Economic Library @economic_library Channel on Telegram

Economic Library

@economic_library


@mehrdad_arandan
instagram.com/economic.library

Economic Library (English)

Welcome to the Economic Library Telegram channel, a hub for all things related to economics, finance, and business! Whether you are a student, professional, or simply someone interested in understanding the economic world around you, this channel is the perfect place for you. The Economic Library provides a wide range of resources, including articles, studies, infographics, and videos that cover various economic topics such as macroeconomics, microeconomics, international trade, investment, and much more.

Who is it for? This channel is perfect for students studying economics, professionals working in the finance industry, entrepreneurs looking to understand economic trends, and anyone with a curiosity about the intricate workings of the global economy.

What is it? The Economic Library is a valuable resource for those looking to expand their knowledge and stay updated on the latest economic developments. With regular updates and insightful content, you can enhance your understanding of economic principles and their real-world applications. Follow the Economic Library on Telegram and join a community of like-minded individuals who share a passion for economics and business. Stay informed, stay inspired, and let the Economic Library be your guide to navigating the complex world of economics.

Economic Library

11 Feb, 17:34


در نظام سوسیالیستی، تمامی وسایل تولید، مالکیت عمومی دارند. در نتیجه، تنها جامعه به‌عنوان یک کل می‌تواند درباره‌ی نحوه‌ی استفاده از آن‌ها در فرآیند تولید تصمیم‌گیری کند.
بدیهی است که جامعه نمی‌تواند مستقیماً این اختیار را اعمال کند، بلکه باید نهادی ایجاد شود که این وظیفه را بر عهده بگیرد. ساختار این نهاد و نحوه‌ی تعیین سیاست‌های آن در اینجا اهمیت ثانویه دارد. با این حال، می‌توان فرض کرد که این فرآیند به نحوه‌ی انتخاب اعضای این نهاد بستگی دارد و در جوامعی که قدرت در اختیار یک دیکتاتوری نباشد، تصمیمات آن بر اساس رأی اکثریت اتخاذ خواهد شد.
در یک نظام اقتصادی مبتنی بر مالکیت خصوصی، فردی که کالاهای مصرفی را تولید کرده است، دو انتخاب پیش روی خود دارد:
می‌تواند کالاهای تولیدشده را شخصاً مصرف کند.
می‌تواند آن‌ها را در اختیار دیگران قرار دهد.
اما در نظام سوسیالیستی، مالکیت کالاهای مصرفی در اختیار جامعه قرار دارد و جامعه به‌عنوان یک کل نمی‌تواند مصرف‌کننده‌ی مستقیم این کالاها باشد. بنابراین، مسئله‌ی اصلی این است که چه کسی باید این کالاها را مصرف کند و به چه میزان؟
در نظام سوسیالیستی، توزیع کالاهای مصرفی باید کاملاً مستقل از فرآیند تولید و شرایط اقتصادی آن باشد. به دلیل مالکیت عمومی بر وسایل تولید، نمی‌توان سود حاصل از تولید را بر اساس میزان مشارکت یا نقش افراد در فرآیند تولید، میان آن‌ها توزیع کرد. بنابراین، هرگونه ارتباط میان تولید و توزیع در این نظام از بین می‌رود.
راه‌های مختلفی برای توزیع کالاهای مصرفی در جامعه‌ی سوسیالیستی پیشنهاد شده است. برخی بر این باورند که این توزیع باید بر اساس نیاز هر فرد انجام شود، به این معنا که هرکس به اندازه‌ی نیاز خود کالا دریافت کند. گروهی دیگر معتقدند که توزیع باید به‌طور برابر میان همه‌ی افراد جامعه صورت گیرد. برخی نیز بر این عقیده‌اند که توزیع باید بر اساس میزان کار و خدماتی که هر فرد به جامعه ارائه می‌دهد، تنظیم شود.
صرف‌نظر از اینکه کدام روش توزیع انتخاب شود، نکته‌ی اساسی این است که دولت یا نهاد مسئول، به‌تنهایی درباره‌ی مقدار و نوع کالاهای مصرفی که هر فرد دریافت می‌کند، تصمیم خواهد گرفت.
در چنین شرایطی، امکان مبادله‌ی کالاهای مصرفی میان افراد جامعه وجود خواهد داشت، زیرا افراد دارای نیازهای متفاوتی هستند. برای مثال، فردی که علاقه‌ای به مصرف سیگار ندارد، ممکن است سهمیه‌ی سیگار خود را با فرد دیگری که علاقه‌مند به آن است، مبادله کند. همچنین، فردی که به موسیقی علاقه‌مند است، می‌تواند بلیت سینمای خود را با بلیت یک کنسرت عوض کند.
اما این مبادلات همواره در چارچوب کالاهای مصرفی باقی خواهند ماند، زیرا در یک جامعه‌ی سوسیالیستی، وسایل تولید به‌طور کامل تحت کنترل دولت قرار دارند و قابل خرید و فروش نیستند. این امر باعث می‌شود که هیچ بازاری برای وسایل تولید شکل نگیرد و در نتیجه، هیچ قیمت‌گذاری‌ای برای این کالاها انجام نشود.
در اقتصادهای سرمایه‌داری، پول به‌عنوان یک ابزار مبادله، نقش تعیین‌کننده‌ای در تخصیص منابع ایفا می‌کند. اما در نظام سوسیالیستی، پول تنها می‌تواند برای مبادله‌ی کالاهای مصرفی مورد استفاده قرار گیرد و نقش آن به‌شدت محدود خواهد شد. بدون بازار برای وسایل تولید، محاسبه‌ی ارزش آن‌ها غیرممکن خواهد شد.
بنابراین، در یک جامعه‌ی سوسیالیستی، نه‌تنها تصمیمات مربوط به تولید به‌طور کامل در اختیار دولت خواهد بود، بلکه فرآیند توزیع نیز بر اساس برنامه‌ریزی مرکزی و بدون در نظر گرفتن مکانیزم‌های بازار انجام خواهد شد. در نتیجه، نبود نظام قیمت‌گذاری و مبادله‌ی آزاد، باعث ایجاد مشکلات اساسی در تخصیص منابع و کارایی اقتصادی خواهد شد.

