‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※ @httpssohils Channel on Telegram

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

@httpssohils


#اَلا_بِذڪرِالله_تَطمَئِنَ_القُلوبـــ⚘ t.me/httpssohils


به پریشانی این کانال شعرم منگر
که پریشان تر از آن ، حال پریشان من است

شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق (Persian)

با ورود به کانال تلگرام "شعر حر عاشق" عمیقا به دنیای شعر و احساسات فراخواهید رفت. این کانال یک فضای مجازی است که با اشعار و ابیات عاشقانه، شما را به دنیای شعر و عشق می‌برد. با عضویت در این کانال، شاعران برجسته را خواهید شناخت و احساسات خود را با اشعار متنوع به اشتراک خواهید گذاشت. از مداحی‌ها تا قطعه‌های شعری معروف، همه چیز در اینجاست. برای تجربه‌ی یک سفر عاطفی و ادبی بی‌نظیر، همین الان به کانال "شعر حر عاشق" بپیوندید.

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

17 Jan, 11:56


در کنارم همه دم چون که تو را کم دارم
درد و هم مهر تو را همیشه با هم دارم

تا شوَد چشم به دیدار تو روشن روزی
به رهت چشمِ امیدی همه شبنم دارم

با که گویم تو بگو قصه ی تنهایی را
در نبودت به کنارم که فقط غم دارم

گر چه دوری تو اینجا دل و جان را سوزاند
نیشِ هجرت همه نوشم ، که تو مرهم دارم

این مپندار که یادت برود از ذهنم
یاد زیبای تو هر لحظه و هر دم دارم

تو که باشی شده ام فصل بهاری سرسبز
با تو انگار که صدها گل مریم  دارم

خلوتم سخت تو را از تو تمنا دارد
بی تو در سینه ی خود هاله ی مبهم دارم

حرف ها مانده به دل تا به تو گویم برگرد
خوش بحالم که یکی مثل تو محرم دارم

#علی_خوش_قامت

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

17 Jan, 11:56


تا عشق تو آمیــخته با جان و تنم شد
رســوایی  دل باعث رســـوا شـدنم شد

از پشت زده  پنجــه به اعماق وجـودم
از هیبت آن چـــاک دل پیــــرهنم شــد

آن روز که افـــتاد نگـــاهــــم به نگاهت
درگــیر طلــسمی همه روح و بدنم شد

جان از عطش آب حیاتت به لب آمد
دلسوخته از شـعله شوقت چمنم شد

وا شد چو زبانم به شکوفا شدن عشق
تکــرار فقط نام تو در هــر سخـــنم شد

در نزد مــن‌ از غربت غمـــبار اثر نیست
تــا کــشــور رویایــی عشقت وطنــم شد

#تقی_شیرین_زاده

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

17 Jan, 11:56


از چراغانیِ چشمان تو ،من جان دارم
بی تو یک نسبت نزدیک به باران دارم

روشنم،از تو و آن منحنیِ لب هایت!
من به لبخندِ پر از صبحِ تو ایمان دارم...

#معصومه_صابر

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

17 Jan, 11:56


من همین قدر که با حال و هوایت گهگاه
برگی از باغچه ی شعر بچینم کافیست

فکر کردن به تو یعنی غزلی شور انگیز
که همین شوق، مرا خوب ترینم کافیست

#محمدعلی_بهمنی

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

16 Jan, 12:46


زندگی با ٺو قشنڪَ اسٺ ولی بی ٺو عذاب
این جهان با ٺو ڪَلسٺان بُوَد و بی ٺو خراب

رو به هر جا نڪَرم،  نقش ٺو آید به نظر
همچولب ٺشنه که بیندهمه جارنگ سراب...!!

#حمید_رضا_غفاریان

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

16 Jan, 12:46


در تمنـای غــزل ،، در پـیِ تفسیرِ تـوأم

مست با خاطرِ تو ،، بسته به زنجیرِ توأم


در شبِ عشق ، که عشاق بـه هم آمیزند

مـن کنـارِ غمِ تـو، خیره بـه تصویرِ توأم

#هادی_جعفری_منفرد

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

16 Jan, 12:46


به وقت رویش سبز جوانه با من باش
دلم گرفته در این بیکرانه با من باش

چه آسمان غریبی است بی حضور تو دل
به گرمی سخنی عاشقانه با من باش
 
سکوت،درد بزرگی است هیچ می‌دانی ؟
بخوان برای دلم یک ترانه با من باش

اسیر این قفس سرد و غم گرفته منم
در قفس بگشا ، بی بهانه با من باش

قسم نمی‌دهمت که به عمر صد غزلم
به عمر یک غزل حافظانه با من باش

#محمدرضا_شفیعی‌کدکنی

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

16 Jan, 12:46


نمیدانم چرا خنده ز لبهایم فراری هست
درون چشم‌هایم حسرت واندوه وزاری هست

تمام لحظه های من شده دلتنگی وحسرت
فقط عکسی ز چشمانت برایم یادگاری هست

تو ای عشق سفر کرده بگو کی می‌رسی از راه
درون ذهن آشفته سوال بی‌شماری هست

تو رفتی و زمین پر گشته از برگ خزان و دی
نمی‌‌دانم که می‌آیی و آیا نو بهاری هست؟

فراسوی جهانم را گرفته ابر دلتنگی
کجاو کی به غیر از تو برایم غمگساری هست؟

و مابین جدال عقل ومنطق مانده‌ای ای دل
دراین پیکار جان فرسا فقط چشم انتظاری هست

شدم مجنون چشمانت نگو دیوانه ام عشقم
که این دیوانگی هایم به عشقت انحصاری هست

#سعید_زاهدی

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

14 Jan, 06:33


تو عاشقانه ترین فصلی از کتاب منی
غنای ساده و معصوم شعر ناب منی

رفیق غربت خاموش روز خلوت من
حریف خواب و خیال شب شراب منی

#حسین منزوی

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

14 Jan, 06:33


بی تو شهرم قفس است ای همه آزادی من
غم مرا همنفس است ای تو همه شادی من

بی تو آوارم و در خویش فرو ریخته ام
ای همه سقف و ستون و همه آبادی من...

