غزل خوان @ghazalkhanii Channel on Telegram

غزل خوان

@ghazalkhanii


💎

بی مُزد بود و منّت هر خدمتی که کردم
یا رب مباد کس را مخدومِ بی عنایت

غزل خوان (Persian)

غزل خوان یک کانال تلگرامی فوق‌العاده برای علاقمندان به شعر و ادبیات فارسی است. این کانال توسط کاربر با نام کاربری ghazalkhanii اداره می‌شود و در آن غزل‌ها و اشعار زیبا از شاعران معروف و نوآوران امروزی به اشتراک گذاشته می‌شود. غزل یکی از سبک‌های شیرین و زیبای شعر فارسی است که با عشق، دلتنگی و مفاهیم عمیق انسانی پر می‌شود. اگر به خواندن و لذت‌بردن از شعرهای غزلی علاقه‌مندید، این کانال بهترین مکان برای شماست. با عضویت در این کانال، شما به دنیایی از زیبایی و هنر وارد خواهید شد. بنابراین، از دست دادن این فرصت را از دست ندهید و همین الان به غزل خوان بپیوندید و لذت ببرید.

غزل خوان

07 Feb, 11:21



من مثل دانش‌آموزی
که درس هندسه‌اش را
دیوانه‌وار دوست می‌دارد
تنها هستم...

#فروغ_فرخزاد
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

07 Feb, 07:33



در شوره‌زار شعر تو شیرین شد و شکست
درگیر باتلاق مضامین شد و شکست

روزی که بیتِ موی تو را شانه می‌کشید
از ازدحام قافیه سنگین شد و شکست

تنها مدار چشم تو را کعبه کرده بود
در کهکشان عشق تو پروین شد و شکست

در جشن شب‌نشینی سرخ ستاره‌ها
بر آسمان شب‌زده آذین شد و شکست

بر شانه‌های رهگذری لانه کرده بود
شکل پرنده‌های نمادین شد و شکست

تا نشنود کسی تپش خیس لحظه را
تکرارِ یک تبسّم روتین شد و شکست

جرم کمی نبود ، نفس بی‌تو می‌کشید
تسلیم بندهای قوانین شد و شکست

حتی در آفرینش رویای بودنت
باخلوت خیال تو غمگین شد و شکست


#پروین_نوروزی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

07 Feb, 05:43


جنون مرا ندیده گرفتی ...

غزل خوان

07 Feb, 05:42



حتی اگر با تو مخالف باشم
در جبهه‌ی تو می‌مانم...

#آلبر_کامو
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

07 Feb, 05:41



کجاست دولت آنم که بر درت باشم؟

نشان من به سر کوی خاکساری پرس

#امیرخسرو_دهلوی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

07 Feb, 05:40



دلا از چشم خون‌خوارش‌ حذر کن

که بی‌رحمند ترکان وقت غارت ...

#قاآنی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

07 Feb, 05:38



بیرونِ این بیابان پر می‌زند غباری

ای محرمان ببینید امّیدِ ما نباشد...

#بیدل_دهلوی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

07 Feb, 05:37



تو در میان خلایق به چشم اهل نظر

چنان که در شب تاریک، پاره نوری

#سعدی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

07 Feb, 05:35



این بار تو آتش شده‌ای؛ پنبه من اما
آلوده مکن ساحت دامن به من اما

این فلسفه‌ی ساده‌ی عشق است که بخشید
سیبی به تو و حسرت چیدن به من اما

انداخته در گردش تقدیر دلم را
یک سینه نداده است از آهن به من اما

دور از منی آن گونه که این برکه از آن ماه
نزدیک‌تری از رگ گردن به من اما

از خرمن بر شانه رهایت نرسیده است
اندازه‌ی یک دانه‌ی ارزن به من اما

تا ملک فنا بیشتر از چند قدم نیست
با این همه امشب بده مأمن به من اما

#علیرضا_بدیع
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

06 Feb, 07:29



زِ هر کویم غمی سر کرد و تشویشی و اندوهی

کجایی آخر ای شادی؟ تو هم بر کُن سر از جایی

#اوحدی_مراغه‌ای
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

06 Feb, 07:22



نشست بر دل تو مهر همدمی دیگر
نشست بر دل من گرد ماتمی دیگر

چه میهمان عزیزی، چراغ روشن کن !
که آمده‌ست به دیدار من غمی دیگر

چرا زبان بگشایم؟ که دردهای بزرگ
به جز سکوت ندارند مرهمی دیگر

هوای پر زدنم در حصار دنیا نیست
مرا ببر به تماشای عالمی دیگر

زمان مردنم ای بی‌وفا به بالینم
فقط بیا که نگاهت کنم کمی دیگر ‌

#سجاد_سامانی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

06 Feb, 07:21


‌‌
به خواب هم نکنم ترکِ گرد او گشتن

که بالش از پَرِ پروانه زیر سر دارم

#حکیم‌الملک_شهرت
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

06 Feb, 07:19


‌‌
خلق را  گر چه وفا نیست ولیکن گل من !

نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی

#شهریار
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

06 Feb, 07:18



از بس سپر بزک شدند آینه‌ها
از زخم ،ترک‌ترک شدند آینه‌ها

از بس که فریب مردمک‌ها خوردند
بازیچه‌ی آدمک شدند آینه‌ها

#بهمن_رافعی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

05 Feb, 10:03



مشتاق تو به هیچ جمالی نظر نکرد
بیمار تو ز هیچ طبیبی دوا نخواست

بر ما دلت نسوخت، ندانم چرا نسوخت
ما را دلت نخواست، ندانم چرا نخواست

#امیرنجم‌الدین_حسن_دهلوی

*غم‌انگیز‌ترین شعری که خوندم 😢

@GhaZalkhaniI

غزل خوان

22 Jan, 08:43



در گوشه‌ی میخانه هم ما را تو پیدا می‌کنی ...

@GhaZalkhaniI

غزل خوان

22 Jan, 08:42



ای غنچه‌ی خندان چرا خون در دل ما می‌کنی
خاری به خود می‌بندی و ما را ز سر وا می‌کنی ؟

از تیر کج‌تابی تو آخر کمان شد قامتم
کاخَت نگون باد ای فلک با ما چه بد تا می‌کنی !

ای شمع رقصان با نسیم آتش مزن پروانه را
با دوست هم رحمی چو با دشمن مدارا می‌کنی

آتش پرید از تیشه‌ات امشب مگر ای کوهکن
از دست شیرین درددل با سنگ خارا می‌کنی؟

با چون منی نازک‌خیال ابرو کشیدن از ملال
زشت است ای وحشی غزال اما چه زیبا می‌کنی !

امروز ما بیچارگان امید فرداییش نیست
این دانی و با ما هنوز امروز و فردا می‌کنی

دیدم به آتش‌بازی‌ات شوق تماشایی به سر
آتش زدم در خود بیا گر خود تماشا می‌کنی

آه سحرگاه ترا ای شمع مشتاقم به جان
باری بیا گر آه خود با ناله سودا می‌کنی

ای غم بگو از دست تو آخر کجا باید شدن
در گوشه میخانه هم ما را تو پیدا می‌کنی

ما شهریارا بلبلان دیدیم بر طرف چمن
شورافکن و شیرین‌سخن اما تو غوغا می‌کنی

#شهریار
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

22 Jan, 05:44



گفتی نظر خطاست
تو دل می‌ بری رواست؟

خود کرده جرم و خلق گنهکار می‌کنی

#سعدی
‌@GhaZalkhaniI

غزل خوان

22 Jan, 05:42


تا دام در آغوش نگیرم نگرانم

غزل خوان

22 Jan, 05:39



چون صید به دام تو به هر لحظه شکارم
ای طرفه نگارم

از دوری صیاد دگر تاب ندارم
رفته‌ست قرارم

چون آهوی گمگشته به هر گوشه دوانم
تا دام در آغوش نگیرم نگرانم

از ناوک مژگان چو دو صد تیر پرانی
بر دل بنشانی

چون پرتو خورشید اگر رو بکشانی
وای از شب تارم

در بند و گرفتار بر آن سلسله مویم

از دیده ره کوی تو با اشک بشویم
با حال نزارم

برخیز که داد از من بیچاره ستانی
بنشین که شرر در دل تنگم بنشانی

تا آن لب شیرین به سخن باز گشایی
خوش جلوه نمایی

ای برده امان از دل عشاق کجایی
تا سجده گزارم

گر بوی تو را باد به منزل برساند
جانم برهاند

ور نه ز وجودم اثری هیچ نماند
جز گرد و غبارم

#مهدی_عابدینی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

21 Jan, 16:37



تو پاداش صبر و سکوت منی ....

غزل خوان

21 Jan, 10:27



پریدن ربطی به بال ندارد
قلب می‌خواهد
.

‌#گروس_عبدالملکیان 💓
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

21 Jan, 09:46



کدام دیده مرا از نگاه تو انداخت

که من سلام ِ تو اما تو والسلام منی

#حسین_مرادی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

21 Jan, 09:37



دو لب دارم، یکی در مِی‌پرستی

یکی در عذرخواهی‌های مستی

#طالب_آملی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

21 Jan, 09:36



وعده‌ی آمدن مده، غصه‌ی هجر بس مرا

بر سرِ آن فزون مکن، محنتِ انتظار هم

#عبدالرحمن_جامی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

21 Jan, 08:40



عمرم به سر رسید و خودش را نشان نداد
گفتم کمی امان بده اما امان نداد

عشق آمد و به سادگی از ما گذشت و رفت
دستی برای دلخوشی ما تکان نداد

بر کام باز مانده‌ی رندان تشنه لب
دستان مرگ جز قدحی شوکران نداد

آن کس که کوه غم به دل عاشقان گذاشت
ماندم چرا اجازه‌ی آتشفشان نداد !

با ما چه کرد عشق؟ که صد بار قلبمان
تا پای مرگ رفت ولی باز جان نداد

پرپر زدیم در همه‌ی عمر در قفس
دستی به بال خسته‌ی ما آسمان نداد

ما می‌رویم بلکه شما شادمان شوید
دنیا به ما که روی خوشش را نشان نداد

#بهزاد_نجفی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

21 Jan, 08:35



مثل بارانم
بے نیاز از آواز آدمی
همین سایه براے من ڪافے است
همین سڪوت براے من تمام !
دست از ڪلمات ڪشیده
ڪنار خودم به خواب مے‌روم
و در خواب مے‌بینم گاهی
دارم به دعوت دریا
دور مے‌شوم از درد و از آدمے 

محشر است این
ڪه از هفت دولت دنیا آزادم،
من عین بارانم
یک وقت‌هایے، خنڪاے آرام خداوندم
یک وقت‌هایے، عطرِ آهسته‌ے هوا ...

