خاکستر ققنوس @khakestare_ghoghnoos Channel on Telegram

خاکستر ققنوس

@khakestare_ghoghnoos


گذری کوتاه بر ادبیات ایران و جهان

خاکستر ققنوس (Persian)

خاکستر ققنوس یک کانال تلگرامی پرطرفدار با نام کاربری @khakestare_ghoghnoos است که به معرفی و بررسی آثار ادبیات ایران و جهان می‌پردازد. اگر به دنبال یک گذری فرهنگی و ادبی در دنیای کتاب و ادبیات هستید، این کانال مناسبی برای شما خواهد بود. در این کانال می‌توانید بررسی‌ها، معرفی کتب جدید، نقدها و مقالات مفیدی در مورد ادبیات ایران و جهان پیدا خواهید کرد. خواندن کتب و آثار ادبیاتی می‌تواند به عنوان یک سفر ذهنی برای شما باشد و با دنبال کردن خاکستر ققنوس، می‌توانید به یک دنیای جدید از داستان‌ها و شعرهای دلنشین دست پیدا کنید. پس به خاطر نگه داشتن این کانال جذاب و الهام بخش، دست از دنبال کردن آن نکشید و از مطالب متنوع و دلپذیر آن لذت ببرید.

خاکستر ققنوس

18 Jan, 15:39


📚 ابیات کتاب مشاعره
انتخاب و تدوین امیراسماعیل آذر
#ت ۲۳

تو هیچ عهد نبستی که عاقبت نشکستی
مرا بر آتش سوزان نشاندی و ننشستی

#سعدی

تو هیچ غم مخور از اضطرابم ای همدم
خدا که درد به ما داد صبر هم بدهد

#نوری_اصفهانی

تویی در گلشن و برزن تویی در خوبی و حشمت
گلِ حمرا بتِ رعنا مهِ انور شهِ کشور

#جامی

تویی شیرین و من فرهاد در کوی وفا آخر
برآرد تیشۀ جورت دمار از جانِ شیرینم

#زرگر_اصفهانی

تهمتِ عشق به پروانه مبندید، اگر
آتش از سوزِ دلِ خویش نگیرد به پرش

#عاشق_اصفهانی

تهیدستی سخن را رنگ دیگر می‌دهد صائب
ندارد نالۀ جانسوز چون نی پُر شکر باشد

#صائب

تهی ز بادۀ حکمت مدان خموشان را
که همچو کوزۀ سربسته پُر میِ نابند

#صائب

تیرِ غمِ دنیا به دل ما نرسد
زخم دل عاشق از کمانی دگر است

#هوشنگ_ابتهاج (سایه)

تیره‌روزانِ جهان را به چراغی دریاب
که پس از مرگ تو را شمعِ مزاری باشند

#صائب

تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت
تا باز چه اندیشه کند رایِ صوابت

#حافظ

تیشه بر سر زد و پا از درِ شیرین نکشید
در ره عشقْ که پادارتر از فرهاد است؟

#فروغی_بسطامی

تیغ تو کز خونِ خصم قطره‌چکان آمد
گلشنِ فتح توراست شاخِ گلِ ارغوان

#محتشم_کاشانی

تیغش که چون بنفشه کبودی همی‌نمود
در حالْ سرخیِ بَقَم و ارغوان گرفت

#امیرمعزی

تین و زیتونی که یزدان خورده در قرآن قسم
فهمْ آن ز اوّل که قصدش چیست زین زیتون و تین.

#قاآنی

#مشاعره

خاکستر ققنوس

خاکستر ققنوس

17 Jan, 18:37


جز غم کسی به ما نتواند به‌سر بَرَد
با عیش گو که رَخت از این کو به در بَرَد

با دست کوتهم گله از روزگار نیست
پروانه را به کامِ اجل، بال و پر بَرَد

هرگز نسیم صبح نبرده است در چمن
از حسنت آن ذخیره که مرغ سحر بَرَد

مجلس به روی هجر تو آراسته است غم
مست است و شیشه شیشه ز خون جگر بَرَد

مردآزماست آب و هوای دیار عشق
هر بوالهوس در او نتواند به سر بَرَد

پیچیده شعله‌ای‌ست دریغ از سمندری
کاین شوق‌نامه را به دیارِ دگر بَرَد

سنجر ز سخت‌جانی، یک هفته بی تو زیست
ما را گمان نبود که یک شب به سر بَرَد.

#سنجر_کاشانی

📚 دیوان سنجر کاشانی
تصحیح و تعلیق: حسن عاطفی، عباس بهنیا
ناشر: کتابخانه مجلس ۱۳۸۷
غزل ۱۹۱

خاکستر ققنوس

خاکستر ققنوس

17 Jan, 14:58


📚 ابیات کتاب مشاعره
انتخاب و تدوین امیراسماعیل آذر
#ت ۲۲

تو قدرِ این دلِ دیوانه را نمی‌دانی
بهای گوهرِ یکدانه را نمی‌دانی

#رضا_ثابتی

تو قلب سپه را به آیین بدار
من اکنون پیاده کنم کارزار

#فردوسی

تو قوی‌پنجه شکارافکن و من صيدِ ضعيف
ترسم از ضعف به گوشَت نرسد فریادم

#فروغی_بسطامی

تو گرمِ سخن گفتن و از جامِ نگاهت
من مست چنانم که شنفتن نتوانم

#شفیعی_کدکنی

تو گرم کن نفَسِ خویش را به آتشِ عشق
رها کن آن دگران را به زیره و فلفل

#اوحدی_مراغه‌ای

تو گفتی نه شب بود پیدا نه روز
نهان گشت خورشیدِ گیتی‌فروز

#فردوسی

تو گل به سر زدی و شمع گل ز سر برداشت
ز بیمِ آن که مبادا ز شرم آب شود

#کلیم_کاشانی

تو مپندار کز این در به ملامت بروم
دلم این‌جاست بده تا به سلامت بروم

#سعدی

تو مردِ صحبتِ دل نیستی چه می‌دانی
که سر به جیب کشیدن چه عالمی دارد؟

#صائب

تو و خارِ مغیلان، زاهدا و طیّ‌ِ منزل‌ها
من و راهِ خرابات و طوافِ کعبۀ دلها

#ظفر_کرمانی

تو و طوبی و ما و قامتِ یار
فکرِ هر کس به قدرِ همّتِ اوست

#حافظ

تو و ناز و سرگرانی، من و شور و مهربانی
تو و عشوۀ نهانی، من و عشقِ دلپسندت

#حسین_حسینی

تو را آن بِهْ که روی خود ز مشتاقان بپوشانی
که شادیّ‌ِ جهانگیری غم لشکر نمی‌ارزد

#حافظ

تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم
تبسّمی کن و جان بین که چون همی‌سپرم

#حافظ

#مشاعره

خاکستر ققنوس

خاکستر ققنوس

16 Jan, 19:25


امشب کسی به‌حالِ منِ ناتوان نبود
احوال دل مپرس، دلی در میان نبود

دوشینه با وجودِ صد آزردگی دلم
در شکوۀ تو هیچ به‌من هم‌زبان نبود

می‌شد که چند روز بسازد به‌ما دلت
از ما ملول زود شدی وقتِ آن نبود

شکر خدا که دیده اگر گشت هرزه‌گرد
هرگز مقامِ دل بجز این آستان نبود

بی مهلتِ نگاه حسابی هلاک شد
مسکین چه کرده بود که هیچش امان نبود.

#حسابی_نطنزی
میرزا سلمان (نیمۀ دوم سده ۱۰ ه.ق)

📚 مجمع‌الخواص
صادقی کتابدار
ترجمه و تصحیح: عبدالرسول خیامپور
چاپخانه اختر شمال، تبریز ۱۳۲۷
ص ۱۶۱
← نقل بیت چهارم غزل از خلاصة‌الاشعار و زبدة‌الافکار/ بخش کاشان ص ۸۲

خاکستر ققنوس

خاکستر ققنوس

16 Jan, 18:58


امشب ز دوری‌ات به تنِ خسته جان نبود
نیک آمدی و گرنه مرا تابِ آن نبود
شب‌های هجر را گذراندیم و زنده‌ایم
ما را به سخت‌جانیِ خود این گمان نبود.

