مباحث اعتقادی، سید محسن هندی

ای بهترین امید و توشه ما!

زید بن سهل مَرزَکّی، شاعر شیعه قرن ششم خطاب به وجود مقدس امام موسی بن جعفر عليه‌السلام سروده است:

قَصَدْتُكَ يَا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ رَاجِيًا
بِقَصْدِي تَمْحِيصَ الذُّنُوبِ الْكَبَائِرِ

ذَخَرْتُكَ لِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ شَافِعًا
وَأَنْتَ لَعَمْرُ اللَّهِ خَيْرُ الذَّخَائِرِ
-----------------
ای موسی بن جعفر، آهنگ تو کردم درحالی‌که امیدوارم با آمدنم نزد تو گناهان بزرگم پاک شوند

تو را به عنوان شفیع برای روز قیامت ذخیره کرده‌ام و به جان خودم سوگند که تو بهترین ذخیره‌ها هستی!
(مناقب آل ابی‌طالب، ج۴، ص۲۹۸)

صلّی الله علیك يا أباالحسن يا موسى بن جعفر...

#فوائد
#نوای_دل
@Elmamoozi

توحید صانع متعال ۲

نقش اختلاف نُسَخ در گوناگونی برداشت‌ها: مطالعه موردی حدیث «علیّ ممسوس فی ذات الله»،
علی عادل‌زاده، عمیدرضا اکبری،
مطالعات قرآن و حدیث، ش28، 1400ش

جمله مشهور «علی ممسوس فی ذات الله» از جمله اخبار منسوب به رسول الله ص است که شارحان با وجود اهتمام بسیار، به توافقی در معنای آن نرسیده‌اند، و شروح تفصیلی مشکل سازگاری واژه ممسوس را با لغت و سیاق روایت حل نکرده‌اند. نظر نکردن به چارچوب شکل‌گیری این جمله در کاستی‌های معانی ارائه شده مؤثر بوده است. این مقاله با بررسی تحریرهای گوناگون روایت، نشان داده که اصل اولیه حدیث با تعابیر دیگری (چون لأخشن فی…) بوده است، و در دو فرایند نقل به معنا و تصحیف بدین شکل درآمده است. در معنای نسخه اصیل‌تر و متقدم‌تر هیچ ابهامی وجود ندارد و با سیاق گزارش‌های کامل‌تر هم‌خوان است. با روشن شدن معنای حدیث، نادرستی بعضی از گزارش‌های متأخرتر نیز معلوم می‌شود. کم‌رنگی نگرش انتقادی، جمعی از عالمان متأخر و به ویژه اهل عرفان را بر آن داشته تا در حد توان به تأیید و توجیه غیر تاریخی بعضی از اخبار مشکوک بپردازند. تلاش‌های ایشان در ارائه معنا برای «ممسوس فی ذات الله» نااستوار به نظر می‌رسد.
@Gholow2

اخبار الطرح أو العرض على القرآن ۳

فقه الحياة المدنية في الحرب و السلم
١. تحديد الحربي و المدني

بسم الله الرحمن الرحیم

رفتگر عزیزی که بارها از او سخن به میان آمد و احتمالا باز هم سخن به میان خواهد آمد از حقیر درخواست داشت اگر مقدور است از شما عزیزان بخواهم هر کمکی از دستتان می‌آید دریغ نفرمایید.
ایشان هم یکی از هزاران شیعیانی است که حقا با عسرت و سختی گذر عمر می‌کنند...


شماره کارت6037701169214498رضا دهقان مهر

دکتر محمد علی مجد فقیهی
موضوع:
- روش نقد شبهات قرآنی : شبهه اقتباس
فایل: صوتی
زمان:41 دقیقه
حجم: 38 مگابایت
مکان: مؤسسه فرهنگی امیرالمؤمنین - نجف‌اشرف
🆔 https://t.me/DrFagihi

مناظره متکلم خبیر جناب استاد روحبخش با استاد فلسفه و تصوف، آقای علی امینی نژاد

🔰لینک دریافت مقاله علمی پژوهشی نظریه فعل
https://www.josolfegh.ir/article_170344.html

کانال گروه اصول فقه مرکز فقهی ائمه اطهار علیهم السلام https://eitaa.com/usoul_fegh

جلسه نهم

هو الله فی السموات و فی الارض

جلسه هشتم

ما من نجوی ثلاثه...

جلسه دوازدهم

کل شئ هالک الا وجهه

جلسه یازدهم

سوره توحید

جلسه چهاردهم

و ما رمیت اذ رمیت ...

جلسه سیزدهم

سوره توحید 2

جلسه دهم

اینما تولوا فثم وجه الله

جلسه شانزدهم

و ما امرنا الا واحده

جلسه پانزدهم

انما امره اذا اراد شییا ان یقول له کن فیکون

جلسه هفتم

آیه "لقد کفر الذین قالوا ان الله هو المسیح بن مریم

تخلق به اسماء و صفات الهی یعنی چی دقیقا؟ یعنی مثلا " الله" شویم؟
باز وارد بحث شدیم. استغفر الله، دوست دارم زندگی رو( سه بار بگو)

خدایی راست می‌گوید. تا کی باید بحث نظری کنیم که گمشده جامعه ما حکمت عملی است و باید یک تغییر بنیادین در شیوه زیست فلسفی مان ایجاد کنیم؟ تا کی باید بحث کنیم که حکمت نظری بی فایده است یا با فایده و...الان این ادعاهایی که من کردم از سنخ حکمت نظری بود یا عملی؟! باید به زندگی بازگشت. زندگی یعنی "فکر نکن، حس کن. درست مثل اینکه میخای با انگشتت ماه رو نشون بدی( دیالوگ بروسلی در فیلم اژدها وارد می‌شود)

اگر کسی جرئت کرد و متن مرا نقد کرد به او در پاسخ خواهم گفت " دوست دارم زندگی رو، دوست دارم...
نفهمیدی رد نکن، نظریه پردازی هم نکن، زندگی کن!

✔️چرخش از نوس به سوی فرونِسیس

🔘از همه عزیزانی که فلسفه می‌خوانند خواهش می‌کنم دست از این متافیزیک بی در و پیکر و بی فایده بردارند. والله عمری را صرف بررسی وحدت شخصی و تشکیکی و نظریه تباین خدا و مخلوقات کردن دردی را نه از ما درمان می‌کند؛ نه از دوستانمان و خانواده‌مان و نه از جامعه‌مان. اثبات و انکار معاد جسمانی و روحانی و تناسخ و رجعت و کارما نیز تفاوتی در سعادت و شقاوت ما ندارد. اگر پس از مرگ هستیم و تاوان اعمال خویش را می‌بینیم؛ هیچ تفاوتی ندارد به چه نحوی و با چه کیفیتی هستیم.

عمری را صرف مسئله شرّ کردن؛ اندکی از شرور این جهان نمی‌کاهد. باور به حدوث یا قدم جهان یا اصالت وجود و ماهیت تاثیری در سعادت فردی و جمعی ما ندارد. بررسی تئوری‌های «علم الهی» ما را «عالم» نمی‌کند. تفکیک علم پیشینی و پسینی نه علم پیشینی برای ما تولید می‌کند و نه علم پسینی. غور در اسما و صفات الهی ما را متخلق به اسما و صفات الهی نمی‌کند.

گمشده ما و جامعه ما «حکمت عملی» است. ۱۰۰۰ سال است به «حکمت به اصطلاح نظری» پرداختیم و از حکمت عملی غافل ماندیم. ما از جامعه خویش بریده به کنجی خزیده‌ایم و سرگرم بازی های فکری خویش شده‌ایم. ما نیاز به یک تغییر بنیادین در شیوه زیست فلسفی‌مان داریم. باید از مفهوم پردازی‌ها دست برداریم و اندکی به  «زندگی» باز گردیم.

اگر قبول داریم که  دنیا مزرعه آخرت است؛ دست از مفهوم‌پردازی اخروی برداریم و به دنیا بپردازیم. ارسطو گفت کار فیلسوف «تبیین» است. «تبیین» از محسوسات آغاز می‌شود نه از جبروت و لاهوت و ملکوت و هپروت. خود ما و جامعه ما امروز بیش از پیش نیازمند «تبیین» است. از دل «تبیین» است که راهکار به دست می‌آید.
دکتر کرامت ورزدار

ثابت و متغیر

ارزیابی تفسیر و تأویل واژۀ «ربّ» به اهل بیت (ع)؛ با تأکید بر دیدگاه فتونی در مرآة الأنوار
✍ علی عادل‌زاده و امیرحسن خوروش
پژوهش‌نامهٔ نقد آرای تفسیری، ش7، 1402ش.

در برخی از روایات شیعی، واژۀ «رب» در آیاتی از قرآن کریم، به برخی از اهل بیت (ع) تأویل یا تفسیر شده است. این دست روایات موجب شده برخی از مفسّران چون ابوالحسن بن محمدطاهر فتونی (درگذشتۀ 1139ق) به تأویل گستردۀ این واژه به اهل بیت (ع) روی آورند. برخی برای تبیین چنین تأویلی، به کاربرد این واژه در زبان عربی برای مالک و کاربرد آن در قرآن کریم برای غیر خدا توجّه کرده‌اند. به نظر می‌رسد شواهدی که برای چنین تأویلی بیان شده، کافی نیست و فضای کاربست این واژه در قرآن معانی الوهی را تداعی می‌کند. روایاتی هم که برای اثبات این دیدگاه مطرح شده، یا از اساس دلالتی بر این مطلب ندارد و در فهم آن خلط صورت گرفته و یا اسناد و مصادر قابل اتکایی ندارد و شواهدی بر تردید در انتساب آن‌ها به امامان (ع) در دست است و یا در متن آن تصحیفِ مخلّ به معنا صورت گرفته است.
@Gholow2

توحید صانع متعال ۱

📜تعابیر عجیب یکی از دعاهای روزانه ماه رجب و راوی آن

🔹️بنابر نقل شیخ طوسی از فردی به نام ابن عیاش، از محمد بن عثمان، نائب دوم امام زمان، گزارش شده که امام زمان در توقیعی توصیه کرده که در هر روز ماه رجب، دعائی خوانده شود. مشروح این دعا که با اللهم انی اسئلک بمعانی جمیع مایدعوک به ولاة امرک شروع می شود، در نقل شیخ طوسی آمده و در مفاتیح الجنان هم گزارش شده است. دعای یادشده با دعائی که شیخ طوسی در جائی دیگر از امام صادق نقل کرده شباهت زیادی دارد (ر.ک: التهذیب:3، 72) ولی مهمترین تفاوت آن در این است که در نقلی که از امام زمان آمده، صاحبان امر به عنوان سرچشمه کلمات الهی و پایه های توحید و نشانه های خدا معرفی شده و سپس گفته شده که آن کلمات الاهی، با خدا تفاوتی ندارند جز اینکه آنها بندگان خدا هستند.

🏷اللهمّ إنّي أسئلك بمعاني‏ جميع‏ ما يدعوك به ولاة أمرك المأمونون على سرّك المستبشرون بأمرك الواصفون لقدرتك المعلنون لعظمتك وأسألك‏ بما نطق فيهم من مشيّتك فجعلتهم معادن لكلماتك وأركانا لتوحيدك و آياتك و مقاماتك الّتي لا تعطيل لها في كلّ مكان يعرفك بها من عرفك لا فرق بينك و بينها إلّا أنّهم عبادك و خلقك ... أعضاد وأشهاد..

📚مصباح المتهجد: 803.

🔺️بنابر گزارش نجاشی، ابن عیاش که از نائب دوم امام زمان در غیبت صغری، دعای مورد نظر را نقل کرده، معاصر نجاشی بوده و نجاشی از او روایت های زیادی شنیده است ولی چون مشاهده کرده که مشایخش او را تضعیف می کنند، از او روایتی نقل نکرده و از او دوری کرده است.

🏷وكان صديقا لي و لوالدي‏ وسمعت منه شيئا كثيرا و رأيت شيوخنا يضعفونه فلم أرو عنه شيئا وتجنبته.

📚رجال النجاشی: 86.

🔺️در وسط این دعا آمده «لافرق بینک و بینها الا انّهم عبادک وخلقک» مرجع ضمیر مؤنث و غائب در این جمله، یکی از واژه های مؤنث مانند معادن لکلماتک یا مقاماتک می باشد ولی مرجع ضمیر مذکر غائب، ولاة امرک است. درحالیکه، ظاهرا از جهت دستور زبان عربی، استثنای موجود در عبارت، اقتضای این را دارد که همچنانکه در قسمت مستثنی منه، ضمیر مؤنث آمده، در مسثتنی هم ضمیر غائب بیاید. از طرف دیگر، به نظر می رسد، این استثنا معنای روشنی ندارد، زیرا چنین عبارت و استثنائی مانند این جمله است که کسی بگوید میان مالک و مملوک تفاوتی نیست الا اینکه اختیار آن مملوک، به دست مالک است. اینجاست که مخاطب، گوینده را تخطئه کرده و این استثناء را مستهجن دانسته و به او گوشزد می کند که همین که اختیار مملوک در دست مالک است، بالاترین تفاوت مملوک و مالک است و چنانچه گوینده معنای دیگری را از استثنای خود، در نظر گرفته، بایستی آن را با عبارتی روشن تر و رساتر و بدون آوردن استثنای نازیبا بیان کند، به ویژه اگر او سخنوری بلیغ باشد.

🔺️در ادامه دعا، اوصافی نسبت به کسانی که با خدا تفاوتی ندارند ولی بنده خدا و مخلوق او هستند، آمده که یکی از آن ها، کلمه «اعضاد» است. این کلمه، جمع عضد به معنای بازو می باشد. گویا در این دعا، گوینده می خواهد به این اشاره کند که صاحبان امر، بازوهای خدا هستند که به نظر می رسد چنین تعبیر و بیانی برگرفته از ادبیات مفوضه شیعه باشد.

🔸️آیت الله خوئی نسبت به دعای یادشده، بر این باور است که محتوای آن برای متشرعه نا آشنا بوده و نمی توان آن را به معصوم نسبت داد. مرحوم شوشتری نیز آن را از جهت معنایی و واژگانی نادرست دانسته و نجاشی را تحسین می کند که از ابن عیاش که این دعا را نقل کرده، روایتی نقل نکرده است.

🏷ومضمون التوقيع الذي أوله (اللهم إني أسألك بمعاني جميع ما يدعوك به ولاة أمرك) غريب عن أذهان المتشرعة وغير قابل للإذعان بصدوره عن المعصوم‏.

📚معجم رجال الحدیث: 8، 87.

