تکنولوژی و معنا (تمنا) @techmean Channel on Telegram

تکنولوژی و معنا (تمنا)

@techmean


یادداشت‌هایی از فرداد خوشنویس درباره تکنولوژی، معنا و نمو
@sts1394

تکنولوژی و معنا (تمنا) (Persian)

تمنا یک کانال تلگرامی پر از یادداشت‌های جذاب و الهام بخش از فرداد خوشنویس درباره تکنولوژی، معنا و نمو است. اگر به دنبال مطالبی هستید که علاوه بر ارتباط با دنیای فناوری، به فکر و اندیشه‌های عمیقی درباره معنای زندگی و تاملات فلسفی نیز می‌افکند، این کانال مناسب برای شماست. فرداد خوشنویس به عنوان یک نویسنده و نویسنده فناوری با تجربه، تلاش می‌کند با یادداشت‌هایش، خوانندگان را به تفکر و تامل در مورد تکنولوژی و معنای زندگی تشویق کند. او از دیدگاه‌های منحصر به فرد خود درباره این دو موضوع مهم برای بسیاری از ما، به طرز جذابی صحبت می‌کند. اگر از دنیای تکنولوژی لذت می‌برید اما همچنین به دنبال عمق و معنای زندگی هستید، حتما به کانال تلگرامی تمنا مراجعه کنید و یادداشت‌های ارزشمند فرداد خوشنویس را دنبال کنید. در کانال تمنا، همچنین می‌توانید با سایر اعضا، اندیشه‌ها و دیدگاه‌های خود را در این حوزه‌های پرکاربرد به اشتراک بگذارید و به گفتگوهای معنی‌دار درباره تکنولوژی و معنای زندگی بپردازید.

تکنولوژی و معنا (تمنا)

27 Jan, 22:43


و آدمیزاد چه بسا که آدمیزادی دانا یا قدرقدرت یا حکیم را رب یا اله خود بداند. و رب و اله بسیاری از اهل علم دانشمندان و فلاسفه بزرگ‌اند و رب و اله بسیاری پدر یا مادرشان‌اند. و رب و اله بسیاری همسرشان‌اند. و رب و اله بسیاری رئیس یا حاکم‌شان‌اند.

اما همه آدمیان فانی و هالک‌اند. و همه کم‌دان و کم‌توان، بلکه هیچ‌دان و ناتوان. و صحنه را مردی که از دوردست شهر آمده، عالی توصیف می‌کند:

و مردی دوان‌دوان از دورترین جای شهر آمد.
گفت ای مردم، از فرستادگان، پیروی کنید.
از کسانی پیروی کنید که از شما پاداشی نمی‌خواهند و راه یافته‌اند.
و چه‌ام شده که بندگی کسی را نکنم که مرا آفرید و به سویش بازگردانده می‌شوید؟
اگر رحمان ضرری را بخواهد، شفاعت آنها هیچ فایده‌ای برایم ندارد و نجات نمی‌دهند
در آن صورت، قطعا در گمراهی‌ای آشکارم
قطعا به پروردگارتان ایمان آوردم، پس به من گوش کنید

"ان یردن الرحمن بضر لاتغن عنی شفاعتهم شیئا و لاینقذون"

گفته شد وارد باغ شو
گفت کاش مردمم می‌دانستند
که چرا پروردگارم مرا آمرزید و مرا از اکرام‌شدگان قرار داد

پس، رب‌ها و اله‌های انسانی را رها کنید که خودشان را هم نمی‌توانند از هلاک و مرگ نجات دهند، چه رسد که شما را.
همه را رها کنید از ارسطو و کانت و اسپینوزا و هگل و هایدگر و پوپر تا پدرومادر و تراپیست و اینشتین و نیوتن و هاوکینگ و تا علامه حلی و شیخ صدوق و علامه طباطبایی و بلکه امامزادگان و امامان، اگر رب و الاهی من دون الله گرفته‌ایدشان. همه را رها کنید که روز قیامت، اگر به خدا بگویید تابع فلانی و بهمانی بودم، هیچ سودی نخواهد داشت که هیچ یک از آنها حتی از خودشان هم نمی‌توانند محافظت کنند، چه رسد به شما.

تکنولوژی و معنا (تمنا)

22 Jan, 09:59


پیش‌تر درباره خانواده‌ای با دو فرزند نوشته بودم. با کمک دوستان عزیز، باقیمانده هزینه درمان مادر پرداخت شد و پدر تحت درمان قرار گرفت. مشخص شد که بیماری پدر نسبتا صعب‌العلاج است و سه ماه باید تحت نظر باشد. به رغم داشتن بیمه دولتی، هزینه‌های درمان بیشتر از برآورد قبلی است و یک بدهی عقب‌افتاده هم در میان است و مجموعا به ۲۵ میلیون تومان نیاز دارند.

مادر مدتی است عروسک می‌سازد و به مغازه‌داران عرضه می‌کند. اما درآمدی ناپایدار در حد ۳ میلیون در ماه کسب می‌کند. در مدتی که پدر تحت نظر است، شرایط دشوارتر هم شده. مادر در پی شغلی دورکار است تا در خانه انجام دهد. بررسی کرده و قصد دارد یک دستگاه خشک کردن میوه تهیه کند و در بالکن بگذارد. چند قنادی و سوپرمارکت در محل برای خرید میوه خشک تمایل نشان داده‌اند. سرمایه مورد نیاز ۳۰ میلیون تومان است.
در صورتی که تمایل به کمک مالی دارید،
لطفا به کارت بنده واریز کنید. تجمیع می‌کنم و می‌فرستم. در صورتی که کاری پروژه‌ای یا پاره‌وقت به صورت دورکاری در نظر دارید که مادر بتواند در کنار پرورش فرزندانش انجام دهد، لطفا به من اطلاع دهید.

6219861080174054

"کار بندگان خدا را راه بیندازید تا خدا از طریق دیگر بندگانش، کارتان را راه بیندازد." قاعده ملکوت جهان این گونه است.

تکنولوژی و معنا (تمنا)

21 Jan, 16:36


قصد داریم یکی از منابع اصلی درباره سیره پیامبر، یعنی طبقات کبری نوشته ابن سعد، را بازخوانی کنیم. این کتاب اوایل قرن سوم هجری نوشته شده و کذب و جعل کمتر در آن راه یافته. ترجمه درخشان دکتر مهدوی دامغانی را خواهیم خواند.

برنامه‌ریزی و مدیریت جلسات که به صورت آنلاین خواهد بود، با سرکار خانم مریم برزگر است که در زمینه فلسفه و عرفان اسلامی تحصیل کرده‌اند.

هر هفته، صفحاتی تعیین می‌شود. شرکت‌کنندگان باید متن را پیش از جلسه بخوانند و جلسه آنلاین برای گفتگو و همفکری است. همچنانکه خواهید دید، زندگی و منش و روش پیامبر با آنچه در منبرهای شیعه غالی و جمهوری منافقان می‌شنوید، تفاوت بسیار دارد.

دوستانی که تمایل به شرکت دارند، با خانم برزگر تماس بگیرند.

@Mari_barzegar

تکنولوژی و معنا (تمنا)

19 Jan, 09:38


در باب شکر

و شکر این روزها، بسیار نادر شده که همه طلبکارند و به رغم داشتن بسیاری چیزها، بیشتر نق می‌زنند که حاکم بد است و تورم بالاست و حقوقم کم است و همسر یا پارتنرم بدخلق است و بچه‌ام شلوغ می‌کند و چه و چه. حال آنکه چرا باید خدا بیشتر به ما دهد، در حالی که ناسپاس‌ایم و شکر آنچه هست، نمی‌کنیم.

هیچ‌کس طلبی از خداوند ندارد و خداوند بدهکار هیچ‌کسی نیست و هرگز چنین نیست که حال که خدا ما را آفریده، باید زندگی‌مان را مطابق میل ما بسازد. و هیچ یک از ما از خود هیچ ندارد و هر آنچه داریم، در هر لحظه اعطا می‌شود، در حالی که توجه نداریم و همانطور که سعدی گفت، حتی شکر نفس کشیدن را هم نمی‌توانیم به جا آوریم، چه رسد به چیزهای دیگر.

و خداوند می‌گوید لئن شکرتم لازیدنکم. این آیه را هماره غلط ترجمه کرده‌اند: نفرموده اگر شکر کنید، نعمت و رزق‌تان را زیاد می‌کنم. فرموده "اگر شکر کنید، حتما و قطعا فزون‌تان می‌کنم"؛ خودتان را زیاد می‌کنم: عقل‌تان را، هوش‌تان را، اندیشه‌تان را، بینش‌تان را، وسعت‌تان را، رواداری‌تان را.

پس، شکر کنیم تا زیاد شویم و نق زدن را کم کنیم تا چشمان‌مان بدرخشد.

تکنولوژی و معنا (تمنا)

18 Jan, 12:19


در ناامیدی بسی امید است
پایان شب سیه را خودت باید سپید کنی

این روزها، اگرچه تاریک‌اند، اما روشنی هیچگاه دور از دسترس نیست. حکومت ضحاکانِ منافق است که حرث و نسل به باد داده و می‌دهد. و حال سه راه پیش روی هر یک از ماست: اول، پیوستن به منافقان و نان به نرخ روز خوردن. دوم، حسرت و آه کشیدن و یاس. سوم، بر پا شدن و نجات دادن؛ اول خویش را و سپس، نزدیکان را و سپس، جامعه را.

من سومی را انتخاب کرده‌ام و به رغم همه مدعیانی که منع عشق کنند، مشق زندگی شادانه می‌کنم. این گونه:

۱. اول از سلامت روان خود مراقبت کنیم. سیل اخبار بد را  رها کنیم که در این لحظه کاری نمی‌توانیم کرد. بگذار بخورند و بچاپند و بکشند و بدرند تا اجل‌شان برسد که در حال مرگ‌اند.
۲. تا می‌توانیم از تهران و شهرهای بزرگ فاصله گیریم. ولو به سفری یا گذاری. در اینجا در آبعلی و دماوند، مردم هوای پاک تنفس می‌کنند و غذای سالم‌تری می‌خورند و طبیعت می‌بینند و اصلا تنش روانی تهرانیان را ندارند. دعوا و خشونت نادر است و صلح و صفا چون قدیم‌های تهران که بچه بودم و به یاد دارم، برقرار.
۳. به رژیم غذایی سالم‌تر، ورزش منظم سبک، هنر و معاشرت با افراد امن بپردازیم. در خانه من در این ده زیبا، باز است به رویتان. و آماده‌ام برای برنامه‌های جمعی که آدمی مدنی بالطبع است.
۴. به نقایص و خدای‌ناکرده، امراض درونی و روانی‌مان اهمیت دهیم؛ حتی بیش از غذایمان و بیش از ظاهرمان. عاقل کسی است که ذهنش را بر بدن و فیسش مقدم بدارد. اصلاحات از خانه آغاز می‌شود. باشد که هنگامی که فرصتی پدید آمد و کاره‌ای در شرکتی یا دولتی شدیم، بدکارتر از کنونیان نباشیم.
۵. در غارهای خانگی خود محبوس نشویم و اورتینکینگ نکنیم. خوبان کم‌ شده‌اند، اما هستند. بگردیم و بیابیم و به اشکال مختلف پیوند و رابطه برقرار کنیم.
۶. تاریخ بخوانیم. هیچ ملتی از ابتدا در ناز و نعمت نبوده و هیچ ناز و نعمتی و هیچ نکبت و نگون‌بختی‌ای دائمی نبوده. ما هم تافته جدابافته نیستیم.
۷. از اندیشه تقدیری در معنای مضرش، فاصله گیریم. همه چیز به دست خداوند است، اما لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم. پس تغییر کنیم تا خدا تغییر دهد. و او به اسباب تغییر می‌دهد و اسباب خود ماییم.
۸. بلا و مصیبت هم از جانب خداست. لا موثر فی الوجود الا الله. و من خود بلاکش‌ترینم که نه تنها حکومتم و زمانه‌ام بد است، که خانواده هم ندارم و نزدیک‌ترین کسانم چه بسا خطرناک‌ترین‌اند. شما نوعا شرایط بهتری از من دارید. پس صبر کنیم، تدبیر کنیم و به خدا پناه بریم.
۹. به رغم همه اینها، شرایط‌تان عالی است. خوانندگان من! نوعا معیشت‌تان برقرار است و تحصیلات و اعتبار دارید و گرفتار یومیه نیستید، گرفتار اعتیاد، بدهی، بحران خانوادگی شدید، جنگ و ... نیستید. پس شاکر باشید. من هر گاه یادم بیاید، شکر می‌کنم و شب‌ها هم همه چراغ‌ها را خاموش می‌کنم، با نور یک شمع، مراسم شکرگزاری به جا می‌آورم. بسی آرامش‌بخش است.
۱۰. ما گرفتار نفس و روان خویش‌ایم. پس به مایندفول‌نس یا ذهن‌آگاهی اهمیت دهید و تمرینش کنید. مداوم انجام می‌دهم و بسی راهگشاست.
۱۱. دوباره و برای تاکید: همدیگر را بیابیم، بشناسیم، بسازیم و بداریم.

هر کس می‌خواهد با من و دوستانم همداستان شود، بسم الله در خدمت و در دسترس‌ام.

آینده از آنِ هر کسی است که آینده را بسازد و من چنین  خواهم کرد. بعون الله الملک الاعلی

شنبه برفی، بیست‌ونهم دی ماه چهارصدوسه

تکنولوژی و معنا (تمنا)

16 Jan, 19:09


و چنانکه ایزوتسو می‌گوید، "تقوا" نزد حجازی به معنای "ساختار دفاعی موجود زنده در برابر نیروی مخرب خارجی" بود. قرآن و محمد معنای این واژه را نیز دگرگون کردند و آن را به "پرهیز از خطا در برابر نیروی مخرب درونی یعنی میل نفس" بدل ساختند.

و تقوا گسترده‌تر از دستورهایی عمومی است و تقوای هر کس در هر موقعیت و شغل، از آن خود اوست. مثلا تقوای استاد دانشگاه در این است که از نمره دانشجوی منتقد نکاهد و به نمره دانشجوی دختر زیبا و نرم‌سخن یا فرزند همکارش نیفزاید و محتوای کهنه و تکراری ارائه نکند و مقاله قلابی نسازد و علیه آیین‌نامه ارتقا بشورد که کار دانشجویی که عملا کمکی به او نکرده، خودکار به نام او ثبت نشود و چه و چه.

و تقوای افراد به درجه ایمان و بندگی آنها وابسته است و هر چه بنده‌تر، پهنای مسیر عملِ مبتنی بر تقوا باریک‌تر. چراکه بر بنده‌تران سخت‌تر گرفته می‌شود و مباح بر عموم چه بسا بر پاکان ممنوع باشد و چه بسا حسنات ابرار سیئات مقربین باشد.

و هرگز دین به گفتار یا عقیده صرف، کامل نمی‌شود و بی عمل متقیانه، کسی به درجات عالی نمی‌رسد و گفته شده انما تنذر من اتبع الذکر و خشی الرحمن بالغیب. به راستی، هر کسی در غیب یعنی وقتی کسی نمی‌بیند، آزموده خواهد شد تا عیارش سنجیده شود و مژده داده شده که آن کس که تقوای الله کند و در برابر نفس از خود حفاظت کند، یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لایحتسب.

و هر آنکه اخلاقی می‌زید و خیر می‌جوید، عملا تقوای الله می‌کند که حق و خیر یکی است، حتی اگر به زبان کافر یا لاادری باشد و چنین است که حتی کافرِ متقی هم از رزق به غیر حساب بهره‌مند می‌شود و این را آن زمان که کافر بودم، چشیده و دیده‌ام و نیز گاه شده که به رغم ایمان، تقوا نکرده‌ام و رزقی از دستم رفته یا تداوم نداشته. و خداوند آدمی را همواره در حال خوف و رجا نگاه می‌دارد و بالا و پایین می‌کند که نه مومن به ایمانش غره شود و بتازاند و هر چه می‌خواهد بکند و نه کافر یا گنهکار به کل از رحمت و خیر ناامید گردد‌.

و بنده البته نه دانش مطلق دارد و نه حتی خیر و صلاح خویش را کامل می‌داند، پس باید خود را به دست خدا بسپارد که الخیر فی ما وقع و عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم. و البته این فروتنیِ معرفتی و عملی برای پرفکشنیست‌های پرمدعای فخورِ طلبکارِ تحصیل‌کرده متخصصِ امروزی بسیار سخت است که نوعا فرعونی در خویش دارند که آن پس و پشت، آشکار یا در نهان می‌گوید انا ربکم الاعلی.

تکنولوژی و معنا (تمنا)

16 Jan, 12:14


یک خانواده مومن و موجه با دو فرزند یک و سه ساله با مشکل مواجه شده‌اند. همزمان پدرومادر بیمار شده‌اند و امور زندگی و دو فرزند با اختلال مواجه شده. یکی بستری و مرخص شده و بخشی از هزینه بیمارستان باقی مانده. دیگری هم باید بستری شود، اما پول نقد موجود نیست. مجموعا به ۱۸ میلیون تومان نیاز دارند. اگرچه قصد وام گرفتن و پس دادن دارند، اما با توجه به شرایط کاری و فرزندان کوچک، به احتمال زیاد، بازپرداخت ممکن نخواهد بود. دوستانی که اموال خیر یا تمایل به کمک دارند، لطفا به صورت بخشش یا وامی که بازپرداختش به تمکن خانواده مذکور منوط باشد، کمک کنند.

