در جستجوی حقیقت @tajeddin_mohammadbagher Channel on Telegram

در جستجوی حقیقت

@tajeddin_mohammadbagher


جنگ هفتاد دو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند(حافظ)
کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ
کار ما ین است که میان گل نیلوفر و قرن
پی آواز حقیقت بدویم(سهراب سپهری)
در جستجوی حقیقت کانالی است برای معرفی نوشته ها و تأملات دکتر محمد باقر تاج الدین

در جستجوی حقیقت (Persian)

Welcome to 'در جستجوی حقیقت' Telegram channel, managed by تاج الدین. This channel is dedicated to introducing the writings and reflections of Dr. Mohammad Bagher Tajeddin. Inspired by the quote 'جنگ هفتاد دو ملت همه را عذر بنه, چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند' by حافظ and 'پی آواز حقیقت بدویم' by سهراب سپهری, this channel aims to explore the depths of truth and wisdom. Join us on a journey to uncover the mysteries of life, through the insightful writings of Dr. Tajeddin. Whether you seek guidance, inspiration, or simply a new perspective on profound truths, 'در جستجوی حقیقت' is the place to be. Don't miss out on this opportunity to delve into the realm of knowledge and spirituality. Subscribe now and embark on a path towards enlightenment and self-discovery.

در جستجوی حقیقت

14 Jan, 18:20


☸️استقلال اقتصادی دانش پژوهان پیش زمینۀ استقلال فکری، علمی و اخلاقی شان است
(نقدی بر دیدگاه دکتر نجاتی حسینی)
[بخش دوم و پایانی]

✍️محمدباقر تاج الدین


5.«آموزگاری بی اجر و مزد و منت» یعنی تشویق به زیست راهبه وار در دیرها و صومعه های دوران پیشامدرن که با اعانه ها(کمک های) مردم زندگی ساده ای را در پیش می گرفتند که البته مطابق با شرایط زیست آن روزگار امری شدنی و امکان پذیر بود. اما از آقای دکتر نجاتی حسینی باید پرسید که در این روزگار مدرن و پیچیده آن هم در جامعه ای با شرایط اقتصادی بسیار ناگوار و دشوار چنین زیستی چگونه امکان پذیر است؟ با کدام سازِکار؟ مبتنی بر کدام روش؟ و این که اساساً چرا باید یک دانش پژوه چونان راهب و درویش زندگی کند؟ و آیا می توان برای تمامی دانش پژوهان چنین پیشنهادی را ارائه نمود و این که آیا امکان پذیرشِ چنین پیشنهادی وجود دارد؟ این میزان دور از واقعیت های انسانی و اجتماعی و اقتصادی سخن گفتن توسط یک جامعه شناسی خوانده بسیار امر عجیب و البته به معنای فقدان درک جامعه شناختی درست است!!

6.وانگهی، مگر کارگزاران علمی سایر حوزه ها مانند حقوق(وکالت و قضاوت و مشاورۀ امور حقوقی)، روان شناسی، پزشکی، دندانپزشکی، فنی و مهندسی، معماری، هنری و ورزشی به صورت مجانی و بی اجر و مزد کالاهای خود را عرضه می کنند که از استادان جامعه شناسی بخواهیم که چنین کنند؟ یعنی شما و برخی همفکران شما انتظار دارید که استادان جامعه شناسی برای تمام خدماتی که می گیرند هزینه های گزاف بپردازند اما کالاهای علمی و پژوهشی شان را به رایگان در اختیار دیگران قرار دهند؟. آن گاه بفرمایید که با کدام درآمد آن هزینه ها را پرداخت کنند؟ می خواهید بگویید با حقوق ناچیزی که کفاف حتی چند روز زیست معمولی را هم نمی دهد؟!! به راستی چنین معادلۀ نابرابری را در کدام بازاری می توان یافت که حالا شما به دنبال نهادینه کردن آن هستید؟

7.کسانی چون جناب نجاتی حسینی شوربختانه با افکاری که در این زمینه ارائه می دهند دقیقا به دنبال نهادینه کردن فلاکت و بدبختی دانش پژوهان هستند و تو گویی که هیچ اِبایی هم از بروز و ظهور چنین وضع اسف باری ندارند!! به این بخش از نوشته های ایشان توجه کنید تا عمق موضوع روشن تر شود« ایده معلمی تیپ ایدئال مبتنی بر مبانی جامعه شناسی فلسفی و فلسفه جامعه شناختی و فلسفه اجتماعی با محوریت فلسفه اخلاق و نیز آموزه های متعالی دینی اسلامی شیعی (نجاتی حسینی)». انصافاً و وجداناً چنین ایده ای در کدام سرزمین و جغرافیا و جامعه قابل پیاده شدن و عملی نمودن است؟!! نکند آقای نجاتی حسینی در آسمان ها سیر می کنند و در آن جاها می خواهند چنین تیپ ایدئالی را پیاده کنند؟ این ایده ها را اگر یک عارف یا راهب بودایی پیشنهاد می داد البته شاید قابل پذیرش می بود اما دریغ و درد که پیشنهاد یک جامعه شناسی خوانده است!!

8.دانش پژوهانی که از خدمات و فرصت های اقتصادی، ورزشی، هنری، گردشگری و تفریحی مطلوب و استاندارد محروم باشند چگونه خواهند توانست جسم و روان سالم و در نتیجه زیست سالم و مطلوب داشته باشند؟ مهم تر این که چگونه خواهند توانست با دغدغه ها و نگرانی های گوناگون استقلال فکری، علمی، فکری و اخلاقی داشته باشند؟! می شود جناب نجاتی حسینی بفرمایند با کدام سازِکاری می توان به «ایدئالیزم فرهنگی اخلاقی معنویت گرا که معلمی تیپ ایدئال( ایده نجاتی حسینی )» دست یافت؟! البته بماند که من هرگز نفهمیدم این « ایدئالیزم فرهنگی اخلاقی معنویت گرا که معلمی تیپ ایدئال» مورد نظر ایشان یعنی چه؟ و دارای چه ابعاد، ویژگی ها و شاخص های عینی قابل فهم و پیاده شدن در جامعه است؟ و این که چنین ایده ای چگونه قابل فهم و سنجش است که در نهایت بدانیم که به چه نتایجی در این زمینه دست یافته ایم؟!
#استقلال_اقتصادی
#استقلال_علمی
#استقلال_فکری
#استقلال_اخلاقی
#دانش_پژوهان
#حسن_محدثی
#محمود_نجاتی_حسینی


@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

14 Jan, 18:15


☸️استقلال اقتصادی دانش پژوهان پیش زمینۀ استقلال فکری، علمی و اخلاقی شان است
(نقدی بر دیدگاه دکتر نجاتی حسینی)
[بخش نخست]

✍️محمدباقر تاج الدین

در پی بحثی که آقای دکتر حسن محدثی دربارۀ آزادی کارگزاران فکری درانداخته اند و برخی نقد و نظرها به ویژه نقد اقای دکتر نجاتی حسینی بر دیدگاه ایشان شده است متن حاضر به منظور روشن تر شدن ابعاد موضوع و همچنین به منزلۀ نقدی بر نقد دکتر نجاتی حسینی منتشر می شود.

1.در نوشتار حاضر منظور از دانش پژوهان(این واژه را از کارگزاران فکری مناسب تر دیدم) در معنای عام آن تمامی معلمان، استادان، پژوهشگران، نویسندگان و مترجمانی را شامل می شود که به رغم وجود انواع محدودیت ها، دشواری ها و درد و رنج ها در حال تولید و توزیع دانش و آگاهی در جامعه هستند.

2.منظور از استقلال اقتصادی یعنی داشتن درآمد کافی مطابق با شأن و جایگاه علمی و پژوهشی دانش پژوهان است که بتوانند یک زندگی و زیست با کیفیت و مطابق با استانداردهای روز دنیا در اختیار داشته باشند و در نتیجه از هر نوع وابستگی اقتصادی به دیگران یا سازمان ها و نهادها و همچنین ناتوانی اقتصادی تا حدودی رهایی یابند. استقلال اقتصادی را با بندگی و وابستگی به پول و ثروت نباید و نمی توان یکی گرفت چرا که استقلال اقتصادی شرط نخست زیست انسانی و اخلاقی است و فقدان چنین استقلالی بدون تردید انسانیت و اخلاق را نیز به قربانگاه خواهد برد.

3.ناگفته پیداست که وابستگی و ناتوانی اقتصادیِ دانش پژوهان انواع آسیب های فکری، روانی، علمی، پژوهشی و اخلاقی را هم به خودشان و هم به خانواده و اطرافیان شان وارد می سازد. برای نمونه اگر معلم، استاد یا نویسنده ای نتواند نیازهای اساسی زندگی خود و خانواده اَش را برآورده سازد ضمن این که شأن و منزلت خود را نزد آنان و جامعه از دست می دهد، توان علمی و پژوهشی لازم برای به کرسی نشاندن سخنان خود را نیز نخواهد داشت و این یعنی از دست رفتن اقتدار فکری و علمی دانش پژوه.

4.اگر نسبت و رابطۀ بین دانش پژوهی را با شرایط و بافت اقتصادی و اجتماعی جامعه ای که در آن زیست می کنیم به درستی بکاویم آن گاه خواهیم دید که از قضا رابطه ای مثبت و متقابل بین این دو دیده می شود، به گونه ای که شرایط ناگوار و دردناک اقتصادی که استقلال اقتصادی را از هر دانش پژوهی می ستاند نتیجه اَش می شود دور شدن از هرگونه استقلال فکری، علمی، پژوهشی و حتی اخلاقی. به زبان ساده از دانش پژوهی که در پیچ و خم های دردناک زندگی گرفتار شده است هرگز نمی توان انتظار علمی و پژوهشی و اخلاقی بودن را داشت. لذا این گفتۀ جناب دکتر نجاتی حسینی مبنی بر این که: «آموزگاری و معلمی بی اجر و مزد و منت از حسن اتفاق با الگوی کارگزاری فکری مستقل وارسته (به تعبیر محدثی گیلوایی) نه تنها متضاد نیست که اتفاقا همزیستی و هم افزایی دارد» هیچ ربط و نسبتی نه با نگاه جامعه شناختی دارد و نه با شرایط اقتصادی و اجتماعی. گفتن چنین سخنانی آن هم توسط کسی که خود را جامعه شناس می داند بسیار دور از انتظار و البته عجیب است و این یعنی فقدان نگاه جامعه شناختی و فقدان درک درست انسان و زیست وی در جامعه.
(ادامه دارد....)

@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

12 Jan, 04:58


🔰📌فایل صوتی وبینار؛
کالا و بازار دینی، ترم‌های اقتصادی در جامعه شناسی دین

🎙سخنران: دکتر حسن محدثی

ناقدان:
دکتر علی اصغر سعیدی
دکتر محمدباقر تاج الدین
دکتر احسان رحمانی خلیلی

تسهیلگر وبینار:
دکتر میناشیروانی ناغانی

لینک گروه #کتابخوانی:

https://t.me/+w7cRgHsZZRYzMDI0


@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

12 Jan, 04:54


☸️مسألۀ شرّ و عذاب الهی(به بهانۀ آتش سوزی گسترده در لس آنجلس)

✍️محمدباقر تاج الدین

همۀ ما فراوان شنیده ایم یا حتی خودمان گفته ایم که اگر کسانی دچار گرفتاری و بیماری و درد و رنجی شده اند در واقع گرفتار عذاب الهی شده اند و این نوعی عقوبت رفتارهای بدشان است. اما واقعیت بسی پیچیده تر از آن است که این گونه ساده انگارانه به مسأله نگاه کنیم. برای مثال مؤمن ترین افراد در هر دینی در پاره ای از مقاطع زندگی شان دچار درد و رنج های عجیبی شده اند که برای خودشان هم غیر قابل باور بوده است و با خود گفته اند من که در تمام عمرم خداوند را پرستش کردم و با ایمان زندگی کرده ام چرا به چنین درد ورنجی مثلا بیماری دردناک سرطان دچار شدم؟!! این جاست که مسأله بسیار پیچیده می شود. اگر رمان برادران کارامازوف اثر درخشان داستایفسکی را خوانده باشید گفتگوی بین دو برادر ملحد و مؤمن یعنی ایوان و آلیوشا دقیقا بر سرِ همین موضوع مهم است که ایوان از آلیوشا می پرسد: «چرا خداوند به بسیاری از افراد مؤمن و دیندار واقعی در طول زندگی شان کمکی نکرده است و آنان را از درد و رنج های این جهانی نجات نداده است؟»(نقل به مضمون).

✳️برخی افراد دیندار و مؤمن گمان می کنند که اگر افراد غیردیندار و بی ایمان دچار درد و رنج هایی شوند به دلیل این است که بی ایمان بوده و در نتیجه گرفتار عذاب الهی شده اند. اما این دسته از افراد تفکر نمی کنند که پس چرا افراد دیندار و مؤمن دچار انواع درد و رنج ها در این جهان می شوند؟ آیا آنان هم دچار عذاب الهی می شوند؟ برای مثال مگر ایرانیان که عموماً مسلمان و دیندار هستند پس چرا در طول قرون گذشته گرفتار انواع عذاب و درد و رنج شده اند؟ .واقعیت این است که مسأله بسی پیچیده تر و عمیق تر از آن است که این افراد باور دارند. این موضوع تحت عنوان «مسألۀ شرّ» توسط فیلسوفان و همچنین الاهی دانان در طول قرن های متمادی محل بحث و بلکه نزاع و جدل بوده است و هنوز هم هست.

❇️به طور خلاصه در این جهان دو نوع شرّ وجود دارد:1.شرّ طبیعی و 2.شرّ اخلاقی. شرّ طبیعی مانند وقوع زلزله، سیل، طوفان، انواع بیماری ها و سایر موارد مشابه. شرّ اخلاقی که عموماً به دست انسان ها علیه یکدیگر صورت می گیرد مانند شکنجه کردن، زندانی کردن، ستم کردن، بی عدالتی ورزیدن و بسیاری موارد دیگر. اگر به کتاب های فلسفۀ دین و همچنین کتاب های الاهیاتی و کلامی مراجعه کنید فصلی مجزا و طولانی دربارۀ مسألۀ شرّ را خواهید دید که انواع بحث و جدل ها در این زمینه ارائه شده است و موافقان و مخالفان دلایل خود را ارائه کرده اند. کوشش می کنم در نوشتارهای دیگر به طور تفصیلی در این زمینه بنویسم و در نوشتار کوتاه حاضر به این میزان بسنده کنم که اگر وقایعی چون آتش سوزی لس آنجلس در قالب گفتمان عذاب الهی مورد تحلیل قرار گیرد آن گاه مدعیان چنین گفتمانی باید در قبال بسیاری از وقایع دردناک دیگر دربارۀ جامعه و زندگی مؤمنان و دینداران هم پاسخگو باشند. برای مثال آلودگی هوای خفه کننده در ایران یا خشکسالی زیست محیطی در ایران را چه می نامند؟ زلزلۀ دردناک و غمبار بم و رودبار و بوئین زهرا در ایران را چه می نامند؟ هزاران ایرانی مؤمن و مسلمان که دچار انواع بیماری های مزمن مانند سرطان می شوند و شب و روز درد و عذاب می کشند را چه می نامند؟
#مساله_شر
#عذاب_الهی
#شر_طبیعی
#شر_اخلاقی
#درد
#رنج
#خداوند
#انسان
#دینداری


@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

10 Jan, 14:06


🔰📌کالا و بازار دینی، ترم‌های اقتصادی در جامعه شناسی دین

🎙سخنران: دکتر حسن محدثی

ناقدان:
دکتر علی اصغر سعیدی
دکتر محمدباقر تاج الدین
دکتر احسان رحمانی خلیلی


تسهیلگر وبینار:
دکتر میناشیروانی ناغانی

📍زمان برگزاری وبینار:

جمعه 21 دی‌ماه
ساعت 7 تا 9 شب

📍لینک برگزاری وبینار:
https://meet.google.com/ows-amvu-xrk


لینک گروه #کتابخوانی:

https://t.me/+w7cRgHsZZRYzMDI0


🌐جامعه‌شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_development_economic

@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران

در جستجوی حقیقت

08 Jan, 04:35


☸️انسان و چرخۀ محرومیت از زندگی

✍️محمدباقر تاج الدین

انسان است و زندگی اَش و اگر زندگی از انسان گرفته شود یعنی همه چیز از وی ستانده شد. می توان ادعا کرد که بزرگ ترین و مهم ترین هدیه به انسان همان "زندگی" است. البته «زندگیِ ارزشمند، خوش و خوب» که اگر غیر از این باشد فقط زنده بودن و روز را به شب و شب را به روز رساندن است، یعنی زیستن در چرخه ای بیهوده، بی معنا، تکراری و ملال آور!!! ممکن است کسر قابل توجهی از انسان ها به دلایل گوناگون از یک «زندگی ارزشمند، خوش و خوب» محروم باشند. محروم شدن انسان ها از یک «زندگی ارزشمند، خوش و خوب» می تواند هم به دستِ خود انسان ها اتفاق بیفتد، دانسته و ندانسته(عامل فردی) و هم به دست نهادهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هر جامعه ای(عامل اجتماعی و ساختاری).

✳️مسأله را می توان این گونه صورتبندی کرد: انسان ها به دلایلِ فردی یعنی عدم به کار گیری اراده، بی توجهی به توانمندی های فردی خویش، فقدان کوشش های ضروری، فقدان دانش و آگاهی، نخواستن، دچار روزمرگی و روزمرّه گی شدن، عادت های نادرست، تقلید و پیروی کورکورانه، همرنگی با جماعت، غرق شدن در دنیای خواسته های رنگارنگ و متنوع، طمع ورزی و زیاده خواهی، شهرت طلبی، قدرت طلبی و گم کردن خودِ واقعی و حقیقی شان «زندگی ارزشمند، خوش و خوب» را نیز ببازند(موانع فردی). اما همین انسان ها ممکن است به دلیل فقدان نهادها و ساختارهای کارآمد و قوی در جامعه ای که در آن زندگی می کنند گرفتار چرخه ای معیوب و باطل شوند که فرصت داشتن «زندگی ارزشمند، خوش و خوب» از آنان ستانده شود(موانع اجتماعی و ساختاری).

❇️ادعای نوشتار حاضر این است که اگر در یک طرفِ قضیه انسان ها به مثابه کنشگران فعال و خلّاق از توانمندی های فردی خویش برای برخورداری از یک «زندگی ارزشمند، خوش و خوب» استفاده نکنند و ضرورت دارد که به نقد و اصلاح اساسی وضعِ خویش بپرد ازند، اما در طرف دیگر ماجرا این ساختارها و نهادهای ناکارآمد جامعه هستند که به عنوان مقصر دوم بروز چنین وضع ناگواری باید مورد نقد و البته اصلاح اساسی قرار گیرند. به دیگر سخن، اگر از یک سو انسان مسئول زندگی و سرنوشت خویش است، اما از سوی دیگر این نهادها و ساختارهای جامعه اَند که چنین مسئولیت مهمی بر عهده شان است و نتوانسته اند یا نخواسته اند فرصت های داشتنِ «زندگی ارزشمند، خوش و خوب» را برای انسان های جامعه فراهم کنند.

اگر بخواهیم این مسأله را دربارۀ ایرانیان و جامعۀ ایرانی مورد تبیین قرار دهیم واقعیت این است که هم به لحاظ فردی(در سطح خُرد) و هم به لحاظ ساختاری(در سطح کلان) جای تأمّل و بررسی دارد. نشانه های فراوانی وجود دارد که ناکارآمدی ساختارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و به طور کلی ناکارآمدی نظام حکمرانی در ایران، ایرانیان را از دست یابی به یک «زندگی ارزشمند، خوش و خوب» محروم کرده است. در واقع، ایرانیان اکنون در "چرخۀ محرومیت" از داشتنِ «زندگی ارزشمند، خوش و خوب» قرار دارند و این یکی از بنیادی ترین مسائل در ایرانِ کنونی است. دچار شدن در این "چرخۀ محرومیت" در بسیاری از بخش ها و عرصه های زندگی روزانۀ ایرانیان کاملاً مشهود است. فقدان برخورداری از کیفیت زندگی، بهداشت و درمان نامناسب، آب و هوای ناسالم، امکانات و خدمات تفریحی و فراغتی و ورزشی ناکافی، زندگی ناشاد، عدم برخورداری از سلامت جسم و روان و سلامت اجتماعی، تغذیۀ نامناسب، فرصت های شغلی اندک، درآمد ناکافی، قدرتِ خریدِ پایین، نداشتن مسکن مناسب، عدم برخورداری از آموزش و مهارت های زندگی مطلوب، محدودیت در آزادی های مدنی و اجتماعی، نظام اداری ناکارآمد، افزایش ناامیدی، کمبود آرامش(افزایش استرس و اضطراب)، ناپایداری زیست محیطی، ناتوانی در تأمین نیازهای پایه، نداشتن توانمندی لازم برای غلبه بر مشکلات، فقدان دسترسی به فرصت های عادلانه و برخی محرومیت های دیگر.

