شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH @sheery_sh Channel on Telegram

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

@sheery_sh


بهترین کانال/ شعر دکلمه و موزیک بیکلام
SH🌻🌱

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH (Persian)

با خوش آمدید به بهترین کانال شعر، دکلمه و موزیک بیکلام! اگر به دنبال تجربه‌ی منحصر به فردی در دنیای شعر، دکلمه و موزیک هستید، این کانال مناسب شماست. در کانال @sheery_sh شاهد آثار شاعرانه، دکلمه‌های هیجان انگیز و موسیقی بی‌کلام زیبا خواهید بود. شعر، به عنوان یکی از هنرهای زبانی، توانسته است هزاران سال از زمان خود باقی بماند و احساسات و افکار مختلف را به زبانی زیبا و شفاف انتقال دهد. دکلمه نیز هنری است که از طریق آواز و هنر واقعی، توانایی ایجاد ارتباط عمیق با مخاطب را دارد. وقتی این دو هنر را با موسیقی بی‌کلام ترکیب کنید، نتیجه‌ی شگفت‌انگیزی را دریافت خواهید کرد. اگر به دنبال تجربه‌ی هیجان انگیز و زیبایی پرداخته شده در این هنرها هستید، به کانال ما بپیوندید و نابینایی خواهید شد. با کیفیت‌ترین و زیباترین اثار انتخاب شده در این کانال، به شما لحظاتی خاطره‌انگیز و لذت بخش را هدیه می‌دهد. پس دیگر وقت تلف کردن نکنید و به کانال @sheery_sh بپیوندید تا به دنیای شعر، دکلمه و موزیک بی‌کلام سفری جذاب داشته باشید!

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

13 Jan, 20:38


پدر عزیزتر از جانم
پدر آسمانی من ، روزت مبارک🥀😭

🎙شهرزاد
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

13 Jan, 20:37


🥀

پدر عزیزتر از جانم!
قاب عکست از آن بالا به من لبخند می‌زند. می‌گویم: خدا جان! اجازه بده که فقط یک بار دیگر صدایش را بشنوم و یک بار دیگر او را در آغوش بگیرم. فیلم‌هایی که از تو ضبط کرده‌ام را می‌گذارم. اشک می‌ریزم و صفحه نمایش را در آغوش می‌گیرم.
می‌ترسم کسی سر برسد و بگوید که دیوانه شده‌ام اما من فقط دلتنگم. دلتنگ کسی که پشت و پناهم بود. دلتنگم برای او که تا بود، نمی‌دانستم امنیت و بخشش و مردانگی همه با او معنا می‌شود. کاش می‌شد فرصت‌های رفته را جبران کرد، کاش می‌آمدی و من می‌گفتم که دیگر قدر تو را می‌دانم. آن‌وقت به جای این همه خیرات برای تو هدیه‌ای می‌خریدم.
حالا که جسم تو اینجا نیست، سعی می‌کنم خاطراتت را زنده کنم؛ غرور و نجابت، پاکی و صفای قدم، سنگینی سکوت و نگاه‌های نافذ تو را به خاطر می‌آورم و ریز ریز مثل بارانهای طولانی و بی‌شتاب ساعت‌ها اشک می‌ریزم.
وقتی دیگران اشک‌هایم را می بینند ، به من می‌گویند که باید صبر کنم. چه می‌گویند؟ در مرگ تو صبر؟ این تو بودی که به من صبر را یاد می‌دادی، حالا که تو نیستی، چه کسی به من از صبر بگوید تا حرفش را باور کنم؟ نیشخند می‌زنم. خون از چهارگوشه جگرم می‌چکد اما در ظاهر صبر می‌کنم و اشک‌هایم را از دیگران پنهان می‌دارم..😭

#ناشناس

روزت مبارک پدر آسمانی من..🥀😭SH

🌱🌻🥀
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

13 Jan, 19:26


🌱

کجای قصه ؛
نگفته‌ام دوستت دارم ؟!
بگذار فکر کنم
هیچ کجا انگار
تا یادم می‌آید ،
بهانه‌هایم هم ،
پُر بود از فریاد
فریاد اینکه ،
دیوانه !‌
من دیوانه توام !
اما ببخش مرا
انگار همچون کودکی نوزاد بوده‌ام
که هرچه تقلا می‌کند
کسی نمی‌فهمد که شیر می‌خواهد
که گرمای تن مادر می‌خواهد ..
اما حالا که می‌نویسم
بارها بخوان !
بلند بخوان !
دیوانه ،
دوستت دارم

#عادل_دانتیسم‌

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

13 Jan, 19:25


دکلمه

از " مـــردها " گفتن ...
هیچ کار آسانی نیست
از مردانی که
تمام ِ خستگی یشان
با یک نگاه ِ از سر محبت
به " اوی ِ " زندگیشان برطرف می شود
هیچ کار ساده ای نیست
مرد باشی و تمام ِ دل نگرانی هایت را
پشتِ یک لبخند ظاهری
پنهان کنی !
وقتی
بغضِ جامانده ی بیخِ گلویت را باید قورت دهی
تا مــبادا زیر سئوال رود
مردانگیت !
مردها گاهی بغض هایشان را
سکوت،گاهی دود
گاهی هم رو بر میگردانند و
با آستین پیراهن اشک هایشان را پاك می كنند ... !
مرد اگر مرد باشد
میشود فرهـاد
میشود مجنون
م ی ش و د
مـــرد !
تـو برایش
" زن " باش
ســـاده باش
عاشقانه باش
تا از نگاهت بفهمد
خواستنت را ...
بودنـــــت را ...
بیـــــا و باور کن
که گاهی سخت تـرین
کار دنیـا
همین مــــرد بودن که نه
همین مرد مـــــــاندن است !

#عادل_دانتیسم
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

13 Jan, 17:46


🌱

” پدر” اسطوره‌ای از آسمان است
پدر افسانه ای در این جهان است
پدر معنای هستی ، رمز ِ بودن
چو خون در بستر ِ جانم روان است
پدر صندوقی از اسرار پنهان
پدر سنگِ صبور و امتحان است
سیه فامش نموده تیغِ خورشید
خمیده پیکرش همچون کمان است
سپیدش کرده موی و صورتش چین
گذرگاهی که عنوانش زمان است
پدر در عکسِ خود بر طاقِ ایوان
سیه موی است و زیبا و جوان است
پدر نجوای ذِکر شامگاهی
صلاتی هم نشین با کهکشان است
به عَرش سجاده اش فرش است و دائم
خدایَش جاری و وردِ زبان است
پدر در دیده ام زیباترین شعر
پدر در باورم یک قهرمان است
بدیدم خویش در آئینه ای نیک
به رخ دیدم که تصویرش عیان است
نظر کردم به دقت خویش و وی را
دو جسمی دیدم و روحی در آن است
ندیدم جز پدر در کُنهِ ذاتم
که وصفش خارج ازشرح و بیان است
اگر کفر است گویم خالق ، اما
پدر با خالقم همداستان است
پدر زیباترین تصویرِ دنیا
میانِ قابِ قلبم در نهان است

#ابوالقاسم_الوندی

🌺روز پدر مبارک🌺
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

13 Jan, 17:38


🌱


دوست دارم ....‌ شب باشد!!
من باشم و شانه هاے تو !
آرام سرم را روے شانه هایت بغلطانم.
موهاے پریشانت مثل نسیمی
روح نواز نوازش کند صورتم را ...
دستانم را میان دستانت قفل کنم .
نفس هایم به شماره بیفتد
از حس حضور اطلسے تو.
کنار گوشم بگویے برایم قصه بگو...
ولے من سکوت میکنم ،
سکوت و سکوت...
کمے اخم کنے ....
خیره به چشمانم بگویی
قصه ...‌ قصه ....
من بگویم....
زیباے من ،

"تمام قصه چشمان توست"

#سیامک_جعفری
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

13 Jan, 15:23


دکلمه

مثل همیشه داشتم ،سالن رو تمیز میکردم
سالن انتظار مسافرای فرودگاه امام خمینی ...
دیدم ،یک دختره حدودا بیستو چندساله
با موهایی بور 
هنزفری تو گوشش
و یه
کتابی خارجی
تو دستش  
مثل ابر بهار گریه میکنه
✍️m.t
رفتم کمی،جلوتر
بقدری چهره این دختر زیبا و آشنا بود
که قلبم ناخودآگاه به تپش در اومد

آره ،انگار صدسال می شناختمش
یهو نگاش به نگاهم افتاد
✍️
آره اون چشماش آبی بود
درست شبیه عطیه ،
دلم ،هری ریخت پایین
✍️
انگار عشق قدیمیم
دوباره متولد شده بود
کپی برابر اصل
✍️
سرشو انداخت پایین
کمی خجالت کشید
وباز شروع کرد
کتابش رو ورق زدن
وخوندن
✍️
منم خودمو دوباره مشغول
نظافت سالن کردم
ولی زیر چشمی نگاش میکردم
منو یاد عشق چندین ساله خودم
انداخت تو دلم گفتم :وای خدا یعنی چی؟
یعنی عطیه دوباره زنده شده؟
یعنی من خوابم؟این خود عطیس

باز دوباره اشکاش میومد
✍️
رفتم یه بطری آب معدنی
از بوفه فرودگاه خریدم
آوردم ،بهش تعارف کردم
گفتم:کمکی از من برمیاد؟
اتفاقی افتاده؟
✍️
یهو صحبت کرد
به زبون خارجکی
من که متوجه نمی‌شدم
فقط گفت :تنکیو ،تنکیو
و چند کلمه دیگه
که فقط من معنی تنکیو رو
میدونستم
✍️
اینقدر گریه کرده بود
که صفحه کتابش
کمی خیس شده بود
✍️
یه کتابی به زبون  انگلیسی بود

گفتم :این چه کتابیه که میخونی
اینقدر گریه می‌کنی ؟
✍️
یهو گوشیشو یکم بهش ور رفت
یجورایی حالیم کرد که
اینجا بنویسم حرفامو
که ترجمه کنه
✍️
براش نوشتم سوالمو
بعد متوجه سوالم شد
دوباره بغضش گرفت

کتابو نشونم داد
صفحش 135
بود ،
✍️
برام به انگلیسی
نوشت
موبایل ترجمش کرد
✍️
دیدم نوشته
این کتاب
اسمش
هست
عشق گمشده
بغضم گرفت
✍️
منم نوشتم رو موبایلش
می‌دونی، خود تو
شبیه عشق گمشده منی؟
اونم خیلی زیاد ،کپی برابر اصلی..
✍️

تا خوند لبخندی زد
ونوشت آقا داری شوخی میکنی؟
✍️
بغض داشت خفم میکرد
نوشتم ن ،واقعا
تو شبیه عشق گمشده منی
البته ،گم نشده ،خدا ازم گرفتش
زدم زیر گریه
✍️
دختر هم وقتی نوشته منو خوند
زد زیر گریه ..
نوشت متاسفم واقعا..
ببخشید ناراحتتون کردم
کتابشو داد بهم
گفت :بفرما
این هدیه از طرف من برای شماست
نوشتم من خارجی بلد نیستم
✍️
گفت :یعنی نوشت ،بده برات ترجمه کنند
اسمش ماری بود اهل ایتالیا
کتابو ازش گرفتم
✍️
با اینکه چیزی از کلماتش متوجه نمیشدم
روزی چندین بار نگاهش میکردم
فقط میدونستم کتابی از جنس عشق هست
ومن هم سالهاست عاشق دلسوخته ..‌

#مجیدتقوی
آبان ۴۰۳
۶:۳۰صبح
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

13 Jan, 11:49


🌱

بدترین حس دنیا چیست؟
شاید بگویید تنهایی،دلتنگی و...
اما بدترین حس دنیا دل‌زدگی ست
دل‌زدگی از یک خواستن عمیق می‌آید
کاری را
چیزی را
کسی را با تمام وجود خواستن...
دل‌زدگی یعنی کاری
چیزی،کسی که مدت‌ها حس خوب برایت داشت دیگر در ذهن و قلبت جایی نداشته باشد.
دل‌زدگی یعنی احساس خستگی شدید
آدمی که دل زده می‌شود وسط یک جنگ است
یک جنگ نا‌برابر
یک طرف تمام خاطرات روزهای خواستن جلوی چشمش هست
طرف دیگر حقیقتی که زورش بیشتر از تمام خاطرات و رویاهاست
دل‌زدگی بدترین حس دنیاست...
فقط تصور کنید کاری،چیزی،کسی که سال‌ها می‌خواستی دیگر قلبت را به تپش نیاندازد
دیگر تو را سر ذوق نیاورد
بدترین قسمت دل‌زدگی این است که نمی‌خواهی آن حس را دوباره تجربه کنی
اگر آسمان هم به زمین بیاید دیگر نمی‌خواهی
آدم‌هایی که دل‌زده می‌شوند فهمیده‌اند می‌شود عمیق‌ترین خواستن‌ها را کنار گذاشت و فراموش کرد اما نمرد.

#ناشناس

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

13 Jan, 11:38


🌱

دلم برای روزهایی تنگ است
که می دانم باز نخواهند گشت
برای پدرم که دیگر حضورش را
احساس نخواهم کرد
به راستی که چه زود دیر می شود
پدرم روزت مبارک…🥀

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

13 Jan, 11:32


دکلمه


امـروز تـوی سـالن چنـد تا خانـم
داشـتن با همدیـگه صحبـت میـکردن
و اومـده بودن موهاشـونو رنـگ کنن .

وقتـی با آدمـای مختـلف روبـرو میشـم
درک میکنم که واقعـا هرکسی به یه نوعی
در حال درگیری و جنـگ شخصیـه .

هر کسی به نوبـه ی خودش داره رنجـی
روی دوشش حمـل میـکنه
حتـی اون آدمـایی که درگیـر اختـلال های
دگـر آزاری هسـتن هـم ، در لایـه های
عمیـق تر روانـی ، در حـال رنـج کشیـدن
و جنگیـدن با خودشـون هسـتن .

داشـتم به این فـکر میـکردم
شایـد فقط مهـربونی و درک متقابـل
بتـونه آدمـا رو نجـات بـده
و بقیـه ی مسیـرها و روش ها ، شایـد
همـگی به بیـراهه برسـن .

کاش بتـونیم آدمـای بهتـری باشیـم
کاش بتـونیم مهــربون تر باشیـم با
همدیـگه
باور کنیـد هممـون خیلی خسـته ایم
کاش مهــربونی رو یاد بگیـریم ...

#ژیلا_معصومی

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

11 Jan, 21:27


🌱

گاهی آدمایی تو زندگیت میان که
تو رو با تموم
بداخلاقیات و بهونه گیریات
و غر زدنات دوست دارن!
میدونن کی باید بهت محبت کنن..
و کی نازتو بکشن..
کی منطقی رفتار کنن و
کی منطق رو بذارن کنار..
آره آدمای واقعی میدونن
که چه وقت آرامش رو
به خونه دلت هدیه کنن؛
و لبخند رو مهمون لبات..‌
اینا همونایی هستند
که موندگار میشن تو داستان زندگیت....


#یـسـنــا_اڪبــری

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

11 Jan, 21:21


دکلمه


مرا ببخش
دوست نداشتی
تنها از خانه بیرون بروم
اما تمام خیابان های شلوغ و خلوت شهر را
تنهایی گز میکنم

ببخش
بی اجازه تو
مدام لای موهایم
تاب میخورد
انگشتان بی قیدِ باد

ببخش
بی اجازه ات
لیوان اشک را سر می کشم
و عجیب زود رنج شده ام
حتی برای ساگوش
گربه رها شده آقای آتیلا
غصه میخورم
و برای شیلا
کاسکوی افسرده مژگان
گریه میکنم

خوشحال باش
میگفتی صدای خنده های بلندت را
هیچ نامحرمی نباید بشنود
و این روزها
حتی سوسک های گوشه دیوار
صدایی از من نمیشنوند
و آینه سراغی از رد لبخندم نمیگیرد

میگفتی ما یک نفس با هم هستیم
ببخش
که این روزها
به تنهایی نفس می کشم


#مریم_امینی

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

11 Jan, 21:15


🌱

سرنوشت
با قدی بلند
وصورتی کشیده
پشت دوربین سیاه قدیمی
به انتظار ایستاد
بلند شدم
اما پاهایم تا لنگ ظهر
روی تخت دراز کشیده بود
وچشم هایم
آشفته ی موهایی بود
که تو در آینه ریخته بودی
همه چیز از پیاده روهایی
که زیر سایه ی تو قدم میزد
شروع شد
تو تن لش یک روز دست و پاگیر را
به خانه آوردی و گفتی
جای بی درو پیکر این اتاق
از بهشت میلتون آرامتر است
ومن به آینه برگشتم
چشم هایم را دیدم
که از آنجا دور می شود
دورِ
دور

#فرسا_عمران
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

11 Jan, 21:13


دکلمه


گاهی بی خبری و بلاتکلیفی
بدترین حس دنیاست
بی خبری و هزار جور فکر می آید به ذهنت
دلت شور میزند نگرانی
برای کسی که حتی برایش مهم‌نیست بپرسد مرده ای یا زنده !!
اینگونه شب و روز را دوام آوردن شاید باعث نشود جسمت بمیرد
اما حتما روحت را خواهد کشت!!

کاش ما آدمهای ساده و مهربان
کمی هم به فکر خودمان باشیم

کاش دست از این همه مهربانی های بی حساب و کتاب برداریم
قبل از اینکه زیر بار این حجم نگرانی و دلسوزی برای دیگران،له شویم ...

باورکنید در این زمانه دیگر هیچ کس قدر آدم مهربان و بی غل و غش را نمیداند...


#نیلوفرآبی
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

11 Jan, 12:13


🌱

غمی در قلبم کاشته ای
هم جنس بارانی که بی وقفه می بارد!
مدام دلتنگت می شود
مدام بهانه ات را می گیرد
و نمیدانی چگونه می شکند قلبی
که در التماسی پُرتکرار تو را
به نبضی بی امان می خوانَد
شاید عشق همین است
غمی زیبا در بطن دوست داشتنت...

#سمیه_خلج
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

11 Jan, 12:08


دکلمه


این منم ، همان که اندکی تنهایی و یک فنجان چای داغ ؛ حال دلش را خوب می کند و چند خطی کتاب و فکر کردن به چیزهای تازه ؛ ساز دلش را کوک ...
کسی که لابلای سکوت و تنهاییِ گاه گاهش ، نفسی تازه می کند و با لبخندی عمیق تر از قبل ؛ به ارتشِ آدم ها پیوسته ، اما راهِ خودش را می رود !
در من تمایلِ شگفت انگیزی به سکوت هست ،
به کشف رازهای کوچکِ سر به مُهر مانده ،
و ایمان داشتن به اتفاقاتِ خوبِ در راه مانده ...
این منم ؛
کسی که به طرزِ دیوانه واری ، شبیهِ هیچکس نیست !


#نرگس_صرافیان_طوفان

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

11 Jan, 04:52


🌻🌱به نام حضرت دوست 🌻🌱

👈 دوستان عزیز و ارجمند 👉

بہ یڪ پیالہ شعر در بهترین کانال

🌻🌱کانال/ شعر / داستان/ نمایشنامه/

دکلمه و موزیک بیکلام🌈SH🌈 🌻🌱

دعوتید🌻🌱

             🎙🎵ߊ‌‌ܣࡅ࣪ߺࡏަߺࡉ 🎵

🎸شعر و اواز و🎤•ــ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌😍😍😍😍❤️❤️❤️❤️❤️❤️

سپاس از همراهیتون
🌱🌻🌈

❤️𝐉𝐨𝐢𝐧 𝐕𝐨𝐢𝐜𝐞  𝐜𝐚𝐥𝐥 ❤️

🌈OWNER:  SHAHRZAD🌱🌻

💚𝐺𝑂𝐷:   Bano Sadaf

𝑇𝐼𝑀𝐸:  1️⃣8️⃣  ta 2️⃣0️⃣
                    

@sheery_sh❤️჻ᭂ࿐ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌👈   لینک کانال

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

11 Jan, 04:16


ذکلمه


بهش گفتم چرا گوشیت خاموشه و جواب نمیدی؟

گفت با خودم لج کردم
گفتم بخاطر چی؟
گفت نمی دونم
گفتم می دونی چقدر زنگ زدم بهت؟

می دونی چقدر دنبالت گشتم؟

اصلا تو پیش خودت نمیگی شاید یکی پیشت یه امانتی جا گذاشته و می‌خواد پس بگیره؟

اصلاً شاید میخواستم جواب بدی و بهت بگم دوستت دارم

یهو ببرمت تو همون عالمی که همیشه مثل رویا بود برات.
سرد و بی روح نگاهم می کرد.

یخ زده بود انگار

گفت الان چی؟

دوستم داری؟

گفتم خودت چی فکر می‌کنی؟

گفت من که اصلا فکر ندارم
خیلی وقته فکر نمی کنم

گفتم درد منم همینه

فکر نمی کنی که یکی پشت سیم تلفن،پنجاه بار تلفنت رو گرفته و همه اش جمله مزخرفه دستگاه مشترک مورد نظر شما خاموش است رو شنیده.

درد من اینه که تو فکر نمی کنی به آدمی که قلبش رو تو سینه ی تو جا گذاشته.
امانتی داده دستت
بعد تو داری با امانتی دستت این کار ها رو می کنی.

اصلن من هیچی
من به درک

خودت چرا افتادی به جون خودت
چرا داری خودت رو از زندگی دور می‌کنی؟

که چی بشه؟
می‌خوای چیو ثابت کنی؟

هاج واج داشت نگام می کرد.

گفتم چیه؟

چرا اینجوری داری نگاه می کنی؟

گفت تو اصلن می فهمی دلتنگ کسی بودن یعنی چی؟
تو اصلن می فهمی عاشق شدن چه شکلیه؟
مگه آدم چند بار عاشق میشه؟
مگه آدم چند بار تو زندگیش می تونه صدای تپش قلبش رو از شدت دوست داشتن یه آدم بفهمه؟

گفتم آره
می فهمم
فهمیدم که وقتی دیدم انقدر حالت خرابه و قرار کنار من آسیب ببینی،گذاشتم و رفتم.
شاید تو نفهمی دوست داشتن این مدلی چه شکلیه.
ولی من خوب می دونم ترک کردن یه آدم از سر دوست داشتنش یعنی چی....

گفت مسخره ام می کنی؟؟؟
مگه آدم کسی که دوست داره رو میگذاره کنار؟

گفتم اگه قراره بشه دلیل درد کشیدنش
نبودنش بهتر از بودنشه.
این اسمش عشقه
دوست داشتنه

خیره شد بهم
گفت:
الان پس چرا برگشتی؟؟؟

گفتم:یه چیزی پیشم از تو جامونده،یه چیزی هم از من پیش تو

گفت چی؟

گفتم قلبم
گفت کو
کجاست؟
گفتم صداش نمی شنوی؟

گوش هاش تیز کرد
گفت:
نه نمی شنوم
گقتم دستت بذار رو سینه ات

خوب می شنوی
اونی که داره اون تو می تپه
قلب منه
که انقدر دوست داشتم
دادمش به تو
مال خودت

الانم نیومدم که بگیرمش
اومدم بهت بگم مراقب امانتی من باش
نذار از تپش بیفته

جواب تلفنت هم بده
نگرانت میشم.....

گفت من دست تو چی دارم؟

گفتم یدونه لاک که رنگ کهکشانِ
هنوز مونده
تا بهت ندم،نمی رم
روش کرد اون طرف
گفتم چیشد
گفت بذار از خواب بیدار بشم ببینم چه خبره

گفتم مگه الان خوابی؟
گفت نمی دونم

گفتم میخوای نیشگون بگیرمت؟

گفت می گیری؟
گفتم آره
دستت بیار جلو...

دستش آورد جلو
انگشت کوچکش گرفتم
دستش آوردم بالا
بعد گذاشتم رو چشمام

گفتم خیسی چشمم حس می کنی؟
گفت آره دستم انگار خیس شد
بارون داره میاد؟
گفتم نه دیوونه
چشمای منه که داره می باره؟
گفت چرا؟
مگه چی شده؟
گفتم خیلی وقت بود دلم میخواست دستت بگیرم
ردت کنم ازین کابوسی که افتاده به جونت
ولی تو انگار منو نمی بینی
منو نمی شنوی
انگار نمی فهمی من چقدر دوستت دارم
گفت من خوابم
اینا همه اش خوابه

گفتم بیداری
فقط خودت زدی به خواب
خیره شد تو چشمام
پرسید گوشیم کجاست؟
گفتم من نمیدونم
گوشی توعه،از من می پرسی؟!
لابد تو‌ کیفتِ

داخل کیفش گشت
پیدا نکرد
گفت زنگ می زنی ببینم کجاست؟!

گفتم قربونت برم
گوشیت خاموشه
چجوری میخوای بفهمی که من زنگ زدم؟؟!!

گفت زنگ بزن حالا تو شاید روشن بود....

گوشیم برداشتم
شماره اش گرفتم
یه صدای خفیف از تو داشبورد ماشینش می اومد

آره خودش بود

بوق خورد.....

صدای بوق گوشیش بود...

مات و مبهوت بودم...

گفتم تا همین ده دقیقه پیش خاموش بود...

گفت دیدی من خواب نیستم
انگار تو خوابی....

گفتم ولی من از صبح پنجاه بار بهت زنگ زدم
خاموش بودی...

راهش کشید رفت....
گفتم کجا؟
وایسا....