#شکیبی_اصفهانی

← عرفات‌العاشقین و عرصات‌العارفین
ج ۴ ص ۲۲۵۴

خاکستر ققنوس

خاکستر ققنوس

16 Jan, 15:03


📚 ابیات کتاب مشاعره
انتخاب و تدوین امیراسماعیل آذر
#ت ۲۱

تو را ماهِ زمین گر خواندم این معنی ندانستم
که هر جا مهرِ رخسارت بتابد آسمان باشد

#محمدعلی_ناصح

تو را من دوست می‌دارم خلافِ هر که در عالم
اگر طعنه‌ست در عقلم اگر رخنه‌ست در دینم

#سعدی

تو زافسون و از جادوی برتری
جهاندار و بر داوران داوری

#فردوسی

تو زندانبانِ من بودی و من زندانیت، اما
اگر نیکو بیندیشی تو هم‌زندانِ من بودی

#هوشنگ_ابتهاج (سایه)

تو شمعِ بزمِ اغیاریّ و من در آتشِ غیرت
ز برقِ اه روشن می‌کنم کاشانۀ خود را

#فغانی_شیرازی

توشۀ بخل میندوز که دود است و غبار
سوزنِ کینه مپرتاب که خنجر گردد

#پروین_اعتصامی

تو صبحِ عالم‌افروزی و من شمعِ سحرگاهی
گریبان باز کن در صبح تا من جان برافشانم

#صائب

تو صنم قبلۀ صاحب‌نظرانی امروز
که زنخدانِ تو آتش به چَهِ زمزم زد

#فروغی_بسطامی

تو عاشق‌پرور و من عشقبازم
تو زیباروی و من زیباپرستم

#محمد_بزرگ‌نیا (دانش)

تو عهدشکن خواهی و من بس که ضعیف
یک عهد به صد سال شکستن نتوانم

#فصیحی_هروی

تو عهد کرده‌ای که کشانی به خون مرا
من جهد کرده‌ام که به عهدت وفا کنی

#فروغی_بسطامی

تو عیبِ خویش نظر کن نه عیبِ اهل هنر
که سرّ‌ِ مُشک هویدا شود از بوییدن

#فواد_کرمانی

تو غنچه بودی و بلبل خموشِ غیرتِ عشق
به حیرتم که صبا قصه از کجا دانست

#هوشنگ_ابتهاج (سایه)

تو فرشته شوی ار جهد کنی از پیِ آنک
برگِ توت است که گشته‌ست به تدریج اطلس

#سنایی

#مشاعره

خاکستر ققنوس

خاکستر ققنوس

15 Jan, 15:51


📚 ابیات کتاب مشاعره
انتخاب و تدوین امیراسماعیل آذر
#ت ۲۰

تو را به دل غمِ بی‌همزبانیِ شمع است
مگر حکایت پروانه را نمی‌دانی

#رضا_ثابتی

تو را بِهْ که روی همچو شمعِ خود بپوشانی
وگرنه کی توان پروانگان را بال و پر بستن

#امیرهوشنگ_خسروانی

تو را به مهر و وفا اعتبار نتوان کرد
چرا که عمری و بر عمر اعتباری نیست

#طاهری_هروی

تو را چون آرزوهایم همیشه دوست خواهم داشت
به شرطی که مرا در آرزوی خویش مگذاری

#محمدعلی_بهمنی

تو را چه غم که سری پایمالِ عشقِ تو گردد
که بر عزای عزیزان سمندِ شوق برانی

#هوشنگ_ابتهاج (سایه)

تو را دایه گر مرغ شاید همی
پس این پهلوانی چه باید همی

#فردوسی

تو را در آینه دیدن جمالِ طلعتِ خویش
بیان کند که چه بوده‌ست ناشکیبا را

#سعدی

تو رازِ جهان تا توانی مجوی
که او زود پیچد ز جوینده روی

#فردوسی

تو را ز کنگرۀ عرش می‌زنند صفیر
ندانمت که در این دامگه چه افتاده‌ست

#حافظ

تو را کارهای درشت است پیش
گهی گرگ باید بُدَن گاه میش

#فردوسی

تو را کمند ز پروازِ ما بلندتر آمد
که باز رشته به دستِ تو بود هر چه پریدم

#مجمر_اصفهانی

تو را که بود به احوالِ خستگان نظری
چرا به کشتۀ هجران خود نمی‌گذری

#امین_ریاحی

تو را که گفت که سعدی نه مردِ عشقِ تو باشد
گر از وفات بگردم درست شد که به مَردم

#سعدی

تو را گم می‌کنم هر روز و پیدا می‌کنم هر شب
و این‌سان خواب‌ها را با تو زیبا می‌کنم هر شب

#محمدعلی_بهمنی

#مشاعره

خاکستر ققنوس

خاکستر ققنوس

14 Jan, 16:11


📚 ابیات کتاب مشاعره
انتخاب و تدوین امیراسماعیل آذر
#ت ۱۹

تو چنگِ فزونی زدی بر جهان
گذشتند بر تو بسی همرهان

#فردوسی

تو حاکمیّ و مرا سر بر آستانۀ توست
مکن خرابیِ مُلکِ دلم که خانۀ توست

#عماد_فقیه_کرمانی

تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی
تو نمایندۀ فضلی تو سزاوارِ ثنایی

#سنایی

تو خواستی که پریشان کنی مرا ور نه
به هم نمی‌زدی آن زلفِ پرشکن ای دوست

دکتر #نصرت‌الله_کاسمی

تو خوبِ مطلقی، من خوب‌ها را با تو می‌سنجم
بدینسان بعد ازین خوبی عیاری تازه خواهد یافت

#حسین_منزوی

تو خویش را مکن از قتلِ چون منی بدنام
وگرنه مرگِ من از زندگی بود خوشتر

#طوفان_مازندرانی

تو در آیینه نظر داری و زین بی‌خبری
که به دیدارِ تو آیینه نظرها دارد

#فروغی_بسطامی

تو در آیینه نظر کن که چه دلبری ولیکن
تو چو خویشتن ببینی نگهت به ما نباشد

#سعدی

تو در جنگ آیی روم من به صلح
خدای جهان را جهان تنگ نیست

#مولانا

تو در سنگین‌دلی، عاشق‌کشی، مشهورِ آفاقی
نه تنها من بر اینم، خلق گویند آنچه من گویم

#شباب_کرمانشاهی

تو را اگر به دل ای مه ز من غباری هست
مرا هم از ستمت چشمِ اشکباری هست

#چشمه_ایروانی

تو را اگر نفسی ماند، جز که عشق مکار
که چیست قیمتِ مردم؟ هر آنچه می‌جوید

#مولانا

تو را برای وفای تو دوست می‌دارم
وگرنه دلبرِ پیمان‌شکن فراوان است

#معینی_کرمانشاهی

تو را به آینه‌داران چه التفات بُوَد
چنین که شیفتۀ حُسنِ خویشتن باشی

#هوشنگ_ابتهاج (سایه)

#مشاعره

خاکستر ققنوس

خاکستر ققنوس

14 Jan, 08:59


ترانه‌ی «پدر»

خواننده: شاهرخ
شعر: شهرام شب‌پره و بیتی از حافظ
موسیقی: شهرام شب‌پره
تنظیم: فرّخ آهی
آلبوم: خداحافظ تهران، مشترک با ابی و شهرام ۱۳۶۱
┄┅─═◈═─┅┄
پدرم روضه‌ی رضوان به دو گندم بفروخت
ناخلف باشم اگر من به جُوی نفروشم.


