تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین @tarikhfarhanghonariranzamin Channel on Telegram

تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین

@tarikhfarhanghonariranzamin


یادداشت‌هایی برای روشنگریِ تاریخ، فرهنگ، هنر و ادبیاتِ ایرانِ بزرگِ تاریخی

ج.ط نژند (سروش نژند)
@S_nazhand

تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین (Persian)

با وجود غنی بخش تاریخی، فرهنگی، هنری و ادبیاتی که ایران به خود اختصاص داده است، اگر به دنبال یادداشت‌های تازه و روشنگر برای این موارد هستید، کانال تلگرام "تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین" مناسب ترین گزینه برای شماست. این کانال توسط ج.ط نژند (سروش نژند) مدیریت می‌شود و هدف اصلی آن ارائه یادداشت‌هایی ارزشمند و پر محتوا در زمینه‌های تاریخ، فرهنگ، هنر و ادبیات ایران است. از خاطره‌های باستانی گرفته تا اندیشمندان معاصر، این کانال یک منبع علمی و آموزشی برای علاقه‌مندان به تاریخ و فرهنگ ایران است. با عضویت در این کانال، شما به دنیای فراموش‌نشدنی از ایران باستان و معاصر وارد می‌شوید. بنابراین اگر دنبال یادگیری و شناخت بیشتر از ارزشهای فرهنگی و تاریخی ایران هستید، حتما این کانال را دنبال کنید.

تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین

02 Jan, 14:02


پوشه شنیداری سخنرانی با عنوان «مقایسۀ شب یلدا با جشن دِیِگان و جشن سده»

سخنران:
دکتر فرزانه گشتاسب

روز ۱ دی‌ماه ۱۳۹۷، این سخنرانی بخشی است از نشست «شب افسانه، شب یلدا»، برگزار شده در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.

@IranologyTopics

https://t.me/tarikhfarhanghonariranzamin

تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین

01 Jan, 19:03


وقتِ پیری می‌جهانَد روزگار از چنبرت
اخترِ خود را اگر در آسمان میمون کنی
بددرونی همچو ماهی، خوش‌برونی همچو مار
می‌شوی رسوا اگر این جامه را وارون کنی


#سالک‌قزوینی

مجموعهٔ خیال؛ برگزيده غزلیاتِ چهل‌وشش شاعر، از بابافغانی شیرازی تا صفاء‌الحق همدانی؛ گزینش و ویرایشِ علیرضا ذکاوتی قراگزلو؛ نشرِ نو؛ ۱۳۹۷: ۴۲۲.
https://t.me/tarikhfarhanghonariranzamin

تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین

31 Dec, 19:06


کتاب خلخال در آیینه ی اسناد تألیف و گردآوری: یوسف افلاکی اندبیل و عزیز دهپور آتش بک به زودی توسط انتشارات بلاغ خلخال منتشر خواهد شد.
کتاب حاضر حاصل چهارده سال تلاش در بازخوانی و تشریح اسناد تاریخی با درون مایه های زیر می باشد:
۱- اسناد حکومتی ۲- اسناد خانوادگی و شخصی مربوط به دوره های قاجاریان (بیشتر) و صفویان شامل عریضه جات و مکاتبات گزینش شده از قبیل سلطانیّات، دیوانیّات، اخوانیّات، شرعیّه و ...
این کتاب بیش از ۱۵۰ فقره عنوان اسناد، ۸۵ تصویر، مقدمه، یادداشت مؤلف، پیشگفتار، واژه نامه، جدول، نمایه و کتابنامه با ذکر ۲۹ منبع در صفحات مرتبط دارد.
قطع کتاب وزیری و جمع تعداد صفحات ۶۵۴ صفحه می باشد.
---------------
             ۱۱ دی ۱۴۰۳
مدیر مسؤول انتشارات بلاغ خلخال
سید مرتضی مرتضوی هشجین

تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین

30 Dec, 18:51


دل را چه دهم فریب چندین بسَخُن
چون کار مرا نه‌ سر پدید است و نه بُن
در سال نو از رفته قیاسی می‌کُن
سال نو و صد هزار اندوه کُهُن


#تاج‌الدین‌اسماعیل‌باخرزی

#سال‌_نو‌_ترسایی #کریسمس

تذکرۀ لباب‌الالباب؛ محمّدبن محمّد عوفی؛ به تصحیحِ ادوارد جی. براون؛ با مقدمۀ محمّد قزوینی و تصحیحاتِ جدید و حواشی و تعلیقاتِ سعید نفیسی؛ هرمس؛ ۱۳۸۹: ج۲: ۵۲۱.
https://t.me/tarikhfarhanghonariranzamin

تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین

29 Dec, 20:35


موجِ این دریا به‌تیغِ آبدارت می‌کُشَد
گر چو ماهی پای تا سر غوطه در جوشَن زَنی


#سالک‌قزوینی

مجموعهٔ خیال؛ برگزيده غزلیاتِ چهل‌وشش شاعر، از بابافغانی شیرازی تا صفاء‌الحق همدانی؛ گزینش و ویرایشِ علیرضا ذکاوتی قراگزلو؛ نشرِ نو؛ ۱۳۹۷: ۴۲۲.
https://t.me/tarikhfarhanghonariranzamin

تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین

28 Dec, 17:11


از دستِ رستخیزِ حوادث کجا رَوَم؟
ما را میانِ بادیه باران گرفته است...


#صائب‌تبریزی

مجموعهٔ خیال؛ برگزيده غزلیاتِ چهل‌وشش شاعر، از بابافغانی شیرازی تا صفاء‌الحق همدانی؛ گزینش و ویرایشِ علیرضا ذکاوتی قراگزلو؛ نشرِ نو؛ ۱۳۹۷: ۴۸۳.
https://t.me/tarikhfarhanghonariranzamin

تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین

27 Dec, 19:26


هر خاک که بر دامنِ هر هشیاری‌ست
دارد گهری که قیمتش بسیاری‌ست
بل سرمۀ نورِ چشمِ دل‌سوخته‌ای‌ست
یا نیلِ کمانِ ابروی دلداری‌ست



#سیدابوعلی‌بن‌حسن‌مروزی

تذکرۀ لباب‌الالباب؛ محمّدبن محمّد عوفی؛ به تصحیحِ ادوارد جی. براون؛ با مقدمۀ محمّد قزوینی و تصحیحاتِ جدید و حواشی و تعلیقاتِ سعید نفیسی؛ هرمس؛ ۱۳۸۹: ج۲: ۶۷۵.
https://t.me/tarikhfarhanghonariranzamin

تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین

26 Dec, 18:30


🌲به فرهنگ باشد روان تندرست🌲

🌲ایران سرزمینی کهن با فرهنگ باستانی است. سرزمین نیکی‌ها و مردمان نجیبی که ستایشگر داد و راستی و دوستی و نکوهشگر ظلم و دروغ و دشمنی‌اند. باید تا می توان از ایران گفت و نوشت. چرا که ظرف و محتوای توسعه کشور است. باید زبان فارسی را دوست داشت و در جهت ترویج آن از هیچ اقدامی دریغ نکرد. باید تا حد ممکن فرزندان کشور را با حافظ و سعدی، با فردوسی و مولوی و نظامی آشنا کرد. اگر ایده ایران از جمع معدودی نخبگان خارج شود و در میان مردم و سیاستگذاران شکل خودآگاهانه بگیرد معنای امنیت، مصلحت و منافع ملی شکل خواهد گرفت. حقیقت این است که امروزه ایران مورد غفلت قرار گرفته است و بدون وطن، کشور و ایراندوستی هیچ تحول مهمی رقم نمی‌خورد.

🌲فهرست زیر از کوشاترین و معتبرترین رسانه ها و نهادهای فرهنگیِ مستقل تشکیل شده است که جملگی در گستره‌یِ گسترده‌یِ تاریخ و ادبیات و فرهنگِ زرینِ ایران زمین می‌کوشند.
با پیوستن به این رسانه ها و نهادها به توسعه فرهنگی در جامعه یاری رسانیم.
                     
   🌲پـــــــایــنده ایــــــــــران🌲


🌳کتاب گویا (لذت مطالعه با چشمان بسته).

🌳زین قند پارسی
(درست بنویسیم، درست بگوییم).

🌳دکتر محمّد‌علی اسلامی‌نُدوشن

🌳مولانا و عاشقانه شمس(زهرا غریبیان لواسانی)

🌳رسانه رسمی استاد فریدون فرح اندوز
(گوینده و مجری رادیو و تلویزیون ملی ایران).

🌳انجمن شاهنامه‌خوانی هما
(خوانش و شرح بیتهای شاهنامه).

🌳رمانهای صوتی بهار

🌳خردسرای فردوسی
(آینه‌ای برای پژواک جلوه‌های دانش و فرهنگ ایران زمین).

🌳بنیاد فردوسی خراسان
(كانون شاهنامه فردوسی توس‏).

🌳سرو سایـه‌فکن
(رسانه ای برای پاسداشت زبان و ادبیات فارسی).

