🔥 آهنگ جدید حمید هیراد
دکلمه و متن
@matnodeklamehayeman
((شعر، دکلمه، آهنگ، کلیپ ..))
#حامد_زکیان
دکلمه و متن (Persian)
در کانال تلگرامی دکلمه و متن با نام کاربری matnodeklamehayeman، شما به دنیایی از شعر، دکلمه، آهنگ و کلیپ های فوق العاده خواهید پرداخت. این کانال توسط حامد زکیان اداره می شود، یک هنرمند با استعداد و عشق زیاد به هنر ادبیات. اگر علاقه‌مند به شنیدن آثار هنری بینظیر و لذت‌بخش هستید، این کانال برای شماست. شعرهای زیبا، دکلمه‌های دلنشین و آهنگ‌های احساسی از هنرمندان معروف و نام‌آشنا را در اینجا پیدا خواهید کرد. از یک روز پر از استقبال و شور و نشاط با عبور از واقعیات دور، با وارد شدن به کانال دکلمه و متن، لحظاتی از آرامش و ذوق خواهید داشت. بنابراین، با عضویت در این کانال، لحظات شگفت‌انگیز و خاطره‌انگیزی را تجربه کنید و از زیبایی هنر لذت ببرید.
دکلمه و متن
20 Nov, 13:10
عزیز جانم
میدانی بهانه‌گیر شده‌ام؟
دلم کمی تنهای میخواهد
دلم‌کمی خیره شدن به عقربه‌های ساعت
آنقدر نگاهشان کنم
تا شاید دلشان برای روزهای رفته‌ام بسوزد و بایستند
دلم فنجان قهوه‌ای میخواهد
تلخی‌اش را که سر کشیدم
چشم به فالِ افتاده در کف فنجانش بیندازم
مدام برای خودم تصویر سازی کنم
عزیز جانم
من کمی دستهای تنها میخواهم
قدمهایی که مدام راه بروند و سکوت خلوتِ
کوچه‌های باران‌خورده‌ی پاییزی را بهم بزنند
آنقدر کوچه‌ها را زیر باران بروم
که به کوچه بن‌بستی برسم
به یکباره به خودم بیایم و ببینم
تمام بهانه‌ام تو بودی
کنارم قدم زدی
تنهای‌ام را پر کردی
دستانم را گرفتی و تا انتهای این راه
کنارم ایستاده‌ای
دلم بهانه نمیخواهد
دلم یک تو
دلم فال قهوه‌ای باشد به نام تو
یک تنهایی کنار تو
دلم تورا میخواهد
همین....
#بداهه
#حامد_زکیان
۱۴۰۳/۰۸/۳۰
میدانی بهانه‌گیر شده‌ام؟
دلم کمی تنهای میخواهد
دلم‌کمی خیره شدن به عقربه‌های ساعت
آنقدر نگاهشان کنم
تا شاید دلشان برای روزهای رفته‌ام بسوزد و بایستند
دلم فنجان قهوه‌ای میخواهد
تلخی‌اش را که سر کشیدم
چشم به فالِ افتاده در کف فنجانش بیندازم
مدام برای خودم تصویر سازی کنم
عزیز جانم
من کمی دستهای تنها میخواهم
قدمهایی که مدام راه بروند و سکوت خلوتِ
کوچه‌های باران‌خورده‌ی پاییزی را بهم بزنند
آنقدر کوچه‌ها را زیر باران بروم
که به کوچه بن‌بستی برسم
به یکباره به خودم بیایم و ببینم
تمام بهانه‌ام تو بودی
کنارم قدم زدی
تنهای‌ام را پر کردی
دستانم را گرفتی و تا انتهای این راه
کنارم ایستاده‌ای
دلم بهانه نمیخواهد
دلم یک تو
دلم فال قهوه‌ای باشد به نام تو
یک تنهایی کنار تو
دلم تورا میخواهد
همین....
#بداهه
#حامد_زکیان
۱۴۰۳/۰۸/۳۰
دکلمه و متن
20 Nov, 10:27
دل می برد از مردمان الماس چشمت
مستم کند گیرایی گیلاس چشمت
در مکتب مهر تو دانشجوی عشقم
هر ترم باید بگذرانم پاس چشمت
آب و گلت در تاک بوده ریشه هایش
از الکل رازیست ناز خاص چشمت
در قامت تو صد قیامت کرده بر پا
با هر نگاهت می رسد احساس چشمت
از بس خدا با ناز و عشوه آفریدت
حق می دهم بر سایه ی وسواس چشمت
فردا بگیرم دامنت را در قیامت
بر گردنم مانده ست حق الناس چشمت
دو چاه زمزم کعبه ی روی تو دارد
سیلاب می ریزد به پای یاس چشمت
تو متهم هستی به قتل نفس عشاق
با خنجر ابرو کمان داس چشمت
شاعر شدم صدها غزل گویم برایت
که واجب التعظیم باشد پاس چشمت
به قلم #حسین جعفری
با صدای #محبوب
مستم کند گیرایی گیلاس چشمت
در مکتب مهر تو دانشجوی عشقم
هر ترم باید بگذرانم پاس چشمت
آب و گلت در تاک بوده ریشه هایش
از الکل رازیست ناز خاص چشمت
در قامت تو صد قیامت کرده بر پا
با هر نگاهت می رسد احساس چشمت
از بس خدا با ناز و عشوه آفریدت
حق می دهم بر سایه ی وسواس چشمت
فردا بگیرم دامنت را در قیامت
بر گردنم مانده ست حق الناس چشمت
دو چاه زمزم کعبه ی روی تو دارد
سیلاب می ریزد به پای یاس چشمت
تو متهم هستی به قتل نفس عشاق
با خنجر ابرو کمان داس چشمت
شاعر شدم صدها غزل گویم برایت
که واجب التعظیم باشد پاس چشمت
به قلم #حسین جعفری
با صدای #محبوب
دکلمه و متن
20 Nov, 06:30
چون چهره‌ی صبح
شادمان باش؛
با خودت تکرار کن :
من در سلامتی کامل بسر میبرم.
خداوند بهترین یار و نگهدار من است.
خدایا شکرت
شادمان باش؛
با خودت تکرار کن :
من در سلامتی کامل بسر میبرم.
خداوند بهترین یار و نگهدار من است.
خدایا شکرت
دکلمه و متن
20 Nov, 06:15
فقط تاریکی میداند
ماه چقدر روشن است
فقط خاک میداند
دستهای آب
چقدر مهربان!
معنی دقیق نان را
فقط آدم گرسنه میداند
فقط من می‌دانم
تو چقدر زیبایی!
#رسول_یونان
فقط تاریکی میداند
ماه چقدر روشن است
فقط خاک میداند
دستهای آب
چقدر مهربان!
معنی دقیق نان را
فقط آدم گرسنه میداند
فقط من می‌دانم
تو چقدر زیبایی!
#رسول_یونان
دکلمه و متن
20 Nov, 06:01
من برای بیان زیبای چشمانت به دنبال واژه ها
میگردم در شعرها و کتاب ها گمشده ام اما
هیچ واژه ای نیافته ام ، نمی دانم آن واژه
لعنتی چیست نمیدانم چه بگویم که صادقانه
وصف کننده ای چشمانت باشد
برای توصیف مهربانیت سراغ موزیک های
بی کلام رفته ام اما همچنان تو انگار وصف
نشدنی هستی از تو میخواهم مراقب خودت
باشی و هوای چشمانت را داشته باشی و
بدان من از دور ترین فاصله از نگاه های تو
و از مهربانیت نفس میکشم ...
پس مراقب نفس های منِ چشم انتظار باش
#نادیا_خورشیدی
من برای بیان زیبای چشمانت به دنبال واژه ها
میگردم در شعرها و کتاب ها گمشده ام اما
هیچ واژه ای نیافته ام ، نمی دانم آن واژه
لعنتی چیست نمیدانم چه بگویم که صادقانه
وصف کننده ای چشمانت باشد
برای توصیف مهربانیت سراغ موزیک های
بی کلام رفته ام اما همچنان تو انگار وصف
نشدنی هستی از تو میخواهم مراقب خودت
باشی و هوای چشمانت را داشته باشی و
بدان من از دور ترین فاصله از نگاه های تو
و از مهربانیت نفس میکشم ...
پس مراقب نفس های منِ چشم انتظار باش
#نادیا_خورشیدی
دکلمه و متن
20 Nov, 05:45
چشمانت
آخرین چیزی است که از میراث عشق به جا مانده است
دوستت دارم...
ای کسی که دریاهای جنوب را در چشمانش اندوخته
با من باش
تا دریا به رنگ آبی‌اش بماند....
#نزار_قبانی
آخرین چیزی است که از میراث عشق به جا مانده است
دوستت دارم...
ای کسی که دریاهای جنوب را در چشمانش اندوخته
با من باش
تا دریا به رنگ آبی‌اش بماند....
#نزار_قبانی
دکلمه و متن
20 Nov, 05:30
🍃🌸
چو برشکست صبا زلف عنبرافشانش
به هر شکسته که پيوست، تازه شد جانش
کجاست همنفسي ،تا به شرح عرضه دهم
که دل چه مي کشد از روزگار هجرانش!؟
#حافظ
#صبح_بخیر_دوستان
چو برشکست صبا زلف عنبرافشانش
به هر شکسته که پيوست، تازه شد جانش
کجاست همنفسي ،تا به شرح عرضه دهم
که دل چه مي کشد از روزگار هجرانش!؟
#حافظ
#صبح_بخیر_دوستان
دکلمه و متن
20 Nov, 05:15
باز صبح شدُ
پنجره ها بی تابند.
شك ندارم كه تو ازكوچه ی ما ردشده ای .....
عطر شيرينت را می دهد بوسه ی باد.
و نگاهت دوخته شده
برتن ِ پرده ي گلدار ِتمام ِ پنجره ها
حالم امروز خوب است
حس مي كنم كه مرا
باز خبر
مي گيرد طفل ِتنهای دلت .....!
#ليلامحمدرضایی
پنجره ها بی تابند.
شك ندارم كه تو ازكوچه ی ما ردشده ای .....
عطر شيرينت را می دهد بوسه ی باد.
و نگاهت دوخته شده
برتن ِ پرده ي گلدار ِتمام ِ پنجره ها
حالم امروز خوب است
حس مي كنم كه مرا
باز خبر
مي گيرد طفل ِتنهای دلت .....!
#ليلامحمدرضایی
دکلمه و متن
20 Nov, 05:01
همه ی ترانه هایم را
بی بهانه برای چشمانِ تو می سرایم
می خواهم دیوانِ اشعارم را
متبرک به
چشمانت کنم
و با اثرِ انگشت و مژگان ِ سیاهِ تو...
به نهایتِ تیراژ
به چاپ برسانم
تو غایتِ دیوانِ منی
#شهاب_شهابی
بی بهانه برای چشمانِ تو می سرایم
می خواهم دیوانِ اشعارم را
متبرک به
چشمانت کنم
و با اثرِ انگشت و مژگان ِ سیاهِ تو...
به نهایتِ تیراژ
به چاپ برسانم
تو غایتِ دیوانِ منی
#شهاب_شهابی
دکلمه و متن
20 Nov, 04:45
این ابرها را
من در قاب پنچره نگذاشته ام
که بردارم.
اگر آفتاب نمی تابد
تقصیر من نیست
با این همه شرمنده ى توام
خانه ام
در مرز خواب و بیداری ست
زیر پلک کابوس ها ...
مرا ببخش اگر دوستت دارم
و کاری از دستم بر نمی آید !
#رسول_يونان
من در قاب پنچره نگذاشته ام
که بردارم.
اگر آفتاب نمی تابد
تقصیر من نیست
با این همه شرمنده ى توام
خانه ام
در مرز خواب و بیداری ست
زیر پلک کابوس ها ...
مرا ببخش اگر دوستت دارم
و کاری از دستم بر نمی آید !
#رسول_يونان
دکلمه و متن
20 Nov, 04:30
بی شک صبح می تواند بهترین
سکانس زندگی ام باشد
وقتی تو در کنارم
بیدار می شوی..
#فرشید_عسکری
دکلمه و متن
20 Nov, 04:15
ســــــلام
روز قشنگ پاییزیتون بخیرونیکی
و چـون صــدای پـرنـدگان
شـاد و پـرانـرژی
دلتــون خـانـه ی عـشـق
زندگیتون شیرین ودنیاتون
غـرق در شـادی و آرامـش
چهارشنبه تون زیبـا و پراز بهترینها
روز قشنگ پاییزیتون بخیرونیکی
و چـون صــدای پـرنـدگان
شـاد و پـرانـرژی
دلتــون خـانـه ی عـشـق
زندگیتون شیرین ودنیاتون
غـرق در شـادی و آرامـش
چهارشنبه تون زیبـا و پراز بهترینها
دکلمه و متن
19 Nov, 21:15
«کوچه»
بی تو مهتاب‌شبی باز از آن کوچه گذشتم،
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم،
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،
شدم آن عاشق دیوانه که بودم.
در نهان‌خانهٔ جانم گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید،
عطر صد خاطره پیچید.
یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم.
تو، همه راز جهان ریخته در چشمِ سیاهت.
من همه، محو تماشای نگاهت.
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشهٔ ماه فرو ریخته در آب
شاخه‌ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آوازِ شباهنگ
یادم آید، تو به من گفتی:
از این عشق حذر کن
لحظه‌ای چند بر این آب نظر کن،
آب، آئینه عشق گذران است،
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است،
باش فردا، که دلت با دگران است
تا فراموش کنی، چندی از این شهر سفر کن
با تو گفتم: حذر از عشق؟ ندانم
سفر از پیش تو؟ هرگز نتوانم
روز اول، که دل من به تمنای تو پر زد،
چون کبوتر، لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی، من نه رمیدم، نه گسستم،
باز گفتم که: تو صیادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم،
سفر از پیش تو هرگز نتوانم، نتوانم
اشکی از شاخه فرو ریخت
مرغِ شب، نالهٔ تلخی زد و بگریخت
اشک در چشمِ تو لرزید،
ماه بر عشقِ تو خندید
یادم آید که دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه کشیدم.
نگسستم، نرمیدم.
رفت در ظلمت غم، آن شب و شب‌های دگر هم،
نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم،
نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم
بی تو، اما، به چه حالی من از آن کوچه گذشتم
#فریدون_مشیری
بی تو مهتاب‌شبی باز از آن کوچه گذشتم،
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم،
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،
شدم آن عاشق دیوانه که بودم.
در نهان‌خانهٔ جانم گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید،
عطر صد خاطره پیچید.
یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم.
تو، همه راز جهان ریخته در چشمِ سیاهت.
من همه، محو تماشای نگاهت.
