سایه ها @saaayehaaa Channel on Telegram

سایه ها

@saaayehaaa


وب‌سایت ادبی سایه‌ها
|خانه ادبیات معاصر|

آدرس وب‌سایت: www.sayeha.org

اینستاگرام: https://instagram.com/saaayehaaa

توئیتر: https://twitter.com/saaayehaaa

ارسال اثر و ارتباط با ادمین: @Sayeha_Admin

سایه ها (Persian)

سایه ها یک وب‌سایت ادبی با عنوان "خانه ادبیات معاصر" است که به ترویج و پشتیبانی از ادبیات مدرن می‌پردازد. این وب‌سایت به طرفداران ادبیات فرصتی برای خواندن و نوشتن آثار خود فراهم می‌کند. اگر شما عاشق کتاب‌ها و داستان‌های خلاقانه هستید، سایه ها مکانی مناسب برای شماست. از طریق این وب‌سایت می‌توانید اثرهای خود را ارسال کرده و با دیگر نویسندگان و اعضای انجمن ادبی در ارتباط باشید. همچنین، می‌توانید آخرین اخبار و فعالیت‌های این پلتفرم ادبی را از طریق صفحه اینستاگرام و توئیتر آن دنبال کنید. با عضویت در کانال تلگرام سایه ها، به جامعه‌ای پر از علاقه‌مندان به ادبیات معاصر بپیوندید و تجربه‌ی یک محیط فرهنگی و ادبی فوق‌العاده را تجربه کنید. برای ارتباط با ادمین کانال و ارسال اثرات خود، می‌توانید با آی‌دی @Sayeha_Admin در تلگرام در ارتباط باشید.

سایه ها

05 Jan, 12:47


ای کاش آغوش و شراب و آب و نان باشد
دنیا برایت بهتر از افغانستان باشد

گنجشک‌های بوسه‌ام را در یخن بگذار
تا از گزند باد و باران در امان باشد

در پیش رویت رفت از یادم… چه می‌گفتم
حاجت به گفتن نیست چیزی که عیان باشد

می‌آیی و چون لاله‌زاری داغ در داغم
گویی دلم نوروز دشت شادیان باشد

شاید خدا با خلق چشمان تو می‌خواهد
روی زمین چیزی شبیه آسمان باشد

با خاطرات ناخوش خود آرزو دارم
ای کاش با تو زندگانی مهربان باشد

ای کاش با تو زندگانی مثل سیبی در
دریاچه‌ای تا آخر دنیا روان باشد

بعد از جدایی با تعجب زندگی کردم
آدم نباید اینقدر هم سخت‌جان باشد

پشت سرم گپ‌های بسیاری‌ست می‌دانم
گپ‌های بسیاری‌ست می‌دانم، بمان باشد

یک صفحه از هر قصه را کندم تو خوش داری
ابهام تلخی انتهای داستان باشد

#شعر از رامین مظهر

لینک دسترسی در وب‌سایت سایه‌ها:
http://sayeha.org/ap4384
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa

سایه ها

22 Dec, 14:17


این هفته چی بخونیم؟

در ستون فرشته‌های کاغذی این هفته، همراه شما خواهیم بود با معرفی دو کتاب از ادبیات آلمان و شیلی:

● محبوبه عموشاهی کتاب «آدم کجا بودی؟» نوشته‌ی «هاینریش بل» را معرفی کرده است؛
و
● اعظم اسعدی نگاهی داشته به کتاب «باغ همسایه» از «خوسه دونوسو».

🔻 شما می‌توانید متن کامل این معرفی‌ها را در وب‌سایت سایه‌ها بخوانید:

📎 فرشته‌های کاغذی
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa

سایه ها

20 Dec, 21:00


گاهنامه‌ی «خخخ»
شماره‌ی هفتم، زمستان ۱۴۰۲
ویژه‌نامه‌ی طنز

شماره‌ی جدید نشریه‌ی ادبیات مستقل ایران هم‌زمان با شب یلدا منتشر شد.
البته این شماره از بیش از یک سال پیش آماده‌ی انتشار بوده است، اما به احترام روزهایی سرشار از اندوه و امید، انتشار آن به روزهایی بهتر موکول شده بود.
«خخخ» نام شماره‌ی جدید این نشریه است که ویژه‌نامه‌ی «طنز» بوده و قرار است، حتی اگر شده لحظاتی ما را از تاریکی رها سازد.

این نشریه به صورت رایگان در #نشر الکترونیک سایه‌ها منتشر شده است.
از شما سپاسگزاریم که در اطلاع‌رسانی و به اشتراک گذاشتن آن با مخاطبان ادبیات، ما را همراهی می‌کنید تا پس از یک‌‌سال‌ونیم توقف در انتشار، باز هم با شماره‌ای جدید از جنس ادبیات و هنر، در کنار شما باشیم.

برای دانلود این گاهنامه، روی لینک زیر کلیک کنید:
http://sayeha.org/ap4229
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa

سایه ها

20 Dec, 18:04


🎧 «یلدا»

ترانه، ملودی و آواز: كوروش يغمایی

@saaayehaaa

سایه ها

19 Dec, 13:57


آخرِهفته چی ببینیم؟

در سینماسایه‌های این هفته در کنار شما خواهیم بود با معرفی یک فیلم کمدی-رمانتیک و یک فیلم مستند:

● محمد مهدی‌زاده فیلم Italian For Beginners به کارگردانی «لونه شرفیگ» را معرفی کرده است؛
و
● عباس اصغرپور نگاهی کرده به مستند «سمفونی حمید» ساخته‌ی «جعفر صادقی».


🔻 شما می‌توانید متن کامل این معرفی‌ها را در وب‌سایت سایه‌ها بخوانید:

📎 سینماسایه‌ها
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa

سایه ها

18 Dec, 14:40


«شبه‌داستان»
محمد جادری


باید اعتراف کنم که آدم شارلاتانی هستم. من به شما خواننده‌ی عزیز قول داده بودم که داستانم را از جایی خوب و مهیج شروع کنم اما باز شروع ناامیدکننده‌ای داشتم. بهتر است همین‌جا اعتراف کنم افکار سیاه و کسالت‌آوری دارم. اما همین هم نوعی از زندگی‌ست. شاید بی‌شرمانه باشد. اما واقعی است. در نزدیکی و اطراف ما آشفته‌حالانی زندگی می‌کنند که جبر زمانه، روحیات و افکار آن‌ها را سیاه و کسالت‌آور کرده است. کیست که اعتراف نکند در برهه‌ای از زندگی‌اش دچار این‌گونه افکار نشده باشد. بعضی‌ها از این افکار گذر کرده و بعضی تا پایان عمر با این افکار زندگی می‌کنند. فکر کردن به این افکار بیهوده است. چون به نتیجه‌ی مطلوبی راه پیدا نمی‌کند، بهتر است به داستانم فکر کنم و آن را تمام کنم…

این #داستان را در وب‌سایت سایه‌ها بخوانید:
http://sayeha.org/ap4381
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa

سایه ها

16 Dec, 16:05


واقعاً تنهام مثل سوسکی کنج کمد!
واقعاً تنهام مثل تکه‌یخ در زیر تخت!
واقعاً تنهام مانند کلاغ قصه‌ها
واقعاً تنهام مثل گورخوابی تیره‌بخت