من خود بارانم!

#سیدعلی_صالحے

@GhaZalkhaniI

غزل خوان

21 Jan, 08:33



دل و طبع خویش را گو، که شوند نرم‌خوتر
که دلم بهانه‌جو شد، من ازو بهانه‌جوتر

گله گر کنم ز خویَت، به جز این‌قدر نباشد
که شوند اگر تو خواهی، قدَری ازین نکوتر

« همه رنگِ حیله بینم، پسِ پرده‌ی فریبت
برو ای دو‌رو که هستی ز گلِ دو‌رو، دو‌روتر!»

تو نه مرغ این شکاری، پی صید دیگری رو
که عقاب دیگر آمد به شکار این کبوتر

نه خوش آمده‌‌ست وحشی‌! تو غریبِ خوشِ‌ادایی
همه طرز تازه گویی، ز تو کیست تازه‌گوتر...

#وحشی_بافقی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

20 Jan, 17:07



مرا به بوی خوشَت جان ببخش و زنده بدار

که از تو چیزی از این بیشتر نمی‌خواهم

#حسین‌‌_منزوی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

20 Jan, 11:36




عشق یعنی؛ بین او و دیگران از چند جهت باید فرق بگذاری:
«حدیثاً و شعوراً و اهتماماً»

اول: نوع کلامت با او فرق کند نسبت به کلامت با دیگران.
دوم: احساست به او منحصر به فرد باشد.
و سوم: و مهم‌ترین‌شان، «توجه».

#نزار_قبانی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

20 Jan, 11:21



ما را به نامه نیز فراموش کرده‌ای

دانسته‌ای که دیده‌ی ما را سواد نیست

#میر_برهان_ابرقویی

@GhaZalkhaniI

غزل خوان

20 Jan, 09:27



از آن آغاز... زخمِ دایه بر قُنداقه‌ام باقی‌ست
درختم... ردپای باغبان بر ساقه‌ام باقی‌ست

درختم.... مُردنم را یک زمینِ مرده می‌فهمد
شکستم را فقط یک برگِ بازی‌خورده می‌فهمد

خزانْ بی برگ و بارم کرد... نورم باش؛ خاکم باش
چراغِ کوچکی در خاطراتِ ترسناکم باش

سرود ملّی‌ام شو، خانه‌ام شو، تار و پودم شو
مرا در بازوانت غرق کن... اروند رودم شو

اگرچه روسیاهم... در کلامم آبرو دارم
صدایم را بغل کن... زخمِ‌ بازی در گلو دارم

مرا با غم بخوان؛ ربطی میانِ شعر و شادی نیست
به جز لبخند در من هیچ چیزی غیرعادی نیست!

دلت خشکید، اما نامه‌هایت کاغذی تر داشت
نوشتی دوست: آری دوست مَحرم بود؛ خنجر داشت!

نوشتی: دین! کتک خوردیم و در آغوشِ دین ماندیم!
نوشتی: سرزمین! در خاک‌مان بی سرزمین ماندیم

نوشتی: باغ‌ِ‌‌مان.... آن باغچه سهم زمستان شد
نوشتی: خانه! آری... خانه‌ای کوچک که ویران شد

نوشتی: عشق! آری... عشق شاید طالعی بد داشت
جوان بودیم... اما مرگ با ما رفت و آمد داشت

در این شب‌های روشن میزبانِ قرص اعصابم
صدایت می‌کنم... آن‌وقت بعد از گریه می‌خوابم

صدایت می‌زنم... مِه در بیابان است دخترجان
صدایم کن... «چراغِ قَریه پنهان است» دخترجان...

کجا خاکت کنم ای عشق؟ دیگر در زمین جا نیست
جوان دادیم، جان دادیم... اما ترس با ما نیست!

هوا غرّید... دریا کشتیِ بی‌‌ناخدا را بُرد
شنا کردیم... اما آب ما را بُرد... ما را بُرد...

#حامد_ابراهیم‌پور

@GhaZalkhaniI

غزل خوان

19 Jan, 18:16



پروانه مسلکیم و سزاوار سوختن

ما را شبیه شمع مزار آفریده‌اند

#غلامرضا_رنجبری
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

19 Jan, 08:51



غزال اگر به کمند اوفتد ، عجب نبُود

عجب فُتادن مرد است در کمند غزال ...

#سعدی
#محمدرضا_شجریان
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

03 Jan, 08:48


💎
من دنیای واقعی را دوست دارم؛
زیستن در ناممکن‌ها بیهوده و غم‌انگیز است!
نمی‌شود از رنگ دریا ماهی گرفت
نمی‌شود از عکس درختان، میوه چید
برکه‌های رؤیا پرندگان را سیراب نمی‌کنند؛
مرا ببخش!
فراموشت کردم
نمی‌توانستم به دیواری در دوردست تکیه کنم!

#رسول_یونان (متولد: تهران، ۱۳۴۸)

❄️ @GhaZalkhaniI
🌿
🔺

غزل خوان

03 Jan, 05:32



بعضی اقلام، سوخته‌اش گران‌تر است.
قدر دل ما را بدان شازده!

#محسن_رضوانی
❤️‍🔥

غزل خوان

02 Jan, 13:48



مشکل فُتاده با یار ، کارم چو صبح و خورشید

با او نمی‌توان بود ... بی او نمی‌توان زیست

#نجیب_کاشانی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

02 Jan, 13:46



برای خاطر غیرم به صد جفا کُشتی

ببین برای که ای بی‌وفا که را کُشتی !

#محتشم_کاشانی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

02 Jan, 13:45



من بسته‌ام لب طمع اما نگار من

دارد دهان بوسه‌فریبی که "آه" از او

#صائب_تبریزی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

02 Jan, 13:40



ناخالصیِ زهد به میخانه نگنجد
در مملکتِ راز که بیگانه نگنجد

تسبیح، حریفش نشود چون که دلِ ما
صیدی‌ست که در حیلۀ هر دانه نگنجد

در چشمِ من این قطرۀ لرزان و پریشان
اشکی‌ست که در حوصلۀ شانه نگنجد

در زندگی از دستِ همه آن‌چه کشیدم
دردی‌ست که در منطقِ افسانه نگنجد

از داشتنی‌های جهان آن‌چه که دارم
فقری‌ست که در سفرۀ شاهانه نگنجد

وقتی که رهایی به سرِ بالِ کسی زد
دیگر نفسش در قفسِ لانه نگنجد

یک لحظه جدا نیست از اندیشۀ آتش
خاموش شدن در دلِ پروانه نگنجد

آمیزشِ آرامش و طوفان شدنی نیست
چون عقل که در باورِ دیوانه نگنجد...


#محمد_شریف
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

02 Jan, 07:48


#کامران_رسول_زاده

غزل خوان

02 Jan, 07:14



خودت می‌خواستی آن دلبر اغواگرت باشم
به جای خون ، شرابی در میان پیکرت باشم

در آغوشش بگیری یک تنِ آلوده با تب را
همانند نگینی بر سر انگشترت باشم

#پروین_نوروزی
@GhaZalkhaniI‌

غزل خوان

02 Jan, 07:12



دیوانه را توان به محبت نمود رام

ما را محبت است که دیوانه می‌کند!

#محمدعلی_بهمنی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

02 Jan, 07:11



گُل‌گُل ز باده، چون پَرِ طاووس گشته‌ای

آمـادهٔ هــزار دهـن بـوس گشته‌ای


#طالب_آملی

@GhaZalkhaniI

غزل خوان

02 Jan, 07:10



شـبـیـهِ آخرین سـیگارِ قبـل از تَـرک دِلـچَـسبـی

تو را میخواهمَت امّا گذشتن از تو الزامی‌ست

#سعید_شیروانی
 @GhaZalkhaniI

غزل خوان

01 Jan, 11:26



صدایی که لخته‌ی خون دارد
یارای خواندنش نیست بانو !

غزل خوان

31 Dec, 15:05



در خیالم موج موهای تو را می‌ساختم
هر زمان سنگی درون برکه می‌انداختم

شاخه‌شاخه رود پیدا بود در دشت تنت
اسب چشمم را که روی پیکرت می‌تاختم

از سپیدِ گردنت "برفآبهای" شرم ریخت
پرچم‌ لبهام‌ را تا بر لبت افراختم‌

هیچ تاری غیر موهایت به دل چنگی نزد
هیچ چنگی غیر تار موی تو ، ننواختم

"رود بودم رود" این را گفت مردابی به ماه
ایستادم تا تماشایت کنم ، دل باختم

چشم‌های روشنت را یک دم از من برندار
روز محشر چشم‌هایت را اگر  نشناختم

#غلامرضارنجبری
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

31 Dec, 08:53


‍ ‌‌‌‌‌﷽‌
اگر دروغ و محال و فریب باشم چه ؟
در انقراض بهشت تو سیب باشم چه ؟

برای قلب تو پیغمبر جراحت و درد
برای دیگری اَمّن یُجیب باشم چه ؟

مسیح‌گونه به اثبات عشق برخیزی
بر انحطاط غرورت صلیب باشم چه ؟

تو شعر هستی و دنبال سینه‌ای سوزان
از اشتعال درون بی‌نصیب باشم چه ؟

به پاکبازی چشمان من قسم بخوری
ولی خطا کنم و نانجیب باشم چه ؟

نباشم آن وطن آشنا به وقت غمت
برای سایه‌ی خود هم غریب باشم چه ؟

و باز گفتم اگر در مسیر عشق و طلب
به جای قلب تو ، سهم رقیب باشم چه ؟

نگاه کردی و گفتی  اگر به هر صورت ...
تو را بخواهم  و مردی عجیب باشم چه ؟

#پروین_نوروزی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

30 Dec, 16:02



به تو فکر کردم ....
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

30 Dec, 15:59



با سرِ زلفِ تو سوداىِ من امروزى نيست

ما نبوديم كه اين سلسله در هم پيوست

#سلمان_ساوجى
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

30 Dec, 15:53



گر بمیرم بنما چهره به من روز وصال

حسرت روی تو حیف است که از دل برود


#جمال‌الدین_عرفی‌شیرازی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

30 Dec, 15:53



ابر بهار اين‌همه بخشندگى نداشت

شد آشناى چشمِ من و وام از او گرفت


#سيمين_بهبهانى
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

30 Dec, 15:51



باکی از باختنم نیست که در بازی عشق

من به شش آمدن تاس تو می‌اندیشم


#بیداد_خراسانی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

30 Dec, 09:00



کسی با موج موهایت کنار آمد به غیر از من؟
کسی با هستی‌اش پای قمار آمد به غیر از من؟

کدامین سنگدل فکر شکار افتاد غیر از تو؟
کدام آهو به میدان شکار آمد به غیر از من؟

تمام شهر در جشن تماشای تو حاضر شد
تمام شهر آن شب در شمار آمد به غیر از من!