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشهٔ ماه فرو ریخته در آب
شاخه‌ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آوازِ شباهنگ
یادم آید، تو به من گفتی:
از این عشق حذر کن
لحظه‌ای چند بر این آب نظر کن،
آب، آئینه عشق گذران است،
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است،
باش فردا، که دلت با دگران است
تا فراموش کنی، چندی از این شهر سفر کن
با تو گفتم: حذر از عشق؟ ندانم
سفر از پیش تو؟ هرگز نتوانم
روز اول، که دل من به تمنای تو پر زد،
چون کبوتر، لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی، من نه رمیدم، نه گسستم،
باز گفتم که: تو صیادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم،
سفر از پیش تو هرگز نتوانم، نتوانم
اشکی از شاخه فرو ریخت
مرغِ شب، نالهٔ تلخی زد و بگریخت
اشک در چشمِ تو لرزید،
ماه بر عشقِ تو خندید
یادم آید که دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه کشیدم.
نگسستم، نرمیدم.
رفت در ظلمت غم، آن شب و شب‌های دگر هم،
نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم،
نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم
بی تو، اما، به چه حالی من از آن کوچه گذشتم
#فریدون_مشیری
دکلمه و متن
19 Nov, 08:15
.
شوکرانِ عشقِ تو
که در جامِ قلبِ خود
نوشیده‌ام ، خواهدم کُشت !!
و آتشِ
این همه حرف در گلویم
که برای برافروختنِ ستارگانِ
هزار عشق فزون است
در ناشنواییِ گوشِ تو
خفه‌ام خواهد کرد .....
#احمد_شاملو
شوکرانِ عشقِ تو
که در جامِ قلبِ خود
نوشیده‌ام ، خواهدم کُشت !!
و آتشِ
این همه حرف در گلویم
که برای برافروختنِ ستارگانِ
هزار عشق فزون است
در ناشنواییِ گوشِ تو
خفه‌ام خواهد کرد .....
#احمد_شاملو
دکلمه و متن
19 Nov, 08:00
.
آنقدر
"دوستت دارم"ها
"دلتنگى"ها
"خاطرات"
به زبان هاى گوناگون روى قلم ها چرخيده
كه ترجيح ميدهم
قلم را زمين بگذارم و
تمامِ آشوب هاى دلم را كنارِ گوشَ ت نجوا كنم
بودنت را لازم دارم،
براى چند دقيقه ابرازِ دلتنگى...
ديگر كافيست،
هر آنچه خواندى و به رويَت نياوردى!
#علي_قاضي_نظام
آنقدر
"دوستت دارم"ها
"دلتنگى"ها
"خاطرات"
به زبان هاى گوناگون روى قلم ها چرخيده
كه ترجيح ميدهم
قلم را زمين بگذارم و
تمامِ آشوب هاى دلم را كنارِ گوشَ ت نجوا كنم
بودنت را لازم دارم،
براى چند دقيقه ابرازِ دلتنگى...
ديگر كافيست،
هر آنچه خواندى و به رويَت نياوردى!
#علي_قاضي_نظام
دکلمه و متن
19 Nov, 07:45
..
تو را در آغوش گرفتم
و نیمی از من پنهان ماند
ماه من!
همیشه ی دلتنگ
دلتنگ مدام افتاده در حوض
گاهی نتاب
تا پر از لکنت باران شوم
آهسته ببارم
بریده ببارم
و در بی پناهی شب آرام بگیرم!
#فرسا_عمران
تو را در آغوش گرفتم
و نیمی از من پنهان ماند
ماه من!
همیشه ی دلتنگ
دلتنگ مدام افتاده در حوض
گاهی نتاب
تا پر از لکنت باران شوم
آهسته ببارم
بریده ببارم
و در بی پناهی شب آرام بگیرم!
#فرسا_عمران
دکلمه و متن
19 Nov, 07:30
چند روزیست که دورم
ز رخ ساقی و جام
بس خجالت که به روی آمد
ازین تقصیرم...
#حافظ
ز رخ ساقی و جام
بس خجالت که به روی آمد
ازین تقصیرم...
#حافظ
دکلمه و متن
19 Nov, 07:15
.
در زندگی بعدی ام "گُل" خواهم شد ؛ تا خودم را به روان های خسته برسانم ،
"عشق" خواهم شد ؛ تا خودم را به قلب های شکسته برسانم ،
"فریاد" خواهم شد ؛ تا خودم را به دهان های بسته برسانم ،
و "انصاف" خواهم شد؛ تا خودم را به آدم های پشتِ میز نشسته برسانم ...
در زندگی بعدی ام برای بهبود حالِ جهان، دست به دعا نه !
دست به کار خواهم شد...
#نرگس_صرافیان_طوفان
در زندگی بعدی ام "گُل" خواهم شد ؛ تا خودم را به روان های خسته برسانم ،
"عشق" خواهم شد ؛ تا خودم را به قلب های شکسته برسانم ،
"فریاد" خواهم شد ؛ تا خودم را به دهان های بسته برسانم ،
و "انصاف" خواهم شد؛ تا خودم را به آدم های پشتِ میز نشسته برسانم ...
در زندگی بعدی ام برای بهبود حالِ جهان، دست به دعا نه !
دست به کار خواهم شد...
#نرگس_صرافیان_طوفان
دکلمه و متن
19 Nov, 07:02
.
روی رفتنت خاک نشسته
روی خاطره هایمان
روی قاب عکسی که مال دوران بودنت بود
هر روز قاب عکسمان را گردگیری میکردم
خیره میشدم با تبسمی تلخ
ولی مدتیست دیگر گردگیری اش نمیکنم
شاید خاک روی قاب عکسمان باعث شود
نبینمت
یادت نکنم
تلخ نشوم
خدا را چه دیدی شاید فراموشت کنم
شاید من هم مدتی برای خودم زندگی کنم
#امیر_دیوار
روی رفتنت خاک نشسته
روی خاطره هایمان
روی قاب عکسی که مال دوران بودنت بود
هر روز قاب عکسمان را گردگیری میکردم
خیره میشدم با تبسمی تلخ
ولی مدتیست دیگر گردگیری اش نمیکنم
شاید خاک روی قاب عکسمان باعث شود
نبینمت
یادت نکنم
تلخ نشوم
خدا را چه دیدی شاید فراموشت کنم
شاید من هم مدتی برای خودم زندگی کنم
#امیر_دیوار
دکلمه و متن
19 Nov, 06:45
عشق را تدريس کن!
من در هر صبح تو را از برخواهم کرد!
وقتی گنجشکان
سر و صدا به راه می اندازند
و من در نگاهم
به نقطه ی اتّصال نگاهت
دوست داشتنت را فرياد می زنم ...
#عرفان_یزدانی
من در هر صبح تو را از برخواهم کرد!
وقتی گنجشکان
سر و صدا به راه می اندازند
و من در نگاهم
به نقطه ی اتّصال نگاهت
دوست داشتنت را فرياد می زنم ...
#عرفان_یزدانی
دکلمه و متن
19 Nov, 06:30
نمیدانم عاشقِ #تُ ام
یا عاشقِ
صبح بخیر هایت
هر چه هست باز هم ،
عاشق تر از هر روز شده ام ...
#لیلا_صابری_منش
یا عاشقِ
صبح بخیر هایت
هر چه هست باز هم ،
عاشق تر از هر روز شده ام ...
#لیلا_صابری_منش
دکلمه و متن
19 Nov, 06:15
بیا و روی صبحهایم نازل شو
از عطر تنت
مستانگی دل را رقم بزن
و نگاهت را
به شیدایی دستانم گره بزن
چه می شود
این صبح
اتفاق بیفتی ؟
#مریم_پورقلی
بیا و روی صبحهایم نازل شو
از عطر تنت
مستانگی دل را رقم بزن
و نگاهت را
به شیدایی دستانم گره بزن
چه می شود
این صبح
اتفاق بیفتی ؟
#مریم_پورقلی
دکلمه و متن
19 Nov, 06:01
تو را به رسم خویش دوستت دارم
آرام و سربزیر و فروتن
چو بیدی مجنون
که بادهای آوار را
تو را به رسم خویش دوستت دارم
صبور و گرم و صمیمی
چو خورشید صبحگاهی
که نرمینه ی سحر را
#حمید_جدیدی
آرام و سربزیر و فروتن
چو بیدی مجنون
که بادهای آوار را
تو را به رسم خویش دوستت دارم
صبور و گرم و صمیمی
چو خورشید صبحگاهی
که نرمینه ی سحر را
#حمید_جدیدی
دکلمه و متن
19 Nov, 05:45
دوستت دارم !
و دلم می خواهد
هر روز صبح با تو آغاز شود
با چشمان خمار از خواب
به من نگاه کنی
و شراب صدایت را
بریزی در پیاله ی نگاهت
و با شهد شیرین لبانت
مرا غرق در صبح بخیری عاشقانه کنی
آنگاه من مست از جام وجودت
روزم را چه زیبا آغاز می کنم ...
#باران_مقدم
دوستت دارم !
و دلم می خواهد
هر روز صبح با تو آغاز شود
با چشمان خمار از خواب
به من نگاه کنی
و شراب صدایت را
بریزی در پیاله ی نگاهت
و با شهد شیرین لبانت
مرا غرق در صبح بخیری عاشقانه کنی
آنگاه من مست از جام وجودت
روزم را چه زیبا آغاز می کنم ...
#باران_مقدم
دکلمه و متن
19 Nov, 05:34
با طلوع چشمانت
خورشید می رقصد..
صبح از آینه یِ چشمِ تو دیدن دارد..
عشق از سبدِ قلبِ تو چیدن دارد..
خوش به حال آسمان..
خوش به حال آفتاب..
صبح زیبایت بخیر، ای بهترین تکرار...
#یـسـنــا_اڪبــری ⍣❥᭄
◍⃟◍⃟🌸
خورشید می رقصد..
صبح از آینه یِ چشمِ تو دیدن دارد..
عشق از سبدِ قلبِ تو چیدن دارد..
خوش به حال آسمان..
خوش به حال آفتاب..
صبح زیبایت بخیر، ای بهترین تکرار...
#یـسـنــا_اڪبــری ⍣❥᭄
◍⃟◍⃟🌸
دکلمه و متن
19 Nov, 05:33
صبح هایمان بی شک میتواند زیباتر باشد
اگر تنها دغدغه زندگیمان مهربانی باشد
جای دوری نمیرود...
یک روز همین نزدیکی ها لبخندمان را چند برابر پس خواهیم گرفت
شاید خیلی زیباتر...
سلام صبحتون بخیر
اگر تنها دغدغه زندگیمان مهربانی باشد
جای دوری نمیرود...
یک روز همین نزدیکی ها لبخندمان را چند برابر پس خواهیم گرفت
شاید خیلی زیباتر...
سلام صبحتون بخیر
دکلمه و متن
18 Nov, 11:31
لب هایت را
بیشتر از تمامی کتاب هایم
دوست می دارم
چرا که با لبان تو
بیش از آنکه باید بدانم،
می دانم...
لب هایت را
بیشتر از تمامی گل ها
دوست می دارم
چرا که لب هایت
لطیف تر و شکننده تر از
تمامی آن هاست...
لب هایت را
بیش از تمامی کلمات
دوست می دارم
چرا که با لب های تو
دیگر نیازی به کلمه ها
نخواهم داشت...
#ژاک‌پره‌ور
بیشتر از تمامی کتاب هایم
دوست می دارم
چرا که با لبان تو
بیش از آنکه باید بدانم،
می دانم...
لب هایت را
بیشتر از تمامی گل ها
دوست می دارم
چرا که لب هایت
لطیف تر و شکننده تر از
تمامی آن هاست...
لب هایت را
بیش از تمامی کلمات
دوست می دارم
چرا که با لب های تو
دیگر نیازی به کلمه ها
نخواهم داشت...
#ژاک‌پره‌ور
دکلمه و متن
18 Nov, 11:15
دیدمت... یادت شدیدا در دلم آشوب کرد
دیدن زیبایی ات صبر مرا مغلوب کرد
رشته های"از سرم می افتد عشقت" پنبه شد
سعی من را ناز چشمت کاملا سرکوب کرد
قلب من بیچاره تر شد تا نگاهم کردی و
شیطنت هات مرا دیوانه و مجذوب کرد
حال من بد بود و تنهایی مرا بلعیده بود
چشم هایت، چشم هایت حال من را خوب کرد
در نگاهت سوژه های بکر شعری خفته است
می توان چشم تو را اشعار نو محسوب کرد
افتخار با تو بودن مثل تاجی بر سر است
می شود با عشق تو آینده را مرغوب کرد
روز خلقت آن خدایی که تو را معشوقه کرد
بنده را در منصب دلداده ات منصوب کرد
خون دل هایی که خوردم، اندکی یعقوب خورد؟
آن صبوری ها که کردم، ذره ای ایوب کرد؟
سعی من در دوری از تو کوششی بیهوده بود
خاطراتت تا ابد یاد مرا مصلوب کرد
گرچه می دانم نمی آیی ولی می خواهمت
کار را باید به قصد قربتٱ محبوب کرد
#حمیدرضا_گلشن
دیدن زیبایی ات صبر مرا مغلوب کرد
رشته های"از سرم می افتد عشقت" پنبه شد
سعی من را ناز چشمت کاملا سرکوب کرد
قلب من بیچاره تر شد تا نگاهم کردی و
شیطنت هات مرا دیوانه و مجذوب کرد
حال من بد بود و تنهایی مرا بلعیده بود
چشم هایت، چشم هایت حال من را خوب کرد
در نگاهت سوژه های بکر شعری خفته است
می توان چشم تو را اشعار نو محسوب کرد
افتخار با تو بودن مثل تاجی بر سر است
می شود با عشق تو آینده را مرغوب کرد
روز خلقت آن خدایی که تو را معشوقه کرد
بنده را در منصب دلداده ات منصوب کرد
خون دل هایی که خوردم، اندکی یعقوب خورد؟
آن صبوری ها که کردم، ذره ای ایوب کرد؟
سعی من در دوری از تو کوششی بیهوده بود
خاطراتت تا ابد یاد مرا مصلوب کرد
گرچه می دانم نمی آیی ولی می خواهمت
کار را باید به قصد قربتٱ محبوب کرد
#حمیدرضا_گلشن
دکلمه و متن
18 Nov, 11:01
تو مثل یک سرزمین حاصلخیز؛
که هر کس در تو عشق بکارد،
خوشه های افتاب درو خواهد کرد
یا صدای باران را از حنجره تو خواهد شنید
یا عطر تمام گلهای خوشبوی جهان را
از لابلای نفسهای تو احساس خواهد نمود؛
هر کس در تو عشق بکارد
انگار پرستوئی خواهد بود
که هر سال در سفر به دورترین سرزمینها
آنجا که هنوز مهربانی بیداد میکند،
توفیق پرواز خواهد داشت؛
اگرچه سیطره بر روح بلندت ،دشوار
یا استیلا بر مرزهای وجودت ناممکن،
اما من فاتحی هستم
که با عشق
محال وجودت را
ممکن خواهم ساخت،
اگر امسال بهاری باشد
که در آن تو را با خود به کوچه باغهائی ببرم
که از هر سو شکوفه هایش به انسان لبخند خواهند زد
همراهی با نسیمی
که از لابلای رنگین کمان شکوفه ها خواهد گذشت
تا عاقبت
در میان امواج پریشان گیسوی تو
و بهت من
آرام گیرد؛
در تو عشق خواهم کاشت
تا اشتیاق درو کنم
ای مه از ناز و کرشمه هایت ،شعله عصیان....
