🔸فروغ_فرخزاد🔸 @foroghfarokhzad Channel on Telegram

🔸فروغ_فرخزاد🔸

@foroghfarokhzad


ادرس پیج اینستاگرام 👇
https://www.instagram.com/foroghfarokhzad_official/

ادمین:
@Forogh_admn

تبلیغات:
@yasharabdolmaleki59
@Forogh_admn
ارتباط باما:
@Moaz7777
️کانالای دیگرمون👇

"عاشقانه ها"
@asheghanehas
سایه روشن
@Lighting

🔸فروغ_فرخزاد🔸 (Persian)

🔸فروغ_فرخزاد🔸nnآیا علاقمند به شعر و ادبیات ایرانی هستید؟ آیا به دنبال آثار برجسته شاعران و نویسندگان بزرگ ایرانی می‌گردید؟ اگر پاسخ شما بله است، کانال تلگرام "فروغ فرخزاد" گزینه‌ی مناسبی برای شماست

این کانال برای علاقمندان به شعر و ادبیات ایرانی تأسیس شده است. در این کانال، شما می‌توانید با آثار شاعران بزرگ مانند فروغ فرخزاد و سایر شاعران و نویسندگان معروف ایرانی آشنا شوید. هر روز با خواندن و شنیدن شعرهای زیبا و غزل‌های دلنشین می‌توانید لحظاتی شاد و آرامش‌بخش را تجربه کنید

با پیوستن به کانال تلگرام "فروغ فرخزاد"، شما به جمعی از علاقمندان به ادبیات ایرانی ملحق می‌شوید و از آثار خواندنی و شنیدنی این شاعر بزرگ لذت می‌برید. علاوه بر این، با دنبال کردن پیج اینستاگرام رسمی فروغ فرخزاد، می‌توانید از آخرین اخبار و فعالیت‌های این کانال با خبر شوید

آیا آماده‌اید تا به دنیای زیبای شعر و ادبیات ایرانی سفری فراموش‌نشدنی داشته باشید؟ پس حتما به کانال تلگرام "فروغ فرخزاد" بپیوندید و از تماشا و بررسی آثار هنرمندانه این شاعر بزرگ لذت ببرید.

🔸فروغ_فرخزاد🔸

22 Jan, 06:36


روزها رفتند و من دیگر
خود نمی دانم کدامینم

آن من سر سخت مغرورم
یا من مغلوب دیرینم ؟

#فروغ_فرخزاد

• @foroghfarokhzad •

🔸فروغ_فرخزاد🔸

17 Jan, 13:09


• @foroghfarokhzad •

🔸فروغ_فرخزاد🔸

16 Jan, 14:42


مستند فرزند تنها
کاری ارزشمند دربارهء کامیار شاپور

تنها فرزند فروغ فرخزاد و پرویز شاپور

قسمت دوم


@foroghfarokhzad

🔸فروغ_فرخزاد🔸

16 Jan, 14:42


مستند فرزند تنها
کاری ارزشمند دربارهء کامیار شاپور

تنها فرزند فروغ فرخزاد و پرویز شاپور

قسمت اول


@foroghfarokhzad

🔸فروغ_فرخزاد🔸

16 Jan, 14:41


اکنون تو رفته‌ای
و غروب سایه می‌گسترد
به سینهٔ راه ...

#فروغ_فرخزاد

| @foroghfarokhzad |

🔸فروغ_فرخزاد🔸

14 Jan, 19:17


چرا مرا همیشه در ته دریا نگاه میداری؟

🔸فروغ_فرخزاد🔸

30 Dec, 11:46


تو آفتاب روشن امیدی بر جانم...

فروغ فرخزاد
• @foroghfarokhzad •

🔸فروغ_فرخزاد🔸

28 Dec, 15:04


یاد داری که ز من
خنده کنان پرسیدی
چه ره آورد سفر دارم
از این راه دراز ؟

چهره ام را بنگر
تا به تو پاسخ گوید
اشک شوقی که
فرو خفته به چشمان نیاز

#فروغ_فرخزاد

(فروغ در کنار سهراب سپهری )
• @foroghfarokhzad •

🔸فروغ_فرخزاد🔸

28 Dec, 14:30


⭕️ این پیام میتونه زندگیتو تغییر بده !
بدون داشتن ۱ ریال ، پول درار !
🟢 فقط با گوش دادن به ۸ فایل این کانالی که بهت معرفی میکنم میتونی درامدت رو چند برابر افزایش بدی پس از دستش نده

ظرفیت فقط ۱۰۰ نفر
ظرفیت فقط ۱۰۰ نفر
ظرفیت فقط ۱۰۰ نفر

🔸فروغ_فرخزاد🔸

28 Dec, 11:43


توت بگ فروغ فرخزاد
کاری از صفحه ی خودمون .

نقاشی شده رو پارچه و چاپ نیست
ابعاد و شعر و تصویر قابل تغییر
جهت سفارش لطفا پیام بگذارید

🔸فروغ_فرخزاد🔸

28 Dec, 08:16


زاد روز پری کوچک غمگین شعر فارسی
• @foroghfarokhzad •

🔸فروغ_فرخزاد🔸

28 Dec, 07:52


من از نهایت شب حرف می‌زنم
من از نهایت تاریکی
و از نهایت شب حرف می‌زنم
اگر به خانه‌ی من آمدی
برای من ای مهربان
چراغ بیاور
و یک دریچه که از آن
به ازدحام کوچه‌ی خوشبخت بنگرم.