📚 محاسبه اقتصادی در جوامع سوسیالیستی

فون میزس

Economic Library

03 Feb, 17:34


آزادی یعنی انسان مالک خود باشد؛ یعنی هیچ فرد یا نهادی حق ندارد به بدن، ذهن یا دارایی‌های او تعرض کند. این اصل ساده، قلب عدالت و پایهٔ اخلاق انسانی است. لیبرتارینیسم فلسفه‌ای است که بر پایهٔ عشق به آزادی بنا شده است. این عشق ما را به جهانی می‌خواند که در آن همکاری داوطلبانه جای اجبار را بگیرد، و خلاقیت و ارادهٔ انسان‌ها بدون محدودیت شکوفا شود. دولت‌ها، با هر نام و عنوانی، دشمنان آزادی‌اند، زیرا آنها بر زور و اجبار بنا شده‌اند. اما باور ما این است که انسان‌ها، فارغ از هر قدرتی که به زور تحمیل شود، می‌توانند جهانی عادلانه و آزاد بسازند.

Economic Library

25 Dec, 22:31


حق زندگی یک زن به هیچ عنوان نباید با بارداری که در آن قرار گرفته تحت‌الشعاع قرار گیرد. حقوق فردی، به‌ویژه حق بر بدن خود، بر هر چیز دیگری ارجعیت دارد. برای یک زن، تصمیم‌گیری درباره ادامه یا خاتمه بارداری بخشی از حقوق بنیادی اوست و به هیچ عنوان نباید تحت فشار قرار گیرد. جنین، زمانی که هنوز قابلیت انتخاب و عمل عقلانی ندارد، نمی‌تواند حقوق انسانی داشته باشد.حقوق انسانی تنها برای افراد بالفعل، نه بالقوه، معتبر است این زن است که باید تصمیم بگیرد که آیا می‌خواهد زندگی خود را به شکلی خاص دنبال کند یا نه.

