کانال شعرو دکلمه خسته از پرواز @aminf16m Channel on Telegram

کانال شعرو دکلمه خسته از پرواز

@aminf16m


🎇تبلیغات پذیرفته میشود🎇

📌فروش اکانت مجازی بانازلترین قیمت

🔗لینک چنل موزیک بیکلام @aminchenary

🔗لینک چنل ویسامون @amino021

🔗لینک YooTube https://youtube.com/@aminf16m?si=qWXeJMSUrxnkX4WM

🗽سـرتیــم چنــل @aminlak3 🆔

🇮🇷📅 تاسیس1401/11/28 🕰️

کانال شعرو دکلمه خسته از پرواز (Persian)

🎇تبلیغات پذیرفته میشود🎇nn📌فروش اکانت مجازی بانازلترین قیمتnn🔗لینک چنل موزیک بیکلام @aminchenarynn🔗لینک چنل ویسامون @amino021nn🔗لینک YooTube https://youtube.com/@aminf16m?si=qWXeJMSUrxnkX4WMnn🗽سـرتیــم چنــل @aminlak3 🆔nn🇮🇷📅 تاسیس1401/11/28 🕰️nnکانال شعرو دکلمه خسته از پرواز یک کانال تلگرامی است که به منتقدان و دوستداران شعر و دکلمه اختصاص دارد. در این کانال شعرهای زیبا و دکلمه های شگفت انگیزی از هنرمندان مختلف به اشتراک گذاشته می شود. هدف این کانال ایجاد یک فضای مطالعه و بحث برای علاقمندان به این هنرهاست. با پیوستن به این کانال، شما می توانید از آثار برتر شاعران و دیکلمه خوانان برجسته لذت ببرید و با دیگر اعضا در مورد آثار مورد علاقه ی خود بحث کنید. برای کسب اطلاعات بیشتر و شرکت در این فضای فرهنگی، به کانال شعرو دکلمه خسته از پرواز بپیوندید و از تجربه ی یکتای خواندن شعرها و گوش دادن به دکلمه های زیبا لذت ببرید.

کانال شعرو دکلمه خسته از پرواز

21 Nov, 14:31


🔮 #دکلمه 🔮




دلی شکسته شد، بی‌آنکه کسی از تکاپو و حرکت باز ایستد.

دلی پژمرده شد، بی‌آنکه کسی بفهمد برای بقای زندگی فردی باید از سرچشمه‌ی حیات، آبی آورد و به پای زندگی‌اش پاشید.

این رسم و جور و جفای زندگی همه‌ی ما آدم‌هاست..‌.

ایستاده‌ایم به تماشای آب شدن جوانه‌ی وجود آدمی که دست و پا می‌زند برای رهایی از چنگال درد و رنج.

دلم پری‌وار خود را به قفسه‌ی سینه‌ام می‌کوبد و می‌نالد

می‌نالد از هر آن‌چه که تو بودی و هر آن‌چه که خود نبود.

بیا دستم را بگیر و مرا در این سفر بی‌بازگشت همراه خود ببر.

می‌گویند من بازیگری هستم در میان جماعتی که یک دم به این نی‌‌اندیشیدند که شاید این بشر خفته در خاک، روزی یک گل روییده از دل خاک بوده است یا که این بید خمیده‌ی روی زمین، روزی یک سروِ بلند قامت بوده است. .

من مرغ تنهای آن خراباتم که در این گوشه دنیا جان داد و شکست، تنها سر بر دل این خاک نهاد و انتظار بودن با تو را می‌‌کشد.

سال‌‌هاست که می‌‌گذرد از آن لحظه شیرین آشنایی، از آن دم که تو بودی و من بودم و یک دنیا خاطره.

زیبا بودند کلام بی‌‌کلام عاشقی و تمام شد این پرسه در خاطراتی که تو حضور داشتی و من به فصل خزان و جدایی رسیدم.

#پروین_یادگاریان

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‍‌‌📚
#خسته_از_پرواز‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌𖤓 𝄟🦅⍣᭄

𝑱𝒐𝒊𝒏☞︎︎𝄟≛⃝❉‌
@aminf16m 𝄟

کانال شعرو دکلمه خسته از پرواز

21 Nov, 13:26


🪩 #نمایشنامه 🪩


شروع کننده اقا


  
آقا :
بی تو ، مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چَشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم !

خانم :
من در آن شب که تو از کوچه گذشتی؛
پشت آن پنجره غم به تماشای تو بودم....
«شدم آن عاشق دیوانه که بودم...»
در نهانخانه ی جانم گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید
عطر صد خاطره پیچید

آقا :
تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ی ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ

خانم :
تو فقط خیره به من بودی و من محو تو بودم
سر من گرم تو و  عشق برای تو  سرودم

اقا:
یادم آید تو بِه من گفتی :

خانم :
ازین عشق حذر کن !
لحظه ای چند بر این آب نظر کن
آب ، آئینه ی عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است
باش فردا ، که دلت با دگران است

آقا :
حذر از عشق ؟
ندانم
سفر از پیش تو؟
هرگز نتوانم نتوانم
حذر از عشق تو، کار من دیوانه نباشد
سفر از پیش تو جز قصه و افسانه نباشد
روز اول که دل من به تمنای تو پَر زد
چون کبوتر لب بام تو نشستم
تو بِه من سنگ زدی ، من نه رمیدم ، نه گسستم
باز گفتم که : تو صیادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو درافتم ، همه جا گشتم و گشتم

خانم :
دل من در تله ی عشق تو افتاد..!
بلبل نام تو آن روز،شعری از عشق تو سر داد!
من شدم صید و تو صیاد...
دل تو در صدد عشق دگر برده ای از یاد...

آقا :
اشکی از شاخه فرو ریخت
مرغ شب ناله ی تلخی زد و بگریخت !
اشک در چشم تو لرزید
ماه بر عشق تو خندید
یادم آید که دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه کشیدم
نگسستم ، نرمیدم

خانم :
دلــــــم آن شب که تورا دید؛لرزشی باز گران کرد...
سلب آسایش جان کرد...
پای از جای درآمد که به دنبال تو آید..که بگوید بی تو هرگز نتواند!!
که فقط عطر تنت بود و دگــــــر هیچ..

آقا :
رفت در ظلمت غم ، آن شب و شب های دگر هم
نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم
نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم !
بی تو ، اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم

,خانم :
کوچه تنهاست! من هم...!
بی تو اما بـــه چه حــــــــالی پشت آن پنجره غم به تماشای تو بودم!

بی تو من ثانیه تا ثانیه را پیر شدم
من همان کوه غرورم که زمین گیر شدم

گر چه گفتم از این عشق حذر باید کرد
خود غریبانه به زندان تو زنجیر شدم


اقتباس از شعر فریدون مشیری

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‍‌‌📚
#خسته_از_پرواز‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌𖤓 𝄟🦅⍣᭄

𝑱𝒐𝒊𝒏☞︎︎
@aminf16m

کانال شعرو دکلمه خسته از پرواز

21 Nov, 11:14


📚 #شعر 📚



چشم تو حال دلم را بد خرابش کرده باز
قلب سرد سنگی ام را ساده آبش کرده باز

آینه در آینه در طالعم می دیدمت
دوری ات دریای ذوقم را سرابش کرده باز

روح پاکی را که قبل از تو خدا را می شناخت
بی خدایی مستحق صد عذابش کرده باز

گوشه ی چشمی تو بر دنیای من انداختی
حالت چشمت دلم را خواب خوابش کرده باز

آن قدر ترسیده ام از آنچه هستم بگذری
دل خودش را گم پس صدها نقابش کرده باز

می کشم در دفترم تصویری از لبخند تو
حال خوبت! خط خطی را شعر نابش کرده باز

روزگارم ساده بود و حال و احوالم درست
لعنتی چشم تو بدجوری خرابش کرده باز...

🖋
#مریم_صفری

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‍‌‌📚
#خسته_از_پرواز‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌𖤓 𝄟🦅⍣᭄

𝑱𝒐𝒊𝒏☞︎︎
@aminf16m

کانال شعرو دکلمه خسته از پرواز

21 Nov, 09:58


🇹🇯 #دکلمه 🇹🇯


( میشه الان بیای )