برایت ـ دست‌مال کاغذی ـ بودم ولی آیا
کسی در لحظه‌ی بغضت به کار آمد به غیر از من؟

مرا از جمع خاطرخواه‌ها منها کن ای حوا
تو را کافیست آدم هرچه بار آمد به غیر از من

#حسین_زحمتکش
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

30 Dec, 07:44



سالها رفته ولی مانده سر پیمانش
آنکه از عشق تو یک عمر گذشت از جانش

غصه‌اش می‌رود اما غم او می‌ماند
ابر ، آن لحظه که دل می‌کَند از بارانش

بهتر آن است که تسلیم شود آن شاهی
که شبانه بگریزند همه یارانش

از محالات بزرگ است که تکرار شود
دختر رعیت ده دل ببرد از خانش

رو به آیینه برای تو غزل می‌خوانم
مثل آن شیخ که همدم شده با شیطانش

موج موهای تو را دیدم و با خود گفتم
زاهد شهر نباید برود ایمانش

بی‌اجازه به لبت بوسه زدم حرفی نیست
حاضرم چند برابر بدهم تاوانش ...

#غلامرضا_خدارحمی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

30 Dec, 05:56



با پای دل قدم‌زدن آن هم کنار تو
باشد که خستگی بشود شرمسار تو

در دفتر همیشه‌ی من ثبت می‌شود
این لحظه‌ها عزیزترین یادگار تو

از هر طرف نرفته به بن‌بست می‌رسیم
نفرین به روزگار من و روزگار تو

تا دست هیچ کس نرسد تا ابد به من
می‌خواستم که گم بشوم در حصار تو

احساس می‌کنم که جدایم نموده‌اند
همچون شهاب سوخته‌ای از مدار تو

آن کوپه‌ی تهی منم آری که مانده‌ام
خالی‌تر از همیشه و در انتظار تو

این سوت آخر است و غریبانه می‌رود
تنهاترین مسافر تو از دیار تو

هرچند مثل آینه هر لحظه فاش‌تر
هشدار می‌دهد به خزانم بهار  تو

اما در این زمانه عسرت، مس مرا
ترسم که اشتباه بسنجد عیار تو

#محمدعلی_بهمنی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

29 Dec, 18:16



من از بعیدترین بُعدِ بقا نفس می‌کشم.
🚶‍♀

غزل خوان

29 Dec, 18:06



بیتانیم .....
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

29 Dec, 18:05



عشق ویرانــــگر او در دلــم اردو زده است
هرچه من قلب هدف را نزدم، او زده است

بیستون بود دلم... عشق چه آورده سرش
که به ارگ بــم ویران شده پهلو زده است؟

مــو پریشان به شکار آمــــد و بعد از آن روز
مــن پریشانم و او گیره به گیسو زده است

دامنش دامنـــه های سبلان است ...چقدر
طعم شیرین لبــش طعنه به کندو زده است

مثـــل مغرورترین کــــافر دنیــــــــا که دلش
از کَــفَش رفته و حتی به خدا رو زده است

ناخدایی شده‌ام خسته که بعد از طوفان
تا دم مـرگ دعــــا خوانده و پارو زده است

تا دم از مرگ زدم گفت: "دعا کن برسی"
لعنتـــی بـاز فقط حرف دو پهلو زده است

#عبدالمهدى_نوری
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

29 Dec, 17:53



در دلم باز هوایی‌ست که طوفانیِ توست
چشمم آفاق کبودی‌ست که بارانی توست

منم و ظلمت این خانه‌ی ویران بی‌تو
تا شبستانِ که ای دوست چراغانی توست؟

نقد جان در کفَش این صیرفی عاشق_من _
دربه‌در طالب آن گوهر انسانی توست

در کدامین چمنی می‌چمی ای طرفه‌غزال !
نِىِ کی جز غزلم ، لایق چوپانی توست ؟

هیچ کس جز من و جز رنج نخواهد دانست
راز جادوییِ آن خط که به پیشانی توست

شرح رنگین بهاران و جهان آرایيش
گل من !شّمه‌ای از قصه‌ى طولانی توست

باتو می‌گردد ازاین سوی به آن سو چشمم
آفتابا !غرضم ،آینه‌گردانی توست

من هنوز از نفست بوی قفس می‌شنوم
یعنی این زمزمه، آواز گلستانی توست؟!

دور باد از تو دَمِ سرد خزانم، کامروز
برگ‌ریزان من، آغاز گل‌افشانی توست
     
هـم مگر شور تـو از سينه‌ام آزاد كند
غـزلى را كه به سوداى تو، زندانى توست

باز با شعبده، سر پيش تو بَر خواهم كرد
روزى ، آن روز كه هنگامه‌ى حيرانى توست

#حسین_منزوی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

28 Dec, 15:45



هرچه تبر زدی مرا زخم نشد جوانه شد

#ایرج_جنتی_عطایی
🌱

غزل خوان

28 Dec, 15:42


مترسک

آهنگساز:#علی_قمصری
خواننده:#راغب
شعر:#احسان_افشاری
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

28 Dec, 15:41


@GhaZalkhaniI

غزل خوان

28 Dec, 15:39


‌‌
زن‌ها را از رقصیدن منع کردند
از آواز خواندن،
بوسیدن،
خندیدن،
زن‌ها در پیله‌های خود فرو رفتند
و در شعرهایشان وحشیانه رقصیدند
آواز خواندند
عشق ورزیدند
بوسیدند
اما خنده نه
فقط گریستند...!

#سیمین_بهبهانی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

28 Dec, 12:26



کُند چون دیدهٔ ما حفظ اشکِ خود، مکن عیبش

جهان ویران شود گر واگذارد آب را دریا ...

#طغرای_مشهدی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

28 Dec, 12:25



چو ابرْ منعِ من از گریه دور از انصاف است

دلم ز گریه سبک‌بار می‌شود، چه کنم؟

#صائب_تبریزی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

28 Dec, 06:00



ز نور عالم امکان، گر انتخاب گزینم
چرا تو را نگزینم‌ که آفتاب ‌گزینم ؟

چراغ عشرت این بزم بی‌تو نور ندارد
مگر در آتشی افتم که ماهتاب گزینم

ز حرص، چند کِشم انتظار مخمل و دیبا
روم به سایهٔ دیوار فقر و خواب‌ گزینم

گذشته‌است ز هم کاروان محمل فرصت
درنگ ‌کو که من بی‌خبر شتاب‌ گزینم؟

فلک اگر دهدم اختیار عزت و خواری
به‌ گنج پا زنم و یک دل خراب‌ گزینم

#بیدل
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

27 Dec, 07:14



چه سهمی دارد از عطرت ، پریشان-زادِ بی‌چاره
دماغِ بوکشیدن هم ، ندارد بادِ بی‌چاره

مخدّر می‌شود بعد از نفس‌های تو اکسیژن
مسیرش هم نمی‌افتد به تو معتادِ بی‌چاره

"غمِ محرومیت" یعنی ؛ نمی‌بینند رویت را
همین اقشارِ مستضعف ، همین افرادِ بی‌چاره

ببین دلتنگی‌ات کج کرده راهِ آفرینش را
که من در اصل ، آزادم ولی آزادِ بی‌چاره

خدا ذوقی به من داده که تنها از تو ننویسم
چه ظلمی کرده‌ام در حقِّ استعدادِ بی‌چاره

نمی‌نالم که در شأنِ شریفم نیست رسوایی
اساساً بغض ؛ یعنی توده‌ای فریادِ بی‌چاره

ببین دلتنگی‌ات در خون من جاری‌ست،بعد از من
چقدر اندوه موروثی ، چقدر اولادِ بی‌چاره

نمی‌داند که با عطرت چه سُکری می‌فشاند ؛ باد
- همین جریانِ سرگردانِ بی‌بنیادِ بی‌چاره

#سیروس_عبدی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

27 Dec, 06:45



شبیه باد پریشان و درهمم چون ابر

خدا بخیر کند بی تو روزگارم را ...

#معصومه_صابر
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

27 Dec, 06:43



کاری مکن که رو به درِ آسمان نهم
هر تیر‌ناله‌ای که بوَد در کمان نهم

کاری مکن که پا کشم از آستان تو
داغ صبوریی که ندارم به جان نهم

کاری مکن که بدعت وارستگی ز عشق
من در میان سلسله‌ی عاشقان نهم

کاری مکن که نیم‌شب از رخنه‌ی قفس
راه گریز پیش دل ناتوان نهم

کاری مکن که راز جگرسوز داغ را
با مرهم حرام نمک، در میان نهم

انصاف نیست کز چمنت بعد صد بهار
بی برگ سبز رو به درِ آشیان نهم

آخر چنان مکن که چو صائب ز زلف تو
دل بر گرفته رو به صف نیکُوان نهم

#صائب_تبریزی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

27 Dec, 06:41



گلْسِتان شرم و گلزار حیا آورده است
هر تغافل صد نگاه آشنا آورده است

جنگش از صلح آشناتر صلحش از جنگ آه آه
اینقدر شوخی ندانم از کجا آورده است

بنده‌ی رویش توان شد تندی خویَش نِگر
قاصد ما نامه را رو بر قفا آورده است

ای که می‌پرسی چرا سیلاب خون شد گریه‌ات
تیر او بر دل نمی‌دانی چها آورده است

چاک از دلها به دلها می‌دود چون رازها
از سر کویش گلی باد صبا آورده است

توبه گر صد ساله باشد می‌توان مِی خورد اسیر !
ساقیِ تکلیف پیغام هوا آورده است

#اسیر_شهرستانی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

27 Dec, 05:41



دچار باید بود
و گرنه زمزمه حیرت میان دو حرف
حرام خواهد شد.

#سهراب_سپهری
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

25 Dec, 07:51


💎
صبح، برمی‌خیزی از جا، قیصری افتاده است!
شب می‌آسایی، امیرِ دیگری افتاده است!

صبحدم، خورشید چون سر می‌زند از خاوران
عصر، گوی آتشین در کشوری افتاده است...

"چشمِ آسایش چه داری از سپهرِ تیزرو؟!"
سر بجنبانی کلاهی از سری افتاده است!

از مَنَت سخت است؟ از داودِ سلجوقی بپرس...
تا ضعیفی بَر نشیند، سنجری افتاده است!

رفته در طومارِ ظالم، خونِ مظلومان چو نفت
شعله‌ای در وِی زِ آهِ مادری افتاده است!

گوش، چون سنگین شود از راه می‌مانَد رحیل
هرکجا کَشتی فرو شد، لنگری افتاده است!

آه ای اسفندیار! از چشمِ خود غافل شدی...
راست می‌بینم که در آتش، پَری افتاده است!!