🌳شرح غزلیات سعدی با امیر اثنی عشری

🌳چراغداران (دایرةالمعارف بزرگ صوتی ایران، صداهای نایاب فرهنگ و ادب و هنر)

🌳حافظ‌خوانی با محمدرضاکاکائی

🌳کتابخانه متون و مطالعات زردشتی

🌳بوستان سعدی با امیر اثنی عشری

🌳شاهنامه کودک هما

🌳مأدبه‌ی ادبی، شرح کلیله و دمنه و آثار ادبی فارسی (رسانه دکتر محمّدامین احمدپور).

🌳ستیغ، خوانش اشعار حافظ و سعدی و...(رسانه سهیل قاسمی)

تاریخ، فرهنگ، هنر و ادبیات ایران زمین

🌳شاهنامه برای کودکان
(قصه های شاهنامه و خواندن اشعار برای کودکان و نوجوانان).

🌳گاهگفـت
(دُرُست‌خوانیِ شعرِ کُهَن).

🌳سفر به ادبیات
(مرزبان‌نامه و گلستان، تک‌بیت‌های کاربردی )

🌳ملی‌گرایی ایرانی/شاهنامه پژوهی

🌳تاریخ‌نگار (بررسی نکات تاریک تاریخ ایران)

🌳کانون پژوهش‌های شاهنامه
(معرفی کتاب‌ها و مقالات و یادداشت‌ها پیرامون شاهنامه).

🌳انجمن دوستداران شاهنامه البرز (اشا)

🌳فرهنگ یاریگری، توسعه پایدار و زیست بوم‌داری

🌳رهسپر کوچه رندان
(بررسی اندیشه حافظ).

🌳آرخش، کلبه پژوهش حماسه‌های ایرانی
(رسانه دکتر آرش اکبری مفاخر).

🌳تاریخ روایی ایران

🌳سخن و سخنوران
(سخنرانی و گفتگوهای نایاب نام آوران وطن فارسی).

🌳کتاب و حکمت

🌳تاریخ میانه

🌳زبان شناسی و فراتر از آن (درگاهی برای آموختن درباره زبان‌ها و فرهنگ‌ها).

🌳خواندن و شرح تاریخ عالم‌آرای عبّاسی (میلاد نورمحمدزاده).

🌳شرح کلیات سعدی
(تصحیح و طبع شادروان محمدعلی فروغی).



کانال میهمان:

🌳دانشکده مجازی انبارستان



🌲فـــرِّ ایــــران را می سـتایـیـم
.🌲


🌲هماهنگی جهت شرکت در تبادل



🌲@Arash_Kamangiiir

تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین

26 Dec, 18:30


دیوانِ استیفاء

https://t.me/Divan_e_Estifa

تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین

25 Dec, 11:45


🎼تصنیف وَطَنِ مَن

#استادملک‌الشعراءبهار
#استادپرویزمشکاتیان
#استادایرج‌بسطامی

#یاد_بود_بزرگان #بم #زمین‌لرزه‌بم #زلزله‌بم #زلزله #ایران
@tarikhfarhanghonariranzamin

تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین

24 Dec, 08:36


رودکی میراث‌دار سنتِ گوسانان پارتی

#دکترمحمدابراهیم‌پورنمین
#دکتراحدپیشگر

#رودکی

https://t.me/tarikhfarhanghonariranzamin

تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین

24 Dec, 08:35


آمد بَرِ من، که؟ یار، کی؟ وقتِ سحر
تَرسنده زِ که؟ زِ خَصم، خَصمَش که؟ پدر
دادمش دو بوسه، بر کجا؟ بر لبِ تَر
لب بُد؟ نه، چه بُد؟ عقیق، چون بُد؟ چو شِکَر


#رودکی #ابوعبدالله‌جعفربن‌محمدرودکی

محیطِ زندگی و احوال و اشعار رودکی؛ سعید نفیسی؛ ابن سینا؛ ۱۳۴۱: ۵۱۵.
https://t.me/tarikhfarhanghonariranzamin

تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین

23 Dec, 14:59


اعضای جدید فرهنگستان زبان و ادب فارسی معرفی شدند

در چهارصد و هشتاد و چهارمین نشست شورای فرهنگستان زبان و ادب فارسی، نصرالله امامی، حافظ‌پژوه و استاد بازنشستۀ زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید چمران اهواز، و چنگیز مولایی استاد فرهنگ و زبان‌های باستانی دانشگاه تبریز به عنوان اعضای پیوستۀ جدید فرهنگستان معرفی شدند.

همچنین، در این نشست، سید علی میرافضلی، رباعی‌پژوه و خیام‌شناس، و محمدرضا عدلی، پژوهشگر ادیان و عرفان و دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی به عضویت وابستۀ فرهنگستان برگزیده شدند.

گفتنی است این نشست با حضور نظام‌الدین زاهدی، سفیر جمهوری تاجیکستان در ایران، عبدالنبی ستارزاده، عضو پیوستۀ خارجی فرهنگستان زبان و ادب فارسی و تنی چند از استادان دانشگاه‌های تاجیکستان که به منظور شرکت در «نخستین همایش رودکی و پیوندهای ایران و تاجیکستان» به ایران سفر کرده‌اند، برگزار شد.

@theapll

تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین

23 Dec, 07:25


ای پاره‌ی وطن به خدا می‌سپارمت
#دکترنغمه‌دادور

https://t.me/tarikhfarhanghonariranzamin

تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین

20 Dec, 19:34


چو روزِ عاشقان بودی، شبِ یلدایِ هرسالی
اگر میلادِ روح‌الله در آن زلفِ دوتاه‌ستی


#سیف‌اسفرنگ

#چله #یلدا #زمستان #مسیح

دیوان سیف اسفرنگ؛ سیف‌الدّین الاعرج احمد اسفرنگی؛ تصحیح انتقادی شادروان دکتر فرزاد جعفری؛ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی؛ ۱۳۹۶: ۷۱۱.
https://t.me/tarikhfarhanghonariranzamin

تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین

20 Dec, 18:25


سخنم بلندنام از سخنِ تو گشت و شاید
که درازعمری از نامِ مسیح یافت یلدا


#سیف‌اسفرنگ

#چله #یلدا #زمستان #مسیح

دیوان سیف اسفرنگ؛ سیف‌الدّین الاعرج احمد اسفرنگی؛ تصحیح انتقادی شادروان دکتر فرزاد جعفری؛ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی؛ ۱۳۹۶: ۱۸۴.
https://t.me/tarikhfarhanghonariranzamin

تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین

20 Dec, 16:12


هر شبِ یلدا اگر زادن روحی‌ستی
صدشبِ یلداستی در سرِ هر موی تو


#سیف‌اسفرنگ

#چله #یلدا #زمستان #مسیح

دیوان سیف اسفرنگ؛ سیف‌الدّین الاعرج احمد اسفرنگی؛ تصحیح انتقادی شادروان دکتر فرزاد جعفری؛ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی؛ ۱۳۹۶: ۷۰۷.
https://t.me/tarikhfarhanghonariranzamin

تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین

19 Dec, 21:22


کانال کتابفروشی برخط مرا به دوستان خود معرفی کنید. از شما سپاسگزارم!


https://t.me/RevaghBookstore

تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین

19 Dec, 10:26


▪️مجالس کاتبان (۱۵) برگزار می‌شود.

🔹کامیابی‌ها و ناکامی‌های حزین
🔹بررسی میراث موجود و مفقود حزین لاهیجی


🔸دکتر هومن یوسفدهی
(پژوهشگر نسخ خطی و مصحح متون کهن، رئیس اداره کل نسخ خطی کتابخانه ملی)

▫️پنج‌شنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۳ ش.، ساعت ۱۹:۰۰
▫️قم، میدان رسالت، ابتدای خیابان سمیه، پلاک ۱۵

▫️بنیاد محقق طباطبائی، تالار میرزا عبدالله افندی

شرکت برای عموم آقایان و خانم‌ها آزاد است.

@mtiforg

تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین

17 Dec, 14:01


برتولوت برشت شعری دارد با این مضمون که، "من در جنگل های سیاه به دنیا آمده ام و سردی این جنگلهای سیاه تا پایان عمرم در جان من همچنان خواهد ماند". من هم در شبی متولد شدم در تبریز سردی که شوروی، آذربایجان را تجزیه کرده بود و این خاطره همچنان موضوعی در افق دید من هست و کوشش میکنم آن را در خودم زنده نگهدارم(جواد طباطبایی، موسسه بهاران، حاشیه درسگفتار ایده آلیسم آلمانی،۲۳ آذر ۱۳۹۵).