#احسان_سروری
که هر کس در تو عشق بکارد،
خوشه های افتاب درو خواهد کرد
یا صدای باران را از حنجره تو خواهد شنید
یا عطر تمام گلهای خوشبوی جهان را
از لابلای نفسهای تو احساس خواهد نمود؛
هر کس در تو عشق بکارد
انگار پرستوئی خواهد بود
که هر سال در سفر به دورترین سرزمینها
آنجا که هنوز مهربانی بیداد میکند،
توفیق پرواز خواهد داشت؛
اگرچه سیطره بر روح بلندت ،دشوار
یا استیلا بر مرزهای وجودت ناممکن،
اما من فاتحی هستم
که با عشق
محال وجودت را
ممکن خواهم ساخت،
اگر امسال بهاری باشد
که در آن تو را با خود به کوچه باغهائی ببرم
که از هر سو شکوفه هایش به انسان لبخند خواهند زد
همراهی با نسیمی
که از لابلای رنگین کمان شکوفه ها خواهد گذشت
تا عاقبت
در میان امواج پریشان گیسوی تو
و بهت من
آرام گیرد؛
در تو عشق خواهم کاشت
تا اشتیاق درو کنم
ای مه از ناز و کرشمه هایت ،شعله عصیان....
#احسان_سروری
دکلمه و متن
16 Nov, 06:31
🍂🌺🍂
کلبه ای که
در آن مهربانی هست
و ساکنین آن می خندند
بهتر از کاخی است
که مردمان آن دلتنگ هستند
کلبه زندگی تان گرم محبت
و صبح پاییزی تون بخیر و شادی
.
کلبه ای که
در آن مهربانی هست
و ساکنین آن می خندند
بهتر از کاخی است
که مردمان آن دلتنگ هستند
کلبه زندگی تان گرم محبت
و صبح پاییزی تون بخیر و شادی
.
دکلمه و متن
16 Nov, 06:15
گنجشک ها امروز که فقط نه
هر روز جوری نام تو را
جیک جیک می دوزند
به چشم های نیمه باز
شاخه های درختان،
انگار نه انگار که نیستی
آفتاب که خودش را ریز ریز می کند
توی پنجره هاجای هر دوتامان می خندم
جای هر دوتامان گریه می کنم
صبح ها یادم نیست نیستی
#معصومه_صابر
گنجشک ها امروز که فقط نه
هر روز جوری نام تو را
جیک جیک می دوزند
به چشم های نیمه باز
شاخه های درختان،
انگار نه انگار که نیستی
آفتاب که خودش را ریز ریز می کند
توی پنجره هاجای هر دوتامان می خندم
جای هر دوتامان گریه می کنم
صبح ها یادم نیست نیستی
#معصومه_صابر
دکلمه و متن
16 Nov, 06:01
طلوع پنهانی چشم های تو،
صبحانه ای کنار شمعدانی ها،
از ایوان خانه، لبخندهایت؛
به گوش قناری ها می رسد!!
گل ها، عطرافشانی می کنند
هر صبح، می شود،
در پنجه ی خورشید،
روشنایی را، لمس کرد ...
#عرفان_یزدانی
صبحانه ای کنار شمعدانی ها،
از ایوان خانه، لبخندهایت؛
به گوش قناری ها می رسد!!
گل ها، عطرافشانی می کنند
هر صبح، می شود،
در پنجه ی خورشید،
روشنایی را، لمس کرد ...
#عرفان_یزدانی
دکلمه و متن
16 Nov, 05:45
هر صبح که چشم باز میکنم
عاشق می شوم ،
دل میبازم به نگاهت ،
به "بوسه های" عاشقانه ات حضرت
معشوق!
#پریناز_ارشد
هر صبح که چشم باز میکنم
عاشق می شوم ،
دل میبازم به نگاهت ،
به "بوسه های" عاشقانه ات حضرت
معشوق!
#پریناز_ارشد
دکلمه و متن
16 Nov, 05:30
مـن
صدای نفست را سلامی می دانم؛
که آفتاب
اولین بار
به دانه ی گندم داد. . .
#رسول_ادهمی
مـن
صدای نفست را سلامی می دانم؛
که آفتاب
اولین بار
به دانه ی گندم داد. . .
#رسول_ادهمی
دکلمه و متن
16 Nov, 05:15
در حوالی صبح‌هایت پرسه می‌زنم
تا به خیر شدن روزم را
در نگاه تو آغاز کنم ...
#مریم_پورقلی
در حوالی صبح‌هایت پرسه می‌زنم
تا به خیر شدن روزم را
در نگاه تو آغاز کنم ...
#مریم_پورقلی
دکلمه و متن
16 Nov, 05:00
روشنایی صبح
نوید عبور تاریکـیست ،
کاش!
امروز خوشبختـی
ببارد
صبح بخیری بگویی
جانِ دلم ،
سخت تو را
دلتنگم
#باران_قیصری
روشنایی صبح
نوید عبور تاریکـیست ،
کاش!
امروز خوشبختـی
ببارد
صبح بخیری بگویی
جانِ دلم ،
سخت تو را
دلتنگم
#باران_قیصری
دکلمه و متن
16 Nov, 04:49
ســــلام
صبح زیباتون بخیر
براتون بهترین ها را
آرزو می کنم
همان بهترین هایی
که فقط خـدا میداند وبس
زندگیتون پر از نگـاه
پر مهر و محبت ایزد منان
روزتون عالی‌شنبه‌تون بینظیر
صبح زیباتون بخیر
براتون بهترین ها را
آرزو می کنم
همان بهترین هایی
که فقط خـدا میداند وبس
زندگیتون پر از نگـاه
پر مهر و محبت ایزد منان
روزتون عالی‌شنبه‌تون بینظیر
دکلمه و متن
15 Nov, 17:14
گاه دلم یک تو می خواهد
که از نگاهم بخواند هرچه را که در درونم آشوب بپا کرده است
بلد باشد چگونه آرام کند جسم و روحم را
بی قضاوت به حرف هایم گوش دهد
در آغوشم بگیرد و بگوید هیس آرام جانم من هستم
برای تمام در هایت
آری رفیق
اگر از این آدم ها
هرچند در فاصله ی دور در کنارتان دارید خالصانه دوستشان بدارید.....
#شیرین
که از نگاهم بخواند هرچه را که در درونم آشوب بپا کرده است
بلد باشد چگونه آرام کند جسم و روحم را
بی قضاوت به حرف هایم گوش دهد
در آغوشم بگیرد و بگوید هیس آرام جانم من هستم
برای تمام در هایت
آری رفیق
اگر از این آدم ها
هرچند در فاصله ی دور در کنارتان دارید خالصانه دوستشان بدارید.....
#شیرین
دکلمه و متن
14 Nov, 15:31
آمدی و تازه دانستم
دنیا با وجودت، چه جای قشنگیست..
تو با جادوی چشمانت
به بند کشیدی احساسم را..
من هر شب
پنجره نگاهم در مسیر تماشای توست..
تو آنقدر خوبی
که دلم گرداگرد قلبت،
مشغول طواف و عشق بازیست..
و چه حسی ناب تر از این
که تو خانه ای از عشق
درون قلبم ساخته ای....
#یـسـنــا_اڪبــری ⍣❥᭄
دنیا با وجودت، چه جای قشنگیست..
تو با جادوی چشمانت
به بند کشیدی احساسم را..
من هر شب
پنجره نگاهم در مسیر تماشای توست..
تو آنقدر خوبی
که دلم گرداگرد قلبت،
مشغول طواف و عشق بازیست..
و چه حسی ناب تر از این
که تو خانه ای از عشق
درون قلبم ساخته ای....
#یـسـنــا_اڪبــری ⍣❥᭄
دکلمه و متن
14 Nov, 15:01
خودت را تبعید کن
به من
به آغوشم
که از درون می گرید برای تو
آه خموده گشته ام از نبودنت گویی استخوان هایش درهم شکسته است
چه مانده از من
و این تن که روزی پناهت بود
در کرختی بازوانم
جای امواج تنت خالی است
نمی توانم هم مسیر هیچ موجی شوم
نه نمی توانم
نمی توانم دیگر فاتح هیچ دریایی باشم وحشت زده ام
از هرچه اسکله و دریا است
که خالی از کشتی های پلهو گرفته باشد....
#شیرین
به من
به آغوشم
که از درون می گرید برای تو
آه خموده گشته ام از نبودنت گویی استخوان هایش درهم شکسته است
چه مانده از من
و این تن که روزی پناهت بود
در کرختی بازوانم
جای امواج تنت خالی است
نمی توانم هم مسیر هیچ موجی شوم
نه نمی توانم
نمی توانم دیگر فاتح هیچ دریایی باشم وحشت زده ام
از هرچه اسکله و دریا است
که خالی از کشتی های پلهو گرفته باشد....
#شیرین
دکلمه و متن
14 Nov, 14:15
و گاهی قشنگ ترین ترانه ی
جهان،همان ترانه ای ست
که تو با مداد رنگی چشم های قشنگت
هزاران دوستت دارم را
روی رخساره ی مژه هایم
بی صدا عاشقانه نقاشی می کنی
و من در طنینِ آهنگِ قلبم
تو را فریاد فریاد
بی صدا دوستت می دارم...
#امید_آذر
جهان،همان ترانه ای ست
که تو با مداد رنگی چشم های قشنگت
هزاران دوستت دارم را
روی رخساره ی مژه هایم
بی صدا عاشقانه نقاشی می کنی
و من در طنینِ آهنگِ قلبم
تو را فریاد فریاد
بی صدا دوستت می دارم...
#امید_آذر
دکلمه و متن
14 Nov, 14:01
قول بده
یک شب می آیی و
برایم قصه می گویی
قول میدهم
هزار شب آن را
برای خودم تکرار کنم و
هزار و یک شب
از نو نوشته شود
#محسن_صفری
قول بده
یک شب می آیی و
برایم قصه می گویی
قول میدهم
هزار شب آن را
برای خودم تکرار کنم و
هزار و یک شب
از نو نوشته شود
#محسن_صفری
دکلمه و متن
14 Nov, 13:45
با سادگی تمام بی صدا شکستیم
چه زخمهایی که از عزیزان خوردیم
اشکها را پشت لبخندی مخفی می کنیم
که خیلی درد می کند
و هيچ كس نمی فهمد
ما را درد همین نفهمیدن می کُشد
نه زخم‌ها..
#احمد_شاملو
با سادگی تمام بی صدا شکستیم
چه زخمهایی که از عزیزان خوردیم
اشکها را پشت لبخندی مخفی می کنیم
که خیلی درد می کند
و هيچ كس نمی فهمد
ما را درد همین نفهمیدن می کُشد
نه زخم‌ها..
#احمد_شاملو
دکلمه و متن
14 Nov, 13:30
دعوتت کرده ام به عشق
ميزبان لبخندهايم
شب نشينی چشمانم
اين جا معرکه ای گرفته دوست داشتن
ميان احرام دستانت
پا بوس غزل های دلدادگی مان ...
#عرفان_یزدانی
دعوتت کرده ام به عشق
ميزبان لبخندهايم
شب نشينی چشمانم
اين جا معرکه ای گرفته دوست داشتن
ميان احرام دستانت
پا بوس غزل های دلدادگی مان ...
#عرفان_یزدانی
دکلمه و متن
13 Nov, 07:15
خودت که نمی دانی
اما به صبح می‌مانی!
نگاهت، لبخندت
یا همین صبح بخیر گفتنت
گرما و روشنی‌ست
که جان می‌بخشد مرا
بتاب بر من
آفتاب من
#بهنام_محبی_فر
اما به صبح می‌مانی!
نگاهت، لبخندت
یا همین صبح بخیر گفتنت
گرما و روشنی‌ست
که جان می‌بخشد مرا
بتاب بر من
آفتاب من
#بهنام_محبی_فر
دکلمه و متن
13 Nov, 07:00
صبحی ژاله بار است
که می‌بارد بر من،
بیدارم میکند؛
و آفتاب
چشم گشوده به من
صبح بخیر می‌گوید!
#شمس_لنگرودی
#صبحتون_پرطراوت
که می‌بارد بر من،
بیدارم میکند؛
و آفتاب
چشم گشوده به من
صبح بخیر می‌گوید!
#شمس_لنگرودی
#صبحتون_پرطراوت
دکلمه و متن
13 Nov, 06:45
می خوام یه چیزی رو بهت بگم
وقتی که کنار من هستی
لازم نیست احساسات خودت را مخفی کنی
لازم نیست اون چیزی باشی که نیستی
می خوام با هر و حس و حالی که داری
همون باشی
اگه خوشحالی و ناراحتی و یا اگه از کسی رنجیدی ، حتی از من !
احساس واقعیت رو به من نشون بدی
حتی اگه حوصله حرف زدن نداری
اگه دلت میخواد سکوت کنی
اگه خسته ای و فقط یه تکیه گاه میخوای
اگه دلت پره و یه سنگ صبور میخوای
اگه حال دلت بده و میخوای گریه کنی
بیا خودم بغلت می کنم
دست روی موهات می کشم
ساکت میشینم و به حرفات گوش میدم
تا ااشک بریزی و سبک بشی
تا دلت از ناراحتی ها خالی بشه
تا دیگه بغض راه نفست رو سد نکنه
می دونم که یه آدم همیشه نمی تونه خوب باشه
همیشه نمی تونه حالش خوب باشه
من لبخند های الکی و
خنده های ساختگی نمیخوام
می خوام با همون حالی که داری کنارم باشی
با تمام احساسات واقعی خودت
بدون این که سعی در پنهان کردن اون داشته باشی
اما بدون که من می تونم برات
رفیق روزهایی باشم که حالت خوب نیست
نه فقط تو خوشی ها و خنده ها
فقط خودت باش با تمام احساسات خودت
همین قدر داقعی که قشنگی اون
به همین واقعی بودنش هست
همه ی این روزها ، همه ی این احساسات بد می گذره
فقط بدون که من همیشه کنارتم
با همه ی حال بد و خوبت..