#حافظ
#پدر

خاکستر ققنوس

خاکستر ققنوس

13 Jan, 14:41


📚 ابیات کتاب مشاعره
انتخاب و تدوین امیراسماعیل آذر
#ت ۱۸

تو ای خیالِ دلخواه زیباتری از آن ماه
کز اشکِ شوق دادم یک عمر شست و شویت

#هوشنگ_ابتهاج (سایه)

تو ایستاده و من خفته نیست شرطِ ادب
به روز مرگ مبادا به من نماز کنی

حسن‌بیک #انسی_ذوالقدر

تو با دل باش و با دین باش، ناصح
که ما را بی‌دل و بی‌دین پسندند

#نشاط_اصفهانی

تو بُت چرا به معلم روی که بتگرِ چین
به چینِ زلفِ تو آید به بتگری آموخت

#سعدی

تو بدین حُسن و لطافت نروی از دلِ ما
یوسف از جرمِ نکویی‌ست که در زندان است

#وصال_شیرازی

تو بدین شیوه اگر جلوه کنی در صفِ حشر
به پرستیدن خود حجّت و برهانِ منی

#والی_کردستانی

تو بشکن جوز این تن را بکوب این مغز را در هم
چرا اندر چراغِ عشق چون روغن نمی‌آیی

#مولانا

توبه از می‌خوارگی در مذهبِ رندان خطاست
عاشقِ دل‌خون کجا از کف دهد پیمانه را؟

#محمد_مجد

تو به جایی ننشستی که رقیبت ننشست
جز دلِ من که تو جا کردی و او بیرون مانْد

#شادی_هروی

تو به چندین نظرِ لطف نبینی ما را
ما به یک دیده ز صد جا نگرانیم تو را

#صائب

تو پادشاهِ کشورِ حسنی و من گدای
باشد تفقّدی به گدا پادشاه را

#غلامرضا_صدیق

تو تا ز شرم فکندی به چهره زلفِ سیاه
فغان ز خلق برآمد که آفتاب گرفت

#ظهیر_فاریابی

تو تنها با تماشایِ خود از آیینه خشنودی
دلِ آیینه تنها از تماشای تو می‌گیرد

#فاضل_نظری

تو چشمِ لطف فرو بسته‌ای ز من، ور نه
به دلْ امیدِ نگاهی که داشتم دارم

#پارسا_تویسرکانی

#مشاعره

خاکستر ققنوس

خاکستر ققنوس

12 Jan, 15:29


📚 ابیات کتاب مشاعره
انتخاب و تدوین امیراسماعیل آذر
#ت ۱۷

تو از خونِ چندین سرِ نامدار
ز بهرِ فزونی درختی مکار

#فردوسی

تو از سلالۀ سوداگرانِ کشمیری
که شالِ نازِ تو را شاعری خریدار است

#محمد_سلمانی

تو از قبیلۀ خوبانِ سست‌پیمانی
من از جماعتِ عشّاقِ سخت‌پیوندم

#فروغی_بسطامی

تو از معابدِ مشرق‌زمین عظیم‌تری
کنون شکوهِ تو و بهتِ من تماشایی‌ست

#حسین_منزوی

تواضع سرِ رفعت افرازدت
تكبّر به خاک اندر اندازدت

#سعدی

تو اعتماد مکن بر کمال و دانشِ خویش
که کوهِ قاف شوی، زود در هوات کنند

#مولانا

تو اگر چنین لطیف از درِ بوستان درایی
گل سرخ شرم دارد که چرا همی‌شکفتم

#رودکی

تو اندر بوستان باید که پیش سرو ننشینی
وگرنه باغبان گوید که دیگر سرو ننشانم

#سعدی

توانگرا درِ رحمت به روی درویشان
مبند، ور تو ببندی خدای بگشاید

#سعدی

توانگرا، دل درویش خود به دست آور
که مخزنِ زر و گنج دِرَم نخواهد ماند

#حافظ

توانگر گر شود منصف، شود درویش اگر قانع
در این عالم نشان دیگر نمانَد بینوایی را

#تقی_بینش

توانگری نه به مال است پیش اهل کمال
که مال تا لب گور است و بعد از آن اعمال

#سعدی

توانم گفت: مستم می‌کنی با یک نگه، اما
حبیبا درد هجرانت به گفتن در نمی‌آید

#مهدی_اخوان_ثالث (امید خراسانی)

تو اول کسی نئی آری که عهدِ خویش بشکستی
جهان هرگز نبود از مردمِ پیمان‌شکن خالی

#یوسف_بخشی

#مشاعره

خاکستر ققنوس

خاکستر ققنوس

11 Jan, 21:08


ترانه‌ی «از تو تنها شدم»
«گل گلدون من» اجرای اول

خواننده: سیمین غانم
ترانه‌سرا: فرهاد شیبانی
آهنگساز و تنظیم‌کننده: فریدون شهبازیان 🖤🖤🖤
آلبوم: قلّک چشات
کیفیت: فلک Flac

خاکستر ققنوس

خاکستر ققنوس

11 Jan, 15:04


📚 ابیات کتاب مشاعره
انتخاب و تدوین امیراسماعیل آذر
#ت ۱۶

تنهائیَم را با تو قسمت می‌کنم سهمِ کمی نیست
گسترده‌تر از عالم تنهائیِ من عالمی نیست

#محمدعلی_بهمنی

تنها به خواستن نرسد کس به کوی دوست
هر تشنه‌ای به چشمۀ حیوان نمی‌رسد

#عبدالعلی_نگارنده

تنها تویی آگاه از حالِ دلِ مردم
جز تو به جهان محرم اسرار دگر نیست

#حسن_مروجی

تنها ز دوستان وفاپيشۀ عزیز
آزادی و عدالت و حق بود یار من

#میرابوالقاسمی (سفیر)

تنها نه جاری است مرا خونِ دل ز چشم
بر هر که دل سپرد همین ماجرا رَوَد

#وصال_شیرازی

تنها نه کاسۀ سر ما کوزه می‌شود
این کاسه کوزه بر سر دنیا شکسته است

#صابر_همدانی

تنها نه من، که زاهدِ هفتادساله را
مست از حرم به عزمِ قدح‌نوشی آورد

#محمدعلی_صفیر

تنها نه هر دو دیدۀ من محوِ روی توست
سوی توام ز هر سرِ مژگان اشاره‌ای‌ست

#امیری_فیروزکوهی

تنها یکی به قلّۀ تاریخ می‌رسد
هر مرد پاشکسته که تیمور لنگ نیست

#محمد_سلمانی

تنی زنده‌دل، خفته در زیرِ گِل
بِهْ از عالمی زندۀ مرده‌دل

#سعدی

تو آفتابِ خطِ استوا و من شبِ قطبی
تو از سلالۀ نوری، من از تبارِ ظلالم

#حسین_منزوی

تو آن درختِ گلی کاعتدالِ قامتِ تو
ببُرد قیمتِ سروِ بلند‌بالا را

#سعدی

تو آن رود زلالی، صاف و روشن از ازل جاری
که پاکی‌های عالم دست و رو را در تو می‌شویند

#سیدحسن_حسینی

تو آن گویای خاموشی که شرح حالِ دل گویی
تو آن دُرّ‌ِ گران‌قدری که از دریای دل خیزی

#علیرضا_تبریزی

#مشاعره

خاکستر ققنوس

خاکستر ققنوس

10 Jan, 15:15


📚 ابیات کتاب مشاعره
انتخاب و تدوین امیراسماعیل آذر
#ت ۱۵

تن آدمی شریف است به جانِ آدمیّت
نه همین لباس زیباست نشانِ آدمیّت

#سعدی

تن از دردْ لرزان چو از بادْ بید
دل از جانِ شیرین شده ناامید

#فردوسی

تن اگر بیمار شد بر سر میاریدم طبیب
ای عزیزان کارِ تن سهل است فکرِ دل کنید

#جامی

تن‌پوش شب حریرْ ز مهتاب کرده‌اند
بر شاخه‌ها شکوفۀ سیماب کرده‌اند

#فرشید_افشار

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزردۀ گزند مباد

#حافظ

تن خو به قفس دارد، جان زادۀ پرواز است
آن ماهیِ تُنگِ آب، وین ماهیِ دریایی‌ست

#محمدعلی_بهمنی

تندخویان را نباشد جز کدورت حاصلی
نیست در کف غیرِ خاک از تندیِ خود باد را

#واعظ_قزوینی

تن ز هم پاشید و فکرِ پوششِ آن می‌کنی؟
ریشْ جوگندم شد و اندیشۀ نان می‌کنی؟

#واعظ_قزوینی

تن سپردم به کفِ سیلِ حوادث مگر آخر
موجِ لطفی بَرَدم جانبِ دریای محبت

دکتر #حسن_تاج‌بخش

تنِ ضعیفِ مرا كم مبین که این رشته
به دست حادثه صد ره فتاد و تاب نخورد

#کلیم_همدانی

تنگ شد از غمِ دل جای به من
یک دل و این همه غم، وای به من!

