مشقِ نوشتن @mashqeneveshtan Channel on Telegram

مشقِ نوشتن

@mashqeneveshtan


به قول مادرم: این جا «مشقِ نوشتن» می‌کنم. :)
تحت مجوز CC-BY 4.0 مگر خلافش ذکر شود. به استثناء پیوندها و مطالب هدایت‌شده.

کانال‌های دیگرم:
@cybersecurities
@raghsemeydan
@cognitiveneuro
ارتباط با من:
@ARF1372

مشقِ نوشتن (Persian)

با خوش آمدید به کانال "مشقِ نوشتن"! اگر علاقه‌مند به بهبود مهارت نوشتن و اشتراک گذاری متون خود هستید، اینجا بهترین مکان برای شماست. در این کانال، شما می‌توانید متون خود را با دیگران به اشتراک بگذارید، با بازخورد مثبت و مناسب از اعضای دیگر بهترین نوشته‌ها خود را تقدیم کنید و از تجربه‌ی ارتباط با نویسندگان دیگر لذت ببرید. ما اعضایی با تمام سطوح مهارت نوشتاری را در این کانال به انتشار نوشته‌های خود تشویق می‌کنیم. از نویسندگان حرفه‌ای گرفته تا افرادی که تازه در این عرصه قدم گذاشته‌اند، همه را در کانال "مشقِ نوشتن" به گستره‌ی وسیعی از موضوعات و سبک‌های نوشتاری خوش آمد می‌گوییم. پس به جمع ما بپیوندید و از این فضای الهام‌بخش و پر از خلاقیت برای بهبود مهارت نوشتن خود بهره‌مند شوید. با ما همراه باشید، زیرا نوشتن همیشه یک ماجراجویی جذاب است!

مشقِ نوشتن

10 Feb, 15:05


یکی از انواع قول‌ها و کلام‌های ما «آن چیزی است که می‌دانیم و درست می‌پنداریم»! و خب تمامیت چی بود؟ «پاسداشت قول و کلام».
قسمت جالب ماجرا هم همینه! یعنی حتی چیزهایی که در ذهن ما هستند هم به نوعی قول و کلام ما محسوب می‌شن و از ما انتظار می‌ره تا اون‌ها رو عمل کنیم مگر این که به صراحت اعلام کنیم بهشون عمل نخواهیم کرد! در غیر این صورت هر زمانی که در موقعیت مربوط به اون دانسته قرار بگیریم پاسداشت از کلام ما می‌شه این که به دانسته‌های خودمون هم عمل کنیم!

حالا مشکل کجا است؟ خیلی وقت‌ها ما داریم بر اساس تجربه زیسته و ناخودآگاه خودمون عمل می‌کنیم و نه بر اساس دانسته‌ها و چیزهایی که درست می‌دونیم! در نتیجه؟ از تمامیت هم خارج می‌شیم! و به همین واسطه دوتا اتفاق می‌افته:
اول این که بازدهی و کارکرد و عملکردمون کاهش پیدا می‌کنه و دوم هم این که اون فاکتور عزت نفس که توی تمامیت هست (تطابق حرف و عمل) خراب می‌شه.

فکر می‌کنم این سخت‌ترین نوع تمامیت برای عمل کردن باشه!

توضیحات بیشتر:
Erhard, Werner, Michael C. Jensen, and Steve Zaffron. “Integrity: A Positive Model That Incorporates the Normative Phenomena of Morality, Ethics and Legality.” SSRN Electronic Journal, 2009. https://doi.org/10.2139/ssrn.920625. pp 53 & 54

مشقِ نوشتن

10 Feb, 14:22


[ به نقل از تایم 🌱 ]

مشقِ نوشتن

10 Feb, 10:52


یک بحثی در کامنت‌های این پست در گرفت که فکر می‌کنم لازم هست بیشتر توضیح بدم دارم راجع به چی خرف می‌زنم.

بحثی که من در این جا دارم مطرح می‌کنم «تأثیر ذهنیت/ذهن بر بدن/جسم» نیست. بلکه چیزی فراتر و متفاوت از اونه. «تأثیر دنیای شما بر خود شما» است.
در دنیای شما همون طور که ذهن و ذهنیت هستند چیزهای دیگه‌ای هم هستند. دیگران، چیزها، موقعیت‌ها، زمینه‌ها و بسترها، و خود شما هم حتی در دنیای خودتون حضور دارید. این نحوه نگاه به «دنیا داشتن آدم‌ها» سنتی هست که تقریبا هایدگر اون در در فلسفه احیا کرد و به دقت اون رو در کارهای خودش توضیح داد. به این سنت می‌گن «انسان‌شناسی هرمنوتیکی» و شروع داستان برای مطالعه از «هستی‌شناسی/پدیدارشناسی» آغاز می‌شه.

با این مقدمه‌ی که گفتم اجازه بدید توضیح بدم که این حرفی که دارم می‌زنم اساسا خارج از سنت علمی تعریف می‌شه. با نگاه Subjective/Objective علمی، که ریشه در سنت «معرفت‌شناسی» داره، توانایی توضیح نگاه هستی‌شناسانه/پدیدارشناسانه رو نداریم.¹ مخصوصا وقتی نگاه خودمون رو تقلیل‌گرایانه هم بکنیم و به دنبال این باشیم که سریع هر چیزی که دیدیم رو یک جوری به یکی از چیزهایی که از قبل می‌دونیم «تقلیل» بدیم. این مسئله حتی توی علوم‌شناختی و علوم‌اعصاب هم بعد از این که دانشمندان دیدن که نمی‌شه با تقلیل همه چیز به مغز و سیستم عصبی ماجرا رو کامل توضیح داد، مسائلی مثل «مغز در خمره» و «مسئله ذهن-بدن و مغز-بدن» همچنان نقاط مبهم مهمی توش باقی مونده، و مسائل مشابه دیگه‌ای که مشاهده شد، گروهی از دانشمندان این حوزه‌ها دست از تلاش برای «توضیح همه چیز بر اساس صرفا مغز و سیستم عصبی» برداشتن و مفهومی متولد شد با نام «شناخت بدنمند» که بعدا همین مفهوم هم شرح و بسط پیدا کرد و به سنت 4E Cognition رسید. و نکته جالب توجه این جا است که اکثر مسائل 4E رو می‌تونیم با ادبیات هستی‌شناسانه/پدیدارشناسانه توضیح بدیم اما نگاه سابجکتیو/آبجکتیو غالب در فضای علمی یا نمی‌تونه اصلا توضیحی ارائه کنه یا توضیحاتی به شدت پیچیده و حتی غیرکاربردی و نا دقیق ارائه می‌کنه.