من ذالذی یقرض الله قرضا حسنا فیضاعفه له اضعافا کثیره

لطفا به کارت بنده واریز کنید. تجمیع می‌کنم و می‌فرستم. قدری تعجیل وجود دارد. اگر ممکن است بازنشر بفرمایید.
6219861080174054

تکنولوژی و معنا (تمنا)

15 Jan, 15:21


و صلوه در اصل به معنای درود است و هنگامی که کسی صلاه می‌کند، درود می‌فرستد. و خداوند می‌گوید اقم الصلوه لذکری. یعنی صلوه به پا کن برای یادآوریم. و قرآن هیچگاه نمی‌گوید نماز بخوان؛ می‌گوید نماز را به پا کن.

معنایش چیست؟ صلوه فراتر از چند رکعت است؛ حالی است همیشگی: من هماره در محضر خدایم و هیچ فراری از حکومت او ممکن نیست و هر کاری می‌کنم و هر فکری در سینه دارم، باید متذکر باشم که نزد او آشکار است.

پس رکعت‌ها و نمازهای پنج‌گانه نمادی‌اند برای یادآوری. و اگر کسی به این خم‌وراست شدن اکتفا کند و همچون مناسکی انجام دهد و پیش و پس رکعت‌ها، یاد خدا نباشد، نماز خوانده، اما نماز را به پا نداشته.

و نماز متصل به تقوی است و انکه خم‌وراست می‌شود، اما تقوی ندارد، صرفا تحرکی کرده و سودی نبرده و آنکه یاد خدا می‌کند و اخلاقی می‌زید و تقوی دارد، اما رکعت‌ها را نمی‌خواند، هنوز نافرمان است که حکم خدا را رها کرده و محمد تا روز آخر نماز خواند و نگفت به حقیقت رسیدم و از شریعت فرارفتم؛ پس هیچ مسلمان واقعی را نرسد که چنین حکمی دهد.

و ابراهیم بزرگ دعا کرد که پروردگارا، مرا مقیم نماز قرار ده و نگفت مرا قاری نماز قرار ده. و بر پا داشتن درود یعنی کاری در تمام لحظات روز و شب. و بی‌دلیل نیست که خدا می‌گوید به نماز و صبر استعانت جویید و قطعا آنها جز بر خاشعان، سنگین‌اند.

و آن کس که نزد خداوند خاشع نباشد، از برپا داشتن نماز سر باز می‌زند و برایش بسیار سنگین است که تقوای الهی پیشه کند، حتی اگر رکعت‌ها را به جا آورد‌. و فخوران حتی خود را فراتر از آن می‌بینند که خم‌وراست شوند و سجده کنند و یاسر نگون‌بخت پیش‌تر چنین بود تا به عذابی سخت گرفتار آمد، سرش به سنگ خورد، به تدریج از درون شکست و اول مهر سجده کرد.

و این معنای استعاری را نیز بشنوید که گویی ابراهیم دعا می‌کند پروردگارا مرا در نماز مقیم گردان؛ می‌خواهم در نماز بزیم؛ آنچنانکه مثلا مقیم تهرانم. و اقامه نماز بسیار سخت است، بسیار.

تکنولوژی و معنا (تمنا)

14 Jan, 19:34


اما مهم‌ترین نکته در ترجمه قرآن این است که دریابیم حجازی هزاروچهارصد سال پیش هنگام شنیدن قرآن چه می فهمیده. برای این، باید از دید تونلی ناشی از تغییر معانی الفاظ در طول قرون و فهم عرفی و فنی و اصطلاحی امروزی گذر کنیم و این کاری است دشوار.

یکی از بهترین منابع در این زمینه آثار توشیهیکو ایزوتسو متخصص فقه اللغه ژاپنی است. در درک معنای ریشه‌ها و صفات و الفاظ معمولا به آثار ایزوتسو و نیز به مفردات راغب اصفهانی رجوع می‌کنم.

مثلا، معنای "عقل" و "جهل" در حجازی، به ترتیب "ابزار اندیشه" و "نادانی" نیست. آخر کدام عاقلی (در معنای امروزی عاقل) کنیه‌اش را می‌گذارد "ابوجهل" در معنای "پدر نادانی"؟

جهل در حجازی یعنی رفتاری مبتنی بر غریزه صرف و دنبال کردن نفع آنی و این برای نژادگان قریشی مایه افتخار و مباهات بود. پیامبر می‌گفت "عِقال" داشته باشید و هر کاری که دوست دارید و می‌توانید، نکنید. عقال یعنی مهار و افسار شتر و دیگر چهارپایان. مهار داشتن و پارسایی یعنی عقل و تقوی برای بزرگان قریش یک توهین و بی‌شرافتی بزرگ بود، چراکه مهار تنها برای بندگان است و نه برای بزرگ‌زادگان؛ حال آنکه پیامبر می‌گفت همگی باید بنده خدا شوید.

چنین بود که بردگان راحت‌تر به محمد مصطفی می‌گرویدند، اما تفرعن و کبر ملا قریش مانع‌شان بود. محمد معنای بسیاری از واژگان و نیز دامنه کاربرد آنها را دگرگون ساخت. و در بسیاری موارد، هنگامی که قرآن می‌گوید "لا یعقلون" و نظایر آن، ترجمه صحیح این است: "مهار ندارند" و نظایر آن. تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل.

حتما آثار ایزوتسو را مطالعه کنید که اغلب به فارسی ترجمه شده است.

تکنولوژی و معنا (تمنا)

12 Jan, 20:59


بالاخره، آرامش نسبی برقرار شده و می‌توانم برگردم به کارهایم از جمله ترجمه قرآن. خیلی وقت بود که می‌خواستم قواعد ترجمه کردنم را منظم کنم. نسخه اولیه چنین است. اگر اصلاح و تکمیلی در نظر دارید، لطفا بفرمایید:

۱. ترجمه با تحشیه و تفسیر تفاوت دارد. بنابراین، هیچ واژه یا عبارتی نباید برای تشریح افزوده شود. حتی مرجع ضمیر نباید مشخص شود تا چگال بودن و گاه گیج و مبهوت‌کننده بودن متن در ترجمه منعکس گردد.
۲. نویسنده متن آگاه و حکیم بوده، پس اگر به جای واژه‌ای مرسوم یا آشنا، از واژه‌ای دیگر استفاده کرده یا جایی خلاصه گفته و جایی بسط داده، مقصودی داشته و همه این نکات باید در ترجمه لحاظ شود.
۳. هر ریشه سه‌حرفی باید معادل متمایزی داشته باشد که در ترجمه آشکار باشد. همین طور، واژه‌هایی که مترادف یا قابل جایگزینی به نظر می‌رسند، باید معادل‌های متمایز داشته باشند تا قصدمندی نویسنده رعایت شود.
۴. ضمیر متصل باید متصل ترجمه شود و ضمیر منفصل، منفصل. اگر ضمیری دو یا چند بار آمده، در ترجمه باید دو یا  چند بار بیاید. تاکیدها خصوصا تاکیدهای موکد باید با همان شکل و شدت، در متن منعکس شوند.
۵. زمان افعال باید دقیق منعکس شود. مثلا وقتی نویسنده درباره بهشت یا جهنم فعل ماضی به کار می‌برد، باید در ترجمه هم فعل ماضی بیاید.
۶. لحن متن از لطافت و رحمت گرفته تا تبشیر، انذار یا کوبندگی باید در ترجمه منعکس شود.
۷. نکره باید نکره ترجمه شود و معرفه باید به گونه‌ای ترجمه شود که هرچند در فارسی علامت معرفه وجود ندارد، معرفه بودن منتقل شود.
۸. هر جا متن مبهم است یا به نظر می‌رسد، مضمونی رها شده، ترجمه هم باید چنین باشد.
۹. گاه لازم می‌شود که یک واژه یا ریشه عربی واحد در آیات مختلف به اشکال متفاوتی ترجمه شود. بنابراین، باید فهرست معادل‌ها به عنوان ضمیمه تنظیم شود و با ذکر آیات، مشخص شود که هر واژه یا ریشه عربی به چه اشکالی ترجمه شده است.
۱۰. ترجمه باید به فارسی امروزی نزدیک باشد، اما در عین حال از ظرفیت‌های زبان پهلوی هم بهره گرفته شود به شکلی که ترجمه فاخر باشد اما برای خواننده معاصر، دیریاب نباشد.

تکنولوژی و معنا (تمنا)

07 Jan, 11:34


استراتژی "فابیانی" جواب داد.
وضعیت سفید است.

دوستانی که با من کار داشتند یا می‌خواستند مرا ببینند، در خدمتم.

برمی‌گردم به ترجمه شاهکاری با عنوان متون بقراطی مربوط به قرن چهارم و سوم پیش از میلاد و نیز کتاب خودآموزی در تفکر انتقادی که زمان تحویلش گذشته و سفارش‌دهندگان محترم لطف کردند، فرصت دادند.

تشکر از همه عزیزان

تکنولوژی و معنا (تمنا)

06 Jan, 09:26


طی پانزده سال گذشته، عمده نیازهایم را از شبکه‌ها رفع کرده‌ام و عمده چالش‌هایم را با تکیه بر شبکه‌ها مدیریت کرده‌ام. این بار نیز شبکه به کمکم آمد.

چند پست اخیر به همراه چند اقدام دیگر اثربخش بود: ابتدا سدی دفاعی در برابر حملات نزدیکم ساختم. سپس، از چند جانب با او تماس گرفته شد. بعد خودم هم تماس گرفتم و گفتم که هرگز او را دشمن نمی‌دانم و خواهان موفقیت او هستم که واقعا هم چنین است.

توافق کردیم که از نو، برویم نزد روانپزشک و روانشناسی جدید. و هر دو متفق بودیم که جهانگیری ناتوان از کمک است. نه من و نه او اختلال نداریم که لازم باشد ماه‌ها و سال‌ها دارو بخوریم و البته هر دو تحت تنش‌های طولانی بوده‌ایم و هستیم. من از تمرین‌های مایندفول‌نس، گشت‌وگذار در طبیعت، زندگی در ده، شکرگزاری به درگاه خدا و سالم‌خوری و ... بهره می‌گیرم که او نمی‌کند و احتمالا، تفاوت در خروجی رفتاری ناشی از همین است.

فعلا صلح برقرار است و به زودی همراه و موتلف خواهیم شد. عجالتا، نگرانی کاهش یافته. از همه دوستانی که همدلی و کمک کردند، ممنون‌ام. خصوصا خدمت دوستانی که متخصص معرفی کردند، عرض می‌شود که در حال تماس گرفتن و انتخابام و البته دقت خواهم کرد که جهانگیری‌طور نباشد. همگی خیر کثیر ببینید. پست‌های قبلی را پاک می‌کنم و این یکی چند روزی باشد و پاک خواهم کرد.

چند نکته نهایی:
۱. از جهانگیری و امثالش بپرهیزید. بیسوادان دوروی کم‌فروش پول‌پرست.
۲. توجه کنید که حال روانی به شدت تابع لایف‌استایل و تغذیه است. هرگز فکر نکنید می‌شود بد خورد و بد خوابید و حال خوبی داشت.
۳. نیمه پر لیوان را ببینید و شکرگزار باشید که بسیار دارید و از طول امل و پرفکشنیسم دوری کنید.
۴. حساسیت عاطفی‌تان را به رغم نکبت این حکومت و مسمومیت جامعه حفظ کنید و ارتقا دهید. اینکه حاکم و خمه بدند، هیچ وقت مجوزی برای بد بودن یا خوبی نکردن نیست.
۵. برای من و نزدیکم دعا کنید که کارها بکند.
۶. قدرت و اثر شبکه را در جعبه ابزار حل مسئله‌تان جدی بگیرید.

خیر پیش راه همه

تکنولوژی و معنا (تمنا)

05 Jan, 18:59


یکی دیگر از هنرمندی‌های دکتر جهانگیری را برایتان بگویم که پند بگیرید:

اوایل خرداد امسال بود که سرگیجه‌های صبحگاهی داشتم. تازه از بند ترومای طرد عاطفی و نیز پرفکشنیسم رها شده بودم و چشمانم برق می‌زد. فکر کردم سرگیجه ربطی به حال روانی‌ام دارد. چون ابعلی بودم، وقت ویزیت تلفنی گرفتم و شرح حال دادم. نه برداشت و نه گذاشت و گفت سیکل مانیاست و لیتیوم تجویز کرد. به نورولوژیستم گفتم. گفت لیتیوم بیش از حد سنگین است؛ آریزوور بخور. دو سه روز خوردم، اثری نداشت. گفت بعد از یک هفته ده روز اثر می‌کند.

در همین حین، با دخترعمه‌ام که پزشک عمومی است، مطرح کردم. گفت این علامت در آغاز فصل گرم شایع است. تعریق زیاد می‌شود، خون غلیظ می‌شود، فشار خون بالا می‌رود و سرگیجه پدید می‌آید؛ قمقمه آب پر کن و مدام آب بخور. راست می‌گفت. فشار صبحگاهی‌ام به ۱۵ می‌رسید. آب خوردن را شروع کردم و طی دو شبانه‌روز، همه چیز عادی شد.

این ماجرا نمونه‌ای از سوگیری لنگر انداختن است. مخصوصا و حتی، پزشکان متخصص ماهر درگیر این سوگیری می‌شوند: روی تشخیص قبلی خود لنگر می‌اندازند و بدون معاینه، تجویز می‌کنند. دیگر بیسواد پول‌پرستی مثل جهانگیری که جای خود دارد. هرگز مطبش نروید.

چرا اینجا می‌نویسم. به جهانگیری گفتم علیهت شکایت می‌کنم. هیچ برایش مهم نبود و نیست که در نظام پزشکی، طرف دعوا و قاضی هر دو پزشک‌اند و اشتراک منافع دارند و هرگز حق به حق‌دار نمی‌رسد.

در قیامت که خوب حقم را خواهم ستاند، اما به لطف شبکه‌های اجتماعی، فرصتی دارم تا هم نزد افکار عمومی، از ظالم کم‌فروش شکایت کنم و هم تجربه‌ای را که به قیمت گزافی شامل وقت، پول، سی کیلو افزایش وزن و تبعاتش، صدمه خوردن به کبد و معده‌ام و ... حاصل شده به اشتراک بگذارم بلکه از جهانگیری و امثال او بپرهیزید و فریب مدرک‌های قلابی، مطب‌های شیک و سخنوری حضرات روانپزشک‌نما را نخورید. چنین باد.

و در نهایت، دخترعمه گرامی و خانواده‌اش سلامت باشند که درسش را خوب خوانده و بی زحمت و منت، با هزینه چند قمقمه آب، نجاتم داد.

تکنولوژی و معنا (تمنا)

04 Jan, 19:15


دو ماه است دارم می‌نویسم که گرفتارم و پریروز آشکارا نوشتم که یکی از کسان نزدیکم که فارغ‌التحصیل علامه حلی است، می‌خواهد خودکشی کند. درخواست کمک کردم.

بیش از بیست نفر از خویشان و فارغ‌التحصیلان و پزشکان را هم شخصا در جریان گذاشته‌ام با جزییات. دریغ از یک اقدام کارا. آنها که چهره‌به‌چهره یا تلفنی شنیدند و وعده کمک دادند، کاری نکردند چه رسد به خوانندگان پیج و کانالم که بسیاری‌شان مدعی همه نوع نوعدوستی‌اند و یا تابلوی روانپزشک و روانشناس بالا برده‌اند و سوگند بقراط خورده‌اند یا سابقه دوستی طولانی دارند یا من و نزدیکم را از علامه حلی می‌شناسند و فارغ‌التحصیل‌اند یا چپ و راست در مجازی یا هنگام ملاقات، تعریف و تمجید قلابی می‌کنند و می‌گویند هر کاری داشتی، در خدمتیم.

همه مرده‌اند و سرگرم به بازی‌های مرسوم؛ و همه لیاقت‌شان همین حکومت است که حرث و نسل را هلاک کرده. همه بیجانانی‌اند منتظر معجزه یا ظهورند که دستی از غیب برسد و روزگارشان را خوش کند. آخر چرا خدا باید به شما رحم کند که چنین بی‌رحم‌اید؟ چرا کائنات باید شر ظالم از سر شما کم کند، وقتی خود شری از سر کسی کم نمی‌کنید؟ چرا باید کسی به داد شما برسد، وقتی به داد کسی نمی‌رسید؟ حقا که درست کرده‌ام که از این شهر کثیف به کوه‌ها پناه برده‌ام و هرگاه لازم می‌شود که به شهر برگردم، عزا می‌گیرم و زود بر می‌گردم.

آیا حتما باید خودش را ناکار کند و بعد اگر مرد، یادمان برایش بگیرید که نابغه بود و اگر زنده ماند و افلیج و در کما شد، افسوس دروغین بخورید؟ اف بر شما از مومن‌تان تا ملحدتان، از پزشکتان تا عامی‌تان، از فیلسوف‌تان تا هنرمندتان، از فارغ‌التحصیل علامه حلی‌تان تا همکار سابق و لاحق‌تان که گرد مرگ بر اندیشه و عاطفه و انسانیت‌تان پاشیده‌اند.

تکنولوژی و معنا (تمنا)

04 Jan, 09:30


دوستان و گرامیان،
دو کار خیر پیش روی شماست.
فاستبقوا الخیرات

دختری ١۴ساله اهل یکی از روستاهای منجیل مشکل شنوایی دارد و نیازمند یک سمعک جدید است. سمعک فعلی‌اش جوابگو نیس و او دچار افت تحصیلی شده.
مبلغ ۱۱ میلیون مورد نیاز است.
6037997426534187
به نام خانم دنیا پهلوانی قمی
خانواده‌ای بی‌سرپرست و فاقد درآمد پایدار برای رهن واحدی کوچک در منطقه‌ای دورافتاده به ۱۵ میلیون تومان نیاز دارند.
6104 3386 4463 1653
به نام عمه بنده، خانم فائزه خوشنویس

از چند طریق، در حال جمع‌آوری کمک هستیم. اگر مجموع مبالغ بیشتر از نیاز شد، لطفا به افراد مذکور اجازه دهید که مازاد را طبق صلاحدید صرف امور خیر کنند.
پاینده باشید.