#فروغی_بسطامی

تنِ مسكينِ من بگداخت چون موم
دلِ غمگینِ من بشکافت چون نار

#فرخی_سیستانی

تن نردبانِ جانِ بلندآشیان بود
بر بامِ چرخ باید از این نردبان گذشت

#کاظم_رجوی

تنور لاله چنان بر فروخت بادِ بهار
که غنچه غرقِ عرق گشت و گل به جوش آمد

#حافظ

#مشاعره

خاکستر ققنوس

خاکستر ققنوس

10 Jan, 08:59


بی‌عشق زیستن را، جز نیستی چه نام است؟
یعنی اگر نباشی، کار دلم تمام است

با رفتن تو در دل سر باز می‌کند، باز
آن زخم کهنه‌یی که در حال التیام است

وقتی تو رفته باشی، کامل نمی‌شود عشق
بعد از تو تا همیشه، این قصّه ناتمام است

از سینه بی‌تو شعری، بیرون نیارم آورد
بعد از تو تا همیشه این تیغ در نیام است

از تازیانه‌ها نیز، سر می‌کشد دل من
این توسنی که از تو با یک اشاره رام است

زیباتر از نگاهت نتْوان سرود شعری
شعر تو، شاعر من! کامل‌ترین کلام است

وقتی تو رخ بپوشی در این شبِ مضاعف
هم ماه در محاق است، هم مهر در ظلام است

خواهی رها کن اینجا، در نیمه‌راه ما را
من با تو عشقم امّا، ای جان! على‌الدّوام است

آری تو و صفایت! ای جان من فدایت
کز من به خاک پایت، این آخرین سلام است

می‌نوشم و سلامم هم‌چون همیشه با توست
ور شوکرانم این‌بار، جای شکر به جام است.

#حسین_منزوی

📚 مجموعۀ اشعار: غزل‌ها، غزل ۱۱۷
به‌کوشش محمد فتحی
تهران: نگاه، ١٣٩١، چ ۳

خاکستر ققنوس

خاکستر ققنوس

09 Jan, 20:06


چون در دل خونچکان زدی آتش تیز
از گریه و آه و نالۀ او مستیز
در چوب تر آتش چو زدی نتوان گفت
فریاد مزن، دود مکن، آب مریز.

#نقی_کمره‌ای

📚 دیوان علینقی کمره‌ای
نسخه دست‌نویس کتابخانه مجلس
به شماره ۹۱۷۰

خاکستر ققنوس

خاکستر ققنوس

09 Jan, 14:27


📚 ابیات کتاب مشاعره
انتخاب و تدوین امیراسماعیل آذر
#ت ۱۴

تعلقم به حیات است وقتِ پیری بیش
که مفت باخته‌ام موسمِ جوانی را

#کلیم_کاشانی

تغافلْ عاشقِ بی‌تاب را بی‌تاب‌تر سازد
به فریاد آورَد خاموشیِ یوسف زلیخا را

#راهب_نایینی

تفاوتی نکند، خواه درد، خواه دوا
ز دوست هر چه رسد در مذاق جان نیکوست

#ناهید_همدانی

تفاوتی نکند قدر پادشاهی را
که التفات کند کمترین گدایی را

#سعدی

تقدیر هر چه هست تو همت بلند دار
دستی که کوته است به دامان نمی‌رسد

#عبدالعلی_نگارنده

تکیه بر اختر شب‌دزد مکن کاین عیّار
تاج کاووس ببُرد و کمرِ کیخسرو

#حافظ

تکیه بر تقویٰ و دانش در طریقت کافری‌ست
راهرو گر صد هنر دارد توکّل بایدش

#حافظ

تلخ است بی‌تو صبر، دلِ غم‌فزوده را
نتوان چشید داروی ناآزموده را

#شاهی_سبزواری

تلخکامی نبوَد در شکرستان وصال
نامه‌آور نگه و بوسه پیام است اینجا

#صائب

تلخیِ محنت ما قصّۀ کوتاهی بود
ما صبورانه کشیدیم و درازش کردیم

#سیدحسن_حسینی

تماشای دلِ من کرد از دور
ازآن در جانِ آتش اضطراب است

#زمان_یزدی

تمام روز بلبل سر به زیر بال می‌دارد
چو بیند باغبان را صبحدم در حالِ گل چیدن

#کمال_اجتماعی (گلبانگ)

تمنای وصالم نیست عشقِ من مگیر از من
به دردت خو گرفتم، نیستم در بندِ درمانت

#شهریار

تمیزِ نیک و بدِ روزگار کارِ تو نیست
چو چشمِ آینه در نیک و زشت حیران باش

#صائب

#مشاعره

خاکستر ققنوس

خاکستر ققنوس

08 Jan, 17:49


در ره عشق از بلا آزاد نتوان زیستن
تا غمش در سینه باشد، شاد نتوان زیستن

دشمنی چون عشق در بنیاد دل افشرده پای
بر امیدِ صبرِ بی‌بنیاد نتوان زیستن

قوتِ جان من تویی، چند از صبا بویی و بس؟
آخر این کس مردن است، از باد نتوان زیستن

دل مرا شاهدپرست و نازِ آن بدخو بلا
با چنین دل از بلا آزاد نتوان زیستن

من به جانْ مرغِ اسیر و خلق گوید صبر کن
ایمن اندر رشتۀ صیاد نتوان زیستن

هر کجا گفتارِ شیرین رخنه در جان افگند
حاضرِ مردن کم از فرهاد نتوان زیستن

گر چه من سختی کشم، آخر جفا را هم حد است
هم تو دانی کاندرین بیداد نتوان زیستن

روزگار من پریشان شد ز یاد زلف تو
در چنین ویرانۀ آباد نتوان زیستن

جور کش، خسرو! مزن دم از جفای دوستان
روز و شب با ناله و فریاد نتوان زیستن

#امیرخسرو_دهلوی

📚 کلّیات غزلیات خسرو
تصحیح: اقبال صلاح‌الدین
تجدید نظر: سیّد وزیرالحسن عابدی
ناشر: پیکیجز لیمیتد-لاهور
جلد ۳ غزل ۱۶۱۶

#غزل‌های_هم‌آهنگ >>> مجموعه غزلها

خاکستر ققنوس

خاکستر ققنوس

08 Jan, 14:29


📚 ابیات کتاب مشاعره
انتخاب و تدوین امیراسماعیل آذر
#ت ۱۳

ترسم دلش برنجد از من وگرنه هر شب
صد ناله می‌فرستم با بادِ بامدادی

#فروغی_بسطامی

ترسم کزین چمن نبری آستینِ گل
کر گلشنش تحمّلِ خاری نمی‌کنی

#حافظ

ترسم که بمیرم و نبینم دگرت
ای عمرِ عزیز، بی‌وفایی نکنی

#دل_اصفهانی

ترسم که صرفه‌ای نبَرَد روزِ بازخواست
نانِ حلال شیخ ز آبِ حرام ما

#حافظ

ترسم که مست و عاشق و بی‌دل شود چو ما
گر محتسب به خانۀ خمّار بگذرد

#سعدی

ترسم که یکی زاهلِ وفا زنده نماند
در کشتن این طایفه دستی که تو داری

#صائب

ترسم ندمد صباحِ محشر
از بس که شبِ غمم دراز است

#عاشق_اصفهانی

ترکِ افسانه بگو حافظ و می نوش دمی
که نخفتیم شب و شمع به افسانه بسوخت

#حافظ

ترکِ ما کردی برو هم‌صحبتِ اغیار باش
یار ما چون نیستی با هر که خواهی یار باش

#وحشی_بافقی

ترکِ هواست کشتیِ دریایِ معرفت
عارف به ذات شو نه به دلقِ قلندری

#سعدی

ترکی که همی بر سمن از مشک نشان کرد
یک‌باره سمن‌برگ به شمشاد نهان کرد

#امیرمعزی

تسلّیِ دلِ خود می‌دهم به مُلکِ محبت
گهی به دانۀ اشکی، گهی به شعلۀ آهی

#فروغی_بسطامی

تشنۀ نغمه‌های اوست جهان
بلبل ما اگرچه در قفس است

#هوشنگ_ابتهاج (سایه)

تصویرهای ناخوش و اندیشۀ رکیک
از طبعِ سست باشد و این نیست سوی دوست

#مولانا

#مشاعره

خاکستر ققنوس

خاکستر ققنوس

07 Jan, 18:39


وه که از غم‌های عشق آزاد نتوان زیستن
غم اگر این است هرگز شاد نتوان زیستن

با دم من بوی او آمیخت زآن رو زنده‌ام
ورنه خود پیدا بوَد کز باد نتوان زیستن

گر بنالم گاه و بی‌گه بر درت معذور دار
دردمندی‌هاست، بی‌فریاد نتوان زیستن

شهر پر خوبان و خوبان در پیِ عاشق‌کشی
در چنین معمورۀ بیداد نتوان زیستن

خسرو عشقم اگر شیرین‌لبی دارم چه باک
تلخکام از هجر چون فرهاد نتوان زیستن

نالۀ جانکاه می‌خیزد ز دل وه چون کنم
کار دل هرگه به جان افتاد نتوان زیستن

کاشکی پیمانۀ عمر تو فیضی پر کنند
کاندرین دیرِ خراب‌آباد نتوان زیستن.

