خوانش آثارِ محمدعلی امیرمعزّی @amirmoezzi Channel on Telegram

خوانش آثارِ محمدعلی امیرمعزّی

@amirmoezzi


مجالی برای خوانش آثار دکتر محمدعلی امیرمعزی
این مجال، زیر نظر دکتر امیرمعزی نیست

خوانش آثارِ محمدعلی امیرمعزّی (Persian)

خوانش آثارِ محمدعلی امیرمعزّی یک کانال تلگرامی است که به مجالی برای خوانش آثار دکتر محمدعلی امیرمعزی می‌پردازد. این کانال فرصتی مناسب برای علاقمندان به ادبیات و فرهنگ ایرانی است که تمایل دارند آثار معروف و غنی ادبی این نویسنده بزرگ را بخوانند. در این کانال شما می‌توانید به تحلیل‌ها، نقد و بررسی‌های مختلف درباره آثار این نویسنده دست یابید و از دیدگاه‌های متعدد در مورد آثار او آگاه شوید. اگر به دنبال کسب اطلاعات عمیق‌تر و درک بهتر از آثار محمدعلی امیرمعزی هستید، این کانال مناسب برای شماست. البته این کانال زیر نظر خود دکتر امیرمعزی نیست، اما تلاش دارد اثرات و آثار این نویسنده بزرگ را به مخاطبان خود معرفی کند و ارزشمندترین آثار او را مورد بررسی قرار دهد.

خوانش آثارِ محمدعلی امیرمعزّی

16 Oct, 17:13


به زودی ...
@AmirMoezzi

خوانش آثارِ محمدعلی امیرمعزّی

15 Oct, 02:23


🔻داستان‌سرایی امیرمعزی درباره آراء کلامی هشامین
(بخش دوم)
علی عادل‌زاده

۴. جالب است امیرمعزی از این که این آراء «از لحاظ کلامی قانع‌کننده» نیستند، نتیجه می‌گیرد که برخاسته از مکاشفه‌اند!! در حالی که نه قرار است هر سخن کلامی، قانع‌کننده باشد و نه بین کلامی بودن یا مکاشفه بودن، حصر دوگانه‌ای وجود دارد! چرا امیرمعزی این احتمال موجه را در نظر نمی‌گیرد که این آراء برخاسته از اقوال و روایات پیشینیان باشد؟! چگونه است که وقتی نوبت به پیدایش اسلام می‌رسد، امیرمعزی هیچ حسابی برای وحیانی بودن قرآن و اصالت تجربه رسول اکرم (ص) باز نمی‌کند و یکسره سراغ اقتباس پیامبر (ص) از منابع پیشین می‌رود و نمی‌تواند بی‌سابقه بودن آیات را بپذیرد؛ اما وقتی نوبت به هشامین می‌رسد، این آراء عجیب را بر مکاشفه حمل می‌کند و هیچ گونه سابقه فکری و اجتماعی برای آن‌ها در نظر نمی‌گیرد؟!

اتفاقاً آراء منسوب به هشامین مشابه دیدگاهی است که در میانِ مجسمه عامه رواج داشته که جایی برای احتمال مکاشفه باقی نمی‌گذارد. مثلا گفته شده هشام بن سالم به «الشاب الموفق (الموفر)» معتقد بوده (الكافي، ج‏۱، ص۱۰۶) و خدا را _سبحانه و تعالی_ دارای «گیسوی سیاه» یا در حقیقت نور سیاه و بقیه‌ کالبدش را نور سفید می‌پنداشته و می‌گفته نیم‌تنه بالایش تا ناف توخالی و نیم‌تنه پایینش توپر است (مقالات الإسلاميين، ت زرزور، ۱/ ۴۶، ۱۶۷؛ الفرق بين الفرق، ص۵۱، ۲۱۶، ۳۲۱؛ الملل والنحل، ۱/ ۱۸۵؛ الكافي، ج‏۱، ص۱۰۱).

فارغ از ضعف این نسبت‌ها، برای رسیدن به چنین دیدگاهی نیازی به مکاشفه نبوده! زیرا ممکن است مبتنی بر روایاتی متداول در میانِ مجسمه بوده باشد. در یکی از همین گزارش‌ها به خاستگاه روایی چنین پنداری اشاره شده است (الکافی، ج۱، ص۱۰۱). درباره نمونه روایاتِ متعدد شاب موفق / موفر و گیسوی پرپشت و مجعدش در میان مجسمه عامه نک‍: إبطال التأویلات، ص۱۳۳-۱۴۵.