تکنولوژی و معنا (تمنا)

03 Jan, 06:51


یکی از نزدیکان من چندماهی است که وسواس خودکشی‌اش عود کرده و مرا هم تهدید به قتل کرده است. تا جایی که توانسته به من صدمه زده و گفته تا پایان عمر باید از او بترسم. جزییاتش بماند.

اکنون چون یک جانی بالقوه در شهر راه می‌رود و طرفه آنکه استاد دانشگاه هم هست. جدیدترین ترفندش این است که مدعی است منِ یاسر مانیا دارم، باید داروی سنگین بخورم و بستری شوم، روانپزشکم می‌ترسد (!) و برایم دارو نمی‌نویسد. این هم از جمله تبعات تشخیص ناشیانه پروفسور جهانگیری است که پیش‌تر درباره‌اش نوشتم. این نزدیک هم از این تشخیص نادرست سوئ استفاده می‌کند و دارد همه‌جا چو می‌اندازد که من روانی‌ام.
از چند دسته از دوستان و خویشان درخواست‌هایی دارم:

۱. دوستان علامه حلی. کمک کنید و نگذارید ماجرایی چون خودکشی نافرجام امین خ که خودش را سال‌هاست گرفتار بستر کرده و پدرش را دقمرگ تکرار شود که این نزدیک من هم فارغ‌التحصیل علامه حلی است.

۲. سه روانپزشک، نورولوژیست و روانشناس معتقدند نزدیک من باید داروی سنگین بگیرد یا بستری شود، اما هنوز هیچ یک مسئولانه عمل نکرده‌اند و دستور بستری نداده‌اند. خود او هم که می‌گوید خوبم و سیتالوپرام می‌خورم و کافی است. اگر روانپزشک یا روانشناسی قصد و مهارت و دسترسی دارد، لطفا کمک کند.

۳. مخاطبان پیج‌ها و کانالم دریافته‌اند که پیام‌ها بی‌نظم شده‌اند و گاه در پاسخ به کامنت‌های پرت‌وپلا، شدت عمل به خرج می‌دهم. ببخشایند که در شرایط عادی نیستم و کمتر کامنت بی‌معنا و ساده‌اندیشانه بدهند که فرصت کافی و اندیشه رها ندارم صرف چنین کامنت‌هایی کنم.

۴. اهل روانشناسی بخوانند: این نزدیک من گرفتار پرفکشنیسم شدید، عذاب وجدان در پی خیانت، فشار زخم زبان خانواده و برن‌اوت کاری است. اگر تمایل دارید، کمک کنید.

۵. اهل ایمان را زبانی دیگر لازم است: طول امل و پرفکشنیسم بسیار نزدیک‌اند و بی‌دلیل نیست که علی بن ابیطالب چنین از طول امل پرهیز داده. دیگر اینکه این نزدیک من دعا و شکر و شریعت را مدت‌هاست رها کرده و به هر گناه کوچک و بزرگی هم که میلش کشیده، دست زده و در دروغ‌پردازی زیرکانه هم متبحر است البته گاه دروغ شاخدار هم می‌گوید: آخر کدام پزشکی از بیمارش می‌ترسد و دارو نمی‌نویسد؟!. اکنون گویی جن‌زده است. چند شب پیش سوره شعرا را می‌خواندم. ترجمه دو آیه چنین است: آیا بگویم شیطان‌ها بر که فرود می‌آیند؟ بر دروغ‌زنِ پرگناه (افاک اثیم). خود حدیث مفصل بخوانید.

۶. هرجا و به هر طریق شنیدید که یاسر روانی و مانیک است و چه و چه، جدی نگیرید که چهار روانپزشک و روانشناس و نورولوژیست سلامت مرا تایید کرده‌اند و دارویی هم تجویز نشده. همه کذب محض است.

۷. زمانی که اول مهر ایمان آوردم، گفتند و خواندم و شنیدم که آیا فکر کردید گفتید ایمان آوردیم و تمام شد و فتنه نخواهید دید؟ این ماجرا یکی از فتنه‌های پس از ایمان اوردن است که تجربه می‌کنم. هر فتنه و بلا و مصیبتی که می‌رسد یا تقاص اعمال است یا تمرینی برای بسط روح و تدبیر یا آزمون صبر. پس ترسی نیست.

عجالتا درگیر این ماجرایم. لطفا دعا کنید، همدلی کنید و اگر کمکی می‌توانید کرد، دریغ نکنید. بی‌نظمی و تلخ‌زبانی گهگاه من را هم لطفا ببخشید.

تکنولوژی و معنا (تمنا)

01 Jan, 11:34


بسیاری از افراد باهوش چالش‌های مختلفی در زمینه خلق و رفتار دارند و علاوه بر این، چون خلق و رفتارشان با میانگین جامعه تفاوت دارد، به سرعت لیبل اختلال خلقی و بیماری روانی می‌خورند.

آی‌کیوی من ۱۴۲ است و ای‌کیوی بالایی دارم که هنرورزی تقویتش هم کرده. فردی شهودی‌ام که بر اساس حسم از موقعیت و نیز بر اساس محاسبات سریع، سناریونویسی پیاپی و با تکیه بر تفکر راهبردی که درسش می‌دهم، عمل می‌کنم. در نتیجه، در بسیاری از مواقع، دیگران نمی‌توانند رفتارم را تحلیل کنند، در نتیجه، یا از من فاصله می‌گیرند یا آن را به حساب بیماری روانی یا عجله یا احساساتی بودن می‌گذارند.

روانپزشکان هم آموزش دیده‌اند که لیبل اختلال روی افراد بگذارند. سطح انرژی من در حالت عادی بالاتر از دیگران است؛ ظرفیت پردازشی بالایی دارم و کمتر از میانگین می‌خوابم. برای روانپزشک ناشی و کم‌سواد، اینها نشانه‌های آسپرگر یا مانیاست.

علاوه بر این، فروردین سال چهارصد، همسرم که یازده سال عاشقش بودم، گفت از ابتدا عاشقم نبوده و با من ازدواج کرده که پیش پدر آزارگرش نباشد. من از آن روز، احساس دیسگاست مداوم و اینکه دشنه‌ای در قلبم هست، داشتم، آستانه تحریکم به شدت پایین آمد و بارها دادوبیداد و دعوا کردم.

با این نشانه‌ها پیش روانپزشکی ظاهرا معتبر به نام سیروس جهانگیری رفتم. سال ۹۵ در ده جلسه با او روان‌درمانی اگزیستانسیال را پی گرفته بودم و عمده کارهای یالوم را خوانده بودم. بعد از ده جلسه، او گفت اختلالی نداری. برو هر وقت مشکلی داشتی بیا. حالا من با نشانه‌های مذکور برگشته بودم.

این پزشک ناشی سریع لیبل مانیا چسباند و مرا بست به موداستیبیلایزر. بارها گفتم دیسگاست دارم. گفت ترس از مرگِ اگزیستانسیال است. گفتم نه اصلا شبیه به آن نیست، قبلا تجربه کرده‌ام و اصلا جایش در بدنم فرق دارد‌. تشخیص دیگری نداشت. ماه‌ها رفتم و آمدم و تشخیص و رژیم درمانی همان بود.

بعد از یک سال و نیم، رهایش کردم و چهار روانشناس و روانپزشک عوض کردم تا نفر پنجم فهمید مشکلم چیست: مشکل طرد عاطفی داشتم؛ کارهای اندرسون را خواندم؛ درد را درک کردم و همچنانکه اهل فن می‌دانند، معمولا درد روانی وقتی درک شود، می‌رود. دیسگاست فروردین چهارصدوسه تمام شد. دیسگاست از تروما و قرار داشتن در حالت جنگ یا گریز پدید آمده بود که نشانگانی معمول در طرد عاطفی است.

پروفسور دکتر جهانگیری که مدعی استادی است، فقط پول می‌گیرد و کتابی نمی‌خواند. اصلا مضمون طرد عاطفی را نمی‌شناخت و اصلا آثار اندرسون را ندیده بود. باورتان می‌شود؟ اینها کم‌فروشانی بیسوادند که آخرین بار موقع آزمون تخصص، کتاب خوانده‌اند. جهانگیری حتی یادداشت برنمی‌دارد و هیچ ایده یا راهبردی در جلساتش ندارد. تنها با تکیه بر هوش بالایش، مراجع میانه‌حال را راضی نگه می‌دارد، اما دستش پیش امثال من روست.

از او خواستم نامه‌ای برای شرح حال بنویسد که برای موضوعی لازم دارم و این داستان نخ‌نمای پوسیده را نوشته. پانزده ماه است که دارویی نداده و نخورده‌ام و حالم خوب است. از اولش هم موداستبیلایزر نیاز نداشتم، پذیرش عاطفی نیاز داشتم که در رویکرد اکت دریافت کردم بدون دارو.

کم باد مشتریان و درآمدش. بر باد باد انباشته ثروتش از کم‌فروشی، ظاهرسازی و دست به سر کردن مراجعان. افزوده باد عقل و دانشش و ویران باد دکانی که برای چاپیدن مراجعان باز کرده.

این تصویر را به یاد داشته باشید و از روانپزشکان قلابی بترسید و هر چه گفتند نپذیرید که تجربه بیش از صد جلسه تراپی به من می‌گوید از هر ده تابلوی روانپزشک و روانشناس که بالاست، نه‌تایش قلابی است. مراقب باشید.

تکنولوژی و معنا (تمنا)

30 Dec, 15:19


پستم درباره نرم زنان طبقه متوسط ایرانی بسیاری را برآشفته. اینک شاخص‌هایی را ذکر می‌کنم که هنگام آشنایی با زنان در نظر دارم. و خود خواهید دید که اکثریت زنان ایرانی طبقه متوسط از این فیلترها عبور نمی‌کنند.

۱. زنی که جراحی زیبایی کرده، حتی خودش را نمی‌پسندد و دیگر نوبت به دیگری نمی‌رسد.
۲. زنی که فکر می‌کند مهر حق اوست یا هزینه‌های پارتنرشیپ یا زندگی مشترک با مرد است، درگیر نوعی تن‌فروشی است ولو انکار کند. و دستاویز کردن عرف و قانون و ... بهانه است.
۳. زنی که با پدرش چالش عمیق دارد، هرگز پارتنر و همسر خوبی نخواهد شد که یا در نقش قربانی فرورفته یا خشم فروخورده دارد یا تقاص ظلم پدرش را می‌خواهد از پارتنر یا شوهرش بگیرد.
۴. زنی که انگاره‌های مردستیزانه دارد، خطرناک است.
۵. زنی که عاشق سینه‌چاک می‌خواهد، اما نمی‌خواهد عاشق شود، بار است نه یار.
۶. زنی که مدام سلفی می‌گیرد و در آینه خود را نگاه می‌کند و لذت می‌برد، نارسیسیست است و خطرناک‌ترین.
۷. زنی که کمبودهای مالی و آرزوهای برآورده‌نشده‌اش را می‌خواهد در رابطه حل وفصل کند، تاجر است نه شریک عاطفی.
۸. زن پرفکشنیست ویرانگر است و در نسل ده شصت و هفتاد بسیارند.
۹. زنی که تا سی، سی‌وپنج‌سالگی، هنوز رابطه عاطفی برقرار نکرده، صدمات روانی بسیار خورده و تعامل با او دشوار است و امید چندانی به او نیست.
۱۰. زنی که پیشتر شکست عاطفی خورده یا خیانت دیده، مدت‌ها به تراپی و بازسازی نیاز دارد و در این دوره، نمی‌شود به شکلی ثمربخش به او نزدیک شد، مگر اینکه نقش تراپیست را به شکلی غیررسمی برداری و حامی محضش شوی.
۱۱. زنی که نوبت‌دهی در گفت‌وگو نمی‌داند، خودش را نمی‌تواند بیان کند و انتظار دارد بیشتر بین سطور حرف‌هایش را بفهمی، هنوز بالغ نیست و این بییار شایع است.
۱۲. ذیل حکومتی ظالم و کثیف و در جامعه‌ای مسموم، اهل فکر و هنر و نظر پریشان ناامید و افسرده‌اند که در جای خود نیست‌اند. زنانی از این دست که تارگت‌گروپ اصلی من‌اند، بیشتر و اولا به تراپیست نیاز دارند و ورودشان به رابطه بیشتر برای حمایت گرفتن عاطفی و بهره‌گیری از دانش و هنرم است تا برای لذت بردن و عشق‌ورزی از موضع برابر.

چنین است که دُرهای نادری باقی می‌مانند که بداقبال بوده‌ام و این سه سال نیافته‌ام و امیدم هم به یافتن بسیار کاهش یافته.

امیدوارم اینها روشنی‌بخش باشد و کمتر از قبل، نادان یا مغرض یا مردسالار یا زن‌ستیز به نظر رسم. هرچند که نداشتن اکتیوریدینگ هم عارضه‌ای شایع است و نخوانده و نفهمیده، باز خواهند تاخت.

تکنولوژی و معنا (تمنا)

30 Dec, 09:04


در باب شریعت #۳
حجاب

دو آیه اصلی درباره حجاب آمده که اصل و ترجمه‌اش چنین است:

وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ

و به زنان مومن بگو چشم‌هایشان را فروبندند و اندام جنسی خود را حفظ کنند و زیورهای خود را آشکار نکنند، جز آنچه از آنها ظاهر می‌شود و روسری خود را بر شکاف‌هایشان بزنند.

یعنی چه؟ یعنی اولا، چشم‌چرانی نکنند، ثانیا در سکس بی‌قید نباشند؛ ثالثا زیورهایشان را چه طلا و نقره و چه زیبایی‌های بدن‌شان را آشکار نکنند جز آنچه طبیعتا آشکار است و رابعا، روسری را به بدن‌شان بچسبانند که شکاف‌هایشان معلوم نباشد و شکاف‌های بدن چیست؟ خط سینه، زیر بغل، خط باسن، واژن و شاید ناف و جز این اگر شکافی می‌شناسید، بگویید و خَمر یا روسری که به پایین بدن نمی‌رسد، پس مقصود در اینجا خط سینه و زیر بغل است.

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا

ای نبی، به زنانت و دخترانت و زنان مومن بگو جلباب‌هایشان را بر خودشان فروتر گیرند. این برای آنکه شناخته شوند، نزدیک‌تر است، پس آزار نشوند و خدا آمرزنده مهربان است.

جلباب ردایی بلند است که اعراب می‌پوشیدند و در آن روزگار، سوتین و کرست و شورت و مقنعه کشباف و جوراب نبود و زنان با همان ردا کار می‌کردند، خم‌وراست می‌شدند و بجه شیر می‌دادند و اندام‌شان نمایان می‌شد. آیه آمد که افراد مذکور ردا را به بد‌ن‌هایشان نزدیک کنند تا مشخص شود زنانی خاص و مومنه‌اند.

این است و بیش از این نیست و حد وجه و کفین ساختگی است. و حضرات حتی تاریخ پوشاک نمی‌دانند. با یکی‌شان محاجه می‌کردم. گفتم آیا مثلا حضرت فاطمه جوراب می‌پوشید؟ گفت قطعا. گفتم برادر، جوراب پارچه‌ای در آن عصر نبود و جوراب‌ کالایی لوکس بود که یا از چرم ساخته می‌شد یا از موی حیوانات و اگر هم در دسترس بود که نبود، در کوهستان می‌پوشیدند نه در گرمای حجاز و مدینه. تازه از قرن شانزدهم میلادی، بافت جوراب پارچه‌ای از نظر فنی ممکن شد.

پس خلاصه اینکه تنها شکاف‌هایتان را بپوشانید و چیزی هم بر سر بیندازید و لازم نیست همه مو پوشیده باشد و زنان مسلمان نوعا چنین می‌کنند و تصویر می‌تواند گویا باشد که در عصر پیامبر، زنان چگونه می‌پوشیدند و بحث درباره حجاب بیش از این است و خواهم نوشت.

تکنولوژی و معنا (تمنا)

29 Dec, 08:45


در باب شریعت # ۲
نکاح

گفته شد که شریعت اسلام سبک است و اسلام دین سهله و سمحه است. پس، اصل در شریعت بر سهولت است و یکی از راهبردهای کلان فقهای اسمی سخت کردن شریعت است تا بر مردم سلطه و کنترل یابند و صنف دروغین و باطل خویش را تقویت کنند.
از جمله در باب عقود که یکی از آنها امور جنسی است، سخت می‌گیرند، حال که دین چنین نیست. اهل فن در دروس فقه بحث "مُعاطات" را می‌خوانند و رد و اثر آن حتی در قانون مدنی نیز هست. ماجرا چنین است:

در عقود میان بندگان، تراضی طرفین کافی است و خواندن خطبه عقد به عربی ضرورت ندارد. و این ساری و جاری است در خرید و فروش یا قرض دادن یا مضاربه و دیگر امور. آیا دیشب که سبزی یا عدس یا شیر خریدید، گفتید اشتریت هذا الشی بثمن فلان؟ نگفتید و هر دو راضی بودید و خریدوفروش هم حلال بود.

در باب امور جنسی هم همین است. رضایت آگاهانه طرفین کافی است و نیازی به عقد خواندن به عربی نیست. تنها خطا و منع این است که رابطه در مستی و خواب باشد یا به اغوا یا به زور و نارضایتی.

و حضرات فقها مجبورتان می‌کنتد به خواندن خطبه نزد آنها تا هم پولی بگیرند و هم سرشماری کنند که کدام زن در عقد و صیغه کدام مرد است و که طلاق گرفته و که عده‌اش تمام شده و که لقمه چربی است و در مورد که، می‌توان به حقه محلل شدن متوسل شد و چه و چه. اینها در خانه خود و برای اهل و فرزندان‌شان در داخل و خارج کشور، معاطاتی‌اند و برای عموم جامعه، سخت می‌گیرند و از پیامبر مسلمان‌تر. نفرین بر این منافقان.