دلبر !!!
فکر نکن دنیا همینجوری میمونه !!!
یه وقت خیال نکنی آب از آب تکون نمیخوره ،،،
این دنیا هزارتا رنگ داره ،،، هرروز یه رنگه،..
هرروز یه هوا،،،
یه روز گرمه ، یه روز سرده ، یه روز مرطوبه ، یه روز خشکه ،،،
آدمهاهم همینجورین !!
یه روز شوق وذوقشو دارن ..
یه روز چشم به راهن ،، یه روز فقط باخاطره ها سرمیکنن ویه روز هم خسته میشن وازپا درمیان
اصلا بیخیال دنیا وآدمهاش ،،،،
میشه همین الان پاشی بیای ...
همین الان که من به یاد تو شب وروزمو سرمیکنم،
همین الان که مجنون شدم به هوای تو ،،،
آره دلبر
همین الان که حتی شبا واسه اومدنت توخوابم، هرشب به خوابهام التماس میکنم ...
الان که قلبم بوی تورو میده بیا ،،،
الان که همه چیز وهمه کس رو ازیادوذهنم پاک کردم بجزتو !!
الان که پشت میله های این خاطره وغمها اسیر شدم بیا ...
پاشو همین الان بیا وبگو که همش خواب بوده
الان بیا که نبودنت شده بلای جونم و من بی نوای توشدم
الان که توشدی همون " هیچ " توی زندگی من که ساعتها به یه جا خیره میشم وزل میزنم وتوخیالت فرو میرم وهرکی میبینه منو میگه چته ، به چی فکر میکنی ،،
میگم " هیچی "
پاشو بیا...
داره پاییز تموم میشه ...
داره زمستون میاد ،
داره سرد میشه ،،،
همه چی یخ میزنه !!!
این پاییز ریشه وشاخ وبرگهامو خشک کرده
من میترسم دلبر ،،،
نه ازفراموش کردنت ، نه !!
نه من فراموشت نمیکنم
من ازیخ زدن میترسم
ازاینکه وقتی اومدی همه چی یخ زده باشه
ازاین میترسم که انقدر دیربیای، که نفسمم یخ زده باشه
ازاینکه انقدر دیرشده باشه که وقتی اومدی دیگه من نباشم
ازاینکه دیگه من ازپا دراومده باشم
الان که هنوز جون دارم
هنوز چشم به راهم
هنوزنفس میکشم بیا
هرچیزی که از وقتش بگذره دیگه ارزش نداره
ازدست بره دیگه برنمیگرده
الان که بین پاییز وزمستون گیر کردم بیا
بیا واین قاعده وگذرِ فصلهارو بهم بریز و انقدر گرم بیا که بعداز پاییز بهار بشه
جوری بیاکه همه دلخوشی هام دوباره جوانه بزنه!!

به قول جناب ابتهاج !!!
خون میچکد از دیده دراین کنج صبوری
این صبر که من میکنم افشردن جان است

✍️
#جمشیدکوردستانی ۱۴۰۳/۰۸/۳۰
#کپی_وانتشار_باذکرنام_نویسنده

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‍‌‌📚
#خسته_از_پرواز‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌𖤓 𝄟🦅⍣᭄

𝑱𝒐𝒊𝒏☞︎︎
@aminf16m

کانال شعرو دکلمه خسته از پرواز

21 Nov, 08:30


🎇 #شعر 🎇


#بیا با من دَمی بِنشین
بَرایت قصّه میگویَم
از آن مَجنونِ بی پَروا
که شُد افسانه میگویَم


برایَم قصّه میگویی
سراپا گوشَم ای راوی
بِساز اِمشب دلَم را چوون
مِی و پیمانه و ساقی

#من آن بیدَم، که در طوفان
دَمی هَرگز، نَلرزیدم
میانِ سینه ام دَرد است
ولی دَر جَمع خَندیدَم

چه شُد اینگونه چون کوهی
چه شُد از غَم نَترسیدی
چِرا خندان و بَشّاشی
که دَر طوفان نَلرزیدی

#به هَر حالی که دِل لَرزید
خُدا را اقتدا کردَم
زِ هَر چیزی که مُبهم بود
دلَم را دورتر کردَم

دلَت از عِشق میگویَد
دلَت را مُبتلا دیدی
وَلی از عِشقِ دُنیایی
بُریدی، از چه تَرسیدی

#منم عاشِق شُدم یِک روز
دلَم را مُبتلا دیدَم
خُدا مَعشوقه ای ناب است
که او را عِشق وَرزیدم

به دُنیا دِل نَبستی تا
خُدا را، بَنده اش باشی
مَگر دُنیا چه دَردی داشت
نشُد وابَسته اش باشی

#خدایم آنقدَر خوب است
که با او غَرقِ آغوشَم
دو مَعشوقه، نمیگنجَد
به قَلبِ کوچکِ آدَم