#فروغ_فرخزاد
۸ دی ماه زادروز فروغ‌فرخزاد گرامی باد

• @foroghfarokhzad •

🔸فروغ_فرخزاد🔸

27 Dec, 14:25


مطالب از کتاب در غروب ابدی
نوشته ی بهروز جلالی
#به_مناسبت_نزدیک_شدن_به_زادروز_فروغ
__________
@foroghfarokhzad

فروغ در دنیایی چشم به جهان گشود ،که دنیای او نبود ،دنیای دیگرانی بود که سرنوشت او و همروزگاران او را رقم می زنند .دوران کودکی اش در خانواده ای گذشت که شغل نظامیگری پدر،رنگی ازخشونت و حاکمیت مطلق به آن بخشیده بود ؛چهره پدر همیشه از یک خشونت عجیب مردانه پر بود .او تلخ تلخ ،سرد سرد و خشن خشن بود .یک سرباز واقعی با یک سرباز واقعی با یک چهره قراردادی یا بهتر بگویم با یک ماسک قرار دهنده،و همیشه همینطور بود .یادم می آید به محض اینکه صدای مهمیز چکمه هایش بلند میشد همه ما از حالی که بودیم بیرون می امدیم و خودمان از دیدرس و دسترس او دور میکردیم .ولی همین پدرخشنی ک مارا حتی با صدای پاهایش فراری می داد گاهگاهی که به خود می آمد و ماسک از چهره اش فرو می افتاد با شدید ترین احساسات ما را در اغوش میگرفت و زیباترین اشکها از گوشه چشمش سرازیر میشد .پدر عاشق شعر بود و هست .پدر جز مطالعه هیچ سرگرمی دیگری نداشت و ندارد .پدر همه عمر به دنبال کشف و تحقیق بود و هست .تمام خانه را به کتابخانه تبدیل کرده بود و هنوز هم تعدادی از آن کتابها با بی نظمی در اطاق خاک گرفته اش انباشته شده است .مادر فروغ زنی ساده دل بود و از نظر زمانی در گذشته ها می زیست ،گذشته هایی لبریز از خوبی ها ،زیبایی ها،و سنتهای مقدس :مادر ،یک زن به تمام معنی بود و زنی ساده دل و کودک وار و خوش باور .زنی که قدرت شناخت بدی هارا نداشت و همه دنیا و ادمهایش را در قالب خوب و خوبی میدید ،زنی اویخته به تمام سنت ها و قرار داد ها ..فروغ برادرانی به نام های امیرمسعود،مهرداد ،مهران و فریدون داشت و خواهرانی به نام های پوران و گلوریا .فروغ چهارمین فرزند خانواده بود ‌_____________
اولین کانال رسمی اثار فروغ فرخزاد

@foroghfarokhzad

🔸فروغ_فرخزاد🔸

27 Dec, 14:25


مطالب از کتاب در غروب ابدی نوشته ی بهروز جلالی

#به_مناسبت_نزدیک_شدن_به_زادروز_فروغ

__________

@foroghfarokhzad

کودکی فروغ در دنیای قصه ها گذشت : در کودکی عاشق قصه بود .پدربزرگمان قصه های قشنگی می دانست و فروغ یک لحظه پدربزرگ را ارام نمی گذاشت .به قصه ها که گوش میداد دچار احوال مالیخولیایی خاصی میشد " .نور و عروسک ،نسیم و پرنده و روشنی و اب ،لحظه های کودکی اورا سرشار میکرد ند و به گونه ای که بعد ها در لابلای لباسها و دفتر های کودکاته اش در جستجوی زمان گمشده کودکی بود.برای من هنوز هم که دوران کودکی و حتی جوانی (ازنظر روحی) را پشت سر گذاشته ام و از بسیاری از احساساتی که دیگران معتقد بودند عامل بر وزش تنهاکودکی و نپختگی است تهی شده ام خیلی چیزها وجود دارد که با وجود جنبه خنده آور ظاهرش مرا به شدت تکان می دهد .هنوز که هنوز است وقتی اوایل پاییز هر سال مادرم لباسهای زمستانی بچهارا از صندوق ها بیرون می اورد تا بقول معروف افتاب بدهد .دیدن لیاسهای کودکیم که مادرم به حفظ آنها علاقه دارد .جستجو در جیبهای ان ها و پیدا کردن نخودچی یا کشمش گندیده ای که غالبا در ته جیب ها وجود دارد در من جالت عجیبی ایجاد میکند .ناگهان خود را همانقدر کوچک و معصوم و بی خیال میبینم و چند دانه گندم و شاهدانه که با کرکهای ته جیب مخلوط شده مرا به گذشته ی خیلی دوری برمیگرداند و آن احساسات لطیف و شادکودکانه را در من بیدار میکند .هنوز دفترچه های مشق کلاس دوم و سوم دبستانم را دارم .تمام ثروت مرا کاغذهای باطله ای تشکیل میدهد که در طول سالها جمع کرده ام و هر جا که میروم همراه می برم .کاغذهایی که دست دوستانم روزی بر ان ها نشانه ای نقش کرده ،خطی ‌کشیدم و یا تصویری طرح کرده است .از دیدن هر یک از انها به یاد یکی از روزهای از دست رفته زندگیم می افتم و مثل این است که همه چیز برایم دوباره تجدید میشود .