✳️سخن پایانی این که زندگی گوهر گران بها و نایابی است که برای هر انسانی فقط یک بار روی می دهد و اگر این فرصت طلایی از دست برود یعنی باختِ به تمام معنا. براین اساس هر نهاد و ساختاری که بخواهد زندگی انسان را به چالش بکشد و وی را از داشتن چنین زندگی ای محروم سازد ستم بزرگی در حق انسان روا داشته است. همۀ امور و پدیده ها ضرورت دارد که در خدمت انسان برای برخورداری از «زندگی ارزشمند، خوش و خوب» باشند و نه بالعکس. فلسفه، علوم، ادبیات، هنر، عرفان، دین، ایدئولوژی، سیاست، فرهنگ، اقتصاد، فناوری ها و خلاصه همه چیز برای انسان است و در خدمت انسان و زندگیِ انسان به هیچ وجه نباید قربانی این امور شود.
#انسان
#زندگی
#محرومیت
#ناکارامدی
#ارزشمندی
#خوشی
#خوبی


@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

07 Jan, 05:19


🔵قطعه ای از آلبوم گل صد برگ اثر استاد شهرام ناظری/ با شعری از عطار نیشابوری:


عزم آن دارم که امشب نیمِ مست
پای کوبان کوزۀ دُرْدی به دست

سر به بازار قلندر بَرنَهم
پس به یک ساعت ببازم هرچه هست

تا کی از تزویر باشم رهنمای
تا کی از پندار باشم خودپرست

پردۀ پندار می‌باید درید
توبۀ تزویر می‌باید شکست

وقت آن آمد که دستی برزنم
چند خواهم بودن آخر پای‌بست

ساقیا دَردِه شرابی دلگشای
هین که دل برخاست غم بر سر نشست

تو مگردان دور تا ما مردوار
دورِ گردون زیر پای آریم پست

مشتری را خرقه از بَر برکشیم
زهره را تا حشر گردانیم مست

همچو عطار از جهت بیرون شویم
بی جهت در رقص آییم از اَلَسْت
#عطار
#شهرام_ناظری
#آلبوم_گل_صد_برگ
#موسیقی_ایرانی


@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

05 Jan, 10:24


🔵گزارش تصویری جلسۀ سخنرانی نشست جایگاه نمادهای هویتی ایرانی در صلح دوستی👆👆


@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

05 Jan, 10:23


https://www.aparat.com/v/her4amm

در جستجوی حقیقت

04 Jan, 13:56


🔰📌کالا و بازار دینی، ترم‌های اقتصادی در جامعه شناسی دین

🎙سخنران: دکتر حسن محدثی

ناقدان:
دکتر علی اصغر سعیدی
دکتر محمدباقر تاج الدین
دکتر احسان رحمانی خلیلی


تسهیلگر وبینار:
دکتر میناشیروانی ناغانی

📍زمان برگزاری وبینار:

جمعه 21 دی‌ماه
ساعت 7 تا 9 شب

📍لینک برگزاری وبینار:
https://meet.google.com/ows-amvu-xrk


لینک گروه #کتابخوانی:

https://t.me/+w7cRgHsZZRYzMDI0


🌐جامعه‌شناسی اقتصادی و توسعه
@sociology_development_economic

@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران

در جستجوی حقیقت

03 Jan, 05:32


🔵تصنیفی زیبا از خوانندۀ معروف بدخشان به نام میر مفتون بدخشانی که یکی از دوستان دانشجوی افغانستانی ام آن را برای من ارسال کردند و خود نیز از باشندگان بدخشان هستند را نشر می دهم
#افغانستان
#تاجیکستان
#ایران
#بدخشان


@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

02 Jan, 16:10


🔵پاسخ به این دوست گرامی

❇️درود بر شما دوست عزیز و اما چند نکته در پاسخ به نقد و نظر شما:

1.نکته خوبی را مطرح کردید. من ادعا نکردم نقد من نسبت به اندیشه ها و آثار آقای دکتر دینانی ایشان را از فیلسوف بودن می اندازد، بلکه گفته ام مطابق با اندیشه ها و آثاری که از ایشان خوانده ام و مداقه در آثارشان نشان می دهد که ایشان را بیش تر باید متکلم دانست تا فیلسوف. فیلسوف بودن اصول و ضوابط و قواعدی دارد که در اندیشه های دکتر دینانی نمی بینم. مثلا اگر فیلسوف مبتنی بر قواعد و دلایل فلسفی به اثبات یکی از باورهای دینی نرسید باید همین را اعلام کند و نه این که برود از متون دینی استشهاد بیاورد تا آن باور دینی را هرطور شده اثبات کند و این می شود روش و مشی متکلمانه نه مشی فیلسوفانه. دکتر دینانی در تمام آثار شان همین مشی و روش متکلمانه را در پیش گرفته اند و نه روش و مشی فلسفی را.

2. آقای بهاء الدین خرمشاهی یکی از اندیشمندان و مفاخر فکری و علمی ایران زمین هستند که کوشش های ارزشمندی در مسیر ترجمه و نویسندگی انجام داده اند که جای تقدیر و احترام فراوان دارد. من برخی آثار ایشان را خوانده ام مانند قرآن پژوهی، ذهن و زبان حافظ، ترجمۀ قرآن کریم، ترجمه دین پژوهی اثر میرچا الیاده، علم و دین اثر ایان باربور، درد جاودانگی اثر اونامونو، اندیشۀ سیاسی در اسلام معاصر اثر حمید عنایت و چندین اثر ترجمه ای و تألیفی دیگر ایشان را. اما نقد ورای تقدیر و ستایش است که ضرورت دارد دربارۀ تمام اندیشمندان و متفکران انجام گیرد تا عیار و وزن علمی و فکری هر کسی مشخص شود. نقد سبب بالندگی و ارتقاء فکری می شود و اقدامی بسیار ارزشمند و البته دشوار است. واقعیت این است که استاد بهاء الدین خرمشاهی نگاه انتقادی چندانی نسبت به بسیاری از امور ندارند و بیش از همه نگاه "اعتقادی اندیشانه" دارند تا "نگاه انتقادی اندیشانه". اگر عمر و فرصتی باشد برخی نقدهای وارد بر آثار و اندیشه های ایشان را منتشر خواهم کرد.

با سپاس
محمدباقر تاج الدین
سیزدهم دی ماه یکهزار و چهارصد و سه خورشیدی


@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

02 Jan, 15:50


🔵نظر یکی از همراهان گرامی در نقد من نسبت به اندیشه های دکتر ابراهیمی دینانی

✳️برای این که نگاه انتقادی دوستان و همراهان نسبت به دیدگاه های من نیز منعکس شود نقد و نظر یکی از همراهان گرامی کانال دربارۀ نقد من نسبت به اندیشه های دکتر ابراهیمی دینانی ارائه می شود .

سلام و عرض ادب.
شاید استاد دینانی فیلسوف است، و جناب عالی، که در رشته ی خود استاد و فاضل هستید، تعدادی از صحبتهای آقای دینانی را محققانه و ریزبینانه نقد و بررسی کرده اید. صحیح بودن نقد و بررسی جناب عالی، آقای دینانی را از فیلسوف بودن یا استاد فلسفه بودن نمی اندازد.
من حدود بیست سال (؟) قبل گفت و گوی آقایان استادان بهاء الدین خرمشاهی و غلامحسین ابراهیمی دینانی در دو فصل کتاب شاخه های شوق را خواندم. گمانم گفت و گوشان در مورد استدلال های اثبات خداوند بود. به استادم آقای خرمشاهی گفتم به نظرم برهان ها و استدلال های آقای دینانی محکمتر از شما است. آقای خرمشاهی فرمود 《خب ایشان استاد من است》.
با احترام.
سیزده دی ۱۴۰۳.





@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

02 Jan, 13:55


🔵توضیح یکی از همراهان محترم کانال که از معلمان شریف جامعه هستند و برای من فرستادند را به شرح زیر می آورم:

🟪با سلام و احترام،
استاد گرامی،جناب دکتر محمدباقر تاج‌الدین
می‌خواهم از صمیم قلب از شما بابت نگارش مطلب ارزشمندتان تحت عنوان «تجربۀ زیستۀ معلمان از کلاس درس» تشکر کنم. این نوشتار نه تنها صدای دل بسیاری از معلمان در ایران را به گوش می‌رساند، بلکه به‌خوبی چالش‌ها و دغدغه‌های ما را در نظام آموزشی کشور منعکس می‌کند.
تحقیقات و تجربیات شما در این زمینه، به‌ویژه در مورد نیازهای واقعی دانش‌آموزان و عدم تطابق محتوای کتاب‌های درسی با واقعیت‌های امروز، بسیار حائز اهمیت است. بیان مشکلات و چالش‌هایی که معلمان در کلاس‌های درس با آن‌ها مواجه هستند، نشان‌دهنده‌ی عمق آگاهی و تعهد شما به بهبود وضعیت آموزشی کشور است.
امیدوارم که این تلاش‌ها و پژوهش‌ها زمینه‌ساز تغییرات مثبت در نظام آموزشی ما شود و صدای معلمان و دانش‌آموزان به‌طور مؤثری شنیده شود.
با آرزوی موفقیت‌های بیشتر برای شما و تمامی همکارانتان.



@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

02 Jan, 05:25


☸️تجربۀ زیستۀ معلمان از کلاس درس

✍️محمدباقر تاج الدین

در پی انتشار یادداشتی کوتاه با عنوان «پیام های مهم معدل 10 دانش آموزان» به منظور دقیق تر شدن ابعاد موضوع گزارشی کوتاه از تجارب زیستۀ معلمان از کلاس درس ارائه می شود. این گزارش محصول جستجوگری هایی به شرح زیر است:

1. پایان نامه های دانشجویان کارشناسی ارشد و دکترا؛ طی بیش از یک دهۀ گذشته تعدادی از دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری(بیش تر این دانشجویان خودشان معلم بوده اند و به طور کامل با موضوع آشنایی هم داشتند) با راهنمایی من دربارۀ تجارب زیستۀ معلمان از کلاس درس پژوهش های قابل اعتنایی انجام داده اند که نتایج بیش تر این پژوهش ها نشان می دهد که عموم معلمان برای تدریس برخی دروس مشکلات زیادی دارند که یکی از آن ها عدم روزآمد و کارآمد بودن این دروس است. معلمانی که در پژوهش های مورد نظر مشارکت داشتند به طور عموم معتقدند که مطالب دروس مختلف هیچ سنخیت و مطابقتی با نیازهای واقعی و امروزین دانش آموزان ندارند که این موضوع بیش از همه درخصوص کتاب های درسی علوم انسانی بارزتر است. لذا دانش آموزان هیچ علاقه ای به خواندن و یاد گرفتن دروس مورد نظر ندارند. مبتنی بر پژوهش های مورد اشاره تقریباً تمامی معلمان براین باور اَند که ضرورت دارد تجدید نظری اساسی در دروس و کتاب های درسی انجام گیرد و در عین حال اعتقاد دارند که این اقدام مهم و زیربنایی ضرورت دارد که به دست متخصصان حوزه های فلسفه، روان شناسی، علوم تربیتی، جامعه شناسی و انسان شناسی که شناخت همه جانبه و دقیق با روندهای جهان و جامعۀ مدرن و هم شناخت مطلوب نسبت به نسل جدید و نیازهای شان دارند، صورت پذیرد. نکتۀ مهم دیگری که معلمان از تجربة زیستۀ خود گفته اند این است که دانش آموزان عموماً می پرسند که این دروس و کتاب ها چه فایده و کارکردی برای زندگی مان دارد؟ و قرار است کدام یک از مشکلات و مسائل مان را حل کند؟ آن هم در این عصر و زمانۀ شتابناک مدرن با تغییرات و تحولات گسترده و عمیق؟

2.روایت معلمان؛ در هر نیمسال تحصیلی تعدادی از دانشجویانم از معلمان عزیز و ارجمند از استان های مختلف کشورمان هستند که دربارۀ مشکلات و مسائل گوناگون آموزشی و تربیتی در کلاس های درس خودشان روایت می کنند. بیش تر این معلمان از عقب ماندگی نظام آموزشی کشور در مدارس و به ویژه مطالب کتاب های درسی شکایت دارند که به هیچ وجه روزآمد و مطابق با نیازهای امروزینِ دانش آموزان نیستند. این معلمان بیان می کنند که دانش آموزان دارای انبوهی از پرسش های جدید هستند که هیچ کدام از کتاب های درسی موجود توان پاسخگویی به پرسش های مورد نظر را ندارند. این موضوع بیش از همه مربوط به کتاب های دینی و کتاب های مربوط به علوم انسانی مانند روان شناسی، جامعه شناسی، تاریخ و حتی ادبیات فارسی هستند که عموماً با نگاه ایدئولوژیک و غیر علمی یا شِبْهِ علمی نوشته شده اند. بنار روایت این معلمان گرامی دانش آموزان با بسیاری از مطالبی که در کتاب های درسی به ویژه در حوزۀ علوم انسانی آمده است ارتباط مؤثر و مفیدی برقرار نمی کنند و در حقیقت روایت های موجود در کتاب های مورد نظر را قبول نمی کنند چرا که معتقدند با واقعیت های موجود در جامعه و جهان امروزین هیچ مطابقتی نداشته و در ضمن از میزان شناخت و فهم دانش آموزان نیز عقب تر اَند. همچنین معلمان مورد اشاره می گویند ما همواره در کلاس های درس با دانش آموزان چالش های اساسی بر سر بسیاری از موضوعات داریم به گونه ای که قانع کردن آنان برای مان بسیار دشوار شده است چرا که هم کتاب های درسی موجود دچار محدودیت های معرفتی و روشی اَند و هم فضای حاکم بر مد ارس به گونه ای است که در بیان آزادانۀ برخی موضوعات در تنگنا قرار داریم. برای مثال در درس "تاریخ معاصر ایران" فقط یک روایت خاص در این کتاب درسی ارائه شده است در حالی که چندین روایت دیگر هم وجود دارد و لذا دانش آموزان به دلیل دسترسی به منابع گوناگون در این زمینه روایت ارائه شده در کتاب مورد اشاره را نمی پذیرند و در کلاس با ما معلمان وارد چالش و اعتراض جدی می شوند.
#معلم
#کلاس
#درس
#تجربه_زیسته
#دانش_اموزان
#چالش


@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

30 Dec, 05:01


☸️پیام های مهم معدل 10 دانش آموزان

✍️محمدباقر تاج الدین

مدیران آموزش و پروروش از فاجعۀ معدل 10 دانش آموزان کشور سخن گفته اند. درست است که فاجعه است اما این فاجعه پیام های مهمی با خود دارد که به برخی از آن ها به شرح زیر اشاره می شود:
1.بی انگیزگی شدید دانش آموزان برای درس خواندن؛ تمام شواهد نشان از این دارد که کسر قابل توجهی از دانش آموزان دیگر هیچ انگیزه ای برای درس خواندن ندارند و این بی انگیزگی البته دلایل فراوان دارد که یکی از مهم ترین دلایل را نداشتن امید و آینده ای روشن برای فردای خود می دانند.

2.برخی فکر کرده اند که دانش آموزان بی سواد شده اند و برای همین است که نمرات درسی شان پایین آمده است و در نتیجه معدل شان 10 می شود. سخنی کاملا اشتباه و خلاف واقعیت است چرا که از قضا دانش آموزان به دلیل دسترسی به شبکه های مجازی و در اختیار داشتن انبوهی از اطلاعات گوناگون بسی بیش از برنامه های درسی آموزش و پرورش پیش رو تر اَند و همین پیش رو بودن آنان است که هیچ کدام از برنامه های درسی مد ارس را قبول ندارند و در نتیجه درس های مورد نظر را نیز نمی خوانند، یعنی لزومی نمی بینند که بخوانند.

3.بسیاری از کتاب های درسی ای که آموزش و پرورش تهیه می کند و در اختیار دانش آموران قرار می دهد فرسنگ ها با دانش و هوش آنان فاصله دارد و از سوی دیگر هیچ سنخیت و تطابقی با نیازهای واقعی و امروزین دانش آموزان هم ندارند. در این صورت چگونه می توان از دانش آموزان درخواست داشت که این کتاب های عقب مانده که در نهایت کج سلیقگی تهیه و تدوین شده اند را بخوانند؟!!

4.عقب ماندگی نظام آموزشی کشور از شتاب تغییرات و تحولات نسل جدید امری کاملاً آشکار و روشن است که نیازی به هیچ توضیحی ندارد. ضمن این که نظام آموزش و پرورش کشور همچنان با نگاه ایدئولوژیک و گذشته نگرانه برنامه های آموزشی را تدوین می کند که نه تنها هیچ کدام از نیازهای دانش آموزان را برطرف نمی کند بلکه برای زیست کنونی شان هیچ فایده ای هم ندارد. لذا چه توجیهی دیگری باقی می ماند که دانش آموزان درس بخوانند و نمرات و معدل شان زیاد شود؟!!
#دانش_آموزان
#معدل
#نمره
#نسل
#تحول_نسلی


@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

29 Dec, 15:44


پنجمین نشست گروه جامعه پژوهی صلح انجمن علمی مطالعات صلح ایران با همکاری خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار می کند:
موضوع
« جایگاه نمادهای هویتی ایرانی در صلح دوستی»
سخنران ها:
-دکتر محمدباقر تاج الدین(عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز )
✓تحولات نمادهای هویتی ایرانی درمواجه با مدرنیته و تاثیر آن در صلح دوستی نسل جدید

-دکتر مجید استوار(عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت)
✓نمادهای ایرانی در شکل گیری هویت بین نسلی و صلح دوستی
-مدیر نشست:  دکترحسین صولتی سروندی(پژوهشگر حوزه جامعه شناسی سیاسی)
زمان: چهارشنبه ۱۲ دی ماه ۱۴۰۳
ساعت۱۵:۰۰
مکان: سالن حافظ خانه اندیشمندان علوم انسانی
شرکت برای عموم آزاد است

در جستجوی حقیقت

27 Dec, 06:55


@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

27 Dec, 06:29


☸️در ستایشِ «شادی»

✍️محمدباقر تاج الدین

شاد بودن و شادی کردن حق طبیعی و مسلّم هر انسانی است که در این جهان زیست می کند. شادی، حالتی روانی است که طی آن فرد احساس خوشی و زنده دلی می کند و تمام جسم و روان فرد به جنب و جوش در می آیند و نوعی انرژی بخشی مثبت و امیدوارانه را تجربه می کند. مارتین سلیگمن از بنیانگذاران روان شناسی مثبت گرا ، شادی را عبارت از عواطف و فعالیت های مثبت تعبیر می کند. گفتن ندارد که پدیدۀ شادی همانند بسیاری از پدیده های انسانی و اجتماعی ابعاد و زوایای پیچیده ای داشته و ضمن این که از سویی عوامل گوناگونی بر روی بروز و ظهور شادی اثرگذاری دارند اما جالب است که از سوی دیگر شادی بر روی سایر پدیده های انسانی و اجتماعی نیز اثرگذار است. لذا واکاوی ابعاد گوناگون این پدیده مجال و فرصتی بسیار می طلبد که طبیعتاً در این نوشتار کوتاه نمی گنجد.

✳️یکی از دلایل مهمی که موضوع شادی مورد توجه بررسی در نوشتار حاضر قرار گرفت این است که این جهان به خودیِ خود جهانی سرشار از درد و رنج هایی است که همگان را دچار تلخ کامی و غم می کند لذا یکی از کوشش های افراد، گروه ها، سازمان ها، دولت ها و همه و همه باید این باشد که شادی را جستجو کنند و آن را در بین مردم و جامعه تکثیر و ترویج کنند. شادی و شادکامی آدمی را سرزنده و امیدوار نگاه می دارد و او را برای مقابله و مبارزه با انواع درد و رنج های این جهانی آماده می سازد. شادی یکی از ضروری ترین نیازهای انسان برای زیستنِ با کیفیت و ارزشمند در این جهان است. شادی، زمینه های درست و دقیق اندیشیدن، تندرستی و سلامتی جسم و روان، آگاهی یافتن، منطقی بودن، آرامش داشتن، مداراگری، دوستی، عشق ورزی، پیوندجویی، تعاملات مثبت و سازنده، کنشگری فعال، مفید بودن، خوب بودن، ارزشمند زیستن و اخلاقی زیستن را فراهم می سازد. انسان های شاد سرمایه های ضروری برای رشد و پرورش انسان های سالم و در نهایت جامعۀ سالم هستند. از آن جا که بین انسان و جامعه همواره رابطه ای دوجانبه و متقابل برقرار است، لذا انسان سالم جامعۀ سالم را می سازد و متقابلاً جامعۀ سالم انسان سالم را پرورش می دهد.

