-یه تیکه از من- @leyla_nevesht Channel on Telegram

-یه تیکه از من-

@leyla_nevesht


تو چه بودی که هرچه از تو نوشتم شعر شد؟..

‌ ‌ ‌شعرهای من با: #لیلا_کریمی
نیمچه‌آوازهایم: #آوای_من
و نقاشی‌هایم: #هنریجات

"تک‌بیت‌ها و نوشته‌های بی‌نام و نشون
یا بدونِ «»، از خودِ بنده هستند."

@Leilatalkbot :ارتباط

-یه تیکه از من- (Persian)

با خوش آمد گویی به کانال تلگرامی "-یه تیکه از من-"! این کانال توسط کاربر با نام کاربری "leyla_nevesht" اداره می‌شود و شامل شعرها، نیمچه‌آوازها و نقاشی‌های فوق العاده‌ای از هنرمندان مختلف می‌باشد. اگر علاقه‌مند به شعر، هنر و آثار هنری هستید، این کانال مکانی عالی برای شماست. از شعرهای لیلا کریمی گرفته تا نیمچه‌آوازهای آوای من و نقاشی‌های هنریجات، همه چیز را در این کانال پیدا خواهید کرد. اینجا مکانی است که با تک بیت‌ها و نوشته‌های بی‌نام و نشون یا بدونِ «»، از خودِ بنده همراه خواهید بود. برای برقراری ارتباط مستقیم با مدیر کانال، می‌توانید از ربات @Leilatalkbot استفاده کنید. پس حتما به این کانال ملحق شوید و از تمامی آثار هنری زیبا لذت ببرید!

-یه تیکه از من-

04 Jan, 16:11


چو شو گیرُم خیالت را در آغوش
سحر از بسترُم بوی گل آیو...

-یه تیکه از من-

03 Jan, 16:19


درک کن عمق تنهایی‌ام را
دوستانِ مقوایی‌ام را
روزهای هیولایی‌ام را
گرچه لب‌های خاموش دارم...
-مهدی موسوی.

-یه تیکه از من-

03 Jan, 15:42


به حال این روزای من نگا کن
چه‌قد با وقتی بودی فرق کردم
تو دریا بودی و من بین موجات
تمومِ کشتیام‌و غرق کردم...

چه‌قد چرخیدم و پیدا نکردم
یه‌جایی که تو رو یادم نیاره
کجای شهر سمت تو نمی‌ره؟
کدوم کوچه برام راه فراره؟

-محمدرضا همتی.

-یه تیکه از من-

31 Dec, 20:30


می‌خواستم یک تکیه‌گاه امن باشم
هرچند یک دیواره‌ی پوسیده بودم
می‌خواستم لبخند باشم بر لبانت
هرچند هرشب گریه را بوسیده بودم‌...‌

بالاتر از رنگِ سیاهی؛ حال من بود!
شب می‌گرفت از روحِ من تاریکی‌اش را
با این‌همه می‌خواستم صبحِ تو باشم
وقتی جهان می‌کرد تن تاریکی‌اش را

سنگینی یک کوه روی شانه‌ام بود
می‌ریخت از انگشت‌هایم سنگ‌‌ریزه
زنده به تو بودم ولی مثل هر آدم
هرروز جان می‌کندم از روی غریزه!

وقتی که می‌لرزیدم از دل‌سرد بودن
هر واژه‌ات از دور می‌پیچید دورم
می‌خواستم راهی به آغوش تو باشم
هرچند دنیا هرطرف سَد چید دورم...

ای پاک‌تر از پلک‌های خیسِ مادر!
شاید برای عشق تو «مریم» نبودم
امّا برای شاعرت بودن [کمِ کم]
آن‌قدرها هم بد نبودم... کم نبودم...

در من که گورستانی از هرچیز بودم
هرگز نمردی... تا همیشه زنده ماندی
من یک کتاب کهنه بودم در اتاقت
هرگز مرا تا نقطه‌ی پایان نخواندی...