واقعاً تنهام مثل یک سفیدی بین مو!
واقعاً تنهام مثل عاشقی که کرده کات!
واقعاً تنهام مثل بچه‌ای در مدرسه
که رفیقش غایب‌ است و کرده کز، کنج حیاط

واقعاً تنهام مثل یک نفر در مجلسی
که شده دعوت ولی بین همه ناآشنا‌ست
واقعاً تنهام مثل دست خالی پدر
مثل مادر که برای بچه‌هایش در عزاست

واقعاً تنهام مثل کارمندی ناشناس
که درون بایگانی، خاک خورده سال‌ها
واقعاً تنهام مثل برجک و سربازهاش
مثل یک سیب رسیده در میان کال‌ها

واقعاً تنهام مثل یک نگهبان در کیوسک
که شب سال نواش را هم کسی با او نبود
واقعاً تنهام مثل روز میلاد کسی
که خودش شعر «مبارک باد» را تنها سرود

واقعاً تنهام مثل پیرزن... و اشک‌هاش
که به دست بچه‌ها در سالمندان بستری‌ست
واقعاً تنهام مثل یک نهنگِ روبه‌مرگ
که برایش جز شنا به سمت ساحل راه نیست...

#شعر از الیاس رُخی

لینک دسترسی در سایه‌ها:
http://sayeha.org/ap4380
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa

سایه ها

14 Dec, 14:47


«درخت عروسک»
داستانی از رامین بهزاد


سایه‌اش روی آسفالت خیابان افتاده‌ بود… چیزی روی سرش حرکت می‌کرد. باورش نشد، خم شد تا سایه‌اش را با دقت نگاه کند. سایه نیز خم شد، چند مار از سرش آویزان شدند و جلوی چشمانش را گرفتند. خواست فرار کند، نتوانست. مارها نیشش زدند، پاهایش به هم پیچید و روی زمین افتاد. مارها هنوز از سرش آویزان بودند و جلوی چشمانش را گرفته بودند.

این #داستان را در وب‌سایت سایه‌ها بخوانید:
http://sayeha.org/ap4379
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa

سایه ها

12 Dec, 11:39


قطعه‌ی «از خون جوانان وطن لاله دمیده»
خواننده: پرستو احمدی
@saaayehaaa

سایه ها

11 Dec, 14:31


«آخرین روزهای مهلت برداشت جو»
داستانی از علی ملک‌پور

مامان سرطان داشت و تا یک ماه دیگر می‌مرد. مویرگ‌های سفید روی دستانش دیگر رمقی نداشت و یک کوه خاطره داشت توی زمان گم می‌شد. حوصله‌ی هیچ‌کس را نداشتم. مخصوصاً زن و بچه‌ام. توی خانه با چشم‌های خسته و کرکره‌ی کشیده، نخوابیده، به تلویزیون زل زده بودم و سعی می‌کردم یاد خاطره‌ای در هفت سالگی‌ام بیفتم که با جارو کتکم می‌زدند. پسرم با یک تفنگ اسباب‌بازی جلوی من خیز برداشت و دکمه‌اش را زد. رشته‌ای از اصوات غیرِقابل ‌تحمل از تفنگ بیرون زدند و طاقتم طاق شد.

ادامه‌ی #داستان را در وب‌سایت سایه‌ها بخوانید:
http://sayeha.org/ap4378
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa

سایه ها

07 Dec, 14:42


این هفته چی بخونیم؟

در ستون فرشته‌های کاغذی این هفته در کنار شما هستیم با معرفی مفصل اثری از پادشاه دیوانگی‌های پست‌مدرن، «دونالد بارتلمی» تحت عنوان «آماتورها»/ عاطفه اسدی

پیش از این، در همین ستون رمان «سفیدبرفی» از این نویسنده معرفی شده است.

🔻 شما می‌توانید متن کامل این معرفی را در وب‌سایت سایه‌ها بخوانید:

📎 فرشته‌های کاغذی

▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa

سایه ها

05 Dec, 14:35


آخرِهفته چی ببینیم؟

در سینماسایه‌های این هفته، همراه شما خواهیم بود با:

● معرفی فیلم A Coffee in Berlin، اولین فیلم بلند «یان اوله جرستر»/ عاطفه اسدی

● معرفی فیلم Perfect Days به کارگردانی «ویم وندرس»/ مینا خازنی

🔻 شما می‌توانید متن کامل این معرفی‌ها را در وب‌سایت سایه‌ها بخوانید:

📎 سینماسایه‌ها
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa

سایه ها

04 Dec, 14:33


«کله‌سیاه»
داستانی از بنیامین عباسی


مثل همیشه تمام مورچه‌ها به خط بودند و صف‌های منظم همیشگی را تشکیل داده و منتظر سخنرانی صبحگاهیِ ملکه‌ی کلنی بودند. کله‌سیاه، مورچه‌ی جوان بالدار و پرجنب‌وجوشی بود که طبق قانون و البته با بی‌میلی در صف ایستاده بود. برخلاف مابقی مورچه‌ها که ظاهراً با هر حرف ملکه به ‌وجد می‌آمدند، اصلاً به حرف‌های او گوش نمی‌داد و در عوض به‎ شکل هندسی صورت «سیاه‌دانه»، مورچه‌ی ماده‌ی همکارش، فکر می‌کرد. سیاه‌دانه، مورچه‌ی ماده‌ی یگان زمینی اکتشاف جهت شرقی بود که به‌خاطر وظیفه‌شناسی و هوش و سخت‌کوشی‌اش با سفارش بالادستی‌ها به درجه‌ی فرماندهی یگان زمینی اکتشاف جهت شرقی رسیده بود. در کلنی، مورچه‌های بالدار با پرواز دنبال غذا می‌رفتند و بعد از پیدا کردن غذا، مختصات جغرافیایی و مسافت حدودی‌اش را در اختیار فرماندهان یگان‌های اکتشاف جهت مربوطه قرار می‌دادند تا آن‌ها بروند و بهترین راه دسترسی به غذا را پیدا کنند...

ادامه‌ی این #داستان را در وب‌سایت سایه‌ها بخوانید:
http://sayeha.org/ap4375
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa

سایه ها

02 Dec, 19:36


شعرخوانی رضا براهنی
در سوگ محمد مختاری

@saaayehaaa

سایه ها

30 Nov, 14:38


من رو محکم بگیر تو بغلت
وقتی دستای هردومون سرده
خونِ ایران چکیده از چشمات
تا دوباره بهار برگرده

زبریِ صورت پر‌ از زخمت
بوسه‌ی عاشقانه‌ی درده
با دو پای پیاده می‌رفتیم
تا دوباره سوار برگرده

پشتِ آبان و آذر خونی
یه جسد با تو زندگی‌ کرده
جبر بوده تموم دنیامون
تا که با‌اختیار برگرده

بغضِ تکرار مصرع آخر
مثل سرگیجه‌های‌‌ مشروبه
دُورِ چشمای خیس می‌چرخیم
باورت می‌شه حالمون خوبه؟!

