فرهاد شفتی @farhadshafti Channel on Telegram

فرهاد شفتی

@farhadshafti


اندیشه‌ها، یافته‌ها و دغدغه‌هایم را در باب دین، اخلاق و معنویت مطرح می‌کنم. گاهی نیز با نواختن سازی، تنوع‌طلبی خواهم کرد.
از نقد، نظر و پرسش‌های شما بهره می‌برم:
[email protected]

درباره‌ی من:
https://t.me/farhadshafti/13

فرهاد شفتی (Persian)

با عنوان "فرهاد شفتی"، کانال تلگرام @"farhadshafti" یک فضای مناسب برای بحث و گفتگو درباره اندیشه‌ها، یافته‌ها و دغدغه‌های مرتبط با دین، اخلاق و معنویت است. فرهاد شفتی به عنوان مدیر کانال، قصد دارد تجربیات و دیدگاه‌های خود را با دیگران به اشتراک بگذارد و بازخوردها و سوالات شما را دریافت کند. او گاهی نیز با انتشار موسیقی و نواختن سازهای مختلف، تنوع و لذت بیشتری به محتوای کانال اضافه می‌کند. اگر شما دوست دارید در یک فضای فکری و معنوی به تبادل نظر بپردازید، بهترین گزینه برای شما کانال تلگرام @"farhadshafti" است. برای ارتباط مستقیم با فرهاد شفتی، می‌توانید به آدرس ایمیل [email protected] نوشته و نظرات و سوالات خود را با او در میان بگذارید. برای کسب اطلاعات بیشتر درباره‌ی فرهاد شفتی، می‌توانید به لینک زیر مراجعه کنید: https://t.me/farhadshafti/13

فرهاد شفتی

21 Jan, 00:31


فیلم جاده خاکی (پناه پناهی، ۲۰۲۱)

🍃 فیلم را دیدم و از جهات بسیاری آن را دوست داشتم. سعی می‌کنم بدون لو دادن داستان، این جهات را برشمرم:

▫️هستۀ اصلی داستان که حکایتی است از «با دل خونین لب خندان بیاور همچو جام ...». حسّی که برای بسیاری از ما ایرانیان آشناست
▫️بازی‌ برجسته و هنرمندانۀ پانته‌آ پناهی‌ها، حسن معجونی و به خصوص هنرمند کودک رایان سرلک
▫️صفا، زیرکی و صمیمیتی که در رگ‌های فیلم جاری است
▫️گونه‌ای که اعضای خانواده گاه یکدیگر را خطاب می‌کنند که در ظاهر ناسزاست و در واقع حکایتی است از رندی و شیرینی و عشق
▫️آهنگ‌های نوستالژیک و به جا، گاه با لب‌زنی (دابسمش) معنی‌دار، و یاد کردن از خوانندۀ اصلی، شاعر و آهنگ‌ساز در تیتراژ پایانی
▫️یک صحنۀ خاص که در آن فیلم برای چند دقیقه از واقعیت فاصله می‌گیرد و به عالم خیال می‌رود
▫️ظرافت‌های بسیار در ترکیب گفتگوها و تصاویر
▫️استفادۀ موثر از نماهای دور (long shot)
▫️تصاویر زیبا از طبیعتِ شمال غرب ایران
▫️ نماهای بلندی (long takes) که بسیاری از آنها به نشان دادن ارتباط خاص و البته متفاوت هر یک از مادر و پدر، با پسر بزرگشان اختصاص دارد
▫️پایان زیبا، اثرگذار و پرمفهوم

فرهاد شفتی

17 Jan, 13:50


📌منتشر شد: «ماجراهای فقه در جهان جدید؛ راهنمای هک کردن فقه اسلامی»
🔹بیش از هزار سال است فقیهان تلاش می‌کنند احکام فقهی همیشه روزآمد باقی بماند و این کار را با «هک کردن» احکام فقهی انجام می‌دهند. هک‌گری برای بازتنظیم فقهِ کهنه بر اساس مقتضیات زمان و مکان و از رهگذر غور در سنت فقهی تو-در-توی مسلمانان انجام می‌شود. فقیهان از این طریق برخی احکام را بهتر و کارآمدتر می‌سازند و برخی دیگر را دست‌نخورده باقی می‌گذارند. امروزه اما در مواجهه با چالش‌های ساختاری بی‌سابقه‌ی جهان جدید فرآیند هک متوقف شده و احکام فقهی راکد مانده. این کتاب برای احیای سنت کهن هک فقهی نوشته شده و می‌کوشد خوانندگان غیر متخصص را با فرایند اجتهادیِ هک فقهی آشنا و درگیر کند. اثر توضیح می‌دهد که فقیهان چگونه با چالش‌های متنوعی مانند لغو برده‌داری، دموکراسی، امور مالی و غیره مواجه اند و دستورالعملی به خوانندگان می‌دهد تا احکام فقهی را، بی مراجعه به فقیهان، هک کنند. برای ایرانیان و افغانستانی‌های داخل دو کشور کتاب به صورت قانونی و رایگان منتشر شده (پی‌دی‌اف ضمیمه است👆🏿). به فارسی‌زبانان خارج دو کشور پیشنهاد می‌شود آن را خریداری کنند. @YMirdamadi

فرهاد شفتی

16 Jan, 19:16


یاد مرگ خود کن، نه یاد مرگ دیگری

🍃 یاد مرگ امر مبارکی است. در اندیشۀ بزرگان ما و نیز در متون دینی غفلت از سرانجامِِ کار ناپسند انگاشته شده است. در جوامع غیر دینی نیز امروزه دیگر مانند گذشته با پدیدۀ مرگ بسان «اسمش را نبر» روبرو نمی‌شوند.

🍃 امّا و هزار امّا، آنچه توصیه شده است یاد مرگ خود می‌باشد نه اینکه دیگری را به یاد مرگش بیندازی! بله اگر کسی از تو بخواهد که او را به یاد مرگ بیندازی، یا اگر سخن و نوشته‌ات بر این است که نه فرد خاصی بلکه مخاطب عام را به یاد مرگ بیندازد این بحث دیگری است. این کجا و ناغافل کسی را به یاد مرگش انداختن و بلکه عملا برای او و در حضور او مجلس ترحیم برپا داشتن و برای عموم و بدون رضایت او نمایش دادن کجا.

در نشست هم‌اندیشی دیشب گفتم که ما به شدت به اندرزهایی که در متون کهن آمده‌اند در همین زمانه نیازمندیم. عجالتا دو اندرز از حافظ و سعدی:

🍂 هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد (حافظ)

🍂 گر تو قرآن بدین نمط خوانی - ببری رونق مسلمانی (سعدی)

@farhadshafti

فرهاد شفتی

16 Jan, 14:34


🍃 در نخستین نشست فصل دوم هم‌اندیشی که بر تذکرةالاولیاء متمرکز است از مفهومی صحبت کردم که نامش را خاکساری اصیل و غیراصیل گذاشتم. این را نیز گفتم که اصراری بر کلمۀ خاکساری برای نامیدن آن ندارم. خاکساری غیر اصیل می‌تواند منجر به از دست دادن انگیزه و خمودی شود. خاکساری اصیل اما دو جنبه دارد، بهت و شگفتی، و قدر خود دانستن و یافتن انگیزه.

🍃 زمان زیادی به مقدمات گذشت. در نشست آینده توضیح کوتاهی دربارۀ انگیزۀ عطار در نوشتن تذکرةالاولیاء و ویژگی‌های این کتاب خواهم داد. همچنین زمان بیشتری را صرف خواندن متن و بحث در معانی آن خواهیم کرد. بنا بر این است که این نشست‌ها، توسط خانۀ فرهنگی غدیر، در چهارشنبۀ آخر هر ماه برقرار باشند. نشست بعدی ۲۴ بهمن، ساعت ۲۱:۰۰، ذکر اویس قرنی.

🍂 عنوان نخستین نشست این بود: «خراب بادۀ لعل»، فرصت نشد اما دوستان می‌دانند که عنوان اشاره به این شعر حافظ داشت که با موضوع بحث - خاکساری اصیل - نسبت نزدیکی دارد:

غلامِ نرگسِ مستِ تو تاجدارانند
خرابِ بادهٔ لعلِ تو هوشیارانند ...
خلاصِ حافظ از آن زلفِ تابدار مباد
که بستگانِ کمندِ تو رستگارانند

🔍 فایل‌های صوتی فصل اول هم‌اندیشی

@farhadshafti

فرهاد شفتی

15 Jan, 14:04


متن کوتاهی که در نخستین نشست فصل دوم هم‌اندیشی امشب، چهارشنبه ساعت ۲۲:۰۰، خواهیم خواند پیوست است. در مقدمه توضیح خواهم داد که چرا براینم که متون کهن ادبی، عرفانی ما برای این روزگار بسیار پربهره و پرکاربردند. اشارهٔ کوتاهی خواهم کرد به اینکه چرا با مفاهیمی مانند سالک مدرن چندان هم‌راه و هم‌دل نیستم. متن را خواهیم خواند و پس از بحثی در معانی و مبانی قرآنی آن، از منظری فرادینی به کاربرد مفاهیم متن در این زمانه خواهم پرداخت. مانند همیشه با تبادل نظر و پرسش و پاسخ در موضوعات مطرح شده هم‌اندیشی خواهیم کرد.

👆https://www.skyroom.online/ch/12ht/yade-ostad
(ورود به نشست, ساعت ۲۲:۰۰ امشب، با انتخاب گزینهٔ مهمان)

فرهاد شفتی

13 Jan, 15:47


👆https://www.skyroom.online/ch/12ht/yade-ostad
(ورود به نشست با انتخاب گزینهٔ مهمان)

فرهاد شفتی

13 Jan, 15:46


نشست هم‌اندیشی، فصل دوم (با تذکرةالاولیاء)
عنوان نشست اول: «خراب بادۀ لعل»

پس از وقفه‌ای، فصل دوم نشست هم‌اندیشی را آغاز می‌کنیم. این فصل را به خوانش و بحث در تذکرةالاولیای عطار نیشابوری اختصاص می‌دهیم، با تاکید بر بهره‌های امروزی و عملی معانی بلند این کتاب و نیز با نگاهی نقادانه به بعضی از حکایت‌ها. در هر نشست گزیده‌ای بسیار کوتاه از متن خوانده می‌شود و پس از شرحی مختصر و جستجویی در مبانی قرآنی آن، به بحث در مفاهیم متن و ارتباط آن با این زمانه می‌پردازیم. مانند فصل اول با بحث و پرسش و پاسخ و تبادل نظر در موضوعِ نشست، هم‌اندیشی خواهیم کرد.
در نشستِ اول، نخست انگیزه‌ام در انتخاب تذکرةالاولیاء برای فصل دوم را توضیح خواهم داد. توضیح می‌دهم که چرا بر اینم که در قرن ۲۱ و در جهانِ امروز، هنوز و بیش از پیش به استفاده از اینگونه متون کهن نیازمندیم. مقدمۀ کوتاهی دربارۀ کتاب خواهم گفت و سپس به اولین بخشِ کتاب (ذکر ابن محمد جعفرالصادق، علیه السّلام) وارد می‌شویم و بحثی را با عنوان «خراب بادۀ لعل» پی‌می‌گیریم.