🏷و أحسن النجاشي في تجنّبه عن الرواية عنه‏... وهو دعاء مختلّ الألفاظ و المعاني، و فيه فقرة منكرة «لا فرق بينك و بينها إلّا أنّهم عبادك»

📚قاموس الرجال: 1، 624.
🏠 @chsiqs

درنگی در ادله اثبات صانع

نظرية تجويز العمليات الاسنشهادية، المنطلقات و المبررات و المناقشات

قضایای غیر بتیه

🔴فیلمی دلخراش از وضعیت نامناسب شیعیان سوریه؛ یاعلی بگید و کمک کنید

🔹به نیت حضرت زینب(س) شیعیان بی‌پناه سوریه را تنها نگذاریم

کمک‌های خود به مردم سوریه، لبنان و امور اجتماعی مربوطه را به شماره زیر واریز کنید
👇👇
🔹شماره کارت
🔻6037997750004344
بنام: «جبهه جهانی شباب المقاومة»

🔹شماره شبا
🔻IR770170000000364427609003
🔹و شماره کارت
🔻6037998800138868
بنام «طلایه‌داران تمدن فردای بین‌الملل»

🔹شماره تماس جهت دریافت سایر کمک‌ها و سوالات شما:
۰۹۱۰۹۳۱۷۸۴۷
.

💠 تدریس کتاب تکمله نهاية الحكمة ( علی امینی نژاد )

🗞 مباحث کتاب در حوزه علم النفس فلسفی به سبک فلسفه صدرایی است که بناست طی جلساتی آن را نقد و بررسی کنیم.


🔔  هر کس صوت جلسه بیست و چهارم را می خواهد به این آیدی مراجعه کند:

🌐@serat_123

📖 نقش و ویژگی‌های عالم مثال در حل مسائل و معضلات مباحث آخرت

می‌گوید علامه به شدت وحدت وجودی بودند! الان علامه یعنی چه کسی؟ یعنی خود خدا به شدت وحدت وجودی بود؟ بعد می‌گوید اگر کسی بگوید " من و خدا" خیلی بده و علامه ناراحت می‌شد، بعد می‌گوید جز او هیچ کس نیست. اگر جز او کسی نیست چه کسی بناست بگوید: " من و خدا" ؟! علامه از دست چه کسی ناراحت می‌شد؟ از دست خدایی که نمی‌داند جز او هیچ نیست؟ ها! علامه از دست هرکسی که فکر می‌کرد خودش به وجهی خدا نیست به شدت ناراحت می‌شد البته این شرک نیست! دیگر مشرکان حجاز هم دست کم لسانا اقرار داشتند که مخلوق خدایند و برای خود به هیچ وجه الوهیت قائل نبودند...

ادعوا الی الله علی بصيرة انا و من اتبعني و سبحان الله و ما انا من المشركين
وجهت وجهي للذي فطر السموات و الارض حنيفا و ما انا من المشركين

المستند الحديثي لنظرية عدم حجية خبر الواحد
اخبار العرض على القرآن الکریم

مروری بر ادله اثبات صانع ۱

با عرض شرمندگی و پوزش از تک تک عزیزان واقعا برای تهیه مسکن و درمان کودک زمان نداریم و باید سریع کار این بندگان خدا را راه بندازیم مثل همیشه که دستگیری از شیعیان کردید به میدان بیایید و این دو مشکل را حل کنید کافیست ۲۰۶۶نفر از عزیزان نفری ۱۰۰ هزار تومان یا در حد توان با مبالغ کم بسم الله بگویند و این مشکل را حل نمایند.

با سلام و عرض ادب

🔻مورد اول :
خانمی سادات با چهار فرزند که شوهر معتادشان آنها را رها کرده است و ناپدید شده است. خانم از پس کرایه خانه برنیامده و پول رهن جای اجاره برداشته شده است. این خانم و چهار فرزندش مانده اند بی سرپناه!
برای تهیه خانه این خانم به ۱۵۰ میلیون تومان نیازمندیم.

🔻مورد دوم:

دختری ۱۴ ساله با مشکل اسکولیوز(اختلال در ستون فقرات) از تاریخ ۱۷ آذرماه در بیمارستان بستری شده و نیاز به عمل جراحی دارد. پدر دختر پیک موتوری است و توان پرداخت هزینه را ندارد. برای ایشان به ۱۵۰ میلیون نیاز است.

6104338715777146
6104338743565927
160120020000009135116013

امین شریفی | ملت

@Khaierin_alaba

یا شیخ! بالاخره تکلیف مخاطبین بیچاره را روشن نکردی؟ مایی که از مشاهده شهودی جمال پیامبر و اهل بیت کرامش ع محرومیم چگونه ایمان آوریم؟ گفتی جناب ابوذر با نگاه ایمان آورد، ما چگونه ایمان آوریم؟

واقعا متوقعی مخاطبینت عقل و خرد خویش را زیر پای احساس و اوهام خویش منکوب کنند و با ادعای تو که نامه‌ای از امام زمان عج داری ایمان آورند؟ لابد قصه حلاج ملعون را در تذکره‌ها و تراجم و ...خوانده‌ای. او هم چنین ادعایی داشت و توسط اصحاب اهل عقل و درایت امامی، مفتضح گردید.

متوقعی هرکس ادعای امام زمان بودن و ولایت و قطبیت و ...کرد با نگاه به چهره‌اش تشخیص دهیم صدق یا کذبش را؟! اگر نورانی و خوشگل و قدبلند بود و صدایش هم دوبلری، تصدیقش کنم و الا...
یا اینکه اگر دیدیم با دیدن چهره‌اش حالمان خوب شد و به حال خلسه فرو رفتیم و نعشه شدیم و ... تصدیقش کنیم؟!

از نظر تو آنان که با مشاهده معجزه موسای کلیم ع ( تبدیل عصا به مار) ایمان آوردند،  محکوم‌اند که چرا بی‌ درنگ‌ با مشاهده چهره موسی ع ایمان نیاوردند؟

کدام آیه قرآن یا روایت معتبر مدعای واهی تو را تایید می‌کند؟

" أ و لم يكفهم انا انزلنا عليك الكتاب..."
" كفى بالله شهيدا بيني و بينكم و من عنده علم الكتاب"
" أ و لم يكن لهم اية ان يعلمه علماء بني اسراييل"
" یعلمهم الکتاب و الحکمة..."

اصولا اثبات صدق نبی به نحو منفصله مانعة الخلو یا از طریق معجزه و تحدی است یا از طریق نص، نه قیافه و ایجاد حال و عشق و شور و خلسه و ...
" رسولا یاتی من بعدی اسمه احمد" " یجدونه مکتوبا عندهم فی التوراة و الانجيل..."

و تشخیص آن هم با عقل ناصع و خرد بالغِ مخاطب واعی است که به برکت آن " الصادق علی الله" را از کاذب و منافق، متمایز می‌کند.


اگر شخصی قیافه تاثیرگذاری داشت و ادعای نبوت و ولایت کرد بعد اگر از او سوالی درباره کتب آسمانی و دلالتها و تفسیر و تبیین آن پرسیدیم مثل حمار در طین ماند هم باز موظفیم تابع او باشیم؟ چون چهره‌اش دلبری می‌کند؟

عالم الغیب بودن، بالقول المطلق نشانه پیامبری نیست تا اگر شخصی مکان شترش را ندانست، بتوان در صدق او تشکیک نمود.

شعار تمام انبیا آن است که لا اعلم الغیب" الا آن مقدار که خدا بخواهد. "و الا لاسکثرت من الخیر"  اما محال است کسی نبی باشد و کتاب و بینه و حجت و آیت و دلیل نداشته باشد الا قیافه تاثیرگذارش.

فارغ از آنچه گذشت حال که با این جسارت تمام علمای تاریخ امامیه بل امت اسلام را تکذیب کردی هر وقت فرصت داشتی برایمان تبیین کن که خودت چگونه و از چه راه به صدق نبوت انبیا ع و حقانیت ائمه ع اقرار کرده‌ای، نامه داری؟! یا ...

مصداق حقیقی تفکیکی و صوفی را فقط در اتاق عمل، می‌توان یافت، بقیه صرفا ادایش را در می‌آورند(فَکًر)

لا فکری اساس تصوف و تفکیک

راه نیل به حقیقت، از منظر صوفیه رها کردن خودِ موهوم و تعینِ پنداری است. به همین جهت، اهل عرفان تمام همشان فرار از فکر و ذهن و فراغ از هر آن چیزی است که به نحوی گزارشگر اثنینیت میان وجود و موجود یا با تسامح، خالق و مخلوق است.

مکتب تفکیک نیز که به نام مکتب اهل البیت ع، دقیقا همان معانی صوفیانه را ترویج می‌کند، اعدی عدو هرگونه فکر و استدلال و تصور و تصدیق‌ است و آن را بزرگترین حجاب حقیقت پنداشته تمام همشان رهایی از شر فکر و نظر و هر نوع اندیشه‌ورزی است، چرا که آنان نیز همچون صوفیه یگانه راه رسیدن به مقام وجود بل فوق وجود را چیزی جز رفع حد و انیت و فنا و اندکاک در ذات حق، نمی‌دانند و معلوم است که انسان در حالت صحو و هوشیاری هماره خود را محدود و متغیر و ...می‌یابد و حاشا که بتوان در چنین حالی جمال ذات بی مثال وجود را یافت و وجدان نمود که واجد و وجدان و وجود جز او نیست و نخواهد بود. یگانه راه، بی حالی و بی فکری است و لاغیر که صاحب علم جمعی وارث آن بوده و دیگر تفاککه نیز شبانه و روز خواهان نیل به آن مقام سامی و بی حالی راقی‌اند نوش هوششان در لا هوشی


" ...وقتی که من( آقا حلبی) وارد بحث می‌شوم شما حتی به این کلمات و جملاتی که مطرح می‌شود فکر نکنید، بلکه آنچه را طرح شد سعی کنید به وجدان خودتان بیابید...همه این ادراکات شما را از وجدان خودتان انداخته است و رکود وجدان را باعث شده است. برای اینکه به وجدان برسید همه این نقوش را پاک کنید و به لافکری بیفتید نه اینکه در خودتان فکر کنید زیرا فکر خودش حجاب است. اگر چنین نمودید( همه افکار را رها کردید) خودتان را می‌یابید، نه اینکه ادراک می‌کنید...حالا برای اینکه به طور اختیاری به وجدان خود برسید، باید تمامی تعلقات را رها کنید، نه اینکه به این الفاظ من فکر کنید بلکه حتی همین الفاظ را هم رها کنید، در آن حالت به وجدان خود خواهید رسید..‌.تمام معلومات را رها کنید خود را می‌یابید...تازه همه این مطالبی که من می‌گویم برای شما ایجاد فکر می‌کند باید این فکرها را هم رها کنید...بنابراین مفتاح همه معارف توحیدی همین یافتن خود است...
بشوی اوراق اگر همدرس مایی
که علم عشق در دفتر نباشد
این مطالب، کتاب و قلم و فکر لازم ندارد...این مسئله وجدان در لافکری است...بدانید که هرجا فکر آمد شما در منجلاب این عالم، غوطه‌ور شده‌اید...علما و دانشمندان اگر در وجدان می‌بودند اینقدر این کتابها را نمی‌نوشتند..." ( دروس معارفی حلبی، اولین و آخرین درس)

آری باید از زبان تفکیک، اعتراف و اعتراض کرد که خداوند سبحان هم اگر این حقایق را می‌دانست و از نور علم برخوردار بود و علمش بلا معلوم نبود قطعا این همه کتاب نازل نمی‌فرمود برای تفقه و تدبر و تفکر...ائمه ع و اصحاب هم اگر مظلم الذات نبودند و علم و وجود در متن واقعیشان راه می‌یافت دیگر به تلامذه خود دستور ثبت و ضبط احادیث و اندیشه‌ورزی و تفقه و تذاکر و ... نمی‌دادند و چون عرفا و تفاککه هرگونه فکر و اندیشه و تدریس و تعلیم را رها کرده ولی افسوس که کتاب آسمانی مسلمانان همه‌اش دعوت به تفکر و تعقل و تدبر و سمع و استماع و برهان و دلیل و تعلیم و تعلم است ...علم بالقلم...ن و القلم و مایسطرون...

پرسش مهم: به راستی شما لا فکریون به چه انگیزه‌ای اینهمه گفتید و نوشتید "لم تقولون ما لا تفعلون کبر مقتا عندالله ...لطف کنید اوراقتان را بشویید و به همان عشق و وجدان و لافکری مشغول باشید جان شیخ اکبرتان، صاحب علم جمعی...

پوشۀ شنیداری پنجمین جلسه از سلسله نشست‌های تاریخ و ماوراء

🔸تاریخنگاری و معجزات🔸

🎙با حضور:
🔹حجت الاسلام و المسلمین دکتر قاسم خانجانی (ارائه)
🔸دکتر نعمت الله صفری فروشانی (ناقد)
🔹دکتر راحله ضائفی (دبیر)

🔅دوستان خود را از طریق نشانی زیر به کانال مرکز پژوهش‌های تاریخ اسلام دعوت کنید (بازنشر مطالب کانال فقط با ذکر نشانی کانال مرکز و ذکر منبع جایز است): ⬇️⬇️
🏠 @chsiqs

جلسه پایانی

دوستان هر کس به قدر وسع دریغ نفرماید انشاالله🌹

بسم الله الرحمن الرحیم
اعمالتان مقبول و پیشاپیش عیدتان مبارک
رفتگر عزیزی که بارها از او سخن به میان آمد و احتمالا باز هم سخن به میان خواهد آمد از حقیر درخواست داشت اگر مقدور است از شما عزیزان بخواهم اگر کمکی از دستتان می‌آید دریغ نفرمایید.
ایشان هم یکی از هزاران شیعیانی است که حقا با عسرت و سختی گذر عمر می‌کنند...


شماره کارت6037701169214498رضا دهقان مهر

💠 شرح مبسوط کتاب مصباح الهداية الى الخلافة و الولاية( امام خمینی ره)

🗞 کتاب مذکور از آثار مهم و مورد اعتنای اهل عرفان و تصوف در بیان مقامات انبیا و اولیا به سبک عرفانی است.

🔎 بناست طی جلساتی چند، مبسوطا به شرح و بررسی این اثر  در عرصه عرفان نظری بپردازیم.