#حسین_جنتی (تولد: ورامین، ۲۳ اسفند ۱۳۵۹)

❄️ @GhaZalkhaniI
🌿
🔺

غزل خوان

24 Dec, 15:08



چه گوزن‌های تشنه، نکشانده‌ای به چشمه
چه پلنگ‌های خیره نگرفته‌ای به بازی

من و دل بریدن از تو؟ چه محال خنده داری
که کسی ندیده کافر، به اقامه‌ی نمازی

#سیـروس_عبدی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

24 Dec, 15:05



دل می‌برد مثل نگاه گاه‌گاهت
پیراهنِ آبی-سفیدِ راه‌راهت

با چشم‌هایت در نمی‌آویزم ای عشق !
می‌ترسم از خشم کماندار  سپاهت

داد و فغانم در تمام شهر جاری‌ست
پر کرده دنیا را طنین قاه‌قاهت

صد طایفه دل در پی بوسیدنت بود
من هم یکی از عاشقان رو سیاهت

سوی کدامین قبله "نامت" را بخوانند
خیلِ به خاک  افتادگانِ   بارگاهت؟

حالا چه خواهی کرد رب‌النوع این عشق
با پیروان کافر اما بی‌گناهت

من کیستم وقتی تو بالاترنشینی!
بچه‌  پلنگی در پی تسخیر ماهت

شاعر تو را سهمی از آغوش جهان نیست
در گوش هر دلداده پیچیده‌ست آهت ...

#فرزاد_فتحی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

24 Dec, 14:59



هيچ چيز شبيه دلتنگى نيست
مگر پرنده اى شكسته بال
كه با دريغ و حسرت
به آسمان نگاه مى كند

#نزار_قبانى
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

24 Dec, 14:03



گر ز دستِ زلفِ مُشکینت خطایی رفت رفت
ور ز هندویِ شما بر ما جفایی رفت رفت

برقِ عشق ار خرمنِ پشمینه پوشی سوخت سوخت
جورِ شاه کامران گر بر گدایی رفت رفت

در طریقت رنجشِ خاطر نباشد می بیار
هر کدورت را که بینی چون صفایی رفت رفت

عشقبازی را تحمل باید ای دل، پای دار
گر ملالی بود بود و گر خطایی رفت رفت

گر دلی از غمزهٔ دلدار باری برد برد
ور میان جان و جانان ماجرایی رفت رفت

از سخن چینان ملالت‌ها پدید آمد ولی
گر میانِ همنشینان ناسزایی رفت رفت

عیبِ حافظ گو مکن واعظ که رفت از خانقاه
پای آزادی چه بندی؟ گر به جایی رفت رفت

‍ #حافظ
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

23 Dec, 18:34




بزرگسالی شاید از همین‌جا شروع می‌شود
پنهان‌کردن اندوه.

🚶‍♀

غزل خوان

23 Dec, 18:33



جدا ز ما دلِ ما را به زیرِ خاک کنید

به این ستم‌زده در یک مزار نتوان خفت

#نسبتی_تهانی‌سری
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

23 Dec, 18:32



من نه آن بودم که آسان رفتم اندر دام عشق

آفرین، بر فرطِ استادیِ آن صیاد باد...

#میرزاده_عشقی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

01 Dec, 06:50



سال‌ها پرسیدم از خود کیستم؟!
آتشم، شورم، شرابم، چیستم؟!

دیدمش امروز و دانستم کنون
او به‌ جز من، من به‌ جز او نیستم


#بایزید_بسطامی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

01 Dec, 06:49



ما بناهای محکمی بودیم بولدزرها خرابمان کردند

بعد از آن، هر خرابه‌ای ما را با خودش اشتباه می‌گیرد.

#حسین_صفا
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

01 Dec, 06:48



سرخی چشم کبوتر هیچ می‌دانی زچیست؟

نامه‌ام می‌بُرد و بر حال دلم خون می‌گریست

#صائب_تبریزی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

30 Nov, 11:48



این گشایشها که من از دولتِ مِی یافتم

می‌توان کردن کلیدِ عقل ، چوبِ تاک را

#مخلص‌کاشانی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

30 Nov, 11:46



بستم به خیالِ سرِ زلفت رهِ گریه

لیکن نتوان آب به زنجیر نگه داشت

#کلامی‌جغتایی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

30 Nov, 11:37



گم کرد شبی، راه و مسیرش به من افتاد
ناخواسته در تیر رسِ راهزن افتاد

در تیررس من گره انداخت به ابرو
آهسته کمان و سپر از، دست من افتاد

بی‌دغدغه، بی‌هیچ نبردی دلم آرام...
در دامِ دو تا چشم؛ دو شمشیرزن افتاد

می‌خواستم از او بگریزم... دلم اما ...
این کهنه رکاب ِ نفس از تاختن افتاد

لرزید دلم... مثل همان روز که چشمم
در کشور بیگانه به یک هموطن افتاد

درگیر خیالات خودم بودم و او گفت:
من فکر کنم چایی‌تان از دهن افتاد!

#سید_حمیدرضا_برقعی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

30 Nov, 11:13



به رفوگران بگویید ز رفو گذشت این دل

چه رفو کنم دلی را که هزار پاره دارد ...

#راحم_تبریزی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

29 Nov, 13:48



روزی گفتیم
فقط مرگ می‌تواند
ما را از یکدیگر جدا کند
مرگ دیر کرد
و ما از یکدیگر جدا شدیم

#محمود_درویش
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

29 Nov, 13:46



بعد ازین در عوضِ اشک دل آید بیرون
آب چون کم شود از چشمه گِل آید بیرون

عشقت آمد پیِ دل بردن و در سینه نیافت
دزد از خانه‌یِ مفلس خجِل آید بیرون

#قاسم‌_خان‌جوینی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

29 Nov, 08:30



از کمال خرمی عاشق نگُنجد در کفن

گر نسیمی آید و گوید که دارم بوی دوست

#عرفی_شیرازی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

29 Nov, 06:29



ما ذَرّه‌ی آفتابِ عشقیم
ای عشق برآی تا برآییم
ما را به میانِ ذرّه‌ها جوی
ما خُردتَرینِ ذَرّه‌هاییم

#مولوی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

29 Nov, 06:28



خمید پیکرم از انتظار و جان به لب آمد

قدح به یاد تو کج کرده‌ام، بیا که نریزد

#بیدل‌دهلوی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

28 Nov, 16:08



کار با جذبه‌ی عشق است عزیزان، ورنه

بوی پیراهن یوسف گرهی بر بادست

#صائب_تبریزی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

28 Nov, 16:07



کدامین غنچه را امشب دگر بندِ قبا باز است

که خوش بویِ گل از تحریکِ موجِ باد می‌آید

#فیاض_لاهیجی

@GhaZalkhaniI

غزل خوان

28 Nov, 15:49



کِی به هر نامحرمی چاکِ جگر خواهم نمود؟

من که زخمش را نهان از چشمِ سوزن داشتم

#کلیم_همدانی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

28 Nov, 15:48




تو برگِ گل به این نازک‌دلی‌ها، چون روا داری

که آید از دلت کاری که از فولاد می‌آید ؟!

#فیاض_لاهیجی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

28 Nov, 15:45


بدون تو حالم بده ...

غزل خوان

28 Nov, 06:38



چگونه بی‌منی و شانه می‌زنی مو را؟
خمار می‌کنی از سرمه چشم جادو را

به اشتیاق کدامین قرار می‌ریزی
به رود آینه‌ها آبشار گیسو را ؟

دوباره مست قدم می‌زنی و می‌گیری
به دست‌های ظریفت کدام بازو را؟

مجاب می‌کنی از فرط دل سپردگی‌ات
کدام گوشه‌ی پنهان لبان ترسو را؟

کجاست گرمی آغوش بی‌منت که چنین
گرفته‌ام به بغل در غمت دو زانو را؟

غریب ماندم و بی‌آسمان ندانستی
فضای تنگ قفس می‌کُشد پرستو را؟

پس از تو خیره به چشمی شدن حرامم باد
چگونه بی‌منی و بوسه می‌دهی او را؟

#محمدحسین_قمری
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

28 Nov, 05:14



جانِ مَن است او، مِثل ندارد ....

#مولوی

غزل خوان

27 Nov, 05:56



کی توانم یک نفس از خاطر شادت روم

آنقدر قوت ندارم من که از یادت روم

#اشرف_مازندرانی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

25 Nov, 16:25



گویند رویِ سرخِ تو سعدی چه زرد کرد؟

اکسیر عشق بر مسم افتاد و زر شدم

#سعدی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

25 Nov, 14:43



و گر به دست نگارین دوست کُشته شویم

میان عالمیان ، افتخار ما باشد..!

#سعدی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

25 Nov, 14:42



چه نیکبخت کسانی که با تو هم سخنند

مرا نه زَهره‌ی گفت و نه صبرِ خاموشی...

#سعدی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

25 Nov, 14:39



ما هیچ نداریم پسند دل تو
جز یک دل و آن نیز بود منزل تو

گر هیچ نداریم بغیر تو، خوشیم
غیر از تو چه باشد که بود قابل تو

#نشاط_اصفهانی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

25 Nov, 14:38



به هر راهی که دانستم فرو رفتم به بوی تو

کنون عاجز فرو ماندم رهی دیگر نمی‌دانم...

#عطار
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

25 Nov, 14:36



نمی‌گنجد نفس در سینه‌ی من بس که دلتنگم ....

غزل خوان

25 Nov, 09:39



من آخرین نشانۀ در یاد مانده‌ام
تنها عمود پرچم در باد مانده‌ام

چون ریشه در هوای همین خاک کرده‌ام
در آسمان بلندم و آزاد مانده‌ام

دردم که مشت خورده‌ام از اعتماد دوست
زخمم که خون چشیدم و آباد مانده‌ام

همزاد نسل آینه و از تبار سنگ
جمع نقیض حلقۀ اضداد مانده‌ام

با هر شرر هرآینه آتش گرفته‌ام
از سنگ دور گشتم و پولاد مانده‌ام

سد کرده راه رود مرا صخرۀ حیا
بغضم که در اشارۀ فریاد مانده‌ام

خاکسترم اگرچه نشسته‌است زیر خاک
در انتظار نیمۀ خرداد مانده‌ام

#امین_دانشی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

25 Nov, 09:23



«أنا كلُّ الإغتراب و
أنتِ كلُّ البيوتِ والأمَان»

من تمام غربت‌ها بودم
و تو همه‌ی خانه‌ها و پناه‌ها
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

25 Nov, 09:21



تو بیا مست در آغوش من و دل خوش دار

مستی‌ات با بغلت هر دو گناهش با من...