۰۳/۰۸/۲۳
۰۸:۲۲
#زهرا_اسلامی
وقتی که کنار من هستی
لازم نیست احساسات خودت را مخفی کنی
لازم نیست اون چیزی باشی که نیستی
می خوام با هر و حس و حالی که داری
همون باشی
اگه خوشحالی و ناراحتی و یا اگه از کسی رنجیدی ، حتی از من !
احساس واقعیت رو به من نشون بدی
حتی اگه حوصله حرف زدن نداری
اگه دلت میخواد سکوت کنی
اگه خسته ای و فقط یه تکیه گاه میخوای
اگه دلت پره و یه سنگ صبور میخوای
اگه حال دلت بده و میخوای گریه کنی
بیا خودم بغلت می کنم
دست روی موهات می کشم
ساکت میشینم و به حرفات گوش میدم
تا ااشک بریزی و سبک بشی
تا دلت از ناراحتی ها خالی بشه
تا دیگه بغض راه نفست رو سد نکنه
می دونم که یه آدم همیشه نمی تونه خوب باشه
همیشه نمی تونه حالش خوب باشه
من لبخند های الکی و
خنده های ساختگی نمیخوام
می خوام با همون حالی که داری کنارم باشی
با تمام احساسات واقعی خودت
بدون این که سعی در پنهان کردن اون داشته باشی
اما بدون که من می تونم برات
رفیق روزهایی باشم که حالت خوب نیست
نه فقط تو خوشی ها و خنده ها
فقط خودت باش با تمام احساسات خودت
همین قدر داقعی که قشنگی اون
به همین واقعی بودنش هست
همه ی این روزها ، همه ی این احساسات بد می گذره
فقط بدون که من همیشه کنارتم
با همه ی حال بد و خوبت..
۰۳/۰۸/۲۳
۰۸:۲۲
#زهرا_اسلامی
دکلمه و متن
13 Nov, 06:30
سلام
بر صبح چشمانت..
بر طلوع نگاه زیبایت..
بر قلب همیشه مهربانت..
بر لبخند مثل بهارت..
صبحت بخیر، حضرت عشق....
#یـسـنــا_اڪبــری ⍣❥᭄
◍⃟◍⃟🌸
بر صبح چشمانت..
بر طلوع نگاه زیبایت..
بر قلب همیشه مهربانت..
بر لبخند مثل بهارت..
صبحت بخیر، حضرت عشق....
#یـسـنــا_اڪبــری ⍣❥᭄
◍⃟◍⃟🌸
دکلمه و متن
13 Nov, 06:01
میشود
جهان را
در آغوش کشید
هر صبح که عشق
از زیباییِ خورشید گونه‌ی رُخت
جان می گیرد...
#عرفان_یزدانی
جهان را
در آغوش کشید
هر صبح که عشق
از زیباییِ خورشید گونه‌ی رُخت
جان می گیرد...
#عرفان_یزدانی
دکلمه و متن
13 Nov, 05:54
سلام بر آنان ڪہ
سزاوارِ تمامِ دل خوشے هایِ رویِ زمین اند.
سلااااااام بـرشمـا عزیـزان
صبحتون پراز عشق ومحبت ومهربانی باد
سزاوارِ تمامِ دل خوشے هایِ رویِ زمین اند.
سلااااااام بـرشمـا عزیـزان
صبحتون پراز عشق ومحبت ومهربانی باد
دکلمه و متن
12 Nov, 20:29
می دانم
شبی تاریک در پی است
و من به چراغ نامت محتاجم
#شمس_لنگرودی
.
می دانم
شبی تاریک در پی است
و من به چراغ نامت محتاجم
#شمس_لنگرودی
.
دکلمه و متن
12 Nov, 19:21
ســلام بر تنهاترین، مـن!
و ســلام بر شــب!!!
شبـی که دوباره و دوباره
غم و دلتنگی را گستاخ می کند
و ســــلام…
بر شانه های بی تکیه گاه،،،
که امن ترینِ تکیه گاه ها شدند
ولی، خود به وقت تنهایی،
تکیه بر سطر غریبانه شعـر زدند
تا فریاد بی کسی شان،،،
عاشقانه ای باشد برای خواندن
بی آنکه شانه ای بیابند...🕊
#رضا_صادقی
و ســلام بر شــب!!!
شبـی که دوباره و دوباره
غم و دلتنگی را گستاخ می کند
و ســــلام…
بر شانه های بی تکیه گاه،،،
که امن ترینِ تکیه گاه ها شدند
ولی، خود به وقت تنهایی،
تکیه بر سطر غریبانه شعـر زدند
تا فریاد بی کسی شان،،،
عاشقانه ای باشد برای خواندن
بی آنکه شانه ای بیابند...🕊
#رضا_صادقی
دکلمه و متن
12 Nov, 19:20
صدایت را دوست دارم..
کوک می شود سازِ دلم،
وقتی آوای خوش آهنگت،
می رسد به گوشِ احساسم..
صدایم که می زنی
نوای زیبایت
مملو از عشق می کند، قلبم را..
بغل می کنم صدایت را،،
دلم سرشار از دوست داشتنت می شود..
و کام احساسم شیرین..
آنگونه که غیر تو را
به فراموشی می سپارم
و لبریز می شوم از تو،
تویی که برایم جانی...
#یـسـنــا_اڪبــری ⍣❥᭄
کوک می شود سازِ دلم،
وقتی آوای خوش آهنگت،
می رسد به گوشِ احساسم..
صدایم که می زنی
نوای زیبایت
مملو از عشق می کند، قلبم را..
بغل می کنم صدایت را،،
دلم سرشار از دوست داشتنت می شود..
و کام احساسم شیرین..
آنگونه که غیر تو را
به فراموشی می سپارم
و لبریز می شوم از تو،
تویی که برایم جانی...
#یـسـنــا_اڪبــری ⍣❥᭄
دکلمه و متن
12 Nov, 16:01
من از تبارِ درختان بهارنارنج
حوالی حجله ی وصال باران و خزر
حنابندانِ ترنج های همیشه بر شاخه
شالیزارانِ بر باد نسیان نشسته
بوته های چایِ خزان زده
پایکوبیِ رنگ به رنگِ جنگل دوهزار
ساحل بی رقص های چین و واچین
شهسوارِ بی نرگسان مست باغِ آقاجان...
من از پشتِ کوه های البرز آمده ام...
جاده ی کندوان
کفِ دست های من نفس می کشَد
جوانی و زنانگی دخترکان دیار من
در پیچ های هَراز و هزارچم
سر توی گریبان گذاشته ،
و سیاهیِ گیسوانِ نبافته
به شب نشینیِ ناگهان برفِ یلدا رفته است..
من.... رها
دختر رودخانه ی چشمه کیله
پدرم شالیزار
مادرم آبی بی‌کران آسمان
آبستن خاطراتی که برای من
گنجِ پنهانی در شبانگاهِ سکوت است
بازگشت به معصومیت
طوافِ بی انتها...
من....رها
در آیینه ی مردمکان هزارساله
تکّه های عروسکی چموش را،
جستجو میکنم
و هرچه بیشتر میکاوم
محوتر میشوم...
جایی هستم
که پیشانی نوشته ام را خط زدند
با پای فراری که لنگ میزد
دست به جدالی نابرابر با سرنوشت
نتوانستم دست های ایران را بگیرم
میانِ خواستن
و نخواستنِ هواش
وسط بازارِ مِسگران جهان گم شدم
.
نغمه های دریا در هزارتوی گوش ماهیانی
آویخته بر گوشِ اتاق
تنها میراث و جهیزیه ی کاروان عروس من،
از سرزمینِ کودکی ست...
هر سپیده از خوابِ فراموشی
بیدار میشوم
به گذشته نگاه می کنم
سرم گیج می‌رود
و باز شعری می نویسم
که پا در می آوَرَد
راه می‌افتد
سوی همان جا که خودم را جا گذاشتم...!!
من...رها...
شاید تنها بازمانده
از نسلی که عشق ،
برایش
از نان شب هم واجب تر بود...
#آزاده_رمضانی
حوالی حجله ی وصال باران و خزر
حنابندانِ ترنج های همیشه بر شاخه
شالیزارانِ بر باد نسیان نشسته
بوته های چایِ خزان زده
پایکوبیِ رنگ به رنگِ جنگل دوهزار
ساحل بی رقص های چین و واچین
شهسوارِ بی نرگسان مست باغِ آقاجان...
من از پشتِ کوه های البرز آمده ام...
جاده ی کندوان
کفِ دست های من نفس می کشَد
جوانی و زنانگی دخترکان دیار من
در پیچ های هَراز و هزارچم
سر توی گریبان گذاشته ،
و سیاهیِ گیسوانِ نبافته
به شب نشینیِ ناگهان برفِ یلدا رفته است..
من.... رها
دختر رودخانه ی چشمه کیله
پدرم شالیزار
مادرم آبی بی‌کران آسمان
آبستن خاطراتی که برای من
گنجِ پنهانی در شبانگاهِ سکوت است
بازگشت به معصومیت
طوافِ بی انتها...
من....رها
در آیینه ی مردمکان هزارساله
تکّه های عروسکی چموش را،
جستجو میکنم
و هرچه بیشتر میکاوم
محوتر میشوم...
جایی هستم
که پیشانی نوشته ام را خط زدند
با پای فراری که لنگ میزد
دست به جدالی نابرابر با سرنوشت
نتوانستم دست های ایران را بگیرم
میانِ خواستن
و نخواستنِ هواش
وسط بازارِ مِسگران جهان گم شدم
.
نغمه های دریا در هزارتوی گوش ماهیانی
آویخته بر گوشِ اتاق
تنها میراث و جهیزیه ی کاروان عروس من،
از سرزمینِ کودکی ست...
هر سپیده از خوابِ فراموشی
بیدار میشوم
به گذشته نگاه می کنم
سرم گیج می‌رود
و باز شعری می نویسم
که پا در می آوَرَد
راه می‌افتد
سوی همان جا که خودم را جا گذاشتم...!!
من...رها...
شاید تنها بازمانده
از نسلی که عشق ،
برایش
از نان شب هم واجب تر بود...
#آزاده_رمضانی
دکلمه و متن
12 Nov, 15:45
يادت نرود ما به هم احتياج داريم...
باور كن...
برای رسيدن ها و فرار كردن ها
براي ساخته شدن ها و ثبت كردن ها...!
ما به هم احتياج داريم
وگرنه من و تو ، كی را دوست داشته باشيم؟
یا مثلا با كی حالمان خوب شود...؟
من به تو فكر میكنم
به تو احتياج دارم
وگرنه ديگر فكر هم نميكنم
واقعيتش را بخواهی
من به دليل اعتقاد دارم
دليلِ من تويی...!
تو را نميدانم....!
#صابر_ابر
باور كن...
برای رسيدن ها و فرار كردن ها
براي ساخته شدن ها و ثبت كردن ها...!
ما به هم احتياج داريم
وگرنه من و تو ، كی را دوست داشته باشيم؟
یا مثلا با كی حالمان خوب شود...؟
من به تو فكر میكنم
به تو احتياج دارم
وگرنه ديگر فكر هم نميكنم
واقعيتش را بخواهی
من به دليل اعتقاد دارم
دليلِ من تويی...!
تو را نميدانم....!
#صابر_ابر
دکلمه و متن
12 Nov, 15:31
🍂🌺🍂
اونجا که شیخ بهایی میگه:
«آن کَس که بَدَم گفت، بدی سیرت اوست
و آن کس که نِکو گفت مَرا، خود نیکوست
حالِ مُتکلم از کلامش پیداست
از کوزه همان برون تراود که در اوست...️
.
اونجا که شیخ بهایی میگه:
«آن کَس که بَدَم گفت، بدی سیرت اوست
و آن کس که نِکو گفت مَرا، خود نیکوست
حالِ مُتکلم از کلامش پیداست
از کوزه همان برون تراود که در اوست...️
.
دکلمه و متن
12 Nov, 15:15
با تو قهرم...
ولی اگر زحمتی نیست...
هر روز یک دوستت دارم ...
از روی پیش خوان دلم بردار و...
خرج چشم هایت کن...
عزیز دلم ...
مبادا عاشقی یادت برود...
که بی عشق ...
" همه ی روزها روز مباداست "...
#سوسن_درفش
ولی اگر زحمتی نیست...
هر روز یک دوستت دارم ...
از روی پیش خوان دلم بردار و...
خرج چشم هایت کن...
عزیز دلم ...
مبادا عاشقی یادت برود...
که بی عشق ...
" همه ی روزها روز مباداست "...
#سوسن_درفش
دکلمه و متن
12 Nov, 15:01
تنهایی ها عمیق‌اند
عمیق مثل صورت مردگان
حلزون ها چقدر تنهایند
به جز آشیانه‌ی خود همراهی ندارند
تنهایی ها عمیق اند، آشیانه‌ی کوچکم!
و تو در خاموشی هایم می درخشی
در آتش و روشنی می درخشی
و من آن قدر دوستت دارم
که فراموش می کنم
زندگی با بلعیدن زندگان است تنها که ادامه دارد
#شمس_لنگرودی
تنهایی ها عمیق‌اند
عمیق مثل صورت مردگان
حلزون ها چقدر تنهایند
به جز آشیانه‌ی خود همراهی ندارند
تنهایی ها عمیق اند، آشیانه‌ی کوچکم!
و تو در خاموشی هایم می درخشی
در آتش و روشنی می درخشی
و من آن قدر دوستت دارم
که فراموش می کنم
زندگی با بلعیدن زندگان است تنها که ادامه دارد
#شمس_لنگرودی
دکلمه و متن
12 Nov, 14:45
عصرها
پرنده ی خیالت
در حوالی من پرسه می زند
خود را به شیشه ی غبار گرفته ی انتظار می کوبد
پنجره را می گشایم
بال می زند
و بر روی دستانم می نشیند
و به آغوشم پناه می آورد
این چه رازیست که خیالت خودش را به آغوشم می رساند
اما تو حتی دستی برای گرفتن دستانم باز نکرده ای
بیا
می خواهم
نفس های مان در هم آمیخته شو
د و روحمان در یک کالبد بنشیند
و دمی عشق را باهم نفس کشیم.....
#شیرین
پرنده ی خیالت
در حوالی من پرسه می زند
خود را به شیشه ی غبار گرفته ی انتظار می کوبد
پنجره را می گشایم
بال می زند
و بر روی دستانم می نشیند
و به آغوشم پناه می آورد
این چه رازیست که خیالت خودش را به آغوشم می رساند
اما تو حتی دستی برای گرفتن دستانم باز نکرده ای
بیا
می خواهم
نفس های مان در هم آمیخته شو
د و روحمان در یک کالبد بنشیند
و دمی عشق را باهم نفس کشیم.....
