مشق‌های معنوی @mashghhayemanavi Channel on Telegram

مشق‌های معنوی

@mashghhayemanavi


مشق‌های معنوی:
در رهگذر باد عقلانیت نگهبان لاله معنویت باشیم.
Instagram.com/Mashghayemanavi صفحه اینستاگرام

مشق‌های معنوی (Persian)

در جستجوی آرامش و پیدا کردن معنا در زندگی خود هستید؟ آیا به دنبال راهی برای تقویت روح و افزایش آگاهی خود می‌گردید؟ اگر پاسخ شما بله است، به کانال تلگرام "مشق‌های معنوی" خوش آمدید. این کانال با هدف ارائه محتوای معنوی و انسانی، به شما کمک می‌کند تا در مسیری پر از باد عقلانیت، نگهبان لاله معنویت باشید. nnمشق‌های معنوی از تجربیات، متون و مقالات معنوی برگرفته از اندیشمندان و محققان برجسته بهره می‌برد تا به شما یادآوری کند که زندگی بیشتر از مجرد کار و خانواده‌ای نیست، بلکه دارای ابعاد عمیق‌تر و معنوی‌تری است که انسان را به سوی ارتقاء روحی و شخصیتی هدایت می‌کند. nnهدف اصلی کانال "مشق‌های معنوی" آموزش و الهام بخشی است. با دنبال کردن این کانال، شما می‌توانید از مطالب متنوعی در زمینه روانشناسی، فلسفه، عرفان، و تجربیات شخصی استفاده کنید تا به دنبال رشد و تکامل شخصی خود بپردازید. nnبرای دسترسی به محتواهای بیشتر و عضویت در جامعه‌ای پر از انسان‌های معنویت جو، شما می‌توانید به صفحه اینستاگرام ما به آدرس Instagram.com/Mashghayemanavi مراجعه کنید. nnبه مشق‌های معنوی بپیوندید و با ما در مسیر رسیدن به آرامش و نیکویی درونی همراه باشید. اینجا جایی است که روح شما غرق در لاله‌های معنویت می‌شود و شما از زندگی با ابعاد عمیق‌تر لذت می‌برید.

مشق‌های معنوی

21 Nov, 11:02


Ⓜ️ آداب و اخلاق گفت و گو

▪️استاد مصطفی ملکیان


🛄 @zistboommedia || مدرسه علوم انسانی

مشق‌های معنوی

17 Nov, 05:25


ده کتابِ تاثیرگذار زندگی من
مصطفی ملکیان

مشق‌های معنوی

15 Nov, 10:17


🎙 خوانشِ پیش‌گفتارِ استاد ملکیان بر کتاب «بحرانِ بشر» اثر آلبر کامو

@MalekianMedia

مشق‌های معنوی

14 Nov, 16:25


الفبای صلح و ناآشکارگیِ حقیقت

#استاد_مصطفی_ملکیان، مهر ۱۴۰۳، نیشابور

(پیشاپیش بابتِ کیفیتِ پایینِ صدا پوزش می‌طلبیم.)

@MalekianMedia

مشق‌های معنوی

14 Nov, 16:25


ردِّپای خوب‌زیستن در شرایط بحرانی

#استاد_مصطفی_ملکیان

۱۷ آبان ۱۴۰۳، موسسه فرهنگی دکسا

@MalekianMedia

مشق‌های معنوی

14 Nov, 11:08


سخنرانی‌ی استاد مصطفا ملکیان در آیین نخستین سالگرد درگذشت زنده‌یاد میرشمس‌الدین ادیب‌سلطانی و رونمایی از کارنوشته‌ی ایشان با ورنام:
On Relativism An Apologia

@adibsoltanik

مشق‌های معنوی

12 Nov, 18:47


كسى كه وجود ملاطفى دارد، هركس با او برخورد ميكند آرامش ميگيرد؛ حضور او مثبت و همراه با لطف است.