🔔  هر کس صوت جلسه سی و دوم را می خواهد به این آیدی مراجعه کند:

🌐 @serat_123

📖 موضوع مباحث: 
تحلیل نامهای مشیت مطلقه

المناقشات النقدية على المستند القراني لعدم حجية اخبار الآحاد ۵

أصحاب الاجماع و شيوخ الثقات؛ ملحقات و تنبيهات
نتائج البحث

نقد و بررسی اتحاد عاقل به معقول

اصالت وجود ۲

خروج صانع متعال از حدین تعطیل و تشبیه

تشابهت قلوبهم

عبدالحسین زرین کوب بدون شک یکی از بزرگترین مولوی‌شناسان معاصر است. او که با تمام وجود عمق آموزه‌های صوفیانه را وجدان کرده در مقام ترسیم جایگاه شمس نزد مولوی معنوی، نکاتی را گوشزد می‌کند که عینا بسان ترسیم جایگاه حداد از منظر آقای تهرانی است:
" صحبت شمس در این مدت هر صحبت دیگر را برای او بی لطف، بی ذوق، و بی جاذبه می‌کرد. به نظرش شمس وجودی برتر ماورای انسان، و ماورای همه عالم بود. با همه عالم بود و ورای همه عالم بود...شمس من و خدای من! این تجربه ادراک سینایی گونه در وجود انسان، در وجود موجودی که خود همه عالم و برتر از همه عالم بود،...با استغراق در این تجلی، شمس را نور آسمان و زمین، و حقیقت لایتناهی گمان می‌برد...حال او مقابل شمس ورای عشق بود، عبادت بود، فنا بود، انحلال در وجود لایزالی بود.( پله پله تا ملاقات خدا ص ۱۱۶ و ۱۱۷)
سبحان الله عما یشرکون

فشار وجودی!

اساس عرفان و تصوف، در توحید و خداشناسی، بر قیاس خداوند به خلق بنا شده است یعنی عارف هر وصفی که در خلق( مثلا نفس انسانی) یافت می‌‌شود آن را بعینه به خداوند سبحان اسناد می‌دهد که معلوم است چنین رویه‌ای در معرفت الله به حکم قطعی عقل و وحی، روشی است مذموم و انسان را فرسنگها از خداشناسی حقیقی دور می‌نماید.

به عنوان مثال یکی از قیاس‌های بسیار سبک در مسئله خلقت، قیاس ایجاد و احداث لا من شئ الهی -که به هیچ وجه مثال و نمونه ندارد؛ - با اِخراج نفَس انسانی حین تکلم، از عمق سینه و حلق اوست، که در عرف عرفان از آن به نفَس رحمانی تعبیر می‌شود. بنگرید که عارف ما چگونه اوج عظمت خلقت الهی را که نفس احداث اوست بلا آلة و لاحركة و لا ضمير و لا تطور و ...به حضیض فعل حادث و متغیر و متزمن انسانی تنزل می‌دهد

" همانگونه که نفَس انسان در عمق سینه‌اش به حالت اندماجی وجود دارد و در ناحیه حلق، آماده پذیرش کثرت صوتی شده و سرانجام در مخارج حروف، کثرت به طور بالفعل بر آن عارض می‌شود؛ بدین سان نیز ...نفس رحمانی سه حالت یا مرحله دارد:
۱. باطن نفس یا نفَس پیش از امتداد که در مرتبه تعین اول و احدیت است
۲. امتداد ایجادی یا نفس با سمت و موقعیت ایجادی که در مرتبه تعین ثانی و واحدیت است.
۳. صورت ممتد که در مرتبه تعینات خلقی است...وجوه دیگری نیز برای تسمیه ظهور واحد حق به نفَس گفته شده است؛ مانند اینکه کمال اسمایی، موجب فشار وجودی ویژه‌ای می‌شود که از آن به " کرب" یاد می‌شود. همچنانکه نفس در انسان، باعث گشادگی و راحتی جان می‌گردد، ظهور و بروز کمالات ذاتی حق تعالی نیز سبب زوال آن فشار و کرب می‌گردد که از آن به " تنفیس کرب" یاد می‌شود. این شباهت بین نفَس و ظهور نیز موجب تسمیه ظهور واحد حق تعالی به نفس گردیده است" ( فروغ معرفت، ج ۲ ص ۳۳ و ۳۴، سید یدالله یزدان پناه)

یعنی اشیا و کثرات در صقع ذات به خدای عرفا فشار می‌آورند که جان جدت ما را از این حالت فشردگی و حبس راحت کن و خدای صوفیه هم آنها را از زندان ربوبی آزاد می‌کند و در نتیجه هم خود راحت می‌شود و هم آنها را از این عذاب فشاری دوسویه راحت می‌نماید.
نفهمیدی رد نکن😊

نظرية تحريم العمليات الاستشهادية؛ الادعاء و الادلة و المبررات

التفاسیر المتعددة لنصوص الكشي...٢

💠 شرح مبسوط کتاب مصباح الهداية الى الخلافة و الولاية( امام خمینی ره)

🗞 کتاب مذکور از آثار مهم و مورد اعتنای اهل عرفان و تصوف در بیان مقامات انبیا و اولیا به سبک عرفانی است.

🔎 بناست طی جلساتی چند، مبسوطا به شرح و بررسی این اثر  در عرصه عرفان نظری بپردازیم.

🔔  هر کس صوت جلسه سی و یکم را می خواهد به این آیدی مراجعه کند:

🌐 @serat_123

📖 موضوع مباحث: 
نور ۳ و ۴ مشیت مطلقه و فیض مقدس

المناقشات النقدية على المستند القرآنی لعدم حجیة اخبار الآحاد ۳

سلام عليكم

پیرزنی مؤمنه از همسایگان ما که منزلش محل جلسات قرآن و روضه ست، در اثر زحمات فراوان در جوانی (بعلت عدم رفاه منزل)، و بالا رفتن از پله‌های متعدد و زیادِ منزل فعلی‌شون، با درد شدید پا و گردن مواجه هست، و دکتر گفته حتما باید بره فیزیوتراپی، و حدود 8 میلیون هزینه میبره کل جلساتش

همسر ایشون با حدودا 65 سن سال، کارگری میره و درآمدی نداره

مدارک پزشکی ایشون هم موجوده

هرکس مایل بود کمکی کنه، به این شماره کارت لطفا:

6037997701404551

محمد جعفری باکلانی

" خلق لا من شئ" وصف مستأثر حق متعال

فهم رایج از خلقت، آن است که خالق از حاق و متن هستی خود در مخلوق می‌دمد و مخلوق چیزی جز رقیقه و تنزل و تجلی ذات خالق نیست و احیانا بهترین مثال یا مثَل برای تبیین مدعای پیش گفته، نفس و منشئات اوست که نفس فاعل به نفس اراده، در موطن هستی خود اشیایی را از مقام کمون و استجنان ذاتی، ظاهر می‌گرداند و ... و بازگشت چنین فاعلیتی جز به تطور ذات فاعل به اطوار متفنن و متکثر نبوده و چنین معلولی نیز در متن وجود فاعل، تعین و تقدر می.یابد و الا یلزم التحدید.

و لیکن آن معنای بلند وحیانی درباره تبیین خلقت الهی، آن است که خالق متعال نه تنها برای خلقت اشیا از ماده بیرونی استعانت نمی‌جوید بلکه از متن وجود خود نیز چیزی در اشیا قرار نمی‌دهد یعنی پیدایش اشیا از کتم عدم، حاصل صَرف یا به کاربستن نفس قدرت درونی ذات حق در دو موقعیت و حالت اِعمال نیرو و عدم اِعمال نیرو نیست: حالت الف" قدرت ذاتی را به کار نبسته" حالت ب " قدرت ذاتی را صرف کرده" بلکه " هو خالق اذ لا مخلوق...اذ لا یوقته متی" یعنی خالق لا من شئ هرگز در مقام ذات، قرین وجود مخلوق نیست و با آن رابطه تولیدی ندارد(و البته واضح است که اگر خالق از متن وجود خود در اشیا بدمد محظوری در قدم فیض و التصاق معلول به ذات ربوبی از ازل الآزال نیست مثل خورشید و انوارش.)

با توجه به مقدمه پیش گفته واضح است که موجود متجزی زمانمند، لازمه ذاتی تصرف و تاثیرش در عالم، فارغ از آنکه خود و تمامی نیروهایش در چنبره زمان و زمین محصور و مقهور است، برای اِعمال قدرتش نیز نیازمند حرکت و تغییر درونی است چرا که بخواهد یا نخواهد برای تاثیر در چیزی باید از حالت سکون( عدم صرف قدرت) به حالت حرکت( اراده و صرف قدرت) تغییر حالت دهد و از قدرت درونی خود مایه گذارد و محال است بدون مصرف قدرت، در چیزی موثر افتد چرا که اگر بدون صرف قدرت، منشأ حدوث چیزی شود لازمه‌اش آن است که صرف یا عدم صرف نیروی او برای پیدایش معلول علی‌السویه باشد.( این اشکال درباره ذات حق متعال وارد نیست چون خداوند به جهت تنزه از ماده و مدت ذاتا محال است به دو حالت قبل و بعد متصف شود و ایضا ذاتا چون لا جوف له است درون و برون و صفت و ابزار ندارد تا گفته شود‌ آیا آن را به کار بست یا نبست و ...)

و چون شئ متجزی خواه ناخواه از وجود خود برای تاثیرگذاری در چیزی مایه می‌گذارد قهرا در مقام صرف قدرت ذاتی(اراده) از او کاسته می‌شود چرا که هم ذات او در زمان است و قابل تقسیم به دو حالت اراده و عدم اراده و هم اراده او چیزی جز صرف نیروی درونی وی نیست به همین جهت است که در برخی نصوص گفته شد " کل معط منتقص سواه"

چنین فاعلی که از خود یا دیگری استعانت می‌جوید قهرا تاثیر او محدود خواهد بود و ایجاد همه حدود برایش علی السویه نیست و نمی‌تواند خالق نفس شئ زمانی و مکانی بلا ماده سابقه اعم از خود یا دیگری باشد چون واضح است که شئ متزمن و متمکن تمامی تاثیراتش در خود یا دیگری در متن زمان و مکان رخ می‌دهد و قهرا مصداق " أين الأين فلا أين له" و " کیف یجری علیه ما هو اجراه" نخواهد بود...

لذا تلازم ذاتی است میان قدرت بر خلق لا من شئ و احدیت ذاتی خالق و فاعل لا من شئ. لازمه خلق لا من شئ همانگونه که گذشت آن است که نفس ذات فاعل هیچ حضور وجودی و ذاتی در معلول و مخلوق خود نداشته باشد و هیچ شئ بیرونی هم ( زمان و مکان) حاد قدرت او نگردد بلکه قدرت او سبب پیدایش اصل زمان و مکان گردد و قهرا چون از ماده و مدت( اعم از درونی یا بیرونی) نمی‌آفریند خلق هر ماده و مده‌ای برایش یکسان است اعنی نفس احداث او ماده و مدت آفرین است و تمامی حدود و ازمنه مقهور قدرت و سطوت و عظمت آن ذات مقدس است
بنابراین چنین قدرتی به واقع و بدون شائبه مجاز قادر بر خلق لا من شئ است و تمامی دیگر تاثیر و تاثرات مشاهَد و محقق نیز همگی در متن اِحداث او که زمان و مکان آفرین است تقدر می‌یابد و نفس تحقق وصفی در زمان و مکان حاد قدرت فاعلی است که تمامی کنش‌هایش لاجرم من شئ است نه لا من شئ.

نتیجه آنکه قدرت لا من شئ ذاتا زیاده و نقصان پذیر نیست چون زیاده و نقصان فرع زمان و مکان است و خالق لا من شئ منزه از زمان و مکان بل خالق الزمان و المکان خواهد بود.

نهاية الغلو

رئیس الغلات، جناب ابن عربی بر این باور است که نبی اکرم ص وجودش به وجهی عین حق بوده و واجد جنبه الوهی است اعنی هیچ غیریتی میان او و الله نیست و به وجهی دیگر غیر خداوند متعال است و می‌توان بر او اطلاق عنوان " سوی" نمود.

تا اینجا هیچ نکته تازه‌ای در میان نیست چه اینها از محکمات معتقدات غلات و صوفیه است. عمده تعلیل و تحلیل جالب او در این باره است.
او بر این باور است که نام " محمد" چون مجمع حروف اتصال" م، ح" و انفصال " د" است پس توان گفت در او هر دو جنبه پیش گفته، یافت می‌شود.

" و سمى الله محمدا بحروف الاتصال و الانفصال، فوصله به و فصله عن العالم فجمع له بين الحالتين في اسمه" ( فصوص الحكم، ص ٩٤٨)
بزرگ عارف( صوفی) معاصر میرزا محمدرضا نیز در تعلیقه اینگونه افاده می‌فرمایند که " و فيها اشارة الى ما استفهم من حكماء الهند يستعملوه علمائهم في التفأل و التطير بالأسامي"

توضیح زیبای مرحوم امام نیز از باب ختامه مسک بسیار دلنشین است: " اما المقام المحمدی فهو مقام البرزخیة الكبرى و الجامعة للوحدة و الكثرة و الحق و الخلق و هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن"

https://t.me/DroosHendi

🔹کسی منکِر منظومهٔ فکری ابن عربی نیست. تأثیر شگرفی که او بر ذهنیّت عرفانی بعد از خود داشته است، چنان گسترده است که هر که بخواهد به انکار آن برخیزد، نادانی خویش را آشکار کرده است.

🔹امّا این منظومهٔ فکری که نوعی بازی با شطرنج یا کلمات است، در حدّ نهایی خویش، از یک نظریهٔ معرفت‌شناسی فراتر نمی‌رود یا حدّاکثر، یک نظریهٔ منسجم در حوزهٔ هستی‌شناسی است. نظریه‌ای که در عرصهٔ تربیت روحی انسان، هیچ‌گونه کارایی ندارد.

🔹شما می‌توانید اَعْرَفِ عُرَفای این مکتب باشید و روزی یک میلیون جوان را با دست خودتان سر ببرید و در پایان روز هم بگوئید تجلّی ذات الهی بود از “عالَم اطلاق” و “مِن حیث هو فی ذاته” به عالَم “اعیان ممکنات” در صورت “اسم القاهر” و تمام شب را هم با اعصاب راحت و آسوده بخوابید.

🔸محمّدرضا شفیعی کدکنی

📚زبان شعر در نثر صوفیه/ درآمدی به سبک‌شناسی عرفان، ص ۵۲۵، انتشارات سخن، ۱۳۹۲.

#مصطفی_مطهری

https://t.me/ReligiousSchool

کلام بلند شیخ مفید درباره نسبت میان عقل و نقل

شیخ مفید مدعی است اتفاق امامیه بر آن است که عقل در مقام اثبات و کشف حقائق و معارف دین کاملا نیازمند وحی است و این پیوند نیز پیوندی ناگسستنی است.