فرهاد شفتی

12 Jan, 16:48


آیا قرآن بعدها تدوین شد؟

فراوان پیش آمده که از دوستان نامتخصص در مطالعات قرآنی و دینی می‌شنوم که آیا برخی درست می‌گویند که مطابق تحقیقات جدید قرآن ''تحریف'' شده؟ از دوست محققی شنیده‌ایم که شخصی به نام آقای امیرمعزی می‌گوید که قرآن امروزی محصول پس از زمان پیامبر (متعلق به اولین خلافت فراگیر اسلامی، دوران عبدالملک مروان) است. درست است این حرف؟ یعنی باور مشهور نادرست است؟ نظر شما که در این رشته‌ها تحصیل می‌کنید، چیست؟ چندین بار در برابر این پرسش واقع شده‌ام. به غیرفنی‌ترین زبان چندنکته را عرض کنم:

یک) تحلیل و رأی محققی چون جناب آقای امیرمعزی رأیی جدید و منحصر به ایشان نیست. اول‌بار دو پژوهشگر به نام پاول کازانووا و آلفونسه مینگانا در اوایل قرن بیستم تاریخ رسمی‌سازی (canonization) قرآن را به دوران عبدالملک (۶۸۵-۷۰۵م) برگرداندند و امروز هم برخی دیگر از این دست پژوهشگران مثل چِیز اف رابینسن، آلفرد لوییس دِ پرماره و دیوید پاورز و استیون شومیکر و ... چنین نظری دارند. این دست پژوهشگران به دلیل این نظرِ خلاف کلیشهٔ اسلامی‌، مشهور شده‌اند به «تجدیدنظرطلب». منظور از «رسمی‌سازی» قرآن یا هر کتاب مقدس دیگر هم، یعنی فرآیندی که در طی آن کتاب به صورت نهایی خود می‌رسد و مرجع و فصل‌الخطاب آن جامعهٔ دینی قرار می‌گیرد.

دو) اگر این نظر تازه نیست و منحصر به پژوهشگر محترم جناب آقای امیر معزی هم نیست، پس از خلأ زاده نشده. نظرات رقیب دیگری هم در مطالعات وجود داشته و دارد که این نظر در نسبت با آنان سربرآورده است. دست‌کم دو نظر رقیب در برابر این داوری وجود دارد:

۱) نظری که تاریخ رسمی‌سازیِ قرآن را حتی دیرتر در پایان قرن هشتم میلادی (حدود ۱۸۰ ه.ق) می‌داند ( اول‌بار از سوی کسی چون جان ونزبرو و سپس پاتریشیا کرون و مایکل کوک). تجدیدنظرطلبان امروز که ذکرشان رفت، عمدتاً خودشان این نظر را دیگر مردود می‌دانند.

۲) نظری دیگر که در دانشگاه‌های امروز حضوری بسیار پررنگ دارد، تاریخ رسمی‌سازی قرآن را نزدیک به گزارش خود سنت اسلامی، در همان بازه‌ٔ حدفاصل رحلت پیامبر اسلام تا دوران عثمان می‌دانند.

سه) در فضای فارسی اگر از قرآن‌پژوهی‌های نوی دانشگاهی چیزی عرضه شود، بیشتر متعلق به سنت دانشگاهی فرانسوی است. جناب امیرمعزی هم از این جمله است. عمدهٔ تجدیدنظرطلبانی که تاریخ رسمی‌سازی قرآن را متعلق به دوران عبدالمک و به دست حجاج یا قبل‌تر می‌دانند، در این سنت‌اند. در نقطهٔ مقابل این سنت، سنت قرآن‌شناسی و مطالعات اسلامیِ آلمانی قرار دارد که پیشینهٔ بلندتری هم دارد. این سنت در فضای فارسی به دلایل مختلف، بسیار ناشناخته‌تر است. بخش بزرگی از مخالفان رأی تجدیدنظرطلبان هم متعلق به این دسته‌اند.

چهار) کسانی که رأی پیشگامان و هم‌نظران جناب آقای امیرمعزی را نقد می‌کنند و معتقدند که بنابر این شواهد، قرآن در همان حدود تاریخ گزارش سنت اسلامی جمع‌آوری و تدوین شده، به مختصرترین صورت به این شواهد استناد می‌کنند:

۱-۴) ارجاع به مصحف‌های کهنِ کشف‌شده از چند طریق:

ویژگی‌های کهن‌خط‌شناسانهٔ آنان (ساده‌اش: نوع و سبک نگارش)

آزمایش رادیوکربن ۱۴ روی نسخه و کشف بازهٔ
تاریخ ذبح حیوانی که پوستش به کاغذ تبدیل شده

۲-۴) شواهد مادی دیگر از جمله کتیبه‌ها و سنگ‌نگاره‌های عربستان

۳-۴) نقد خود متن و تلاش برای رسیدن به صورت اولیه‌‌تر (از طریق روش‌های نقد تدوین یا نقد فرمی یا روش‌های بینامتنی و ...)

پنج) در مقام دانشجویی کوچک که تلاش کرده حقیقت‌جویانه و گشوده و آزاداندیش شواهد و استدلال‌های هر دو دوسته را به حد وسع خود بخواند، می‌گویم که ناقدان تجدیدنظرطلب‌ها مشت پُرتری دارند. البته این به این معنی نیست که تجدیدنظرطلب‌ها را پهلوان‌پنبه، از حیث استدلال و شواهد زبانی و تاریخی، فقیر و بی‌مبنا بدانیم. اما به نظر خیلی از محققان، در هماوردی، شواهدِ رو به فزونی به نفع همان گزارش سنت اسلامی است.

شش) اگر از دانشجوی فیزیک یا پژوهشگر علوم کامپیوترِ امروز بخواهیم که گزارشی از تحولات رشتهٔ علمی‌اش را بدهد، مگر نه این است که او موظف است که شرحی جامع و غیرگزینشی دهد؟ دوستان مطلع یا نیمه‌مطلع از مطالعات قرآن و اسلامیِ آکادمی‌های امروز هم به همان منطق مسئولیت دارند که برای مخاطبان غیرمتخصص‌تر گزارشی بی‌طرف یا کم‌طرف! از مجموعه مدعاهای علمی و دانشگاهیِ زمانه ارائه کنند. این گونه روایت نصفه‌ونیمه و سوگیرانه و غیرجامع از مطالعات جدید قرآنی، گویی که رأی تدوین دوران عبدالملک مروان یا قبل‌تر پارادایم بی‌خللِ دانشگاه‌های امروز است، خلاف روحیهٔ علمی و انصافِ تحقیقی است. امروزه در بهترین و خنثی‌ترین حالت، حدود همان گزارش سنت اسلامی دربارهٔ تدوین قرآن، اگر دست بالا را در پژوهش‌های آکادمی نداشته باشد، به‌هیچ‌وجه نظریه‌ای شکست‌خورده نیست.

سخنرانی مرتبط:
ارائهٔ سکوت قرآن پس از ۶۵۰ میلادی

#یادداشت
@Hamesh1

فرهاد شفتی

12 Jan, 03:21


نگاه ذره‌ای به آیات قرآن

🍃 بر عهدۀ دوستانی که این آیهٔ عذاب را به آتش‌سوزی لس‌آنجلس ربط می‌دهند است که عدل الهی را، و هزاران مورد نقض را (چه آنجا که مصیبتی آمده و هوس‌رانان سرکشی در کار نبوده‌اند، و چه آنجا که هوس‌رانان سرکشی بوده‌اند و مصیبتی نیامده است) توضیح دهند و توجیه کنند.

🍃 گزینۀ دیگر ایشان این است که از تفسیر ذره‌ای آیات قرآن پرهیز کنند، آیات پس از این آیه را نگاه کنند، در دیگر آیات عذاب دنیوی تامل کنند و از این راه روایت اتمام حجت قرآن در زمان و مکان پیامبران را دریابند و مرور کنند. آنگاه شاید بپذیرند که این آیه و آیاتی از این دست که از نزول عذاب الهی در این دنیا سخن می‌گویند نه مربوط به اکنون و نه مربوط به آینده، که (حداکثر) مربوط به گذشته‌اند، یعنی زمان پیامبران و مشخصا سرزمین و قوم آن پیامبران، آن هم پس از اتمام حجت الهی.

🍂 اینکه نوشتم «حداکثر» برای این است که قرآن را کتاب تاریخ نمی‌دانم.

🔍 گشایش‌های کلامی مفهوم اتمام حجت

@farhadshafti

فرهاد شفتی

11 Jan, 04:20


بندۀ طلعتِ آن باش که آنی دارد

🍃 نیکوس کازانتزاکیس، نویسنده و متفکر یونانی در «آخرین وسوسهٔ مسیح» خوانشی یک‌سره متفاوت از خیانت یهودا به مسیح را در برابر خواننده قرار می‌دهد. در اینجا این مسیح است که از یهودا می‌طلبد که او را به رومیان تحویل دهد و در برابرِ اعتراض یهودا توضیح می‌دهد که این بخشی از طرح خداوند است (همانگونه که حلاج به لطافت چنین خوانشی را از سجده نکردن ابلیس بر آدم روایت می‌کند).

🍃 مهم نیست که این خوانش با واقعیت چقدر تطابق دارد. آنچه دیدنی است عشق و شور نهفته در نهاد آدمی است که فوران می‌کند و این‌چنین هنرمندانه زمختی داستانی را به ظرافت می‌زداید و آن را به روایتی از عشق تبدیل می‌کند.

🍃 پیوست، روایت تصویری (۱۹۸۸) اسکورسیسی از این خوانش است. در پایان مسیح به پرسشِ گله‌مندانۀ یهودا پاسخی می‌دهد که او را به گریه وامی‌دارد. این پرسش و پاسخ هم غنای الهیاتی دارد و هم به گمان من شاهدی است بر این که کازانتزاکیس به قول حافظ «آنی دارد»:

▫️یهودا: اگر تو جای من بودی به استادت خیانت می‌کردی؟
▫️مسیح: نه، برای همین خداوند به من وظیفهٔ آسان‌تر را داد، ... مصلوب شدن.

