غزل خوان @ghazalkhanii Channel on Telegram

غزل خوان

@ghazalkhanii


💎

بی مُزد بود و منّت هر خدمتی که کردم
یا رب مباد کس را مخدومِ بی عنایت

غزل خوان (Persian)

غزل خوان یک کانال تلگرامی فوق‌العاده برای علاقمندان به شعر و ادبیات فارسی است. این کانال توسط کاربر با نام کاربری ghazalkhanii اداره می‌شود و در آن غزل‌ها و اشعار زیبا از شاعران معروف و نوآوران امروزی به اشتراک گذاشته می‌شود. غزل یکی از سبک‌های شیرین و زیبای شعر فارسی است که با عشق، دلتنگی و مفاهیم عمیق انسانی پر می‌شود. اگر به خواندن و لذت‌بردن از شعرهای غزلی علاقه‌مندید، این کانال بهترین مکان برای شماست. با عضویت در این کانال، شما به دنیایی از زیبایی و هنر وارد خواهید شد. بنابراین، از دست دادن این فرصت را از دست ندهید و همین الان به غزل خوان بپیوندید و لذت ببرید.

غزل خوان

21 Nov, 11:10



تمرین آواز خوانی #سوسن

غزل خوان

21 Nov, 11:07



عشق از آغاز مشکل بود و آسانش گرفت
تا که در اوج بهاران برگ‌ریزانش گرفت

عمری از گندم نخورد و دانه‌دانه جمع کرد
عشق تو آتش شد و در خرمن جانش گرفت

ابرهای تیره را دید و دلش لرزید...باز
فالی از دیوان افکار پریشانش گرفت:

"یاری اندر کس نمی بینم" غزل را گریه کرد
تا به خود آمد دلش از دوستدارانش گرفت

پس تو را نوشید و دستت را فشرد و فکر کرد
خوب شد که شوکران از دست جانانش گرفت

چند گامی دور شد، اما دلش جامانده بود
آخرین ته مانده‌ی خود را به دندانش گرفت

داشت از دیدار چشمان تو برمی‌گشت که
"محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت"

#عبدالمهدی_نوری
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

21 Nov, 07:54




شعر
شکنجهٔ پنهانِ ملکوت است،
نگذارید گریبانِ دریا
دریده شود.

من به سهم خود
هرگز از هیاهوی باد نترسیده‌ام.
نگذارید باران از دعای تشنه
دست به دامانِ آسمان شود.

شعر
شادمانیِ مطلقِ ملکوت است،
به همین دلیل
ماه
گاهی به سلطانیِ سپیده‌دم می‌رسد.

حقیقتاً در این برهوت آیا
تابِ یکی لحظه از تکلمِ تشنگی
ممکن است…؟!
نگذارید شورشِ کلمات
فرمان به مرگِ عاشقانه بَرَند،
من
روزگار آرامی
پیشِ رویِ مردمِ پیاده نمی‌بینم.

از این به بعد
ادامهٔ داستان به عهدهٔ شماست،
شما شاعرانِ اَزَل
که از اَزَل
هرگز
دل به دخمهٔ دنیا نبسته‌اید.

#سیدعلی_صالحی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

21 Nov, 06:41



چشم یار ارچه هست خواب‌آلود

اندرو هرچه فتنه بیدارست...

#قاآنی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

21 Nov, 06:40



از بس به خاک ریخته‌شد حرمت شراب
خون می‌خورند در کفِ مستان پیاله‌ها

حافظ کجاست؟ تا عوضِ شیر بشنود
بوی شراب از دهن هفت‌ساله‌ها...

#غلامرضا_طریقی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

21 Nov, 06:38



باید به میانجی‌گری یک سرِ مویت

فکری به پریشانی احوال بشر کرد...

#قیصر_امین‌پور
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

21 Nov, 06:35



لبخند و اشک ، شادی و غم ، رنج و آرزو

از ما به دل مگیر ، همین است زندگی...

#فاضل_نظری
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

20 Nov, 07:46



از سخت‌دلی‌های تو مأیوس نشد دل

این شیشه امیدِ دگر از سنگِ تو دارد

#فیاض_لاهیجی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

20 Nov, 07:44


تا بوده همین بوده نگاهی به نگاهی
‌می افتد و می سوزد دل در تب آهی

من را به تو این نذر و دعاها نرساندند
ای کاش مهیا بشود گاه گناهی

من لالم و این حجم ورم کرده دهان نیست
زخمی است که وا می شود از عشق تو گاهی

دو بافه کن و بر دو سر شانه بیاویز
من باشم و تردید بر آغاز دوراهی

بر زلزله جامانده کسی خرده نگیرد
می ترسد از دیدن هر سقف و پناهی

لبخند بزن سرخ لب من که منوط است
زیبایی هر تنگ به رقصیدن ماهی ...