آین رند

Economic Library

04 Dec, 16:58


یکی از مفاهیم اساسی در اقتصاد، اهمیت تولید به‌عنوان پایه و اساس هرگونه توزیع است. تأکید بر توزیع بدون در نظر گرفتن تولید، نه‌تنها بیهوده بلکه گمراه‌کننده است. خلاقیت، تلاش، و تولید ارزش‌های انسانی، اولویت مطلق دارند و بدون آن‌ها هیچ مفهومی از توزیع وجود نخواهد داشت.
اگر دستاوردی وجود دارد، باید آن را تحسین و پاس داشت، نه اینکه به بهانه عدالت اجتماعی آن را از تولیدکننده سلب کرد و به دیگران بخشید. این نگرش بر وفاداری به ارزش‌های فردگرایانه و حمایت از مالکیت فردی به‌عنوان زیربنای تمدن و پیشرفت انسانی تأکید دارد.

ایده عدالت اجتماعی، در عمل، پایه و اساس نوعی دزدی سازمان‌یافته برای حکومت‌هاست که مالکیت فردی و دستاوردهای خلاقانه را نادیده می‌گیرد. هرگونه تأکید بیش از اندازه بر توزیع، بدون درک اهمیت تولید، نه‌تنها غیرمنطقی بلکه ویرانگر است، چرا که انگیزه کار، خلاقیت، و رشد فردی را از بین می‌برد.

طرفداران ایده عدالت اجتماعی یا از درک سازوکار واقعی اقتصاد و بازار عاجزند یا از نیرنگ‌گرترین افراد هستند. آن‌ها با نقاب برابری‌خواهی و تقسیم دستاوردها، عملاً حق مالکیت فردی و تلاش خلاقانه را زیر سؤال می‌برند.

عدالت واقعی در به رسمیت شناختن شایستگی و تلاش افراد است، نه در توزیع برابر دستاوردها. هرگونه تأکید بر عدالت اجتماعی به شکلی که از ماحصل تلاش و مالکیت فردی و سازوکار بازار غافل شود، هم خالق را قربانی می‌کند و هم زمینه‌ساز سقوط جوامع است.

Economic Library

13 Nov, 23:57


پرسش از کسانی که مشارکت کردند و مطیع بودند، هرگز نباید این باشد که: «چرا اطاعت کردید؟» بلکه باید پرسید: «چرا حمایت کردید؟» این تغییر عبارت برای کسانی که تاثیر اعجاب انگیز و قدرتمند «واژه‌های» ساده را بر ذهن انسان‌ها، که پیش از هر چیز حیوان ناطق‌اند می‌شناسند، خالی از ارزش معنایی نیست. اگر می‌شد این واژه مضر «اطاعت» را از واژگان اندیشه اخلاقی و سیاسی خود حذف کنیم، خیلی چیزها به دست می‌آوردیم. اگر خوب به این موضوعات بیندیشیم، شاید بخشی از اعتماد به نفس و حتی غرور خود را باز یابیم، یعنی چیزی را که در زمان‌های قدیم عزت نفس یا شرف انسان نامیده می‌شد: شاید نه عزت نفس و شرف نوع بشر که مقام انسان بودن را.

Economic Library

25 Oct, 10:33


«اگر کالاها از مرزها رد نشوند، ارتش‌ها رد خواهند شد»

فردریک باستیا

Economic Library

11 Oct, 20:13


چهار راه برای خرج پول هست:
۱. پول خودت رو برای خودت خرج کنی:
هم به کیفیت توجه می‌کنی و هم به قیمت.
۲. پول خودت رو برای بقیه خرج کنی:
به قیمت توجه می‌کنی ولی به کیفیت نه.
۳. پول بقیه رو برای خودت خرج کنی:
به کیفیت توجه می‌کنی و به قیمت نه.
۴. پول بقیه رو برای بقیه خرج کنی:
نه به کیفیت توجه می‌کنی و نه به قیمت.
فعالیت‌های دولتی از نوع چهارمه؛ و هر کاری که افراد در بازار آزاد انجام می‌دن، از نوع اول. لذا بهترین راه برای یک جامعه اینه: تا جایی که می‌شه، فعالیت دولت را محدود کنه، تا ثروت کمتری در برنامه‌های فاجعه‌ی دولتی هدر بره...

