اميد به فردا( ياد داشتهاي دكتر اميد رضائی) @omidrezaie55 Channel on Telegram

اميد به فردا( ياد داشتهاي دكتر اميد رضائی)

@omidrezaie55


اين كانال به نوشته هاى دكتر اميد رضائى فوق تخصص
انكولوژى و هماتولوژي اختصاص دارد

اميد به فردا( ياد داشتهاي دكتر اميد رضائی) (Persian)

با خوشامدگویی به کانال تلگرامی امید به فردا( یاد داشتهای دکتر امید رضایی) خوش آمدید! این کانال به نوشته‌های دکتر امید رضائی فوق تخصص انکولوژی و هماتولوژی اختصاص دارد. اگر به دنبال اطلاعات مفید و کاربردی در زمینه های پزشکی و سلامتی هستید، این کانال مناسب برای شماست. دکتر امید رضائی با تجربه و دانش آموخته خود، مطالب متنوعی را در زمینه های انکولوژی و هماتولوژی ارائه می‌دهد تا شما را در درک بهتر بیماری‌ها، تشخیص و درمان آنها یاری رساند. با دنبال کردن این کانال، به روز می‌شوید و از جدیدترین تحقیقات و مقالات علمی در این حوزه‌ها با خبر می‌شوید. از این امکانات عالی برای بهبود دانش خود در زمینه پزشکی بهره مند شوید و با مطالب ارزشمند دکتر امید رضائی آشنا شوید. پس با ما همراه باشید و لذت ببرید از دنیای جذاب پزشکی و سلامتی!

اميد به فردا( ياد داشتهاي دكتر اميد رضائی)

13 Nov, 20:41


https://t.me/omidrezaie55

اميد به فردا( ياد داشتهاي دكتر اميد رضائی)

09 Nov, 20:29


https://t.me/omidrezaie55

اميد به فردا( ياد داشتهاي دكتر اميد رضائی)

07 Nov, 18:48


پریشب بازهم یکی از مراجعینم -در پایان ویزیت اولش- خاضعانه از من خواست من و همکارانم ایران را ترک نکنیم .
به اين مستند سحر انگیز با حس غریبش می‌نگرم؛ سال ۱۳۴۷، من هنوز نبودم، زنان سرزمین پدرى و مادرى‌ام تا کمر در گِل خم شده اند و مى‌كارند و می‌رقصند و شکر‌ می‌گویند بر کاشته های خود.حالا من هستم ، آنها باز مى كارند… من نباشم هم آنها خواهند کاشت ، بی گله و شکایت و فکر ترک دیار، می‌کارند با دستان پینه بسته و کمر تا شده‌شان. آنها از میان گل و لای می‌رویانند از "زمینی" که جانشان است ، هزاران سال گذشته و هزاران سال دگر، کارشان را "درست" انجام مى‌دهند، بی‌هیچ دستور و خواهشی…
مگر می‌شود به رفتن فکر کنم؟
رقصی چنین میانه میدانم آرزوست.

دكتر رضا رضائى ، روانپزشك ، ١٧ آبان ٠٣

- تکه ای از مستند بادصبا ، ساخته آلبرت لاموریس. زنان شالیکار در سوادکوه مازندران . ۱۳۴۷

اميد به فردا( ياد داشتهاي دكتر اميد رضائی)

02 Nov, 19:39


ترانه‌ی ماندگار استاد گلپا
برای وطن

خواننده: استاد اکبر گلپایگانی
شعر و آهنگ: استاد فضل الله توکل
دستگاه: ماهور

«وطن ای عزیزترینم دل من تنگه برات
گریه من غریب یه جور آهنگه برات»
https://t.me/najvaofaryad
روان‌شان شاد ☘️

اميد به فردا( ياد داشتهاي دكتر اميد رضائی)

31 Oct, 20:58


شعری از سعدی
با صدای امید رضائی

https://t.me/najvaofaryad

اميد به فردا( ياد داشتهاي دكتر اميد رضائی)

31 Oct, 17:07


https://t.me/bluefans

اميد به فردا( ياد داشتهاي دكتر اميد رضائی)

30 Oct, 14:54


در پنلِ هنر-جراحی- بیمار
کنگره‌ی جراحان،
که با حضور هنرمندان و پزشکان برپا شد
چند دقیقه‌ای صحبت کردم.
https://t.me/omidrezaie55

اميد به فردا( ياد داشتهاي دكتر اميد رضائی)

26 Oct, 18:27


بمب؛ يك عاشقانه

ساعت از ۲ شب گذشته، ناگهان صدای چند انفجار …حمله كردند؟ برخى صداها برايم آشناست ، از اعماق ذهنم می‌آیند، صداى ضدهوايى‌ست ، چون موشکی پرتاب می‌شوم به چهار دهه قبل:

علامتى كه هم‌اكنون مى‌شنويد اعلام خطر و يا وضعيت قرمز است و …بعد آن بوق لعنتی کشدار که تن و بدن ما و‌ همه آدمها را در تاريخ جنگها لرزاند.
چسبهای پهن ضربدر شده روی شیشه‌های پنجره‌ها.
وضعيت قرمزهاى پى‌درپى و قطع برق و رفتن به پاركينگ با هراس.
میگن خیابون ظفر رو زدن.
با انگشت نشان دادن هواپيماى دشمن و مسير تيرهاى ضدهوايى در آسمان شبهاى تاريك تهران.
تولدى بوده پر از بچه ، بمب صاف خورد تو اون خونه .
نام تمام مردگان يحيى است.
"جنگ جنگ تا پيروزی" را بايد سر صف محكم مى‌گفتيم و "مرگ بر صدام يزيد كافر” را با تمام وجود نعره مى‌زديم تا تنبیه نشویم و در سرماى زمستان ديرتر از بقيه صفها نرويم سر کلاس.
خواب بوديم، سپيده زده بود، شديدترين و نزديك‌ترين صداى بمبى بود كه شنيدم، خورده بود به خانه اى پشت دبيرستان انديشه، فاصله هوايى تا خانه‌ی ما براى خلبان يك هزارم ثانيه بود.
امشب راحت بخوابید، دبیر کل سازمان ملل اومده تهران، نمى‌زنن.
بمب تبديل شد به موشك ، موشك جواب موشك.
خوشحال مى‌شديم كه موشك تو سر ما نخورده و خانه‌ی ديگرى جاى خانه‌ی ما خراب شده!
زمين فوتبال راهنمايى انديشه شخم خورد و خراب شد و زيرش شد پناهگاه.
مدرسه ها تعطیل شد ، از تهران زديم بيرون، ديگر نمى‌شد ماند.
انگار صداى مارش حمله و آژير قرمز با هم مسابقه گذاشته‌ بودند.

بالاخره جنگ به پایان رسید و لحظاتی حیرت‌انگیز و تاریخی چند ماه بعد از پایان جنگ؛ نمى‌دانم شهر پل‌سفید بود یا زیرآب، اُسرايى که آزاد شده بودند در آغوش خانواده‌هایشان، اشک شادی بند نمی‌آمد.

نسل ِمن در كودكى انقلاب ديد، در نوجوانى و جوانى ٨ سال جنگ ديد، شهيد و مفقود و جانباز ديد، ممنوعيت شلوار لى و آستين كوتاه ديد، سيل ديد، زلزله ديد، به قهقرا رفتن اخلاقيات را ديد، آلودگى هوا ديد، تحريم ديد، كرونا ديد، تورم وحشتناك و بى‌وقفه را ديد، خشك شدن درياچه اروميه را ديد. نسل من خروش و مطالبه‌گرى فرزندان دهه هشتادى‌اش را در خيابانها ديد، مهاجرتهاى‌ فله‌اى را ديد، نسل من حتى تکه تکه شدن کارگردانِ هامون، فيلم محبوب نسلش را دید…

نسلِ سوخته‌ی ما همه چيز را ديد جز روی خیال‌انگیز "آرامش” را. نسل ما هرگز طلبی نداشته ولی دنيا براى تكميل ديده‌هایمان يك جنگ جهانى به ما بدهكار است و …تمام.

دكتر رضا رضائى ، روانپزشك ، ٥ آبان ٠٣

اميد به فردا( ياد داشتهاي دكتر اميد رضائی)

20 Oct, 19:41


https://t.me/omidrezaie55

اميد به فردا( ياد داشتهاي دكتر اميد رضائی)

17 Oct, 21:55


ایران مانند قُقنوس آن مرغ افسانه‌ای، بارها در آتش‌ِ خود سوخته و باز از خاکسترِ خود زائیده شده، در روزگاری که گویی ایران در ابری از فراموشی پیچیده شده است لااقل بکوشیم تا فکرِ او و غمِ او را در دلِ خود زنده نگاه داریم و اعتقاد به زایندگیِ دوران را در سینه نپُژمرانیم.