#حسین_منزوی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

25 Nov, 09:19



" من " تو را با صنعت اغراق زیبا کرده بودم

بس که چون آیینه گفتم بی‌نظیری باورت شد

#هادی_حسنی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

25 Nov, 05:38



و من
در طلوع گل یاسی
از پشت انگشت‌های تو
بیدار خواهم شد…

#سهراب_سپهری
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

25 Nov, 05:35



«إبتَسم؛ ‏فَلَن یَتغیّر العالم بِحُزنک»

‏بخند ‏که جهان
با اندوهِ تو دگرگون نمی‌شود

#جبران_خلیل_جبران
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

24 Nov, 18:42



من درِ خانه‌ات را
از وقتی که درخت بود
کوبیده‌ام...

#ضیف_فهد
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

24 Nov, 14:46



ز رقص برگ خزان‌دیده می‌توان دانست

که برگ عیش به سر رشته‌ی فنا بندست

#صائب_تبریزی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

24 Nov, 14:42



با یاد چشمهای تو خوب است خواب ِ من
از ابرهــا کناره بگیر آفتاب من !

رو بر کدام قبله به چشم تو می‌رسم ؟
چیزی بگو پیامبر بی‌کتاب من !

چشم تو را کجای جهان جست‌وجو کنم ؟
پایان بده به تاب و تب ِ بی‌حساب من

دور از شمایل تو چنانم که روز و شب
خندیده‌اند خلق ، به حال ِ خراب من

از تشنگی هلاک شدم ساقیا بیا
چیزی نمانده از قدح ِ پر شراب من

#ناصر_حامدی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

24 Nov, 14:39



به تبسم به خموشی به تکلم به نگاه

می‌توان برد به هر شیوه ، دل آسان از من

#کلیم_کاشانی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

24 Nov, 07:19



هر چند مفلسم ، نپذیرم عقیق خُرد ....

غزل خوان

21 Nov, 11:10



تمرین آواز خوانی #سوسن

غزل خوان

21 Nov, 11:07



عشق از آغاز مشکل بود و آسانش گرفت
تا که در اوج بهاران برگ‌ریزانش گرفت

عمری از گندم نخورد و دانه‌دانه جمع کرد
عشق تو آتش شد و در خرمن جانش گرفت

ابرهای تیره را دید و دلش لرزید...باز
فالی از دیوان افکار پریشانش گرفت:

"یاری اندر کس نمی بینم" غزل را گریه کرد
تا به خود آمد دلش از دوستدارانش گرفت

پس تو را نوشید و دستت را فشرد و فکر کرد
خوب شد که شوکران از دست جانانش گرفت

چند گامی دور شد، اما دلش جامانده بود
آخرین ته مانده‌ی خود را به دندانش گرفت

داشت از دیدار چشمان تو برمی‌گشت که
"محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت"

#عبدالمهدی_نوری
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

21 Nov, 07:54




شعر
شکنجهٔ پنهانِ ملکوت است،
نگذارید گریبانِ دریا
دریده شود.

من به سهم خود
هرگز از هیاهوی باد نترسیده‌ام.
نگذارید باران از دعای تشنه
دست به دامانِ آسمان شود.

شعر
شادمانیِ مطلقِ ملکوت است،
به همین دلیل
ماه
گاهی به سلطانیِ سپیده‌دم می‌رسد.

حقیقتاً در این برهوت آیا
تابِ یکی لحظه از تکلمِ تشنگی
ممکن است…؟!
نگذارید شورشِ کلمات
فرمان به مرگِ عاشقانه بَرَند،
من
روزگار آرامی
پیشِ رویِ مردمِ پیاده نمی‌بینم.

از این به بعد
ادامهٔ داستان به عهدهٔ شماست،
شما شاعرانِ اَزَل
که از اَزَل
هرگز
دل به دخمهٔ دنیا نبسته‌اید.

#سیدعلی_صالحی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

21 Nov, 06:41



چشم یار ارچه هست خواب‌آلود

اندرو هرچه فتنه بیدارست...

#قاآنی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

21 Nov, 06:40



از بس به خاک ریخته‌شد حرمت شراب
خون می‌خورند در کفِ مستان پیاله‌ها

حافظ کجاست؟ تا عوضِ شیر بشنود
بوی شراب از دهن هفت‌ساله‌ها...

#غلامرضا_طریقی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

21 Nov, 06:38



باید به میانجی‌گری یک سرِ مویت

فکری به پریشانی احوال بشر کرد...

#قیصر_امین‌پور
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

21 Nov, 06:35



لبخند و اشک ، شادی و غم ، رنج و آرزو

از ما به دل مگیر ، همین است زندگی...

#فاضل_نظری
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

20 Nov, 07:46



از سخت‌دلی‌های تو مأیوس نشد دل

این شیشه امیدِ دگر از سنگِ تو دارد

#فیاض_لاهیجی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

20 Nov, 07:44


تا بوده همین بوده نگاهی به نگاهی
‌می افتد و می سوزد دل در تب آهی

من را به تو این نذر و دعاها نرساندند
ای کاش مهیا بشود گاه گناهی

من لالم و این حجم ورم کرده دهان نیست
زخمی است که وا می شود از عشق تو گاهی

دو بافه کن و بر دو سر شانه بیاویز
من باشم و تردید بر آغاز دوراهی

بر زلزله جامانده کسی خرده نگیرد
می ترسد از دیدن هر سقف و پناهی

لبخند بزن سرخ لب من که منوط است
زیبایی هر تنگ به رقصیدن ماهی ...

#حامد_عسگری
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

20 Nov, 07:42



مگو پرنده در این لانه ماندنش سخت است
بمان ! که مهر تو از سینه راندنش سخت است

چگونه دل نسپاری به دیگران ؟ که دلت
کبوتری ست که یک جا نشاندنش سخت است

چه حال و روز غریبی ، که قلب عاشق من
اسیر کردنش آسان ، رهاندنش سخت است !

زبان حال دلم را کسی نمی‌فهمد ؛
کتیبه‌های ترک خورده خواندنش سخت است

هزار نامه نوشتم بدون ختم کلام ...
حدیث شوق به پایان رساندنش سخت است

#سجاد_سامانی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

19 Nov, 09:39



نذر کردم گر ز دست محنت هجران نمیرم

آستانت را ببوسم ، آستینت را بگیرم...

#فروغی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

19 Nov, 09:28



دکان باده فروشان همیشه دایر باد

که داده‌اند همیشه به رایگانم می

#محمد_سهرابی
@GhaZalkhanii

غزل خوان

18 Nov, 17:22



نیامدی که مبادا بمیرم از شادی...

بیا که مرگ بِهْ از انتظار می باشد !

#طغرای_مشهدی
@GhaZalkhanii

غزل خوان

18 Nov, 17:12



ز شکرِ داغ ، رشکی گر نبودی بر دلِ شیرین

به خلوتخانه‌ی خسرو نرفتی یادِ فرهادش...

#عاشق_اصفهانی
@GhaZalkhanii

غزل خوان

18 Nov, 09:25



اگر باشے محبت روزگارے تازہ خواهد یافت
زمین در گردشش با تو مدارے تازہ خواهد یافت

دل من نیز با تو بعد از آن پاییز طولانی
دوبارہ چون گذشتہ نوبهارے تازہ خواهد یافت

درخت یادگارے باز هم بالندہ خواهد شد
ڪہ عشق از ڪُندہ‌ے ما یادگارے تازہ خواهد یافت

دهانت جوجه‌هایش را پریدن گر بیاموزد
ڪلام از لهجہ‌ے تو اعتبارے تازہ خواهد یافت

بدین سان ڪہ من و تو از تفاهم عشق می‌سازیم
از این پس عشق ‌ورزے هم، قرارے تازہ خواهد یافت

من و تو عشق را گسترده‌تر خواهیم ڪرد، آری
ڪہ نوعِ عاشقان از ما تبارے تازہ خواهد یافت

تو خوبِ مُطلَقے ، من خوب‌ها را با تو می‌سنجم
بدین سان بعد از این خوبے، عیارے تازہ خواهد یافت

جهانِ پیر, این دلگیر هم، با تو، ڪنار تو
بہ چشمِ خسته‌ام، نقش و نگارے تازہ خواهد یافت

#حسین_منزوی️
@GhaZalkhanii

غزل خوان

18 Nov, 09:17



ندانم کان مهِ نامهربان یادم کند یا نه؟!
فریب‌انگیزِ من با وعده‌ای شادم کند یا نه؟!

خرابم، آنچنان کز باده هم تسکین نمی‌یابم
لبِ گرمی شود پیدا که آبادم کند یا نه؟!

صبا از من پیامی دِه به آن صیّادِ سنگین‌دل
که تا گل در چمن باقی‌ست، آزادم کند یا نه؟!

من از یادِ عزیزان یک نفس غافل نی‌اَم امّا
نمی‌دانم که بعد از این کسی یادم کند یا نه؟!

رهی! از ناله‌ام خون می‌چکد امّا نمی‌دانم
که آن بیدادگر گوشی به فریادم کند یا نه؟!
 
#رهی_معیری
@GhaZalkhanii

غزل خوان

17 Nov, 16:17



برگ زردی با سماجت شاخه را چسبیده بود

دست‌های خویش و دامان تو‌ام آمد به یاد

#سهیل_محمودی
@GhaZalkhanii

غزل خوان

17 Nov, 15:18


«چون سپیده‌دمان باز آیند
مرا یاد خواهی کرد
که هیچ‌گاه شب‌هایت را تاریک نکردم
من
ماه کوچک آسمان بزرگ تو بودم.»

غزل خوان

11 Nov, 16:23


آمان آیریلیق .....

غزل خوان

11 Nov, 05:55



منم که بر گذر سیل خانه می‌طلبم
همه خرابی خویش از زمانه می‌طلبم

فلک به سنگدلی در کمین نشسته و من
چو شیشه بهر شکستن بهانه می‌طلبم

نمی‌شوم به طلب گرم جز به جذبه‌ی شوق
سمند سست تکم، تازیانه می‌طلبم

ادب عرق ز رخم پاک می‌کند ز حجاب
دمی که بوسه از آن آستانه می‌طلبم

رسید خوش‌خبری، گفتمش چه پیکی؟ گفت:
خدنگ غمزه‌ی یارم نشانه می‌طلبم

سرم به کنگر گردون فرو نمی‌آید
بر اوج همت خود آشیانه می‌طلبم

هزار طرح نو افکنده‌‌ای به لوح خیال
مجال دخل در این کارخانه می‌طلبم

چو ره به کوی تو‌ام نیست بوی زلف تو را
گه از نسیم صبا گه ز شانه می‌طلبم

ز تاب شعله‌ی دل بازکرده‌ام منقار
تو را گمان که مگر آب و دانه می‌طلبم

غرور عشق بر آن توسنم نمود سوار
که چرخ را به سر تازیانه می‌طلبم

به هر ترانه چو «طالب» نمیگشایم گوش
اثر ز زمزمه‌ی عاشقانه می‌طلبم

#طالب_آملی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

10 Nov, 14:58



کاری مکن که راز جگر سوز داغ را

با مرهم حرام ِ نمک، در میان نَهَم ...