يكى از علائم ناخشنودى ما اين است كه وجود ما انرژی مثبت به كسى انتقال نميدهد.
مثلاً، شما كنار كسى نشسته‌ايد كه اصلاً او را نمى‌شناسيد، اما حس ميكنيد مرتب به شما انرزى منفى ميدهد؛ برعكس، كسى هم هست كه كنار او نشسته‌ايد اما در كنارش احساس آرامش و لذت داريد (كه امروزه از ين قضيه به انرژی منفى و مثبت تعبير ميكنند). ممكن است اين احساس به سبب سابقه‌ی آن شخص باشد و بگوييد به سبب سابقه است كه من انرژی بدى ميگيرم. اما وقتى هيچ سابقه‌اى از كسى نداريد، احساستان به چيزى باز ميگردد كه عرفا به آن «ملاطفت ميگفتند؛ كسى كه وجود ملاطفى دارد، هركس با او برخورد ميكند آرامش ميگيرد؛ حضور او مثبت و همراه با لطف است. اگر ملاطفت در كار نباشد، اين نشان دهنده‌ى خلأ است. انتقال انرژى مثبت به ديگران گاهى از طريق زبان بدن و گاهى هم از طريق جيزى لطيفتر از زبان بدن است؛ يعنى لزوماً از طريق گفتار و كردار نيست بلكه از طريق زبان بدن و گاهى هم لطيفتر از آن است. انسان نميتواند بفهمد اين انرژی مثبت را از كجا ميگيرد اما آن را دريافت ميكند و مييابد. اين همان چيزى است كه خانم آندرهيل" برآن تأكيد دارد. او ميگويد انسانى كه همه چیزش بر سر جايش است ملاطفتى از او به هستى ميرسد و همه از او انطباع و برداشت خوبى دارند.

زمين ازدريچه‌ی آسمان / ٩٧

مشق‌های معنوی

12 Nov, 12:34


معنویت و چیستی آن

پنج یافته و دست‌آوردِ عقلی زمینه‌ساز چیزی می‌شود که از آن به معنویت تعبیر می‌کنیم، و از این رو است که بارها گفته‌ام که معنویت را می‌توان نتیجه‌ی عقلانیت عمیق تلقی کرد.

معدودی از یافته‌ها و دست آوردهای عقل، که شاخص‌ترند، عبارت‌اند از:

الف) هر موجودی، در عالمِ وجود، با همه‌ی موجوداتِ دیگر پیوند و همبستگی دارد، چنان که سر سوزنی دگرگونی در هر موجود دیگر دگرگونی‌ای در آن موجود پدید می‌آورد. بنابراین، چند و چونِ وجود و استمرار بقإ هر موجود به چند و چون ساختار و کارکرد کل عالم بستگی دارد. فهم این پیوند استوار و همبستگیِ ناگسستنی با کل سبب می شود که هریک از ما خود را شکوفه ای شکفته بر درخت هستی ببیند که همه چیز خود را وام دار این درخت است. نتیجه ” عشق به کل” عاشق آن باش که همیشه در آغوش اویی!

ب) هیچ موجودی ثبات و قرار ندارد و در دو لحظه ی متوالی بر یک صورت و سیرت نمی‌ماند. توفانی بینهایت عظیم در چهار سوی جهان هستی می‌توفد و همه چیز را دست خوش تغییر، دگرگونی، تحوّل، تبدّل، سَیَلان، و صیرورت می‌سازد و هیچ چیز را به حال و وضعی که دارد وا نمی‌نهد، هر چیز می‌آید که برود و هیچ چیز نیامده است که بماند. فقط کل است که می‌ماند. هر یک از اجزاء در همان آن که به تو سلام می گوید با تو وداع می‌کند. درود همان و بدرود همان.
نتیجه : “نادل بستگی به اجزاء”، دل مبند به آن که تا آغوش به روی او می‌گشایی ناپدید می شود!

