ادب و حکمت @adabvahekmat Channel on Telegram

ادب و حکمت

@adabvahekmat


کانالی کوچک درباب اشعار شعرا وکلمات حکیمانه ولغت وادبیات
ادب مرد به زدولت اوست

@ahmadi8619 /ارتباط با ادمین

ادب و حکمت (Persian)

کانال "ادب و حکمت" یک فضای کوچک و زیباست که به اشعار شعرا، کلمات حکیمانه، واژه‌های ادبی و ادبیات اختصاص یافته است. این کانال منحصر به فرد با تلاشی بی‌وقفه توسط ادمین خود، آقای احمدی، به وجود آمده است. اگر به دنبال یک مکان دنج برای آشنایی با آثار ادبی برجسته و حکایات زیبا هستید، "ادب و حکمت" گزینه‌ی مناسبی برای شماست. در این کانال، ادب و حکمت همراه با هم به زیبایی‌های زندگی پی می‌برند. با پیوستن به این کانال، می‌توانید در معرفی بهترین شعرا، شاعران برجسته، واژه‌های کاربردی و زیبا، و نکات حکیمانه، از تلاش بی‌وقفه آقای احمدی برای ارتقای سلیقه‌ی فرهنگی خود بهره‌مند شوید. بنابراین، با اتصال به این کانال، در جریان آخرین اخبار و مطالب جذاب ادبی قرار خواهید گرفت. جهت ارتباط با ادمین، با نام کاربری @ahmadi8619 در تلگرام در ارتباط باشید. شما نیز می‌توانید به این جامعه‌ی فرهنگی و ادبی بپیوندید و تجربه‌ی یک مسیر جدید در دنیای ادب و حکمت را آغاز کنید.

ادب و حکمت

21 Nov, 03:58


«سه رباعی»

رباعی

در مذهبِ عاشقان قرارِ دگر است
وین بادهٔ ناب را خمار دگر است

هر علم  که در مدرسه حاصل کردی
کارِ دگر است  و عشق کار دگر است

«رباعی»

گر طاعتِ خود نقش کنم بر نانی
وان بنهم پیشِ سگی در خوانی

وان سگ سالی گرسنه در زندانی
از ننگ  برآن نان نزند دندانی

«رباعی»

پیوسته ازآن سلسله مو می ترسم
زآن خطّ خوش و تندی خو می ترسم

ترسیدن هرکس است از چشمِ بد است
بیچاره من از چشمِ نکو می ترسم


🌾🍃🍃@adabvahekmat

ادب و حکمت

20 Nov, 10:29


«نیکوترین همنشین»

شو انیسِ کتاب های نفیس
إنَّها في الزَّمانِ خیرُ جلیس


🌾🍃🍃@adabvahekmat

ادب و حکمت

17 Nov, 03:57


«امانت نامه»

{محلّ مهر: عبده محمّد حسین الحسینی}

موازی یک حجره واقعه در مدرسهٔ معصومیّه، جنبِ راه بامِ مدرسهٔ مزبوره ، عالیجناب، معلّیٰ القاب، آخوند ملّا رضاقلی، به اقلّ الطّلّاب اسمعیل بن میرزا محسن به رسم امانت سپردند که هر وقت حجرهٔ مزبوره را بخواهند بدون عذر باز[بار] گذارم و ذلک فی ۲۵شهر جمادی الاولی سنهٔ ۱۲۸۶. {محلّ مهر: اسمعیل ابن میرزا محسن}



🌾🍃🍃@adabvahekmat

ادب و حکمت

15 Nov, 03:48


عار ناید شیر را از سِلسِلِه
نیست مارا از قضایِ حق گِلِه


🌾🍃🍃@adabvahekmat

ادب و حکمت

14 Nov, 03:51


«لِبَعضِهم»