آرام و پیوسته «امیدم» زخم می‌شد
یک روز دیدم نعشِ آن را روی کاشی!
تـو رفته بودی گرچه از اوّل نبودی!
من مانده بودم پیشِ تو بی‌آن‌که باشی...

#لیلا_کریمی
۳دی‌ماه ۱۴۰۳

-یه تیکه از من-

31 Dec, 17:13


؛

-یه تیکه از من-

30 Dec, 08:51


آه مرگ بی‌صدا
آه درد لعنتی
قاتل پس نقاب
وحشی خجالتی

عشق! ای شکستِ محض!
بازیِ نبردنی
وسوسه‌م نکن دیگه
لقمه‌ی نخوردنی

تا میام ازت بگم
تیر می‌کشه دلم
تا می‌خوام باهات بیام
خالی می‌شه زیر پام
من گذشتم از خودم
کاش بگذری توام...

-احسان رعیت.

-یه تیکه از من-

29 Dec, 18:08


پروانه‌ها وقتی که می‌سوختن
تقدیرت‌و دوختن به تقدیرم
هروقت دلت می‌گیره می‌سوزم
هروقت دلت می‌سوزه می‌میرم...

-یه تیکه از من-

29 Dec, 12:55


گاهی ذهن بر لبه چیزی سر می‌خورد؛ چیزی بی‌نام، بی‌شکل، که در تنهایی میان زبان و فکر جاری می‌شود. واژه‌ها بر زبان جاری می‌شوند، اما نه برای شنیده‌شدن؛ بلکه برای دفن شدن. آیا زبان ابزاری برای پوشاندن گسست‌هاست؟ یا خود همان گسست است؟ هر بار که از دیگری می‌گویی، به چه می‌رسی؟ به واقعیت؟ یا به خیالی که هیچ‌گاه در واقعیت وجود نداشته است؟ «دیگری»، آن غریبه‌ای که تو را به تعقیبش می‌کشاند، شاید نه بیرون از تو، که درونت باشد؛ همان بخش از خودت که از دیدنش هراس داشته‌ای.

عشق، نه پیوندی امن، که فاصله‌ای ابدی است. فاصله‌ای که هیچ‌گاه پر نمی‌شود؛ نه کم می‌شود و نه محو. مثل ردّی از نور بر آب؛ حضوری که در غیاب معنا پیدا می‌کند. در این شکاف، میان آن‌چه هستی و آن‌چه می‌خواهی باشی، همواره گم می‌شوی. انگار در جهانی زندگی می‌کنی که هیچ‌گاه هم‌زمان با تو نمی‌تپد؛ همیشه کمی دیرتر یا زودتر از آنچه می‌خواهی...

-عباس ناظری.

-یه تیکه از من-

28 Dec, 21:37


شبیه گریه‌ای؛ از تو لبریزم امّا نمی‌آیی...

-یه تیکه از من-

28 Dec, 21:28


ای پاک‌تر از پلک‌های خیسِ مادر!
شاید برای عشق تو «مریم» نبودم
امّا برای شاعرت بودن [کمِ کم]
آن‌قدرها هم بد نبودم... کم نبودم...
#لیلا_کریمی

-یه تیکه از من-

25 Dec, 16:37


منی که پر زدنم تحت امر دیگری‌ است
چه بوده لذتِ پرواز بادبادکی‌ام؟!
-فاطمه کاظمی.

-یه تیکه از من-

24 Dec, 19:01


بین شما نشسته‌ام و دورم از شما
گلدانِ توی باغچه‌ام! خاک من جداست...
-حمید زارعی.