گفت خودمم نمی دونم

گفتم لااقل جواب گوشیت بده.....

گفت که چی بشنوم؟؟

گفتم تو جواب بده حالا

جواب داد
الو
بفرمایید

صدا تو حنجره ام لرزید...
گفتم...
گفتم...

سلام
دوستت دارم......
خیلی دوستت دارم.....

#سهراب
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

11 Jan, 03:31


دکلمه


گِرد بود زمین
این را نمی دانستم ،
بعد خیالات بَرَم داشت
از اوّل می توان شروع کرد،
از "دوستت دارمی "که برایم گفتی
از "دوستت دارمی" که آن روز سردِ برفی
در خیابان به گوشِ چشم هایم
رساندی !

مَرد بودی اگر جای کفش هایت
خالی نمی ماند!
مرد بودی اگر زنده بودی !
به توانِ چند باره یِ " دوستت دارم " های لب نزده
مرد بودی؛ مَردِ من"!!!

فقط یکبار این علاقه را
آهسته زیر چهار پایه می نوشتی
می چرخید زمین،
و من فکر می کردم
گالیله به گِرد بودن زمین هنوز
احاطه دارد ...!

این صندلی را بردار!!!
می خواهند حرف بزنند چشم هایم ،
لب هایم ،
دست هایم....!

در جیبِ تو مانده است عکس من ،
با روسری گره خورده ای که صورتم را قاب می گرفت !
تو می دانستی
من منتظر حرف هایت هستم
و لبخندهایی که بر دهانت
سُر می خورند ،
و در هوایِ منفی چند درجه می ریزند
پای بخارِ گرمِ لب هایم"...!

بخند
آن طور که هم شنیده شوی
هم گفته شوی!!!

لب های گزیده ات را رها کن ،
به آزادی نفس هایت "بیاندیش !
و به استقلال دست هایت "
که توی جیب من جا مانده!

مرا بیشتر از اعلامیه های لعنتی ات ،
دوست داشته باش!
بیشتر از زخمِ پاهایت
در حکومت نظامی که این عشق
به راه انداخته ...!

زمین گِرد است
و صدای فریادت
که هنوز در گذشته سِیر می کند.
از قلم انداخت بغض هایت را !
وقتی از هزاران سوال بی جواب گذشتی تا گریه کنی ،
در بازدم بورانی انبوه
در انجماد سال هایی که سر از آسایشگاه در آوردند...!

مرد بودی ؛ مَردِ من
مَرد بودی
از شب گریه هایی
که خودشان را
در چمدان ِ خاطرات
تا می کردند،
چشم هایت را گُواه می گرفتند،
تا نگویی ؛ساعت جنگ تمام شده،
به صلحِ دست های من فکر می کنی،
به "دوستت دارمی"
با یک دوجین کلام عاشقانه"
که پای تو را به دلم بند می کند
با عکسی که در جیب سمت چپ تو
قفسه ی سینه ات را
از نبض لبخندهایم پر کرده...!

#زینب_سادات_حسینی (ترنّم)

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

11 Jan, 03:26



🌱

چه حالی دارد آرامش در اين ديار
تو باشى و دشت باشد
و نسيم صبگاهى
کافیست در این دشت
مرا صدا بزنی دیار قدیمی
با دیوارهای کاهگلی
و آواى چكاوكى از دور
من دسته گلی كه چیده ام
به پاى تو بريزم
و تو مرا
عاشقانه در آغوشت بگیرى
و من آواز دوستت دارم هایم را
در گوشت زمزمه کنم

#ژیلافراهانی

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

10 Jan, 15:19


دکلمه



ازش خداحافظی نکردم ، با اینکه نمیدونستم بازم میبینمش یا نه ! خداحافظی قشنگ نیست حتی برای آخرین بار... ولی وقتی دور میشد ، تهِ دلم میترسیدم
تا اینکه یه نقطه و محو شد ! تو دلم گفتم : مواظبِ خودت باش ، ولی ای کاش میزاشتی من مواظبت باشم.. خداحافظی قشنگ نیست..یادمه مامان بزرگم و خیلی دوست داشتم ولی یه روز مجبور شدم ازش خداحافظی کنم اون روز و هیچوقت یادم نمیره همه داشتن گریه میکردن تا اینکه مامان بزرگمم میونِ یه عالم خاک یه نقطه شد .. خیلی تنها شدم .! حس میکردم جهان خالی شده ، رفتم یه گوشه نشستم زانوهامو بغل کردم و غصه خوردم و به خنده های مهربون و دستای زبرش فکر کردم .. یه بچه ی تنها که یه آغوش محکم و گم کرده .. همونطوری !!
خداحافظی قشنگ نیست مثلِ وقتی که همسایمون مجبور شد از محل ما بره و من همبازی مو برای همیشه از دست دادم.. خداحافظی قشنگ نیست مثلِ خداحافظی از معلم کلاس اول ، مثلِ خداحافظی وقت مهاجرت ، مثل خداحافظی از دوستای قدیمی و شایدم خانواده!! اینجور خداحافظیا قلبِ آدمو سنگین میکنه و خسته .. و من چقدر از این خداحافظیا بدم میاد.. تنها شدنِ یهویی بده مثلِ تنها شدنِ بعد از مادربزرگ ، مثل تنهایی هایِ بعدِ اون ، مثلِ خداحافظی
ازش خداحافظی نکردم که تنها نشم ، که مثل دنیای بعد مادر بزرگ جهانم خالی نشه که..که نره اما خب دور شد ، نقطه شد و محو شد و تنها شدم... فکر میکردم بزرگ شدم ولی مثل اون موقع ها رفتم یه جای خلوت ، زانوهامو بغل کردم یه آغوشِ محکم و گم کردم.. از همون بچگی فهمیدم چیزایِ دوست داشتنی از دست دادنی ان و تموم میشن فهمیدم بالاخره باید با همه چیزایی که دوسشون دارم خداحافظی کنم
خداحافظی قشنگ نیست و من چقدر تنها بودم اونروز که میرفتی ..یه لحظه همه ی صحنه هایِ زندگیم از جلو چشمام رد شد !مامانبزرگ با اون خنده های مهربونش داشت بهم نگاه میکرد، بچه همسایه داشت بهم دست تکون میداد و تو دور میشدی...زیرِ لب گفتم : خداحافظ... خداحافظ
خداحافظی هیچوقت قشنگ نبود ولی تو هنوز دور میشدی...


#لاادری

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

10 Jan, 15:12


🌱

بهـش گفتـم :
هـوا سـرد شـده
میـای یه کـم قـدم بزنیـم گرم شیـم ؟!

گفـت : باشـه ، حتما
زمســتون فصـلِ خشِـن و سخـتیه

یـه نــگاهی بهـش انداختــم و گفتـم :
خـب فصـل سـرد ِ تنهـاییـه
از نظـر مـن فصـل خاکسـتریه
امـا بـارونـاش و بـرفــاش
واقعا حس و حـالِ خـوبی میـده .

سیـگاری روش کرد و گفـت :
وقتـی که بـارون و برف بیـاد
بـازم دلـت قـدم زدن میـخواد
البتـه با اونـی که دوســتش داری .
وقـتی کسی رو نداشــته باشی که
روزهـای سـردتـو با حضـورش گـرم کنـه
و دســتاتو تـوی دســتاش بگیـره و
باهـات قـدم بزنـه ،
نـه زمســتون قشـنگه
نـه بـارون و بـرفش .

بهـش گفتـم :
از صمیـم قلبـم آرزو میکنم
خیلی زود اون آدم امنـت رو پیـدا کنی
و کنـارش حال دلـت خوب بشـه

گفـت :
تـو اون آدمـو داری که با بـودنش
زمســتونـت رو قشـنگ تر کنـه؟

لبخنـد تلخـی زدم و گفتـم :
اصـلا بی خیـال فصـل ها
بی خیـال ِ قـدم زدن ها
چـای میخـوری یا قهــوه؟!

آه بلنـدی کشیـد و گفـت :
قهـوه لطفا ...

#ژیلا_معصومی

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

10 Jan, 15:11


دکلمه


تو رفتی و شعرهای من بیشتر گُل کرد
نمیگویم رفتنت درد نداشت
اما بیدارم کرد
از تو ممنونم که رفتی و این فاصله را به من هدیه کردی و مرا با عقلم تنها گذاشتی
تا دوباره خودم را پیدا کنم
تا بفهمم چقدر آدمها میتوانند غیر قابل اعتماد و ترسناک باشند ،چقدر میتوانند بی احساس و بی وجدان باشند،چقدر می توانند پست باشند
ممنونم از تو که خودت را به من شناساندی
تا من بتوانم عاقلانه و درست تصمیم بگیرم نه با احساسم

از گل واژه ها نگویم که چگونه در ذهنم میچرخند و جولان میدهند و قلم را خسته کرده اند
ممنونم از تو که باعث شدی غزلهای بهتر و زیباتر و سوزناکتری بنویسم
هرچند از تو دلگیرم اما تو را به خدادمیسپارم و برایت دعای خیر میکنم دعامیکنم
حال دلت خوب شود دعامیکنم بتوانی انسان بهتری باشی
دعامیکنم زخمهای درونت دیگر تو را به سوی لجنزار مردم آزاری نکشاند که بتوانی با احساس کسی بازی کنی
برایت عشق جانسوز آرزو میکنم
عشقی که تو را به زانو دربیاورد
و تو را پایبند خودش کند

آمین
خدا به همراهت زخم عمیق قلبم❤️

#نیلوفرآبی

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

10 Jan, 12:50


🌱

سڪسڪہ ام گرفتہ بود . . .
گفتم مرا بترسان . . . !
دستانم را رها ڪرد . . .
نفسم بند امد . . .🥲

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

10 Jan, 12:49


🌱

برایم عشق زیبا می شد
وقتی مادر ازعاشقانه های آشنایی
باپدر برایم میگفت
و من
در بی وزنی زمین
معلق میشدم
و آرزو می ڪردم
عشق زمان های دور را
اما!
من عاشقانه ای نداشتم
ڪه بعد ها
برای فرزندانم
بازگو ڪنم
من سرآبی بیش نبودم
با بغضی در حسرت عشق.
 
#شانی_بختیاری
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

10 Jan, 11:09


دکلمه

بـارون می بـاریـد
برف پاک کن  روی دور تنـد
کم آورده بـود .
سـرعتـم خیلی زیـاد بـود
دلتنـگ و دلگیـر بودم
صـورتم خیس بود از اشــک

شیشـه ی ماشیـنو تا آخـر پاییـن کشیـدم
بـاد می پیچیـد لای موهـام و همـراهش
بـارون می خورد تـوی صـورتم که
حس خـوبی میــداد

مـوهام طلایی ، لّخـت و  بلنـد بـود
که خـودم عاشــقشـون بـودم
و با وزش بـاد
نصفـش از شیشـه ی ماشیـن
بیــرون می رفـت و صحنـه ی زیبـایی
خـلق میــکرد

صـورتم از اشـک و بـارون خیـس بـود
رسیـدم جلوی در خونـه م
کلیـدو تـوی قفل چرخونـدم و رفتـم تـو
بلافاصــله لباسـامو در آوردم و
انـداختـم توی لبـاسشویی

رفتـم تـوی حمـوم
موهامـو چنـد دســته کردم
بعـدم شـروع کردم به قیـچی کردن
دسـته های بلنـد مـو رو با حرص و گریـه
پرت میـکردم توی سطل زبـاله ی حمـوم  .

اشــکام از روی گونـه هام لیـز میخوردن
و می افتـادن روی زمیـن
موهام رسیـده بود زیر گوشـم

همـه رو که قیـچی کردم
تمـوم که شـد
سـرمو بردم زیـر دوش
با صـدای بلنـد گریـه کردم  .

یه کم که سبـک تر شـدم
اومـدم بیـرون از حمـوم
و یه ســیگار کشیـدم
حس و حال بهتـری داشــتم

زن ها گاهی
زورشـون فقط به موهـاشون می رسـه
و مـن دردامـو با موهـام قیچـی کردم
الان بهتــرم

مواظب موهات باش بانـو
درداتـو لابلای موهـات بباف و با کِش
محـکم ببنـدشون
آرووم تر که شـدی
کش رو باز کن
موهـای قشــنگتو پریشـون کـن
اگرچـه تـو در هـر صـورت زیبـایی ...

#ژیلا_معصومی

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

10 Jan, 11:06


شعر


شعر من میشوی و باز هم آشوبترم
من به پای تو فدا میشوم و خوبترم

نکند لمس کند دست کسی مویت را
یا کسی بوسه زند قوس دو ابرویت را

نکند شب برسد بی تو و در خواب روم
نشود صبحِ بدون تو ،  که بیدار شوم

خوشم از پیچ سر زلف تو گمراه شدن
یا که از خنده ی مستانه ات آگاه شدن

با صدایت برسانی به سعادت جان را
یا که بر هم بزنی هر چه بجز ایمان را

از نفس های تو آرام بگیرد نفسم
پاک گردد ز تو اندیشه ی مات از هوسم

هر چه هشیار به مهتاب رخت پیوستم
در شب موی تو از قصه شنیدن مستم

گفتمت ؟ لحظه ی آغاز جهانم هستی
شعر دلخواه تو بودی که به جان بنشستی

نکند بوی تو را باد به هر سو ببرد
نکند آنکه حسود است ز "ما" بو ببرد

بودنت طعم جنون و هوس و پختگی است
و نبودت غم و اندوه و برآشفتگی است

صحبت از وسعت دنیای شراب آلوده ست
_ هر کجا حرف من از رنگ لبانت بوده ست

لحظه ای نیستی و جنس دلم از سنگ است
تو نباشی همه تاریخ جهانم جنگ است

نکند زردی پاییز به جانم بزند
نشود بغض زمستان به جهانم بزند

با تو رد میشوم از فصل تگرگیدن درد
با تو رد میشوم از فصل نکوچیدن سرد

ترسم این است ندانی ز چه می آزردم
هر کجا فکر نبودت به سرم زد ، مردم

نشود  لحظه ی پایان جهانم  برسد
تو نباشی و غمت بر رگ جانم برسد

شعر من میشوی و باز هم آشوبترم
من به پای تو فدا میشوم و خوبترم

#سعید_خاکسار

1403/10/20

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

10 Jan, 07:53


دکلمه


گفتم ببخشین ساحل کدوم‌وره؟ گفت اون‌وره‌ ولی الان بسته‌س. گفتم پس کی بازه؟ گفت باهار. گفتم باهار کدوم بود؟ گفت اونی که می‌خندیم، ارزونیه، هیشکی با باباش قهر نیس، مادرها پیر نمیشن. گفتم کی میاد؟ گفت معلوم نیست یهو دیدی همین فردا. گفتم پس میشه من تا فردا نهنگ شما باشم؟ گفت نهنگ کدوم بود؟ گفتم همونی که خسته‌س میخواد اونقد نگاه کنه بهت تا خوابش ببره و خواب ببینه بغلش کردی. گفت دیوونه‌ای؟ گفتم اونم هستم ولی کارشناس ذوق‌کردن واسه موهای بافته‌ت هم هستم. گفت لاکم رو هم بگو. گفتم من اگه الان عاشقت بشم ممکنه ده‌سال دیگه یه‌چیزی درباره‌ت بنویسم، عیبی نداره؟ گفت ده‌سال دیگه یعنی کی؟ گفتم یعنی اون‌موقع که ریشم سفید بشه قلبم سیاه. گفت عیبی نداره. گفتم پس یه‌چیزی بگو که یادم بمونه. گفت یادت می‌مونه، هر شبی که بفهمی واسه گفتن از همه‌چی دلتنگ منی یادت میفته. گفتم پس من دیگه نهنگ شمام؟ گفت بخواب آدم ساده. کسی دیگه نهنگ نمیخواد تو این گرونی.

خوابیدم. خواب دیدم یه‌نفر که دوستش دارم دوستم داره. یه خونه داشتیم سفید، دم کوه، با پنجره‌های بزرگ. برف میومد و هیشکی تنها نمونده‌بود. بیدار نشدم دیگه. تو که بیداری هروقت کسی یادم افتاد بیدارم کن. هروقت باهار شد. هروقت مامان خوب شد. هروقت نوبت ما شد برقصیم و بگیم آزادی. هروقت دیگه تیر نخورد به بچه‌ها. هروقت یکی پیدا شد بلد باشه لالایی بخونه. هروقت دوباره ابر تو آسمون درکه تنها موند. هروقت سگ پارک دم خونه دلتنگم شد. هروقت نفسم دیگه تنگ نبود. هروقت مهره‌های کمرش سهم لب من شد. هروقت وطن قصه‌ی گریه‌داری نبود. هروقت ارزونی شد و آدما فهمیدن نهنگ‌داشتن چقد خوبه. هروقت جام خالی بود. باهار بیدارم کن. باهار.

#حمیدسلیمی

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

10 Jan, 07:49


دکلمه


دختری کنار پنجره آمده است
چهره‌اش معمولی‌ست.. زیبایی خاصی ندارد، از سایه‌اش به هنگام رقص هم می‌شود فهمید که از اندام خوش‌تراش چیزی نصیبش نشده
چشم‌هایش از دور بی هیچ حسی یادآور تکرار است
موهایش فقط محض زنانگی شانه خورده‌اند
او را دوست ندارم، اما نگاهش می‌کنم هر شب..
مثل او زیاد دیده‌ام در شهر
مثل او زیاد پیدا می‌شود..
اندازه‌ی تمام پنجره‌های شهر
معمولیِ معمولی
یک بار هم اشتباه کردم به خانه‌شان زنگ زدم.. گوشی را برداشت؛ خودش بود
صدایی خش‌دار.. مردانه‌ی مردانه.. هیچ ظرافتی ندارد این همسایه
ولی نمی‌توانم دست از تماشای او بردارم
چیزی ناشناخته مرا به او مشغول کرده
دلم می‌خواهد همه‌ی کارهایم را کنار بگذارم و ببینمش
از همین جا، هر شب، همیشه، حتی زمانی که دو صفحه مانده تا خواندن کتاب‌هایی که هدیه گرفته‌ام تمام شود
اما شک ندارم تا بفهمد کسی حواسش به اوست، زیبا خواهد شد
خوش تراش.. ظریف
نه.. نمی‌گذارم بو ببرد
معشوقه بودن شغل خوبی نیست
همان‌طور که عاشق بودن درآمدی ندارد
بی علاقه دوست داشتن.. یا علاقه داشتنِ بی دوست داشتن
من دلم می‌خواهد همینطور پیر شویم هر دو
بی آن‌که پنجره‌ها زیر بار صبح آشنایی بروند
دوست دارم همیشه بین تخت من و تخت او یک خیابان پهن عبور کرده باشد
و ماشین‌ها هر روز با بوق‌هاشان یادآوری کنند این فاصله خوب است، خوب است، خوب است
و مثل تمام آن کتاب‌هایی که تمامشان نکردم
اندازه‌ی دو صفحه از او مانده باشد
من از نتیجه گرفتن‌های ته داستان‌ها بیزارم
از فهمیدن چیزی که مرا به او مشغول کرده دختری که مثل او زیاد پیدا می‌شود

#رسول_ادهمی

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

10 Jan, 07:47


دکلمه


از آخرین سوالت شروع می کنم...« برای رفع دلتنگی چه چیزی خوب است؟ » یادت هست این سوال را وقتی پرسیدی که روی سنگ های بزرگ کنار ساحل نشسته بودیم و به دریایی نگاه می کردیم که آبی نبود.. چند ساعت قبل تمام وسایل خانه را مفت به سمساری فروخته بودم به جز تخت خوابم را ...از من قول مردانه گرفته بودی که به جز خودت هیچکس روی این تخت خواب نخوابد! پس سپردمش دست یک نجار که جلوی چشم های خودم تکه تکه اش کُند...مرد هست و قولش... بعد صاحب خانه آمد، همه ی خانه را چِک کرد. کلید را تحویلش دادم که تو‌ زنگ زدی... از من پرسیدی چیزی جا نگذاشتی؟ خواستم بگویم چرا جا گذاشته ام ، مثلا خودم را کنار شومینه وقتی سرت را روی پاهایم می گذاشتی و همان جا خوابت می‌برد‌... بعد در خواب نگاهت می کردم و می گفتم خدا عجب‌نقاشی ست ... یا مثلا تو را جا گذاشته بودم روی مبلی که دیگر نبود ...کنار پنجره ای که بسته بود، زیر پتویی که پلنگی نبود... خواستم بگویم خاطراتم را جا گذاشته ام اما نگفتم... پرسیدی کارهایم تمام شده؟ خواستم بگویم هنوز مهمترین کارم مانده ، باید دل بِکنم ... که خودت گفتی بیا سر قرار همیشگی... از دور دیدمت داشتی روی شن های ساحل چیزی می نوشتی، هر چه بود وقتی من را دیدی رویش راه رفتی تا خراب شود ، تا من نخوانم حرف هایت را...بعد با لبخند آمدی به استقبالم... پشت آن لبخند اشک های دیشبت را می دیدم. دریا کنارت بود ولی خودت را در بغلم غرق کردی... بعد نشستی برایم از امتحانت گفتی که چقدر سخت بوده! که میکروب ها این ویژگی ها را دارند و باعث فلان بیماری می شوند. خیره به چشم هایت بودم که صورتت را آوردی جلو، جزوه ات را جلوی صورتم گرفتی که حتی خورشید هم این لحظه را نبیند، آخرین بوسه طعم زهر می دهد حتی اگر عسل بنوشی... عسل نوشیدنم‌ که تمام شد نشستیم به دریایی نگاه کردیم که آبی نبود...باهم به جبر جغرافیایی فکر کردیم ، به کیلومتری که از هزار پایین تر نمی آمد... به اتوبوسی که بیست دقیقه ی دیگر حرکت می کرد... وقت رفتن پرسیدی برای رفع دلتنگی چه چیزی خوب است؟ جوابش را نمی دانستم.
حالا بعد از این همه سال من می خواهم از تو چند سوال بپرسم ...از آخرین سوالت شروع می کنم «برای رفع دلتنگی چه چیزی خوب است؟»

#حسین_حائریان
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

07 Jan, 07:13


دکلمه


تونستم بعد سه سال اشک بریزم. نه به وقت نداشتنم فکر کردم نه اونقدر خسته بودم که تو جام خوابم ببره.شایدم اونقدر خسته بودم که تو جام خوابم نبرد.از استرس زیاد.از امید واهی.از گدایی.از آشوب.از ممزوج بودن روح با دردهام. گریه داشتم ولی اشکم نمیامد فقط نشستم خیره به رو به رو تلاش کردم ، تلاش کردم تا تونستم اولین قطره رو از چشام بیرون بکشم. اولین قدم رو موفق بودم.تلاش بعدیمو، زور آخرمو گذاشتم روی اینکه چقدر تلاش کردم و نشد. به اینکه چقدر مودی هستم.چقدر آدمای دورمو آزار میدم.کجاها میتونستم باشم و نبودم. چه بلاهایی از بچگی تا این سن سرم آمد.کدوم بیشرفی تو چه تاریخی فلان مقدار پولمو بالا کشیدو چقدر منو از آینده و روهام عقب انداخت. به اینکه کدوم موقعیت شغلیام به باد فنا رفت. فلان روز فلان عزیزمو از دست دادم و چقدر غمش رو دلم سنگینی میکنه. به اینکه چقدر از خودم بدم میادهَم حتی فکر کردم.. نتیجش یهو لبریز شدن بغض از ته حلقو فوران نعره های بی امانم از ته گلوم و خراشیده شدن تارهای صوتی و نگرانی درو همسایه ها ساعت هشت صبحو شروع سه سال بارش در خشک سالی چشم هام شد.من الان نمیدونم باید خوشحال باشم یا غمگین. فقط میدونم بالاخره شد.بالاخره اتفاق افتاد؛
بالاخره او درد!
برای کی مهمه بعد سه سال اشک ریختی!؟فقط اینو میدونم پسرا بعد از آخرین گریه شون یک آدم دیگه ای میشن. بیخیال؛

#بابک

🌱🌻
‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

07 Jan, 07:10


🌱

ای عقـربک های لجـوج سـاعت
دیـگر فــرقی نمیـکند تنـد بدویـد
یا آهسـته تیک و تاک کنیـد

خوشبختـی همیـن حالاسـت 
که صبـح دیـگری را بیـدار شـده ام
و فـرصتی هسـت ، عاشــقانه
زنـدگی کنـم  ...

#ژیلا_معصومی
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

07 Jan, 07:09


🌱

گاهی با خـودم فـکر میکنم
بایـد بـه زنـدگی ، خیلی راحت تر
نــگاه کرد

مـثلا لذت امـروز زنـدگی بـرای مـن
همـون چنـد ساعت خواب بیشـتر بـود
چون مـن واقعـا آدم بـد خوابـی هسـتم
سـخت خوابـم می بـره و خیلی
هـم راحـت با کوچکتـرین صـدایی از
خـواب بیـدار میشم
و زمـانی که بیشـتر و عمیـق تر
میتونـم بخوابم واقعا احسـاس
خیلی خوبی دارم .