#مرا یِک عِشق کافی بود
که مَجنونِ خُدا باشَم
بَرای عِشق و سَرمستی
دَر میخانه اش باشَم

#عشق_یعنی_خدا

شعری از:
#حمید_رضا_یگانه

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‍‌‌📚
#خسته_از_پرواز‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌𖤓 𝄟🦅⍣᭄

𝑱𝒐𝒊𝒏☞︎︎
@aminf16m

کانال شعرو دکلمه خسته از پرواز

21 Nov, 01:40


لینک گپمون خــوش زبــونــا💘

کانال شعرو دکلمه خسته از پرواز

21 Nov, 01:39


https://t.me/+3KZk6ShthR5hNTc0

کانال شعرو دکلمه خسته از پرواز

20 Nov, 20:19


🔵 داستان 🔵




اومد پایین، موهاش باز بود، تا رو شونه‌هاش بود.
هیچ‌وقت روسری سرش نمی‌کرد.

دایی هر چی می‌گفت، هر چی می‌زدش عین خیالش نبود. ننه هم می‌گفت تو جهنم زنای بی‌حجاب رو از موهاشون آویزون می‌کنن.

اونم می‌گفت: «وووااااوووه!...» بعدم می‌خندید.
تکیه داده بود به درخت، پیرهنِ قرمزِ دکمه‌دار تنش بود. پیرهنش تنگ بود.

یقه‌اش باز بود. لباش مثلِ دو تا گیلاس بود، مثل زبونش شیرین بود. آدم دلش می‌خواست ببوستش

کسی تو حیاط نبود. ننه هم صبح رفته بود جایی. خواستم همون‌ جا محکم بغلش کنمو ببوسمش،

گفتم چیزی نمیگه که. به کسی هم نمی‌گه، نه به باباش می‌گه، نه به مادرِ من، داد هم نمیزنه، یا می‌خنده یا فوقعش می‌زنه تو گوشم.

گفتم اگه خواست بزنه تو گوشم، خب بزار بزنه.مگه اون همه کتک خوردم چی شد، یه سیلی هم روش، نمی‌میرم که. گفتم اگه هم زد ،یه بوسه به یه سیلی می‌ارزه ،یه لگد، چهار تا مشت و هزار تا مرگ،،به اون بوسه می ارزه، چشمامُ بستم و شروع کردم به شمردن. گفتم تا ده می شمرم به ده که رسیدم، میگیرمش محکم میچلونمش تو بغلمو می‌بوسمش.

یهو چشامو باز کردم گفت: «چته دیوونه، چشم‌هاتو چرا بستی خلِ خدا؟!» چشامو باز کردم. ترسیدم.

لرز افتاد به جونم گفتم اگه ببوسمش روزه‌م باطل می‌شه، گناه داره. ای کاش دیروز از مُلّا حسن پرسیده بودم. مُلّا حسن اونقدر مُلّای خوبی بود که مطمئنم می‌گفت: «ببوسش..»

📝#حافظ_خیاوی📖📖

🎙#‌‌‌‌‌آوایش #امین_چناری 💥

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‍‌‌📚
#خسته_از_پرواز‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌𖤓 𝄟🦅⍣᭄

𝑱𝒐𝒊𝒏☞︎︎
@aminf16m

کانال شعرو دکلمه خسته از پرواز

20 Nov, 18:34


کانال شعرو دکلمه خسته از پرواز pinned Deleted message

کانال شعرو دکلمه خسته از پرواز

20 Nov, 18:31


💞 #شعر 💞



به دیدارم بیا هر شب

به دیدارم بیا هر شب،
در این تنهاییِ تنها و تاریکِ خدامانند،
دلم تنگ است.
بیا ای روشن! ای روشن‌تر از لبخند.
شبم را روز کن در زیرِ سرپوشِ سیاهی‌ها.
دلم تنگ است.
بیا بنگر، چه غمگین و غریبانه،
در این ایوانِ سرپوشیده، وین تالابِ مالامال
دلی خوش کرده‌ام با این پرستوها و ماهی‌ها.
و این نیلوفرِ آبی و این تالابِ مهتابی.
بیا ای هم‌گناهِ من در این برزخ.
بهشتم نیز و هم دوزخ.
به دیدارم بیا ای هم‌گناه، ای مهربان با من،
که اینان زود می‌پوشند رو در خواب‌های بی‌گناهی‌ها.
و من می‌مانم و بی‌دادِ بی‌خوابی.