#حسین_منزوی

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

14 Jan, 06:33


اجازه هست عاشقانه‌ترین شعر دفترت باشم
در سرای قصر خالی تو نگین و گوهرت باشم

اجازه هست ببخشید دوباره می پرسم
اجازه هست گوشه ای از کُنج باورت باشم

عزیز من که به هجران تو گرفتارم
بیا ببندم این غزل و دوباره اخترت باشم

در این هوای زمستان و سرد و  بارانی
پیش تو باشم و بگذار یاورت باشم

به یاد عشق می افتم به یاد دوستت دارم
خون رگم بهر این اشعار بیا که جوهرت باشم

خدا کند که تو عمری خیال من باشی
عشق بی پایان تو اقرار مکرّرت باشم

اجازه هست بگویم که بی قرار توأم؟
جانم فدای دیدن تو بیا که دلبرت باشم

#محمود اکرامی

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

14 Jan, 06:33


بیا کـه بی تو سـرم بهرِ گریه شانه ندارد
بـرایِ حـادثـه‌یِ عـشـق، دل، بهانه ندارد

نگیر، از شبِ من ماهتاب روشن چشمت
چـرا کـه بی تو شبم ماه و آشیانه  ندارد

به‌دستِ معجزِچشمت،مرا بخوان‌وبخوابان
دلـم بـدون تـو آواره اَست، خـانـه نـدارد

غزل بریز به‌دل،،جان ببخش واژه‌یِ من‌را
که بی‌تو شاعرِ شب، شعر عاشقانه ندارد

بیا و سبز شو در من، که بی بهارِ نگاهت
درختِ‌خشکِ‌خزان است دل،جوانه ندارد

قدم بزن به دلم، تا تو را به جان بسُرایم
کـه بی تـو دفتر قلبـم، غزل ترانه ندارد

#مجتبی_خوش_زبان

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

11 Jan, 10:23


اگر غـزل سروده ام، فقط تـو را نوشته ام

تـویی غـزل،تـو قافیه، ردیفِ جاودانه ام

بیـا به نورِ چشمِ خودخراب کن خرابه ام

کـه می شود نگاهِ تـو ، بنـای آشیـانه ام

#میثم_دانایی

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

11 Jan, 10:23


در خیالم من تو را دریایی از رویا کشیدم
بازتاب قطره‌ای در قاب یک دریا کشیدم

عاقبت یک جرعه آب خوش به جام زندگانی
حاصل این عاشقی را در بخارِ ها کشیدم

تا سحر با انعکاس درد خود در مرگ رویا
این چنین در قاب قلبم من تو را تنها کشیدم

همدلی کن همدم تنهای بی یار و غریبم
در خیالم چهره‌ات را مست و بی همتا کشیدم

می‌نویسم هر شبانگه خاطرات بودنت را
لابلای دفتر شعرم تو را آنجا کشیدم

بی تو بودن چون دلیلی غیر ویرانی ندارد
بوم دنیای دلم را چون شب یلدا کشیدم

عطر آغوش تو را نه، طعم خوب بوسه ها را
همچو باران در کویر تشنه ی لبها کشیدم

#بیژن_عظیمی

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

06 Jan, 21:50


ای مهربان! که جاذبه دارد صدای تو
امشب پرنده می وزد از چشمهای تو !

امشب حوالیِ تو مه آلود و مبهم است
امشب شکفته در دلِ باران، هوای تو

چون ذرّه در هوای نگاهت معلّقند
گنجشک های گمشده از کهربای تو !

گفتم که روبروی تو آهندلی کنم
کی می گُذارد این دلِ آهنرُبای تو؟!

گرچه تمامِ آینه ها صاف و صادقند
چیزی برای عرضه ندارند جای تو

شبنم به روی تک تکِ گلها نشسته است
پیداست در حوالیِ من ردِّ پای تو

امشب،شبی به وُسعتِ یلداست، خوبِ من
مانندِ قصه هاست شبِ باصفای تو !

#یدالله گودرزی‌

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

06 Jan, 21:50


گر تو رادیده به این راه نمانم،چه کنم؟
یا غـزل در غـزلی ناب نخـوانم، چه کنم؟

یاد آن  سِحـرِ  نگاه و خم  آن  ابروی ناز
گر زند شعله مرا شعله به جانم،چه کنم؟

#صلاح الدین ریحانی

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

06 Jan, 21:50


ڪاش میشد ڪه تورا باز تماشا بڪنم
ازخدا باردگر بازتورا بلڪه تمنابڪنم

لابلاے غزلم چشم شدم تا ڪه فقط
نام زیباےتو را در دل آن جا بڪنم..‌!!