______________
اولین کانال رسمی اثار فروغ فرخزاد

@foroghfarokhzad

🔸فروغ_فرخزاد🔸

22 Dec, 10:26


آنها تمام ساده لوحی یک قلب را
با خود به قصر قصه ها بردند
و اکنون دیگر
دیگر چگونه یک نفر به رقص بر خواهد خاست
و گیسوان کودکیش را
در آبهای جاری خواهد ریخت

#فروغ_فرخزاد

🔸فروغ_فرخزاد🔸

22 Dec, 09:59


• @foroghfarokhzad •

🔸فروغ_فرخزاد🔸

20 Dec, 16:32


اگر دنبال تکه های کتاب زیبا و موسیقی خوب هستید این چنل برای شماست.

@DostoevskyinSiberia
@DostoevskyinSiberia

🔸فروغ_فرخزاد🔸

20 Dec, 15:03


و این منم
زنی تنها
در آستانه فصلی سرد
در ابتدای درک هستی آلودهٔ زمین
و یأس ساده و غمناک آسمان
و ناتوانی این دستهای سیمانی
زمان گذشت
زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت

#فروغ_فرخزاد

• @foroghfarokhzad •

🔸فروغ_فرخزاد🔸

20 Dec, 14:17


ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد
ایمان بیاوریم به ویرانه های باغ های تخیل
به داس های واژگون شده ی بیکار
و دانه های زندانی .
نگاه کن که چه برفی میبارد....
شاید حقیقت آن دو دست جوان بود ، آن دو دست جوان
که زیر بارش یکریز برف مدفون شد
و سال دیگر ، وقتی بهار
با آسمان پشت پنجره همخوابه میشود
و در تنش فوران میکنند
فواره های سبز ساقه های سبک بار
شکوفه خواهد داد ای یار ، ای یگانه ترین یار
#فروغ_فرخزاد

•  @foroghfarokhzad •

🔸فروغ_فرخزاد🔸

19 Dec, 20:36


درود بر دوستان ارزشمند
هدف این گروه     : آگاهی و آگاهی وآگاهی است!

باشد که این گروه باعث بشه انگیزه های ناب و تازه پیدا کنیم ،الخصوص در زمینه کتاب و تفسیر کتاب!
شاد باشید💙

🔸فروغ_فرخزاد🔸

19 Dec, 20:34


https://t.me/KETABSTOP

گروه کتابخوانی

🔸فروغ_فرخزاد🔸

11 Dec, 17:41


در حباب کوچک
روشنایی خود را می فرسود
ناگهان پنجره پر شد از شب
شب سرشار از انبوه صداهای تهی
شب مسموم از هُرم زهر آلود تنفس ها
شب ...

گوش دادم
در خیابان وحشت زدهٔ تاریک
یک نفر گویی قلبش را مثل حجمی فاسد
زیر پا له کرد

در خیابان وحشت زدهٔ تاریک
یک ستاره ترکید
گوش دادم ...

نبضم از طغیان خون متورم بود
و تنم ...
تنم از وسوسهٔ
متلاشی گشتن .

روی خطهای کج و معوج سقف
چشم خود را دیدم
چون رطیلی سنگین
خشک می شد در کف ، در زردی ، در خفقان
داشتم با همه جنبش هایم
مثل آبی راکد
ته نشین می شدم آرام آرام
داشتم
لِرد می بستم در گودالم

گوش دادم
گوش دادم به همه زندگیم
موش منفوری در حفرهٔ خود
یک سرود زشت مُهمَل را
با وقاحت می خواند
جیرجیری سمج و نامفهوم
لحظه ای فانی را چرخ زنان می پیمود
و روان می شد بر سطح فراموشی

آه من پر بودم از شهوت - شهوت مرگ
هر دو پستانم از احساسی سرسام آور تیر کشید
آه
من به یاد آوردم
اولین روز بلوغم را
که همه اندامم
باز می شد در بهتی معصوم
تا بیامیزد با آن مبهم ، آن گنگ ، آن نامعلوم

در حباب کوچک
روشنایی ، خود را
در خطی لرزان خمیازه کشید .

#فروغ_فرخزاد
• @foroghfarokhzad •

🔸فروغ_فرخزاد🔸

05 Dec, 18:10


مرگ گوشم را می‌کشد
می‌گوید زندگی کن
دارم می‌آیم ...

ویرژیل

🔸فروغ_فرخزاد🔸

04 Dec, 10:45


تمام شب آنجا
میان سینهٔ من
کسی ز نومیدی
نفس نفس می زد
کسی به پا می خاست
کسی تو را می خواست
دو دست سرد او را
دوباره پس می زد

#فروغ_فرخزاد

• @foroghfarokhzad •

🔸فروغ_فرخزاد🔸

04 Dec, 10:42


هرگز آرزو نکرده ام
یک ستاره درسراب آسمان شوم
یا چو روح برگزیدگان
همنشین خامش فرشتگان شوم
هرگز از زمین جدا نبوده ام
با ستاره آشنا نبوده ام

روی خاک ایستاده ام
با تنم که مثل ساقهٔ گیاه
باد و آفتاب و آب را
می مکد که زندگی کند
باروَر ز میل
باروَر ز درد
روی خاک ایستاده ام
تا ستاره ها ستایشم کنند
تا نسیمها نوازشم کنند

از دریچه ام نگاه می کنم
جز طنین یک ترانه نیستم
جاودانه نیستم
جز طنین یک ترانه جستجو نمی کنم
در فغان لذتی که پاکتر
از سکوت سادهٔ غمیست
آشیانه جستجو نمی کنم
در تنی که شبنمیست
روی زنبق تنم