حالا برگردیم به حرفی که من این جا زدم:
من این جا دارم می‌گم «این که یک چیز در دنیای شما چگونه چیز شود و چطور معنا بشود در اثری که اون چیز بر خود شما (که می‌تونه شامل جسم شما هم باشه) می‌گذاره مؤثره». چرا این مهمه؟ چون به ما کمک می‌کنه تا در مواجهه با مسائل مختلف بگردیم ببینیم و بفهمیم اون چیز در دنیای ما چطور معنا شده؟ و حالا دیگه نه از موقعیت تماشاچی زندگی بلکه از جایگاه عامل براش اقدام کنیم! این حرف به معنی «پذیرش رنج به هر قیمتی» یا «تسلیم شدن در برابر موقعیت ناگوار» نیست. بلکه به معنای این هست که «تا نبینیم و نگاه نکنیم که هر چیزی چطور برای ما معنا می‌شه عمرا بتونیم زندگی اصیل و آگاهانه داشته باشیم!

این مطلبی بود که تلاش داشتم بگم.


پ.نون:
¹ من نمی‌گم «علم بده!» یا «علم کار نمی‌کنه!» یا «علم رو قبول ندارم!» بلکه دارم می‌گم «این نگاهی متفاوت از سنت علمی فعلی هست.». مگر نه اگه علم و نگاه معرفت‌شناسانه نبود خیلی از چیزهایی که الآن «می‌دونیم» و «تکنولنوژی‌هایی که در دسترس ما است» وجود خارجی نداشتن. فقط بحث اینه که «همه چیز علم نیست و علم به همه پرسش‌ها پاسخ نمی‌ده» و شاید نیاز داشته باشیم تا در موقعیت‌هایی مثل «موقیت تربیت»، «موقعیت یادگیری» و یا «موقعیت تعامل با دیگران» از سنت‌ها و دیدگاه‌های دیگه‌ای بهره ببریم. مثالی که همیشه این جا می‌زنم اینه که «چقدر دکتر سیگاری می‌شناسیم؟ مگه اون دکتر نمی‌دونه سیگار چه آسیبی به بدن می‌زنه؟ پس چرا هنوز هم سیگار می‌کشه؟» و فکر می‌کنم احتمالا همین مثال کافی باشه برای این که نشون بدیم «دانستن صرف کار نمی‌کنه!».


مرتبط:
https://t.me/mashqeneveshtan/1995
https://t.me/mashqeneveshtan/2011
https://t.me/mashqeneveshtan/2041
https://t.me/mashqeneveshtan/2055
https://t.me/mashqeneveshtan/2215

مشقِ نوشتن

09 Feb, 14:03


"When you’re young, you win by being more energetic. When you’re old, you win by being more educated."

مشقِ نوشتن

09 Feb, 09:33


حالا جالبه بدونید همون دوران هم کسان دیگه‌ای مثل هیلبرت و فرما و دیگرانی بودن که اعتقاد داشتن استفاده از ریاضیات برای، یا پیش بردن ریاضی از طریق فیزیک آلوده کردن ساحت ریاضی و نوعی توهین به تقدس ریاضی محسوب می‌شه! سنت «ریاضی محض» (و جدا کردن «محض» و «کاربردی») از همین جا میاد.
بعد از اتفاقاتی که اوایل قرن ۱۹ سر ریاضیات اومد (کشف کلی محدودیت و پارادوکس و این که «ریاضیات ما مبنا نداره» که منجر به کنفرانس ۱۹۰۰ شد) ریاضی‌دان‌ها داشتن از ابزارهای یکسانی استفاده می‌کردن (تقریبا) ولی دو گروه شده بودن! یکی به دنبال «ریاضی فقط برای ریاضی» و اون یکی هم «ریاضی برای حل مسائلی که نمی‌دونیم الآن چطوری حل کنیم». جالب اینه که اتفاقا ابزارهای مورد استفاده گروه دوم رو هم بیشتر گروه اول توسعه دادن و این کار رو با پیدایش و توسعه «جبر مجرد» انجام دادن. امید داشتن که این قسمت از ریاضیات به قولی pure باقی بمونه و کسی براش کاربردی پیدا نکنه! ولی خب ... :)