@iranian_libertarian

Economic Library

05 Oct, 20:15


قدرت دولت در زمان جنگ به نهایت خود می‌رسد، و زیر لوای شعارهای «دفاع» و «اضطرار»، می‌تواند چنان استبدادی را به مردم تحمیل کند که بی‌گمان در زمان صلح مورد مقاومت قرار می‌گرفت. بنابراین جنگ مزایای زیادی برای دولت دارد، و در واقع، هر جنگ مدرنی میراث جاودانه‌ی تحمیلِ قدرتِ روزافزونِ دولت را برای مردمِ در حال جنگ به ارمغان آورده است. علاوه براین، جنگ به دولت فرصت‌های وسوسه‌انگیزی برای تصرف سرزمین‌هایی را می‌دهد که دولت بتواند انحصار زور و اجبار خود را بر آنان تحمیل کند. راندولف بورن هنگامی که نوشت «جنگ سلامتی دولت است» مطمئناً درست می‌گفت، ولی جنگ برای هر دولتی می‌تواند سلامتی یا جراحتی سخت به همراه بیاورد.

📚 آناتومی دولت

مورای روتبارد

Economic Library

31 Jul, 19:54


«آزادی، عظیم‌ترین موهبت گیتی، آن گوهر گران‌بها را به ما بدهید، و دیگر هر چه را که می‌توانید، از ما بگیرید. غیرتمندانه و مردانه از آزادی عموم پاسداری کنید. آیا آزادی اکثراً به‌خاطر بی‌بندوباری مردم از بین رفته است یا جبّاریّت حاکمان؟ تصوّر می‌کنم که پاسخ جبّاریّت و استبداد باشد. سرنوشت آن ملّت‌هایی که از ایستادگی در برابر غاصبان و جبّاران کوتاهی کرده، یا دچار چنان غفلتی شده‌اند که جبّاران آزادی ایشان را از دست آن‌ها ربوده‌اند، چنین بوده است که در زیر بار استبدادِ توان‌فرسا سر به فغان برداشته‌اند. اکثر ابناء بشر امروز در این وضعیّت اسفناک به‌سر می‌برند. آیا جبّار، ستمدیده را رها می‌کند؟ آیا حتّی یک نمونه وجود داشته است؟ خواست اصلاحات بی‌نتیجه خواهد بود. گاهی ستمدیدگان با مبارزه‌ی خونینی که کشوری را ویران می‌کند، آزاد شده‌اند.»

❈ پاتریک هنری، سخنرانی در ژانویهٔ ۱۷۶۶
➣ @Notes_On_Liberty

Economic Library

17 Jul, 16:50


تاریخ آزادی - نشست هشتم: آزادی فردی یا آزادی جمعی؛ تحلیلی از رمان و فیلم سرچشمه

Economic Library

02 Jul, 14:31


«آن‌ها (مقامات دولتی منتخب) نه تنها خادم، گماشته و وکیل ما محسوب نمی‌شوند بلکه نمایندگان ما نیز نیستند... (زیرا) ما در قبال اقدامات آن‌ها مسئولیتی برعهده نگرفته‌ایم. اگر فردی خادم، گماشته یا وکیل من است، در قبال تمام اقداماتی که در محدوده اختیاراتی که من به او سپرده‌ام انجام می‌دهد مسئولم. اگر به او به عنوان نماینده‌ام قدرت مطلق یا به طور کلی هر قدرتی برای تسلط بر کسانی غیر از خودم با بر اموالشان اعطا کرده باشم، تا جایی که در چهارچوب قدرتی که به او بخشیده‌ام عمل کند، بدین وسیله لزوما خود را مسئول آسیب‌هایی کرده‌ام که ممکن است به آن‌ها برساند. اما هیچکس نمی‌تواند درحالی که خود یا اموالش بر اثر اقدامات کنگره آسیب دیده است به سراغ رای دهندگان برود و آن‌ها را به خاطر این اقدامات به اصطلاح وکلا و نمایندگانشان مسئول بداند. این واقعیت ثابت می‌کند که این به‌ظاهر نمایندگان مردم، در واقع نماینده هیچکس نیستند.»