#مهنازنجفی

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

06 Jan, 21:50


تا مثل هر شب باز هم باران ببارد
خود را به ابر شانه هایم می سپارد
 
 امشب دوباره  می رسد تا خاطراتی 
بر سطر سطر دفتر شعرم بکارد
 
می دانم آری، خوب مي دانم در اين شهر
سنگ صبوري جز من شاعر ندارد
 
«سارای» هر شب تا سحر در آسمانم
طوفاني از جنس زمستان مي گذارد
 
شب پرسه هامان رو به پايان است و او باز
يك دستمال نازك پر  گريه دارد
 
حالا دوباره وقت رفتن دست من را
محكم ميان دستهايش مي فشارد
 
او مي رود، او مي رود مثل شب پيش
اما خودش را پيش من جا مي گذارد

#جواد_ضمیری

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

05 Jan, 14:13


در خلوتی چنان، که نگنجد کسی در آن

یک‌بار خلوت خوش جانانم آرزوست

#عراقی

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

05 Jan, 14:13


میان  غربت  و  ماتم ، تو آشنای  منی
گـرفته راهِ نـفـس در گـلـو هوای منی

سوارِ کشتی غم، بی امید می‌چرخم
تـو بادبـان مـنی و، تـو ناخدایِ منی

دچـارِ بغضِ غمم، در سکوتِ ثـانیه‌هـا
بـه بسترم بنشین دردِ من، دوای منی

منم که بی‌سر وسامان،منم‌که بی‌هدفم
تویی که امنیتِ شعرِ شانه‌های منی

به سجده می‌روم و ذکرِ عشق می‌گویم
که بعدِ خـالق ارض و سـما، خدای منی

بمان که یخ زده دستم بدونِ گرمیِ عشق
میانِ سوزِ زمستان هوایِ "هایِ" منی

ببین‌که بعدتو حتی،هوایِ‌صحبت‌نیست
تـو در سـکوت گلویم ، نـوای نای منی

بدون عشقِ تو قلبم نمی‌زند ای عشق
بدان که جوششِ نبضِ منی، برای منی

در آسمانِ شبم قرصِ ماه،گم شده است
تـویـی کـه تابشِ مـاهِ شبانه‌هـای منی

#مجتبی_خوش_زبان‌

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

05 Jan, 14:13


آفتابم ڪه تو باشے غم بارانے نیست
اے شروع هیجان بے تو بهارانے نیست

به طلوع غزل و لحظه دیدار قسم
چون نسیم نفست عطر و گلستانے نیست

#سپیده حاجیوند

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

05 Jan, 14:13


رنگِ لبخندِ تو ای دنیا! تماشایی نبود
آنچه ما دیدیم زینت بود، زیبایی نبود

هرچه را در جامِ هستی بود نوشیدم ولی
در شرابِ عُمر، تلخی بود و گیرایی نبود

آنچه را مردم غریوِ کوچ می‌پنداشتند
هیچ غیر از نالهٔ مرغانِ دریایی نبود

نیستم غمگین گر از من دل بُریدند این و آن
عشق ورزیدن به جز تمرینِ تنهایی نبود

مُشت بر دیوار و سر بر سنگ و دندان بر جگر
لب فرو بستیم و راهی جز شکیبایی نبود

#فاضل_نظری

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

03 Jan, 23:00


نبض اشعارم درون حلقه چشمان توست
مو پریشان کن غزل آماده فرمان توست

واژه واژه می چکد از شعرهایم نام تو
گوییا امشب غرل هم تشنه باران توست

نام زیبایت درون شعر غوغا می کند
جمله ها سردرگمند ولحظه طوفان توست

ترجمان واژه هایم پشت پلکت مانده اند
پایه های شعر من بر پایه و ارکان توست

با تکاپویی قلم بر روی کاغذ جاری است
دفترم میخنددوامشب قلم رقصان توست

از لبت تا می نویسم شعر لب وا میکند
وزن اشعارم نمادی از لب خندان توست

گیسوانت را به روی شانه های شب بریز
تا ببینم رنگ شب از طره ی افشان توست

طرح سیمایت اگر در آسمان پیدا شود
ماه پنهان میشود،چون آسمان ازآن توست

#فاضل نظری

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

03 Jan, 23:00


پرچمِ عشقِ تو در قلبِ من افراشته شد
بذرِ احساسِ تو بر سینه‌ ی من کاشته شد

از همان‌ لحظه که رفتی‌ نفسم را بردی
دم به دم بغض درونِ دلم انباشته شد

#مجتبی_خوش_زبان

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

03 Jan, 23:00


نفسم عطر خوش موے تو را مے خواهد
باد هم  پیچش گیسوے تو را مے خواهد

ڪشتے خستہ و بے لنگر دریاے جنون
ساحل امن شب ڪوے تو را مے خواهد

ڪاش مے شد ڪہ فقط از تو بگویم جانا
قلمم  رخصت  ابروے تو را مے خواهد

مگذارید  تهے دست  ازین  باغ  روم
تاج بختم گل شب بوے تو را مے خواهد

لشڪر  فتنہ ی  دوران  منشیند از پای
فتح این قائلہ بازوے تو را مے خواهد

با ریاضت بہ دل ڪس نتوان جاے گرفت
عشق  تأیید  گل  روے تو را مے خواهد

دل برید است ز درمان طبیبان واسع
بے قراریست ڪہ داروے تو را مے خواهد...

#سید_علی_ڪهنگے

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

03 Jan, 23:00


صنما مرده آنم که تو جانم باشی
می‌دهم جان که مگر جان جهانم باشی

روز عمر من مسکین به شب آمد تا تو
روشنایی دل و شمع روانم باشی

#سلمان_ساوجی

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

02 Jan, 12:27


تو عاشقانه ترین فصلی از کتاب منی
غنای ساده و معصوم شعر ناب منی

رفیق غربت خاموش روز خلوت من
حریف خواب و خیال شب شراب منی

#حسین منزوی

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

02 Jan, 12:27


چه هوایی چه بارانی من از احساس لبریزم
مثال ابرِ بارانی من از یادِ تو سرریزم

هوایی می‌شوم وقتی هوایت را به سر دارم
شوم آن رود پر آبی تو را در خود در آمیزم

بزن باران بزن جانم که همراه تو می‌بارم
من از فواره‌ی چشمم به روی واژه می‌ریزم

برقصان با ترنّمِ اشک میانِ قابِِ چشمانم
بدون چتر می‌آیم من آن غوغای پاییزم

فضای خانه‌ی قلبم شبیه خانه‌ی باران
شبیه واژه‌ی صفرم که بی اعداد ناچیزم

غزل از غصه‌ی هجران ببین جانم کم آورده
اسیر فصل هجرانم در این شعر غم‌انگیزم

نگاهم خیره بر راه و سرم بر شانه‌ی باران
منم شیداترین شاعر که با عشقت گلاویزم

#فریبا_قربان_کریمی

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

02 Jan, 12:27


"آمدی جانم به قربانت"همین هم کافی است
اینکه می آیی هر از گاهی به خوابم کافی است

سهمم از تو قطره ای اشک است ای باران ترین!
قسمتم‌ باران نشد، یک قطره شبنم کافی است