در این ایوانِ سرپوشیده‌ی متروک
شب افتاده‌ست و در تالابِ من دیری‌ست
که در خواب‌اند آن نیلوفرِ آبی و ماهی‌ها، پرستوها.
بیا امشب که بس تاریک و تنهایم.
بیا ای روشنی، اما بپوشان روی،
که می‌ترسم تو را خورشید پندارند.
و می‌ترسم همه از خواب برخیزند.
و می‌ترسم که چشم از خواب بردارند.
نمی‌خواهم ببیند هیچ کس ما را.
نمی‌خواهم بداند هیچ کس ما را.
و نیلوفر که سر برمی‌کشد از آب:
پرستوها که با پرواز و با آواز،
و ماهی‌ها که با آن رقصِ غوغایی،
نمی‌خواهم بفهمانند بیدارند.

شب افتاده‌ست و من تنها و تاریک‌ام.
و در ایوان و در تالابِ من دیری‌‌ست در خواب‌اند،
پرستوها و ماهی‌ها و آن نیلوفرِ آبی.
بیا ای مهربان با من!
بیا ای یادِ مهتابی!

#مهدی_اخوان_ثالث

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‍‌‌📚
#خسته_از_پرواز‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌𖤓 𝄟🦅⍣᭄

𝑱𝒐𝒊𝒏☞︎︎
@aminf16m

کانال شعرو دکلمه خسته از پرواز

20 Nov, 17:30


🪩 #دکلمه 🪩



میگما
دور چشمای تیله ای مشکی ت بگردم من
نمی دونم چرا هر وقت اسم تو میاد
من دست پام گم می کنم
نمی دونم
چرا وقتی صورت قشنگت تو ذهنم نقش می بنده
من میرم یه دنیای دیگه
اصلا تو چی داری تو وجودت که منو انقدر کلافه ی خودش کرده
مگه چقدر منو دیدی
مگه چقدر باهام حرف زدی....
مگه چقدر پای درد دل من نشستی که منو انقدر خوب میشناسی؟
ببین
من چند ساله
هیچ چیزی بنام قلب نداشتم
ندارم یعنی
ولی تو اومدی
دست گذاشتی
رو جایی که فقط صدای نبض دستای تو رو میشنوم
اصلا بذار اینجوری بگم

من اگه دور تو نگردم
باید شبا
تک و تنها
پرسه بزنم و دور این شهر درن دشت غریب و سرد بگردم
نگاهم و بدزدم
از همه آدمای جذاب و سرد و زیبای این جغرافیای عجیب غریب
اصلا بگو
بگو چرا
چرا تو هستی
همه چیز هم هست
اما انگار نیستی
چرا من تو صفحه خالی گوشیم
هیچی ندارم غیر از تو....
چرا من
باید تا این وقت شب بیدار بمونم و از نداشتنت بگم
چرا اصلا تو هستی
ولی تو رویای من
تو خواب من
بیا
پاشو همین الان بیا
پاشو
دستت بده به رویای خیس هر شب من
بیا یه دستمال گل گلی از تو کیفت در بیار
بگیر زیر چشمای چروک افتاده ام
خشک کن
بعد
دستم بگیر تو دستات
بذار گرم بشه تموم وجودم
بذار همه وجودم بشه تو و گرمی دستات
بذار یه چیزی بگم
من قبل اومدن تو اصلا من نبودم
یه تیکه زمین خشک
که آب هست
همه چی هست کنارش
اما حس جوونه زدن نداره
پاشو بیا که این صبر من از دست صبرم خسته شده
پاشو بیا
انقدر خنده های الکی نشون مردم دادم دیگه لب هام هم منو یاری نمی کنن
دیگه تحویلم نمی گیرن
دیگه ذوقی به حرف زدن ندارن
پاشو بیا
انقدر که بی سرزمینم
انقدر که تموم وسعت زندگیم شده تو...
میدونی
نفس
نفس
نفس
اصلا چرا باقیش نمیشه گفت؟؟؟
چرا نمی تونم بگم حتی نفس هام دونه دونه به شماره افتاده بود
ولی تو
با اومدنت
حال نفس های خسته منو هم خوب کردی
بیا
همین امشب بیا انقدر که سر انگشتات بشن درمون همه ی دردای بی درمون من