و معاطات در عقود رای شاذی نیست و آشکارا تدریس می‌شود و معقول هم هست که عمده مسلمانان غیرعرب‌اند و در هر ده و قبیله‌ای هم عرب‌دانی نبوده و نیست که عقد به عربی بخواند. پس، هر گاه دو طرف راضی بودید، درآمیزید که حلال طیب است و زبان‌تان هم به روی هر مدعیِ عامی و معممی گشاده باشد و تنها بفرمایید: مُ.عا.طات.

و این یکی از نمونه‌های بارز این است که می‌گویم دین خدا را کج و معوج کرده‌اند که عمده جوانان از آن رویگردان شده‌اند و حق هم دارند و بیش از اینهاست و خواهم نوشت. بد عاقبتی در انتظارشان است.

تکنولوژی و معنا (تمنا)

28 Dec, 19:50


در باب شریعت #۱

و شریعت اسلام سبک است و خداوند در عبادات، سخت‌گیر نیست، اما در حق‌الناس مو از ماست می‌کشد. به شکلی که می‌توان گفت شریعت اسلام در حقیقت بیشتر به شریعت عیسوی شباهت دارد تا به شریعت موسوی. اما فقهای اسمی به تدریج تحت تاثیر علمای بنی‌اسراییل، شریعت را متورم کردند و کتاب‌ها نوشتند و فرعیات را بال‌وپر دادند بی‌ثمر و بی‌فایده؛ به نحوی که عمده توضیح‌المسائل که تازه نسخه فشرده کتب فقهی است، مملو است از حالاتی عجیب‌وغریب که اساسا رخ نمی‌دهند و همه جولان‌های فکری بیهوده فقه‌خوانده‌هاست: و اگر زن غسل کند و استحاضه بیند و حدث اصغر از او سر زند، حکمش چیست و اگر کسی در فلان و بهمان سرزمین مرده باشد و مسلمان برای غسلش و پارچه طیب برای کفنش نباشد، چه باید کرد؟!

و عبارت یتفقهوا فی الدین را از معنای اصلی‌اش تهی کردند و فقه را به شریعت فروکاستند و خیانت کردند به فقهای حقیقی.

و برخی موضوعات را لازم است باز کنم که مبتلابه‌اند‌ از جمله در باب خمس. خمس در قرآن تنها درباره غنائم جنگی است و بعضی از فقها آن را بسط دادند به کل ماحصل دسترنج افراد، بدون اینکه مستمسک متقنی از قرآن و سیره داشته باشند. پس آشکارا می‌گویم و حقیقت این است که مازاد درآمد مومنان خمس ندارد، بلکه آنچه در قرآن و سیره آمده و بسیار توصیه شده، انفاق است. و اولا، انفاق درصدی نیست و هر چه قدر انفاق کردید، کردید ولو هزار تومان. و ثانیا، انفاق تنها به دادن پول نیست و اگر رایگان به مستحقی درس دادید یا باری برداشتید یا وقت گذاشتید برای رفع مشکلی یا حتی محبت و توجهی کردید، انفاق است و ثالثا، انفاق را باید مستقیما در قبال مستحق انجام داد و نباید مال به این فقهای منافق داد که خرج شکم و خانه‌شان کنند و به ریش کارگران و کشاورزان و کارمندان بخندند. و رابعا اینکه آمده لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون. اگر می‌خواهید از ابرار شوید، باید از آنچه دوست دازید، انفاق کنید؛ یعنی از غذا و لباس خودتان و از پولی که برای تفریح و سفر کنار گذاشته‌اید و باید از شما کنده شود و سخت باشد تا از ابرار گردید و این درجه البته، ضروری و به اصطلاح اهل فقه اسمی، واجب نیست، بلکه مربوط به اهل بر و تقوی است.

پس راحت باشید و درگیر خمس و بیست درصد نباشید و به این فقهای قلابی هم ندهید و هر مستحقی دیدید، انفاق کنید به پول یا به رفع مشکل یا به کار رایگان یا حتی به توجه و محبت و اگر سودای مقام ابرار دارید، از اضافه اموال نه بلکه از سفره و لباس و جان خودتان بکنید و انفاق کنید و چنین کرده‌اند و می‌کنند بزرگان دین.

تکنولوژی و معنا (تمنا)

28 Dec, 10:44


ماجرای شگرفی را برایتان بازگو می‌کنم که برای کسانی که کار خیر می‌کنند، عبرت است.
خانمی ظاهرا متشخص که پیش‌تر با همسر سابقش شرکتی ساختمانی داشت، متمول بوده و سه فرزند دارد، دچار سلسله‌ای از مشکلات شد: همسرش جدا شد و بی پرداخت مهر و نفقه از ایران رفت؛ شرکت جمع شد؛ پس‌انداز تمام شد و مرداد چهارصد، هنگامی خانم را به من معرفی کردند که به قول خودش نان خشک هم در خانه نداشت و باید رهن خانه را هم افزایش می‌داد.
قدری خودم پرداختم؛ آگهی کردم و دوستان کمک کردند؛ تیمی منسجم از خیرین جوان موقعیت را حضورا ارزیابی کردند و به کمک آمدند. رهن پرداخت شد؛ کسی هزینه‌های دانشگاه دخترش را داد؛ پسر کوچکش که بیماری کلیوی دارد، تحت درمان قرار گرفت.
در سه سال گذشته، او همواره تحت ارزیابی و پوشش بوده و آخرین بار در مهر امسال برای مخارجش و همچنین، راه‌اندازی کسب‌وکارش آگهی کردم.
مغازه‌ای را نشان کرده بود و پنجاه میلیون به او قرض دادم تا قرارداد ببندد و امید داشتیم که سایر خیرین به او وام بلندمدت دهند یا ببخشند تا مغازه را راه بیندازد و پولم را بازگرداند.
سایر خیرین به دلایلی مختلف و معقول کمک نکردند و موضوع کنسل شد، اما سریالی از دروغ‌ها به تدریج آشکار شد: خانم از تیم منسجم مذکور برای راه انداختن یک ساندویچی، جداگانه پول گرفته بود و گویی توجه نداشت که من و ایشان با هم در ارتباطیم. بعد گفت که پنجاه میلیون نزد بنگاه است و بعد گفت که من پول را در ازای رابطه به او داده‌ام و بعد گفت که اصلا پولی نداده‌ام. حال که وکیلم با او تماس گرفته، می‌خواهد از من شکایت کند که دست پیش گرفته باشد. بنگاهی هم می‌گوید معامله انجام نشد و پنجاه میلیون را باز گردانده.
قصه سر دراز دارد. به رغم ارزیابی‌ها، تماس‌ها و بازدیدهای مداوم بیش از شش نفر، خانم مذکور تمامی ما را فریفته و اکنون مدعی هم هست. هرچند سوابق پرداخت‌ها، اس‌ام‌اس‌ها و شهادت افراد در صورت لزوم، عیان و گویاست.
روزی پیش از این ماجراها به او گفتم: من خودم با خدا سر خالقیت و تدبیر جهان درافتادم و به خاک سیاهم نشاند. تو بگو چه کردی که از من سیاه‌بخت‌تر شده‌ای و هنوز هم تمام نشده و نمی‌شود.
گفت: ثروتمند بودم؛ دوازده کارمند داشتم؛ حقوق‌شان را پیش‌پیش می‌دادم؛ اضافه می‌آمد و به مستحقان هم کمک می‌کردم. پس از انفاق، به خدا می‌گفتم: دیدی! کم داده بودی، جبران کردم.
من خودم را شریک خدا کرده بودم در حکمت و او خودش را شریک خدا کرده بود در رازقیت. هر دو نگون‌بخت شدیم. من تسلیم شدم و سجده کردم و فشارها کاسته شد؛ او نکرده و نمی‌کند و همیشه بی‌پول، مریض، گرفتار است و از درودیوار برایش می‌بارد.
اکنون، واقعا انتظار رفتار انسانی از او ندارم که کسی که با خدا سر جنگ دارد و به رغم همه شدائد، از رو هم نمی‌رود، دیگر به هیچ اخلاق و وجدانی پایبند نیست که بخواهم بر اساس آن، انتظار داشته باشم درست عمل کند.
کار خیر هم اول آسان می‌نماید، اما گرداب‌ها دارد. فتامل.

تکنولوژی و معنا (تمنا)

27 Dec, 07:20


دکتر ک از اکابر مدیریت فناوری، صاحب مقالات و کتب و شرکت و ال و بل با سابقه دوستی ده‌ساله.

آبان تماس گرفتم که پس از مدت‌ها، ملاقاتی کنیم. استقبال کردند و خارجه تشریف داشتند. وعده کردند پس از بازگشت. پس از بازگشت، منشی‌شان تماس گرفت و موعدی گذاشتیم در یک روز کاری. شب قبلش، لغو کردند با عذرخواهی که مذاکرات افزایش سرمایه است، دکتر مجددا سفر دارند و سه هفته بعد در خدمتیم. دوباره دیروز منشی تماس گرفته که جلسه ضروری دارند و لغو است. و طرفه آنکه باز دارد از من درباره وقت‌های آزادم می‌پرسد. گفتم برای قراری که قرار است لغو شود، قرار می‌گذارید؟

در پی‌وی معترض شدم که یعنی طی دو ماه، نیم‌ساعت وقت ندارید یا اینکه من بی‌ارزشم و استقبال‌تان ریاکاری بود. فرمودند صدوپنجاه نیرو معطل مذاکرات‌اند و یک قرار خصوصی منطقا و معقولا اولویت ندارد. ظاهرا معتبر است و لابد باید شرمسار شوم. اما ماجرا چنین است:

این کلام نمونه آشکاری است از مغالطه دوراهی کاذب: یا به قرارم با یاسر می‌رسم یا به نان صدوپنجاه کارمند. آیا واقعا راه سومی نیست؟

گفتم اگر قرار با من خصوصی است، خیلی اشتباه کردید که در ساعت کاری گذاشتید. می‌آمدید ویلای من؛ می‌آمدم ویلایتان؛ شبی می‌رفتیم کافه؛ سر گذر؛ ارض الله واسعه.

اما بدتر آنکه بار اول که لغو شد و گفتید سرشلوغیم، دیگر چرا دوباره خبط کردید؟ مدیریت زمان ندارید و مدعی مدیریت شرکت و فناوری هستید؟

دیگر اینکه چرا در نقش قربانی فرورفتید؟  سر بالا بگیرید و بگویید ناتوانم در مدیریت قرارهایم.

دیگر اینکه رفته‌اید ذیل هلدینگی بدنام شرکت زده‌اید؟ مگر ده پانزده نفر را ندیدید که رسما و غیبا تیر خوردند از حضرات؟ خود مرا دیدید که جستم و برایتان کامل تعریف کرده‌ام. باز بوی پول پولشویی و رانت و ربا به بینی شریف‌تان خورد، سرمست شدید و خود و صدوپنجاه نفر را دارید به فنا می‌دهید؟

و حقیقت این است: از من، بوی پول کثیف نمی‌آید، پس اولویت آخرم در قرارها. دیگر تمایلی ندارم ببینم‌تان و اگر در ایونتی یا مجمعی هم را دیدیم که راسته کوچک است و خواهیم دید، نه تمجید کنید و نه حتی تحویل بگیرید که همه ریاست.

دغل‌کاران‌اند گرد شیرینی. حکمت همان است که بود: ذرهم یخوضوا و یلعبوا در شوآف بزرگ اکوسیستم استارت‌آپی و هایتک ایران. هورا.

این است حال ما سبک‌بالان ساحل‌ها در پشت کوه‌های آبعلی. بیش باد و مدام باد.

تکنولوژی و معنا (تمنا)

24 Dec, 09:32


از روزی که سنتور را شروع کردم، در پی چنین چیزی بودم: پرده‌گردانی‌های پیاپی و در ادامه، آهنگسازی بر
این اساس. آن را "گام‌گذر" می‌نامم.

با مرکب‌نوازی تفاوت دارد: در مرکب‌نوازی، یک یا دو لحظه تغییر گام داریم؛ در اینجا، گام مدام عوض می‌شود. آنقدر متعدد و سریع که قبلی هنوز دریافت و هضم نشده، بعدی رخ می‌دهد.

کار زیادی در پیش دارم:
تقویت و تکمیل حفظیاتم از رپرتوار موسیقی ایرانی؛
شناخت ریتم‌ها و پاساژهای پرتکرار؛
تکمیل نظریه موسیقی؛
تمرین آهنگسازی؛
تربیت نفس که عجله و نخوت و حسد به بادم ندهد و ...

با تشکر ویژه از استادانم جناب غلامرضا مشایخی و جناب محسن حسینی.

تکنولوژی و معنا (تمنا)

24 Dec, 06:59


دوستان عزیز،
پدری والد چهار فرزند نوباوه دچار بیماری شده و در بیمارستان بستری است. کسب‌وکارش که دست‌فروشی بوده، مختل شده. اکنون هم برای هزینه‌های زندگی خانواده شش‌نفره و هم برای هزینه‌های بیمارستان نیازمند‌کمک‌ایم.

اگر نیت خیر دارید یا اموال خیر نزد شماست، به این حساب واریز فرمایید:
6104 3386 4463 1653
به نام عمه بنده، خانم فائزه خوشنویس

فاستبقوا الخیرات

تکنولوژی و معنا (تمنا)

22 Dec, 06:15


وداع با زن ایرانی

هر آنچه می‌نویسم درباره "نرم" زنان ایرانی یا زن ایرانیِ "نوعی" از طبقه متوسط است. به قول وبر، درباره ایده‌آل تایپ زن طبقه متوسط ایرانی که در دوره پهلوی اول ظهور کرد و به مرور تثبیت شد. اختصارا، می‌نویسم "زن ایرانی".

زن ایرانی طلب عالم و آدم و خصوصا پدرش را از پارتنر یا همسرش دارد. معمولا، دچار ددی ایشو است. عمیقا دوروست و به ظاهر می‌گوید خواهان برابری است، اما صبح نفقه و پول توجیبی می‌خواهد، ظهر مهر اجرا می‌گذارد، عصر لاف فمینیستی می‌زند و شب هدیه پیش از تخت‌خواب می‌خواهد. گویی خودش ارضا نمی‌شود و تنها به مردش سرویس اجباری می‌دهد.

زن ایرانی بی‌عار و گداست: مردش را ای‌تی‌ام‌ می‌بیند. مرد را برده‌ای می‌داند که هم باید کار کند، هم مهمانی‌های مسخره بیاید، هم در تخت‌خواب عالی باشد، هم ناز بکشد، هم مهر بدهد و هم هیچ‌وقت خسته نباشد یا ترومایی نداشته باشد.

اگر اندکی زیبارو باشد یا هنری بلد باشد یا مدرک دانشگاهی داشته باشد که دیگر هیچ؛ خدا را بنده نیست و قیمتِ بودنش ده برابر می‌شود.

اگر هم صریحا طلب نکند، به حساب‌تان می‌گذارد و هنگام دعوا و مشاجره که بالاخره پیش می‌آید، صورت‌حسابی بلندبالا جلویت می‌گذارد که شامل قیمت تمامی مراحمش است حتی لبخندی که زده یا چتی که لطف کرده سین‌کرده رها نکرده و پاسخ داده.

عاشقان سینه‌چاک می‌خواهد و شهرآشوب هم هست. ماسک عاشقی می‌زند، اما حقیقتا عاشق نمی‌شود که خودشیفته است و قابلیت عشق‌ورزی ندارد. بی‌شرم و بی‌حیا و سلیطه و گستاخ است. جرات داری بگو بالای چشمت ابروست تا چشمت را از حدقه درآورد. پای همین پست و بابت همین پست خواهد کرد.

تف به روح نرم زن ایرانی از طبقه متدسط، به پدر بی‌رحم و تروماسازش، مادر بدآموزش، خواهر هفت‌خطش و دوستان بدکارش.

زن ایرانی را رها کردم که دردسر است. با اقوام مختلف دمخور بودم؛ عرب‌ها و ترک‌ها کلا به کنار؛ از میان غربی‌ها، ایتالیایی‌ها و اسپانیایی‌های ساحل شمالی مدیترانه خوب‌اند و از شرقی‌ها، کره‌ای‌ها. در میان ایشان، خواهم جست.

پیش‌ترک که نقدی کرده بودم، چند زنک پستم را فوروارد کرده بودند با این توضیح که خوشنویس عقلش زائل شده. عدو هم نادانی‌اش را نشان داد و هم سبب خیر شد و دوستان جدیدی یافتم. باز هم خواهند کرد و مهم هم نیست‌.
ذرهم یخوضوا و یلعبوا.

اگر زن‌اید و حقیقتا و در باطن، طلبکار و پرمدعا و دورو و نارسیسیست و چیزهایی که گفتم نیستید، تبریک به شما و آزرده نشوید که تارگت نقد من نبودید. اگر مردید و زن یا پارتنری از دسته اخیر دارید، دورش بگردید و هرگز رها نکنید که دری نادر است در ایران آغاز سده پانزدهم. نه که اصلا نباشد، اما تخمش را ملخ خورده و به راحتی یافت نمی‌شود.

تکنولوژی و معنا (تمنا)

21 Dec, 16:24


دین اسلام از مسلمانِ مومن چه می‌خواهد؟

آیات آغازین سوره بقره گویی خلاصه حالت یک مومن است:

الم
این کتاب، شکی در آن نیست.
در آن، راهبری‌ای برای پارسایان است.
کسانی که به غیب ایمان دارند و نماز را به پا می‌دارند و از آنچه به آنها می‌دهیم، انفاق می‌کنند.
و کسانی که به آنچه به تو نازل شده و آنچه پیش از تو نازل شده، ایمان دارند.
آنها بر راهبری‌ای از جانب پروردگارشان‌اند و آنها شکوفایند.