اخرین تصویر تو با اشک هایم تار شد
وقت دلتنگی همین تصویر مبهم کافی است

دست خالی آمدیم و دست خالی می رویم
اینکه یک لحظه تو را دیدم در عالم کافی است

با دو فنجان چای سرد و خاطراتت دلخوشم
تا خیالت در کنارم هست همدم کافی است

ای تویی که یادت از تنهایی ام سر می رود
من همین قدری که در یادت بمانم کافی است

#علی_صفری

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

02 Jan, 12:27


باز امشب غزلی كنج دلم زندانی است
آسمان شب بی حوصله ام طوفانی است

هيچ كس تلخی لبخند مرا درک نكرد
های های دل ديوانه ی من پنهانی است

#مهدی رضایی

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

30 Dec, 22:34


بی تو عاری شده کنعان من از عطر تنت
بــوی پـیـراهـنـت از دور شـنـیــدن دارد

تو اگـر شمع شوی جـور دگـر می سـوزم
بخــدا بــال و پــر سـوخــته دیـدن دارد

#مرتضی_شاکری

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

30 Dec, 22:34


در خانه ی دل عشق تو از روز ازل بود
یعنی که تویی قبله ی من، کعبه ی مقصود

با پای دلم آمده ام،  تا که در این عشق
دستت به سرم باشد و در راه تو خشنود

در راه تو سر می دهم و شادم از این کار
در دار وفا چیست دگر بهترین از این سود

در جان منی جان و دلم بسته به عشقت
عمریست دلم در تب و تاب تو نیاسود

دل خوش به همینم اگر ای دوست بیایی
در راه تو جان می دهم ان لحظه ی موعود

#موسی_رئیسی

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

30 Dec, 22:34


به دنبال تو می گردم نمی یابم نشانت را
بگـو باید کجـا جویم مدار کهکشانت را

تمام جاده رارفتم غباری ازسواری نیست
بیابان تا بیابان جستــه ام رد نشــانت را

#حسین اسرافیلی

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

30 Dec, 22:34


به دنیا آمدی تا عشق با من همنشین باشد
نشستی روبرویم تا زمین عرش برین باشد

برایت تاج و تختی از گل و لبخند آوردم
شدی فرمانروا تا سرزمینم سرزمین باشد

چه شب‌هایی که با چشم سخنگویت برای من
غزل خواندی و گفتم زندگی شاید همین باشد

همین با هم نشست‌ها، همین از عشق گفتن‌ها
همین دنیای کوچک می‌تواند بهترین باشد

از این دوری نمی‌ترسم که می‌دانم دل عاشق
به گمراهی نمی‌افتد اگر اهل یقین باشد

یقین دارم که روزی روزگار وصل می‌آید
اگر حتی فراق بین ما دیوار چین باشد

#عطیه‌سادات‌حجتی

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

28 Dec, 23:11


دوستت دارم گلم این حس زیبا مال تو
آرزو دارم تمام بهترین ها مال تو
 
 جلوه ی زیبایی یک آسمان اشعار ناب
 آبی افسانه ی دنیای نیما مال تو

یک بغل آغوش گرم اندازه ی تن پوش
تو
مایه ی آرامشم! پنهان و پیدا مال تو

در نگاهت دور از هر ساحلی تا رفت و رفت
قایق احساس من بر موج دریا مال تو

شمس من صدمثنوی می ریزد ازهرخنده ات
شاعر دیوانه ات لبریز و شیدا مال تو

گرچه چیزی لایق چشمت ندارم چاره چیست
"دوستت دارم گلم" تنهای تنها مال تو ..

#علی نیاکوئی لنگرودی

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

28 Dec, 23:11


عاشق فصل خزانی؟ من خزانت می‌شوم
با همه بی‌رنگی ام، رنگین‌کمانت می‌شوم

تکیه کن بر شانه‌ام هر قدر می‌خواهی ببار
با همه بی‌جانی ام، آرام جانت می‌شوم

#ارس_آرامی

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

28 Dec, 23:11


نبض اشعارم درون حلقه چشمان توست
مو پریشان کن غزل آماده فرمان توست

واژه واژه می چکد از شعرهایم نام تو
گوییا امشب غرل هم تشنه باران توست

نام زیبایت درون شعر غوغا می کند
جمله ها سردرگمند ولحظه طوفان توست

ترجمان واژه هایم پشت پلکت مانده اند
پایه های شعر من بر پایه و ارکان توست

با تکاپویی قلم بر روی کاغذ جاری است
دفترم میخنددوامشب قلم رقصان توست

از لبت تا می نویسم شعر لب وا میکند
وزن اشعارم نمادی از لب خندان توست

گیسوانت را به روی شانه های شب بریز
تا ببینم رنگ شب از طره ی افشان توست

طرح سیمایت اگر در آسمان پیدا شود
ماه پنهان میشود،چون آسمان ازآن توست

#فاضل نظری

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

28 Dec, 23:11


خانه ی احساس من باتومصفا میشود
لحظه هایم در کنارت خوب و زیبا می شود

باهمان لبخند شیرینت بیا محبوب من
تا که می خندی گل از باغ غزل وا می شود

#اسماعیل_حاج_علیان

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

27 Dec, 09:52


بی توآن شاعر شوریده ی این شهر منم
بی تو تنهایی ترسیده ی این شهر منم

بی تو  آواره ترین معنیِ عاشق شدنم
بی تو آن حسرتِ غم دیده ی این شهر منم

#جواد_صارمی

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

27 Dec, 09:52


با دِلم بَر بومِ نقاشی کبوتَر می کِشم
از بلندای خیالم سوی تو پَر می کِشم

من قَلم را از سَرِ دلدادگی بَرداشتم
"قلب" ها را  از "کمال الملک" بهتَر می کِشم

میچِشَم از چشم هایت مَستیِ بی باده را
چون به چَشمت آمدم مِی را به ساغَر می کِشم
.
هر چه خَطِ فاصله بین "من"و"تو" بوده را
پاک کرده... این جهان را بار دیگر می کِشم

خسته ام از بَس که "رفتن" را تَصور کرده ام
سایه ات را وقتِ "برگشتن" بر این دَر می کِشم

انتخابَت کرده ام مَعشوقه ی قاجاری ام
اختیاری نیست دیگر... قهوه را سَر می کِشم...

#محمد_بزاز

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

27 Dec, 09:52


بیابنشین قلم امشب که میل گفتگو دارم
شکسته بغض سنگینی که هرشب درگلو دارم

بیا تا پرده بردارم من از اسرار این سینه
هزاران حرف ناگفته هزاران آرزو دارم....!!

#جواد الماسی

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

27 Dec, 09:52


می‌کشم بر شانه‌هایم غربتِ اندوه را
غربتِ اندوهِ بی‌مانندِ همچون کوه را

شانه‌هایم زیر این بیداد کم می‌آورند
کاش می‌شد کوه باشم این غمِ بشکوه را

کاش دست مهربانی می‌زدود از روی لطف
لایه لایه دردهای مبهمِ انبوه را

کاشکی دریادلی با ما روایت کرده بود
دردهای بی‌شمارِ شاعری نستوه را

دردهایی چون خوره خونِ غزل را می‌خورد
کاش می‌شد باز گویم دردهای روح را

#یدالله_گودرزی

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

25 Dec, 21:04


امـروز تکیه‌ گـاه تـو آغٖـوش گـرم من
فردا عصای خستگی ام شانه های تو

در خاک هم دلم به هـوای تو می تپد
چیـزی کـم از بهشت نـدارد هـوای تو

#قیصر_امین_پور

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

25 Dec, 21:04


شبي در شب ترين شبها،تو ماهم مي شوي آيا؟
تو تسليم تماشاي نگاهم مي شوي آيا؟

شبيه يك پرنده، خيس از باران كه مي آيم
تو با دستان پر مهرت، پناهم مي شوي آيا؟

پس ازطي كردن فرسنگها راهي كه مي داني
كنار خستگيها، تكيه گاهم مي شوي آيا؟

شناكردن ميان خاكهارا من بلد هستم
تو اقيانوس موج؛ آماج راهم مي شوي آيا؟

نگاه ناشيانه ؛من به هستي داشتم عمري
تو تصحيح تمام اشتباهم مي شوي آيا ؟

ا گر بي روز و بي تقويم ماندم من
به وصل فصلهايت سال وماهم مي شوي آيا؟

براي دوستم داري گواهت بوده ام عمري
براي دوستت دارم گواهم می شوی آیا?