#صائب_تبریزی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

10 Nov, 12:39



دل دریا تو بودی .....
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

10 Nov, 12:36



تا ز خود بیرون نیایی خویش را نتوان شناخت

عیب تیر کج در آغوش کمان معلوم نیست

#صائب_تبریزی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

10 Nov, 12:30



دستم به تو نمی رسد،
حتی در شعرهایی
که با دست خودم می نویسم..
پس هم ‏چنان
در ارتفاع دورترین استعاره‌ها بمان !
مبادا که دست کسی به تو برسد...

#كامران_رسول_زاده

@GhaZalkhaniI

غزل خوان

10 Nov, 12:29



هر بسته‌ای گشاده شود آخر از کمند

الا دلی که بستی‌اش از تارِ موی خویش

#فروغی_بسطامی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

10 Nov, 12:27



ساقی بده پیمانه‌ای زآن می که بی‌خویشم کند
بر حسن شورانگیز تو عاشق‌تر از پیشم کند

زان می که در شب‌هایِ غم بارد فروغِ صبحدم
غافل کند از بیش و کم فارغ ز تشویشم کند

#رهی_معیری
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

10 Nov, 12:26



جانا سری به دوشم و دستی به دِل گذار

آخر غمَت به دوش دل و جان کشیده‌ام ...

#شهریار
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

10 Nov, 12:21



مبتلا کرده‌ست دلها را به درد دوری‌اش
نرگس پنهان من با مستی‌اش ، مستوری‌اش

آه می‌دانم که ماه من سرک خواهد کشید 
کلبه‌ی درویشی‌ام را با همه کم‌نوری‌اش

آسمانی سربه‌سر فیروزه دارد در دلش
گوش‌ها مست تغزل‌های نیشابوری‌اش

یک دم‌ ای سرسبزی یک‌دست در صورت بِدَم !
تا بهاران دم بگیرد با گل شیپوری‌اش

ماه می‌گردد به دنبال تو هر شب سوبه‌سو
آسمان را با چراغ کوچک زنبوری‌اش

آنک آنک روح خنجر خورده‌ی فردوسی است
لابه‌لای نسخه‌ی سرخ ابومنصوری‌اش

بوسه نه جمع نقیضین است در لب‌های او
روزگار تلخ من شیرین شده از شوری‌اش

گر بیایی خانه‌ای می‌سازم از باران  و شعر
ابرهای آسمان‌ها پرده‌های توری‌اش . . .

#سعید_بیابانکی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

09 Nov, 16:34



به هر که می‌نگرم مستعد سوختن است

کجاست شمع که پروانه انتخاب کند

#ناظم_هروی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

09 Nov, 16:33



مرا که نای نفس نیست در تراکم بغض

مجال خنده کجا، فرصت ترانه کجاست !

#هادی_محمدحسنی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

09 Nov, 09:48


#حامد_بهداد 😍
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

09 Nov, 09:45



پرنده‌ی بی‌معرفت
دلتنگی‌اش را انداخت توی آغوش درخت
و پرید .
می‌دانی ؟
درختی که سرش روی شانه‌ی ماه است
زود به گریه می‌افتد . . .

#معصومه_صابر
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

09 Nov, 09:44



ورای عشق خرابی‌ست، تا سرت نرود

برون مَنِه قدمی هرگز از عمارت عشق

#سیف_فرغانی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

09 Nov, 09:36



خودش به فکر پریدن نبود از این بام
همان زنی که برای تو بال و پر می‌شد

«در»ی به روی غرورش، «در»ی به دلتنگی!
همیشه آخر این قصه « دربه در » می‌شد ...

#رویا_باقری
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

09 Nov, 09:33



زین پیشتر حلاوتِ شهد اینقدر نبود

زنبور دانم آن لبِ شیرین مزیده است

#غنی_کشمیری
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

09 Nov, 09:31



گیسوی دورِ گردنِ تو سهم غیر باد

حق داشتم به گردنت، اما گذشته ام

#حسین_دهلوی

@GhaZalkhaniI

غزل خوان

09 Nov, 05:51



مرا ببوس...
با گل سرخی که
شبنم روی آن نشسته 
با لبهائی گرم
چون گرمای آفتاب اول صبح
از زمین برخیزانم
با عشق...
همچنان که دست هایت
سرزمین تنم را کشف می کنند
جهانم را فتح کن
و فرمانروایم باش...

#غادة_السمان
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

08 Nov, 18:37



برگی شده افتاده‌ام از شاخه به کویی
چون باد مرا می‌بَری ، امّا به چه سویی؟

این چیست که جذبش شده‌ام موی تو؟ هرگز
دلبستگی آن نیست که بسته‌ست به مویی

ای غنچه که در عمق دلم ، ریشه دواندی
عشقی و عجب نیست ،که از سنگ برویی

من با تو چه باید بکنم ، عشقِ گریزان !
با صید ، چه باید بکند ، ببرِ پتویی

میخواهی‌ام اما به چه عنوان به چه منطق
میخواهمت اما به چه قیمت به چه رویی

من بغضِ تو هستم ، چه بباری چه نباری
من راز تو هستم ، چه بگویی چه نگویی

#یاسر_قنبرلو
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

08 Nov, 07:44



گفت : تو زن عجیبی هستی
تناقض معناداری در وجود توئه
در عین صخره بودن حبابی
در عین ظرافت قدرتمندی
قلب پرنده داری و پوست شیر
آدم خیلی باید در رفتار و ارتباط با تو مراقب باشه
چون یک لغزش کوچک از پرتگاهِ نگاهت ، پرت شدن به عمق درّه‌ی نابودیه
و ......


گفتم : هرگز قبل از تو
کسی مرا به اسم اصلی‌ام صدا نکرده بود

#پروین_نوروزی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

07 Nov, 11:39



چرا زِغیر شڪایت ڪنم، ڪه همچو حباب

همیشه خانه خـراب هواےِ خویشتنم...


#صائب_تبـریزے
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

07 Nov, 11:37



در باغ‌تان زين‌سان كه پاييز از پى پاييز مى‌آيد

برگِ بهارش را به غارت داده اين تقويم پندارى ...

#حسین_منزوی 
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

07 Nov, 11:35



غزلم دره‌ای از نسترن و شب‌بوهاست
مرتع درمنه‌ها، دهکده‌ی آهوهاست

این طرف کوچه‌ ی بن‌بستِ نگاه آبی‌ها
آن طرف کوچه‌ ی پیوندِ کمان ابروهاست

این خیابان بلندی که به پایین رفته
مال گیسوی به هم ریخته‌ی هندوهاست

غزلم گردش کاشی‌ست در اسلیمی‌ها
غزلم تابش خورشید بر اسکیموهاست

باد می‌آید و انجیر مقدس مست از
روسری‌های به رقص آمده در هوهوهاست

هرچه که بر سر من رفته از این قافیه‌ها
از به رقص آمدن باد، میان موهاست

تلخ مردن وسط هاله‌ای از ابر و عسل
سرنوشت همه‌ی هسته‌ی زردآلوهاست

کار سختی است ببخشید - ولی می‌گویم ...
اینکه... بوسیدنتان، دغدغه‌ی کم روهاست

#حامد_عسگری
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

06 Nov, 17:28



باشد پرنده! کوچ بکن سمت خانه‌ات
هر چند سخت می‌گذرد با بهانه‌ات

آن جا امیدوارم از آواز پر شوی
موسیقی و غزل بشود آب و دانه‌ات

خوش بگذرد طراوت ییلاق و بشکفد
در چشم برفگیر اهالی جوانه‌ات

حالا برو به خاطر آسوده در دلم ...
تا بازگشت جای کسی نیست لانه‌ات

پاییز سهم حنجره‌ی من تو سعی کن
سرشار از بهار بماند ترانه‌ات

من یک مترسکم که به دوشم ... خدا کند
خوشبختی هما بنشیند به شانه‌ات

نگذار در خشونت مردانه حل شود
رفتار مینیاتوری دخترانه‌ات

من می‌روم صدا شوم و زندگی کنم
در بیت‌بیت هر غزل عاشقانه‌ات

#مهدی_فرجی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

06 Nov, 09:30



با زیبا‌یی‌ات معاصرم
با تاریخ تو گلاویز
ایستاده‌ام به رشک
چون پاییزی بی‌ملاحظه بر تو
وقتی استخوان‌هایم از هم می.پاشند
و لبان ریخته‌ی من
برای تو بوسه می‌فرستند

#وسعت‌اله_کاظمیان
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

06 Nov, 09:29



توان گفتن آن راز جاودانی نیست
تصوری هم از آن باغ ارغوانی نیست

پُر از هراس و امیدم، که هیچ حادثه‌ای
شبیه آمدن عشق ناگهانی نیست

ز دست عشق به جز خیر بر نمی‌آید
وگرنه پاسخ دشنام، مهربانی نیست

درخت‌ها به من آموختند: فاصله‌ای
میان عشق زمینی و آسمانی نیست

به روی آینه‌ی پُر غبار من بنویس
بدون عشق جهان جای زندگانی نیست

#فاضل_نظری
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

06 Nov, 09:28



آرام! ای پرنده ی پرپر، سکوت کن
ما قبل تو زدیم به هر در ، سکوت کن !

از عشق، آب و دانه و فال است سهم ما
پس این همه بهانه نیاور سکوت کن

دلگیری از تسلسل غم‌های بی دلیل
اما به دل نگیر برادر! سکوت کن

با چشم.هات حرف خودت را بزن ولی
مثل کتاب‌های مصوّر سکوت کن

دنیا اگر هزار برابر تو را شکست
غمگین نشو ، هزار برابر سکوت کن !