با خـودم فـکر میکنم
زنـدگی دقیقـا همـون لحظه ای که من
تصمیـم گرفتـم یهـویی برم مسـافرت
چون واقعا بهـش نیـاز داشــتم
و شایـد همـون لحظه ای باشـه
که با گربـه ی شیطـون و ملوس که
همیشه جای دست و پاش روی
شیشـه ی ماشیـنم هسـت ، بـازی کردم

زنـدگی شایـد همـون بـوی خوشِ
قـرمـه سبـزی باشـه که عطرش
کل ساختمـون رو پُـر میـکنه

زنـدگی همـون لحظه هایی هسـت
که تـو با تمـام وجـودت حالت خوبـه
و احساس آرامـش داری
و همـه ی ایـنا یعنی خوشـبختی

باور کن ، زنـدگی قشـنگی های خوشو داره
اگه فقط بـدی هاشـو نبیـنیم
فرصـت زیادی نیسـت
بایـد زنـدگی رو زنـدگی کنیـم ...

#ژیلا_معصومی
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

06 Jan, 21:15


دلم تنگه بدجور واسه شبخیرهات..

#موزیک


🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

06 Jan, 20:33


🌙

آدمهای شب
آدمهای یک شهر دیگرند...

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

06 Jan, 20:32


🌱

شبـیه جایی به نام زنـدگی
صدای مـاه می آید از
پنجـره ی انتظار...
به عطر شمـعدانی های
سپـید مــادر بـزرگ.
اینجا نه حـوض
کاشیــکاری دارد  آبی...
نه مــاهی ِ دلتنـگ...
اینجا خاطـری دارد جـمع
که به عکس های تـو
تکیـه میکند!
هنوز هم مــاه را
به لالایی های عاشــقانه ی
تــو می خوابـانم!

#امیر_معصومی

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

06 Jan, 20:32


دکلمه


سفر به اعماق ذهن من🧠


آروم راه برو ...! زمین اینجا پر از تله های خطرناکه...تنها چیزی که راهنمای مسیرته منم اما خودم کجام؟ آفرین ! در حال نوشتن این متنم یعنی الان پیشت نیستم که کمکت کنم...پس سعی کن راهتو خوب پیدا کنی بنظرم باید یه چراغ دستی نفتی باخودت میاوردی چون چراغ قوه اینجا جواب نمیده! باید به صداها و چیزهای عجیبی که میبینی عادت کنی و نترسی .. هیس! گوش کن میشنوی؟ صدای شکستن هیزم میاد انگار کمی جلوتر یه خبراییه ...برای خودمم عجیبه این صدا تازه است جدیده تاحالا نداشتمش نمیدونم بگذریم بیا میخوام یه چیز عجیب بهت نشون بدم...دستتو بده بهم ....خب رسیدیم نگاه اونجا اون گوشه یه پیرزن نشسته داره گریه میکنه...نمیدونم کیه سالهاست چهره شو ندیدم! لباس تن اش و نیگاه روش یه سری جملاته که برعکس نوشته شده ! هرچی هم صداش میکنم جواب نمیده فقط گریه میکنه آروم هیچ حرکتی نکن یه وقت عصبانیش نکنی پوست سرش و نیگاه رو به کبودیه موهاش ریخته بهتره بریم نباید تنهاییشو بهم بزنیم ... براش دلسوزی نکن اون هیچ وقت از گریه کردن دست برنمیداره. خب حالا میرسیم به یه ساعت بزرگ قدیمی کل قطعاتش چوبیه نیگاه از قد و قواره ی ماهم بزرگتره ...تعجب نکن که چرا عقربه نداره ...اما همیشه بین ساعت ۴ تا ۵ صبح زنگ میزنه صداش هم شبیه ناقوس کلیساست هیچ وقتم دلیل زنگ زدنشو نفهمیدم برای همین بهتره ازش بگذریم . آروم راه برو... هیس! اینجا کلاس درسه پشت اون نیمکت ها کسی نیست...اما گچ‌ روی تخته رو ببین داره بیخود و بی جهت نقاشی میکشه یه سریا رو میزاره تو قسمت خوب یه سریا رو هم تو قسمت بد این کلاس درس معلم نداره دانش آموز هم نداره فقط نمیدونم چرا هر سال موقع تولدم یه نیمکت جدید به کلاس اضافه میشه! این مسیر ادامه داره و هر لحظه عجیب تر میشه منتظرم باش

#مصطفی_ساروی

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

06 Jan, 20:16


دکلمه


💫سفری به درون اعماق ذهن من💫



و امروز برای چندمین بار در تنهایی خود گریستم ...
گریستم و آهی از اعماق وجودم نه به لب آمد بلکه در سکوت اتاقم پیچید
چه رنجی و چه اشکی که خون شد و سوزاند و درخود خاموش شد..
چه ابری از دود و بادی از خاکستر غم برخواست اما هوای نفس کشیدن را غرق ماتم نکرد...
افکاری که هر لحظه همانند جمعیتی مشتاق در درون خلوتگاه سکوتم برای حرف زدن دیواری از امواج صدا ساختند...
و خانه هایشان ... هر آجرش ...سطری از حرف باشد هر پنجره اش بی پرده از درد باشد...
آری !! گاهی غافلگیرم میکنند پژواک صداهایی که میشنوم حرف هایی که میبینم و چه تلخ است این همه باور؛ این همه احساس که شعله هایش همچو تازیانه میکوبند بر پیکر یک سنگ سخت...
گاهی درون خود می گریند گاهی هم درون خود میسوزند...
برای چندمین باراست که در تنهایی خود گریستم ؟...
حسابش شد ده بار؟
نه حسابش شد ده سال..
نه شایدم یک عمر!
میشنوید ؟ ... صدایی از درونم فریاد میزند..
میشنوید؟... درون دهکده ایی زنی زائو نوزادش را به دست اهریمن می سپارد..
حجمی از حمله ی لشکر خونخوار صدا...با ساز و دهل رقص‌ کنان از شادی آن اهریمن سیاه به درون دهکده ی آن زن زائو که فارغ شده از دام بلاست آتش زدند ذهن آشفته ی دیوانه ی مرا...
من گاهی این چنین می شورم از خویش رها میشوم از درد رها میشوم از رنج...
و چه تلخ است لحظه ایی بعد باز در سکوت خود می جوشم...می مانم ...و چشم به اشک می سپارم...
من تمام خانه های آن مردم حراف که هر آجرش از جنس واژه اند میسوزانم...
من تمام آن همهمه ی افکار پریشان حالم را به سکوت وا میدارم...
من تمام آن گوش هایی که به شنیدن وا داشتم نگینی از سکوت خواهم زد..
من درون شعله ایی از هیزم یک باغ خواهم سوخت...
نه آن باغی که پرتغال و سیب دارد باغی از جنس رقص قلم بر پیکر این برگ سیاه...

#مصطفی_ساروی
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

06 Jan, 18:44


دکلمه
 

دوست داشتم عاشقِ اون دختر مو مشکی بشم؛
بدون این‌که بفهمه، بدون این‌که یه ذره حس کنه.
هرشب ساعت ۸ تنهایی می‌اومد کافه و می‌شِست اون کنج و شروع می‌کرد به نوشتن.
موقعی که سرش پایین بود موهای مجعدش مثلِ درختِ بیدِ مجنون آویزون می‌شد و کلی به دلبریش اضافه می‌کرد...
هر سری خودم می‌رفتم سفارشِش رو می‌گرفتم، یه قهوه‌ترک سفارش همیشگیش بود.
همیشه هم قهوه‌اش سرد می‌شد و بدون این که لب بزنه به قهوه ،بلند می‌شد می‌رفت؛
چشماش شده بود تمومِ دلخوشیم و هرشب به امید این که چشمای درشتش رو ببینم، می‌رفتم بالاسرش و صداش می‌کردم تا سرش رو بگیره بالا و من هزار بار بمیرم و زنده شم؛
بعد فقط بگم که چی میل دارین و اون هم بگه همون همیشگی.
از کتاب‌های رو میز متوجه شده بودم که عاشق اشعارِ شاملو هستش...
دوست داشتم برم بشینم کنارش بگم:
‹ پرِ پرواز ندارم اما، دلی دارم و حسرتِ دُرناها ›
می‌خواستم بدونه منم بلدم، بدونه حسرتِ دوست داشتن و عاشق شدن رو دارم.
اصلا از کجا معلوم، شاید اسمش آیدا باشه...
یه شب تصمیم گرفتم اشعارِ شاملو رو بنویسم و بچسبونم به دیوارِ رو به روش.
تا بیشتر سرش رو بالا بگیره، تا بیشتر چشماش ذوق کنه، تا بیشتر بتونم چشماش رو ببینم؛
هر شب که می‌اومد شعر‌های رو دیوار رو تغییر می‌دادم
کارم شده بود همین، که ببینمش، که بیشتر عاشقش شم...
یک‌سالی شده بود که تنهایی می‌اومد کافه و می‌شست اون کنج و می‌نوشت؛
منم اصلا نمی‌دونستم که دوست پسر داره یا نامزد، یا اصلا شوهر.
فقط تنها چیزی که می‌دونستم این بود که سخت عاشقش شده بودم!
یه شب از همین شب‌های شاملویی و عاشقانه‌های یواشکیِ من، تلفنش زنگ خورد و سراسیمه از کافه بیرون زد..
بدون این که اصلا قهوه سرد شده‌اش رو حساب کنه.
دفترچه‌هاش و کتاب‌هاش رو جاگذاشته بود روی میز،
بدون این که بخوام بخونمشون، درش رو بستم و گذاشتمش کنار تا فرداشب که میاد بهش بدم!
چند شب گذشت و نیومد، امکان نداشت که این همه مدت کافه نیاد.
نه شماره تلفنی داشتم ازش، نه نشونه‌ای...
تنها نشونی که داشتم ازش همون صندلی کنجِ کافه‌س که خالیه.
چند شبی بود که شعرهای رو دیوار عوض نشده بود و هربار که چشمم می‌خورد بهش بغض گلوم رو فشار می‌داد.
چند شبی حواس پرت شده بودم و همش یه قهوه ترک برای اون میزِ کنج می‌ریختم
اصلا یادم نبود که نیست...
دوماه گذشت و نیومد حتی وسایلش رو ببره.
اون تلفن کی بود؟ چی گفت؟ کجا رفت؟
دیگه نتونستم طاقت بیارم، رفتم کتاب‌هاش رو گشتم؛
که شاید شماره‌ای، آدرسی باشه، ولی نبود، تا این که...
دفترچه یادداشتش رو باز کردم و دومین صفحه‌ش رو خوندم:
‹ عاشقِ پسری در کافه شدم که برایم قهوه ترک می‌آورد و من آن را سرد رها می‌کردم. ›

#امیر_حسین‌_سرمنگانی

🌱🌻
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

06 Jan, 18:43


🌱

رفتم دکتر  گفتم دکتر قلبم

سوزش عجیبی داره

قرص بهم داد 
♣️
گفت دردش عمیقه  چرا ضربانت نامیزونه اینقدر
♣️
گفتم زیادی  شکستنش  زخمیش کردن  خودم ازش خجالت میکشم
چون همش تقصیر خودمه  بخاطر سادگیام
گفتم دکتر کی ایست می‌کنه
♣️
خستم دیگه

خستم
♣️
مثل

کسیکه سالهاست نخوابیده
♣️
خواب می‌خوام یه خواب  ابدی

دکتر نگاه عجیبی  کرد

گفتم دکتر  این نگاهت یعنی بزودی ؟

بگو که  آروم بگیرم
♣️
واقعا داره اذیتم می کنه تنگی  نفس گرفتم

💔

گفت :خدانکنه

تو خونه چشم انتظار داری
♣️
پاشو برو دیگه نشنوم از این حرفها

گفتم دکتر از همین ناراحتم که حال این روزام

چشم انتظارامو داره اذیت می‌کنه
مثل دیشب مادرم کلی صدام کرده بود
من نفهمیده بودم  چون یه جا میخکوب شده بودم   مادرم می‌گفت  چشمات کاسه خون بود
♣️
مادر چته چرا جیگر منو خون می‌کنی ؟
مگه من چندتا جیگرگوشه دارم .داری خودتو داغون می‌کنی
همیشه گفته بودم یکی دل به هرکس نبند
یکی به هرکسی نگو دوست به هرکسی اعتماد نکن
تاکی اینقدر سادگی
اینروزا سادگی حکم احمق بودن داره
اینروزا هرچی حقه بازتر باشی بیشتر میان سمتت
  مراقب قلبت باش خیلی سادس ..ساده
♣️
دکتر بهم گفت 
مادرت هرچی گفته راست گفته
ولی خوشبحالت که مادر داری
من ندارم
این خودش یعنی امید
کی بهتر از مادر
♣️
آیا کسی از مادر بعد خدا رفیق تر داریم؟
♣️
خوشبحالت چه رفیقی داری
خوشبحالت
کمی فکرم مشغول شد

دیدم راست میگه ماها چه گوهرایی نزدیکمونه
♣️
اونوقت به کیا فکر میکنیم
واقعا
چرا ؟

#مجیدتقوی
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

01 Jan, 18:38


🌱

مـــرا
خـوب تمـاشـا کـن ... !
مـن از پُـشـت شبهـای بیخـوابی
از لابـلای دود سیــگارم 

از میـانِ ســکوت های پرفــریاد
از رنـج های بی شــمارم

از دلتنـگی های دل بی قــرار
از اشـک های نـا تمـامم

مــرا
خـوب تمـاشـا کـن
این آدم را
تـو از مـن
در مـن ساختـه ای ... !

#ژیلا_معصومی
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

01 Jan, 14:30


برای نوبت دهی به پی وی سعید (گرگ) مراجعه کنید
1️⃣ جناب امیر علی ✅️
2️⃣ خانوم معصومه ✅️
3️⃣ جناب اسماعیل ✅️
4️⃣ جناب امیر ✅️
5️⃣ بانو زیبا
6️⃣ جناب کورش ✅️
7️⃣ بانو ارغوان ✅️
8️⃣ بانو آیناز
9️⃣ استاد حاجیان ✅️
🔟 بانو سودا ✅️
1️⃣1️⃣ بانو میرزایی ✅️
2️⃣1️⃣ جناب فری ✅️
3️⃣1️⃣ بانو معصومه ✅️
4️⃣1️⃣ استاد حاجیان ✅️
5️⃣1️⃣ بانو مریم ✅️
6️⃣1️⃣ جناب پائیزان ( فایل) ✅️
7️⃣1️⃣ جناب شاهین ✅️
8️⃣1️⃣ جناب امیر ✅️
9️⃣1️⃣ بانو مرجان
0️⃣2️⃣ جناب پوریا
2️⃣2️⃣جناب علی
3️⃣2️⃣ جناب علی مجازی
2️⃣4️⃣ جناب حمید ✅️
2️⃣5️⃣ جناب رضا ✅️
2️⃣6️⃣ جناب رضا شاملو ✅️
2️⃣7️⃣بانو مریم( جون ) ✅️
2️⃣8️⃣ جناب امیر علی ✅️
2️⃣9️⃣ جناب مهدی محمودی✅️
3️⃣0️⃣ جناب اخوندی ✅️
اتمام نوبت دهی

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

01 Jan, 14:29


Live stream started

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

01 Jan, 10:32


🌻🌱به نام حضرت دوست 🌻🌱

👈 دوستان عزیز و ارجمند 👉

بہ یڪ پیالہ شعر در بهترین کانال

🌻🌱کانال/ شعر / داستان/ نمایشنامه/

دکلمه و موزیک بیکلام🌈SH🌈 🌻🌱

دعوتید🌻🌱

             🎙🎵ߊ‌‌ܣࡅ࣪ߺࡏަߺࡉ 🎵

🎸شعر و اواز و🎤•ــ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌😍😍😍😍❤️❤️❤️❤️❤️❤️

سپاس از همراهیتون
🌱🌻🌈

❤️𝐉𝐨𝐢𝐧 𝐕𝐨𝐢𝐜𝐞  𝐜𝐚𝐥𝐥 ❤️

🌈OWNER:  SHAHRZAD🌱🌻

💚𝐺𝑂𝐷:   Bano @jila_masoomi__ЩԾレキ ムレԾ刀

𝑇𝐼𝑀𝐸18 ta20
                    

@sheery_sh❤️჻ᭂ࿐ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌👈   لینک کانال

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

01 Jan, 10:30


🌱
دستکاری روانی یعنی:

تو رو به خاطر طرز واکنشت نسبت
به رفتار سمی خودشون مقصر میدونن ،
اما هرگز در مورد بی احترامی خودشون
که باعث این واکنش در تو شده
چیزی نمیگن...

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

01 Jan, 07:46


🌱

زمستان است و سوز سردمهری‌ها
برایت با محبت شال می‌بافم
به یخبندان
لبی خندان، دلی از شوق مالامال می‌بافم
طلوعی از طلای آفتاب مهر را
مثقال در مثقال می‌بافم
قناری‌نقش و گرم‌آوا و زرین‌بال می‌بافم
که از سردی رفتاری نیافتد لرز در جانت
که بعد از این نیازارد تو را سوز زمستانت
تمام برف‌ها را دانه دانه سر می‌اندازم
امید و مهرورزی را
یکی زیر و یکی از رو
گره خورده به‌هم
      تا که شود شالی و جای دست من دستی
                                            به دور گردنت باشد
که بنشیند به روی دوش و گرمای تنت باشد
که شادی‌بخش و جان افروز صبح روشنت باشد
به رنگ چشم‌های دلبر سعدی
به نقش ابروان همدم حافظ
چه خوش‌بخت و
چه خوش‌نقش و
چه خوش اقبال می‌بافم
غزل‌هایی خرامان از
غزالان لوند سرمه‌ریز قرن خط و خال می‌بافم
تو نیت کن
دلت را گرم از هرم محبت کن
که من دارم برایت فال می‌بافم
زمستان است و سوز سردمهری‌ها
تو اما همچنان دلگرمی‌ات افزون
انار گونه‌ ات گلگون
نگارین گیسوان روی دوشت جنگل زیتون
دلت را گرم فردا کن
که من دارم برایت با محبت شال می‌بافم.

#شهراد_میدری
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

01 Jan, 07:44


دکلمه


هنـوز
منتظرم ڪــه از راه برسی
وبگویی
آمدنم  مثل رفتنم نیست 
بی‌خبری ام طولانی شد اما زود  برگشتم
کاش لااقل مثل همیشه این همه فاصله بینمون نبود
هر شب زیر چتر پلک آسمان می نشینم
ستاره ای نیست تا برایش بگویم
من هم دلبری داشتم
من هم دوستش داشتم
او هرشب برای من تکرار می کرد
که دلتنگی هایم غروری نداشته باشد
قول داده بود برگردد
ومن ملکه ی قصر اوشوم
اما ناگهان دیوی از راه رسید
تمام دل ،دلبرمرا ربود
من تمام شب منتظر بودم
اما اوهرگز هیچ فردایی را نیامد
راستی اگر عاشق شدید
وخواستید سنجیده
دل ،دلبری را ببرید
هرگز عطر خود را
لابه لای گندمزار موی دلبر نگذارید
شبیخون نبودنتون عمری می آزارد
خواب را از چشمانش می بلعد
بسان زمستانی سخت راهش را در کوهستان‌ها ی صعب العبور ناهموار می کند
هرگز برای تنهایی کسی ،صعود به قلبش نکنید
شما فقط به بغض های
شبانه اش ناامنی می دهید
نمی دانید هجران چه سخت ست
سکوت ممتد خودش ایستگاه فرسوده انتظار ست
تکرار آدمها را دوگانه می کند
مگر نگفته ام
اشعارم فکرڪردن نمی خواهد
مگر نگفته ام دلم را
در چشمان سیاه قافيه ای باخته ام
مگر نشنیدی قلب سوخته
خاکستر ندارد
ای که نمیدانی دوستت دارم
اما رفته ای
ای چراغ راه من همدم وماوای من
ای سکوت خلوتم سازسبوی سرمه ام
ای که از یادم برده ای
راه ها را برمن غریبانه بسته ای
❥‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❥‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
تا نگاهت می کنم جانم به مرگت می رود
تو بگو دلبر
چگونه دلسوزت نباشم که هنوز دوستت دارم
تو بگو
دلتنگی اشک هایم را چگونه به صلیب نکشم
که هنوز دلیل لبخند غریبانه لبهایم هستی
توبگو دل‌آوازم
هنوز شمع برافروز قلمم هستی
چگونه موج ها آرام برای من ساز ننوازنتد. هنوز سطر اول نثرهای دلتنگی ام هستی
ویرانه ای شده ام
پراز خاطره هایت
می ترسم مبادا زخم قلبم
خراشی برقدم هایت بگذارد
مبادا شبی برگردی خارها انگشتانت دا بسوزاند
سراغم را بگیر
دلم برای بودنت مست می‌شود
دلم برای شنیدن نامم از حنجره ی نابت تنگ شده است
آسمان امروزم قدم های تورا
در زلالی چشمهایم را می‌خواهد
اصلا هرچیزی که تو بگویی انجام می‌شود
فقط تو برگرد
امروز پاروی این قایق سرگردان در دریا باش
فقط بگذار من برای تو بمیرم
شانه هایم امروز تسکین می خواهد
نزار من با دلتنگی صدایت اینگونه بمیرم
آخ... دلبر
کنارهیزم های سوخته خاطراتت نشسته ام
قلبم را چگونه سوخته ای
این چوب ها نمی سوزد
هراسم این است مبادا بخوابم
بغض هایم عطر بسترت را ازیاد ببرند
برگرد بیا
مگذار رویای شیرین عاشقانه هایت
از جانم برود
اصلا هر روزم  تکرارتو
تو فقط
برگرد...

#ناشناس

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

01 Jan, 07:40


🌱

توی یکی از کلاس های آمـوزشی
یه هنـرجویی داشـتم که
همیشه دیـر می رسیـد
همیشه صـداش خسـته بود و
انـگار زوری حرف میزد

تمـرین هایی که میـدادم انجام نمیـداد
هیچ وقت صـداشو گرم نمیـکرد
و زمانی که ازش میخواسـتم
آواز بخـونه ، واقعا یـاد امـوات
می افتـادیم و خوشـحال بودیم
رفتـن و نشنیـدن ایشـونو .
خلاصه نـگم براتـون از ویـژگی های
منحصـر به فـردِ ایشـون

با اینکه شـاکی بودم ازش
هـر بار باهاش مـدارا میـکردم و
پیش خـودم میگفــتم بـذار
بیشــتر بهـش فرصـت بـدم شایـد
الان شـرایطش مسـاعد نیسـت

ده روزی گذشـت از تایـم ثبت نامش
و با خودم بسـته بودم که حتما باهاش
برخورد داشــته باشـم تا این وضع رو
تغییـر بـده و روی خودش کار کنـه

اون روز 
بر عکس بقیـه ی وقتـها
زود رسیـد و خیلی تعجـب کردم
تقریبـا اکـثر هنـرجو ها
آوازهاشـونو خونـده بودن
وقتی ازش خواسـتم بخونه
منتظـر بـودم مثل همیشه
یه آواز فالش و بی نظـم
تحویـلم بـده

اما وقتـی تـرانه ی گهـواره ی
خانـم گوگوش رو خـوند
حس کردم یه آدم دیـگه س
که تازه به ایـن کلاس اومـده
اونقــدر زیبـا اجـرا کرد
که ایسـتاده براش کف زدم  .
باصورتی که از اشـک
خیس شـده بود گفت  :
ممنــونم استـاد

گفتـم: 
چقدر زیبـا اجـرا کردی
گفـت  :
مــادرم 
یک ماهـه که بیمارسـتانه
سـرطان داره
و شرایط رضایـت بخشی نداره
اون صـدای زیبـایی داره
همیشه آرزوش این بـوده  که
منـو کلاس بفرســته تا بتـونم
بخونـم چون خودش هیـچ وقت
شرایطش رو نداشــت

من ابتـدا علاقـه ای نداشــتم
اما وقتـی صـدای شما و
خونـدن دوسـتان رو شنیـدم
کم کم علاقمنـد شـدم
که بتـونم خوب بخـونم
تا لااقـل خواسـته ی مادرمـو
انجـام بـدم

دیـروز دکترش گفت  :
شیمی درمانی مادرم جـواب داده
وضعیتـش کنتـرل شـده و
رضایـت بخشـه
و تا چنـد روزه دیـگه
مــرخص میشـه

از دیـروز صد بار
این ترانـه رو تمــرین کردم
که وقتی مادرم میـاد
براش بخـونم
میدونم که صبـورانه منو تحمل کردین
از تمام زحمـت هاتون ممنــونم

بغـض راه گلومـو گرفتـه بود
از صمیـم قلبـم خوشحال بودم
برای مــادرش و همینطور خـودش

میخوام بـگم  :
گاهی بایـد بیشـتر به آدمـا فرصـت داد
بایـد بیشتـر هـواشونو داشـت
بایـد بیشـتر صبـوری کرد

اگر اهـل تغییـر باشـه میفهــمه
اگرم نـه با احتـرام فاصـله بگیـریم
و به حال خـودش رهـاش کنیـم
چون هیـچکس رو نمیشـه تغییـر داد
مــگر ایـنکه خـودش بخـواد
که تغییـر کنـه ...