۵. «شناخت این بدن خدایی لازمه ایمان واقعی است.» ظاهرا این گزاره که امیرمعزی به هشام بن حکم نسبت داده حاصل بدفهمی از این عبارت منسوب به هشام است: «انَّ اللَّهَ جِسْمٌ صَمَدِيٌّ نُورِيٌّ مَعْرِفَتُهُ ضَرُورَةٌ يَمُنُّ بِهَا عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ خَلْقِهِ» (الكافی، ج‏۱، ص۱۰۴). بخش دوم این عبارت در مقام غیراکتسابی دانستن معرفت است که بحث کلامی مشهوری بوده است و ربطی به برداشت امیرمعزی ندارد (برای نمونه دیگر کاربرد اصطلاح «ضرورة» در برابر «اکتساب» در روایات و ارتباطش با تجسیم نک‍: التوحيد، ص۱۱۰. درباره دیدگاه منسوب به هشام پیرامون ضروری بودن معرفت نک‍: مقالات الإسلامیین، ج۱، ص۵۸).

۶. در نهایت، القائات امیرمعزی درباره نحوه و علتِ واکنشِ امامان (ع) به سخنان منسوب به هشامین، رجم بالغیب و بدون ذکر هر گونه شاهدی است و با متن و فضایِ این روایات هم کمترین تناسبی ندارد.
@AmirMoezzi

خوانش آثارِ محمدعلی امیرمعزّی

15 Oct, 02:23


🔻داستان‌سرایی امیرمعزی درباره آراء کلامی هشامین (بخش اول)
علی عادل‌زاده

محمدعلی امیرمعزی در کتاب «راهنمای ربانی در تشیع نخستین» می‌نویسد:

«در این جا ذکر برخی از سخنان و عقاید دو هشام، یعنی هشام بن حکم و هشام بن سالم جوالیقی، دو تن از اصحاب ائمه، خالی از فایده نیست. این سخنان تشبیه‌آمیز با اندک اختلافاتی هم در متون امامیه و هم در نوشته‌های فرقه‌نگاران مسلمان ضبط شده است. از هشام بن حکم نقل کرده‌اند که خدا دارای بدنی است با درخشش خیره‌‎کننده، بدنی توپر، دارای اجزاء و ابعاد ویژه خویش و شناخت این بدن خدایی لازمه ایمان واقعی است. از هشام بن سالم جوالیقی چنین نقل کرده‌اند که خداوند دارای صورتی انسانی است و بدنی دارد نورانی که قسمت بالای آن توخالی و قسمت پایین آن توپر است و دارای حواس و اعضا و یالی است از نور سیاه. این گفته‌ها هر قدر هم ناقص و تحریف‌شده باشند، بیش از آن که نتیجه نظریه‌پردازی و تفکر باشند، گواه تجارب شهودی گویندگان آن‌ها هستند، زیرا نه از لحاظ کلامی قانع‌کننده هستند و نه از نقطه‌نظر زیبایی‌شناسی اسلامی. آیا نمی‌توان چنین فرض کرد که گفته‌های دو هشام شمّه‌ای بوده از آن چه در حین عمل دیدن در دل مشاهده کرده‌اند؛ کاربستی که خود از امام خویش آموخته بوده‌اند؟ البته امامان با صراحت این گفته‌های دو هشام را رد کرده‌اند؛ اما در عین حال آن دو را از کنار خویش نرانده‌اند. آیا مردود شمردن این سخنان به آن دلیل نبوده که دو هشام واقعیتی از اسرار خدایی را به زبان آورده‌اند، حال آن که امامان همواره اصحاب خویش را از به زبان آوردن واقعیت خدا منع کرده‌اند، زیرا از کلام، به علت نقص و نارسایی‌اش، کاری جز تحریف واقعیت ساخته نیست؟ آیا دو هشام از اسراری سخن گفته‌اند که می‌بایست پنهان بمانند و مخالفت ائمه نه چندان با محتوای سخنان، بلکه با عمل سخن گفتن بوده است؟ آیا دو هشام می‌بایست به جای خدا، از امام سخن می‌گفتند تا اصول خداشناسی شیعه رعایت می‌شد؟ اما آیا برخی از سخنان متشابه خود ائمه به ایشان چنین اجازه‌ای را نمی‌داده است؟» (امیرمعزی، راهنمای ربانی، ص۱۰۸-۱۰۹)

۱. امیرمعزی مستند خود را برخی گزارش‌های موجود در کتابهای مقالات الإسلامیین، الفرق بین الفرق، الملل والنحل، الکافی و التوحید قرار داده است؛ بی‌آن که درباره این گزارش‌های متنوع و بعضاً متناقض، هیچ گونه اعتبارسنجی به دست داده باشد.

۲. امیرمعزی وانمود می‌کند که سخنان منسوب به هشامین حاصل «مکاشفه» باطنی است! بدون این که در این گزارش‌ها هیچ شاهدی از مکاشفه به دست بدهد یا حتی بیرون از این گزارش‌ها، مؤیدی برای علاقه هشامین به روش‌های عرفانی و باطنی یافته باشد.