یک سری بحث جالب و جذاب دیگه هم داریم که اساسا علم مادر ریاضیات هست یا فیزیک؟ یعنی این ریاضیات هست که جهان رو توصیف می‌کنه و حالا فیزیک به این توصیف‌ها جان می‌بخشه یا این که از اساس اون چیزی که نقش توصیف رو ایفا می‌کنه فیزیک هست و ریاضیات صرفا ابزار این توصیف محسوب می‌شه؟
البته برخی هم می‌گن تمایزی که داریم بین ریاضی و فیزیک قائل می‌شیم خیلی هم معتبر نیست و در نهایت هر دو به یک نقطه خواهند رسید که من شخصا با این دیدگاه بیشتر همراه هستم.
و دقت داشته باشیم که وقتی می‌گیم ریاضیات و فیزیک، شامل محاسبه، کامپیوتر، هندسه و نظریه اطلاعات در ریاضی، و کوانتوم، نظریه ریسمان، نسبیت و ماده چکال در فیزیک هم می‌شه! یعنی چیزهایی که شاید توی ریاضی خیلی ملموس و به ظاهر دور از فیزیک و چیزهایی توی فیزیک که نه چندان ملموس و خیلی بیشتر شبیه به کارهای ذهنی و تئوری باشن! در حالی که اگه این دوتا در واقع دوتا دیدگاه مختلف و زاویه دید متفاوت نسبت به یک چیز باشه ... ؟؟ :))

خلاصه که ... ریاضیات و فیزیک همیشه در قلب من جا دارن، اون گوشه امن آروم که هر وقت تنها می‌شم به سراغشون می‌رم. :)

مشقِ نوشتن

09 Feb, 09:24


اویلر، لاگرانژ، لاپلاس و هامیلتون کسانی بودن که با تقریب بسیار خوبی بیشتر قضایای معروف و کاربردی توی هندسه، توپولوژی، حسابان و چیزی که شاید بیست سال پیش به نام «ریاضیات جدید» شناخته می‌شده برای این آدم‌ها باشه! مخصوصا تو نظریه گراف و هندسه تحلیلی و آنالیز ریاضی. (دقیقا چیزهایی که توی فیزیک هم به شدت کاربرد دارن)
انگار قبل از میانه‌های قرن ۲۰ دانشمندان علوم نظری خیلی تعامل نزدیک‌تری با هم دیگه داشتن تا الآن توی قرن «ارتباطات» و «اطلاعات»!

مشقِ نوشتن

09 Feb, 09:19


یعنی می‌خوام بگم این جمله راجع به ریاضیات هم صدق می‌کنه! :)) جایی که اسم این عزیزان میاد تازه می‌فهمیم ریاضیات و حسابان دبیرستان بازی بازی و تاتی تاتی هم شاید نبوده! :)

مشقِ نوشتن

09 Feb, 09:19


و البته ریاضی‌دانان بزرگی هم بودن!

مشقِ نوشتن

09 Feb, 09:18


شما نمی‌دونید، ولی هر کدوم از این اسامی تیری هستند در قلب دانشجویان فیزیک گوشه گوشه این دنیا... 🙄

مشقِ نوشتن

09 Feb, 09:18


یعنی همونجایی که اسم این بزرگواران رو زیاد می‌شنوی جاییه که متوجه می‌شی فیزیک کارشناسی هیییییچ شباهتی با تصورت از فیزیک در دبیرستان نداره! 😂

مشقِ نوشتن

09 Feb, 07:36


وقتی داریم از «دنیا» و «دنیا داشتن آدم‌ها» صحبت می‌کنیم از چی داریم صحبت می‌کنیم و تا کجا می‌تونه این قضیه حتی پیش بره؟

مثال ملموس‌ترش اینه:
اگه روزی یک دقیقه از دست آویزون شید، اگه صرفا آویزون شید و هیچ هدفی پشتش نباشه یا هدف، اذیت شدن باشه بعد یک ماه احتمالا دستان بسیار آسیب‌دیده‌ای خواهید داشت. اما اگه هدف ورزش باشه بعد یک ماه احتمالا دستان بسیار قوی‌ای دارید! خیلی ساده یک حرکت بارفیکس که اکثر ما می‌تونید انجام بدیم بسته به زمینه ذهنی دوتا اثر مختلف خواهد داشت!
حالا حتی پژوهشی رو دیده بودم که اومده بودن به کارمندان قسمت خدمات و نظافت هتل‌ها (که فعالیت بدنی زیادی دارن و عملا اون مقدار کالری سوزاندن روزانه رو دارن انجام می‌دن) یک سری پوستر و بروشور و اطلاعیه داده بودن که شما عملا دارید ورزش می‌کنید! بعد چند هفته گروهی که این اطلاعات رو دریافت کرده بودن نسبت به گروه کنترل وضعیت سلامت جسمانی بسیار بسیار بهتر و مطلوب‌تری داشتن!

این است قدرت دنیای ما آدم‌ها!

مشقِ نوشتن

09 Feb, 07:32


اگر دو برادر همسان را به مدت سه سال هر روز به بدترین شکل مورد شکنجه قرار دهید
و به اولی بگویید شکنجه اش جزئی از یک تمرین ورزشی است و به دومی هیچ دلیلی برای شکنجه کردنش ارائه ندهید،
برادر اول بعد از سه سال به ورزشکاری قوی و با اعتماد به نفس بالا، و برادر دوم به انسانی حقیر و سرشار از عقده ها و کینه ها تبدیل می شود...

شکنجه و رنج برای هر دو یکسان است، اما تفاوت در معنایی است که به رنج کشیدن شان می بخشید ، یکی به امید روزهای بهتر رنج می کشد و دیگری با هر ضربه خردتر و حقیرتر می شود.

اینکه چگونه با سختی ها و مشقت های زندگی کنار بیاییم و به آن ها واکنش نشان دهیم، نهایتاً محصول یک "تصمیم شخصی" است...

می‌توانیم تصمیم بگیریم به سختی ها و مصائب اجتناب ناپذیر زندگی از منظر «معنا و حکمت» نگاه کنیم تا در پس هر ضربه روحی و هر لطمه جسمی تنومندتر، مقاوم تر و آگاه تر بیرون بیاییم یا اینکه تصمیم بگیریم در بهترین حالت یک «قربانی_منفعل» با حیاتی پر از غم باشیم.