#یاسر_قنبرلو
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

06 Nov, 07:54




‌ما ذهن‌هایی ذوب شده از ضیافتِ زمختِ زجر، ظریف به سازِ زیستن رقصیدیم.
‌‌
‌  #راشین_بهمنی

غزل خوان

06 Nov, 07:48



تو فراوان‌تری از من در من ....
❤️‍🔥

غزل خوان

05 Nov, 18:30



سرِ میدان آزادی مرا یک کارگر خورده
یکی با دست‌های پینه‌بسته روح سرخورده

مرا از پنجره رانده‌ست یک راننده‌ی پیکان
و تا دیوار بر من پای صدها رهگذر خورده

همیشه یاد باران در وجودم سبز خواهد ماند
مرا یک پارک‌بان خسته با دستان تر خورده

دهانش بوی الکل داشت اسمش خوب یادم هست
مرا دیشب لب‌ بی‌حال و بی‌رنگ سحر خورده

طرفدار پروپاقرصِ حیوانات وحشی بود
مرا یک مرد روشنفکر همراه جگر خورده

جهان از دید او آرام بود و حاکمان عادل
مرا یک شاعر جیره‌بگیر بی‌خطر خورده

حرام است آن حلال است این، پر از دلشوره‌ی دین بود
مرا یک تاجر مومن در انبار شکر خورده

زبانش دائم از وضع بد مردم شکایت داشت
مرا بازیگر معروف دائم در سفر خورده

و ما نوشابه‌های خالیِ بر دوش یک مردیم
یکی با دست‌های پینه‌بسته روح سرخورده

#علی_فرزانه_موحد
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

05 Nov, 09:53



شربِ مدام شد چو میسّر مدام بِه
چون مِی حرام گشت به ما هم حرام بِه

یک بوسه از رُخت دِه و یک بوسه از لبت
تا هر دو را چشیده بگویم کدام بِه

#میرابوالقاسم_فندرسکی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

05 Nov, 09:52



بگذشت یار و بی‌خبرم ساخت، وز پی‌اش

جان رفت آن‌چنان که مرا هم خبر نکرد

#میلی_مشهدی

@GhaZalkhaniI

غزل خوان

05 Nov, 09:41



جانی که داشت کرد فدایِ تو "آذری"

شرمنده از تو گشت که جانِ دگر نداشت

#آذری‌_اسفراینی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

04 Nov, 18:28


بر خلق‌الله نیز واجب‌تر است
که در نخستین شب قبر
نخستین سؤالشان از ملائک این باشد؛
چه بود آن آه عمیق
که حتی در مهمانی‌های شلوغ
دست از گریبان ما نمی‌کشید؟

#حسين_صفا
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

04 Nov, 12:23



شعر و صدا : #احسان_افشاری

غزل خوان

28 Oct, 17:58



بگشای چاک سینه که بر منکران حشر

روشن شود که صبح قیامت دمیدنی ست

#صائب_تبريزی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

28 Oct, 17:57



بگو ای برگ از وقتی به رقص باد تن دادی

چه داری از رهایی جز عذاب خانه بر دوشی !

#میثم_بشیری
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

28 Oct, 10:32



ماییم و خواب‌های پریشان تمامِ شب

خوش‌وقت آن که با چو تویی هم‌نشین بُوَد

#امیرخسرو_دهلوی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

27 Oct, 10:25



گذشت خوبی‌ام از حد، به شک دچار شدند
به احترام کمی خم شدم، سوار شدند!

خودم به تیشه‌ی تزئین، تراش‌شان دادم
کجای کار غلط بود کردگار شدند؟!

عجب مدار از این شهر، باده‌نوشانش
به شرحِ حرمتِ مِی، بر سرِ منار شدند

دلم ز آینه‌بودن به تنگ آمده‌است
که یک‌به‌یک همه یارانِ من غبار شدند

رفو کنید رفیقان من! چه روزنه‌ها
که راه در دل هم یافتند و غار شدند

حذر کنید رفیقان من! چه نجواها
که من ندیده گرفتم، سرم هوار شدند

چه کِرم‌ها که لگدمال‌شان نکردی و حیف
که تا دَمار درآرند از تو، مار شدند...!

#حسین_جنتی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

27 Oct, 06:13



یک شعر، یک بهانه‌ی بهتر به جای چای
یک استکان خیالِ مصوّر به جای چای

آرامش صدای تو وقتی که می‌بَرد
ما را به خلسه‌های مکرّر به جای چای

دیگر چه جای واهمه؟ در این سکوتِ محض
فنجانی از ترانه بیاور به جای چای

در ذهنِ استکانِ تهی از کمانچه‌ام
حتماً بریز یک نُت دیگر به جای چای

برگشته از ملالِ همین روزمرّگی
بگذار روی شانه‌ی من سر به جای چای

پلکی بزن، برای منِ تشنه‌تر بریز
یک‌جفت چشم قهوه‌ایِ تَر به جای چای

با من بنوش ای غمِ جامانده در دلم
یک شعر -یک خیالِ مصوّر- به جای چای...

#سید_حبیب_نظاری
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

26 Oct, 15:22



ما را به غمزه کشت و قضا را بهانه کرد
برما نظر نکرد و حيا را بهانه کرد

دستی به دوش غير نهاد از ره کرم
ما را چو ديد لغزش پا را بهانه کرد

آمد برون خانه چو آواز ما شنيد
بخشيدن غذا به گدا را بهانه کرد

رفتم به مسجد از پی نظاره رخش
دستی به رخ کشيد و دعا را بهانه کرد

زاهد نداشت تاب جمال پری رخان
کنجی گرفت و ترس خدا را بهانه کرد

#قتیل_لاهوری
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

26 Oct, 09:38



چوبی که پینوکیو از آن ساخته شد، بشریت نام داشت.

احتمالا خودش هم فکر نمی‌کرد عروسک خیمه‌شب‌بازی که با هر دروغ دماغ چوبی‌اش بلند و بلندتر میشد روزی نماد مبارزه با دروغ گویی در جهان بشود

#26اکتبر،درگذشت #کارلو_کلودی خالق پینوکیو


همه ما ایرانیان با کارتونِ پینوکیو خاطرات زیادی داریم و بارها آن را تماشا کردیم اما تا حالا به ورای شخصیت‌های آن فکر نکرده بودیم!
خالق ایتالیاییِ این اثر ماندگار و محبوب، پرده از راز خلق شخصیت‌ها برداشته که واقعاً شنیدنی است.

🦋

غزل خوان

26 Oct, 07:30



آنجایی‌که باد نمی‌وزد
آدم‌ها دو دسته می‌شوند:

آن‌هایی که بادبادکشان را جمع می‌کنند
و آن‌هایی که می‌دوند
تا بادبادكشان بالا بماند.

غزل خوان

26 Oct, 07:28



دست‌ها
چیزهای خوبی‌اند
به‌خصوص اینکه
از عشقبازی برگشته باشند

#ریچارد_براتیگان
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

25 Oct, 11:58


‍ َ💎
خاورمیانه اسم زنی ست که منم
زنی که لباس‌هایش را
در تشت خون می‌شوید
و ظرف‌هایش را
در  اشک خود خیس می‌کند
زنی که صبح به صبح
چای گل سرخ دم می‌کند
و هر شب
روی اجاقش
خورشت دل و ‌جگر آدم بار می‌گذارد


زنی که بچه‌هایش را
به حمام خون می‌بَرد
و هیچ صابونی ندارد
تا از تنشان
کثیفی نفرت را پاک کند

خاورمیانه منم
مؤمنه‌ای که هر روز
سر سجاده‌ی خاک‌آلودش
بیست‌وچهار رکعت نماز میت می‌گزارد
قربةً الی الله
و هر بار که به سجده می‌افتد
خدا می‌داند
که دیگر برخواهد خاست
یا نه

خاورمیانه منم
زنی که هر سال در صیغه مردی است
که اسمش
یا قيام است
یا قتال است
یا جنگ یا جهاد
خاورمیانه منم
  زنی که هرگز به عقد دائم صلح در نیامد

جهیزیه‌ام را
همسایه‌ها بر سر گذاشتند
و هلهله‌کنان برایم آوردند:
شمشیرِ مرواریدنشانِ عربی
و قبضه قبضه اسلحه‌ی غربی
بر سرم نُقلِ ‌مین و پولکِ خمپاره پاشیدند
خاورمیانه منم
تنها عروسی که لباس عروسی‌اش
هیچ وقت سفید نبود
زیرا سرخی سنّت ماست

خاورمیانه منم
زنی که سرانجام تیربارانش می‌کنند
اگر دشمنش او را نکشد
دوستش او را می‌کشد
و اگر دوستش او را  نکشد
پدرش او را می‌کشد
پسرش او را می کشد
شوهرش او را می‌کشد
و اگر هیچکس او را نکشد
او خودش
ناامیدی را روی شقیقه اش می‌گذارد
و شلیک می‌کند

خاورمیانه منم
برای به خاک سپردن جنازه‌ام
به گورستانی بزرگ محتاجم
که شرقش
به تاریخ تعصب می‌رسد
و غربش
به جغرافیای جهل...

#عرفان_نظرآهاری (تولد: تهران، ۱۳۵۳)

❄️ @GhaZalkhaniI
🌿
🔺

غزل خوان

25 Oct, 06:43


ای غمِ جا مانده در دلم ...

غزل خوان

25 Oct, 06:41



مرا که نیست دمی روح در بدن بی‌تو
حرام باد دگر زندگی به من بی‌تو

به جستجوی تو بعد از وفات خواهم گشت
به گرد خویش چو فانوس در کفن بی‌تو

کجاست جلوه‌ی قدت که سرو در چشمم
بود چو دود که برخیزد از چمن بی‌تو

ز پای تا به سرم همچو شمع ز آتش عشق
بسوخت ریشه‌ی جان و گداخت تن بی‌تو

مباد گفته‌ی قصاب بعد از این رنگین
اگر رود به زبانش دمی سخن بی‌تو

#قصاب_کاشانی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

24 Oct, 13:04



مستیم و نداریم غم سود و زیان را
هر شب بفروشیم به جامی دو جهان را

چون کوزهء سربستهء پنهان شده در خاک
یک عمر ز ترس همه بستیم دهان را

بگذار لبی بر لبم ای ساغر دلخون
تا فاش کنم پیش تو اسرار نهان را

مهمان توام چند صباحی دگر ای عمر!
اینقدر میازار من سوخته‌جان را

گر نیست به جز خون جگر مزد من از عشق
بر شانه چرا می‌کشم این بار گران را

تا من شوم آسوده و خشنود شود یار
با من بزن ای مرگ! به تیری دو نشان را

جای طلب بوسه وفا خواستی ای دل
دیدی که نه این را به تو دادند نه آن را

راضی به عذاب دگران نیستم اما
گر عادلی ای چرخ! فلک کن دگران را

#فاضل_نظری
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

24 Oct, 12:27



بَر دِلی نَنْشینَد از گفتارِ ما هرگز غُبار

ماهیانِ بی‌زبانِ عالَمِ آبیم ما

#صائب_تبریزی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

24 Oct, 11:52



إذا لَم تَكُن قادِراً عَلى الوَفاءِ لاتَوعَدُ أحَد.

«اگر قادر به وفاداری نیستی به هیچ کسی وعده نده!»