" و اتفقت الامامیه علی ان العقل محتاج فی علمه و نتائجه الی السمع و انه غیر منفک عن سمع"


حال چرا اینگونه است؟
برای اینکه عقل صرف قوه و استعداد است که به برکت فکر و اندیشه و تجربه و استفاده از ابزار حسی و ادراکی و مانند آن می‌تواند به کشف حقائق آن‌هم به قدر وسع و امکان نائل آید.

ولی حوزه معارف دین خصوصا اثبات صانع متعال( نه علة العلل) و توحید حق سبحانه حوزه‌ای است که عقل عاقل مادام که در عالم متجزیات و محدودات مستغرق است، مطلقا به آن موطن التفات نمی‌یابد تا بتوان او را در این محدوده مثبت یا منکر نامید.
یعنی انسان‌ها قبل از بیان الهی و وحی آسمانی نسبت به توحید حق متعال و وجود مقدس او نه کافرند نه مومن و تقسیم‌بندی انسانها به کافر و مومن بعد از بیان است( ذیل آیه شریفه " کان الناس امة واحدة...روایتی است که به وضوح معنای یاد شده را تبیین می‌نماید)

اما تمامی نکات یاد شده سبب نمی‌شود توحید حق و اثبات صانع امری غیر معقول و غیر استدلالی تلقی شود.
ملاک عقلی و استدلالی بودن یک چیز به این نیست که شخص عاقل خود به دلیل و مدلول مستقلا و معراتا از سبب خارجی(وحی) رهنمون شود. بلکه وصف استدلالی بودن وصف نفس گزاره است از آن جهت که بتوان برای سلب یا اثبات آن دلیلی اقامه نمود و بدون شک " گزاره خداوند به عنوان ذات متعالی از زمان و مکان و اجزا و ابعاض موجود است" گزاره‌ای است عقل‌پذیر و قابل استدلال فارغ از آنکه عقل عاقل خودش با تأمل در اندوخته‌ها بدان ره یابد یا...

لذاست که شیخ مفید در تعبیری دقیق می‌فرماید" ینبه العاقل علی کیفیة الاستدلال"

وحی اولا مخاطبش انسان عاقل است چون تصدیق و تکذیب به عهده عاقل است( حال آن عاقل حجت الهی باشد یا امت پیامبر) نه خداوند، ولی معلم استدلال خداوند سبحان است" علمک ما لم تکن تعلم" " هو الدال بالدلیل علیه" " و انت دللتنی علیک"
و اوست که استدلال کردن را نیز می‌آموزد و ما هم وظیفه داریم به احسن وجه بیاموزیم.
بعد در ادامه باز در کلامی صریح می‌فرمایند " و وافقهم اصحاب الحدیث"( در این باره کلام رییس المحدثین خواهد آمد)

دقت شود که در ادامه می‌فرمایند که خوارج و زیدیه و برخی معتزله در این مسئله با امامیه مخالف‌اند.
اختلاف اینها با امامیه در حجیت عقل نیست. هر دو فریق عقل را پذیرایند. عمده آن است که مخالفان بر این باورند که عقل منحاز از وحی می‌تواند به توحید حق و ...باریابد و مثلا اثبات صانع لشبهات حصلت لهم( شبهه دور) نیازی به وحی ندارد ولی کل امامیه معتقدند این وحی است که "یروهم آیات المقدره و یثیروا لهم دفائن العقول."

" و اجمعت المعتزله و الخوارج و الزیدیة علی خلاف ذلک و زعموا ان العقول تعمل بمجردها من السمع و التوقیف"

پس بدون شک امامیه اصول دینشان خصوصا اثبات صانع و ...را عقلی و استدلالی می‌دانند نه شهودی و اندکاکی، عمده آن است که فرقه ناجیه معلم مدلول و دلیل را خداوند سبحان می‌شمارند و لا غیر.

حال بنگرید کلمات رئیس‌المحدثین صدوق الطائفه را که به برخی از اهل کلام خرده می‌گیرد و این باور را به بوته نقد می‌کشد که اگر حی بن یقظانی در بیابان مثلا خودش باشد و خودش با نظر در آیات، بدون تعلیم وحی به وجود حق سبحانه منتقل می‌شود و بعد می‌فرماید چنین چیزی نه واقع شده و نه واقع می‌شود مگر آنکه آن شخص خود حجت الهی باشد و در مقام دفع دخل مقدر ابراهیم خلیل را مثال می‌زند که او اولا حجت حق بود و ثانیا هر آنچه در مقام محاجه با قومش فرمود به وحی الهی بود" تلک حجتنا آتیناها ابراهیم"
" و لیس کل احد کابراهیم ع و لو استغنی فی معرفة التوحید بالنظر عن تعلیم الله و تعریفه لما انزل الله " فاعلم انه لا اله الا الله" و من قوله " قل هو الله احد" ...و آخر الحشر و غیرها من آیات التوحید".

خداوند غریق رحمت کند صدوق را گاهی یک خط و یک سطر از کلمات او به قدری مطلب دارد که نه جلد کتاب ندارد.

🔶 دو دست خدا : متشابهات قرآن، دو نکته و یک مصداق



💠 گاه گفته می‌شود: آیاتی در قرآن کریم هستند که خداوند را به امور جسمانی توصیف می‌کنند. اما باید آن‌ها را بر مبنای حکم عقل (نفی جسمانیت از خدا) تاویل کرد و معنای عقل پسندی از آن‌ها ارائه داد.
✍✍ این سخن درست است ولی کامل نیست. یعنی اگر چنین آیاتی از قرآن کریم را تاویل می‌کنیم در واقع خود متن قرآن هم با این کار همراهی می‌کند. به تعبیر دیگر این گونه نیست که صرفا پیش‌فرض های عقلی خود را بر متن، تحمیل کرده باشیم. بلکه هم فضای درون قرآن از جهت اعتقادی چنین تأویلاتی را در تنزیه خدا مجاز می‌داند هم در فضای عربی ظهور اسلام شواهد کافی برای آن وجود دارد.
💠 یک مصداق: گاه گفته می‌شود که قرآن کریم، خدا را موجودی با دو دست توصیف کرده است. (مائده: ۶۴ و ص: ۷۵) و واژه «دست» را نمی‌توان به «قدرت» تاویل کرد چون متن دارد از «دو دست» سخن می‌گوید و نمی‌توان گفت که خدا دارای «دو قدرت» است.
💠 در پاسخ می‌گوییم: آرایه ادبی را باید با ذوق هنری درک کرد و این گونه تحلیل ظاهری از یک متن ادبی، نمی‌تواند جایگاهی داشته باشد. آشنایان به این مباحث، موارد متعددی در متون عربی اصیل را نشان داده اند که از تعبیر «یدان» «دو دست» به عنوان استعاره ای از «قدرت» استفاده شده است. چنانکه در ادامه نمونه هایی را می‌بینیم:
1⃣ در صحیح مسلم چنین آمده است که: أَوْحَى اللهُ إِلَى عِيسَى: إِنِّي قَدْ أَخْرَجْتُ عِبَادًا لِي، لَا يَدَانِ لِأَحَدٍ بِقِتَالِهِمْ: ... هیچ کس توان جنگ با ایشان را ندارد.

2⃣ در سنن ابن ماجه چنین می‌خوانیم: إِذَا رَأَيْتَ شُحًّا مُطَاعًا، وَهَوًى مُتَّبَعًا، وَدُنْيَا مُؤْثَرَةً، وَإِعْجَابَ كُلِّ ذِي رَأْيٍ بِرَأْيِهِ، وَرَأَيْتَ أَمْرًا لَا يَدَانِ لَكَ بِهِ، فَعَلَيْكَ خُوَيْصَّةَ نَفْسِكَ، وَدَعْ أَمْرَ الْعَوَامِّ، فَإِنَّ مِنْ وَرَائِكُمْ أَيَّامَ الصَّبْرِ : ... اگر امر باطلی را در جامعه دیدی که توان مقابله با آن را نداری، در حفظ خود بکوش...

3⃣ در الطبقات الکبری چنین آمده است که: همسر ابوذر غفاری (س) هنگام مرگ او چنین گفت: ... أبكي لأنه لا يدان لي بتغييبك... : ... گریه می‌کنم زیرا توان دفن تو را ندارم...

4⃣ در شعر عروة بن حزام (شاعر عرب صدر اسلام) در صفحه ۱۳ و ۱۵ چنین ابیاتی را می‌خوانیم که «یدان» را به معنای قدرت و قوت و طاقت استفاده می‌کند:

متی تجمعی شوقی و شوقک تفدحی

و ما لک بالعبء الثقیل یدان

...

لقد تحملت من عفراء ما لیس لی به

و لا للجبال الراسیات یدان

...

و قالا : شفاک الله والله ما لنا

بما ضمنت منک الضلوع یدان

5⃣ علی بن الغدیر الغنوی شاعر دولت اموی (بنابر نقل الالفاظ ابن سکیت و البیان و التبیین جاحظ و غریب الحدیث قاسم بن سلام) چنین سروده است:

واذا رأيتَ المرء يشعب أمره

شعب العصا و يلجّ في العصيان

فاعمد لما تعلو فمالک بالذی

لا تستطيع من الامور يدان

💠 با توجه به نکته بالا، یک نکته دیگر هم مشخص می‌شود و آن اینکه: گاه اشکال می‌شود که اگر آیات و عباراتی در قرآن را تاویل می‌کنید چرا همین تاویل را در متن کتاب مقدس و آثار دیگر ادیان انجام نمی‌دهید؟
✍✍ پاسخ این است که: ما با اصل تاویل در دیگر متون هم مخالفتی نداریم! تمام سخن در شروط تاویل است که باید فضای زبانی و اعتقادی متن را در نظر داشته باشد. و ما معتقدیم مثلا در کتاب مقدس مواردی هست که قابل تاویل بوده و تحمل معنای درستی را دارند اما مواردی هم هست که تاویل پذیر نیستند مگر با تحمیل و دست بردن در متن
و طبعا در هر موردی (چه در اسلام و چه هر دین و مذهب دیگری) باید مصداقا بررسی کرد و الا اصل جایز بودن تاویل و یا امکان وجود آرایه ادبی و حتی بیان تمثیلی و رمزی، مورد انکار نیست. #بررسی_ها
@Hekmatenabavi

مرحوم آیت الله سیستانی از تسلط میرزا مهدی اصفهانی بر جفر می‌گویند
از جمله اینکه تاریخ فوت خودشان را با علم جفر استخراج کرده بودند و در همان تاریخ هم وفات کردند

توجه اصحاب مکتب تفکیک به علوم غریبه جالب و درخور توجه است.
با آنکه به ظاهر با عرفان/تصوف به غایت مخالف هستند، اما بسیار اهل اینگونه اموراند.

با این همه مشترکات تفکیک وتصوف، جای بسی شگفتی است که هنوز برخی تردید دارند : «دعوای اساطین تفکیک با عرفان وتصوف سر دکان است، ولو خودشان ندانند»

تنزیه حق متعال

فقه العمليات الاستشهادية
تمهيد في تاريخ المسألة و اتجاهاتها
مقدمات ضرورية لمنهجة البحث
تعريف العملية الاستشهادية

تنزیه حق متعال

نقد و بررسی

المناقشات النقدية على المستند القرانی لعدم حجیة اخبار الآحاد ۳

‌
🎞 ویدئوی سخنرانی احمد پاکتچی در افتتاحیۀ مدرسه «قرآن و عهدین: سنت‌ها، بافتارها، بینامتن‌ها» (۸ شهریور ۱۴۰۳)

‌🗣در این ارائه، احمد پاکتچی به بررسی روابط بینامتنی بین سنت‌های اسلامی و کتاب مقدس می‌پردازد. او توضیح می‌دهد که هدف اصلی این مطالعات تطبیقی، روشن‌تر کردن معانی و تسهیل گفتگو بین ادیان است، نه رد یا پذیرش کامل منابع دیگر. مطالعه در چندین سطح انجام می‌شود: از بررسی مفاهیم منفرد (مانند تفاوت ریشه‌های صلح/صدق) تا مقایسه روایت‌های کامل (مانند داستان طوفان نوح) و مفاهیم پیچیده‌تر مثل وحی.
او همچنین دربارۀ منابع مطالعه تطبیقی توضیح می‌دهد که شامل عهد عتیق و جدید، متون آپوکریفا، تلمود، نوشته‌های پدران کلیسا و متون زرتشتی است. در ادامه او به اینکه چگونه مفاهیم و واژگان در بستر فرهنگ‌های مختلف تحول یافته‌اند و هر سنت دینی چگونه روایت‌های مشترک را متناسب با پیام اصلی خود بازگو می‌کند، می‌پردازد. در پایان، رویکردهای جدیدی مانند روایت‌شناسی تطبیقی و تحلیل  Diatextual برای مطالعات آینده پیشنهاد می‌شود.

🖋 فهرست تفصیلی ارائه

🗒هدف از مقایسه:

☑️روشن‌تر کردن معانی و تسهیل گفتگو بین ادیان
از دیدگاه اسلامی، نمی‌توان تمام منابع دیگر را رد یا قبول کامل کرد.