مثل بار‌ون آخر پاییز
تو دلامون ‌همیشه آشوبه
ما شدیم یه پرنده‌ی زخمی
که خودش رو‌ به شیشه می‌کوبه

مشت اول رو باز ما‌ خوردیم
بازی مرگو باز ما‌ بُردیم
قبل از اینکه بهار‌ برگرده
عاشقانه کنار هم‌ مُردیم

با چشای کبودِ بعد از مرگ
دستا رُو‌ رو‌ به آسمون بُردیم
دُورِ قبری که مال ایرانه
ما به یادش دو پیک عرق خوردیم

#ترانه از پویا خازنی اسکوئی

لینک دسترسی در وب‌سایت:
http://sayeha.org/ap4374
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa

سایه ها

27 Nov, 14:48


آسمان دارد سرت، پرواز می‌خواهی چه‌کار؟
ختم هر پایان عشق، آغاز می‌خواهی چه‌کار؟
 
می‌نوازی هر غزل را با سه‌تار زندگی
سمفونیِ قلب و جانی، ساز می‌خواهی چه‌کار؟
 
هر مسیحا در نگاهت، هر نگاهت تیر عشق
جانِ چشمم کور شد، اعجاز می‌خواهی چه‌کار؟
 
عشوه‌ای در پلک‌هایت دائماً در حال رقص
ساز دارد چشم تو، آواز می‌خواهی چه‌کار؟
 
بوی نارنجِ تنت دارد هوای هر غزل
ای تمام شهرها، شیراز می‌خواهی چه‌کار؟
 
دوستت دارم کم است، این جان فدایت جانِ من
من که مجنون توام، ابراز می‌خواهی چه‌کار؟
 
هرچه ناپیداست از چشمان من بیرون زده
شعرهای پشت آن، همراز می‌خواهی چه‌کار؟
 
آرشی در بین ابروهای تو کرده کمین
ای کمان عشق، تیرانداز می‌خواهی چه‌کار؟
 
چشم‌هایی که تو داری، می کُشد شعر مرا
ای تمام عشوه‌ها، تو ناز می‌خواهی چه‌کار؟

#شعر از مجید پیامنی

لینک دسترسی در سایه‌ها:
http://sayeha.org/ap4373
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa

سایه ها

26 Nov, 12:02


سیب می‌ترکد وقتی که گلوله‌ها جاذبه را سوراخ‌سوراخ می‌کنند
گلوله‌ها می‌روند
انسان‌ها را می‌برند
انسان‌ها می‌روند
انسان‌ها گلوله‌اند
سرباز گلوله را می‌اندازد در خانه‌شان
کبوتر را فراری می‌دهد
مادر پر می‌کشد و می‌رود
وقتی گلوله‌ها جاذبه را سوراخ‌سوراخ می‌کنند
سرباز، خود را در خانه‌شان می‌اندازد
دختر می‌پاشد از هم
وقتی که توسط سرباز چند سوراخ دیده می‌شود
توسط سرباز سوراخ‌سوراخ می‌شود
دختر می‌ترکد
جاذبه‌اش
جاذبه را
اثبات می‌کند
دختر سیب است
وقتی گلوله‌ها جاذبه را سوراخ‌سوراخ می‌کنند
مزن گلوله، مزن!
پسر با هر گلوله‌ات مردتر می‌شود
دنیا پر است از مرد
دیگر
کمی
نامرد می‌خواهد

#شعر از ارشیا عظیمی

لینک دسترسی در وب‌سایت سایه‌ها:
http://sayeha.org/ap4372
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa

سایه ها

23 Nov, 10:05


این هفته چی بخونیم؟

در فرشته‌های کاغذی این هفته، همراه شما خواهیم بود با:

● معرفی رمان «موش و گربه»؛ دومین اثر از سه‌گانه‌ای گونتر گراس/ اعظم اسعدی

● معرفی «تهوع»؛ رمانی با رویکرد فلسفی از ژان پل سارتر/ محبوبه عموشاهی

پیش‌تر در همین ستون، رمان «طبل حلبی» از گونتر گراس معرفی شده است.

🔻 شما می‌توانید متن کامل این معرفی‌ها را در وب‌سایت سایه‌ها بخوانید:

📎 فرشته‌های کاغذی
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa

سایه ها

21 Nov, 13:04


آخرِهفته چی ببینیم؟

در سینماسایه‌های این هفته، با معرفی دو فیلم در کنار شما خواهیم بود:

● عاطفه اسدی اولین فیلم بلند «ماییم بیالیک» را معرفی کرده است تحت عنوان As they made us؛
و
● محبوبه عموشاهی به معرفی فیلمی از «برادران داردن» به اسم «بچه» پرداخته است.

همچنین پیش از این، فیلم «روزتا» از «برادران داردن» در همین ستون معرفی شده است.

🔻 شما می‌توانید متن کامل این معرفی‌ها را در وب‌سایت سایه‌ها بخوانید

📎 سینماسایه‌ها
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa

سایه ها

20 Nov, 16:34


«مانیفست نظریه‌ی پست‌مدرن محاوره‌ای (شفاهی)»
مقاله‌ای از مرضیه رزازی بروجنی


ادبیات شفاهی، نوعی از ادبیات است که بدون استفاده از نمود مادی زبان، یعنی «نوشتار»، تنها در قالب «گفتار» ارائه می‌شود. این ادبیات که به ‌دلیل حضور گوینده و مخاطب یا ارسال مستقیم از طرف گوینده و شنیدن همزمان توسط شنونده صورت می‌گیرد، ویژگی‌های خود را دارد. استفاده از شرایط فیزیکی و جسمی در بیان مطلب و امکان تغییر سخن در همان زمان، از ویژگی‌های زبان گفتار و ادبیات شفاهی است. از معایب این نوع ارتباط، عدم امکان ثبت به‌عنوان سند و نوشتار است. مقوله‌ی ضبط صدا در اینجا مورد نظر نیست. آنچه در اینجا مورد نظر است، تفاوت کاربرد واژه و جمله است که در این دو نوع نمود مادی زبان، یعنی نوشتار و گفتار وجود دارد.

این #مقاله را در وب‌سایت سایه‌ها بخوانید:
http://sayeha.org/ap4369
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa

سایه ها

20 Nov, 09:39


روز، در حال رقص با کلمات
شب، شناور به دود افیونم
شاعرم، مرتکب به خلقِ چند
فرم‌ بی‌محتوا و مضمونم

شاهد شرم و گریه‌ی لیلی
موقع درد مزمن پریود
هم شریک مهیج‌ و گنگِ
لذت سکس‌های مجنونم

یک طرف اجتماع تکفیری
یک طرف مذهب اساطیری
یک طرف هم مخاطب کیری
می‌کند روز و شب جگرخونم

یک طرف نیچه و هگل، کامو
یک طرف زیر «توتم و تابو»
یک طرف عقل کرده مشکوکم
یک طرف هم قداست افسونم

جشن عید است و نعره‌ی تکبیر
روزه‌دارانِ بسته‌درزنجیر
می‌زنند از نقاب خود بیرون
شاهد روزهای میمونم

روز و شب در تصور پوچم
تیغ‌ها می‌‌چکند خونم را
کف حمام داغ می‌افتم
غرق خون است شعر و صابونم

شعرهای پر از رسالت‌هام!
فاژه‌ی موقع کسالت‌هام!
باور موقع جهالت‌هام!
با شما تا همیشه مدفونم

روزگاری که موی معشوقم
«هایِ لایت» است و «لینز» در چشمش
احمقانه برای توصیفش
در تقلای شعر موزونم

#شعر از احمدجاوید انوش

لینک دسترسی در وب‌سایت:
http://sayeha.org/ap4368
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa

سایه ها

16 Nov, 11:57


«از این لحظه، تو یک دوربینی»

پارکینگ
مردِ اوّل
زنِ دوّم
شخصِ سوّم
کاراکترِ چهارم
میم.ه
الف.دال
نورِ کم
فیلترِ سبز
چشم‌هایت تار
چپ‌راست‌چپ‌راست
مردِ یک
زنِ دو
نامردِ هفتاد و دو

پارکینگ
- من یک دوربینم...
داری او را ضجّه می‌زنی
تنها او می‌تواند رامَت کند
اگر نیاید؛
فیلترت قرمز
خواهد
شد
نمی‌آید... نمی‌آید... نمی‌آید!