۲۳ آذر، زادروز فیلسوف ملی ایران، سرو ایرانشهر گرامی باد
@JavadTaba 🌲

تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین

15 Dec, 19:58


کس را طمعِ لبِ چو شهدِ تو مباد
جز فرقد و مَه مرقد و مهدِ تو مباد
تو جهد کُنی بِهجر و من جِد بِوِصال
چون نیست بِجِدِ من بِجَهدِ تو مباد


#استادابومحمدبن‌محمدرشیدی‌سمرقندی
#رشیدی‌سمرقندی

تذکرۀ لباب‌الالباب؛ محمّدبن محمّد عوفی؛ به تصحیحِ ادوارد جی. براون؛ با مقدمۀ محمّد قزوینی و تصحیحاتِ جدید و حواشی و تعلیقاتِ سعید نفیسی؛ هرمس؛ ۱۳۸۹: ج۲: ۵۴۰.
https://t.me/tarikhfarhanghonariranzamin

تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین

14 Dec, 09:55


تتبع ذوالفقار شروانی از رباعی مجد همگر

فاضل ارجمند آقای علی صفری آق قلعه، در جستاری کوتاه که سال‌ها پیش در مجلۀ ارجمند گزارش میراث چاپ شده (شمارۀ ۲۱ و ۲۲: خرداد و تیر ۱۳۸۷) از قصیده‌ای یاد کرده‌اند که ذوالفقار شروانی (د. حدود ۶۸۹ ق) در ستایش مجد همگر شیرازی سروده است. ذوالفقار شروانی در نیمۀ دوم قرن هفتم مدتی در همدان مداح اتابکان لر و مدتی در کرمان ستایشگر قراختائیان کرمان بود و چندی نیز در اصفهان می‌زیست و احتمالاً در همین شهر با مجد همگر دیدار کرده و او را در قصیده‌ای ستوده است.

در دیوان ذوالفقار شروانی، دو رباعی وجود دارد که شاعر آن‌ها را به اقتفای رباعی مشهوری از مجد همگر سروده و در هر رباعی، مصرعی از رباعی مجد را تضمین کرده است. این رباعیات نیز گواه مراودات ادبی این دو شاعر است. چون ندیده‌ام که جایی به آن اشاره شود، آن‌ها را اینجا نقل می‌کنم.

بی روی تو دل چیست، چه کار آید از او
جز ناله که هر دمی هزار آید از او
چندان گریم که خاک ره گِل گردد
نی روید و ناله‌های زار آید از او
(مجد همگر، دیوان، دستنویس بادلیان، ۱۷۴پ)

روی تو که رشک لاله‌زار آید از او
نی نی غلَطم که لاله، زار آید از او
دل بُرد و از اوست رونق دل، ور نه
بی روی تو دل کیست چه کار آید از او
‏..
از رنگ رخت که نور، نار ‌آید از او
وز لعل لبت که آب، تار آید از او
جانم به لب آمد چو نی و همدم نیست
جز ناله که هر دمی هزار آید از او
(ذوالفقار شروانی، دیوان، ۴۵۲، ۴۵۳)
‌‏..

رباعی مجد همگر، به اوحد کرمانی نیز منسوب است (دیوان رباعیات، ۲۷۷، ۲۹۲).
‏..

"چهار خطی"
https://telegram.me/Xatt4

تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین

13 Dec, 08:40


نشر سنگلج قلم، در راستای انتشار آثار مهم فرهنگ، ادب و تاریخ ایران و اسلام، به زودی کتاب‌های ارزشمندی را منتشر خواهد کرد؛
سپاس از شما که ما را همراهی می‌کنید.
کارهای نشر سنگلج را به دوستان خود معرفی کنید.

https://t.me/sanglajpublication

تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین

07 Dec, 17:39


هر ذرّه که در بسیط خاکی بوده‌است
رخشنده سهیلِ تابناکی بوده‌است
هر گِل که سِرشته‌اند از وی خُمِ می
البته حَریفِ سینه‌چاکی بوده‌است


#سنجر‌طهرانی
#میرزاعبدالعطوف‌محمدتقی‌کمال‌الدین‌زندی

سنجرِ طهرانی، میرزاعبدالعطوف محمدتقی کمال‌الدین؛ دکترسیدحسن عباس؛ پژوهش‌های ایران‌شناسی؛ ناموارۀ دکتر محمود افشار؛ به کوشش ایرج افشار با همکاری کریماصفهانیان؛ بنیاد موقوفات دکترمحمود افشار؛ ۱۳۹۲؛ ج ۲۱: ۳۸۳.
https://t.me/tarikhfarhanghonariranzamin

تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین

06 Dec, 19:22


نوشته‌هایش انسجام و استحکام ساختاری دارد. فرقی ندارد در گستره بزرگی چون "تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام" باشد یا مثلا در مقالات فشرده‌ای مانند«باختر»(ایرانیکا) و «آتش»‌،«آدم» و «آخر الزمان در ایران باستان»(هر سه در دایرة المعارف بزرگ اسلامی‌). از نظم و انسجام درونی نوشته هایش برمی آید نویسنده بر موضوع مسلط است و خوب می‌داند چه باید و چه نبایدبنویسد. به همین دلیل در‌ نوشته‌های او‌ از پراکندگی و از این شاخه به آن شاخه پریدن نشانی نیست. از این بابت مثل خانلری و یارشاطر است.

اگر چه گسترده گرفتن دایره مخاطب و سخن علمی را به زبانی آسان یاب بیان کردن از مزیتهای میراث علمی تفضلی است، تخصص‌گرایی و استقرار‌ همه فعالیت‌های‌ پژوهشی در محدوده موضوعات خاص و مشخص نیز ویژگی بارز اوست. من کمتر دانشمند ایرانی را دیده ام که این همه تخصصی کار کند. تا آنجا که دقت‌ کرده‌ام، فقط چند مقاله دارد که خارج از محدوده مطالعات زبان‌های باستانی‌ و فرهنگ ساسانی است.( برای نمونه مدخل‌های‌«بنیاد‌ فرهنگ ایران»، «دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران»و «بنیاد شاهنامه فردوسی» که اینهارا را به علت سالها همکاری و عضویت در مؤسسات نامبرده برای ایرانیکا نوشت ‌و دو مقاله‌ نیز به خاطر سال‌ها آشنایی و دوستی درباره زریاب خویی نوشت و همچنین یادداشتی در مقایسه نسخه چاپی لسان التنزیل با دستنویسی کهن و...).

"تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام"برجسته‌ترین اثر تفضلی است؛ شاهکاری‌ که‌ به‌ گفته دکتر یارشاطر«در زبان‌های اروپایی هم تألیف جامعی مانند آن‌ وجود‌ ندارد». این کتاب چند مزیت دارد: اول اینکه از رهگذراحاطه شگرف‌ مؤلف بر مجموعه منابع و تحقیقات قدیم و جدید بسیار عالمانه ومحققانه است. دیگر اینکه ساختاری پیراسته و کارآمد دارد؛ دراین کتاب خوشخوان‌ لب لباب مطالب متقن مستدل بایسته ‌در‌ قالب و تبویبی راهگشا عرضه شده و از ورود به مباحث فرعی و جزئیات درازدامن‌ کم‌ فایده‌ ‌پرهیز شده و درنتیجه در‌ صفحاتی‌ محدود چکیده‌ای‌ از‌ انبوه‌ معلومات و تتبعات قدیم و جدید در دسترس‌ خواننده‌ قرارگرفته است تا به آنجا که خواننده غیر متخصص نیز پس از مطالعه‌ دقیق این کتاب درخشان‌، ارزیابی و معرفت منسجم و روشنی از موضوع‌ به دست می‌آورد. این‌ کتاب‌ اوج خردمندی، اشراف علمی‌ و روش‌دانی‌ استاد تفضلی است و به عقیده من از آثار تحقیقی گرانبهای ایران در قرن اخیر محسوب می‌شود. همچنین پاسخی مستدل و روشنگر‌ است‌ به غفلت و تغافل‌ کوته بینانی ‌که رقم بطلان و خوارداشت بر‌ بخش‌ بزرگی از تاریخ ایران می‌کشند و تاریخ و تمدن ایران را در بعد از اسلام خلاصه می کنند.

یکی از‌ میدان های کار تفضلی ترجمه متون‌ پهلوی بود. متنهایی چون"مینوی خرد"،"شهرستان‌های ایران"،"اندرز بهزاد فرخ پیروز"، متنهای مندرج در"اسطوره زندگی زردشت " و پاره‌های متنوع از متون مختلف که در مطاوی‌ کتب‌ و مقالات او پراکنده است. کسانی که ترجمه‌های او را خوانده‌اند، انصاف‌ می‌دهند‌که «نثر»ترجمه‌های او ساده، مفهوم و امروزی است و از باستان‌گرایی، سره‌نویسی و کاربرد لغات پهلوی پیراسته است. مثلاً نثر ترجمه "مینوی خرد" او را با‌ نثر‌ ترجمه "بندهشن" از مهرداد‌ بهار‌ یا ترجمه خانم آموزگار از"اردوایراف‌نامه" و "کتاب پنجم دینکرد"( در کتاب اخیر مقدمه و تعلیقات و واژه‌نامه و ترجمه متن به فارسی از خانم آموزگار است و همکاری تفضلی تا مرحله تصحیح و ترجمه به فرانسه‌ و آوانویسی‌ بوده است) مقایسه کنید تا تمایز‌ها آشکار گردد. جملات حکیمانه زیر فشرده روش و پسند تفضلی را در ترجمه متون پهلوی می نمایاند:«وظیفه مترجم برگردانیدن متنی است از زبانی که دریافت‌ آن‌ برای خواننده‌ ناممکن یا دشوار است، به زبانی که آن را می‌داند. به کار گرفتن واژه‌های مهجور و توضیح آنها‌ زیر هر صفحه خواننده را خسته و وازده می‌کند و از توجه به‌ مفهوم‌ باز‌ می‌دارد. البته علاقمندان به یافتن اصل کلمات و متخصصان زبان‌شناسی همیشه می‌توانند به متن اصلی یا آوانویسی یا ‌‌واژه‌نامه‌ کتاب مراجعه کنند».(مینوی خرد،ص13) این یعنی او مخاطب ترجمه های خود را فقط متخصصان نمی دانست.