بذار نمونم نپوسم
بذار دق نکنم تو این غربت بی انتها
ببین
من یه رکاب ساخته بودم واسه انگشتم
بعد هر بار که نگاش می کردم
دنبال یه تیکه جواهری چیزی بودم که بندازم روش
چرا من باید یاد تو بیفتم
چرا اصلا الان باید یاد اون رکاب بیفتم
چرا باید تو بیای تو ذهنم
چرا
بیا
بیا
تو «نگین»این رکاب شو...
می خوام بهت بگم
من هر وقتی تو خیالم تجسمت میکنم
تو نشستی جلوم
من دارم گیسو های جو گندمی ت رو شونه می کنم و تو هم تو آینه بختمون،خودت و نگاه می کنی و من بدون اینکه بفهمی واسه موهای سفید شده ات تو دلم زار زار گریه می کنم و دور تموم دردات می گردم
الهی دور تموم زخمای دلت بگردم من که هیچکسی به اندازه خودت نه فهمیدی نه گذاشتی کسی بفهمه که چه درد سنگینی رو دلته

ولی قربونت برم
بیا
بیا بزار همه دردات رو مرهم بشم
بیا که بوی موهات منو داره تا خود خدا می رسونه
من هر شب
مست موهاتم
مست بافتنشون
من اصلا موهات خیس خیس می بافم
من عاشق موج سواری رو موهاتم دورت بگردم
راستی
الان که نیستی پیش من
الان که نگاه من به آسمونه
تو به چی نگاه می کنی
تو چشمات داره دنبال کدوم ستاره می گرده
بگو
بهم بگو
بذار بفهمم چشمت به کدوم ستاره است
بذار منم به همون نگاه کنم
بذار منم چشمام با چشمای تو یجا خیره باشه
میگم
بس نیست؟
بس نیست این همه از نبودنت
نداشتنت
ندیدنت نوشتم؟؟
میگم بس نیست؟
بیا
بخدا من اگر جای تو بودم
همین امشب
با اولین پرواز خودمو میرسوندم
برسون
دلم نمیخواد بیای و ببینی که دیر شده
که نیستم
که مسافر پرواز ابدی شدم

ببین
من
انگار ته تهش ام
انگار ته این قصه ام
انگار دیگه فردا نیست
بیا
بیا
بیا شاید موندم
شاید تموم نشد
شاید رسیدم
شاید رسیدن شد سهم این آدم که هیچ وقت تو عمرش نرسیده
بیا
دور قد بالات بگردم من
انقدر که دلتنگ تو ام جای سخن نیست

ای شوق تماشای تو در لحظه ی آخر........

#سهراب

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‍‌‌📚
#خسته_از_پرواز‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌𖤓 𝄟🦅⍣᭄

𝑱𝒐𝒊𝒏☞︎︎
@aminf16m

کانال شعرو دکلمه خسته از پرواز

20 Nov, 16:42


کانال شعرو دکلمه خسته از پرواز pinned Deleted message

کانال شعرو دکلمه خسته از پرواز

20 Nov, 16:27


🌧 #شعر 🌧



من از دماوند و سهندت قصه می گویم از کوه های سربلندت قصه می گویم

از رودهایت، اشک های غرقه در خونت از رود رود کرخه، زاری های کارونت

از بیستون کن عاشقان تیشه دارانت وآن نقش های بی گزند از باد و بارانت

از دفتر فال و تماشایی که در شیراز حافظ رقم زد جاودان در رنگ و در پرواز

از اصفهان باغ خزان نشناسی از کاشی از میر و از بهزاد یعنی خط و نقاشی

از نبض بی مرگ امیر و خون جوشانش که می زند بیرون هنوز از فین کاشانش

ایران من! آه ای کتاب شور و شیدایی هر برگی از تاریخ تو فصلی تماشایی

فصلی همه تقدیر سرخ مرزدارانت فصلی همه تصویر سبز سر به دارانت

فصل ستون های بلند تخت جمشیدت در سر بلندی برده بالاتر ز خورشیدت

از سرخ جامه چون کفن پوشندگان تو وز خون دامن گیر بابک در رگان تو

می دانمت جای به مرداب اوفتادن نیست می دانمت ایثار هست و ایستادن نیست

با این همه خونی که از آیینه ات جاری است رودی که از زخم عمیق سینه ات جاری است

می شوید از دل های ما زنگار غم ها را همراه تو با خود به دریا می برد ما را

#حسین_منزوی


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‍‌‌📚
#خسته_از_پرواز‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌𖤓 𝄟🦅⍣᭄

