سخن ز وصلِ تو گویم، تو روی گردانی
مرا نه از تو شکایت، ز گردشِ قمر است!
«خواجه اعتمادِ خراسانی»
به نقل از تذکرهی #نشتر_عشق جلد اول.
بیت، نکتهای بسیار ظریف دارد.
قدما معتقد بودهاند که گردشِ ماه و ستارگان روی بخت و اقبالشان اثر دارد و اگر ماه برایشان بد بگردد، در رسیدن به آرزویشان خوششانسی نمیآورند.
در ظاهر این بیت هم میگوید: ماه برای من خوب نچرخیده و من به وصالِ تو نمیرسم.
اما در قمر، ایهام وجود دارد. ایهامی توأم با استعاره. چون قمر استعاره از چهره و روی معشوق هم است. پس وقتی معشوق، چهرهاش را از عاشق میگرداند، انگار ماه دارد از او روی میگرداند و این خود بدبختیِ عاشق است. پس چه برگشتنِ ماهِ آسمان، چه برگشتنِ ماهِ چهرهی معشوق!
این قبیل نکات و ظرافاتِ ناب و هنرمندانهی ادبی را ما در پنهانترین زوایای تاریخ ادبیاتمان هم پیدا میکنیم. اما دریغ آنگونه که باید قدرِ این داشته را نمیدانیم.
ـ @berkeye_kohan ـ