#ژیلا_معصومی

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

01 Jan, 07:37


🌱

تو آفتاب و من
چو گل آفتابگردان
چشمم به هر کجاست تویی در مقابلم

#حسین_منزوی
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

01 Jan, 07:35


🌱

اتفاقا من مدیون کسانی ام که حمایتم نکردند، مراقبم نبودند و مرا به حال خودم رها کردند.
من مدیون کارهای سخت و مسیرهای بن بستم. مدیون مشکلاتی که سخت حل می‌شدند و گره‌هایی که سخت باز می‌شدند و آدم‌هایی که خیلی سخت همراهی می‌‌کردند.
من مدیونِ ضربه‌های گل نشده و تیرهای از کمان رها شده‌ی به هدف نرسیده‌ام...
من مدیون زخم‌ها و رنج‌ها و آسیب‌هام... مدیون تک تک لحظاتی‌ که از خدا و کائنات و آدم‌ها انتظار همراهی داشتم و ناامیدم کردند!
پرنده چطور پرواز می‌آموخت؛ اگر روی زمین به نیاز و مقصود می‌رسید؟!
ماهی چطور راه دریا را می‌یافت؛ اگر رشد نمی‌کرد و از حصار محدود تُنگ به ستوه نمی‌آمد؟!

#نرگس_صرافیان_طوفان

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

29 Dec, 14:07


دکلمه

به من حق بده دور بایستم.
من هرکجا که زیاد اعتماد کردم، ضربه‌های سهمگین‌تری خوردم. هرکجا که به حرف‌های قشنگ دل بستم و هر کجا که زیاد روی خوبی آدم‌ها حساب کردم، بدی‌های باورناپذیرتری دیدم.
من حق دارم بعد از مسیر سخت و رنج‌آوری که پشت سر گذاشته‌ام، محتاط باشم و دیگر به سطح معاشرت‌ها بسنده نکنم و بخواهم عمیق‌تر هر شرایط و موقعیتی را قبل از ورود، بسنجم و برانداز کنم. من حق دارم بترسم و عقب بایستم و همه چیز را در نظر بگیرم. من حق دارم راحت نپذیرم و راحت باور نکنم و راحت صمیمی نشوم.
باید مثل من عمیق‌ترین زخم‌ها را از عزیزترین‌هایت خورده‌باشی و تاوان صمیمیت و پذیرشت را با خون دل پرداخته باشی تا بفهمی من واقعا با تو مشکلی ندارم! مشکل من با اصول انکارناپذیر معاشرت‌ها و رابطه‌هاست. مشکل من با مرام بی‌مرام دنیاست که هرکجا که بیشتر خیالت راحت شد، قرار است بیشتر ناراحت شوی و هرکجا که بیشتر مُحبت دیدی، قرار است مِحنت و منت بیشتری هم ببینی...
تو اما خوب باش. تو ثابت کن فرق داری و ثابت کن که نقاط روشنی وسط اینهمه تاریکی هنوز هست و هنوز می‌شود برای نجات گنجشک‌ها دل را به دریا زد و اعتماد کرد و غرق نشد...
😢
#نرگس_صرافیان_طوفان

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

29 Dec, 09:22


🌱

دیشب دوباره آمده بود به خواب من
دیدار خوب تو،
تا کوچه‌های کودکی‌ام برد پا ‌به ‌پا.
شاد و شکفته، ما
فارغ ز هست و نیست
در کوچه‌باغ‌ها؛
سرخوش ز عطر و بوی نسیمی که می‌وزید.
یک لحظه دست تو
از دست من رها شد و
خواب از سرم پرید

#سیاوش_کسرایی
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

29 Dec, 01:09


🌱


بعضی لحظه‌ها هستن که نمی‌دونی باید بهشون فکر کنی یا ازشون فرار کنی. موقعی که دست سردمو گرفت ، یکی از همون لحظه‌ها بود. یه ترکیب عجیب از دلگرمی، هیجان و یه خجالت که تا مغز استخونم می‌رفت.

همه چیز غیرمنتظره بود. از اون لحظه‌هایی که انگار دنیا برای چند ثانیه ساکت می‌شه
و فقط تو می‌مونی و اون.
دستم یخ بود. گوشه انگشتم کنار دستش رد شد متوجه شد. گفت یه سردی کنار دستم حس کردم

آروم دستش رو دراز کرد و دستم رو گرفت. یه لحظه جا خوردم.
قلبم شروع کرد به تند زدن، ولی جرأت نداشتم حتی سرمو بالا کنم. انگار تمام دنیا فقط توی اون نقطه از بدنم جریان داشت که دستاش به دستای من رسیده بود...

#طوبی
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

28 Dec, 16:15


🌱

این عاشقانه برای توست!
آری برای تمام جانم گفتن های بی انتهایت
برای تمام دوستت دارم هایی که به دلم نشست
این عاشقانه را برای تو می نویسم ...!
در گوشه ای دنج بنشین و به صدای قلبم گوش کن
می‌شنوی اش ؟!
هر تپش برای توست
میگفتی برای من بنویس
و
من حالا برای تو می نویسم :
دوستت دارم...
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

28 Dec, 16:03


غم من نخور که دوری برای من شده عادت..💔

#موزیک

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

28 Dec, 14:58


شعر


گم می‌شوم در شادی و غم‌های هر روز
تا گم کند شاید مرا فکر و خیالت
چیزی نمی‌خواهم بدانم از تو حتّی
جز اینکه گاهی بشنوم خوب است حالت

از زندگی چیزی نفهمیدم جز اینکه
دلخوش به هر چیزی که باشم، مال من نیست
هرقدر هم این قهوه را شیرین بنوشم
جز تلخیِ مرگ‌آوری در فال من نیست

دنیا و این نامادری‌هایش مرا کشت
لعنت به این مرگی که با ما زندگی کرد
من شعر می‌گویم، تو در محراب سر کن
هرکس به یک شیوه خدا را بندگی کرد

این زندگی با ما نمی‌سازد؟ نسازد!
اصلاً بگو تا می‌تواند، غم ببارد
دیگر پذیرفتم که تنهایی بدیهی‌ست
حتّی اگر از آسمان آدم ببارد

پایان تلخی نیست گاهی مرگ یک رود
وقتی به اعماق زمین برگشته باشد
اصلاً کجا در طول این تاریخ دیدی
دریا شبی دنبال رودش گشته باشد؟

گم می‌شوم در شادی و غم‌های هر روز
در رنگ‌های روشن و تاریکِ شالم
حتّی نمی‌خواهد سراغم را بگیری
ناباورانه زنده‌ام! خوب است حالم...

#رؤیا_ابراهیمی
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

28 Dec, 14:54


دکلمه


روی واقعیِ آدم‌ها را که می‌بینی بیش از هرچیزی؛ از خودت تعجب می‌کنی که چطور با چنین آدمی معاشرت داشتی بی‌آنکه حتی یک لحظه توانسته‌باشی او را بشناسی و بعد از آن بیش از هرکسی خودت را مواخذه می‌کنی و به توانایی خودت در شناخت آدم‌های تازه، شک داری و از اینجاست که دیگر سخت می‌پذیری و سخت باور می‌کنی و بسیار بسیار سخت با آدم‌های تازه ارتباط می‌گیری.

#نرگس_صرافیان_طوفان

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

28 Dec, 14:53


دکلمه


نگو من خوبم، خوب باش. نگو من بزرگم، بزرگ‌منشانه رفتار کن. با بالانشینی و خودت را برتر از دیگران نشان دادن و توقع احترام و "خدمت" داشتن، بزرگ نمی‌شوی؛ از چشم‌ها می‌افتی و کوچک می‌شوی...
اگر تلاش و موفقیت و پیشرفتی بوده، برای خودت بوده و روی رفاه و ارتقای جهان خودت تاثیر داشته؛ دیگران جز اخلاق و کردار درست، از تو چیز بیشتری دستگیرشان نمی‌شود و قرار نیست کسی بابت تلاشی که برای اهداف شخصی‌ خودت داشته‌ای، تو را برتر از خویش بداند و از تو قدردانی کند!!!
ما مردمان یک دهکده‌ایم، هرکدام به مزرعه‌‌های خودمان سر می‌زنیم و مشغول کشت و کار می‌شویم، یکی بیشتر می‌کارد و بر می‌دارد و یکی کمتر، اما هیچ‌کس هنگام بازگشت، از دیگران توقع قدردانی و احترام ندارد! هرچه داری برای خودت داری و هرچه کاشته‌ای برای خودت کاشته‌ای...

#نرگس_صرافیان_طوفان

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

28 Dec, 14:37


🌱


سفره ای از مهر پهن میکنم
با جان و دل میچینم
و کنارش
چایی از عشق دم میکنم
در قوری محبت
و با فنجانی از بوسه
تقدیمت میکنم💋

۱۴۰۳/۱۰/۸

#شارنطلا
بداهه
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

28 Dec, 14:34


🌱

عشـق مـن  
    هـر چه تـلاش کردم
       بـوی تـنِ تـو را
         از پوسـتم بیـرون بِکِشّـم
         نتـوانسـتم
      آمیخته شـده ای بـه سـلول هایم
   و بیـرون نمیـروی از وجـودم  .
تنــــم
   عطـرِ آغــوش
    تـو را دارد  و
        نفسـم بـوی 
           نفسـت های تـو را ...

نوشـتم بـدانی
    چقـدر کم دارم
        دستـهای تـو را
             نفـس های تـو را
        و آغـوش تـو را
   همیـن ... !

#ژیلا_معصومی

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

01 Dec, 00:05


دکلمه


"تجربه را تجربه کردن خطاست"


ی اتفافایی توزندگی هست که باید حتما تجربه ش کنی تا یسری چیزا ملکه ذهنت بشه،
اینکه همیشه نباید ببخشی،همه نباید باهات راحت باشن
هرکسی قابل اعتماد نیست ،هرجایی نباید بری، هر ادمی رو نباید به عنوان دوست قبول کنی:)
حتی نباید فک کنی که کسی که امروز دوستته
رفیقته، شریک احساساته، همیشه همینجوری میمونن
نباید فکر کنی همیشه کنارت میمونن
هرکسی لایق خوبیای تو نیست زیادی خرجش نکن :)
یادبگیر هر حرفیو نباید هرجایی بزنی،به همه نباید اجازه بدی راجب زندگیت و کارات نظر بدن، همیشه نباید صد خودتو واسه ادمی بزاری که حتی یکِ خودشو واست نمیزاره،
نباید فکر کنی برای بقیه بیشتر از اونی باشی که برات هستن
توی زندگیت حتما باید ی سری اتفاقا بیوفتن تا پخته بشی درس بگیری و قدر خودتو بدونی
توی زندگی تا سردی و گرمی نچشی نمیتونی ی ادم کامل بشی
یاد میگیری به هرکسی اندازه ارزشش بها بدی
دیدی میری خرید وسیله میخری میندازی تو پلاستیک گره میزنی؟
میای خونه هر چقد بااون پلاستیکه کلنجار میری تا گره ش رو باز کنی نمیشه
هرکاری میکنی اون گره کوره باز نمیشه
یهو انگشتاتو فرو میکنی میزنی پارش میکنی
تهشم میندازیش توسطل زباله
مهم نیست صبر تو چقد بوده
ولی وقتی صبر ادمی تموم بشه
قید همچیو میزنه
اینجاس که دیگه کمتر شکست میخوری و کمتر اذیت میشی
حالا تبدیل میشی به ادمی که حالا حالا کسی نمیتونه بهش اسیبی بزنه
شدی یکی که به قیمت پیدا کردن خودش
قید همه رو زده و شده یه ادم پخته
شده یکی که پر از تجربس و دیگه سمت اشتباهات گذشته نمیره
این یعنی تو بجز خودت به هیچکس هیچ احتیاجی نداری:)
یادت نره تنها کسی که تو بدبختیات پا به پای تو جون کنده خودِ تویی
پس قدر خودتو بدون چون بعد تو
هیچکس تکرار تو نمیشه.


#ثمین

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

01 Dec, 00:03


🌱

یه جوری همه چیو تموم میکنن
انگار نه انگار که خود خودشون بودن که شروع کردن
یه جوری از خودشون بدی به یادگار میزارن، انگار نه انگار که خاطرات شیرین برات ساختن .
یه جوری در اخر حرف میزنن که مات و مبهوت میمونی و میگی
همین ادم بود که فک کردم با بقیه فرق میکنه ... ؟
یه جوری کاخ ارزوهاتو پایین میارن که انگار ، دونه به دونه ، خشت های این قصرو خودت تنهایی چیده بودی

#ثمین

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

01 Dec, 00:00


دکلمه


به نام پدر

امشب برای تو نوشتم بابا
واسه تویی که خیلی وقتا خستگیاتو ندیدم
نگاه مهربونتو ندیدم؛
واسه تویی که اینقد هوامو داشتی تا بفهمم
تنها مردی که باید بهش تکه کنم تویی و فقط تویی که هروقت دست رو سرم میکشی از روی صداقت و عشقه...
بابایی این روزا از چین و چروک کنار چشمات میترسم
از اینکه موهات سفید بشه میترسم
اره میترسم چون میخواام تاابد مردِ مردا باشی
شاه مردا باشی و کسی باشی که با نگاهت دلم اروم بگیره...
بابا درسته من بزرگ شدم
این دنیا منو ازت دورتر کرده
ولی من هنوزم تو گوشمه که میگی
دخترکم یکی یدونم نبینم مقابل ادمای دورت
ضعف نشون بدیاااا
بابایی کاش اینقد ازت دور نشده بودم تا بیام بغلت کنم بهت بگم این ادما چقد دختر کوچولوتو اذیت کردن:)
من بزرگ شدم ولی تازه الان فهمیدم
چقد نیازت دارم
که الان میفهمم حامی داشتن یعنی چی
الانه که قدر بغل امنِ تورو میدونم:)
الانه که میدونم ادمایی که اون بیرونن
چقد ناامن و بی رحمن
بابایی نزاری این ادما زمینم بزننااا
نزاری از پا بیوفتم
بابا من بهت خیلی احتیاج دارم
پیرنشو... خسته نشووو...
غمگین نشووو
پشتم واسا تو بخند تو سرپا باش من قول میدم بشم دختری که حسرتم ب دلش بمونه
مثل بچگیام بغلم کن بزار نفس بکشم بودنتو
من شاید بلد نباشم دوست داشتنمو نشونت بدم
شاید الان خجالت بکشم که دستاتو بگیرم و بوسشون کنم
ولی اینو بدون تو تنها پناه دخترتی
دنیاتو ازم دور کردی ولی تو همه کس منی🥲

#ثمین

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

30 Nov, 23:56


دکلمه


دوستت دارم
چگونه می‌خواهی اثبات کنم
وجودت را در جهان
مثل وجود آب
مثل وجود درخت
تو آفتاب‌گردان و نخلستان
و نغمه‌ای که از جان برمی‌خیزد

☆بگذار با سکوت بگویمت
وقتی که واژه‌ها توان گفتن ندارند
و گفتار دسیسه‌ای‌ست که همدستش می‌شوم
و شعر به صخره‌ای سخت بدل می‌گردد
بگذار تو را با خود در میان بگذارم
میان چشمان و مژگانم
بگذار تو را به‌رمز بگویم
اگر به مهتاب اعتمادت نیست
بگذار تو را به‌آذرخش بگویم
یا قطره‌های باران
بگذار نشانی چشمانت را به دریا دهم
اگر دعوتم را به سفر می‌پذیری

☆چرا دوستت دارم؟
کشتی میان دریا،
نمی‌داند چگونه آب دربرش گرفته
و به‌ یاد نمی‌آورد
چگونه گرداب درهمش شکسته!♤


#نزارقبانی

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

30 Nov, 21:48


🌱

ساده ام مثل کبوتر
که به ديوار تو عادت دارم
تو مرا دانه دهي يا ندهي
آب دهي يا ندهي
چون به ديوار تو عادت دارم…
هر کجا بال بگيرم به تو بر ميگردم
هر کجا آب ببينم…
هر کجا دانه ببينم…
هر کجا کوچ کنم
آشيانم سر اين ديوار است
من به ديوار تو عادت دارم
من به اين سايه ديوار ارادت دارم
تو به من سنگ زني يا نزني من هستم…
تو مرا آب نده
تو مرا دانه نده
به خدا هيچ نخواهم
تو فقط سنگ نزن…
ميرنجم...


#محمدرضانظری
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

30 Nov, 19:13


دکلمه

‍ دچارنگاهت شده ام
مرا میبینی
خوب در من بنگر
دل بهانه تو را دارد
دائم با من سر نداشتنت ندیدنت نبویدنت،
نبوسیدنت قهر میکند...
ساده نیست نداشتنت از هفت خوان رستم
هم سخت تر است
نه میشود از توگذشت و
نه میشود از تو رد شد و به مقصد رسید ...
میدانی چراااا؟؟
چون
دچار چشمان شهلایی شدم که
هم میوه ممنوعه است و هم
فرسنگها فرسنگ از من
فاصله دارد
و فقط میشود از پشت همین
گوشی لعنتی
و با فشار دادن کلیدهای حروف صفحه کلیدبا تو راز دل را بیان کرد
آه چه رویای شیرینیست رسیدن به تووو
و چه خیال پوچیست نداشتنت
آنگاه که دل در آرزوی بودنت خود
را به دلتنگی میزند
و با من قهر میکند....

#بانوزیبا
🌱🌻
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‍‌‌
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

30 Nov, 14:49


دکلمه


میخوام امشب تمام تلاشمو کنم
بهت فکر نکنم
بعد اینکه یه پاکت سیگار کشیدم
برم که وقت خوابه...
غلت ميزنم به سمت چپ و چشامو كه از بيخوابى به سوزش افتاده روىِ هم فشار ميدم
خیالت بهم میگه
چشمات وقت خواب هميشه قرمز ميشه؟
یا الان قرمزِ از اشکِ دلتنگی؟
يا انقدر محوِ رویای من شدی كه اصلا يادت رفته چشم دارى و بايد بخوابونيش ؟
نميشه...نميبره
بخدا هرکاری میکنم از یادم نمیری!
بزار رومو کنم اونور
غلت ميزنم سمت راست؛
بشمارم؟
يک، دو،سه، چهار...
خیالت با لبخند گفت؛
" یکی دوسم داری؟
دوتا دوسم داری؟
چندتا دوسم داری؟
خنديدم و گفتم عبضی سگ بزار بخوابم :)
نميشه...نميبره!
بخدا نمیشه از فکر لبخندت در آمد!
سه تا مسكن پشت سر هم ميخورم،
رو شكم ميخوابم
پتو هم تا آخر ميكشم رو سرم
خیالت گفت؛
دیوونه شدی آقا کلاغه
تو عادت کردی به صدای من و شب بخیرم
قرص میخوری خوابت ببره؟
نخور ضرر داره!
بهت گفتم عاشق میشی!
دیدی عاشق شدی!
الانم که با قرص خوابت میبره!
گفتم توام گفته بودی تا آخر عمر میمونی کنارم!
تا آخر عمر شب و روزم رو بخیر میکنی!
الان خوشحالی خواب شبم رو گرفتی؟
خوشحالی روزی ۲ پاکت سیگار میکشم؟
خوشحالی مجبورم با قرص بخوابم؟
خیالت چند قطره اشک ریخت
با ناراحتی از حالم بهم گفت ؛
بیا سرتو بزار رو پاهام آروم بگيرى بخوابی
نميشه...نميبره!
بخدا هرکاری میکنم خوابم نمیبره!
چشمام قرمز شده دارم روزای رفتنت و ميشمرم خوابم ببره اما نميبره...
بزار بیشتر مسكن بخورم،
بزار بخورم نگو ضرر داره...
بزار ده تا ده تا هم بخورم كه منگ بشم، هذيون بگم يادم بره هذيون گفته بودى كه تا آخر عمر ميمونى!
نميشه... خوابم نميبره!
خیالت بغلم کرد
چشمام رو بوسید و گفت؛
حالا چشمات رو ببند و به من فکر کن
من رو بشمار!
بشمآرم؟
يه تو
دو تو
سه تو
چهار تو...

#شهاب
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

30 Nov, 13:47


🍁
آغوشم ارزانی تو
آهای حضرت یار!
پاییز باشد و آن عصرانه
که تو صاحب قرارش باشی
پاییز باشد و آن دلبرانه
که تو عاید بهارش باشی
پس خانه‌ی دل من
همان کافه ای می شود
که تو، زیبا نگارش باشی

آغوشم ارزانی تو
آهای حضرت یار!

#سیدمجتبی_موسوی

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

30 Nov, 12:57


🌱

دیگه تمامت رو برایِ کسی رو نکن
چون وقتی میره.
وقتی براش میشی یه شطرنج حل شده
دیگه فکر حل کردنت ذهنشو درگیر نمیکنه
میره سراغ یه جدول دیگه
همیشه تو رابطه با آدمها برگهای خوبتون رو اوّل رو نکنین
آدمی خصلتش اینه
فکر میکنه وظیفه ست بیشتر ازت انتظار داره؛
وقتی بیشترش از دستت برنمیاد
خودت رو
یادت رو
نامت رو
حتی خاطره هایِ تلخ و شیرینت رو
میبوووسه میزاره کنار....!!

#فرگل_مشتاقی
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

30 Nov, 07:08


🌱

بهترین و بدترین آدم‌ها را در بین دین‌داران دیدم!

بهترینِ آن‌ها کسانی بودند که می‌خواستند خودشان به بهشت بروند
و چقدر بی آلایش و پاک بودند،
سرشان به کار خودشان بود و بی‌آزار بودند و بهترین مشوق من به دین بودند...

و بدترینِ آن‌ها کسانی بودند که
می‌خواستند غیر از خودشان،
بقیه را هم به بهشت ببرند،
چقدر وحشتناک بود برخورد با آن‌ها،
تظاهر و ریا و خشونت در بین آنها موج می‌زد!

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

26 Nov, 15:03


🍁
حواسم هست
پای تمام بودنی ها ودیدنیها
صبر اگر لازم‌ست
چراغی به انتظار روشن‌ست
تا غریبی مرا در عشرت دوست داشتنم
به تلمس خواستنی ها برساند
و تو را بگوید
که دوست داشتنم
فراتر از دیدن و شنیدن‌ست
تو این بار باش و ببین
که دوست داشتنم
برگی از درخت تنومند عشق‌ست
ولی در این پاییز برگ کش
افتاده ام به خاکت
تو از کنار دوست داشتن های من
آرام می گذری و من همچنان
محتاجم به نگاهت
کمی تعلل کن و مرا ببین
این برگ زرد
منم که از تب عشق تو
چنین آمده ام به راهت
عشق مگر فراتر از بندگی
در رکاب یارست؟
من بنده‌ی توام
ببین بنده ای شدم بنامت

بلاتکلیف منم
منم آن بلاتکلیف عشق
که چنین در حال خشکیدن
هنوز هم می زنم صدایت
هنوز هم می زنم صدایت
ولی نمی شنوم از تو کلامی
و نمی بینم از تو حمایت

بلاتکلیف منم
تا بی نهایت!
بلاتکلیف منم
تا بی نهایت!

#سیدمجتبی_موسوی

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

26 Nov, 15:02


🌱

دشمن هم اگر شدید، دشمن شریفی باشید!

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

26 Nov, 14:56


🌱

خيابان هاى دلم را قدم بزن
تمام كوچه ها تو را مى خوانند
خانه ام كه هيچ
من از تمام پنجره ها تو را مى بينم
در من هر چيزى تو مى شود،

و هر جايى تو
هر نگاهى
هر صدايى
تو تمام منى
هر آنچه مى بينم
هر آنچه مى شنوم
🌱🌻
@sheery_sh


ریکشن فراموش نشه🌱🌻

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

26 Nov, 14:49


🌱

دیگران را ببخش،
حتی وقتی متاسف نیستند.
بگذار حق با آنان باشد،
اگر این چیزیست که به آن نیازمندند …



#اشو
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

26 Nov, 13:30


🌱

به پختگی که برسی می‌فهمی خیلی جاها نباید جواب بدهی و نباید به هر دلیلی وارد نبرد با آدم‌ها شوی.
به پختگی که برسی می‌فهمی ضرورتی ندارد با دیگران بابت رفتارها و نظراتشان بجنگی و سعی کنی دیدگاه آنان را تغییر بدهی.
به پختگی که برسی می‌فهمی باید آرام باشی و رها؛ چون توضیحات اضافه و تلاش‌های بیهوده، فقط وقت و انرژی تو را تلف می‌کنند.
به پختگی که برسی در مقابل قضاوت‌ها و حرف‌ها خم به ابرو نمی‌آوری
فقط لبخند می‌زنی و به راهت ادامه می‌دهی و کار خودت را می‌کنی.

#ناشناس
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

26 Nov, 10:23


🌱

رفتم دکتر  گفتم دکتر قلبم
سوزش عجیبی داره

قرص بهم داد 

گفت دردش عمیقه  چرا ضربانت نامیزونه اینقدر

گفتم زیادی  شکستنش  زخمیش کردن  خودم ازش خجالت میکشم
چون همش تقصیر خودمه  بخاطر سادگیام
گفتم دکتر کی ایست می‌کنه

خستم دیگه

خستم
💔
مثل

کسیکه سالهاست نخوابیده
خواب می‌خوام یه خواب  ابدی

دکتر نگاه عجیبی  کرد
♣️💔
گفتم دکتر  این نگاهت یعنی بزودی ؟

بگو که  آروم بگیرم

واقعا داره اذیتم می کنه تنگی  نفس گرفتم

💔♣️

گفت :خدانکنه

تو خونه چشم انتظار داری

پاشو برو دیگه نشنوم از این حرفها
♣️💔
گفتم دکتر از همین ناراحتم که حال این روزام
چشم انتظارامو داره اذیت می‌کنه
مثل دیشب مادرم کلی صدام کرده بود
من نفهمیده بودم ،چون یه جا میخکوب شده بودم  مادرم می‌گفت :چشمات کاسه خون بود
♣️💔
مادر چته ؟چرا جیگر منو خون می‌کنی ؟
مگه من چندتا جیگرگوشه دارم .داری خودتو داغون می‌کنی
همیشه گفته بودم یکی دل به هرکس نبند
یکی به هرکسی نگو دوست به هرکسی اعتماد نکن
تاکی اینقدر سادگی
اینروزا سادگی حکم احمق بودن داره
اینروزا هرچی حقه بازتر باشی بیشتر میان سمتت
  مراقب قلبت باش خیلی سادس ..ساده
♣️💔
دکتر بهم گفت 
مادرت هرچی گفته راست گفته
ولی خوشبحالت که مادر داری
من ندارم
این خودش یعنی امید
کی بهتر از مادر
♣️💔
آیا کسی از مادر بعد خدا رفیق تر داریم؟

خوشبحالت چه رفیقی داری
خوشبحالت
کمی فکرم مشغول شد
♣️💔
دیدم راست میگه ماها چه گوهرایی نزدیکمونه

اونوقت به کیا فکر میکنیم
واقعا
چرا ؟

m .t

#مجیدتقوی
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

26 Nov, 08:08


🌱

زن‌ها هیچ‌وقت عاشق زیبایی شما نمی‌شوند!
آنچه یک زن را مبتلا می‌کند،
امنیتی‌ست که در شانه‌های مردانه پیدا می‌شود...


🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

26 Nov, 05:56


‍ دکلمه


نمی‌شناختمت،
دور بودی‌.
نزدیک شدی،
رسیدی به من.
نشستی کنارم، مثل رویا بودی تماشات کردم.
حرف زدی با من؛
با حرفات قلبمو بغل کردی.
روحمو گرفتی ازم، قلبم شد تو.
خیره شدم به ماهِ چشمات.
غرق شدم تو صدای خنده‌هات،
محوِ تو شدم که مثل ماه بودی؛ قشنگ‌تر از ماه بودی برام.
وقتی با من حرف می‌زدی ،خون توی رگام با میل بیشتری جریان پیدا می‌کرد.
تا به خودم اومدم دیدم با تو روز‌هایی رو گذروندم که جزوی از عمرم بودن؛ شبایی رو با تو به صبح رسوندم که خودم انگار اصلا ازشون خبر نداشتم.
با شنیدن صدات غم‌هامو یادم می‌رفت و وقتی بهت نگاه می‌کردم، با خودم می‌گفتم این زندگی هنوز ارزش جنگیدن داره، ارزش تحملِ سختی‌هارو داره. مدت کمی شد اما من تو همون مدتِ کم هم برای تو زندگی کردم؛ برای تو خندیدم، برای تو اشک ریختم، برای تو لبخند زدم.
بخاطر تو بعدِ مدت‌ها به قلبم سر زدم و حالشو کنارت خوب دیدم.
مدت کمی شد که کنارم نشسته بودی، اما تو همین مدت کم هم تو منو طوری دوست داشتی که باید حداقل یه بار تو این دنیا اونطور دوست داشته می‌شدم.

دستم بهت نمی‌رسید و در عین حال همه جا با من بودی.

با تو خوب می‌شد حالِ بَدَم. یادم می‌رفت غمام.
مدتی که با من بودی، زمانو گم کرده بودم و به‌جاش قلبامونو کنار هم پیدا کرده بودم.

من غرقِ تو بودم و نمیدونستم رسیده روزی که باید بری؛ تماشات کردم، مثل خیال بودی، عین رویا بودی.
نمیتونستم مانع رفتنت بشم و از طرفی‌ام قلبم از قلبت جدا نمیشد.
قلبمو سپردم به قلبت و گفتم حالا که قرار نیست بمونی، قلبِ منم ببر با خودت.
حالا دیگه من یه جسم بودم که هر دوتا قلباشو از دست داده بود.
حالا من شده بودم کسی که قلباش ترکش کرده بودن.
حالا من شدم دخترکی که بدون قلب داره زندگی میکنه.
شدم کسی که دورش پره و پشتش خالی:)
شدم یه هیچِ پراز خالی 🥲

#ثمین_دلبر


🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

26 Nov, 05:53


🌱

برای علف های هـرز ِکنـار باغچـه
دسـت تـــکان میدهـم
برای کلاغ های کنجــکاو
روی شاخــه ی درخـتِ تـوت
آواز میخوانــم ...

به اُپـرای جیـرجیـرک های
خستگی ناپذیـر گوش میـدهم

پس مانــده ی غذای ســفره ام  را
به گربـه های مـزاحــم
در کنـار ســطل زبـاله
تــعارف میـکنـم
و ...

زنــدگی شایـد
گاهی با همه ی انزجــار ها
هنـوز شیـرین اسـت ...

#ژیلا_معصومی
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

25 Nov, 23:40


زیر پستها ریکشن بزارید نه زیر اون پیام😂😂😂😂
از دست شماها😂😂😂♥️♥️♥️

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

21 Nov, 11:13


🌱


جان لنون خیلی قشنگ میگه:
در هیاهوی زندگی دریافتم چه بسیار دویدن‌ها که فقط پاهایم را از من گرفت درحالیکه گویی ایستاده بودم. چه بسیار غصه‌ها که فقط باعث سپیدی موهایم شد در حالی که قصه‌ای کودکانه بیش نبود.
دریافتم کسی هست که اگر بخواهد می‌شود و اگر نخواهد نمی‌شود؛ به همین سادگی. کاش نه می‌دویدم و نه غصه می‌خوردم.

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

21 Nov, 11:12



🌱


من برای بیان زیبای چشمانت به دنبال واژه ها
میگردم در شعرها و کتاب ها گمشده ام اما
هیچ واژه ای نیافته ام ، نمی دانم آن واژه
لعنتی چیست نمیدانم چه بگویم که صادقانه
وصف کننده ای چشمانت باشد
برای توصیف مهربانیت سراغ موزیک های
بی کلام رفته ام اما همچنان تو انگار وصف
نشدنی هستی از تو میخواهم مراقب خودت
باشی و هوای چشمانت را داشته باشی و
بدان من از دور ترین فاصله از نگاه های تو
و از مهربانیت نفس میکشم ...
پس مراقب نفس های منِ چشم انتظار باش


#نادیا_خورشیدی

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

21 Nov, 11:09


دکلمه

باز
دلم بهونه گرفته  سردرگم
هراسون دنبال آروم کردن خود
♣️
ناخداگاهم رفت سمت نوشتن
انگار یه چیزی میگه بنویس بنویس باتوهم
دارم درد میکشم
m.t
عین معتادی که خماری میکشه
خماریه نوشتن
وقتی می‌نویسم انگار یه بسته قرص
آرام بخش خوردم
♣️
مینویسمو می‌نویسم تا آروم آروم
بشم تا همدمه زخمهای دلم بشم

ولی امشب صحنه ای دیدم
که بخودم امیدوار شدم
♣️
توی پارک ،دختری حدودا سی ساله با صورتی شکسته ،قرص به دست رو دیدم
که معلوم بود کوله باری از درد رو گذرونده 
مدام با تلفن حرف میزدو اشک می‌ریخت

می‌گفت :من دیگه طاقت ندارم
سی سالمه صورتم شصت سالشه
♣️
چرا اذیتم میکنید من برنمی‌گردم خونه
خونه ما بوی دود میده
دوده سیگار، مواد ،قمار 
کفرو توهین به خدا
بابا من نمازم ترک نمیشد سرم تو کاره خودم بود
♣️
چکار با من کردید که
منم بوی دود میدم
تا گفت :دود فندکشو درآورد ،سیگارشو روشن کرد، گوشیو قطع کرد،  یه کام گرفت، پرتش کرد زمین لهش کرد
گفت :لعنت بهت که دودت عین اعمالم سیاهه

عین صحنه تئاتر ،رفت، سمت سیگاره له شده
باهاش حرف میزد،  می گفت: لعنتی ،تو چی هستی که روت نوشته برای بدن ضرر داره
ولی باز میریم سمتت
فکر کنم تو ضرره خاموشی ،
عین دردهامون که تو دلمون حبسه
♣️
آهای سیگار درد من تو نیستی
درد من بعد توس، که از تو شروع شد
گفتن برای تسکین دردات خوبه بکش تا نکشی زجر.. منم کشیدمو کشیدمت تا رسیدم به مواد

که الان پنج ساله اسیرشم
آره خدا نکنه معتاده چیزی بشی
دیگه سخته رها کردنش
♣️
چقدر دلم برای زمانی که معتاده سجادمو
خالقم بودم تنگ شده
ناخداگاه اشکم دراومد
حالم بد شد ،شروع کردم به نوشتنه تصویری که دیدم،  آره نوشتنه دختره پردرده زخمی... واقعا که نوشتن  شده تسکین دردام ..هرچند دردرو از هر طرف بنویسی درده ✍️

#مجیدتقوی
خرداد ۴۰۳
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

21 Nov, 11:07


🌱

به دنیا آمده ام تا دختر ته تقاری پاییز باشم

به دنیا آمده ام تا با مهر مهربانی کنم

با آبان دلم را آبی و زلال کنم

و با آذر،آذرخشی از عشق به دنیا هدیه کنم


آذرماهی شدم تا همیشه عاشق باشم

همیشه مهربانی کنم و
حتی اگر بد دیدم،،،دست از مهربانی برندارم

به دنیا آمدم تا عاشق همین برگهای زرد و نارنجی
همین هوای گرفته و عاشقانه باشم

تولدم پیشاپیش مبارک 😍

#نیلوفرآبی

#دختر پاییز
#۱۰آذر
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

21 Nov, 07:03


🍁
به آذر که میرسی...
سوز عاشقی به اوج می رسد
از کثرت پاییز دلداده!
آنقدر که تو عاشقی را
بهتر معنا می کنی
با گرمای سرما دیده!

به آذر که می رسی
حضور یلدا خاطرت را
پر می کند بسان عطری خوشبو
از انار و هندوانه و دل رمیده
که شوق یک بودنی طلب می کنی
و باز با تنهایی ات مدارا می کنی

به آذر که می رسی
دست و صورتت تنها نیست این بار
که حس می کنند حضور سرما را
هر سلول و یاخته ای طلب می کند
لمس دستی و حضور گرما را

به آذر که می رسی
انگار به آخر می رسی
تمنای نگاهت دلبرانه تر می شود
از هر نگاهی
ساز و ریتم تپش قلبت
ناهمگون تر می شود از هر زمانی

به آذر که می رسی...


#سیدمجتبی_موسوی
🎙#امید_آقایی
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

20 Nov, 06:06


🍁
بگشا...
آن پنجره‌ی صبحگاهی ات را
که عزم ماندنم نیست
در پهنایی از بی تو بودن!

بگشا...
آن دریچه‌ی خیالت را
که ازدحام خیال تو
آشفته می کند نیمکتم را
در پاییزی بی نام تو سرودن!

#سیدمجتبی_موسوی
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

19 Nov, 23:54


🌱

می خواهم امروز
میهمان کافه ی چشم هایت شوم..
و دل ببرم از تو،
با قهوه ی شیرین بوسه هایم..
در گوشت آرام زمزمه کنم
که تو را می خواهم، با تمام جانم..
ملودی صدایت را..
گرمی دستهایت را..
لبخند مهربانت را..
اصلا می خواهم مالک
تمامت باشم؛
ای بهترین بهانه یِ، عاشقانه هایم...

#یـسـنــا_اڪبــری  ‌‌

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

19 Nov, 10:52


🌱

زنان و درختان چقدر بهم شبيه اند
هر دو ريشه دارند و برگ و بار می دهند.
هر دو بهارهای بسيار دارند
و زمستان های بسيارتر.
هر دو به نور محتاجند و هر دو
نفس می بخشند و زندگی.
و در كمين هر دويشان تبرهای بسيار است.
برای بريدن ها، برای شكستن ها،
برای قطع اميد ها ...
اما هنر زن بودن ،
جوانه زدن های پی در پی است،
حتی وقتی شاخه هايت را شكستند،
حتی وقتی ساقه هايت را زدند،
حتی وقتی بی رحمی تبر، تنت را،
تنه ات را از ته بريد...
تو اما ريشه ات را نگه دار،
دستهايت را به آسمان بلند كن
تو دوباره سبز خواهی شد...

#عرفان_نظر_آهاری

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

19 Nov, 10:50


🌱

می دانم گاهی . . .
تلخ ام؛
گس ام؛
بیشتر از معمولِ زندگیِ یک نواختم؛
بد اخلاق و عنُق هستم ؛
می دانم روزهایی ست . . .
مثلِ پیچکِ یاسِ روی دیوارِ خانه های قدیمی ؛
در خودم می پیچم ؛
و هرچقدر در را بکوبند؛
هیچکسی را در خانه ی کوچک ام راه نمی دهم.
اما حتّی آن زمانی که خودم را دوست ندارم
تو را بسیار دوست دارم . . .
بسیار . . .

#فرگل_مشتاقی

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

19 Nov, 10:49


🌱

در زندگی بعدی ام "گُل" خواهم شد ؛ تا خودم را به روان های خسته برسانم ،
"عشق" خواهم شد ؛ تا خودم را به قلب های شکسته برسانم ،
"فریاد" خواهم شد ؛ تا خودم را به دهان های بسته برسانم ،
و "انصاف" خواهم شد؛ تا خودم را به آدم های پشتِ میز نشسته برسانم ...
در زندگی بعدی ام برای بهبود حالِ جهان، دست به دعا نه !
دست به کار خواهم شد...


#نرگس_صرافیان_طوفان‌

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

14 Nov, 22:34


اینم شعر و خط خطے از حقیر

تقدیم شما دوست خوش صدا🌹

از علی ماندگاری

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

14 Nov, 22:20


تقدیم به سعید عزیزم

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

14 Nov, 22:20


شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH pinned «خانم نیلوفر آبی خانم سوگل خانم ارامش نازنین عزیزم خانم الینا جناب علیرضا ۶۶ خانم سیما جناب فری آبجی صدف عزیزم سعید عظیمی علی ماندگاری خانم عطرا فرهاد جان رضا توحید خانم مبینا مجید ساسان عزیز آقای واحدی عزیز نسرین لیدر تایم…»

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

14 Nov, 22:04


خانم نیلوفر آبی

خانم سوگل

خانم ارامش

نازنین عزیزم

خانم الینا

جناب علیرضا ۶۶

خانم سیما

جناب فری

آبجی صدف عزیزم

سعید عظیمی

علی ماندگاری

خانم عطرا

فرهاد جان

رضا توحید

خانم مبینا

مجید

ساسان عزیز

آقای واحدی عزیز

نسرین لیدر تایم سناریو

خانم شهین

آقای رادیکال(امید جان)

خانم نازی

آذر خانم

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

14 Nov, 21:58


شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH pinned «درود بر دوستان پر انرژی دوستان اگه دوست دارید موزیک هاتون پخش بشه تو پی وی سعید عظیمی ارسال کنید 😍😍😍😍😍😍😍😍»

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

14 Nov, 21:58


درود بر دوستان پر انرژی


دوستان اگه دوست دارید موزیک هاتون پخش بشه تو پی وی سعید عظیمی ارسال کنید



😍😍😍😍😍😍😍😍

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

14 Nov, 21:57


🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋


🎶🎧موزیک تقدیمی🎧 🎶

🌸☀️سلام وقت بخیر☀️🌸


             
😘روزتون سرشار از انرژی مثبت😘


🎵🎵🎵🎵🎵🎵🎵🎵🎵🎵🎵

🎸🎶موسیقی ادبیات دل است

      
🎻  🎶آنجا که سخن خاتمه میابد🔴

                 
🎤  🎶موسیقی آغاز

میشود
🔴

🅰️🅰️🅰️🅰️


         غافلگیرانه🎵

        
غافلگیرانه🎵


🔴GOD:


🔠🔠🔠🔠🔠🎵🔠🔠🔠🔠🔠


دوستان خود رو دعوت بدین 🌺😍❤️


@sheery_sh


💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

14 Nov, 21:55


Live stream started

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

14 Nov, 19:40


دکلمه


اندوه من هوشیار باش و آرام گیر
تو شب را میخواستی،
فرا می‌رسد، ببین...
شهر در تاریکی فرو می‌رود
برای عده‌ایی آرامش‌،
برای عده‌ایی هراس به همراه دارد

آنگاه که کثرتِ ذلتِ آدمی
زیر شلاقِ لذت این جلاد بی‌رحم
در مهمانی اسارت، افسوس می‌چیند
اندوه من، دستت را به من بده
دور از آن‌ها به این‌جا بیا
نگاه کن که سال‌های گذشته
زیر ایوان‌های آسمان
با جامه‌ای مندرس خمیده شده‌اند

افسوس، تبسم‌کنان از قعر آب پدیدار می‌شود
آفتابِ محتضر همچون کفنی
کشیده شده تا شرق
زیر یک پل می‌آرامد
بشنو محبوب من بشنو
لطافت شب را که قدم بر می‌دارد

#شارل_بودلر
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

13 Nov, 17:08


🌱

با چوب سادگیم می‌تونم براتون قایق بسازم، بندازیم تو آب دور بشیم از این خاک غریب.

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

13 Nov, 17:01


دکلمه


نمی‌دونم درسته یا نه
ولی آدما فقط تا وقتی که کشفت نکردن براشون جذابی،
دنبال همون نقطه ی تاریک تو زندگیت هستن که کشفت کنن
انگار بعد اینکه کشفت کردن
تیک کنار اسمت رو تو دفترشون میزنن
و میرن سراغ آدم بعدی؛
یه وقتایی نباید حرف بزنی،
نباید کاری کنی،
نباید شناخته شی،
تا نتونن ترکت کنن
همیشه یه چیزی رو،
یه حرفی رو نزده داشته باش
چون تا وقتی مهمی که اسمت تیک نخورده باشه
بعدش فراموش میشی
فراموش ...

redgirl

🌻🌱
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

13 Nov, 17:00


دکلمه


روزی که اومدی خوب یادمه
یه نهال بودم
وسط یه باغ بزرگ
با درخت‌های پر از شاخ و برگ
تموم داراییم دوتا شاخه بود و چندتا برگ
بین اون همه  درخت‌
شاخه ی تر و تازه ی من
شد تکیه گاه هر روزت
واسه آوازخونی ها و دلبری هات
یادمه هر روز ، صبح تا شب تموم زورمُ میزدم
تا به شاخه هام یه شاخه دیگه اضافه کنم
نگاهم به خاک و  خورشید و بارون بود
که بشم مثل درختای بغلی
که اضافه کنم به سبزی برگام
نکنه از چشمت بیوفتم
میترسیدم نکنه یه روزی
راهتُ کج کنی ، پر بکشی
و بشینی رو شاخه ی یه درخت دیگه
التماس باد میکردم که نکنه برگامُ بِکنه یا شاخه م رو بشکنه
داراییم رُ ببره
حواسم بود به خودم
فقط به خاطر بودنت



با اون پرهای قشنگت
شدی بودی همدمم
شده بودی همه کسم
پُز داشتنت رُ با همه میدادم
چه با درختها چه با باغبون
حسادت رُ تو چشم خیلی از درختای باغ دیده
بودم
اما مال من بودی

اگه روزی صدات غم داشت
غم داشتم
شاد میخوندی میرقصیدم
گذشت ...
تا اینکه شدم عاشقت
هر روز با همون دوتا شاخه ی ضعیفم
طوری بغلت میکردم که کسی جرات نکنه نگاه چپ بهت بندازه
چون مال من بودی

اما ...
پاییز اومد
برگام ریخت
باغبون اومد
شاخه هامُ چید

تو اومدی
نگاهم کردی
سر تا پا
دیدی بی شاخه و برگم
دیدی خشکم


پرکشیدی
رفتی ...

رفتی و من ُ تنها گذاشتی
تو سوز سرما و زمستون تنهایی
نمیدونی چی کشیدم

اما گذشت ...

آره گذشت ...

اما الان که دیگه بهاره

من پر از شاخ و برگم

قناری ...
برنمیگردی ؟؟؟؟



✍️: #ابراهیم

🌻🌱

@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

13 Nov, 11:39


🌱

دل که همه چی دلش میخواد

مهم خواست خداست
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

13 Nov, 10:29


شعر


یعنی قشنگتر از این شعر نخوندم که برا موهای دلبر گفته باشن:

باد با روسری‌ات داشت تبانی می‌کرد
زلفِ آشفته‌ی تو تکّه‌پرانی می‌کرد

محو درگیری گیسوی تو با باد شدم
رقصِ موی تو مرا داشت روانی می‌کرد

جنگِ موهای تو با باد پریشانم کرد
چشمِ من خیره به مویت، نگرانی می‌کرد

گرهِ روسری‌ات سخت سماجت می‌کرد
و همین داشت مرا "هی" عصبانی می‌کرد

لحظه‌ای حوصله‌ی باد به پایان آمد
تا به مویت برسد، غُرش آنی می‌کرد

ناگهان در وزشِ باد جنون وارد شد
باد را زلفِ تو  یک قاتلِ جانی می‌کرد

روسری روی سرت بود، ولی طوفان شد
باد این حادثه را داشت جهانی می‌کرد

بازی موی تو با باد چنین پایان یافت
روسری وا شد و  او عطرفشانی می‌کرد

رقصِ موهای تو در باد چنان زیبا بود
گوییا داشت خدا خانه‌تکانی می‌کرد...

#مسعودمحمدپور

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

13 Nov, 10:24


🌱

شازده‌کوچولو از گل پرسید: آدم‌ها کجان؟

گل گفت: باد به این‌ور و آن‌ورشان می‌برد، این بی‌ریشگی حسابی اسباب دردسرشان شده.


#آنتوان_سنت‌اگزوپری
- شازده کوچولو -

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

13 Nov, 10:19


🌱

دلم میخواست های من زیادند !
  بلندند ... طولانیند ؛
  اما مهم ترین دلم میخواست ها اینست
  که انسان باشم ...
  انسان بمانم !
  انسان محشور شوم چقدر وقت کم است ،
  تا وقت دارم باید مهرورزی کنم ...
  به همین چند نفر که از تمام مردم دنیا با
  من نفس میکشند !
  باید مهر بورزم به همین جغرافیایی که
  سهم من است از جهان ...
  وقت کم است باید خوب باشم
  مهربان باشم ؛
  و دوست بدارم همه زیبایی ها را ...
  میگویند انسان های خوب به بهشت
  میروند ،
  اما من میگویم انسان های خوب هر کجا
  باشند آنجا بهشت است ...!

🌱🌻
@sheery_sh
   
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌‌‌‌‌‌

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

13 Nov, 10:18


دکلمه


هـوا گرگ و میـش بـود
فـکر کـن مجبـور بودم
از تخـت گرم و نـرمـم
صبـح خیلی زود پاییـزی
بلنـد شـم بـزنـم به جـاده
که برگردم خـونه

همـه جـا رو مِـه گرفتـه بـود
و هـوا نسبـتا سـرد بـود
بـخاری گرفتـم تا
یـه کم ماشیـن گرم شـه
طبـق معمـول صـدای موزیـکـو
زیاد کردم و خودمـو سپـردم
به جـاده ی نسبتـا تاریـک و مِـه آلـود

از خلوتـیه
بیـش از حـد خیـابون متعجـب بودم
با دقـت خیلی زیـادی راننـدگی
میـکردم چـون واقعا زاویه ی دیـدم
محدود بـود 

هنـوز وارد اتـوبـان نشـده بودم
دو تـا زن چـادری دیـدم که هـر دو
دسـت تـکون میـدادن که ماشیـنو
نـگه دارم .  یکشون کاملا دولا بـود
انـگار مشـکل داشـت
راستـش ترسیـدم و با ایـن اخبـار
و شـرایط بـدِ جامعـه
جرات نمیـکردم تـرمز کنـم و
سـوارشـون کنم یه کم جلوتـر رفتـم
از آینـه نـگاهشـون کردم
هنـوز داشـتن نـگام میـکردن
یه حـس بـدی داشـتم انـگار عـذاب
وجـدان گرفتـه بـودم و یه صـدایی
تـوی گوشـم میگفـت  اگه اونـا بـه
کمکت واقعا نیـاز داشـته باشـن چی؟!
بهشـون کمـک کن

تصمیـم گرفتـم
کمکشـون کنم. دنـده عقـب گرفتـم
و شیشـه رو دادم پاییـن گفتـم  :
سـلام چی شـده ؟ کمکی ازم سـاخته س؟!
زنـی که صـاف ایسـتاده بود گفت :
سـلام خانم و با اشـاره
به اون زن خمیـده گفت:
خانـم محتـرم مـادرم اصـلا
حالش خوب نیسـت میشـه کمک کنیـد
برسـونیمش درمـانـگاه  ؟
هر چی زنـگ زدیم به آژانـس و اسـنپ
کسی پاسـخگو نبـود
دلم خیلی سـوخت براشـون
گفتـم  البتـه بفـرماییـد سـوار شیـد لطفا

مـادر با سختی و کمـک دختـرش نشسـت
و بعـد دختـر خودش سـوار شـد و حرکت
کردم. بهـش گفتـم می دونیـد درمانـگاه
کجاسـت؟! 
گفـت چنـد تا خیـابـون بالاتـره خانـم

خلاصـه رسیـدیم درمانـگاه و باماشیـن
رفتـم داخل محوطـه و جلـوی ساختمـون
اصلی پیـاده شـون کردم
و به اون مـادر بیـمار کمک کردیـم
و بردیمش داخل و چون خلوت بود
دکتـر خیلی سریـع معایـنه شـون کرد و
متوجـه شـدیم احتمالا کلیـه ش
سنگ داره که باعث درد شـده
براش ازمـایش و سنوگرافی نوشـت
و بعـدم خوابـوندنش روی تخـت و
سـرم و آمپـول تزریـق کردن و
بعـدم گفتن بایـد آزمایش بره فـرداش

دیگه واقعا به مـن احتیـاجی نبـود
ازشـون پرسیـدم کاری نداریـن با من؟!
خیلی تـشـکر کردن و مـادر که روی
تخـت و زیـر سِـرم بود و حالش رفتـه رفتـه
داشـت بهتـر میشـد  گفت  :  دختـرم
الهـی هیـچ وقـت در مونـده نشـی
الهـی عاقبـت بخیـر شـی
الهـی خیـر ببینـی مـادر   ...