مشقِ نوشتن

08 Feb, 20:27


[ به نقل از تایم ]

مشقِ نوشتن

07 Feb, 00:45


تو هفت دقیقه اول این ویدئو قیافم اینجوری بود 😳
انتظار نداشتم اینجوری بشنومشون!!

پ.ن. بعدا به یک سری از حرفاش برگردیم!

🪴🪴

مشقِ نوشتن

06 Feb, 07:57


حتی غیر الکی هم به بچه‌هاتون نگید باهوش! کردیت هوش رو تبدیل به برچسب نکنید!
یکی از ویژگی‌های طرز فکر ثابت (در برابر طرز فکر رشد¹) دقیقا همینه که نگران برچسب‌هاشه جای این که نگران خودش و یادگیری و رشد باشه! آدم‌های با طرز فکر ثابت از چالش‌ها اجتناب می‌کنن. و قسمت بدتر ماجرا هم این‌جا است که این آدم‌ها توانایی کم‌تری (به نظر من *بسیار کم‌تری*) نسبت به بقیه برای حل مسائل و چالش‌های درونی و بیرونی دارن. در نتیجه از تاب‌آوری کم‌تری هم برخوردار هستن.

با بچه‌هاتون از این شوخی‌های خطرناک و بدمزه نکنید! :)


¹ Dewek, C. Mindset

مشقِ نوشتن

05 Feb, 18:57


این ضرب المثل که «ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه است» تنها جایی که معنا داره در برابر خدا است! هر جای دیگه‌ای این ضرب المثل غلطه!
طلا رو دیر بخری ضرره! کار رو دیر شروع کنی ضرره!
اما توی توحید چون عقل محضه و در ارتباط با خدا است [هر دو] این حرف درسته!
چون هر لحظه که به خدا رسیدی تازه نقطه صفره! تازه نقطه شروعه! و تازه می‌تونی شروع کنی و تا بی‌نهایت هم بری!

تنها جایی که می‌شه تمام ضررها رو جبران کرد فقط در محضر خدا است.

#پاره_سخنرانی

مشقِ نوشتن

05 Feb, 18:44


تو جاده گاردریل می‌کشن که مسیر رو مشخص کنن
گاردریل توحید هم همین رب عظیم و اعلی و رحمان و رحیم و ... تمام این اسماء و صفات خدا است!

#پاره_سخنرانی

مشقِ نوشتن

05 Feb, 18:35


وقتی یه جامعه همه‌اش لحتن نباید چراغ رو روشن کرد! چون همه آبروشون می‌ره!
قرآن هم چراغه! قشنگ همه رو لو می‌ده! [ :)) ]

#پاره_سخنرانی

مشقِ نوشتن

05 Feb, 18:34


برخی دغدغه‌ها دیگه به خدایی که «هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن» دیگه یه سری حرف‌ها و چیزها و دغدغه‌ها بهش نمی‌چسبه!
[انگار] برخی دغدغه‌ها دیگه بازی و لهو و لعب می‌شه! اون دیگه دین خودت می‌شه! دین خدا دیگه نیست.
«دینهم لهوا و لعبا»

#پاره_سخنرانی

مشقِ نوشتن

05 Feb, 18:32


با خدای قد کوتاه همه کاری [غلطی] می‌شه کرد!
...
خدا که بزرگ شه یه سری دغدغه‌ها دیگه به خدا نمی‌چسبه!

#پاره_سخنرانی

مشقِ نوشتن

02 Feb, 07:50


"don’t plan to do it, just do it."

"If present you doesn’t want to do it now, future you won’t want to do it later."

"If there's something you want to do later, do it now. There is no 'later'."

"Scheduling is spending your future time at a steep discount rate."

نقل از ادریس

مشقِ نوشتن

01 Feb, 19:21


ما خیلی وقت‌ها از پرداختن به ریشه‌ها اجتناب می‌کنیم چون انرژی زیادی می‌طلبه، ما رو شفاف می‌کنه و خودمون رو با خودمون مواجه می‌کنه!

در واقع شاید ما به عنوان یک مکانیزم دفاعی از پرداختن به ریشه‌ها اجتناب می‌کنیم!

مشقِ نوشتن

31 Jan, 20:41


مجددا دارم خودم رو دستی دستی بدبخت می‌کنم :))

مشقِ نوشتن

31 Jan, 02:35


امشب هم بالاخره، بعد از مدت‌ها، Interstellar رو دیدم.
و چقدر که صداقت مهمه و کار می‌کنه. :) حتی وقتی مطمئن نیستی ... :)

و راجع به امتیاز هم ... بین نه و ده مردد بودم. بیشتر هم به خاطر پایان‌بندی‌ای که فکر می‌کنم می‌تونست بهتر هم باشه. ولی دست آخر هم ده از ده رو دادم چون به نظرم پیامی که می‌خواست بده رو توی پایان‌بندی هم لحاظ کرده بود

#movies_to_watch

مشقِ نوشتن

30 Jan, 10:22


ما برای پرداختن به اصل وقت نمی‌گذاریم. شاید چون فکر می‌کنیم «همیشه برای پرداختن به اصل و ریشه‌ها وقت هست! الآن کارهای مهم‌تری برای انجام دادن دارم!»

در حالی که خیلی وقت‌ها پرداختن به اصل باعث می‌شود در خیلی از موارد، کارها و گزینه‌ها خود به خود کنار بروند!

مشقِ نوشتن

25 Jan, 10:24


به قولی معروف: «ما را به سخت جانی خود این گمان نبود!»

مشقِ نوشتن

25 Jan, 10:24


https://en.m.wikipedia.org/wiki/Impact_bias

مشقِ نوشتن

25 Jan, 10:24


"We suffer more in imagination than in reality."