🗒منابع مورد مقایسه:

☑️ عهد عتیق و عهد جدید
☑️ متون آپوکریفا و سودواپیگرافا
☑️ تلمود و میدراش
☑️ نوشته‌های پدران کلیسا
☑️ اوستا و متون زرتشتی

🗒سطوح مختلف مقایسه:

☑️ سطح مفاهیم: مانند تفاوت در کاربرد ریشه‌های "صلح" و "صدق"
☑️ سطح گزاره‌ها: مانند داستان سجده فرشتگان بر آدم
☑️ سطح موضوعات: مانند تفاوت روایت طوفان نوح در قرآن و عهد عتیق
☑️ سطح وحی و مفاهیم مرتبط با آن

🔻نمونه‌های مطالعاتی:

🔺مقایسه کلمات و مفاهیم قرضی مانند "جهنم" و "پاراشا"
🔺بررسی داستان‌های مشترک مانند داستان ابراهیم و بت‌شکنی
🔺مطالعه تطبیقی مفهوم وحی و تجلی در متون مختلف

🔻رویکردهای پیشنهادی برای مطالعات آینده:

🔺روایت‌شناسی تطبیقی
🔺مطالعات تطبیقی ژانر
🔺تحلیل گفتمان تطبیقی
🔺بررسی زمینه‌های تاریخی
تحلیل

⬇️ دریافت اسلاید‌های ارائه

▶️ مشاهدۀ ویدئوی با کیفیت ارائه در یوتوب و آپارات 

#رویداد_انعکاس

@inekas

شمه‌ای از الوهیت آقای حداد

علامه طهرانی در نامه سلوکی خود به رفیق سلوکی خود ( اقای بیاتی) درباره الوهیت استاد خود( تعبیر خود از ضیق لسان است) اینگونه می‌فرمایند:

" السلام علیکم...پس از اهداء تحیات وافره و ادعیه خالصه به صحت و موفقیت در شب سه‌شنبه وارد کربلای معلی و مشرف به حضور حضرت عزیز انسان العین و عین الانسان حضرت آقای حاج سید هاشم حداد روحی فداه شدم...جای دستبوسی و پابوسی اصالتا یا نیابتا نبود ، لانه کل شئ و مع کل شئ و قائم بکل شئ وسع کرسیه السموات و الارض، زیتونة لا شرقية و لا غربية فلله المثل الاعلى...فرمودند...ایشان( بیاتی) در ردیف رفقای درجه اولی هستند که ما با هم شب و روز هستیم، او همیشه با من است..." ( اسرار ملکوت ج ۲ صص ۱۲۲- ۱۲۳)

می‌دانید چرا پایش را نبوسید؟ چون او کل شئ است و هرجا رو ببوسی پای او را بوسیده‌ای 😭
آری آن عارف سفر کرده که خودش، خودش را غسل و کفن فرمود نیز معتقد بود " لا تاخذه سنة و لا نوم" خدا خودش را رحمت کناد😐

بازم اگه نفهمیدی رد نکن! 😐

سبب‌سازی و سبب‌سوزی آقای حداد

در مکتب کلامیه امامیه افعال خداوند سبحان مطابق حکمت است و او جل و علا ساحت قدسش از ظلم و تعدی به مخلوق و رفتار جزاف و بی‌ملاک منزه است. لیکن کلام اشعری بر این باور است که این سخن، نتیجه‌اش تحدید قدرت حق متعال است و فعل او مقهور هیچ قانون و اصلی نیست و بر این اساس هرچه آن خسرو کند شیرین بود.

در میان خدایان عرفان نیز این اختلاف به چشم می‌خورد. برخی ائمه صوفیه بر طبق مصلحت رفتار می‌کنند و برخی فعلشان، سبب ساز و سبب سوز است و از هیچ قانونی پیروی نکرده بل فعلشان قانون ساز است و به تعبیر دیگر ثبوتا و اثباتا حق و مصلحت، تابع کردار ایشان است!

" به یاد دارم روزی در محضر مرحوم والد( علامه طهرانی) سخن از صفات برجسته مرحوم انصاری بود و آن اینکه نظر ایشان(انصاری) به هر موضوعی تعلق می‌گرفت پس از گذشت زمان معلوم می‌شد مصلحت و رجحان با نظر ایشان بوده است؛ مرحوم والد پس از مدتی سکوت ضمن تایید فرمودند: ولی مطلب درباره آقای حداد جور دیگر است؛ کلام حداد خود منشئ مصلحت و موجد آن است، نه اینکه منطبق بر مصلحت و معیارهای صحت و سقم باشد و اصلا صلاح از فعل و کلام ایشان متولد می‌شود و عینیت می‌یابد. " ( اسرار ملکوت، ج۲ ص۱۰۳-۱۰۴ با اندکی تصرف و تلخیص)

عجیب! یعنی همین که ایشان به شاگردش بگوید " تو سید الطائفتین هستی" او سید الطائفتین می‌شود؟!
نفهمیدی رد نکن😊

التفاسير المتعددة لنصوص الكشي، عرض و تحليل و تعليقات

تمامی اغلاط رائفی‌پور را تجمیع کنید در قبال چنین غلطی و البته هزاران غلط شبیه به این که بخش اعظم آن حصیله اوهام فلسفی و عرفانی است، قدر محسوسی ندارد بلکه طرف قیاس نیست چون نوع اغلاط او هم چه بسا رشحه و تنزل اغلاط امثال آنهاست. انشاالله در ادامه کلام علامه طهرانی در امکان نیل به مقام امامت بلکه فوق امامت تقدیم خواهد شد.

در اینکه سخنان جناب رائفی پور در اینجا و موارد کثیره دیگر ناتمام و قابل نقد است کوچکترین سخنی نیست ولی این بنده خدا هم عملا شاگردی بی‌واسطه یا باواسطه کسانی را کرده که ریشه تمامی این اوهام‌اند و همگی هم مدعی تخصص و تبحر در دین و خاک خورده حوزه و دانشگاه و جملگی عناوینی چون استاد الاساتید و شیخ المشایخ و علامه عصر و چهره ماندگار و ...را به یدک می‌کشند...اگر به رائفی پور یک اشکال وارد باشد به آن متخصصان و متبحران ادعایی هزاران اشکال وارد است. یک نمونه از تخصص👇

📌خاله خرسه

🔸تصور کنید این سخنان یاوه، به دست مخالفان تشیع بیفتد. آیا نخواهند گفت ما هم ۱۴۰۰ سال است همین را می‌گوییم که امامت، منحصر به چهارده نفر نیست؟! نخواهند گفت امامت، آسمانی نیست و هر کس می‌تواند امام و پیشوا شود؟! نخواهند گفت چرا قرنها عقیده اهل سنت را نقد میکردید و بر امامت انحصاری اصرار داشتید؟!
چطور به این برادران مسلمان بگوییم این فرد، یک جاهل نادان درس‌نخوانده است که بدون هیچگونه تخصصی در معارف اسلامی و به برکت غفلت مسئولان، توانسته است عده زیادی را فریب بدهد و در دام جهل و تله بیسوادی خویش، گرفتار کند و نماینده مکتب تشیع نیست.


💡آیا به نظرتان چنین افرادی، مورد عنایت اهلبیت هستند یا مورد غضب و لعن و نفرین معصومان؟


#آفت_بیسوادی


@naghde_tavahhomat

#انتظار 7⃣
استاد علی صفایی حائری

🌿توجه(ادامه مطلب قبل)

كسانى كه همراهى و معيّت ولىّ را مى‏خواهند و دعا مى‏كنند: «و اجعل لى مع الرسول سبيلا»، خواسته‏اى بالاتر از كسانى دارند كه راهى به سوى رسول مى‏خواهند و مى‏گويند: واجعل لى الى الرسول سبيلا.
راهى به سوى رسول يافتن، با همراه رسول ماندن و از او جدا نشدن و در چند راهىِ خواسته‏ها از او نبريدن، برابر نيست.
همراهى رسول، همراهى در اهداف را مى‏خواهد. و من كه به هدف‏هايى كوتاه‏تر از اهداف رسول دل بسته‏ام، ناچار از رسول جدا مى‏شوم. ناچار از ولىّ جدا خواهم شد، همان‏طور كه آن سوار در عصر عاشورا و در هنگام تنهايى حسين از او جدا شد، و سوار بر اسبى كه در ميان خيمه‏ها پنهان كرده بود و آن را از تيرها و نيزه‏ها محفوظ داشته بود، به تاخت از حسين رو بر گرفت و توجيه هم داشت كه با حسين، بر نصرت او بيعت كرده بود و در چنين شرايطى ديگر نصرتى كارآمد نيست و مرگ است و شهادت. پس بايد به سوى زندگى رفت و براى خوردن و خالى كردن و مشك كثافت را به هق كشيدن، سواره تاخت برداشت و خيمه زندگى تكرار را برافراشت.

توجه به مهدى، تجربه بن بست‏ها و احساس تنگناها را مى‏خواهد. 👈براى كسى كه هنوز دنيا وسعت دارد، در خيمه مهدى جايى نيست.
و براى كسى كه اهدافى حتى تا سطح آزادى و عدالت و عرفان و تكامل دارد، براى همراهى و معيّت مهدى ضمانتى نيست كه در منفرق الطرق و بزنگاه‏ها، اسب‏ها و مركب‏هاى آماده شده، ما را جايى مى‏خواند و به زندگى دعوت مى‏نمايد.

اللهم اجعلنى عندك وجيها بالحسين... براى كسى كه وجاهت و آبرو را در حوزه خانواده و فاميل و شهر و منطقه و مملكتى و يا تمام زمين مى‏خواهد، وسيله‏هاى وجاهت مى‏تواند محبت و بخشش و خدمت و شهرت و طرفداران و هواخواهان و تأثير و تبليغات باشد.
اما براى كسى كه از حوزه زمين فراتر مى‏رود و عظمت در آسمان‏ها و وجاهت عندالله و در حضور حق را خواستار مى‏شود، وسيله وجاهت هم متفاوت‏ خواهد شد و ديگر نمى‏تواند به وسائلى در سطح خانواده و بستگان و همشهرى‏ها و هموطن‏ها و اهل خاك، دل خوش كند. كه وجاهت در حضور او و در محضر او براى كسانى است كه با سر رفته‏اند و جام را تا آخر نوشيده‏اند و توجه از غير او برداشته‏اند و به وفا راه يافته‏اند ... و يا با وفاداران و سرافرازان پيوندى بسته‏اند و رشته‏اى در ميان رشته‏ها انداخته‏اند.

آدم‏ها با انتخاب‏ها و پيوندها و وفا و سرشار كردنشان به ارزش و آبرو مى‏رسند و خريدار پيدا مى‏كنند؛ «انّ اللّه اشترى من المؤمنين ...»، خدا از عاشق‏ها خريدار است و اين چنين متاعى را از خاك بر مى‏دارد؛ «معاذ الله ان نأخذ الّا من وجدنا متاعنا عنده».

📚تو می آیی، ص 21 و 22
🌿Channel: @einsad

روش حکمت متعالیه
نقش وحی و کشف در حکمت متعالیه

مباینت صانع با مصنوعات

السيرة الاسلامية على استخدام الاستقراء

بسم الله الرحمن الرحیم
اعمالتان مقبول و پیشاپیش عیدتان مبارک
رفتگر عزیزی که بارها از او سخن به میان آمد و احتمالا باز هم سخن به میان خواهد آمد از حقیر درخواست داشت اگر مقدور است از شما عزیزان بخواهم اگر کمکی از دستتان می‌آید دریغ نفرمایید.
ایشان هم یکی از هزاران شیعیانی است که حقا با عسرت و سختی گذر عمر می‌کنند...


شماره کارت6037701169214498رضا دهقان مهر

المبارزة في الحرب
ذكر الله في الحرب

إطلاق قنوات الشيخ حبّ الله الجديدة على وسائل التواصل الاجتماعي

بعد حوالي عام من الانقطاع عن وسائل التواصل الاجتماعي لبعض الأسباب القاهرة، تطلق اللجنة الجديدة المتابعة لأعمال الشيخ حيدر حبّ الله قنواتها على مختلف وسائل التواصل الاجتماعي وبالتدريج، وسوف يتمّ تغطية أبرز الأنشطة والأعمال التي قام بها سماحته خلال العام الماضي، وكذلك كلّ ما يرتبط بما هو جديد، آملين أن نوفّق في هذه المهمّة الجديدة.
هذا، ونتوجّه بالشكر الجزيل للإخوة الذين كانوا يتابعون قنوات الشيخ حبّ الله السابقة (إضاءات) ـ والتي تمّ إغلاقها جميعاً ـ على جهودهم الرائعة خلال عشر سنوات كاملة،
ونسأل الله لهم التوفيق والتسديد.

رابط قناة حيدر حبّ الله على التيليغرام
https://t.me/hoballahaidar

رابط قناة حيدر حبّ الله على الواتساب
https://whatsapp.com/channel/0029VasnrcTCRs1lBnQA8110

يرجى من جميع الإخوة والأخوات نشر هذه الروابط، ولكم الأجر والثواب إن شاء الله.

محاولة درج العمل بالاحاد في مفهوم اقتفاء العلم دون ظن؛ تعليق و جواب
تفسير الاقتفاء بالقذف، نقد لغوي
اعادة انتاج النصوص في سياق البناء العقلايي؛ تعليق و ملاحظة

جسارت عجیب ابن‌عربی‌ به خاندان عصمت و طهارت

ابن عربی شیخ اکبر صوفیه در تفسیر آیه " افائن مات او قتل" معتقد است این آیه درباره بیان شأن و جایگاه بی‌مثال افضل الصحابه آقا ابی‌ابکر! است که بعد از وفات نبی اکرم بر سبیل حق پایدار ماند و این در حالی است که به زعم او تمامی صحابه گرفتار تخلیط و تحیر و جهالت محض گردیدند.

" ما بقی احد یوم مات رسول الله الا ذهل فی ذلک الیوم و خولط فی عقله و تکلم بما لیس الامر علیه الا ابوبکر الصدیق فما طرا علیه من ذلک الامر..."
یعنی جز او هیچ کس نفهمید که پیامبر وفات کرده و به مرگ طبیعی از دنیا رفته است.
(لابد نظر اکثر صحابه این بوده که انه قتل و استشهد)حتی عمر که به اعتراف ابن عربی در کمال بی‌عقلی اصل رحلت پیامبر را انکار کرد؛ و این ابوبکر بود که او را متوجه آیه "انک میت و انهم میتون نمود "و عمر نیز که گویی تا به حال آیه را نشنیده بود؛ بعد از بیان ابی بکر متنبه گردید! و همین کرامت باهره سبب شد تا ملت فضل ابی‌بکر را دریابند و بفهمند آن کسی که به موت نبی اقرار می‌کند شایسته امامت است. ( ملاک مهم امامت، فتبصر)

" و عرف الناس حینئذ فضل ابی بکر علی الجماعة فاستحق الامامة و التقدیم..."در ادامه ایشان توضیح می‌دهند و باز تاکید اکید می‌نمایند که هر کس از بیعت با آن بزرگ امتناع کرد منشاش جز جهل و نادانی چیز دیگری نبود.
" و ما تخلف عن بیعته الا من جهل منه ما جهل ایضا من رسول الله ..."

بازگشت جهل این گروه نادان! نیز چیزی جز جهل به جایگاه نبی اکرم ص و نظر خاص ایشان نسبت به حضرت ابی‌بکر نیست و نخواهد بود.
" فانه قد شهد له رسول الله فی حیاته بفضله علی الجماعة بالسر الذی وقر فی صدره فظهر حکم ذلک السر فی ذلک الیوم..."

