درد و هم مهر تو را همیشه با هم دارم
تا شوَد چشم به دیدار تو روشن روزی
به رهت چشمِ امیدی همه شبنم دارم
با که گویم تو بگو قصه ی تنهایی را
در نبودت به کنارم که فقط غم دارم
گر چه دوری تو اینجا دل و جان را سوزاند
نیشِ هجرت همه نوشم ، که تو مرهم دارم
این مپندار که یادت برود از ذهنم
یاد زیبای تو هر لحظه و هر دم دارم
تو که باشی شده ام فصل بهاری سرسبز
با تو انگار که صدها گل مریم دارم
خلوتم سخت تو را از تو تمنا دارد
بی تو در سینه ی خود هاله ی مبهم دارم
حرف ها مانده به دل تا به تو گویم برگرد
خوش بحالم که یکی مثل تو محرم دارم
#علی_خوش_قامت