Economic Library

01 Jul, 17:47


لیبرال‌های قرن هجدهم لبریز از یک خوش‌بینی بی‌کران بودند: خیال می‌کردند انسان‌ها عاقلند و به همین دلیل عقیده درست خواه ناخواه به پیروزی می‌رسد. گمان می‌کردند نور تاریکی را کنار خواهد زد و تلاش‌های تاریک‌اندیشان برای اینکه مردم را در ناآگاهی نگاه دارند تا بتوانند آسان‌تر بر آنان حکومت کنند ،یارای ایستادن در برابر پیشرفت را ندارد. در نتیجه به خیال آن‌ها  بشر به مدد روشنگری عقلانی، پیوسته به سوی تکاملی والاتر راه می‌پیماید. در نظر آن‌ها، دموکراسی با آزادی اندیشه، بیان و مطبوعات تضمینی برای پیروزی دکترین فراهم می‌آورد. فقط بگذارید توده‌ها تصمیم بگیرند! آن‌ها معقول‌ترین گزینه را انتخاب خواهند کرد.
ما دیگر نمی‌توانیم در این خوش‌بینی سهیم باشیم. تضاد میان دکترین‌های مختلفِ سیاست اقتصادی تکالیفی را بر عهده قوه داوری فرد می‌گذارد که به مراتب سنگین‌تر از مسائلی است که روشنگری مد نظر داشت. مسائل روشنگری خرافه و علوم طبیعی، جباریت و آزادی، امتیازات ویژه و تساوی در برابر قانون بود.

📚 تاریخ نگار زوال

فون میزس

Economic Library

29 Jun, 16:44


لیبرالیسم بشر را در بند دید و آزاد کرد؛ لیبرالیسم مردم را تحت حکومت خودکامه در آه و ناله دید؛ ملتی را در اسارت نژادی فاتح دید؛ شاهد بود که فعالیت صنعتی با امتیازهای اجتماعی و مالیات مسدود و فلج شده است، و به یاری‌شان شتافت. لیبرالیسم همه‌جا در حال حذف وزنه‌های سنگین، گسستن غل ‌و‌ زنجیرها و زدودن موانع است. اساس آزادی اندیشه است؛‌ آزادی از تفتیش عقایدی که شخص در ذهن خودش شکل می‌دهد؛ قلعه درونی که فرد باید حاکم آن باشد. اما آزادی اندیشه بدون آزادی تبادل اندیشه فایده چندانی ندارد؛ زیرا اندیشه در اصل محصولی اجتماعی است؛ بنابراین آزادی بیان و نوشتن،‌ آزادی مطبوعات و گفت‌وگوی مسالمت‌آمیز همراه با آزادی اندیشه است.

Economic Library

06 Jun, 11:21


هانس هرمان هوپه اعتقاد داشت جنگ جهانی اول نه رویارویی دو کشور که تقابل دو جهان و دو سبک بود: سبک اتریشی در برابر سبک آمریکایی. در این رویارویی فقط امپراطوری اتریش نبود که در سمت بازنده قرار گرفت، بلکه با ظهور سبک آمریکایی و استقرار نظم جدید، اقتصاد اتریشی هم رو به افول گذاشت و در اروپای پساجنگ از اریکه افتاد و به جای وین، دانشگاههای آمریکایی به کانون مباحث نظری تبدیل شد و اقتصاد به راهی رفت که خواست‌های جامعه دموکراتیک اقتضا می‌کرد؛ و خواست جامعه‌ی دموکراتیکی ‌که زیر بار بدهی سنگین دو جنگ رفته بود برنامه‌هایی نظیر نیودیل بود که به تعبیر رتبارد مفهوم حکومت در آمریکا را به کل دگرگون کرد. تفوق ایده‌های کینز در قیاس با کسانی چون میزس و هایک را باید از چشم‌انداز این ترانسفورماسیون سیاسی اجتماعی نگریست. میزس و هایک آخرین شهسواران عصر امپراطوری باشکوه اتریش بودند که در دفاع از ارزش‌های عالم کهن شمشیر می‌کشیدند تا اینکه دموکراسی آمریکایی آنها را از نفس انداخت و افسار جامعه را به دست مهندسانی سپرد که نه از جامعه درک درستی داشتند و نه هندسه را به قاعده یاد گرفته‌اند. سردرگمانی بودند وارث مارکسیسم و پوزیتیویسم. آماده‌ی تقلیل مسائل و تولید زخارف به سبک انبوه!