مشقِ نوشتن

25 Jan, 10:24


إِذَا هِبْتَ أَمْراً فَقَعْ فِيهِ فَإِنَّ شِدَّةَ تَوَقِّيهِ أَعْظَمُ مِمَّا تَخَافُ مِنْهُ.

هنگامى كه از چيزى مى‌ترسى، خود را در آن بيفكن، زيرا گاهى ترسيدن از چيزى، از خود آن سخت‌تر است.

مشقِ نوشتن

24 Jan, 19:45


حالا سر man-madeاش می‌شه حرف زد (راجع به هر دو) ولی کلیت حرفی که می‌زنه رو نمی‌گم صد در صد، ولی تا حدی، قبول دارم.

مشقِ نوشتن

24 Jan, 19:45


"Religion & science are two separate man-made tools.

Like a hammer & screwdriver.

They serve different functions.

You don't try to prove what a hammer is using a screwdriver.

You accept their functions.

You can have religion & science.

They're two separate man-made tools."

مشقِ نوشتن

24 Jan, 10:35


یک محتوای بسیار با کیفیت تحت مجوز CC-BY 4.0 International 😍
موضوع؟ داده‌کاوی آموزشی و تحلیل یادگیری! 🤩
https://learninganalytics.upenn.edu/MOOT/bigdataeducation.html

مشقِ نوشتن

20 Jan, 20:22


دیشب هم جادوگر شهر اُز (۱۹۳۹) رو دیدم. من بهش هشت (و نیم) از ده رو می‌دم. فقط اگه کمی خوش‌ساخت‌تر بود نه رو هم حتی می‌دادم. هرچند به عنوان فیلم کودکان و با امکانات توی اون سال واقعا چیز خفنی درست کردن!
اگه فیلم موزیکالی که لوث و مبتذل نباشه و شورش رو در نیاورده باشه و حرف برای زدن هم داشته باشه، کمی هم فضای فان و فانتزی داشته باشه می‌خوایین به نظرم این یکی از بهترین انتخاب‌هاییه که می‌تونین داشته باشین. حتی اگه قصه‌شو هم می‌دونین بازم ارزش یه بار دیدن رو داره.

⚠️خطر لوث شدن!
اگه بخوام کل فیلم رو تو یه خط خلاصه کنم می‌گم «بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست / در خود بنگر هر آنچه خواهی که تویی!»
پایان خطر لوث شدن! ⚠️

#movies_to_watch

مشقِ نوشتن

20 Jan, 08:04


"The mind is there to solve problems, not to create them."

مشقِ نوشتن

19 Jan, 22:40


هنر؟ علم؟ جالب بود. :)
https://www.youtube.com/watch?v=nGn0pblmQ-s

مشقِ نوشتن

15 Jan, 22:27


یکی از تکنیک‌های مهم و خیلی کاربردی توی مهندسی درخواست «یادگیری کم‌نمونه¹» هست. داستان از این قراره که چند تا مثال از چیزی که می‌خوایم به مدل می‌دیم و نتیجه‌ی دلخواهمون رو هم برای هر کدوم از مثال‌ها مشخص می‌کنیم. بعدش سؤال اصلی رو مطرح می‌کنیم و حالا مدل کار رو برامون انجام می‌ده.
اینکه چطوری مثال‌ها رو انتخاب کنیم تا مدل بهترین نتیجه رو بده یه موضوع جذاب با کلی پژوهشه. ولی چیزی که تحقیقات نشون دادن اینه که مدل‌های زبانی بزرگ (مخصوصا هر چی تعداد پارامترهای مدل زیادتر می‌شه)، وقتی مثال می‌بینن، عملکردشون فوق‌العاده بهتر می‌شه. خلاصه اینکه با دادن چند تا مثال درست و حسابی، شانس موفقیتتون حسابی میره بالا! 🚀
اگه کنجکاوید دقیق‌تر بدونید این تکنیک چطور کار می‌کنه، این مقاله‌ی مهم رو که ایده‌ی پشت این روش رو توضیح داده مطالعه کنید:
https://papers.nips.cc/paper/2020/file/1457c0d6bfcb4967418bfb8ac142f64a-Paper.pdf
ولی این تازه اول ماجراست! مهندسی درخواست برای کار با هوش مصنوعی‌هایی که این روزها همه جا از روی گوشی تا روی کامپیوتر و توی خونه و سر کار و حتی تو راه داریم ازشون به صورت روزمره استفاده می‌کنیم یه مهارت کلیدی و خیلی به‌دردبخوره. در عمل آینده‌ی خیلی از شغل‌ها به این مهارت گره خورده و کسایی که یادش نگیرن احتمالاً از قافله عقب می‌مونن.
ما اینجا بیشتر در مورد این مهارت صحبت خواهیم کرد. همین حالا هم این مطلب رو با دوستانتون به اشتراک بذارین تا اون‌ها هم از فرصت یادگیری این مهارت مهم بهره‌مند شن! 😊

¹ Few-shot Learning

مشقِ نوشتن

14 Jan, 19:48


یک نرم‌افزار آزاد جایگزین Anydesk پیدا کردم به نام Rustdesk.
هم محیطش به نظرم کاربرپسندتره هم امنه و هم مهم‌تر از همه، آزاده!
تازه امکانات خوبی هم برای پیکربندی می‌ده؛ همه‌اش هم رایگان!
حتی اگه دوست ندارید از خدمات شخص سوم هم استفاده کنید می‌تونید کارسازش رو خودتون بگیرید و روی سیستم‌های خودتون اجراش کنید!
اطلاعات بیشتر و دانلود:
https://rustdesk.com/