پ ) با این که هیچ جزء از اجزاء عالم ثبات و قرار ندارد، چنین نیست که دگرگون سازیِ همه‌ی اجزاء از فرد آدمی ساخته باشد.
برای هر فردِ آدمی پاره ای از چیزها، به دست خود او دگرگونی پذیرند، و بقیه دگرگونی ناپذیر، دگرگونی ناپذیرها را به بهترین نحو بپذیر!، و فرقِ این دو را درست فهم کن و تشخیص ده! تا مبادا که دگرگونی پذیری را دگرگونی ناپذیر و / یا دگرگونی ناپذیری را دگرگونی پذیر بپنداری، به بهترین صورت دگرگون کردنِ دگرگونی پذیرها شجاعت می خواهد، به بهترین نحو پذیرفتن دگرگونی ناپذیرها صبر می طلبد و فهم و تشخیص این دو دسته بصیرت و توجه لازم دارد. پس شجاع باش و صبور و بصیر و متوجه.
ت) هیچ انسانی نمی‌تواند به همه‌ی خواسته‌های خود برسد. پس باید در میان خواسته‌های خود دست به گزینش بزند، برگزیده ها را پی گیرد و بقیه را رها کند. اما هرگز منشی نیازمند ملاک و معیاری است تا بر اساسِ آن دریابیم که چه را برگزینیم و چه را وانهیم این ملاک و معیار فقط نیاز بدن، ذهن، و روان است. بنابراین، فقط خواسته‌هایی را برگزین که بدن و / یا ذهن و/ یا روان ات به آن ها نیاز دارد. وبقیه را و البته وانهادن خواسته‌هایی که برآوردن شان نیازی را مرتفع نمی‌کند آشتی ِ تو را با جهان صد چندان می‌کند.
ث) خود جهان نیست که به آدمی بهروزی یا خوشی یا شادی یا رضایت یا لذت می‌دهد. یا هر یک از این ها را از آدمی مضایقه و دریغ می‌کند. نگرشِ آدمی به جهان است که چنین می‌کند. چرا کسی خود را به آب و آتش می‌زند و به در و دیوار می‌کوبد و حتی از حق کشی و ظلم روی گردان نیست برای آن که به قدرت یا شهرت برسد. و کسی دیگر از قدرت یا شهرت می‌رمد و می‌گریزد؟ چون نگرش های این دو به قدرت یا شهرت متفاوت‌اند. یکی را داشتن قدرت یا شهرت لذت می‌بخشد و دیگری را نداشتن قدرت یا شهرت. پس، دگرگون سازی را به دگرگون سازیِ جهان منحصر نباید کرد. دگرگون سازیِ جهان نگری از دگرگون سازی جهان مهمتر و حیاتی‌تر است.

همین پنج یافته و دست‌آوردِ عقلی زمینه‌ساز چیزی می‌شود که از آن به معنویت تعبیر می‌کنیم، و از این رو است که بارها گفته‌ام که معنویت را می‌توان نتیجه‌ی عقلانیت عمیق تلقی کرد.

هیچ یک از آن چه را گفتم بی‌دلیل از من مپذیرید. اگر استدلالی عقلی و / یا تجربی به سود هر یک یافتید، آن گاه، بپذیرید. می خواهم بگویم که صداقت، اصالت، و خود فرمان روایی را هرگز وامنهید و به، تقلید، تعبّد و تعصب میدان مدهید!
این است آن چه نیک خواهانه و با تکیه به عقل قاصرم، در پاسخ شما، می‌توانم گفت.
تو را هر کس به سوی خویش خواند
تو را من جز به سوی تو نخوانم
بابهترین آرزوها
مصطفی ملکیان

مشق‌های معنوی

10 Nov, 05:26


☑️ ابهام آینده و اخلاقی زیستن

✍️مصطفی ملکیان

🔹در دهۀ ۱۹۶۰ تعدادی از روان‌شناسان اجتماعی فرانسوی با همكاری یك مؤسسۀ تحقیقاتی بزرگ، در اروپا یك مركز شبانه روزی تأسیس كردند. در این مركز، نوجوانان ۱۲تا ۱۹سال آموزش می‌دیدند و زندگی می‌كردند. مدّت یك سال همه چیز به صورت عادی جریان داشت و آزمایش‌های مختلف كمی و كیفی بر روی آنان انجام گرفت. در طول این یك سال، هر نوجوان سه وعدۀ غذایی روزانه با احتساب میان وعده‌ها، ۸۰۰گرم غذا می‌خورد. پس از یك سال به تدریج و آگاهانه شایعه كردند به علت وضعیت اقتصادی نابسامان شبانه‌روزی، ممكن است غذا به لحاظ كمی و كیفی جیره‌بندی شود. شش ماه بعد از این شایعه، میزان غذای مصرفی روزانه هر فرد از ۸۰۰گرم به ۱۲۰۰گرم افزایش یافت. هنگامی كه عملاً جیره‌بندی را آغاز كردند، مصرف غذا از ۱۲۰۰گرم به 1500گرم رسید و حتی در اواخر این دورۀ چهارساله، نوجوانانی بودند كه در شبانه روز بیش از ۵كیلوگرم غذا می‌خوردند. دلیل افزایش مصرف این بود كه نوجوانان آیندۀ خود را مبهم می‌دیدند.