❇️تمام پژوهش های علمی در رشته های گوناگون پزشکی، زیست شناسی، روان شناسی، انسان شناسی و جامعه شناسی به خوبی نشان می دهند که شادی نتایج کاملاً مثبت بر جسم و روان فرد از یک سو و بر روی جوامع و گروه های اجتماعی از سوی دیگر دارد. دانشمندان دریافته‌اند که شادی و خوشحالی سبب تقویت سیستم دفاعی بدن و همچنین سیستم عصبی انسان می‌شود. افرادی که در معیارهای شادکامی نمرۀ بالا می آورند، عموماً افرادی شاد، خوشبین و سالم بوده و از این که وجود دارند راضی هستند، زندگی را با ارزش می دانند و با جهان در صلح و تفاهم هستند. برعکس، افرادی که نمرۀ شادی شان کم می شود از نظر شخصیت بدبین، غمگین و مأیوس بوده و با جهان در تضاد هستند.

افراد شاد، احساس امنیت بیش تری می کنند، آسان تر تصمیم می گیرند، روحیۀ مشارکتی بیش تری دارند و نسبت به کسانی که با آنها زندگی می کنند، بیش تر احساس رضایت می کنند و سلامت جسمانی و روانی آن ها بیشتر است، طول عمر بیشتری دارند و از نظر شغلی و اجتماعی، موفقیت های بیش تری کسب می کنند. شادی را معمولاً به سه بُعد احساسی، شناختی و اجتماعی تقسیم کرده و اتفاق نظر بر این است که این تقسیم بندی جامعیت دارد. هر کدام از این ابعاد دارای مؤلفه هایی هستند. 1. بُعد احساسی شامل: احساس خوشحالی، امیدواری نسبت به آینده، خوش بینی به وقایع اطراف، دلگرم بودن به زندگی؛ 2.بُعد شناختی شامل: احساس رضایت از وضعیت کنونی در قیاس با گذشته و وضعیت ایده آل، احساس رضایت از بخش های مختلف زندگی مانند شغل، تحصیل، خانواده و 3.بُعد اجتماعی شامل: تمایل به داشتن روابط اجتماعی با دیگران، مشارکت در فعالیت های اجتماعی، شوخ طبعی.

✳️عوامل درونی و بیرونی فراوانی بر روی شادی انسان تأثیرگذار اَند از نوع شخصیت گرفته تا چگونگی تربیت انسان، نوع نگاه انسان به خود و جهانی که در آن زیست می کند، میزان خویشتن شناسی، فرهنگ، جامعه، اقتصاد و سیاست. داشتن ثروت کافی، شغل مناسب، شریک زندگی خوب، دوستان خوب، فراغت و تفریح مطلوب، مسافرت، ورزش منظم، فرهنگ کارآمد، جامعۀ سالم و بهنجار، اقتصاد قوی و کارآمد، سیاست عقلانی و منطقی همگی از جمله عواملی اَند که به سهم خود در شاد نگه داشتن افراد جامعه تأثیرگذاری دارند. هرچقدر موانع ایجاد شادی در بین شهروندان جامعه کم تر شود بدون تردید زمینه های شاد بودن شان فراهم خواهد شد. به هر بهانه ای ضرورت دارد که شهروند ان را شاد نگاه داشت و "سیاستِ شادکامیِ شهروندان" باید در هستۀ مرکزی سیاستگذاری ها و برنامه ریزی های جامعه وجود داشته باشد.
#انسان
#شادی
#شادکامی


@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

25 Dec, 19:19


☸️شادی و پایکوبی دانش آموزان قانون شکنی است؟

✍️محمدباقر تاج الدین

فیلمی از شادی و پایکوبی دانش آموزان یکی از مدارس شهر بابل در فضای مجازی پخش شده است و مسئولین آموزش و پرورش این شهر اعلام کرده اند که با این قانون شکنی برخورد خواهد شد. بسیار عجیب است که شادی کردن هم نوعی قانون شکنی تلقی شود آن هم برای دانش آموزانی که در سن نوجوانی یا حتی کودکی قرار دارند!! مسئولان و دست اندرکاران آموزش و پرورش به جای این که تا می توانند زمینه های شادی و نشاط دانش آموزان را فراهم کنند با چنین رفتارهای غیر عقلانی و غیر علمی خود زمینه های ایجاد اندوه و غم و نا امیدی را در بین فرزندان این سرزمین فراهم می سازند که جای تأسف فراوان دارد. سن کودکی و نوجوانی از قضا بهترین سن برای شادی کردن و پایکوبی و بازی و رقص و آواز است تا انرژی های آنان هر چه بیش تر آزاد شود و از این طریق زمینه های رشد و بالندگی شان فراهم شود. هزاران دریغ و درد که بسیاری از مدیران آموزش و پرورش هیچ درک درستی از امور روان شناختی و انسان شناختی و جامعه شناختی دانش آموزان که در سن کودکی و نوجوانی و جوانی قرار گرفته اند، ندارند!!!

✳️بنابر آمارهای شاخص شادی جهانی که میزان و کمیت و کیفیت شادی شهروندان کشورهای جهان را اندازه گیری می کنند با تأسف کشور ایران جزء کشور های ناشاد جهان قرار دارد و به دلیل این که شهروندان جامعۀ ما با انبوهی از مشکلات و مسائل گوناگون اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی روبرو هستند از شادی مطلوبی برخوردار نیستند. بدیهی است که تزریق شادی به جامعه باید از همان دوران کودکی آغاز شود تا به امری نهادینه بدل شود و این کودکان در آینده زندگی ای سرشار از شادی و نشاط را داشته باشند. قاطعانه باید گفت که مدارس کشور چندان برنامه های مناسبی برای شاد کردن دانش آموزان ندارند و اگر معدود برنامه هایی مانند برنامۀ مورد اشاره برگزار شود این چنین مورد برخورد قرار می گیرد. شادی مهم ترین و پایه ای ترین حق هر فرد و به ویژه هر کودکی است تا بتواند به بالندگی و رشد مناسبی دست یابد. شادی کردن و شاد بودن هیچ ربطی به قانونی بودن و یا نبودن و یا قانون شکنی ندارد و لطفا از این واژه ها چنین سوء استفاده هایی نکنید.

❇️اگر مدیران و دست اندرکاران امر آموزش و پرورش کشور از میزان مشکلات دانش آموران مانند نا امیدی، سرخوردگی، بی انگیزگی، و سایر مشکلات مشابه باخبر باشند ضرورت تام دارد که برای برون رفت از این مسائل سیاست ها و برنامه های علمی و عقلانی ای تنظیم و اجرا کنند که یکی از این سیاست ها و برنامه ها به طور حتم شادی و نشاط دانش آموزان است که اکنون چندان خبری از آن نیست.
#دانش_اموزان
#شادی
#مدرسه
#بابل


@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

24 Dec, 19:09


🔵شاخص قرمز و حتی بنفش آلودگی هوای تهران نمرۀ قبولی است که مدیریت شهری تهران به خودش اختصاص داده است؟!!! از زمانی که دانش آموز بودیم هرگاه در کارنامۀ ما نمرۀ درسی با رنگ قرمز درج می شد به معنای رفوزه(ردّ) شدن بود. حالا شاید وضع فرق کرده!!! چه می دانم!!!
من که امروز اصلا از خانه بیرون هم نرفته ام دچار سر درد و سوزش چشم عجیبی هستم . وای به حال شهروندانی که در میانه های شهر آلوده و دود گرفتۀ تهران می روند و البته چاره ای هم ندارند!!!


@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

23 Dec, 19:21


🔵توضیح و اصلاح عنوان سخنرانی
عنوان دقیق سخنرانی اینجانب به شرح زیر خواهد بود: تحولات نمادهای هویتی ایرانی در مواجهه با مدرنیته و تأثیر آن در صلح دوستی نسل جدید که به اشتباه تقابل آورده شد.
قرار بر این شد که در پوستر سخنرانی هم اصلاح شود.
با سپاس
محمدباقر تاج الدین
سوم دی ماه یکهزار و چهارصد و سه خورشیدی


@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

20 Dec, 16:04


🔵شعری از حافظ شیرازی به مناسبت شب یلدا


بر سرِ آنم که گر زِ دست برآید
دست به‌کاری زنم که غصّه سرآید

خلوتِ دل نیست جایِ صحبتِ اَضداد
دیو چو بیرون رود فرشته درآید

صحبت حُکّام ظلمتِ شبِ یلداست
نور زِ خورشید جوی بو که برآید

بَر دَرِ اربابِ بی‌مروّتِ دنیا
چند نشینی که خواجه کی به درآید

تَرکِ گدایی مکن که گنج بیابی
از نظرِ رهرُوی که در گذر آید

صالح و طالِح مَتاعِ خویش نمودند
تا که قبول افتد و که در نظر آید

بلبلِ عاشق تو عمر خواه که آخِر
باغ شود سبز و شاخِ گُل به بر‌آید


غفلتِ حافظ در این سراچه عجب نیست
هر که به میخانه رفت بی‌خبر آید
#یلدا
#شب_چله
#حافظ


@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

20 Dec, 12:57


☸️یلدای مهربانی ها و عاشقی ها را گرامی بداریم

✍️محمدباقر تاج الدین

یلدا یا شب چلّه که سنتی دیرین در ایران زمین است بهانه ای می شود که ما ایرانیان دوباره گرد هم آییم و با مهربانی و عشق ورزی هر چه بیش تر غم ها و اندوه های فراوانی که بر دل و جان داریم بزداییم و ضمن دوست داشتن ایران عزیزمان ایرانیان را نیز دوست تر بد اریم و عشق و محبت مان را با یکدیگر تقسیم کنیم. من نیز به سهم خودم یلدا را خدمت تمام ایرانیان عزیز شادباش می گویم و آرزوی روزهای به از این را برای تمام عزیزان و همراهان آرزومندم.


@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

20 Dec, 08:34


☸️فقدان "دستگاه فکریِ فلسفی" و "دستگاه فکریِ منسجم" در اندیشه های دکتر ابراهیمی دینانی
[بخش ششم و پایانی]

✍️محمدباقر تاج الدین

13.این که ادعا شد ایشان از فقدان دستگاه فکری منسجم رنج می برند دقیقا ناظر به همین سخنان و دیدگاه های شان است چرا که دستگاه فکری عرفان و علم و فلسفه و الاهیات و ادبیات و شعر را با هم چنان مخلوط می کنند که حق هیچ کدام به خوبی ادا نمی شود. به این بخش از گفتگوی ایشان توجه کنید:«البته بعضی از جنون ها هستند که عین عقل اند. این عقل عقل کسی است که به قول مولانا: خنک آن قمار بازی که بباخت هرچه بودش/ بِنَماند هیچش الّا هوس قمار دیگر. این جنون العاشقین است یا همان عقلاء المجانین. خوب، این آدمی است که زده زیر همه چیز، ولی این عین عقلانیت است....من این را عین عقل می دانم»(همان، 156). از نظر ایشان همه چیز دارای استدلال عقلانی است و آن وقت مشخص نیست پس تفاوت بین مثلاً "شعر" با "فلسفه" و با "علم تجربی(science)" و با "عرفان" و سایر موضوعات در چیست؟ هنگامی که از ایشان سئوال شد که برخی معتقدند ممکن است در ادیان بین آموزه هایی با مُدرَکات عقل عملی یا نظری ناسازگاری وجود داشته باشد و اگر خاستگاه عقل و وحی یکی است[فرضی که آقای دکتر ایراهیمی دینانی به آن قائل هستند و پیش تر هم بیان کرده اند] چگونه این تعارض قابل تبیین اند؟ و ایشان در پاسخ گفته اند:« شما گرفتار این تعارض شده اید برای این که اصالت را به عقل تجربی داده اید. ...من تعارضی نمی بینم شما گرفتار تعارضید، به علت این که عقل را آنطور که من معنا می کنم، معنا نمی کنید...یک عقل معنوی داشته باش تا بفهمی که عقل تجربی همۀ عقل نیست»(همان، 159). می بینید که چگونه ایشان فقط دیدگاه و سخن خود را قبول دارند و این که دستور به قرار گرفتن همگان و تمام اندیشه ها و دیدگاه ها در یک قالب از پیش تعیین شدۀ مورد نظر خودشان می دهند و در نهایت این که چنان دچار ساده انگاری و تقلیل گرایی عجیبی می شوند که هرگز از کسی که ادعا دارد مشی فلسفی دارد چنین انتظاری نمی رود!!

14.از این کتاب آقای دکتر ابراهیمی دینانی چندین انتظار مهم می رفت که چندان برآورده نشد.
1.14.هیچ تعریفی از عقلانیت نظری و عقلانیت عملی که از شعب مهم عقلانیت و مورد نظر تمام فیلسوفان بوده است، ارائه نداده اند و بدون توجه به این بحث مهم حرف های حاشیه ای فراوانی زده اند که فقط خواننده را در یک وادی سرگردان رها می سازد.
2.14.در تعرف معنویت هم نه تنها آن را روشن نکرده اند بلکه حتی تفاوت آن را با عرفان و دین هم مشخص نکرده اند و این که نگفته اند معنویت در جهان سنتی برای یک انسان سنتی چگونه حاصل شدنی بود و برای یک انسان مدرن در جامعۀ مدرن چگونه برآوردنی است؟. ما اکنون با انسان مدرن و جامعه و فرهنگ مدرنی روبرو هستیم که بسیار با جامعۀ سنتی و فرهنگ پیشامدرن متفاوت است واین که برای این انسان با این ویژگی های جدید چه باید کرد؟ و این که سرچشمه های معنویت از کجاست؟
3.14.این که فلسفۀ جهان پیشامدرن چگونه می تواند به بسیاری از پرسش های انسان امروزی و مدرن پاسخ بگوید و نگاه تاریخی و فراتاریخی در این جا چه کاربردی خواهد داشت. برای مثال اگر انسان امروزین به کتاب حکمه الاشراق شیخ شهاب الدین سهروردی مراجعه کند کدام یک از نیازهای خود را می تواند رفع نماید و پاسخ کدام یک از پرسش های سهمگین و پیچیدۀ مربوط به جهان کنونی را می تواند بیابد؟!!
4.14.با این دیدگاهی که جناب دکتر دینانی طرح کرده اند کدام آگاهی و معرفت برای انسان امروز حاصل می شود و چگونه می تواند انبوهی از مسائل و گره های هستی شناختی، معرفت شناختی، انسان شناختی، روان شناختی و جامعه شناختی ای که در جامعۀ مدرن سربرآورده اند را باز کند؟ این که عقلانیت و معنویتِ مورد نظر جناب ایشان انسان امروزی چگونه می تواند به یک زندگی سرشار از ارزشمندی، خوشی و خوبی دست یابد؟ و قرار است کدام یک از درد و رنج های بی شمار انسان در این جهان مدرن را کاهش دهد؟ چرا که هنگامی که یک فیلسوف سخن از عقلایت و معنونیت می کند چنین انتظاری چندان بی راه و بیهوده نیست!!
#عقلانیت
#معنویت
#دکتر_ابراهیمی_دینانی
#نقد


@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

20 Dec, 08:28


☸️فقدان "دستگاه فکریِ فلسفی" و "دستگاه فکریِ منسجم" در اندیشه های دکتر ابراهیمی دینانی
[بخش پنجم]

✍️محمدباقر تاج الدین

11.پایان بخش کتاب عقلانیت و معنویت که عنوان "عقلانیت و معنویت در اسلام" به خودش گرفته از صفحۀ 149 تا صفحۀ 174 را در بر می گیرد. این بخش در قالب گفتگویی که با آقای دکتر ایراهیمی دینانی انجام شده است تنظیم گردید و ایشان کوشش کردند ربط و نسبت عقلانیت و معنویت را مورد واکاوی قرار دهند. به بخش هایی از این گفتگو اشاره می شود تا دریابیم که فهم آقای دکتر دینانی از نسبت میان عقلانیت و معنویت چیست. نخستین پرسش که در این بخش از ایشان شد این بود:«جنابعالی از عقلانیت و معنویت چه برداشتی دارید؟ این دو مفهوم را چگونه تعریف می کنید؟». نام برده در پاسخ آورده اند:«دربارۀ عقلانیت معانی و تعریفات مختلفی گفته شده است. شاید برای هیچ چیزی این مقدار تعریف مطرح نشده باشد. اشراقیون یک طور تعریف کرده اند، در ادیان یک طور تعریف شده است؛ مثلا در روایات ما عقل شریعت باطن خوانده شده است؛ این در واقع یک نوع تعریف است. فلاسفه هرکدام بنا به مسلکی که داشته اند عقل را یک طور معنا کرده اند. بیشتر حکمای ما عقل را موطن کلیات نامیده اند، عقل نیرویی است که به کلیات نائل می شود.....من از شما می پرسم که اصلاً عقل را با چه باید تعریف کنیم و تعریف کنندۀ عقل نیست؟ هیچ چاره ای در جواب این سئوال نداریم به جز اینکه بگوییم غیر عقل نمی تواند عقل را تعریف کند.....هرکس هم عقل را تعریف کند با لحاظ عقلانی آن را تعریف می کند. تعریف عقل کاری عقلانی است و برای همین هم تعریف عقل فقط با عقل قابل بیان است...بنابراین عقل با آن معنایی که از آن صحبت می کنم از همۀ تعریف هایی که خودش برای خودش کرده فراتر است. من از عقلانیت یک چنین معنایی را می فهمم. حال سراغ معنویت می رویم؛ معنویت را هم عقل می فهمد، یعنی چه؟ من نمی دانم معنویت چگونه می تواند از دایرۀ عقل بیرون باشد یا خلاف عقل باشد....اگر معنویت را که کمتر تعریف شده است بخواهند تعریف کنند معمولا می گویند چیزی است که مافوق محسوس است و در امور ظاهری نمی گنجد»(عقلانیت و معنویت، 1383: 149-151). همان گونه که ملاحظه می شود هیچ تعریف روشن و مشخصی از "عقل" و "عقلانیت" و "معنویت" از ایشان نمی بینید و نمی شنوید.

12.در ادامه پرسش های دیگری از ایشان می شود که برای توضیح هر یک از پرسش ها بسیاری از دیدگاه های فلسفی، کلامی، عرفانی، فقهی و ادبی را با یکدیگر در هم می آمیزند به گونه ای که خواننده نمی تواند به نتیجه ای منطقی و درست در این زمینه دست یابد که در نهایت عقلانیت چه تعریف و شاخص ها و مؤلفه هایی دارد؟ معنویت چه تعریف یا تعاریف و مؤلفه های مهم و سازنده ای دارد؟ و این که در نهایت ربط و نسبت عقلانیت و معنویت چه می تواند باشد؟ آقای دکتر ابراهیمی دینانی به جای توضیح دربارۀ این سه پرسش مهم بسیار به حاشیه رفته اند و ابعاد و زوایای بحث را به خوبی روشن نکردند و به جای پرداختن به موضوعات فرعی و غیر مرتبط اصل بحث را دنبال می کردند تا در نهایت به نتیجه ای به نسبت روشن و قابل توجه دست یابند. اما واقعیت این است که چنین نشد. آوردن تمام این گفتگو هم نوعی اطالۀ کلام است و هم ممکن است خارج از حوصلۀ خوانندۀ گرامی باشد. «ببینید خود واژۀ معنویت از معناست، اگر معنا نداشه باشیم آیا معنویتی وجود پیدا می کند؟ معنا از معنویت است یا معنویت از معنا؟ معنویت را از معنا می سازیم یا معنا را از معنویت؟ اگر معنویت از معنا است پاسخ دهید که معنا با چه نیرویی قابل درک است و موطن آن کجاست؟ معنا در چه عالمی تحقق می یابد؟ موطن معنا عالم عقل است. معنا در عالم عقل حضور دارد»(همان، 155). از سرِ انصاف شما از این توضیحات ایشان دربارۀ "معنا" و "معنویت" و نسبتش با "عقل" و "عقلانیت" چیزی دستگیرتان می شود؟ اگر چیزی دستگیرتان شد لطفاً مرا هم با خبر کنید تا متوجه موضوع بشوم!!!
(ادامه دارد........)