مشقِ نوشتن

09 Jan, 13:15


می‌خوای تغییر ایجاد کنی؟ تغییر رو باید از درون یک سیستم و از جنس خودشون شروع کنی تا بتونی ایجاد کنی! :)

مشقِ نوشتن

09 Jan, 13:14


https://youtu.be/B6uuIHpFkuo?si=6fhNoRjbRYqEi4uZ

🪴🪴

مشقِ نوشتن

08 Jan, 19:08


موقعی که «می‌یابی» سیر می‌شی! با «دانستن» سیر نمی‌شی!
#پاره_سخنرانی

مشقِ نوشتن

07 Jan, 21:32


یکی از مهم‌ترین روش‌های مهندسی درخواست¹ اینه که از مدل بخواییم برامون مراحل فکر کردنش رو توضیح بده. این تکنیک باعث می‌شه مدل جواب‌های خیلی منطقی‌تر و معقول‌تری رو بهمون بده. بهش می‌گن Chain of Thoughts یا «زنجیره تفکر/افکار» و به دو صورت هم قابل پیاده‌سازی هست. یکی این که مرحله به مرحله برای مدل توضیح بدیم و از مدل بخواییم برامون هر مرحله رو توضیح بده و حل کنه؛ این روش برای حالتی که داریم با مدل چت می‌کنیم می‌تونه خیلی راحت‌تر و راه‌دست‌تر باشه. اما روش اصلی کار اینه که اساسا جوری به مدل درخواست بدیم که مدل بره به این سمت که کاری که داره انجام می‌ده رو توضیح بده.
توی این مقاله مفصل به این مقوله پرداخته و توضیح داده چطوری می‌تونیم انجامش بدیم. اگه دوست دارید این تکنیک مهم رو یاد بگیرید می‌تونید این مقاله رو مطالعه کنید:
https://arxiv.org/pdf/2201.11903
مهندسی درخواست یکی از مورد نیازترین مهارت‌های امروزی برای تعامل با و استفاده بهتر از هوش‌مصنوعیه. به زودی مطالب بیشتری راجع به مهندسی درخواست هم این جا خواهیم داشت! منتظر باشید و به دوستان خودتون هم اطلاع بدید تا اون‌ها هم بتونن از این مطالب استفاده کنن! ✌️


¹ Prompt Engineering

مشقِ نوشتن

07 Jan, 09:49


https://www.youtube.com/watch?v=SqGRnlXplx0
Set your priorities¹.

¹ البته من با کلمه priorities یکم مشکل دارم. تو اصل‌گرایی گرگ مک‌کیون می‌گه «داشتن اولویت‌ها یعنی نداشتن اولویت». در واقع کلمه درست priority هست. ما چیزی به نام «اولویت اول، دوم، سوم، و ...» نداریم. تنها چیزی که داریم «اولویت» هست. :)

مشقِ نوشتن

06 Jan, 17:37


تو این اواخر آدم های اطرافم یا سن پایین بودن یا نوجوون بودن یا از دوران جوانی گذر کرده بودن!
متوجه شدم! که از نظر رشد عقلی انگار بیشتر آدم ها فریز شدن! وقتی جواب دلخواه رو نگیرن لج میکنن اما لجاجت رو یکجور دیگه نشون میدن!
این کنترل گری لعنتی که با افسار گرفتن از احساسات پدر و مادر یاد گرفتن رو در بزرگسالی به یک شکل دیگه نشون میدن!!

پ.ن. مهم ترین درسی که میتونم بهتون بگم اینکه همونجوری که با بزرگسال ها رفتار میکنید با بچه ها رفتار کنید! توجیه هایی مثل " بچه هستن! نمیفهمن! همه خزئبله " آدم حسابشون کنید که درست بزرگ بشن! حتی اگه از بچه ها بدتون میاد با بچه ها درست رفتار کنید!

🪴🪴

مشقِ نوشتن

02 Jan, 20:11


ما "وجود" رو نمی‌بینیم. ما "موجود" رو می‌بینیم و می‌فهمیم "وجود" هست.

مشقِ نوشتن

02 Jan, 14:38


امشب رو شب آرزوها می‌گن. برای آرزوهای هم‌دیگه دعا کنیم! :)

مشقِ نوشتن

01 Jan, 20:33


امروز اولین روز سال ۲۰۲۵ میلادی بود.
سال جدید مبارک همه‌مون! :)

مشقِ نوشتن

30 Dec, 14:11


اما هدف تراپی دقیقا چیه؟
هدف اصلی تراپی «افزایش آگاهی و خودآگاهی» هست. تمام کاری که تراپیست انجام می‌ده همینه که واقعیات بیرونی رو به صورتی برای شما بازگو کنه که از بیرون از فیلتر ذهنی شما عبور کنه و آگاهی شما رو نسبت به وضعیت خودتون افزایش بده و از طرف دیگه هم درون‌نگری و خودآگاهی رو تقویت کنه تا خود آدم‌ها بتونن سوراخ‌های روان خودشون رو حالا دیگه خودشون شناسایی و حل و فصل کنن. البته این به معنای این نیست که آدمی که درمان شده دیگه به تراپیست نیازی نداره. بلکه آدمی که درمان شده حالا می‌تونه بد کارکردی‌های خودش رو ببینه و اگه نیاز پیدا کرد از کمک تخصصی هم بهره ببره.
اما قدم اول در درمان «پذیرش وجود مشکل» و قدم بعدی هم «پایبندی به درمان» هست. اگه دردی در جسم داشته باشید ولی جای این که به دکتر مراجعه کنید اون درد و نادیده بگیرید و بعدا مشکل حادتری براتون به وجود بیاد اشکال از پزشکی یا حتی دکترها نیست. بلکه مشکل از خود شما است که دردتون رو به رسمیت نشناختید و براش اقدامی نکردید. همچین اگه شما برید دکتر اما داروهای دکتر رو تق و لق مصرف کنید یا اصلا مصرف نکنید و درمان هم نشید باز هم تقصیر دکتر نیست. بلکه شما به درمان پایبند نبودید.
این هدف اصلی تراپی است.