#شیرین
دکلمه و متن
12 Nov, 14:31
زانشب که سر زلف تو در خواب بدیدم
حیران و پریشانم و تعبیر نکردی
یک عالم و عاقل به جهان نیست که او را
دیوانه آن زلف چو زنجیر نکردی
#مولانا
زانشب که سر زلف تو در خواب بدیدم
حیران و پریشانم و تعبیر نکردی
یک عالم و عاقل به جهان نیست که او را
دیوانه آن زلف چو زنجیر نکردی
#مولانا
دکلمه و متن
01 Nov, 17:11
کاش بمانی
تا دلتنگی و دلگیری
از یاد جمعه ها برود....
#یـسـنــا_اڪبــری ⍣❥᭄
تا دلتنگی و دلگیری
از یاد جمعه ها برود....
#یـسـنــا_اڪبــری ⍣❥᭄
دکلمه و متن
01 Nov, 12:16
اصلا بلد نیستم بنویسم
مدام کاغذهای دفترم را پاره می کنم
و از سر سطر می نویسم
و واژه کم می آورم
مدام دلتنگ می شوم و دفتر دلم می سوزد
درست
این روزها میگردم
و تو نیستی...
قلبم خالی ست
مثل حالا که کسی نیست اشک هایم را پاک کند
من خلوتی ساخته ام از سکوت ابرهای باران زا...
نشسته ام کنج جایی دور
در فاصله ای جدا از این دنیا
از این مردمان که دست هایم را بسته دیدند و خندیدند
حالا می دانم
که نه منتظر دستی هستم
نه منتظر آغوشی
حالا که یاد گرفته ام، بغض هایم را
با دست هایم بغل کنم
صدایم را خاموش نگه دارم
و به آدم ها بگویم؛
آن ها که همیشه عاشق ترند می روند،....
وقتی می مانی و سرفصل زندگیت
می شود تنهایی
بغضت می شود تنهایی
کوچه ها می شوند تنهایی
دستانت مشت شده اند
آغوشت تهی
چشم ها خیره خیره نگاهت می کنند
من روزهاست
دارم برای دلم عاشقی می کنم
تو را که نیستی نه،
خودم را...
و آنقدر برایش از قلبم می گویم
که باهام برای هم گریه می کنیم
...
حالا بنویس عشق
بنویس آغوش
بنویس نگاه...
بنویس...
من پایان همه ی قصه های عاشقانه ی جهانم
مرا بی من بنویس...
#ساده(ح)
مدام کاغذهای دفترم را پاره می کنم
و از سر سطر می نویسم
و واژه کم می آورم
مدام دلتنگ می شوم و دفتر دلم می سوزد
درست
این روزها میگردم
و تو نیستی...
قلبم خالی ست
مثل حالا که کسی نیست اشک هایم را پاک کند
من خلوتی ساخته ام از سکوت ابرهای باران زا...
نشسته ام کنج جایی دور
در فاصله ای جدا از این دنیا
از این مردمان که دست هایم را بسته دیدند و خندیدند
حالا می دانم
که نه منتظر دستی هستم
نه منتظر آغوشی
حالا که یاد گرفته ام، بغض هایم را
با دست هایم بغل کنم
صدایم را خاموش نگه دارم
و به آدم ها بگویم؛
آن ها که همیشه عاشق ترند می روند،....
وقتی می مانی و سرفصل زندگیت
می شود تنهایی
بغضت می شود تنهایی
کوچه ها می شوند تنهایی
دستانت مشت شده اند
آغوشت تهی
چشم ها خیره خیره نگاهت می کنند
من روزهاست
دارم برای دلم عاشقی می کنم
تو را که نیستی نه،
خودم را...
و آنقدر برایش از قلبم می گویم
که باهام برای هم گریه می کنیم
...
حالا بنویس عشق
بنویس آغوش
بنویس نگاه...
بنویس...
من پایان همه ی قصه های عاشقانه ی جهانم
مرا بی من بنویس...
#ساده(ح)
دکلمه و متن
01 Nov, 11:45
پاییز که شد
بارانیه بلندت را تنت کن
اگر هوا سرد بود ، شالِ زمستانی هم سر کن
با چترِ بینوا هم همچنان قهر باش
بگذار گوشه‌ی کمد دیواری به خواب برود
دلم یک پاییز
کمی باران
و قوری سیاه شده روی آتش میخواهد
دلم میخواهد کنارت روی سنگچینِ کنار رودخانه بنشینم
دستهای سردت رو دور فنجانت بگیری و آرام چای داغ برایت بریزم
از گرم شدن دستانت لبخندی روی چهره‌ات بنشیند و قشنگیه پاییز را بیخیال شوم
و فقط به خنده‌هایت زل بزنم
میخواهم این پاییز آنقدر عاشقانه برایت بسازم
که اگر کسی گفت خزان فصلِ دلتنگی‌ست
تو عاشقانه‌های مرا به یاد بیاوری و چشمانت برق بیوفتد
هوا که سردتر شد و شعله‌های سرخ گرمای خودشان را به داغی زغال انداختند
فاصله‌ی بینمان را فقط لباسهای تنمام پر کند
در آغوش بگیرمت
و آنقدر در تو و بودنت غرق شوم که سرمایی حس نکنم
و خیلی آرام در گوشَت زمزمه کنم
با تو پاییز دوست داشتنی‌ست
دوستت دارم
#بداهه
#حامد_زکیان
۱۴۰۳/۰۸/۱۱
بارانیه بلندت را تنت کن
اگر هوا سرد بود ، شالِ زمستانی هم سر کن
با چترِ بینوا هم همچنان قهر باش
بگذار گوشه‌ی کمد دیواری به خواب برود
دلم یک پاییز
کمی باران
و قوری سیاه شده روی آتش میخواهد
دلم میخواهد کنارت روی سنگچینِ کنار رودخانه بنشینم
دستهای سردت رو دور فنجانت بگیری و آرام چای داغ برایت بریزم
از گرم شدن دستانت لبخندی روی چهره‌ات بنشیند و قشنگیه پاییز را بیخیال شوم
و فقط به خنده‌هایت زل بزنم
میخواهم این پاییز آنقدر عاشقانه برایت بسازم
که اگر کسی گفت خزان فصلِ دلتنگی‌ست
تو عاشقانه‌های مرا به یاد بیاوری و چشمانت برق بیوفتد
هوا که سردتر شد و شعله‌های سرخ گرمای خودشان را به داغی زغال انداختند
فاصله‌ی بینمان را فقط لباسهای تنمام پر کند
در آغوش بگیرمت
و آنقدر در تو و بودنت غرق شوم که سرمایی حس نکنم
و خیلی آرام در گوشَت زمزمه کنم
با تو پاییز دوست داشتنی‌ست
دوستت دارم
#بداهه
#حامد_زکیان
۱۴۰۳/۰۸/۱۱
دکلمه و متن
01 Nov, 11:30
روز نویسنده به تمامی نویسندگان عزیز
مخصوصا به شما دوست عزیز که با ارسالی‌های زیباتون سعادت ثبت آثارا زیباتون رو به بنده حقیر و چنل خودتون میدید
ما زندگی را مدیون کلمه به کلمه و سطر سطر کتاب های شما هستیم.
رفیق جان روزت مبارک و موفق و پیروز باشید
روز نویسندگان بهانه کوچکی‌ست برای گرامی داشتن کسانی که با روح خلاق و قلم جادویی‌شان در هر خط کتاب‌ها و نوشته‌هایشان غرق شدیم و هزاران تجربه دوست داشتنی را با خواندن هر کتاب رقم زدیم.
رفیق نویسنده ام روزت مبارک
مخصوصا به شما دوست عزیز که با ارسالی‌های زیباتون سعادت ثبت آثارا زیباتون رو به بنده حقیر و چنل خودتون میدید
ما زندگی را مدیون کلمه به کلمه و سطر سطر کتاب های شما هستیم.
رفیق جان روزت مبارک و موفق و پیروز باشید
روز نویسندگان بهانه کوچکی‌ست برای گرامی داشتن کسانی که با روح خلاق و قلم جادویی‌شان در هر خط کتاب‌ها و نوشته‌هایشان غرق شدیم و هزاران تجربه دوست داشتنی را با خواندن هر کتاب رقم زدیم.
رفیق نویسنده ام روزت مبارک
دکلمه و متن
01 Nov, 11:15
بعضی روزها
هر چه حرف می زنم
هر چه حرف نمیزنم!
هر چه مینویسم و هر چه که نمی نویسم!
هر چه رنگها را کنار هم می چینم و نمی چینم!
هر چه نفس می کشم و نمی کشم...
چیزی درون سینه ام تیر می کشد
یک حفره ی خالی
چیزی که نه گفتنی ست
نه نوشتنی ست
و نه....
بعضی روزها میخواهم بروم
بنشینم کنار شازده کوچولو
همان روزی که چهل و سه بار غروب آفتاب را تماشا کرد!
☁️✨
#معصومه_صابر
هر چه حرف می زنم
هر چه حرف نمیزنم!
هر چه مینویسم و هر چه که نمی نویسم!
هر چه رنگها را کنار هم می چینم و نمی چینم!
هر چه نفس می کشم و نمی کشم...
چیزی درون سینه ام تیر می کشد
یک حفره ی خالی
چیزی که نه گفتنی ست
نه نوشتنی ست
و نه....
بعضی روزها میخواهم بروم
بنشینم کنار شازده کوچولو
همان روزی که چهل و سه بار غروب آفتاب را تماشا کرد!
☁️✨
#معصومه_صابر
دکلمه و متن
01 Nov, 11:01
شهر بدون تو برای من یه زندون بزرگ چند میلیونیه، که بود و نبودم برای هیچ‌کس مهم نیست. وقتایی که می‌خوام باهات حرف بزنم و نیستی، وقتایی که دلم برای یه لحظه دیدنت پر می‌کشه و اثری ازت نیست، مینویسم. مینویسم چون درست گریه کردن رو کسی بهم یاد نداده، مینویسم، چون می‌خوام یه روز بفهمی که بی‌تو، چی به من گذشت. که بدونی تمام این روزا پشت پنجره منتظرت ایستادم تا یه بار دیگه اومدنت رو تماشا کنم. مینویسم تا یه روز بخونی که من مُردم از بس جای خالیت رو بغل کردم. که بدونی من زجرکش شدم هروقت یادم افتاد که یه زمانی تمام تو من بودم، که نباید من رو جا می‌ذاشتی. مینویسم با اینکه می‌دونم این نوشته‌ها نه تو رو برمی‌گردونه، نه من رو خالی می‌کنه. وقتی حجم دلتنگیت از جسمت بزرگ‌تر شده باشه، دیگه جایی برای نفس کشیدن روحت باقی نمی‌مونه. آدم دلتنگ، روحش زودتر از جسمش پیر میشه. تعداد چین و چروکای قلبش از چروکای صورتش بیشتره. اگه جسم من رو بشکافن، اگه روحم رو بیرون بکشن، اگه قلبم رو توی دستت بذارن، می‌بینی من هزارسال از تو پیرترم. من پیر شدم چون فراموش کردی یه روز خودم رو به تو سپردم.
#پویا_جمشیدی
#پویا_جمشیدی
دکلمه و متن
01 Nov, 10:30
در تو ، دریای آرامی‌ست
در من ، کشتی کوچکی ،
که بر آب‌هاى تو ، سفر میکند .
در تو ، درختی ایستاده است
در من ، گنجشکی ،
که بر شانه‌های تو ، آواز می‌خواند .
آفتابی‌ست در تو ،
و در من ، دانه‌ی گیاهی ،
رو به شعله‌های تو ، قد می‌کشد .
در تو ، نیمه‌ی گمشده‌ی جهانی‌ست
که نیم دیگرش ، در من زندگى میکند .
به قلم #آتش
با صدای #محبوب
در من ، کشتی کوچکی ،
که بر آب‌هاى تو ، سفر میکند .
در تو ، درختی ایستاده است
در من ، گنجشکی ،
که بر شانه‌های تو ، آواز می‌خواند .
آفتابی‌ست در تو ،
و در من ، دانه‌ی گیاهی ،
رو به شعله‌های تو ، قد می‌کشد .
در تو ، نیمه‌ی گمشده‌ی جهانی‌ست
که نیم دیگرش ، در من زندگى میکند .
به قلم #آتش
با صدای #محبوب
دکلمه و متن
01 Nov, 09:45
جان دلم بیا و آرام و پناهم باش
در میان این شوریدگی های دل طوفانی ام
مثل ساحلی امن و تکیه گاهم باش
من مریض توام و این درد
سال هاست که رهایم نمی کند
من وصل به دردم
که هیچ چیز جز تو مرا از
آن جدایم نمی کند
گم شده ام در برهوت تنهایی هایم
که جز تو کسی پیدایم نمی کند
کجایی در این لحظه های تلخ دلتنگی و
بی تابی دلم
که هیچ کسی به جز درد صدایم نمی کند ...
۰۳/۰۸/۱۰
۱۰:۳۵
#زهرا_اسلامی
در میان این شوریدگی های دل طوفانی ام
مثل ساحلی امن و تکیه گاهم باش
من مریض توام و این درد
سال هاست که رهایم نمی کند
من وصل به دردم
که هیچ چیز جز تو مرا از
آن جدایم نمی کند
گم شده ام در برهوت تنهایی هایم
که جز تو کسی پیدایم نمی کند
کجایی در این لحظه های تلخ دلتنگی و
بی تابی دلم
که هیچ کسی به جز درد صدایم نمی کند ...
۰۳/۰۸/۱۰
۱۰:۳۵
#زهرا_اسلامی
دکلمه و متن
01 Nov, 09:30
یا رب مباد کز پا جانان من بیفتد
درد و بلای او کاش بر جان من بیفتد
من خود به سر ندارم دیگر هوای سامان
گردون کجا به فکر سامان من بیفتد
#شهریار
درد و بلای او کاش بر جان من بیفتد
من خود به سر ندارم دیگر هوای سامان
گردون کجا به فکر سامان من بیفتد
#شهریار
دکلمه و متن
01 Nov, 09:15
.
دلمان که تنگ کسی میشود
چشم هایمان را به خیلی چیزها میبندیم
و خیلی های دیگر را فراموش میکنیم
و تا آنجا که میشود به کسی فکر میکنیم
که دلتنگش هستیم ...
من دلتنگی را دیدم که چشم هایش را
به زندگی اش بسته بود و نفس کشیدن را
فراموش کرده بود ...