@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

18 Dec, 05:07


☸️فقدان "دستگاه فکریِ فلسفی" و "دستگاه فکریِ منسجم" در اندیشه های دکتر ابراهیمی دینانی
[بخش چهارم]

✍️محمدباقر تاج الدین


8.همان گونه که از عنوان کتاب "عقلانیت و معنویت" بر می آید خواننده انتظار دارد پس از مطالعۀ این کتاب درک و دریافتی به نسبت روشن از موضوع "عقلانیت" و "معنویت" داشته باشد، اما واقعیت این است که چنین نیست. این اثر را می توان اثری کاملاً "اعتقادی اندیشانه" دانست چرا که گویندۀ اثر برای بحث دربارۀ عقلانیت و معنویت کوشش کرده است با توسل به اعتقادات و باورهای از پیش پذیرفته شدۀ خودش و البته دیگران این دو موضوع را مورد بررسی قرار دهد. این در حالی است که ضرورت دارد اگر کسی خود را فیلسوف می داند بیش از نگاه "اعتقادی اندیشانه" بر نگاه "انتقادی اندیشانه" و نگاه "پرسشگرانه" و نگاه "استدلال گرایانه" تأکید بورزد که در این اثر چندان خبری از چنین نگاه فلسفی ای نیست. برای مثال در بحث مربوط به "نسبت فلسفه و دین" که از صفحۀ 45 کتاب آغاز می شود و تا صفحۀ 57 ادامه می یابد نویسنده کوشش می کند این نسبت را بکاود اما نه حق فلسفه را به خوبی ادا می کند، نه حق دین را و نه حق نسبت بین این دو را.

9.به دلیل طولانی بودن متن به بخشی از آن اشاره می شود و مطالعۀ بقیۀ متن را بر عهدۀ خوانندگان گرامی می گذارم. «چطور می شود که آدم هم فیلسوف باشد و هم مؤمن؟ اگر مؤمن است باید تسلیم باشد و اگر فیلسوف است باید بگوید چرا؟ فیلسوف به خدا می گوید: اول تو خودت را معرفی کن تا من از تو اطاعت کنم. فیلسوف بسیار جسور است. وقتی می گویم ماجراجوست بیهوده نمی گویم. اصلاً به چه دلیل باید مطیع باشم؟ همین هم سئوال فلسفی است. حالا چطور می شود که یک آدمی هم مؤمن و هم فیلسوف باشد. لذا عرض کردم که وقتی فلسفه وارد جهان ادیان می شود مشکلش مضاعف می شود. خودش که ماجراجوست حالا در دیانت این ماجرا چند برابر می شود و اینطور هم رخ داده است......در اسلام هم فارابی و ابن سینا به یکباره وارد میدان شدند. از معاد و خدا تفسیر می دهند. خدای ابن سینا با خدای مردم کمی فرق دارد. ابن سینا از واجب و ممکن صحبت می کند، از برهان صدیقین حرف می زند. ....ابن سینا و فارابی مشکل دارند. وقتی که وارد می شوند دیگرانی که فیلسوف نیستند می گویند: تو چکاره ای که آمدی و این سخنان گزاف چیست که می گویی؟ و ماجرا شدیدتر می شود. ابوحامد غزالی پیدا می شود. غزالی خودش متفکر است. آدم معمولی که نیست، اندیشمند است. ولی یکباره حس می کند که قرن پنجم است و در همین یکی دو قرن با پیدایش فارابی و ابن سینا یه دفعه صحنۀ عقاید دینی عوض شده و به سمت یونانی زدگی رفته است. قرآن کجا و ارسطو کجا؟ اصلا احساس کرد که اسلام در چنگال ارسطو رفت. فلسفه و منطق ارسطو وارد صحنه شده و همه جا را فرا گرفته است....غزالی هوشیار بود. حس کرد که دیگر این ذائقه، ذائقۀ اسلامی نیست بلکه ذائقۀ یونانی است. یونانی زدگی یعنی غرب زدگی. غرب زدگی که فقط امروز مطرح نیست از اول مطرح بوده است. متأسفانه آن هم غرب زدگی بود. از نظر غزالی، ابن سینا و فارابی غرب زده بودند. منتهی غرب ارسطویی و غرب افلاطونی. غزالی احساس وظیفۀ شرعی کرد که بساط آن ها را بر هم بریزد»(ابراهیمی دینانی، 1383: 45-48).

10.صحبت از ربط و نسبت فلسفه با دین است و نه فلسفه با مؤمن که مؤمن بودن اگرچه نسبتی با دین دارد اما خودِ دین نیست و موضوع دیگری است. ایشان ضرورت داشت در آغاز، تعریفی دقیق و مشخص از "فلسفه" ارائه می کرد و سپس منظور خودش از "دین" را طرح می کرد و در نهایت ربط و نسبت این دو را می کاوید. اما بحث هایی را پیش کشید که اصلِ موضوع به حاشیه رفت به گونه ای که خواننده نمی تواند درک درستی از بحث داشته باشد. ایشان به هیچ وجه نگفت که فلسفه در "جهان سنتی" چه نسبتی با "دین" داشته و در "جهان مدرن" چه نسبتی. بلکه بدون تفکیک این دو موضوع مهم به صورت بسیار کلی و در هم آمیخته به ماجراهای فکر فلسفی در جهان اسلام در دورۀ پیشامدرن پرداخته که جای آن دست کم این جا نبود. البته اشاره ای کوتاه و دقیق می توانست مناسب باشد اما بیش و پیش از همه باید کوشش می کرد این ربط و نسبت و تأثیر و تأثیر متقابل را واکاوی نماید. در واقع، شرحی که ایشان ارائه می کند نه تنها هیچ ربطی به "نسبت میان فلسفه و دین" به لحاظ هستی شناسانه(ontological)، معرفت شناسانه(epistemological) و روش شناسانه(methodological) نداشته، بلکه خواننده را دچار سردرگمی و بلاتکلیفی در این عرصه می نماید. به دیگر سخن، از کسی که خودش را فیلسوف می داند این انتظار می رود که بتواند دست به چنین کاری بزند و حوزۀ بحث را به خوبی روشن نماید.
(ادامه دارد.......)


@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

15 Dec, 03:51


☸️فقدان "دستگاه فکریِ فلسفی" و "دستگاه فکریِ منسجم" در اندیشه های دکتر ابراهیمی دینانی
[بخش سوم]

✍️محمدباقر تاج الدین

6.پیش فرض دیگری که ایشان آورده اند و آن را مسلّم و قطعی پنداشته اند این است که « کسی نمی گوید که اسلام چیست، اسلام، اسلام است و هویت خود را در طول چهارده قرن در طیف وسیعی از جامعه نشان داده است». در این زمینه نیز نقدهای زیر بر ایشان وارد است: 1.به راستی فیلسوف حق ندارد بپرسد که اسلام چیست؟ و در پاسخ فقط بگوید« اسلام، اسلام است؟»!! آیا کسی که داعیۀ فیلسوف بودن را دارد چنین سخنان ساده انگارانه ای را مطرح می کند؟؛ 2. اگر فیلسوف کارش پرسشگری آن هم پرسشگری بنیادین به ویژه در جهان مدرن که زمانۀ رواج گسترده و عمیق "پرسش های بنیادین" و "نقدهای بنیادین" است، باشد آن گاه نباید دربارۀ هر موضوع و پدیده ای پرسش های بنیادین مطرح کند؟ 3.امروزه نه تنها در بین اندیشمندان غیر اسلامی(روشنفکران به اصطلاح سکولار) بلکه در بین اندیشمندان اسلامی دربارۀ این که اسلام چیست فوراً این پرسش مهم مطرح می شود که منظور کدام "اسلام" است؟ اسلام صدر(ارتدوکس یا اولیه)؟ اسلام تاریخی؟ اسلام نهادینۀ شدۀ موجود؟ کدام قرائت و خوانش از اسلام؟ قرائت بنیادگرایانه؟ قرائت سنت گرایانه؟ قرائت نواندیشانه؟ اما در سراسر کتاب "عقلانیت و معنویت" اثر آقای دکتر ایراهیمی دینانی هیچ کدام از این پرسش ها طرح نشده است!!! 4. واقعیت این است آن چیزی که آقای دکتر ابراهیمی دینانی تحت عنوان "فلسفۀ اسلامی" بر آن پافشاری می کند در حقیقت "کلام اسلامی" است و این را بسیاری از فیلسوفان و حتی برخی متکلمان نیز بیان داشته اند. 5.اگر ایشان حتی اندکی عمیق تر با تاریخ تحولات فکری در جهان اسلام آگاهی می داشتند موضوع را تا این حد تقلیل نمی دادند و ساده انگارانه با آن مواجه نمی شدند؛ 6. می توان گفت که جناب ایشان هیچ گزارش درستی از "تحولات تاریخی دین اسلام" در طول قرن های گذشته ارائه نمی کنند و حتی آن جا که به اصطلاح خودشان به ماجراهای فکر فلسفی در اسلام نیز می پردازند چنین غفلتی در کارشان آشکار است.

7.واکاوی دقیق در اثر مورد نظر نشان می دهد که آقای دکتر ابراهیمی دینانی هیچ تفاوت و تفکیکی بین اندیشه ورزی در جامعۀ سنتی با جامعۀ مدرن قائل نشده اند و بدتر این که پیش فرض های انسان شناختی، روان شناختی، جامعه شناختی، تاریخی و فلسفی اندیشمندانی چون فارابی و ابن سینا و سهروردی را که به طور کامل برخاسته از بافت و زمینۀ جامعه ای سراسر پیشامدرن و سنتی بوده است را با پیش فرض های متفکران و فیلسوفان جهان مدرن که از اساس دیگرگونه اند یکی گرفته اند و این یکی از بدترین خلط مبحث هایی است که توسط ایشان صورت گرفته است. همچنین ایشان بین دو نگاه "درون دینی" و "برون دینی" نیز نتوانستند تفکیکی و تفاوتی قائل شوند و بیش تر با نگاه درون دینی درصدد پاسخ به پرسش های برون دینی برآمده اند. مگر می توان تصور کرد که کسی خود را فیلسوف بداند و نتواند بین دو نگاه درون دینی و برون دینی تفکیک ایجاد کند؟ بنابراین روشن است که نگاه کسانی چون فارابی و ابن سینا و سهروردی نگاهی درون دینی بوده است و نه نگاه برون دینی و در نتیجه بیش تر متکلم اَند تا فیلسوف. فلسفه نگاهی غیر دینی و سکولار به موضوعات و پدیده های دینی داشته و کوشش می کند مبتنی بر قواعد و اصول فلسفی آن ها را مورد نقد و بررسی قرار دهد. برای مثال فیلسوفِ دین که نگاهی برون دینی دارد متفاوت از متکلم که نگاه درون دینی دارد دربارۀ خدا و وحی و نبوت و معاد می اندیشد و کوشش می کند برای تمام این موارد استدلال های فلسفی اقامه کند. این گفته به این معنا نیست که فیلسوفِ دین به متون دینی توجهی ندارد، بلکه سخن بر سر این است که متون دینی را نیز با نگاه برون دینی و استدلالی مورد واکاوی قرار می دهد و نه عقایدی از پیش مسلّم و قطعی. لذا جناب دکتر ابراهیمی دینانی در کتاب مورد نظر هیچ کدام از این مباحثی که مطرح شد را بیان نکرده اند و کاملاً با نگاه درون دینی و متکلمانه بحث خود را پیش برده اند.
(ادامه دارد.......)


@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

13 Dec, 18:54


🔵متن کتاب عقلانیت و معنویت خدمت شما دوستان گرامی


@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

08 Dec, 13:57


🔵فرجام شوم یک دیکتاتور

✍️محمدباقر تاج الدین

حافظ اسد و فرزندش بشار اسد در مجموع 54 سال با روش دیکتاتوری تمام عیار بر کشور سوریه حکومت کردند. حافظ اسد در سال 1970 میلادی با یک کودتا حکومت را در دست گرفت و در سال 2000 در اثر حمله قلبی درگذشت و فرزندش بشار اسد جانشین وی شد. در این 54 سال سوریه هیچ پیشرفت و توسعۀ قابل توجهی نداشت و فقر و و محرومیت و تیره روزی نصیب شهروندانش شد. روشن است که حکومت های دیکتاتوری نتیجه ای به جز تیره روزی و فلاکت برای مردم و کشورشان ندارند. حکومت های دیکتاتوری به جای تکیه بر مردم و نیروهای اجتماعی با زور و سرکوب می خواهند جامعه را در کنترل خود درآورند اما در نهایت شکست می خورند و این نیروی مردمی و اجتماعی است که به پیروزی می رسند!! اگرچه نتایج تلخ و دردناکی نیز برجای می گذارند. هزاران دریغ و درد که گوش دیکتاتورها به روی صدای مردم شان ناشنوا می شود و هنگامی که چنین وضعیتی پیدا می کنند به طور قطع و یقین زمینه های سقوط شان نیز فراهم می شود!!!
#سوریه
#سقوط
#دیکتاتوری


@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

03 Dec, 05:09


❇️این تصویر یکی از زنان این سرزمین در یکی از روستاهای زابل در استان سیستان و بلوچستان است. نهایت فقر و محرومیت را در روزگار این بانوی گرامی و هم وطن ما می بینید. خانه ای فقیرانه و بدون کمترین امکانات و بدون درآمد مناسب و خلاصه این که فلاکت و تیره روزی. اینان در کجای سیاستگذاری ها و برنامه های این کشور قرار دارند؟
#فقر
#زنان
#محرومیت

@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

29 Nov, 13:19


🔵رقص زیبای زوربا(آنتونی کویین) و بازیل در فیلم زوربای یونانی . این فیلم از روی رمان معروف زوربای یونانی اثر درخشان نیکوس کازانتزاکیس در سال 1964 ساخته شد. رقص زندگی است و زندگی رقص است!!


@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

28 Nov, 05:10


☸️از شکستنِ نوارِ کاسِت تا فرستادن دختر به دانمارک برای تحصیل و زندگی
(گفتار در تحولات فکری و رفتاری ایرانیان)

✍️محمدباقر تاج الدین

من دهۀ شصت خورشیدی را کم و بیش به یاد دارم. فضایی سنگین به لحاظ ایدئولوژیک که افکار و رفتارهای چندان متفاوتی شنیده و دیده نمی شد و اگر برخی افراد افکار و رفتارهای متفاوتی داشتند آن ها را در خفا انجام می دادند که کسی نبیند و نشنود. برای مثال اگر کسی می خواست موسیقی ای گوش کند باید می رفت در اتاقی دربسته و دور از چشم اهالی خانه آن موسیقی را به صورت پنهانی گوش می کرد. دخترِ یکی از اقوام ما در یکی از روزهای تابستان آن سال ها در حال گوش کردن ترانه ای بود که برادرش متوجه می شود و نه تنها اقدام به شکستن نوار کاسِت می کند(آن زمان دورۀ ضبط صوت و نوار کاست بود و هنوز خبری از کامپیوتر و گوشی های همراه و دیگر ابزارهای جدید برای گوش کردن موسیقی نبود) بلکه خواهرش را نیز کتک مفصلی می زند. دهه ها از این قضیّه گذشت و تابستان امسال از آن آقای فامیل پرسیدم دختر خانم شما چه می کنند؟ در پاسخ گفت: «دخترم را برای تحصیل و زندگی فرستادم دانمارک»!!! عجب!! و من به ایشان گفتم شما که روزی خواهرت را برای گوش کردن موسیقی کتک می زدی چطور شد که حالا دختر خودت را تنها به کشوری اروپایی فرستادی؟ فامیل محترم عرض کردند: «حرف ها می زنی، الان دیگه این امور برای همه عادی شده و چیز عجیبی نیست!! آن سال ها ما متوجه نبودیم و دچار نادانی بودیم و هزاران افسوس که چه عمرهایی که تلف نکردیم»!!

✳️در همین راستا برخوردها با دارندگان ویدئو و سپس دیش های ماهواره ای نیز از جمله اقداماتی بود که خیلی ها دیدیم و شنیدیم که راه به جایی نبرد و حالا داشتن ماهواره حتی به دورترین روستاهای کشور نیز سرایت کرده است چه رسد به شهرها!! اگرچه امروزه با داشتن گوشی های هوشمند و اتصال به اینترنت دیگر گویی که تمام امور این جهان در اختیار همگان است و انقلاب اطلاعاتی عظیمی در جهان و بلکه ایران ایجاد شده است. البته می دانیم که هنوز اقلیتی از ایرانیان هنوز هم در همان فضاهای گذشته و سنتی و بسته می اندیشند و عمل می کنند، اگرچه به ظاهر در قرن بیست و یکم زندگی می کنند. شوربختانه این که این اقلیت در مواردی کوشش می کنند راه را برای دیگرانی که می خواهند به آگاهی و اندیشمندی برسند، ببندند اما واقعیت این است که عِرْضِ خود می برند و زحمت ما می دارند. برخوردهای نادرست و غیر منطقی این جماعت اندک در خصوص فضای مجازی را نیز این روزها می بینیم و می شنویم که همچنان بر طبل روش های گذشته نگرانه ای که با شکست های سختی هم روبرو شده اند، می کوبند!!!.

❇️همۀ ما بارها صحبت های تعداد زیادی از هنرمندان، دانشگاهیان، روشنفکران و حتی شهروندان عادی کشورمان را شنیده ایم که رفتارها و اعمال گذشتۀ خود را به شدت مورد نقد و پرسش قرار می دهند و تحولاتی که در این دهه ها از سر گذرانده اند را توصیف می کنند. نمونه ها فراوان است که پرداختن به تمام آن ها در این نوشتار کوتاه امکان پذیر نیست. واقعیت این است که طی دهه های اخیر تحولات گسترده، عمیق و مهمی در بسیاری از افراد و گروه های اجتماعی در ایران به وقوع پیوسته است که جای تأمّل و بررسی دقیق و همه جانبه دارد و البته باید آن ها را به فال نیک گرفت که تو گویی رنسانس ایرانی را در ذهن تداعی می کند. چه خوب شد که کسر قابل توجهی از ما ایرانیان از آن تفکر نادرستِ مدینۀ فاضله درست کردن دست شسته ایم و به این باور رسیده ایم که انسان و جامعۀ فاضله ساختن دست کم در این جهان شدنی نیست و ضرورت دارد مطابق با "واقعیت های این جهانی" دست به رفتار و عمل زد.

در جستجوی حقیقت

28 Nov, 05:10


غرض اما گفتن این مطلب مهم بود که آن تندروی ها و ایدئولوژی اندیشی ها چه نتایج و پیامدهای شوم و تیره ای برای این ملت در پی داشته است که صد البته بخشی بر عهدۀ خودشان بوده است. نکتۀ مهم دیگر پرداختن به این موضوع است که چنین تحولاتی در بین شهروندان و گروه های اجتماعی مختلف ضرورتِ ایجاد تحولات بنیادین در سیاستگذاری ها و برنامه ریزی های خُرد و کلان جامعه توسط سیاستگذاران و برنامه ریزان را به طور کامل ایجاب می کند، اما می دانیم که اکنون چنین نیست و تو گویی که درک و دریافت درستی از این همه تحولات اجتماعی و فرهنگی جامعه نزد آنان وجود ندارد!! نظام سیاستگذاری و برنامه ریزی گویا هنوز نمی خواهد باور کند که بیش تر شهروندان و گروه های اجتماعی در زیست جهانی کاملا متفاوت از قرائت رسمی به سر می برند و از آن ایدئولوژی اندیشی ها بسیار فاصله گرفته اند و بیش از همه "زندگی" را جستجو می کنند. زندگی ای همراه با کاهش درد ها و رنج ها، افزایش سطح رفاه، آرامش، آزادی، برابری، صلح دوستی، عشق ورزی، خیرخواهی، سلامتی جسم و روان، مداراجویی با دیگرانی که چون ما نمی اندیشند و رفتار نمی کنند، پذیرش تکثر و تنوع فکری و رفتاری و پیشرفت و توسعه.
#ایرانیان
#تحولات_فکری
#تحولات_رفتاری
#زندگی
#رفاه
#آزادی
#برابری


@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

27 Nov, 05:28


آیا ایران وارد مرحله آنومیک شده است؟
امروز ۴ آذر ۱۴۰۳ در صفحه ۷روزنامه اطلاعات
با تشکر از استاد گرانقدر جامعه شناسی دکتر تاج الدین و همچنین سپاس از آقای کریم پور پژوهشگر اجتماعی
لینک الکترونیکی گزارش
https://www.ettelaat.com/news/72728/+%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D8%A2%D9%86%D9%88%D9%85%DB%8C%DA%A9-%DB%8C%D8%A7-%D9%86%D8%A7%D8%A8%D9%87%D9%86%D8%AC%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%DA%AF%D9%81%D8%AA-%D9%88-%DA%AF%D9%88-%D8%A8%D8%A7-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%A8%D8%A7%D9%82%D8%B1-%D8%AA%D8%A7%D8%AC-%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86
*
@zohrereporter

در جستجوی حقیقت

22 Nov, 16:41


☸️حقوق استادان دانشگاه مطابق با منزلت و شأن استادان نیست

✍️محمدباقر تاج الدین

وزیر محترم علوم طی سخنانی گفته اند که متأسفانه 25 درصد از استادان دانشگاه های کشور دست به مهاجرت زده اند که بسیار نگران کننده است. ایشان همچنین سه دلیل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را برای این مهاجرت های گسترده برشمرده اند و بیان کرده اند که بالاترین حقوق دریافتی استادان دانشگاه در ایران به زحمت به هزار دلار می رسد(البته برای یک استاد تمام با بیش از 30 سال تدریس و تحقیق و تألیف) و این در حالی است که در کشورهای همسایه از 4 هزار تا 7 هزار دلار حقوق پرداخت می کنند. در راستای این سخنان وزیر علوم باید بیان کرد که وضعیت حقوقی استادان دانشگاه های کشور بسی اسف بارتر از آن چیزی است که ایشان گفته اند به گونه ای که برخی استادان تازه وارد و حتی استادانی با چندین سال سابقۀ کار به زحمت ماهیانه مبلغ 25 میلیون تومان حقوق دریافت می کنند که کفاف هزینه های یک هفته ای زندگی شان را هم نمی دهد. این در حالی است که برخی استاد ان دانشگاه به دلیل مستأجر بودن حتی توان پرداخت اجاره ماهیانه در مناطق میانی و جنوبی شهر تهران را هم ندارند. بماند که برخی از آنان به حاشیه های تهران پناه برده اند تا بلکه از پسِ اجاره خانه برآیند!!