𝑱𝒐𝒊𝒏☞︎︎
@aminf16m

کانال شعرو دکلمه خسته از پرواز

20 Nov, 16:24


Live stream finished (49 minutes)

کانال شعرو دکلمه خسته از پرواز

20 Nov, 15:35


Live stream started

کانال شعرو دکلمه خسته از پرواز

20 Nov, 15:30


💎 #دکلمه 💎



خیلی وقته حرف نزدیم باهات؛ حواست هست؟ یادت رفته ما رو، می دونم. شبا کنار سپیدار خشک حیاط می شینیم، ساکت ساکت، انگار که مرده باشیم. نگاه می کنیم به ماه که غرق شده تو حوض لجن گرفته. ماه گریه می کنه، ما گریه می کنیم، گنجیشکا میان می شینن رو شاخه های خشک سپیدار، آواز می خونن، آواز دشتی غمگین. سخت میگذره شبا. دکتر دیگه قرص نمیده، گفته خوب نمی شم، گفته بیان منو ببرن. کی بیاد منو ببره؟ من با کسی نمیرم که غیر تو. توئم که نمیخوای منو، نمیای ببری که. بس که یادت رفته. روزا خودمو می زنم به خواب، انگار مورچه باشم تو سیاه زمستون، خوابم برده باشه و ندونم دو قدم اون ور یه تیکه نون خوشمزه منتظرمه. هروقت کسی حواسش نیست، عکستو از جیب لباس آبیه ورمی دارم، می شینم به تماشاکردنت. درد داره که دیگه یادم نمیاد صداتو، اصن یادته گفتم اگه یه روز صدات نباشه می میرم؟ دارم می میرم انگار. یادم رفته وقتی می خندیدی چطوری بود دنیا. چطوری اسممو صدا می کردی و من نمی مردم از ذوق و مستی.
الان باز سرت درد میاد از حرفام، گفتی هیچی نگم، نمیگم.
امشبم عین هر شب، نشستیم گوشه حیاط، تنها، بی صدا و بی مهتاب. تو تاریکی نگاه می کنم به کف دستام به مچ دستم و رگ آبی، نه که بترسم از مردن، فقط دلم نمیاد بمیرم قبل این که مطمئن بشم کسی هست که برات بمیره. دم صبح از دور یه بوسه میفرستم برات، میدونم نمیرسه، اما کار بیشتری برنمیاد ازم آخه. تکیه می دم به تنه زبر سپیدار خشک، یکی می شیم با هم، دو تا برادر تنی، دو تا فراموش شده، دو تا خشکیده. گنجیشکا میان رو شاخه های ما می شینن و با دصای نهنگای مرده آواز میخونن. فردا باز وقت ملاقات که بشه دوستام میان میگن نکن دیوونه، آبروت میره. مام می خندیم و می گیم زکی، همینه آبرو.
کم کنم حرفو، گَرَم یاد آوری یا نه، من از یادت نمی کاهم.
خلاص....

#حمیدسلیمی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‍‌‌📚
#خسته_از_پرواز‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌𖤓 𝄟🦅⍣᭄

𝑱𝒐𝒊𝒏☞︎︎
@aminf16m

کانال شعرو دکلمه خسته از پرواز

20 Nov, 14:27


🗽 #شعر 🗽



بيا ، مرو ز کنارم ، بيا که مي ميرم
نکن مرا به غريبي رها که مي ميرم

توان کشمکشم نيست بي تو با ايام
برونم آور از اين ماجرا که مي ميرم

نه قول هم سفري تا هميشه ام دادي ؟
قرار خويش منه زير پا که مي ميرم

به خاک پاي تو سر مي نهم ، دريغ مکن
زچشم هاي من اين توتيا که مي ميرم

مگر نه جفت توام قوي من ؟ مکن بي من
به سوي برکه آخر شنا ، که مي ميرم

اگر هنوز من آواز آخرين توام
بخوان مرا و مخوان جز مرا که مي ميرم

براي من که چنينم تو جان متصلي
مرا ز خود مکن اي جان جدا ، که مي ميرم

ز چشم هايت اگر ناگزير دل بکنم
به مهرباني آن چشم ها که مي ميرم

#حسین_منزوی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‍‌‌📚
#خسته_از_پرواز‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌𖤓 𝄟🦅⍣᭄