#فیضی_دکنی

📚 دیوان غزلیات فیضی فیّاضی
مقدمه، تصحیح و تعلیقات: محمدمصطفی رسالت‌پناهی (رساله دکتری)
دانشکده ادبیات دانشگاه کاشان ۱۳۹۶
غزل ۶۵۳

#غزل‌های_هم‌آهنگ >>> مجموعه غزلها

خاکستر ققنوس

خاکستر ققنوس

07 Jan, 14:30


📚 ابیات کتاب مشاعره
انتخاب و تدوین امیراسماعیل آذر
#ت ۱۲

تأدیبِ معلّم به کسی ننگ ندارد
سیبی که سهیلش نزند رنگ ندارد

#لاادری

تأمّل‌کنان در خطا و صواب
بِهْ از ژاژخایان حاضر جواب

#سعدی

تأییدِ فلک در گروِ کوششِ مرد است
منشین و مگو کار به دستِ تو و من نیست

#پرتو_بیضایی

تبرزین ز خوان شد چو دستِ عروس
نمایان چو گل‌های تاجِ خروس

#سیدای_نسفی

تبسّمی ز لبِ دلفریبِ او دیدم
که هر چه با دلِ من کرد آن تبسّم کرد

#وحشی_بافقی

تبِ هجرانِ تو یا رب چه جگرسوز تبی بود
که طبیب ار تو نباشی نبَرَد جان کس از این تب

#جامی

تبَه کردم جوانی تا کنم خوش زندگانی را
چه سود از زندگانی چون تبه کردم جوانی را

#حبیب_یغمایی

تپیدن، سوختن، بر خاک و خون غلتیدن و مردن
بحمدالله که دردِ عاشقی تدبیرها دارد!

نعمت‌خان #عالی_شیرازی

تخم عشرت در دلِ افسرده می‌روید؟ نروید
یا که سنبل از زمین شور برخیزد؟ نخیزد

#محمود_بهروزی

تدبیرِ این رمیدۀ دیوانه‌خوی را
جز حلقه‌های آن خم گیسو نمی‌کند

#حسین_عاطف

تذرو سینۀ سوزان ما به یاد آرید
کز آتشِ دلِ ما پخته گشت خامِ شما

#هوشنگ_ابتهاج (سایه)

ترازو گر نداری پس تو را، زو ره زند هر کس
یکی قلبی بیاراید، تو پنداری که زر دارد

#مولانا

تر بود بسترِ دل، از چشم و هق‌هقِ من
در پایِ یادت ای گل شبنم چکیده بودم

#سیدحسن_حسینی

ترسم آزاد نسازد ز قفس صیادم
آن‌قدَر تا که رود راه چمن از یادم

#ابوالقاسم_لاهوتی

#مشاعره

خاکستر ققنوس

خاکستر ققنوس

06 Jan, 13:57


📚 ابیات کتاب مشاعره
انتخاب و تدوین امیراسماعیل آذر
#ت ۱۱

تا نشکند دلِ تو حاجت روا نگردد
آیینه را جلا ده کار از دعا نیاید

#عباس_شهری

تا نشکنیم خود، نشود کار ما درست
پنهان بوَد درستیِ ما در شکست ما

#صغیر_اصفهانی

تا نشوی تشنه به تدبیر باش
سوخته خرمن چو تباشیر باش

#نظامی

تا نقش خیال دوست با ماست
ما را همه عمر خود تماشاست

#مولانا

تا نگاه افکنده‌ای تسخیر شهری کرده‌ای
همچو بوی گل که تا برخاست بستان را گرفت

#کلیم_کاشانی

تا نورِ تو تابید به طورِ کلماتم
موسیّ‌ِ تكلّم شده‌ام در خودم امشب

#قیصر_امین‌پور

تا نهادی گنج راز عشق خود در خاک ما
قدسیان را ملتمس تشریف انسان گشتن است

#هوشنگ_ابتهاج (سایه)

تا نهادیم سر اندر قدم پیر مغان
پای بر فرقِ جَم و افسرِ دارا زده‌ایم

#هما_شیرازی

تا نه تصوّر کنی که بی‌تو صبوریم
گر نفسی می‌زنیم بازپسین است.

#سعدی

تا نیمه چرا ای دوست! لاجرعه مرا سرکش
من فلسفه‌ای دارم یا خالی و یا لبریز

#محمدعلی_بهمنی

تا همنشین و همدم مجنون کند مرا
سوی جنون مرا دل دیوانه می‌برد

#حسن_مروجی

تا همی سرخ بوَد همچو گلِ سرخ عقیق
تا همی زرد بوَد همچو گل زرد زریر

#فرخی_سیستانی

تا یک دماغ مشک ز زلفِ تو بو کنند
دل‌های خسته در صفِ نوبت نشسته‌اند

#کمال_اجتماعی (گلبانگ)

تأثیرِ عشق بین که پس از مرگِ عندلیب
اوراقِ گل بریزد و بر وی کفن شود

#لاادری

#مشاعره

خاکستر ققنوس

خاکستر ققنوس

05 Jan, 14:07


📚 ابیات کتاب مشاعره
انتخاب و تدوین امیراسماعیل آذر
#ت ۱۰

تا گره از کار مردم می‌توان آسان گشود
پس کج‌اندیشان چرا این کار کمتر می‌کنند

#محمود_بهروزی

تا گُلِ عشقِ تو آمیخته با گوهر ما
شعله خون می‌خورد از گرمی خاکستر ما

#نوذر_پرنگ

تا گنجِ غمت در دلِ ویرانه مقیم است
همواره مرا کوی خرابات مقام است


#حافظ

تا گوهرِ امید شوم در دلِ صدف
از دیدۀ سپهر به دریا گریختم

#مشفق_کاشانی

تا لب گشود غنچه سرِ خود به باد داد
ای آفتاب، دم به نسیمِ سحر مزن

#جلال‌الدین_همایی (سنا)

تا لحظۀ بوسیدن او فاصله‌ای نیست
ای مرگ! به قدرِ نفسی دست نگه دار

#فاضل_نظری

تا ما سرِ نیاز بدین در نهاده‌ایم
پا بر فرازِ طارمِ اخضر نهاده‌ایم

#کیوان_سمیعی

تا مرا عشقِ تو تعلیمِ سخن گفتن کرد
خلق را وردِ زبان مدحت و تمکینِ من است

#حافظ

تا مگر یک نفسم بوی تو آرد دم صبح
همه شب منتظرِ مرغِ غزلخوان بودم

#سعدی

تا مُلکِ نظر بر تو مسلّم شود ای دل
کسب نظر از مکتبِ صاحب‌نظری کن

#رعدی_آذرخشی

تا موفق گردی اندر خدمتِ ابناءِ نوع
از خدای مهربان هر لحظه استمداد کن

#محسن_ساعی

تا می‌توان ز آبلۀ دست خورد نان
بهرِ چه خوشه‌چینِ ثریّا شود کسی؟

#صائب

تا نپنداری منِ دیوانه را بی‌خانمان
خانه‌ای از سنگِ طفلان بهر خود بر پا کنم

#قانع_شیرازی

تا نسوزد بر نیاید بوی عود
پخته داند کاین سخن با خام نیست

#سعدی

#مشاعره

خاکستر ققنوس

خاکستر ققنوس

05 Jan, 06:31


گشتیم به هر کوچه و بازار بَسی
در  دَهر  نیافتیم  یک هَم‌نَفَسی
سَرخوش! چو کتاب، هر کِرا می‌بینَم
گویَد از خویش‌و نَشنَوَد حرفِ کَسی

#میرزا_محمد_سرخوش
@kar471

خاکستر ققنوس

04 Jan, 21:03


مینای فلک که سنگ می‌بارد ازو
در پردۀ صلح، جنگ می‌بارد ازو
غیر از سپر قدح گریزت نبُوَد
هرچند که سنگِ ننگ می‌بارد ازو.