✳️استاد دانشگاهی که تمام وقت و انرژی خود را باید برای مطالعه و پژوهش و نوشتن صرف کند با داشتن چنین وضعیت اسف بار اقتصادی چگونه خواهد توانست بدون دغدغه و با ذهنی راحت دست به چنین کاری بزند؟!! استاد دانشگاهی که حقوق دریافتی کفاف هزینه های زندگی اَش را نمی دهد و به ناچار به کار در اسنپ و بنگاه مسکن و حتی دستفروشی در مترو روی می آورد از کدام جایگاه و منزلت اجتماعی برخوردار خواهد بود؟ و چگونه می تواند الگوی مطلوبی برای دانشجویان خودش باشد؟!! شاید برخی باور نکنند که حق الزحمۀ داوری پایان نامۀ کارشناسی ارشد برای یک استاد دانشگاه یکصد هزار تومان است که آن هم شاید ماه ها و بلکه سال ها بعد به استاد پرداخت شود!!! حق التدریس یک استاد دانشگاه در نهایت و دست بالا 50 هزار تومان برای هر ساعت تدریس است که اگر روزی 8 ساعت تدریس کند می شود 400 هزار تومان و با کسر مالیات 320 هزار تومان!!!! لطفاً مقایسه کنید با دستمزد یک کارگر ساده که روزی یک میلیون تومان است، دستمزد نصّابِ کلید پمپ آب برای 15 دقیقه به مبلغ 500 هزار تومان، دستمزد لوله باز کن برای 15 دقیقه یک میلیون و پانصد هزار تومان و نمونه های فراوان دیگر که بیان همۀ آن ها فهرستی بلند بالا خواهد شد!! حقیقتاً با چنین دستمزدهایی که به استادان دانشگاه پرداخت می شود دیگر جایگاه و منزلت اقتصادی و اجتماعی ای برای شان باقی می ماند؟!!

❇️این گونه است که دیگر هیچ انگیزه ای برای استادان دانشگاه وجود ندارد که بخواهند بمانند و دست به مهاجرت نزنند!! دور از شأن و منزلت یک استاد دانشگاه است که برای تأمین هزینه های ضروری و پایه ای زندگی اَش دچار دغدغه و نگرانی شود و نزد خانوادۀ خودش احیاناً تحقیر شود!! در نظر داشته باشید که به هر حال هنگامی که نام کسی به عنوان استاد دانشگاه ثبت می شود خانواده انتظاراتی از ایشان دارد که در سطح و اندازۀ یک استاد باشد. برای مثال فرزندان استادان دانشگاه توقعاتی دارند که مطابق با عنوان و شأنیت استادی باشد که اگر برآورده نشود و در حال حاضر برآورده هم نمی شود نوعی حس تحقیر و سرافکندگی برای آن استاد ایجاد می شود که واقعاً بسیار دردآور و تلخ است!! به هر حال استادان دانشگاه با سیلی صورت خود را سرخ نگاه می دارند و از سرِ عشق و علاقه به دانش و پژوهش است که بر سر کلاس های درس حاضر می شوند و اگر بحث حساب و کتاب مالی آن هم در این وانفسای اقتصادی کشور در میان باشد با چنین حقوق و دستمزدی هیچ کسی حاضر به چنین کاری نمی شود. استاد دانشگاهی که سال ها می گذرد و توان مسافرت بردن خانواده اش را ندارد و یا توان هواپیما سوار کردن اعضای خانواده اَش را ندارد خودتان قضاوت کنید که در چه وضع بد اقتصادی روزگاران خود را سپری می کند!! سخن در این زمینه بسیار است و سینه سرشار از درد و رنج که به گفتۀ حافظ: سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی!!!
#استادان_دانشگاه
#دانشگاه
#مهاجرت
#زندگی_دشوار
#سرمایه_های_انسانی

@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

18 Nov, 17:41


☸️اخلاقی زیستن در شرایط دشوار و اضطراری چگونه ممکن است؟

✍️محمدباقر تاج الدین

این موضوع کم و بیش آشکار و مسلم است که تمام انسان ها در شرایط گوناگون وظیفه دارند که تا آن جا که ممکن است اخلاقی زیستن را در پیش بگیرند و ارزش ها و قواعد اخلاقی را رعایت کنند تا از این طریق امکان رشد و بالندگی فردی و جمعی فراهم شود. اما می ماند این پرسش مهم که در شرایط اضطرای و دشوار که برای هر کسی ممکن است در طول زندگی اَش پیش بیاید چه باید کرد؟ آیا در چنین شرایطی نیز انسان ها موظف به اخلاقی زیستن هستند یا این که می توانند از هنجارهای اخلاقی سرپیچی کنند؟ برای مثال دست به دزدی بزنند یا دروغ بگویند که از شرایط اضطراری و به اصطلاح از مهلکۀ نابودی جان سالم به در ببرند؟ به نظر می رسد که پرسش آسانی نباشد چرا که پیچیدگی ها و ابعاد گوناگونی دارد.

✳️این که سعدی از "دروغ مصلحت آمیز" سخن گفته است نیز ناظر به همین موضوع است چرا که با چنین دروغی جان انسانی نجات می یابد. آشکار است که این گفته هرگز مجوز دروغ گویی برای همیشه و تمام موقعیت ها را برای هیچ کس صادر نمی کند، بلکه فقط و فقط برای شرایط اضطراری. لذا هنگامی که شرایط اضطراری برطرف شد دیگر نباید قواعد اخلاقی را زیر پا گذاشت. در مثالی دیگر اگر فرد فقیری برای نجات جان فرزندش از بیماری ناچار دست به دزدی بزند عملی غیر اخلاقی انجام نداده است و نباید هم تحت تعقیب و مجازات قرار گیرد چرا که در شرایط اضطراری دست به چنین عملی زده است. البته فلاسفۀ اخلاق برای چنین وضعیتی عنوان دوراهه ها یا دشواره های اخلاقی نیز نهاده اند که آدمی باید بین دو شرایط دشوار یکی را برگزیند و دیگری را فروبنهد.

❇️واقعیت این است که نمی توان به افراد در شرایط دشوار و اضطراری توصیه های اخلاقی نمود و از آنان خواست که انسان های اخلاقی و به اصطلاح نرمالی باشند. چنین توصیه هایی نه تنها نوعی فریب برای آنان محسوب می شود، بلکه از صدها دشنام هم برای شان بدتر است. انسان های فقیر و بی نوایی که از برآورده نمودن نیازهای اولیه و ضروری یک زیست معمولی نیز درمانده شده اند چگونه می توانند آدم های اخلاقی باشند؟! اگر اخلاقی باشند که بسیار عالی و بلکه آرمانی است(و البته در مواردی هم دیده می شود که واقعاً اخلاقی اَند) اما اگر نباشند هم نمی توان آنان را سرزنش کرد. لذا اخلاقی زیستن بیش از همه برای شرایط نرمال و بهنجار است که دست کم نیازهای اولیه و ضروری همگان در حدّ مطلوبی برآورده شده باشد و نه برای شرایط دشوار و اضطراری.

این گونه به نظر می رسد که شرایط اضطراری شرایطی است که طی آن فقر و محرومیت از یک سو و تنگناهای اجتماعی و اقتصادی از سوی دیگر عرصه را برای کسر قابل توجهی از مردم محدودتر و دشوارتر نموده باشد و در نتیجه انتظار اخلاقی زیستن انسان ها نیز بسیار دشوار شود. نکتۀ مهم تر در این زمینه این است که در وضعیت و شرایطی که عده ای اندک بخش بزرگی از ثروت و سرمایه های کشور را در اختیار گرفته و حتی به غارت برده باشند نمی توان از مردمان فقیر و بی نوا در خواست اخلاقی بودن را داشت که در حقیقت نوعی فریب آشکار است. به زبان ساده اگر در جامعه ای عده ای فرصت طلب و در واقع غارتگر و دزد سرمایه های کشور را به آسانی به یغما ببرند و از مردم به ویژه بی نوایان و فقیران بخواهند که شما اخلاقی باشید روشن است که راه غارتگری و به یغما بردن سرمایه های مردم نیز به آسانی باز خواهد شد. بدتر این که در اثر بروز چنین وضعیتی هیچ گونه انتظاری برای بهبودی وضعیت فقرا و محرومین نیز وجود نخواهد داشت. در واقع، نمی شود که عده ای اندک سرمایه ها و ثروت ملی شهروندان یک جامعه را به آسانی به یغما ببرند و از همان شهروندان بخواهند که شما زیست اخلاقی داشته باشید که این نوعی فریب و شارلاتانیسم بزرگ و کُشنده است!!
#اخلاقی_زیستن
#شرایط_اضطراری
#انسان
#جامعه


@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

15 Nov, 04:44


☸️درود و آفرین بر خیّرین عزیز کشورمان به ویژه خیّرین عزیز تبریزی
(عبادت به جز خدمت خلق نیست)

✍️محمدباقر تاج الدین

پس از آن که ویدئوی زندگی دشوار مادری با فرزند معلولش در شهر تبریز هم رسانی شده است خبرها حکایت از این دارد که خیّرین ارجمند و عزیز تبریزی برای این مادر و فرزند خانه ای فراهم کردند و در اختیارشان گذاشتند که کاری است بسیار انسانی و اخلاقی که جای سپاسگزاری فراوان دارد. چنین اقدامات نیکویی حقیقتاً دل های انسان های رنج دیده و تلخ کام زیادی را شاد می کند. این عزیزان الگوهای انسان دوستی و خیر خواهی اَند که همواره باید مورد تشویق و حمایت قرار گیرند و به جامعه معرفی شوند تا تمامی آن کسانی که امکان یاری و کمک به آسیب دیدگان و رنج دیدگان را دارند بدون فوت وقت دست به چنین کارهای ارزشمند و نیکویی بزنند. هنگامی که این خبر را شنیدم بسیار خوشحال شدم و در دل به این خیّرین عزیز هزاران درود و آفرین فرستادم و از صمیم قلب تندرستی و موفقیت روزافزون را برای آنان آرزو کردم. درود بر تمامی خیّرین عزیز کشورمان و درود بر خیّرین ارجمند آذربایجان و تبریز. همیشه گام های تان استوار باد و دل های تان شاد و خرّم.

✳️این که بزرگانی چون سعدی شیرازی گفته اند عبادت به جز خدمت خلق نیست و یا ای که دستت می رسد کاری بکن/ پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار همگی حکایت از انسان دوستی هایی دارد که همۀ ما ضرورت دارد چنین رویه و روند ارزشمند و اخلاقی ای را در زندگی خود در حد توان مان در پیش بگیریم. چنین کارهای ارزشمندی هرچه بیش تر باید در جامعه افزایش یابد و به روندی همگانی بدل شود و همگان بیاموزیم که بنیادی ترین اقدام و عمل در زندگی اقدام در جهت کاهش درد و رنج انسان ها است، همین و بس. اگر تمامی کنش گری ها و فعالیت های ما انسان ها در طول زندگی مان به کاهش درد و رنج هم نوعان منجر نشود تو گویی که زندگی نزیسته ای داشته ایم و در حقیقت زندگی بی ارزش!!
#انسان
#خدمت
#عشق_ورزی
#خیرین
#آذربایجان
#تبریز


@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

13 Nov, 18:36


☸️پیشنهاد راه اندازی چند کلینیک بسیار ضروری و مهم

✍️محمدباقر تاج الدین

حالا که مقرر شد کلینیک ترکِ بی حجابی راه اندازی شود در همین راستا پیشنهاد می شود چند کلینیک زیر که از قضا بسیار کلیدی و ضروری نیز هستند راه اندازی شود. یادآور می شود که با راه اندازی این کلینیک ها هم خداوند از شما راضی و خشنود خواهد شد و هم خلق خداوند یعنی مردمانی که از طریق راه اندازی این کلینیک ها مشکلات و گرفتاری های شان تاحدودی حل می شود و نتیجه اَش با اجازه شما می شود توسعه و آبادانی هر چه بهتر و بیش تر کشور. البته موارد فراوان است که اگر به تمام آن ها پرداخته شود لیست بلند بالایی خواهد شد لذا فقط به تعدادی از مهم ترین آن ها اشاره می شود.
1.کلینیکِ رفعِ بی کاری؛ این دوستان اگر نمی دانند بدانند که درصد زیادی از جوانان کشور که از قضا دانش آموختگان رشته های مختلف از دانشگاه های کشور هستند دچار بلیه ای بزرگ به نام بی کاری اَند و به هر دری می زنند نمی توانند شغلی مناسب برای خودشان فراهم کنند به گونه ای که کسر قابل توجهی از آنان به مشاغل کاذب مانند دستفروشی، اسنپ، مسافرکشی، کولبری، دادزنی، و مواردی مشابه روی آورده اند.

2.کلینیکِ رفعِ بی خانمانی(رفع مشکل مسکن)؛ باز هم اگر این دوستان خبر ندارند خوب است باخبر شوند که کسر قابل توجهی از شهروندان به دلایل گوناگون از خانه و کاشانۀ مناسبی برای زندگی برخوردار نبوده و دچار بی خانمانی اَند. یا مستأجر در خانه های کوچک یا سرگردان درون شهرهای بزرگ و خیابان خواب و ماشین خواب و چادر خواب و کانکس خواب. قصّۀ دردناک مسکن در این کشور گوش فلک را هم پُر کرده است اما چگونه است که این دوستان از این مشکل بی خبرند خود موضوعی قابل تأمّل و صد البته تعجب است!!!

3.کلینیکِ رفعِ بی پولی و بی درآمدی(رفع فقر و محرومیت)؛ به اطلاع این بزرگواران می رساند که در اثر شرایط ناگوار و دردناک اقتصادی هر روز بر تعداد فقرا و محرومین جامعه افزوده می شود تا جایی که حالا طبقۀ متوسط جامعه به جمع طبقۀ پایین و در واقع طبقۀ محروم و فقیر نیز اضافه شده است. در برخی مناطق محروم که فقر و محرومیت خانوارها بیداد می کند به گونه ای که از شدت فقر در بدترین وضعیت ممکن روزگاران خود را سپری می کنند!!!

4.کلینیکِ رفعِ بی دارویی؛ به سمع و نظر این دوستان می رسد که هم اکنون بسیاری از بیمارانی که دچار بیماری های مزمن و حادّی چون سرطان هستند به شدت از فقدان دسترسی به داروهای مطلوب و مفید محروم هستند به گونه ای که نسخه به دست از این داروخانه به آن داروخانه می روند تا شاید دارویی بیابند که مرهمی بر زخم های جانکاه شان باشد!!

5.کلینیکِ رفعِ بی عدالتی؛ بسیار دور از انتظار است که این دوستان خبر نداشته باشند که بی عدالتی در این کشور در زمینه های گوناگون بیداد می کند و از این منظر نوعی شکاف طبقاتی بروز نموده است که ثروتمندان هر روز ثروتمند تر و فقیران هر روز فقیرتر می شوند. عده ای اندک به بسیاری از قرصت ها، خدمات و امکانات رنگارنگ به هر نحو ممکن دسترسی آسان دارند و در مقابل بسیاری از شهروندان از بسیاری از فرصت ها، خدمات و امکانات موجود محروم اَند!!!

6.کلینیکِ رفعِ بی حمایتی؛ خوب است این دوستان بدانند که گروه های آسیب پذیر مختلف جامعه از کارگران گرفته تا بازنشسنگان و سالمندان و زنان سرپرست خانوار و معلمان و روستاییان و معلولین از حمایت های ضروری و مفید برای برخورداری از یک زندگی معمولی محروم اَند به گونه ای که در اثر چنین وضعیتی دچار مشکلات و مسائل گوناگونی شده اند و به تنهایی و بدون حمایت های لازم امکان رفع مشکلات خود را ندارند!!
#کلینیک
#فقر
#محرومیت
#بیکاری
#بی_خانمانی
#بی_عدالتی
#انسان
#جامعه

@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

12 Nov, 15:30


☸️از کولبری تا دستفروشی در مترو توسط یک جوان با استعداد

✍️محمدباقر تاج الدین

امروز که برای شرکت در جلسه ای سوار بر مترو شدم پس از تغییر خط و ورود به خطی دیگر جوانی خوش قد و قامت که در حال دستفروشی بود برای لحظه ای جهت رفع خستگی آمد و در کنارم نشست. از فرصت پیش آمده استفاده کردم و از ایشان پرسیدم که چرا دستفروشی می کنی؟ گفت: من یک کردم و پیش از این کوله بری می کردم . اهل کردستان هستم و به دلیل بروز مشکلات فراوان درس خودم را در دانشگاه در رشتۀ مهندسی رها کردم و به ناچار و جهت تأمین هزینه های بسیار زیاد خانواده ام فعلا دستفروشی می کنم. مادرم به شدت بیمار است و پدرم نیز توانایی کار کردن را از دست داده و چندین برادر و خواهرم نیز در وضعیتی نیستند که بتوانند هزینه های اقتصادی را تأمین کنند و به ناچار فقط من می توانم از این راه دست کم بخشی از هزینه های خانواده را پوشش دهم.

✳️من به اندازۀ یک ابر دلم گرفت هنگامی که از مشکلات گوناگون و از آن تأسف بارتر از ضایع شدن چنین استعدادی مطلع شدم!!! جوان با استعدادی که باید درس بخواند و آینده ای روشن تر و بهتر از این را برای خودش رقم بزند اما به دلیل تنگناهای زندگی این گونه باید در مترو دستفروشی کند و به مردم التماس کند که چیزی از او بخرند تا شاید بتواند خود و خانواده اَش که چشم در راه وی هستند را اندکی امیدوار سازد!!! اگر فقط همین یک مورد بود آدمی با خود می گفت که شاید قابل تحمل باشد اما هر روزه در مترو و سایر مکان های عمومی دیگر ده ها و بلکه صدها مورد شبیه این را می توان یافت که این چنین استعداد و توانمندی های جوانی شان بر سر مشاغل کاذب و بی ثبات از بین می رود و تو گویی که هیچ اهمیتی هم برای دست اندرکاران امور ندارد !!! اینان حالا به "طبقه ای پا در هوا" تبدیل شده اند که برای یافتن موقعیتی در جامعه به هر دری می زنند تا بلکه بتوانند جان خود را از این مهلکۀ دشوار و دردناک نجات دهند!!

❇️جوانانی که باید در کارِ درس و علم تولید و پژوهش باشند بدون هرگونه حمایتی و بدتر از آن بدون هرگونه امیدی و تنها و تنها برای گذران یک زندگی کاملاً معمولی و روز را به شب رساندن این گونه کوشش می کنند!! اینان در حقیقت هنگامی که دیده اند دیگر هیچ نهاد و سازمانی به دادشان نمی رسند خود دست به کار شده اند و این گونه زیست معمولی شان را سامان می بخشند!! آنان که بر طبل ازدیاد جمعیت می کوبند و دادِ سخن می دهند لطفاً بگویند که برای این همه نوجوان و جوان بیکار و بی آینده چه کرده اند که دوباره نوجوانان و جوانان دیگری از راه برسند و این گونه در چرخه ای معیوب گرفتار شوند؟!!!
#کولبری
#دستفروشی
#نوجوان
#جوان
#بیکاری
#شغل
#استعداد


@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

09 Nov, 16:11


🔵عشق مادر به فرزند واقعا چه غوغایی به پا می کند. مادری فرزند معلول خود را با تمام دشواری هایی که دارد نگاه می دارد. باید سر تعظیم به پیشگاه این مادر عزیز فرود آورد. من که با دیدن این صحنه ها اشک در چشمانم حلقه بست و در دل هزاران درود و ارادت نصیب این مادر نمودم. اما می ماند وظیفۀ سازمان های حمایتی که امید است با دیدن این فیلم کاری درخور برای این مادر و فرزند انجام دهند.