پس، برای راهبری شدن و شکوفا شدن، باید چنین بود و چنین کرد:
پارسایی؛
به پا داشتن نماز (که چیزی فرای خواندن نماز است)؛
انفاق کردن؛
ایمان به غیب یعنی اموری که نمی‌دانیم و نمی‌بینیم، اما هستند؛
ایمان به آسمانی بودن قرآن؛
ایمان به آسمانی بودن وحی به پیامبران پیشین.

این عصاره دین اسلام است؛ سهل ممتنع. درباره هر یک خواهم نوشت.

پ.ن.: عکس از کتابت خطی جدم حاجی‌باشی خوشنویس است، مربوط به ۱۲۰ سال پیش.

تکنولوژی و معنا (تمنا)

20 Dec, 23:49


در باب حدیث # ۱

پیش‌تر، گفتم که دین اسلام عبارت است از قرآن و سیره پیامبر و اهل بیت. حال، آشکارا و مبتنی بر تاویل متقن، می‌گویم که اهل بیت که بر اساس قرآن، تطهیر شده‌اند، منحصرند در علی و فاطمه و فرزندان بلافصل‌شان و سایر ائمه شیعه، همچنانکه برترین محققان تاریخ شیعه چون مدرسی طباطبایی تحقیق کرده‌اند، "علمای ابرار" بودند و خود را امام یا یکی از اهل بیت نمی‌خواندند.

و احادیث که منبریان به آنها استناد می‌کنند و سنت حدیثی شیعیان دچار سه ضعف‌اند: اول اینکه اکاذیب بسیار به آنها راه یافته، به نحوی که می‌توان گفت هر حدیثی که شنیدید، کذب است، مگر اینکه خلافش ثابت شود و بنا بر صحت نیست.

دوم اینکه تک حدیث از سیاق و کانتکست کنده شده و حتی اگر از پیامبر و اهل بیت باشد، اگر پس و پشتش و سیاق صدورش مشخص نباشد، قابل فهم نیست و اهل هرمنوتیک به خوبی ابن نکته را می‌دانند.

سوم اینکه فهم امری تاریخی است و معنا و مفهوم واژه‌ها در طول زمان دگرگون می‌شود و مثلا، چنین نیست که عرب جاهلی "عقل" و "جهل" را چنین می‌فهمیده که امروز می‌فهمیم. پس باید درکی سیاقمند و تاریخی از حدیث داشت که حضرات ندارند. و این نکات را باز خواهم کرد به یاری خدا.

اما مختصر اینکه با بررسی بسیار، دریافته‌ام که باید سیره خواند و نه حدیث منفرد و برترین کتب سیره که می‌شناسم و تنها از آنها روایت خواهم کرد و تنها درباره حدیثی که در آنها باشد، بحث می‌کنم، عبارت‌اند از: سیره ابن اسحاق (نوشته‌شده در ابتدای قرن دوم هجری)، سیره ابن هشام (نوشته‌شده در پایان قرن دوم) که خلاصه سیره ابن اسحاق است و طبقات الکبری ابن سعد (نوشته‌شده در ابتدای قرن سوم). پس، هر کس حدیثی برایم بخواند از کتب دیگر ولو از کافی یا خصال یا امالی یا بحار، اعتنا نخواهم کرد و معتبر نخواهم دانست و دلیل فنی دارم که شرح خواهم داد.

و از مومنان حقیقت‌جو نیز می‌خواهم خود این سه کتاب را ببینند و تا حد امکان بخوانند. و البته نه اینکه هر چه در آنهاست، بی‌تردید صادق است، اما کذب و جعل کمتر به آنها راه یافته.

و همواره سیره و نیز قرآن را سیاقمند و تاریخی بخوانید و البته این کاری دشوار است. سعی‌تان مشکور.

تکنولوژی و معنا (تمنا)

20 Dec, 13:41


سال هشتادوسه در پژوهشکده خودرو، سوخت و محیط زیست در دانشگاه تهران کار می‌کردم. پروژه من پیش‌بینی وضعیت آلودگی هوا بر اساس مدل‌های مبتنی بر سری‌های زمانی بود‌. تکنیک آماری نسبتا سرراست بود و داده‌های محرمانه دو سال از بیست ایستگاه در تهران در دست من.

مطالعات کاملا آشکار بود: آلودگی هوای ناشی از بنزین و گاز خانگی از جنس مونوکسیدکربن و ناکس است. مونوکسیدکربن بی‌رنگ است و ناکس در ترکیب با ازن زیر نور خورشید، فامی بین خاکستری و بنفش می‌دهد. یعنی رنگ آسمان تهران در روزهای آلوده و وارونگی.

اما گوگرد که کمی در گازوییل و بیش از همه در مازوت است، آلودگی زرد یا سبز تیره می‌دهد؛ یعنی رنگی که این روزها در شهر می‌بینید. من آبعلی زندگی می‌کنم و آسمان را همیشه آبی نزدیک به لاجوردی می‌بینم. وقتی به تهران می‌آیم، از پردیس که رد می‌شوم، ابر دود را می‌بینم. اگر خاکستری-بنفش باشد، ناشی از بنزین و مربوط به پدیده وارونگی است. اگر زرد-سبز تیره باشد، مربوط به مازوت نیروگاه تهران است و پریروز بوی گوگرد را حتی می‌شد استشمام کرد. سردرد گرفتم و در اولین فرصت، برگشتم.

دروغ می‌گویند که نان‌شان در دروغگویی است.

تکنولوژی و معنا (تمنا)

17 Dec, 08:26


چرا مسلمان‌ام؟

گفته‌اند که یاسر مانیک شده یا اسکیزوفرن و کم مانده ادعای نبوت کند یا خودکشی خواهد کرد یا به کودکی‌اش برگشته و چه و چه.

هیچ‌یک نیست و چنین است: سال‌ها حکمت‌های شرق و غرب و باستانی و معاصر را خوانده‌ام و به کار بسته‌ام. هنگامی که از سال ۹۸ و خصوصا در سال ۴۰۰، زندگی‌ام ویران شد، حکمت‌های جدیدی را خواندم و به کاربستم از تائو گرفته تا عرفان ایرانی تا نوروساینس تا اکت و غیره و ذلک. اما هیچ‌یک به اندازه برخی از آیات قرآن با تجربه زیسته‌ام انطباق نداشتند. مانند معیشت ضنکی که در پی عدم ذکر خدا تجربه کردم و اطمینانی که پس از توبه و ذکر خدا حاصل شد و موارد متعدد دیگر.

اکنون مسیر اندیشه‌ام چیزی است که آن را "استنباطِ بهترین پوشش" می‌نام یعنی inference to the best coveregae.
حکمتی را برتر از همه می‌دانم که بیش از همه تجارب زیسته‌ام را پوشش دهد و در بر گیرد.

فی‌الحال قرآن چنین می‌کند؛ پس به خدای قرآن ایمان دارم و چنین استقرا می‌کنم که آیاتی را هم که تجربه نکرده‌ام، صادق‌اند.
تا روزی که قرآن کار کند، ادامه می‌دهم و اگر روزی کار نکرد، رها خواهم کرد که این شیوه همیشگی زندگی‌ام بوده. و تا کار می‌کند، هم در عقیده و هم در عمل و شریعت، مطیع قرآن و سیره خواهم بود.

چنین است و داستا‌ن‌های دیگری که بافته‌اند و می‌بافند، دروغ و از ظن خویش یار شدن‌اند.

تکنولوژی و معنا (تمنا)

21 Nov, 01:11


در شبی خفته، مردم باز برای بار سی‌ام
صاحبم گفت وای این دیگر چیست

مردمان را چشیده‌ام صد بار
هر یکی را نهایتا، مرگی است

و اگر عبور از زهدان را اعتباری دگر دانم
آدمی‌زاد را مرگی و مرگی است

گفتمش هیچ شگفتی نیست در کار
که مرا هر روز هست مردن‌ها

و فقط از سر خلاصه کردن بود
که سه هزار مرگ را شمردم سی


استقبال از شاهکار بیژن الهی، "چه خبر؟ مرگ عالَمی تنها"
با صدای محسن نامجو بشنوید

اول آذر ۱۴۰۳

تکنولوژی و معنا (تمنا)

20 Nov, 23:50


شکر خدا، در این لحظه تحت ولایت هیچ ربی من دون الله و در قرارداد با هیچ فرد حقیقی‌ای نیستم که از اندیشکده رستا هم خارج شدم.

تا کنون، حدود سی بار پوزیشن شغلی‌ام را عوض کرده‌ام و البته هیچ وقت به خاطر پرفورمنس پایین، اخراج نشده‌ام. همیشه دلیل این بوده: کارفرما/مدیرم یا حکمت و فره کافی نداشته یا پول نداشته یا هیچکدام را نداشته. در مواردی، علاوه بر این، اموال حرام در کار بوده یا جور حکومت جور.

عهد کرده‌ام که از این پس، یا به کل فریلنسر باشم؛ یا بیزینس‌لاین منیجر باشم ذیل مدیری فردادتر از خودم یا مدیرعامل یا رییس هیئت مدیره. اگر قصد کار واقعی دارید و اموال‌تان هم پاک است، برای چنین پوزیشن‌هایی با من تماس بگیرید.

و نیز قصد دارم کتاب‌های ننوشته‌ام را بنویسم که حدود ده جلد خواهد بود؛ و سبک خاص کوچینگ مورد نظرم را توسعه دهم؛ و نیز قرآن را به پارسی‌ای شیرین ترجمه کنم، به نحوی که از خطاهای متعدد مترجمان قبلی به دور باشد؛ و نیز قصد تجدید فراش دارم؛ و نیز می‌خواهم یک (بلکه چند) کسب‌کار اجتماعی راه بیندازم و در حال تنظیم پیچ‌دکم. در پست‌های بعدی، درباره هر یک توضیح بیشتری خواهم داد.

دعا کنید که توفیق یابم.

تکنولوژی و معنا (تمنا)

20 Nov, 20:00


من باب مقدمه بگویم که انتشار فیدبک فنیِ انتقادی در محیطی عمومی هرگز مصداق غیبت نیست و هنگامی که فرد مظلوم واقع شده باشد، کاملا مشروع است.

حالا ماجرا چیست؟
در موسسه‌ای کار می‌کردم و در مقام مدیر امور راهبردی، یک برنامه ترنزیشن سازمانی تنظیم کردم. چند هفته بعد، مدیرعامل با خوشنودی خبر داد که قاف از شرکت ایلیا محصولی فوق‌العاده دارد در قالب کوچینگ سازمانی و خودش کوچ مدیرعامل خواهد شد و کاف کوچ دو مدیر ارشد سازمان خواهد شد تا به ترتزیشن کمک کنند.

گفتم باشد و چاره‌ای هم نبود که وقوف پس از وقوع بود. کوچینگ مدیرعامل و دو مدیر ارشد ۸ ماه ادامه داشت، کلا بی‌حاصل. می‌دانید چرا؟ چون نه قاف و نه کاف پیش من نیامدند که بپرسند برنامه ترنزیشن چیست و هیچ هدفگذاری‌ای برای سرویس کوچینگ انجام نشد. در نتیجه، هیچ شاخص عملکردی‌ای وجود نداشت که تغییرات آن را بشود سنجید و کارآمدی سرویس کوچینگ را ارزیابی کرد.

پس از ۸ ماه، سرویس کوچینگ را برای من هم خریدند. ۶ ماه بعدی، قاف نمی‌آمد و کاف کوچ من و دو مدیر ارشد مذکور بود. اولین بار که کاف را دیدم، گفتم درباره امور موسسه صحبت کنیم یا درباره حالات شخصی‌ام. گفت این دو مرتبط‌اند؛ از خودت بگو و اگر حال خودت بهتر شود، به سازمان هم کمک می‌شود. گفتم باشد و کاف اسما کوچ سازمانی‌ام بود و عملا تراپیستم. بسیار باسواد و تیز است و تراپیستی عالی در مکتب اکت. به بهبود حالم کمک زیادی کرد و بارها تشکر کرده‌ام، اما این سرویس ربطی به سازمان و ترنزیشنش نداشت. نتیجه آنکه پس از ۱۴ ماه، سرویس گرانقیمت کوچینگ سازمانی ایلیا با همه دبدبه و کبکبه‌اش عملا کمکی به موسسه نکرد و راحت بگویم مفت نمی‌ارزید.

در مقام مدیر راهبردی، جلسات مداومی با مدیرعامل داشتم. روزی گفتم ما مشتری بسیار بدی هستیم، چون شاخصه عملکردی برای سرویسی که خریدیم، ست نکردیم و حالا هم نمی‌توانیم به قاف ثابت کنیم سرویس بی‌اثرش را گران فروخته و البته مشاوران و کوچ‌ها در قالب کردن سرویس‌های قلابی‌شان استادند. مدیرعامل تایید کرد.

کماکان کاف می‌آید و می‌رود و موسسه شارژ می‌شود. صد سال دیگر هم برود و بیاید، کمکی به موسسه نخواهد شد. سخنوری و شیک‌پوشی نان و آب نمی‌شود.

نتیجه چیست؟ اولا، گول ظاهر شیک و گرافیک زیبا و سخنوری را نخورید و اگر سرویسی می‌خرید، حتما برایش هدفگذاری شاخص‌محور داشته باشید و در قرارداد هم بیاورید تا بتوانید خر مشاور را بگیرید و بگویید این همه آمدی و رفتی چه شد؟
ثانیا، از شرکت‌های دوست سرویس نخرید تا در رودربایستی نمانید و در باتلاق فرونروید. ثالثا، اصلا و اصلا سراغ سرویس کوچینگ سازمانی ایلیا نروید که گنجشک رنگ می‌کنند، جای قناری می‌فروشند.

قاف و کاف و نیز، دوست عزیزم، مدیرعامل ایلیا! من خودم دوره تفکر راهبردی و حل مسئله برگزار می‌کنم و تجربه کوچینگ دارم. دست کم، من یک نفر را نمی‌توانید رنگ کنید. روزی که مدیرعامل به واسطه دوستی‌های پیشین و از روی اعتماد سرویس‌تان را می‌خرید، به من نگفت و گرنه چنان قراردادی با ایلیا می‌بستم که محصول قلابی‌تان رسوا می‌شد و اکنون یا سرویس افکتیو گرفته بودیم یا یک پرونده حقوقی عالی داشتیم در باب عدم انجام تعهدات.

وای بر کم‌فروشان. راسته کوچک است مدیرعامل ایلیا. موقعیت را دریاب و قاف و کاف را زیر سوال ببر تا بیش از این، بی‌آبرویی برای ایلیا نسازند به جای پول و دستاورد.

تکنولوژی و معنا (تمنا)

16 Nov, 15:31


همکاری‌ام با موسسه نوید به پایان رسید. خیر پیش راه دوستانم در این موسسه.

از این پس، در کنار همکاری با اندیشکده رستا و ترجمه و تالیف به شیوه سابق، کوچ خواهم بود. شیوه کوچینگم آمیزه‌ای ایدیوسینکرتیک از تفکر راهبردی، سوشال لیدرشیپ، رویکرد اکت و عرفان ایرانی خواهد بود.

حق‌الزحمه مالتیپل‌پرایسد است: هفتصد تومان برای تیم‌ممبرها و سینیورها، یک میلیون برای مدیران میانی و لیدها و بیشتر برای مدیران ارشد بسته به توافق برای هر ساعت. هر کس توان پرداخت ندارد، تخفیف خواهد گرفت تا حداکثر، صددرصد. به شیوه استادان کهن، هدیه هم به جای پول قبول می‌کنم از هرچه که تمایل دارید و در دسترس‌تان است.

در کوچینگ، خودآموز بوده‌ام، تجربه کرده‌ام و کتاب هم ترجمه کرده‌ام. شیوه‌ام ترکیبی و بدیع است، در حال نگارش متنی در این زمینه‌ام و ایده‌های اصلی آن را به متخصصان پیشرو کوچینگ عرضه کرده‌ام، پسندیده‌اند.

اگر تمایل به بهره‌گیری از این شیوه دارید، پیام بدهید یا زنگ بزنید.
09128159512

تکنولوژی و معنا (تمنا)

12 Nov, 15:33


چهار سوگیری شناختی نفس بسیاری از ایرانیان را بریده. بسیاری از ما دست کم درگیر یکی از اینها هستیم و شگفت‌انگیز و گاه تناقض‌آمیز اینکه برخی از ما همزمان درگیر دو یا سه مورد از سوگیری‌های فهرست زیریم:

۱. هرچه قدیمی (مثلا، اسلامی یا باستانی) است، عالی و بی‌نقص است و باید بی‌تغییر حفظ شود‌.
۲. هرچه قدیمی است، پست و منسوخ و خرافه است و باید دور ریخته شود.
۳. هرچه مدرن است، عالی و بی‌نقص است و باید بی‌نقادی پذیرفته شود.
۴. هرچه مدرن است، شر و شیطانی است و باید از آن پرهیز کرد.

هر چهار مورد ناشی از علاقه مغز ما به راه‌حل‌ها و دستورالعمل‌های ساده و بی‌قیدوبند است و ناشی از درک نکردن پویایی اندیشه، معرفت و فناوری. حال آنکه داستان‌هایی که قیدوبند و مدالیته ندارند، نوعا نادرست‌اند؛ همیشه "ولی"، "اما"، "اگر"، "به جز"، "در فلان و بهمان حالت"، "به این شرط که" و غیره و ذلک وجود دارد.

تو خود حدیث مفصل بخوان.