-یه تیکه از من-

22 Dec, 10:01


بالاتر از رنگِ سیاهی؛ حال من بود!
شب می‌گرفت از روحِ من تاریکی‌اش را
با این‌همه می‌خواستم صبحِ تو باشم
وقتی جهان می‌کرد تن تاریکی‌اش را...
#لیلا_کریمی

-یه تیکه از من-

21 Dec, 15:19


من سرنوشتِ خواستنِ فریاد
در خاورِ میانه‌ی غمگینم
من در توام... میان تنت، روحت...
از پشت پلک‌های تو می‌بینم

فردا که روز خنده و آزادی‌ست
من در میان سینه‌ی تو شادم
حبسم بکن میان نفس‌هایت
من توی دست‌های تو آزادم...

-مهدی موسوی.

-یه تیکه از من-

17 Dec, 19:28


اما خب به قول آقامون رضا براهنی: «مگر نه این‌که زندگی تقلایی طولانی در تاریکی‌ست؟»

-یه تیکه از من-

17 Dec, 19:25


دیدنِ غمت تاریکم می‌کند، شبیه خانه‌ای متروک که مدت‌هاست صاحبش مُرده...

-یه تیکه از من-

16 Dec, 20:06


من واژه کم آوردم در برابر این همه لطف و مهربانی! :) لبخند شدید روی لب‌هام خانمِ عزیز. 🩵

-یه تیکه از من-

16 Dec, 18:29


اکنون؛
در وسعت دوری‌ات
سرم آشیانِ پرندگانِ زیادی‌ست
پرندگانی که
از جیک و پوک دلم خبر دارند
و جیک‌وجیک‌کنان
تنها نام تو را می‌خوانند

پرندگانی که
هرلحظه
سوار بر حواس من
پرت می‌شوند سمت تو
و دیگر هرگز
باز نمی‌گردند...

-لیلا کریمی.
(قسمتی از یک بداهه‌ی دور.)

-یه تیکه از من-

15 Dec, 20:58


ای دل کم‌طاقت و رنجیده‌ام! در حیرتم
با چنین شلیکِ غم از پا نیفتادی هنوز...
#لیلا_کریمی

-یه تیکه از من-

14 Dec, 19:05


هرچند دل‌آشوب‌تر از بازارم
از جاده‌ی بی‌عبور خاموش‌ترم...

صدا و شعر: من.

-یه تیکه از من-

14 Dec, 18:52


من: دلهره‌ی سقوط، قبل از پرواز
پایانِ رسیده زودتر از آغاز
امّیدِ شکست‌خورده‌ی یک سرباز
از هرچه منم، هرچه منم، بیزارم...

من: درد بکش، آخ نگو! چون که زنی
در خانه بپوس غرغرو! چون که زنی
محکوم به دار؛ مو به مو! چون که زنی
از این‌که زنم، این‌که زنم، بیزارم...

کابوسِ ادامه‌دارِ «بودن» هستم
اندوه گذر نمی‌کند... بن‌بستم
گُم‌تر شده‌ام بس‌که رها شد دستم
تنها نگذارید مرا... می‌ترسم!

صد میخ نشسته‌اند در بیخ گلوم
خون می‌چکد از سکوت؛ این خنجرِ شوم!
سوگند به اشکِ ساکتِ زیرِ پتوم
از این همه بغضِ بی‌صدا می‌ترسم!

نخ‌کش شده‌ام از لبه‌ی افکارم
تا صبح شبیهِ ساعتی بیدارم
هرچند دل‌آشوب‌تر از بازارم
از جاده‌ی بی‌عبور خاموش‌ترم...

در قلب زنی که غم فقط می‌بارد
دست چه کسی شاخه‌گلی می‌کارد؟
جز من چه کسی مرا به خاطر دارد؟
از نامه‌ی پاره‌ای فراموش‌ترم...

فرسوده‌تر از وسایلِ سمساری‌
یک گوشه تباه می‌شوم اجباری
هر ثانیه در جهنّمی تکراری
با شعر؛ «پناهِ آخرم» می‌سوزم...

در سایه‌ی سردِ انقلابی بر باد
در حسرتِ دیدارِ جهانی آزاد
در فکرِ وطن؛ نبرد، موشک، پهپاد...
با آهِ روانه، دم به دم می‌سوزم...