بر جدار کلبه ام که زندگیست
با خط سیاه عشق
یادگارها کشیده اند
مردمان رهگذر :
قلب تیر خورده
شمع واژگون
نقطه های ساکت پریده رنگ
بر حروف در هم جنون
هر لبی که بر لبم رسید
یک ستاره نطفه بست
در شبم که می نشست
روی رود یادگارها
پس چرا ستاره آرزو کنم ؟

این ترانهٔ منست
- دلپذیر ، دلنشین
پیش از این نبوده بیش از این

#فروغ_فرخزاد
شعر: روی خاک

• @foroghfarokhzad •

🔸فروغ_فرخزاد🔸

03 Dec, 16:12


شب در اعماق سیاهی ها
مَه چو در هالهٔ راز آید
نگران دیده به ره دارم
شاید آن گمشده باز آید

#فروغ_فرخزاد

• @foroghfarokhzad •

🔸فروغ_فرخزاد🔸

03 Dec, 08:58


@foroghfarokhzad

🔸فروغ_فرخزاد🔸

02 Dec, 19:50


حق با شماست
من هیچگاه پس ازمرگم
جرات نکرده ام
که درآینه بنگرم
وآنقدرمرده ام
که هیچ چیز
مرگ مرا
دیگرثابت نمیکند

#فروغ_فرخزاد

• @foroghfarokhzad •

🔸فروغ_فرخزاد🔸

25 Nov, 18:57


• @foroghfarokhzad •

🔸فروغ_فرخزاد🔸

22 Nov, 15:55


می خواهمش در این شب تنهایی
با دیدگان گمشده در دیدار
با درد ، از تمامی خود سرشار
می خواهمش که بفشردم بر خویش
من شیدا را ...

فروغ فرخزاد
• @foroghfarokhzad •

🔸فروغ_فرخزاد🔸

22 Nov, 15:53


چون سنگ ها صدای مرا گوش می کنی
سنگی و ناشنیده فراموش می کنی

#فروغ‌_فرخزاد

• @foroghfarokhzad •

🔸فروغ_فرخزاد🔸

22 Nov, 13:27


وقتی درباره تو حرف می زنم، صورتم را دوست دارم.

-رسول ادهمی

🔸فروغ_فرخزاد🔸

22 Nov, 13:26


آرزوها خود را می بازند!
در هماهنگی بیرحم هزاران در بسته...
خسته خواهی شد..!
فروغ فرخزاد


• @foroghfarokhzad •

🔸فروغ_فرخزاد🔸

21 Nov, 19:44


شعر اولین و آخرین پناهگاه است

🔸فروغ_فرخزاد🔸

21 Nov, 16:45


من به مردی وفا نمودم و او
پشت پا زد به عشق و امیدم
هر چه دادم به او حلالش باد
غیر از آن دل که مفت بخشیدم


دل من کودکی سبکسر بود
خود ندانم چگونه رامش کرد
او که می گفت دوستت دارم
پس چرا زهر غم به جامش کرد


اگر از شهد آتشین لبِ من
جرعه ای نوش کرد و شد سرمست
حسرتم نیست ز آنکه این لب را
بوسه های نداده بسیار است


باز هم در نگاه خاموشم
قصه های نگفته ای دارم
باز هم چون به تن کنم جامه
فتنه های نهفته ای دارم


بازهم می توان به گیسویم
چنگی از روی عشق و مستی زد
باز هم می توان در آغوشم
پشت پا بر جهان هستی زد


باز هم می دود به دنبالم
دیدگانی پر از امید و نیاز
باز هم با هزار خواهش گنگ
می دهندم به سوی خویش آواز


باز هم دارم آنچه را که شبی
ریختم چون شراب در کامش
دارم آن سینه را که او می گفت
تکیه گاهیست بهر آلامش


ز آنچه دادم به او مرا غم نیست
حسرت و اضطراب و ماتم نیست
غیر از آن دل که پر نشد جایش
بخدا چیز دیگرم کم نیست


کو دلم کو دلی که برد و نداد
غارتم کرده ، داد می خواهم
دل خونین ، مرا چه کار آید
دلی آزاد و شاد می خواهم


دگرم آرزوی عشقی نیست
بی دلان را چه آرزو باشد
دل اگر بود باز می نالید
که هنوزم نظر به او باشد


او که از من برید و ترکم کرد
پس چرا پس نداد آن دل را
وای بر من که مفت بخشیدم
دل آشفته حال غافل را

#فروغ_فرخزاد
شعر :گمگشته

• @foroghfarokhzad •

🔸فروغ_فرخزاد🔸

17 Nov, 17:36


• @foroghfarokhzad •

🔸فروغ_فرخزاد🔸

16 Nov, 16:33


تا به کی باید رفت
از دیاری به دیار دیگر
نتوانم ، نتوانم جستن
هر زمان عشقی و یاری دیگر
کاش ما آن دو پرستو بودیم
که همه عمر سفر می کردیم
از بهاری به بهاری دیگر

آه ، اکنون دیریست
که فرو ریخته در من ، گویی ،
تیره آواری از ابر گران
چو می آمیزم ، با بوسهٔ تو
روی لبهایم ، می پندارم
می سپارد جان ، عطری گذران