تکنولوژی و معنا (تمنا)

10 Nov, 04:03


گاه می‌پرسند چه بر سرت گذشت که چنین شد و گاه می‌گویند داستانش را بنویس. رمانی نیمه‌کاره دارم به نام "هوا" که ماجرایی است که از سر گذرانده‌ام. پیرنگ خطی‌اش چنین است و البته هوا به این شکل جریان پیدا نمی‌کند:

بهمن ۱۳۶۱: متولد شدم
مهر ۱۳۷۲: شروع تحصیل در مدرسه علامه حلی
پاییز ۱۳۷۲: شروع حفظ کردن قرآن
زمستان ۱۳۷۴: شرکت در کلاس‌های مفاهیم قرآن
۱۳۷۶ تا ۱۳۸۲: مطالعه مفصل ادبیات فارسی، زبان عربی، تاریخ، علوم قرآن و حدیث
۱۳۷۹ تا ۱۳۸۳: تحصیل در کارشناسی مهندسی مکانیک
۱۳۸۲: شروع مطالعه نظام‌مند فلسفه
۱۳۸۳: آغاز دوره‌ای شدید از افسردگی، خصوصا پس از ناکامی در مهاجرت برای ادامه تحصیل در مهندسی
۱۳۸۴ تا ۱۳۸۷: تحصیل در کارشناسی ارشد فلسفه علم
پاییز ۱۳۸۴ تا بهار ۱۳۸۶: تدریس قرآن در راهنمایی علامه حلی
بهار ۱۳۸۶: تثبیت تدریجی الحاد
پاییز ۱۳۸۶: تولد تدریجی مختال فخور
پاییز ۱۳۸۷ تا بهار ۱۳۸۸: تحصیل نیمه‌کاره دکترای فلسفه
تحلیلی
۱۳۸۳ تا ۱۳۸۸: فاصله گرفتن تدریجی از جمهوری منافقان مسلمان
بهار ۱۳۸۸: انتشار اولین کتاب
آبان ۱۳۸۸ تا مرداد ۱۳۸۹: آشنایی با همسر سابقم تا ازدواج
۱۳۹۲ تا ۱۳۹۶: تکاپو برای مهاجرت از ایران برای ادامه تحصیل
۱۳۹۳: تغییر حوزه مطالعاتی از فلسفه تحلیلی به فلسفه تاریخی‌انگار آلمانی-فرانسوی به مطالعات علم و فناوری و نهایتا، به تاریخ اجتماعی فناوری در ایران
زمستان ۱۳۹۵: آغاز تحصیل دوباره در دکترای فلسفه علم و فناوری در ایران
زمستان ۱۳۹۶: استعفا از معاونت علمی؛ آخرین سمت: مدیر تدوین سیاست‌ها در مرکز فناوری‌های همگرا
بهار ۱۳۹۷: سه هفته در بن به عنوان دانشجوی دکترای شرق‌شناسی؛ موضوع تحقیق: تلگراف در ایران دوره قاجار؛ رها شدن همیشگی از وسوسه مهاجرت: تنها در وطنم عزت نفس دارم و تنها با مردم خودم همداستانم
خرداد ۱۳۹۷ تا خرداد ۱۳۹۹: زتدگی در خانه‌باغی در دماوند
تابستان ۱۳۹۷: شروع یادگیری سنتور؛ تبدیل تدریجی از فیلسوف-مهندسِ اصل‌موضوع‌زده به هنرمند بداهه‌پرداز
زمستان ۱۳۹۷ تا تابستان ۱۳۹۸: نوشتن بهترین کتابم تا کنون و آخرین
تالیفم: نبرد سیم‌ها
پاییز ۱۳۹۸: آغاز دوره قبض و برزخی ۵ ساله
خرداد ۱۳۹۹: بازگشت به تهران و خریدن آپارتمانی که در عمل، شر شد
پاییز ۱۳۹۹: شروع دستیاری و نتورکری مدیرعامل فناپ
فروردین ۱۴۰۰: نابودی رابطه با همسر سابقم پس از ۷ سال کشمکش تدریجی
خرداد ۱۴۰۰: استعفا از فناپ پس از دو ماه کشمکش
تیر ۱۴۰۰: اسلام آوردن دوباره پس از ۱۴ سال
مهر و آبان ۱۴۰۰: یک رابطه عاشقانه کوتاه؛ دلیل جدایی: فاصله سنی زیاد
آبان ۱۴۰۰: ثبت رسمی طلاق از همسر سابقم
اسفند ۱۴۰۰: بازگشت به دماوند و شروع تراپی در کوچه‌باغ‌های احمدآباد
خرداد تا آبان ۱۴۰۱: افسردگی شدید تا سرحد تصمیم به خودکشی
بهمن ۱۴۰۱: جابه‌جایی به آبعلی
اسفند ۱۴۰۱: آغاز دوباره کار کردنِ منظم
خرداد ۱۴۰۲: چپ کردن در جاده بهشهر به گرگان؛ به چشم دیدن مرگ
تابستان تا زمستان ۱۴۰۲: سرگشتگی و تنهایی محض؛ تنها همدم: سنتور
اسفند ۱۴۰۲: شروع جلسات تراپی جدید با پنجمین تراپیست
فروردین ۱۴۰۳: رهایی از غم طرد عاطفی پس از سه سال زجر کشیدن
اردیبهشت ۱۴۰۳: کشتن سوپراگوی پرفکشنیست پس از ۶ سال جنگ و کشمکش درونی
اردیبهشت تا مرداد ۱۴۰۳: تلاش و گفتگوی پیاپی برای یافتن معشوقی جدید
مرداد ۱۴۰۳: نامزدی
شهریور ۱۴۰۳: ویرانی دوباره و شدیدتر روابط شخصی با نامزد و برادر؛ استیصال
مهر ۱۴۰۳: غلبه بر مختال فخور و موحد شدن
مهر ۱۴۰۳: مردن قبل از مردن و زندگی در شانی آخر

اکنون چون کودکی ذوقمرگم؛ کم می‌خورم و کم می‌خوابم و از لحظات بیداری‌ام، لذتی سرشار می‌برم.

نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود
مزد آن گرفت جان برادر که جان کند

برای من شده، برای شما هم می‌شود، اگر بخواهید.

تکنولوژی و معنا (تمنا)

06 Nov, 04:52


دو کار خیر پیش روی شماست:

تامین هزینه‌های درمان خانمی که به دلیل نیاز به پروتز پا، خانه‌نشین شده.

کمک به تامین هزینه‌های یک خانم شاغل سرپرست خانوار

فاستبقوا الخیرات
اگر نیتی اختصاصی برای یکی از دو مورد دارید، اشاره بفرمایید.
لطفا خیرات را به این شماره کارت واریز کنید:
6219861080174054
به نام یاسر خوشنویس. تجمیع می‌کنم و برایشان می‌فرستم.

تکنولوژی و معنا (تمنا)

05 Nov, 13:13


و گفته‌اند که ماجرای آهو دریایی آن گونه نبوده و چنین و چنان بوده. در این مواقع، بسیاری از مواجب‌بگیرانِ جهاد تبیین دست به کار می‌شوند و الحق توانمندند در فتنه‌انگیزی. و گیرم که راست بگویند. پس جمله آخر پست قبلی را چنین تغییر می‌دهم و بقیه کلام همان است که بود:

زنده باد دختر گمنامِ مظلوم در ویدئوی بالا؛ و هر چه بتوانم در پشتیبانی از او و هر دختر دیگری که به نام اسلام و حجاب بر او ستم می‌شود، انجام خواهم داد.

و رحمت خدا بر مهسا امینی و امثال او که بیگناه کشته شدند و چه بسا بای ذنب قتلت درباره آنها نیز باشد که زنده به گور کردن دختران اشکال گوناگون دارد.

تکنولوژی و معنا (تمنا)

04 Nov, 10:12


هرچه در قرآن کاویدم، عبارتی که بگوید عموم زنان مسلم (به جز زنان پیامبر) باید موهای خود را بپوشانند، نیافته‌ام و تا آنجا که متون تاریخی را دیده‌ام، عموم زنان مسلمان در زمان پیامبر ملزم به پوشاندن بدن به جز وجه و کفین نبوده‌اند و هیچ موردی را از حد یا تعزیر برای نپوشاندن موها، در عصر پیامبر یا در حکومت حضرت علی ندیده‌ام.

حد وجه و کفین بعدا ساخته شده و آزار دادن مسلمانان برای محجبه شدن بدعت منافقان جمهوری اسلامی است. اینها مصداق بارز این آیه‌اند: الذین یصدون عن سبیل الله و یبغونها عوجا. و بسیاری از مردم حق دارند که می‌گویند اگر اسلام چیزی است که این فقهای اسمی می‌گویند، از اسلام رویگردانیم. من هم از اسلام جمهوری اسلامی تبری می‌جویم و البته اسلامی که در قرآن و سنت است، چیز دیگری است.

و هر کس که مدعی ظلم‌ستیزی است و خواهان کمک به فلسطین و لبنان است و فریاد وامظلوما سر می‌دهد و از موشک‌پرانی دورویان خشنود است، اما به عمل یا به زبان یا دست به دل، پشت آهو دریایی و امثال او درنمی‌آید، دروغگو و ریاکار است و حنایش پیش مردم رنگی ندارد. الفتنه اشد من القتل.

زنده باد آهو دریایی؛ و هر چه بتوانم در پشتیبانی از او و هر دختر دیگری که به نام اسلام و حجاب بر او ستم می‌شود، انجام خواهم داد.

تکنولوژی و معنا (تمنا)

02 Nov, 21:22


چنین آمده که "گفتار پاک به سویش بالا می‌رود و عمل صالح بالایش می‌برد". از استادم پرسیدم: عمل صالح چیست؟ گفت هر آنچه صلح برقرار کند.

پس، صلح برقرار کنید میان خودتان و خودتان؛ و میان خودتان و خدایتان؛ و میان خودتان و دیگران.
و میان دیگران و خودشان؛ و میان دیگران و خدایشان؛ و میان دیگران و دیگران.

و هر که در آتش جنگ می‌دمد، به موشک و جنگنده‌اش می‌نازد و از صلح گریزان است، هر که باشد، صالح نیست و چنین نیست که در هر جنگی، حتما یکی حق است و دیگری باطل؛ چه بسا هر دو باطل و ظالم باشند و عمده جنگ‌هایی که می‌بینید، مشغول بودن ظالمان با ظالمان است.

پس، سازش بخواهید و سازش برقرار کنید، باشد که رستگار شوید.

تکنولوژی و معنا (تمنا)

01 Nov, 20:26


زندگی در دنیای دیجیتال،‌ چگونه؟
معرفی کتاب «ما کلان داده ایم، آینده جامعه اطلاعاتی»

📚 تا همین دو دهه پیش گردآوری، تحلیل و ذخیره‌سازی داده‌ها کاری زمان‌بر و پرهزینه بود. برای همین، برای پاسخ دادن به پرسش‌هایمان، تا جایی که امکان داشت، داده‌های کمی گردآوری می‌کردیم.

📚 امروزه، بسیاری از موانع موجود پیش پای گردآوری، تحلیل و ذخیرۀ مقادیر عظیم داده به‌شدت کاهش یافته است.

📚 ما می‌توانیم داده‌هایی بیشتر، اگرچه آشفته‌تر، گرد آوریم، به‌جای آنکه به مقادیری محدود از داده‌ها بسنده کنیم. درنتیجه، می‌توانیم با در دست داشتن حجمی بی‌سابقه از جزئیات به جهان بنگریم.

📚 «زاندر کلوس» و «نارت ویلارد» دو نویسنده هلندی سال 2014 کتابی با عنوان «ما کلان داده ایم، آینده جامعه اطلاعاتی» را نوشتند.
📚 این کتاب زمانی نوشته شد که تلفن‌های همراه هوشمند به تازگی روانه بازار شده بود و افراد سطح بالایی از اطلاعات دیجیتال را در فضای مجازی با دیگران به اشتراک می‌گذاشتند.

📚 گسترش ردپای دیجیتال به دنبال خود بحث‌های حکمرانی و حقوقی را در کنار چالش‌های اجتماعی به همراه داشته و همین موضوع سبب شده است «ما کلان داده ایم، آینده جامعه اطلاعاتی» همچنان اثری زنده و قابل کاربرد باشد.

📚 خوانندگان این اثر می‌توانند کسانی باشند که به مسائل مرتبط با هوش مصنوعی علاقه‌مندند و یا کسانی که بحث‌های مربوط به سیاستگذاری فضای مجازی را دنبال می‌کنند.

📚 «ما کلان داده ایم، آینده جامعه اطلاعاتی» در 224 صفحه با ترجمه «یاسر خوشنویس» توسط نشر «کرگدن» با قیمت 280 هزار تومان منتشر شده است. معرفی این کتاب را در پست بعدی با صدای «یاسرخو‌شنویس» مترجم این اثر می‌شنوید...

#معرفی_کتاب

کانال رسمی روزنامه دنیای اقتصاد👇
@den_ir

تکنولوژی و معنا (تمنا)

01 Nov, 06:12


از اول مهر که ایمان آوردم، روزگارم عجیب‌وغریب شده. هر روز، چیزهای جدیدی می‌یابم و می‌بینم.

از جمله چند روز پیش، سید روشن‌بینی مرا دید و در میان کلامش گفت: مادرت هنوز در اعماق قلبش با تو صاف نیست. بیشتر و بهتر محبت کن تا دلش را به دست آوری. گفتم چشم و چندان برایم عجیب نبود که همه فرزندان نوعا به پدرومادرشان بدهی دارند.

و بعد گفت شهاب‌نامی هست که نزدش کار می‌کردی و از تو ناراضی است. از حق‌الناس بترس که خدا از حق خودش می‌گذرد، اما از حق‌الناس نمی‌گذرد.

ماتم برد که بی‌مقدمه، نام شهاب جوانمردی را برده بود. راست می‌گفت. من با شهاب و تیمش مشکل داشتم و می‌پندارم که حق با من بود، اما هرچه بود، پشت درهای بسته در برجی در جردن رخ داد. تابستان ۱۴۰۰، خطا کردم و ماجرا را از سر آزردگی و خشم به فضای عمومی آوردم. اگرچه ماه پیش در دیرکتِ اینستاگرام از دکتر جوانمردی عذرخواهی کردم و او ظاهرا بخشید، اما این کافی نیست که خبطی که در جمع انجام شده، عذرخواهی‌اش هم باید در جمع باشد.

پس، ای شهاب جوانمردی! نزد همگان می‌گویم که من خطا کردم و موجب تخفیف شانت نزد اهالی اکوسیستم هایتک شدم. عذرخواهم. لطفا مرا ببخش که از سرگردانی روز قیامت می‌ترسم و اگر امروز به پایت بیفتم و عذر بخواهم، بهتر است تا آن روز. هر چه بگویی و بتوانم، انجام خواهم داد تا از من درگذری.

پاینده و برقرار باشی.

تکنولوژی و معنا (تمنا)

27 Oct, 07:23


و می‌پندارد که دانشی بینهایت دارد و یا منکر خداست یا خود را شریک خدا می‌داند در علم و می‌گوید در قرآن، خطا و تناقض هست.

و می‌پندارد که مهندسی بی‌نقص است و یا منکر خداست یا خود را شریک خدا می‌داند در خلق و می‌گوید جهان بد خلق شده و اگر به دست من بود، بهتر می‌ساختم.

و می‌پندارد زیباترینِ دختران است و یا منکر خداست یا خود را شریک خدا می‌داند در جمال و مدام سلفی می‌گیرد و شهرآشوبی می‌کند و عشاقش را به هلاکت می‌کشاند.

و می‌پندارد که سخاوتمند و روزی‌رسان است و زیاد می‌بخشد و یا منکر خداست یا خود را شریک خدا می‌داند در رازقیت و می‌گوید خدا به فلانی کم داده بود، من جبران کردم.

و می‌پندارد فرهمند است و راه انجام کارها را بهتر از همه می‌داند و یا منکر خداست یا خود را شریک خدا می‌داند در حکمت و می‌گوید امور جهان بد پیش می‌رود، اگر به دست من بهتر پیش می‌راندم.

و می‌پندارد مهربان‌ترین است و یا منکر خداست یا خود را شریک خدا می‌داند در رحمت و می‌گوید آیات خلد ظالمین در نار استعاری‌اند و از رحمت خدا بعید است که کسانی را در آتش جاودانه کند.

و می‌پندارد بهترین حاکم است و یا منکر خداست یا خود را شریک خدا می‌داند در حکم و می‌گوید سرنوشت آدمیان عادلانه نیست و اگر به دست من بود، بهتر حکم می‌راندم.

و می‌پندارد قدرقدرت است و هر چه بخواهد، می‌شود و یا منکر خداست یا خود را شریک خدا می‌داند در قدرت و می‌گوید آنکه را بخواهم بالا می‌برم و آنکه را بخواهم پست می‌کنم.

و می‌پندارد هر کاری می‌کند، عالی نیست و پرفکشنیست است و یا منکر خداست یا خود را شریک خدا می‌داند در علو و می‌گوید این جهان عالی نیست و می‌توانست بهتر از این باشد.

و می‌پندارد زندگی و مرگ آدمیان به دست اوست و یا منکر خداست یا خود را شریک خدا می‌داند در حیات و موت و می‌گوید فلانی زود مرد و هنوز باید زنده می‌ماند و بهمانی پیر و فرتوت یا بیمار لاعلاج است و بهتر است بمیرد.

و همگی هوی و هوس‌شان را اله خود قرار داده‌اند و همگی سرنگون خواهند شد. اگر خدا به واسطه اعمال‌شان بر آنها رحم کند، همینجا بینی‌شان به خاک مالیده می‌شوند و موحد خواهند شد و اگر خدا بر آنها غضب کند، خالد در آتش خواهند بود.

و همه اینها برای خداوند آسان است.
انه علی کل شیئ قدیر.

تکنولوژی و معنا (تمنا)

27 Oct, 03:58


🔷 یادداشت و مقالات

📚 "استارلینک: نسخه جدید بازی موش و گربه" 📚

🔹 یاسر خوشنویس؛ مدیر کارگروه حکمرانی

✍🏻 یک بازی موش و گربه جدید آغاز شد:
فیلتر در برابر فیلترشکن؛ فیلترگر در برابر فیلترگریز.
نسل‌های پیاپیِ ابزارهای فیلترینگ و نسل‌های پیاپیِ ابزارهای فیلترشکن به کار گرفته شدند. آخرین نسخه این بازیِ تکراری استارلینک است.