دکتر محمدعلی اسلامی نُدوشن
#ایران_را_از_یاد_نبریم


کانال دکتر اسلامی ندوشن
@dr_eslaminodoushan

اميد به فردا( ياد داشتهاي دكتر اميد رضائی)

12 Oct, 20:52


رضا موتوری

دستهایش و گردن و صورتش بر اثر آفتاب مداوم کاملا تیره شده بودند، ، بعید است دیگر رنگشان برگردد. چند سالی است که "پاك شده" و مى خواست در اين روزگار تلختر از زهر، درست زندگى كند، پس بايد به عنوان پيك موتورى حداقل روزى ٨-٩ ساعت زير آفتاب داغ كار مى كرد و مى‌سوخت.
در پاسخ من از احوالاتش گفت؛
"روى موتور گريه مى‌كنم ، تنهام ".
دستم را روی قفسه سینه ام می‌کشم ، با خود مى‌گويم؛ كدام دارو تنهايى‌اش را مى‌تواند پُر كند؟كدام درمان اشكهايش را روى موتورش بند مى‌آورد؟
و كدام مورخ، امثال او را در تاريخِ اين جغرافيا خواهد نگاشت؛
آنها كه در جنگی نابرابر ،جنگیدند تا پاك بمانند.

دكتر رضا رضائى، روانپزشك ، ٢۱مهر ٠٣

https://t.me/drrezarezaie

اميد به فردا( ياد داشتهاي دكتر اميد رضائی)

09 Oct, 20:15


باد می وزد...

شعر و آوا: امید رضائی

از مجموعه شعر طعم ِ گسِ تولد


https://t.me/najvaofaryad

اميد به فردا( ياد داشتهاي دكتر اميد رضائی)

26 Sep, 18:28


https://t.me/omidrezaie55

اميد به فردا( ياد داشتهاي دكتر اميد رضائی)

25 Sep, 18:55


https://t.me/bluefans

اميد به فردا( ياد داشتهاي دكتر اميد رضائی)

20 Sep, 05:52


یک‌سانتی‌متر برای خوشبختی!
دکتر امید رضائی

به به. شیرینی چیه؟
مرد حدودا شصت ساله بود. موهایش را یک وری شانه کرده بود تا معلوم نشود آن وسط مویی ندارد. با شوق و صدایی بلند گفت، استاد! پسرم پزشکی قبول شد. بالاخره بعد یک عمر معلمی امروز احساس کردم یه باری از رو دوشم برداشته شده. ایشالله روزی بشینه جای شما و خدمت کنه به این مردم.
شیرینی خامه‌ای را مزمزه کردم. خوشمزه بود. اگر سن و چربی و اضافه وزن را فراموش کنم می‌روم سراغ دومی و‌سومی.
-به سلامتی مبارک باشه. ایشالله که خیرشو ببینه.
-خودش امروز کلاس داشت، اگر نه که خدمت می‌رسید. خیلی دلم می‌خواد شما که تا ته این راهو رفتید یه نصیحتی به این جوون بفرمایید.
سراغ دومین شیرینی رفتم. انصافا خوش مزه بود. یک کیلویش از ویزیت پزشک عمومی گران‌تر است.
-نصیحت. ن.ص.یحت
نصیحت را در دهانم چرخاندم. بگم. نگم‌های ذهنم کش می‌آمدند. گفتم:
-به نظر من همین امروز، ترم یک، یه بیل برای پسرت بخر.
چشم‌های مرد گرد شد. دست‌هایش را در هوا تکانی دهد، انگار که زمین را می‌‌کند و گفت:
-بیل؟ بیل؟
-بله. بیل. دستم را تکانی دادم. بیل!
بیل چرا آخه استاد؟ رفته دانشگاه.
-یه بیل براش بخر و از طرف من بگو از امروز هر یک صفحه درس که خوند با بیلش یک سانتیمتر از زمین رو بکنه.
سرخی صورت به چشمهای گرد مرد اضافه شد.
-شوخی میفرمایید دکتر جان دیگه. که چی بشه آخه؟
-نه اصلا. اگر روزی که من شروع کردم با هر ده صفحه درس، یک سانتیمتر زمین رو کنده بودم، حالا حداقل چند تا چاه آب داشتم. شانسم خوب بود ممکن بود یکیش به نفت هم برسه. شمام به پسرت نصیحت منو بازگو کن. این نسل سرش تو حساب و کتابه. رو هوا پیغاممو می‌گیره.
مرد با چشمهای گرد و موهایی که ترتیبش بهم ریخته بود رفت. نمی‌دانم پیامم را به دکترِ جوان می‌رساند یا نه؟ سراغ شیرینی خامه‌ای سوم می‌روم...