#سرمد_کاشانی
سعیدا (– ۱۰۷۲ ه.ق)

← جام سخن
محمود توحیدی امین
بی‌نا، تهران ۱۳۸۴
بخش رباعیات سرمد ص ۱۷۲

رباعیات مرتبط:
🔸 رباعی شهودی اصفهانی
🔹 رباعی ابوسعید بزغوش
🔸 رباعی حافظ

خاکستر ققنوس

خاکستر ققنوس

04 Jan, 18:08


عالم ز لباس شادیَم عریان یافت
با دیدهٔ پر خون و دلِ بریان یافت
هر شام که بگذشت مرا غمگین دید
هر صبح که خندید مرا گریان یافت.

#عراقی

← کلیات عراقی/ سعید نفیسی/ ص ۳۶۶

خاکستر ققنوس

خاکستر ققنوس

04 Jan, 14:30


📚 ابیات کتاب مشاعره
انتخاب و تدوین امیراسماعیل آذر
#ت ۹

تا که آن یارِ گران‌مایه نکوخواهِ شماست
خاک در چشم فرومایۀ بدخواه کنید

#بدیع‌الزمان_فروزانفر

تا که از وارستگی بر فرق خود افسر زدم
پشت پا بر افسر دارا و اسکندر زدم

#علی_غفورزاده (قیام)

تا که این خلق به هم دست ارادت ندهند
کار آشفتۀ این مُلک به سامان نرسد

#شهریار_یاربخت (نوذر) اصفهانی

تا که دستِ التجا بر حلقۀ آن در زدم
دست من ببریده بادا گر درِ دیگر زدم

#عبدالله_صالحی

تا که رازِ دلِ محنت‌زده‌ام فاش نگردد
نتوانم کشم از سینۀ پرسوزِ خود آهی

#عبدالرحمن_فرامرزی

تا که روزی به عیادت قدمی رنجه کنی
به دعا خواسته هر دلشده بیماری را

#عماد_فقیه_کرمانی

تا که سرانگشتِ تاک کرد خزان فندقی
کرد چمن پرنگار پنجۀ دست چنار

#خاقانی

تا که مرا شیرِ غمت صید کرد
جز که همین شیر شکاریم نیست

#مولانا

تا که نقشِ اسم اعظم زیبِ خاتم شد مرا
اژدهای نفسِ افسونکار افسونِ من است

#حسن_سخنور_یزدی

تا کی آخر چو بنفشه سرِ غفلت در پیش
حیف باشد که تو در خوابی و نرگس بیدار

#سعدی

تا کی اندر پیِ تخریبِ دلِ من دل توست
آخر ای خانه‌خراب این دل من منزل توست

#لاادری

تا کی در انتظار قیامت توان نشست
برخیز تا هزار قیامت به پاکنی

#فروغی_بسطامی

تا گذار ما فتد بر نوگلی
چون صبا افتان و خیزان آمدیم

#مهرداد_اوستا

تا گرفتار بدان طرّۀ طرّار شدم
به دو صد قافله دل قافله‌سالار شدم

#عارف_قزوینی

#مشاعره

خاکستر ققنوس

خاکستر ققنوس

03 Jan, 13:56


📚 ابیات کتاب مشاعره
انتخاب و تدوین امیراسماعیل آذر
#ت ۸

تا عکس تو در آینه گردید هویدا
زد آینه با ساده‌دلی راهِ دل ما

#روشن

تا عهد تو دربستم عهد همه بشکستم
بعد از تو روا باشد نقضِ همه پیمانها

#سعدی

تا غنچه به باغ آمد بلبل غمِ خود سر کرد
خوش آن که تواند گفت با اهلِ دلی دردی

#عاشق_اصفهانی

تا غنچه به باغ از دهنِ تنگِ تو دم زد
عطارِ صبا مشک ختن در دهنش کرد

#فروغی_بسطامی

تا غنچۀ خندانت دولت به که خواهد داد
ای شاخ گل رعنا از بهر که می‌رویی

#حافظ

تا غوطه در عرق نزند چهرۀ کریم
گردِ خجالت از رخِ سائل نمی‌رود

#صائب

تا فشاندی وجدی از دامان غبار حرص و آز
هر کجا پا می‌نهی بر سر تو را جا می‌دهند

#جواهری_وجدی

تا قبای وصلت آید بر تنِ عشاق راست
باید اول فکر بالا کرد و اندامی دگر

#محمود_آزادپور

تا قیامت مژه بر هم نزنم گر دانم
که امیدِ نگهی روزِ جزا خواهد بود

#رشدی_رستمداری

تاک اگر دستِ ارادت بر نیارد زآستین
کیست کز دست فلک گیرد گریبان مرا

#صائب

تاکِ بالادستِ من بیعت به طوبا بسته است
خوشه‌ام عقدِ اخوّت با ثریّا بسته است

#صائب

تاکِ بریده، یاد ز چشمان من گرفت
بی‌اختیار گریه به دامان و ابر هم

#کمال_اجتماعی (گلبانگ)

تا کند ظلمت‌سرای دل بسانِ روز روشن
آفتابی عالم‌آرا چون رخِ جانانه باید

#عبدالصمد_حقیقت

تا کنی با زیردستان در زبردستی ستم
غافل از قهر و عتابِ خالقِ یکتا مباش

#کنی‌پور (مستی)

#مشاعره

خاکستر ققنوس

خاکستر ققنوس

02 Jan, 16:10


در شب سرد زمستانی

در شب سرد زمستانی
کوره‌ی خورشید هم، چون کوره‌ی گرم چراغ من نمی‌سوزد،
و به مانند چراغ من
نه می‌افروزد چراغی هیچ،
نه فروبسته به یخ ماهی که از بالا می‌افروزد.

من چراغم را در آمد رفتنِ همسایه‌ام افروختم در یک شب تاریک
و شب سرد زمستان بود،
باد می‌پیچید با کاج،
در میان کومه‌ها خاموش،
گم شد او از من جدا زین جاده‌ی باریک
و هنوزم قصه بر یاد است،
وین سخن آویزه‌ی لب:
«که می‌افروزد؟ که می‌سوزد؟ چه کسی این قصه را در دل می‌اندوزد؟»

در شب سرد زمستانی
کوره‌ی خورشید هم چون کوره‌ی گرم چراغ من نمی‌سوزد.
زمستان سال ۱۳۲۹
#نیما_یوشیج

📚 مجموعه کامل اشعار نیما یوشیج
گردآوری، نسخه‌برداری و تدوین: سیروس طاهباز
با نظارت شراگیم یوشیج
موسسه انتشارات نگاه، چاپ سوم ۱۳۷۳ صص ۴۸۷ و ۴۸۸
🔸 با اجرای احمدرضا احمدی و محمد نوری
🔹 با اجرای احمد شاملو

خاکستر ققنوس

خاکستر ققنوس

02 Jan, 14:33


📚 ابیات کتاب مشاعره
انتخاب و تدوین امیراسماعیل آذر
#ت ۷

تا شانه بدان جعد معنبر زده‌ای باز
جمعیّت عشاق به هم بر زده‌ای باز

#وفای_نوری

تا شانه‌صفت چنگ زدم بر سرِ زلفت
گه عقده‌گشا هستم و گه نافه‌فروشم

#فروغی_بسطامی

تا شاهد حسن تو در آیینه نظر کرد
عکس رخ خود دید بشد واله و شیدا

#شمس_مغربی

تا شد از دست سرِ طرّۀ جانانۀ ما
در بر آرام نگیرد دل دیوانۀ ما

#خرسندی_شیرازی

تا شدم حلقه به گوشِ در میخانه عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارک‌بادم

#حافظ

تا شدی رهبر نفْسم به رهِ عشق و جنون
دلِ سودازده بی‌ چون و چرا می‌آید

#سیدمحمدتقی_سفیر

تا صاحبِ فرزند نگردی نتوان یافت
در عالمِ ایجاد حقوق پدری را

#صائب

تا صبا شانه بر آن زلفِ خم‌اندر‌خم زد
آشیانِ دلِ صد سلسله را بر هم زد

#صبوحی_قمی

تا صبا شانه بر آن سنبل خم‌درخم زد
آشیانِ دلِ یک سلسله را بر هم زد

#فروغی_بسطامی

تا صبا شد دسته‌بندِ سنبلِ گلپوشِ او
کار او جز عنبرافشانی و عطاری که دید

#خواجوی_کرمانی

تا صیدِ دلِ اهل نظر پیشۀ ما شد
هر جا ز سرِ صدق و صفا دانه نهادیم

#حمید_سبزواری

تا طبیعت زعفران را رنگِ اعدای تو دید
مایۀ شادی جدا کرد از مزاج زعفران

#سنایی

تا عشق تو سوخت همچو عودم
یک عقده نماند از وجودم

#مولانا

تا عقل داشتم نگرفتم طریق عشق
جایی دلم برفت که حیران شود عقول.

