي عبد الله عليهما السلام») ـ نشان دهنده اين است که راوی، دسته‌ای از روايات مشابه را جمع کرده، و مضمون آنها را اين گونه گزارش کرده است.


https://malekian.kateban.com/post/5390

روایت و درایت

02 Dec, 07:53


🔸نکته ای در اتحاد روايات
🔹محمدباقر ملکیان


در مورد اتحاد دو يا چند روايت، اتحاد لفظ روايت و روای آن از جمله شروطی است که بيان شده است، اما اين شروط چند استثناء هم دارد:

۱. گاه دو روايات با يک لفظ از دو راوی مختلف نقل شده است. در اين موارد يک نکته را بايد مورد توجه قرار داد، و آن اين که بعضی روات، روايات يک راوی ديگر را در کتاب خودشان آورده اند بدون آن که اسمی از آن راوی بياورند. مثلا حلبی تعدادی از روايات محمد بن مسلم را در کتابش آورده، يا علی بن أبي حمزه بطائنی روايات ابو بصير را در کتابش آورده است. به نظر می رسد برخی از راويان، راويات راويات ديگر را بس از عرضه بر امام (عليه السلام) يا عللی ديگر در کتاب خودشان نقل کرده اند بدون اين که از آن راوی اسمی برده باشند. روايات علی بن جعفر، جميل بن درّاج، حريز، عبد الله بن سنان و برخی ديگر از راويان، از اين نگاه قابل بررسی است.

۲. بسياری از روايات ابن ابی عمير به سبب تلف شدن کتابهايش نقل به معنا شده است. از اين رو اگر ـ مثلاً ـ روايتی از ابن ابی عمير از ابن بکير نقل شده، و در نقلی ديگر همان مضمون را راوی ديگری از ابن بکير نقل کرده، اين دو نقل يک روايت است نه دو روايت. (اين نگاه در مورد تمام کسانی که به هر علت، روايات را نقل به معنا می کرده اند، قابل پيگيری است)

۳. در کتب روايی از امام معصوم گاه با ضمير ياد شده است مثل: «عنه» يا «عن أحدهما». گاه اختلاف مصادر باعث شده است که مولف کتابی گمان کند منظور از «احدهما» امام باقر (عليه السلام) است، و مؤلف ديگر آن را امام صادق (عليه السلام) بداند. همچنين گاه تحريفی در نام امام معصوم روی داده است. مثلا روايتی از ابو جعفر (عليه السلام) نقل شده است، اما در مصدری ديگر اين تعبير تحريف شده و به جعفر تبديل شده، يا ابو الحسن به حسن تحريف شده است (نک: وسائل الشيعة، ح ۷۹۱ = ۷۹۵؛ ح ۱۲۷۶ = ۱۲۷۹) يا کنيه ای برای دو امام مشترک است مثل ابو الحسن، که اين کنيه مشترک در مصدری به امامی، و در مصدر ديگر به امام ديگر تعبير شده است (نک: وسائل الشيعة، ح ۷۹۰ = ۷۹۱). در اين گونه موارد علی رغم اين که در ظاهر دو روايت از دو امام جداگانه است، اما در حقيقت يک روايت است.



https://malekian.kateban.com/post/5389

روایت و درایت

27 Nov, 12:10


السلام علیک أیتها الصدیقة الشهیدة یا فاطمة الزهراء

چند سال پیش درباره هجوم به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها مطلبی نوشتم. از همان موقع در فکر تکمیل این یادداشت بودم که متأسفانه هنوز توفیق نیافته‌ام.
با این حال امیدوارم با انتشار آن خالی از لطف نباشد، ان شاء الله تعالی.

روایت و درایت

23 Oct, 10:36


🔸از خدا خواهيم توفيق ادب

🔹محمدباقر ملکیان

پرونده
نزاع‌های فکری هيچ گاه مختومه نمی‌شود، شايد کمرنگ و بی سر و صدا شود، اما تمام نه. نزاع اخباری و اصولی هم از اين قاعده مستثنا نيست. ساليانی است درباره اين نزاع و ريشه‌های آن و پيامدهايش، کتاب‌ها و مقالات بسياری خوانده ام. وجود شخصيت‌های طراز اول در هر دو مدرسه فکری، باعث شده نتوانم به راحتی از کنار اين نزاع‌ها بگذرم، و طبيعی است که نتوانم دربست حرف دسته ای را بپذيرم و يا سخن دسته ديگر را واضح البطلان بدانم، از اين رو گاه در مسأله ای حق را به اخباری می‌دهم، و گاه در داوری بين اين دو مدرسه، به سمت مدرسه اصولی متمايل می‌شوم. اين‌ها مهم نيست، آنچه در اين نزاع‌های فکری مهم است، رعايت اخلاق گفتگوست.