تاریکیِ مطلقی چرا زندگی‌ام؟
دندانِ کج و لقی چرا زندگی‌ام؟
در مرگ معلّقی چرا زندگی‌ام؟
از شانه‌ی خون‌مُرده‌ی من دست بکش!

صدبار زمینم زده‌ای، پا شده‌ام
با نیمه‌منی راهیِ فردا شده‌ام
ای زلزله‌وار؛ نبضِ برپاشده‌ام!
از جانِ ترک‌خورده‌ی من دست بکش...

#لیلا_کریمی
۱۰ آبان ۱۴۰۳

-یه تیکه از من-

13 Dec, 18:03


این ترانه یکی از معدود ترانه‌های شادیه که تو این سال‌ها نوشتم. روی ملودی آقای فرامرز نصیری و با صدای دوست عزیزم علی‌رضا پوراستاد.
امیدوارم لحظات خوبی باهاش داشته باشید، نیناش‌ناش کنید و این داستانا 🥳 🕺💃😄

#احسان_رعیت

@ehsanrayat

-یه تیکه از من-

12 Dec, 10:55


و چون تو مرا دوست داری
دنیا بزرگ‌تر
آسمان وسیع‌تر
دریا آبی‌تر
گنجشک‌ها آزادتر
و من هزاران بار زیباتر شده‌ام...
-سعاد صباح.

-یه تیکه از من-

10 Dec, 14:18


رد می‌کنم... ولی به تو محتاجم
نزدیک باش و دور بمان از من...

-حامد ابراهیم‌پور.

-یه تیکه از من-

09 Dec, 20:12


مثِ شمعدونی پژمرده‌ای که کنجِ ایوونه
اگرچه خنده رو لب‌هامه امّا توو دلم خونه
شبا جون می‌کَنم، می‌گم شاید این آخرین‌باره
ولی هرروز می‌بینم زمان رو دورِ تکراره...

-یه تیکه از من-

29 Nov, 17:45


عزیزِ دائماً رنجورم
نگفته بودم امّا؛ «توقع از آدم‌ها» قاتلی زنجیره‌ایست که در خفا لبخندهایت را به گلوله می‌بندد و می‌کُشد. از چشم‌هایت نور امید را می‌دزدد و پرده‌ای تار و شبگین به رویشان می‌کشد. نگفته بودم امّا؛ نیمی از سنگینیِ روحت که گاهی از پا می‌اندازدت، از لایه‌لایه انتظاراتی‌ست که از هرکه جز خودت داری! که هرقدر این‌لایه‌ها را بتراشی، سبک‌تر می‌شوی و کم‌تر می‌رنجی. نگفته بودم جانکم... امّا؛ این‌روزها هیچ‌کس برایش هیچ‌کس -حتی خودش هم- اهمیّت ندارد!

-یه تیکه از من-

28 Nov, 19:02


تصور می‌کنم آغوش تو باز است و من غرقم
به جای دردهایم، لابه‌لای موجِ موهایت...

-یه تیکه از من-

28 Nov, 11:54


واسه این قاصدک که خونه رو گم کرده طوفان باش
واسه این بره‌ی ترسوی تنها عید قربان باش
جوونیم‌و بدزد و آرزوهام‌و عقب بنداز
ایران باش..!

-احسان رعیت.

-یه تیکه از من-

27 Nov, 20:04


در قلب زنی که غم فقط می‌بارد
دست چه کسی شاخه‌گلی می‌کارد؟
جز من چه کسی مرا به خاطر دارد؟
از نامه‌ی پاره‌ای فراموش‌ترم...
#لیلا_کریمی

-یه تیکه از من-

25 Nov, 19:55


به شدت قشنگه. :)

-یه تیکه از من-

25 Nov, 19:55


من‌و از راه به در کن
اگه راهم از تو دوره...

-یه تیکه از من-

25 Nov, 19:49


در آغوشم بگیر و نجاتم بده؛ قاتلی به دنبال من است که گاه‌به‌گاه در آینه‌ها می‌بینمش!
-داستایفسکی.