۳. اتفاقاً در گزارش‌های مورد استناد امیرمعزی شواهد روشنی نشان می‌دهد این سخنان ربطی به مکاشفه ندارند.

مثلاً در یکی از این گزارش‌ها، استدلالی کلامی به کار گرفته شده است: «إِنَّ هِشَامَ بْنَ الْحَكَمِ يَقُولُ قَوْلًا عَظِيماً ... يَزْعُمُ أَنَّ اللَّهَ جِسْمٌ لِأَنَّ الْأَشْيَاءَ شَيْئَانِ جِسْمٌ وَ فِعْلُ الْجِسْمِ فَلَا يَجُوزُ أَنْ يَكُونَ الصَّانِعُ بِمَعْنَى الْفِعْلِ وَ يَجُوزُ أَنْ يَكُونَ بِمَعْنَى الْفَاعِلِ» (التوحید، ص۹۹).

در روایت دیگری استدلال هشام بن حکم و یونس چنین گزارش شده است: «وَ زَعَمَ يُونُسُ مَوْلَى آلِ يَقْطِينٍ وَ هِشَامُ بْنُ الْحَكَمِ: أَنَّ اللَّهَ شَيْ‏ءٌ لَا كَالْأَشْيَاءِ وَ أَنَّ الْأَشْيَاءَ بَائِنَةٌ مِنْهُ وَ هُوَ بَائِنٌ مِنَ الْأَشْيَاءِ، وَ زَعَمَا أَنَّ إِثْبَاتَ الشَّيْ‏ءِ أَنْ يُقَالَ جِسْمٌ فَهُوَ جِسْمٌ لَا كَالْأَجْسَامِ شَيْ‏ءٌ لَا كَالْأَشْيَاءِ ثَابِتٌ مَوْجُودٌ غَيْرُ مَفْقُودٍ وَ لَا مَعْدُومٍ خَارِجٌ مِنَ الْحَدَّيْنِ حَدِّ الْإِبْطَالِ وَ حَدِّ التَّشْبِيهِ» (رجال الكشي، ص۲۸۴).

یا ابوالحسن اشعری از قول ابن الراوندی این استدلال را به هشام بن حکم نسبت داده است: «إن بين إلهه وبين الأجسام المشاهدة تشابهاً من جهة من الجهات لولا ذلك ما دلت عليه» (مقالات الإسلاميين ت زرزور، ۱/ ۴۵).

یا از خود هشام بن حکم تفسیری کلامی در معنای تجسیم گزارش کرده است: «وقال ‌هشام بن الحكم: معنى الجسم أنه موجود وكان يقول: إنما أريد بقولي جسم أنه موجود وأنه شيء وأنه قائم بنفسه» (مقالات الإسلاميين، ت زرزور، ۲/ ۲۳۷).

بنابر روایت دیگری دو هشام در مجلسی جمع می‌شوند و محمد بن ابی عمیر و محمد بن هشام از جانب آن دو درباره صفات خدا مناظره می‌کنند (رجال الكشي، ص۲۷۹). بدیهی است که در این مناظرات درباره مکاشفات استاد خود حرف نمی‌زدند بلکه به استدلال کلامی می‌پرداختند!

دیگر گزارش‌ها در کتب حدیث یا کتب فرق‌نگاری نیز در همین فضا است؛ بنابراین این آراء و حکایات -انتسابش به هشامین درست باشد یا نباشد- ربطی به مکاشفات باطنی ندارد و از مجادلات کلامی برخاسته است.
@AmirMoezzi

خوانش آثارِ محمدعلی امیرمعزّی

24 Sep, 16:38


🔻نقد نظریه‌ی امیرمعزی درباره‌ی تحریف قرآن
📃مقاله‌ی تازه

در فصل بیستم از جلد اولِ «قرآن مورخان»، محمدعلی امیرمعزی رابطۀ تشیّع و قرآن را بررسی کرده و با ارائۀ شواهدی، مدعی است که شیعیان نخستین، به صورت گسترده‌ای قائل به تحریف لفظی قرآن بوده‌‌اند. وی احتمال می‌دهد که نسخۀ رسمی مصحف تا زمان عبد الملک‌ بن مروان تثبیت نشده؛ چرا که همۀ نشانه‌های ویراستاری طولانی مدت نیز در قرآن مشهود است. حاکمیت وقت نیز، آیات مربوط به ولایت امام علی، اسامیِ اهل‌بیت و دشمنانشان را حذف کرده است.
با توجه به جایگاه ویژه و اهمیت اصالت متن و نقش اثبات آن در حجیّت قرآن، نوشتار حاضر با روش تاریخی- تحلیلی، ادعای امیرمعزی را که بر بُعد آخرالزّمانیِ پیام‌های آغازین حضرت محمّد، محوریّت مطلق چهرۀ امام علی در تشیّع و درگیری‌های داخلی مسلمانان بنا شده، بررسی و در بوتۀ نقد قرار داده است. جستار حاضر ضمن بررسی مسیر پژوهشی و شواهد مورد ادعای امیرمعزی، با تتبع در منابع اسلامی و با ارائۀ شواهدی بر عدم تحریف لفظی قرآن در نگاه تشیّع نخستین، نشان داده است که دلایل امیرمعزی دربارۀ حمایت وسیع تشیّع نخستین از تحریف قرآن کریم و عدم اصالت متن آن ناکافی بوده و تلقی مشهور تشیّع دربارۀ صیانت قرآن از تحریف لفظی به قوت خود باقی است.