Economic Library

03 Jun, 17:46


خطاهای فکری علم اقتصاد

◻️حتی گریگوری منکیو، اقتصاددان پرآوازه جریان اصلی علم اقتصاد و نویسنده کتاب‌های درسی نیز می‌گوید که کارهای چندین دهه گذشته در علم اقتصاد یک چرخش اشتباه بوده است. جریان اصلی علم اقتصاد که باور داشت با ابزار ریاضیات می‌تواند به دستاوردهای علوم طبیعی نزدیک شود، نتوانست بزرگ‌ترین اتفاق اقتصادی قرن بیست و یکم یعنی بحران مالی ۲۰۰۸ را پیش‌بینی کند. اما پرسش اصلی این است که چگونه علم اقتصاد از جهان واقعی فاصله گرفت؟

◻️در این قسمت از برنامه کتاب فردا، درباره کتاب «خطاهای فکری علم اقتصاد» با نویسنده آن دکتر محمدقلی یوسفی اقتصاددان و استاد دانشگاه علامه طبابایی گفت‌و‌گو کرده‌ایم. نحوه شکل‌گیری اقتصاد نئوکلاسیک، دلیل بحران در علم اقتصاد، نقد روش ریاضی در علم اقتصاد، شباهت‌های اقتصاد جریان اصلی به سوسیالیسم بازار محورهای اصلی این گفت‌وگوست و تمرکز این جلسه بر موضوع تاریخ اقتصاد و اشکالات اقتصاد جریان اصلی در بحث معرفت شناسی است.

برای مشاهده ویدئوی کامل این برنامه در وبسایت فردای اقتصاد کلیک کنید

#کتاب_فردا

▫️رسانه تصویری فردای اقتصاد⬇️
@Feghtesad

Economic Library

28 May, 15:44


خودخواهی واقعی و اصیل، یعنی دغدغه واقعی درباره کشف و شناسایی آنچه منفعت آدمی است. پذیرش مسئولیت دستیابی به آن منفعت، پرهیز کامل از خیانت به آن توسط عمل کورکورانه براساس هوس، مزاج، محرک یا احساسات لحظه‌ای و مصالحه نکردن دربارهٔ اندیشه، قضاوت، عقاید و ارزش‌های خویش یک دستاورد و کامیابی بزرگ اخلاقی است. کسانی که می‌گویند «همه خودخواهند» عموماً قصد تحقیر و استهزا دارند. ولی واقعیت این است که این سخن آن‌ها ستایش و تعریفی درباره انسان است که البته سزاوار آن نیست.


📚 فضیلت خودخواهی

آین رند

Economic Library

17 Apr, 17:16


امروزه حتی فقیر‌ترین افراد
رفاه مادی نسبی‌شان را مرهون
نتایج نابرابری‌های گذشته‌اند.

📚 منشور آزادی

فردریش فون هایک

Economic Library

25 Mar, 16:33


چهار ویژگی را می‌توان نام برد که بدون تردید می‌توان یک کشور دیکتاتوری را با آن‌ها شناخت: حاکمیت یک حزب، اجرای احکام بدون محاکمه یا با محاکمه صوری برای مخالفان سیاسی، ملی کردن یا سلب مالکیت از دارایی‌های شخصی، سانسور.

Economic Library

20 Mar, 12:43


ما باید نشان دهیم که آزادی فقط ارزشی منفرد نیست، بلکه مصدر و شرط اکثر ارزش‌های اخلاقی‌ست. آن‌چه که جامعه‌ی آزاد به فرد عرضه می‌کند بسیار بیش از چیزی‌ست که او قادر به انجامش بود اگر فقط خودش آزادی داشت. در نتیجه، ما کاملاً نمی‌توانیم ارزش آزادی را درک کنیم تا زمانی که بدانیم جامعه‌ی متشکل از انسان‌های آزاد چگونه، به مثابه‌ی یک کل، با جامعه‌ای فرق دارد که در آن، ناآزادی حاکم است.