🔍 مربوط: ۱، ۲, ۳، ۴

@farhadshafti

فرهاد شفتی

03 Jan, 17:58


🔶یادداشت‌های مرتبط با انگارۀ حکومت آخرالزمانی
🔸 انگاره پایین آمدن خدا و فرشتگان در سایه‌های ابر از آسمان به زمین - قسمت1؛ قسمت2؛ قسمت3؛ قسمت4؛ قسمت5؛ قسمت6؛ قسمت7؛ قسمت8؛ قسمت9؛ قسمت10
🔸انگارۀ شکافته شدن آسمان با ابر
🔸 تفسیر آیۀ «أن الارض یرثها عبادی الصالحون»
🔸عمر طولانی امام زمان(ع) از نگاه درون‌دینی و برون‌دینی
🔸پیش‌فرض‌های انگارۀ نزدیکی ظهور منجی
🔸انگارۀ نزدیکی ظهور منجی
🔸پیشینۀ انگارۀ حکومت آخر الزمانی
🔸شعار حکومت جهانی بدون اعتبار ملی و جهانی
🔸پنج رویکرد تفسیری به انگارۀ حکومت آخر الزمانی
🔸نزدیک بودن انقلاب در دو نگاه
🔸مقایسۀ دو نگاه‌ دربارۀ آیندۀ نظام اسلامی
🔸حکومت جهانی آخر الزمانی از واقعیت تا خیال
🔸از حکومت جهانی هوش ایدئولوژیک تا حکومت جهانی هوش مصنوعی
🔸از ادیان قومی تا دین جهانی
🔸از اسلام تاریخی تا اسلام عقلانی
🔸ادعای فروپاشی تمدن غرب تا 10 سال دیگر و جایگزین آن شدن انقلاب اسلامی ایران
🔸رؤیای حکومت جهانی آخر الزمانی
🔸 نسخ ایدئولوژی جنگ با جهان
🔸 نیم‌نگاهی به نقد انگاره جنگ جهانی آخر الزمانی
🔸 نیم‌نگاهی به انگارۀ جنگ آخر الزمانی و کارکرد سیاست رعب‌افکنی حکومت‌های دینی
🔸بشارت سرنگونی اسرائیل در سال جاری (1401)؟!
🔸شعار حکومت جهانی بدون اعتبار ملی و جهانی
🔸فاصلۀ حاکمیت شیعی ایران تا انگارۀ حکومت جهانی
🔸نظریه اتصال دولت صفویه با دولت صاحب الزمان(عج)
🔸حکومت جهانی آخرالزمانی، نه ممکن است و نه مطلوب
🔸جهان به سوی جنگ یا صلح
🔸ظهور امام زمان(ع) در ایام حیات آیت الله خامنه‌ای
🔸محلی فکر کردن و جهانی سخن گفتن/ قریب‌الوقوع بودن حکومت آخرالزمانی
🔸آیندۀ ادیان در روند رو به پیشرفت هوش مصنوعی
🔸حکومت جهانی آخر الزمانی از شعار تا عمل
🔸نظریۀ حکومت جهانی آخر الزمانی در ترازو
🔸علل پایداری انگارۀ آخرالزمانی
🔸تفسیر آخر الزمانی از حکومت اسرائیل
🔸خاستگاه پیدایش انگارۀ دوبار حکومت یهود در فلسطین
🔸تغییر موضع در قبال فلسطین، حماقت یا کیاست؟
🔸ماهیت پیش‌گویی‌ها از گذشته تا حال
🔸آسمانی و آخرالزمانی بودن باورهای ادیان ابراهیمی
🔸نقدی بر انگارۀ گسترش عدالت در جهان با جنگ آخرالزمانی
🔸تعبیر رؤیای حکومت آخرالزمانی
🔸چالش‌های آخرالزمانی حکومت دینی ایران
🔸 قریب الوقوع بودن حکومت آخرالزمانی
🔸انگارۀ حکومت آخرالزمانی، ریشۀ جنگ‌های پیروان ادیان ابراهیمی
🔸نظریۀ الگوبرداری بیت الحرام از بیت المقدس
🔸داستان مکرر نزدیکی ظهور منجی
🔸داستان مکرر نزدیکی نابودی اسرائیل
🔸انگارۀ حکومت آخرالزمانی، بلای پیروان ادیان ابراهیمی
🔸تفسیر جنگ غزه بر مبنای انگارۀ جنگ آخرالزمانی
🔸کندوکاوی در مفهوم نزدیکی ظهور
🔸تقاضای رفع ابهام از مدعای نزدیکی ظهور
🔸تفسیر آیۀ «خاتم النبیین» در دو نگاه سنتی و آخرالزمانی
🔸شواهد روایی تفسیر آخرالزمانی آیۀ خاتم النبیین
🔸سبب مقارنت دو حادثۀ ظهور منجی و وقوع قیامت
🔸 بداء در ظهور قائم آل محمد(ع)
🔸 توقیت ظهور قیامت
🔸مصادیق بداء در امامت شیعه
🔸 قریب الوقوع بودن قیامت در قرآن
🔸توجیهات نقض مکرر توقیت‌ قیام قائم(ع) و توقیت قیامت و اعلان امام بعدی
🔸توقیت قیام آل محمد(ع) از تصدیق تا تکذیب
🔸خاستگاه تاریخی انگارۀ قیام قائم آل محمد(ع):
▫️قسمت1: پیشینۀ تعبیر قائم آل محمد
▫️قسمت2: پیشینۀ نام مهدی
▫️قسمت3: خاستگاه پیدایش احادیث مهدی از سه منظر پیش‌گویانه و بازتابندگی و ترکیبی
▫️قسمت4: جری و تطبیق منجی آخرالزمانی در ادیان ابراهیمی
▫️قسمت5: فرایند زمینی شدگی انگارۀ منجی در پیروان ادیان ابراهیمی
🔸جنگ جهانی آخرالزمانی میان ایران و آمریکا از طراحی تا اجرا
🔸مردم ایران در میدان منازعۀ دو گفتمان دینی و سیاسی آخرالزمانی و اصلاح‌طلبانه
🔸 انقلاب اسلامی ایران، عرفی یا آخرالزمانی؟
🔸جنگ برای ظهور امام زمان
🔸 آخرالزمانی‌ها در طلب فتنه‌ برای مردم ایران
🔸نزدیکی ظهور، بشارتی همیشه‌زنده
🔸برپایی حکومت جهانی امام زمان با معجزه یا تلاش عادی
🔸 آخرالزمانی‌ها در اندیشۀ نبرد جهانی در شرق و غرب عالم
🔸حجیت رؤیا نزد آخرالزمانی‌ها
🔸بررسی نظریۀ زمینه‌سازی ظهور امام زمان با جنگ
🔸عاقبت پیوند آخرالزمانی‌های شیعه و هواداران سنی ایشان
🔸 نزدیکی ظهور، سخنی بی‌پایه
🔸ظهور امام زمان تا چند سال دیگر!؟
🔸ظهور امام زمان تا سال 1407

فرهاد شفتی

02 Jan, 17:17


حشرهٔ یک‌روزه و گمانه‌های آخرالزمانی

🍃 خوانده‌ام حشراتی هستند که عمری بسیار کوتاه دارند. مثلا حشره‌ای است با نام علمی Ephemeroptera و نوع خاصی از آن تنها یک روز یا کمتر عمر می‌کند. بنا بر جستجویی که کردم در فارسی به این نوع، «حشرهٔ یک‌روزه» می‌گویند (عنوانی نه چندان نوآورانه اما رسا!). تصور کنیم که این حشرهٔ یک‌روزه از عقل انسانی بهره برده بود و نیز اخباری از چگونگی پایان جهان در دست داشت. احتمالا وقایع همان یک‌روزه عمرش را بر این اخبار تطبیق می‌داد و پایان جهان را نزدیک می‌دانست. اگر بارانی پرهای نازک او را می‌آزرد و یا آتشی شاخ برگی را که بر آن آرمیده بود می‌سوزاند او آنها را از علائم آخر زمان می‌پنداشت، غافل از اینکه برکه‌ای که در آن زندگی می‌کند قرن‌هاست که بارانی از این‌دست بلکه شدیدتر، و آتشی این‌گونه بلکه شعله‌ورتر دیده است و زندگی ادامه داشته و قریب به یقین روزها و سال‌ها و قرن‌ها بلکه هزاران سال پس از او نیز ادامه خواهد داشت.

🍃 از کجا می‌دانم که اگر حشرهٔ یک‌روزه عقل آدمی داشت به چنین ساده‌اندیشی‌ها دچار می‌شد؟ چون همین رویکرد را ما آدمیان داریم. وقایع و حوادثی که در این روزگار می‌بینیم بی‌گمان بسیار پراهمیت‌اند. کشته شدن مظلومانهٔ هر فردی مصیبت‌بار است چه رسد به کشتار انبوه و پیوستهٔ انسان‌های بی‌دفاع. با این حال اگر کمی مطالعه کنیم و بیندیشیم خواهیم دید که آنچه شاهد آنیم یا مشابه آن بارها در تاریخ اتفاق افتاده است و حتی بسیار شدیدتر. مردمان آن روزگاران نیز به فراخور اخبار آخرالزمانیِ دین و مذهب خود، ترکیب حکومت دینی زمان (یا نبود آن) و حوادث ایام را نشانۀ ظهور منجی یا پایان جهان می‌دانستند. تصور کنیم کسی که ظلم و کشتار و نابسامانی‌های امروز او را وا می‌دارد که تصور کند قیام منجی یا پایان جهان نزدیک است، اگر مثلا در زمان حملۀ مغول یا جنگ جهانی دوم زندگی می‌کرد چه می‌گفت!

🍃 انتظارِ یک نجات‌بخش می‌تواند انتظار سازنده و پویایی باشد، اما گمانه‌زنی‌ها برای تطبیق اخبار (که نوعا از نظر مصداق‌یابی بسیار مبهم‌اند) و پیش‌بینی ظهور از یک سو باورها را خدشه‌دار می‌کند و از سویی دیگر تعقل و مصلحت و اخلاق را فدای نتیجه‌گیری‌ها و تصمیم‌های نابخردانه می‌کند. معمولا هم آنها که چنین گمانه‌زنی‌هایی می‌کنند عمرشان کفاف نمی‌دهد که به نسل پس از خود پاسخ‌گو باشند. جمله‌ای می‌گویند، مخاطب را به گریه می‌اندازند، و به رحمت الهی می‌روند، و پیش‌گوییشان یا فراموش می‌شود و یا توسط مریدان توجیه می‌شود.

🍃 عمر انسان بسیار کوتاه است و اگر با عمر جهان مقایسه‌اش کنیم ما نیز در گروه حشرات یک‌روزه قرار خواهیم گرفت. با این حال ما انسان‌ها اگرچه معصومیت یک حشره را نداریم (و این خود بخشی از مشکل است) اما امتیاز تعقل داریم و راهی را می‌شناسیم که می‌تواند عمر ما را به درازای عمر تاریخ کند تا نگاهمان به روزگاری که در آن هستیم محدود به مقطع کوتاهی از عمرمان نشود و به جای دیدی حشره‌وار به این روزگار، دیدی به گسترۀ تاریخ داشته باشیم. آن راهی که می‌تواند ما را از نگاه حشره‌وار نجات دهد مطالعۀ تاریخ است و عبرت‌گیری از این مطالعه.

🍂 به عنوان نمونه و برای شروع نگاهی کنیم به مقالۀ «زمینه‌سازیِ ظهور امام زمان(عج) در تاریخ و پیامدهایِ آن» از محمدتقی سهرابی. نویسنده در این مقالۀ خواندنی نشان می‌دهد که مسلمانان و به خصوص شیعیان در مقاطع متفاوت تاریخی از آغاز اسلام تا دوران معاصر سوانح ایّام را نشانۀ ظهور عن‌قریب امام زمان یا پایان دنیا می‌دانستند و در انتها برخی پی‌آمدهای پندارِ نزدیک بودنِ ظهور را توضیح می‌دهد.