📨دریافت مقاله

@AmirMoezzi

خوانش آثارِ محمدعلی امیرمعزّی

26 Aug, 20:30


🔺توجه🔺

🔵 مهلت ثبت‌نام چهارمین مدرسه تابستانی انعکاس تا فردا ۶ شهریور ۱۴۰۳ - ساعت ۲۳:۵۹ تمدید شد.

💳 برنامه مدرسه را از اینجا ببینید.

◀️لینک ثبت‌نام:
https://evnd.co/VMYKY


🔻دکتر گیوم‌ دی که به همراه دکتر محمدعلی امیرمعزی یکی از دو سرویراستار «قرآن مورخان» و «تاریخ قرآن» است نیز در این مدرسه ارائه دارد.
@AmirMoezzi

خوانش آثارِ محمدعلی امیرمعزّی

16 Aug, 18:38


📘کتاب «تاریخ قرآن» به سرویراستاریِ محمدعلی امیرمعزی و گیوم دی، به ایتالیایی ترجمه شد.
🔹️مترجم: کشیش سیلوانو فاچونی
🔹️۲۰۲۴ میلادی

کتاب «تاریخ قرآن»، نسخه به‌روزشده و توسعه‌یافته جلد اول از مجموعه چهارجلدی «قرآن مورخان» است که در سال ۲۰۱۹ منتشر شد.
@AmirMoezzi

خوانش آثارِ محمدعلی امیرمعزّی

11 Aug, 01:04


🔹️دیدگاه‌های مخالف با دیدگاه امیرمعزی پیرامون تدوین قرآن
👤نیکلای ساینای

🔻نیکلای ساینای دانش‌آموختۀ مطالعات عربی از دانشگاه آزاد برلین و استاد مطالعات اسلام در دانشکدهٔ مطالعات شرقی دانشگاه آکسفورد است. از جمله آثار او، کتاب «قرآن: درآمدی تاریخی‌ـ‌‌انتقادی» (۲۰۱۷) به انگلیسی است. این کتاب مقدمهٔ جامعی است بر وضعیت کنونی پژوهش‌های تاریخی‌ـ‌انتقادیِ قرآن که پرسش‌های اصلی این حوزه را در برمی‌گیرد.
او در بخشی از این کتاب این پرسش را مطرح کرده که آیا قرآنی که امروزه در دست ماست همان مواعظ محمد است یا، مشابه برخی بخش‌های بایبل، متنی است که طی چندین نسل بعد از او تکمیل شده؟ ساینای به محققانی اشاره می‌کند ‌که معتقدند متن قرآن تا نیمهٔ دوم قرن هفتم میلادی تغییر می‌کرده و اصلاح می‌شده است. در مقابل، او اعتقاد دارد شواهد متنی و آزمایش‌ها با این نظریه توافق ندارند. تاریخ‌گذاری رادیوکربنِ مصحف‌های کهن روزبه‌روز بیشتر این نتیجه را تثبیت می‌کند که بخش بزرگی از قرآن حداکثر تا ۶۵۰ میلادی تثبیت شده بود. به‌علاوه، شواهد متنی نیز گواهی بر ضد گشودگی متن قرآن نسبت به تغییرات در این سال‌هاست. مثلاً در متن قرآن هیچ اشاره‌ای به رویدادهای مهم تاریخ اسلام بین سال‌های ۶۳۰ تا ۷۰۰ میلادی نمی‌یابیم. به‌علاوه، کاربرد کلماتی که از هنجارهای عربی کلاسیک عدول کرده‌اند (مانند کاربرد «بَکّة» به جای «مکّة») نشان می‌دهد که متن قرآن در فاصلهٔ کوتاهی تثبیت شده و پس از آن دست‌نخورده باقی مانده است. در نهایت، ساینای نتیجه می‌گیرد که رسم عثمانی قرآن حداکثر به نیمهٔ قرن هفتم برمی‌گردد نه پایان این قرن. البته چند دهه طول کشید تا این «رسم» تنها نسخهٔ معتبرِ مصحف شود، چنانکه مثلاً مصحف ابن‌مسعود تا اواخر قرن هفتم در کوفه استفاده می‌شده است.
با مقایسهٔ «پالیمپسِست‌ صنعا» و روایت‌های موجود از مصحف‌های ابن‌مسعود و ابی‌بن‌کعب با مصحف عثمانی به‌ نظر می‌رسد که ترتیب آیات در سوره‌ها در همهٔ این مصحف‌ها مشابه است، هیچ آیهٔ افزوده‌ای وجود ندارد و تنها تفاوت در ترتیب سوره‌ها در مصحف و گاهی برخی کلمات دیده می‌شود. ساده‌ترین توضیحِ این موضوع آن است که فرض کنیم سوره‌ها در زمان حیات محمد شکل گرفته و نهایی شده بودند. خطاب‌های دوم شخص قرآن به پیامبر گواه متنیِ دیگری است که با این فرضیه هماهنگ است. دلیلی ندارد همهٔ این خطاب‌ها را غیرواقعی و ساخته و پرداختۀ نسل‌های بعد از او بدانیم. علاوه بر این، نحوهٔ اشارهٔ قرآن به زندگی محمد، مکان‌ها، مناسک و اعتقادات مردمِ زمانهٔ او تا حد زیادی کنایی و مبهم است که احتمالاً نشان از آشنایی کامل مخاطب با موضوع دارد.
📚 اینجا منبع این متن است؛ نیز برای مطالعه بیشتر بنگرید.
@AmirMoezzi