🔹هنگامی كه مركز شبانه‌روزی در وضع عادی قرار داشت، افراد غذای خود را به یكدیگر تعارف می‌كردند و نسبت به یكدیگر رابطه‌ای مبتنی بر نیكوكاری، شفقت و نوعی از خودگذشتگی داشتند. امّا هنگامی كه شایعۀ كمبود غذا مطرح شد، تعارفات، رعایت ادب و رفتارهای مهربانانه، نسبت به یكدیگر كمتر شد. در واقع به دلیل مبهم بودن آینده، اخلاقی زیستن بر پایۀ عدالت، احسان، رعایت ادب و.. به مرور زمان كمرنگ گشت.

🔹آتیۀ مبهم افراد از نظر مالی، شغلی و.. آستانۀ اخلاقی را كاهش می‌دهد. به طور مثال، در جامعه‌ای كه همۀ افراد با هر تخصصی می‌توانند شغلی داشته باشند، كارشكنی، حسادت، تهمت، سخن‌چینی، چاپلوسی و.. كمتر است. به طور كلی در جامعه‌ای كه نیازهای اساسی انسان‌ها در آن تأمین می‌شود، افراد بر پایۀ موازین اخلاقی زندگی می‌كنند.

🍎مصطفی ملکیان،سخنرانی «اخلاق و آسیب‌های اجتماعی» بهمن ماه ۱۳۸۷

مشق‌های معنوی

09 Nov, 05:20


بگذار تا بگذرد.

مسيح: فرزندم، صبر وتواضع به وقت مشقّت، مرا خوشتر است از ايمان و اطمينان عظيم در دورانِ آسودگی. از چه روى آن‌گاه كه در مسئله‌اى ناچيز بر تو خُرده مى‌گيرند، چنين پريشان مى‌شوى؟ حتّى اگر از اين هم بمراتب مهمّتر مى‌بود، آشفتگی تو موجّه نيست.
بگذار تا بگذرد.
اين نخستين خطاى تو يا امرى تازه نيست؛ و اگر عمر تو طولانى باشد، آخرين خطا نيز نخواهد بود. آن كَاه كه با هيچ مخالفتى روبه‌رو نيستى، شجاعت تو به حدّ كفايت است؛ ديگران را پند نيكو و دلگرمى مى‌توانى داد، امّا آن گاه كه مصيبتى ناخوانده بر در خانه تو مى‌كوبد، قدرت و نيز قوه داوری‌ات تو را تنها به حال خود وا مى‌نهند.
اين ضعف بزرگ را که به وقت مشقّاتِ كوچک، تجربه مى‌كنى، در خاطر بسپار؛ با اين حال، اينها همه به صلاحِ تو رخ مى‌دهد.
تاجايى كه در توان دارى، يأس را از دل بيرون كن و آن گاه كه تو را مصيبتى مى‌رسد، هرگز مگذار كه به مدت طولانى پريشان خاطرت سازد يا مانع [سير وسلوك ] تو گردد. اگر تو را توان آن نيست كه شادمانه بر خود هموارش سازى، لااقل دليرانه با آن مدارا كن. حتى اگر به تحمل آن رغبت ندارى و برآشفته‌اى، باز هم خويشتن را در مهار آور و مگذار كلامى شتابزده از دهانت بيرون جهد كه طفلان مسيح را رنجه سازد. هيجان تو زود فروخواهد نشست، و لطف باز خواهد گشت تا درد درونت را درمان كند. سَرورمان مى‌گويد («اگر بر من توكّل كنيد و با اخلاص مرا بخوانيد، من حیّ و حاضرم تا بيش از هميشه شما را يارى و تسلّى دهم. )) دلگرم باش، و خود را مهيا كن تا مصائبى بزرگتر را تاب آورى.
هر قدر هم در وسوسه يا مشقّتى جانگداز گرفتار آيى، اما همه چيز بر باد نمی‌رود. تو انسانى، نه خدا؛ بشرى، نه فرشته. چكونه انتظار دارى كه مدام در مقام پارسايى بمانى، در حالى كه اين حتّی بريكى از فرشتكان آسمان ميسّر نبود، و نه بر نخستين انسان در باغ عدن؟ من آنم كه رنجديدگان را شفا و تسلّى مى‌بخشم و آنان را كه به ضعف خود معترف‌اند، به جانب مقام الوهى خويش عروج مى‌دهم.