@farhadshafti

فرهاد شفتی

20 Dec, 19:05


حافظ و ریا

🍃 به مناسبت شب یلدا جستجویی کردم در غزلیات حافظ که از ریای زمانه بسیار دل‌چرکین بود. این هفده بیت را که واژهٔ «ریا» در آنها آمده است یافتم و تقدیم می‌کنم:

۱. روی تو مگر آينهٔ لطف الهی‌است
حقا که چنين است و در اين روی و ريا نيست

۲. غلام همت آن نازنينم
که کار خير بی روی و ريا کرد

۳. بشارت بر به کوی می‌فروشان
که حافظ توبه از زهد ريا کرد

۴. حافظ مکن ملامت رندان که در ازل
ما را خدا ز زهد ريا بی‌نياز کرد

۵. ز خانقاه به ميخانه می‌رود حافظ
مگر ز مستی زهد ريا به هوش آمد

۶. می خور که صد گناه ز اغيار در حجاب
بهتر ز طاعتی که به روی و ريا کنند

۷. در ميخانه ببستند خدايا مپسند
که در خانهٔ تزوير و ريا بگشايند

۸. گر چه بر واعظ شهر اين سخن آسان نشود
تا ريا ورزد و سالوس مسلمان نشود

۹. اگر به بادهٔ مشکين دلم کشد شايد
که بوی خير ز زهد ريا نمی‌آيد

۱۰. خوش می‌کنم به بادهٔ مشکين مشام جان
کز دلق‌پوش صومعه بوی ريا شنيد

۱۱. من و هم‌صحبتی اهل ريا، دورم باد
از گرانان جهان رطل گران ما را بس

۱۲. به دور لاله قدح گير و بی‌ريا می‌باش
به بوی گل نفسی همدم صبا می‌باش

۱۳. جام می گيرم و از اهل ريا دور شوم
يعنی از اهل جهان پاک‌دلی بگزينم

۱۴. نذر و فتوح صومعه در وجه می‌نهيم
دلق ريا به آب خرابات برکشيم

۱۵. گر چه با دلق ملمع می گلگون عيب است
مکنم عيب کزو رنگ ريا می‌شويم

۱۶. آتش زهد و ريا خرمن دين خواهد سوخت
حافظ اين خرقهٔ پشمينه بينداز و برو

۱۷. گفتی از حافظ ما بوی ريا می‌آيد
آفرين بر نفست باد که خوش بردی بوی

@farhadshafti

فرهاد شفتی

15 Dec, 10:40


دغدغهٔ اصلی کجاست؟

«یک سری جوان ما داریم که اگر برای کشور مشکل ایجاد شود این جوان‌ها باید بروند جلوی تیر، ... . این فرد اگر احساس کند این حکومت دیگر خیلی اسلامی نیست برای چه باید برود جلوی تیر؟ ... این بحث حجاب یک بعد سیاست خارجی پیدا می‌کند.»

🍃 به نظرم اگر نگرانی بالا واقعا جدی است، دغدغهٔ اصلی باید این باشد که چه شده است که این «یک سری جوان» از چندین شاخصهٔ مهم یک حکومت اسلامی غافل‌اند و  بر این تصوراند که حجاب داشتن زنان شاخص غیرقابل گذشت یک حکومت اسلامی است، به خصوص در جامعه‌ای که به امام علی و نهج‌البلاغه افتخار می‌کند (مثلا نگاه کنید به فرمان منسوب به امام علی خطاب به مالک اشتر، نامهٔ ۵۳ نهج‌البلاغه).

🍂 این همان نگاه جلوه‌مدار به دین است که، در اینجا  نوشتم، از دین ریایی نیز مخرب‌تر است.

@farhadshafti

فرهاد شفتی

14 Dec, 01:33


در اهمیت قدردانی و تنوع ارزش‌ها

🍃 دکتر عباس شفتی، روان‌شناس و عضو هیأت علمی بازنشستۀ دانشکدۀ علوم تربیتی و روان‌شناسی دانشگاه اصفهان، عموی گرامی من که از جهات متعددی وام‌دار او هستم، در آیین نکوداشتی که اخیراً توسط جمعی از اساتید، همکاران و دانشجویان ایشان برگزار شد سخن گفت.

با اجازۀ او بخشی از این گفتار را پس از ویرایش در اینجا هم‌رسان می‌کنم. سخن از اهمیت قدردانی، و در پی آن اهمیت تنوع ارزش‌ها در برآمدن یک جامعۀ سالم و پایدار است، همراه با مقدمه‌ای دربارۀ دانستن قدر خود.

تا که قبول افتد و چه در نظر آید

@farhadshafti

فرهاد شفتی

05 Dec, 16:26


👆 فایل پی دی اف نوشتار بالا. این نوشته تکمیل، به‌روزرسانی و ویرایش یادداشتی است که پس از قسمت اول مناظرۀ عبدالکریم سروش و ابوالقاسم علیدوست در باب قبض و بسط فقه در دین‌آنلاین منتشر شد.

فرهاد شفتی

05 Dec, 16:24


☺️ مدارا با سنگ‌ریزه در بحث فقه و عقل
👤 #فرهاد_شفتی

هم‌نسل‌های من احتمالا نوشتار کوتاه اما شیرین و آموزندۀ سنگ‌ریزه و کفش را در (اگر اشتباه نکنم) کتاب فارسی دوم راهنمایی قدیم به یاد دارند. نویسنده از تمثیل سنگ‌ریزه در کفش استفاده می‌کند تا نکته‌ای را دربارۀ روبرو شدن با دشواری‌های زندگی گوش‌زد کند. او با اشاره به عادتِ این‌طرف و آن‌طرف دادن سنگ‌ریزه و محبوس کردن آن بین انگشتان و تحمل گزش‌های سنگ‌ریزه نتیجه می‌گیرد که اگر از همان اول سنگ‌ریزه را از کفش در آورده بودیم زحمتمان کمتر بود.

از مناظرۀ عبدالکریم سروش و ابوالقاسم علیدوست در برنامۀ آزاد بهره بردم، در عین حال این مناظره من را به یاد نوشتار سنگ‌ریزه در کفش ‌انداخت. سوء‌تفاهم نشود، نه منظورم این است که دانش فقه مانند سنگ‌ریزه‌ای در کفش است، و نه منظورم این است که مناظره مانند بازی با سنگ‌ریزه‌ای در کفش بی‌حاصل و بیهوده بود. به نظرم مباحث بسیار مهمی در مناظره مطرح شد و حتی برای شنونده یا بیننده‌ای که با این مباحث آشناست این مناظره می‌تواند بسیار پُربار باشد.

پس چرا این مناظره من را به یاد نوشتۀ سنگ‌ریزه در کفش انداخت؟ چون آن‌گونه که می‌بینم به عمد یا به مصلحت یا به فراخور روالِ اینگونه مناظرات پرسش‌هایی به مراتب مبنایی‌تر که می‌تواند، در موافقت یا مخالفت، طرفین را زودتر به مقصد برساند داخل بحث نشد یا گذرا وارد شد. نوشتار سنگ‌ریزه در کفش در ذهن من تمثیلی شد از اکتفا به اشاره کردن به برخی مبانی و مباحث‌ پیشینی به جای تامل در آنها، و در مقابل تکیه بر کارکردها و مباحث پسینی در این مناظره...

🔗 برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید

🙂 @Sedanet
🔵 @farhadshafti

فرهاد شفتی

01 Dec, 16:46


قانون و جامعه، ریاضیات و پیچ

🍃 درباب حجاب، و اجبار و قانونی کردن آن و ارتباط حجاب با عفاف سخن گفتن تکرار مکررّات است. لایحۀ «حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ عفاف و حجاب» معروف به لایحه حجاب را خواندم و برای من که در کنار علاقۀ اصلی (در حوزۀ معنویت و دین و الهیات) به تدریسِ مباحثی مانند اندازه‌گیری عمل‌کرد نیز مشغولم آخرین مادۀ این لایحه به خصوص جلب نظر کرد:

«ماده ۷۴ – مدت زمان اجرای آزمایشی این قانون، سه سال از تاریخ لازم الاجراء شدن آن است.»

اجرای آزمایشی قاعدتا به این معنی است که شاخص‌هایی برای ارزیابی نتیجۀ عملی کردن این قانون تعریف شده است و در طی سه سال این شاخص‌ها اندازه‌گیری می‌شوند و در کنار دیگر عوامل تصمیم‌گیری برای ارزیابی میزان موفقیت یا میزان آسیب ناشی از این قانون در نظر گرفته می‌شوند.

🍃 هنوز هم امیدوارم که عقلای قوم که دستی در کار دارند مصداقِ «بر سرِ شاخ بُن بریدن» را در این قانون ببینند و به جای کاری که غصه برخواهد آورد دست به کاری زنند که غصه سرآید. به هر حال چه برای پیش‌بینی پی‌آمدِ چنین قانونی و چه برای ارزیابی میزان موفقیت یا آسیب ناشی از آن پس از اندی، به نظرم توجه به شاخص‌هایی از این دست ضروری است:

▫️اجرای این قانون تا چه اندازه بر حفظ حجاب در معابر عمومی تاثیر می‌گذارد؟
▫️... تا چه اندازه بر باور به حجاب تاثیر می‌گذارد؟
▫️... تا چه اندازه بر ترمیم شکافِ هنجاری بین مردم تاثیر می‌گذارد؟
▫️... تا چه اندازه بر کاهش یا افزایش روند دین‌گریزی تاثیر می‌گذارد؟
▫️... تا چه اندازه بر تشویق تظاهر و هراس از صداقت در متن جامعه تاثیر می‌گذارد؟
▫️... تا چه اندازه بر آرامش یا تشویش روانی جامعه تاثیر می‌گذارد؟
▫️... تا چه اندازه بر افزایش یا کاهش شکاف بین بخش قابل توجهی از جامعه و حکومت تاثیر می‌گذارد؟
و شاید از همه مهمتر:
▫️... تا چه اندازه عملی (بوده) است و آسیب‌ها و پی‌آمدهای اجتماعی اصرار بر عملی کردن آن چه (بوده) است؟

🍂 قانون‌ فرمول ریاضی نیست که همیشه منجر به یک نوع خروجی شود. قانون و اجرای قانون مانند توپِ چوگانی است که بر سطحی ناهموار پرتاب می‌شود، پیش‌بینی این که به کجاها برخورد کند و از کجا سر درآورد ساده نیست. جامعه نیز پیرو قوانین مکانیک نیست و تاثیر گذاشتن بر آن به آسانی باز و بسته کردن یک پیچ نیست. امیدوارم شاخص‌هایی مانند آنچه آمد (از جمله بسیاری دیگر که جامعه‌شناسان بهتر می‌دانند) کمک کنند که از نگاه ریاضی‌‌مدار به قانون، و نگاه مکانیک‌زده به جامعه پرهیز شود.

🔍 بر سرِ شاخِ دین، بُن بریدن

@farhadshafti

فرهاد شفتی

26 Nov, 01:43


دو خاطره، بدون شرح

▫️خاطرهٔ اول، سال‌ها پیش، محل کار:
همراه کارکنان دیگر در صف ناهار ایستاده بودیم. نزدیک اذان بود. نمی‌دانم چرا آن‌روز مسئول نمازخانه تصمیم گرفته بود صدای تلاوت قرآن را تا بیست منزل آن‌سو‌تر به اصطلاح امروز هم‌رسان کند. صدا آنقدر بلند بود که همان بسم‌الله اول را که تلاوت کرد من و دیگران در صف تقریبا از جا پریدیم. عبدالباسط بود و سورهٔ تکویر، و می‌دانستم که اگر با همین بلندی صدا ادامه دهد به «اذا الوحوش حشرت» نرسیده پردهٔ گوش ما پاره خواهد شد. با تشویق دوستان که به ملاحظاتی ترجیح می‌دادند من را جلو بیندازند به نمازخانه رفتم. از مسئول نمازخانه با احترام خواهش کردم که کمی صدا را کم کند تا آزاردهنده نباشد.
نگاه ملامت‌آمیزی به من کرد، نیم‌نگاهی هم به شلوار جینم کرد، و با صدایی خشم‌آلود پاسخ داد: «صدای قرآن برای شما آزاردهنده است؟!»، و من که تقریبا هر روز مشتری همین نمازخانه بودم لبخندی زدم و هیچ نگفتم.