دکتر امید رضائی
فوق تخصص خون و انکولوژی

https://t.me/omidrezaie55

اميد به فردا( ياد داشتهاي دكتر اميد رضائی)

21 Aug, 11:45


https://t.me/omidrezaie55

اميد به فردا( ياد داشتهاي دكتر اميد رضائی)

14 Aug, 19:48


https://t.me/omidrezaie55

اميد به فردا( ياد داشتهاي دكتر اميد رضائی)

05 Aug, 19:02


کوفتگیِ جان انکولوژیست

https://t.me/omidrezaie55

اميد به فردا( ياد داشتهاي دكتر اميد رضائی)

31 Jul, 20:43


این عکس را دیروز، از ⁧ #مسعود_کیمیایی ⁩ گرفتم.
‏شصت‌سال در این نقطه‌ی داغِ دنیا بتوانی فیلم بسازی و همیشه مطرح باشی و همیشه هم طرفدار رگ‌گردنی و منتقدِ جدی داشته باشی، بی‌نظیر است.
‏او، مهمترین هنرمند زنده‌ی ایران‌زمین است.
‏سلامت باشد...
https://t.me/omidrezaie55

اميد به فردا( ياد داشتهاي دكتر اميد رضائی)

21 Jul, 18:57


https://fidibo.com/book/170621-%D8%B1%D9%81%D8%AA%D9%86

اميد به فردا( ياد داشتهاي دكتر اميد رضائی)

18 Jul, 21:21


https://t.me/omidrezaie55

اميد به فردا( ياد داشتهاي دكتر اميد رضائی)

13 Jul, 21:08


اعتراض
- برای خودکشی پزشکان-
به قلم دکتر امید رضائی


من اعتراض دارم. به شما که خودکشی می‌کنید. به شما که آرام‌آرام میان مرگ می‌سُرید. من اعتراض دارم. به شما که آن‌قدر بی‌امیدید که فقط ده سال‌پس از آنکه مادران‌تان شما را در آن اول مهرماه آفتابی، از میان دود اسپند و قرآن و دعا به سوی آینده، با اشک و امید، فرستادند خود را شبی تلخ به پایان رساندید
من به شما هم اعتراض دارم! به شما هم‌نسلانم که خود را استاد نامیدید! و ندانستید که شاگردتان در ذهنش، همان هنگام که که بیماری را دوشادوش شما می‌بیند، به امید‌درمان، طرحی از مرگ برای خود می‌بافد. چگونه آن‌که ساعتی بعد میان مرگ می‌غلتد را به درمان دیگران گماردید و خود را استاد نامیدید؟
من اعتراض دارم! به تو همکار جوانم‌که فکر خواهی کرد انتهای دنیا ایستاده‌ای. هیچ کجا برای تو انتهای دنیا نیست.
اعتراض می‌کنم‌به همه‌ی‌تان.به همه‌ی شما که یک روز خبری می‌شوید میان اخبار که این‌هم چهاردمی، آن هم پانزدهمی و شانزدهمی و بعد چنان محو می‌شوید که انگار که هیچ‌گاه نبوده‌اید. ای‌کاش می‌توانستید کمی آینده، را بی‌خودتان، ببینید.
‌من اعتراض دارم. به تمام دانشجویان، اینترن‌ها، رزیدنت‌ها، فلو‌ها، به تمام اساتید که دیروز رزیدنت و دانشجویی بوده‌اند، به تمام معاونان آموزشی و به تمام خوانندگان این نوشته! به شما که مواظب خودتان، مواظب خودمان، مواظب سرمایه‌های‌مان، مواظب همان‌ها که روزی باید انگشتمان را به سوی‌شان بگیریم
و به فرزندان‌مان بگوییم، های، تو بشو کسی، چون او، نیستید...من به همه‌ی شما مردگان فردا و زندگان امروز اعتراض دارم!
من به تو که شاید نفر بعدی صف مرگ خود‌خواسته‌‌هستی یا شاید می‌توانی از مرگی جلوگیری کنی و نمی‌کنی، اعتراض دارم.
من به این سیکل دردناک شمارش خودکشی همکاران جوان‌مان اعتراض دارم.
تمامش کنید این‌ ترسِ از زندگیِ شیرینِ پُر از درد را.
همه‌ی ما مسئولیم و باید کاری کنیم.

دکتر امید‌رضائی
فوق تخصص خون و‌سرطان
نویسنده

https://t.me/omidrezaie55

اميد به فردا( ياد داشتهاي دكتر اميد رضائی)

12 Jul, 21:02


https://t.me/omidrezaie55

اميد به فردا( ياد داشتهاي دكتر اميد رضائی)

09 Jul, 16:42


https://t.me/omidrezaie55

اميد به فردا( ياد داشتهاي دكتر اميد رضائی)

08 Jul, 21:30


https://t.me/omidrezaie55

اميد به فردا( ياد داشتهاي دكتر اميد رضائی)

24 Jun, 21:24


https://t.me/omidrezaie55

اميد به فردا( ياد داشتهاي دكتر اميد رضائی)

15 Jun, 20:22


https://t.me/omidrezaie55

اميد به فردا( ياد داشتهاي دكتر اميد رضائی)

11 Jun, 20:48


https://t.me/omidrezaie55

3,345

subscribers

391

photos

76

videos