دنباله نوشته را در کاتبان بخوانید:

https://malekian.kateban.com/post/5384

روایت و درایت

10 May, 22:42


💢وضعیت نُسخ، شروح و حواشی من لایحضره الفقیه

✔️در عصر چاپ و دیجیتال و دسترسی آسان به اطلاعات، کمتر کسی زحمت کنکاش در نسخه‌های خطی را به خود می‌دهد. محمدباقر ملکیان، از آن افراد اندک است. فعالیت‌های نسخه‌پژوهانه و حدیثی_رجالی وی، سبب شد تا با او درباره‌ی اوضاع نسخه‌های کتاب مهم من‌لایحضره‌الفقیه به گفت‌وگو بنشینیم. ملکیان از راه‌های نرفته و کاستی‌های پژوهشی در این عرصه می‌گوید و البته شکوائیه‌هایش را نیز پنهان نمی‌کند.

🔹او تصریح دارد در مورد چاپ کتب اربعه شیعه، کم‌کاری زیادی داریم به‌جز تعداد انگشت‌شماری، هنوز مصادر روایی ما مصادر اولیه، مانند کتاب‌‌های صدوق، کتاب‌‌های شیخ و دیگر کتاب‌‌ها، چاپ منقح و مصحح و محققانه‌ای نداریم.

🔹همچنین متأسفانه من لا یحضره الفقیه هنوز چاپ محققانه‌ای ندارد. البته با ارفاق فقط می‌شود کار مرحوم غفاری را با عنوان چاپ قابل‌توجه قلمداد کرد اما هنوز جهات نقص در کار ایشان هم هست، لذا شایسته است که بر اساس نسخه‌‌های موجود، براساس شروح، بر اساس حواشی، چاپ محققانه و منقحی از من لا یحضره الفقیه عرضه کنیم زیرا هم آبرویی برای حوزه‌‌های شیعی است و هم در مباحث معرفتی استنادی، ارزش بیشتری خواهد داشت.

👈 متن گفتگوی تفصیلی «شبکه اجتهاد» با محمدباقر ملکیان: http://ijtihadnet.ir/?p=71184

🆔 @ijtihadnetwork

روایت و درایت

24 Mar, 21:43


🔸بود و نمود ابان بن تغلب

🔹محمدباقر ملکیان

در بين أصحاب اماميه (زاد الله شوکتهم ورفع درجتهم) شايد کمتر کسی به پايه وجايگاه ابان بن تغلب رسيده باشد: از طرفی سه امام را درک کرده است واز آنها روايت کرده است ، از طرف ديگر شيعه ای است شناخته شده با جايگاه رفيع علمی آن سان که حتی اهل سنّت نمی توانند روايات او را دور بريزند بلکه برای پذيرش رواياتش دست به توجيه می زنند ، از طرفی کثير الرواية است آن گونه که امام صادق عليه السلام (به سند معتبر) می فرمايند: ابان سی هزار روايت از من نقل کرده است ، و.... اين جايگاه چنان است که مرگ او بر همه شيعه گران است ، و قلب امام صادق عليه السلام را به درد می آورد . اما:
1. در کتب روايی شيعه، روايات او زياد نيست، بلکه در قياس با خيلی از روايانی که جايگاه و منزلت او را ندارند، بسيار ناچيز است!
2. اکثر روايات او با سند ضعيف بدست ما رسيده است!
3. در عمل، ابان هيچگاه جايگاه راويانی امثال زراره و محمد بن مسلم و أبو بصير را نيافت!
آيا اين موارد به خاطر معاشرت فراوانی است که او با اهل سنت داشته، وموجب شد عملاً مورد بی مهری اصحاب اماميه قرار بگيرد؟
يا با توجه به روايتی از امام صادق عليه السلام ، راويان امامی، هر آنچه را از ابان شنيدند، مستقيماً آن را از امام صادق عليه السلام نقل کرده اند؟
يا با توجه به شباهت او با ابان بن عثمان در برخی جهات، روايات ابان بن تغلب به ابان بن عثمان نسبت داده شده؟
هر کدام از اين احتمالات، شواهدی دارد، والبته تأثيراتی در نگاه ما به فقه و حديث و نيز منازعات جاری بين شيعيان. اميدوارم فرصتی بيابم ودر اين باره بيشتر بنويسم؛ لعلّ الله يحدث بعد ذلك أمراً.




https://malekian.kateban.com/post/5311

https://t.me/kateban

روایت و درایت

15 Jan, 08:40


🔸سياری و کتاب قراءات او (1)
🔹محمدباقر ملکیان

مدتی
است با کتاب فصل الخطاب محدّث نوری کلنجار می‌روم، و به مناسبت، يادداشتهايی درباره آن می‌نويسم. بخشی از اين يادداشتها مرتبط با سياری و کتاب اوست، که درصددم به مرور آن را در اين صفحه منتشر نمايم؛ بعون الله الملک الوهّاب.
ألف. اعتبار روايات سياری
أحمد بن محمّد بن سيار معروف به سياری در پنج کتاب اصلی رجال شيعه، و با اتفاق بغدادی‌ها (ابن نوح، ابن غضائری، نجاشی و شيخ طوسی) و قمی‌ها (ابن وليد وشيخ صدوق6) تضعيف شده است.
با اين حال محدّث نوری تلاش کرده است با ذکر وجوهی، او را توثيق کند

دنباله نوشته را در کاتبان بخوانید:

https://malekian.kateban.com/post/5284

https://t.me/kateban