👇👇👇

https://t.me/n00re30yah

تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین

06 Dec, 19:22


سالمرگ استاد احمد تفضلی

به سوگ سیاوش سیه پوشد آب
کند چرخ نفرین بر افراسیاب

من زبان و ادبیات فارسی خوانده ام و می‌دانیم که بسیاری از‌ آثار دکتر تفضلی خارج از محدوده دروس متداول و رسمی گروه زبان و ادبیات فارسی قرار‌ دارد‌ . پس نمی توانم درباره کارنامه او نظر تخصصی بدهم. اما تفضلی از محبوب ترین چهره های علمی برای من است. دریغ بزرگم این است که او را ندیدم . آرزو داشتم به کلاسهایش بروم اما چند ماه پیش از اینکه به دانشگاه تهران بیایم با شوربختی بسیار تفضلی به جهان دیگر رفت.(سرمقاله دردمندانه دکتر نصرالله پورجوادی در نشر دانش را درباره مرگ نابهنگام تفضلی باید به یاد بیاوررم). در این سالها نوشته های تفضلی را کمتر از نوشته های فروزانفر و قزوینی و تقی زاده و شفیعی نخوانده ام. برایم «طعم وقت» دارد نوشته هایش. این یادداشت "غیر‌ تخصصی"‌ من شاید بتواند بیانگر‌ فوایدی‌ باشد‌ که«عموم» علاقمندان به فرهنگ ایران، از آثار آن استاد یگانه می‌توانند به دست آورند‌. استادی که عاشق ایران بود و مایه مباهات ایران بود. یادش پیوند بخورد به نام روشن ایران و جاودانه بماناد.
🍁🍁🍁
در میان محققان‌ ایرانی‌ انگشت شمارند کسانی که آثارشان مورد اعتنا و مراجعه ایرانشناسان غیر ایرانی قرار بگیرد. این مسئله در عرصه مطالعات مربوط به تاریخ و فرهنگ ایران پیش‌ از اسلام مشهودتر است چون پژوهشگر ایرانی باید مقدمات علمی فراوانتری فراهم آورد. دکتر احمد تفضلی(1375-1316‌) ‌ که‌ به‌ تعبیر استاد یارشاطر«در پیشبرد تحقیقات مربوط به زبان پهلوی و آثار فرهنگ ساسانی در‌ ایران‌ اسلامی‌، سهمی بسزا داشت»،نمونه کمیابی است از دانشمندان ایرانی معتبر و موثق در مجامع بین المللی ایران شناسی.

تفضلی خوب درس خوانده بود. در ایران و فرنگ نزد استادان بزرگ تلمذ کرده بود. شاگرد فروزانفر و مینوی و پورداوود و هنینگ و دومناش و بنونیست بود .با زبانهای آلمانی‌، فرانسوی‌، انگلیسی و روسی- که مهمترین تحقیقات مربوط به ایران پیش از اسلام‌ به این زبانهاست‌، آشنا بود. ‌عربی‌ می دانست و با متون کهن عربی که از منابع مهم ایرانشناسی است مأنوس بود. در زبان و ادب فارسی‌ صاحب‌نظر‌ بود. شیفته شاهنامه بود و همکار مجتبی مینوی در بنیاد شاهنامه. عطش‌ علمی‌ داشت و بسیارخوان بود. در تحقیق کمال طلب و ژرف کاو بود.(مثلا در مقاله "برخی‌ عبارات‌ فارسی میانه در متون کهن‌ فارسی‌ و عربی" برای اطمینان از دقت و صحت نظرش به‌ دستنویس‌های‌ البدء‌ و التاریخ و محاضرات راغب مراجعه کرد). استاد دانشگاه تهران بود و عضو و معاون علمی فرهنگستان و همکار و مستشار ایرانیکا و دایره المعارف بزرگ اسلامی. جایزه های معتبر داخلی و بین المللی دریافت کرد. قدرش شناخته نشد اما نیک قدر دان استادان پیشکسوت و پیران میوه خویش بخشیده بود. نوشته اند که محمد تقی دانش پزوه و عباس زریاب خویی را سخت دوست می داشت . برای زریاب جشن نامه درآورد(" یکی قطره باران") که از بهترین جشن نامه های ایرانی ست. عضو انجمن های معتبر علمی بود و در مجامع ایران شناسی حضور مستمر داشت. مانند احسان یارشاطر و ایرج افشار با ایرانشناسان غیر ایرانی ارتباط گسترده داشت.
مثل خورشید بود. می درخشید. وقت غروب غمگین و خون رنگش نبود...

نوشته هایش پشتوانه تحقیقی و علمی پرمایه داشت. احاطه و اشراف عجیبی بر منابع و مآخذ‌ به دست آورده بود‌ که‌ اوج آن را در کتابنامه‌"تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام"می‌توان دید. "گزارش سفر علمی به پترسبورگ "نشان می‌دهد که چقدر‌ بر منابع ایران‌شناسی‌ اشراف‌ داشت. اما با همه اشراف علمی گرانجان و خودنما نبود و ‌در ارجاع دادن به مآخذ اندازه نگه می داشت و به ضروریات اکتفا می کرد. قصد نداشت خواننده را مرعوب‌ کند و این نشانه پختگی و اعتماد به نفس و فروتنی او بود. فضیلت امانت‌ علمی‌ ‌را به کمال داشت تا به آنجا که به پایان‌نامه چاپ نشده دانشجویی گمنام ارجاع می داد و آن را کسر شأن خود نمی دانست(نک: «لهجه آمره‌ای» در دایرة المعارف بزرگ اسلامی).

زمانی‌ می‌نوشت‌ که‌ سخن تازه‌ای داشت و همانقدرمی‌نوشت که بایسته بود؛ درازگویی و انشانویسی در قاموس‌ علمی اش‌ نبود. کلامش موحز و منطقش قوی بود و اقتدار علمی او را نشان می داد. به مقاله «دژ بهمن و آذرگشنسب»(نک: "مهر و داد و بهار") بنگرید که چقدر موجز ولی پرنکته است. یا در مدخل«دماوند‌ در‌ اسطوره ایرانی»(نک:ایرانیکا) زبده وقایع اساطیری مرتبط با دماوند در سطوری معدود درج آمده است. نثر احمد تفضلی به نظرم یکی‌ از‌ نقطه های‌ اوج نثر علمی و تحقیقی‌ معاصر ماست. نثری محتشم‌ و موقر‌ و رسا و شیوا. در انتخاب لغات‌ و صفات‌ ‌دقیق بود و از اینکه لحن نثرش عاطفی و خطابی شود، پرهیز داشت؛ ‌ می‌کوشید‌ که خوانندگانش را اقناع علمی و عقلی کند نه اقناع ادبی و هنری و عاطفی‌.

https://t.me/n00re30yah

👇👇👇

تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین

06 Dec, 19:22


به همین دلیل با «همکاری صمیمانه» یار دیرینش خانم دکتر ژاله آموزگار آثاری که به کار دانشجویان‌ و عموم‌ علاقمندان‌ به زبان‌ و ادبیات‌ پهلوی و فرهنگ ایران پیش از اسلام می آمد، تألیف و ترجمه کرد. از جمله کتاب" زبان پهلوی، ادبیات و دستور آن" که خودآموزی سودمند‌ و کارآمد‌ است. نیز کتاب خوشخوان و بسیار مفید "اسطوره زندگی زردشت" که چهره اسطوره‌ای پیامبر ایران باستان را از خلال مهمترین‌ متون پهلوی و برخی منابع فارسی و عربی،بازتاب می‌دهد. مؤلفان در این کتاب به تصحیح انتقادی برخی متون پهلوی و ترجمه آن به فارسی پرداختند و شرح موجزی از سیمای تاریخی زردشت‌ نیز‌ به کتاب افزوده‌اند. همچنین ترجمه کتاب جان هینلز با عنوان "شناخت اساطیر ایران" که طرحی جامع و ساده دارد. تا نام خانم آموزگار عزیز در میان است از ترجمه کتاب بزرگ « نمونه های نخستین انسان و نخستین شهریار در تاریخ افسانه ای ایران» شاهکار تحقیقی آرتور کریستن سن یاد کنم. کتابی که تاریخ افسانه ای ایران را از گیومرث تا جمشید برمی رسد و روایت می کند. مترجمان به ترجمه بسنده نکردند و در مواردی سهو و خطای مؤلف را اصلاح کرده اند. هنوز مزه چکیده ای که از مطالب دو جلد فراهم آورده اند، زیر دندانم است.