اما بریم سراغ ادامه بحث:
احتمالا تا همین جا هم متوجه شده باشید که هیچ سنجه یا معیاری که بتونه میزان «آگاهی فرد از شرایط و موقعیت خودش» و میزان «خودآگاهی» رو بسنجه نداریم. پس اساسا ادعای این که تراپی کار نمی‌کنه یک جای کارش می‌لنگه. با این حال می‌شه به همین استدلال گفت که پس ادعای «تراپی کار می‌کنه» هم لنگ می‌زنه. این حرف درسته. برای همین هم در دنیای روان‌شناسی کاری که انجام می‌دن میان روی by product آگاهی یعنی بهبود مشکلات و شکایات مراجع تمرکز می‌کنن. و نکته جالب هم این‌جا است که مطالعات رابطه قوی بین میزان خودآگاهی و درون‌نگری با فاکتورهای سلامت روان عمومی دیدن. پس می‌تونیم به جای بررسی خود خودآگاهی یا آگاهی به سراغ این بریم که آیا شکایت فرد بر طرف شده یا نه؟
از این جهت روش‌های درمانی مختلفی رو در کنار شکایات متفاوت مورد بررسی قرار می‌دن و نکته جالب و حائز اهمیت هم اینه که هر روش درمانی برای گروهی و یک طیف از مشکلات اثرگذاری نشون می‌ده. از همین رو تشخیص درست و استفاده از روش درست هم بسیار اهمیت پیدا می‌کنه. درست مشابه با بیماری‌های جسمی که تشخیص و روش درمان مهم هشت تا اصلا درمانی صورت بگیره.

خب تشخیص چطوری صورت می‌گیره؟ آیا با مثلا پر کردن یک پرسش‌نامه تشخیص انجام می‌شه؟
خیر. پرسش‌نامه‌ها و تست‌ها صرفا مثل آزمایش‌هایی می‌مونن که شما پیش دکتر می‌برید! فقط قرار هست متخصص رو راهنمایی کنن که احتمالا چه چیزهایی رو بهتره چک کنه؟ اما اصل تشخیص همیشه با متخصص هست. با این حال همون طور که در پزشکی مجموعه‌ای از منابع راهنمای تشخیصی داریم در روان‌شناسی هم چیزهایی مثل DSM و ICND نقش همین راهنمای تشخیص رو ایفا می‌کنن و معیارهای تشخیص‌های افتراقی رو معرفی می‌کنن و توضیح می‌دن.

تشخیص افتراقی دیگه چیه؟ تا حالا این کلمه رو نشنیدم!
بگذارید با یک مثال فرضی توضیح بدم:
فرض کنید شما نشانه‌های آ و ب رو داشته باشید. حالا نشانه‌های آ و ب در مشکلات اول و دوم مشاهده شدن. متخصص این جا دوتا راه برای این که تشخیص بده مشکل شما اولی هست یا دومی پیش پاش هست: یکی این که نگاه کنه به بقیه نشانه‌هایی که بین مسئله اول و دوم مشترک نیستند و اون‌ها رو چک کنه. دوم هم این که اگه هیچ راه دیگه‌ای باقی نیست بر اساس تجربه آماری نسبت به احتمال شیوع مسئله اول یا دوم حدس بزنه مشکل کدوم می‌تونه باشه؟
به این می‌گن تشخیص افتراقی. اما مبنای تشخیص افتراقی دسته‌بندی و جدا کردن نشانه‌های تمیز دهنده است. این کار معمولا به وسیله تکنیک‌های آماری انجام می‌شه تا با کم‌ترین تعداد بررسی بشه به مطمئن‌ترین تشخیص دست پیدا کرد.

با این توضیحاتی که دادم حالا فکر می‌کنم دیگه می‌دونیم چرا اگه یکی بگه «تراپی کار نمی‌کنه» و «روان‌شناسان و درمان‌گران دروغ می‌گن» چرا حرفی که می‌زنه چرت و پرت هست و چرا نباید به حرفش اعتنا کرد. :)

فراموش نکنیم «تفکر سنجش‌گر داشتن مهمه!»
سالم، سلامت و خوش‌فکر باشید :)

مشقِ نوشتن

30 Dec, 14:11


راستی! قرار بود این رو هم بیام و توضیح بدم!

پس بریم ببینیم هدف تراپی چیه؟ (اگه درمان نیست پس چیه؟؟)

مشقِ نوشتن

29 Dec, 09:23


از فاصله ای امن که آسیب نبینی، بنشین و فقط شاهد ویرانی من باش...
[ سید تقی سیدی - از بیو شما ]

مشقِ نوشتن

29 Dec, 09:23


تصمیم‌هایی وجود دارند که هیچ کس نباید مجبور به گرفتنشان شود! [۱]
مثل همین تصمیم به مهاجرت اجباری ...

۱ - ژان پل سارتر - به نقل از تایم

مشقِ نوشتن

27 Dec, 12:55


یک سالی هست کمتر پیش میاد این جا درد و دل یا چیزهای این شکلی بنویسم.
اما امروز یک صحبتی با یکی داشتم و به این فکر کردم که «مهاجرت آدم‌ها رو تنها می‌کنه!»
«مهاجرت آدم‌ها رو تنها می‌کنه!» ولی نه فقط کسی رو که مهاجرت می‌کنه بلکه اطرافیان و دوستان فرد مهاجرت کرده هم تنهاتر می‌شن. ارتباطشون با دوستشون کم‌تر و کم‌تر می‌شه و حتی ممکنه بالکل قطع شه.
کاش می‌شد آدم‌ها به خاطر مهاجرت از هم دیگه جدا نشن. کاش دوستی‌ها به خاطر جبر زمان و مکان محو نشن ...