▫️خاطرهٔ دوم، چند سال پیش، تالار عروسی:
با جمعی از بزرگان و سال‌خوردگان فامیل دور میزی نشسته بودیم. از خوشبختی عروس و داماد شاد بودیم و از هر دری سخن می‌گفتیم. ناگهان صدای موسیقی نشاط‌آوری بلند شد که ابتدا به دل می‌نشست اما به تدریج صدا بلند و بلندتر شد. دیدم که چند نفر از همنشینانمان که مویی سفید کرده بودند گوش‌هایشان را گرفته‌اند تا از این صدای بلند به سردرد مبتلا نشوند. از مسئول تالار با احترام خواهش کردم که کمی صدا را کم کند تا آزاردهنده نباشد.
نگاه ملامت‌آمیزی به من کرد، نیم‌نگاهی هم به انگشتر عقیقم کرد، و با صدایی خشم‌آلود پاسخ داد: «مردم موسیقی را دوست دارند، شما در اقلیتید؟!»، و من که بشدت دوست‌دارِ موسیقی‌ام و شیفتهٔ نوازندگی لبخندی زدم و هیچ نگفتم.

@farhadshafti

فرهاد شفتی

21 Nov, 08:14


فایل پی‌دی‌اف نوشتار بالا 👆

فرهاد شفتی

21 Nov, 07:33


🔻برخی آفت‌های نقد و نقدشنوی
فرهاد شفتی

✔️اگر نیت کشف حقیقت باشد، نقدکننده و نقدشونده باید سپاسگزار یکدیگر باشند. اگر پختگی و فرزانگی در میان باشد، تک‌دغدغۀ «آیا قانعش کردم» جای خود را به دودغدغۀ «آیا سخنم را به روشنی فهمیدند» و «آیا سخن ایشان را به روشنی فهمیدم» خواهد داد. افسوس که گاه نقدها و پاسخ نقدها بیشتر برای مطالعۀ موردی بی‌اخلاقی، بی‌ادبی و مغالطه به کار می‌آیند تا برای کشف حقیقت.
در این نوشتۀ مختصر به برخی آفت‌های رایج در نقد کردن (یازده مورد ) و پاسخ به نقد (هشت مورد) اشاره کرده‌ام. به دنبال  روال مشترکی برای توضیح تمامی این موارد نبوده‌ام. به مناسبت بعضی را کمی بیشتر توضیح داده‌ام، برای بعضی از آنها مثال‌هایی آورده‌ام، و برای تعدادی تنها به یک جمله اکتفا کرده‌ام.
اگرچه آنچه می‌آید به نقد در هر موضوعی مربوط است، بیشتر مثال‌ها در حوزۀ موضوعات دینی و قرآنی است.
📎  پیوند به متن کامل این یادداشت در سایت دین‌آنلاین
https://www.dinonline.com/44069/

🆔 @dinonline

فرهاد شفتی

11 Nov, 14:12


🎥 شریعت و عقلانیت ۲: فقه و عقل

🔶 مناظره عبدالکریم سروش و ابوالقاسم علیدوست - قسمت دوم

🔻عبدالکریم سروش: وقتی از اعتبار «عقل خالص» در فقه می‌گویند، یعنی عقلی بدون شهوت و غضب را می‌خواهند که وجود خارجی ندارد. این چنین شیری خدا هم نافرید. باید همین عقلی را پذیرفت که عرف را بنا کرده است و اگر فقها چنین کاری کنند، فقه بر باد می‌رود. به‌همین دلیل است که عرف، روابط آزاد بین دختر و پسر، بی‌حجابی و... را پذیرفته، اما فقه نمی‌تواند آن را قبول کند.

🔻ابوالقاسم علیدوست: موارد متعددی در فقه وجود دارد که دلیل فقها عقل خالص است. فقها برای حرام بودن دروغ و رشوه یا اثبات لازم بودن عمل به عقد و قرارداد به عقل استناد کرده‌اند. همچنین برای مهار قدرت به‌واسطه تفکیک قوا، از عقل استفاده شده است. باید بین امور تعبدی که عقل توانایی تشخیص علت آنها را ندارد، با موارد زیادی که عقل در فقه توانایی تشخیص دارد، تفکیک کنیم.

🎞 فیلم این گفتگو در یوتوب آزاد:
https://youtu.be/jY9T2LlYHYQ

🎞 فیلم این گفتگو در پلتفرم آزاد:
https://azad.im/table/140

حمایت «ارزی» و «ریالی» از آزاد

🆔@AzadSocial

فرهاد شفتی

10 Nov, 09:32


👆 در نوشتار بالا ملاحظهٔ دیگری نیز آورده بودم که چون تصور کردم شاید مته به خشخاش گذاشتن است پیش از انتشار حذف کردم. تذکر دوست ناصحی قانعم‌ کرد که نباید حذفش می‌کردم. آن ملاحظه را اینجا می‌آورم:

🍃 به نظرم بسیار کمک کننده بود اگر پیش از آغار بحث تعریفی از فقه و تفاوت آن با شریعت و نیز نسبت آن دو مطرح می‌شد تا جای ابهام و خدشه‌ای در موضوع بحث برای طرفین و شنوندگان نماند و این اطمینان حاصل آید که در کلام طرفینِ دعوی «فقه» معنی یکسانی دارد و هر دو دربارۀ یک موضوع بحث می‌کنند، و مهمتر از آن، هیچ‌یک در حین بحث از این تعریف عدول نمی‌کنند.

فرهاد شفتی

10 Nov, 08:20


🔻گستره فقه یا گستره بحث از فقه؟ تأملی کوتاه بر مناظره عبدالکریم سروش و ابوالقاسم علیدوست
فرهاد شفتی

✔️ قسمت اول مناظره عبدالکریم سروش و ابوالقاسم علیدوست را شنیدم و از سعه صدری که از هر دو طرف دیدم لذت بردم. دکتر سروش بر این است که فقه ظرفیت بسط (گسترش) ندارد، بلکه باید قبض (کاسته) شود، جناب علیدوست اما در فقه قابلیت بسط می‌بیند و بسط فقه را لازم و مفید می‌داند. نمی‌دانم این بحث دنبال خواهد شد یا خیر و به کجا خواهد رسید. علی‌الحساب چند ملاحظه و پرسش مبنایی در این موضوع را به امید مورد توجه قرار گرفتن آنها در مناظرات بعدیِ این دو اندیشمند گرامی یا دیگر صاحبنظران علاقه‌مند به این مناظره مطرح می‌کنم...
📎 پیوند به متن کامل این یادداشت در سایت دین‌آنلاین
https://www.dinonline.com/44019/

🆔 @dinonline

فرهاد شفتی

22 Oct, 23:56


پرسشی و پاسخی: برای کمک به این فاجعۀ انسانی چه می‌توان کرد؟

- پرسش: به نظر شما موثرترین راه برای کمک به مردم مظلوم در غزه و لبنان چیست؟ من بجز ابراز همدردی و همدلی جواب قانع کننده ای برای این سوال در جایگاهی که هستم پیدا نکردم.
___

🍃 ابراز همدردی و همدلی نیز ارزشمند است و بی تاثیر نیست، اما در کنار این و دیگر کمک‌های بدیهی مانند دعا و در صورت امکان کمک مالی، به نظرم آگاهی دادن از طریق اطلاع رسانی بسیار کارآ و مهم است. آگاهی یافتن انسان‌ها را نباید دست کم گرفت. ناآگاهی تودۀ مردم به ادامه یافتن ظلم کمک می‌کند و آگاهی تودۀ مردم ادامۀ ظلم را دشوار می‌سازد. سیاست‌گذاران دیر یا زود، کم‌کم یا یکباره، ناگریز‌ در برابر آگاهی و اعتراض تودۀ مردم مجبور می‌شوند مواضع خود را تغییر دهند. این تنها عقیدۀ شخصی من نیست، تقریبا تمام گروه‌های فعال در حقوق بشر، از جمله آنها که امروز برای قربانیان این فاجعه فعالیت می‌کنند، آگاهی دادن را از گام‌های اولیه و ضروری برای تغییر سیاست‌های غلط و غیراخلاقی می‌دانند. همچنین در مورد تاثیر آگاهی و نظر عمومی بر سیاست‌گذاران کارهای پژوهشی انجام شده است و عموما نتیجه این بوده که این تاثیر، اگرچه در شرایط متفاوت متغیر است، اما قابل چشم‌پوشی نیست. مثلا به چکیدۀ (ابسترکت) این مقاله از پُل برستین، استاد علوم سیاسی دانشگاه واشنگتن، نگاه کنید که پیشینۀ پژوهشی همین موضوع را بررسی کرده است. او در صفحۀ ۳۱ در این مقاله به نقل از پژوهش‌های پیشین، آگاهی یافتن عموم را عامل مهمی در تاثیر افکار عمومی بر سیاست‌ خارجی معرفی می‌کند.

🍃 این آگاهی دادن می‌تواند برای هموطنان باشد، به خصوص آنها که به علت نارضایتی از شرایط منکر این ظلم‌اند یا نسبت به آن بی‌تفاوت‌اند، و نیز به مدد رسانه‌های اجتماعی برای مردمان دیگر. شکل‌های آن نیز متفاوت و متنوع است، مثلا: نوشته‌ای کوتاه، سخنی کوتاه، تصویری، نقل قولی، اشاره‌ای تاریخی، کاری هنری، تاییدی بر اطلاع رسانی دیگران، پاسخ به پرسشی یا نظری بدون درگیر شدن در بحث و جدل، ... . همچنین بسیار با اهمیت است که این آگاهی دادن به دور از تعصّب و شعار و اغراق و عوام‌فریبی، و در حدّ امکان بر مبنای اطلاعاتِ راستی‌آزمایی شده باشد.

🍃 حتی اگر بر این باشیم که آگاهی دادن «فایده‌ای» ندارد (که دارد!)، باز هم به نظرم «وظیفۀ» انسانی ما آگاه کردن دیگران از این فاجعه است و این همسو با آن «فضیلتی» است که شایستۀ ساحت انسانی است. همین پرسشی که شما مطرح کردید اکنون سببی شده است برای آگاهی دادن.

🍂 پیوست: ویدیویی از جنس آگاهی دادن، از یکی از قربانیان این فاجعۀ انسانی. ترجمۀ فارسی:
ما حیوان نیستیم
ما ارقام نیستیم
ما بنی آدمیم، انسانیم، دوستدار صلحیم
ما زندگی را دوست داریم، آموزش فرزندانمان را دوست داریم
ما استاد و مهندس پرورانده‌ایم
ما فیزیکدان ذرّات و دیگر (متخصصین) حوائج (زندگی را) پرورانده‌ایم
تاریخ ما حذف شده است، گذشتۀ ما حذف شده است، حال (اکنون) ما حذف شده است
آیندۀ ما حذف شده است
زندگی ما حذف شده است
به ما رحم کنید ... من مجروح شدم و پایم (از جراحت) بسته است
پسرم مانند من
جوانان(مان) می‌میرند و کرم و سگ (پیکرِ) آنها را می‌خورند، چرا؟
آیا این انسانیت است؟
هیچ دینی چنین سخنی نمی‌گوید (چنین رفتاری را تایید نمی‌کند)

@farhadshafti

فرهاد شفتی

18 Oct, 15:59


کجاست کودکیم؟

امروز نیز تصاویر دردناک کودکان زجرکشیده در غزه و لبنان زمین‌گیرم کرد. هرچه کردم مطلبی بنویسم دیدم نمی‌شود، "قلم" را رها کردم و تنبور را در دست گرفتم تا شاید آنچه در زبان نمی‌گنجد به نوا تن دهد.