#سعدی

#مشاعره

خاکستر ققنوس

خاکستر ققنوس

01 Jan, 19:23


یک نفس بی‌لذّتِ بیداد نتوان زیستن
گر نباشد خاطر ناشاد نتوان زیستن

گردنِ دل وقفِ طوقی کن، کم از قمری نه‌ای
تا گرفتاری بوَد، آزاد نتوان زیستن

بیستونِ سنگدل از مرگ تلخ کوهکن
تیشه بر سر زد که بی‌فرهاد نتوان زیستن

شیشۀ ما تا به کی همسایۀ خارا بوَد؟
بیش ازین در کوچۀ فولاد نتوان زیستن

بلبلِ دور از گلستان را هوا دامِ ره است
بال بر تن چون شود صیاد نتوان زیستن

بی‌توکّل در طریق عشق نتوان گام زد
تا نگویی: هر چه باداباد، نتوان زیستن

آبرو خواهی هنر بگذار و نادانی گزین
در جهان با ننگِ استعداد نتوان زیستن

ریشه در خون جگر دارد بنای صبر ما
گر نباشد سیل اشک، آباد نتوان زیستن

در علاج ما مسیحا هم شفایی! عاجز است
درد دل چون بی‌دوا افتاد نتوان زیستن.

#شفایی_اصفهانی

📚 دیوان حکیم شفایی اصفهانی
تصحیح و مقدّمه و تعلیقات
به‌کوشش: دکتر لطفعلی بنان
ناشر: اداره کل ارشاد آذربایجان شرقی- ۱۳۶۲، غزل ۹۹۲

#غزل‌های_هم‌آهنگ

🔹 غزل میلی مشهدی
🔸 غزل فیضی دکنی
🔹 غزل امیرخسرو دهلوی

خاکستر ققنوس

خاکستر ققنوس

01 Jan, 15:23


📚 ابیات کتاب مشاعره
انتخاب و تدوین امیراسماعیل آذر
#ت ۶

تار سر زلفت ز گرانباریِ دل‌ها
صد بار سراسیمه در آغوشِ تو افتاد

#فروغی_بسطامی

تا رهانی دلم ز غم، تو بیا
شاد خواهی اگر دلم، تو بیا

#محمدهاشم_محجوب (مهتاب)

تارهای سر زلف تو چو پیوست به هم
داد اسباب پریشانی ما دست به هم

#باقر_اصفهانی
در کتاب مشاعره: میرزا عباس ایبک

تا ریا رونق بازار هنر می‌شکند
سقف ما گنبد بی سقف و ستون خواهد شد.

#شهرآشوب

تا ز مردم رخ چون ماه نهان کردی، ماه
آشکار آمد و خود را به جهان رسوا کرد

سرتیپ #سرود

تا ز مهر ای ماه یک شب آمدی در خانه‌ام
تیرگی بربست رَخت از ساحتِ کاشانه‌ام

#امیرخانی (فیاض‌زاده)

تا ساقی این بزم تویی، بادۀ گلرنگ
این گرمی و لطف از اثر خوی تو دارد

#گلچین_معانی

تا سایۀ شمشاد تو افتاد به بستان
بر سرو سهی دودِ دلِ فاخته برخاست

#فروغی_بسطامی

تا سحر شمع و من و پروانه با هم سوختیم
آن که بر مقصود نایل شد سحر، پروانه بود

#سری_اصفهانی
سیدابراهیم پوده‌ای اصفهانی (سرّی تخلّص)

تا سر بر آستانۀ آن پا نهاده‌ایم
پا بر فراز گنبد مینا نهاده‌ایم

#زین‌الدین_کیایی‌نژاد (کیایی)

تا سر زلف تو شد بازیچۀ دست نسیم
کار و بار جمع مشتاقان پریشان گشتن است

#هوشنگ_ابتهاج (سایه)

تا سروِ قباپوشِ تو را دیده‌ام امروز
در پیرهن از ذوق نگنجیده‌ام امروز

#شیخ‌بهایی

تا سوز هجر روی تو در سینه باقی‌ست
ما را همان محبت دیرینه باقی‌ست

فتح‌الله #صفاری_رشتی

#مشاعره

خاکستر ققنوس

خاکستر ققنوس

31 Dec, 16:40


برج بلند باران

از باغ ما مپرسید، افسانۀ بهاران
تا یاد گل نسوزد بنیاد شاخساران

ای شب که در تو حرفی از مستی کهن نیست
با ماه گو چه تابی بر خاک میگساران

شد آنکه خواب مستان تعبیر راستین داشت
یارب چه باده‌ای بود در جام روزگاران

دارم ز آه حسرت، دل هم‌نژاد آتش
چشم از سرشکِ محنت، همزاد جویباران

این‌سان که بی‌رخ دوست افسرده‌ایم و خاموش
روشن‌تر از دل ماست، شبهای سوگواران

هر لاله‌ای کزین دشت، روید دوباره، دردا!
تمثیل دردناکی‌ست از داغ عشقِ یاران

گر جایگاه عیشی‌ست، جز بستر فنا نیست
با ما سخن مگویید ز آغوش گلعذاران

هر کس ندای گنجی در داد و رفت، اما
گَردی به چشم ما بود میراث این سواران

منصورهای دوران اسطوره‌های عشقند
آیینۀ زمان باد، آیین سر‌به‌داران

رندانه نکته‌ای خوش، گویم ز قول ساقی
می نسبتی ندارد با درد کامگاران

از بانگ مرغ خورشید غافل مباش، هرچند
خالی‌ست زین بشارت برج بلند باران

ای دل به ناامیدی دامن مکش از این باغ
میثاق غنچه باقی‌ست با نغمۀ هزاران.

#بهمن_صالحی

📚 ترانۀ مستانۀ غزل (منتخب غزل معاصر ایران)
به‌انتخاب: حمزه مومنی‌زاده
نشر اینترنتی تبرستان
بهار ۱۴۰۳

خاکستر ققنوس

خاکستر ققنوس

31 Dec, 14:14


📚 ابیات کتاب مشاعره
انتخاب و تدوین امیراسماعیل آذر
#ت ۵

تا در رهت افتاده‌ام، افتادۀ آزاده‌ام
تا سر به راهت داده‌ام، از این سبک‌باری خوشم

#جواهری_وجدی

تا در طریق مهر و وفا پا نهاده‌ایم
مستانه پای بر سر دنیا نهاده‌ایم

#اسماعیل_حاکمی

تا در نظر آمد قد و بالای تو ای دوست
چون خاک فتادم به قدم‌های تو ای دوست

#ضمیر_گیلانی

تا درون آمد غمش از سینه بیرون شد نفس
نازم این مهمان که بیرون کرد صاحبخانه را

#فروغی_بسطامی

تا دل به دام حلقۀ زلفِ تو بسته‌ام
دانسته‌ام که حاصل عمرِ دراز چیست

#فغانی_شیرازی

تا دلِ خونین بدان زلفِ پریشان بسته‌ام
یک جهان امّید را بر رشتۀ جان بسته‌ام

#مشفق_کاشانی

تا دل نمی‌برم به کسی دل نمی‌دهم
صیادِ من نخست گرفتارِ من شود

#صائب

تا دل و دیده به دریا زده‌ام خرسندم
که به دست آمدی ای گوهر یکدانه مرا

#همایون_تجربه‌کار_کرمانی

تا دم از عشقِ رخِ آن ماه سیمین‌تن زدم
خیمۀ آزادگی در وادیِ ایمن زدم

#حسن_سخنور_یزدی

تا دهان و رخِ تو را دیدند
غنچه دل‌تنگ و ارغوان خجل است

#اوحدی_مراغه‌ای

تا دل هرزه‌گرد من رفت به چین زلف او
زان سفر دراز خود عزم وطن نمی‌کند

#حافظ

تا دلی آتش نگیرد حرف جانسوزی نگوید
حال ما خواهی اگر از گفتۀ ما جستجو کن

#نظام‌وفا

تا رازِ عشقِ ما به تمامی بیان شود
با آبِ دیده آتشِ دل ائتلاف کرد

#قیصر_امین‌پور

تارِ زلف افتاده بر رخسارِ جانانِ من است
یا مگر در روی آتش رشتۀ جان من است

#شجاعی_مشهدی

#مشاعره

خاکستر ققنوس

خاکستر ققنوس

30 Dec, 19:56


مبارک باد عید آن دردمندِ بیکس و کو را
که نه کس را مبارکباد گوید، نه کسی او را.