#محمد نور زاده

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

25 Dec, 21:04


آمدی روی غزل‌های دلـم عطر شدی

تپـشِ واژهٔ  مستانـهٔ احساس شدی

تو خدای غـزلی ، ناب‌ترین شعرِ منی

ماه‌ِ معبـودِ‌ من و قبله‌ٔ احساس‌ منی!

#پریسا_سیروس

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

25 Dec, 21:04


من بغضِ باران در دل تنگِ کویرم
از ذهن تو دورم ولی امکان‌پذیرم

راه گریزی هرگز از عشقت ندارم
رودم که افتادی چو دریا در مسیرم

پشت سکوتم حرف‌ها دارم برایت
رو به سقوطم پیش تو گر سربه‌زیرم

نشکسته من را رفتنت، از هم گسسته
شیشه نبودم، نازک امّا چون حریرم

بی‌تو هوای زندگی چون مرگْ سرد است
قدری در آغوشم بکش تا جان بگیرم...

#وجیهه_جامه‌_بزرگی

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

22 Dec, 22:02


بس که دلتنگم اگر گریه کنم می گویند
قطره ای قصد نشان دادن دریا دارد

عشق رازی ست که تنها به خدا باید گفت
چه سخن ها که خدا با من تنها دارد 

#فاضل_نظری

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

22 Dec, 22:02


ابری ترین هواست دلم بی هوای تو
دل را سپرده ام به دل مبتلای تو

پاییز  وشانه های تو و دستها یمان
ای کاش من قدم بزنم  پا بپای تو 

تصویر چشمهای من و شوق دیدنت
جان می دهم که باز شوم آشنای تو

تقصیر من که نیست به امید زنده ام
از من نخواه تا که شوم بی وفای تو

از من بپرس تا به کجا می رود دلم؟
آن قدر عاشقم که بمیرم برای تو

هر روز می روم به مسیر همیشگی
آنجا که مانده است به جا رد پای تو

دل را سپر ده ام به خودت باورت شود
نه هیچ شاعری ننشسته است جای تو

#شیرین احمدی

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

22 Dec, 22:02


عاشق فصل خزانی؟ من خزانت می‌شوم
با همه بی‌رنگی ام، رنگین‌کمانت می‌شوم

تکیه کن بر شانه‌ام هر قدر می‌خواهی ببار
با همه بی‌جانی ام، آرام جانت می‌شوم

#ارس_آرامی

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

22 Dec, 22:02


تو ازمن گرچه پنهانی،ترا من دوست می دارم
خدایی یا که شیطانی،ترا من دوست می دارم

تو از من گر چه پنهانی،ولی دارم یقین این را
خودت هم خوب می دانی ترامن دوست می دارم

نمی دانم که ایمانی و یاکفری، گمان دارم
تو کفری مثل ایمانی ترا من دوست می دارم

شباهت های تو بامن فراوان وچه نزدیک اند
به من اصلاًتو می مانی،ترامن دوست می دارم

تو تابیدی دل یخ بسته ام ازشوق تو گل داد
بهاری در زمستانی، ترا من دوست می دارم

همه اسطوره ها را با تامل زیر و رو کردم
خداوند خدایانی، ترا من دوست می دارم

تو مثل جاده ای گیرا و سرسبز و خیال انگیز
بدون هیچ پایانی، ترا من دوست می دارم

#عباس_مولایی

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

20 Dec, 11:34


‌روزهـا میگــذرد تشـنه دیـــدارِ تــوام
مهرت از دل نَرود چون ڪه گرفتارِ توام

برسر ڪوے و گذر طعنه به دیوانهِ مزن
تا به اوجِ تـو رِسم جَلــدِ به دیوارِ توام

#مولانا

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

20 Dec, 11:34


تو همان نبض رگ و خون دلی در جریانی
تو چو آهنگ طپش های دلم در ضربانی

قلمم نام تو را داند و جز آن ننویسد
ای به زیبایی آرایه و ایهام نهانی

شده پر پر همه گلهای دلم ای گل یاسم
تو بیا دور تو گردم که نمونه به جهانی

همه جا شعر به نام تو بگویم غزل آرا
برملا گشته به دلخواه تووُ بر همگانی

من اسیرم به دوتا نرگس میگونِ خمارت
بخدا نام تو جوشد به سرم در غلیانی

همه آرایه‌ی شعر و غزل آن چشم خمارت
نزنی پلک که از دل برود  تاب و توانی

من که شاعر نشدم تا غزلی ناب سرایم
من غزل گوی تو هستم بنویسم تو بخوانی

#کریم‌زاده

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

20 Dec, 11:34


دو قدم مانده که پاییز به یغما برود؛

این همه رنگ ِ قشنگ از کف ِ دنیا برود.