-یه تیکه از من-

23 Nov, 21:08


فرزانه عکاس خیلی خوبیه، برید مدلش بشید. :))

-یه تیکه از من-

23 Nov, 21:07


پاییز داره تموم میشه، دلم خواست عکس پرتره‌ی پاییزی بگیرم. کسی اگر قمه و دلش میخواد بیاد بهم بگه ازش بگیرم.

-یه تیکه از من-

22 Nov, 09:53


هیشکی دلتنگِ تو و رسیدنت نیست
غیر زخمای قدیمیت
کسی عاشق تنت نیست
خس‌خس یه شیشه‌ی شکسته‌ توی نفساته
ولی می‌گی
دلی پشت پیرهنت نیست...

-احسان رعیت.

-یه تیکه از من-

21 Nov, 12:00


به هرچی ندارم ازت راضی‌ام
تو این زندگی رو برام ساختی...
🎙: Leila

*با تمام کم‌وکاستی‌ها، چون فرزانه ازم خواسته بود خوندمش. :)

-یه تیکه از من-

20 Nov, 21:34


فقط چندلحظه کنارم بشین
فقط چندلحظه به من گوش کن
هر احساسی رو غیرِ من تو جهان
واسه چندلحظه فراموش کن...

-یه تیکه از من-

20 Nov, 18:14


زندگی کردن من مُردن تدریجی بود
آن‌چه جان کند تنم، عُمر حسابش کردند...
-فرخی یزدی.

-یه تیکه از من-

20 Nov, 18:00


گذشت عمرم و نشد که با تو زندگی کنم
تمامِ آرزوی من! تو را به گور می‌برم...

-یه تیکه از من-

18 Nov, 14:45


آروم و زیبا؛ مثلِ لحظه‌ی غلتیدنِ دو دست‌ در هم...

-یه تیکه از من-

18 Nov, 08:51


میلِنای عزیزم؛
کاش دنیا فردا به آخر می‌رسید. پس سوار اولین قطار می‌شدم و به خانه‌ات در وین می‌رسیدم و می‌گفتم: «با من بيا ميلنا. قرار است بی هیچ تردید و ترس و محدودیتی عاشق یک‌دیگر باشیم. چون دنیا فردا به آخر می‌رسد.» شاید دیوانه‌وار عاشقی نمی‌کنیم چراکه به گمان‌مان وقت داریم یا با زمان، حساب‌وکتاب می‌کنیم. امّا اگر وقت نداشته باشیم چه؟ یا اگر زمان، آن طور که ما می‌شناسیمش بی‌اهمیّت باشد چه؟ آه... کاش دنیا فردا به آخر می‌رسید! چقدر می‌توانستیم به داد هم برسیم...
-از لابه‌لای نامه‌های کافکا به میلنا.

-یه تیکه از من-

16 Nov, 19:27


«خسته‌ام مثلِ در آغوشِ کسی جا نشدن...»

-یه تیکه از من-

15 Nov, 20:24


با من خیال کن...

-یه تیکه از من-

15 Nov, 20:13


از فرزانه رسیده.

-یه تیکه از من-

15 Nov, 19:41


مرا بگیر به قلابِ بوسه‌ای، از من
که پاره‌پاره شده در تلاطمم، روحم...

-یه تیکه از من-

13 Nov, 19:01


غیرِ آن چشم‌های بی‌کم‌وکاست
همه‌چیزِ جهان زیادی بود..!
-مهدی موسوی.

-یه تیکه از من-

12 Nov, 15:31


پشتِ هر شعر گریه می‌کردم
ادبیاتِ لعنتی غم داشت!
-حامد ابراهیم‌پور.

-یه تیکه از من-

11 Nov, 22:16


مگر که خواب، مرا از خیالِ تو ببَرد..

-یه تیکه از من-

09 Nov, 16:11


نوازشم نکنید!
به تیغ‌های قشنگ
که جای دریا نیست
قصیده‌های نهنگ...