#نرگس_حریری
دلمان که تنگ کسی میشود
چشم هایمان را به خیلی چیزها میبندیم
و خیلی های دیگر را فراموش میکنیم
و تا آنجا که میشود به کسی فکر میکنیم
که دلتنگش هستیم ...
من دلتنگی را دیدم که چشم هایش را
به زندگی اش بسته بود و نفس کشیدن را
فراموش کرده بود ...
#نرگس_حریری
دکلمه و متن
01 Nov, 09:01
.
قلب نیست لعنتی !!!
چیزی است در دلم
آویخته به بندی
تاب می‌خورد بینِ بغض‌هایِ من
و درد‌هایِ زندگی
نه می‌‌ایستد که مرا راحت کند
نه می‌تپد که ماتمِ تو را کم کند
#نیکی_فیروزکوهی
قلب نیست لعنتی !!!
چیزی است در دلم
آویخته به بندی
تاب می‌خورد بینِ بغض‌هایِ من
و درد‌هایِ زندگی
نه می‌‌ایستد که مرا راحت کند
نه می‌تپد که ماتمِ تو را کم کند
#نیکی_فیروزکوهی
دکلمه و متن
01 Nov, 08:45
.
تنها نیستم!
هر روز باد
عطر تنت را با خودش می آورد
و می چرخاند در اتاق... تنها نیستم
وقتی که ماه هر شب
از لای پرده ها
رنگ پیراهنت را
می پاشد روی صورتم... تنها نیستم
وقتی که باران
اشکهایت را
روی سقف خانه ام می بارد... با تو تنها نیستم
کنارم دراز کشیده ای
به فاصله چندصدمتر آنطرفتر...!
#یاشار_عبدالملکی
تنها نیستم!
هر روز باد
عطر تنت را با خودش می آورد
و می چرخاند در اتاق... تنها نیستم
وقتی که ماه هر شب
از لای پرده ها
رنگ پیراهنت را
می پاشد روی صورتم... تنها نیستم
وقتی که باران
اشکهایت را
روی سقف خانه ام می بارد... با تو تنها نیستم
کنارم دراز کشیده ای
به فاصله چندصدمتر آنطرفتر...!
#یاشار_عبدالملکی
دکلمه و متن
01 Nov, 08:31
.
آدمیزاد است دیگر!
گاهی دلش میخواهد بی هیچ آشنایی دست خودش را بگیرد ببرد یک جای ِ دور، جایی که به زبان دیگری حرف میزنند.
یک جایی که بشود قرمزی ِ گاه و بیگاهِ چشم ها را گردن غربت انداخت!
آدمیزاد است دیگر...
#معصومه_صابر
آدمیزاد است دیگر!
گاهی دلش میخواهد بی هیچ آشنایی دست خودش را بگیرد ببرد یک جای ِ دور، جایی که به زبان دیگری حرف میزنند.
یک جایی که بشود قرمزی ِ گاه و بیگاهِ چشم ها را گردن غربت انداخت!
آدمیزاد است دیگر...
#معصومه_صابر
دکلمه و متن
01 Nov, 08:15
.
دست عشق از دامن دل دور باد!
می‌توان آیا به دل دستور داد؟
می‌توان آیا به دریا حکم کرد
که دلت را یادی از ساحل مباد؟
موج را آیا توان فرمود: ایست!
باد را فرمود: باید ایستاد؟
آنکه دستور زبان عشق را
بی‌گزاره در نهاد ما نهاد
خوب می‌دانست تیغ تیز را
در کف مستی نمی‌بایست داد
#قیصر_امین_پور
دست عشق از دامن دل دور باد!
می‌توان آیا به دل دستور داد؟
می‌توان آیا به دریا حکم کرد
که دلت را یادی از ساحل مباد؟
موج را آیا توان فرمود: ایست!
باد را فرمود: باید ایستاد؟
آنکه دستور زبان عشق را
بی‌گزاره در نهاد ما نهاد
خوب می‌دانست تیغ تیز را
در کف مستی نمی‌بایست داد
#قیصر_امین_پور
دکلمه و متن
26 Oct, 16:35
شب های من بدون تو بیهوده می گذرد
روزهای من هم همین طور
تو که نیستی، تو که نباشی
روزهای من مثل شب سیاه و تاریک است و
شب هایم را که دیگر نگویم
از اسمش حال دلم پیداست
می خواستم تو باشی و من کنارت باشم
که خوشحالی هایمان با هم باشد و
غم هایمان در کنار هم
سرت را روی شانه هایم بگذاری و
من آرام آرام موهایت را نوازش کنم
تا به تمام وجودت آرامش تزریق کنم
کنارم باشی تا هر وقت دلت شکست و
اشکی از گونه های مخملینت جاری شد
خودم آن مروارید ها را پاک کنم
اصلا خودم تمام غم هایت را بخرم
و تمام شادی ها را به تو بدهم
با چشم هایم توی چشم های قشنگت زل بزنم
و عشق را از قلبم به سمت چشمانت
سرازیر کنم
عزیز دلم این قلب بی تاب و بی قرارم
برای تو می تپد
برای تو که همه جان و جهان منی
بیا و کنارم باش
تا در کنار تو دنیایی از عشق را
تجربه کنم و از دریای محبتم
تو را سیراب کنم
باور کن تو که نباشی تمام
دوست داشتن هایم هدر می رود...
۰۳/۰۸/۰۵
۱۹:۳۵
#زهرا_اسلامی
روزهای من هم همین طور
تو که نیستی، تو که نباشی
روزهای من مثل شب سیاه و تاریک است و
شب هایم را که دیگر نگویم
از اسمش حال دلم پیداست
می خواستم تو باشی و من کنارت باشم
که خوشحالی هایمان با هم باشد و
غم هایمان در کنار هم
سرت را روی شانه هایم بگذاری و
من آرام آرام موهایت را نوازش کنم
تا به تمام وجودت آرامش تزریق کنم
کنارم باشی تا هر وقت دلت شکست و
اشکی از گونه های مخملینت جاری شد
خودم آن مروارید ها را پاک کنم
اصلا خودم تمام غم هایت را بخرم
و تمام شادی ها را به تو بدهم
با چشم هایم توی چشم های قشنگت زل بزنم
و عشق را از قلبم به سمت چشمانت
سرازیر کنم
عزیز دلم این قلب بی تاب و بی قرارم
برای تو می تپد
برای تو که همه جان و جهان منی
بیا و کنارم باش
تا در کنار تو دنیایی از عشق را
تجربه کنم و از دریای محبتم
تو را سیراب کنم
باور کن تو که نباشی تمام
دوست داشتن هایم هدر می رود...
۰۳/۰۸/۰۵
۱۹:۳۵
#زهرا_اسلامی
دکلمه و متن
26 Oct, 09:45
من آن قدر دلتنگت بودم که
تمام شب را نخوابیدم
البته بگویم این نخوابیدن ها
برای یک شب و دو شب نیست
تقریبا این داستان هر شب من است
گاهی می خواهم بی خیال شوم و
با خودم می گویم که بس است
چه قدر خودم را برای کسی که نیست بیازارم
چه قدر برای کسی
که نبودن را انتخاب کرده
چشم به راه نشسته و منتظر بمانم
اما نه ، دل من این حرف ها حالی اش نمی شود
یک کلام ، همانی که گفت را هر روز
بر سرم می کوبد
آخر تو بگو من با این دل لجباز
که رسیدن به تو را از من می خواهدچه کنم؟!
گمان می کنی که می گذارد
لحظه ای آب خوش از گلویم پایین رود
گمان می کنی می گذارد شبی آرام بگیرم
تو رفتی و تنها چیزی که ماند
چشم هایی اشک آلود و سینه ای پر از غم بود
تو تمام وجود مرا تکه تکه کردی و
با خودت بردی
تو مرا کشتی قبل از این که بمیرم
حسرت گرفتن دستانت
در آغوش کشیدنت ، بوسیدنت
این هاست که مایه ی شب زنده داری های من است
باعث دلتنگی هایم تویی که دیگر ندارمت...
۰۳/۰۸/۰۵
#زهرا_اسلامی
تمام شب را نخوابیدم
البته بگویم این نخوابیدن ها
برای یک شب و دو شب نیست
تقریبا این داستان هر شب من است
گاهی می خواهم بی خیال شوم و
با خودم می گویم که بس است
چه قدر خودم را برای کسی که نیست بیازارم
چه قدر برای کسی
که نبودن را انتخاب کرده
چشم به راه نشسته و منتظر بمانم
اما نه ، دل من این حرف ها حالی اش نمی شود
یک کلام ، همانی که گفت را هر روز
بر سرم می کوبد
آخر تو بگو من با این دل لجباز
که رسیدن به تو را از من می خواهدچه کنم؟!
گمان می کنی که می گذارد
لحظه ای آب خوش از گلویم پایین رود
گمان می کنی می گذارد شبی آرام بگیرم
تو رفتی و تنها چیزی که ماند
چشم هایی اشک آلود و سینه ای پر از غم بود
تو تمام وجود مرا تکه تکه کردی و
با خودت بردی
تو مرا کشتی قبل از این که بمیرم
حسرت گرفتن دستانت
در آغوش کشیدنت ، بوسیدنت
این هاست که مایه ی شب زنده داری های من است
باعث دلتنگی هایم تویی که دیگر ندارمت...
۰۳/۰۸/۰۵
#زهرا_اسلامی
دکلمه و متن
26 Oct, 09:30
.
نگارا،
از وصال خود مرا تا کی جدا داری؟
چو شادم می‌توانی داشت،
غمگینم چرا داری؟
#عراقی
نگارا،
از وصال خود مرا تا کی جدا داری؟
چو شادم می‌توانی داشت،
غمگینم چرا داری؟
#عراقی
دکلمه و متن
26 Oct, 09:15
..پاییز ...
هر قدر هم که دلبر باشد و گیسو طلا
هر قدر هم که طناز باشد و رعنا
گلوی تمام غروب هایش را بغض گرفته و...
ته چشم های عسلی اش را غم ...
انگار دست هایش
پنج انگشت دوست داشتنی میخواهد و ..
قدم هایش هم پایی دیوانه...
پاییز را بگذارید برای حرف های قشنگ ،
برای چشم در چشم شدن،
برای عاشق شدن ...
شما را به خدا
یک وقت هوس رفتن به سرتان نزند
آنوقت نبودنتان می شود درد بی درمان،
می شود بغض،...
می شود اشک...
#آذین_قانع
#پاییزتون_قشنگ
هر قدر هم که دلبر باشد و گیسو طلا
هر قدر هم که طناز باشد و رعنا
گلوی تمام غروب هایش را بغض گرفته و...
ته چشم های عسلی اش را غم ...
انگار دست هایش
پنج انگشت دوست داشتنی میخواهد و ..
قدم هایش هم پایی دیوانه...
پاییز را بگذارید برای حرف های قشنگ ،
برای چشم در چشم شدن،
برای عاشق شدن ...
شما را به خدا
یک وقت هوس رفتن به سرتان نزند
آنوقت نبودنتان می شود درد بی درمان،
می شود بغض،...
می شود اشک...
#آذین_قانع
#پاییزتون_قشنگ
دکلمه و متن
26 Oct, 09:01
با من از آفتاب‌های فراوان می‌گويند
اما من
اين جا بر پشته‌ای
در مه نشسته‌ام
بی‌انتظار طلوعی
زخمی يا شقايقی در مه، يا زنی در باران؟
«دوستم بدار!» يا «دوستش دارم»؟
از من مپرس!
سهم من از تمام حقيقت، همين
اندكی ترديد است
#منوچهر_آتشی
اما من
اين جا بر پشته‌ای
در مه نشسته‌ام
بی‌انتظار طلوعی
زخمی يا شقايقی در مه، يا زنی در باران؟
«دوستم بدار!» يا «دوستش دارم»؟
از من مپرس!
سهم من از تمام حقيقت، همين
اندكی ترديد است
#منوچهر_آتشی
دکلمه و متن
26 Oct, 08:45
.
میتوانستم دلم را کادو پیچ کنم و به یک نفر دیگر بدهم
خاطره ها ، عاشقی ها ،دلداگی ها و دلبری های جدید داشته باشم
میتوانستم یکی را جای تو بگذارم تا نبودنت خم به ابرویم نیاورد
ولی نخواستم ، نکردم !
ترسیدم من هم یکی مثل تو شوم
دلم چفت و بست نداشته باشد !
#امیر_دیوار
میتوانستم دلم را کادو پیچ کنم و به یک نفر دیگر بدهم
خاطره ها ، عاشقی ها ،دلداگی ها و دلبری های جدید داشته باشم
میتوانستم یکی را جای تو بگذارم تا نبودنت خم به ابرویم نیاورد
ولی نخواستم ، نکردم !
ترسیدم من هم یکی مثل تو شوم
دلم چفت و بست نداشته باشد !
#امیر_دیوار
دکلمه و متن
26 Oct, 08:31
.
ﭼﺸﻢ ﺭﺿﺎ ﻭ ﻣﺮﺣﻤﺖ ﺑﺮﻫﻤﻪ ﺑﺎﺯ میکنی
چونکه ﺑﻪ ﺑﺨﺖ ﻣﺎ ﺭﺳﺪﺍﻳﻦ ﻫﻤﻪ ﻧﺎﺯمیکنی
ﺍﯼ ﮐﻪ ﻧﻴﺎﺯﻣﻮﺩﻩ ﺍﯼ ﺻﻮﺭﺕ ﺣﺎﻝ ﺑﯽ ﺩﻻﻥ
ﻋﺸﻖ ﺣﻘﻴﻘﺘﺴﺖ ﺍﮔﺮﺣﻤﻞ ﻣﺠﺎﺯ میکنی
#سعــدی
ﭼﺸﻢ ﺭﺿﺎ ﻭ ﻣﺮﺣﻤﺖ ﺑﺮﻫﻤﻪ ﺑﺎﺯ میکنی
چونکه ﺑﻪ ﺑﺨﺖ ﻣﺎ ﺭﺳﺪﺍﻳﻦ ﻫﻤﻪ ﻧﺎﺯمیکنی
ﺍﯼ ﮐﻪ ﻧﻴﺎﺯﻣﻮﺩﻩ ﺍﯼ ﺻﻮﺭﺕ ﺣﺎﻝ ﺑﯽ ﺩﻻﻥ
ﻋﺸﻖ ﺣﻘﻴﻘﺘﺴﺖ ﺍﮔﺮﺣﻤﻞ ﻣﺠﺎﺯ میکنی
#سعــدی
دکلمه و متن
26 Oct, 08:15
.