هرکه معشوقه برانگیخت گوارایش باد،

دل ِ تنها به چه شوقی پی ِ یلدا برود؟

#یغما_گلرویی

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

20 Dec, 11:34


آخرین روز خزان هم چه گریزان شده‌است
آذرم رفت و دی ســـرد زمستان شده‌ست

باد سـردی شـــده و پنجـــــره را می‌کوبد
گربه را کشته دم حجله و طوفان شده‌است

شمـــع و شام شب یلـــدا و قلم در دستم
بیت‌بیت غزل از دست تو گریان شده‌است

به چه احساس قشنگی شده ابری غمگین
بغض بشکسته و همدرد خیابان شده‌است

با اشارات قلــم دست و دلـــــــم می‌لرزد
چشم‌های تر من گوش به فرمان شده‌است

شب یلدای مــن افکار تــــو و اشعار است
من واین آب اناری که به چشمان شده‌است

چـــه شبی بهتـر از امشب که تو را یاد کنم
حال و احوال تو بر قافیه مهمان شده است

#محسن_روشنایی

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

19 Dec, 11:57


آرامش جان من شدی حرفی نیست
تو روح و روان من شدی حرفی نیست

گلدسته ی سبز کوچه ها جار زدند
تسبیح و اذان من شدی حرفی نیست

#یزدان

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

19 Dec, 11:57


تو ای جان ودل من ،هستی من
تو ای در شام غمها ، مستی من

تو ای بنشسته با خون در وجودم
تو ای امید و عشق و تار و پـــودم

تو در چشم منی ، هر جا که هستم
تو را هر جا که هستی ، می پرستم

شرابی ، شعر نابی ، هر چه هستی
مرا از هـر چه غــیر از خود گســستی

دل درد آشنا را در تو دیدم
تو میدانی خدا را در تودیدم

نمی دانم که بی تو کیستم من
اگر روزی نباشی نیستم من

#هما_میر_افشار

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

19 Dec, 11:57


بی تو شهرم قفس است ای همه آزادی من
غم مرا همنفس است ای تو همه شادی من


بی تو آوارم و در خویش فرو ریخته ام
ای همه سقف و ستون و همه آبادی من

#حسین_منزوی

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

19 Dec, 11:57


شده میان غزل و بیت در به در باشی؟
ردیف و قافیه بر وزن بی خبر باشی؟

غزل ، غزل بنویسی برای دلتنگی
همیشه شاعر اشعار بی اثر باشی

سپیده سر نزند در نوشته ات وقتی
شهید خنجر شبهای بی سحر باشی

شده تمام امیدت به سایه ای باشد
برای دیدن سایه دو چشم تر باشی؟

شبت به سر نرسد بی خیال او اما
همیشه خالق رویای بی ثمر باشی

دلت بگیرد از این حال و روز تنهایی
تمام ثانیه هایت پر از اگر باشی

شبی درون اتاقت بمیری از حسرت
که در میان نفسهای یک نفر باشی...!!