چون ملاک خلافت، سنخیت ذاتی با مستخلف عنه است؛ آقا ابوبکر کسی بود که احدی چون او واجد چنین تناسب و سنخیتی با نبی اکرم ص نبود.
" فعلم محمد ص ان ابابکر الصدیق مع من دعاه الیه و هو الله تعالی لیس معه الا بحکم انه یری ما یخاطبه الحق سبحانه علی لسان رسوله فی کل خطاب یسمع منه ...فکان ابوبکر احکم اولیاء الله فی مقام الرضا و الاستسلام و التفویض و الصبر و الاعتماد علی الله...فان الله وفقه لاظهار القوة التی اعطاه لکون الله اهله دون الجماعة للامامة و التقدم و الامام لابد ان یکون صاحیا لا یکون سکرانا..."

تا اینجا این صوفی سوخته هر چه توانست به اعاظمی چون امیرالمومنین، صدیقه طاهره و ...در لفافه توهین کرد و جسارت نمود.
گویا خودش ملتفت است که چه نجاساتی از حلقوم کثیفش صادر شده در ادامه سعی می‌کند به گونه‌ای جبران ما فات کند که اگر عده‌ای هم با خلافت ابوبکر مخالفت کردند از روی هوای نفس نبود. البته این را با صراحت نمی‌گوید بلکه آن را مقتضای خوش‌بینی و حسن ظن به جماعت می‌داند یعنی از منظر او منشاء این تخلف به احتمال زیاد نه هوای نفس که اسیر شبهات شدن است.

" فلم یتقدم و لا حصل الامر له الا عن طوع من جماعة و کره من آخرین... و من کره امامته من الصحابه ما کان عن هوی نفس نحاشیهم عن ذلک علی طریق حسن الظن بالجماعة و لکن کان لشبهة قامت عندهم رای من رای انه احق بها منه فی رأیه..."

چه کسی بود که خود را احق از ابوبکر می‌دانست؟ در ادامه توضیح می‌دهد که فضل به رای افراد نیست بلکه معرف و مشخص اینکه چه کسی افضل است خداست نه رأی افراد.

" فان الله قد سبق علمه بان یجعله خلیفة فی الارض...و لابد فی علم الله ان یکون خلیفة...و فضل بعضهم علی بعض مصروف الی الله فان المخلوق ما یعلم ما فی نفس الخالق الا ما یعلمه به الخالق..."
در ادامه در نهایت جسارت و بی‌ادبی می‌گوید:"
نسال الله العصمة من الاهواء و امراض التعصب و حمیة الجاهلیة"
بعد نتیجه گیری نهایی‌اش یک نکته عمیق صوفیانه است که مرید باید به دنبال مراد باشد و تسلیم محض و رای خود را دخالت ندهد که از اصول مسلمه صوفیه خذلهم الله است؛ بنگرید:
" و من هذا نعلم اذا عرف التلمیذ من الشیخ انه محل لظهور آثار الربوبیة...فیاخذه التلمیذ من الله علی لسان هذا الشیخ ...کابی‌بکر الصدیق مع رسول الله حین مات(رحمة من الرحمان ج ۱ ص ۴۷۱-۴۷۳)
فکر نمی‌کنم هر قدر هم بخواهیم معنای شیعه را توسعه بدهیم بتوان این آقا را -که نه تنها سر تا پای وجودش محبت به شیخین است و او را افضل از امیرالمومنین ع می‌داند، سهل است منکران خلافتش را جاهل و سکران می‌خواند شیعه نامید آن‌هم شیعه خالص!

نسال الله العصمة من امراض التعصب و حمیة الجاهلیه و لعنة الله علی مخالفی امیر المومنین ع و مبغضیه

الترجيحات الاثباتية الدلالية و المضمونية لنص الطوسي
من روى عنه اصحاب الاجماع

▪️ «تأسّی کردن» آداب دارد!
🔸 برگرفته از قسمت بیست و چهارم فصل دوم برنامه تلویزیونی “ماه من”؛ دوشنبه مورخ ۲۹ اردیبهشت ماه ۱۳۹۹

تلگرام | ایتا | بله | روبیکا | آپارات | سایت | اینستاگرامِ سایت

اتحاد عاقل و معقول ۲

تبیین نظریه صدرا در اتحاد عاقل و معقول

النظرية المختارة في توثيق مشايخ الثلاثة ٢

توهم توحید

بر اساس بنیان‌های عقلی و وحیانی، ذات مقدس حق به دلیل تنزه از زمان و مکان و حد و مقدار، هرگز در دسترس شهود و وجدان احدی از مخلوقات قرار نمی‌گیرد" لیس برب من طرح تحت البلاغ" و نوعا آنچه توسط اهل شهود و خلسه؛ حال چه از جنس چینی، هندی، یا یونانی، ایرانی، عراقی و ...تجربه می‌شود، جز توهمات ذهنی و درونی آنها نیست که به خاطر غیرعادی بودن گمان می‌شود شئ مشهود، ذات مقدس حق است.

عارف معاصر آقای یعقوبی معنای یادشده را اینچنین تبیین می‌فرمایند:

" ...در آن جلسه[ذکر] حالت سکر عجیبی به من دست داد به طوری که از حالت عادی خارج شدم. گویا می‌دیدم معنایی بر من احاطه دارد. پی‌درپی دست‌هایم را بالا می‌بردم و می‌خواستم آن را قبض کرده، در آغوش بگیرم! گاهی می‌گفتم آخ! قربانت بروم. هم گریه می‌کردم و هم می‌خندیدم...خلاصه در اثر آن ذکر شریف، در این جلسه وحدت نفسی برایم حاصل شد که من آن را توحید واقعی به حساب آوردم، به طوری که با خود می‌گفتم: چیزی را که عرفا سال‌های سال زحمت می‌کشند و به دنبال آن می‌گردند به دست آورده‌ام. غافل از اینکه آن، وحدت نفس بود، نه توحید واقعی..." ( سفينة الصادقين، ص ٢٧٥و ٢٧٦)

گویا تجربه تخیلی وجدان وحدت نفس، بدون ریاضت و تمرکز و به برکت قارچ‌ها یا قرص‌های روانگردان کاملا میسور است. تجربه‌ای که در آن طبق ادعای صاحبان آن، مرز میان خود و دیگری برداشته شده سالک متوهم " بسیط الحقیقه کل الاشیاء" را بالعیان شهود می‌نماید. به قول امام عارفان" و ما فی الوجود الا انا"

" البته آنجا مرحله‌ای نیست که هرکس به آسانی به آن نایل گردد...استاد معظم جناب آقای انصاری که فرد روشن‌ضمیر و عارف یگانه‌ی زمان خود بود‌ می‌فرمود: آقای سید علی اکبر اعمی کارش تمام شده، یعنی به توحید رسیده در حالی‌که وقتی وی حالات خود را برای بنده تعریف کرد متوجه شدم گرفتار همین مرحله است...بعضی از بزرگان سال‌ها در همین مرحله مانده‌اند. نه توانسته‌اند از آن رد شوند و نه پذیرفته‌اند که این وحدت نفس است." ( همان ص ۲۷۸)

اثبات عقلی صانع متعال

استاد " علی افضلی" از مدافعان سرسخت مکتب تفکیک و از تلامذه آقای حلبی هستند

گفت و گو آقای سیدمحسن هندی با آقای دکتر علی افضلی . استاد موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران . 96.05.30 .

تنزیه فیض! حقیقت یا مجاز؟

آنچه به مثابه فصل مقوم جریان خلافت است، اعتقاد به ولایت اصحاب سقیفه و خلافت آنها از نبی اکرم ص است؛ و آنچه بنیان امامیه بر آن استوار است؛ باور به مفترض‌الطاعه بودن عترت و ولایت الهی ایشان است.
به همین وزان، جریان منحرف تصوف نیز فصل مقومش اعتقاد به وحدت وجود و بالتبع باور به سیر و سلوک برای نیل به چنین جایگاه معرفتی اعنی فنای ذاتی و صفاتی و افعالی است.

حال با توضیحات مختصر پیشگفته بسیاری از علمایی که به جریان نورانی امامیه مربوط‌اند و در عین حال قائل به وحدت وجود و لوازم آن‌ بوده و روح معنای یادشده جاری و ساری در تمام آثار ایشان است، بدون شک مصداق صادق" صوفی" بوده ولو چهره ظاهری‌شان از سبیل کلفت منزه و در مقام عمل نیز اهل روضه و زیارت و ...باشند.
بنابراین فقیه اخباری فیلسوفی چون فیض کاشانی مصداق اتم یک صوفی صافی است چون وی از مدافعان سر سخت عقیده وحدت وجود بوده، از جهت علمی و عملی ملتزم به لوازم آن است. حال اینکه خود نمی‌رقصیده و با اهل رقص و سماع نیز مخالفت می‌کرده و ریش درازی نداشته و...موجب تطهیر او از اعتقاد به تصوف نمی‌گردد...کما اینکه صرف محبت به اهل بیت ع و برائت از یزید و معاویه، موجب تشیع و امامی‌دانستن حاکم و نسایی و ... نخواهد گردید.

#اعتبار_الحديث

#نقد_الغلو

🔺يشتهر على الألسن ومنابر التبليغ قول ينسب إلى أمير المؤمنين علي (ع) وهو: (ما رأيت شيئًا إلا ورأيت الله قبله وبعده ومعه وفيه) فهل هذه النسبة صحيحة؟

يظهر من خلال التتبع خلوّ مصادرنا المعتبرة من هذه المقولة، فإنا لا نجدها في المحاسن للبرقي (280 ه) أو البصائر للصفار ( 290 ه) أو الكافي للكليني (329 ه) أو مصنفات الصدوق (381 ه) أو المفيد (413 ه) أو الطوسي (460 ه) بل ولا حتى في مراجع المحدثين المتأخرين رحمة الله تعالى عليهم أجمعين.

وإنما بداية وجود هذه المقولة كان في كتب العامة والصوفية وأقدمها جواهر التصوف ليحيى بن معاذ الرازي (258 ه)، ثم ذكرها الحلاج (309 ه) هكذا (ما رأيت شيئا إلّا ورأيت اللّه فيه) ينسبها إلى نفسه مرتين في ديوانه ومناجياته.

ثم ذكرها الكلاباذي (380 ه) في التعرف على مذهب أهل التصوف ينسبها إلى محمد بن واسع (ما رأيت شيئا إلا ورأيت الله فيه) وزاد صيغة ثانية (ما رأيت شيئا إلا ورأيت الله قبله).

وعلى هذه الصيغة من دون حرف العطف (ما رأيت شيئا إلا رأيت الله قبله) سار كل من البوني (622 ه) في شمس المعارف الكبرى وابن عربي (638 ه) ينسبها في تفسيره إلى أبي بكر الصديق معبرا عنها بالشهود البكري والوراثة المحمدية مدعيا فيها كرامة لأبي بكر في الغار، ونسبها في الفتوحات إلى أبي بكر تارة وإلى عمر أخرى وهكذا إلى عثمان.
وفي مخطوط نادر لرسالة التلقين الأربعة لابن عربي (638 ه) كبرت هذه الجملة وترعرت حتى صارت (ما رأيت شيئا إلا رأيت الله قبله وبعده ومعه وفيه) وكذلك فعل ابن عطاء الله السكندري (709 ه) في كتابه مقطّعا هذا النص إلى ثلاثة أقسام (ما رأيت شيئا إلا رأيت الله قبله) و (ما رأيت شيئا إلا رأيت الله بعده) و (ما رأيت شيئا إلا رأيت الله معه).

والظاهر أن أول من استورد هذه المقولة من كتب المتصوفة هو السيد حيدر الآملي (782 ه) في تفسيره وبهذه الصيغة دون عطف (ما رأيت شيئا إلا رأيت الله فيه قبله) إلا أنه قام بدوره بنسبتها إلى رسول الله (ص) دون أن يبيّن لنا الوجه في ذلك، ثم الشيخ البهائي (1031) على سبيل الاستشهاد كمقولة دون أن ينسبها إلى أحد.

وأول من أدخل هذه المقولة إلى كتب الحديث كان الميرداماد (1041 ه) في تعليقته على كتاب التوحيد من أصول الكافي دون نسبتها إلى أحد تبعا لأستاذه البهائي (1031 ه).

هكذا إلى الملا صدرا (1050 ه) حيث كان أول من نسبها إلى أمير المؤمنين (ع) صريحًا في شرحه على أصول الكافي قائلا: (وفي كلام سيد الأولياء أمير المؤمنين عليه السلام: ما رأيت شيئا إلا ورأيت اللّه قبله) وكذلك في أسفاره مع إضافة لفظة "روي" قائلا: (وقد روي عن أمير المؤمنين: ما رأيت شيئا إلا وقد رأيت الله قبله) دون أن يبيّن لنا الوجه في ذلك كله.

وقد تبعه على ذلك المولى المازندراني (1081 ه) في شرحه أيضًا على الكافي ينسبها إلى أمير المؤمنين (ع) تارة وإلى أحد الأولياء أخرى.

ويلاحظ من بعد الملا صدرا (1050 ه) والمازندراني (1081 ه) كثرة نسبتها إلى أمير المؤمنين (ع) من الفيض الكاشاني (1091 ه) في علم اليقين والملا هادي السبزواي (1289 ه) في شرح المنظومة وشرح الأسماء الحسنى وشرح دعاء الصباح وشرح مثنوي، واللافت هنا أن المحقق قد أرجع هذه المقولة إلى شرح الكافي للملا صدرا (1050) وهو كما ترى ليس عزوًا إلى مصدر حديثي معتبر.

وقد ظهر مما تقدم أن المقولة قد تسربت من كتب العامة وأهل التصوف ولم يرد لها أي ذكر في أي مصدر معتبر من مصادرنا المتقدمة الواصلة إلينا بل ولا المتأخرة منها على كونها حديثا مروي عن الإمام، وأول من نسبها إلى المعصوم كان الآملي (782 ه) حيث نسبها إلى رسول الله (ص) ثم الملا صدرا (1050 ه) والمازندراني (1081 ه) في شرحهما على الكافي، ما أوهم الكثيرين ممن تبعهم على نسبتها بالضرس القاطع إلى أمير المؤمنين (ع) دون وجه معتبر كما عرفت. وعليه لا يصح نسبة هذه المقولة للإمام (ع) ولا نسبة المباني الفكرية والتأويلات الباطنية التي تستفاد منها إليه، فضلا عما فعله #الغلاة في استدلالهم بها على بعض مقالاتهم الفاسدة والمنحرفة.

📚المصادر:
الحلاج، الحسين بن منصور، ديوان الحلاج، ص 39، الخبر [5]
الحلاج، الحسين بن منصور، أخبار الحلاج أو مناجيات الحلاج، ص 20.
الكلاباذي، أبو بكر محمد، التعرف لمذهب أهل التصوف، باب 21، ص64.
ابن عربي، محيي الدين، الفتوحات المكية، ج1، ص 110
ابن عربي، محيي الدين، رحمة من الرحمن في تفسير وإشارات القرآن، ج2، ص 259
ابن عربي، محيي الدين، مخطوط نادر من رسائل ابن عربي، رسالة التلقين الأربعة، ص 67.
السكندري، ابن عطاء الله، الله، القصد المجرد في معرفة الاسم، القسم الأول، رقم 12

بررسی حجیت " استقراء" از منظر انسدادیون

▪️ سه اولویتِ حکومتِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه
🔸 برگرفته از قسمت بیست و چهارم فصل دوم برنامه تلویزیونی “ماه من”؛ دوشنبه مورخ ۲۹ اردیبهشت ماه ۱۳۹۹

تلگرام | ایتا | بله | روبیکا | آپارات | سایت | اینستاگرامِ سایت

🔸 فایل صوتی جلسه سالگرد رحلت پیامبر عظیم الشأن اسلام حضرت محمد (ص)

🖇 باموضوع:
◾️ سبک زندگی پیامبر رحمت (ص) در ارتباط با مخالفان و بیگانگان

🎙 سخنران:
◾️حجت الاسلام و المسلمین دکتر مسعود آذربایجانی

🌐 در شبکه‌های اجتماعی ما را همراهی کنید:‌

تلگرام I اینستاگرام I ایتا | آپارات

▪️ عطوفت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نسبت به ما
🔸 برگرفته از جلسه "بزرگداشت شهید سید حسن نصرالله رحمة الله علیه"

تلگرام | ایتا | بله | روبیکا | آپارات | سایت | اینستاگرامِ سایت

پیشینه نظریه تداخل در کلام برخی پیروان مکتب تفکیک

استاد فیاضی از معدود فیلسوفان معاصر است که ضمن ارادت ویژه به صدرا و تابعان وی و تتلمذ نزد بزرگترین مشایخ عرفان و فلسفه معاصر، از مخالفان جدی نظریه " وحدت شخصی هستی" است.
آنچه آقای فیاضی به عنوان نظریه بدیل در این باره مطرح فرموده‌اند نظریه تداخل یا دخول دوسویه خالق و مخلوق در یکدیگر است بدون آنکه خالق از جهت وجودی عین مخلوق و مخلوق نیز عین خالق باشد ولی در عین حال خالق در شراشر هستی مخلوق داخل است و مخلوق نیز بتمامه حاضر در هستی خالق است( البته اینکه این دخول از جانب مخلوق تا چه میزان رخ داده خیلی در نظریه استاد تبیین نگردیده است)

اشکالات این نظریه بارها و در مناسبت‌های مختلف در قالب کتاب و مقاله و ... بیان گردیده و آنچه هم اینک بدان اشارت می‌شود سابقه این نظریه در کلمات برخی اهل تفکیک است...

جناب " صدرزاده" از تلامذه مکتب میرزا در کتاب " فلسفه و عرفان از نظر اسلام" پس از نقد صریح و اثبات بطلان وحدت وجود با یک مثال اینگونه نسبت میان خداوند و مخلوق را به عنوان نظریه بدیل تبیین می‌کنند:
"...[فرض کنید]ما داخل فضای بسته‌ای قرار داریم همچون اطاقی که تمام راه‌های ورودی و خروجی آن بسته و مسدود است، و تنها طریق ارتباط ما با خارج، رادیو تلوزیون و بی‌سیم آن می‌باشد، به هر گوشه‌ای از اطاق برویم و گیرنده‌ای با خود داشته باشیم، امواج رادیو یا تلوزیون را گرفته و می‌شنویم و می‌بینیم...دیوارهای محکم این اتاق مانعی برای نفوذ و ورود امواج رادیویی، نشده است و در نتیجه اندام گوشتی و استخوانی انسان نیز، مانعی برای نفوذ چنین امواجی نیست. پس وجود انسان در چنین فضای بسته در مقدار و کمیت امواج رادیویی موجود تاثیری ندارد؛ بل اندام انسان واقع در این فضا نیز، پر است از اینگونه امواج...پس امواج یاد شده داخل اشیاءند بدون ممازجت و یکی‌شدن با آنها و خارج از اشیاءند بدون دور بودن از آنها...چه شده که امواج، بدون ممانعتی از هر سو، در و دیوار و یا پوست و گوشت استخوان داخل ساختمان‌ها و یا اندام می‌شوند؟ عدم هم‌سنخی امواج رادیویی و کیهانی با آنچه که در آن وارد و از آن خارج می‌شوند...اما خداوند به دلیل عدم تناهی ذات و امتناع وجود وجه اشتراکی بین او و آفریده‌ها...ناگزیر در همه‌جا و همه‌چیز حاضر است، حضوری به گونه‌ی سکون و ثبوت...و بدون تحرک...لازمه نامحدود بودن خدا و لایتناهی بودن، بل فوق لایتناهی بودن ذات باری، عدم خلأ فضا و مکانی از اوست" ( صص ۷۸-۸۵)

نقد جمع‌بندی برخی محققان از روایات " نهی از قیام"

تحلیل " عقد الوضع" در قضایای محصوره

🎞 درس‌گفتار «تاریخ حدیث شیعه برپایه شفاهی و مکتوب»

🔵 ارائۀ مصطفی بارگاهی در حلقۀ مطالعاتی انعکاس

▶️ جلسه اول: یوتیوب | آپارات

▶️ جلسه دوم: یوتیوب | آپارات

▶️ جلسه سوم: یوتیوب | آپارات

▶️ جلسه چهارم: یوتیوب | آپارات

▶️ جلسه پنجم: یوتیوب | آپارات

🗂 فهرست محتوای ارائه شده در این پنج جلسه

#گفتار_انعکاس
@inekas

🗂 فهرست محتوای درس‌گفتار «تاریخ حدیث شیعه بر پایهٔ شفاهی و مکتوب»

🔵 ارائۀ مصطفی بارگاهی در حلقۀ مطالعاتی انعکاس


⭐️ جلسۀ اول: مقدماتی دربارهٔ دریافت و انتقال شفاهی و مکتوب (یوتیوب | آپارات)

🔵دو صورت مهم در دریافت و انتقال حدیث؛ مکتوب و شفاهی
🔵غلبۀ دریافت مستقیم شفاهی از امام نسبت به دریافت کتبی
🔵انواع دریافت و انتقال شفاهی و کتبی، همراه با مثال‌هایی تا قرن چهارم؛ قرائت و سماع، مناوله، وصیت، وجاده، اجازه خاص بدون مناوله، اجازه عام
🔵تاریخ رواج اجازات در شیعه
🔵در دسترس بودن کتاب‌های قرن دوم و سوم در بغدادِ قرن چهارم و پنجم
🔵علل رواج اجازه در قرن چهارم
🔵آسیب اجازات خاص و عام
🔵تفاوت دو تعبیر "أخبرنا" و "حدثنا"
🔵روايان پرکار قرن دوم شیعه؛ اصحاب امام باقر و امام صادق (ع)


⭐️ جلسۀ دوم: نظریات موتسکی و شولر | روش پیشنهادی در بررسی حدیث در شیعه؛ قرن دوم و سوم (یوتیوب | آپارات)

🔵بیان تفاوت‌هایی میان شیعه و اهل سنت در حدیث
🔵ارائۀ محتوای مقالۀ موتسکی
🔵ارائۀ محتوای مقالۀ شولر
🔵تفاوت میان دو دیدگاه "سنتی" و "تاریخی" در حدیث شیعه
🔵نقل به لفظ و نقل به معنی؛ شگفت نبودن حافظۀ عموم راویان نخستین بر پایه گزارشات موجود
🔵روش تشخیص شفاهی و مکتوب؛ بررسی الفاظ متون احادیث دارای محتوای یکسان
🔵تفاوت نگاه سنتی و تاریخی به یکسانی و اختلاف متون
🔵روش و محورهای بررسی پیشنهادی در شفاهی و مکتوب
🔵مکتوب بودن بیش از ٩٠ درصد احادیث؛ نتیجۀ بررسی در راویان ابتدای قرن سوم
🔵بررسی احادیث دو طبقه از راویان قرن دوم؛ بزرگان و جوانان اصحاب امام صادق (ع)
🔵بررسی موردی طبقه بزرگان اصحاب امام (ع)؛ "محمد بن مسلم"


⭐️ جلسۀ سوم: بررسی انتقال مکتوب و شفاهی حدیث شیعه در دو طبقه از قرن دوم (یوتیوب | آپارات)

🔵ملاک شناسایی احادیث با محتوای یکسان در بررسی موجود
🔵ادامۀ بررسی احادیث "محمد بن مسلم"
🔵دو روش پیشنهادی برای بررسی راوی در حدیث شیعه فارغ از گزارش‌های رجالی؛
🟢١. جایگاه راوی در طبقه بعد
🟢٢. منفرد نبودن حجم مهمی از احادیثی که از استادی مشهور روایت می‌کند
🔵تطبیق روش پیشنهادی بر شاگردان محمد بن مسلم
🔵بررسی احادیث محمد بن مسلم و دو راوی مهم او؛ علاء بن رزين و أبو أيوب الخزاز


⭐️ جلسه چهارم: روش‌های شناسایی اتحاد متن در الکافی (یوتیوب | آپارات)

🔵دو شیوۀ شناسایی اتحاد متن حدیث در الکافی؛ بررسی سه روش کلینی برای ارائۀ احادیث دارای متن واحد
🔵حساسیت کلینی به گزارش اختلاف اندک متون
🔵جایگاه طبقۀ حلقۀ مشترک در روش‌های سه‌گانه کلینی
🔵تحلیل چرایی استفاده کلینی از روش‌های سه‌گانه و اختلاف آن با روش دیگر محدثان؛ بررسی چرایی طولانی شدن نگارش کتاب الکافی


⭐️ جلسۀ پنجم: آسیب‌های دریافت و انتقال شفاهی و کتبی، بررسی فیلولوژیک؛ راهی برای اصالت‌سنجی متون متقدم (یوتیوب | آپارات)

🔵آسیب‌های متنی نقل شفاهی؛ فراموشی عین متن، فراموشی مضمون، اختلاط مضامین
🔵آسیب‌های سندی نقل شفاهی؛
🟢١. فراموشی نام استاد یا استادِ استاد
🟢٢. تردید میان دو راوی یا دو امام
🟢٣. فراموشی نام راوی (ارسال جلی)
🟢۴. ارسال خفی در انتقال شفاهی و مکتوب؛ عوامل ارسال و روش‌های شناسایی
🟢۵. خلط راویان و انتساب موازی؛ عوامل انتساب موازی و روش‌های شناسایی
🔵تعبیر "أحدهما" و دلالت آن بر نقل شفاهی در طبقۀ اول
🔵بررسی فیلولوژیک الفاظ حدیث؛ ارائه نمونه‌هایی برای اصالت‌سنجی متون متقدم

#گفتار_انعکاس

@inekas

▪️ از خودت شروع کن
🔸 برگرفته از جلسات "کدام حسین علیه السلام؟ کدام کربلا؟"

تلگرام | ایتا | بله | روبیکا | آپارات | سایت | اینستاگرامِ سایت

💠 تدریس کتاب تکمله نهاية الحكمة ( علی امینی نژاد )

🗞 مباحث کتاب در حوزه علم النفس فلسفی به سبک فلسفه صدرایی است که بناست طی جلساتی آن را نقد و بررسی کنیم.


🔔  هر کس صوت جلسه بیست و یکم را می خواهد به این آیدی مراجعه کند:

🌐@serat_123

📖 معاد جسمانی و روحانی

صوفی مخفی!

مولف کتاب "توضیح المراد" آ سید هاشم طهرانی (از مخالفان سر سخت صوفیه و از منتقدان جدی فلسفه متعالیه) در کتاب یاد شده افادات و عجایبی دارند که حقا یاد شیخ اکبر عرفان و صدرای صوفی را در دلها زنده می‌کند:
" و الحق الحقیق بالتصدیق بعد ان لم نعتقد باصالة الماهیات و لم نقل بان الوجودات حقائق متباینه بتمام الذات ان تکثر الوجود و تمیزه انما هو بتکثر الماهیات و تمایزها لان حقیقة الوجود الساریة فی هیاکل الاشیا التی یتوجه الیها الاولیاء و لیس لها هلاک و لا فناء لا تتصف بالکمال و النقص من حیث هی هی بل هی الکمال الحقیقی کله و بعد تعینها بالماهیات المتکثره التی هی اعتبارات الجاعل القیوم تعالی تتکثر بحسب اختلاف تلک الماهیات فیحصل لتلک الحقیقة مراتب کلها کمال حقیقی بحسب مراتب الماهیات التی کلها نقص حقیقی فاذا قلنا مراتب الوجود تختلف بالکمال و النقص...فبالعرض و المجاز لان الوجود من حیث هو هو کمال لا غیر ...نعم ان الماهیات من حیث هی هی مختلفات و لکن هذا الاختلاف لا یوجب کمالا لواحدة منها اذا الکمال فرع الحقیقة و لا حقیقة للماهیة بل هی اعتبار صرف و اما الوجود من حیث هو هو لا اختلاف فیه"(ص ۶۱-۶۲)
روح شب‌بستری شاد شد از این افادات آنجا که فرمود:
وجود اندر کمال خویش ساری است
تعین‌ها امور اعتباری است

آری از یاد نمی‌برم استاد محقق آیت‌الله سیدان بارها طلاب عزیز و مظلوم را در دروس معارفی‌ وجدانی‌شان به خواندن "توضیح المراد" (شرح عرفانی کتاب تجرید)توصیه اکید می‌فرمودند...

حجیت قیاس

شبهات موهن خداناباوران و پاسخهای سست فلاسفه

آقای داوکینز رب النوع خداناباوران در عصر حاضر است. شبهات وی در انکار خدا گاهی به قدری سست است که حقا انسان در اینکه وی فرزند حضرت آدم ع باشد به تردید می‌افتد و چه بسا باید اقرار نمود که ایشان و همفکرانش طبق ادعای خودشان از نسل میمون باشند...بنگرید:
احتمال ایجاد حیات تصادفی حیات بر زمین، بیش از این احتمال نیست که تندبادی بر یک انبار اوراقی بوزد و از آن قراضه‌ها یک بوئینگ ۷۴۷ بسازد...اگر کسی به عنوان خدا با آن‌همه قدرت و دانایی وجود داشته باشد باید بی‌نهایت پیچیده و اندام‌وار باشد، به ویژه آنکه او مبدع هستی است و هرگاه چیزی چیز دیگری را طراحی و ابداع کند، دست کم باید به اندازه محصول خود پیچیدگی داشته باشد..‌.هر اندازه چیزی پیچیده‌تر باشد احتمال وجودش کمتر است، پس تقریبا با اطمینان می‌توان گفت خدایی وجود ندارد؛ زیرا خدا پیچیده‌ترین حقیقت تصورناپذیر است و پیچیده‌تر بودن مساوی است با نامحتمل‌ترین بودن( الحاد جدید، حمیدرضا شاکرین، ص ۳۸۸)

بر آشنایان با مباحث الهیاتی، سخافت شبهه پیش گفته پوشیده نیست. آنچه بسیار عجیب است پاسخ فیلسوفانه نویسنده کتاب پیش‌گفته به شبهه داوکینز است
" به لحاظ فلسفی قضیه کاملا بر خلاف پندار داوکینز است...هر اندازه موجودی در سلسله مراتب هستی کامل‌تر باشد از بساطت بیشتری برخوردار بوده، مقید به قیود و شرایط کمتر و به حقیقت هستی نزدیکتر و امکان و احتمال تحقق آن بیشتر است؛ تا آنجا که بسیط علی الاطلاق وجود محض و عین هستی است و ...(همان)

پس معلوم شد، اولا خداوند پیچیده نیست و موجود ساده‌ای است در حد آتاری و سگا مثلا و نه پلی‌استیشن و ابر رایانه‌های پیچیده و...ثانیا هر چه موجود یکدست‌تر باشد وجودش محتمل‌تر است و وجود بسیط و محض هم که عدم‌پذیر نیست و ...
به داوکینز عزیز حق دهید اگر این پاسخها را بشنود در کفرش راسخ‌تر گردد

نظم محیرالعقول عالم محسوس و ایضا قابل تغییر بودن تک تک اجزای عالم و محدودیت و مبتدء بودن آن، آیت وجود خالق ازلی منزه از اجزاء و ابعاض و سادگی و پیچیدگی و اختلاف و ائتلاف است خدایی که با علم ازلی و قدرت سرمدی خود مخلوق را از نیستی محض، هستی بخشید و... این ترکیبات و تناسبات حیران کننده را در آنها ایجاد و ابقا فرمود...این نظم حادث، ناظمی دارد منزه از حدوث که وجودش حتمی و غیر قابل تردید و عالم و حکیم است " کل شئ عنده بمقدار عالم الغیب و الشهادة الکبیر المتعال"

#موقت

📌 خانواده ساداتی که جهت پول پیش منزلشان، درخواست کمک داشتند بخشی از مبلغ مورد نیازشان توسط دوستان عزیز فراهم شد. بخشی هم توسط این خانواده از جایی استقراض شد ولی بابت پس دادن آن، از طرف طلبکار تحت فشار هستند.

دوستانی که می‌توانند، مساعدت کنند تا دین این خانواده ادا شود.

دوستانی که قصد ارتباط مستقیم با تحقیق دارند یا می‌خواهند از سهم سادات پرداخت کنند برای تحقیق، به خصوصی پیام دهند.

💳شماره کارت:

• 6037997526664777


♦️بنام: محمد جعفری

توجه گذرا به روش استقراء در تراث امامیه

بررسی برهان دوم ابن ترکه بر وحدت شخصی

احکام حرب
بررسی حکم فرار از نبرد

🔶 فهرست مباحث مربوط به ذوالقرنین و کوروش


💠 نکته: موضوع ذوالقرنین در قرآن دارای مباحث تفصیلی و دقیقی است که از ابعاد گوناگون قابل طرح هستند. این فهرست، تنها شامل برخی مباحث تاریخی کانال درباره کوروش بزرگ و ذوالقرنین است که یک تصویر کلی درباره یگانگی شخصیت کوروش و ذوالقرنین را ارائه می‌دهد:

💠 مدخل:

1⃣ بررسی تاریخی درباره داستان های قرآن چه ضرورتی دارد؟

2⃣ بررسی درباره هویت تاریخی ذوالقرنین چه ضرورتی دارد؟

3⃣ نقد یک تئوری توطئه: آیا کلیت تاریخ هخامنشی و یا نقاط قوت آن ساختگی است؟

💠 تطبیق تاریخی:

1⃣ آیا ذوالقرنین خودش را به ما معرفی کرده است؟

2⃣ آغاز تسلط ذوالقرنین در زمین

3⃣ سفر به مغرب الشمس و مجازات ستمگران

4⃣ ایجاد گشایش برای موحدان

5⃣ سفر به مطلع الشمس

6⃣ ساختن سد دفاعی در برابر طوائف افسادگر

7⃣ یاجوج و ماجوج در تاریخ و اسطوره

8⃣ کوروش بزرگ: ویرانگر یا دادگر؟ (۱) و (۲) و (۳) و (۴) و (۵)

9⃣ دین ذوالقرنین:

🌐 الف، شرک یا توحید؟ (۱) و (۲) و (۳) و (۴) و (۵)

🌐 ب، هخامنشیان و آیین زرتشت

🌐 ج، نقد و بررسی نسبت ازدواج با محارم به خاندان کوروش: الف و ب

📜برادران مسلمان فلسطینی

🔹️آیة الله بروجردی (1340ش) در بیانیه ای از گرفتاری برادرهای مسلمان فلسطینی شکایت می کند و بدترین افراد نسبت به مسلمانان را یهودیان می داند. وی در این بیانیه، از خداوند برای سپاهیان مسلمان، نصر و غلبه و نابودی دشمنان را مسئلت می کند و از شیعیان ایران می خواهد تا برای پیروزی برادران مسلمان خود جمع شوند و برای آنان دعا کنند.

🏷نحمد الله تعالی فی السراء والضراء وعلی کل حال ونشکو الیه مالقیه اخواننا المسلمون فی زماننا هذا ... من الیهود بفلسطین و لقد صدق عملهم بالمسلمین ما أخبرنا الله تعالی به فی کتابه الکریم ... فنسأل الله تعالی أن ینصر المسلمین نصرا عزیزا ویجعل لهم من لدنه سلطانا نصیرا و أن یخذل هذا القوم الذین لم یراعوا حق المسلمین ویضرب علیهم الذلة والمسکنة ویجعلهم اذل المؤمنین ونرجو من اخواننا المؤمنین ببلاد ایران وغیرها أن یجتمعوا فی الدعاء علیهم بالخذلان ولإخوانهم المسلمین بالنصر والغلبة. اللهم انصر جیوش المسلمین وسرایاهم ومرابطیهم فی مشارق الأرض ومغاربها... .

📚تذکرة الأعیان، سبحانی:2، 386-387.
🏠 @chsiqs

▪️ نباید کسی از شما بترسد
🔸 برگرفته از جلسات "کدام حسین علیه السلام؟ کدام کربلا؟"

تلگرام | ایتا | بله | روبیکا | آپارات | سایت | اینستاگرامِ سایت

💠 شرح مبسوط کتاب مصباح الهداية الى الخلافة و الولاية( امام خمینی ره)

🗞 کتاب مذکور از آثار مهم و مورد اعتنای اهل عرفان و تصوف در بیان مقامات انبیا و اولیا به سبک عرفانی است.

🔎 بناست طی جلساتی چند، مبسوطا به شرح و بررسی این اثر  در عرصه عرفان نظری بپردازیم.

🔔  هر کس صوت جلسه بیست و نهم را می خواهد به این آیدی مراجعه کند:

🌐 @serat_123

📖 موضوع مباحث: نقد کلامی از عزالدین محمود کاشی درباره حقیقت نبوت ، مصباح ۵۵ و ۵۶

آسیب‌های حدیث ۲

🔸️کمتر از دو ساعت تا شروع اولین جلسه آنلاین عرفان اسلامی

🟢کسانی که علاقه و نیاز به شرکت در این دوره را دارند به آیدی زیر پیام دهند:

🆔️@ayeenkherad
🆔️@ayeenkherad

👈👈👈شرایط شرکت در این دوره به گونه ای طراحی شده که کسانی که علاقه و نیاز به حضور در دوره را دارند از دوره جا نمانند 🌹

النظرية المختارة في توثيق مشايخ الثلاثة

"ماذا تبقى من الطفولة؟"..

طفلة نازحة تحمل شقيقتها الجريحة باحثة عن ملاذ آمن في ظل حرب الإبادة المستمرة على القطاع.

اتحاد عالم و معلوم

مناهج کشف علل احکام
استقراء ۲

عدم کاشفیت قیاس

این بیچاره آمده تا ابرو را درست کند، ولی در نهایت چشم را از کاسه در می‌آورد.

آخر یک آدم عاقل در میان مخاطبین او وجود ندارد تا به او این نکته را متذکر گردد که تو با انکار اعجاز قرآن، عملاً امیرالمومنین(ع) را تا حد یک انسان معمولی که در دل تاریخ زندگی می‌کرده است تنزل دادی.

بدیهی است وقتی وحیانی بودن قرآن ثابت نباشد، نبوت و رسالت پیامبر(ص) نیز ثابت نمی‌گردد. بعد از آن نیز نوبت به زیر سوال رفتن اصل و اساس امامت و ولایت امیرالمومنین و دیگر ائمه معصومین است.

این تنها یک نمونه است از تلاش بخشی از جریان هیئتی در تحقیر قرآن. معمولاً در چنین فضایی، هر چقدر منبری، اهل‌بیت را بالا ببرد و در مقابل، قرآن را حقیر و کوچک بشمارد، صحیح العقیده‌تر پنداشته می‌شود.



#سراب‌اخباری‌گری

ادله عدم مشروعیت قیام علیه حکام فاسد۷

آسیب‌های حدیث

اندیشه‌های پنهان16(صفات خدا: نازایی(
نـازايـى
سومين خصوصيت ما محكوم‌ها اين است كه رابطه‌ى ما با مخلوقات رابطه‌اى توليدى است؛ يعنى هم توليد مى‌شويم هم توليد مى‌كنيم.
رابطه‌ى انسان با فرزندش رابطه‌اى توليدى است. رابطه‌ى توليدى يعنى اين كه چيزى از چيز ديگرى خارج شود يا از آن مُتشعّب شود. بنابراين رابطه‌ى خورشيد با نور و حرارت نيز رابطه‌ى توليدى است؛ زيرا هر لحظه ميليون‌ها تن انرژى از خورشيد خارج مى‌شود تا اين نور و حرارت به وجود آيد.
هم‌چنين رابطه‌ى نجّار با چوب رابطه‌ى توليدى است. چوب چيزى هست و نجار با كارش به آن چيزى مى‌دهد. و اين نيروى اوست كه به صورت كار در مى‌آيد. حتى رابطه‌ى انسان با تصوّرات ذهنى‌اش رابطه‌اى توليدى است؛ زيرا بايد مقدارى انرژى خارج شود تا اين تصوّرات در ذهن نقش ببندد.
رابطه‌ى ظلّ و ذى ظلّ؛ رابطه‌ى سايه و صاحب سايه هم رابطه‌ى توليدى است. سايه، مولود مقاومت جسم در برابر نور است. و از مقاومت، سايه توليد مى‌شود.
رابطه‌ى موج و دريا هم رابطه‌ى توليدى است. موج، مولود تأثّر آب در برابر عامل حركت است.
اما رابطه‌ى اللّه با خلق رابطه‌ى توليدى نيست. لَمْ يلِدْ، از اين نوع رابطه خبر مى‌دهد و با همين توصيف، آن اِشكال درباره‌ى وجود جواب مى‌گيرد، كه متافيزيك، بر فرض وجود، با معلول‌هاى شبه زمانى رابطه ندارد و خدا و جبرئيل بر فرض وجود نمى‌توانند با رسول ارتباط بگيرند. آنچه با اصل تبديل لورِنتس نفى مى‌شود، همان چيزى است كه در اين آيه نفى شده. آن رابطه‌اى كه نفى مى‌شود، طبيعى است كه نفى شود؛ چون رابطه‌ى اللّه با پديده‌ها، رابطه‌ى توليدى نيست، رابطه‌ى خلق و ايجاد است.
هنگامى كه او تركيبى نداشت، ناچار توليدى هم نخواهد داشت. اين اوست كه به تمامى موجودات، هستى بخشيده و هستى آن‌ها را خلق كرده است. نمى‌شود جزئى از او به ديگرى انتقال يابد و نمى‌شود كه رابطه‌ى او رابطه‌ى توليدى باشد.
با اين توضيح تعبيرهايى از قبيل (نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي...)؛ من از روح خودم در آن‌ها دميدم، ديگر چنين رابطه‌ى توليدى را در ذهن نمى‌آورد و اين نوع رابطه را تداعى نمى‌كند.
در اين جا نيز سؤال مادّى گراها ـدر پاسخ سؤال ما كه مى‌گفتيم مادّه را چه كسى خلق كرده، در پاسخ مى‌گفتند خداى شما را چه كسى خلق كرده و همان طور كه شما خدا را ازلى مى‌دانيد ما هم مادّه را ازلى مى‌دانيم ـ جواب داده مى‌شود كه : شما از خدا برداشت موجود مركّب و نيازمند را داريد؛ چون اگر او را مركّب و وابسته نمى‌شناختيد اين سؤال را مطرح نمى‌كرديد و متوجّه مى‌شديد اين مركّب است كه رابطه‌ى توليدى با مخلوقات دارد؛ يعنى هم توليد مى‌كند و هم توليد مى‌شود، پس بايد او را كسى خلق كرده باشد. اما خدا كه هيچ تركيبى ندارد و نامحدود است، ديگر نه توليد مى‌كند و نه توليد مى‌شود.
پس رابطه‌ى حاكم با مخلوقات به خاطر احد بودنش و نامحدود و بى‌نياز بودنش، رابطه‌ى توليدى نيست؛ يعنى اين كه خدا نه توليد مى‌كند و نه توليد مى‌شود؛ زيرا توليد شدن و توليد كردن، محدوديت را مى‌خواهد تا چيزى از چيز ديگر خارج شود. به همين خاطر در سوره توحيد آمده است: (لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ)؛ خداوند نه توليد مى‌كند و نه توليد مى‌شود.
انديشه‌هاي پنهان، ص93 تا97.

بایسته‌های مغفول در پژوهش‌های اعتبارسنجی و رجالی
اسلاید‌ها ارائه
@Al_Rijal

بایسته‌های مغفول در پژوهش‌های اعتبارسنجی و رجالی

🎙 عمیدرضا اکبری

۵ مهر ۱۴۰۳، (مدرسه علمیه امام صادق علیه السلام)

🎥مشاهده و دانلود از آپارات

ارائه مرتبط: ابزارهای اعتبارسنجی احادیث

#معیارهای_اعتبار
@Al_Rijal