غزل خوان

24 Oct, 10:14



خط نستعلیق، مبهوت کش‌و‌قوس تنت
قوطی عطاری است هر دکمه از پیراهنت

هفت شهر عشق را عطار میگردد چرا ؟
وقتی از قونیه تا بلخ است چاک دامنت

آمدی جانم به قربانت کمی دیر آمدی
مولوی را منزوی کردی تو بعد رفتنت

دور کن از صحنه جرم آن لب قتاله را
تا خدا ناکرده قتل من نیفتد گردنت

در جواب دوستت دارم خدا لعنت کند
هر که یادت داده این ممنون و مرسی گفتنت...

#هادی_باباقصابها
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

24 Oct, 08:18


َ💎

ماه #آبان چو آبِ جوی ببست
آب انگور باید اندر دست

آن نکوتر که شاد باشی شاد
وآن نکوتر که مست خسبی مست


#مسعود_سعد_سلمان (درگذشت: ۵۱۸ ه. ق)

❄️ @GhaZalkhaniI
🌿
🔺

غزل خوان

24 Oct, 06:25



ما را کنار آینه تنها گذاشتند
سنگی بزرگ در دل‌مان جا گذاشتند
 
مارا شبیه کودک جا مانده پشت در
زانو زده به حال تمنا گذاشتند
 
فریاد می‌زدیم که - دیوانه نیستیم-
انگشت هیس بر دهن ما گذاشتند
 
تصمیم داشتیم فقط زندگی کنیم
بی‌آب و بی‌هوا ... مگر آنها گذاشتند !
 
چه محرمانه عرف شکستند واژه‌ها
بر خلسه‌های هر شب‌مان پاگذاشتند
 
می‌خواستم بچینمش، او با اشاره گفت:
گل را فقط برای تماشا گذاشتند
  
بر خالقان شعر هزاران درود باد
که در قبال درد غزل را گذاشتند

#امیر_تقی‌لو
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

23 Oct, 17:31



«يا عطرًا بذاكرتي»

ای عطرِ حافظه‌ام !

غزل خوان

23 Oct, 17:29



شب از شب‌های پاییزی‌ست
از آن همدرد و با من مهربان شب‌های شک‌آور،
ملول و خسته‌دل، گریان و طولانی
شبی که در گمانم من که آیا بر شبم گرید، چنین همدرد،
و یا بر بامدادم گرید، از من نیز پنهانی

و اینک ـ خیره در من مهربان ـ بینم
که دست سرد و خیس‌اش را
چو بالشتی سیه زیر سرم ـ بالین سوداها ـ گذارد شب
من این می‌گویم و دنباله دارد شب ...

خموش و مهربان با من
به‌کردار پرستاری سیه پوشیده پیشاپیش، دل برکنده از بیمار،
نشسته درکنارم، اشک بارد شب
من این می‌گویم و دنباله دارد شب...


#مهدی_اخوان‌ثالث
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

23 Oct, 05:33



‌مرا چون بت پرستیدی و آخر هم تبر گشتی ...

🚶‍♀

غزل خوان

23 Oct, 05:14



هر پرستویی که برمی‌گشت با خود می‌سرود

کوچ کردن ارمغانی جز غم غربت نداشت

#محمد_عزیزی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

21 Oct, 09:25



خودم گفتم که روزی روزگاری برنمی‌گردد
زمستان‌دیده یک صبح بهاری برنمی‌گردد

پرستویی که در اندیشه‌ی کوچ است با عمری
دعا و گریه و چشم‌انتظاری برنمی‌گردد

همین بوده‌ست تا بوده، سزای عشقبازی‌ها
ورق در انتهای هر قماری برنمی‌گردد

در این میدان جنگ نابرابر شاه می‌داند
سواری می‌رود اما سواری برنمی‌گردد

خداوندی که آدم را به سیبی سرخ بفروشد
به گندمزار سبز رستگاری بر‌نمی‌گردد

من از طرز وداع برف و کوهستان یقین‌کردم
که رود از مسلخ هیچ آبشاری بر‌نمی‌گردد

بنایی از شکستن‌هاست تالاری که باور داشت
شکوه رفته با آیینه‌کاری بر‌نمی‌گردد

چه فرقی می‌کند ساحل کجا گندآب‌تر باشد!
نهنگ مسخِ از دریا فراری، بر‌نمی‌گردد

مسافر! رفتنت با توست اما بازگشتت نه
از این بیراه-آهن‌ها قطاری بر‌نمی‌گردد

نشانم را شبی از خاک می‌پرسی و می‌فهمی
گلی در باد هرگز بر مزاری برنمی‌گردد ...

#هادی_ابراری
@GhaZalkhaniI
    

غزل خوان

21 Oct, 09:20



صحرا و باغ و خانه ندانم کجا خوش است

هر جا خیال روی تو باشد مرا خوش است

#فیض‌کاشانی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

21 Oct, 09:19



گر كِشد خصم به زور از كف من دامنِ دوست

چـه كنـد بـا كِشـش دل كه ميان مـن و اوست

#اهلى_شيرازى
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

20 Oct, 15:37



مگه نگفتم هرجایی نمک نریز 🤨

غزل خوان

20 Oct, 10:19



پی به راز سفرم برد و چنان ابر گریست
دید بازآمدنی در پیِ این رفتن نیست

همه گفتند "مرو" دیدم و نشنیدمشان
مثل این بود به یک رود بگویند: بایست

مفتضح بودن از این بیش که در اول قهر
فکر برگشتنم و واسطه‌ای نیست که نیست

در جهانِ تهی از عشق نمی‌مانم چون
در جهانِ تهی از عشق نمی‌باید زیست

دهخدا تجربه‌ی عشق ندارد ورنه
معنی مرگ‌ و جدایی به یقین هردو یکی‌ست

#کاظم_بهمنی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

20 Oct, 08:12


از روز دستبرد به باغ و بهار تو
دارم غنیمت از تو گلی یادگار تو

تقویم را معطل پاییز کرده‌است
در من مرور باغ همیشه بهار تو

از باغ ردشدی که کشد سرمه تا ابد
بر چشم‌های میشی نرگس غبار تو

فرهاد کو که کوه به شیرین رها کند
از یک نگاه کردن شوریده‌وار تو

کم‌کم به سنگِ سردِ سیه می‌شود بدل
خورشید هم نچرخد اگر در مدار تو

چشمی به تخت و بخت ندارم مرا بس‌است
یک صندلی برای نشستن کنار تو

#حسین_منزوی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

20 Oct, 06:24



مأوای تو از کعبه و بتخانه کدام است؟
ای خانه برانداز، تو را خانه کدام است؟

در ديده‌ی يکتايی ما خال دويی نيست
زنار چه و سبحه‌ی صددانه کدام است؟

از کثرت روزن نشود مهر مکرّر
ای کج نظران! کعبه و بتخانه کدام است؟

گر چاک گريبان نکند راهنمايي
طفلان چه شناسند که ديوانه کدام است !

عشق از ره تکليف به دل پا نگذارد
سيلاب نپرسد که در خانه کدام است

گر روی دلی از طرف شمع نديده‌ست
صائب ! سبب جرأت پروانه کدام است؟

#صائب_تبريزي
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

20 Oct, 04:35



ز شراب لعل نوشین من رند بی نوا را
مددی که چشم مستت به خمار کشت ما را

ز وجود خود ملولم قدحی بیار ساقی
برهان مرا زمانی ز خودی خود خدا را

بخدا که خون رز را به دو عالم ار فروشیم
بخریم هر دو عالم بدهیم خون بهارا

پسرا ز ره ببردی به نوای نی دل من
به سرت که بار دیگر بسرا همین نوا را

من از آن نیم که چون نی اگرم زنی بنالم
که نوازشی است هر دم زدن تو بینوا را

دل من به یارب آمد ز شکنج بند زلفت
مشکن که در دل شب اثری بود دعا را

طرف عذار گلگون ز نقاب زلف مشکین
بنمای تا ملامت نکنند مبتلا را

همه شب خیال رویت گذرد به چشم سلمان
که خیال دوست داند شب تیره آشنا را

#سلمان_ساوجى
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

18 Oct, 15:04



کنون که تو زن آتش! بریده‌ای از رود
به آب‌ها چه نیاز ای الهه نمرود !

بنوش آه مرا تا کمی خنک بشوی
شده‌ست از لب داغت دهان کوزه کبود

در آینه دو پری خیره مانده‌اند به تو
رسیده‌اند گمانم به ماورای شهود

کنار پنجره گل‌های تا کمر در گل
به سوی دست تو بردند خواهشانه سجود

نشسته است به چشم تو هاله‌ای از ماه
دویده است به گیسوت هرم دود از عود

و من... منی که تمامم سکوت بود و عدم
از انعکاس صدای تو آمدم به وجود

نفس بریده‌تر از آن کبوترم که شبی
در آسمان تو جان برد و اهل باخت نبود

مرا صدا بزن ای آشیانه‌ی هدهد
سبای من! به تو پر بستم ای فرازِفرود!

تو ابتدای منی بام آخری ای عشق !
به شهر میل و تمنا تو منتهامقصود

به تاک‌های زمین‌خورده اعتباری نیست
که اعتماد به بازنده‌ها ندارد سود

#محمدجواد_اکبری
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

18 Oct, 14:53




به خاک‌ها بگویید روی جای خالیِ او ننشینند ....

🚶‍♀

غزل خوان

18 Oct, 14:51



آماده بود از سَر خود وا کند مَرا

قامت نَبَسته دست ِ دُعا را بهانه کرد

#مهدی_نژادهاشمی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

18 Oct, 14:49



مَگو با هیچ کس راز دلت را، زود می میرد

گُل سُرخی که مُشتش را برای خلق وا کرده

#طیبه_عباسی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

18 Oct, 14:47



بعد عُمری سرگرانی بَخت با ما یار شد

آمد اما سنگ قبرم مانع دیدار شد

#رباب_کلامی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

17 Oct, 16:01


‌‌‌﷽‌
با اینکه بی‌تکلّف و معصوم و ساده‌ایم
جز غم به هیچ وسوسه‌ای دل نداده‌ایم

ما وارثان تشنگی یاس ِ پرپریم
از مادر شقایق دوران نزاده‌ایم

هرچند دستمان تهی و قلبمان پر است
در سنگر سکوت ولی فوق‌العاده‌ایم

مانند آتشی وسط هُرم‌ تیرماه
در عین اعتبار ، بلااستفاده‌ایم

باهم قدم گذاشته بودیم در مسیر
آسودگی سوار شد و ما پیاده‌ایم

میخانه‌های شهر قرق شد بنام غیر
ما مست با تصوّر رویای باده‌ایم

حتی اگر دریغ کنید آب و نور را
چون سرو در حمایت باغ ایستاده‌ایم

#پروین_نوروزی
@GhaZalkhaniI