آن چنان آلوده ست
عشق غمناکم با بیم زوال
که همه زندگیم می لرزد
چون تو را می نگرم
مثل این است که از پنجره ای
تک درختم را ، سرشار از برگ ،
در تب زرد خزان می نگرم
مثل این است که تصویری را
روی جریان های مغشوش آب روان می نگرم

شب و روز
شب و روز
شب و روز

بگذار
که فراموش کنم .
تو چه هستی ، جز یک لحظه ، یک لحظه که چشمان مرا
می گشاید در
برهوت آگاهی ؟

بگذار
که فراموش کنم

فروغ فرخزاد
شعر :گذران
• @foroghfarokhzad •

🔸فروغ_فرخزاد🔸

15 Nov, 19:55


تا نهان سازم از تو بار دگر
راز این خاطر پریشان را
می کشم بر نگاه ناز آلود
نرم و سنگین حجاب مژگان را


دل گرفتار خواهشی جانسوز
از خدا راه چاره می جویم
پارساوار در برابر تو
سخن از زهد و توبه می گویم


آه ... هرگز گمان مبر که دلم
با زبانم رفیق و همراهست
هر چه گفتم دروغ بود ، دروغ
کی تو را گفتم آنچه دلخواهست


تو برایم ترانه می خوانی
سخنت جذبه ای نهان دارد
گوئیا خوابم و ترانهٔ تو
از جهانی دگر نشان دارد


شاید این را شنیده ای که زنان
در دل (آری) و (نه) به لب دارند
ضعف خود را عیان نمی سازند
راز دار و خموش و مکّارند


آه ، من هم زنم ، زنی که دلش
در هوای تو می زند پر و بال
دوستت دارم ای خیال لطیف
دوستت دارم ای امید محال

#فروغ_فرخزاد
شعر : اعتراف
• @foroghfarokhzad •

🔸فروغ_فرخزاد🔸

13 Nov, 15:45


لخت شدم تا در آن هوای دل انگیز
پیکر خود را به آب چشمه بشویم
وسوسه می ریخت بر دلم شب خاموش
تا غم دل را به گوش چشمه بگویم


آب خنک بود و موجهای درخشان
ناله کنان گرد من به شوق خزیدند
گویی با دست های نرم و بلورین
جان و تنم را به سوی خویش کشیدند


بادی از آن دورها وزید و شتابان
دامنی از گل به روی گیسوی من ریخت
عطر دلاویز و تند پونهٔ وحشی
از نفس باد در مشام من آویخت


چشم فروبستم و خموش و سبکروح
تن به علف های نرم و تازه فشردم
همچو زنی که غنوده در بر معشوق
یکسره خود را به دست چشمه سپردم


روی دو ساقم لبان مرتعش آب
بوسه زن و بی قرار و تشنه و تب دار
ناگه در هم خزید ... راضی و سرمست
جسم من و روح چشمه سار گنه کار

فروغ فرخزاد
شعر : آبتنی
• @foroghfarokhzad •

🔸فروغ_فرخزاد🔸

12 Nov, 20:04


@enzevayyy

رقص در انزوای کلمات

https://t.me/joinchat/AAAAAElZrGUBSGRwNlC3IQ

🔸فروغ_فرخزاد🔸

12 Nov, 14:19


شهریست در کنارهٔ آن شط پر خروش
با نخلهای در هم و شب‌های پر ز نور
شهریست در کنارهٔ آن شط و قلب من
آنجا اسیر پنجهٔ یک مرد پرغرور

شهریست در کنارهٔ آن شط که سالهاست
آغوش خود به روی من و او گشوده است
بر ماسه‌های ساحل و در سایه‌های نخل
او بوسه‌ها ز چشم و لب من ربوده‌است

آن ماه دیده‌است که من نرم کرده‌ام
با جادوی محبت خود قلب سنگ او
آن ماه دیده‌است که لرزیده اشک شوق
در آن دو چشم وحشی و بیگانه رنگ او

ما رفته‌ایم در دل شبهای ماهتاب
با قایقی به سینهٔ امواج بی‌کران
بشکفته در سکوت پریشان نیمه‌شب
بر بزم ما نگاه سپید ستارگان

بر دامنم غنوده چو طفلی و من ز مهر
بوسیده‌ام دو دیدهٔ در خواب رفته را
در کام موج دامنم افتاده‌است و او
بیرون کشیده دامن در آب رفته را

اکنون منم که در دل این خلوت و سکوت
ای شهر پر خروش، ترا یاد میکنم
دل بسته‌ام به او و تو او را عزیزدار
من باخیال او دل خود شاد میکنم

فروغ فرخزاد

تهران- شهریور ماه ۱۳۳۳
• @foroghfarokhzad •

🔸فروغ_فرخزاد🔸

11 Nov, 19:55


می خواهمش در این شب تنهایی
با دیدگان گمشده در دیدار
با درد ، از تمامی خود سرشار
می خواهمش که بفشردم بر خویش
من شیدا را ...