مشقِ نوشتن

26 Dec, 04:12


اگه هارد SSD دارید که با NVMe هم وصل شده و می‌خوایید جوری پاکش کنید که دیگه قابل ریکاوری هم نباشه:
با یه دیسک زنده گنولینوکس (مثلا Ubuntu) بالا بیایید و بعد این دوتا دستور رو پشت سر هم بزنید:
 $ sudo nvme format -s 1 -n 1 /dev/nvme0
$ sudo nvme sanitize -a start-block-erase

و اجازه بدید کامل اجرا شن؛ بعد با دستور:
 $ sudo nvme sanitize-log

چک کنید که کار sanitization درست تمام شده باشه. (تو قسمت status باید مقدار 0x101 رو گزارش کنه)
حالا کافیه یه sync هم صادر کنید و تمام!
هارد شما به صورت غیر قابل بازگشتی به صورت کامل پاک شده! :)

پانویس:
این جا فرض کردم هاردتون همون /dev/nvme0 هست و پارتیشن‌ها هم توی فضای نام 1 قرار دارن. اگه فضای نام فرق می‌کنه توی دستور اول جلوی -n شماره فضای نام مد نظر رو بنویسید. اگه هم هاردتون رو /dev/nvme0 نیست مسیر درستش رو تو جفت دستورات بذارین.

در صورتی که سیستم بهتون گفت دستور مربوطه رو نمی‌شناسه باید nvme-cli رو نصب کنید.

تأکید می‌کنم این دستور فقط برای هاردای SSD NVMe هستش! برای هاردای دیگه باید کارهای دیگه‌ای انجام بدین!

منبع:
https://wiki.archlinux.org/title/Solid_state_drive/Memory_cell_clearing

#linux #cli #good #command
#bash #sh #nvme #ssd
#wipe #erase #recovery

مشقِ نوشتن

22 Dec, 14:23


روز زن و روز مادر رو به تمام اون نیمه همیشه پشت صحنه و دستان پشت پرده جامعه که اگه نبودن اون یکی نیمه هیچ غلطی نمی‌تونست بکنه تبریک می‌گم.
و اون یکی نیمه هم یادشون نره که زنان هستند که علت رشد جامعه هستن.
به قولی گفتنی «حتی بهترین آشپز دنیا هم اگه یه مرد باشه وقتی می‌ره خونه دلش دست‌پخت همسر/مادرش رو می‌خواد!»

به امید روزی که تمام زنان دنیا مشاهده شن و قدرشون دونسته شه. :)
روز زن و روز مادر مبارک! :)

مشقِ نوشتن

20 Dec, 20:32


دیگر هیچ لحظه‌ای نمانده که پاییز به یغما برود! :))

مشقِ نوشتن

20 Dec, 19:10


جوجه رو اخر پاییز میشمرن تا اخر پاییز سال بعد صبر کن

اقتباس از: https://t.me/cupofmusicwithgin/4198

مشقِ نوشتن

20 Dec, 14:46


یلداتون مبارکتون! 🍉

مشقِ نوشتن

19 Dec, 04:43


قشنگ بود:
https://t.me/souslecieletoile/9473

مشقِ نوشتن

17 Dec, 18:47


سواد جنسی، سواد رسانه‌ای و تفکر نقاد و سنجشگر رو باید از همون سنین پایین به بچه‌ها یاد داد.
این که «بدن من برای منه!» و این که «سطوح و انواع مختلف روابط، ارتباطات و رابطه‌ها» هر کدوم چی هستن و چطوری کار می‌کنن؟
و به بچه‌ها یاد بدیم چطوری از خودشون و مرزهای خودشون محافظت کنن!

و این نمی‌شه مگر با ایجاد فضای امن و آرامش و قبول کردن این که بچه‌ها دنیا دارن و باید در تجربه زیسته خودشون این گونه مسائل رو درک کنن. یعنی با ارهم ترهم کردن و سخنرانی برای بچه‌ها و دعوا کردنشون کار نمی‌کنه! بلکه برعکس، حتی شاید بدتر هم بکنه و نتیجه عکس بده!

مشقِ نوشتن

17 Dec, 00:58


و از این لحظه وی دیگه یک سی ساله نبود ... :)
خدایا، شکرت! :)

مشقِ نوشتن

15 Dec, 07:54


دستور به درد بخور برای فشرده‌سازی فیلم‌های ارائه و سخنرانی و چیزهای این شکلی و کاهش حجم بدون افت کیفیت جدی برای کسانی کارت گرافیک انویدیا و کودا دارن:
 $ ffmpeg -hwaccel cuda -i <input>.mkv -c:v h264_nvenc -b:v 385k -maxrate 512k -bufsize 2M -preset p7 -rc:v vbr -cq:v 30 -rc-lookahead 32 -2pass true -multipass fullres -b:a 96k -ac 1 -f mp4 <output>.mp4

فقط همین الآن بهتون بگم که خیلی انتظار عجیب و غریبی از این دستور نداشته باشید! در حد بیست سی درصد حجم رو کاهش می‌ده اما اگه حاضر هستید در برابر کمی کاهش کیفیت (و افزایش زمان کدگذاری و کانورت) حجم‌های خیلی کم‌تری بگیرید اون -b:v 385k و -maxrate 512k رو هم کاهش بدید. فقط این که بهتره bitrate رو تقریبا نصف maxrate در نظر بگیرید.

#linux #cli #good #command
#bash #sh #ffmpeg
#media #convert #compression