حضور
در اين شكى نيست كه متاسفانه روابط بين فرزندان و والدين در ساليان اخير به شدت دگرگون شده ، فاصله ها و جنس روابط با مثلا بيست سال قبل اصلا قابل مقايسه نيست ولى ...
روز اولى كه بخاطر كرونا خانه نشين شدم پسرم ( كه كلاس اول است) پرسش توام با خواهشش در چند ماه اخير را باز هم مطرح كرد: بابا ميشه امروز نرى سركار؟ گفتم: چند روزى نميرم چون كرونا گرفتم ، با لبخندى رضايت بخش گفت: چه خبر خوبى ، چه خوب كه نميرى سركار!
همان شب در آستانه درب اتاق ايستاده بود و از او خواهش كردم كه بخاطر خطر سرايت بيمارى وارد نشود، گفت : فقط چند لحظه بيا بيرون مى خواهم ببينمت ، همين.
هنوز هم "حضور" پدر، ولو "حضور حداقلى و حتى فيزيكى" در حسِ خانه بسيار مهم است ، اين حضور هرچند كمرنگ، هر چند خسته و گرفتار ، هرچند بيمار و فرتوت ، "حضورى است بى جايگزين" در هر زمانه اى كه مى خواهد باشد.
پسرم چند روز پيش ميگفت : بابا خسته نباشى، با تعجب گفتم من كه همش دارم استراحت ميكنم؟ گفت خسته نباشى بخاطر اينهمه "دردى" كه دارى!
"حضورتان" مانا پدران خسته و دردمندِ اين سرزمين، نفَستان زندگى بخش است ،
روزتان مبارك
دكتر رضارضائى ، روانپزشك
https://t.me/drrezarezaie