1. رینواتر (2007):علائم ADHD نشاندهنده یک دفاع مانیک در برابر واقعیتهای درونی دردناک هستند، بهطوری که بیشفعالی بهعنوان تلاشی برای فرار از آشفتگیهای عاطفی عمل میکند. آشفتگیهایی که در نتیجه فرافکنی پرخاشگری خود به ابژه منجر به وحشت او از انتقام و سپس تلاش بیوقفه برای ترمیم آن شده که ممکن است تلاشی ناهشیار در برابر پشیمانی و موضع افسردهوار باشد.
2. لوزینگر-بوهلبر و فیشمان (2010): آنها با تکیه بر مفاهیم بالینی کلاین و وینیکات توضیح میدهند که برخلاف توضیح رینواتر، ADHD ناشی از اضطرابهای موضع پارانوئید-اسکیزوئید است که در آن کودکان پرخاشگری را بر دیگران فرافکنی کرده و آنها را بهعنوان آزارگر درک میکنند. نقص توجه به آنها این قابلیت را میدهد تا در لحظه تنها به یک وجه از ابژه (بد یا خوب) دسترسی داشته باشند و نگرانیها و علائم کودک ناشی از ترسی است که از ابژههای بد ادراک شده دارد.
3. گانتر (2014): دیدگاههای مختلف را تلفیق کرده و ADHD را ناشی از تروماهای پردازشنشده، فقدان شخصیتهای مرجع و اختلال در تبدیل تجربیات حسی به تفکر نمادین (با استفاده از نظریه عناصر بتا و آلفا بیون) میداند. این چارچوب بر نیاز به "containment" بیرونی توسط مراقبان یا روانکاوان تأکید دارد. گانتر اشاره میکند که بهویژه پسران مبتلا به این اختلال از فقدان یک الگوی پدر کارآمد رنج میبرند. همچنین در این افراد دادههای حسی و احساسات فاقد قابلیت هضم به شیوههای مناسب و تبدیل به افکار هستند و ناچارأ بهطور مستقیم به سمت تکانش و بیقراری حرکتی سرازیر میشوند.
● @freudisalive
تأویل دنیای درونی کودکان مبتلا به ADHD
سالومونسون 2017