فارَقْتُکُم فَلَقیتُ مِن ألمِ الجَفا
ما لَمْ یلاقِ بعضَهُ أیّوبُ

و بَکیتُ مِن ألمِ الفِراقِ بِحُرقَةٍ
شوقاً إلیکَ کما بَکَیٰ یعقوبُ


🌾🍃🍃@adabvahekmat

ادب و حکمت

11 Nov, 03:16


علم در کاغذ

و یونس نحوی روایت کند از شاعری:

إسْتَودَعَ العلمَ قِرطاساً فَضَیَّعَهُ
وَ بِئسَ مُستَودَعُ العلمِ القَراطیسُ

بنهاد علم در کاغذ، یعنی درآن بنوشت . پس ضایع کرد علم را و بدموضعی است کاغذ جهتِ علم.¹

____
1_تحسین وتقبیح ثعالبی ،ترجمهٔ محمّدبن أبی بکر بن علی ساوی ،تصحیح عارف احمد الزّغول ،چاپ اوّل ،تهران نشرمیراث مکتوب ،۱۳۸۵،صفحهٔ۵۵


🌾🍃🍃@adabvahekmat

ادب و حکمت

10 Nov, 02:59


«قرض نامه»

«یا أداءَ کلِّ مدینٍ»

مبلغ پانزده تومان نقد مسکوک به سکّهٔ رایجِ مملکت ایرانی از مال خاصّ خالصِ عزّت آثار هاشم بک ابن مرحوم مبرور مشهدی رجبعلی السّاکن قریهٔ فریدون بر ذمّه و رقبهٔ این دعاگو که سیّد کاظم ابن مرحوم سیّد قاسم السّاکن قریهٔ ئجی بوده باشیم ثابت و حقّ است و اداء دین لازم بل الزم است که انشاءالله تعالیٰ از حال تحریر تا الی مدّت چهاردهم شهر محرّم الحرام که چهار روز بعد از عاشورا گذشته، وجه مرقومه را به مُشارٌالیه ردّ نمایم عذری که خلاف شرع انور بوده نیاورم . وکان وقوعُ ذلک تحریراً في ثامن شهر ذی القعدة الحرام بمطابق من الشّهور الواقعةِ سنة ۱۲۳۵ . {محلّ مهر: عبدُه کاظم الحسینی }


🌾🍃🍃@adabvahekmat

ادب و حکمت

07 Nov, 01:54


سه رباعی

«مپرس»

اشکم چو انار دانه می بین و مپرس
برمن ستمِ زمانه می بین و مپرس

احوالِ درون خانه از من مطلب
خون بر درِ آستانه می بین و مپرس


⚫️

«انگشت نما»

گویند مرا از پیِ آن سروِ بلند
انگشت نمای خلق بودن تا چند

بی فایده پندم مده ای دانشمند
من خود نروم که می برندم به کمند


⚫️

«هرچه بادا بادا»

ای حورنژاد هرچه بادا بادا
خواهم زتو داد هرچه بادا بادا

دل می طپدم به سینه آیا چه شود
دوریت مباد هرچه بادا بادا


🌾🍃🍃@adabvahekmat

ادب و حکمت

05 Nov, 18:00


«شب وروز»

دارم شبی که دوزخ ازآن شب علامتی است
از روزِ من مپرس که روزِ قیامتی است


⚫️

فریاد زروزِ محنت اندوز فراق
کافکند به جان آتشم از سوزِ فراق


🌾🍃🍃@adabvahekmat

ادب و حکمت

31 Oct, 03:23


«درگاهِ عجب»

بی ادب مگذر از این در که عجب درگاهی است
هرکه دور است از این در به خدا نزدیک است


🌾🍃🍃@adabvahekmat

ادب و حکمت

29 Oct, 04:04


«بیت عالی عربی»

قَمَرٌ إذا ظَهَرَتْ شُموسُ جمالِها
قالَتٔ لِبَدرِ التَّمِّ یابدرُ ٱختَفِ

«ترجمه»

ماهی است که هرگاه ظاهر شود آفتاب های حسنِ او ، گوید مر ماهِ تمام را ای ماه پنهان شو.