تفضلی برای‌ دانشنامه‌‌ ایرانیکا‌، دایرة المعارف بزرگ‌ اسلامی‌، دانشنامه ایران و اسلام و دانشنامه جهان اسلام‌ مقاله می نوشت. مقالات دانشنامه ای او از حیت استنباطات تازه و عالمانه بودن یادآور مقالات رزیاب است و به نظرم از مقالات زریاب شسته رفته تر است. برخی از این مدخل‌ها، مقالات تحقیقی مهمی است؛ مثلا‌ برای ایرانیکا مدخلهای "دهقان"( ترجمه ابو الفضل خطیبی) و ‌"فهلویات‌" (ترجمه‌ فریبا‌ شکوهی‌) را نوشته که سرشار از استنباطات تازه مبتنی بر جمیع منابع قابل اعتناست؛ به گمان من مقاله "فهلویات"شاهکار مسلم است؛ ایجاز و کثرت معلومات دقیق عرضه شده و طبقه‌بندی منظم این مدخل شگفت آورست . یا مدخل "آیین‌نامه‌"( نشر در دایرة المعارف بزرگ اسلامی که بعد در "تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام " بازنشر شد) به نظرم نمونه است‌.در‌باره مدخل«آیین‌نامه» گفتنی است که تفضلی آن را اول بار برای "دانشنامه ایران و اسلام" نوشته بود . مقایسه دو‌ ویراست این مدخل نشان می‌دهد او در این سال‌ها تحقیق کرد و مآخذ تازه و دریافت‌های تازه‌ای به مقاله خود افزود و در نهایت مقاله‌ای منسجم‌تر و پراطلاع‌تر نوشت.

همچنین به‌ طور ویژه باید‌ یاد کنم از مقاله‌ ‌«چند واژه عالمانه از پهلوی در شاهنامه» که با همه کوتاهی چگونگی استفاده از پهلوی‌دانی‌ در‌ شاهنامه‌پژوهی را می آموزاند. همچنین ما نوآموزان باید مکرر مقاله «هرزبد در شاهنامه‌ فردوسی‌» را بخوانیم تا«روش تحقیق» و«اسلوب مقاله‌نویسی تحقیقی»را از استاد تفضلی بیاموزیم.

تفضلی چند نقد کتاب هم نوشته است. نقدهایی عالمانه و از سر بصیرت کامل. منصفانه و مؤدب و پیراسته از تلخی و خودشیرینی. به تتبعات لغوی هم علاقه داشت و چند مقاله مایه ور تحقیقی در این موضوع نوشته است.

تفضلی درباره تاریخ و فرهنگ عصر ساسانی مقالات خواندنی نوشته است؛ در مقاله «فهرستی از‌ صنایع‌ و پیشه‌های عصر‌ ساسانی» با استفاده از منابع متعدد روشنی بر کار و بار طبقه پیشه‌ور جامعه ساسانی ‌افکند.‌ همچنین باید نام ببرم از مقاله «کرتیر و سیاست اتحاد دین‌ و دولت‌ در‌ دوره ساسانی»که شاهکار است و مقاله خواندنی«باربد یا پهلبد»که علی القاعده باید کامل‌ترین مطلب موجود در این موضوع باشد‌. همچنین باید یاد کنم از کتابچه"جامعه ساسانی" که دو ترجمه از آن به فارسی در دست است. اصل این کتاب متن سخنرانی تفضلی در دانشگاه هاروارد است. او در‌ این‌ خطابه‌ اطلاعات را از متون و منابع مختلف برگرفته و مثل یک هنرمند منبت کار با هوشمندی در کنار هم نشانده و خطابه‌ای درخشان درباره طبقات ارتشتاران و دبیران و دهقانان خوانده است.
🍁🍁🍁

بیش از بیست سال از مرگ احمد تفضلی می گذرد و هنوز محموعه مقالاتش گردآوری و چاپ نشده و هنوز مقالاتی که به فرانسه و انگلیسی نوشته بود به فارسی ترجمه نشده است...

مرگ بی هنگام تفضلی دشنه تلخی بود بر پیکر ایران شناسی. دشنه ای تاریک که دل و جان ایرانشناسی را درید. مرگی گجستگ و تدارک ناپذیر ... روزی که پیکر نحیف و غرقه به خون استاد تفضلی یافته شد او در جهان دانش و ایرانشناسی مثل خورشید بود. می درخشید. روشنی و گرمی می داد...ایرج افشار نوشت که دست کم بیست سال دیگر "می توانست و می بایست" بتابد... وقت غروب غمگین و خون رنگش نبود...
https://t.me/n00re30yah

تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین

06 Dec, 19:11


سالها پیش احمدِ تفضلی در سوگنامهء [ژان پیر] دومناش نوشت: "همهء ما دانشمندانی را می‌شناسیم و احیاناً با برخی از انسان‌های واقعی آشنا هستیم. اما شاید کمتر به دانشمندِ انسان برخورده باشیم..."
ما دوستان و دوستدارانِ احمدِ تفضلی از زمره کسانی هستیم که "دانشمند انسانی" را شناختیم، از این شناخت احساسِ خوشبختی کردیم و از این که زود و نابهنگام او را از دست دادیم غمگین و متاسف شدیم.

#دکتر_احمد_تفضلی #استاددکتراحمدتفضلی
#استاددکترژاله‌آموزگار #یادبود_بزرگان

مقالاتِ احمدِ تفضلی؛ گردآورنده: دکتر ژاله آموزگار؛ مقالهء "احمدِ تفضلی، انسانی والا، دانشمندی بنام"؛ دکتر ژاله آموزگار؛ توس؛ ۱۳۹۸: ۱۳.
https://t.me/tarikhfarhanghonariranzamin

تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین

06 Dec, 19:11


او راه درازی را برای کسب مقصود پیمود ولی از همان آغاز گوهر علمی‌اش مشخص بود. هنوز بسیار جوان بود که استاد فروزانفر در مقدمۀ کتاب عطار (در خرداد ۱۳۴۰) از همراهی او در بازنویسی یادداشت‌ها تشکر کرد.
در سال‌های ۳۰ عمر او، دومناش در مقدمۀ دو کتاب ارزنده در زمینۀ تحقیقات ایرانی به دید علمی و موشکافی‌های اواشاره کرده است. فیلیپ ژینیو با اشاره به این موارد، یادآوری کرده است که دانشمند جوانی در سال‌های ۳۰ عمر خود از چه ویژگی علمی باید برخوردار باشد که استاد با تجربه‌ای هم‌چون دومناش که در آن زمان ده‌ها سال از عمرش را به مطالعه بر روی متن‌های مشکل زبان پهلوی گذرانده بود، به کمک‌های ارزندۀ او اشاره کند و از این که در رفع اشکالات و اشتباهات این آثار او را یاری نموده است و نکته‌های تازه‌ای گوشزد کرده است تشکر نماید. لازمۀ این تبحر به جز استعدادهای ذاتی و مطالعات شخصی، تلمذ در محضر استادان برجسته نیز بوده است. از استادان مستقیم او در ایران می‌توان از شادروانان استاد عبدالعظیم قریب، استاد فروزانفر، استاد جلال همایی، استاد پورداود، دکتر معین، دکتر خانلری، دکتر صفا و هم‌چنین آقایان دکتر کیا و دکتر یارشاطر نام برد. او هم‌چنین همیشه با احترامی شایسته از شادروانان استاد مینوی، استاد زریاب و استاد دانش‌پژوه به عنوان استادان غیر مستقیم خود یاد می‌کرد.
از میان استادان خارجی او می‌توان به هنینگ، مری بویس، مکنزی، بیوار، بنونیست و دومناش اشاره کرد.
او خود نیز در دانشگاه تهران به عالی‌ترین مقام استادی رسید و همیشه به استادی دانشگاه تهران افتخار می‌کرد، ولی در حقیقت او افتخار دانشگاه تهران بود.....
پای‌بندی موازین اخلاقی و قراردادهای اجتماعی بود. زندگی پرابر علمی هرگز او را از انجام وظایف خانوادگی باز نداشت. حرکت خانواده‌اش را نگاه می‌داشت. همسر و پدری مهربان بود و برای دوستانش دوستی فداکار، غمخوار و آماده به خدمت. مهم‌تر از همه به ایران عشق می‌ورزید. با وجود این که بارها موقعیت‌های مناسبی در دانشگاه‌های معتبر خارجی برایش پیش آمد، هرگز به رفتن از ایران و دل‌کندن از این سرزمین تن در نداد. او این سرزمین را دوست می‌داشت و با تحقیقات ارزشمندش و سخنرانی‌های علمی در جای جای جهان برای ایران افتخار و نام آورد.
احمد تفضلی علی‌رغم طبیعت خردگرایش موجودی لطیف بود. احساساتی رقیق به لطافت باران داشت، از شعر خوب لذت می‌برد. در کنار کتاب‌های علمی رمان می‌خواند، موسیقی داروی آرام‌بخش روح‌ گاه آشفتۀ او بود. موسیقی اصیل ایرانی، آوای سه تار خوب و به‌خصوص صدای بنان را دوست می‌داشت و از آهنگ‌های او بیش از همه به «دیلمان» عللاقه‌مند بود. او در ۱۶ آذر ۱۳۱۶ در اصفهان به دنیا آمد و در شامگاه ۲۴ دی ۱۳۷۵ در تهران به تلخی خاموش شد.