مريد. سَرورم، كلامت مبارك است و در کام من از شهد و عسل گواراتر .چه مى‌كردم اگر در ميانه چنين ابتلائات و مشقاتى از اين سان كه بر من مى رود، باكلام قدسى خود حمايتم نمی‌كردى؟ نوع يا بزرگی رنجهاى مرا چه اهميت است اكر عاقبت به مأمن فلاح واصل شوم؟ مرا فرجامى مقدّس و كَذرى شادمانه از اين دنيا، عطا كن. مرا در ياد آور، اى خداى من، و در طريق صلاح كه ره به سوى ملكوت تو مى‌برد، هدايتم كن.

تشبّه به مسیح

مشق‌های معنوی

08 Nov, 14:59


❇️ گفت‌وگوهایی میان‌رشته‌ای در باب اضطراب/آرامش (کامل)

🔸 گفت‌وگوکنندگان:

👤 #استاد_مصطفی_ملکیان
👤 دکتر مقصود فراستخواه
👤 دکتر جواد حاتمی

🔹 پنج‌شنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۳، مرکز شناخت و موسسه فرهنگی فرزانه

@MalekianMedia
@shenakhtcenter
Instagram (مرکز شناخت)
Instagram (مؤسسۀ فرزانه)

مشق‌های معنوی

07 Nov, 20:32


قانون پارسايى

انسان صاحبدل را از التفات مفرط به خوردن و نوشيدن و رخت و لباس و باقى حاجات تن، كراهت آيد.
تفضّلى كن تا از اين چيزها به اعتدال بهره گيرم و از بهرشان بسيار غم نخورم.
مصلحت نباشد كه از آنها چشم بپوشيم، زيرا طبيعت ما را به رفع حاجاتشان امر مى‌دهد؛ اما قانون پارسايى، ما را از طلب ناز و نعمت بى‌فايده منع مى‌كند چرا كه، در اين صورت، بدن بر روح عصيان مى‌كند.

تشبّه به مسیح
توماس آکمپیس
ترجمه سایه میثمی
ویراستار: مصطفی ملکیان

مشق‌های معنوی

07 Nov, 18:43


آنونس گفت و گو با مصطفی ملکیان (فیلسوف، مترجم، ویراستار، استاد دانشگاه و یکی از چهره‌های سرشناس حوزه اخلاق و فرهنگ )
گفت و گوی کامل با ایشان هم اکنون در سایت و کانال یوتیوب آرته
یوتیوب:
https://www.youtube.com/@artebox/featured
سایت انگلیسی:
https://artebox.org/malekian-01
سایت فارسی:
https://artebox.ir/Artist/Intro/2084/%D9%85%D8%B5%D8%B7%D9%81%DB%8C-%D9%85%D9%84%DA%A9%DB%8C%D8%A7%D9%86/

مشق‌های معنوی

07 Nov, 14:29


«من گمان می‌کنم هر کسی در ته دلش یک باغی دارد که پناهگاه اوست. هیچ‌کس از آن‌جا خبر ندارد، کلیدش فقط در دست صاحبش است.
آن‌جا، آدم هر تصور ممنوعی دلش بخواهد می‌کند. عشق‌های محال، هر آرزوی ناممکن و هر خواب و خیال خوش، هر چیز نشدنی، آن‌جا شدنی است؛ یک بهشت- یا شاید جهنم ـ خودمانی و صمیمی که هرکس برای خودش دارد. این باغِ اندرونی چه بسا از دید باغبانش هم پنهان است اما یک روزی و یک جوری آن را کشف می‌کند.»