Economic Library

19 Mar, 17:38


اقتصاددان نمی‌تواند ادعا کند که دانش ویژه‌ای را دارد که صلاحیت هماهنگ کردن تلاش‌های همه‌ی متخصصان دیگر را به او می‌دهد. آن‌چه او می‌تواند ادعایش را داشته باشد این است که کار حرفه‌ای‌اش، با در نظر گرفتن تضادهایی که بین اهداف افراد مختلف وجود دارد، او را بیش از دیگران به این واقعیت آگاه ساخته است که هیچ ذهن بشری‌ای نمی‌تواند همه‌ی دانشی را در بر داشته باشد که کنش‌های جامعه و کنش‌های ناشی از نیاز متعاقب آن به یک مکانیسم بی‌طرف را هدایت کند؛ مکانیسمی که تابع داوری‌های انسانی منفرد نیست و تلاش‌های فردی را هماهنگ خواهد کرد. او به فرآیندهای غیر شخصی و بی‌طرفانه جامعه‌ای علاقه‌مند است که در آن، به نسبت هر گروه منفرد و سازمان‌یافته‌ای دانش بیش‌تری به کار گرفته می‌شود؛ علاقه‌ای که اقتصاددان را در تقابل دائمی با جاه‌طلبی‌های متخصصان دیگری قرار می‌دهد که خواستار اختیاراتی برای کنترل جامعه هستند، زیرا احساس می‌کنند که به دانش خاص‌شان اعتنای کافی نشده است.

📚 منشور آزادی

فردریش فون هایک

Economic Library

01 Mar, 07:48


«رأی دادن‌ها تماماً سرگرمی‌هایی چون مهره‌بازی و تخته‌نرد است که کمی رنگ اخلاق بر آن زده‌اند؛ معرکه‌گیری با حق و باطل، بازی با مباحث اخلاقی، و طبعاً شرط‌بندی هم جزئی انفکاک‌ناپذیر از ماجراست. این شخصیت رأی‌دهندگان نیست که به بیان درمی‌آید. شاید من رأیم را به‌صورتی که درست می‌دانم در صندوق بریزم، ولی دغدغه‌ام حاکمیت حق نیست. بلکه این را به اکثریت وامی‌گذارم. لذا تکلیفی که بار می‌شود هرگز پا از مصلحت فراتر نمی‌نهد. حتی «رأی دادن به نفع حق» به معنی آن است که کاری برای حق انجام ندهیم. شما با این اقدام تنها به‌صورتی ضعیف آمال‌تان را بیان می‌کنید که خوب است حق حاکم باشد. یک انسان خردمند حق را به ترحم بخت نمی‌سپرد و آرزو نمی‌کند که راستی از مجرای قدرت اکثریت فراگیر شود.»

نافرمانی مدنی (پیوست کتاب والدن)، هنری دیوید ثورو، ترجمه‌ی سید علیرضا بهشتی شیرازی، انتشارات روزنه

@austro_libertarian

Economic Library

25 Feb, 15:19


اسلحه یا چکش؟
درباب مالکیت و حمل سلاح شهروندان در ایالات متحده ی آمریکا
بررسی آمار و آرا موافقین و مخالفین آزادی اسلحه 

https://castbox.fm/vb/676245089

Economic Library

01 Feb, 13:39


حکومتی که پشتیبانی افکار اکثّریت را ندارد، دیر یا زود قدرت خود را لاجرم از دست می‌دهد؛ اگر خود از قدرت دست نکشد، با خشونت مردم سرنگون می‌شود. مردم در نهایت این قدرت را دارند که مردانی را در رأس امور قرار دهند که آماده‌ی فرمانروایی بر اساس اصولی هستند که اکثریّت آن را کافی می‌داند. در دراز مدت، چیزی وجود ندارد که یک حکومت منفور با آن نظامی را حفظ کند که بسیاری به ناعادلانه بودن محکوم‌اش می‌کنند. منطق حکومت نمایندگی این نیست که اکثریّت‌ها خداگونه و معصوم‌اند. هدف این است که، به روشی مسالمت‌آمیز، انطباق گریزناپذیر نظام سیاسی و افرادی که سازوکار آن را اداره می‌کنند، با ایدئولوژی اکثریت ایجاد شود. اگر بتوان حکومت منفور را در انتخابات بعدی به آرامی از بین برد، می‌توان از وحشت انقلاب و جنگ داخلی جلوگیری کرد.
لیبرال‌های واقعی قاطعانه معتقد بودند که اقتصاد بازار، تنها نظام اقتصادی که بهبود پیوسته‌ی رفاه مادی بشر را تضمین می‌کند، فقط می‌تواند در فضای صلح خلل‌ناپذیر کار کند. آن‌ها از حکومت نمایندگان منتخب مردم حمایت می‌کردند، زیرا این را مسلّم می‌دانستند که فقط این نظام است که صلح را هم امور داخلی و هم در امور خارجی پایدار نگه می‌دارد.