#دکتر_احمد_تفضلی #استاددکتراحمدتفضلی
#یادبود_بزرگان

مقالاتِ احمدِ تفضلی؛ گردآورنده: دکتر ژاله آموزگار؛ مقالهء "احمدِ تفضلی، انسانی والا، دانشمندی بنام"؛ دکتر ژاله آموزگار؛ توس؛ ۱۳۹۸: ۱۴تا۱۶.
https://t.me/tarikhfarhanghonariranzamin

تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین

06 Dec, 13:54


با یاد مجتبی عبداللّه‌نژاد(۱۳۴۸-۱۵ آذرماه۱۳۹۶)

زنده یاد مجتبی عبدالله نژاد مترجم و ادیبی خودساخته و خودآموخته، و دانشمندی بسیاردان و برجسته بود. رشته ریاضی و مطالعه اعداد و ارقام، انطباقی با جان شیفته و شوریده‌اش نداشت. «معادله های ریاضی» را وانهاد و «آوازهای ماه» را برگزید.(۱) رها کرد و بی‌تابانه بال گشود به اقلیم روشن و رنگارنگ ادبیات و علوم انسانی. شبانه‌روز تراشید و خراشید و دمی آرام نگرفت. جنون خواندن و اندوختن و آموختن داشت. در هر کتاب و مقالتی که به دست می‌گرفت از پی پاسخ پرسشهای بی‌شمار ذهن و ضمیر بی‌تابش بود. حاصل این تلاش و تکاپوی مستمر و مدام، نگاهی نافذ و دقیق، و ذهنی موشکاف و عمیق بود، و اشراف و آگاهی در ساحات گونه‌گونی همچون نقد و‌ نظریه‌ادبی، اساطیر، زبانشناسی، فنّ ترجمه و تسلّط بر متون و‌ منابع کهن تاریخی و ادبی . یادداشتهای فیس‌بوکی‌اش آینه وجودی پرکار و پر از تأمّل و درنگ و دوراندیشی بود. با این همه او نه بانگ بلندی برای ادّعا داشت نه ادّعایی برای خودنمایی. از «فروتنی خودخواهانه» نیز بر کنار و به دور بود. مجتبی عبدالله نژاد به قول سعدی«طبله عطّار» بود؛ خاموش و هنرنمای.
در کارنامه پربار و پر برگش، کاری هست که ابداع خودش بود(۲)؛مصاحبه با ادیبان کلاسیک ادب پارسی. ژانری که بی‌سابقه بود و خودش بنیاد نهاده‌بود، امّا شوربختانه نماند تا بیشتر در این ژانر، برای ما کتاب بنویسد. او در این ژانر، گفتگو با مسعود سعد سلمان(شاعر و حبسیّه‌سرای نامدار سده ششم هجری‌قمری) را نوشت.(۳) از رهگذر این گفتگوی خیالی، کتابی دلچسب و خواندنی با چشم‌اندازهایی قابل تأمّل پدید آورد. اعمّ اغلب مطالب و محتوای این کتاب، مستند به منابع و مآخذ ادبی، تاریخی و جغرافیایی دست اوّل و اصیل است. نگارش چنین کتابی با این حجم از ارجاع و استناد، نشان از تبحّر نویسنده در جستجو و بررسی منابع کارش دارد. شاید مهمترین ویژگی در چنین ژانری، شناور شدن زمان و خلاصیِ -بویژه مصاحبه شونده- از قید ماه و سال و سده باشد. مسعود سعد بر فراز سالیان و قرون ماضی و مستقبل پرواز می‌کند و از هرآنچه مصاحبه‌کننده از او می‌پرسد ذهنیت و تصوّری روشن دارد. مصاحبه‌کننده در سخنان و سؤالاتش به مشروطه، کاوشهای باستان‌شناسی،مکاتب فکری و فلسفی معاصر، فرم، وجوه اجتماعی شعر، حقوق بشر، اخلاق و هنر اشاره می‌کند و مسعود سعد، ازین همه، مطابق با یافته‌های امروزی، علم و اطّلاع دارد. او مولانا(۱۱۴)، عبدالرحمن جامی(۱۲۰)، قاآنی(۱۲۰) محمّدعلی فروغی(۸۹)نجف دریابندری(۱۰۲)، شاملو(۱۲۰)، اخوان(۱۲۴)و ... را هم می‌شناسد. سؤالات عبدالله ‌نژاد در این کتاب از مسعود سعد در چند بخش قابل طبقه‌بندی است:
- اطلاعات زندگی‌نامه ای مسعود سعد.
- ایّام زندان و حبسیّه‌سرایی.
- فرم و محتوای اشعار شاعر.
- رابطه شاعر با معاصران، پادشاه، ارباب قدرت و درباریان.
-تحلیل اوضاع تاریخی، سیاسی و اجتماعی روزگار شاعر و غزنویان.
- پرسش از پاره‌ای حوادث که اسناد کهن، درباره آنها خاموش است.
- ابهاماتی که در مطالعه تاریخ عصر غزنوی و شعر مسعود سعد برای عبدالله نژاد پیش آمده است و ...

واقعیت آن است که پاسخهایی که مسعود سعد به عبدالله نژاد می‌دهد -به جز آنها که مستند به منابع تاریخی و ادبی است- عمدتاً نتیجه دریافتهای منطقی و ذوقی و حاصل اصطلاحاً «گمانه‌زنی»‌های شخص مصاحبه‌گر است که بر زبان مسعود سعد می‌نشیند و تحویل خواننده کتاب می‌شود.
این کتابِ مفید و مغتنم، با حجم اندکش، آمیزه‌ای است از مباحث نقد ادبی، تاریخ ادبیات، سبک شناسی، فلسفه و روانشناسی که بر مدار شعر و شخصیت مسعود سعد و به کیمیاکاری و نبوغ مؤلّف دانشمندش فراهم آمده است. عبدالله نژاد گفته‌بود درباره ناصرخسرو و سعدی هم چنین کاری را کرده‌بود(۴) و قرار بود آنها هم در مجموعه«تاریخ شفاهی ادبیات قدیم ایران» چاپ و منتشر شود که نشد.دریغا که اجل مهلت نداد.
ای بسا آرزو که خاک شده...!

۱. اشاره است به نام نخستین و واپسین مجموعه شعر مجتبی عبدالله نژاد: آوازهای ماه و معادله‌های ریاضی، تهران، انتشارات ترانه، ۱۳۷۳.
۲.روزنامه ایران، مورّخ ۲۵ دی ۱۳۹۳ ، شماره ۵۸۴۲
۳.گفتگو با مسعود سعد سلمان، مجتبی‌عبدالله نژاد، نشر هرمس، تهران، ۱۳۹۶
۴. روزنامه ایران، همانجا.
https://t.me/naghshbarab

تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین

05 Dec, 12:40


به بهانه پانزدهم آذرماه
روز حسابدار



https://t.me/Divan_e_Estifa

تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین

05 Dec, 12:04


هله عاشقان بشارت که <نمانْد آن> جدایی

بیش از دو سال از زمانی که مؤسّسۀ لغت‌نامۀ دهخدا به تصرّف بیگانگان با فرهنگ و ادب درآمد و تألیف «لغت‌نامۀ فارسی» متوقّف شد می‌گذرد. آن روز که قلم را بر این مصیبت می‌گریاندم و لغت‌نامه را شمعی که مردنش را به نظاره نشسته‌ایم وصف می‌کردم، دیدنِ امروز بسیار دور از انتظار بود؛ آن روز می‌پنداشتم که این شب هیچ گاه سیاه‌کاری از سر نخواهد نهاد. امروز اما بشارت می‌رسد که استاد حسن انوری به لغت‌نامه بازمی‌گردند و دیگر مؤلّفان دانشمند لغت‌نامه نیز همراه ایشان خواهند بود. بشارت می‌رسد که روزگار فترت سپری شده‌است. بشارت می‌رسد که تألیف لغت‌نامۀ فارسی از سر گرفته خواهد شد، و مرا که در این دو سال و اندی یکی از بزرگ‌ترین حسرت‌هایم توقّف تألیف آن فرهنگ گرامی بوده‌است -اگرچه بر سر راه آغاز دوبارۀ تألیف عوایق بسیار است- «بدین بشارت فرخنده شاد باید بود».
اما نکته‌ای که ممکن است برای بعضی محلّ پرسش باشد آن است که 'با وجود فرهنگ جامع زبان فارسی دیگر چه نیازی به تألیف لغت‌نامۀ فارسی هست؟'. مقایسۀ گذرای شیوه‌های این دو فرهنگ نشان می‌دهد که این‌ها، با وجود هم‌پوشانی، نه رقیب یکدیگر که مکمّل هم‌اند. بعضی شیوه‌های روزآمد در تألیف لغت‌نامۀ فارسی پذیرفته نشده و این از قضا نقطۀ قوّت آن نسبت به فرهنگ جامع است؛ هرچند نقطۀ قوّت فرهنگ جامع روزآمد بودن و قاعده‌مداری آن است. لغت‌نامۀ فارسی گذشته از آن‌که معانی دقیق و تفکیک‌های جزئی را به دست می‌دهد، یک پیکرۀ بزرگ، گزیده و پیراسته از واژگان زبان فارسی است که بر خلاف فرهنگ جامع، بنای آن در نقل شواهد بر تفصیل است. فواید چنین فرهنگی را نه از "فرهنگ‌نویس" که از متن‌پژوه باید پرسید. مقایسۀ این دو فرهنگ ارزشمند نوعی قیاس مع‌الفارق است.