«نازنِ هشتاد و سه»
جمجمه‌ات را خُرد می‌کند
{فیلترِ قرمز}
باز هم نمی‌آید
{صدای ضجّه‌ضجّه مُردنت}
«صد و دوازده»
کلّه‌ات را لیس می‌زند
او هنرمند است
با سابقه‌ی
هفتصد و هفتاد و هفت
اثرِ «فاکرِ» سینمایی
«او» هنرمند است
«تو» نیستی...
او «هنرمند» است
تو «نیستی»...
تو یک «دوربینی»...

قرار بود با سی‌جی‌آی
جعل کنیم آمدنت را
به ما بودجه ندادند
سازمان می‌گفت
باید پارچه‌ای
روی سرت کشیده شود
من تو را
در اکران‌های خصوصی‌ام...
با مویی
به رخشه‌های آبی
تصوّر کرده بودم...
- تو یک دوربینی؟
- دوربین‌ها خواب نمی‌بینند!
- واقعی... یعنی... چه؟!

در
باز
می‌شود
تیتراژ
بالا
می‌آید
اثری از اسمت نیست
«صفحه‌ی سیاه»
بالا می‌رود

- من دوربین نیستم...
- من دوربین نیستم...
- من دوربین نیستم!
«واقعی یعنی چه؟!»
اتاق‌خواب، تاریک است
در
باز
می‌شَ‌وَد

: عَ‌ل‌ی‌رِ‌ض‌آ؟
- م‌آ‌م‌آنْ...
دَرو نَ‌بَ‌نْد...
چِ‌رآ‌غ رو روش‌َ‌نْ نَ‌کُ‌نْ
مَ‌نْ خِ‌ی‌لی می‌تَ‌ر‌سَ‌م...

«تو یک دوربینی»
دوربین‌ها کابوس نمی‌بینند؟!

#شعر از علیرضا ترکی

لینک دسترسی در وب‌سایت:
http://sayeha.org/ap4367
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa

سایه ها

11 Nov, 14:30


«مسافر اتاق سوم»
داستانی از مهدیس رجب‌بیگی


کتایون می‌گفت چیزهایی هست که منزوی‌ترین و درون‌گراترین آدم‌ها هم احتیاج دارند در موردشان با حدأقل یک نفر حرف بزنند؛ با آدمی زنده که گوشت و پوست دارد، می‌شنود و واکنش نشان می‌دهد.
من راننده‌ی تاکسی اینترنتی بودم، درسم تمام شده بود و مدتی در یک شرکت خصوصی کار می‌کردم که ورشکست شده بود. خیلی دنبال کار گشتم، اما دستمزدها پایین بودند و حجم کار، بالا. تازه با سارا به‌ هم زده بودم و روحیه‌ی خوبی برای تصمیم‌گیری نداشتم، اما خرج زندگی شوخی‌بردار نیست و به‌خاطر بیماری روحی، برای کسی مرخصی استعلاجی رد نمی‌کند. گفتم یک مدت با پراید فکسنی بابا کار کنم تا به خودم بیایم و بفهمم چی می‌خواهم و دستم بیاید روزگار چه نقشه‌ای برایم کشیده.

ادامه‌ی این #داستان را در وب‌سایت سایه‌ها بخوانید:
http://sayeha.org/ap4366
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa

سایه ها

09 Nov, 15:05


این هفته چی بخونیم؟

فرشته‌های کاغذی این هفته با معرفی دو رمان، از ایران و آمریکای لاتین به‌روز است؛

● محبوبه عموشاهی کتاب «وردی که بره‌ها می‌خوانند» از «رضا قاسمی» را معرفی کرده است؛
و
● اعظم اسعدی به معرفی «لی‌لی بد» از «ماریو بارگاس یوسا» پرداخته است.

همچنین پیش‌تر در همین ستون، از رضا قاسمی کتاب «چاه بابل» و از یوسا کتاب‌های «روزگار سخت»، «در ستایش نامادری»، «قهرمان فروتن»، «قصه‌گو» و «سال‌های سگی»، «ماهی در آب» و «چه کسی پالومینو مولرو را کشت» معرفی شده‌اند.

🔻 شما می‌توانید متن کامل این معرفی‌ها را در وب‌سایت سایه‌ها بخوانید:

📎 فرشته‌های کاغذی
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa

سایه ها

07 Nov, 12:23


آخرِهفته چی ببینیم؟

در سینماسایه‌های این هفته همراه ما باشید با معرفی فیلم‌هایی از سینمای رومانی و سوئد:

● محمد مهدی‌زاده، یادداشتی درباره‌ی فیلم Philanthropy به کارگردانی نائه کارانفیل نوشته است؛

و

● عاطفه اسدی به معرفی فیلم The Shipping news به کارگردانی لاسه هالستروم پرداخته است.

🔻 شما می‌توانید متن کامل این معرفی‌ها را در وب‌سایت سایه‌ها بخوانید:

📎 سینماسایه‌ها
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa

سایه ها

06 Nov, 17:48


«آمیزش اغراق با ترفندهای دیگرادبی»
مقاله‌ای از محسن اعلا


اغراق در آثار هنری و ادبی همه‌ی ملل جهان به‌ویژه ایران بازتاب گسترده‌ای دارد. در فرهنگ ایران و عرب اغراق بیشتر جنبه‌ی عینی دارد و غالباً در بزرگ‌نمایی‌های فیزیکی ظهور می‌یابد مانند کوه‌های بسیاربلند، چاه‌های عمیق، قد بلند پهلوانان، سیری‌ناپذیری پرخوران و… . در بین بلاغیون قدیم ایرانی بر سر زیبایی و نازیبایی اغراق اختلاف وجود دارد. برخی آن را موجب زیبایی شعر دانسته‌اند و دسته‌ای آن را دروغگویی نامیده‌اند. دسته‌ای دیگرهم به‌شرط آنکه اغراق با حقیقت خیلی فاصله نداشته باشد، آن را پسندیده‌اند. در مباحث ادبی جدید اغراق به‌عنوان یکی از صور خیال شاعرانه بررسی می‌شود. این نوع مجاز، کاربردی وسیع‌تر از تشبیه و استعاره دارد. ازاین‌رو در اشعار حماسی و قهرمانی بیشتر مورد استفاده قرار می‌گیرد.