خوانش آثارِ محمدعلی امیرمعزّی

16 Jul, 13:33


🔻ویژگیِ امام سوم
دکتر محمدعلی امیرمعزی



حسین بن علی پس از وفات برادرش حسن، از بیعت با یزید ممانعت ورزید. سپس به مکه بازگشت و در سال ۶۱ق/ ۶۸۰م، به دعوت عده‌ای از پیروانش راهی عراق شد. فقط اعضای خانواده و تعداد اندکی از یاران امام او را همراهی کردند. برای مطالعه‌ی بی‌طرفانه‌ی شرایط تاریخی که منجر به تراژدی کربلا شد، باید در روش‌شناختی دقت زیادی شود. با توجه به جدّی بودن و ظرافت ماهیت موضوع که کمتر از پنجاه سال پس از وفات پیامبر اتفاق افتاد و نوه‌ی او و تقریبا تمام خانواده‌اش به دست امت خود به قتل رسیدند، ما مجبوریم برای رویارویی نظام‌مند از منابع سنی و هم شیعه استفاده کنیم.
برای پژوهش کنونی، باید خودمان را به نتیجه‌گیری مختصر زیر محدود کنیم:
از دیدگاه تاریخی، هیچ شاهدی مبنی بر اینکه امام حسین قصد مبارزه‌ی مسلحانه با مقامات اموی عراقی داشته باشد، وجود ندارد. به نظر می‌رسد که مسلم بن عقیل عموزاده‌ی امام حسین بود که خصومت را آغاز نمود. او که با لشکر پیشتاز حرکت کرده بود، قیام مسلحانه‌ای را در میان شیعیان کوفه آغاز نمود که به زودی سرکوب گردید و اینجا بود که مسلم کشته شد. تقریبا یک هفته بعد، امام حسین که به دقت تحت نظر بود به عراق وارد شد. به دلایلی که هرگز توضیح داده نشده‌اند تلاش‌ها برای مذاکره بی‌نتیجه ماند. سرانجام در روز دهم ماه محرم در سال ۶۱ (دهم اکتبر ۶۸۰) در کربلا، امام و همراهانش با نیروهایی که تعدادشان چندین برابر آنها بود روبرو شدند. امام و تقریبا تمام اعضای خانواده‌اش بدون توجه به سن و سال شهید شدند.
از سوی دیگر وقتی مجموعه‌های امامی مورد بررسی قرار می‌گیرند، دیدگاه پدیدارشناسانه‌ای که به خواننده دست می‌دهد، نشان می‌دهد که موردِ امام سوم از نظر ایدئولوژیکی خیلی مرکب‌تر است از اینکه به امام به عنوان یک شورشی در برابر قدرت امویان نگاه شود. در واقع مطابق آموزه‌های امامان و مجموعه‌های روایی آن‌ها هنگامی که متحد و منسجم و با هم دیده شوند، یک کل غیر قابل حلّی را تشکیل می دهند. هر امام (لاحق) شارح امامان پیش از خود (سابق) است که معنا و منظور حقیقی کلام و عمل آنها را آشکار می‌سازد. تا آنجا که به مورد امام حسين مربوط می‌شود، هیچ یک از جانشینانش، حضور او را در کربلا به عنوان عمل سیاسی با هدف به‌خشم‌آوردن صاحبان قدرت تعبیر نکرده‌اند.
بنا به نظر جانشینان خودِ امام، عمل او به‌عنوان عملِ دوست خدا است که مطابق سرنوشت خود [شهادت] به خواست خدا عمل می‌کند. امام محمد باقر نوه‌ی امام حسین ، گفت: «در زمان جنگ کربلا، خدای تعالی نصرت خود را بر حسین فرود آورد تا آنجا که میان آسمان و زمین قرار گرفت و نزدیک شد که او را بر کوفیان پیروزی دهد. سپس او را مخیّر ساخت که او یا پیروزی و یا ملاقات خدا را انتخاب کند. آن حضرت ملاقات خدای تعالی را اختیار کرد.»
امام رضا نیز با اشاره به آیه‌ای قرآنی (صافات، ۱۰۷) و عمل ابراهیم که آماده بود تا اسماعیل را به خواست خدا قربانی کند، عمل امام حسین را به عنوان ذبح عظیم می‌خواند.
جنگ و قتل عام کربلا از پیش مقدر شده بود تا هم امام به عنوان شهید به سرنوشت خود برسد و هم دشمنان امام آشکار شوند و تا ابد مورد نفرت و لعن قرار گیرند.
امام جعفر صادق گفت: «وصیت به صورت نوشته‌ای سربسته ازآسمان بر رسول خدا فرود آمد و نوشته‌ای سربسته به جز این وصيت، هیچ وقت بر رسول خدا فرود نیامده بود ... .بر آن وصیت مهرهایی بود. پس علی نخستین مهر را باز کرد و بر آنچه مامور بود رفتار کرد. سپس حسن مهر دوم را برداشت و بر آنچه مامور بود رفتار کرد. سپس حسین مهرسوم را باز کرد. دید دستور چنین است که جنگ کن و بکش و کشته شو، با گروهی به منظور شهادت بیرون رو، آنان جز با تو شهید نخواهند شد...».
این کلمات نظری را ارائه می‌دهند که خیلی فراتر از یک شورش مربوط به خواسته‌های سیاسی یا اقتصادی است.
در زمان معاصر، تشیع مبارز، اقدامات خود را براساس سخنان امام حسین و ضرورت‌های سیاسی آن تبیین و توجیه می‌کند. جالب توجه است که متون سیاسیِ معاصر، منحصرا به گفتار و کردار علی (به خصوص آنها که در نهج البلاغه آمده است) و حسین مراجعه می‌کنند بدون توجه به شرح و تفسیر سایر امامان. بدین ترتیب عقاید مذهبی نخستین [با این تفسیر خاص]، به مبانی سیاسی تبدیل گردید. آنچه بسیار جدی است، این است که بیشتر محققان در اثر عدم بررسی متون اصلی، مذهب امامیه را اساسا یک نظریه‌ی سیاسی تعریف کرده‌اند و در همه‌جا برای عقیده دلایل سیاسی تراشیده‌اند؛‌حتی جاهایی که وجود نداشته است.