در من دیوانه ای زنجیر است
که نجوای نام تو میشوراندش
نرده ها را در مینوردد ،
و به پشت شهر چشم هایم می آید
و با صدای تو
برده آرام می شود
و با بویی تو
نسیمی میشود
و بر ابدیت فرو می چکد
#امیر_حسین_پناهی
در من دیوانه ای زنجیر است
که نجوای نام تو میشوراندش
نرده ها را در مینوردد ،
و به پشت شهر چشم هایم می آید
و با صدای تو
برده آرام می شود
و با بویی تو
نسیمی میشود
و بر ابدیت فرو می چکد
#امیر_حسین_پناهی
دکلمه و متن
26 Oct, 08:00
.
ما به مرگ دل نخواهیم داد
آوازمان را بلند تر از تمام بلبلان
خواهیم خواند
از خیابان های سرد عبور خواهیم کرد
و دهانمان از تکرار دوستت دارم ها
باز نخواهد ایستاد
ما در همین نزدیکی ها
جوانه های زندگی را
از لبان آفتاب خواهیم چید ...
و از هر روزنی
لطافت شعر را خواهیم بوسید
خنده های ما
از شکوفه های بادام هم
زیباتر خواهد بود
قول خواهم داد ...
#آرزوکاظمی
ما به مرگ دل نخواهیم داد
آوازمان را بلند تر از تمام بلبلان
خواهیم خواند
از خیابان های سرد عبور خواهیم کرد
و دهانمان از تکرار دوستت دارم ها
باز نخواهد ایستاد
ما در همین نزدیکی ها
جوانه های زندگی را
از لبان آفتاب خواهیم چید ...
و از هر روزنی
لطافت شعر را خواهیم بوسید
خنده های ما
از شکوفه های بادام هم
زیباتر خواهد بود
قول خواهم داد ...
#آرزوکاظمی
دکلمه و متن
26 Oct, 07:45
.
ز عشق آغاز کن،
تا نقش گردون را بگردانی
که تنها عشق سازد
نقش گردون را دگرگونش
به مهر آویز و جان را
روشنایی ده که این آیین
همه شادی است فرمانش،
همه یاری است قانونش
#فریدون_مشیری
ز عشق آغاز کن،
تا نقش گردون را بگردانی
که تنها عشق سازد
نقش گردون را دگرگونش
به مهر آویز و جان را
روشنایی ده که این آیین
همه شادی است فرمانش،
همه یاری است قانونش
#فریدون_مشیری
دکلمه و متن
26 Oct, 07:31
جان به کف ،
خنده بـه لب ،
شعـله به دل ،
شـور بـه سر ...
جان فدا در رهِ جانانه‌ی عشقیم هنوز !
#صابر_کرمانی
خنده بـه لب ،
شعـله به دل ،
شـور بـه سر ...
جان فدا در رهِ جانانه‌ی عشقیم هنوز !
#صابر_کرمانی
دکلمه و متن
26 Oct, 07:30
صبحی که نتابی
بر تن من آن شب تار است
آن صبحی بخیر است
که تو باشی در بر جانم.....
#شیرین
بر تن من آن شب تار است
آن صبحی بخیر است
که تو باشی در بر جانم.....
#شیرین
دکلمه و متن
26 Oct, 07:15
.
امـروز هوس کـرده دلم از تو بگویم
از تو که دلیلِ غمِ ایـن سینه ی تنگی
هر چند که ثابت شده صد بار به قلبم
در معرکه ی عشق، دغل باز و دورنگی
بعداز تو همین یادِ تو و خاطره هایت
از خوابِ شبـم ساخته رویای قشنگی
عُمرم به سرآمد و دلت هم که نشد نرم
انگار که تو سخت ترین حالتِ سنگی!
#شیوا_صالحی
امـروز هوس کـرده دلم از تو بگویم
از تو که دلیلِ غمِ ایـن سینه ی تنگی
هر چند که ثابت شده صد بار به قلبم
در معرکه ی عشق، دغل باز و دورنگی
بعداز تو همین یادِ تو و خاطره هایت
از خوابِ شبـم ساخته رویای قشنگی
عُمرم به سرآمد و دلت هم که نشد نرم
انگار که تو سخت ترین حالتِ سنگی!
#شیوا_صالحی
دکلمه و متن
26 Oct, 07:01
.
همین چند خط بود زندگی......
و آرامش در میان جوی ها
بالا می آمد
در پست ترین نقطه ی خیابان
خیابانی که از بوی تو خالی ست
در کوچه پس کوچه هایی
که عابران در آغوش کشیدن ها را
فراموش کرده اند
و تنها خیابان است و جیغ ماشین ها
برای رسیدن به جایی که
هیچ کجا نیست.
#هومن_داوودى
همین چند خط بود زندگی......
و آرامش در میان جوی ها
بالا می آمد
در پست ترین نقطه ی خیابان
خیابانی که از بوی تو خالی ست
در کوچه پس کوچه هایی
که عابران در آغوش کشیدن ها را
فراموش کرده اند
و تنها خیابان است و جیغ ماشین ها
برای رسیدن به جایی که
هیچ کجا نیست.
#هومن_داوودى
دکلمه و متن
26 Oct, 06:45
.
و چشمهای تو وادارم می کند در دل معمولی ترین روزِ ممکن؛ به همه ی جهان فاتحانه لبخند بزنم!
در روزگاری که آدمهایش صبر و صلح را لبِ پستوهای گذشته خاطره کرده اند؛
جسارتی به حد و وسعتِ عشق
به قلبم آموخته ای!!
#فاطمه_پنبه_کار
و چشمهای تو وادارم می کند در دل معمولی ترین روزِ ممکن؛ به همه ی جهان فاتحانه لبخند بزنم!
در روزگاری که آدمهایش صبر و صلح را لبِ پستوهای گذشته خاطره کرده اند؛
جسارتی به حد و وسعتِ عشق
به قلبم آموخته ای!!
#فاطمه_پنبه_کار
دکلمه و متن
26 Oct, 06:31
.
اين است عطر خاکستري هوایی
که از نزديکي صبح سخن مي گويد
زمين آبستن روزي ديگر است
اين است زمزمه سپيده
اين است آفتاب که بر مي آيد
تک تک ، ستاره ها آب مي شوند
و شب
بريده بريده
به سايه هاي خرد تجزيه مي شود
و در پس هر چيز
پناهي مي جويد
و نسيم خنک بامدادي
چونان نوازشي ست
#احمد_شاملو
#سلام_صبحتون_قشنگ
اين است عطر خاکستري هوایی
که از نزديکي صبح سخن مي گويد
زمين آبستن روزي ديگر است
اين است زمزمه سپيده
اين است آفتاب که بر مي آيد
تک تک ، ستاره ها آب مي شوند
و شب
بريده بريده
به سايه هاي خرد تجزيه مي شود
و در پس هر چيز
پناهي مي جويد
و نسيم خنک بامدادي
چونان نوازشي ست
#احمد_شاملو
#سلام_صبحتون_قشنگ
دکلمه و متن
26 Oct, 06:15
.
حالا که رفتی
فقط میگویم هر جور راحتی
تو شاید ندانی
اما من خسته تر از آنم
که بگویم برگرد
اگر میماندی کنارم
به این سادگی ها بیخیالت نمیشدم
الانم به این سادگی ها بیخیالت نمیشوم
اما فقط با خیالت، نه با خودت
خیالت از خودت قشنگ تر است
نباید التماس آدم ها کرد تا بمانند
رفتنی بهانه را امروز نه، فردا پیدا میکند
ماندنی هم میماند
خیالت راحت
#سیما_امیرخانی
حالا که رفتی
فقط میگویم هر جور راحتی
تو شاید ندانی
اما من خسته تر از آنم
که بگویم برگرد
اگر میماندی کنارم
به این سادگی ها بیخیالت نمیشدم
الانم به این سادگی ها بیخیالت نمیشوم
اما فقط با خیالت، نه با خودت
خیالت از خودت قشنگ تر است
نباید التماس آدم ها کرد تا بمانند
رفتنی بهانه را امروز نه، فردا پیدا میکند
ماندنی هم میماند
خیالت راحت
#سیما_امیرخانی
دکلمه و متن
26 Oct, 06:01
.
ندارمت اما...
دوست داشتنت را عاشقم.
اینڪہ شب ها با خیال خامی بخوابم
و صبح با امید مضحڪی چشم باز ڪنم
من بہ این ناعلاجی خود معتادم
و خیال عاقل شدن هم ندارم.
آه !اڪَر بدانی درد تو چہ لذتی دارد..!
ندارمت افسوس...!
امّا ...دوستت دارم!
و من؛
این دوست داشتن تو را هم
دوست،دارم...!
#یاشار_عبدالملکی
ندارمت اما...
دوست داشتنت را عاشقم.
اینڪہ شب ها با خیال خامی بخوابم
و صبح با امید مضحڪی چشم باز ڪنم
من بہ این ناعلاجی خود معتادم
و خیال عاقل شدن هم ندارم.
آه !اڪَر بدانی درد تو چہ لذتی دارد..!
ندارمت افسوس...!
امّا ...دوستت دارم!
و من؛
این دوست داشتن تو را هم
دوست،دارم...!
#یاشار_عبدالملکی
دکلمه و متن
26 Oct, 05:45
.
خیال قشنگت را در آغوش می کشم
سرخ ، کبود ، قرمز ، نیلوفری تو را به رنگ
هر چه زیبایست
در آغوش می کشم
و رویای داشتنت را در خانه خانه ی پیراهنم پنهان می کنم
برای کمی آغوش
کمی بوسه
کمی دوستت دارم
و کمی ابراز زندگی...
#امید_آذر
خیال قشنگت را در آغوش می کشم
سرخ ، کبود ، قرمز ، نیلوفری تو را به رنگ
هر چه زیبایست
در آغوش می کشم
و رویای داشتنت را در خانه خانه ی پیراهنم پنهان می کنم
برای کمی آغوش
کمی بوسه
کمی دوستت دارم
و کمی ابراز زندگی...
#امید_آذر
دکلمه و متن
26 Oct, 05:30
صبح ها ، گیج و گنگم
نه از خوابِ زیاد
از اینکه تمام شب
منتظرت بودم
و
باز
نیامدی
#مهسا_امیری_راد
نه از خوابِ زیاد
از اینکه تمام شب
منتظرت بودم
و
باز
نیامدی
#مهسا_امیری_راد
دکلمه و متن
25 Oct, 07:30
این روزا همه ما یه جورایی حالمون خرابه
یه روزی حوصله داریم و یه روزی بی حوصله
یه روز سرخوشیم و یه روزی ناخوش
اما همین رو بهت بگم که تو تا تهش رو بخونی
تو اگر خودت باعث خوب شدن حال دلت نشی
هیچ کسی دیگه این کار رو برات نمی کنه
تا تو خودت دستات رو زانوهات نذاری و
بلند نشی هیچ کسی دستت رو نمی گیره
تا کی چه کنم و نمی تونم
باید خودت به خودت انگیزه بدی
با کارایی که دوست داری انجامش بدی
با کسایی که دوست داری باهاشون
هم صحبت بشی
این هم صحبتی ها کلی بهت انرژی و انگیزه میده
یهو توی خونه واسه خودت نشستی
می بیتی که یه لبخندی گوشه لبت جا خوش کرده
می بینی قلبت اکلیلی شده و داری
به حرف های همون هم صحبتت فکر می کنی
مي بینی پر از انگیزه و انرژی شدی
اون قدری که می خوای یه کوه رو از جا بکنی
و این رو هم بهت بگم اول تو بودی که خواستی
که اون آدم توی فکر و ذهنت حضور
داشته باشی و با حضورش در ذهنت
تمام روح و قلبت رو تسخیر کنه
پس یادت بمونه وقتی تو بخوای
همه چیز می تونه امکان پذیر بشه و
همه چیز می تونه اونجوری اتفاق بیفته که
تو می خوای
تو تکه ای از خداوندی که می تونی
مثل خودش باشی و
دوست داشته بشی و دوستت داشته باشن
پس بی خیال غصه هایی که
جز تباهی واست سودی نداشته
بی خیال نمیشه هایی که شدن ها رو برات
برعکس جلوه دادند
باید خودت پاشی و به خودت کمک کنی...
۰۳/۰۸/۰۴
#زهرا_اسلامی
یه روزی حوصله داریم و یه روزی بی حوصله
یه روز سرخوشیم و یه روزی ناخوش
اما همین رو بهت بگم که تو تا تهش رو بخونی
تو اگر خودت باعث خوب شدن حال دلت نشی
هیچ کسی دیگه این کار رو برات نمی کنه
تا تو خودت دستات رو زانوهات نذاری و
بلند نشی هیچ کسی دستت رو نمی گیره
تا کی چه کنم و نمی تونم
باید خودت به خودت انگیزه بدی
با کارایی که دوست داری انجامش بدی
با کسایی که دوست داری باهاشون
هم صحبت بشی
این هم صحبتی ها کلی بهت انرژی و انگیزه میده
یهو توی خونه واسه خودت نشستی
می بیتی که یه لبخندی گوشه لبت جا خوش کرده
می بینی قلبت اکلیلی شده و داری
به حرف های همون هم صحبتت فکر می کنی
مي بینی پر از انگیزه و انرژی شدی
اون قدری که می خوای یه کوه رو از جا بکنی
و این رو هم بهت بگم اول تو بودی که خواستی
که اون آدم توی فکر و ذهنت حضور
داشته باشی و با حضورش در ذهنت
تمام روح و قلبت رو تسخیر کنه
پس یادت بمونه وقتی تو بخوای
همه چیز می تونه امکان پذیر بشه و
همه چیز می تونه اونجوری اتفاق بیفته که
تو می خوای
تو تکه ای از خداوندی که می تونی
مثل خودش باشی و
دوست داشته بشی و دوستت داشته باشن
پس بی خیال غصه هایی که
جز تباهی واست سودی نداشته
بی خیال نمیشه هایی که شدن ها رو برات
برعکس جلوه دادند
باید خودت پاشی و به خودت کمک کنی...
۰۳/۰۸/۰۴
#زهرا_اسلامی
دکلمه و متن
25 Oct, 06:56
چه هوای دلگیریست..
باز تلنگر می زند
خیالت،
به شیشه ترک خورده قلبم!
یادت همه جا با من است
و ثانیه ای تنهایم نمی گذارد..
گویی زندانی خواستن توام
هیچ عاشقانه ای
قادر نیست" طُ " را
از یاد خاطره هایم ببرد...
شاعر: #یسنا_اکبری
اجرا🎙: #سعید_زاهدی
باز تلنگر می زند
خیالت،
به شیشه ترک خورده قلبم!
یادت همه جا با من است
و ثانیه ای تنهایم نمی گذارد..
گویی زندانی خواستن توام
هیچ عاشقانه ای
قادر نیست" طُ " را
از یاد خاطره هایم ببرد...