باری آن‌چه بر لغت‌نامه رفت تجربه‌ای بود که بهروزیِ بعضی کسان را به محک زد و آن را که در او غش بود سیه‌روی ساخت؛ و نعوذ بالله من الخذلان. اگر بخت یاری کند و بزرگان و دلسوزانِ زبان و فرهنگ ایرانی به حمایت خود از لغت‌نامه ادامه دهند، امید است که تألیف این فرهنگ عظیم ادامه یابد و این سند عظمت زبان و فرهنگ ایرانی، مانند بسیاری کارهای دیگر، ناقص نماند. نمی‌دانم که آیا به سرانجام رسیدن تألیف لغت‌نامۀ فارسی را خواهم دید یا باز هم کسانی آن را متوقّف خواهند ساخت؛ در این هنگامۀ بشارت چاره‌ای جز امیدواری نیست و از این‌جا که منم در دست ما هیچ نیست جز دعا.

@QalamAndaz

تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین

04 Dec, 18:11


سدِّ راهِ قربِ یزدان‌ست اوجِ اعتبار
پشتْ بر محرابْ واعظ بهرِ منبر می‌کند


#صائب‌تبریزی

مجموعهٔ خیال؛ برگزيده غزلیاتِ چهل‌وشش شاعر، از بابافغانی شیرازی تا صفاء‌الحق همدانی؛ گزینش و ویرایشِ علیرضا ذکاوتی قراگزلو؛ نشرِ نو؛ ۱۳۹۷: ۴۸۶.
https://t.me/tarikhfarhanghonariranzamin

تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین

29 Nov, 20:17


گر در دلِ من ندانی اندازه ٔ درد
ای دوست! سرشکِ سرخ بین و رخِ زرد
ور نیستی آگه که به منْ هجر چه کرد
برخیز و بیا گَرمْ بپرس از دمِ سَرد


#شهاب‌الدین‌ابوالحسن‌طلحه

تذکرۀ لباب‌الالباب؛ محمّدبن محمّد عوفی؛ به تصحیحِ ادوارد جی. براون؛ با مقدمۀ محمّد قزوینی و تصحیحاتِ جدید و حواشی و تعلیقاتِ سعید نفیسی؛ هرمس؛ ۱۳۸۹: ج۲: ۵۱۸.
https://t.me/tarikhfarhanghonariranzamin

تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین

29 Nov, 07:34


شرکت در این دوره‌ها برای عموم ادب‌دوستان آزاد است.
می‌دانید که جلساتمان همیشه در گپ گروهی تلگرام برگزار و ضبط می‌شود.
برای نام‌نویسی به ادمین ادب‌آموز در تلگرام یا ایتا پیام دهید:
@adabamooz_admin

@adabamooz_com

تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین

28 Nov, 18:52


رندی‌ست که اسبابِ وی آسان ندهد دست
سرمایه‌ء تزویرْ عصایی و ردایی‌ست


#صائب‌تبریزی

مجموعهٔ خیال؛ برگزيده غزلیاتِ چهل‌وشش شاعر، از بابافغانی شیرازی تا صفاء‌الحق همدانی؛ گزینش و ویرایشِ علیرضا ذکاوتی قراگزلو؛ نشرِ نو؛ ۱۳۹۷: ۴۸۴.
https://t.me/tarikhfarhanghonariranzamin

تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین

25 Nov, 17:59


آسیبِ زمانه چون به رویَم بَرزَد
سنگی به میانهٔ سَبویم بَرزَد
مُشکَم به‌بَها بِخواست نَفروختَمَش
بِسْتَد زِ مَن و سیم به رویَم بَرزَد


#بهاءالدین‌محمد‌اوشی
#بهاء‌اوشی

تذکرۀ لباب‌الالباب؛ محمّدبن محمّد عوفی؛ به تصحیحِ ادوارد جی. براون؛ با مقدمۀ محمّد قزوینی و تصحیحاتِ جدید و حواشی و تعلیقاتِ سعید نفیسی؛ هرمس؛ ۱۳۸۹: ج ۱: ۲۱۹.

https://t.me/tarikhfarhanghonariranzamin

تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین

22 Nov, 12:01


🔸لغتی فارسی در استعمال هندی
🔹بخشی از سخنرانی موسوی طبری در مراسم رونمایی کتاب منّ و سلوی در سفارت هند

اینکه در تصحیح متن، مأخذ اشارات قرآنی شاعر را مشخص کنیم ضروری و مفید است اما ضروری‌تر از آن پرداختن به اختصاصات متن و ایضاح کلمات و اصطلاحات هندی در چنین کتابی است. آیه را امروز خواننده با جستجوی یک کلمه در گوشی به دست می‌آورد اما وقتی می‌خواند:
 
غنچه‌سان دلتنگ گردی و خجل
در گره چیزی نه غیر خون دل

 
این نیازمند تشریح و توضیح مصحّح است. همین نعمت‌خان جای دیگر در غزلی می‌گوید:

ز عیش رفت به باد آنچه بود در گرهم
چو گل شکفتگی دل خراب کرد مرا


گره البته فارسی است امّا استعمال خاص هندی یافته است. به این معنی که از آن چیزی غیر از بستن فهم می‌شود که ما اکنون می‌فهمیم. در متون شبه قاره مکرّر به معنی کیسه دیده شده است. اینجا هم به معنی کیسه است که البته گره جزئی از کیسه است و اتفاقاً همین جزء، به کلّ اطلاق شده است. اطلاقِ جزء به کل یک قاعدۀ زبانی است. به فرهنگ‌های اردو-فارسی یا هندی-فارسی نگاه کنید گره را جیب نوشته‌اند. در فرهنگ‌های ما این معانی نیست. مگر در شکل ترکیبی؛ مثلا گره‌بُر به معنی جیب‌بُر. حتی در لغتنامۀ دهخدا که به واسطۀ فرهنگ‌های فارسی نوشته‌شده در هند شواهد خوبی در این خصوص گرد آمده این معنی را به صورت مستقل ذکر نکرده‌اند بلکه ذیل ترکیبات و امثال آورده‌اند که البته در جای خود مفید است اما روشنگر ابهام بیتی که نقل کردیم نیست. گره در فارسیِ هندی‌شده اولا به معنی کیسه است. به این بیت از امیرخسرو دقت کنید:
 
او می‌رود به ناز و گره می‌زند به زلف
مردن مراست، از گره او چه می رود؟

 
یعنی این منم که خسارت می‌بینم، از کیسۀ او که چیزی کم نمی‌شود. صائب هم که سال‌ها در هند بوده می‌گوید:
 
خون می‌چکد ز غنچۀ منقار بلبلان
زین نقد تازه کز گره روزگار رفت

 
عجیب اینکه در فرهنگ اشعار صائب تا جایی که به خاطرم می‌آید علی رغم ذکر معانی مختلف، به این معنی از گره اشاره‌ای نشده است.
پس گره را اولا به معنی کیسه در ذهن داشته باشیم. ثانیاً و توسّعاً به معنی بساط آمده است. مثلا در متنی می‌خوانیم: "جز این چیزی در گره ندارد" که معادل آه در بساط نداشتن است. ثالثاً و تضیّقاً هم به معنی جیب است.
 