📚بخشی از ترجمه‌ی کتاب «راهنمای ربانی در تشیع نخستین»


https://t.me/AmirMoezzi

خوانش آثارِ محمدعلی امیرمعزّی

12 Jun, 02:15


🔻احادیث خیالی در کتاب راهنمای ربانی!

🔸️در کتاب راهنمای ربانی گاه با عباراتی عربی برخورد می‌کنیم که معلوم نیست چگونه و چرا ساخته شده‌اند! ظاهراً چنین وانمود شده که این‌ عبارات، متن حدیث است؛ در حالی که نه در منبعِ ذکرشده و نه در جای دیگری، چنین حدیثی یافت نمی‌شود. در این جا ۶ مورد ارائه می‌شود که همگی با ترجمه انگلیسی مقایسه شده است:

۱. «کنا ارواح نور فنعلم الأظلة أسرار علم التوحید و التحمید، ابن عیاش مقتضب الأثر، ص۶۳.» (راهنمای ربانی، ص۱۲۳، ۸۴، ۱۲۴؛ The Divine Guide, p.164, 34)

نه در مقتضب و نه جای دیگر چنین عبارتی یافت نشد.

۲. «اثنی عشر أشباحا من نور بین السماء والأرض یوحدون الله عز وجل ویمجدونه، حدیث نبوی نک. خزاز رازی، کفایة الأثر، ص۱۷۰؛ ابن عیاش، مقتضب، ص۱۲۳» (راهنمای ربانی، ص۱۲۱؛ The Divine Guide, p.162)

نه در کفایه، نه مقتضب و نه جای دیگری این عبارت یافت نشد.