@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

08 Nov, 05:08


☸️مفاهیم را درست فهم کنیم و رویدادها را مطابق با واقع تحلیل کنیم

✍️محمدباقر تاج الدین

با تأسف باید گفت که برخی از ایرانیان به ویژه بخش نخبگانی جامعه معمولا در برخی گفتارهای خودشان و یا تحلیل هایی که دربارۀ امور گوناگون ارائه می کنند فهم درست و مطابق با واقع ارائه نمی کنند و نوعی سردرگمی و ناسازگاری در بیان آنان وجود دارد. برای مثال واژۀ آزادی یا برابری یا قدرت را که در متون گذشته و زیست جهان سنتی توسط اندیشمندان آن روزگار بیان شده است را عیناً برای این روزگار مدرن نیز به کار می برند و گمان می کنند گذشتگان نیز فهم و دریافت شان از چنین واژگانی همانی بوده است که ما امروزه می فهمیم و این خطایی آشکار است. مثال دیگر تحلیل برخی حوادث و امور امروزین در جوامع دیگر است که به صورت وارونه و سراسر اشتباه دست به چنین کاری می زنند!! البته در این میان از برخی اغراض سوگیرانه ای که برخی تحلیل گران دارند نمی توان چشم پوشی کرد که با اهداف خاصی دست به چنین کاری می زنند که کم و بیش می دانیم چه کسانی اَند و چه اهدافی را دنبال می کنند!!

✳️اما روی سخن من در نوشتار حاضر با کسانی است که از سرِ کشف حقیقت و با نیت درست اقدام به چنین کاری می کنند. این دوستان ضرورت دارند بدانند که با به کار گرفتن مفاهیم در جای درست خودش و با معناهای دقیق و منطقی از واجبات اخلاق پژوهش است تا اگر قصد آگاهی دیگران را داریم این اقدام با دقت هر چه تمام تر انجام گیرد. برای مثال اگر می شنویم که در پی اختلاف صدراعظم آلمان با وزیر دارایی این کشور دولت آلمان سقوط کرد بدانیم که این به معنای سقوط آن کشور و یا تجزیه شدن و نابودی شان نیست و این امری عادی و روندی پربسامد در این دست کشورها است و دولت ها به راحتی جابجا می شوند و تغییر می کنند چرا که در اثر گسترش و عمق دموکراسی احزاب و جامعۀ مدنی با قدرت با یکدیگر رقابت می کنند و بروز چنین حوادثی در این کشورها امری طبیعی و جزیی از روند دموکراتیک است!!

❇️نمونه ای دیگر مفاهیمی است که در حوزۀ ادبیات و شعر توسط ادیبان یا شاعران به کار گرفته شده یا می شود که باید دقت نمود این دسته مفاهیم در متن و زمینۀ شعری و ادبیات معنای خاص خودشان را دارند و نمی توان آن ها را برای سایر زمینه ها به آسانی و دلبخواهانه به کار گرفت و نوعی "این همانی" را به ذهن خواننده القاء کرد. باز هم برای نمونه فراوان دیده می شود که کسانی برخی اشعار و مفاهیم شاعرانی چون مولوی را مفاهیم روان شناسانه تلقی کرده آن هم در حوزۀ روان شناسی مدرن که از بیخ و بُن حوزه ای دیگر است و این هم نوعی اشتباه هولناک است!! مولوی هر چه که بود روان شناس به معنای رایج امروزین نبود و این سخن هرگز به معنای این نیست که نمی توان از اشعار و بلکه افکار ایشان برای امروز استفاده نمود که آن بحثی دیگر است!! سخن بر سر به کار گیری نابجای مفاهیم و اندیشه ها است که دقت و ظرافت علمی و فکری فراوانی را می طلبد.

حتی می توان گفت که دربارۀ به کارگیری مفاهیم و امور فراتاریخی که برخی معتقدند در تمام دوره های تاریخی قابل کاربرد اَند نیز باید دقت و وسواس علمی و پژوهشی لازم را به خرج داد چرا که زیست جهان هر دورۀ تاریخی و نفسیرها و برداشت هایی که انسان های هر دورۀ تاریخی ارائه می کنند تفاوت هایی اساسی با یکدیگر دارند. مفاهیمی چون آزادی و برابری در اندیشه و باور اندیشمندان پیشین بسی با اندیشه های اندیشه ورزان و سایر انسان های امروزین تفاوت دارد که هرگز نباید آن ها را با یکدیگر یکسان در نظر گرفت. حتی از فرهنگی به فرهنگی دیگر و از جامعه ای به جامعه ای دیگر نیز چنین تفاوت هایی را باید با دقت مد نظر قرار داد. البته که اشتراک اندیشه و نظر در بین تمام افراد بشر و گروه ها و فرهنگ ها وجود دارد که سخنی است منطقی و پذیرفتنی. اما سخن بر سر به کارگیری دقیق و منطقی مفاهیم و تحلیل عقلانی و منطقی امور است که صد البته کوشش های فراوان علمی و فکری را می طلبد. به منزلۀ حسن ختام این بحث به خطاهای آشکار و بلکه خانمان سوز بسیاری از انقلابیون در بسیاری از انقلاب های دنیا و بلکه ایران بنگرید که چه مفاهیمی را خلق کرده اند و چه معناهایی را در سر داشته اند که بعدها مشخص شد در چه مسیر نادرستی گام نهاده اند و سرنوشت ملتی را تیره و تار کرده اند. شعار آزادی و برابری سر داده اند اما بعدها گفته اند که منظور ما از آازادی و برابری یعنی آن گونه که اکنون شرایط را برای تان فراهم ساخته ایم!!تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!!!
#مفاهیم
#امور
#فهم_درست
#تحلیل_منطقی
#واقعیت
#حقیقت
#فرهنگ
#سنت
#مدرنیته


@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

07 Nov, 05:22


☸️از دغدغه های مردم ؛ ببخشید 5 میلیون تومان دارید به من قرض بدید؟

✍️محمدباقر تاج الدین

دغدغه های مردم آن چنان به سطح نازلی رسیده که برخی از آن ها که از قضا تعدادشان کم هم نیست حالا برای گذران امور معمولی زندگی شان هم دچار عجز و ناتوانی شده اند. شب گذشته یکی از آشنایان به من تلفن کرد که اگر ممکن است مبلغ 5 میلیون تومان قرض بدهید که بتوانم بچه ام را ببرم بیمارستان چون هیچ پولی ندارم!!! یا دیگری تلفن می کند که برای پول رهن خانه ای کوچک نیازمند مبلغی پول هستم که توان وام گرفتن و پرداخت اقساط ماهانه را ندارم!! این دغدغه ها چیز کمی نیستند و بسیار باید آن ها را جدی گرفت چون نشانه های فقیرتر شدن و بلکه فلاکت زده تر شدن کسر قابل توجهی از شهروندان را با خود دارند.

✳️بماند که هر روز در خیابان ها و متروها و اتوبوس ها و بلکه تمام مکان های عمومی شهر با بسیاری از افرادی روبرو می شویم که تقاضای کمک دارند و برخی از آن ها فقط برای سیر کردن شکم شان تقاضای چنین کمک هایی را دارند. ممکن است گفته شود که برخی از این افراد به دروغ خود را در قالب افراد فقیر و بی چیز در می آورند تا از این راه مردم را به اصطلاح سرکیسه کنند. احتمال دارد که این گونه باشد اما بحث اصلی بر سر این است که اولا تمام این ها را نمی توان گفت که لزوماً دروغ می گویند و دوم این که ما خودمان در بین اطرافیان و آشنایان تعداد به نسبت زیادی از چنین افراد درمانده و فقیری را داریم که حقیقتاً برای گذران یک زندگی معمولی دچار مشکلات و دشواری های فراوانی هستند!!

❇️این در حالی است که در همین جامعه دغدغۀ برخی دیگر از شهروندانی که در طبقۀ بالای جامعه قرار دارند این است که برای مثال جشن تولد فرزندشان را در خارج از کشور برگزار کنند یا نه؟ یا غذا را از کدام رستوران لاکچری شهر سفارش بدهند و یا این که در ویلای لاکچری خود چه جشن ها و پارتی های برگزار کنند!!! شهروندی را می بینیم که برای 5 میلیون تومان دچار درماندگی است و شهروندی دیگر در عرض یک دقیقه شاید 5 میلیون تومان را چونان آب خوردن خرج می کند!!! بازنشسته ای که مثلا مبلغ 7 میلیون تومان درآمد ماهانه دارد تصور کنید که چگونه باید زندگی خود را سامان دهد؟ این بازنشسته حتی توان پرداخت پول خورد و خوراک را هم نخواهد داشت چه رسد به سایر هزینه های ضروری زندگی!!!
#فقر
#دغدغه_مردم
#درماندگی


@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

01 Nov, 09:34


☸️چرا ریشت کوتاه است؟

✍️محمدباقر تاج الدین

این روزها فراوان در خبرگزاری های مختلف می خوانیم که رژیم وحشت و احمق طالبان در افغانستان به جای این که به فکر زندگی و رفاه باشندگان خودش باشد به جان زنان و مردان این سرزمین افتاده و گاه و بی گاه با استفاده از زور و خشونت می خواهد مردم را به سمت و سوی ایدئولوژی ای ببرد که فقط مبتنی بر نادانی و حماقت است. به گفتۀ بسیاری از مردان افغانستان یک بار نشده که مأموران رژیم طالبان از ما بپرسند که کار دارید؟ درآمد دارید؟ شکم تان سیر است؟ اما مرتب می پرسند که چرا ریش تان کوتاه است؟ یا مرتب از زنان می خواهند که با پوشیه و به همراه یکی از اعضای خانواده در مکان های عمومی حضور یابند!!! اما گرسنگی و فقر و بی جا شدن این زنان و دختران را نمی بینند!! نمی پرسند که دختران چرا به مکتب(مدرسه) نمی روند و بی سواد باقی می مانند؟!اما می پرسند که چرا پوشیه ندارند و بدون اعضای مرد خانواده به خیابان می آیند؟!! واقعا! حماقت و خشونت از این بدتر در کجا می توان سراغ گرفت؟!!

✳️این دقیقا نمونه ای از جایگزین شدن و برتر بودن ایدئولوژی به جای انسان و انسانیت است!!! هنگامی که ایدئولوژی جایگزین حقوق انسانی می شود چنین رفتارهای سراسر خشونت آمیزی توسط حاکمان ابله و خشنی چون طالبان بر باشندگان کشور افغانستان اِعمال می شود!!! حاکمان احمق و خشن طالبان گمان می کنند که فقط تکلیف دارند نوعی ایدئولوژی را برای مردم افغانستان پیاده کنند و رفاه و حقوق شهروندی و در یک کلمه زندگی باشندگان هیچ اهمیتی برای شان ندارد!! میلیون ها نفر از باشندگان این سرزمین برای یافتن شغل و درآمد مجبور به مهاجرت به ایران و پاکستان و ترکیه و اروپا و سایر کشورها شده اند و در شرایط بسیار دردناک روزگاران خود را سپری می کنند اما تو گویی که حاکمان طالبان هیچ مسئولیتی در قبال این وضع اسف بار ندارد و تنها به چیزی که می اندیشد و عمل می کند نوعی ایدئولوژی سراسر خشونت آمیز و مبتنی بر جهل و حماقت است!!!

❇️صدها هزار نفر از دختران افغانستان به واسطۀ سخت گیری های بی مورد طالبان از ادامۀ تحصیل در مدارس و دانشگاه ها محروم شده اند و حق حضور در مجامع عمومی و یا سازمان ها را ندارند!! ضمن این که به واسطۀ چنین سخت گیری هایی بسیاری از فرصت های شغلی برای جوانان نیز از بین رفته است و در نتیجه بیکاری و فقر و بدبختی بیداد می کند!! اما حکومت پلید طالبان تمام این ها را نادیده می گیرد و چسبیده است به ریش مردان و پوشیۀ زنان!!! راستی چرا ریشت کوتاه است؟!! به گفتۀ دکتر شریعتی این ریش هم در جوامع ما چه داستان غم انگیزی داشته و دارد!!!
#افغانستان
#طالبان
#خشونت
#حماقت
#پوشش_زنان
#فقر
#محرومیت


@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

30 Oct, 04:04


☸️ایران؛ جامعۀ نابهنجار(آنومیک)

✍️محمدباقر تاج الدین

جامعۀ نابهنجار جامعه ای است که از هنجارها و قواعد مشخصی پیروی نکند و نوعی سردرگمی و بلاتکلیفی لایه های گوناگون جامعه را در بر گرفته باشد. شرایط آنومیک یا نابهنجار شرایطی است که طی آن هنجارها، باورها و ارزش های یک جامعۀ سنتی دستخوش تغییرات اساسی شده و نتوانسته به هنجارها، ارزش ها و باورهای جامعۀ مدرن و جدید تبدیل شود. هرگاه هنجارهای جامعه آن چنان دستخوشِ تغییراتی قرار گیرند که اثر و نفوذ خود را بر افراد جامعه از دست بدهند و راهنمای عملِ افراد قرار نگیرند و همبستگی اجتماعی دچار فروپاشی بشود در این شرایط دیگر هنجاری برای تنظیم رفتارها و کنش های افراد وجود نداشته و یا وجود دارند و کارکرد خود را از دست می دهند. در چنین وضعیتی نوعی بلا تکلیفی برای افراد جامعه به وجود می آید و افراد نمی دانند از کدام هنجار، ارزش و یا باور پیروی کنند. در شرایط نابهنجار نمی توان از افراد انتظار تعهد، وفاداری و پیوند متقابل را داشت و از آن جا که شبکۀ پیوندها و تعهدات متقابل دچار فروپاشی شده اند و همبستگی های اجتماعی تا حدود زیادی سست و بی پایه شده اند، لذا افراد جامعه در تنهایی و فردیت خود راهی برای برون رفت از مشکلات و گرفتاری ها جستجو می کنند و غافلند از این که بدون وجود تعهدات و همبستگی هایِ قویِ اجتماعی امکان حل همه مشکلات وجود ندارد.

✳️زندگی در فردیت خویش و نبود همبستگی ها، تعهدات و پیوندهایِ متقابلِ اجتماعی نتیجه ای جز ساختار اجتماعی ضعیف و بیمار نداشته و بدتر این که در چنین وضعیتی نه افراد و نه جامعه قادر به برون رفت از مشکلات اجتماعی نخواهند بود. از قضا گسستن از پیوندها و شبکه های اجتماعی و فرو رفتن در تنهایی و انزوای بیمار گونه نه تنها بحران های فردی و اجتماعی را کاهش نمی دهد، بلکه آتش مشکلات و گرفتاری ها را شعله ورتر می سازد. راه چاره تقویت پیوندها و همبستگی های اجتماعی است و نه پاره کردن و گسستن این پیوندها و همبستگی ها. از سوی دیگر، شرایط نابهنجار مستعدترین و مناسب ترین شرایط برای بروز و گسترش انواع آسیب های اجتماعی است. اکنون باید دانست که بروز گستردۀ طلاق، سرقت، فرار از منزل، کارتن خوابی، بیکاری، کودکان کار، روسپیگری، اعتیاد، خشونت و سایر آسیب های اجتماعی ناشی از چنین شرایطی است و دلیل بروز آنها را باید بیش از همه در همین شرایط و وضعیت جستجو نمود.

❇️همچنین شرایط نابهنجار مستعد فرسایش کارکرد سازمان ها و نهاد های اجتماعی هم هست، چرا که نهادها و سازمان های اجتماعی کارکرد مؤثر و مفید خود را از دست می دهند. از آنجا که نهادهای اجتماعی بر اساس کارکردی که دارند مقرر است نیازهای اساسی جامعه را برآورده سازند، لذا در شرایطی که دچار فرسایشِ ناشی از نابهنجاری می شوند نمی توانند آن نیازها را برآورده سازند. ضمن این که در مواردی شاید به مانع بزرگی بر سر راه برآورده نمودن نیازها هم تبدیل شوند. نگاهی هرچند سطحی به وضعیت سازمان های مختلف در ایران به خوبی گویای این مدعا است که این سازمان ها عموما نه تنها گرهی از کار افراد جامعه نمی گشایند، بلکه در بسیاری از موارد گره های تازه ای هم می افزایند. وجود بوروکراسی های(نظام اداری و سازمانی گسترده) در ایران که هنوز هم قادر به حل بسیاری از مشکلات جامعه نیستند به نظر می رسد که از وجود و دوام شرایط آنومیک در جامعه حکایت می کنند، یعنی بوروکراسی های بی کارکرد و بی اثر!!.

شرایط نابهنجار که مهم ترین پیامد آن کاهش و فروپاشی همبستگی اجتماعی، انسجام اجتماعی و از بین رفتن تعاملات و پیوندهای اجتماعی است، منجر به فرسایش و فروپاشی سرمایه اجتماعی، اعتماد اجتماعی، سرمایه های انسانی، طرد اجتماعی، انزوای اجتماعی و ده ها پیامد منفی دیگر هم خواهد شد. در چنین شرایطی است که انتظار حل و فصل مشکلات و معضلات اجتماعی دور از ذهن خواهد بود. ضمن این که امکان توسعۀ اجتماعی پایدار به آرزویی دست نایافتنی تبدیل می شود. جامعه ای خواهد توانست به توسعۀ اجتماعی پایدار و همه جانبه دست یابد که بتواند بر شرایط نابهنجار خود غلبه کند و جامعه را به تعادل پیشین بازگرداند و در جهت تقویت همبستگی های اجتماعی و پیوندهای اجتماعی گام بردارد. در واقع، تقویت همبستگی و پیوندهای اجتماعی منجر به گسترش و تقویت اعتماد اجتماعی دو جانبه بین مردم و دولت گردیده و در پرتو آن همکاری های اجتماعی مسالمت آمیز و مثبت افزایش یافته و از این طریق امکان حل مشکلات تا حدود زیادی میسر و آسان می شود.
#ایران
#جامعه_نابهنجار
#مسائل_اجتماعی
#همبستگی_اجتماعی


@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

25 Oct, 15:52


☸️ما هم مردمانیم

✍️محمدباقر تاج الدین

این فرزندان عزیزی که در تصویر مشاهده می کنید فرزندان این آب و خاک اَند که در مناطق فقر زده و محروم سیستان و بلوچستان با کم ترین امکانات، خدمات و فرصت های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی زندگی می کنند. من دوبار به این استان سفر کردم و از نزدیک نهایت فقر و محرومیت را در آن جا دیدم. غرض از نوشتن این متن در حقیقت بیان این نکتۀ اساسی است که این فرزندان می گویند ما هم مردمان این سرزمین هستیم و اگر سهمی هرچند ناچیز از امکانات، خدمات و فرصت های گوناگون را در اختیار داشته باشیم می توانیم استعدادها و توانمند های قابلیتی خود را شکوفا سازیم اما اکنون که در چرخۀ فقر و محرومیت گرفتار شده ایم چگونه دست به چنین کاری بزنیم؟!! اینان می گویند که ما بی استعداد و عقب ماندۀ ذهنی و بی عرضه نیستیم اما دچار محدودیت ها و محرومیت های گسترده و عمیقی از هر لحاظ هستیم و اگر حتی اندک خدمات و امکانات و فرصت هایی در اختیارمان باشد ممکن است بتوانیم به انسان های اثرگذار و شکوفایی تبدیل شویم.

✳️اینان می گویند ما هم مردمانیم و دست کم به امتحانش می ارزد که برخی امکانات و فرصت های اقتصادی و اجتماعی در اختیارمان قرار گیرد تا ما هم بتوانیم به شکوفایی بخشی از استعدادها و قابلیت های خودمان بپردازیم. اما اکنون ما در آزمون و مسابقه ای نابرابر از هر جهت وارد شده ایم که مثلا باید با بچه های فرزندان خانواده های ثروتمند تهران و سایر کلان شهرها رقابت کنیم و انصافاً آیا چنین رقابت نابرابری به لحاظ انسانی و اخلاقی درست است؟!! ما که در این برهوت بدون هرگونه امکانات و خدماتی زندگی می کنیم کجا و بچه های شمال شهر تهران که در مدارس لاکچری درس می خوانند و در خانه های لاکچری زندگی می کنند و خودروهای لاکچری سوار می شوند کجا؟!! پس کجاست ادعای برابری و مروت و انصاف که گوش فلک را پر کرده است؟!!!