@farhadshafti

فرهاد شفتی

12 Oct, 18:01


عشقت رسد به فریاد ...

🍃 بیست مهرماه را روز حافظ نامیده‌اند. برای من تازیانه‌های رندانۀ حافظ بر آن متشرّعانی که پُر از دانش دین‌اند اما تهی از معنا و مبنای اخلاقی دین از جذّابیت‌های اشعار حافظ است:

▫️خدا را محتسب ما را به فریاد دف و نی بخش
    که ساز شرع ازین افسانه بی‌قانون نخواهد شد

یا وقتی در قالب استغاثه به خداوند این نقد کوبنده را بر ابیاتش جاری می‌کند که:

▫️درِمیخانه ببستند خدایا مپسند
     که در خانۀ تزویر و ریا بگشایند

و نیز اندرزی که به حاکمان زمانش می‌دهد:

▫️شاه را به بود از طاعت صد ساله و زهد
     قدر یک‌ساعته عمری که درو داد کند

🍃 در ایام جوانی این بیت حافظ را زیاد می‌شنیدم:

▫️‌عشقت رسد به فریاد گر خود بسان حافظ
     قرآن ز بر بخوانی در چهارده روایت

تفسیری از این بیت که در آن ایام و به گمانم اکنون نیز رواج دارد این است که اگر مانند حافظ قرآن را در چهارده روایتی که قرائت می‌کنند حفظ باشی آنگاه عشق به فریادت می‌رسد. در بعضی تفسیرها نیز آمده بود که چهارده روایت در اینجا اشاره به چهارده معصوم است و از این طریق تفاسیر عرفانی لطیفی از این بیت برآورده می‌شد.

تفسیر دیگر این بیت اما به نظر می‌رسد بیشتر مورد تایید اهل فنّ باشد، و آن این که حتی اگر مانند حافظ قرآن را در چهارده روایتی که قرائت می‌کنند حفظ باشی، آنچه به فریادت خواهد رسید عشق است و نه این حفظ قرآن تو.

گفته‌اند که آنچه تعیین‌کننده است ترکیبی است که پیش از  «بسان حافظ»  می‌آید. در نسخه‌های متفاوت، «گر خود» (نسخۀ سودی)،  «ار خود» (نسخۀ قزوینی) و «ور خود» (نسخۀ خانلری و جلالی نائینی) آمده‌اند. استاد بهاءالدین خرمشاهی اما بر این است که معنی این بیت روشن است و دربند تفاوت نُسخ نیست. او در حافظ‌نامه می‌نویسد:

«بعضی‌ها در تفاوت معنای این سه شکل مبالغه کرده‌اند و تصور کرده‌اند فقط با ور خود می‌توان معنای درست این بیت را پیدا کرد. حال آنکه – چنانکه خواهیم دید – سودی با ضبط گر خود درست‌ترین و سرراست‌ترین معنا را به دست داده است. باید گفت که این سه شکل تفاوت محسوسی با هم ندارند و معنای هر سه برابر است با حتی اگر و اگر هم.»
(بهاءالدین خرمشاهی، حافظ‌نامه، ۱۳۸۰، انتشارات علمی و فرهنگی، ج ۱، ص.ص. ۴۴۹, ۴۵۰) 

خرمشاهی سپس ضمن متین دانستن تفسیر نخست (که به فریاد رسیدن عشق را مشروط یا حاصل حفظ قرآن می‌داند) آن را با توجه به استفادۀ حافظ از ترکیب‌های مشابه در اشعارش نقد و ردّ می‌کند و حکمت مورد نظر این بیت را اینگونه خلاصه می‌کند:

«سرانجام آنچه رهایی می‌بخشدت و به فریادت می‌رسد همانا عشق است، نه زهد و علم.»
(همان: ص. ۴۵۰).

در شرح سودی به ترجمۀ عصمت ستارزاده (که خرمشاهی نیز قسمتی از آن را نقل می‌کند) این بیت اینگونه شرح داده شده است:

«اگر تو هم مثل حافظ قرآن شریف را در چهارده روایت از حفظ بخوانی بازهم برای وصول کافی نیست بلکه عشق بفریادت می‌رسد: وصول الی الله با عشق‌است، نه با از بر خواندن قرآن سبعه با چهارده روایت و الا بقیاس این لازم میامد تمام کسانیکه قرآن شریف را خوانده‌اند اولیاءالله باشند. ... مقصود این است که اگر تمام مصحف شریف را روی اسلوب چهارده روایت بخوانی باز سبب وصول الی‌الله عشق و محبت میباشد و تنها رعایت قرائت قرآن کافی نیست.»
(شرح سودی بر حافظ، ترجمه دکتر عصمت ستارزاده، ۱۳۶۶، انتشارات زرین – انتشارات نگاه، ج ۱، ص‌.ص. ۵۸۱, ۵۸۲)

🍃 به عبارتی دیگر، با توسعهٔ همین معنا، و به زبان مناسب امروز، می‌توان حافظ قرآن بود اما از آنچه قرآن به آن می‌خواند – رنگ خدا شدن - نه تنها تهی بلکه بَری بود. باید شعلۀ عشقی دلت را روشن کند تا از پریشانی خلاص شوی، باید مستی عشقی وجودت را به وجد آورد تا دوست‌دارِ هستی و آنچه در آن است شوی، باید سوزش عشقی جانت را بگدازد تا دغدغۀ بخشش و یاری داشته باشی، باید گرمای عشقی روانت را آسوده کند تا آرامش و شادی درون داشته باشی، و اینگونه است که عشقت، و نه محفوظات و دانشت به فریادت خواهد رسید.

🍂 اگر بنا بر این است که قرآن فریادرسمان باشد پس می‌گویم خوشا آنان که قرآن را عاشقانه درک کرده‌اند. آنان به‌راستی می‌گویند که:
«هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم»

مطلب مرتبط:
🔍 فهم قرآن، درک قرآن

#عشق
@farhadshafti

فرهاد شفتی

11 Oct, 00:20


⭕️ در میانهٔ بزرگ‌ترین نسل‌کشی زمانهمان چه کردیم؟
@jalaeipour

فرهاد شفتی

11 Oct, 00:17


پرسشی و پاسخی: مسئولیت خدا در رنج آدمی

🍂 پرسش: با توجه به ناگواری‌های فراوانی که اکنون در کل دنیا شاهدش هستیم و اینهمه رنج روانی رو داریم متحمل میشیم و این موضوع در کل تاریخ مسبوق به سابقه بوده واقعا به این نتیجه دارم میرسم که آنچه برنده است ، قدرت هست و توان برتر و حقیقتا ظلم پایدار هست و خداوند هیچ وقت دخالتی در امر بشریت نکرده و گاها توجیهاتی که برای ما آورده‌اند از باب معاد و نظام جبران اخروی و .... بجهت تشفی دل بیقرار و رنجور آدم های مظلوم هست. بعنوان مثال الان گفته بشود که سران ظالم دنیا ،اون دنیا به سزای اعمالشون و به وزن گناهی که کردند خواهند رسید، خب چه سود؟
این جهان و آفرینش انسان آمیخته با درد و رنج چیه؟ مسئولیت خداوند در برابر بندگان و مخلوقات انسانیش چیه؟

___

پرسش شما از منظر الهیات و فلسفهٔ دین است، پاسخ من نیز به تناسب از آن منظر و تنها از همان منظر است:

🍃 دغدغۀ شما همان است که در میان فلاسفهٔ دین قرن‌ها محل بحث بوده و به مسئلۀ شرّ معروف است. «اگر خدایی هست که سرمنشأ نیکی است پس وجود شرّ در دنیا چگونه توجیه می شود؟» در گفتاری با عنوان «گشایش‌های الهیاتی مفهوم خدای نامشخص» به مسئلهٔ شرّ اشاره کردم و برای آن نه پاسخ که راهی برای یافتن پاسخ پیشنهاد کردم.

🍃 به نظر می‌آید که خدا در تصور شما وجودی است که مسئولیت خوشبختی و امنیت انسان‌ها را بر عهده دارد. اگر چنین است به نظرم خوب است که دربارۀ این تصویر تجدیدنظر کنید. من دین و مسلکی معنوی نمی‌شناسم که خداوند را به طور مستقیم مسئول خوشبختی و امنیت انسان‌ها بداند. بلکه تقریبا در تمامی ادیان «رنج» به عنوان جزو لاینفک هستی و  دی-ان-ایِ زندگی انسانی آمده است. در قرآن آمده است «لقد خلقنا الانسان فی کبد»، آیین زرتشت اهریمن را مایۀ رنج انسان می‌داند، و بودا می گوید رنج واقعیت زندگی است. در عین حال تقریبا تمام مکتب‌های معنوی ارتباطی بین رنج و تعالی آدمی می‌بینند. در ادیان ابراهیمی رنج چالشی است که انسان را به بهتر شدن می‌خواند، در آیین زرتشت انسان با ماندن در مسیر نیک به شکست اهریمن کمک می‌کند و از رنج آدمی می‌کاهد، و در آیین بودا رنج ناشی از ضعف انسان است و انسان تنها با غلبه بر این ضعف از رنج رهایی می‌یابد.

🍃 معاد با هر تصویری که از آن داشته باشیم حکایت حقیقتی است فراتر از بهشت و دوزخ و تناسخ و تولد دوباره. آن حقیقت این است که رفتار و کردار آدمی بر نفس او تاثیر می‌گذارد. در تصویر ادیان ابراهیمی و زرتشتی (با کمی تفاوت) این می‌شود دوزخ و بهشت، در تصویر آیین بودا یا هندو (با کمی تفاوت) می‌شود کارما و تولد دوباره یا تناسخ. این برای (به قول شما) خوش کردن دل دیگران یا سود بردن ایشان نیست، بلکه قانون هستی است که در جریان است:

اين جهان كوه است و فعل ما ندا
سوي ما آيد نداها را صدا
فعل تو كان زايد از جان و تنت
همچو فرزندي بگيرد دامنت

🍃 اما همین که هر انسانی از شرّ متنفر است (ولو اینکه در تشخیص شرّ اشتباه کند و حتی خود، شرّ باشد و نداند) نشان از خیر بودن مبدأ هستی می کند، همان که به آن خدا میگوییم. همین خیر بودن مبدأ هستی است که شما را از دیدن ظلم برآشفته می‌کند و این همان مسئولیتی است که خداوند بر عهده دارد. در واقع «او» خدا نبود اگر که منبع خیر نبود.

🍃 چندان با سخن شما که ظلم پایدار است موافق نیستم. می‌دانم که در این زمانه‌ ظلم و شرّ بسیار می‌بینیم. هر جان بی‌گناهی که گرفته شود مصیبتی است بزرگ اما آیا تصور می‌کنید ظلم و شرّی که امروز می‌بینیم در تاریخ نظیر نداشته است؟ آیا امروز مسبّبین آن مصیبت‌های انباشته در تاریخ بشر در برابر وجدان انسان‌ها محکوم نیستند؟ هم‌اکنون بسیاری از تحلیل‌گران سیاسی (مثلا این را بشنوید) می گویند که با وجود غلبهٔ ظاهری اسراییل در جنگ غزه و لبنان، همین کشتار وسیعی که کرده است دامن او و آنها که حمایتش می‌کنند را دیر یا زود خواهد گرفت. به نظرم ظلم پایدار نیست اما همیشه هست چون انسان هست، در مقابل خیر و نیکی ممکن است همیشه در میان نباشد اما پایدار است چون خدا هست.