✍🏻 جرم‌انگاریِ استفاده از استارلینک کار ساده‌ای است؛ همچنانکه استفاده از ماهواره و تلگرام و مانند آن‌ها جرم انگاشته شد.
اما هنگامی که ۷۰ یا ۸۰ درصد از مردم یک جامعه مجرم انگاشته شوند و هنگامی که حکام و وزرای کشور خود در شبکه‌های اجتماعی فیلترشده صفحه رسمی دارند و پست می‌گذارند، جرم‌انگاری چنین کاری به کلی مضحک خواهد بود.

✍🏻 استارلینک پایان بازی موش و گربه نخواهد بود؛ اما مانند همیشه، پیامی که باید منتقل شود، منتقل می‌شود.

📌 برای دسترسی به متن کامل مقاله به سایت اندیشکده رستا مراجعه نمایید.

💫 این تصویر در تیم گرافیک اندیشکده و توسط هوش مصنوعی طراحی شده است.

برای مطالعه کلیک کنید

#اندیشکده_رستا
#کارگروه_حکمرانی
#یادداشت_و_مقالات
#استارلینک

🌐Rasta-tt.ir

تکنولوژی و معنا (تمنا)

21 Oct, 01:56


نیکمردی که کارگاه تولید لوازم‌التحریر دارد، به دلیل پذیرفتن چک‌های بی‌محل، درگیر بدهی شده است. عمده بدهی‌ها را از محل حراج اجناس و قرض گرفتن از خانواده پرداخت کرده است. اکنون ۳۰۰ میلیون تومان از بدهی باقی مانده است. آیا دوست یا دوستانی هستند که بتوانند کل یا بخش‌هایی از این مبلغ را به او وام دهند؟ از آنجا که کارگاه برپاست، ایشان وام را سه ماه بعد، بازپس خواهد داد و حاضر است برای تضمین سفته دهد.
اگر امکان دادن قرض‌الحسنه دارید، با من تماس بگیرید.

تکنولوژی و معنا (تمنا)

19 Oct, 16:12


از روز اول مهر که موحد شدم، هر روزم بهتر از روز پیش است. چون کودکی‌ام که هر روز با ذوق و شوق بیدار می‌شود، تا جان دارد بازی می‌کند، همه چیز برایش شگفت است و چون گرسنه و خسته می‌شود، می‌خورد و می‌خوابد.

نوشته‌های گاه‌وبیگاهم واکنش برمی‌انگیخت. می‌گفتند چرا می‌نویسی. می‌گفتم آنگاه که ملحد و فخور بودم، برخی در اثر بی‌ایمانی‌ام، در ایمان خود تردید کردند یا بر لاادری‌گری یا کفرشان مصمم شدند. اکنون می‌خواهم به همه خبر دهم که  بینی فخور لجوج به خاک مالیده شد و مسلمان گشت.

اکنون، خبر رسیده و دیگر نیازی به گفتنِ عمومی نیست. پس آنها که از دیدن پیام‌هایم آزرده می‌شدند، خیال‌شان راحت باشد که دیگر در این باره نخواهم نوشت؛ و آنها که نگرانم بودند، خیال‌شان راحت باشد که سالمم و مشکلی نیست؛ و آنها که پرسشی دارند یا پیام‌هایم به کارشان می‌آمد، خیال‌شان راحت باشد که در دسترسم و خصوصی پیام دهند، پاسخ خواهم داد. پس همه خیال‌شان راحت باشد‌.

مسلمانم و با کسی اعم از مسلم و اهل کتاب و لاادری و دهری و متدین به دین طبیعی سر جنگ کلامی و غیرکلامی ندارم که همه بندگان خدایند، حتی اگر خود معترف نباشند‌. و جنگ تنها با کافر حربی است، آن هم به حکم پیامبر یا امام معصوم؛ و هر کس سرخود و به رای خود، حکم به جنگی از هر نوع دهد، تنها وقت و آرامش و خون مردمان را هدر می‌دهد.

آخرین کلام اینکه رب‌های انسانی را چه از قدما و چه از معاصران و چه از فلاسفه و چه از ملبسان رها کنید که خداوند کسانی را که احبار و رهبان‌شان را اربابانی من دون الله می‌گیرند، نکوهش می‌کند. خدا و کتابش و اهل بیت برای مومنان کافی‌اند.

در کار خیر شتاب می‌کنم و در حال تشکیل یک گروه واکنش سریعِ داوطلبانه برای کمک‌رسانی و گره‌گشایی هستیم. هر کس می‌خواهد به دست یا زبان یا مال یا تخصصش در این باره کمک کند، با من تماس گیرد.

خیر پیش راه همه.

تکنولوژی و معنا (تمنا)

18 Oct, 18:35


🎊🎊 منتشر شد
خرید کتاب و استفاده از تخفیف ناشر:
www.kargadanpub.com

تکنولوژی و معنا (تمنا)

14 Oct, 07:40


در مطالعات فناوری، تنشی قدیمی میان دو دیدگاه تعین‌گرایی فناورانه و اراده‌گرایی اجتماعی در میان است. همچون بسیاری از دوگانه‌های فلسفی دیگر، به نظر می‌رسد که هر دو دیدگاه در حالت افراطی نادرست‌اند و آنچه رخ می‌دهد امری بین امرین است. توسعه سریع هوش مصنوعی و کاربست‌های آن مناقشه مذکور را مجددا به میان آورده است: در مسیر توسعه هوش مصنوعی، توانمندی‌های فناورانه حرف اول را خواهد زد یا موضع‌گیری‌های نهادهای اجتماعی؟ آیا ممکن است توسعه هوش مصنوعی و کاربردهای آن شبیه به آنچه درباره انرژی هسته‌ای و شبیه‌سازی انسان دیده‌ایم، به نحوی با توافقات اجتماعی محدود شود؟ در این سخنرانی، ترس‌ها از هوش مصنوعی و نبرد قدرت موجود بر سر این حوزه را خواهیم کاوید.

تکنولوژی و معنا (تمنا)

13 Oct, 22:17


می‌پرسند چگونه شد که یک‌باره مومن شدی. باز هم می‌گویم یک‌باره نشد و به تدریج و به زحمت شد.

از جمله اینکه درآمدم را حلال کردم و خصوصا، از سال ۹۸، نان حکومت جور را نخوردم. زمانی کارشناسی ارشد در معاونت علمی بودم. می‌خواستند لقمه‌ای ۳۰۰هزار دلاری برای یکی از معتمدان نظام بگیرند که یک کاردستی هایتک بسازد و پرونده در کارتابل من بود. بررسی کردم و دریافتم پروژه بی‌حاصل است. ایستادم و گفتم امضا نمی‌کنم و حتی حکم معاون وقت رییس جمهور را بی‌اثر کردم. این را در حال کفر کردم، نه برای رضای خدا که برای اینکه پرداخت را غیراخلاقی و علیه منفعت مردم می‌دانستم و خودم را امانتدار ۸۰ میلیون شهروند. به آنچه می‌دانستم عمل کردم و خدا آنچه نمی‌دانستم را به من آموخت.

مدتی بعد، استعفا دادم‌ که هر روز بساط نادانی و شرارت بود. از آن پس، روزی من همیشه رسیده و همواره بیش از توانم، پیشنهاد کار دارم و البته، شب‌ها هم راحت می‌خوابم.

و می‌پرسند مگر فقیهی که فتوا می‌دهی که حکومت حکومت جور است. می‌‌گویم اگرچه معمم نیستم، اما سال‌ها دروس حوزوی خوانده‌ام و بیش از آنچه در حوزه‌ها مرسوم است، قرآن و حدیث می‌دانم تا جایی که اگر متنی صدخطی به عربی ببینم، می‌گویم این سه کلمه خاص از قرآن است که زبان قرآن با عربی آدمیان تفاوت دارد. نه اینکه نوری ببینم، زبان قرآن را از انس بسیار تشخیص می‌دهم.
اما گذشته از این، احکام دین کلی است و تشخیص مصداق بر مومنان است. و این بدعتی متاخر است که مومنان کار خود را راحت کرده‌اند و از مرجع تقلید می‌خواهند مصداق را بیان کند.

و باز گذشته از این، از هیچ مرجع تقلیدی انتطار نداشته باشید که بگوید حکومت کنونی حکومت جور است که یا مواجب بگیر همین حکومت‌اند یا تقیه می‌کنند یا می‌گویند نباید شیعه تضعیف شود. همگی ماجورند انشالله‌.

از من می‌شنوید، همکاری با حکومت، خصوصا کارمندی آن، جز برای مضطران، نادرست است. هر کس که منتظر حقوق آخر ماهِ دولتی است و مضطر نیست و می‌تواند کار دیگری کند، همچون صفوان است که شتر به عباسیان کرایه می‌داد. از مناصب دولتی فاصله بگیرید و آقای خود باشید، باشد که رستگار شوید. 

تکنولوژی و معنا (تمنا)

10 Oct, 19:15


به لطف و مشارکت همه دوستان عزیز، مرد سالمند اکنون در منزل است و دوره نقاهت را می‌گذراند. خانم سرپرست خانوار هم بدهی‌های خود را ادا کرد، آرامشی یافته و در حال تنظیم طرح کسب‌وکار خویش است. هنگامی که طرحش را تنظیم کرد، اطلاع خواهم داد.

از من می‌شنوید، پول و مال دنیا را جدی نگیرید که باارزش‌ترین روزی‌تان نیست. مال انباشته در دنیا دردسر است و در آخرت، به کارتان نمی‌آید. روزی‌های معنوی را جدی‌تر بگیرید که در دنیا آرامش می‌آورد و در آخرت هم به کار می‌آید.

هر کس از شما کمک مالی خواست، سخت نگیرید، کندوکاو زیادی نکنید و تا حدی که در توان‌تان هست، راحت ببخشید. خداوند کم شما را زیاد خواهد کرد و به حساب‌تان خواهد نوشت.

هر کس از شما کمک غیرمالی خواست، از معرفی کردن و مشورت دادن و مرتبط کردن و اصلاح امور، دریغ نکنید. بلکه پرتلاش باشید و کارش را تا جایی که می‌توانید، دنبال کنید. خداوند از همه قبول کند.

کار بندگان خدا را راه بیندازید تا خدا کارتان را راه بیندازد.

تکنولوژی و معنا (تمنا)

08 Oct, 16:04


🎉🎉 در دست انتشار
بازدید و خرید از سایت نشر:
www.kargadanpub.com

تکنولوژی و معنا (تمنا)

08 Oct, 16:04


ما کلان‌داده‌ایم
آیندۀ جامعۀ اطلاعاتی
زاندر کلوس، نارت ویلارد
ترجمۀ یاسر خوشنویس
۲۲۴ صفحه/ قیمت پست جلد: ۲۸۰۰۰۰ تومان
قیمت در ایام پیش‌خرید: ۲۳۵۰۰۰ تومان
بازدید و خرید از سایت نشر:
www.kargadanpub.com

🔸 تا این اواخر گردآوری، تحلیل و ذخیره‌سازی داده‌ها کاری زمان‌بر و پرهزینه بود. برای همین، برای پاسخ دادن به پرسش‌هایمان، تا جایی که امکان داشت، داده‌های کمی گردآوری می‌کردیم. درواقع، در عصر خُرده‌داده‌ها، نمادها و فرایندها و نیز نحوۀ حصول نتیجه از دل داده‌ها همگی بر این پیش‌فرض بنا شده بود که داده‌ها کمیاب‌اند. بنابراین، برای هر کاری، از کنترل کیفیت گرفته تا نظرسنجیِ پیش از رأی‌گیری، نمونه‌هایی از داده‌ها را به کار می‌گرفتیم، نه همۀ آنها را. بدین‌ترتیب، به‌ندرت می‌توانستیم نگاه عمیق‌تری به اموری داشته باشیم که جالب توجه اما پیچیده به نظر می‌رسیدند.، به این دلیل ساده که دادۀ کافی در اختیار نداشتیم.
🔸 امروزه، بسیاری از موانع موجود پیشِ پای گردآوری، تحلیل و ذخیرۀ مقادیر عظیم داده به‌شدت کاهش یافته است. این تحولْ گردآوری تمامی داده‌ها و درک پیچیدگی جهانمان را بسیار ساده‌تر کرده است و دیگر نیازی نیست تنها با نمونۀ کوچکی از واقعیت کنار بیاییم. در موارد متعدد، می‌توانیم داده‌هایی بیشتر، اگرچه آشفته‌تر، گرد آوریم، به‌جای آنکه به مقادیری محدود از داده‌ها بسنده کنیم. درنتیجه، می‌توانیم با در دست داشتن حجمی بی‌سابقه از جزئیات به جهان بنگریم.
🔸 اما تحلیل‌های مبتنی بر کلان‌داده پرسش‌های جدیدی نیز پدید آورده‌اند. در بخش بزرگی از این تحلیل‌ها نمی‌توانیم از تحلیلِ معلول‌ها به علت آنها پی ببریم. تحلیل داده‌ها معمولاً نمی‌تواند به ما بگوید «چرا»، بلکه تنها می‌گوید «چگونه». اما این تحلیل‌ها به‌شکلی شگفت‌انگیز در اغلب موارد به‌اندازۀ کافی خوب‌اند و می‌توانند تصمیم‌گیری‌های ما را بهبود ببخشند.
🔸 علاقه‌مندان می‌توانند برای پیش‌خرید کتاب به سایت نشر کرگدن مراجعه کنند. در ایام پیش‌خرید تخفیف ویژه‌ای برای کتاب‌ها در نظر گرفته شده است.

#نشر_کرگدن، #در_دست_انتشار، #ما_کلان‌داده‌ایم، #زاندر_کلوس، #نارت_ویلارد، #حسین‌شیخ‌رضایی، #جامعه_اطلاعاتی، #مطالعات_علم_و_فناوری، #تحلیل_داده، #تحلیل_داده، #فلسفه_علم، #کتاب_فلسفه

تکنولوژی و معنا (تمنا)

06 Oct, 10:56


پرسیده‌اند که چگونه یک‌باره مومن شدی. می‌گویم که یک‌باره نشد و به تدریج و به زحمت شد.

روزی روان‌درمانگرم گفت که هر کس در هر لحظه، بهترینِ چیزی است که می‌تواند باشد و بهترین کاری را می‌کند که می‌تواند بکند. پس اگر به تو صدمه‌ای می‌زند، بهتر از این نمی‌توانسته عمل کند. این حکمت درخشان خشم سالیان طولانی را فرونشاند: هرگز از نیش عقرب خشمگین نشو که اقتضای طبیعتش است و هرگز از آسیب دیگران مرنج که آن لحظه، بهتر از این نمی تواتستند عمل کنند.

مدت‌ها در پی عدالت بودم و دریافتم که عدالت همان است که رخ می‌دهد نه آنکه من می‌خواهم باشد. حکمت روان‌درمانگرم را کنار حکمت استادم گذاشتم: هم خاموش باش و هم خشمگین نشو که همه چیز در بهترین وضعیت ممکن برای آدمیان است.

هفته بعد، حکیمی به من گفت که بزرگ‌ترین گناه عجب و کبر است. ابتدا به دنبال عجب در دیگران بودم. حکمت حکیم را پیش حکمت استادم گذاشتم: تنها مدبر خودت هستی، پس به دنبال عجب در خودت باش.

چند روزی بیشتر نگذشت که دریافتم شرور اصلی خودم بوده‌ام: مستکبر و فخوری بیست‌ساله؛ تو خود حجاب خودی، از میان برخیز. گشتالت سویچ اواخر شهریور رخ داد و بامداد اول مهر، ایمان آوردم.

تکنولوژی و معنا (تمنا)

05 Oct, 05:59


در باب "پیمان منع گسترش ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی" صحبت خواهم کرد.

تکنولوژی و معنا (تمنا)

02 Oct, 12:04


دوستان سلام. دو کار خیر پیش رویتان است. فاستبقوا الخیرات

۱. برای خانم مطلقه عفیفه‌ای که پیش از این گفته‌ام، تا کنون حدود ۴۵ تومان واریز شده. آخرین مبلغ واریزی صرف خرید کاپشن برای فرزند کوچکش شد. دوستی تقبل کرده که به او کمک کند تا کسب‌وکار پیشینش را در حوزه تجهیزات ساخت‌وساز احیا کند که زمانی مکنت داشته و ماشین شاسی‌بلند زیرپایش بوده. تامین جهیزیه هم از طریق دو موسسه خیریه در حال پیگیری است. اکنون به مبالغی برای امور یومیه و پاس کردن چک نیاز داریم تا انشالله شغل خانم احیا شود و مسئله از ریشه حل گردد.

۲. مرد سالمندی در بیمارستان است. حدود ۶۵ میلیون برای تامین هزینه جراحی قلب و تامین داروها فراهم شد. اکنون حال ایشان بهتر است و قرار است مرخص شود. به حدود ۸ میلیون تومان برای تهیه تخت و فشارسنج و دارو پس از مرخصی از بیمارستان نیاز داریم.

لطفا احسان خود را به این کارت به نام خودم بفرستید.
6219861080174054
تجمیع می‌کنم و برایشان می‌فرستم. اگر نیتی اختصاصی برای یکی از دو مورد دارید، لطفا به من بگویید. خدا خیر کثیر به همه خیرخواهان بدهد.

تکنولوژی و معنا (تمنا)

30 Sep, 02:31


پرسیده‌اند که چگونه یک‌باره مومن شدی. می‌گویم که یک‌باره نشد، بلکه به تدریج و به زحمت شد.