شعر از دوست خوبم: عباس اصغرپور
خوانش: من! :)

-یه تیکه از من-

08 Nov, 16:35


من چی‌ام؟! هیچِ تا ابد هیچم!
صفر گنده پس از ممیّزها
روح یه شاعرم که پاره شده
بین رؤیا و خطّ‌قرمزها!

خفه می‌شم که خوب می‌دونم
تو صدات انعکاس بغض منه
خفه می‌شم که خوب می‌دونی
درد در حالِ بیشتر شدنه...

-مهدی موسوی.

-یه تیکه از من-

07 Nov, 21:32


ولی باز خوب حوصله به خرج میدیم دوست من.

-یه تیکه از من-

07 Nov, 21:24


آدم‌ها برایم ناامیدکننده شده‌اند. از اجتماع و جمعیّت این سیلِ منفور مدت‌هاست که فراری‌ام. دیگر نه حوصله‌ی کنکاش کردن شخصیت‌‌ها را دارم و نه ظرفیت زیر و زبر کردن تار و پودها را... راستش را بخواهی خسته‌ام. تمامیِ آدم‌ها به نوعی تاریکند و در این میانه، تو هر اندازه کنجکاوتر باشی، به همان اندازه ناامیدتر خواهی شد. باور من این است که غریبه‌ها زیباترند و غریبه‌های دور، به مراتب زیباتر..! القصه می‌روم تا مدتی خود را مطلقاً به دست انزوا بسپارم، که او امن‌ترین پناه است؛ هم برای من، هم برای شاخه‌ی شکننده‌ی امیدم...

-یه تیکه از من-

04 Nov, 15:19


بیا یک قبر بکنیم و هر دو لخت بشویم و برویم توی قبر. توی قبر بغل هم دراز بکشیم و خاک‌ها را روی خودمان بریزیم و ساکت بخوابیم. تا آخر دنیا ساکت بخوابیم تا بپوسیم و جدا نشدنی بشویم. وگرنه، وگرنه می‌بینی که چه چیزهایی دلم می‌خواهد... مرا ببخش؛ امّا راستی دلم می‌خواهد که اینطوری تمام بشود یا اینطوری ادامه بدهم...

-از نامه‌ی فروغ فرخزاد به ابراهیم گلستان.

-یه تیکه از من-

04 Nov, 15:09


دلم گرفته است
دلم گرفته است
به ایوان می‌روم و انگشتانم را
بر پوست کشیده‌ی شب می‌کشم
چراغ‌های رابطه تاریکند
چراغ‌های رابطه تاریکند
کسی مرا به آفتاب
معرفی نخواهد کرد
کسی مرا به میهمانی گنجشک‌ها نخواهد برد
پرواز را به خاطر بسپار
پرنده مردنی‌ست...

-فروغ فرخزاد.

-یه تیکه از من-

01 Nov, 12:58


این برای لیلا، چون واقعا هنرمنده.

-یه تیکه از من-

29 Oct, 21:08


تاریکیِ مطلقی چرا زندگی‌ام؟
دندانِ کج و لقی چرا زندگی‌ام؟
در مرگ، معلّقی چرا زندگی‌ام؟
از شانه‌ی خون‌مُرده‌ی من دست بکش!

#لیلا_کریمی

-یه تیکه از من-

28 Oct, 16:47


تبعیدی‌ام میان جهنّم‌ها
وصل است زندگیم به ماتم‌ها
راهی به تیغ و قرص‌تر از سم‌ها
لبخندِ در محاصره‌ی غم‌ها
دست مرا بگیر که می‌ترسم
می‌ترسم از تمامی آدم‌ها...
-مهدی موسوی.

-یه تیکه از من-

24 Oct, 16:54


«بغلم کن که جهان کوچک و غمگین نشود...»