❇️ما هم مردمانیم و آرزوهای زیادی در سر داریم که بسیاری از آن ها در این جای دشواری که زندگی می کنیم هرگز برآوردنی شدنی نیستند!!! ما شاید فقط در خواب بتوانیم داشتن یک زندگی حتی معمولی را ببینیم و در عمل که هنوز چیزی ندیده ایم!! ما با اشک و آه به افق های دور خیره مانده ایم تا شاید وضعیتی بهتر از این برای مان رقم بخورد. اما این را هم بگوییم که ما هرگز دچار تنبلی و بی کارگی و رکود فکری و عملی نیستیم که خیال کنید در گوشه ای نشسته ایم و هیچ کوششی نمی کنیم که از قضا بسیار هم کار و کوشش می کنیم اما چه کنیم که در چرخه ای محدود و بسته از انواع مسائل و گرفتاری ها و مشکلات محاصره شده ایم. بی آبی، خشکسالی، نداشتن امکانات آموزشی مناسب و حداقلی، نداشتن امکانات بهداشتی و درمانی مناسب و مطلوب، فقدان زیرساخت های شهری مطلوب، فقدان شغل مناسب، فقدان درآمدی که کفاف زندگی معمولی مان را هم بدهد و خلاصه این که فقدان فرصت های مناسب برای دسترسی به یک زندگی انسانی! آری ما هم مردمانیم، مردمان این سرزمین، و نه مردمانی بیگانه از جایی دیگر!!!
#مردم
#شهروندی
#انسان
#زندگی
#فقر
#محرومیت
#سیستان_و_بلوچستان


@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

25 Oct, 15:30


☸️ما هم مردمانیم

✍️محمدباقر تاج الدین


@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

24 Oct, 02:57


🔵بارش نخستین برف پاییزی در روستاهای آذربایجان شرقی


@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

23 Oct, 04:15


☸️فقدان طبقۀ متوسط به مثابه گسترش نابرابری های اجتماعی

✍️محمدباقر تاج الدین

طبقۀ متوسط، طبقه ای است که ضمن داشتن توانمندی های اقتصادی و درآمدی دارای توانمندی های فکری، فرهنگی و اجتماعی است و می تواند به نیرویی اجتماعی برای توسعۀ متوازن تبدیل شود. به عبارت دیگر، طبقۀ متوسط به نوعی بخش مدنی هر جامعه ای را شکل می دهد و نمایندگی می کند و با داشتن میزان قابل توجهی از توانمندی های فکری و معرفتی و همچنین رفتارهای مناسب و منطقی زمینه های ایجاد یک جامعۀ متعادل و نرمال را فراهم می سازد. در واقع وجود طبقۀ متوسط گسترده و قوی در هر جامعه ای نشانگر توزیع عادلانه و برابرانه قدرت و ثروت در جامعه هم هست و هر چقدر این طبقه تضعیف شود و در مقابل طبقه فقیر و پایین گسترده تر شود آن وقت است که شاهد گسترش نابرابری های اجتماعی گسترده در جامعه بوده و چنین شکاف طبقاتی ای جامعه را مستعد بروز و ظهور انواع و اقسام خشونت و درگیری و نزاع خواهد ساخت.

✳️عموما کارکنان دولت و بخش خصوصی، استادان دانشگاه، معلمین، و بخشی از کارگران فنی و تحصیل کرده را می توان به نوعی جزء طبقه متوسط به حساب آورد که دارای درآمد، تحصیلات و شغل مناسبی بوده و از همه مهم تر این که توان علمی، فکری و فرهنگی لازم برای فعالیت های مدنی را دارا هستند. به عبارت دیگر طبقه متوسط قدرت و نفوذ لازم برای ایجاد بسترهای مناسب جهت توسعه جامعه را دارا هستند. بدیهی است که شرایط نامناسب و ناگوار اقتصادی و سیاسی و اجتماعی می تواند موجب تضعیف طبقه متوسط شده و حتی موجب سقوط این طبقه به طبقۀ پایین شود. در این سال ها هر چقدر جلوتر آمدیم و شرایط اقتصادی بدتر شد نه تنها شاهد اسف بارتر شدن طبقۀ پایین یا به اصطلاح طبقۀ محروم و فقیر جامعه بودیم بلکه بدتر این که طبقۀ متوسط جامعه نیز رفته رفته دچار سقوط و اضمحلال شده است.

❇️در شرایط فعلی که کشور دچار شرایط نامناسب اقتصادی شده است متأسفانه شاهد سقوط طبقه متوسط به طبقه پایین هستیم. بنابر آمارهای موجود در خصوص خط فقر در ایران که در مناطق شهری رقم حدود 30 میلیون تومان را تخمین زده اند(بنابر آمارهای رسمی چون برخی اقتصادان ها این رقم را 40 میلیون تومان تخمین زده اند) می توان گفت بخش قابل توجهی از افراد طبقه متوسط مانند استادان دانشگاه، کارکنان بخش دولتی و خصوصی و معلمین کم و بیش به سمت طبقه پایین سوق داده شده و این رانده شدن تا حدود زیادی اجباری هم بوده است. این موضوعی است که مورد اذعان برخی مسئولین کشور هم بوده است و جملگی از فقیرتر شدن طبقه متوسط و تضعیف آن سخن گفته اند.

سقوط طبقۀ متوسط پیامدهای ناخوشایند برای جامعه به همراه خواهد داشت که به برخی از آنها در زیر اشاره می شود: 1. رکود فکری و معرفتی طبقۀ متوسط، 2.تضعیف نفوذ طبقۀ متوسط در بخش مدنی جامعه، 3.تضعیف جامعۀ مدنی، 4.کاهش قدرت علمی و فکری جامعه، 5.تأخیر در بسط و گسترش فرایند دموکراسی و مدنیت در جامعه 6.تضعیف مشارکت مدنی و اجتماعی در مسیر توسعه کشور، 7.نا امیدی و سرخوردگی طبقۀ متوسط و به تَبَعِ آن نا امیدی و سرخوردگی طبقه پایین جامعه، 8.رها شدگی نمایندگی بخش مدنی جامعه، 9. فرسایش سرمایۀ اجتماعی، 10.تسلط هر چه بیشتر دولت بر نهادهای مدنی، 11.تضعیف کارکرد توسعه ای طبقۀ متوسط و 12.تعویق فرایند توسعه متوازن و پایدار کشور
#طبقه_متوسط
#فقر
#طبقه_پایین
#توسعه

@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

19 Oct, 15:41


☸️رنگین کمان مدارس در ایران(گفتار در فعالیت 23 نوع مدرسه در کشور)

✍️محمدباقر تاج الدین

بنابر بررسی های صورت گرفته می دانیم که 23 نوع مدرسه در ایران در حال فعالیت هستند از مدارس دولتی گرفته تا مدارس غیر انتفاعی، نمونه دولتی، هیأت امنایی، تیزهوشان(سمپاد)، شاهد، استثنایی، غیردولتی، خیریّه، و چندین مدرسه دیگر که همگی مبتنی بر یک نظام آموزشی اقدام به ارائۀ آموزش به دانش آموزان می کنند. به رساتی وجود این همه مدارس گوناگون و رنگارنگ بنابر کدام ضرورت آموزشی راه اندازی شده اند و در نهایت قرار است کدام یک از اهداف مهم آموزش را برآورده سازند؟ ممکن است گفته شود بنابر تکثر و تنوع در جامعه مدارس نیز متنوع و متکثر شده اند که از جهتی ممکن است این پاسخ جای تأمّل و بررسی داشته باشد. اما در ادامه باز هم پرسش دیگری مطرح می شود <و آن بحث عدالت آموزشی است که این همه دربارۀ آن داد سخن داده می شود!!

✳️هنگامی که نظام آموزشی کشور به صورت یگانه و مبتنی بر سیاست های متمرکز و خاصی تنظیم می شوند آن وقت وجود این همه مدارس متفاوت چگونه قابل توجیه است؟ می ماند این نکتۀ مهم که فقط برخی مدارس لاکچری و آن چنانی که شهریه های گزافی دریافت می کنند برخی امکانات خاص و ویژه برای دانش آموزان تدارک می بینند که سایر مدارس به ویژه مدارس دولتی هرگز توان ارائۀ چنین خدمات و امکاناتی را ندارند. البته آشکار است که مدارسی با شهریه های گزاف مانند مدارس غیرانتفاعی کوشش می کنند از معلمان با سابقه و با دستمزدهای گران نیز استفاده کنند تا با برگزاری کلاس ها و دوره ها ی آموزشی خاص دانش آموزان را برای ورود به دانشگاه های معتبر و تراز اول آماده سازند. آن گاه این دانش آموزان مدارس لاکچری و خاص را مقایسه کنید با دانش آموزان مدارس دولتی در مناطق محروم کشور که از ابتدایی ترین امکانات نیز بهره مند نیستند!!

❇️واقعیت این است که بسیاری از ایرانیان گمان نمی کردند که روزگاری برسد که با رنگین کمانی از مدارس گوناگون مواجه شوند که هر کدام شان گویی که در حال برپا کردن دنیایی خاص برای دانش آموزان شان باشند!! موضوع جالب این جا است که برخی نهادهای سیاستگذاری و برنامه ریزی کشور نیز بارها وجود این همه مدارس متنوع و رنگارنگ را خلاف عدالت آموزشی اعلام کرده اند اما در عمل نه تنها هیچ گونه تجدید نظری اساسی در این قضیه صورت نگرفت بلکه تو گویی که هر روز بر تنوع این مدارس نیز افزوده شد!! بدترین وضع را در این میان نیز مدارس دولتی دارند که بودجه شان نزدیک به صفر است و برای گذران امور معمولی روزانه مانند پرداخت قبوض آب و برق و تلفن دست به دامن والدین دانش آموزان شده اند، آن هم والدینی که به اصطلاح هشت شان گرو نُهشان است و از فرط فقر و محرومیت توان تهیۀ ملزومات ساده و اولیّۀ تحصیلی فرزندان خودشان را هم ندارند چه رسد به این که به مدارس کمک هم بکنند!! خانواده ای فرزند خودش را با شهریه چند صد میلیون تومانی به مدارس ویژه در شمال شهر تهران می فرستد و خانواده ای دیگر در مناطق محروم یا توان فرستادن فرزندان خود را به مدرسۀ معمولی هم ندارد یا اگر هم بفرستد با وضعی اسف بار و دردناک!!!
#مدرسه
#ایران
#آموزش


@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

16 Oct, 04:51


☸️گریز از آگاهی، به مثابه گریز از مسئولیت انسانی

✍️محمدباقر تاج الدین

این گونه به نظر می رسد که تمام انسان ها آگاهی و شناخت را دوست داشته باشند و از نادانی گریزان باشند، اما واقعیت در این زمینه به گونه ای دیگر است چرا که در عمل دیده می شود که دست کم برخی از انسان ها چندان هم از آگاهی استقبال نمی کنند و تو گویی که به سمت و سوی نادانی پناه می برند. این موضوع دردناک و نگران کننده در جوامع توسعه نیافته رواج بیش تری دارد. دربارۀ جامعۀ ایران نیز برخی شواهد و قرائنی وجود دارند که نشان می دهند حتی امروزه در همین قرن بیست و یکم برخی(اقلیتی) ایرانیان هنوز هم از آگاهی و شناخت نسبت به بسیاری از امور این جهانی و اموری که رابطۀ مستقیم با زندگی شان دارد نیز رویگردان هستند. این همان موضوع دردناکی است که "اریک(اریش) فروم" روان شناس نامی در کتاب "گریز از آزادی" و اروین یالوم دربارۀ گریز از آزادی(مسئولیت) بیان کرده اند چرا که آزادی و دانایی برای انسان مسئولیت هایی را به همراه دارد و شوربختانه این که برخی افراد از این مسئولیت ها گریزان اَند.

✳️موضوعی بسیار تلخ و دردناک است که انسان هایی برای این که آگاه شوند و از این طریق زندگی شان هر چه بهتر و با کیفیت تر شود رویگران باشند و تو گویی که نادانی را بر دانایی ترجیح می دهند زیرا نمی خواهند مسئولیت بسیاری از پیامدهای شوم و دردناکی که با آن ها روبرو هستند را بپذیرند و ساده ترین عمل این است که تمام مشکلات و گرفتاری های شان را به گردن دیگران بیندازند. تجربۀ زیسته اَم در سال های گذشته و بررسی هایی که به صورت میدانی و تجربی انجام داده اَم نیز کم و بیش نشان از وجود چنین روند و رویّۀ نگران کننده ای در جامعۀ ما دارد. برای مثال بارها کوشش کرده ام برخی افراد فامیل و یا دوستان و همشهریان را از برخی حقایق دربارۀ امور مختلف دینی، سیاسی، اجتماعی و انسانی آگاه سازم اما با مقاومت های جدی این افراد روبرو شدم و به سدّی ستبر از تعصب و جزم اندیشی برخورده ام. این افراد حتی حاضر به شنیدن کلمه ای از حقایق موجود نبودند و مبتنی بر برخی آموخته های کاملا نادرست پیشین که به طور کاملاً تقلیدی و متعصبانه و جزم اندیشانه از پدران و مادران شان یا دیگران فراگرفته بودند، برخورد می کردند.

❇️ ناگفته نمی توان گذاشت و گذشت که به یاری جهان مدرن و گسترش مدارس و دانشگاه ها از یک سو و وسایل ارتباط جمعی به ویژه فضاهای مجازی سطح آگاهی و سواد بیش تر افراد جامعه به نحو مناسبی افزایش یافته و امیدواری هایی را ایجاد کرده است. روی سخن در این نوشتار با گروهی از اقلیت افراد جامعه است که شوربختانه به دلیل برخورداری از تعصب، جزم اندیشی و پیش داوری همچنان در دنیای نادانی شان غوطه ور اَند و از دانایی گریزان!! این اقلیت نه تنها دچار تعصب، جزم اندیشی(دگماتیسم) و پیشداوری هستند، بلکه از نوعی توهم دردناکی هم برخورداراَند به گونه ای که در جهانی از پندارهای باطل و بی پایه و اساس غوطه می خورند. این جماعت متوهم و نادان با تمام توان در برابر دانایی و آگاه شدن مقاومت می کنند و شوربختانه این که گریز از دانایی و آگاهی را نیز برای خود افتخار تلقی می کنند!!

اگر کوشش شود که برای این دسته از افراد استدلال های عقلانی و منطقی و مستندات قابل اتکا هم ارائه شود آنان بنابر آن که دچار تعصب و جزم اندیشی و پیشداوری هستند به هیچ عنوان تن به چنین استدلال ها و مستنداتی نمی دهند و همچنان بر داشته های نادرست و باطل خود اصرار می ورزند. قصّۀ دردناک ماجرا این جا است که برخی از این افراد در برخی سیاستگذاری ها و برنامه ریزی های ریز و درشت جامعه هم دخالت دارند و برای میلیون ها شهروند برنامه هایی را نیز اجرا می کنند که به جز خسارت و تیره بختی هیچ نتیجۀ دیگری در پی ندارد. تصور کنید در نظام آموزش و پرورش کشور برخی از همین افراد با تعصب و جزم اندیشی شان اقدام به تألیف کتاب های درسی یا سایر برنامه های آموزشی و پرورشی برای دانش آموزان می کنند آن هم دانش آموزانی که به طور کامل در زیست جهانی متفاوت با آن ها زندگی می کنند و سبک و شیوۀ زندگی شان از اساس دیگرگون شده است!! این که می بینید بیش تر دانش آموزان از بسیاری از دروس و برنامه های مدارس گریزان هستند مهم ترین دلیلش وجود همین دسته از افراد در حوزۀ سیاستگذاری و برنامه ریزی آموزش و پرورش کشور است!!

✳️سخن درست بگویم گریز از آگاهی و دانایی سرنوشت شوم و دردناکی را برای ملتی رقم خواهد زد و وجود حتی اقلیتی از افرادی که هنوز هم از آگاهی و دانایی گریزان اَند بسیار برای جامعه خطرناک و دردناک خواهد بود چرا که همین اقلیت اگر از برخی پشتوانه هایی نیز برخوردار باشند راه را بر هرگونه توسعه و پیشرفت علمی و فکری و فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی خواهند بست!!!
#آگاهی
#دانایی
#مسئولیت
#انسان

@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

14 Oct, 16:35


🔵مصاحبه با روزنامه هم میهن دربارۀ دانشگاه


@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

11 Oct, 05:38


☸️قصّۀ دردناک "همراه بیمار" در بیمارستان ها

✍️محمدباقر تاج الدین

"همراه بیمار " بودن برای تمام ما ایرانیان کم و بیش امری آشنا است که به هر حال برای یک بار هم که شده با آن روبرو شدیم. به هر بیمارستانی که مراجعه کنیم چه دولتی و چه خصوصی "همراه بیمار " را صدا می زنند و فهرستی به نسبت طولانی را به دستش می دهند که انجام بدهد. از بالا زدن آستین بیمار برای گرفتن نمونۀ خون تا بردن نمونه به آزمایشگاه، همراهی بیمار برای رفتن به سرویس بهداشتی، همراه شب بودن، بردن بیمار به رادیولوژی و آندوسکوپی و تا چندین کار دیگر که همگی بر عهدۀ "همراه بیمار" گذاشته می شود. در واقع، "همراه بیمار" در مدتی که بیمار در بیمارستان حضور دارد تو گویی که بدل به یکی از کارکنان بیمارستان می شود اما همه می دانیم که نه تنها هیچ دستمزدی دریافت نمی کند، تازه برای غذا و تخت خواب شبانه هم باید هزینه هایی پرداخت کند.

✳️چنین وضعیتی که دربارۀ "همراه بیمار" توصیف می شود دقیقاً نشان از فشل بودن ساختار درمانی و بهداشتی کشور است که توان ارائۀ خدمات لازم و ضروری به بیماران را ندارد چرا که بخش قابل توجهی از خدمات مورد نظر توسط "همراه بیمار" ارائه می شود و در این جا باید پرسش شود که نقش کادر درمانی اعم از پزشک و پرستار و نیروهای خدماتی و دیگران چیست؟ بدتر این که در مواردی همین "همراه بیمار" که چندین کار را انجام می دهد مورد توهین و طعنه هم قرار می گیرد(تجربۀ زیسته ای که من خودم در چندین مورد در بیمارستان های مختلف داشتم). از یک سو به طور مرتب "همراه بیمار" را برای انجام امور مختلف صدا می زنند و از سوی دیگر اگر همین "همراه بیمار" پرسشی مطرح کند یا درخواستی داشته باشد مورد عتاب و سرزنش قرار می گیرد!!!