#پویا جمشیدی

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

18 Dec, 11:59


باز امشب غزلی كنج دلم زندانی است
آسمان شب بی حوصله ام طوفانی است

هيچ كس تلخی لبخند مرا درک نكرد
های های دل ديوانه ی من پنهانی است

#مهدی رضایی

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

18 Dec, 11:59


بیا کـه بی تو سـرم بهرِ گریه شانه ندارد
بـرایِ حـادثـه‌یِ عـشـق، دل، بهانه ندارد

نگیر، از شبِ من ماهتاب روشن چشمت
چـرا کـه بی تو شبم ماه و آشیانه ندارد

به‌دستِ معجزِچشمت،مرا بخوان‌وبخوابان
دلـم بـدون تـو آواره اَست، خـانـه نـدارد

غزل بریز به‌دل،،جان ببخش واژه‌یِ من‌را
که بی‌تو شاعرِ شب، شعر عاشقانه ندارد

بیا و سبز شو در من، که بی بهارِ نگاهت
درختِ‌خشکِ‌خزان است دل،جوانه ندارد

قدم بزن به دلم، تا تو را به جان بسُرایم
کـه بی تـو دفتر قلبـم، غزل ترانه ندارد

#مجتبی_خوش_زبان

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

03 Nov, 08:49


دوباره می سرایمت، تـو را كه شاعرانه ای

بهانـه می كند دلـم،، تو را كه بی بهانه ای

همیشه چشم های تو دلیلِ شعرهای من

میانِ این همه غـزل، فقط تو عاشقانه ای

#رضا_قریشی_نژاد

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

03 Nov, 08:49


ضربانم ، نفسم ، روح و روانم همه تو
اشتیاق وهوسم، جان و جهانم همه تو

انتخاب منی از روز نخست، از آن روز
ساعت و ثانیه، هر لحظه ، زمانم همه تو

تا تورا دیدم و مؤمن به نگاه تو شدم
قبله گاهم شدی  و ورد زبانم همه تو

باغ پر عطرِ گل و فصل بهاران منی
بوی باران و نم و فصل خزانم همه تو

قفس عشق تو رویای پرستوی دلم
سایه ی روی سرم، حافظ جانم همه تو

در وجودم عطش روی تو بیداد کند
مالک قلب من و عشق نهانم همه تو

در تپش های دلم بوده ای از روز اَزل
در تو گمگشته دلُ  نام و نشانم همه تو

#پریا_تاجیک

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

03 Nov, 08:49


ربودی دل ز من با آن نگاه ناب و رویایی
شدم دیوانه چشمان تو از بس که زیبایی

حلالت باد عشـقم ماه من ای ماه شب آرا
تو همراه منی در قلب من همواره اینجایی

#امیرعباس_خالق_وردی

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

03 Nov, 08:49


آمدی با نفست جان به جهانم دادی
با همه خستگی ات عشق ،،نشانم دادی

آمدی تا دلِ من سبز و بهاری بشود
عطر یک مزرعه ی گل به خزانم دادی

دلِ من سبز شد از عطر خوشِ بودنِ تو
همه تن شعر شدم حسِ بیانم دادی

با همان قهوه ی چشمانِ خمارت، عشقم!
نفسِ شعر و غزل ، طبعِ روانم دادی

کاشکی،، عاشقیِ با تو نباشد پایان
که دمی قافیه ی دل نگرانم دادی

#مهدی_شهسواری

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

01 Nov, 22:49


‏وقتی حصـارِ غـربـتِ مـن تنگ می شود

هر لحظه بینِ عقل و دلـم جنگ می شود

از بس فـرار كرده ام از خویـشِ خويشتن

گـاهی دلـم بـرای خـودم تنـگ می شود

#محمدعلی_بهمنی

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

01 Nov, 22:49


میرسد روزی سرم بر شانه ات مهمان شود
بی کسی های دلم بـا بودنت جبران شود

می رسد روزی.. میـانِ لشکری از درد و آه
ایـن دلِ دائم صبـورم فـاتحِ میـدان شود

باغبـانی خسته ام ، رنگِ خزان را دیده ام
نوبهـارم چون بیاید، چهره ام خندان شود

ناخـدای کِشتیِ عشقم.، ولی طوفـان زده
با تو حتماً رد شدن از موجِ غم آسان شود

شاعـری سهمِ تـو و، چشمانِ زیبای تو باد
مینویسم از تو من شاید شبی دیوان شود

میکِشم بارِ غمی ، بـر دوشِ خسته نازنین
با وجودت دردِ بی درمانِ من، درمان شود

راضی ام من بر رضای خالقت سنگِ صبور
هر چـه را او می پسندد از برایت آن شود

#جواد_الماسی

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

01 Nov, 22:49


بر سر ڪوے تو اے نقش و نگارم چہ ڪنم؟
اگر از خاطرہ ها دست برآرم چہ ڪنم؟

رفتے و در دل من فاصلہ ها غوغا شد
و از این فاصلہ ها درد ڪہ دارم چہ ڪنم ؟

من ڪہ استاد همین بازے شطرنج شدم
حال چون شاہ در این صفحہ ندارم چہ ڪنم؟

من ڪہ بے تاب تو و طرح دو چشمان توام
گر سرم را سر ڪویت نگذارم چہ ڪنم؟

اے قرار همہ ے قول و قرارم هر روز
اگر آرام نشود با تو قرارم چہ ڪنم؟

تو همان درد و درمان همان درد منی
بہ همین بود و نبود تو دچارم چہ ڪنم؟

بہ قرارے ڪہ قرار است بیایے بہ قرارم
اگراین ساعت معکوس شدہ راهم نشمارم چہ ڪنم؟

#مریم_جاوند

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

01 Nov, 22:49


تو بگو دل ! که به آهنگ دلت ساز کنم 
تو بگو عشق ! که من عاشقی آغاز کنم

تو بگو راز ! که من بشکنم این قفل سکوت 
سرصحبت ! به تو ای محرم دل باز کنم

#جواد_الماسی

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

01 Nov, 08:38


بی تو هر شب منم و گوشه تنهایی خویش
پای در دامن غم، سر بگریبان ملال

وه چه فرخنده شبی باشد و خرم روزی
که فراق تو مبدل شده باشد بوصال

#هلالی_جغتایی

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

01 Nov, 08:38


امشب دوباره از غـمِ غربت، قلم  زدم
بانغمه ی سکوت از این غصه دم زدم

هر شب بـه یـادِ صبحِ وصالِ نگاهِ تو
در کـوچه باغِ خاطره هایت قدم زدم

با هر صدای خنده ی تو زنده میشدم
مستانه بر سه تارِ غزل زیـر و بـم زدم

در ساحلِ نگاهِ تـو پهـلو گرفته ، عشق
دل را به موجِ چشمِ تو با این بَلَم زدم

وقتۍکه عاشقت شدم و عاشقم شدی
زیبــاتـرین وقــایعِ دل را ،رقــم  زدم

انــدوهِ روزگار ، امـانـم بُــریده بــود
با لشکـرِ خیـالِ تــو بـر قلبِ غم زدم

#بهــار_راد

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

01 Nov, 08:38


قاب ِعکسی کهنه ام در گنجه ؛ پیدا کن مرا
بر غبار صورتم دستی بکش ‌؛ "ها" کن مرا

از تماشا کردن باران که لذت می بری ؛
روبرویم ساعتی بنشین ، تماشا کن مرا ...

#سید_مهدی_ابوالقاسمی

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

01 Nov, 08:38


بـرای دیـدنـت پُـر از دلیـلِ عاشقانه ام
اگـر چـه بی اثـر شده،، نگاهِ دلبـرانـه ام

دوبـاره انتـظـارِ تـو دلیـلِ مانـدنم شده
وگرنه مثلِ ارگِ بم شکسته صحنِ خانه ام

بهــارِ آرزوی مـن، دوبـاره کـوچ می کند
قسم بـه آیه ی دلت، خزانِ بی نشانه ام

به هرکجا که میروی به خلوتِ خیالِ خود
پُـر از شـکوهِ بـارش و پُـر از غمِ شبانه ام

بـه انتطـارِ دیـدنت،، نشستـم و نیامدی
شبۍکه می سُرودمت به ذوقِ شاعرانه ام

اگر غـزل سروده ام، فقط تـو را نوشته ام
تـویی غـزل، تـو قافیه، ردیفِ جاودانه ام

بیا به نورِ چشمِ خود،، خراب کن خرابه ام
کـه می شود نگاهِ تـو، بنـای آشیـانـه ام

#میثم_دانایی

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

30 Oct, 08:43


همه ی دار و ندار دل بی ٺاب منی
بی تو فردوس برین نیز جهنم بشود

دوستت دارم من نیست فقط روی زبان
طلب جان بکنی زود فراهم بشود

#کمال_جعفری_امامزاده

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

30 Oct, 08:43


بر واژه ها ی سرد من شور آفرینی
شیرین نشستی بر دلم زیبا ترینی

عطرِ غزل ؛ عطرِ عسل ؛ در مذهبِ عشق
هر صبح را آورده ای نورِ یقینی

من غرقِ هر دلتنگی ام  ای نازنینم
در هر نفس آوایِ هر شعر و طنینی

با قندِ لبخندت ببین هر روز و شب را 
بر تار و پودم بی گُمان خوش می نشینی
 
در چشمِ من صدها معمایِ دلم را
با رنج های خاطرم یاری امینی

نا گفتنی هایی هنوزم در دلم هست
شاید ندانی بهترین ماهِ زمینی

#بدری_نصری

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

25 Oct, 09:07


تو گمے درمن و من درتو گمم باورڪن
جز دراین شعر نشان و اثرے ازما نیست

من و تو ساحل و دریاے همیم اما نه!
ساحل اینقدر ڪہ درفاصلہ با دریا نیست!

#محمدعلی بهمنی

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

25 Oct, 09:07


رقص گلهای شقایق دیده ای؟
حالت چشمان عاشق دیده ای؟

محو پرواز کبوتر گشته ای؟
با نگاهی تو مکدر گشته ای؟

با قناری ها ، دوبیتی خوانده ای؟
خنده ای را بر لبی بنشانده ای؟

محض یارت کوچه ای گز کرده ای؟
فارغ از دنیا دمی حظ کرده ای؟

گر چنین با زندگی سر کرده ای!
درس عشقت را تو از بر کرده ای....

#احسان_حق_شناش

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

25 Oct, 09:07


گفتمش بی من مرومن بی توویران میشوم
گفت از ویرانی ات سـر در گـریبان میشوم

گفتمش بعـد از تو میسوزم من از داغ فراق
گفت ازحـال تو من آتش به دامـان میشوم

گفتمش یوسـف منم افتـاده ام در قعر چاه
گفت اینجــا من زلیخــا بدتر از آن میشوم

گفتمش تنهــا منم تنها تر از من دیده ای ؟
گفت درتنهایی ات من مونس ِجان میشوم

گفتمش آرام جــان ،جان را فــدایت میکنم
گفت باعشق تو من شاد و خرامان میشوم

گفتمش من شهــــریار و تو ثــریا در غزل
گفت من باعشق تومست وغزلخوان میشوم

#جواد_الماسی

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

25 Oct, 09:07


بہ تو ڪَفتم ڪہ در این دور شدن ناچارے؟
سر بہ تایید تڪان دادےو ڪَفتے آرے..