🍃 ممکن است شما چنین تصویری از خداوند و هستی را نپسندید اما صحبت از پسند من و شما نیست، صحبت از این است که کدام تصویر با آنچه از مسلک‌های معنوی قابل اعتنا برمی‌آید سازگارتر است. ما البته حقّ داریم از مسئولیت خداوند بپرسیم و جویای نقش او باشیم، اما به نظرم در شرایطی این چنین پرسش از مسئولیت و نقش انسان‌ها از جمله خودمان کارآتر است و برای آرام کردن دل نیز موثرتر. پرسش اصلی این است: «تو یکی نه‌ای هزاری تو چراغ خود برافروز»، من و شما چگونه چراغ خود برافروزیم  تا از رنج انسانی بکاهیم؟

مطالب مرتبط:
🔍 بحثی دربارۀ رنج از منظر اسلام و آیین بودا: پادکست نرسیده به درخت، ۱-۳، ۱-۴
🔍 نگاهی فرادینی به آیۀ «مالک یوم‌ الدین»: سوی نقش نامنقش - قسمت دوم (از دقیقۀ ۴۵)

#رنج

@farhadshafti

👇👇👇

فرهاد شفتی

26 Sep, 23:04


خوانش چارچوب‌گریز از متن مقدس

🍃 یکی از پرخطرترین و زیان‌بارترین استفاده‌ها از متن مقدس، گستردن گزاره‌های متن به تمام زمان‌ها و مکان‌ها بدون تأمل در چارچوب زمانی و مکانی متن است. چنین خوانش‌های شتاب‌زده و سَرسَری از متن مقدس امید‌های واهی می‌آورد که به ناامیدی می‌رسند، ایمان را بر باد می‌دهد، متن را در ذهن خواننده‌ی کنجکاو کم ارزش می‌کند، منجر به ندیدن واقعیت‌ها و تفسیر غیرواقع‌گرا از حوادثِ ایّام می‌شود، و از همه دهشتناک‌تر توجیهی می‌شود برای رفتارهای غیرعقلانی و غیراخلاقی که گاه به ظلم آشکار می‌انجامند.

🍃 در این‌گونه خوانشِ چارچوب‌گریز از متن مقدس، دوستی‌ها و دشمنی‌ها، مژده‌ها و سرزنش‌ها، و شرط‌ها و قرارهای آمده در متن، بدون تأمل درباره‌ی مخاطبان مستقیم آنها، به تمامی گسترشِ ابدی و جهان شمول پیدا می‌کنند. پیچیدگی دیگری که حاصل این خوانش‌های چارچوب گریز است موم بودن این خوانش‌ها است. موم به این معنی که اینگونه خوانش‌ها به فراخور شرایط زمان و مکان شکل می‌گیرند. بدینسان عناوینی مانند مومنان و کافران، و پدیده‌هایی مانند نصرت یا انتقام الهی به اقتضای شرایط به هر دسته و هر پدیده‌ایی نسبت داده می‌شوند، و وعده‌ها و شرط و قرارها در هر برهه‌ای از زمان به گونه‌ای بر پیش‌آمدهای روز تطبیق داده می‌شوند.

🍃 در این نوشته از عبارت "متن مقدس" استفاده کردم چون چنین خوانش‌های مصیبت‌باری را ممکن است در پیروان تمامی متن‌های مقدس دید. جنایت آشکاری که امروز در غزّه شاهد آن هستیم و برابر ندانستن جان انسان‌ها توسط آنها که سرمستِ این جنایت‌اند در ذهن برخی از ایشان با خوانشی چارچوب‌گریز از متن تورات توجیه می‌شود. البته که در میان مسلمانان نیز خوانش چارچوب‌گریز از متن قرآن کم سابقه نیست و گاه نمونه‌های آن در توضیح و تحلیل همین حوادث اخیر دیده می‌شود.

🍂 چند ماه پیش در سه فرسته‌ی پیاپی این مطلب را به گونه‌ی دیگری توضیح دادم و به عنوان نمونه به ده آیه‌ی قرآن و خوانشِ متداولِ چارچوب‌گریز از آنها اشاره کردم: "مخاطبان قرآن"

#مخاطبان_قرآن
@farhadshafti

فرهاد شفتی

26 Sep, 23:04


بازفرست، به مناسبت آنچه در این ایام می‌گذرد 👇

فرهاد شفتی

22 Sep, 09:58


سودای اربعینی اربعین*

خود بنا داشتم نوشتاری تفصیلی در مثبَتات بالفعل و بالقوه آیین اربعین بنگارم و درخواست و مطالبه شماری از دوستان و عزیزان، مزید بر علت شد که عجالتاً بحثی که پیوست است، تقدیم شود؛ هرچند سخن ابعاد دقیق‌تری در چشم‌انداز عرفانی و روایی و ... دارد.
👇🏻👇🏻👇🏻

فرهاد شفتی

21 Sep, 13:07


✔️به مناسبت میلاد پیامبر اکرم(ص)

👤 فرهاد شفتی

🛑«کدام محمد پیامبر ماست؟»
جمعه ۳۰ شهریور
ساعت: ۲۱

⭕️میزبان: نورا نوری‌صفت
   
🆔 @dinonline

🍃 در این گفتار نخست از دو «محمد» یاد می‌کنم:
- محمدِ فرابشر
- محمدِ قدرت‌طلب

سپس با مرور ۱۹ آیه از قرآن (از میان بسیاری از این دست) به شناختی از پیامبر می‌رسم که آن را: «محمدِ سالک (رهرو)» نامیده‌ام.
بر مبنای این آیات صفات زیر را برای «محمدِ سالک (رهرو)» برشمرده‌ام:
▫️اخلاق‌مدار
▫️مهربان
▫️مجاهد با نفس

🍂 این ۱۹ آیه همراه تعداد دیگری از آیات با توضیحی در  فرستهٔ قرآن به منزلهٔ منازل‌السائرین محمد (ص) آمده‌اند.

🔺یک تصحیح: در دقیقۀ ۴۳:۲۳ دربارۀ آیۀ عبس و تولی به اشتباه گفتم که علامه طباطبایی هم بر این بود که این آیه دربارۀ پیامبر است. چنین نیست و تصحیح می‌کنم، علامه به روایات و استدلالاتی که این آیه را به پیامبر نسبت می‌دهند خدشه وارد می‌کند. این تصحیح البته در اصل بحث و نتیجۀ آن تاثیری ندارد.

فایل صوتی پیوست است. فایل تصویری (دو قسمت) در صفحۀ اینستاگرام دین‌آنلاین


#پیامبر
@farhadshafti

فرهاد شفتی

18 Sep, 18:30


✔️دین آنلاین برگزار می‌‌کند:

به مناسبت میلاد پیامبر اکرم(ص)

👤 با حضور فرهاد شفتی

🛑«کدام محمد پیامبر ماست؟»
جمعه ۳۰ شهریور
ساعت: ۲۱

⭕️میزبان: نورا نوری‌صفت

به صورت زنده در صفحه اینستاگرام دین آنلاین به آدرس زیر پخش می‌شود.

instagram.com/dinonline


🆔 @dinonlinebot

فرهاد شفتی

17 Sep, 02:00


سخنی با همراهان،

🍃 سه سال و اندی از معرفی و راه‌اندازی این کانال گذشت (پیام اول). مباحث زیر مبانی اصلی دیدگاهی هستند که به آن دل‌بسته‌ام و از آن دفاع می‌کنم، و البته که این فهم امروز من است و از فهم فردای خود بی‌خبرم:
▫️ کثرت‌انگاری دینی
▫️مفهوم خدای نامشخص
▫️ روایت اتمام حجّت در قرآن
▫️ مخاطبان مستقیم قرآن
▫️ قرآن و کاربرد آن برای امروز
▫️ صورت‌بندی تزکیه و معنویت
▫️ دین و اخلاق
▫️ جایگاه قرآن در فهم دین
▫️نگاه فرادینی به آیات قرآن

آنچه آمد را فصل اول تلقّی می‌کنم. در نظر دارم سه نوشته در باب «اتمام حجّت»، «خدای نامشخص» و «تکمله‌ای بر بحث‌ کثرت‌انگاری» را به ترتیب تمام کنم تا این فصل تکمیل شود. پس از آن اگر عمری باشد و مجالی و حالی، در فصل دوم به کاربردهای معرفتی و عملی مباحث بالا می‌پردازم و از نقد و نظر همراهان مانند همیشه استفاده خواهم کرد.

🍂 فهرستی (همراه با لینک) از مطالب اصلی کانال از آغاز تاکنون پیوست است. این فهرست بر مبنای نوع پیام (نه موضوع) مرتب شده است. در بخش نوشتارها و گفتارها موضوعات مرتبط و مشابه دسته‌بندی شده‌اند. امید که به کار آید.

@farhadshafti

فرهاد شفتی

28 Aug, 08:05


(متن قبلی 👆 ناظر به نوشتهٔ تجربهٔ «مشایهٔ» اربعین از دوست گرامی محمدرضا جلایی‌پور بود. به خواست نویسندهٔ محترم این متن کامل شده را جایگزین کردم تا متنی مستقل شود. به علت محدودیت طول متن در تلگرام مقدمه‌ای را که نوشته بودم حذف کردم.)

فرهاد شفتی

28 Aug, 00:51


اربعین
نویسنده: زهرا اخوان صراف

با وجود والایی زیارت اربعین و اخلاص، همدلی و  اشتیاق ممتاز  بسیاری از حاضران در این آیین،  گاه گزارش‌های مربوط به آیین فعلی با واقعیت آنچه در این مراسم جریان دارد، فاصله دارد.

خوب است تجارب دیگرانی که همین امسال در همین فستیوال با  ریخت و پاش‌های غیر قابل توجیه،  حیوان‌کشی های بی رویه ، تخریب بدون بازگشت  محیط زیست یک کشور به دلایل مختلف از جمله حجم سرسام‌آور زباله، گاه آلودگی صوتی با انواع لوس‌گویه‌های فاقد مبنا و  ارباب رعیتی و بدور از عقل گرایی و آزادگی  مکتب تشیع و‌ مسلمانی، در  همین حرم‌های شریفه و اماکن متبرکه‌ی متأسفانه فاقد نظافتِ درخور و  خوابگاه‌شده خواب‌زده، پا به پای همین زائرانِ خرسند و  شادمان  حضور داشته هم پی‌گیری شود.

من که بودم و دیدم و خون دل خوردم و کوشیدم به صد بیان و صد برهان این غوغای مشتبه را به خیر ترجمه کنم چرا که بی گارد و گشوده رفته بودم که خیر ببینم اما به جد  تروماتیزه ام و به عمر اینطور متأثر و آسیب دیده نبوده ام.
من:
-  در مشایه پابه پای همین زائرانِ  از خود خشنود، قدم زدم.
- کیلومتر ها هم - جبراً - مثل سایرین  از جسر ضریبه تا حرم امام حسین ع در گرمای تنورها و اجاقهای گاو و گوساله و گوسفند و بره و بوقلمون و مرغ‌ و ماهی‌پزی و آوای گوش‌خراش سنج و دهل و شعارهای بعضاً بی‌محتوا و خلاف اصول و  فضای بی‌نظم و نظافت  راه رفتم؛ حرم هم نرفتم و تجربه  خود را در اذن دخول  به پایان بردم که حجت تمام بود.

