نمیدونم در جریانید یا نه که بهترین شعرهای مربوط به جدایی و به هم زدن و کات کردن (!) و البته دلآزردگی و رنجیدگی خاطر شدید از یار رو وحشی بافقی گفته! از هرررر مدل که بخواید!
بیاید یه چندتا از بیتهای وحشی بافقی درباره جدایی و برو دیگه دوستت ندارم و هم گلایه از آزار دادنهای یارش رو بخونیم با هم (از هر غزلش یک دو بیت انتخاب میکنم و شعر کامل نیست):
ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم
امید ز هر کس که بریدیم، بریدیم
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشهٔ بامی که پریدیم، پریدیم
رم دادن صید خود از آغاز غلط بود
حالا که رماندی و رمیدیم، رمیدیم ....
*
گر همه مرهم شوی ما را نباشی سودمند
کز تو پر آزردگی داریم و بس آزردهایم ...
*
بکش زارم چه دایم حرف از آزار میگویی
تو خود آزار من کن از چه با اغیار میگویی
رقیبان صد سخن گویند و یک یک را کنی تحسین
چو من یک حرف گویم، گوییام بسیار میگویی
تغافل میزنی گر یک سخن صد بار میگویم
و گر گویی جوابی روی بر دیوار میگویی
حدیث غیر گویی تا ز غیرت زودتر میرم
پس از عمری که حرفی با من بیمار میگویی
☺️
*
پیش تو بسی از همه کس خوارترم من
زان روی که از جمله گرفتارترم من
روزی که نماند دگری بر سر کویت
دانی که ز اغیار وفادارترم من ...
*
تکیه کردم بر وفای او غلط کردم، غلط
باختم جان در هوای او غلط کردم، غلط
عمر کردم صرف او فعلی عبث کردم، عبث
ساختم جان را فدای او غلط کردم، غلط
دل به داغش مبتلا کردم خطا کردم، خطا
سوختم خود را برای او غلط کردم، غلط ....
*
گرچه دوری میکنم بیصبر و آرامم هنوز
مینمایم اینچنین وحشی ولی رامم هنوز
باورش میآید از من دعوی وارستگی
خود نمیداند که چون آورده در دامم هنوز
*
وحشی ز آستانهٔ او بار بست و رفت
از ضعف چون تحمل بار جفا نماند
خب! برای صبح جمعه همین کافیه دیگه.
#ادبیات_کهن
#نزهت_الملوک
@Nozhatolmolouk