🍃 فیلم را دیدم و از جهات بسیاری آن را دوست داشتم. سعی میکنم بدون لو دادن داستان، این جهات را برشمرم:
▫️هستۀ اصلی داستان که حکایتی است از «با دل خونین لب خندان بیاور همچو جام ...». حسّی که برای بسیاری از ما ایرانیان آشناست
▫️بازی برجسته و هنرمندانۀ پانتهآ پناهیها، حسن معجونی و به خصوص هنرمند کودک رایان سرلک
▫️صفا، زیرکی و صمیمیتی که در رگهای فیلم جاری است
▫️گونهای که اعضای خانواده گاه یکدیگر را خطاب میکنند که در ظاهر ناسزاست و در واقع حکایتی است از رندی و شیرینی و عشق
▫️آهنگهای نوستالژیک و به جا، گاه با لبزنی (دابسمش) معنیدار، و یاد کردن از خوانندۀ اصلی، شاعر و آهنگساز در تیتراژ پایانی
▫️یک صحنۀ خاص که در آن فیلم برای چند دقیقه از واقعیت فاصله میگیرد و به عالم خیال میرود
▫️ظرافتهای بسیار در ترکیب گفتگوها و تصاویر
▫️استفادۀ موثر از نماهای دور (long shot)
▫️تصاویر زیبا از طبیعتِ شمال غرب ایران
▫️ نماهای بلندی (long takes) که بسیاری از آنها به نشان دادن ارتباط خاص و البته متفاوت هر یک از مادر و پدر، با پسر بزرگشان اختصاص دارد
▫️پایان زیبا، اثرگذار و پرمفهوم