فروغ فرخزاد
• @foroghfarokhzad •

🔸فروغ_فرخزاد🔸

11 Nov, 19:54


دوستانی که اهل موسیقی هستند
و از ادبیات و هنر لذت می‌برن

پیشنهاد می‌کنم این کانال رو از دست ندین

خیلی وایب خوبی داره

🔸فروغ_فرخزاد🔸

11 Nov, 07:35


دیونیسوس
🎶 یک پلی‌لیست محشر موسیقیایی …
🪷 در آمیخته با هنرهای زیبا و گزینش‌های ادبی…
دیونیسوس خدای موسیقی و سرخوشی…
آرشیوی برای هنردوستان و سخت‌پسندان

https://t.me/tosurvivemus

🔸فروغ_فرخزاد🔸

11 Nov, 07:28


افسوس ،ماخوشبخت و آرامیم
افسوس،مادلتنگ و خاموشیم
خوشبخت،زیرادوست می داریم
دلتنگ،زیراعشق نفرینی ست

فروغ فرخزاد

• @foroghfarokhzad •

🔸فروغ_فرخزاد🔸

02 Nov, 20:44


@ree_gram

🔸فروغ_فرخزاد🔸

02 Nov, 20:44


بیا تا علف هــــای هرزه بکاریم

اگر مرگ گلهای مریم مهم نیست

شب بخیر ✨️

🔸فروغ_فرخزاد🔸

02 Nov, 20:44


همهٔ هستی من آیهٔ تاریکیست
که ترا در خود تکرارکنان
به سحرگاه شگفتن‌ها و رستن‌های ابدی خواهد برد
من در این آیه ترا آه کشیدم آه
من در این آیه ترا
به درخت و آب و آتش پیوند زدم

#فروغ_فرخزاد
• @foroghfarokhzad •

🔸فروغ_فرخزاد🔸

01 Nov, 21:40


• @foroghfarokhzad •

🔸فروغ_فرخزاد🔸

01 Nov, 11:34


تو آفتاب روشن امیدی بر جانم...

فروغ فرخزاد
• @foroghfarokhzad •

🔸فروغ_فرخزاد🔸

30 Oct, 17:55


چرا من اینهمه کوچک هستم
که در خیابانها گم میشوم
چرا پدر که اینهمه کوچک نیست
و در خیابانها هم گم نمیشود
کاری نمیکند که آنکسی که بخواب من آمده ست ، روز آمدنش را جلو بیاندازد



فروغ فرخزاد

• @foroghfarokhzad •

🔸فروغ_فرخزاد🔸

28 Oct, 18:19


شاید اینرا شنیده ای که زنان

در دل «آری» و «نه» به لب دارند

ضعف خود را عیان نمی سازند

رازدار و خموش و مکارند

آه، من هم زنم، زنی که دلش

در هوای تو می زند پر و بال

دوستت دارم ای خیال لطیف

دوستت دارم ای امید محال

#فروغ_فرخزاد

• @foroghfarokhzad •

🔸فروغ_فرخزاد🔸

27 Oct, 17:03


@foroghfarokhzad

🔸فروغ_فرخزاد🔸

27 Oct, 16:30


داروگ
@Daar_wag

🌷 کافه مجازی شعر 🌷

وقتی به انتهای احساس می‌رسی شعر آغاز می‌شود

🌹شعر خوب بخوانیم !

☑️ برگزیده بهترین شعرها و داستان‌های دنیا

☑️ ما را به دست اهلش برسانید

@Daar_wag

🔸فروغ_فرخزاد🔸

27 Oct, 15:59


من گل پژمرده‌ای هستم
چشم‌هایم چشمه خشک کویر غم
تشنه یک بوسه خورشید
تشنه یک قطره شبنم

#فروغ_فرخزاد
بخشی از شعر تشنه
• @foroghfarokhzad •

🔸فروغ_فرخزاد🔸

27 Oct, 13:12


آن تیره مردمک‌ها، آه
آن صوفیان ساده خلوت‌نشین من
در جذبه سماع دو چشمانش
از هوش رفته بودند

دیدم که بر سراسر من موج می‌زند
چون هرم سرخگونه آتش
چون انعکاس آب
چون ابری از تشنج باران‌ها
چون آسمانی از نفس فصل‌های گرم
تا بی‌نهایت
تا آنسوی حیات
گسترده بود او
#فروغ_فرخزاد
@foroghfarokhzad

🔸فروغ_فرخزاد🔸

27 Oct, 09:05


دوستانی که اهل موسیقی هستند
و از ادبیات و هنر لذت می‌برن

پیشنهاد می‌کنم این کانال رو از دست ندین

خیلی وایب خوبی داره

🔸فروغ_فرخزاد🔸

27 Oct, 09:04


دیونیسوس
🎶 یک پلی‌لیست محشر موسیقیایی …
🪷 در آمیخته با هنرهای زیبا و گزینش‌های ادبی…
دیونیسوس خدای موسیقی و سرخوشی…
آرشیوی برای هنردوستان و سخت‌پسندان

https://t.me/tosurvivemus

🔸فروغ_فرخزاد🔸

27 Oct, 09:03


گاهی اوقات دلم می‌خواهد در تاریکی گم بشوم. از خودم می‌گریزم. از خودم که همیشه مایه‌ی آزار خودم بوده‌ام. از خودم که نمی‌دانم چه می‌کنم و چه می‌خواهم...

فروغ فرخزاد
• @foroghfarokhzad •

🔸فروغ_فرخزاد🔸

22 Oct, 09:26


من از آن‌هایی که پول را حقیر می‌شمرند خیلی بدم می‌آید. این‌ها یا ریاکارند یا احمق. پول مثل حس ششم می‌ماند که اگر نباشد آن پنج حس دیگر هیچ سودی ندارند.
این را هم می‌شنوی که می‌گویند فقر بهترین انگیزه‌ی هنرمند است، این‌ها نیش فقر را هرگز در جان و تنشان حس نکرده‌اند، این‌ها نمی‌دانند که فقر چه بر سر و روزگار آدم می‌آورد، تو را به ذلت و حقارتی بی‌پایان می‌اندازد. بال تو را از جای می‌کند و روحت را مثل سرطان می‌خورد.

