در هر حال پسر با تمام عشقش به پدر و با وجود وظایف فرزندیای که بر عهده دارد تا حدی از پدر خود متنفر است و آرزو دارد جای پدر خود را بگیرد و پدر با همۀ خیرخواهی و خوش منظوری خود باید پسر را مورد تایید قرار دهد و مانع از لذت کامل او از تمامی خوشیها و بلندپروازیهایش شود چراکه همۀ اینها لازمۀ دوران کودکی و جز وظایف پدر است.
🔻بهطورکلی پدر همانطور که زیر بالوپر کودکش را میگیرد، باید ارباب محرومکننده و محدودکنندۀ او نیز باشد.
تا اینجا میتوانیم نظریۀ پدری کردن را نظریۀ ” محرومکنندگی پدرانه” بنامیم.
نظریات دیگری بعد از نظریۀ فروید آمدند و شکافهای نظریۀ او را در این باره پُر کردند. برای مثال دیدگاه روانشناسی ایگو که تمرکزش بر همانندسازیهایی است که در زمینۀ تلاشهایی غریزی صورت میگیرند و به بررسی دورۀ پیشادیپی میپردازند.