𝑱𝒐𝒊𝒏☞︎︎
@aminf16m

کانال شعرو دکلمه خسته از پرواز

20 Nov, 13:33


کانال شعرو دکلمه خسته از پرواز pinned Deleted message

کانال شعرو دکلمه خسته از پرواز

20 Nov, 12:52


🎇 #دکلمه 🎇



خاطر تو نه تنها از روز اول
که تا تو رو دیدم در خاطرم نقش بست
مگه دل من میتونست عشق نثار نکنه در طواف دم تو سرو بلند بالای من مگه لبهای من میتونست نفسهای عیسی دمت رو هرگز به نقد روان از دست بده ؟؟؟
توی این طایر گنبدانه نیلوفری مگه لبهای من میتونست ذکر احرام نگه برای مِیِ الست بوسهات چون این چرخ گردون گندم موهایم را در آسیاب صبوری موهایم را سفید کرد
از برای دوست داشتنت نام تو را آوردم ای عشق من پیش هر کسی دیدند که حرمت دارد اشکهای من
من که به هر کسب نگفتم زندگی اما به نزدیک جغرافیای صدای تو که رسیدم قلبم به حرف در آمد چون صدای تو میخندید و من تمام وجودم سکوت میخواست وقتی تو رو پیدا کردم که رنگ صدات رنگ زندگی بود و همچنان رنگ زندگیه من دعا کردم که قلبم به کنج قلبت گره بخوره من دلمو بستم به موج گیتار صدات به خورشید بودنت اینکه من همیشه کنج دلت خونه کنم و تو همیشه توی کنج قلبم بمونی
من هر وقت اسمت میومد روی لبهام به ساز بی ارزش بودن غصه‌ها لبخند میزدم وقتی دوست داشتم سهم نقش چشمات مال من باشه یا اینکه برای همیشه حصار عاشق دستهات دور تنم قفلی بزنه که جهان من پر بشه از حس عاشقانه تو رو خواستن



#راحمه

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‍‌‌📚
#خسته_از_پرواز‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌𖤓 𝄟🦅⍣᭄

𝑱𝒐𝒊𝒏☞︎︎
@aminf16m

کانال شعرو دکلمه خسته از پرواز

20 Nov, 11:20


📚 #شعر 📚



#بیا با من دَمی بِنشین
بَرایت قصّه میگویَم
از آن مَجنونِ بی پَروا
که شُد افسانه میگویَم


برایَم قصّه میگویی
سراپا گوشَم ای راوی
بِساز اِمشب دلَم را چوون
مِی و پیمانه و ساقی

#من آن بیدَم، که در طوفان
دَمی هَرگز، نَلرزیدم
میانِ سینه ام دَرد است
ولی دَر جَمع خَندیدَم

چه شُد اینگونه چون کوهی
چه شُد از غَم نَترسیدی
چِرا خندان و بَشّاشی
که دَر طوفان نَلرزیدی

#به هَر حالی که دِل لَرزید
خُدا را اقتدا کردَم
زِ هَر چیزی که مُبهم بود
دلَم را دورتر کردَم

دلَت از عِشق میگویَد
دلَت را مُبتلا دیدی
وَلی از عِشقِ دُنیایی
بُریدی، از چه تَرسیدی

#منم عاشِق شُدم یِک روز
دلَم را مُبتلا دیدَم
خُدا مَعشوقه ای ناب است
که او را عِشق وَرزیدم

به دُنیا دِل نَبستی تا
خُدا را، بَنده اش باشی
مَگر دُنیا چه دَردی داشت
نشُد وابَسته اش باشی

#خدایم آنقدَر خوب است
که با او غَرقِ آغوشَم
دو مَعشوقه، نمیگنجَد
به قَلبِ کوچکِ آدَم

#مرا یِک عِشق کافی بود
که مَجنونِ خُدا باشَم
بَرای عِشق و سَرمستی
دَر میخانه اش باشَم

#عشق_یعنی_خدا

شعری از:
#حمید_رضا_یگانه

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‍‌‌📚
#خسته_از_پرواز‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌𖤓 𝄟🦅⍣᭄

𝑱𝒐𝒊𝒏☞︎︎
@aminf16m

24,522

subscribers

118

photos

123

videos