۳. «اغلب در سخن امامان به اصطلاحاتی مانند (العقل قطب دیننا) ... (العقل هو القطب الذی علیه مدار وله الثواب) ... (العقل هو ما یحتج به فی امرنا) و غیره برمی‌خوریم. برای نمونه نک‍. کلینی، اصول من الکافی، ج۱، ص۱۰؛ ابن بابویه، علل الشرائع، ج۱، ص۸۸، ۱۰۷ به بعد، ابن بابویه، امالی، ص۴۱۸.» (راهنمای ربانی، ص۵۱؛ The Divine Guide, p.141)

هیچ یک از این سه عبارت نه در نشانی‌های ذکرشده و نه در جای دیگری به عنوان حدیث یافت نشد! فقط کلینی گفته است: «إذ كان العقل‏ هو القطب‏ الّذي عليه المدار و به يحتجّ و له الثواب، و عليه العقاب» (الكافي، ج‏۱، ص۹) که این هم حدیث نیست و لفظش هم با آن چه امیرمعزی گفته فرق دارد.

۴. «حدیث امام جعفر صادق: ... إن الإمام یعرف شیعته و اعداه بوجوههم و اسمائهم بعلم الطینة التی خلقوا منها، ابن عیاش، مقتضب، ص۴۱؛ صفار، بصائر، ص۳۹۰ ...» (راهنمای ربانی، ص۱۲۵؛ The Divine Guide, p.165)

در مقتضب که چنین چیزی نیست. در بصائر هم با تفاوت‌هایی عنوان باب است نه حدیث: «باب في الإمام أنه يعرف شيعته من عدوه بالطينة التي خلقوا فيها بوجوههم و أسمائهم»‏ (بصائر الدرجات، ج‏۱، ص۳۹۰)

اختلالات مشابه دیگری نیز در کتاب دیده می‌شود که منشأ آن معلوم نیست!

علی عادل‌زاده
@AmirMoezzi

خوانش آثارِ محمدعلی امیرمعزّی

02 Jun, 14:12


🔻نقش آل بویه

🔹 اگر با آثار شیعه‌پژوهان آشنایی داشته باشید، می‌دانید که آل‌بویه نقشی محوری در بسیاری از این مطالعات دارد.

🔹امیرمعزی سر کار آمدن آل‌بویه را نقطه عطفی می‌داند که پس از آن تشیع از عناصر باطنی و عقاید خاص خود مانند ادعای تحریف قرآن صرف‌نظر کرد.

🔹اسرائیلی‌ها نیز شبیه این دیدگاه را نسبت به آل‌بویه دارند؛ لذا سر کار آمدن آل‌بویه، خودش شده یک مقطع حساس که متون شیعیان را بر قبل و بعد خود تقسیم می‌کند.
برای نمونه، عنوانی که پژوهشگر اسرائیلی روی ویلوزنی (Roy Vilozny) برای مقاله خود انتخاب کرده این است: "متون حدیثی شیعه پیش از آل بویه: مطالعه موردی البرقی از قم".

🔹اهمیت آل‌بویه، در مطالعاتی در رابطه با هویت تشیع نیز خودش را نشان می‌دهد.
برخی معتقدند مراسم عاشورایی/مجالس عزای عمومی برای امام حسین بار اول در این زمان شروع شد. سپس یک مقدمه ظاهراً جامعه‌شناختی ضمیمه می‌شود که: مناسک، شکل‌دهنده هویت هستند و اسطوره‌ها برای این مناسک محتوا فراهم می‌کنند. پس رابطه تنگاتنگی بین شکل‌گیری هویت تشیع، مناسک عاشورایی و تصوری که تشیع از کربلا داشته درست می‌شود. این باعث شده برخی بگویند همزمان با آل‌بویه و تقویت هویت تشیع و تثبیت نقش محوری واقعه کربلا در آن، تصور تشیع از امام حسین و شخصیت‌های پیرامونی از جمله مادرشان حضرت فاطمه الزهرا نیز دگرگون شد.

🔹برخی ممکن است برای صفویه نیز نقش محوری در شکل‌گیری هویت تشیع امروزین قایل شوند. به طور کلی نمی‌توان تأثیر یک حکومت شیعه روی دینداری شیعیان را منکر شد. ولی قضیه آل بویه فرق می‌کند؛ چون در زمان غیبت صغری تشکیل شده و تقریباً همان زمانی است که برخی از جوامع حدیثی تشیع داشت جمع‌آوری می‌شد.

علی‌نقی زیدی
@AmirMoezzi

خوانش آثارِ محمدعلی امیرمعزّی

18 May, 05:02


دکتر محمدعلی امیرمعزی پس از چهل سال کار علمی، از مدرسه مطالعات عالی سوربن بازنشسته شد.