◽️(گفت‌و‌گو در باغ، شاهرخ مسکوب، ص۸۷ــ۸۸، انتشارات باغ آینه، ۱۳۷۱)
.

مشق‌های معنوی

05 Nov, 18:44


▪️پشت کردن به اخلاق، محصول غفلت از سه واقعیت است:

1️⃣ اکتفا نکردن به حداقل ضروریات
📌او تعبیری دارد شبیه مارکس در مورد کالا: کالا تجسد و تبدیل یافته‌ی عمر و روح است. قیمت هر کالا (و نیز خدمات رفاهیِ بیشتر از معمول) مقدار عمر و روحی است که می‌دهی تا آن را به دست آوری. ضرورت‌گراییِ (یا اسنشیالیزم) ثورویی به ما می‌گوید عمر و روح‌ات را تا حداقلِ ممکن برای تامین جسم و کالای ضروری بفروش، چون مجبوری و گریزی از آن نیست. اما باقی را برای استعلای خود (رسیدگی به فریاد کودک درون از نگاه یونگ و رایگان بخشی) برای خودت باقی بگذار، تا هرگز و نیز در دوران ناتوانیِ پیری و احتضار، حسرت از ناکرده‌ها و پشیمانی از جبران نکردن اشتباهات نداشته باشی. چون حسرت و پشیمانی برای کسی که همه‌ی روح و عمرش را برای کسب کالای ناضروری داده، حسی است قطعی (مخصوصا با توجه به 40 سال پژوهش الیزابت کوبلر راس بر روی محتضرین).


2️⃣عاریتی و بی‌اصالت شدنِ زندگی‌مان، به دلیل تجاوز از ضروریات حداقلی

📌علت اصلیِ رفتن به سراغ ناضروریات (تجملات و بَرج‌ها)، پشت کردن به خود و روکردن به دیگران است [پارسایانِ روی در مخلوق، پشت بر قبله می‌کنند نماز! (سعدی)] . "بود"ها را رها می‌کنیم و به سراغ "نمود" می‌رویم. بالیدن سرشت‌مان را فراموش می‌کنیم و به شخصیت‌مان یا همان برداشت دیگران از "من" رو می‌کنیم. مارکس، نیچه، فروید، فوکو و ... در پاسخ به انگیزه‌ی ریشه‌ایِ رفتار آدمی، نظرات متفاوتی داشتند. پاسخ ثورو به این پرسش مهم این است: زیباکردن تصویر خود در ذهن دیگران. او می‌گوید برای این کار باید به خود پشت کنیم، برای تآمین هزینه‌ی تجملات به هر رذالت احتمالی تن دهیم و از آن بالاتر، رسیدگی به خود را کاملا فراموش کنیم و نحوه‌ی زندگی و نمود خود را همرنگ خواسته و "مد" تحمیلیِ دیگران  و با "چشم‌وهم‌چشمی" تنظیم کنیم. کسب درآمد و زندگی برای خوشامد دیگران، طبعاً چیزی نیست جز زندگیِ عاریتی و بی‌اصالت.

3️⃣ بی‌صداقتی و ناهمخوانیِ با خود، پیامد پی‌گیریِ ناضروریات است.

📌غفلت سوم، غفلت از رویاهایی است که از کودکی با تو بوده و همیشه آرزویِ پنهان و آشکارت بوده‌اند. وقتی دنبال پول بیشتر، برای کسب و حفظ تجملات و نمایش نمود و شخصیت و وجاهت باشی، مجبوری به رؤیاهایت پشت کنی. رؤیاها ممکن است عوض شوند، اما نکته‌ی مهم، هم‌عنان بودن و وفاق داشتن انسان با آرمان‌های هرلحظه‌ی زندگی‌مان است. اگر زندگی فاقد این وفاق باشد، یعنی با خودمان صداقت نداریم؛ درون و بیرون‌مان هم‌خوانی ندارند. معلمی را دوست داریم، اما به خاطر ماشین مدل بالاتر، شغلی کاملا بی‌ربط با معلمی را دنبال می‌کنیم و در آن غرق می‌شویم. یادمان می‌رود که پیامد کسب کالای بیش از ضرورت و حتی ابزارهای بیشتر، بی‌صداقتی و ناهمخوانی با خودمان است. ساحات سرشت‌مان (باورها، احساسات، عواطف و ادراکات‌مان) با گفتارها و کردارهای‌مان نمی‌خواند.   

