نخستین سکانس فیلم «روزهای سوزان» با تصویری از یک فروچاله بزرگ در بیابانی وسیع شروع میشود که مردی جوان در کنار زنی، که بعدتر متوجه میشویم قاضی آن منطقه است، درباره ترسناک بودن منظره صحبت میکند. زن که با شرایط آشنایی دارد با خونسردی حرف مَرد را تایید میکند و فقط میگوید این فروچاله زیباست! داستان فیلم از همین سکانس شروع میشود؛ «امره»، مرد جوانی است که به عنوان دادستانِ جدید به یک منطقه دورافتاده آمده که با قانون خودشان زندگی میکنند. دادستان از همان ابتدا با بیان جملاتی، فسادستیزی خودش را نشان میدهد، اما نمیداند که چه سرنوشتی خواهد داشت. فیلمساز در «روزهای سوزان» یک بیان منحصربهفرد را تدارک دیده و داستان در آن سوی یک فروچاله به تقابلی فراتر از خیر و شر تبدیل میشود. ۱۳۰ دقیقه روایت بیآبی مردمانی که در روزهای سوزان گرفتار جهل اقلیتی شدهاند که تنها قدرت را میشناسند. اثر بسیار گویاست و چیدمانی جذاب و هوشمندانه دارد. از تمامی قابها و عناصر صحنه میتوان به این نکته رسید که کارگردان برای کوچکترین پلانهای خود نیز میزانسنی درخور و مشخص داشته است. این اثر لحظههای ناب سینمایی زیادی دارد؛ رد خون گُرازی که شکار میشود، دبههای خالی جمعشده در نزدیکی محل زندگی دادستان و آن شورش ترسناک مردم که ناشی از فشار بیآبی است.
۳۰ دقیقه ابتدایی، مخاطب در میان تنشهایی مهندسیشده آماده میشود که همراه با دادستان وارد یک شرایط جهنمی شود. شرایطی که در حقیقت کشمکش انسان با طبیعت و ذاتی بسیار خشن در زیرلایههای یک جامعه، عقب نگهداشته شده است. این در حالی است که اثر از واقعیت به یک تریلر جذاب سیاسی رسیده و در نهایت به لحظهای میرسد که فیلم از رئالیسم انتقادی به سورئالیسم محض ختم میشود. از همان ابتدا یک مثلث شکل میگیرد که حسهای درون آن بسیار عمیق است؛ دادستانِ عدالتخواه از یک سو، پسر شهردار از سوی دیگر و خبرنگار جوانی که در پی فاش کردن دستهای پشت پرده است. دیالوگهای فیلم در دهان دادستان، وکیل و خبرنگار چنان میچرخد که روایت را برای تماشاگر نفسگیر و حساس میکنند.
دادستان در یک شرایط بحرانی فرود میآید و فیلم از پس شرایط خاص او برآمده و میتواند به موقعیتی برسد که بیننده دیگر توان رها کردن اثر را نداشته باشد. حالا داستان راه خود را تنها نمیرود بلکه مخاطب هم ثانیه به ثانیه همراه اوست. این نکته یک پیروزی برای فیلمساز است و زحمات او به ثمر مینشیند. دادستان در موقعیتی جهنمی قرار میگیرد که هیچ راه گریزی برایش باقی نمیماند. او باید بماند، بجنگد و حق مردم و زمین را از یک جماعت پس بگیرد. این دیگر نکته مثبت فیلم است که از شخصیت منفی به جمعیتی میرسد که در یک جهل دسته جمعی در تباهی غرق شدهاند. سکانس خانه شهردار بینظیر است؛ داستان هرچه دارد از همان لوکیشن و دیالوگهای شکلگرفته بین وکیل و دادستان است. یک سکانس مهم در دل شب با حسهایی که مرموزانه تفکر بیننده را به چالش میکشند. شهردار و پسرش، دادستان را در شرایطی قرار میدهند تا او دیگر نتواند در مقابل فساد جاری در منطقه کاری کند؛ زیرا برای آن شب همه چیز را طوری تنظیم کردهاند که دادستان برای همیشه خاموش شود. حالا هرچه نگاه منفی است، به سمت دادستانِ عدالتخواه فیلم میآید؛ از دخالت در تجاوز به دختر کولی روستا تا همراهی با مردی «خبرنگار» که از نگاه اهالی روستا، دارای انحراف جنسی است.
سیاست جاری در آن روستا از طریق شهردار و بستگانش که خواهانِ عادیسازی فساد هستند، تدوین شده و آنها میخواهند فرو ریختن زمین بر اثر برداشتهای زیاد از سفرههای زیرزمینی را نرمال جلوه دهند. شهردار در جایی از فیلم میگوید که من از بچگی فروچالهها را دیدهام، پس یک اتفاق طبیعی است و چندان جای نگرانی ندارد. این در حالی است که خیلی زود مشخص میشود که انتخابات نزدیک است و شهردار میخواهد با وعده گسترش کشاورزی و رساندن آب به مردم و زمینهایشان رای جمع کند. در این راه پسرش که وکیل است، بیشترین تحرک را برای آماده کردن شرایط بر عهده دارد. او دادستان را مانع سر راه خودشان میداند، پس باید او را طوری بدنام کنند که برای سیاستی که انتخاب کردهاند، مزاحم نباشد. اینگونه دادستان در تنگنا قرار میگیرد، اما تا آخرین لحظه میایستد و عقبنشینی نمیکند...
محسن تیزهوش
Burning Days (2022) • Movie
Kurak Günler
------------------
➥ 📥 WEB-DL 720p Persian SoftSub
➥ 📥 WEBRip 720p Dubbed Farsi
-----------------------
@Film_Quarterly