ادامه‌ی این #مقاله را در وب‌سایت سایه‌ها بخوانید:
http://sayeha.org/ap4363
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa

سایه ها

05 Nov, 14:33


«نوار خالی»
داستانی از وحید حیدرنژاد

صدای شکستن که چُرت هوا را پاره کرد، محمد بیدار شد. نپرید. چشم‌هایش را آهسته باز و بسته کرد و بعد سرش را چرخاند. پاکت و فندکش را برداشت و همان‌طور که دراز کشیده بود، نخ اولِ روز را روشن کرد. حالا صدای منیژه هم بلند می‌آمد. صدای داد زدن‌های یحیی هم همین‌طور. صدای پرت شدن تشت و خرت‌و‌پرت‌ها و صدای قدم‌های تند و دایره‌وار آدم‌ها توی حیاط. صدای نیمه‌بلند و ناآشنای کسی هم می‌آمد که می‌گفت: «شما به خودتونم رحم نمی‌کنین!»

ادامه‌ی این #داستان را در وب‌سایت سایه‌ها بخوانید:
http://sayeha.org/ap4362
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa

سایه ها

31 Oct, 15:54


«گربه‌ای پشت پنجره»
داستانی از بابک ابراهیم‌پور


سروصدای داخل کوچه توجه گربه‌ی مسن، چاق و پشمالو را جلب کرد. با کمی تردید و تقلا پرید لبه‌ی پنجره و با کنجکاوی خیره شد به پایین، به داخل کوچه. صدای گلوله و فریاد از کوچه می‌رسید و تا طبقه‌ی چهارم، یعنی تا جایی که گربه بر لبه‌ی پنجره ایستاده بود، بالا می‌رفت. صدای مجریِ شبکه‌ی مخالفان حکومت به زبان انگلیسی از تلویزیون پخش می‌شد: «پارتیزان‌های آزادی‌خواه در پی فشار و حجم گسترده‌ی سرکوب فاشیست‌ها، تمام جان و توانشان را پای دفاع از این سرزمین گذاشته‌اند...»


ادامه‌ی این #داستان را در وب‌سایت سایه‌ها بخوانید:
http://sayeha.org/ap4361
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa

سایه ها

24 Oct, 14:34


دیروزها را خاطرت مانده؟
گفتی دل سرزندگی باشیم
در زیر سقف سست این دنیا
با هم، ستون زندگی باشیم

گفتی که هستی، تا بپوشم من
خوشبختی خوشرنگ فردا را
روشن کنم با شمعِ چشمانت
تاریکی شب‌های یلدا را

سردم شود، گرمای دستانت
شال لطیف گردنم باشد
من را ببوسی، قدّ آغوشت
اندازه‌ی پیراهنم باشد

امروز امّا در غزل‌هایم
بی‌رحمی دستانِ پاییزی
در جامِ سرخ آرزوهایم
خونابه‌های يأس می‌ریزی

هم می‌زنی غم را درون من
هر دفعه با دستانِ آزارت
خونِ قلم در سینه‌ام‌ خشکید
با چشم‌های شور شنزارت

هی دوره کردم غصّه را هر روز
در گوشه‌‌های زخمی خانه
پیدا شدی در هیبت کابوس
هی گم شدم در آشپزخانه

همراه غم در قوری قلبم
قُل می‌زنم، آهسته می‌جوشم
سر می‌روم از روزن چشمم
با تو جهان را تلخ می‌نوشم!!

#شعر از سمیه شیخی

لینک دسترسی در وب‌سایت:
http://sayeha.org/ap4360
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa

سایه ها

20 Oct, 11:08


این هفته چی بخونیم؟

در فرشته‌های کاغذی این هفته، آثاری از روسیه و یونان منتظر شما هستند:

● معرفی رمان «شب‌های روشن» اثر فئودور داستایوفسکی/ عباس اصغرپور

● معرفی «زوربای یونانی» از نیکوس کازانتزاکیس/ محبوبه عموشاهی

🔻 شما می‌توانید متن کامل این معرفی‌ها را در وب‌سایت سایه‌ها بخوانید:

📎فرشته‌های کاغذی
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa

سایه ها

17 Oct, 14:40


آخرِهفته چی ببینیم؟

در سینماسایه‌های این هفته:

● مینا خازنی به معرفی فیلم Safe Place از سینمای کرواسی پرداخته؛
و
● شبنم کاظمی در ستایش As good as it gets و جک نیکلسون نوشته است.

🔻 شما می‌توانید متن کامل این معرفی‌ها را در لینک زیر بخوانید:

📎 سینماسایه‌ها
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa

سایه ها

16 Oct, 14:35


«آدم سیگاری»
داستانی از محمدحسین طلوعی


سیگاری می‌گوید: «هزاران نفر در دستانم گرفتار شدند و هزاران نفر را با نفس‌هایم به پایانشان نزدیک کردم و در نهایت چیزی نماند جز این درد سینه. غم هزاران نفر سینه‌ام را تنگ کرده ‌است.»
اما فکر کنم کسی سیگاری‌ها را دوست ندارد. سیگاری‌ها هم یکدیگر را دوست ندارند. البته که آن‌ها از دیدار هم به شوق می‌آیند، فقط برای اینکه بدانند سیگاری ته جیبت هست که مهمانشان کنی؟

این #داستان را در وب‌سایت سایه‌ها بخوانید:
http://sayeha.org/ap4357
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa

سایه ها

14 Oct, 14:35


«دربی»
داستانی از مهتاب قربانی


گفتم می‌خواهم پول جمع کنم برای تولد هجده سالگی‌ات گردنبندی که دوست داشتی را بخرم. گفت اوه! هنوز یک سال مانده. خوشم می‌آید که توی یک سال به دنیا آمده‌ایم و تو از من بزرگتر نیستی که مجبور باشم به حرف‌هایت گوش کنم! خندیدم و دست کشیدم پایین موهای بافته‌اش که از مقنعه زده بود بیرون. گفت من گردنبند نمی‌خواهم. فعلاً برای کادوی تولد امسالم اگر می‌خواهی خوشحالم کنی، فردا عصر بیا توی خیابان. تمام مردم شهر دارند از همین حرف می‌زنند. خیلی‌ها می‌آیند.

ادامه‌ی این #داستان را در وب‌سایت سایه‌ها بخوانید:
http://sayeha.org/ap4356
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa

سایه ها

12 Oct, 15:25


در آیینه نگاهم کردی و با شک به من گفتی
خودت هستی؟ و یا مردی غریبه توی آیینه‌ست؟

کسی از پشت سر فریاد می‌زد: «نه! خودت هستی!»
کسی می‌گفت گیر افتاده‌ای دیگر در این بن‌بست

نگاهم کردی و در چشم‌هایت مرگ را دیدم
نگاهت کردم و آرام بردی لای مویم دست

یکی از شخصیت‌ها با خودش در قصّه گیر افتاد
کمی دیوانه و مجنون و آزاد و کمی بدمست

تو هی از پشت آیینه، فقط هی مشت کوبیدی
فقط هی مشت کوبیدی به آیینه ولی نشکست!

«من از این زندگیِ مسخره دیگر چه می‌خواهم؟»
کسی پرسید این را، آن کسی که پشت آیینه‌ست...



صدایم کرد یک جوری که بی‌تردید برگردم
صدایم کرد... انگاری صدایش در سرم مانده

من از او خواستم با من بماند... رفت از پیشم...
نگاهم رفت، اما تکّه‌های دیگرم مانده

پس از او عکس‌ها دیگر نمی‌خندند بر دیوار
کسی فریاد می‌زد روزهای بدترم مانده!