از جمله اینکه یکی از استادانم را پس از حدود بیست سال، ملاقات کردم. به من گفت: "خاموش باش؛ نه فقط در زبان که در سرت." گفت تو مدبر عالمیان نیستی؛ تو تنها مدبر اعمال خودت هستی. پس، کاری نداشته باش که دیگران چه می‌کنند: نامزدت فلان خطا را کرده یا مردم بد رانندگی می‌کنند یا حاکمان ناکارآمدند یا آمریکا به فلان کشور حمله کرده. تنها متوجه خودت و اعمالت باش. به زبان من، "اصلاحات از خانه آغاز می‌شود."

گوش کردم و همه ظرفیت پردازشم را بر افکار و کردار خودم متمرکز کردم. به سرعت دریافتم که چه شرورم و همه آتش‌ها از گور خودم بلند می‌شود. دو هفته بیشتر طول نکشید که گام نهایی را برداشتم و یاسر سرکش را جایی در جاده فیروزکوه، نزدیک به زیرآب دفن کردم.

آیا زودتر نمی‌شد این گامِ دوهفته‌ای را برداشت؟ می‌پندارم که نه. اگر استادم را زودتر دیده بودم و همان‌ها را گفته بود، نشنیده می‌گرفتم و به سرگرانی ادامه می‌دادم. فشار پنج‌ساله خردم کرده بود، تیرهایم همه به سنگ خورده بود و همه هوش و حواسم جمع این بود که چه باید بکنم. به هر کسی که چیزی می‌گفت با دقت گوش می‌کردم. چنین بود که وقتی استادم چنان گفت، پذیرفتم. برخی تنها با کتک و زجر دادن آدم می‌شوند، آن هم کتک و زجری پنج‌ساله. هر چه فخورتر، سرسختیِ بیشتر و در نتیجه، زجری طولانی‌تر.

تکنولوژی و معنا (تمنا)

29 Sep, 16:48


اینما تکونوا یدرککم الموت ولو کنتم فی بروج مشیده

تکنولوژی و معنا (تمنا)

27 Sep, 06:09


گفته‌اند یاسر شیدا و مانیک شده و گفته‌اند از شدت مشکلات و تنهایی، پریشان شده و حالا به ایمان پناه آورده. اولی نادرست است: با روانپزشکم مشورت کردم و شیدا نیستم. اما دومی دقیقا درست است که خداوند می‌گوید: فاخذناهم بالباساء و الضراء لعلهم یتضرعون. مومنان ثابت‌قدم در اولین مواجهه با سختی و شدت، به یاد خدا می‌افتند، اما نادانِ متفرعنی چون یاسر، مدت‌ها بیهوده دست‌وپا می‌زد و تدابیر بی‌حاصل می‌کرد و زمانی که همه تیرهایش به سنگ خورد، به یاد خدا افتاد. خدا بینی مدعی را به خاک مالید تا تسلیم و مسلمان شد و این برای خداوند آسان بود.

و عجیب‌تر از همه، با واسطه شنیدم که گفته‌اند: ما تازه پس از سال‌ها، به الحاد رسیده‌ایم و حالا یاسر مسلمان شده؟! شگفت‌زمانه‌ای است که در آن، ملحد شدن دستاورد و افتخار به شمار می‌رود. از منی که سال‌ها ملحدی فخور بودم، بشنوید که به رغم همه دستاوردهای فکری و مالی و داشتن اعتبار و برند شخصی، هیچ روزی آرامش نداشتم و از زندگی‌ام لذت نمی‌بردم؛ چراکه بت درونی‌ام بیشتر و بیشتر می‌خواست و هیچ دستاوردی او را راضی نمی‌کرد. این آیه را سال‌ها به جان چشیده‌ام که من اعرض عن ذکری فان له معیشه ضنکا. معیشتی ضنک داشتم که بیرونش دیگران به را رشک و حسد وامی‌داشت و درونش من و همسر سابقم را می‌فشرد.

در تجربه زیسته من، نشانه‌ای برای اهل فکر است. دقت کنید و بنگرید. اگرچه امروزه الحاد مایه افتخار شده، ساده به رنگ جماعت درنیایید. برای خوش‌آمد دیگران و همنوایی با مدهای زمانه، نه مومن شوید و نه کافر.

و درخواستی دارم: هر کس از آنچه نوشته‌ام و می‌نویسم شگفت‌زده شده، از روی دلسوزی و محبت نگرانم شده یا قصد محاجه و نقادی دارد یا هر چیزی از این دست، مستقیم و بی‌واسطه با خودم تماس بگیرد که من حی و حاضرم. از قضاوت کردن از راه دور و پراکندن شایعه و افسانه‌پردازی دست بردارید و به خودم پیام دهید. با هیچ کسی سر مجادله ندارم، اما در بیان کردن آنچه در این بیست سال بر سرم رفته، صداقت خواهم داشت.

تکنولوژی و معنا (تمنا)

24 Sep, 20:14


زن مطلقه عفیفه‌ای سرپرست سه فرزند است؛ در خانه‌های مردم کار می‌کند، اما درآمدش کفاف نمی‌دهد. دخترش نیز نامزد کرده و مادر در حال تهیه جهیزیه است. او پیشنهادهای آنچنانیِ بسیاری را رد کرده و از نظر مالی و عاطفی در تنگناست.

دوستانی کمک کردند؛ مجموعا ۲۸ میلیون برایش واریز شد تا  اجاره‌خانه عقب‌افتاده و بخشی از یک چک موعدگذشته را بپردازد و خریدهای نسیه‌اش را تسویه کند. یک کوچ متخصص زنان شاغل و یک بانوی محترم نیز با او صحبت کرده‌اند و می‌کنند تا قدری آرامش پیدا کند. اما به کمک‌های بیشتری نیاز است.

راحت از این نگذرید که سیر می‌خورید و او و فرزندانش سیر نمی‌خورند و خود یا اهل‌تان در امنیت‌اید و او در امان نیست.

خلاصه و سرراست بگویم که از سر پشتیبانی از تنهاماندگان بود که خداوند بر من رحم کرد و ایمانم را بازگرداند. کار بندگان خدا را راه بیندازید تا خدا کارتان را راه بیندازد. دین صرفا مجموعه‌ای از گزاره‌ها و دانش‌ها و احکام نیست؛ دین انجام‌دادنی و ورزیدنی است.

دوستانی که قصد کمک دارند، لطفا با من تماس بگیرند.

تکنولوژی و معنا (تمنا)

23 Sep, 22:54


از همه دوستان و عزیزانی که کامنت گذاشتند یا تماس گرفتند، ممنونم.

اکنون که طوفان مرگ و تولد دوباره فروکش کرده، باید بندگی کنم و این نیازمند عمل کردن است. هم از دیرنشینی و هم از دکانداری بیزار بودم و هستم. به شهر و به کارهایم باز می‌گردم. تا زمانی که ضرورتی نباشد، مدرسی نخواهم داشت و چون جوانکی در میان مردم زندگی خواهم کرد.

دو قاعده سرراست را به جان دریافته‌ام:
اول آنکه به هر کس آنچه را که می‌خواهد (نه آنچه را که خودت می‌پسندی؛ از توجه و احترام و مال و ارتباط برقرار کردن و مشارکت کردن) بده تا خداوند آنچه را که می‌خواهی به تو بدهد.

دوم آنکه به آنچه می‌دانی عمل کن (هرچند برایت دشوار باشد) تا خداوند آنچه را که نمی‌دانی به تو بیاموزد.

پس، برای هر نوع کمکی که از دست و طاقتم برآید، در دسترسم و متقابلا، هر کس تمایل دارد به من کمک کند، اطلاع دهد تا مرهون شوم و کمک بگیرم.

برخی از دوستان گفته‌اند که آثار یا مشورتم برایشان مفید بوده. دقیقه‌ای در این هست: چه بسا فره و حکمتی نزد کافری باشد که گفته‌اند خذ الحکمت ولو بید الکافر و چه بسا این حکمت به کار بنده‌ای بیاید، اما آن کافر خود سودی نخواهد برد که اعمال کافران سراب و باطل است. سال‌های سال، حکمت و فره نزدم بود، اما آن را فرعون‌وار، خودبنیاد می‌دانستم؛ درک نمی‌کردم که حکمت را خداوند به من داده و به نزدیکانم می‌گفتم مرا فرهمند بنامند.

اکنون نیز فره نزد من هست، اما بی‌تردید خداداد است. پس، نامم را "فرداد" می‌گذارم تا همیشه به یاد داشته باشم حکمت تا زمانی که خداوند اراده کند، به من داده می‌شود و شکرگزار باشم. نام یاسر را به دلیل معنایش دوست نداشتم و اکنون از این نام که یادآور جرثومه‌ای است که مُرد، گریزانم. ممنون و خوشنود می‌شوم اگر من را فرداد خطاب کنید.

مطالب بسیاری خصوصا درباره فناوری، معنا و موقعیت ایرانیان در مواجهه با جهان مدرن در ذهن دارم و از خداوند می‌خواهم که فرصت نوشتن آنها را به من بدهد. خصوصا نیازمند آرامش و تمرکزم. برایم دعا کنید.

تکنولوژی و معنا (تمنا)

22 Sep, 19:35


مختال پریشان شد تا باد چنین بادا
دیوانه به زندان شد تا باد چنین بادا

کفرش همه ایمان شد روحش همه درمان شد
نفسش به سجود آمد تا باد چنین بادا

اندیشه و اعمالش، فرزانی و عمرانش
یک باره دگرگون شد تا باد چنین بادا

اکنون چه بود زنده اکنون چه بود مرده
تا هست بود بنده تا باد چنین بادا

بعون الله الملک الاعلی

تکنولوژی و معنا (تمنا)

22 Sep, 03:01


گاه می‌پنداشتم که چون اسطوره‌ای یونانی، خدایان مرا نفرین کرده‌اند که هیچ‌کس حرفم را نفهمد و گاه می‌پنداشتم که طلسمی در کار است که کارهایم گره خورده‌اند و گاه می‌پنداشتم که همگان کمتر و بیشتر خطاکارند، اما خطایشان را نمی‌پذیرند و بر من رحم نمی‌کنند.

سال‌های سال، دست به هر کاری زدم، عالی شد. به جای آنکه شکر نعمت کنم، بتی از خودم ساختم و آن را می‌پرستیدم. می‌گفتم فره و حکمتی از آنِ خود دارم. مختالی فخور بودم که چهارده سال ملحد بود. سه سال پیش، هنگامی که خانواده و شغل و اعتبارم را از کف دادم، شبی در مردادماه ایمان آوردم. بارها جملات یونس را می‌خواندم: و ذالنون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن یقدر علیه احد فنادی فی الظلمات سبحانک انی کنت من الظالمین.

خوشنود بودم که ایمان آورده‌ام. اما شدائد ادامه داشت، گره‌ها بیشتر شد و نامزد جدید و برادرم هم رفتند. باز پرسان و حیران بودم و می‌پنداشتم کهرخداوند مرا رها کرده است.

شنیده بودم که به آنچه می‌دانی عمل کن تا خداوند آنچه نمی‌دانی به تو بیاموزد. چنین کردم و شگفتی‌های پیاپی رخ داد. دست آخر، همه چیز آشکار شد:

هنوز در اعماق وجودم، بت‌پرست بودم. می‌پنداشتم فرهم ایزدی است، اما در واقع خودم را نیمه‌انسان-نیمه‌خدا می‌دانستم و می‌گفتم جانی قوی دارم. خشمی همیشگی با من بود که از نادان و کم‌توان دانستنِ دیگران می‌جوشید. بسیاری را بی‌رحمانه، با زبان یا چشم‌غره تحقیر کردم و تفرعنم را ریشه می‌دواندم.

چند ساعتی است که قضیه را دریافته‌ام. همه‌چیز بسیار سرراست است: آن کس که نفهمد، فهمیده نخواهد شد و آن کس که نبیند، دیده نخواهد شد و آن کس که پشت کند، به او پشت خواهند کرد و آن کس که رحم نکند، به او رحم نخواهند کرد.

پس، نفرین بر مدعی گزافه‌گو؛ نفرین بر یاسرِ سرگران؛ نفرین بر آنکه نفهمید مخلوقی فانی است و لاف نیمه‌انسان-نیمه‌خدایی می‌زد. نفرین بر کورِ کرِ ناشکر.

یاسر مرد. او را به آب هفت دریا بشویید؛ زیر کوه دماوند دفن کنید؛ به آیین فقها، چون مرتدی فطری، به دار بیاویزید؛ شناسنامه‌اش را باطل کنید؛ کتاب‌هایش را بسوزانید؛ ردش را از تارنمای جهانی محو کنید؛ نامی از او نیاورید که هر چه کرد، باطل و سراب بود. بریده باد دستان یاسر؛ کور باد چشمان نابینایش؛ کر باد گوش‌های ناشنوایش؛ گنگ باد اندیشه ملعونش.

اکنون چند ساعتی است که متولد شده‌ام: حوالی ۵ صبحِ اول مهر ۱۴۰۳؛ ۴۱ سال و ۷ ماه و ۱۱ روز پس از تولد بدنم. نشانی از من نجویید که تازه‌متولدم و هنوز نامی ندارم. اکنون باید باقیمانده‌های بتِ چهل‌ساله را بشکنم. از همه کسانی که به زبان یا چشم یا در اندیشه‌ام، تحقیرشان کرده‌ام، شرم دارم و فعلا در انظار ظاهر نخواهم شد.

بنده‌ای از بندگان فانی خدایم و تازه‌مسلمانی که باید دوباره شریعت بورزد. و صد البته به شیوه اجدادم، مسلمانم و نه به شیوه ریاکارانِ جمهوری اسلامی که دین خدا را بدنام کرده‌اند.

نمی‌دانم چه خواهم کرد و کجا خواهم بود. از هر کس که او را آزرده‌ام، عذر می‌خواهم و می‌طلبم که مرا ببخشد؛ خصوصا مادرم، برادرم، همسر سابقم و نامزد اخیرم. اگر می‌توانید، یاسر را ببخشید که پیش از مرگ بدنش، مرد و اگر نمی‌توانید بگویید چگونه می‌توانم جبران کنم.

خداوند بزرگ به من رحم کرد و چنان سخت گرفت که به خودم بیایم و آدم شوم. از این پس، به عون خدا، بندگی خواهم کرد و مراقبم که دیو لاف‌زن دوباره جان نگیرد.

پس، ای کسانی که چون یاسر بینوا، به زبان یا به دل کافرید، چشم باز کنید و ایمان بیاورید و ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از عجب و کبر بترسید که یاسر را چه در دوره کفر و چه پس از ایمانش، پست کرده بود‌. کامنت‌ها و پیام‌هایتان را می‌خوانم. به من تبریک بگویید که تازه زاده شده‌ام و برایم آرزوی خیر کنید. اما نامنظم و با تاخیر پاسخ خواهم داد که کارهای واجب‌تر دارم.

فسبحان الذی بیده ملکوت کل شیئ و الیه ترجعون

تکنولوژی و معنا (تمنا)

20 Sep, 08:06


در پی صاعقه‌های پیاپی‌ای که طی پنج سال اخیر بر زندگی‌ام فرود آمده و از دست رفتنِ پیاپی نزدیک‌ترین کسانم، گرفتار تالمات روحی بسیارم که توانم را گرفته است.

به رغم تلاش‌هایم برای مدیریت کردن این بحران‌های پی‌درپی، چندان در تدبیر امور موفق نبوده‌ام. اکنون تا اطلاع ثانوی، از هر فعالیت فکری و کاری جدیدی، پرهیز خواهم کرد: مصاحبه نمی‌کنم، دست به کار جدیدی نخواهم زد، یادداشت جدیدی نخواهم نوشت و مشورت نخواهم داد. به تدریج و سلانه‌سلانه، تعهدات کاری پیشینم را پیش خواهم برد.

بنابراین، درخواست می‌کنم که برای امور کاری و فکری و نظری با من تماس نگیرید. دوستانی که تمایل دارند به هر نحو به من کمک کنند و در عبور از این مصائب در کنارم باشند، می‌توانند در تلگرام یا اینستاگرام به من پیام دهند. رهین منت و لطف‌شان خواهم بود.

بر اساس تجارب قبلی‌ام، این دوره چندان طولانی نخواهد بود. اکنون در زاویه‌ای دور از شهر پناه گرفته‌ام و نیازمند سکوت کاری و یافتن آرامش‌ام تا تدبیری برای چالش‌های متعدد پیش‌رویم بیندیشم.

همگی سالم و پاینده باشید.

تکنولوژی و معنا (تمنا)

12 Sep, 12:06


برای رفع نیازهای مالیِ فوری یک خانواده چهارنفره به سرپرستی بانویی شاغل و موجه، کمک جمع می‌کنیم. دوستانی که تمایل به مشارکت دارند، لطفا با من تماس بگیرند.

خانم‌های محترمی که فرصت دارند با بانوی مذکور به صورت تلفنی یا حضوری، همسخنی کنند، لطفا به من اطلاع دهند. ایشان بیش از نیاز مالی، به همدلی و مهرورزی نیاز دارد.

خیر همگی قبول

تکنولوژی و معنا (تمنا)

27 Aug, 17:19


اندیشکده رستا برگزار می‌کند.

🔷 گفت‌وگو در باب :

⚡️ " سند ملی هوش مصنوعی "

🎓 با حضور:

▪️ امیرحسین صالحی
[ دانشجو دکترای حقوق دانشگاه آکسفورد _ مدیر کارگروه حقوق و مقرارت اندیشکده رستا ]

▪️ یاسر خوشنویس
[ پژوهشگر حوزه تکنولوژی و حکمرانی _ مدیر کارگروه حکمرانی اندیشکده رستا ]

پنج شنبه ۸ شهریور ۱۴۰۳؛ ساعت ۲۰ به وقت تهران

🔺 لینک ورود به جلسه متعاقبا در کانال‌ اعلام خواهد شد.


#اندیشکده_رستا
#گفت_و_گو
#نشست_آنلاین
#سند_ملی_هوش_مصنوعی
#حکمرانی
#حقوق_و_مقررات

🌐Rasta-tt.ir