دستشو گرفتـم و ازش صمیمانه
تشــکر و خداحافظی کردم
اومـدم توی ماشیـن و حرکت کردم
سـمت خونـه 

دیـگه سـردم نبـود
بخـاری رو خامـوش کردم
شیشـه رو کشیـدم پاییـن و
نفـس عمیـقی کشیـدم
و  تمـام طول راه رو
با خوشـحالی و یه عالمـه
حـس خـوب طی کردم و
وقتی رسیـدم خونه
سبـکبال بودم و
سـرشار از آرامـش

به ایـن فـکر میـکردم که
ای کاش دنیـا اینقـدر آدم بـد نداشـت
که باعـث شـه بترسیـم از کمـک کردن
به آدمـایی که واقعا درمـونده هسـتن
و همـه بتونیـم با اعتمـاد و مهـربونی
کـمک حال هـم باشیـم
کاش بتـونیـم
آدمـای اَمنـی بـرای هـم  باشیـم
آدم امنـی باشیـم  ...

#ژیلا_معصومی

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

13 Nov, 10:16


🌱


اینـروزا
بیشـتر از همیشـه و هـر وقتـی
احسـاس تنهـایی میـکنم
حـس میـکنم کسـی حرفامـو
نمی فهـمه و فــکر میـکنم
دیـگه هیـچی درسـت نمیشـه

راسـتش بـه یـه جـایی رسیـدم
که حس میـکنم یـه آدم نیسـتم
بلـکه چنـد تا آدمم که  یکیش
گاهی میخنـده اون یکی
حالش بـده این یـکی گرسـنه س
و اون یـکی اشتهـا نداره

الان نمیـدونم دقیـقا
کدومشـون منـم
اما یـه وقـت هایی
انـگار خـودم میشـم
و اینـبار دقیقـا میدونـم
که این خودمـم

ولی دیـگه حسـی ندارم
یـه آدمـم کامـلا بی تفـاوت
بـه همـه چی
حتـی بـه خـودم

وقـتی خوده واقعیـم میشـم
به این فـکر میـکنم اگه از دهـن
بیفتـه این دوسـتت دارم ها
و نرسـه به گوش تـو
اگه این حسی که توی وجودم
شـکل گرفتـه پیشـت ابـراز نشـه
اگه مثل همیشه
تـو، بـا اون غــرورت 
نتـونی ابـراز کنی
شـدت دوسـت داشـتن
یا حتـی دوسـت نداشــتنتو
چه انفـاقی بـرامـون می افتـه؟!

گاهـی حـس میـکنم
حتـی الانــشم دیـر کردیـم
دیـر کردیـم  ... !

#ژیلا_معصومی

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

13 Nov, 08:43


🌱

در حقیقت
ما همه بشر بودیم!
تا اینکه
نژاد
ارتباطمان را برید!
مذهب
از یکدیگر جدایمان ساخت!
سیاست
بینمان دیوار کشید!
و ثروت
از ما طبقه ساخت
همه آزادی میخواهند بی آنکه بدانند اسارت چیست!
اسارت به میله های دور جسمت نیست
به حصارهای دور تفکرت است!

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

11 Nov, 16:54


🌱

آری از پشت کوه آمده ام ...!

چه می‌دانستم اينور کوه بايد برای ثروت، حرام خورد... برای عشق، خيانت کرد... برای خوب ديده شدن، ديگری را بد نشان داد... و برای به عرش رسيدن، بايد ديگری را به فرش کشاند...!

وقتی هم با تمام سادگی دليلش را می‌پرسم ، می‌گويند : از پشت کوه آمده‌ای ...! ترجيح می‌دهم به پشت کوه برگردم و تنها دغدغه‌ام سالم بازگرداندن گوسفندان از دست گرگ‌ها باشد تا اينکه اينورِ کوه باشم و گرگ‌وار ، انسانیت را بدَرَم ...!

#حسین_پناهی
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

11 Nov, 16:15


شعر


پناه خستگی‌ام،، ای دليل خوبی‌ها،،
بـیا کنار پـریشانی‌ام،، پـناهم باش..
بهای بوسه‌ و آغوش و مستی‌ات با من،،
اشاره کن به لبم،، آخرین گناهم باش..

به روی صفحه‌ی قلبم، تو بهترین شعری،،
برای ساز سکوتم، تـرانه‌ات کافيست..
اگـر چه خسته‌ی بـغضِ شبانه‌ام، امّا،،
سری اگر بگذارم به شانه‌ات کافيست..

بـیا هـوای پریدن به آسـمانم باش،،
که قویِ مردنی‌ام،، با تو زنده خواهم شد..
قفس اگر که تو باشی حصار، آزادیست،،
به سوی مقصدِ بامت،، پرنده خواهم شد..

ردیف و قافیه‌هایم همیشه می‌بينند،،
تـو را میان غـزل‌ها،، عـزیز و دردانه..
اگر که من ننویسم قــلم که می‌داند،،
تویی به وقتِ غمم،، مهربانترین شانه..

خدا کند که نبینم شبی مرا بی تو،،
که روی برکه خودم را حباب می‌بینم..
شبیه شهر پس از زلزله جهانم را،،
پر از غبار و تباهی،، خراب می‌بینم..

هـنوز در دلِ دیوانه می‌تپد یادت،،
اگر چه در شبِ مرداب من نمی‌تابی..
نگاهِ خیره به در تا سحر، منم وقتی،،
تـــو روی بالش آرامِ برکه‌ات خوابی..

اگر غـمت بنشید میان چـشمانم..
منم ترانه‌ی باران، ولی چه بارانی..؟
کلاغ گمشده‌ام، خانه‌ام ولی ویران..
رسیده قصه به پایان، ولی چه پایانی..؟


#نگار_حسینی
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

11 Nov, 12:22


https://t.me/+-lM0_b5yOH0wZmVk


لینک کانال نمایشنامه

❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️

🌻🌱

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

11 Nov, 09:36


دکلمه


چشمامو خسته تر از هر روز از هم بازشون کردم
باز چشمای مشکی دلبر اومد تو ذهنم
مثل هر روز لباس هایی که تو دوس داشتی
رو پوشیدم ادکلن تلخی که برام خریده بودی رو زدم
اخ دلبر نمیدونی که چقدر دلم هواتو کرده
باز چشمامو بستم نفس عمیقی کشیدم
و راه افتادم دلبر هوا بارونیه
کاش بودی و مثل پارسال با هم زیر بارون قدم میزدیم
کاش حداقل اخرین ماه سالو کنارم بودی
و میگفتم هست
اما میدونی بدون تو بارونم نمیخوام پس
قدم زدنم زیر بارون و نمیخوام
سوار ماشین شدم تا برم همون کافه ی همیشگی
همون کافه ای که پاییز پارسال دیدمت
همون روزی که با مانتوی زرد رنگت شبیه
برگ های پاییز بودی
با همون چشمایی که وقتی دیدمش قدرت حرف
زدنو ازم گرفت
همون لحظه رو میخوام همون لحظه که
صندلی های کافه پر شده بود
و به اصرار گارسون برای چن دیقه روبه روم نشستی
میزنم بغل سرمو میزارم رو فرمون و هق هق هام
سر میرسن اخع دلبر نگفتی من بدون تو چیکار کنم
نگفتی با هر بار رفتن ب اون کافه چ زجری میکشم
نگفتی اخع نگفتی با خودت ک چرا برم
باز راهمو ادامه میدم میریم و میریم
دم کافه نگه میدارم باز دلبر تورو میبینم
که قهر کردی و از کافه رفتی بیرون
منم دنبالت دارم میام تا ی لحظه عم تنها نباشی
کنار خیابون دستتو میگیریم و ازت ميخوام که
برگردی باز اما تو با اون چشم و ابرو ی مشکیت
ک ازش شیطنت میباره جوری اخم کردی که
از جدی بودنت خندم میگیره و صدای قهقهه ام
تا به اسمون میرسه با جمع کردن انگشتای کوچیکت
مشتی ب بازوم میزنی و دوتایی میخندیم
ایی دلبر دیونه ی من
میرم کافه بر خلاف روز های دیگه خلوته
میشینم روی صندلی که همون روز اول دیدمت
گارسون میاد
_چی میل دارید
+دوتا قهوه ی ترک با کیک شکلاتی و هویج
_دو تا میخواید اومدن بیارم
+اون هیچ وقت نمیاد
گارسون با گیجی راهشو میگیره و میره
دلبر کل شهر دیگه فهمیدن ی پسر ی ساله از دوری
عشقش دیونه شده جنون دلبر شو گرفته
گارسون میاد کیک شکلاتی رو برات میزاره
دلبر میبینمت با همون چشمایی که برق میزنن
بهت میگم منو بیشتر دوس داری یا شکلات؟
با ناراحتی به کیک نگاه میکنی و تیکه ی اخر
شکلاتو با زور قورت میدی و چشماتو میپوشونی
با دست های کوچیکت
و میگی تو تو تو
اخ دلبر کاش بودی و باز میگفتی دوسم داری
سرمو میزارم رو میز و صدای تق تق کفش های
پاشنه بلند به گوشم میخوره چشمامو میبندم
بوی عطرت میاد همون عطر خنکی که بوی
نارنج زردو میداد با همه ی نفسی که داشتم
عطرو توی ریه ام میفرستم و عاشق این توهم شدم
اما چرا عطرت هنوزم بود بازم بود
نکنه دلبر
سرمو از روی میز ور میدارم و به  رو به روم
نگاهت میکنم نفسم بند میاد
دلبر تویی با بارونی مشکی عروسکی و کفش های
پاشنه بلند مشکی
چشمات برق میزنه و موهات خیس شده از بارون
انگاری باز اومدی
چشمات میگه اومدم که بمونم
اومدم برای همیشه بمونم


#هانیه_نوشت
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

11 Nov, 08:34


🔤@sheery_sh❤️჻ᭂ࿐ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

📍📎زندگی نمایشنامه‌ایست که بر پرده دل نقش بسته و با بیانی غریب اجرا میشود🎤 🫧

🎶🎤🎶🎤🎶🎤🎶🎤🎶🎤

🗣 با░صدای░تو░تمامی░دیالوگ░های░تنهایی░به░عاشقانه░ای░خاص░بدل░میشود

🎭🎤🎭🎤🎭🎤🎭🎤🎭🎤
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌📌📌📎

🔸درود بر دوستان ادیب و هنرمــند🔸

               🦋࿇࿇🎭🎭🎭🎭࿇࿇🦋

🎤ویسکال:
#نمایشنامــه_و_سناریو_خوانی

🦋🔠🔠🔠

🔽🔽🔽

  #خانم_نسرین @nylof


دوشنبه

زمان 🔽🔽🔽🔽
   
1️⃣6️⃣🔣0️⃣0️⃣🔣1️⃣8️⃣🔣0️⃣0️⃣



🔤@sheery_sh❤️჻ᭂ࿐



                ‌‌❁࿇࿇🎭🎭🎭🎭࿇࿇❁

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

11 Nov, 08:34


🌻🌱





🌱🌻❤️تیزر محفل نمایشنامه 📜❤️⚡️❤️



🌾🌱🌷🌻لیدری بانو نسرین🌹🌹




🔤@sheery_sh❤️჻ᭂ࿐

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

11 Nov, 07:00


دکلمه


اگر یارم هستی کمکم کن
تا از تو دور شوم
اگر دلدارم هستی کمکم کن
تا شفا یابم
اگر می‌دانستم عشق چنین خطرناک است
عاشقت نمی‌شدم
اگر می‌دانستم دریا اینقدر عمیق است
به دریا نمی‌زدم
اگر پایان را می‌دانستم
آغاز نمی‌کردم!
دلتنگت هستم
یادم بده چگونه ریشه‌های عشق را درآورم
یادم بده چگونه اشک‌هایم را تمام کنم
یادم بده چگونه قلب می‌میرد
و اشتیاق خودکشی می‌کند!
اگر پیامبری
از این جادو، از این کفر
رهایم کن
عشق، کفراست پس پاکم کن
بیرونم بکش از این دریا
که من شنا نمی‌دانم!
موجی که در چشمانت جاری ست
مرا به درون خود می‌کشد
به ژرف‌ترین جا
به عمیق‌ترین نقطه!
حال آنکه نه تجربه‌ای دارم
نه قایقی
اگر ذره‌ای پیشِت هستم عزیزم.
دستم را بگیر
که از فرق سر تا نوک پا عاشقم
و در زیر آب نفس می‌کشم
و ذره ذره غرق می‌شوم
غرق میشوم
غرق…!

#نزار_قبانی


🌱🌻
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‍‌
‌@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

11 Nov, 06:20


🌱

محبوب من!
شما دست روی هر درختی می‌گذارید بهارنارنج می‌شود.
شما نیستید آسمان بی‌حوصله است،
درخت انجیر گیج است.
آینه گریه می‌کند.
زیرا که هم من و هم آینه هر دو دلتنگیم.

محبوب من!
از دور شما را می‌بینم،آسمان به حرکت درمی‌آید،
ابر می‌شود،
باران شورانگیزی می‌بارد،
غرق باران می‌شوم.
شما که نیستید،
ابر سمی می‌بارد
بارانی که مرا زنده می‌کرد، مسموم می‌کند.


#محمد_صالح_علاء

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

11 Nov, 06:19


🌱

همین حالا
اگر بنشینیم کنار هم
و ده سال پیش زندگی‌مان را
ورق بزنیم ؛ به خیلی از
نگرانی‌هایمان میخندیم
بیا قرارمان این باشد
به هیچ چیز بیش از حد بها ندهیم
زندگی ساده‌تر از اینهاست

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

11 Nov, 05:51


دکلمه


گاهی آدم خودش رو گمو گور میکنه.
،فقط به این امید اینکه یه نفرِ
بیاد و سراغش رو بگیره.
باور کنین خوشحال کردن یه آدمِ غمگین
خیلی کار سختی نیست.
فقط کافیه بھش بگی بیادش هستی‌.
من ‏به قلبم یه معذرت خواهی بدهکارم.
ای روح خسته ام شرمندم.
بخاطر تمام روزهایی که زخمهای
زیادی زدم بهت و فقط سکوت کردی.
قلبم بارها و بارها گرفت، شکست
تنگ شد، و کاری از دست من بر نیومد.
اکثر ما آدمها توی یه سنی،
یه قبری برای خودش میکنه،
و تمام آرزوهاشو میریزه توش
و می‌شینه و فقط نگاه میکنه. و گوله گوله
اشک میریزه اونم بخاطر باورهایی
که دیگه خراب شده.
یا بخاطر تمام تصمیات اشتباهش
بخاطر تصوراتش توی این سن
که همه تبدیل به یه سراب شدن.
باور کنین من دیگه حال سوگواری‌ ندارم.
فقط بهت‌زده به مرگ آرزوهام زل میزنم.
و گیج و منگ. میشم
میدونم که دیگه نمیشه.
به قول #فروغ؛ « آخر چه می‌شود کرد؟
مگر می‌شود دنیا را پاره کرد و خوشبختی
را از داخلش درآورد؟
همینی هست که هست» کاری نمی‌شود کرد.
میدونی رفیق درد داره
درد داره به پای چشمی بشـینی که
فقط به تو اشک هدیه داده.
و به دیگراڹ چشمک خیلی درد داره.
چقدر سخته دوست داشتن کسی از راه دور.
اینکه نتونی هر وقت دلت خواست ببینیش.
نتونی تو چشمای زیباش نگاه کنی
و دوستت دارم رو فریاد بزنی.
بَعضی وَقتا خِیلی سَخت میشه.
زندگی رو میگم.
که مجبوری پیش بقیه وانِمود کنی
حالِت خوبـه
اما درحالی که دوست داری
از ته دِل فریاد بزنی من داغونم.
لطفا کمی مراعت کنین.
لطفا آرومتر زخم بزنین.
میدونی چقدر سخته
نتونی وقتی دلت هواش و کرد
محکم بغلش کنی و اشک بریزی.
و شب رو سر روی سینه اش به صبح برسونی.
ودر آغوشش به کهکشانها سفر کنی.
دلبر از من نَرنج باور کن تقصیر من نیست
اگه هر شب با یاد تو به خواب میرم
اگه هر روز دورترین مسیر رو
انتخاب میکنم تا لحظه‌ای، ثانیه‌ای
از کنار خیالم عبور کنی.
از من نَرنج تقصیر من نیست
اگه هنوز هم مینویسم دوستت دارم.
من به این دلخوشم که خیالت
هر شب همراه منه.
و شبم روشن میشه اونم از نور نگاه تو.
در عمق دریای چشمات غرق میشم.
و تو چه زیبا چشمک میزنی
اونم درون آسمون بی ستاره دلم.
که با وجود تو دیگه خبری از تاریکی نیست
هر چیزی که هست نور توئه.
و من چقدر خوشبختم که تو لونه عشقت
رو درون چشمهای من بنا کردی.
نیستی و نیستی و دنیام چقدر تاریک شده‌.
اما دیگه تصمیم گرفتم مدتی گمو گور بشم.
تا در این زندگی تاریک نور تورو پیدا کنم..
و شاید تو بیای و پیدام کنی
شاید توی این هیاهوی مردم صدای تو آروم کرد.
و به زندگی تاریکم معنا بدی‌ ، رنگ بدی،
یا شاید هم در این مسیر زندگی تمام بشم.

#مهــدی_محمـــودی

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

02 Nov, 23:41


من اونقد دلم برات تنگه
که بر میگشتی بهم اگه میدونستی..💔

#موزیک

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

02 Nov, 22:42


🌙


تو را نمی‌دانم امّا من دوستت‌دارم!
حضورت را ندارم امّا
به رسم عاشقی برایت شعر می‌خوانم.
دلم پیش توست و خودم با هزاران فرسنگ فاصله جنون را تحمل می‌کنم.
ظرافتِ انگشتانم بهانهٔ دستان تو را می‌گیرند و تارهای گیسوانم همچون قاصدکِ خسته در باد
به دنبال تو می‌گردند.

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

02 Nov, 21:42


🌱


مهم نبود دیگران چه می‌گویند.
گوش هایم را پلمب کرده بودم، کرکره ی چشم هایم را پایین کشیده بودم و با قفل زنگ زده ای ندیدن را انتخاب کرده بودم.
برای دیگران شده بودم بی منطق ترین کور و کر دنیا. زندگی را تعطیل کرده بودم تا به خواسته ام برسم

رسیدم ... خیلی زود رسیدم
شدم نقش اول یک تئاتر
داستان در قرن پانزده میلادی اتفاق می افتاد
ماجرای پسر یک کارگر که عاشق دختری می شود که بیماری صعب العلاج دارد
کلیات داستان کلیشه ای بود ولی روایت داستان آنقدر جذاب بود که برای اجرا لحظه شماری می‌کردم

همه چیز از آن عصر لعنتی شروع شد
کارگردان تئاتر انگشت اشاره اش را به سمت در نشان داد و گفت این هم بازیگر نقش مقابلت
خودش بود ... اصلا به جز او هیچکس نمی توانست نقش معشوق من را بازی کند ...
کارم آسان شده بودم .. قرار نبود نقش عاشق را بازی کنم ... فقط کافی بود خودم باشم
آن روزها شده بودم جنگل باران خورده ... همه چیز عالی بود
صبح تا شب تمرین می‌کردیم ... او مجبور بود نمایش نامه را حفظ کند و از روی نمایش نامه کلمات را بگوید ولی من ...
من خودم بودم ...

شب اجرا رسید ... از چشم هایش خواندم که صبحانه و نهار و شام حرص خورده ... حرص خورده از استرسی که از پلک پریدن و لرزش دست‌ هایش مشخص بود
پرده کنار رفت
به هدفم رسیده بودم ... در آسمان ها بودم
همه چیز خوب پیش رفت تا آخر داستان که او‌ در بستر بیماری خوابیده بود و من بالای سرش بودم
دیالوگ هایم را گفته بودم و منتظر دیالوگ های او‌ بودم که بغض کرد و‌ زیر‌لب گفت یادم رفته..!
چاره ای نبود شروع کردم از خودم دیالوگ گفتن و حرف زدن تا شاید یادش بیاید، که نیامد!
کارگردان آن طرف بالا و پایین می پرید که چه می‌گویی

پنج دقیقه ی تمام حرف زدم، پنج دقیقه ی لعنتی .... آخرین جمله ام این بود:
«چه سالم چه مریض، چه تو این دنیا چه اون دنیا کاری ندارم جز دوس داشتنت»
انگار که یک بی زبان شفا پیدا کند گفت:
«دوس‌داشتن به چه قیمتی»
انگار نمایش کاملا خراب شده بود  ... چشم هایم به کارگردانی بود که مثل بمب ساعتی‌داشت منفجر می شد... پرده ها را کشیدند ... باور کردنش سخت بود که همه تماشاگران تشویقمان کردند
کارگردان آمد تشکر کرد و آخر داستان را عوض کرد
شب تا صبح در خانه قدم زدم و فقط به یک جمله فکر کردم «دوس داشتن به چه قیمتی»

دیگر تئاتر بازی نکردم، حتی دیگر به تئاتر شهر هم نرفتم
او حالا سوپر استار سینماست و من داستان می نویسم ... داستان هایی که آخرش به اینجا ختم می شود:
«هی رفیق دوس داشتن به چه قیمتی»

#حسین_حائریان

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

02 Nov, 20:38


🌱

حرفهـایت
بوی شعـرهای شـاملـو را میـدهد
راس ساعتِ  پنج عصـری که
نارنجیِ خورشیـد
گوشـه ی آسـمان اسـت
انتـظارت را میکشـم

چای را دم کرده ام
چه وزنی دارد لبهـایت
وقتی شــعر میخوانی و
قنـد در گوشـه ی دهــانت
آب میشـود
عاشــقانه های غــروب
ردیـف میشـود ، بـا
مِصـرعی از ســکوت و بوسـه ...

#ژیلا_معصومی
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

02 Nov, 20:21


🌱

خیلی وقت بود ذهنم درگیره منفی بازی بود ،البته گاهی اوقات هم باز میاد سراغم ،ولی به این نتیجه رسیدم
☘️
که این دنیا زمان زیادی نداریم
که بخواهیم خودمون رو اسیرش کنیم
☘️
اسیر خیلی چیزا ،آدمها ،عشقهای پوشالی،غصه های الکی
فکر کردن به آدمهایی که اصلا
حتی ارزش ثانیه ای فکربهشون رو،ندارن
☘️
به مادرت فکر کن ،به پدرت
که چجور برات تلاش میکنند یا کردن
☘️
به برادر یا خواهر که برات چه قدم‌هایی
برداشتن
به اون دوستت که از خانوادت بهت نزدیکتر بود ،و همیشه غمخوارت
به هنرهایی که داری و میتونی گسترششون بدی
به حال خوب
کنار آدمهای مثبت
☘️
چقدر صبحها با غصه پاشدم و خوابیدم
ن که الان غصه نداشته باشم ،دارم ،زیادم دارم
ولی دارم تلاش میکنم
که یه فرد قدرتمند باشم
بدون متکی به کسی
بدون وابستگی
فرار از فکرهای منفی
فرار از آدمهای پوچ .‌..
☘️
ما یه نفرو داریم
آخرش باید بریم پیشش
اونم نامش الله هست
پس تا میتونی اسمشو بیار
تا میتونی تنها همدم خودت بدون
بله، یه دوست ،اناللله واناالیه راجعون
بازگشت همه بسوی اوست ..‌
m.t
#مجیدتقوی
آبان۴۰۳

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

02 Nov, 15:58


🌱


باز شب شد دلم داره راه میره

همینطور میره و میره ، انگار دنبال کسی
میگرده ، مضطرب ،آشفته
به هر طرف نگاه می‌کنه، چیزی نمی‌بینه
♣️
یهو صدایی از دور میاد، منم انتظار ،انتظار انتظار
دنبال چی می‌گردی؟ چیه موهات داره سفید میشه ؟هنوز منه انتظارو حس می‌کنی ؟
راستیتش
خودمم ،می‌دونم، خیلی باعث، دردو دلتنگیم
♣️
یوقتا از خودم بدم میاد ،که چرا باعث سرگردونی
آدمها میشم ؟
آخه این چه اسمیه رومه ..انتظار

چقدر پریشونت کردم
♣️
لعنت به من ،خجالتتو میکشم، آخه شد بیست سال انتظار
از تو که گذشت
ولی یه سریا  تازه شروع به من کردن،  هی میگن لعنت به انتظار 

راستی چقدردر روز ..منو لعنت میکنند
♣️
کاش اسم من رسیدن بود
رسیدن به فرزند
رسیدن به مادر
رسیدن به پدر
رسیدن به عشق
♣️
چقدر رسیدن قشنگه
می‌دونم تو دلت داری آه می‌کشی
چون اسم رسیدن آوردم

عه چیشد ؟چرا داری گریه می‌کنی  ؟
وای ای دل چقدر تیکه تیکه شدی
♣️
بخدا شرمندم ،خجالتتو میکشم

چرا هیچی نمیگی ؟
چرا سکوت ؟
چقدر چشمات خستن، ای دل شکسته
♣️
منه انتظارم
دلم به درد اومد
می‌خوام برات
دعا کنم
♣️
خدایا ،منه،انتظاررو ازش ،دورکن ، رسیدن رو بهش نزدیک
مثل خودت که از رگ گردن، نزدیکتری

نگاه کن، این دل تیکه پارس
بزار تا قبل اینکه از کار بی افته
به ارزوش برسه
♣️
آخه خیلی تنهایی کشیده، نزار دیگه
منو لعنت کنه
بزار دیگه ،بگن، بعد از انتظار رسیدنه ...m.t


#مجیدتقوی
۴۰۳

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

02 Nov, 15:52


🌱


اگر زمان به عقب برگردد...