شبیه شعر نصف‌و‌نیمه‌ای بر کاغذی پاره
میانِ صفحه‌های خالیِ در دفترم مانده

صدایم در نمی‌آید بگویم دوستش دارم
ولی در خاطراتم حرف‌های آخرم مانده

«وطن» دستان سردش بود اما بعد از آن دیدار
فقط مخروبه و آوار و غم از کشورم مانده



در آیینه گرفتم دست‌های سردِ مردی را
که احساسی شبیه لمس سرما روی آهن بود

پس از بوسه چشیدم طعم تلخ زنده‌بودن را
دلیل عُق‌زدن‌هایم ولی عطرِ خوشِ زن بود

سفر کردم که برگردم ولی انگار برگشتن
خودش معنای نامفهومی از مفهومِ «رفتن» بود

کسی فریاد می‌زد که: «نمی‌خواهم بمیرم من!»
کسی که شکلی از من، داخلِ من، یا خودِ من بود

نگاهش کردم و دیدم چه دردی می‌کشد این مرد
از این «بودن» که معنایش برابر با «نمردن» بود

نفهمیدید از آخر، چه رنجی می‌کشم اما
کسی که داخل آیینه می‌دیدیم، دشمن بود

#شعر از مهدی دریاب

لینک دسترسی در وب‌سایت سایه‌ها:
http://sayeha.org/ap4355
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa

سایه ها

11 Oct, 14:50


«آفتاب نیم‌جان صبح»
داستانی از محمد سادات‌هندی


مرگ بر اثر برخورد سر به لبه‌ی جدول خیابان نظری در حوالی انقلاب.

صبح یک روز اردیبهشت، در حالی به سیگار بهمن کوچکی که لای انگشتانم می‌لرزد، پُک می‌زنم که درست سی و شش دقیقه‌ی بعد خواهم مُرد…
نشسته‌ام لبه‌ی آجری باغچه‌ای زیر سایه‌ی درختی روبه‌روی کافه‌ای که بسته است. کی فکرش را می‌کردم؟! مثلاً دو سال پیش. که دو سال بعدتر در چنین لحظه‌ای، یعنی در خنکای صبح ده اردیبهشتی، به جای تکیه زدن به صندلی کارم، دربه‌در خیابان‌ها باشم برای ویزیت مواد غذایی. به خودم فشار می‌آورم تا یادم بیاید که دو سال پیش‌تر، درست در همین روز و ساعت، در چه حالی بوده‌ام و به چه فکر می‌کرده‌ام؟!

ادامه‌ی این #داستان را در وب‌سایت سایه‌ها بخوانید:
http://sayeha.org/ap4354
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa

سایه ها

05 Oct, 10:15


این هفته چی بخونیم؟

در فرشته‌های کاغذی این هفته می‌خوانیم:

• دون‌ ژوان؛ نوشته‌ی پیتر هانتکه/ محبوبه عموشاهی

• سال بلوا از عباس معروفی/ شبنم کاظمی

قبلاً رمان «فریدون سه پسر داشت» از عباس معروفی، در این ستون معرفی شده است.

🔻 شما می‌توانید متن کامل این معرفی‌ها را در لینک زیر بخوانید:

📎 فرشته‌های کاغذی
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa

سایه ها

03 Oct, 14:22


آخرِهفته چی ببینیم؟

در سینماسایه‌های این هفته می‌خوانیم:

● توتم؛ فیلمی از سینمای مکزیک ساخته‌ی لیلا آویلز

● کلاف سردرگم؛ فیلمی فانتزی از ژان پیر ژونه

🔻 شما می‌توانید متن کامل این معرفی‌ها را در لینک زیر بخوانید:

📎 سینماسایه‌ها
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa

سایه ها

02 Oct, 14:50


شیدای شلیک: یادداشتی بر رمان «هزار و چند شب» نوشته‌ی سید مهدی موسوی
محمد مهدی‌زاده


«چه‌جور تونستی با من این کارو بکنی کثافت؟ چه‌جور تونستی؟!»

وحشت نکنید!
این جمله، شروع، پایان و مرکز ثقل داستانی رمان پست‌مدرن «هزار و چند شب» است. حتی منی که نه کاری کرده بودم، نه قرار بود کاری کنم و نه اصلاً شخصیتی از شخصیت‌های داخل داستان بودم هم بعد از خواندن این جمله دلهره‌ای به جانم افتاد و به تمام کارهای بدِ کرده و نکرده‌ام افتادم!
حالا به این فکر کنید که شریک زندگی‌تان ناگهان از خواب بیدارتان کند و با یک تفنگ بالای سرتان ایستاده باشد و بگوید «چه‌جور تونستی با من این کارو کنی کثافت؟ چه‌جور تونستی؟» و شما باید در فاصله چند ثانیه‌ای که قبل از شلیک گلوله به مغزتان فرصت دارید، به این فکر کنید که واقعاً «چه‌جور تونستید»!

برای دسترسی به این #یادداشت، وارد وب‌سایت سایه‌ها شوید:
http://sayeha.org/ap4351
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa

سایه ها

30 Sep, 15:06


مجموعه‌ی «The Multilingual Mosaic»، شامل تعدادی از آثار منتخب «مهدی موسوی» است که به زبان‌های مختلفی از جمله انگلیسی، آلمانی، فرانسوی، هلندی، کردی، عبری و… ترجمه شده‌اند.
کپی‌رایت آثاری که به صورت اختصاصی برای این مجموعه ترجمه شده‌اند تقدیم می‌شود به مهدی موسوی و نزد شاعر محفوظ است. کپی‌رایت سایر آثاری که قبلاً در کتاب‌ یا وب‌سایت‌های دیگر منتشر شده‌اند، متعلق به ناشران مربوطه است.

این مجموعه هدیه‌ای است از طرف مترجم‌هایی از سراسر جهان؛ و در سالروز تولد این شاعر، دهم مهر ماه ۱۴۰۳، منتشر می‌شود.

برای دانلود این مجموعه، از طریق لینک زیر، وارد وب‌سایت سایه‌ها شوید:
http://sayeha.org/ap4350
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa

سایه ها

26 Sep, 13:58


ملی‌کِش

در هر طرفِ پهلو
دو دستِ شق
یعنی نمی‌زند قلبی در این سینه
ضربِ نبض نمی‌رسد به هم
می‌شود سفید یک‌دست
تخمِ سرخِ دو چشم در دشت
با گلوبندی از پروانه
کوچک که می‌شود قلبم
از دستِ چپت
زیر مشامه‌ام می‌زند تیزیِ
گوشت و گوگرد
دستی از  کاسه‌ی سرم
به کاسه‌ی سرت
و باز نمی‌کند لبی حرف
باز پشت این حرف
کنار گل شیپوری
سر انداخته‌ای درشت
درست پشت پنجره 
روی این ملحفه‌ی سفید
افتاده‌ای مثل برف، طوری
که درختان افتاده‌اند
ردِ پایت چند قطره‌ی خون
از مچِ پای چپِ گوزن شمالی
کنار کاجِ سوزنی
دوباره گُل داده است انگار
کتف راست یا چپت
تیر شلیک نشده در جبهه‌ی جنوب
یعنی دیروز جبهه‌ی شمال شکل نگرفت
و درد که از لمس پا
تا کف سرت
از خطابه‌ی ران
تا قوزک دو دست
شکل عوض می‌کند مدام
بر خوانش تنت
پس سرت را کنار گل آفتاب گردان
سرو قدیمی پشت به میدان
از شتک خون
جنون
قشون
تا دست‌های شقِ خیابان
از حلقوم حناق‌گرفته‌ی
حلقِ خلقِ بی‌صدا
از ادا
دعا
صدا
از سور
غرور
قبور
از نور خدا
توی شکل کامل ماه؟
این‌قدر خم نکن دیگر
که شانه‌به‌سرها
حتی رو به آفتاب
یا پشت به باران
پا روی شانه‌ات نگذاشتن
هنوز درد از مفاصل سمت راستم
به قصد مفاصل سمت چپت
که قد می‌کشد
چپ برای من همان دستی‌ست
که از تو ننوشت
قلبت مشتِ چپی گره‌نخورده
با پوکه‌ی انقلابی سال‌خورده
که پنچ ستاره از آسمان سرخ
یعنی از آسمان سرخ فقط پنچ ستاره؟
تا گُل گلویت هنوز با کمی لکنت
زبان بزند زخم
برقصاند
برنجاند
بترساند
وقتی که تقطیع می‌شود
روی دستِ آزادی
باز آمرانه
تمرین نوشتن
خالصانه
تمرین مشت زدن
مجدانه تمرین خواب دیدن
با کلاش روسی
به سمت چپِ هر طرفِ پهلو
از اعتصاب غذایت
جریان بگیری
معرض اعصاب بگیری
حناق بگیری
سرطان بگیری
با دهان باز بمیری
که اسمت بیفتد
بر سر دَرِ خیابان
تا رفقایت
در خط و ربط گریه‌ات
در تشییع پدرت
پیرتر از پدرت
از تشریح پی‌درپیِ
کشیدن سمتِ راست خایه‌ها
مثل تفی سربالا
از ورطه‌ی چپ گلویت
پایین بروند این بار
کنار گلاب و ودکای روس
که فقط سرفه کنی بیشتر
و در دق‌البابِ عکس خانوادگی
از فتح‌الفتوح
رفع و خضوح
دفع و خشوع
از دادِ قرارِ ترکمانچای
روی دستِ فارسی
باز بنویسی
علی
لنین
استالین
اما دستِ چپت مشت باشد هنوز

عرفان دلیری
از مجموعه‌شعر ساپیوفیل 
در دست انتشار

لینک دسترسی در وب‌سایت سایه‌ها:
http://sayeha.org/ap4349
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa

سایه ها

24 Sep, 14:45


روزا چقدر سرده و
شبا چه کشداره رفیق
همدم روز و شب من
پاکت سیگاره رفیق
می‌شینم و دود می‌شم
یه‌جوری نابود می‌شم
زل می‌زنم به خونه که
رو سرم آواره رفیق

با حال بد، با دل خون
سر می‌کنم با این جنون
نعشای آرزوهامون
رو هم تلنباره رفیق

چرا همه خسته شدن
خستگی‌شون در نمی‌ره؟
چرا دوازده‌ ماهِ سال
شهر، عزاداره رفیق؟

گفتی که «وا می‌شن درا
پر می‌زنن کبوترا
#دیگه_تمومه_ماجرا!»
اینجا که دیواره رفیق!

گفتی «نقاط مثبت و
نقاط قوّتو ببین»؟
کجای کاری؟ جای ما
نقطه‌ی پرگاره رفیق

اینا امید واهیه
تا آخرش سیاهیه
از دو هزار ناحیه
پاره شدم، پاااره رفیق!

کسی که تا زیر گلو
رفته توو مرداب، فرو
باید تقلّا نکنه
دست نگهداره رفیق

هی کاش و کاش کردنت
سختْ تلاش کردنت
درست مثل صفرایِ
اون‌ورِ اعشاره رفیق

فکر نکن این تَهشه
ته نداره سختی ما
سریال بدبختی ما
ادامه هم داره رفیق

دنیا یه حقّ آب و گل
دو روز شاد متّصل
یه خنده‌ی از ته دل
به ما بدهکاره رفیق

#ترانه از پویا کولیوندزاده

لینک دسترسی در وب‌سایت:
http://sayeha.org/ap4348
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa

سایه ها

21 Sep, 14:43


در فرشته‌های کاغذی این هفته همراه ما باشید با:

● معرفی کتاب «چه کسی پالومینو مولرو را کشت»؛ روایت قتل جوانی به نام پالومینو مولرو نوشته‌ی «ماریو وارگاس یوسا»/ محبوبه عموشاهی

● معرفی رمان «اسم من قرمز است»؛ روایتی پلی‌فونیک از بخشی از تاريخ تركيه در زمان امپراتوری عثمانی/ ترانه جوانبخت

همچنین در هفته‌های گذشته کتاب‌های «روزگار سخت»، «در ستایش نامادری»، «قهرمان فروتن»، «قصه‌گو» و «سال‌های سگی» و «ماهی در آب» از یوسا، در ستون فرشته‌های کاغذی معرفی شده‌اند.

🔻 شما می‌توانید متن کامل این معرفی‌ها را در لینک زیر بخوانید:

📎 فرشته‌های کاغذی

▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa

سایه ها

19 Sep, 17:48


در سینماسایه‌های این هفته همراه ما باشید با:

● معرفی فیلم «shortbus»؛ فیلمی بحث‌برانگیز از «جان کامرون میچل»/ محمد مهدی‌زاده

● معرفی فیلم «ماشین مرا بران»؛ فیلمی اقتباسی از ریوسوکی هاماگوچی/ لیلی آبسته

🔻 شما می‌توانید متن کامل این معرفی‌ها را در لینک زیر بخوانید:

📎 سینماسایه‌ها
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa

سایه ها

18 Sep, 14:50


دو پیک عرق پای میز صبحانه
که لمس تو را در سرم بنوشاند
به تخت عمیقی که تن به تن برسد
که بوی تو را بر تنم بپوشاند
 
شبانه در اوقات قهوه‌ای بی‌ تو
به صبح خماری که در کف حمّام
به آخ من از کشف آه می‌گذری
به لطف اشارات مضحک سرسام
 
دوباره به غژغژ ببند مغزم را
حواس مرا توی فر معامله شو
دو قرص مزخرف به حلق من بفرست
ببوس و بخیسان و بعد حامله شو
 
به حرمت سرگیجه‌های بعد از مبل
گلوی مرا خوابگاه دندان کن
به صرف کبودی در آستانه‌ی در
تمام تنم را محیط هذیان کن
 
صدای تو در سفره‌های بی‌مزه
صدای تو در پیشواز این گوشی
صدای تو را کم نمی‌کند ودکا
صدای تو در پیشگاه بیهوشی
 
بچسب و بگیران مرا غلط کرده
بخواه و بمیران مرا در این گیجی
به حال خودم راضی‌ام اگر ناجور
به لمس تن از انهدام تدریجی
 
سلام تو را لابه‌لای رنگ اتاق
سلام تو را در کجا نپاشیدم
سلام تو در مغز استخوان من‌ است
سلام تو را... استخوان‌ خراشیدم
 
به خاطره‌ای خشک از تو مشغولم
به خاطره‌ای بی‌دهان و لب‌کنده
به سرکشی تیغ می‌پرم تا صبح
به خود‌خوری زخم‌های شب‌کنده
 
از اینکه تو را نیستم، نمی‌ترسم؟!
از اینکه خودم مانده‌ام لگدخورده
از اینکه ترک‌های عمق پیشانی
به سمت دو تا مبل راحتی برده
 
عبور من از انفجار ممکن نیست
قبول من از ترس های تو در تو
از اینکه کسی نیست مطلقاً miss me
به اینکه خودم را نکشته‌ام، fuck you!