🖼 عکس در جمع شاگردان
@AmirMoezzi

خوانش آثارِ محمدعلی امیرمعزّی

01 Apr, 23:31


صحبت‌های محمدعلی امیرمعزی در مورد ایزوتسو و کربن و تفاوت‌های آن‌ها با افرادی نظیر گلدزیهر و نولدکه

چهرداد

@AmirMoezzi

خوانش آثارِ محمدعلی امیرمعزّی

26 Mar, 07:31


📖خاستگاه‌های قرآن و اسلام (۲۰۲۲)

🔻قرآن اولین کتاب مقدس اسلام، موضوع مطالعات متعددی در دهه‌های اخیر بوده است. سه مطالعه در این اثر، پرتو متفاوتی را بر پژوهش‌ها پیرامون تدوین قرآن می‌افکند:
اولین مطالعه، توسط کریم ارضکی (ویراستار مجموعه)، مربوط به نسخه رسمی قرآن به نام «عثمانی» است.
مطالعه دوم که توسط محمدعلی امیرمعزی انجام شده است، به بافت تاریخی پیدایش قرآن می‌پردازد؛ به ویژه که می‌توان آن را در پرتو سنت‌های شیعی که تا دهه‌های اخیر در تحقیقات علمی نادیده گرفته شده بود، مشاهده کرد.
سومین مطالعه، توسط پل نوینکرشن، به مسئله آخرت‌شناسی قرآن و جایگاه بینامتنیت قرآن و متون مقدس بایبلی می‌پردازد.

@AmirMoezzi

خوانش آثارِ محمدعلی امیرمعزّی

07 Mar, 22:12


نقد بی‌پرده‌ی محسن کدیور به مبانی تجدیدنظرطلبانه‌ی محمدعلی امیرمعزی
@AmirMoezzi

خوانش آثارِ محمدعلی امیرمعزّی

03 Mar, 13:26


فیلم‌مستند الکافی
اکران عمومی و آزاد در مشهد
چهارشنبه ۱۶ اسفندماه
ساعت ۱۶
سینما هویزه
@AmirMoezzi

خوانش آثارِ محمدعلی امیرمعزّی

01 Feb, 06:57


🔰امیرمعزّی: انقلاب ایران، پروژۀ فکری_سیاسی کُربن را زیر سوال برد.
https://t.me/AmirMoezzi

خوانش آثارِ محمدعلی امیرمعزّی

22 Jan, 21:44


🔻فرازی از خاطره‌ مجید منتظرمهدی از کنفرانسی که در سال ۲۰۱۸ در موسسه مطالعات اسماعیلی برگزار شد به نام باززایی شیعه از قرن ۱۵ تا ۱۷:

... [ناگهان مادلونگ گفت:] اصلا از اول قرار بود فاطمه جانشین محمد بشه و اشتباه شیعیان اینه که فکر کردند علی امام بوده. امام فقط وصی بوده که قرار بوده وصیت پیامبر بهش عمل بشه ... .
فرداش با محمدعلی امیرمعزی صحبت می‌کردم. گفت دکتر دفتری خیلی نارحت بوده چون دانشجوهای اسماعیلی اومدند بهش گفتند: یعنی بعد از این باید فاطمه را امام اول بدونیم؟ توی موسسه مطالعات اسماعیلی مادلونگ اسطوره بود و این حرفش برای دانشجوها حجت به حساب میامد.


پ.ن: رسم‌الخط منتظرمهدی مراعات شده است
@AmirMoezzi

خوانش آثارِ محمدعلی امیرمعزّی

16 Jan, 20:29


🎙زهرا اخوان صراف، مدرس دانشگاه مفید، با بیان اینکه بنده بنا ندارم در این جلسه قرآن مورخان را گزارش یا نقد کنم _هر چند خیلی جا دارد این کار انجام شود_ گفت:

🔸️به صورت کلی یافته‌های علمی که مورد تاکید سرویراستاران این اثر [محمدعلی امیرمعزی و گیوم دی] است، آنچنان که به عنوان یک تغییر پارادایم اساسی در مطالعات قرآنی معاصر تلقی شود، نیست و این اثر چنین قدرتی ندارد؛ گرچه داده‌های جزئی مطرح در کتاب واجد ارزش‌های علمی است و اعتنا به آن جا دارد.

🔸️در مطالعات غربی در مورد قرآن، دقیقا همان روش‌هایی که در مطالعه کتاب مقدس به کار می‌رود را اعمال می‌کنند.

🔸️کاری که قرآن مورخان انجام داده این است که به بررسی زبان‌شناختی و متن‌پژوهانه از یکسو و تشخیص بینامتنیت با متون پیشین از سوی دیگر می‌پردازد. نویسندگان این اثر، با استفاده از این نکته دنبال تفسیر کلمات قرآن رفته‌اند.

🔸️قرآن مورخان به دنبال القای برساخته‌بودن قرآن در دوره عبدالملک است.

📄بخش‌هایی از سخنان اخوان صراف، شامگاه ۹ دی ماه، نشست قرآن مورخان

@AmirMoezzi