❇️"همراه بیمار" موظف است بسیاری از امور مربوط به بیمار را انجام بدهد اما حق ندارد پشت در اتاق عمل بایستد، در اورژانس بماند، در راهروها راه برود، در ایستگاه پرستاری از پرستاران چیزی درخواست کند،و یا دست به چیزی بزند. پزشکان که شأن شان بسی فراتر از این است که "همراه بیمار" بخواهد از ایشان چیزی بپرسد و اساساً "همراه بیمار" هرگز نباید در محدودۀ این پزشکان وارد شوند که تو گویی خط قرمزی را رد کرده اند!! با این همه می ماند این پرسش اساسی که "همراه بیمار" در کجای این میدان وسیع درمانی و بهداشتی تعریف شده است؟ و اساساً چرا باید حضور داشته باشد؟ اگر قرار بر این باشد که بخشی از امور بیمار را "همراه بیمار" انجام دهد پس نقش کادر درمانی چیست؟ و مهم تر این که حقوق انسانی "همراه بیمار" برای حضور چند روزه یا چند هفته در بیمارستان چیست؟ از تغذیۀ ایشان گرفته تا جای استراحت و خواب و موارد دیگر!! بدتر و تأسف بارتر از همۀ این ها "همراه بیمار" نگون بختی است که از روستا یا شهرستان دوری به تهران آمده و هیچ سرپناه و قوم و خویشی هم ندارد و به صورت شبانه روز در بیمارستان سرگردان و حیران است. چنین "همراه بیمار" ی که قرار است همراه و همدل بیمار باشد حالا خودش با چندین غم و گرفتاری مضاعفی دست به گریبان می شود(لطفاً سری به اطراف بیمارستان های بزرگ تهران بزنید تا ببینید وضعیت اسف بار این همراهان چگونه است!!! تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!!!
#بیمار
#همراه_بیمار
#بیمارستان
#حقوق_بیمار
#حقوق_همراه_بیمار


@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

10 Oct, 16:11


https://www.dinonline.com/43870/%d8%a7%d8%ae%d9%84%d8%a7%d9%82-%d8%af%d9%88%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d9%85%d8%af%d8%b1%d9%86/

در جستجوی حقیقت

08 Oct, 16:56


🔵به مناسبت سال روز درگذشت خسرو آواز ایران استاد محمدرضا شجریان


@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

08 Oct, 16:42


☸️انسانِ کامل؛ انسانِ سالم

✍️محمدباقر تاج الدین

برخی افراد گمان می کنند که انسان می تواند به عنوان موجودی کامل و عاری از هرگونه عیب و نقص ظاهر شود و تو گویی که این امر در این جهان خاکی شدنی می نماید. اما واقعیت این است که هیچ انسانی در این جهان نمی تواند به صورت انسان کامل و عاری از تمام عیوب و نواقص زیست کند چرا که شرایط و قوانین حاکم بر انسان و جامعه و جهان چنین امکانی را به او نمی دهد. البته که ممکن است بسیاری از انسان ها آرزوی این را داشته باشند که انسان کامل بودن را تجربه کنند اما می دانیم که این فقط یک آرزو است. انسان کامل بنا به تعریف انسانی است که تمام استعدادها و توانمندی های بالقوّۀ خودش را به فعلیت رسانده و به عالی ترین درجۀ انسانیت و در واقع به شکوفایی کامل از هر لحاظ رسیده باشد. همۀ ما کم و بیش می دانیم که چنین انسانی دست کم تا به امروز وجود نداشته است. در مقابل، انسان سالم کسی ا‌ست که از نظر جسمی و روانی در مسیر رشد و بهره‌وری از استعدادها و توانایی‌های خودش قرار دارد و نسبت به نقاط ضعف و قوّت جسمی و روانی خودش آشنایی داشته و بنابر فرصت ها و امکاناتی که در اختیار دارد کوشش می کند زیست عقلانی، انسانی و اخلاقی داشته باشد. غرض از طرح بحث حاضر این است که به دنبال انسان کامل در این جهان بودن کوششی بیهوده است چرا که مجموعۀ شرایط و قوانین حاکم بر انسان، جامعه و جهان اجازۀ بروز و ظهور چنین انسانی را به هیچ کس نمی دهد و ضرورت تام دارد که در این زمینه واقع بین باشیم و بدانیم که انسان سالم را خواستن بسی مطلوب تر از انسان کامل است. براین اساس می توان برخی ویژگی های انسان سالم را به شرح زیر بررسی نمود:
1.انسان سالم بیش و پیش از همه به خودشناسی می پردازد تا نسبت به توانمندی ها و ناتوانمندی های واقعی خودش پی ببرد.
2.انسان سالم همواره کوشش می کند تا توانمندی های خودش را به نحو مطلوب شکوفا سازد و ناتوانمندی های خودش را نیز بپذیرد و البته برای غلبۀ نسبی بر آن ها تلاش می کند.
3.انسان سالم می داند که قوانین این جهان لزوماً مطابق با خواست و آرزوی وی تنظیم نشده اند، لذا کوشش می کند که مطابق با قوانین مورد نظر زندگی خود را تنظیم کند تا دچار سرخوردگی و حسرت های بی مورد نشود.
4.انسان سالم می داند که آزادی هایی در این جهان دارد که برای وی مسئولیت هایی را نیز به دنبال خواهد داشت، لذا کوشش می کند مسئولیت های انسانی خودش را تا حد ممکن به جای آورد.
5.انسان سالم می داند که تغییر دنیا و دیگران به سادگی امکان پذیر نیست و در نتیجه کوشش می کند که در درجۀ نخست خودش را تغییر دهد تا تغییر دیگران، جامعه و جهان تا حدودی امکان پذیر شود.
6.انسان سالم می پذیرد که زندگی بدون مشکل، دشواری، گرفتاری و غم در این جهان غیر ممکن است و در نتیجه خود را برای روبرو شدن با هر مشکل و گرفتاری ای آماده می کند.
7.انسان سالم می داند که واقعیت های این جهانی بسی گسترده تر و عمیق تر و پیچیده تر از عقل و اندیشۀ وی هستند و لذا کوشش می کند این واقعیت ها را بپذیرد و با خردورزی و دانش اندوزی هر چه بیش تر با آن ها مواجه شود.
8.انسان سالم می داند که وظایفی چون عشق ورزی به هم نوعان، کاهش درد و رنج دیگران و خدمت رسانی به همگان را در حیطۀ فرصت ها و امکانات در اختیار خودش دارد.
9.انسان سالم می داند که این جهان فقط برای او ساخته و پرداخته نشده و تمام انسان های دیگر حق برخورداری از فرصت ها و امکانات موجود را دارند لذا کوشش می کند همواره به حقوق دیگران احترام بگذارد و از تجاوز به حقوق دیگران به شدت دوری کند.
10.انسان سالم می داند که هرگونه زیاده خواهی، طمع ورزی، بدبینی، کین توزی، آزار رساندن، شهرت طلبی، ثروت اندوزی و قدرت طلبی وی را از دست یابی به یک زندگی سرشار از تعادل و آرامش دور می سازد.
11.انسان سالم می داند که وسایلی در این جهان وجود دارند که قرار است وی را به اهداف ارزشمند برسانند و لذا جای وسایل با اهداف را اشتباه نمی گیرد.
12. انسان سالم به خوبی می داند که همواره برخی کاستی های عقلانی، اخلاقی و انسانی در وی وجود دارد که ضرورت دارد برای بر طرف کردن این ضعف ها به کوشش های مستمر خودش ادامه دهد.
13. انسان سالم این جهان و مردمان اَش را با تمام ویژگی های بد و خوبی که دارند می پذیرد و می داند که بهترین عمل مدارا با همگان است تا زیست با کیفیتی نصیبش شود.
14. انسان سالم تا جایی که امکان دارد در طلب زندگی ارزشمند، خوش و خوب هم برای خودش و هم برای دیگران است و در این مسیر از هیچ کوششی فروگذار نمی کند.
#انسان_کامل
#انسان_سالم


@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

01 Oct, 04:45


☸️و تو چه دانی که مستأجر و بیمار بی پول بودن چیست!!!

✍️محمدباقر تاج الدین

همسایه ای داریم که 65 سال سن دارد و مستأجر ساختمان ما است و می گوید در اثر یک اشتباه خانه ام را چندین سال پیش از دست دادم و الان شدم مستأجر با این سن و سال و با بچه های بزرگ!! صاحبخانه به ایشان گفت که باید خانه را تخلیه کنی یا 15 میلیون تومان اجاره را زیاد می کنم!! دیروز عصر با من صحبت می کرد بسیار درمانده و غمگین بود!! گفت می خواهم از تهران بروم به سمت حاشیه های تهران چون به هیچ وجه توان پرداخت اجاره های سنگین در تهران را ندارم. فردی دیگر که او را کم و بیش می شناسم با من تماس گرفت که دخترم بیماری اِم اِس گرفته و باید ببرم بیمارستان برای بستری کردن و چون وضعیت مالی بسیار بدی دارم امکان این کار برایم وجود ندارد. از طرفی دخترم را می بینم که با این بیماری لعنتی دست و پنجه نرم می کند و از طرف دیگر چون پول کافی برای درمانش را ندارم تو گویی که زمین و زمان چون آواری بر سرم خراب شده است!!!

✳️این ها قطعاً فقط چند نمونه از هزاران نمونه هایی هستند که در این جامعه وجود دارند و شوربختانه این که هر روز نیز بر تعدادشان افزوده می شود!! دیده ام که آقایان پرویز پرستویی هنرمند و رسول خادم ورزشکار نامی کشورمان مدت ها است که دست به کار شده اند و در مناطق محروم در حال یاری رساندن به فقرا و محرومین هستند. آن گاه می ماند این پرسش مهم که پس این همه سازمان ها و نهادهای عریض و طویل که ادعای ایجاد رفاه و رفع فقر و محرومیت را دارند الان دقیقاً در حال چه کاری اَند؟!! پس چرا باید شاهد این همه گرفتاری و مشکلات بسیاری از شهروندان جامعه باشیم. وزیر رفاه اعلام کرد که 25 میلیون نفر دچار فقر مطلق هستند و هکذا تعداد زیاد دیگری هم دچار فقر نسبی!!خُب مسأله که روشن است و می ماند سیاستگذاری و برنامه ریز ی و اجرای همه جانبه برای رفع این مسأله!! اما چرا چنین نمی شود؟!! اصلا چرا باید هنرمند و ورزشکار و دیگران دست به کار شوند برای رفع فقر و محرومیت؟!! این که تمام افراد جامعه در قبال یکدیگر مسئولیت دارند و ظیفۀ انسانی و اخلاقی حکم می کند که همگان به کمک فقرا و محرومین بیایند تردیدی نیست اما می ماند وظیفۀ نهادهای دولتی با این گستردگی که تو گویی توان یا ارادۀ لازم برای رفع این مشکلات را ندارند!!

#مستأجری
#بیماری
#بی_پولی
#فقر
#محرومیت


@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

01 Oct, 04:24


🔵همراه با شاعران پارسی گو


🟪ملک الشعرای بهار

❇️جُغدِ جنگ

فغان زِ جُغدِ جنگ و مُرغْوایِ او
که تا ابد بریده باد نای او

بریده باد نای او و تا ابد
گسسته و شکسته پر و پای او

ز من بریده یار آشنای من
کز او بریده باد آشنای او

چه باشد از بلای جنگ صَعْبتَر؟
که کس امان نیابد از بلای او

شراب او زِ خون مرد رنجبر
وز استخوان کارگر، غذای او

همی زند صلای مرگ و نیست کس
که جان بَرَد زِ صَدْمَتِ صلای او

همی دهد ندای خوف و می‌رسد
به هر دلی مَهابَتِ ندای او

همی تَنَد چو دیوپای در جهان
به هر طرف کشیده تارهای او

چو خیل مور گرد پارۀ شکر
فتد به جان آدمی عنای او

به هر زمین که باد جنگ بَر وَزَد
به حلقها گره شود هوای او

به رزمگه خدای جنگ بگذرد
چو چشم شیر لعلگون قبای او

به هر زمین که بگذرد، بگسترد
نهیب مرگ و درد ویل و وای او

جهانخواران گنجبر به جنگ بر
مسلط‌اند و رنج و ابتلای او

ز غول جنگ و جنگبارگی بتر
سرشت جنگباره و بقای او

به خاک مشرق از چه رو زنند ره
جهانخواران غرب و اولیای او؟

به نان ارزنت بساز و کن حذر
ز گندم و جو و مس و طلای او

به سان که که سوی کهربا رود
رود زر تو سوی کیمیای او

نه دوستیش خواهم و نه دشمنی
نه ترسم از غرور و کبریای او

همه فریب و حیلت است و رهزنی
مخور فریب جاه و اعتلای او

غنای اوست اشک چشم رنجبر
مبین به چشم ساده در غنای او

عطاش را نخواهم و لقاش را
که شومتر لقایش از عطای او

لقای او پلید چون عطای وی
عطای وی کریه چون لقای او

کجاست روزگار صلح و ایمنی؟
شکفته مرز و باغ دلگشای او

کجاست عهد راستی و مردمی؟
فروغ عشق و تابش ضیای او

کجاست دور یاری و برابری؟
حیات جاودانی و صفای او

فنای جنگ خواهم از خدا که شد
بقای خلق بسته در فنای او

زهی کبوتر سپید آشتی!
که دل برد سرود جانفزای او

رسید وقت آنکه جغد جنگ را
جدا کنند سر به پیش پای او

بهار طبع من شکفته شد چو من
مدیح صلح گفتم و ثنای او

بر این چکامه آفرین کند کسی
که پارسی شناسد و بهای او

شد اقتدا به اوستاد دامغان
« فغان از این غراب بین و وای او»




@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

26 Sep, 15:59


دکتر محدثی و دکتر معدنی عزیز/روستای گلیرد طالقان/ روز پنجشنبه ۵ مهرماه ۱۴۰۳/عکاس دکتر تاج الدین

@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

26 Sep, 15:53


در کنار دکتر محدثی عزیز /روستای گلیرد طالقان/روز پنج شنبه ۵ مهرماه ۱۴۰۳/ عکاس دکتر معدنی عزیز

@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

26 Sep, 15:48


همراه با دکتر معدنی عزیز در روستای حسنجون طالقان روز پنج شنبه ۵ مهر ماه ۱۴۰۳/عکاس دکتر محدثی عزیز

@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

26 Sep, 15:45


همراه با دکتر محدثی عزیز در منطقه طالقان روز پنج شنبه ۵ مهرماه ۱۴۰۳/عکاس دکتر معدنی عزیز

@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

25 Sep, 04:13


☸️سرعتِ اینترنت و سرعت کامیون های قدیمی در جاده های خاکی قدیم!!!

✍️محمدباقر تاج الدین

سرعت این روزهای اینترنت در ایران مرا به یاد دهۀ شصت می اندازد که کامیون های قدیمی برای آمدن به روستای پدری اَم در جادّۀ خاکی با کندی هر چه تمام تر حرکت می کردند و در برخی مواقع باید چند نفر آن ها را هُل می دادند تا بتوانند از شیب های تند جاده عبور کنند. کامیون ها زوزه کشان و با سرعتی بسیار پایین در جاده می رفتند و برای رسیدن از شهر به روستا راه 1 ساعته را چندین ساعت طی می کردند، البته با زجر و گرفتاری های مربوطه!! تو گویی اکنون نیز در این زمینه دنده عقب گرفته ایم و به دهۀ شصت برگشته ایم، و این خیلی عجیب است، آن هم در قرن بیست و یکم که سرعت اینترنت نه تنها در کشورهای توسعه یافته بلکه در برخی کشورهای حتی توسعه نیافته نیز بسیار بالاتر است!! امروزه که بسیاری از دانش آموزان، دانشجویان، معلمان، استادان، کارمندان، نویسندگان، صاحبان کسب و کارها و امور پزشکی و بهداشتی و صنعتی و حتی کشاورزی و دامداری به یاری اینترنت انجام می شود انصافاً با این سرعت پایین و قطع و وصل شدن های پی در پی چگونه امور کشور باید به سامان برسد؟!!!


✳️داشتن و استفاده از اینترنت در دنیای امروزی یک ضرورت تام است و اگر بدون برق و آب و خودرو و سایر امکانات نمی توان زندگی روزانه را سامان داد بدون اینترنت هم نمی شود. اما با این سرعت پایین و قطعی های مکرر چگونه باید امور روزمرّه را به سرانجام رساند؟ برای مثال اکون بسیاری از دانشجویان به صورت مجازی درس می خوانند و پایان نامه های خود را در فضاهای مجازی گوناگون ارسال می کنند و اگر اینترنت نباشد تمام این کارها مختل می شود که در واقع مختل هم شده است. طی دیروز و حتی امروز بسیاری از سامانه های مجلات علمی و پژوهشی هم باز نمی شوند چه رسد به دریافت یا ارسال برخی متونی که دارای نقشه و تصویر هستند!!! عصر مدرن که عصر شتاب در همه چیز است حالا تو گویی که ما در ایران باید با همان کامیون های قدیمی در جادّۀ خاکی با کندی هر چه تمام تر حرکت کنیم و این طنز تلخی است!!!
#اینترنت
#سرعت_پایین
#اخلال_امور


@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

24 Sep, 12:54


☸️علاجِ واقعه پیش از وقوع چرا ممکن نَبُوَد؟

✍️محمدباقر تاج الدین

وقایع و حوادث تلخ بسیاری در این سال ها و دهه ها در کشورمان روی داده است که در صورت پیش بینی و پیش گیری می توانستند روی ندهند یا در صورت روی دادن خسارت های بسیار کمی می داشتند اما دریغ و درد که روی داده اند و پیامدهای دردناک و تلخ وسیع و عمیقی هم برجای گذاشته اند. اکنون اما پرسش اساسی این است که چرا علاج والقعه پیش از وقوع در این کشور غیر ممکن شده است؟ کدام موانع انسانی، مدیریتی، فنی، اقتصادی و ساختاری ای در میان است که اجازه نمی دهند چنین وقایع تلخی به درستی پیش بینی و سپس پیش گیری شوند؟!! البته انصاف باید داد که حوادث کم شماری اَند که امکان پیش بینی و پیش گیری برای شان وجود ندارد اما درصد زیادی از حوادث آن هم در دنیای پیشرفتۀ امروزین قابل پیش بینی و پیش گیری هستند و هیچ عذر و بهانه ای نمی تواند در میان باشد!! برای مثال مگر همین اکنون گفته نمی شود که 30 درصد ساختمان های تهران ایمن نیستند و هر لحظه امکان بروز حادثه ای تلخ می رود؟ پس چرا اقدام درخوری در این زمینه انجام نمی گیرد؟ یا در خصوص صنعت هوانوردی کشور یا در بحث بیمارستان ها و مدارس و شهرک های صنعتی و سایر موارد مشابه.

✳️واقعیت آشکار این است که علاج این وقایع تلخ و دردناک ممکن است اگر عقلانیت و دانش کافی وجود داشته باشد، اگر مدیریت کارآمد وجود داشته باشد، اگر ساختار و الگوی سیاستگذاری و برنامه ریزی منطقی و علمی شکل بگیرد، اگر نیروهای انسانی متخصص و کارشناس به کار گرفته شوند، اگر رانت خواری ها و ویژه خواری های موجود از بین برود، و اگر کار به کاردان سپرده شود!! مثال آشکار دیگر در این زمینه گسترده شدن فرونشست زمین در بسیاری از مناطق ایران است که به طور مرتب توسط کارشناسان هشدار های لازم داده می شود، اما تو گویی که گوش شنوایی وجود ندارد!! فردا روزی که دور از انتظار هم نیست اگر حوادث تلخی در این زمینه روی بدهد آن وقت است که فریاد همگان بلند است اما می دانیم که دیگر کار از کار گذشته است و می شود آن چه نباید بشود!!! حقیقت تلخ تر در این زمینه این است که ساختار سازمانی و مدیریتی فعلی بسیاری از سازمان ها و وزارت خانه ها چه در حوزۀ سیاستگذاری و برنامه ریزی و چه در حوزۀ اجرا بسیار ناتوان تر و ناکارآمدتر از آن است که بتواند علاج واقعه را قبل از وقوع داشته باشد.

❇️ده ها و بلکه صدها شورا و کارگروه و ستاد در زمینه های مختلف تشکیل شده اند که می توان گفت هیچ گونه کارآمدی لازم و ضروری برای حل مشکلات در زمینه های مختلف را ندارند و فقط جلسات متعدد برگزار می شود و صورتجلسات گوناگون تنظیم می شوند و در نهایت هم هیچ!!! فریاد وامصیبتا و وااسفا سر دادن دردی را درمان نمی کند بلکه تنها عقل و خرد جمعی و دانش روزآمد و ساختار مدیریتی کارآمد است که می تواند از چنین وقایع تلخ و دردناکی پیش گیری کند یا در صورت وقوع پیامدهای مورد نظر را اندک سازد!! معدن های کشور نمونه ای از ده ها و بلکه صدها محیط های کاری کشور هستند که در معرض خطرات گوناگون قرار دارند و بایسته است که توجه ویژه ای نسبت به آن ها صورت بگیرد تا از وقوع حوادث تلخ این چنینی پیش گیری شود!!
#معدن
#معدن_کاران
#حوادث
#علاج_واقعه
#مدیریت_کارآمد
#خرد_ورزی


@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

24 Sep, 12:46


☸️علاج واقعه پیش از وقوع چرا ممکن نَبُوَد؟

✍️محمدباقر تاج الدین


@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

23 Sep, 16:57


@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

23 Sep, 16:56


🔵ترجمه کتاب پرسش های ایمان اثر پیتر برگر به چاپ دوم رسید


@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

23 Sep, 13:19


🔵سکانسی از فیلم درخشان دزد دوچرخه به کارگردانی ویتوریو دسیکا که در سال 1948 میلادی ساخته شد و وضعیت اسفناک زندگی مردم ایتالیا پس از جنگ جهانی دوم را نشان می دهد. کارگری بی نوا و بیکار در این فیلم برای استخدام شدن نیاز به دوچرخه ای دارد که با فروختن ملحفۀ خانه اش آن را تهیه می کند اما دزدی دوچرخه اش را هنگام کار می دزدد و این کارگر به همراه پسرش به دنبال دوچرخه خودش تمام شهر را زیرپا می گذارد. این فیلم واقعیت های جامعه را به خوبی هر چه تمام تر به تصویر می کشد. هنوز هم دیدن این فیلم تداعی کنندۀ وضعیت مردمانی در برخی جوامع است!!!
#بیکاری
#فقر
#دزدی
#حقارت


@tajeddin_mohammadbagher

در جستجوی حقیقت

22 Sep, 16:58


⚫️حادثۀ تلخ و دردناک فروریختن معدن طبس که منجر به کشته شدن تعدادی از معدنچیان زحمت کش و عزیز شده است ایران و ایرانیان عزیز را در اندوهی دیگر فرو برد. نمی دانم تا کی باید شاهد چنین حوادث تلخ و اندوهباری باشیم؟ از صمیم قلب به خانواده های این عزیزان زحمت کش تسلیت می گویم.


@tajeddin_mohammadbagher