شاعر: #یسنا_اکبری
اجرا🎙: #سعید_زاهدی
دکلمه و متن
25 Oct, 04:15
💕✨آدینه تون سراسر خوشبختی
🌸✨ جمعه آبان ماهتون شاد
🌸✨روزی پراز شـادی
💕✨لبخنـد هایی از ته دل
🌸✨مهربونی , عشـق
💕✨لحظات عـاشقی ,
🌸✨دل پر مهـر , سلامتی و
💕✨سرشـار از خیر و برکت
🌸✨برایتـان آرزومندم
💕✨روزتون زیبـا در کنار عزیزانتون
🌸✨ جمعه آبان ماهتون شاد
🌸✨روزی پراز شـادی
💕✨لبخنـد هایی از ته دل
🌸✨مهربونی , عشـق
💕✨لحظات عـاشقی ,
🌸✨دل پر مهـر , سلامتی و
💕✨سرشـار از خیر و برکت
🌸✨برایتـان آرزومندم
💕✨روزتون زیبـا در کنار عزیزانتون
دکلمه و متن
24 Oct, 10:45
و در شبــی به دور از هیاهـو
در سکوتی محض، از این جهان
رخت بر خواهم بست.
اگر روزی مرا به یاد آوردی
بدان دستهایم خالـی بود
و در دنیایی که جز تـــو ،
همه چیزش را بیهوده یافتم
دوست داشتنت تنها دارایی ام
در کف دستانم نمایان بود
که در ازدحام ببهودگی دنیا ،
مرا به ابدیت می برد…
#رضا_صادقی
در سکوتی محض، از این جهان
رخت بر خواهم بست.
اگر روزی مرا به یاد آوردی
بدان دستهایم خالـی بود
و در دنیایی که جز تـــو ،
همه چیزش را بیهوده یافتم
دوست داشتنت تنها دارایی ام
در کف دستانم نمایان بود
که در ازدحام ببهودگی دنیا ،
مرا به ابدیت می برد…
#رضا_صادقی
دکلمه و متن
24 Oct, 10:10
یه دلتنگی هایی هست
که تموم وجودت رو عذاب میده..
اون موقع تازه می‌فهمی
که چقدر این دنیا
بدون وجودش برات پوچ و بی ارزشه..
چقدر سخته خواب عزیزت رو ببینی
ولی بیدار بشی و ببینی
که دیگه نمیتونی لمسش کنی
مثل اینه که
تکه ای از وجودت رو گم کرده باشی...
امروز
بازم صداتو شنیدم
دستاتو تو دستم گرفتم و
باهات حرف زدم..
اما همش خیال بود!
چقدر دلم گرمای بودنت رو میخواد
نه سردی خیالت رو..
کاش بدونی
حسرت یبار دیگه بوسیدنت
تو دلم همیشه باقی می مونه..
کاش می شد برگردی
مسافرِ همیشگی من....
#پدر
نویسنده: #یسنا_اکبری
اجرا : #فرید_درویش
که تموم وجودت رو عذاب میده..
اون موقع تازه می‌فهمی
که چقدر این دنیا
بدون وجودش برات پوچ و بی ارزشه..
چقدر سخته خواب عزیزت رو ببینی
ولی بیدار بشی و ببینی
که دیگه نمیتونی لمسش کنی
مثل اینه که
تکه ای از وجودت رو گم کرده باشی...
امروز
بازم صداتو شنیدم
دستاتو تو دستم گرفتم و
باهات حرف زدم..
اما همش خیال بود!
چقدر دلم گرمای بودنت رو میخواد
نه سردی خیالت رو..
کاش بدونی
حسرت یبار دیگه بوسیدنت
تو دلم همیشه باقی می مونه..
کاش می شد برگردی
مسافرِ همیشگی من....
#پدر
نویسنده: #یسنا_اکبری
اجرا : #فرید_درویش
دکلمه و متن
24 Oct, 09:44
پنجشنبه ها
گویی دست دل
را به پای خاطرات بسته ایم
و تنها
در کوچه های دلتنگی رهایش کرده ایم
آه از این پنجشنبه ها
که لحظه لحظه اش
ردی است از کسانی که دیگر نیستند
تنها دلتنگی شان
ذره ذره نفسمان را می گیرد
و مارا به قعر بی کسی می برد.....
#شیرین
گویی دست دل
را به پای خاطرات بسته ایم
و تنها
در کوچه های دلتنگی رهایش کرده ایم
آه از این پنجشنبه ها
که لحظه لحظه اش
ردی است از کسانی که دیگر نیستند
تنها دلتنگی شان
ذره ذره نفسمان را می گیرد
و مارا به قعر بی کسی می برد.....
#شیرین
دکلمه و متن
23 Oct, 17:31
نباشی، نیستم ،بیهوده ام، باطلم
اصلا نبـاشی…
به چه کار آیم؟
نبـاشی این جـان به چه کار آید؟
گوشی که صدایت را نشنود
چشمی که قادر به دیدنت نباشد
به چه کـار آیـد؟
دستی که توان پاک کردن اشک ها
و به آغوش کشیدن اندوهت را نداشته باشد
روی بدنم تربتی ست سنگین و محزون
به چه کـار آیـد؟
پاهایی که نتواند سمت تو قدم بردارد
پا به پایت راهی شود
و شانه به شانه ات ترس زندگی را بزداید
ضایعه ای بیش نیست بر اندامم
عـزیـزِ دلِ پُر اندوهم
نباشی تپش های این قلب نحیف ببهوده ست
نفس کشیدن کاری عبث است
و خنده ،خط بطلانی بر تمام این زندگی
عزیزِ جانِ بیقرارِ پُر حَسرتم
نباشی این جان به چه کار آید؟
نباشی "جهان به چه کار آید؟"
#رضا_صادقی
اصلا نبـاشی…
به چه کار آیم؟
نبـاشی این جـان به چه کار آید؟
گوشی که صدایت را نشنود
چشمی که قادر به دیدنت نباشد
به چه کـار آیـد؟
دستی که توان پاک کردن اشک ها
و به آغوش کشیدن اندوهت را نداشته باشد
روی بدنم تربتی ست سنگین و محزون
به چه کـار آیـد؟
پاهایی که نتواند سمت تو قدم بردارد
پا به پایت راهی شود
و شانه به شانه ات ترس زندگی را بزداید
ضایعه ای بیش نیست بر اندامم
عـزیـزِ دلِ پُر اندوهم
نباشی تپش های این قلب نحیف ببهوده ست
نفس کشیدن کاری عبث است
و خنده ،خط بطلانی بر تمام این زندگی
عزیزِ جانِ بیقرارِ پُر حَسرتم
نباشی این جان به چه کار آید؟
نباشی "جهان به چه کار آید؟"
#رضا_صادقی
دکلمه و متن
23 Oct, 14:31
🍁🌺🍁
چای با گرمای آتیشه که
دم مــی کــشــه
و خوش رنگ میشه
و انسان با گرمای دله که به
زنـدگـی دلـگـرم مـیـشـه
و جـون تــازه مـیـگـیـره
خونه دلتون همیشه گرم
#عصـرتـون_دلپذیـر☕️🍁
.
چای با گرمای آتیشه که
دم مــی کــشــه
و خوش رنگ میشه
و انسان با گرمای دله که به
زنـدگـی دلـگـرم مـیـشـه
و جـون تــازه مـیـگـیـره
خونه دلتون همیشه گرم
#عصـرتـون_دلپذیـر☕️🍁
.
دکلمه و متن
23 Oct, 14:15
ای کاش روزی
ای کاش امروز
ای کاش فردا
همین فردا آفتابِ آزادی
از غبار غم به در می آمد
می آمد بر بلندای کوه می نوشت
که این کُشته
خود کُشنده ی دیگری بوده است.
من تردید نخواهم کرد
هیچ درنگی جایز نیست
پس این تاج را برگیرید و
مرا با ترانه هایم به خاک بسپارید...
#شیرکو_بیکس
ای کاش امروز
ای کاش فردا
همین فردا آفتابِ آزادی
از غبار غم به در می آمد
می آمد بر بلندای کوه می نوشت
که این کُشته
خود کُشنده ی دیگری بوده است.
من تردید نخواهم کرد
هیچ درنگی جایز نیست
پس این تاج را برگیرید و
مرا با ترانه هایم به خاک بسپارید...
#شیرکو_بیکس
دکلمه و متن
23 Oct, 14:02
قاضیِ تقدیر
با من ستمی کرده است.
به داوری
میانِ ما را که خواهد گرفت؟
من همه‌ی خدایان را لعنت کرده‌ام
هم چنان که مرا
خدایان.
و در زندانی که از آن امیدِ گریز نیست
بداندیشانه
بی‌گناه بوده‌ام!
#احمد_شاملو
با من ستمی کرده است.
به داوری
میانِ ما را که خواهد گرفت؟
من همه‌ی خدایان را لعنت کرده‌ام
هم چنان که مرا
خدایان.
و در زندانی که از آن امیدِ گریز نیست
بداندیشانه
بی‌گناه بوده‌ام!
#احمد_شاملو
دکلمه و متن
23 Oct, 13:45
بر دستهایمان
بالای تخت به دیوار بر میادین شهر
حتی بر دکمه های، جلیقه
زنجیر بسته ایم و یک ساعت
بی آنکه قبله نمایی به دست بگیریم
در موج‌تاب آینه راندیم
و، واماندیم
زندان چه هست؟ جز انسان درون خود
راستی که هیچ زندانی
به کوچکی مغز نیست
آری ما همه زندانیان خویشتنیم
#نصرت_رحمانی
بالای تخت به دیوار بر میادین شهر
حتی بر دکمه های، جلیقه
زنجیر بسته ایم و یک ساعت
بی آنکه قبله نمایی به دست بگیریم
در موج‌تاب آینه راندیم
و، واماندیم
زندان چه هست؟ جز انسان درون خود
راستی که هیچ زندانی
به کوچکی مغز نیست
آری ما همه زندانیان خویشتنیم
#نصرت_رحمانی
دکلمه و متن
23 Oct, 13:31
🍂🌺🍂
دلم غرق شده از دوست داشتنت
دلم هوایی شده برای بودنت
چه خوب است که دارمت
و چه خوبتر....
که بودنم را میخواهی
و برای این بودن
از جانت مایه میگذاری
من عاشق این همه خواستنت شدم...!!
#سیما_امیر_خانی
.
دلم غرق شده از دوست داشتنت
دلم هوایی شده برای بودنت
چه خوب است که دارمت
و چه خوبتر....
که بودنم را میخواهی
و برای این بودن
از جانت مایه میگذاری
من عاشق این همه خواستنت شدم...!!
#سیما_امیر_خانی
.
دکلمه و متن
23 Oct, 13:15
ما سرانجام
آزادی را
میان همه تقسیم خواهیم کرد
حالا دستت را به من بده
از سکو بالا بیا
روی تخته ی کلاس باران و بنفشه بنویس:
اینجا
هر کسی
حق دارد رویایی داشته باشد...
#سیدعلی_صالحی
آزادی را
میان همه تقسیم خواهیم کرد
حالا دستت را به من بده
از سکو بالا بیا
روی تخته ی کلاس باران و بنفشه بنویس:
اینجا
هر کسی
حق دارد رویایی داشته باشد...
#سیدعلی_صالحی
دکلمه و متن
23 Oct, 13:00
سرزمین من ،
همین قالی ست زیر پایه‌های مبل
که بوی گل‌هایش
از پوست پاهای شما ،
راه می‌رود تا دل‌تان
آینه من ،
این آلبوم مقوایی ست ،
گشوده روی میز
با گریه‌های مقوایی
لبخند و چشمهای مقوایی
آسمان من ،
گچ‌بری‌ها و سقف مسجدهاست
می‌بینید؟
که من چگونه‌ام؟
مرا می‌بینید؟
که موسیقی من
صدای شماست که از کوچه‌ها می‌گذرید؟ . . .
#بیژن_نجدی
همین قالی ست زیر پایه‌های مبل
که بوی گل‌هایش
از پوست پاهای شما ،
راه می‌رود تا دل‌تان
آینه من ،
این آلبوم مقوایی ست ،
گشوده روی میز
با گریه‌های مقوایی
لبخند و چشمهای مقوایی
آسمان من ،
گچ‌بری‌ها و سقف مسجدهاست
می‌بینید؟
که من چگونه‌ام؟
مرا می‌بینید؟
که موسیقی من
صدای شماست که از کوچه‌ها می‌گذرید؟ . . .
#بیژن_نجدی
دکلمه و متن
23 Oct, 12:45
گلی را اگر می چینید
گیاهی می میرد
زیرا یک بار
فقط یک بار خواب تبر را می بینند
حالا آمده اید به خاطر چیدن گل سرخ
ساقه نازک گل سرخ
به خاطر کندن گل سرخ اره آورده اید؟
چرا اره؟
فقط به گل سرخ بگویید تو:هی !تو
خودش می افتد ومی میرد
کشتن یک نوزاد که زهر نمی خواهد
با کلاشینکف که پروانه شکار نمی کنند
فقط به مادرش بگویید که شیر ندهد به یک قنداق
و پروانه را بگذارید لای تکه های یخ
وروزنامه را توقیف کنید
بعد می بینید که ما می میریم
بی سرو صدا می میریم.
# بیژن نجدی
گیاهی می میرد
زیرا یک بار
فقط یک بار خواب تبر را می بینند
حالا آمده اید به خاطر چیدن گل سرخ
ساقه نازک گل سرخ
به خاطر کندن گل سرخ اره آورده اید؟
چرا اره؟
فقط به گل سرخ بگویید تو:هی !تو
خودش می افتد ومی میرد
کشتن یک نوزاد که زهر نمی خواهد
با کلاشینکف که پروانه شکار نمی کنند
فقط به مادرش بگویید که شیر ندهد به یک قنداق
و پروانه را بگذارید لای تکه های یخ
وروزنامه را توقیف کنید
بعد می بینید که ما می میریم
بی سرو صدا می میریم.
# بیژن نجدی
دکلمه و متن
23 Oct, 12:30
🍂🌺🍂
فرقی نمی کند
کجای این شهر شلوغ باشی
وقتی که دوست داشتنت را
از دور احساس خواهم کرد
چشمانت از شورِ عشق برق می زند
دور یا نزدیک فرقی ندارد
عشق یعنی همین …
پلک هایم باز و بسته شود
تو را حس خواهم کرد …
#مهسا_ميرزاده
.
فرقی نمی کند
کجای این شهر شلوغ باشی
وقتی که دوست داشتنت را
از دور احساس خواهم کرد
چشمانت از شورِ عشق برق می زند
دور یا نزدیک فرقی ندارد
عشق یعنی همین …
پلک هایم باز و بسته شود
تو را حس خواهم کرد …
#مهسا_ميرزاده
.
18,761
subscribers
8,386
photos
4,336
videos