از هشت‌سالگی به کلاس زبان انگلیسی می‌روم
اجازه نمی‌دهم رنگ کفش‌هایم را بزرگترها انتخاب کنند
پفک و چیپس نمی‌خورم
و دوباره عاشق تو می‌شوم...

در اردوهای مدرسه بیشتر می‌خندم
زنگ ورزش را جدی می‌گیرم
بی‌خیال مدیر و ناظم، ابروهایم را تمیز می‌کنم
و دوباره عاشق تو می‌شوم...

بیشتر پیاده‌روی می‌کنم
یوگا تمرین می‌کنم
از حافظ و سعدی و مولانا بیشتر می‌خوانم
و دوباره عاشق تو می‌شوم...

گران و مرغوب اما اندک خرید می‌کنم
از کافه رفتن کم می‌کنم و می‌گذارم روی دفعات مراجعه به شهر کتاب
سینمای کلاسیک جهان را دنبال می‌کنم
و دوباره عاشق تو می‌شوم...

حساب پس‌انداز باز می‌کنم
به جای بحث با مردم به آنها لبخند میزنم و مهم نیست حق با چه کسی باشد
و دوباره عاشق تو می شوم
و دوباره عاشق تو می شوم
و دوباره عاشق تو می شوم...

#سارا_کنعانی

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

02 Nov, 15:49


🌱

همین تو را بس که من دیگر تو را آنطور که می‌دیدم، نمی‌بینم!!!

#محمود_درویش

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

02 Nov, 13:23


🌱
گاهی تهی می شوم
از تمام واژه ها
از تمام لحظه ها
آنجا که دیگر ندارمت
و تنگ می شود دلم
برای تمام دوستت دارم ها
گاهی صبورم در اوج انتظار
گاهی مشوشم در اوج قرار
گاهی لبریزم از هوای بارانی
گاهی نمی دانم چیست
قصه فقر عشق پنهانی
گاهی تهی ام... تهی!!
از تمام داشتن ها
از تمام بودن ها
از تمام باید ها و عاید ها
فقط گاهی...
دستگیره ام ملازماتی می شود
از تمام نشدن ها و نباید ها
یا کمینه ای از "ای کاش" و "شایدها"

گاهی...
تهی می شوم... تهی‌!

#سیدمجتبی_موسوی
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

02 Nov, 10:20


🍁
پاییز
فراوانی دوست داشتن های ممتد
از تپش گاه اندرونی‌ست
که خاطره ها را
به انضمام بوسه های نهانی
به شاخسار بی برگی درختان
سنجاق می کند
تا وقت بهار
شاخه ها تلاوت کنان
عشق را شکوفه دهند

#سیدمجتبی_موسوی
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

28 Oct, 20:51


🌙

جای مهتاب به تاریکی شبها تو بتاب....

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

28 Oct, 20:49


🌱

سلام حضرت جان.!
دلم برای شما خیلی  تنگ شده بود؛
گفتم بیام باهاتون  حرف بزنم؛ رفع دلتنگی بشه و دیداری تازه بشه... و
گفتم  بیام  و از نزدیک دوتا چشمای شمارو زیارت کنم..
شما که دیگه‌ باخبری آقا؛ چشمای مشکی مردونه شما خواب و خوراک گرفته از دل و جون ما..
نشد که یه شب موقه خواب صاف نیای جلو چشامون؛ ماهم که عاشق؛ جوون؛ خام؛ دست و پامو گم میکنیم
این دل سرکش ما اسم شما که میاد مثل دختر بچه های  قاجاری لپامون گل میندازه و پیشونیمون نم عرق برمیداره ....
نه اینکه خدایی ناکرده  ازشما هراسی باشه ...
نه هول میکنیم جلوی شما ...
ایشالله سایتون بالای سرم به ابدیت باشه   آقا....
شما پاداشی؛ دعای خیری؛ برکت زندگی شدید ...
اخه این همه خوبی ..!!؟؟؟
کجا بودید تاحالا شما؟
که یه شب وسط اون همه شلوغی یهو از  آسمون خدا جون اومدی پایین
میگم نکنه خدا دید من چه تنهام شمارو فرستاد برای دل بیقرارم...
کجا بودید که من پیداتون نمیکردم..
مثل این جوونای امروزی. نیمه گمشده من بودید شما؟
ولی خب آقا دم شما گرمه!
ما که بد قلق ؛ تند اخلاق؛ زود جوش؛
شما کارت درسته؛
اومدید و پیداتون شد و هرچی مرز بود. درو کردید و رسیدید درست جلوی در خونه قلب ما..
همونجایی که کلیدش دادیم به شما و شدید صاحب خونه ما حضرت آقا
بعضی شبا دلمون انقدر تنگ صداتون میشه که  کاش پرنده بشیم اون شبا؛ بال بال بزنیم و بشینیم روی شونه هاتون  ونزدیک شاهرگ گردن بلوری شما..
نزدیک نفس های شما.. که با دم و بازدم. ما بمیریم و زنده بشیم برای شما که انقدر. رخنه کردید به وجود این دختر ....
دلتنگی شما قشنگه؛ شیرینه؛
دچار شدن ؛فکر کردن؛  به شما
مگه چی داریم اره بهتر که فکر من درگیر شما باشه....
حضرت جانم  شدی
قرار دلم شدید
تکیه گاه ابدی من  شدید

قربون ابوهت و خم ابروی شما...
قربون  صدای کوک و ساز شما.
که دلیل تپش قلب ناکوک  من شده اید

تاج سر من بمون شما... پز دادن سنگینی. تاج با من


سایتون سبز حضرت جان...
بودنتون یلدا.... حضرت آقا.

#سپیده_زاهدی

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

28 Oct, 19:56


🌱

جناب نزار قبانی میگه :

عشق وابسته به یک‌چیزه؛ «توجه!». پس «اگه کسی بهت گفت دوستت دارم، ولی بهت توجه نکرد، بدون که دوستت نداره. ولی اگر کسی حواسش بهت بود، از غصه‌ت غصه‌دار شد، تو جمع‌ها نتونست بهت بی‌توجه باشه و همیشه پیگیرت بود، حتما دوستت داره...

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

28 Oct, 15:45


دکلمه


می گفت هیچی نمیتونه مارو از هم جدا ڪنه
اصلا مگه آسمون آبی بدون خورشیدش معنایی داره؟ محاله اصلا شدنی نیست
هر بار که دلم میلرزید مث یه قرص مسکن ، یه روزنه از جنس امید جلوم ظاهر میشد
موجود عجیبی بود
هربار لب به سخن وا ڪردم ڪه ازش چیزی بخوام دیدم تو دستاشه و بهم تقدیم میڪنه
هربار ڪه خرواری از ڪلام به زبون داشتم اما شاید از ترس یا شایدم بالاجبار سڪوت میڪردم مث یه راوی میومد وسط میدون قلبم و اونقدر مجنون وار میچرخید و حرفای تو گلو خفه شده ام رو فریاد میزد ڪه انگار این سرزمین تنها یه شنونده داره و فقط اون بود ،، فقط اون بود صداش می پیچید تو کل دنیا
سالهای عمرم بدون نگرانی و تشویش گذشت ، چون دست سرنوشت ڪسی رو جلوی راهم قرار داده بود ڪه انگار خودِ من بود ! آره اون من بود و من اون...!
چشماش ،،،دستاش،،،لبهاش
حتی قلبش
از جنس خودم بودن
انگار اون بالایی قشنگ مهره های زندگی رو چیده بود همه چی سرجای خودش بود ،زیبا و بی نقص!
و اون تنها شاهڪار خلقت خدا بود برای من
تو میگی سهراب پهلوون زمانه بود ؟
من میگم اون برای من یه ناجی بود
تو میگی مجنون از عشقش به جنون رسید اما من میگم دیونه ای بود ڪه اون فقط منو به لبیب رسوند
نمیدونم چی بود
یه معجزه ،، یه مهمونیِ کوتاه
شایدم اون تنها قسمت از زندگی من بود
قبل از اون من مث یه قطار بی مقصد خالی بودم و بعد از اون یه لنج ڪه روی دریا راهشو گم کرده
و الان ....الان ڪه دارم از تو می نویسم مثِ یه قایقم ،،، یه قایق ڪه تو دریای طوفانی زندگیش بدون پارو گیر ڪرده و موجهای عزادار دریا، قایقم رو بهم میکوبن ڪه منو به تو برسونن
میدونی همیشه رفتن آدما سخته،، خیلی سخت ، اما اینڪه رفتن چجوری بوده خیلی مهمه،،
اگه رهاش ڪردی و رفتی
اما چشمی به انتظاره و دلی به امید تا ابد
مثلا وقتی پا تو شهر یارت میذاری بااینکه میدونی نمی بینیش ، بااینکه میدونی عروس خونه ی دیگه ای شده اما همینڪه صبا بویِ یارت رو برات میاره، همینڪه شهر پرشده از بوی عطرش رو به آسمون نفس عمیق میڪشی و ڪمی خیالت راحت میشه
اما .....اما وقتی یارت مهمون ابدیِ خاڪ شده
هیچ جای دنیا، رو این ڪره ی خاڪی آرومت نمیڪنه ،، بوی پیراهنش دلتنگت ترت میڪنه ، خاطراتش تو رو پیر میڪنه و هر گوشه ی شهر وقتی مادری فرزندش رو صدا میڪنه ، وقتی یاری ،دلبرش رو صدا میڪنه ڪه هم اسم یار تو باشه آتیشت میزنه
میدونی اون دیگه نمیاد
مطمعنی اون دیگه نیست
اما بی اختیار برمیگردی و نگاش میڪنی
انگار تقلا میڪنی ڪه اون بگه جانم
آخ....
شاهڪار خلقت خدا، قد علم ڪن و از خاک برون آ ڪه دشتستان بهاره

خبر اومد ڪه دشتستون بهاره
زمین از خون دلبر لاله زاره
خبر بر یارِ زارش رسانید
که دلبر یک تن و دشمن هزاره

قیامت قامت و قامت قیامت
قیامت کرده ای آن سرو قامت
مؤذن گر به بندد قامت ای یار
بقد قامت بماند تا قیامت

عزیزوم بیا ڪه باید خبر از دل زاروم بِسونی

#سارینا‌ڪیانی

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

28 Oct, 15:45


دکلمه


فکر میکنی میشناسی منو ؟
واسه اینکه بتونی کنارم باشی ، باید بلدم باشی ...
باید بدون اینکه حرف بزنم حرفام و از چشام بخونی ...
باید بدونی من کیم ؟من چیم ؟ چی میخوام؟

ببین ، به من نگو دوست دارم ، به من نگو عاشقتم ..
وقتی هنوز نمیدونی چی حالمو خوب میکنه ، نگوووو...
تو منو نمیشناسی ، هنوز نمیشناسی ، چطور میتونی بهم بگی دوسم داری ؟
تو اینقدر منو میشناسی که وقتی تا خرخره تو بدبختی ام آرومم کنی؟؟؟
تو اینقدر منو میشناسی که نگاهم غمگین شد ، بفهمی چرا حالم بد شد؟
فکر میکنی بلدی جای زخم های منو ؟؟؟
وقتی من هنوز اینقدر برات غریبم چطور میگی دوسم داری؟
اصلا باشهههه.....
قبول....
تو دوسم داری ...

تو اینقدر دوسم داری که وقتی یه بیماری لاعلاج گرفتم کنارم بمونی؟

اینقدر دوسم داری که وقتی دیگه جوون وزیبا نبودم چیزی به جز روح پر درد نداشتم بازم قبولم کنی؟

فکر میکنی میتونی تو شرایط خیلی بد که نمیخوام کسیو ببینم ، که همه رو دور میکنم ، نزدیکم بمونی ؟
تو میتونی وقتی یه جای خیلی خیلی دور بودی ، وقتی گفتم‌دلتنگتم ،بیای به دیدنم ؟
اگه نه ...
اگه همه ی اینا نه ....
به من نگو دوست دارم...
نگو عشق من تمام وجودتو گرفته ، نگو بدون من نمیتونی ...
دروغه ، این حسی که تو به من داری ، عادته ...
عادت به صحبت با یکی که فقط قلب تورو آروم کنه....
عشق نیست...
تو منو بلد نیستی ...
تو گذاشتی خیلی شبارو با ناراحتی بخوابم ، تو همه ی اشک هایی که ریختم‌و نادیده گرفتی ...
تو صبوری نکردی ، بعد هر دعوا فقط داد زدی ، فریاد زدی ....
من خواستم صبوری کنی وقتی من با خودم دشمنم ، وقتی دردام از چشام داره میزنه بیرون ، تو عین آب رو آتیش وجودم باشی ...

چطوری عاشقی تو ؟؟؟

یه شبایی خیلی درد داشتم خیلی تنها بودم ، ولی نبودی ...
یه وقتایی درد و دلامو به در و دیوار گفتم تو نبودی ...
تو فقط ادعا میکنی که عاشقی ...
ما هیچوقت نزدیک هم‌نبودیم ، ما هیچوقت هم و حس نکردیم ، ما چی بودیم ؟؟؟ها؟

عشق تو مثل یه خونه خالی بود که انگار خاک مرده ریختن توش ، من هرچقدر  حرف زدم باهاش ، هرچقدر دردامو گفتم ، هرچقدر گریه کردم ، خندیدم ، فقط و فقط صدای خودم و شنیدم ...
اونجا بود که فهمیدم فقط خودمم و خودم ...
هیچکس نیست ...

اگه میگی که بدون من نمیتونی ، اگه میگی دوسم داری ،اگه اینقدر ادعات میشه ،اول باید بدونی من کیم ؟ باید به روحم نزدیک بشی ...
اول باید بشناسیم بعد بهم ابراز علاقه کنی ، وقتی یهو میری سر اصل مطلب یعنی یه جای کارت بد میلنگه ...

قبل اینکه عاشق بشی ، قبل اینکه دل ببندی ، باید یاد بگیرید آدمارو ...
این آدما توجه میخوان ، اون آدمی که ب تو تکیه کرده اون امنیت و توجه و از تو میخواد ...
وقتی بلدش نباشی ، رابطه رو باختی ...

فقط دوس داشتن کافی نیست ، عشق مراقبت میخواد

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

28 Oct, 15:39


دکلمه


مثل اون رودی شدم که پشت سّد گیر کرده باشه
منم گیر کردم پشت لبخندهای مصنوعی
پشت کلی درد که راهی برای درمون دردام ندارم
نه دریچه ها باز میشن که عبور کنم.
نه راه برگشتی دارم.
فقط یکجا ثابت شدم و دور خودم می‌چرخم.
اما حکایت دلتنگی من بیش از ایناس.
حکایت منو دلبر مثل حکایت ماهی میمونه.
که نه میتونه توی آکواریوم زندگی کنه.
نه میتونه برگرده به رود خونه.
فقط پشت ویترین آکواریوم بغض میکنه.
اشک میریزه و هیچکسی متوجه
اشکاش نمیشه.
فقط کلی دردهای جور واجور داخل
ذهنم جمع شدن که نمیدونم کجا به کی بگم.
هر چی هم که پس میزنم بازم برمیگردن
به سمت خودم.
خدایا منو بهر چه آفریدی.
این بنده ات خسته شده ،
خسته شده از بس پشت آرزوهاش گیر کرده
و فقط دیگران بهشون رسیدن.
سالهاس که نشستم چشم انتظار کسی که نمیاد.
کسی که نیست که رفته.
اما حالا که نیستی بزار بگمت‌.
بزار بگمت که پیش خودت
یه وقت فکر نکنی فراموشت کردما ، نه .؟
اتفاقا همش‌ جلوی چشممی ، تو فکرمی.
با فکر تو دارم زندگی میکنم
چون هیچی نمیگم
چون به روی خودم نمیارم.
فکر نکنی همه چی خوبه ها نه .؟
فقط من دیگه یاد گرفتم که یواشکی
دوست داشته باشم.
بعد تو یادگرفتم دلتنگیامو خودم تحمل کنم.
یجوری که نه تو بفهمی نه بقیه
فقط دارم باتو تویِ سرم هر روز زندگی میکنم
و نفس میکشم ،

اما میدونی رفیق بعضی از نگاه ها.
بعضی از آدمها صدایِ قشنگی دارن
اونم بدون هیچ حرفی جویایِ حالت میشن.
بدون هیچ کلامی میگن" دوستت دارم ".
بدون چشم داشتی آرامش و اطمینان
رو به قلبت و روحت هدیه میدن.
واقعا بعضی از نگاه ها صدایِ قشنگی دارن.
بعضی از آدمها بوی امنیت میدن.
دُرست مثل نگاهِ دلبرم. که دیگه ندارمش.
اما هر روز دارمت ، اونم توی خاطراتم ،
توی ذهن شلوغم توی سطر به سطر دفترم.
وسط قلب نوشته هام.

ولی اینم بگم واقعا دلتنگی
ناشناخته ترین بیماری دنیاست.
اصلا نمیدونی دلت چه میخواد
چه کاری باید بکنی.
چی باید بخوری تا یکم حالت بهتر بشه.
فقط دلت بی اجازه غصه میخوره
و لباسش روز به روز تنگ و تنگ تر میشه.
آنقدر که کیسه آبش میترکه و مثل اشک
از گونه هات جاری میشه.
حادترین نوعش هم میشه زمانی که
دستت به هیچ جا بند نیست.
فقط نگاه کردن و سکوت.

به قول
#سید_علی_رضایی که گفته
سکوت های پی در پی من
تنها غمی بسیـار دارد
و فراق و اندوه تـو غمی بسیار دارد بسیار.

اما دلبر ما که میدونیم تهش قراره بمیریم
پس بیا نترسیم،
به تهِ هیچی فکر نکنیم ریسک کنیم و بدوییم،
وقتی ناراحتیم گریه کنیم، قهقه بزنیم،
موزیکامونو گوش بدیم،
جریمه بشیم، بخوریم زمین،
زیر بارون خیس بشیم و شب گردی کنیم،
تو خیابونا بدوییم، بخندیم.بیا تا هستیم
دیوونگی کنیم و نترسیم.
بیا و با هم مثل رودی عبور کنیم.
تمام سّدها رو بشکونیم هر چی که درد داریم
بریزیم بیرون.
بیا و همسفرم شو بیا تا تمام صخرهای درد
رو به هم بریزیم و عبور کنیم.
یا بیا و این دریچه ها رو باز کن تا آزاد بشم.
آزاد بشم از این زندان ، فقط بیا،
بیا و از پشت این سّد آزادم کن

#مهــدی_محمـــودی

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

28 Oct, 15:06


🌱


میدونی چیه !؟ امروز داشتم به ارزش آدم ها و جایگاهی که پیشمون دارن فکر میکردم ، آخه قلب من به تیغ کسایی زخم برداشت که از اونها انتظار محبت داشتم، نه خالی کردن پشتم و فروریختن آوار روی سرم
این آدم ها به من نشون دادن که اگه زیاد مثل پروانه دور کسی بچرخی، میگیره خشکت میکنه میزاره لای دفتر خاطراتش.
یادت باشه رفیق ، دنیا هیچ وقت کامل مطابق میل تو نچرخیده و نمیچرخه و نخواهد چرخید .
پس بیش از حد به کسی محبت و‌خوبی نکن چون با خوبی بیش از حد کسی اسیرت نمیشه رئیست میشه.

میدونی ، تو روزای سخت آدم های خوب زندگیت رو میشناسی و قدر اونهارو بیشتر میدونی
آدم های خوب زندگی اونقدرا زیاد نیستن که بگی حذفشون میکنم از زندگیم و یکی بهتر میاد به جاش.
آدم های خوب اگه برن دیگه رفتن..
پس اگه این آدما رو توی زندگیتون دارین قدرشونو بدونید و انقدر موجب رنجششون نشین.
چون بعدش پشیمون میشین و این پشیمونی سودی نداره ، آخه همیشه اختلاف باعث جدایی آدم ها نمیشه گاهی محبت زیاد آدم هارو خفه میکنه.

ما تاوان اشتباهاتمون رو نمیدیم ما تاوان محبتای بیش از حدمون رو میدیم .

بزار یه چیزی بگم رفیق : همیشه یادت باشه
هیچ وقت بیش از حد عاشق نشو
بیش از حد ب کسی محبت نکن
بیش از حد به کسی اعتماد نکن
چون همیشه همین بیش از حدها هستن که به تو بیش از حد آسیب میرسونن
دقیقا مثل جریان همون لیوان میمونه که وقتی بیش از حد آب بریزی داخلش ازش سرریز میشه
اما اونی ک مقصره لیوان نیست ، مقصر تویی که بیش از ظرفیتش بهش آب دادی.
اصلا شنیدی که میگن از محبت خارها گل میشود ؟
این دقیقا برعکس ماجراس ، اصل ماجرا همون ضرب المثل همیشگی ماست که میگه:
خوبی که از حد بگذرد نادان خیال بد کند
حرف آخر بزنم رفیق
کاری کن که دیگران تشنه محبت تو باشند
پس جوری رفتار کن که نه محبت زیادیت براشون عادی بشه و نه انقدر باهاشون سرد باش که از تو فاصله بگیرن ، پس با هرکسی مثل خودش رفتار کن .


#ستاره
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

28 Oct, 15:00


دکلمه


کتاب زندگیم رو ورق بزن و فقط درد بخون.!
تو که میدونی تاریک ترین دوران زندگیم
رو تنهایی سپری کردم ؛
پس‌ ببخشید که‌ یه جوری رفتار میکنم
که انگار به هیچکس نیاز‌ ندارم ؛
این روزگار خیلی باهام بد تا کرده..
و فقط سهمم از این دنيا شده
اشک درد و بهم یاد نداد تنهایی بجنگم.
ولی من یادمه هزاران بار بهت گفتم.
تو فقط پارتنر من نیستی؛
تو زندگی منی.دین و ایمان منی.
تو رفیق منی، خانوادمی، همسفری.
تا حالا به ذهنت رسیده وقتی میگم
همسفری منظورم چیه؟
همسفر همونیه که تو جاده همراهت میشه..
و براش فرقی نداره مسیری
که در پیشه چقد دوره، چقد سخته.
و یا حتی انتهاش قراره به چی برسه.
همسفر همونیه که انتخاب میکنه تمام
اون مسیر تنهات نزاره.
همونی که وقتی خسته شدی بیخیال مسیر شی
و بهش پناه ببری.. و بغلش بشه برات همون
خونه ی امن، آره خونه ی امنی.
از جنس اَبدیت، وفاداری و محبت.
پس همسفر من بمون...
ما آدما همیشه دلتنگ اونی هستیم که نیست.
حوصله کسی رو نداریم که هست.
واسه همینه اصلا خوشحال نیستیم.
و اینم بدترین درد حساب میشه‌.
من از قوی بودن خسته‌ شدم‌.
فقط نیاز دارم کسی دستام روبگیره
و بگه من کنارت هستم نترس،
دستات رو محکم میگیرم
تا از این طوفان به سلامت عبور کنی.
نیاز دارم مثل بچه‌ای کوچیک
و معصوم، پناه ببرم به کسی..!!
من دلتنگتم.و خیال تو پونه ای خشکه . .
در دستام...
که هر چه بیشتر خُردش میکنم عطرش بیشتر
زندگی رو بر میداره...
خواستم بهت بگم من انقدر دوستت دارم
که حاضرم تو همیشه خوشحال تر از
من باشی ،
من انقدر تو رو دوست دارم که میخوام..
همیشه همه چیزای خوب مال تو باشه ،
من انقدر تو رو دوست دارم که
دوست دارم همیشه تو بیشتر از من بخندی..
و اما دلبر دلتنگی ها گاه از جنس اشک هستن‌.
و گاه از جنس بغض..
گاه سکوت ميشن و خاموش ميمونن‌.
گاه هق هق ميشن و ميبارن.
دلتنگی من براي تو اما جنس غريبی داره تمام نشدنیه‌..