~ پایبندی‌های انسانی
نوشتهٔ سامرست موآم

@Kierkegaard3

🔸فروغ_فرخزاد🔸

22 Oct, 09:26


من از آن‌هایی که پول را حقیر می‌شمرند خیلی بدم می‌آید. این‌ها یا ریاکارند یا احمق. پول مثل حس ششم می‌ماند که اگر نباشد آن پنج حس دیگر هیچ سودی ندارند.
این را هم می‌شنوی که می‌گویند فقر بهترین انگیزه‌ی هنرمند است، این‌ها نیش فقر را هرگز در جان و تنشان حس نکرده‌اند، این‌ها نمی‌دانند که فقر چه بر سر و روزگار آدم می‌آورد، تو را به ذلت و حقارتی بی‌پایان می‌اندازد. بال تو را از جای می‌کند و روحت را مثل سرطان می‌خورد.

~ پایبندی‌های انسانی
نوشتهٔ سامرست موآم

@Kierkegaard3

🔸فروغ_فرخزاد🔸

22 Oct, 09:07


@foroghfarokhzad

🔸فروغ_فرخزاد🔸

22 Oct, 09:06


پایان ناگهانی او، پایان ناگهانی کارهایی است که پایان ندارند. باور نمی‌کنم، باور نمی‌کنم.

در این روزهای آخر چه جوانی زنده و پرشوری ارائه می‌کرد! شب آخرین شنبه‌اش، یعنی دو روز پیش از مرگ جانگدازش، در خانه‌اش بودیم و او در بحث و گفتگویی که با فریدون رهنما می‌کرد، به یاد دارم که آن چنان هوش وحشتناکی در کلامش به خرج داد که من و طاهباز و پوران در آن سوی اطاق یک لحظه به اعجاب به هم نگاه کردیم، و چیزهایی گفتیم که در آن، حیرت عظیم‌مان نجوا می‌شد.

شب‌های شنبه، جمع ما در خانه‌ی او خانواده‌ای می شد، با او، ماها همدیگر را بیشتر دوست می‌داشتیم. و وقتی در خانه‌ی من بود، من او را به اندازه‌ی تمام خواهرانم دوست می‌داشتم.

روحیه‌ی او به کَرَم باز می‌شد، و او کریمی استثنایی بود: « هر گوشه‌ای از دنیا، آن که پول دارد و از دست نمی‌دهد، به من توهین می‌کند.» به ویژه لحظه‌هایی را که با هم می‌زیستیم و هنگامی که شاعران جوان‌تر را داوری می‌کرد، انگار جوانی را به داوری می‌نشاند، با نگاه کبوتر و دهان ماهی حرف می‌زد که معنای بی‌گناهی بود، و در سینه‌ی او عصمت، مدی عظیم داشت.

آه که تحسین کسی که دیگر در میان ما نیست چه کار ساده‌ای است! اما من او را فراموش نخواهم کرد، و تصویر هوشمندش را در میان ابدیت‌های شادمان آن سوی دیوار، در کنار تمام کسانی می‌بینم که در گذار قرون، بشریت را به بلندترین درجات اعتلا و هیجان، عروج داده‌اند. که او ملکه‌ی شعر، عاقله ی عصر و دوام حیثیت آدمی است.

تن متناهی‌اش را در سینه‌های نامتناهی‌مان تدفین می‌کنیم و شب‌های شنبه به انتظار قضایی مجهول می‌نشینیم.



بخش‌هایی از نوشته «یدالله رویایی» در مورد فروغ فرخزاد در سالگرد مرگ زودهنگام فروغ

@foroghfarokhzad

🔸فروغ_فرخزاد🔸

18 Oct, 18:35


حالم خوب نیست. بدیِ حالم را حتی در صورتم هم می‌توان دید. آنقدر زشت و شکسته شده‌ام که از نگاه کردن به صورت خودم در آینه وحشت می‌کنم. عجیب است که آدم توی هر مملکتی یک شکل می‌شود.
این هتل که دِرِک هیل برایم پیدا کرده و فردا صبح باید ترکش کنم اصلاً قابل زندگی کردن نیست. یک اطاق دارم به اندازه‌ی یک قفس، در طبقه‌ی ششم، بدون آسانسور، بدون حمام و تازه شبی ۲/۵ پاوند هم باید بدهم! دستشویی‌اش هم آنقدر کثیف است که رغبت نمی‌کنم حتی دست و صورتم را بشویم. از بس پَکَرَم حتی چمدان‌هایم را هم باز نکرده‌ام. همینطور با این لباسی که سه چهار روز است عوضش نکرده‌ام توی شهر می‌چرخم

#فروغ_فرخزاد
نامه به ابراهیم گلستان
۱۰ ژوئن ۱۹۶۶
• @foroghfarokhzad •

🔸فروغ_فرخزاد🔸

18 Oct, 17:05


پیشانی ار،زداغ گناهی سیه شود
بهتر،ز داغ نماز از سر ریا

نام خدا نبردن از ان به که زیرلب
بهر فریب خلق بگویی خدا،خدا

#فروغ_فرخزاد
• @foroghfarokhzad •

🔸فروغ_فرخزاد🔸

14 Oct, 14:01


کارگاه آنلاین فروغ‌شناسی

چقدر فروغ فرخزاد را می‌شناسیم؟

مایکل هیلمن (پژوهشگر امریکایی) می‌گوید:
یکی از نقطه امیدهای ما، نسبت به فرهنگ مردمِ ایران، کتابِ شعرِ فروغ فرخزاد است‌.
اگر، ایرانی‌های کنجکاو و با سواد، این کتاب را خوب بفهمند، به لحاظِ فرهنگی، رشدِ قابل توجهی خواهند داشت.