عین مرڪَـ است اڪَر بے تو بخواهد برود
او ڪہ از جان خودت دوست‌تَرَش می‌دارے...!!

#سیدہ‌تڪتم‌ حسینی

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

24 Oct, 08:47


دفتری آورده ام از جان و دل وصفت کنم
گر قلم یاری کند سلطانِ دل وصفت کنم

واژه ها جاری شده از نوک خامه آتشین
تا به توصیف تو ای جانان دل وصفت کنم

تا قلم گیرم به دستم ذهن غوغا می کند
بسکه شیدای توام سامانِ دل وصفت کنم

هر کلامی من نویسم وصف چشمان گلت
میشوم‌مست از شمیمش خان دل وصفت کنم

یادی از من کن دل بی طاقتم عاصی شده
چونکه میخواهد تو را ریحان دل وصفت کنم

مه لقا مه پاره ای که نور چشمان منی
جان به راهت میدهم دلبان دل وصفت کنم

چون پَر کاهی بر آبم، آبم از سر رد شده
باز می خواهم ز نو مرجان دل وصفت کنم

زندگانی پوچ و بی معناست بی تو نازلو
خواهشن با من بمان مهمان دل وصفت کنم

عاشقم من آنچنان میخواهمت از عمق جان
تا به اشعارم در این دیوان دل وصفت کنم

#کریم‌زاده

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

24 Oct, 08:47


‍ گفتم که موجی سرکشم گفتی که دریا مال تو
گفتم که خوابی مبهمم گفتی که رویا مال تو

گفتم ندارم شاخه ای در باغ سبز آرزو
گفتی گلستان می شوم، ریحان و مینا مال تو

گفتم شقایق میشوم تا خانه در خاکت کنم
گفتی که دشتت میشوم آغوش صحرا مال تو

گفتم که مهتابی نشد در آسمانم جلوه گر
گفتی که ماهت میشوم، طاق ثریا مال تو

گفتم که زندانی شدم در دست شبهای سیاه
گفتی که صبح روشنم، دستان فردا مال تو

گفتم که بی کاشانه ام، راهم بده بر قلب خود
گفتی که قلبم کوچک است،پس کُل دنیا مال تو

#مریم_حاج_علیان

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

24 Oct, 08:47


امشب تمام شهر را بیدار می خواهم

دلتنگم و یڪ پنجره دیدار می خواهم

دیگر برای اشڪهایم جان پناهی نیست

من‌ شانه ای محڪمتر از دیوار میخواهم

#مرتضی_شاکری

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

24 Oct, 08:47


بے تو انگار ڪہ در شهر، مرا نیست ڪسی
جز تو دارم مگہ اے یار، ڪس و همنفسی

تو اگر باشے و خندے بخدا فصل خزان
برگریزان بشوم سرخوش و مستانہ بسے

#یڪـتا_حق_ پرست

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

21 Oct, 23:07


تو باشکوه ترین حس و شور و حال منی
که با تو می پرم و تو همان دوبال منی

نپرس حال تو خوب است... باتو من خوبم
تو شادی و هیجانات و قیل و قال منی

کنار من که قدم می زنی زمستان نیست
که گرم می شوم از بودنت ، تو شال منی

سوار اسب سپید ای پرنس مشکی پوش
شبی ز راه می آیی که توی فال منی

چه باشکوه شبی می شود رسیدنمان
به هم / و اینکه برای همیشه، مال منی

#الهه مرتضایی

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

21 Oct, 23:07


دل به صحرا میرود، در خانه نتوانم نشست

بوی گُل برخاست در کاشانه نتوانم نشست

عاقـلی گر صبر آن دارد کـه بنشیند رواست

من که عاشق باشم و دیوانه نتوانم نشست

#اوحدی_مراغه_ای

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

21 Oct, 23:07


آغوش تو و عشق من و نغمه‌ی سازم
دریا و گُهر باشد و... غوغایِ نیازم

باید به نفسهای تو آرام بگیرم
با زَخمه‌ی چشمت، دل و جان را بنوازم

وقت است که ای ناب‌ترین سمفونی عشق
از خلوتِ بِکرِ بدنت شعر بسازم

در شهر دلم ولوله افتاده، بیا که...
چشمان غزل‌ریز تو شد محرم رازم

دلتنگ شدم... کاش پیامی بفرستی
پایان بده این دلهره و سوز و گدازم

در من فوران می‌کند احساس تو، بنشین
تا با نفست یک غزل تازه بسازم

#عفت خوش لقا

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

21 Oct, 23:07


در سـرای سینـه ام ، دل بیقـرارِ دلبـر است

در دلِ شب دیده ام چشم انتظارِ دلبر است

جرعـه ای نـوشیدم از احساسِ نابِ نابِ او

بی شراب و بـاده احساسم خمارِ دلبر است

#علیرضا_شیرانی

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

20 Oct, 22:15


دوست دارم شعر گویم حال دل بهتر شود
با تو از احساس خوانم ،خطی از دفتر شود

دوست دارم در کنار چایی و قندان خود
لمس دستان تو باشد، مزه اش محشر شود!!

دوست دارم شعر هایم را بخوانی با نسیم
تازه گردم با صدایت ،گوش دنیا کر شود

دوست دارم طرحی از باران زنم بر شعر خویش
قطره قطره، نم نمک ریزد ،دو چشمم تر شود

دوست دارم بر مشامم بوی عطرت پیچد و...
تا به یک تصویر رویایی ز تو منجر شود

دوست دارم لحظه های بودنت را نازنین
آنقدر اینجا بمانی خستگی ها در شود

#نجمه طوسی

‌‌‌‌※ شــعــر حــرﮰ؎ عــ𖤓̟ـشق ‌‌※

20 Oct, 22:15


روزِ محشر که خدا پرسشِ ما خواهد کرد

دل جدا شُکرِ تو و دیده جدا خواهد کرد!

جانِ غم دیده که آمد به لب از هجرانت

تا کنـد عمر وفـا، با تـو وفـا خواهد کرد

#محتشم_کاشانی

1,108

subscribers

2

photos

1

videos