#حامد_عسگری
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

20 Nov, 07:42



مگو پرنده در این لانه ماندنش سخت است
بمان ! که مهر تو از سینه راندنش سخت است

چگونه دل نسپاری به دیگران ؟ که دلت
کبوتری ست که یک جا نشاندنش سخت است

چه حال و روز غریبی ، که قلب عاشق من
اسیر کردنش آسان ، رهاندنش سخت است !

زبان حال دلم را کسی نمی‌فهمد ؛
کتیبه‌های ترک خورده خواندنش سخت است

هزار نامه نوشتم بدون ختم کلام ...
حدیث شوق به پایان رساندنش سخت است

#سجاد_سامانی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

19 Nov, 09:39



نذر کردم گر ز دست محنت هجران نمیرم

آستانت را ببوسم ، آستینت را بگیرم...

#فروغی
@GhaZalkhaniI

غزل خوان

19 Nov, 09:28



دکان باده فروشان همیشه دایر باد

که داده‌اند همیشه به رایگانم می

#محمد_سهرابی
@GhaZalkhanii

غزل خوان

18 Nov, 17:22



نیامدی که مبادا بمیرم از شادی...

بیا که مرگ بِهْ از انتظار می باشد !

#طغرای_مشهدی
@GhaZalkhanii

غزل خوان

18 Nov, 17:12



ز شکرِ داغ ، رشکی گر نبودی بر دلِ شیرین

به خلوتخانه‌ی خسرو نرفتی یادِ فرهادش...

#عاشق_اصفهانی
@GhaZalkhanii

غزل خوان

18 Nov, 09:25



اگر باشے محبت روزگارے تازہ خواهد یافت
زمین در گردشش با تو مدارے تازہ خواهد یافت

دل من نیز با تو بعد از آن پاییز طولانی
دوبارہ چون گذشتہ نوبهارے تازہ خواهد یافت

درخت یادگارے باز هم بالندہ خواهد شد
ڪہ عشق از ڪُندہ‌ے ما یادگارے تازہ خواهد یافت

دهانت جوجه‌هایش را پریدن گر بیاموزد
ڪلام از لهجہ‌ے تو اعتبارے تازہ خواهد یافت

بدین سان ڪہ من و تو از تفاهم عشق می‌سازیم
از این پس عشق ‌ورزے هم، قرارے تازہ خواهد یافت

من و تو عشق را گسترده‌تر خواهیم ڪرد، آری
ڪہ نوعِ عاشقان از ما تبارے تازہ خواهد یافت

تو خوبِ مُطلَقے ، من خوب‌ها را با تو می‌سنجم
بدین سان بعد از این خوبے، عیارے تازہ خواهد یافت

جهانِ پیر, این دلگیر هم، با تو، ڪنار تو
بہ چشمِ خسته‌ام، نقش و نگارے تازہ خواهد یافت

#حسین_منزوی️
@GhaZalkhanii

غزل خوان

18 Nov, 09:17



ندانم کان مهِ نامهربان یادم کند یا نه؟!
فریب‌انگیزِ من با وعده‌ای شادم کند یا نه؟!

خرابم، آنچنان کز باده هم تسکین نمی‌یابم
لبِ گرمی شود پیدا که آبادم کند یا نه؟!

صبا از من پیامی دِه به آن صیّادِ سنگین‌دل
که تا گل در چمن باقی‌ست، آزادم کند یا نه؟!

من از یادِ عزیزان یک نفس غافل نی‌اَم امّا
نمی‌دانم که بعد از این کسی یادم کند یا نه؟!

رهی! از ناله‌ام خون می‌چکد امّا نمی‌دانم
که آن بیدادگر گوشی به فریادم کند یا نه؟!
 
#رهی_معیری
@GhaZalkhanii

غزل خوان

17 Nov, 16:17



برگ زردی با سماجت شاخه را چسبیده بود

دست‌های خویش و دامان تو‌ام آمد به یاد

#سهیل_محمودی
@GhaZalkhanii

غزل خوان

17 Nov, 15:18


«چون سپیده‌دمان باز آیند
مرا یاد خواهی کرد
که هیچ‌گاه شب‌هایت را تاریک نکردم
من
ماه کوچک آسمان بزرگ تو بودم.»