🌾🍃🍃@adabvahekmat

ادب و حکمت

26 Oct, 04:27


«آب ونان»

مولا شفیعا

آنم که شراب و بنگم آب و نان است
دشوارِ زمانه نزدِ من آسان است

بدنامیِ روزگار بر گردنِ من
چون لعنت به گردنِ شیطان است

«و لَه»

از خطّ وخال و زلفِ تو کردیم توبه لیک
تحریرِ توبه نامه به خطّ شکسته بود


🌾🍃🍃@adabvahekmat

ادب و حکمت

25 Oct, 10:16


«نشانِ افراسیاب»

به کوه و به هامون و دریای آب
نشانی ندیدیم از افراسیاب


🌾🍃🍃@adabvahekmat

ادب و حکمت

22 Oct, 19:16


«مصرع»

شبِ فراق که داند که تا سحر چند است


🌾🍃🍃@adabvahekmat

ادب و حکمت

22 Oct, 03:35


«بیت از شیخ نظامی»

سیم را قیمت نخیزد تا برون ناید زسنگ
لعل را رونق نباشد تا برون ناید زکان


🌾🍃🍃@adabvahekmat

ادب و حکمت

21 Oct, 12:42


خاکت بر سر

ای ادهمِ¹ بی قرار خاکت بر سر
ای دور زوصلِ یار خاکت بر سر

در آرزویِ شبنمِ رحمت مردی
ای دانهٔ انتظار خاکت بر سر

___
1_نظراً این رباعی از میرزا ابراهیم ادهم آرتیمانی باشد.


🌾🍃🍃@adabvahekmat

ادب و حکمت

19 Oct, 04:36


فینال خیره کننده چه گوارا و سنوار - خبرآنلاین
https://www.khabaronline.ir/news/1972634/%D9%81%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%84-%D8%AE%DB%8C%D8%B1%D9%87-%DA%A9%D9%86%D9%86%D8%AF%D9%87-%DA%86%D9%87-%DA%AF%D9%88%D8%A7%D8%B1%D8%A7-%D9%88-%D8%B3%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%B1

ادب و حکمت

19 Oct, 02:52


«چند بیت عربی از شعرای فارس »

مِن کلامِ الحکیمِ الفاضلِ والطّبیبِ الکاملِ، السّعديِّ في عصرِه و المتنبّي في دهرِه ، الفریدِ بِلا الثّاني، نصیرالدّین محمّدِ الإصفهانيّ :

ألا یا طبیبَ الحَیِّ دَعنِي و دائِیا
عِلاجُ مریضِ العشقِ لیسَ التّداوِیا

وقالَ قرینُه في الجَلالِ و قریبُه في الکمالِ هاتفُ الإصبهانيّ الموصولِ بالرّفقِ الرّبّاني :

تَجافیٰ طَبیبي نائیاً عَنْ دَوائیا
أخِلّایَ خَلُّوني أبیتُ و دائیا

و في هذا البحرِ لِقَطرةٍ¹:

نسیمَ الصَّبا تاللهِ بَلِّغْ سلامِیا
طَبیباً لَهُ دائي و منهَ دَوائیا

والبادي فیه القیسُ العامِري الشّهیرُ بِمجنونٍ ، فردُه المشهورُ:

یَقولونَ لَیلیٰ بِالعِراقِ مریضَةٌ
فیالَیتَني کنتُ طبیباً مُداوِیا

___
1_بیتها به ترتیب از میرزا محمّدنصیر جهرمی اصفهانی صاحب مثنوی پیر و جوان و هاتف اصفهانی و نظراً قطرهٔ سامانی  است.

🌾🍃🍃@adabvahekmat

ادب و حکمت

16 Oct, 15:42


گریهٔ شمع

لِلشَّیخِ حسین {رَحِمَهُ اللهُ} ¹

أبکي ولَمْ یَدرِ عُذّالي بُکایَ أمِنْ
خَوفي مِنَ النّارِ أمْ قُربي مِنَ الزَّلَلِ

