✅ کاربردهای فعل lassen
1⃣ اجازه دادن یا گذاشتن:
🔸Lassen Sie mich reden.
اجازه بدهید (بگذارید) حرف بزنم.
🔹Lass uns ins Kino gehen.
اجازه بده (بگذار) بریم سینما. (برای پیشنهاد دادن)
🔸Die Mutter lässt die Kinder nicht Schokolade essen.
مامان نمیذاره بچه ها شکلات بخورن☹️🍫
🔶🔷🔶
2⃣دادن که کاری انجام شود، ترتیبی دادن
🔸Ich lasse mir einen Anzug machen.
دادم برام یه کت شلوار بدوزن.
🔹Ich lasse mir die Haare schneiden.
دادم موهامو کوتاه کنن.
🔶🔷🔶
3⃣ رساندن
🔸Er lässt dich grüßen.
به تو سلام می رساند.
🔹Ich lasse dich wissen.
بهت خبر می رسانم (بهت خبر میدم)
🔶🔷🔶
4⃣ قابل... بودن، ... پذیر بودن
🔸Das Wort lässt sich nicht übersetzen.
این لغت ترجمه شدنی نیست. (ترجمه نمی پذیرد.
🔹Der Wein lässt sich trinken!
این شراب قابل نوشیدن هست. (این شراب خوردن داره! 🍷)
🔸Der Vorschlag lässt sich hören.
پیشنهاد بدی نیست.
🔶🔷🔶
5⃣ به حال خود گذاشتن
🔸Lass die Tür offen!
درو باز بزار!
🔹Lass das Licht an!
چراغ روشن بزار!
🔶🔷🔶
6⃣ جاگذاشتن، فراموش کردن
🔸Ich habe mein Handy zu Hause gelassen.
گوشیمو تو خونه جا گذاشتم.
🔺Lass mich allein!
تنهام بزار!
🔺Lass mich in ruhe!
راحتم بزار!
Lass mich schlafen😴😴😴
@schritte7