#نصیبی_گیلانی


گرافیتی و پرفورمنس: بنکسی

خاکستر ققنوس

خاکستر ققنوس

30 Dec, 14:55


📚 ابیات کتاب مشاعره
انتخاب و تدوین امیراسماعیل آذر
#ت ۴

تا چند در میان فکنی زلف و شانه را
دل را نمی‌دهیم به دست تو، زور نیست!

#صائب

تا چند دهی پندم ناصح به شب هجران
آرام نگیرد دل بی‌روی دلارامی

#فروغی_بسطامی

تا چند ز خون مژه در کوی تو احباب
صد نامه نویسند و جواب از تو نخواهند

#فروغی_بسطامی

تا چند سیه‌پوش غم هجر تو باشم
ای زلف سیاه تو سیه‌پوش‌تر از من

#صالح_گیلانی
صالح صابر

تا چو گل خفته‌ای در آغوشم
می‌شود رنج و غم فراموشم

#نصرت‌الله_نوحیان (نوح)

تا چه در گوش درختان گفت بادِ صبحدم
کز طرب شد پایکوبانْ سرو، دست‌افشان چنار

#صائب

تا حیاتی هست باقی روزیِ ما می‌رسد
آب تا جاری بوَد این آسیا در گردش است

#امین_اصفهانی

تا خار غم عشقت آویخته در دامن
کوته‌نظری باشد رفتن به گلستانها

#سعدی

تا خیال از ما نمی‌گیرند راحتها ز ماست
مهربان تا هست ساقی باده بی‌پروا زنیم

#عثمان_صدقی (افغانستانی)

تا خیالش شد هم‌آغوشِ دلم هر دم صبا
از کنارم کاروان نکهت گل می‌برد

#مهدی_دیجوری (دیجور)

تا خیال گریه کردم یار رفت
این غزال از بوی خون رم می‌کند

#صائب

تا داشتیم چون سرو یک پیرهن در این باغ
از گرم و سردِ عالم پروا نبود ما را

#صائب

تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک
باور مکن که دست ز دامن بدارمت

#حافظ

تا در آن گلشنِ جان عزمِ چمیدن داری
غم مخور گر ستم از خار کشیدن داری

#ضياءالدین_دهشیری (سها)

#مشاعره

خاکستر ققنوس

خاکستر ققنوس

29 Dec, 15:41


تا به وصل تو منِ غمزده رغبت کردم
رخنه در پایۀ دیوار محبت کردم

می‌روم از سر راه تو همان انگارم
کآمدیّ و نگهی از سر حسرت کردم

بس‌که با غیر نشستی تو و من کردم صبر
عاقبت خاک سیه بر سر غیرت کردم

ره نبردم به تو قطعا که چه مذهب داری
گرچه قطعِ رهِ هفتاد و دو ملت کردم

والهی بازنگردد ز ره عشق به پند
بنده صد مرتبه‌اش بیش نصیحت کردم.

#والهی_قمی

📚 جُنگ دست‌نویس
کتابخانه مجلس
به‌شماره ۱۶۲۱۳

خاکستر ققنوس

خاکستر ققنوس

29 Dec, 13:53


📚 ابیات کتاب مشاعره
انتخاب و تدوین امیراسماعیل آذر
#ت ۳

تا به من پرتو آن مهر درخشان نرسد
شب هجر منِ دل‌خسته به پایان نرسد

#نوذر_اصفهانی

تا به یاد آن رخِ چون گل غزلخوان می‌شویم
نغمۀ ما شور از آوای بلبل می‌بَرَد

#مهدی_دیجوری (دیجور)

تا به يُمنِ عشق چشمِ اشکباری یافتم
راه کسب آبرو و اعتباری یافتم

#کمال_اجتماعی (گلبانگ)

تابی به زلف داد و دل از من گرفت و برد
دوری به چشم داد و مرا کرد مست و رفت

#رشیدیاسمی

تا پای هرزه‌گرد به دامن کشیده‌ام
نابرده رنجِ راه به مقصد رسیده‌ام

احمد #گلچین_معانی

تا پرکشیده سوی تو پرواز می‌کنم
رنج و غم جهان از دلم باز می‌کنم

ح.م. #عطا

تا پیامش بشنوی از هر لبی
پنبۀ غفلت برون آور ز گوش

#فروغی_بسطامی

تا پیِ پرسش ما رنجه نمودی لب خویش
می‌برد رشک به بیماری ما صحّتِ ما

#والهی_قمی

تا پریشان به رخ آن زلفِ خم اندر خم شد
روز ما تار شد و کار جهان در هم شد

#لاادری

تا ترکش افلاک پر از تیر شهاب است
ما بی سر و پایان همه نارنجِ نشانیم

#صائب

تا توان داری ز حالِ ناتوانان یاد کن
خاطر افسردگان را با محبت شاد کن

#محسن_ساعی

تا توانی مده از کف به بهار ای ساقی
لبِ جوی و لبِ جام و لبِ یار ای ساقی

#سلمان_ساوجی

تا چشمم اوفتاد به شاهینِ زلفِ تو
عنقای عشق بر سرِ من آشیانه کرد

#فروغی_بسطامی

#مشاعره

خاکستر ققنوس

خاکستر ققنوس

28 Dec, 14:57


📚 ابیات کتاب مشاعره
انتخاب و تدوین امیراسماعیل آذر
#ت ۲

تا بو که یابم آگهی از سایۀ سروِ سهی
گلبانک عشق از هر طرف بر خوشخرامی می‌زنم

#حافظ

تا به افسوس به پایان نرود عمر عزیز
همه شب ذکر تو می‌رفت و مکرر می‌شد

#سعدی

تا به جفایت خوشم ترکِ جفا کرده‌ای
این روش تازه را تازه بنا کرده‌ای

#فروغی_بسطامی

تا به دامن اشک می‌ریزیم، خرسندیم ما
شمعِ جمعیم و به اشکِ خویش پابندیم ما

#محمدرضا_حکیمی

تا به رویت نظر افکندم من
پیش پای تو سر افکندم من

#يوسف_بخشی_خوانساری

تا به زنجیر سر زلف تو پابست شدم
دل یک شهر به حال من دیوانه بسوخت

#همت_شیرازی

تا به سودای تو افتادیم در بازار عشق
از زیان هر دو عالم فارغیم، از سود هم

#هلالی_جغتایی

تا به شطرنجِ نظر با آن دو رخ بردیم دست
در نخستین دست نقدِ دین و دل در باختیم

#جامی

تا به فروردین جهان چون حلّۀ رنگین شود
بوستان پر لاله و پر سوسن و نسرین شود

#فرخی_سیستانی

تا به کی چون خضر باشم در حسابِ زندگی
وز نفس شیرازه بندم در کتابِ زندگی؟

#واهب_اصفهانی
میرزا حسن

تا به کی خوان را از خون خلق رنگین می‌کنی
بس کن ای منعم به خون آلوده‌ام مپسند دست

#یاور_همدانی

تا به کی در خون نشاند چشمِ خون‌پالا مرا
بر سر دریا فکند این ابرِ طوفان‌زا مرا

حسین #پژمان_بختیاری

تا به کی شِکوه ز بی‌مهریِ صیاد کنی
باشد آن روز که از کنج قفس یاد کنی

#شرر_خراسانی

تا به ملکِ دلِ من از تو شبیخون آمد
شبی از دیده مرا اشک و شبی خون آمد

#پروین_شیرازی
میرزا جلیل ← مرآت‌الفصاحه ص ۱۰۸

#مشاعره

خاکستر ققنوس

خاکستر ققنوس

28 Dec, 07:30


این عصر که عصر ظلمت و بیداد است
شاعر    همه ی   رسالتش  فریاد  است
یک   شاعر مرد    می شناسم آ ن  هم 
بی   هیچ  سخن   فروغ فرخزاد است
#واران
@kar471