چیزی که این لیبرال‌های واقعی را از رادیکال‌های قلّابی اکثریّت پرست کور جدا می‌کرد، این بود که آن‌ها خوش‌بینی خود نسبت به آینده‌ی بشر را، نه بر اعتماد رازآمیز به خطاناپذیری اکثریّت‌ها، بلکه بر این باور استوار ساختند که قدرت استدلال منطقی معتبر، قوی و مقاومت‌ناپذیر است. رهبران بزرگ جنبش لیبرال سده‌ی نوزدهم، از قضاوت صحیح اقلّیّت فرهیخته و توانایی آن‌ها در متقاعد کردن اکثریّت، انتظار بهبود مستمر امور انسانی را داشتند.

در این زمینه موافقت و سازش کاملی بین کارل منگر و دو پیرو اوّلیّه‌ی او، ویزر و بوم باورک، وجود داشت. استاد هایک، در میان مقالات منتشر نشده‌ی منگر، یادداشتی را کشف کرد که در آن آمده است: «هیچ وسیله‌ای برای پرده برداشتن از پوچی یک شیوه‌ی استدلال بهتر از این نیست که اجازه دهیم مسیر کامل خود را تا انتها دنبال کند.» هر سه آن‌ها دوست داشتند که به استدلال اسپینوزا در کتاب اوّل اخلاق او که به حکمی معروف ختم می‌شود، اشاره کنند: «همان‌گونه که نور، خود و تاریکی را آشکار می‌کند، حقیقت نیز بنیان خود و باطل را هویدا می‌سازد.» آن‌ها با آرامش و خونسردی به پروپاگاندای آتشین مزاج مکتب تاریخی و مارکسیسم نگریستند. آن‌ها کاملاً متقاعد شده بودند که جزم‌های دفاع‌ناپذیر این جناح‌ها در نهایت از سوی همه‌ی افراد منطقی دقیقاً به خاطر پوچ بودنشان رد خواهد شد و توده‌های مردم عادی لزوماً از رهبری روشنفکران پیروی خواهند کرد.

📚 زمینه‌ی تاریخی مکتب اتریشی اقتصاد

فون میزس

Economic Library

27 Jan, 17:39


در نظام کاپیتالیستی همۀ طرح‌ها و برنامه‌ها بر قیمت‌های بازار استوار است. بدون این قیمت‌ها همۀ مقاصد و طرح‌های مهندسان چیزی مگر سرگرمی‌های دانشگاهی محض نیست! قیمت‌های بازار نشان می‌دهد چه چیزی را می‌توان انجام داد و چگونه. البته این قیمت‌ها نمی‌تواند مشخص کند آیا پیاده‌سازی یک پروژۀ معین واقعاً بهروزی مادی را افزایش می‌دهد یا آن‌که برعکس، باعث می‌شود تأمین احتیاجات ضروری‌تر یعنی احتیاجاتی که از نظر مصرف‌کنندگان ضروری‌تر انگاشته می‌شود به خطر افتد، زیرا عوامل محدود تولید را از دیگر حوزه ها سلب می‌کند. راهنمای برنامه‌ریزی اقتصادی، قیمت بازار است. تنها قیمت‌های بازار می‌تواند این پرسش را پاسخ دهد که آیا عواید اجرای پروژه الف بیشتر از هزینه‌هایش خواهد بود؛ یعنی آیا سود آن بیشتر از اجرای برنامه‌های قابل تصور دیگری است که تحقق نمی‌یابند، چون عوامل تولید مورد نیاز برای آنها در پیاده سازی پروژۀ الف به کار می‌رود.

📚 بوروکراسی

فون میزس