به اشکالاتی که به تحمیل هزینه به ملت، تعطیل و بی نظمی در ادارات و ... وارد میشود، کاری ندارم؛  عدم تناسب پاره‌ای از گزارشات هیجان‌زده‌ای که از این تجمع سالانه می‌رسد با واقعیت، حیرت آور  است:

- نفهمیدم کجا بودند انبوه زائران غیرمسلمان و اهل سنت و غربی که از سرتاسر جهان می‌آمدند که جز انگشت شمار زائر گرجستان و  آذربایجان و ترکیه و جماعاتی بسیار محدود از سایر کشورهای عربی و پاکستان و ...، موج جمعیت تنها عراقی بود و افغانستانی و ایرانی؟

- نفهمیدم منظور اینهمه تبلیغات از سینرژی و موج انرژی معنوی سالک‌پرور این مراسم جدید چه بود و این کدام مسلک در مراقبه و خلوت‌گزینی و خودیابی  است که از همه مختصات مسلم مربوطه، از نظافت و سکوت و امساک و ...،  خالی است؟ چه، همه جا را زباله گرفته و اولیات بهداشت و سلامت زیرپاست و به فارسی و عربی و ترکی همزمان  ده‌ها فریاد بر  آسمان است که  بسیاری  آنها اگر توهین به مقدسات نباشد، شبهه شرعی دارد.

- نتوانستم توجیه کنم اگر ملتی ولو با اصلی مخلصانه، با افراط در پذیرایی و مادی و شکمی کردن بهره‌های یک آیین ریشه‌دار، مزاحم زائری است که نمیخواهد در هر قدم مطعم و مشوی و مقهی ببیند و مطابق مسلمات سنت و سیره در این زیارت سترگ، توشه زاهدانه‌ای با خود برگرفته و جز به مشی و تأمل در کنار هم‌راهان، رغبتی به پیاده‌خوری کاسه‌های آش و حلیم و ...- با کیفیت و بی کیفیت-  ندارد، چرا به جای نقد و تلاش برای آگاهاندن و اصلاح این عملکرد، با مبالغه‌های بی‌پایه و تجلیل و تمجیدهای بی‌مایه، به این ناهنجاری دامن می‌زنیم و آنان را در این هیجان و شرمساری می‌گذاریم که برای پذیرایی بهتر سال آینده بیشتر از هزینه خانواده خود مایه بگذراند و امکانات خود را شیره کشی کنند؟ جماعتی که عموماً خود از بسیاری از مواهب عادی برخوردار نیستند.

- من انسانهای صلیب‌آویخته‌ای هم  دیدم، اما در حد پرس و جو و گفتگویی که داشتم  بر من معلوم نشد  که آنان به واقع  مسیحی هستند یا این هم بخشی نمادین  از  مراسمی است که در کنار امتیازات شایسته، متأسفانه  از بازیگری و بازی‌خوردگی خالی نیست.

اگر دلبسته مرام دلاوران کربلا و  به فکر بالندگی آیینی جمعی هستیم که شاید برای امروز ما ثمری داشته باشد، بیشتر فکر کنیم و دقیق‌تر گزارش نموده، بهره‌ها و منافع را از آسیب‌ها و موانع جدا کنیم. ما که نمی‌خواهیم  جهل و خرافه و حیوان کشی و تخریب محیط زیست یک ملت  و  شکم‌بارگی و آلودگی  و  عوام‌فریبی را تئوریزه کنیم.

از خود بپرسیم این کارها برای کیست؟ برای حسین بن علی که دستور زیارتش این است: فزره و  اَنْتَ کَئِیبٌ حَزِینٌ مَکْرُوبٌ شَعِثاً مُغْبَرّاً جَائِعاً عَطْشَاناً؛
  چرا که او:  قُتِلَ حَزِیناً مَکْرُوباً شَعِثاً مُغْبَرّاً جَائِعاً عَطْشَاناً...
 که  پارسا و نزیه و  آزاده و آگاه  و گرسنه و تشنه و بی‌سر و بی‌کفن، پاره‌پاره  و چاک‌چاک  بر خاک داغ افتاده؟
پناه بر خدا....
اینستاگرام تلگرام

فرهاد شفتی

27 Aug, 00:28


🍃برهانی ساده بر کثرت گرایی دینی:

👌برای من بهترین دلیل به نفع درست بودن کثرت گرایی دینی،نه ادله نقلی و نه برهان‌های دشوار فلسفی، بلکه توجه به این سه واقعیت است:
۱- خدا نمی تواند خدا باشد اما حکیم و خیرخواه نباشد. اقتضای خیرخواهی خدا این است که هدایت یا گمراهی بندگان برای او علی السویه نباشد بلکه نسبت به آنها رحمت و لطف داشته باشد یعنی زمینه‌های هدایت را بیشتر از زمینه‌های گمراهی برای آنها فراهم کند.
۲- در مقام واقع چنین است که جهان پر از ادیان و مذاهب متعدد و متکثر است و این کثرت مختص به دوره خاصی از زندگی بشر نیست بلکه حداقل قرن‌هاست که این کثرت وجود دارد.
۳- تکثر ادیان و فهم های مختلف از دین  گناه انسان‌ها نیست بلکه امری طبیعی و گریز ناپذیر است. زیرا هم متن‌ها قابلیت فهم های متعدد دارند و این ویژگی ذاتی زبان،خصوصا زبان دین است هم سنخ روانی افراد، توانایی های ذهنی و عاطفی مختلف افراد  و زمان و مکان آنها بر نوع فهم آنها از دین تاثیر گزار است‌.
اگر کثرت‌گرایی دینی درست نباشد، نمی توانیم خدا را حکیم و خیرخواه بدانیم.

عباس‌علی منصوری

فرهاد شفتی

22 Aug, 01:06


🍃 عناوین و فایل صوتی بحث‌های فصل اوّل هم‌اندیشی (جمعیت خیریۀ غدیر)

▫️نشست اول: خشک‌‌مغزی و تعصب
▫️نشست دوم: نسبت پیامبری و هدایت
▫️نشست سوم: مسئلۀ وحی
▫️نشست چهارم: کثرت‌انگاری دینی
▫️نشست پنجم: سبک‌باری دین و گران‌باری دین‌داران
▫️نشست ششم: دین‌داری در این روزگار، چراها، چالش‌ها و راه‌کارها (قسمت یک)
▫️نشست هفتم: دین‌داری در این روزگار، چراها، چالش‌ها و راه‌کارها (قسمت دو)
▫️نشست هشتم: پرسش‌هایی برای بازبینی نسبت دین و اخلاق (قسمت اول)
▫️نشست: نهم: پرسش‌هایی برای بازبینی نسبت دین و اخلاق (قسمت دوم)
▫️نشست دهم: فهم قرآن، درک قرآن - بازنگری و بازگویی
▫️نشست یازدهم: خندۀ مِی (چکیدۀ بحثِ «گشایش‌های الهیاتی خدای نامشخص»)
▫️نشست دوازدهم (ویژۀ ماه محرّم): تبرّک به نعل اسب، باطل چگونه لباس حق می‌پوشد؟
▫️نشست سیزدهم: موحّد (یگانه‌پرست) بودن در زمانه‌ی ما به چه معناست؟

@farhadshafti

فرهاد شفتی

22 Aug, 00:44


38MB
موحّد (یگانه‌پرست) بودن در زمانه‌ی ما به چه معناست؟
هم‌اندیشی، نشست سیزدهم - جمعیت خیریۀ غدیر

🍃 در این آخرین نشستِ فصل اوّل هم‌اندیشی صورت‌بندیی از زندگی توحیدمدار را مطرح کردم. این صورت‌بندی بر مبنای سه عنوان زیر است:
▫️هم‌سانی با حقیقت مطلق (خداوند)
▫️هم‌سویی با هستی
▫️همگنی در خود

برای هر یک از این عناوین سرفصل‌ها و مثال‌هایی آوردم و به چالش‌های زمانه در برابر هر یک اشاره کردم. پس از آن به بحث و تبادل نظر دراینباره پرداختیم. امیدوارم در فرصتی، و با بهره‌ای که از این هم‌اندیشی حاصل شد، این بحث را قلمی کنم.

#توحید
@farhadshafti

فرهاد شفتی

19 Aug, 15:08


آخرین نشستِ فصل اولِ هم‌اندیشی
موحّد (یگانه‌پرست) بودن در زمانۀ ما به چه معناست؟


در آخرین نشست فصل اول هم‌اندیشی صورت‌بندیی از زندگی توحیدمدار را با جمع دوستان در میان می‌گذارم که بر سه واژۀ «همسانی، همسویی و همگنی» بنا شده است. توضیح خواهم داد که منظور من از هر یک از این سه واژه چیست و به خصوص در زمانه‌ای که در آن به سر می‌بریم، به کار بستن هر یک با چه چالش‌هایی ممکن است روبرو شود. این بحث همچنین به نوعی چکیده و پی‌آمد بحث‌های پیشینِ هم‌اندیشی است. مانند همیشه از نظرات، نقدها و پرسش‌های دوستان برای پیرایش و بهسازی این مطلب بهره خواهم برد. امیدوارم در آینده با فصل تازه‌ای از هم‌اندیشی باز هم گِرد هم‌آییم.

فرهاد شفتی

17 Jul, 23:56


33MB
تبرّک به نعل اسب، باطل چگونه لباس حق می‌پوشد؟

در نشست دوازده هم‌اندیشی، ویژۀ ماه محرّم، سعی کردم به سه پرسش پاسخ دهم:
۱. حقیقت اندوه ما برای آنچه بر امام حسین و یارانش رفت چیست؟
۲. بنا بر آنچه از شواهد تاریخی می‌دانیم، هدف امام حسین در ماجرای کربلا چه بود؟
۳. موانع رایج تشخیص حق از باطل چیست؟

در پاسخ به پرسش ۳، به شش مانع رایج تشخیص حق از باطل اشاره کردم، با تفصیل بیشتر دربارۀ مانع ششم:
"هنگامی که از دین برای مبهم کردن حق و باطل استفاده می‌شود."
ظالمان آنچه را که بر امام حسین و اهل بیت و یارانش کردند نه با روایتی اخلاقی که با روایتی دینی توجیه کردند.

مباحث مربوط: الهیات اندوه و تحلیلی از مقاومت امام حسین

@farhadshafti

فرهاد شفتی

16 Jul, 11:08


دل‌نوشته

🍃 آن زمان که نگاه کردی و یارانت را نیافتی
آنگاه که خون، اشک صورتت را شست
در آن دم، در آن لحظۀ نابی که رهیدی
آیا می‌دانستی که تا ابد سرمشق حق‌مداران خواهی شد؟

آب جاری رکود ندارد
نور خورشید انتها ندارد
باد کوهساران کهنه نمی‌شود
خاک صحرا شمردنی نیست
صدایت تا ابدیت در جریان است
تا آنکه دعوی عشق تو را دارد
دل‌زده از ظلم‌ باشد و دل‌بستۀ حق

خشک باد چشمی که بر اشک مظلومی بسته می‌شود اما به یاد تو می‌گرید
یادت را نمی‌توان در اسارت نگاه داشت 
که آزادگی را با نامت پیوندیست

#حسین
#دل‌نوشته

@farhadshafti

فرهاد شفتی

15 Jul, 17:44


👆https://www.skyroom.online/ch/12ht/yade-ostad
(ورود به نشست با انتخاب گزینهٔ مهمان)