🔻اگر این سه غفلت را نکنیم، طبعا اخلاقی زیستن و پیکرتراشیِ معنوی‌مان قطعی می‌شود؛ و به انسانی تبدیل می‌شویم که زندگی‌اش اصیل است، با خود  صداقت دارد، به رویاها و سرشتش پشت نکرده و نه دچار حسرت و پشیمانیِ دمِ مرگ و نه دچار اضطرابِ  دل‌نگرانی، دغدغه‌ی افسردگی و قبض تنفر از خود، ملال و هرگونه احساس و هیجان منفی می‌شود و دنیا را دم‌به‌دم  و هر روز، نوبه‌نو کشف می‌کند و به معنای واقعی، "زندگی" و "زندگیِ بامعنی" می‌کند.
▪️استاد مصطفی ملکیان || درسگفتار فلسفه اخلاق، موسسه پرسش، ترم 3

مشق‌های معنوی

04 Nov, 20:14


🍃🍃مطلوب های ذاتی در زندگی

🔹به نظر می رسد همه انسانها معمولا در زندگی این موارد را می خواهند:آرامش،شادی درونی،صلح با خود( که همان با خود آشتی بودن و خود را طعن و لعن نکردن است).وقتی انسان بفهمد که در زندگی دقیقا چه میخواهد دیگر لزومی ندارد که چندان درگیر مطلوبهای غیرذاتی شود.یعنی متوجه میشود برای رسیدن به مطلوبهای ذاتی،لزومی ندارد ثروت یا شهرت یا قدرت سیاسی یا علم آکادمیک کسب کند.
رقابت های اجتماعی فقط بر سر این است که ما گمان می کنیم تنها از طریق این مطلوبها می توانیم به مطلوب ذاتی مان برسیم.

با تامل در زندگی برخی عارفان،فیلسوفان،فرزانگان و معنویان جهان در می یابیم که اینها چگونه از برخی مطلوبهای غیرذاتی نظیر شهرت و ثروت میگریزند.کسانی هستند که می دانند نفس مال داشتن یا مال اندوزی سد راه آرامش انسان است. مایستراکهارت در تعبیر بسیار مهمی میگفت:«مالی که تو نمی توانی ببخشی مال تو نیست،تو مال اویی.»یعنی تو مالک آن نیستی بلکه مملوک آن هستی. به عبارت دیگر،اگر میخواهیم بدانیم مالک چه چیزهایی و مملوک چه چیزهایی ایم،باید از خودمان بپرسیم چه چیزی را می توانیم از خودمان جدا کنیم.چیزی را که نمی توان از خود جدا کرد آن چیز مالک ما است و ما مملوک آنیم.

🔹این نکته بسیار مهمتر از آن نکته ی شناخته شده ای است که می گوید حب مال است که برای انسان مضر است،نه خود مال.این تعبیر می گوید نفس نگهداری مال مضر است و ما را به مملوک آن بدل می کند.به همین سبب الهی دانان مسیحی بر این دعای حضرت مسیح تاکید زیادی دارند که می گوید:«خدایا کفاف هر روز ما را همان روز بده.»چرا نمی گوید کفاف هر هفته ی ما را بده؟به این دلیل که روز اول مصرف می کنی و شش روز بعد باید حافظ مال باشی و هزینه های آن را،نظیر دغدغه ی خاطر،ناآرامیها و ترس از دزد،داشته باشی.این نظر بیان می دارد که ما میتوانیم با مراجعه به خودمان مطلوب های ذاتی مان را دریابیم و از راههای بسیار کوتاهتری به آنها برسیم.بنابراین کشف مطلوب ذاتی که هرکس باید برای خودش آن را بیابد،از اهمیت بالایی برخوردار است و تا حد زیادی از مظالم جامعه می کاهد.

💢مصطفی ملکیان،کتاب زمین از دریچه آسمان،ص 176،انتشارات سروش مولانا