-یه تیکه از من-

23 Oct, 22:08


تمام شد کلماتم، برای از تو نوشتن
به قول بهمنی اینجا، هوای از تو نوشتن_
(کم است)
کم است هر چه که هذیان، سرودم از تو پس‌از تو
اگرچه زندگی‌ام را، به پای از تو نوشتن_
(گذاشتم‌)
گذاشتم که برایت، فروغ از ته گورش
چهارپاره بگوید... ادای از تو نوشتن_
(درآوَرَد!)
درآورد پدرم را، سرودن از تو ولیکن
چه می‌شود که بگویی، خدای از تو نوشتن_
(منم!)
منم کسی که خودش را، همیشه گول زده با
دو شعر آبکی و لحظه‌های از تو نوشتن...

تمام شد کلماتم... ببخش هر چه که هذیان
به جای شعر سرودم «به‌جای از تو نوشتن...»

#فاطمه_کاظمی

-یه تیکه از من-

22 Oct, 16:34


گفت: مرا یادت هست؟ دویدم و در راه فکر کردم که من چه یادی دارم، چرا یادم به وسعت همه‌ی تاریخ است؟ و چرا آدمها در یاد من زندگی می‌کنند و من در یاد هیچکس نیستم؟
-عباس معروفی.

-یه تیکه از من-

19 Oct, 20:48


آندره روبلوسکی و معشوقش ژیزل لابوشوآ. :)

-یه تیکه از من-

17 Oct, 20:30


پرواز را تکانده‌ام از کولم
پر بسته‌ام؛ سقوط کنم با تو
لب‌‌بسته‌‌ بر لبان تو می‌خواهم
شب تا سحر سکوت کنم با تو

می‌خواهم آسمان بشوم گاهی
تا تن کنم حریرِ هوایت را
هم‌اشکِ چشم‌های تَرَت باشم
وقتی که خواب برده خدایت را

می‌خواهم آشیانه‌‌ترین باشم
وقتی که خسته از وزشِ دردی
هرجا کشاند جسم تو را طوفان
سویم دوباره سرزده برگردی

هر روز روی تکه‌ای از رویا
آرام با خیال تو می‌رقصم
تکرار می‌کنم که چه می‌خواهم
می‌خوانمت به گریه و می‌رقصم...

می‌بارد از دریچه‌ی شب انگار
اندوه روی سینه‌ی سنگینم
خالی‌ست جای همهمه‌ی دستت
در دست‌های ساکتِ غمگینم...

تا لحظه‌لحظه در بغلت باشم
می‌خواستم که پیرهنت باشم
می‌خواستم فرار کنم از خود
یک شب فقط به جای زنت باشم...

ای بودنت چکیده‌ی خوشبختی‌!
آرامشِ لطیفِ پس از سختی!
دیرم برای داشتنت، امّا
گاهی ببار روی سرم لَختی...

گاهی میان غرق شدن در او
یادی کن‌ از تباهیِ این مرداب
نیلوفرِ نشسته به دریاچه!
می‌بوسمت دوباره تو را در خواب...

#لیلا_کریمی

-یه تیکه از من-

15 Oct, 19:58


می‌بوسمت دوباره تو را در خواب...

-یه تیکه از من-

14 Oct, 20:50


در اين خاک
دیگر گلی نمی‌روید که لگدمالش کنند
پنجره‌ای که با ما برادر بود، مُرده
و مَردم
با نگاه
با حرف
با خنده
حتی با نوازش
غمگين‌مان می‌كنند

ما دونفر
خام و كوچک بوديم
و بايد سخت می‌گذشت به ما
تا بالغ شويم و به هم برسيم

از میان ما دو نفر
تنها تويی که هر روز
به حمل تابوت من می‌آيی
و زيبابودن
تنها به تو می‌آيد
وقتی برای گل‌های زندانی
و برای خاورميانه
دعا می‌كنی

زيبا!
وثيقه برايم دستمالی بياور
كه زندان من گريه است
به پهنای صورت...

-حسین صفا.