#مهــدی_محمـــودی
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

28 Oct, 14:49


🌱


کوچه پس کوچه های قلبت
چه جای امنی برای قدم های من است
دوست داشتنت قشنگ،
عشقت پر از امنیت
و خواستنت پر از لطافت است
حالا با این همه خوبی
چرا من هم تو را نخواهم؟
میخواهمت جان دلم
با تمام قلبم

#سیما_امیرخانی

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

28 Oct, 12:26


https://t.me/+-lM0_b5yOH0wZmVk


لینک کانال نمایشنامه

❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️

🌻🌱

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

25 Oct, 05:27


🌱
شاید اشتباه کردیم
که مرتکب اشتباه شدیم
ولی خود اشتباه آنقدر اشتباه نبود
که سرزنش بعدش اشتباه بود
اشتباهی، آدمهای اشتباهی اطراف ما را گرفتند
شاید این اشتباه، اشتباه تر از هر ارتکاب اشتباهی از جانب ما بود
اشتباهی، که اشتباهات دیگر را رسوا می کند
اشتباهی، که ضعف خودمان را معنا می کند

#سیدمجتبی_موسوی
🎙️ #سحر_شعاعی
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

25 Oct, 05:20


🌱


آرزو می کنم خورشیدِ زندگی ات را پیدا کنی و تمام ثانیه هایت از نور امید و عشق ، روشن شود ، ابرهای ماتم از آسمان دلت ، کنار بروند و درختانِ لبخند و آرامشت ، بار دیگر ، جوانه بزنند .
آرزو می کنم که دیگر ، هیچ آینه ای چشم های خیس و بغض های عمیق و چانه های لرزانِ تو را نبیند و هیچ پنجره ای شاهدِ دلْ گرفتگیِ روزها و شب های تو نباشد ،
از فرط اشتیاق ، اشک بریزی و از شوقِ داشتنِ کسانی که بیشتر از هرکسی تو را دوست دارند ؛ بخندی و به یُمن حضورشان ، شاد باشی .
آرزو می کنم شب هایت را با لبخند و امید بخوابی و صبح هایت را با انگیزه و عشق ، آغاز کنی و با بهترین حالِ ممکن به استقبالِ بهترین حادثه ها و عزیزترین آدم های زندگی ات بروی .
آرزو می کنم خورشیدِ جهانت را پیدا کنی و ناگهان ، همه چیز ، همانگونه شود ، که تو دوست داری ،
همانگونه که مدتهاست ، آرزویش را داری ...

کاش می شد تمامِ آدم های غمگین و تنهایِ جهان را در آغوش کشید ، برایشان چای ریخت ، کنارشان نشست و با چند کلامِ ساده ، به لحظاتشان رنگِ آرامش پاشید و حالشان را خوب کرد .
کاش می شد این را قاطعانه و آرام در گوشِ تمامِ آدم ها گفت ؛
که غم و اندوه ، رفتنی است و روزهایِ خوب در راه اند،
که حالِ همه مان خوب خواهد شد ...


#فرشاد_تهران
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

24 Oct, 21:15


🌙

پی اسم تو میگشتم
ته ی فنجون خالی...💔

#موزیک
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

24 Oct, 21:00


🌱


تعهد یعنی
‏وَقتي مَن تـٌورو دوستْ داٰرَم،
‏لاٰزم نیستْ نِگَراٰنِ كِساٰيي كہِ مَنو دوستْ داٰرَن؛ باٰشی

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

24 Oct, 20:48


🌱

گاهی کنارم بنشین
دعوت کن مرا
به یک فنجان قهوه
تلخ یا شیرینش
فرقی نمی کند
فقط در چشمانم خیره شو
و با لهجه ی ساده ی عشق
نوازشم کن
و بگو
دوستت دارم
و ببین چگونه
جرعه های قهوه
از گلویم شیرین پایین می رود

#فریبا_غلامیان

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

24 Oct, 20:44


🌱

صدای پای شب...
سکوتِ بِکرش...

رقص نور آباژورِ کوچڪِ
اتــاق خواب
همراه با ملودی لبهایت
وادارم میکند

رگ بہ رگ ببوسمت.


#پریسا_سیـــــروس
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

24 Oct, 13:01


🌱


و در شبــی به دور از هیاهـو
در سکوتی محض، از این جهان
رخت بر خواهم بست.
اگر روزی مرا به یاد آوردی
بدان دستهایم خالـی بود
و در دنیایی که جز تـــو ،
همه چیزش را بیهوده یافتم
دوست داشتنت تنها دارایی ام
در کف دستانم نمایان بود
که در ازدحام ببهودگی دنیا ،
مرا به ابدیت می برد…

#رضا_صادقی

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

24 Oct, 11:54


دکلمه



این روزا بد دلم گرفته ، خیلی زیاد، خیلی ..
می‌دونی چرا؟ چون دیگه دورهمی های قدیما نیست، اونوروزا همه دور هم بودیم ، رفاقتا قشنگ ،دوستیها واقعی، حسادتا،کم،  دورونگی نبود،همه کمک هم بودیم
♣️
تو کوچه ،همیشه ده بیست نفر بودیم یا الک دولک یا تیله بازی
یا هفت سنگ،  خرپلیس،  و هزارتا بازی دیگه
تا میگفتن :کارتن فلان شروع شده همه تو خونه پاتلویزیون سیاه سفیدمون بودیم انگار دنیا رو به ما میدادن،حنا دختری در مزرعه، بل وسپاستین ،پسرشجاع ،توشیشان،دکترارنس..
هاکل بریفیل..چاقولاغر ،لوک خوشانس..سفرهای کمان تسکوکه و داداش کاییکو اون سگاروهه زبلو ،سگ معروفش زمبه هییی..
♣️
چقدر، اون موقع ها طلاق کم بود، تا یکی طلاق می‌گرفت، انگار جونشونو میگرفتن،  میگفتن با چادر سفید میری با کفن برمیگردی  طرف میسوختو می‌ساخت 
چقدر عجبو حیا بود
لاتای محل هم واقعا لات بودن ناموسمون ناموسشون بود
لوتی گری تو وجودشون بود
گفتم لاتی ،بزار از فیلمهای قدیم بگم ،از
قیصر، آخ آخ اونجا که بهروز می‌گفت: این نظام روزگاره  ،خان دایی، نزنی میزننت 
♣️
اخ یاد بهمن مفید افتادم
تو فیلم قیصر من بودم ، حاجی نصرت ،رضا پونصد،علی فرصت آره اینا خیلی بودیم, کریم اقامونم بود ,کریم؟ کدوم کریم ؟کریم آق منگول میشناسیش آره ن گازدنده ،دم هتل کوهپایه دربند اومدیم پایین، یکی چپ، یکی راست، یکی بالا یکی پایین عرق آب جو جورشد روتخت نشستیم داشتیم میخوردیم  خلاصه خلاصش کنم آخره دیالوگ معروفش که می‌گفت حالا به همه گفتیم زدیم شومام بگین زدیم خوبیت نداره
یا مرد هزار چهره سینمای ایران افتادم رضا بیک ایمانوردی
با لهجه خاصش، هانن، هانن، ممل فش فشه ممل فشه ،مادرتو دزدیدن، آخه منکه تورو دوسه داشتم ،هانن، گلپری جون، بله، اینجایی جون، بله
هانن مگه نمیگفتی ،عاشقتم، پ چیه شد ذلیل مرده
یاد نمکی افتادم  که مهدی فخیم زاده بازی میکرد می‌گفت:  بادکنکه بادکنک  چیه میخوای اذیت کنی? میزنم تو سرتا گمشو
مشد حسین آقا مراد می‌گفت :کدخدا سلیمون دیگه منو دوست نداره
♣️
اخ اخ فیلم همسفر
گوگوش می‌گفت: علی

بهروز :هان

گوگوش:بیداری ؟
♣️
بهروز:مثل اینکه آره

.گوگوش: تو زن داری ؟
♣️
بهروز :نبابا زنمون کجا بود

گوگوش: نامزد داری؟
♣️
بهروز :رفتم سربازی برگشتم حامله بود

گوگوش:پ چی داری ؟
♣️
بهروز :هیچی یه ننه و یه خونه گروی

گوگوش:تاحالا عاشقم نشدی؟
♣️
بهروز:ااااا نبابا ن قربونت انگولکمون نکن عشق کدومه نذار یاد چیزایی که نداریم بی افتیم  مصبتو شکر ,هرچی خورده بودیم پرید, ما کجاییم تو کجایی اااه گوره پدرت دایی، ببین چه آشی واسمون پختی ..یا فیلم دشنه من بودمو داعاشای رحیم قورچه اونا پنج تا بودن من یه نفر همشونو خط خطی کردم ..
می‌دونم کلی خاطره اومد تو دهنتون دلتون لک زد برا اون موقع ها
♣️
m.t
اخ که چقدر دلم هوای زمستونه خونه مادربزرگ کرد، با اون کرسی گرمو نرمش که همه زیرش می‌رفتیم ،کیف میکردیم
♣️
تا بخودمون اومدیم، دیدیم
بابامون نیست، مامان نیست، پدربزرگ نیست مادربزرگ نیست
عشقو علاقه نیست، همه چی شد فیک، همه چی شده مجازی ومصنوعی
♣️
خداااا دینتو شکر 
نمیخوایی نگامون کنی؟ بریدیم، به تموم مقدساتت قسم بریدیم
نوکرتم ،ما بی معرفت شدیم، تو که بامرامی، از رگ گردن بهمون نزدیکتری
کوشی؟ خفه شدیم از درد، بیا درمونمون کن یا الرحمراحمین😓...
فروردین 403
♣️
#مجیدتقوی

🌱🌱
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

24 Oct, 11:49


🌱


یه دلتنگی هایی هست
که تموم وجودت رو عذاب میده..
اون موقع تازه می‌فهمی
که چقدر این دنیا
بدون وجودش برات پوچ و بی ارزشه..
چقدر سخته خواب عزیزت رو ببینی
ولی بیدار بشی و ببینی
که دیگه نمیتونی لمسش کنی
مثل اینه که
تکه ای از وجودت رو گم کرده باشی...
امروز
بازم صداتو شنیدم
دستاتو تو دستم گرفتم و
باهات حرف زدم..
اما همش خیال بود!
چقدر دلم گرمای بودنت رو می‌خواد
نه سردی خیالت رو..
کاش بدونی
حسرت یبار دیگه بوسیدنت
تو دلم همیشه باقی می مونه..
کاش می شد برگردی
مسافرِ همیشگی من....

#پدر

#یسنا_اکبری

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

24 Oct, 11:36


دکلمه


ميشينم كنار پنجره و
زل مي زنم تو خيابونو
به خاطره هات نگاه مي كنم
جلو چشممه
تك تكشون
عصرايي كه واسه ديدنت
ضربان قلبم تند ميزدو هي فكر مي كردم چي بپوشم و چي كار كنم
تا از تو بيشتر دل ببرم
حالا به همه نگاه مي كنم و
مي خندم و ميگم فراموشت كردم
اما كافيه زل بزنم تو آينه به خودم
شبا بايد بياي سراغم تا چشمايي رو ببيني كه دريا شده!
نميگم دوستت دارم
اما نميگم دوستت ندارم
من با تو زندگي كردم
لحظه لحظه ي اين سال ها
حتا وقتي نبودي
من با خيالت بودم!و تو همه جا با من بودي!
من عادت كرده بودم به دوست داشتن تو، به اين كه دلگرم باشم به عشقي كه هيچ وقت بينمون نبود، به اين كه تو روياهام تو رو براي خودم ببينم،
و حالا جاي خالي دوست داشتنت تو قلبم درد مي كنه!
و هيچ دوست داشتن ديگه اي اندازه اش نميشه..
هيچ دوست داشتني..
هيچ قلبي نميتونه محرم عشق من شه ديگه!
و مني كه از اين نقاب وحشتناك قوي بودنم ميترسم..مي ترسم كه يه روز بيفته و رسوا شم!
ميدوني
تو مثه يه تيكه از زندگيمي...آدم مگه مي تونه زندگيشو بريزه دور؟!
حتا اگه تو يه شب تمومش كنه
اما زندگيشو كه نمي تونه دور بريزه و از صفر شروع كنه!
تو كه نه
اما دوست داشتنت
جزيي از من شده ! احمقانه س اما من اين مرگ تدريجي و دوست دارم..هنوزم!
مثه سيگار اول صبحي كه مي دونم چقد ضرر داره اما از لذت كشيدنش نميشه دست برداشت!!


#آرامش

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌱🌻
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

20 Oct, 04:34


🌱

"خدای مهربانم"

من چیزهایی دارم که برای دیگران آرزوست. هیچگاه ناسپاسی نخواهم کرد، خانواده و دوستان عزیزی دارم که بهترین حس را به من میدهند، چون میتوانم در هر لحظه روی کمک آنها حساب کنم.

خدایا شکرت

پس یاری ام کن، با آنها مدارا کنم، از هر کلامی نرنجم و نیز درک کنم که هر فردی اخلاق و منش خاص خودش را دارد، تا بتوانم با آنها سازگار باشم ...!

"از این طریق، صمیمیت و محبت اطرافیان را جذب میکنم و بر میزان عشق و شادی ام می افزاید"


خداوندا سپاس سپاس سپاس🙏
‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌  ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

20 Oct, 04:03


🌱


#نامه‌ام_را_بخوان ..

به رسم ادب آمده‌ام که بگویم دوستت دارم
عاشقی هایم را بغل کرده ام ..
آری در اغوششان‌ گرفته ام ..
که دلبرانه تقدیدمت کنم ..
من زاده شده ی پاییزم ..
زاده شده ی شکوه‌ زیبایی ها ..
می گویند پاییز غم‌ انگیز است ..
اما من می گویم پاییز دل انگیز است ...اصلا برای همین است که دلت را هوایی می کند ..
گویا کسی آمده که در گوشه‌ ای دلربایی می کند ..
دفترم باز شده قلمم ساز شده .. عاشقانه هایم آواز شده ..
حیرانم  ..
حیران آهنگِ ملایم پاییز ..
رقص برگ ها ی زرد و نارنجی ..
بوی عطر زمین ..
کوچه های کاهگلی ..
می دانی ..
من آن گونه که نمی دانی دوستت دارم ..
در کوی دلم فریاد می زنم ..
من مجنون وار تو‌ را خواهانم ..
لیلی وار  برایت تا ابد میمانم ..
چون سیمین چشم انتظارت ..
چون فروغ مشتاق  دیدارت ..
می مانم ...
می مانم و برایت سرود عاشقی می خوانم..
پاییز است و عاشقی ..
پاییز است و زیبایی ..
پاییز است و شاعری ...
زیبایی اش به دل می نشیند ..
آنگونه که دوست می داری عاشقانه هایت را شاعرانه بر زبان آوری ..
ناگفته نماند ..
خدا تو را خلق کرد ..
همان یگانه معبود دل ها ..
تو را خلق کرد تا چشمان بشر در تلاطم این روزگار بیننده ی زیبایی ها باشند ..
دوستت دارم ..
معشوقه ی من ..
دوستت دارم ،
چرا که حضورت قلب مرا  از عشق لبریز  می کند ..


#سحر_محمودی
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

20 Oct, 03:54


🌱

غزل هایم شادند ..
قصیده هایم اما غمگین ..
رباعی ها خندان ...
مثنوی ها گریان ..
قافیه ها عارف ..
ردیف ها اما عاشق ...
ترادف ها را ببین..
تضاد ها را بوسه بزن ..
گمان میکنم همین است که زندگیرا زیبا میکند.
سفیدی ها در کنار سیاهی ها...
تلخی ها و شیرینی ها ..
شادی ها لابه لایش غم ها ..
غنچه ی خفته و نرگس بیدار ..
آری ..
اگر اینگونه نبود ..
زندگی سازش حوصله بر بود ..
انگیزه ها فراری بودند ..
و همه جا سوت کور بود ..
سهراب چه خوب می دانست ..
که  گفت چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید ..
چتر ها باید بست زیر باران باید رفت ...


#سحر_محمودی

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

20 Oct, 03:03


🌱


غریبانه ترین قصه ی دنیا قصه ی عشق من
به توست، کسی نخواهد فهمید چگونه عاشقانه مجنون تو بودم زیرا این عشق شعر نمی‌شود کسی آن را بخواند،موسیقی نمی‌شود کسی آن را بشنود،طرح نمی‌شود کسی آن را ببینید بلکه غم می‌شود در لابه لای سلول هایم و سرانجام با من دفن می‌شود.
اما دفنش آغاز شورشی جدید است انگار که در من کودتا شده باشد بر سر در قلبم باید جشن بگیرند برای این انقلاب بزرگ انقلابی که رگ هایم را بشاش می کند. نفس هایم را در رکاب زدن ، برای لحظه ای دیدار با تو ..
مغزم اما برای این انقلاب هر ساله به دنبال آگهی ترحیم می گردد که این انقلاب چندین ساله را پایان برساند ..
اما قلب من در جنگ با مغز هر بار پیروز می شود ..
قلب مرا در حصار دستانت جای بده بگذار در آن جا دوباره دوباره باز هم دوباره جان بگیرد ...


#سحرمحمودی

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

20 Oct, 02:47


دکلمه


باز آمده ام کمی برایت بنویسم ..
درست سال اول دبیرستان بودم شاید آن زمان ها را بخاطر نیاوری روبه روی مدرسه مان مغازه مکانیکی بود که تو در آن جا مشغول به کار بودی ..
تعریفت را از دختر ها شنیده بودم می گفتند آقا علی بسیار خوشتیپ است گه گاهی هم شنیده بودم شعر می نویسی و دستی به قلم داری ..
یکی از روز ها از روی کنجکاوی به سمت مغازه تان آمدم وقتی به یاد آن صورت روغنی ات می افتم خنده ام میگیرد ولی باز هم جذاب بودی و دل من از آن روز در آن مغازه مکانیکی لای سگ دست ماشین ها گیر می کرد و هربار با باز و بسته شدن هر واشر حالی به هولی میشد ..
انگار من شده بودم ماشین و تو طبیب درمان گر من ..
از آن روز به بعد با خودم می گفتم اگر من ماشین بودم حتما در زیر دستان تو معالجه میشدم ..
انگار ماشین ها هم عاشقت شده بودند هر دقیقه برای زیر دست تو آمدن خراب می شدند ..
یاد مش غلام افتادم هر روز ماشینش را می آورد بعد ها که فهمیدم دختر دارد ترسیدم گفتم نکند می خواهد دخترش را قالب کند و تو را از من چون آهنربایی که جدا نمی شود جدا کند جفت آهنین دیگری بر تو بربایاند ...
بعد ها فهمیدم طفلک ماشینش فقط خراب می شود آن هم چون قراضه است ....
حال و هوای آن روز هایم شده بود کنار دست پدر نشستن و پرسیدن که یاتاقان چیست و دنده فرمان و ..چیست ..
هر بار پدر برایم می‌گفت دیگر از بر شده بودم کم مانده بود بگویم دوست دارم مکانیکی یاد بگیرم آن هم کنار تو ..
بگذریم من انگار شده بودم ماشین قراضه که هر بار یا روغنش باید تعویض میشد یاهم واشر هایش ..
دل من گیر کرده بود زیر آن سیاهی های روغن که برایم حکم کاغذ سفید را داشتند که با دستان تو دلشان می خواست سیاه شوند ..
نمی دانم اکنون که این نامه را می خوانی کدام ماشین را درست می کنی اما خواستم بگویم قلب من واشرش خراب شده و روغن چشم هایم نیازمند تعویض اند..
تو می توانی پزشک معالج ‌ من باشی ..
پس زودتر خودت را به این ماشین قراضه برسان ....



#سحرمحمودی
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

20 Oct, 02:45


دکلمه


قول داده بود من و به دریا ببره..!
اونم دریای جنوب هیچ وقت اونجا رو ندیده بودم
یه بار که ازم پرسید غروب دریای جنوب ودیدی؟ گفتم نه ندیدم..
دستهامو گرفت و گفت میدونی غروبهای بندر مثل پسر بچه ای که از مدرسه برگشته خونه پدرش براش دوچرخه ی نارنجی خریده..
ذوق چشمهای پسر بچه عین همون غروبِ،
شاید تو فکر کنی دلگیرِ، ولی نه انقد اون رنگ زیباست که هیچ کجای دنیا عینشو نمیبینی،
درست شبیه رنگ شعرهای تو...
بعد گفت خط قشنگ بین دریا و آسمون دقیقا عین ابروهای تو وقتی موهای فِرتو از دو طرف پریشون میکنی..
گفت کمی دورتر از ساحل یه قایق با بادبانی از جنس موج زلفهای تو دریا رو به آغوش گرفته..
این طرفتر کُلی صدف رنگی برات گوشواره شدن بندازی عین شَفقِ بندر بدرخشی.
میخواستم بگم میشه دوتایی باهمون قایق بریم بریم تا به رنگین کمون دریا برسیم..!
صدای آژیر لاستیکها که نزدیک گارد ریل ها بودن، من و وحشَت زده به خودم آوردن...
فرمون و که چرخ دادم سَمت راست تازه فهمیدم،آه چه خیال قشنگی بود..


#فرشته_خالدیان

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

20 Oct, 02:44


🌱


شکرگزاری را فراموش نکنیم
برای همه نعماتی که به چشم نمی آیند
ولی بدون آن نعمات، زندگی ما
تهی و بی مزه و بی معنا و ناممکن بود
مثل هر نفسی که می کشیم
سلامی که از سر وجود از عزیزی می شنویم
چشمهایمان که دریچه ورود به تماشاست
و همین خوابی که شبها، ما را با خود می برد به نزهتکده ی ارواح.. 
و هر آنچه هم اینک  از یادت می گذرد ولی بی آن، نمی گذرد

🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

19 Oct, 20:48


🌙


می دانم !
خوب می دانم نامه هایم تکراری اند و خسته کننده ...
اما برای تو باز هم می نویسم بگذار تکرار باشد ! گاهی تکرار قشنگ است ..گاهی هم تکرار سهم دل تنگ است ... باز هم به تکرار نوشته ام ،تکرار ..
و تو آهن ربای پر تکرار و بی تکرار منی ...
آری !
از این ها بگذریم بگذار برایت بگویم ..
دستان من موقع نوشتن برای تو ،انگار جان تازه می گیرند گاهی گمان می کنم به انگشتانم شهد عسل خورانده اند آنقدر که عطش نوشتن برای تو را دارند .
عالیجناب خوبی ها قاضی القضات زیبایی ها درمان درد های من !
اکنون وقتش رسیده که سلامت دهم می دانم کسی اواسط نامه نمی نویسد سلام اما از عاشقی چون من بعید نیست ..
پس سلام ای معجزه ی زندگی ام ...
در واپسین روز های مهرماهی در خیابان پاییز که جای جایش از بوسه های برگ ها بر زمین و نوازندگی ناز کردنشان می گذرد امید وارم حال آن تپش های آهنگین درون سینه ات خوب باشد ..
حرف برای گفتن زیاد است اما جای خط های نامه ام کم !
گاهی با خود می گویم اگر تمام کاغذ ها را جمع کنم و تمام قلم ها را بگذارم باز هم تمام می شوند ..
چرا که این دل وامانده از همه جا برای تو حرف ها دارد ..
نبض دل من ...
خواستم بگویم..
شب ها دلم هوایی می شود ..
برای تو انگار مومیایی می شود ..
کاش بدانی که در دلم چه غوغایی می شود..
دلبر من ...
جان زندگی ام به تو وصل است ...
انگار که خدا از ازل نام تورا بر دکه ی دل کوچک من زده باشد و در قلبم نوشته باشد ورود هر گونه موجود جنبنده ای اکیدا ممنوع می باشد ، همینقدر تو را خواهانم ...
شادم چون تو را دارم ..
خدا انگار زیر نام هر دوی ما صادر کرده بود تو برای من باشی من برای تو ...
بعد از خدا به گمانم تو باید واجب الوجود باشی میان آدم های ممکن الوجود ...
آری در آخر قلبت را درون خودت بپوشان ..
دوستت دارم آری دوستت دارم ...


#سحرمحمودی
🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

19 Oct, 20:40


🌱

امشب نمی‌دونم چرا چشمام از آسمون
کنده نمیشه،  دنبال یه چی می‌گرده 
🌒🌟
فکر کنم دنبال ستاره اقبالشه  ،ولی
چجوری میخواد میونه این همه  ستاره
پیداش کنه  ؟
🌒🌟
اوه یه برقی تو آسمون زد  ،چقدر خوشکله
این ستاره... انگار داره چشمک میزنه

قلبمم داره تند تند میزنه  ,انگار یه ارتباطی
دارن باهم،  ستاره داره نزدیکو نزدیکتر میشه
🌒🌟
قلبمم داره از جا کنده میشه 
هرچی نزدیکتر میشه, جذاب تر میشه
وای چقدر جذابه, چه چشمهایی داره

اومد روی زمین   با چشمهای خوشکلش
اشاره کرد به قلبم
بعد اشاره کرد به قلبش
انگار داره میگه قلب منو تو یکیه
علامت love نشون داد
🌒🌟
وای این ستاره اقباله همونکه تو ستاره ها
شاهزادس
مغزم داره میگه،  این عشقته، یه عشق واقعی
از طرف خدا ، قلبم آروم آروم شد، انگار خیلی
خوشحاله 
🌒🌟
گفت :سلام..  وای چه صدای خوشگلی، انگار
سالهاست می‌شناسمش
🌒🌟
زبونم بند اومد   گفت :منم ستاره اقبالت
همونکه همیشه دنبالشی 
گفت: دوستت دارم
زبونم باز شد منم
🌒🌟
گفتم :
د
و
س
ت
د
ا
ر
م
M.t
#مجیدتقوی

🌟🌒


🌱🌻
@sheery_sh

شعر،دکلمه و موزیک بیکلام 🌱🌻SH

19 Oct, 19:09


نگران من نباشید که
پاییز دلم..🍂

#موزیک

🌱🌻
@sheery_sh

13,661

subscribers

661

photos

183

videos