کالشَّمعِ یَبکي ولایُدریٰ أعَبرَتُهُ
مِنْ حُرقَةِ النّارِ أمْ مِنْ فُرقَةِ العَسَلِ

«ترجمه»

می گریم و ملامتگرانِ من ، نمی دانند که گریه ام آیا از ترس آتش دوزخ است یا بر نزدیکی من به خطاها وگناهان.
مانند شمع که می گرید و دانسته نیست که آیا گریه اش از سوزش آتش است یا جدایی از عسل.

⚫️

بیت دوّم شعر فوق از ابراهیم بن یحیی بن عثمان غزّی است که در سال ۵۲۴ مابین مرو وبلخ درگذشته و در بلخ به خاک سپرده شده است. شعر غَزّی چنین است:

إنّي لَأشکُو خُطّوباً لا أعَیِّنُها
لِیَبْرأ النّاسُ مِنْ عُذرِي و مِنْ عَذَلي

کالشَّمعِ یَبکي ولایُدریٰ أعَبرَتُهُ
مِنْ صُحبَةِ النّارِ أمْ مِنْ فُرقَةِ العَسَلِ²

یعنی : من از کارها و سختیهای بزرگ شکوه می کنم ولی آنها را معیّن نکرده و نمی گویم چیست تا مردمان از عذرآوردن و ملامت کردن من آسوده شوند .
مانند شمع که می گرید و دانسته نیست که آیا گریه اش از همنشینی آتش است یا جدایی از عسل.

⚫️

شیخ سعدی در بوستان البتّه تعیین می کند که گریهٔ شمع از جدایی از عسل است آنجا که می گوید:

شبی یاد دارم که چشمم نخفت
شنیدم که پروانه با شمع گفت

که من عاشقم گر بسوزم رواست
تو را گریه و سوز باری چراست؟

بگفت ای هوادار مسکین من
برفت انگبین یار شیرین من

چو شیرینی از من به در می‌رود
چو فرهادم آتش به سر می‌رود

___

1_به نظرمراد از شیخ حسین، شیخ حسین بن عبد الصّمد حارثی (۹۱۸ق-۹۸۴ق)، پدر شیخ بهائی، ملقب به عزالدین، از علمای شیعی و اهل جبل عامل و از شاگردان شهید ثانی باشد.
2_در لغت نامهٔ دهخدا در احوال غزّی شاعر چنین آمده:
ابراهیم بن یحیی بن عثمان غزی .ابواسحاق کلبی اشهبی . شاعر عرب . در غزه از بلاد شام به سال ۴۴۱ هَ .ق . متولد و در سال ۴۸۱ وارد دمشق شد و در آنجا فقه آموخت و سپس از دمشق به بغداد رفت و چندی در مدرسه ٔ نظامیه بود، پس از آن بایران آمد و امرای کرمان و خراسان از جمله ناصرالدین مکرم بن علا وزیر کرمان را مدحت ها سرود. اشعار او در کتب معروف است و دیوانی دارد. ابراهیم به هفتادسالگی (در ۵۲۴) میان بلخ و مرو درگذشت و جسد او را به بلخ برده بخاک سپردند. (ابن خلکان و غیره ).
3_بدائع الحکم، نسخهٔ خطّی کتابخانهٔ مجلس مورّخ ۷۱۴ه‍ ق،به شمارهٔ ۱۴۷۲۸،برگ ۳۱

🌾🍃🍃@adabvahekmat

ادب و حکمت

16 Oct, 15:41


🌾🍃🍃@adabvahekmat

1,647

subscribers

4,333

photos

18

videos