در این کارگاهِ سه جلسه‌‌ای فروغ می‌خوانیم و از فروغ حرف می‌زنیم.

کارگاه به صورت آنلاین و تماس تصویری گروهی برگزار می‌شود.

مهلت ثبت نام:
جمعه، بیست و هفتم مهر ماه

ثبت‌نام اینستاگرام:
pooria_pelican
ثبت‌نام تلگرام:
09378869903

🔸فروغ_فرخزاد🔸

14 Oct, 13:42


• @foroghfarokhzad •

🔸فروغ_فرخزاد🔸

12 Oct, 17:44


-آدم وقتی یک سیب را گاز می‌زند و از بو و مزه‌اش کیف می‌برد چه لازم دارد که پشت جعبه‌آینه باشد برای نمایش به دیگران که آی سیب خورده‌ام. کتاب چاپ می‌کنی و قصه می‌نویسی برای کیفِ خودت. همین فیلم می‌سازی برای کیفِ خودت و بعد برای نشان‌دادنش و این‌که بدانند چگونه کارهای دیگر هم می‌شود کرد و چیزهای دیگری هم می‌شود گفت. حتی تالار نمایش اجاره می‌کنی و آن را نمایش می‌دهی، و کیف می‌کنی که «آب در خوابگه مورچگان» ریخته‌ای. اصلاً انتظار تصویب و تائید نداری. نفسِ کار اصلِ کار است. اگر با دیگران فرقی داری چرا از دیگران تائید بخواهی، یا تائید دیگران را ارزش بدهی.


نامه به سیمین
ابراهیم گلستان
• @foroghfarokhzad •

🔸فروغ_فرخزاد🔸

09 Oct, 22:48


کاش چون پاییز بودم ... کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم
برگهای آرزوهایم یکایک زرد میشد
آفتاب دیدگانم سرد میشد
آسمان سینه ام پر درد می شد
ناگهان طوفان اندوهی به جانم چنگ می زد
اشکهایم همچو باران
دامنم را رنگ می زد
وه ... چه زیبا بود اگر پاییز بودم
وحشی و پر شور و رنگ آمیز بودم
شاعری در چشم من می خواند ... شعری آسمانی
در کنار قلب عاشق شعله می زد
در شرار آتش دردی نهانی
نغمهٔ من ...
همچو آوای نسیم پر شکسته
عطر غم می ریخت بر دلهای خسته
پیش رویم :
چهرهٔ تلخ زمستان جوانی
پشت سر :
آشوب تابستان عشقی ناگهانی
سینه ام :
منزلگه اندوه و درد و بدگمانی
کاش چون پاییز بودم ... کاش چون پاییز بودم

#فروغ_فرخزاد

شعر : اندوه پرست
دفتر شعر : دیوار
@ree_gram

🔸فروغ_فرخزاد🔸

08 Oct, 18:45


از فروغ فرخزاد نیست

ﻣﺎﻫﯽ ﻫﺎ
ﺗﻨﻬﺎﮐﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﻗﯿﺪ ﺩﺭﯾﺎ ﺭﺍﻣﯽﺯﻧﻨﺪ
ﻭﺗﻤﺎﻡ ﻣﺴﯿﺮ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍﺗﺎ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻗﺮﺍﺭ ﻋﺎﺷﻘﯽ
ﺷﺎﻥ
ﺑﺮﻋﮑﺲ ﺷﻨﺎ میﮐﻨﻨﺪ...!

#جعلی
#جعلیات

• @foroghfarokhzad •

🔸فروغ_فرخزاد🔸

07 Oct, 10:47


فروغ خیلی زیاد گریه می‌کرد، من نمی‌فهمیدم چرا !
بعدها که بزرگ‌تر شدم و شعر گفتم و خودم با مردم زمانه طرف شدم و شنیدم که چطور راجع به من قضاوت می‌شود، گریه کردم و فهمیدم که چرا فروغ آن زمان گریه می‌کرد!

#فریدون_فرخزاد
• @foroghfarokhzad •

🔸فروغ_فرخزاد🔸

07 Oct, 10:21


15 مهر زاد روز فریدون فرخزاد عزیز 🤍
یادش گرامی

🔸فروغ_فرخزاد🔸

07 Oct, 10:21


🔴فریدون فرخزاد و رسیدن به هویت ملی

بشنویم از زبان جاویدنام
#فریدون_فرخزاد


@Fereidon_Farokhzad

🔸فروغ_فرخزاد🔸

05 Oct, 17:05


زندگی شاید طفلی‌ست که از مدرسه بر می‌گردد
زندگی شايد افروختن سيگاری باشد، در فاصله‌ی رخوتناک دو همآغوشی
يا عبور گيج رهگذري باشد 
زندگی شاید عبور گیج رهگذری باشد
که کلاه از سر بر می‌دارد
و به یک رهگذر دیگر با لبخندی بی معنی می گوید: "صبح بخیر"

#فروغ_فرخزاد

• @foroghfarokhzad •