۲۴ آبان‌ماه ۱۴۰۳/ مرکز فرهنگی سفارت هند/ مرکز پژوهشی میراث مکتوب
 
 http://t.me/Anjomanara
 https://t.me/iranianpoetsocity

تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین

21 Nov, 19:22


چهارباغ اصفهان از آغاز تا امروز

https://youtu.be/QpEiYpMJI50

https://t.me/tarikhfarhanghonariranzamin

تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین

21 Nov, 19:20


پایتخت شاه عباس بزرگ صفوی
اصفهان

https://youtu.be/PB2bBz3yPZo

https://t.me/tarikhfarhanghonariranzamin

تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین

21 Nov, 07:56


دستورالعمل سیرِ شهرِ اصفهانِ بهشت‌نشان
دستورالعمل سیاری (=سیر) شهر اصفهان بهشت‌نشان، من گفتار در[ر]بار مرحوم نواب وحید الزمانی میرزا طاهر.
«رقعه‌ای است که جناب آقامنصور دستورالعمل سیر اصفهان صفاآشیان و گشت بازارها به جناب رکن‌الدین نوشته».
زندانی بیت‌الاحزان، فراق عاشق مشتاق نمی‌داند که به کدام زبان، بیان شدّت مفارقت نماید، و به چه عنوان شرح محنت مهاجرت نگارد؛ و بالغرض اگر کاتب اندیشه، اشجار چارباغ را قلم ساخته، به مداد زاینده‌رود بر صفحه میدان نقش جهان، به ید طولای شوق سوانح نگار ایّام فراق گردد، به سال‌های بی‌پایان، اندکی از بسیار آن نتواند نوشت. بسی مرکب چوبین پایِ خامه در فضای نامه، چه جولان تواند نمود، و چه مقدار راه به پایان/بیابان «راه بیان» تواند پیمود؟ «شعر»: 
کی تواند خامه، شرح شدّت هجران کند
اسب چوبین در چُنین میدان چه سان جولان کند
در حساب دردهای صبر فرسا عاجزم
چون تواند کس حساب قطره‌ی باران کند
چون توانم عشق را پوشیده از اغیار داشت 
کی تواند لاله، داغ خویش را پنهان کند
از خیال آن خم ابرو و مژگان دراز 
شوق با تیر و کمان هر لحظه قصد جان کند
«آبروی زنده رود از دیده‌ام ریز به خاک
خاطر افسرده هر گه یاد اصفاهان کند»
دوری از یاران و محرومی ز سیر چهارباغ
سخت دشوار است بر عاشق، خدا آسان کند 
بعد از شکایت فراق و اظهار مراتب اشتیاق، دستورالعملی در باب سیر بازارها و گشت گلزارها و نظاره دیدارها، مرقوم کلک بیان می‌گردد، و به هیچ وجه از این طریق، انحراف جایز نداشته، به هیچ روش تخلّف نورزند. «شعر»:
بدین دستور می‌باید عمل گردد*
دل مشتاق را از خود خجل کرد 
اراده خاطر آن بود که دستور وافی به شرح کافی «شافی»، در هر باب نوشته شود. چون وقت مقتضی نبود، به انموذجی از آن اکتفا نمود. 
اگر طبیعت سخن‌رس است، همین بس است.
عزیز من! بامداد که استاد چابکدست قضا، تخته صبح از پیش دکان مشرق برداشته، آینه فروش «خورشید» بازار روزگار را گرم سازد، و ذرّه تُنک مایه بساط خُرده‌فروش را بیاراید، به هوای سودای پَری‌رخان طنّاز، و به اراده خریداری متاع عشوه و ناز، از حجره، احرام بسته، رو به راه نهند. 
اوّلاً از بازارچه تیمچه، «از» کیفیت دیدار شوخ نسرین و بناگوش تنباکوفروشِ صبوحی‌زده، سورت (صداع) خمار فراق را تسکین بخشند. «رباعی»: 
در دل چو هوای وصل خوبان داری 
بگذر ز دکان آن پری‌رو، باری 
زان چهره خمار هجر را تسکین بخش 
زان باده بکن صبوحی دیداری 
[دکان کافربچگان ارامنه]
از اینجا به در دکان کافربچگان ارامنه عبور نموده، به آیین ملت مسیحی «مسیحا» زنّاری زلف چلیپای گلرخان بلا بالا گردند. 
نگهشان برد دل به جادو فنی
بود دوستیشان بدل «به جان» دشمنی 
ز خونم بتی «بسی» خاک گل کرد گفت 
بدین رنگ باشد گل ارمنی 
نصیحت اوّل آنکه هرگاه پا در دایره محبّت نهادی، باید که از کفر و اسلام و ننگ نام، کناره گزین باشی. «شعر»: 
به دامان محبّت چون زدی چنگ
بهر کس باش چون آئینه یکرنگ 
به هفتاد و دو ملت آشنا باش 
گهی ترسا و گاهی پارسا باش
گهی با صوفیان شو در مناجات 
گهی با رند مَی‌ کش در خرابات 
گهی می‌باش مصحف‌خوان رخسار 
گه از زلف بتان می‌بند زنّار 
ز هر ملت گزین کن ملت عشق
که گردی رستگار از دولت عشق
[قیصریه_دکان صالح خواص‌خان_ قهوه‌خانه خواجه‌علی]
آنگاه از (پشت) راه پایین «مابین» قهوه «و پشت قهوه» [خانه]، به سمت قیصریه متوجه گردیده «گردند»، به در دکان صالح خواص‌خان، به قدر کشیدن یک قلیان، توقف جایز است. 
و اگر طبعت میل «مایل به» قهوه داشته باشد، در قهوه‌خانه خواجه‌علی از دست میرزا‌ اشرف، فنجانی بگیرند. و از آن مکان سیرکنان بر در قیصریه که برج اشرف شرف و (اختر) سعادت و درج گوهر حسن و صباحت است، منزل گزیده، در آن باب‌الصفا از نگار جواهرفروش «جوهر فروش» خریدار یاقوت لب و لعل بناگوش گردند: «رباعی»:
روی مه جوهری گل امید است 
سر تا پایش ز جوهر خورشید است 
چشم و لب و رنگ و عارض و دندانش
جزع و یاقوت و لعل و مروارید است 
از جوهر بیجان ارزنده‌ی خیال جمالش، رشته رگهای جان را به گوهر آلوده، حقّه دل را مملو گردانند، چون از نهیب دورباش غمزه دلخراشی یارای خریداری جواهر قرب وصال ندارند. 
و پیش تخت دکانچه ثعلب‌پزی و شیره‌فروشی که محاذی برج آن ماه دلبریست آرام گرفته، یک دو پیاله ثعلب که از شیره جان (= شیره نبات) شیرین تر و به مشک و عنبر معطر است، و از فیض دیدار، کار نوشدارویی لؤلؤی و مفرّح یاقوتی می‌کند، به قدر حوصله و گنجایی و ظرف طاقت بنوشند، و بدان بهانه از شربت دیدار، کام جان را شیرین سازند. «رباعی»:
از دیده شراب وصل دلدار بنوش 
وزدیده پیاله‌های سرشار بنوش 
هر دم به نظاره جرعه‌ی ثعلب را 
آمیخته با شربت دیدار بنوش .....

#اصفهان
*پ.ن: ظ کرد

دستورالعمل سیر شهر اصفهان بهشت‌نشان؛ میرزامحمدطاهر وحید قزوینی/آقامنصور سمنانی؛ بکوشش رسول جعفریان؛ ۱۳۹۸: ۲۷تا۳۰.
https://t.me/tarikhfarhanghonariranzamin

تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین

21 Nov, 07:56


به بهانهء هفتهء گرامی‌داشتِ اصفهان

#اصفهان #شیخ‌بهایی

https://t.me/tarikhfarhanghonariranzamin

تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین

21 Nov, 07:54


یکم آذر روز اصفهان خجسته باد
#آذر #اصفهان
https://t.me/tarikhfarhanghonariranzamin

تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین

21 Nov, 07:12


همی ترسیدم ای پیری که آیی نزد من روزی
نخواندم مر تو را ناخوانده زی من زحمت افکندی
کنون بیش است ترسِ من که روی از من بگردانی
مرا ضایع فرومانی و ناگه رخت بربندی


#معین‌الملک‌حسین‌بن‌علی‌اصم‌کاتب
#معین‌اصم
#معین‌الدین‌حسین‌بن‌علی‌اصم‌کاتب

#زندگی #پیری #جوانی

تذکرۀ لباب‌الالباب؛ محمّدبن محمّد عوفی؛ به تصحیحِ ادوارد جی. براون؛ با مقدمۀ محمّد قزوینی و تصحیحاتِ جدید و حواشی و تعلیقاتِ سعید نفیسی؛ هرمس؛ ۱۳۸۹: ج ۱: ۱۲۱.
https://t.me/tarikhfarhanghonariranzamin

تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین

20 Nov, 17:56


غنیمت است جوانی که مو سفید شدن
به قدرِ فرصتِ یک شیر گرم کردن نیست


#شوکت‌بخاری

#زندگی #جوانی #پیری

مجموعهٔ خیال؛ برگزيده غزلیاتِ چهل‌وشش شاعر، از بابافغانی شیرازی تا صفاء‌الحق همدانی؛ گزینش و ویرایشِ علیرضا ذکاوتی قراگزلو؛ نشرِ نو؛ ۱۳۹۷: ۵۵۱.

https://t.me/tarikhfarhanghonariranzamin

تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران‌زمین

18 Nov, 11:33


https://t.me/tarikhfarhanghonariranzamin