-یه تیکه از من-

13 Oct, 21:15


تاریکم اسماعیل... اما مگر نه این‌که زندگی تقلایی طولانی در تاریکی‌ست؟
-رضا براهنی.

-یه تیکه از من-

11 Oct, 20:52


امید روشن ما
به دستِ سنگیِ غم
شبانه می‌شکند...

-یه تیکه از من-

10 Oct, 15:49


چه لذتی‌ست همیشه مرور کردنِ تو
دوباره شعر شدن با تَتَن تَتَن تنِ تو!

به نبض آمدنِ خنده‌های حلق‌آویز
میانِ حلقه‌ی آغوش امن و مأمنِ تو!

در آفتابِ دل از فرطِ عشق ذوب شدن
و چکه‌چکه چکیدن به سایه‌ی تن تو!

گذشتن از خودم؛ این سرزمینِ بی‌تو غریب
فقط به شوق پناهندگی به میهنِ تو!

چه‌قدر خوب که مثل جوانه‌ای خوشبخت
رسیده‌ام به بهار از نگاهِ روشن تو!

ضمیرِ غم‌زده‌ای بود این منِ خالی!
چه خنده‌ها که شکفته به صورتِ "منِ تو!"

#لیلا_کریمی
۱۱ خرداد ۱۴۰۳

-یه تیکه از من-

09 Oct, 13:39


شاخه‌ها در باد تکان می‌خورند
و آزادی؛ در کلمه‌اش
کسی از روبه‌رو نمی‌آید
و مرگ همیشه از پشت می‌رسد

وطنم هر شب
دهانش را با صدای دری کهنه باز می‌کند...


-غلامرضا بروسان.

-یه تیکه از من-

09 Oct, 13:18


-مرثیه‌ برای درختی که به پهلو افتاده است- از معدود کتاب‌هاییه که از ذوق، راه می‌رم و می‌خونمش و هم‌گام با هر شعر تلفیقی از بغض و لبخند می‌شم. :)

-یه تیکه از من-

06 Oct, 19:05


بیگانه از زمان و زبان هستم
از ارتباط، عاجزم و خسته
باید شروع کرد به پوسیدن
در این اتاقِ کوچکِ در‌بسته...
-مهدی موسوی.

-یه تیکه از من-

02 Oct, 19:02


حرف بزن! ابرِ مرا باز کن
دیر زمانی‌ست که بارانی‌ام
حرف بزن! حرف بزن! سال‌هاست
تشنه‌ی یک صحبت طولانی‌ام...
-محمدعلی بهمنی.

-یه تیکه از من-

30 Sep, 21:23


مابینِ ابرهای گریه‌پوش
چرخی بزن، بخند ماه من!
تا از کران ستاره بشکفد
بر بختِ پیر و روسیاهِ من!

گرچه مرا به مرگ می‌کشد
جریانِ تندخویِ زندگی
آغوش تو حیات و مامن است
ای تا همیشه تکیه‌گاهِ من!

آن‌قدر فکر کرده‌ام به تو
آن‌قدر فکر می‌کنم به تو
که پُر شده‌ست از تو سربه‌سر
قابِ درونِ هر نگاه من!

روییده گوشه‌گوشه‌ی اتاق
گل‌پنبه‌های نرمِ اشتیاق
عطرت نشسته مثل دکمه‌ای
روی لباسِ راه‌راه من!

حتی اگر گناه من تویی
سنگ میانِ راه من تویی
تکرار می‌کنم تو را هنوز
ای خوب‌ترین اشتباه من!

#لیلا_کریمی
۱۴۰۳.۷.۱۰
پی‌نوشت: مگر که گاهی همین بداهه‌‌نویسی‌ها قرارگاهم بشن.

-یه تیکه از من-

29 Sep, 19:34


حالا که واژه‌هام بیشتر از هر زمانی دارن از دستم فرار می‌کنن، عمیقاً دلم می‌خواد که کسی با واژه‌هاش روحِ خَش‌دارم رو بغل کنه.