#شعر از ناصر ندیمی

لینک دسترسی در وب‌سایت:
http://sayeha.org/ap4345
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa

سایه ها

16 Sep, 17:44


اسیر دودِ غلیظ و سیاهِ سیگارم
شبیه شمعِ به‌ فندک‌ رسیده، تب دارم

که لای زندگی‌ام درد انتخاب شده
شعاع فکر تو به نیستی مجاب شده

به ارّه هدیه نده خش‌خش صدایم را
که هی قدم بزند راه ردّپایم را

که هی ترانه‌ی آشفته‌ام خطر بکند
مرا به سمت نبود تو، در‌به‌در بکند

دوباره پس بده به من جوانیِ من را
که باز عشق تو باشم‌، اگرچه یک زن را

مرا ببخش که این‌گونه به تو دل بستم
همیشه و هر لحظه، به فکر تو هستم

دوباره در دل خود نقشه‌ی فرار بکش
به‌جای آه! اتوبوس یا قطار بکش

که هرچه داشتم و داشتی سوار کنی
دلِ شکسته‌ی پاییز را بهار کنی

بیا که بیشتر از من به‌جای من باشی
دوباره عاشق موج صدای من باشی

به ذهن سوخته‌ی من کمی زمان بدهی
و اشتباهِ جهان را به من نشان بدهی

دوباره سرزده به موی تو حنا بزنم
کلام پوچ گوته را به آشنا بزنم

زمان قلمروی هرچه مسافر پوچ است
نگاه برّه به عشق شبانه‌ی قوچ است

از این که هستی و هرگز ندارمت چه کنم؟
اگر صدا بزنی، به‌جا نیارمت چه کنم؟

از اختیارِ رسیده به آف می‌ترسم
از عین و شینِ رسیده به قاف می‌ترسم

من از سکوت شکسته‌ی باد می‌ترسم
من از رسیدن به روز شاد می‌ترسم

شبیه رودِ به‌‌ دریا نرفته، می‌مانم
کجا رسیده اتوبوس؟ من نمی‌دانم

بیا که زندگی‌ام از تو بی‌خبر شده است
بیا که این دل دیوانه دربه‌در شده است

بیا که شعر، مرا در تن تو حل بکند
بیا که زندگی‌ام عشق را بغل بکند

بیا که در بغلت به ترانه جان بدهیم
به واژه‌ها راه عشق را نشان بدهیم

بیا که صبر ترانه به سر رسیده است
به روی گردن شاعر تبر رسیده است

بیا که آشتیِ امروزمان، فرا برسد
دوباره شعر به ذهن ترانه‌سرا برسد

قدم‌ قدم، مرا به بوسه‌ها نشان بدهی
دوباره شیشه‌ی ریزنده را تکان بدهی

به عاشقانه‌ترین شعرها سفر کردم
که غصّه را بدوانم... و بعد برگردم

که بعد در بغلت شعر را تمام کنم
دوباره به روی ماه تو سلام کنم

#شعر از محمد جدی

لینک دسترسی در وب‌سایت:
http://sayeha.org/ap4344
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa

سایه ها

14 Sep, 16:56


«قفس»
داستانی از مینا خازنی اسکویی

شش نفر هستیم؛ بعضی‌هایشان هم‌سن‌وسال من هستند، به چندتایشان هم می‌خورد بزرگتر باشند. دو ساعتی می‌شود که توی ماشین نشسته‌ایم و نمی‌دانیم چه‌چیزی در انتظارمان است. ماشین بیشتر شبیه یک قفس است. از همان‌ها که حیوانات وحشی را با آنها جابه‌جا می‌کنند، توی مستندهای حیات وحش دیده‌ام. یکی دو نفر دارند گریه می‌کنند. من فقط دارم به آخرش فکر می‌کنم. اگر به بابا زنگ بزنند، حتماً من را می‌کشد. می‌گویم: «آقا گوشیمو بده به خانواده‌م زنگ بزنم، نگران می‌شن.» مامور جوانی در ماشین را باز می‌کند و سرش را می‌آورد داخل. لباس نظامی تنش نیست و ظاهرش من را یاد سامان می‌اندازد. می‌گوید: «دخترای هرزه رو چه کار باید کرد حاج‌ مصطفی؟» ماموری که بیرون ماشین ایستاده و پشتش به ماشین است، برمی‌گردد به طرفش. می‌خندد و می‌گوید: «دهنتو...». صدایش را نمی‌شنویم، از حرکت چندش‌‌آور لب‌هایش متوجه می‌شویم. شش جفت چشم، خیره می‌شویم به‌هم ولی هیچ‌کس جرئت نمی‌کند حرفی بزند.

ادامه‌ی این #داستان را در وب‌سایت سایه‌ها بخوانید:
http://sayeha.org/ap4343
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa

سایه ها

11 Sep, 15:57


جلق می‌زد مترسکی غضبان
بر تن خوشه‌های سرگردان
جسد صد کلاغ در تصویر
مانده با چشم‌های آویزان

آن‌طرف‌تر کبوتری بی سر
لای چنگال‌های یک نفرین
شوق پرواز در تنش می‌مرد
با دو تا بالِ پاره‌ی خونین

باغبان از هبوط دم می‌زد
سرفه‌هایش صدای ناخن داشت
باغ، همدست سایه‌ی یک داس
زخم را روی ساقه‌ها می‌کاشت

مثل سگ قد کشید در این باغ
سگ پیری که چشم‌های سیاه...
زیر لب در سکوت شب می‌خواند:
«می‌رسد روز دیگری از راه؟»

#شعر از میلاد طبخی

لینک دسترسی در وب‌سایت سایه‌ها:
http://sayeha.org/ap4342
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa

سایه ها

08 Sep, 18:02


این هفته چی بخونیم؟

در فرشته‌های کاغذی این هفته، در کنار شما خواهیم بود با:

● معرفی «چاه بابل»؛ روایت شخصیتی به نام «مندو» از رضا قاسمی/ محبوبه عموشاهی

● معرفی کتاب «نقطه‌ی ضعف» داستانی با یک پایان‌بندی خوب از آنتونیس ساماراکیس/ اعظم اسعدی

همچنین پیش از این، کتاب «همنوایی شبانه ارکستر چوب‌ها» از «رضا قاسمی» در این ستون معرفی شده است.

🔻 شما می‌توانید متن کامل این معرفی‌ها را در لینک زیر بخوانید:

📎 فرشته‌های کاغذی
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa

سایه ها

05 Sep, 15:39


آخرِهفته چی ببینیم؟

در سینماسایه‌های این هفته همراه ما باشید با:

● معرفی فیلم «رنج و افتخار» از «پدرو آلمادوار»/ مینا خازنی

● معرفی فیلم «انواع مهربانی»؛ جدیدترین ساخته‌ی «یورگوس لانتیموس»/ عاطفه اسدی

همچنین پیش از این فیلم‌های «بیچارگان» و «دندان نیش» از لانتیموس در همین ستون معرفی شده‌اند.

🔻 شما می‌توانید متن کامل این معرفی‌ها را در قسمت Instant view ⚡️ بخوانید:

📎 سینماسایه‌ها
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa