دکتر اسلامی نُدوشن @dr_eslaminodoushan Channel on Telegram

دکتر اسلامی نُدوشن

@dr_eslaminodoushan


دکتر محمدعلی اسلامی نُدوشن(شاعر، مترجم و نویسنده فرهنگ و ادبیات فارسی)
دکتر شیرین بیانی(محقق،مورخ و مترجم ایرانی)


نشانی صفحه رسمی اینستاگرام :

https://instagram.com/eslaminodoushan?igshid=1fffur964l1un

دکتر اسلامی نُدوشن (Persian)

در کانال تلگرام دکتر اسلامی نُدوشن، شما به دنیای ادبیات و فرهنگ فارسی خواهید پرداخت. این کانال توسط دکتر محمدعلی اسلامی نُدوشن، یک شاعر، مترجم و نویسنده مطرح در زمینه فرهنگ و ادبیات فارسی، و همچنین دکتر شیرین بیانی، یک محقق، مورخ و مترجم ایرانی، اداره می‌شود. در این کانال، شما به مقالات، شعرها، داستان‌ها و نقدها در حوزه‌های مختلف ادبیات و فرهنگ فارسی دسترسی خواهید داشت. علاوه بعلی، در این کانال می‌توانید از آخرین اخبار و فعالیت‌های این دو متخصص نیز مطلع شوید. اگر علاقه‌مند به آشنایی با ادبیات و فرهنگ فارسی هستید، حتما این کانال را دنبال کنید. برای کسب اطلاعات بیشتر و دنبال کردن صفحه رسمی آن‌ها در اینستاگرام، می‌توانید از لینک زیر استفاده کنید: https://instagram.com/eslaminodoushan?igshid=1fffur964l1un

دکتر اسلامی نُدوشن

07 Jan, 18:08


در ماه گذشته «جشن مهرگان» به‌ عنوان بیست‌ و پنجمین عنصر میراث‌ فرهنگی ناملموس ایران در «یونسکو» ثبت جهانی شد.

به صفحه اینستاگرام بروید و بخش‌هایی از کتاب «نوروز و مهرگان» اثر استاد دکتر شیرین بیانی را که پارسال چاپ شده بود، بخوانید. دکتر بیانی در این کتاب اهمیت این جشن را برای ایرانیان گوشزد کرده و سیر تاریخی آن را از بامداد تاریخ ایران تاکنون بررسی کرده است.
برای خواندن مطلب به پست زیر مراجعه کنید: 👇👇
https://www.instagram.com/p/DEiKhyaPCLD/?igsh=ZXQ4a3p2d2c0dzI5
------
کانال تلگرام دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan

دکتر اسلامی نُدوشن

07 Jan, 06:45


لیبی قذافی و جنایت بر هواپیمای مسافری

...از همه سهمناکتر حادثه معروف به لاکربی بود. چند سال پیش یک هواپیمای مسافری «پان آمریکن» که بمبِ کارگذاشته‌شده در آن منفجر شده بود بر فراز «لاکربی» در اسکاتلند سرنگون گشت و جان ۲۷۰ مسافر را گرفت. مسبب این جنایت حکومت لیبی شناخته گشت. دادگاه بین‌المللی لاهه حکم بر محکومیت او داد و پس از مدتی انکار، لیبی ناگزیر شد که آن را بپذیرد. با اثبات ارتکاب این عمل از طرف لیبی، دولت قذافی ناچار می‌شود که دو میلیارد و سیصد میلیون دلار غرامت از کیسه مردم لیبی به خانواده‌های عزادار بپردازد.

مردم لیبی چه تقصیری کرده‌اند که باید بهای حادثه‌جویی دولت را از کیسه فقیر خود بپردازند؟ این چه کشور و چه دنیایی است که باید یک تن هوس‌های بیماروار خود را به بهای فقر مردم خود ارضا کند و دنیا هم نظاره‌گر باشد؟ این یک عمل ناجوانمردانه بود که آمریکاییان حاضر شدند جان مردم بی‌‌گناه را با پول معامله کنند. اگر انسانی می‌اندیشیدند می‌بایست مرتکب را به مجازات سزاوار خود می‌رساندند.
---
متن کامل در اینستاگرام
https://www.instagram.com/p/CnKg4VJKMLI/?igsh=MXh0YzU3dXIzNzM3eg==
---
@dr_eslaminodoushan

دکتر اسلامی نُدوشن

07 Jan, 03:48


🔰 چه بگوییم؟
(گرامی‌داشت یاد قربانیان هواپیمای اوکراینی)

چه پیکرهای جوانی که... بیهوده، بر این خاک افتاده است. چه دست‌های پینه بسته ، چشم‌های خواب‌نکرده، چشم‌های به راه، که آن که می‌بایست بیاید هرگز نیامد...

گمان می‌کنم زیاد نیست در جهان پاره‌ خاکی به اندازهٔ ایران که حوادث به چشم دیده، از بوی گُلِ سرخ تا بوی خون...

چه بگوییم؟ آزموده است آنچه را که کورهٔ آزمایش، چرخشتِ زمان، در طی دورانی دراز از دستش برآمده و آن را بر سر یک قومِ سرسخت با صبرِ ایّوب بتوان آزمود!

📚 ایران را از یاد نبریم
------------------
کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan

دکتر اسلامی نُدوشن

05 Jan, 05:04


۱۶ دی سالروز درگذشت نیما یوشیج

نیما مرد بامزه‌ای بود. داستان خیلی خوب تعریف می‌کرد. مردی درویش، گوشه‌گیر ‌ تنها بود. و بسیار کم‌ادّعا و سلیم‌النفس و هیچ وقت از کسی بدگویی نمی‌کرد. من به شخص او ارادت داشتم.
دکتر اسلامی نُدوشن
----------
تصحیح یک لغزش در ذکر روز درگذشت نیما یوشیج

📝 یادداشتی از دکتر یدالله جلالی پندری، استاد ادبیات دانشگاه یزد و عضو وابستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی

مورخان ادبی در ذکر تاریخ تولد و وفات بزرگان ادبیّات متکی به اسنادی هستند که به تواتر رسیده باشد. در مورد روز درگذشت نیما همۀ اسناد متواتر، شبانگاه سیزدهم دی ۱۳۳۸ را ذکر کرده‌اند و حتّی مرحوم طاهباز که بخش عمدۀ عمر خود را صرف بازخوانی دست‌نوشته‌های نیما کرده بود این تاریخ را در کتاب «زندگی و هنر نیما یوشیج» (تهران، ۱۳۷۵ ص ۱۲۹) آورده است. بنده نیز به اعتماد این اسناد تاریخ مزبور را در کتاب گزینۀ اشعار نیما یوشیج (تهران، ۱۳۷۰، ص ۳۱) و نیز مدخل «نیما یوشیج» در دانشنامۀ زبان و ادب فارسی فرهنگستان (تهران، ۱۳۹۵، ج ۶، ص ۶۲۱) آورده‌ام. در این میان جلال آل‌احمد که حاضر و ناظر صحنۀ فوت نیما بوده در مقالۀ «پیرمرد چشم ما بود» اشاره‌ای به تاریخ این حادثه نکرده اما در یادداشتی که اخیراً از آن مرحوم دیده شد و زمان نگارش آن ساعت ۶ بعدازظهر پنجشنبه ۱۶ دی ذکر شده به تاریخ و ساعت فوت نیما اشاره کرده است: «نیما دیشب مرد. دو بعد از نیمه شب: ساعت دو و ده دقیقه بود که در خانه را سخت کوبیدند...» از سویی، خبر درگذشت نیما در همین روز، در دو روزنامۀ عصر شانزدهم دی‌ماه ۱۳۳۸، شمارۀ ۴۹۶۱ روزنامۀ کیهان و شمارۀ ۱۰۱۰۸ روزنامۀ اطلاعات نیز منتشر شده است.

از‌سوی‌دیگر، بر سنگ مزار نیما «سپیده‌دم پنجشنبه ۱۴ دی‌ماه ۱۳۳۸» به‌عنوان درگذشت شاعر قید شده است که با تقویم تناسبی ندارد، زیرا ۱۴ دی‌ماه آن سالروز سه‌شنبه بوده است.

بنابراین تردیدی باقی نمی‌ماند که تاریخ دقیق فوت نیما باید بامداد پنج‌شنبه ۱۶ دی‌ماه باشد و ذکر شبانگاه در روایت‌های قبلی به علّت قرار گرفتن ساعت دو بامداد در بخشی از شب است.
-------
کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan

دکتر اسلامی نُدوشن

24 Dec, 12:08


رودکی
به مناسبت زادروز رودکی
محمدعلی اسلامی ندوشن
#کلمه‌ها

__________________
کانال دکتراسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan
__________________
پیج اینستاگرام دکتر اسلامی نُدوشن
http://instagram.com/eslaminodoushan

دکتر اسلامی نُدوشن

20 Dec, 06:24


🔰چرا از حافظ فال می‌گیریم؟

کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan
__

حافظ اگر تا این پایه مورد قبول مردم قرار گرفته، برای آن است که الگوی وجدان آگاه و ناآگاه ایرانی بوده و به زبان کنایه گفته است آنچه را که دیگران نگفته‌اند و یا ناتمام گفته‌اند. مردم صدای درون خود را از زبان او می‌شنوند و حیرت می‌کنند از اینکه او آنگونه به سراچه ضمیر آنان راه یافته. به این سبب به او لقب «لسان الغیب» داده‌اند و از دیوانش فال می‌گیرند.

📚گفتن نتوانیم، نگفتن نتوانیم-ص۱۵۳

دکتر اسلامی نُدوشن

19 Dec, 18:13


🔰 حافظ
اگر بخواهیم حافظ را در سه کلمه تعریف کنیم، باید بگوییم: ایرانیِ مسلمانِ روشن‌بین، با همهٔ باری که هر یک از این سه کلمه برخود دارند.
بسیاری از اقوام، کم و بیش از یک فلز تشکیل شده‌اند، ولی ایرانی سرنوشتش آن بوده که از چند فلز ترکیب گردد. منظورم موقع جغرافیایی و جریان‌های تاریخی‌ای است که این مردم را به منظور ادامه حیات قومی خود ناگزیر به پرورش شخصیت چندگانه کرده است.
حافظ علاوه بر ترکیب‌گری، یعنی جمع‌کنندگی عناصر متعدد و متباین، یک خصوصیت دیگر نیز دارد که آن را در شاعران دیگر به استثنای مولوی کمتر می‌بینیم، و آن به کار گرفتن وجدان ناآگاه ایرانی است. می‌دانیم که هرگاه جریان عادی سیر وجدان آگاه بشر متوقف بشود، یا مورد کارشکنی قرار گیرد، وجدان ناآگاه به فعالیت و ذخیره بیشتری می‌افتد. از این رو جوامع بسته، بیشتر از جوامع نیمه‌رها، اعمال و اندیشه‌های خود را برخوردار از چاشنی وجدان ناآگاه می‌کنند. به این حساب، شعر حافظ یک لایه زیرین دارد که با وجدان ناآگاه قوم ایرانی در ارتباط است، و گیرندگی غیرعادی سخن او که او را به درجه «لسان‌الغیبی» رسانده است از همین‌جا آب می‌خورد. از این‌رو علاوه بر معانی ظاهری و کنایی کلمات، باید به این مفهوم زیرین نیز که از همه مهم‌تر است توجه خاص داشت.
اختلاف نظری که بر سر تعبیر شعر حافظ در می‌گیرد، ناشی از این وجه سه‌گانه است (ظاهری، کنایی، زیرین) بسته به آن‌که هرکسی تا چه اندازه باورها، بیم و امیدها و حسابگری‌های خود را جانشین مفاهیم تعبیرپذیر او کرده باشد.
آیا حافظ بی‌دین است آن‌گونه که بعضی با خودنمایی سبکسرانه‌ای ادعا می‌کنند؟ نه.
آیا عالم و عارف ربانی است؟ آن هم نه.
آیا خواهش‌پرست همه فن حریفی است؟ هرگز.
آیا پارسایی است که جز با زمزمه فرشتگان آرام نمی‌گیرد؟ باور نکنیم.
پس چگونه کسی است؟ اگر بخواهیم دندان روی واقعیت نگذاریم، باید بگوییم که هیچ یک از این‌ها به‌ تنهایی نیست، ولی قدری از همه این‌ها را در خود دارد. یک انسان است، انسان ظریف و شریف که هرگز نمی‌خواهد نیازهای انسانی خود را که در سرشت اوست انکار کند، یا به بهای تخفیف جوهر وجود خویش زیر پا بگذارد، و از سوی دیگر نیز نمی‌خواهد که در «پرده پندار» بماند.
دلبستگی مردم به او ناشی از همین همدلی و همدردی است، که آنان نیز پای‌بند نیازهای زمینی خودند، ولی حسرت بَر شدن را از خود دور نمی‌کنند. آدمیزاد نه خوب است و نه بد، بد کوشنده به خوبی است، اعم از آنکه موفق بشود یا نشود، و شرافتی که دارد در همین است. خوب، مجموع این احوال، یا به قول مولوی «این سودا و سود» را حافظ به شیرین‌ترین بیان، به ناب‌ترین بیان، و در موسیقی جادووشی به ترنّم می‌آورد. او سراینده آب و سراب زندگی هر دوست؛ هم واقعیت و هم خیال. در نزد او زمین و آسمان در افق دور به یکدیگر اتصال می یابند. «لسان‌الغیب» بودنش برای آن است که از «حضور» حرف می‌زند. شعر حافظ معما نیست و می‌شود به کنه آن رسید، ولی چگونه؟ برای آن آمادگی‌های متعدد لازم است، از جمله آن که هم خود را بشناسیم و هم لایه زیرین تاریخ جامعه ایرانی را.
تأمل در حافظ، صص ۶۱-۶۰
-------
کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan

دکتر اسلامی نُدوشن

19 Dec, 18:11


🔰 حافظ
اگر بخواهیم حافظ را در سه کلمه تعریف کنیم، باید بگوییم: ایرانیِ مسلمانِ روشن‌بین، با همهٔ باری که هر یک از این سه کلمه برخود دارند.
ادامه مطلب در لینک زیر:
https://t.me/dr_eslaminodoushan/1771

--------
کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan

دکتر اسلامی نُدوشن

18 Dec, 17:47


چند پرسش و پاسخ کوتاهِ یلدایی با استاد دکتر اسلامی نُدوشن
🔺شب یلدا؟
✔️شب يلدا طولانی‌ترين شب سال است كه مردم ايران چون شادی را دوست دارند، در اين شب مراسمی می‌گيرند و دور هم جمع می‌شوند. اميدوارم كه مردم مقداری از كارهای روزانه خود بكاهند و استراحت كنند.
🔺از چه زمانی فال گرفتن با دیوان حافظ آغاز شد؟
✔️ما نمی‌دانیم از چه زمانی فال گرفتن با دیوان حافظ آغاز شد، اما از زمانی که دیوان حافظ در قالب کتاب چاپ ‌شده، شاهد این اتفاق هستیم.
🔺آیا در دیگر فرهنگ‌ها مردمانی را داریم که با اثر بزرگان ادبیات‌شان چنین رفتاری داشته باشند؟
✔️تا آنجا که من خوانده و شنیده و دیده‌ام در هیچ زبان و فرهنگی مردم چنین رفتاری با کتابی از بزرگانشان نداشته‌اند. هیچ سراینده‌ای در ایران و جهان نتوانسته است همچون حافظ ایران، شعرهایش پیچیده، معمّایی، دوپهلو و گاه چندپهلو باشد.
🔺چرا با دیوان حافظ فال می‌گیریم؟
✔️ این یکی از عجایب اشعار حافظ است که در پشت کلمات و موسیقی آن چیزی وجود دارد که مخاطب را از معنا و مفهوم به سطحی بالاتر می‌برد...ابهامی در شعرش وجود دارد که مخاطب را با این تصور که جواب حافظ من بوده است، قانع می‌کند.

@dr_eslaminodoushan

دکتر اسلامی نُدوشن

14 Dec, 20:08


هوا که رایگان‌ترین عنصر است، اگر این‌گونه آلوده بماند، دیگر به پاکی چه چیز بتوان دل بست؟
گذشتگان ما «هوا» را در معنی «هوای نفس» هم به کار می‌بردند، روا نداریم که این هوا مشتبه با آن هوا بشود!

در وضعی که حکومت همه کارها را در اختیار دارد و تنظیم می‌کند و تمشیت می‌دهد: شهرداری، پلیس، راهنمایی، اجازهٔ حرکت و اجازۀ کسب، شرکت واحد و ده‌ها زمینۀ دیگر... مردم چه بکنند جز آنکه بنشینند و چشم به تصمیم حکومت بدوزند؟
ادامه در صفحه اینستاگرام
https://www.instagram.com/p/DDkfh2guO4E/?igsh=MXc5MGszdnM2dDU2aA==
_
کانال تلگرام دکتراسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan

دکتر اسلامی نُدوشن

11 Dec, 08:59


🔰 به زیرافتادن یکی از خشن‌ترین استبدادها

گرچه این سال‌ها مردم از آنچه در جهان می‌گذرد چندان تعجب نمی‌کنند، زیرا دنیا، دنیای غرائب شده است، با این حال سرنوشتی که شامل حال معمّر قذافی -رهبر بلامعارض لیبی- گشت، واجد پیامی بود که نباید آن را سرسری گرفت. در این قضیه سه عنصر در کار بودند: ۱- شخص قذافی و حکومت او ۲- مردم لیبی که طی چهل‌ سال وظیفه یک شهروند سر‌به‌راه را با صبوری انجام دادند و ۳- دنیای متمدن که نظاره‌گر بود و رفتارش حکم تأیید داشت. اکنون ببینیم که از این سه عنصر هر یک در چه موضعی است:

قذافی در ۲۷ سالگی از راه رسید. یک شاه پیرِ بیمارِ غایب را از میان برداشت و خود به جای او نشست. کسانی هنوز به یاد دارند که مردم ساده‌دل لیبی با چه شوق و ذوقی کودتای قذافی را پذیرا گشتند. گمان کردند که از یک حکومت کهنه ارتجاعی نجات یافته‌اند و درها به رویشان باز شده، رهبری دارند که اعتبار به کشورشان بخشیده، وجهه بین‌المللی دارد و حتی بعضی دولت‌ها از او حساب می‌برند... و قدم در راه ترقی و تجدد نهاده‌اند؛ ولی انتظاری ساده‌لوحانه بود، به جای نظام پیشین جریانی پیش آمد که ۴۲ سال کشید و از قراری که خبرش به بیرون می‌رسید با خشن‌ترین استبدادها همراه بود جاسوس‌گماری، بگیر و ببند، ارعاب، اختناق ... که شرح آن بعدها در کتاب‌ها خواهد آمد. سرانجام هر آغازی را -هرچند شوم- پایانی است. لیبی نیز به دنبال تونس و مصر، ناگهان سربرآورد.

طعن روزگار این بود که چهل سال و سی سال و بیست سال بگذرد تا مردم این کشورها همان کسانی را که بر سر دست بلند کرده‌ بودند، به زیر پای بیفکنند. کسی که با ادعای رهایی‌بخشی از راه رسیده بود، مصداق این بیت سعدی قرار گرفت: چو دیدم عاقبت گرگم تو بودی! بی‌جهت نبود که مردمِ کاردبه‌استخوان‌رسیده چون به پا خاستند زن و مرد و کودک و پیر، سینه به جلو گلوله دادند و با دست خالی در مقابل یک کوه اسلحه که با پول خود آنها خریده شده بود، کار را به انتها رساندند.

کُشته قذافی گران‌ترین کشته‌ای بود که تا آن روز بر خاک لیبی افتاده بود.
وقتی تلویزیون‌ها پیکر دیکتاتور را نشان دادند برهنه و بینوا، زخم‌ها بر صورت، تجسم عبرت قرن بود. همهٔ قدرت‌نمایی‌های گذشته، تفرعن‌های گذشته دود شد و به هوا رفت. صحنهٔ آخر درگیری مردم با قذافی که او را دست به دست می‌گرداندند، حکایت از بغض متراکمی داشت.

در هر حال، این سؤال از مردم لیبی در ذهن می‌گذرد که: «چگونه شما طی این مدت دراز تحمّل حکمرانی را کردید که اینک از سر جان می‌کوشید تا او را از میان بردارید؟» هم اکنون در میان این مردم چه بسا کسانی باشند که با شرمندگی این سؤال را از خود داشته باشند. خیلی دیر.
کو آن عمرهای تلف شده و آن منابع بربادرفته؟ ولی لابد مردم جواب می‌دهند: چه می‌توانستیم بکنیم؟ با یک دستگاه پلیسی قهّار، تبلیغ دولتی، جاسوس‌گماری، خبرکشی... روبه‌رو بودیم.

از همه این‌ها گذشته، دنیا این حکومت را تأیید می‌کرد. در فرودگاه بنغازی مرتب مهمان بلندپایه پیاده می‌شد. می‌آمدند، قرارداد می‌بستند و خوشحال باز می‌گشتند. در مقابل رئیس کشور لیبی حتی با تفرعن به آنها نگاه می‌کرد، لباس محلی می‌پوشید یعنی به عرف شما و تجدد شما اعتنا ندارم. حتی ابا ندارم که اساسنامه سازمان ملل را در همان سازمان پاره کنم؛ یعنی سازوکار شما مورد قبول من نیست! این حرکات ممکن بود از جانب سران کشورهای دیگر جدی گرفته نشود، ولی سکوت آنها قرینه‌ای بر تحکیم قدرت او شناخته می‌شد. انعطافی که از جانب کشورهای قدرتمند در مورد قذافی به خرج داده شد، نمونه بود.

از همه سهمناک‌تر حادثه معروف به لاکربی بود. همه به یاد دارند که چند سال پیش یک هواپیمای مسافری «پان آمریکن» که بمب کارگذاشته‌شده در آن منفجر شده بود بر فراز «لاکربی» در اسکاتلند سرنگون گشت و جان ۲۷۰ مسافر را گرفت. مسبب این جنایت حکومت لیبی شناخته گشت. دادگاه بین‌المللی لاهه حکم بر محکومیت او داد و پس از مدتی انکار، لیبی ناگزیر شد که آن را بپذیرد. با اثبات ارتکاب این عمل از طرف لیبی دولت قذافی ناچار می‌شود که دو میلیارد و سیصد میلیون دلار غرامت از کیسه مردم لیبی به خانواده‌های عزادار بپردازد.

مردم لیبی چه تقصیری کرده‌اند که باید بهای حادثه‌جویی دولت را از کیسه فقیر خود بپردازند؟ این چه کشور و چه دنیایی است که باید یک تن هوس‌های بیماروار خود را به بهای فقر مردم خود ارضا کند و دنیا هم نظاره‌گر باشد؟
این یک عمل ناجوانمردانه بود که آمریکاییان حاضر شدند جان مردم بی‌‌گناه را با پول معامله کنند. اگر انسانی می‌اندیشیدند می‌بایست مرتکب را به مجازات سزاوار خود می‌رساندند.
---------
کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan

دکتر اسلامی نُدوشن

10 Dec, 04:45


لیبیِ قذافی و
جنایت بر هواپیمای مسافری

گرچه این سال‌ها مردم از آنچه در جهان می‌گذرد چندان تعجب نمی‌کنند، زیرا دنیا، دنیای غرائب شده است، با این حال سرنوشتی که شامل حال معمّر قذافی -رهبر بلامعارض لیبی- گشت، واجد پیامی بود که نباید آن را سرسری گرفت. در این قضیه سه عنصر در کار بودند: ۱- شخص قذافی و حکومت او ۲- مردم لیبی که طی چهل‌سال وظیفه یک شهروند سر‌به‌راه را با صبوری انجام دادند و ۳- دنیای متمدن که نظاره‌گر بود و رفتارش حکم تأیید داشت. اکنون ببینیم که از این سه عنصر هر یک در چه موضعی است:

@dr_eslaminodoushan

دکتر اسلامی نُدوشن

10 Dec, 04:45


قذافی در بیست‌وهفت سالگی از راه رسید. یک شاه پیر بیمار غایب را از میان برداشت و خود به جای او نشست. کسانی هنوز به یاد دارند که مردم ساده‌دل لیبی با چه شوق و ذوقی کودتای قذافی را پذیرا گشتند. گمان کردند که از یک حکومت کهنه ارتجاعی نجات یافته‌اند و درها به رویشان باز شده، رهبری دارند که اعتبار به کشورشان بخشیده، وجهه بین‌المللی دارد و حتی بعضی دولت‌ها از او حساب می‌برند... و قدم در راه ترقی و تجدد نهاده‌اند؛

ولی انتظاری ساده‌لوحانه بود آن نوع ساده‌لوحی‌ای که مردم گرفتار و عقب‌مانده دارند به جای نظام پیشین جریانی پیش آمد که چهل‌و‌دو سال کشید و از قراری که خبرش به بیرون می‌رسید با خشن‌ترین استبدادها همراه بود جاسوس‌گماری، بگیر و ببند، ارعاب، اختناق... که شرح آن بعدها در کتاب‌ها خواهد آمد. سرانجام هر آغازی را -هرچند شوم- پایانی است. لیبی نیز به دنبال تونس و مصر، ناگهان سربرآورد

طعن روزگار این بود که چهل سال و سی سال و بیست سال بگذرد تا مردم این کشورها همان کسانی را که بر سر دست بلند کرده‌ بودند، به زیر پای بیفکنند. کسی که با ادعای رهایی‌بخشی از راه رسیده بود، مصداق این بیت سعدی قرار گرفت: چو دیدم عاقبت گرگم تو بودی! بی‌جهت نبود که مردم کارد به استخوان‌رسیده چون به پا خاستند زن و مرد و کودک و پیر، سینه به جلو گلوله دادند و با دست خالی در مقابل یک کوه اسلحه که با پول خود آنها خریده شده بود، کار را به انتها رساندند.


کشته قذافی گران‌ترین کشته‌ای بود که تا آن روز بر خاک لیبی افتاده بود.
وقتی تلویزیون‌ها پیکر دیکتاتور را نشان دادند برهنه و بینوا، زخم‌ها بر صورت، تجسم عبرت قرن بود همه قدرت‌نمایی‌های گذشته، تفرعن‌های گذشته دود شد و به هوا رفت.
صحنه آخر درگیری مردم با قذافی که او را دست به دست می‌گرداندند، حکایت از بغض متراکمی داشت.


در هر حال این سؤال از مردم لیبی در ذهن می‌گذرد که: «چگونه شما طی این مدت دراز تحمّل حکمرانی را کردید که اینک از سر جان می‌کوشید تا او را از میان بردارید؟» هم اکنون در میان این مردم چه بسا کسانی باشند که با شرمندگی این سؤال را از خود داشته باشند. خیلی دیر. کو آن عمرهای تلف شده و آن منابع بر باد رفته؟ ولی لابد مردم جواب می‌دهند: چه می‌توانستیم بکنیم؟ با یک دستگاه پلیسی قهار، تبلیغ دولتی، جاسوس‌گماری، خبرکشی... روبه‌رو بودیم.



از همه این‌ها گذشته، دنیا این حکومت را تأیید می‌کرد. در فرودگاه بنغازی مرتب مهمان بلندپایه پیاده می‌شد. می‌آمدند، قرارداد می‌بستند و خوشحال باز می‌گشتند. در مقابل رئیس کشور لیبی حتی با تفرعن به آنها نگاه می‌کرد، لباس محلی می‌پوشید یعنی به عرف شما و تجدد شما اعتنا ندارم. حتی ابا ندارم که اساسنامه سازمان ملل را در همان سازمان پاره کنم؛ یعنی سازوکار شما مورد قبول من نیست! این حرکات ممکن بود از جانب سران کشورهای دیگر جدی گرفته نشود، ولی سکوت آنها قرینه‌ای بر تحکیم قدرت او شناخته می‌شد. انعطافی که از جانب کشورهای قدرتمند در مورد قذافی به خرج داده شد، نمونه بود.

@dr_eslaminodoushan

دکتر اسلامی نُدوشن

10 Dec, 04:45


از همه سهمناکتر حادثه معروف به لاکربی بود. همه به یاد دارند که چند سال پیش یک هواپیمای مسافری «پان آمریکن» که بمب کارگذاشته‌شده در آن منفجر شده بود بر فراز «لاکربی» در اسکاتلند سرنگون گشت و جان ۲۷۰ مسافر را گرفت. مسبب این جنایت حکومت لیبی شناخته گشت. دادگاه بین‌المللی لاهه حکم بر محکومیت او داد و پس از مدتی انکار، لیبی ناگزیر شد که آن را بپذیرد. با اثبات ارتکاب این عمل از طرف لیبی دولت قذافی ناچار می‌شود که دو میلیارد و سیصد میلیون دلار غرامت از کیسه مردم لیبی به خانواده‌های عزادار بپردازد.


مردم لیبی چه تقصیری کرده‌اند که باید بهای حادثه‌جویی دولت را از کیسه فقیر خود بپردازند؟ این چه کشور و چه دنیایی است که باید یک تن هوس‌های بیماروار خود را به بهای فقر مردم خود ارضا کند و دنیا هم نظاره‌گر باشد؟
این یک عمل ناجوانمردانه بود که امریکاییان حاضر شدند جان مردم بی‌‌گناه را با پول معامله کنند. اگر انسانی می‌اندیشیدند می‌بایست مرتکب را به مجازات سزاوار خود می‌رساندند.

@dr_eslaminodoushan

دکتر اسلامی نُدوشن

07 Dec, 19:17


بازنشر حافظ‌خوانی استاد فتح‌الله مجتبائی به مناسبت ۹۷ سالگی (۱۸ آذر ۱۳۰۶) این استاد والامقام.
دکتر مجتبائی: «زبان و ادب فارسی بزرگ‌ترین میراث تاریخی و نگهبان هویت ملی ماست.»
-------
کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan

دکتر اسلامی نُدوشن

04 Dec, 08:20


🎥 دکتر غلامحسین یوسفی و دکتر اسلامی نُدوشن
۱۴ آذر، سالروز درگذشت دکتر غلامحسین یوسفی (۱۳۶۹-۱۳۰۶)

آن لهجهٔ خراسانی که یادآور دوران‌های کهن ایران بود، وقار و وسعتِ‌دید حاکی از فرزندِ تاریخ بودن، حالت قبولی و دلزدگی نسبت به آنچه در گذشته روی داده و آنچه در گرداگرد می‌گذرد، همدلی‌ای به دکتر یوسفی بخشیده بود که شخص در مصاحبتش - با همۀ کم‌سخنی که داشت- تسلّی و سکون می‌یافت.

او مرد جدی‌ای بود. بازیگری و نقش‌بازی کردن نداشت. از درس دادن و نوشتن و حرف زدن درباره فرهنگ ایران احساس خوشدلی می‌کرد و قدر آن را می‌دانست.

خصوصیت او که از همه مهم‌تر بود، آن بود که مرد خوبی بود مردی اخلاقی و امین، سلیم و با گذشت و از این‌ رو می‌توانست با طبایع مختلف سازگار باشد حتی با کسانی که در جهت مغایر با پای‌بندی‌های او قرار داشتند.

آخرین بار او را چهار روز قبل از خاموشی زندگی‌اش دیدم. چون او را بوسیدم و خداحافظی کردیم نمی‌دانستیم که این آخرین دیدار خواهد بود، هرچند قرائتی آن را گواهی می‌داد.
بر سرِ هم گمان من آن است که دکتر یوسفی سعادتمند زندگی کرد. زندگی پاکیزه و با حاصلی را گذراند.
----
@dr_eslaminodoushan

دکتر اسلامی نُدوشن

01 Dec, 18:41


🌱 ایران 🍃
به مناسبت ۱۲ آذر، زادروز استاد دکتر ژاله آموزگار، عمرشان بلند باد
---------
بخشی از سخنان دکتر آموزگار:

ایران
سرزمینِ ما
چگونه عشقی است عشق به تو؟

√ برجستگی دیگر شخصیت دکتر اسلامی نُدوشن، اهمیتی است که به «زبان فارسی» می‌دهد. او به زبان فارسی به عنوان بهترین نشانه ایران می‌نگرد. اوست که با شناختی که از ادبیات جهان دارد، اظهار می‌کند زبان فارسی بزرگترین ودیعه‌ای است که نصیب هر ایرانی شده است.

• اسلامی ندوشن بر این عقیده است که فرهنگ ایرانی از میان تندبادهای حوادث، جان سالم به در می‌بَرَد و هیچ سانحه‌ای نه یورش نه اشغال و نه استثمار فرهنگی، ریشۀ فرهنگی ایران را قطع نکرده و نخواهد کرد. تا ریشه در آب است، امید ثمری هست.

• واژه‌های ایران و ایرانی پربسامدترین واژگان در میان آثار او اوست. ایران معشوق یگانه اوست.

• با تمام وجود با او هم‌داستان هستم که تاریخ ایران را منقطع نمی‌داند و به تداوم آن قائل است. حصاری به پیش از اسلام و پس از اسلام نمی‌کشد.


متن کامل در صفحه اینستاگرام
https://instagram.com/eslaminodoushan?igshid=1fffur964l1un
--------
کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan

دکتر اسلامی نُدوشن

27 Nov, 10:41


مردی از جنس ایران
📝 حسین مسرت
روزنامه اطلاعات، پیوست فرهنگی، ۷ آذر ۱۴۰۳
--------------
کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan

دکتر اسلامی نُدوشن

23 Nov, 11:40


🔰 کیهان کلهر

🗓 زاده : ٣ آذر ١٣۴٢


فرزندانم! هنر زندگی کردن، هنر بسیار ظریفی است و رکن اولیه و عمده آن انتخاب است. چون عمر کوتاه است و اَمل دراز، باید انسان در هر لحظه و هر قدم بهترین‌ها را برگزیند. این انتخاب از چیزهای کوچک مانند غذا، مسکن و لباس شروع می‌شود تا می‌رسد به مسائل بزرگتر: انتخاب دوست، انتخاب درس و نوع کار، انتخاب کتاب و موسیقی‌ای که گوش داده می‌شود و سایر لذات هنری و معنوی. بدین‌گونه، در این راه کوتاه زندگی، کسی می‌تواند به بیشترین نتیجه برسد که بهترین انتخاب را کرده باشد.

📚 برگریزان، صص۱۱۱-۱۱۰
________
کانال دکتراسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan

دکتر اسلامی نُدوشن

19 Nov, 04:07


مروری بر زندگی دکتر اسلامی نُدوشن
(فتوکلیپ)
به مناسبت سالروز بازگشت پیکر ایشان به وطن، ایران.
------------------
کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan

دکتر اسلامی نُدوشن

14 Nov, 08:57


به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی

با همۀ ابزارهای صوتی و تصویری -از تلویزیون تا اینترنت- هنوز کتاب مهم‌ترین و نجیب‌ترین وسیلۀ ارتباط با دنیای معرفت است و شیوع «رسانه» نتوانسته است از اعتبار و برد آن بکاهد.

ادامه مطلب و دیدن اسلایدها:
👇👇👇
صفحه اینستاگرام دکتر اسلامی نُدوشن
https://www.instagram.com/p/DCWApL4KRX6/?igsh=MXBkYzRod2F3cDJscQ==
----------------
کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan

دکتر اسلامی نُدوشن

11 Nov, 08:55


🔸به مناسبت بیست و یکم آبان ماه زادروز نیما یوشیج، پدر شعر نو فارسی (۱۳۳۸-۱۲۷۶)

#کلمه‌ها
______________________
کانال دکتراسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan
______________________
پیج اینستاگرام دکتر اسلامی نُدوشن
eslaminodoushan

دکتر اسلامی نُدوشن

08 Nov, 09:53


‍ #معرفی_کتاب

📚کتاب ديدن‌ دگرآموز، شنيدن‌ دگرآموز

(گزيده‌ شعرهای‌ اقبال‌ لاهوری؛
زاده: ۱۸ آبان ۱۲۵۶
درگذشته: ۱ اردیبهشت ۱۳۱۷لاهور)

نوشته دکتر محمدعلی اسلامی نُدوشن

@dr_eslaminodoushan


محمّد اقبال‌، شاعر فارسی‌ گوی پاكستانی‌، بنای‌ شاعری خود را بر زبان‌ فارسی نهاد. فارسی‌ كه‌ مدّت ها زبان‌ فائق‌ شرق‌ بود، و تا بوسنی‌ و آلبانی‌ هم‌ جلو رفته‌ بود، بر اثر استيلای‌ زبان‌ انگليسی‌ در شبه‌ قاره هند، رو به‌ نشيب‌ نهاد؛ اما اقبال‌ نشان‌ داد كه‌ هنوز می‌توان‌ به‌ آن‌ دل‌ بست‌.
اینکه چرا به فکر اين (گزيده) افتادم موجبش کنگره هایی بود راجع به اقبال که در نوامبر 1977 (پائيز 56) در دهلی نو تشکیل گرديد، و از چند کشور جهان کسانی به آن دعوت شده بودند، از جمله من و سه چهار تن ديگر از ايران.
براي‌ تهيّه‌ سخنرانی‌ ای كه‌ تحت‌ عنوان‌ «انسان‌ آرمانی‌ شرق‌ در شعر اقبال‌» داشتم‌، می‌بايست‌ همه‌ آثار فارسی‌ او را مرور كنم‌. ضمن‌ اين‌ مرور پی‌ بردم‌ كه‌ تهيّه گزيده‌ای‌ از آن‌ خالی‌ از فايده‌ای نيست‌. ترتيب‌ دادم‌ و آن‌ را همراه‌ با متن‌ سخنرانی‌ خود به‌ چاپ‌ سپردم‌.
اين‌ گزيده‌ به‌ معنای آن‌ نيست‌ كه‌ با مجموع‌ جهان‌ بينی‌ اقبال‌ موافقت‌ داشته‌ام‌. جهان‌ بينی‌ او كه‌ زایيده‌ شرايط‌ زندگی‌ و زمان‌ اوست‌، مخلوطی‌ است‌ از شرق‌ و غرب‌ و دين‌ و عرفان‌ و تجدّد و كهنگی، كه‌ قدری‌ چاشنی‌ سياسی‌ دارد و هر گروه‌ سياسی‌ خواسته‌ است‌ بهره‌ خود را از آن‌ بگيرد. من‌ به‌ آن‌ به‌ ديد ديگری نگاه‌ كردم‌. به‌ اقبال‌ به‌ عنوان‌ يک‌ شاعر نگريستم‌، نه‌ متفكّر.
بر كتاب‌ سه‌ مقدّمه‌ گذارده‌ شده‌ است‌.
در مقاله «انسان‌ آرمانی‌ شرق‌ در شعر اقبال‌» آمده‌ است‌:
«چون‌ شعرهای‌ اقبال‌ را می‌خوانيم‌ اين‌ سؤال‌ به‌ ذهن‌ می‌آيد كه‌ دنيای‌ مطلوب‌ او كدام‌ است‌ و انسان‌ شرقی‌ او كيست‌؟ انسان‌ عجيبی‌ است‌. آميخته‌ قديم‌ و جديد و عرفان‌ و عمل‌.»
اين‌ انسان‌ دارای‌ اين‌ خصوصيات‌ است‌:
1- از شور نيرو می‌گيرد. او نيز مانند عارفان‌ ايران‌، راه‌ اصلاح‌ جامعه‌ را در اصلاح‌ فرد می‌داند.
2- انسانی‌ است‌ كه‌ بايد «خود آگاه‌» باشد. انسان‌ خودآگاه‌ اهل‌ دل‌ است‌ بيشتر تا عقل‌؛ آزاد است‌ نه‌ بنده‌، جدّی‌ و كوشاست‌. فردی است‌ وابسته‌ به‌ جمع‌، و در مجموع‌ يک‌ «مسلمان‌ راستين‌» است‌.
3- اين‌ انسان‌، خالی‌ از تناقض‌ نيست‌ و درست‌ روشن‌ نيست‌ كه‌ چه‌ راهی‌ بايد در پيش‌ گيرد.
«اقبال‌ در ميان‌ قديم‌ و جديد و شرق‌ و غرب‌ در نوسان‌ است‌. فرد را مركز وجود می‌گيرد كه‌ از اين‌ بابت‌ ديد او شرقی است‌، ليكن‌ او را در خدمت‌ اجتماع‌ سازمان‌ يافته‌ می‌بيند، كه‌ از اين‌ جا ديگر غربی‌ می‌شود.»
«به‌ نظر من‌ مؤثّرترين‌ جنبه شعر او در آنجاست‌ كه‌ حماسه‌ شور و شوق‌ را می‌سرايد.»
«مانند هر گوينده خوش‌ طبع‌ ديگر تعدادی شعر خوب‌ دارد، مقداری‌ شعر متوسّط‌ و مقداری هم‌ شعر بد، ولی‌ در مجموع‌ كه‌ حساب‌ كنيم‌ شاعر گرانمايه‌ای است‌.»
اقبال‌ از لحاظ‌ انديشه‌ همان‌ حرف‌هایی‌ را می زند كه‌ در عرفان‌ ايران‌ و بخصوص‌ نزد مولانا جلال‌ الدّين‌ ديده‌ می‌شود، اما تازگی‌ و هنر او در آن‌ است‌ كه‌ اين‌ انديشه‌های‌ كهن‌ را با جلا و سيمای‌ تازه‌ای به‌ بازار می‌آورد.

کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan

دکتر اسلامی نُدوشن

07 Nov, 07:25


🔸به مناسبت هفدهم آبان ماه سالروز درگذشت استاد سید محمدعلی جمالزاده آغازگر سبک واقع گرایی در نثر معاصر فارسی و پدر داستان نویسی

#کلمه‌ها

______________________
کانال دکتراسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan
______________________
پیج اینستاگرام دکتر اسلامی نُدوشن
eslaminodoushan

دکتر اسلامی نُدوشن

04 Nov, 14:39


به چه می‌توان امید بست؟

تنها با تکیه بر قابلیّت، اراده و دانش است که می‌توان به نجات امید داشت. دانشِ تنها نیز کافی نیست، باید خردمندی با آن همراه گردد.
ما ناگزیریم دانش را از کشورهای پیشرفته بگیریم و خردمندی را از فرهنگ خود. دنیای امروز به گونه‌ای پیش می‌رود که در آن هیچ منبع دیگری جز توانایی انسانی قابل اتکا نیست. اگر نسل جوان امروز مجهز به حداقل دانش و فرهنگ نشود، چرخ و پَرِکشور لنگ خواهد ماند.

📚از مقاله «جوانان، آموزش و فردا»، آبان ۱۳۷۱


_
☑️ کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan
__
پیج
اینستاگرام دکتر اسلامی نُدوشن
http://instagram.com/eslaminodoushan

دکتر اسلامی نُدوشن

04 Nov, 14:22


مقاله سیمای فرهنگی ایران و یزد در «روزها»ی اسلامی نُدوشن

نویسنده: دکتر ابوالفضل مرشدی، عضو هیئت‌علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه یزد

بخشی از این مقاله:
محمدعلی اسلامی ندوشن در طول
زندگی خود بیشترین دغدغه را در مورد ایران داشته و برای بازشناسی این سرزمین تار یخی بسیار کوشیده است و همواره پیامش به همه ایرانیان این بوده که «ایران را از یاد نبریم». او آثار نوشتار ی متعددی از خود بر جای گذاشته است و کتاب‌ها و مقاله‌هایش مخاطبان
بسیار ی یافته است، به‌خصوص کتاب چهارجلدی خاطرات وی از سنین کودکی تا میانسالی با نام «روزها»، علاوه‌بر اینکه از نظر ادبی اثری برجسته و درخور تحلیل است، خواننده را با مقطعی مهم و پرچالش از تاریخ ایران، از ۱۳۰۸ تا ،۱۳۵۷ آشنا و بینش‌های اجتماعی و سیاسی عمیقی را به او منتقل می‌کند.
-------------
کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dreslaminodoushan

دکتر اسلامی نُدوشن

28 Oct, 18:06


🎤 صوت جلسه هفتگی کتابخوانی دانشگاه یزد
با موضوع نقد و معرفی ایران‌نوشته‌های دکتر اسلامی نُدوشن
با تأکید بر کتاب «ایران را از یاد نبریم»
با سخنرانی دکتر علی اکبر جعفری ندوشن
----------
سایر همراهان ارجمند و فرهنگ‌دوست نیز اگر نشست‌های تخصصی درخصوص آثار استاد دکتر اسلامی نُدوشن یا خانم دکتر شیرین بیانی برگزار کرده‌اند یا صوت‌، عکس و ویدئو از خودِ این اساتید دارند می‌توانند جهت بارگزاری در صفحات تلگرام و اینستاگرام دکتر اسلامی نُدوشن و دکتر شیرین بیانی به نشانی زیر در تلگرام ارسال دارند:
@lmamarezl
با سپاس
----------
کانال تلگرام دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan

دکتر اسلامی نُدوشن

28 Oct, 13:38


کوروش یک نوآوریِ بی‌نظیر کرد، و آن تساهل نسبت به اعتقاد و آیینِ دیگران بود. گواهی‌اَش در فتح بابِل و شکرگزاریِ یهودیان دیده می‌شود. این، نوعی آزاداندیشی بوده که هنوز هم پس از گذشت بیست و پنج قرن، دنیا در نیازِ آن به سر می‌برد. کوروش و داریوش خوب می‌دانستند که چگونه قدرت را با مدارا همراه کنند. جمع کردن این دو متضاد، کار کوچکی نبوده، که این دو سردار به جهان آموختند.
📚 بازتاب‌ها
----------------
شرح عکس: یکی از قدیمی‌ترین عکس‌ها از مقبره کوروش است مربوط به دوره قاجار
----------------
کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan

دکتر اسلامی نُدوشن

24 Oct, 11:21


🔰 فریدون مشیری

زاده : 30 شهریور 1305

❇️ درگذشت : 3 آبان 1379

✳️ مشیری در گفتارش به ندرت از خودش حرف می‌زد و بیشتر سخن از عشق میگفت.

دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن
________________
کانال دکتراسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan

دکتر اسلامی نُدوشن

18 Oct, 14:10


آب و سراب ایران

ایرانی چون بر سر چهار راه زندگی می‌کرده است، گویی همواره منتظر تحول و خبری است. امروز را به انتظار فردا به سر می‌برده و آن را به امید فردای بهتر تحمل می‌کرده است. پیوسته چشم به راه پیک زندگی داشته است که از راه برسد، سواری که از میان گرد بیرون آید. اینکه ایرانی توانسته است تا امروز بر سر پا بماند و تاریخ مستمر خود را لنگان‌لنگان به جلو بکشاند، خود داستانی دارد که باید رمزهایش را جای دیگر به دقت شکافت.
واقع امر آن است که همه حوادث کم‌ و بیش سختی که بر او گذشته، تاریخ او را منقطع نکرده است، تا نزدیک اضمحلال رسیده، ولی بریده نشده است.

در مجموع می‌توان گفت که ملت ایران شبیه به آن بوته‌های صحرایی چون قیچ و گز بوده‌ است که زندگی در شدائد را می‌آموزند و ریشه خود را محکم می‌کنند و با کم‌ آبی و سموم و داغی و سردی خو می‌گیرند و چون بادهای تند بوزد و یا شن‌های انبوه روی آورد سر خود را خم می‌کنند و از نو پس از رفع خطر، برمی‌افرازند و عادت کرده‌اند که ذخیره حیاتی در خود داشته باشند که در خشکسالی و عسرت آن را به کار گیرند.


📚 کتاب برگریزان، ص۳۱

کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan

دکتر اسلامی نُدوشن

17 Oct, 19:19


اگر ایران قدر خود را نداند، دیگران هم قدر او را نخواهند دانست. آنگاه کار به جایی می‌کشد که نورسیدگانِ سیاست به خود اجازه بدهند که مثلاً بر سر نام چند هزارساله‌ی‌ خلیج فارس با او به مشاجره بپردازند...

📚برگریزان
--------
کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan

دکتر اسلامی نُدوشن

15 Oct, 13:30


به مناسبت ۲۵ مهر روز شهادت فرخی یزدی شاعر آزادی‌خواه ایران

وطن نیز از آنجا مفهوم پیدا می‌کند که کانونِ «یادگارها» است، وگرنه خاکی بیش نیست، و یادگارها هم حاصلِ کوششِ انسانی‌اَند. ایران یعنی دستاوردهای انسانی‌اَش از گذشته‌های دور.

@dr_eslaminodoushan

دکتر اسلامی نُدوشن

15 Oct, 13:30


۲۵مهر سالروز کشته‌شدن شاعر لب‌دوخته، فرخی یزدی

«زمانی که من هنوز نوآموز دبستانی بودم، داستان فرخی یزدی را می‌شنیدم که بر سرِ زبان‌ها بود. می‌گفتند که چگونه به مناسبتِ شعری که در مدحِ آزادی گفته بود، ضیغم‌الدّوله بختیاری حاکم یزد داد دهانش را بدوزند، و او همانگونه با دهانِ دوخته بر دیوارِ زندان نوشته بود:

به زندان نگردد اگر عمر طی
من و ضیغم‌الدوله و ملک ری

آنگاه از شاعری و شهامت او حکایت‌ها گفته می‌شد. دائیم که روزنامه «طوفان» را می‌دیده بود، بارها حرف او را به میان می‌آورد و بخصوص با آب و تاب تعریف می‌کرد که چگونه هر هفته یک رباعی راجع به موضوع روز می‌گفت و بالای روزنامه خود چاپ می‌کرد.
این تصور از فرخی در ذهنِ من بود تا آنکه شهریور بیست آمد و انتشار کتاب‌های ممنوع، آزاد گشت و از جمله دیوانِ فرّخی در دسترسِ مردم قرار گرفت.
همان زمان شعرهای فرخی را خواندم که به نظرم نه خوب آمد و نه بد. این روزها باز مروری بر آن‌ها داشتم. بنظرم از شعر عشقی و عارف و حتی نسیم شمال، گیرایی کمتری دارد، ولی از لحاظ سیاسی و اجتماعی به همان درجه از اهمیت است. فرخی خود با زجری که در طی عمر کشید و زندگی پرتحرک دلیرانه‌ای که داشت، باید قدرش به عنوان یک رهرو راه آزادی ایران محفوظ بماند.

تنوع شعرهای فرخی از همگنانش کمتر است. او غزلسرا و رباعی‌سراست و بیش از دیگران شعر را وسیله بیانِ مقصودِ سیاسی خود می‌داند، از این رو سبک روزنامه‌نگاری را با صنعت لفظی همراه می‌کند.

فرخی سوسیالیست‌مآب است و آرزوی استقرار حکومت کارگری از شعرهای او پیداست. با این حال، به هیچ‌وجه نمی‌شود گفت که شعر سوسیالیستی می‌سراید. مضمون‌های عمده شعر او همان‌هاست که نسیم و عشقی و عارف و بهار به کار برده‌اند؛ یعنی فقدانِ آزادی، شیوعِ ظلم و تبعیض، استیلای سرمایه‌داری و جهلِ مردم. فرخی بیش از هر چیز از آزادی حرف می‌زند. فی‌المثل :

آن زمان که بنهادم سر به پای آزادی
دست خود ز جان شستم از برای آزادی

📚روزها،ج۲،صص۳۳۲_۳۳۷

__
کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan

دکتر اسلامی نُدوشن

10 Oct, 07:48


📚از کتاب زندگی،عشق و دیگر هیچ(گفت‌و‌شنود با دکتر اسلامی نُدوشن،خرداد۱۳۸۹):

🔰 سؤال: ظاهر این است که دهه ۴۰ اوج شعر نو و دهه ۵۰ دهه تداوم و تحلیل آن است. از شاعران دهه ۴۰ تنها یک تن با دو تن در قید حیات اند که یکی از آنها محمدرضا شفیعی کدکنی است.. شما شعر شفیعی کدکنی را از منظر نوپردازی چگونه می‌بینید؟

پاسخ دکتر اسلامی نُدوشن:
دکتر محمّد‌رضا شفیعی‌کدکنی در ایران به عنوانِ یک محقّق و یک استاد ادبیاتِ درجه‌ی اوّل شناخته شده.
ایشان اندکی بعد از من به دانشکده آمدند، یادم است که مورد ایشان در گروه مطرح شد و چون صلاحیّتِ ایشان محرز بود، بی‌درنگ پذیرفته گشت.مدّتی با هم همکار بودیم،تا اینکه ایشان چندی بعد به «پرینستون»رفت.

عکس:از صفحه بخارا

متن کامل پست بعد

دکتر محمدعلی اسلامی نُدوشن
_
کانال دکتراسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan

دکتر اسلامی نُدوشن

10 Oct, 07:48


🔰 محمدرضا شفیعی کدکنی

به مناسبت 19 مهر ماه زادروز استاد شفیعی کدکنی

❇️ در این شب ها
که گل از برگ و برگ از باد و باد از ابر می ترسد

❇️ در این شب ها
که هر آیینه با تصویر بیگانه ست
و پنهان می کند هر چشمه‌ای
سِـر و سرودش را

❇️ چنین بیدار و دریاوار
تویی تنها که می خوانی
تویی تنها که می خوانی

❇️ شفیعی کدکنی

 ________________
کانال دکتراسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan

دکتر اسلامی نُدوشن

10 Oct, 07:48


📚از کتاب زندگی،عشق و دیگر هیچ(گفت‌و‌شنود با دکتر اسلامی نُدوشن،خرداد۱۳۸۹):

🔰 سؤال: ظاهر این است که دهه ۴۰ اوج شعر نو و دهه ۵۰ دهه تداوم و تحلیل آن است. از شاعران دهه ۴۰ تنها یک تن با دو تن در قید حیات اند که یکی از آنها محمدرضا شفیعی کدکنی است.. شما شعر شفیعی کدکنی را از منظر نوپردازی چگونه می‌بینید؟

پاسخ دکتر اسلامی نُدوشن:
دکتر محمّد‌رضا شفیعی‌کدکنی در ایران به عنوانِ یک محقّق و یک استاد ادبیاتِ درجه‌ی اوّل شناخته شده.
ایشان اندکی بعد از من به دانشکده آمدند، یادم است که مورد ایشان در گروه مطرح شد و چون صلاحیّتِ ایشان محرز بود، بی‌درنگ پذیرفته گشت.مدّتی با هم همکار بودیم،تا اینکه ایشان چندی بعد به «پرینستون»رفت.

شفیعی‌کدکنی شاعر مهمّی است و از معدود کسانی است که ادبیاتِ گذشته را خوب می‌شناسد. این آشنایی با ادب فارسی حُسنی است برای کار، چون پایه و مایه به کار می‌بخشد.یک چیز در کنار شاعری او قرار گرفته است و آن جنبه تحقیق آکادمیکی او است که در سطح بالاست‌.

چند قطعه از سروده‌های ایشان در دهه‌های گذشته خیلی شهرت پیدا کرد، از جمله شعری که می‌گوید:
به کجا چنین شتابان؟ گَوَن از نسیم پرسید.
این «به کجا چنین شتابان...» هشدار به کسانی است که در «به راهِ بادیه رفتن» سر از پا نمی‌شناسند.



*به بهانه قدردانی از وجودِ نازنینِ استاد بزرگ فرهنگ و ادبیات ایران‌،دکتر محمّدرضا شفیعی کدکنی

*عکس از دیدار با دکتر شفیعی کدکنی،شبِ مرحوم دکتر محمدجعفر محجوب،دوازدهم بهمن ۱۳۹۴

عکس:از صفحه بخارا

دکتر محمدعلی اسلامی نُدوشن
_____
کانال دکتراسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan

دکتر اسلامی نُدوشن

29 Sep, 16:02


🟢به مناسبت۸مهر، روز بزرگداشت مولوی

#معرفی_کتاب

کتاب باغ‌ سبز عشق‌، نوشته دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
(تهران: نشر یزدان، چاپ دوم، 1384 ،وزیری، 952ص)

«باغ‌ سبز عشق‌» حاوی‌ گزيده‌ مثنوی مولوی‌، همراه‌ با بعضی‌ توضيحات‌ است‌. مقدّمه‌ و توضيح‌، خود بالغ‌ بر سيصد صفحه‌ می‌شوند. كتاب‌ دارای‌ دو بدنه‌ است‌: يكی داستان‌های برجسته‌ مثنوی‌، و ديگری‌ مسائل‌ِ اصلی‌ِ مطرح‌‌شده‌ در كتاب‌، چون‌ عشق‌، علم‌، عقل‌، جبر و اختيار، اصل‌ و فرع‌ و بطور كلّی‌ زندگی‌ و مرگ‌...

در مقدّمه آن‌ آمده‌ است‌:

«اگر شاهنامه‌ حماسه‌ دوره باستانی اقوام‌ ايرانی‌ است‌، مثنوی‌ مولوی‌ را می‌توان‌ حماسه‌ ايران‌ بعد از اسلام‌ خواند. با همه تفاوت‌هایی‌ كه‌ در اين‌ ميان‌ ديده‌ می‌شود، اين‌ دو كتاب‌ از جهتی‌ در كنار هم‌ قرار می‌گيرند. منظور آن‌ است‌ كه‌ هر دو در دو زمان‌ متفاوت‌، و از دو زاويه‌، از موضوعی‌ مشترک‌ حرف‌ می‌زنند و آن‌ گوهر انسانی‌ و آزادی‌ است‌. شاهنامه‌ می‌گويد كه‌ بر روی‌ زمين‌ چگونه‌ بايد سرشار، سرفراز و برومند زندگی‌ كرد. مثنوی‌ می‌گويد كه‌ گرچه‌ در اين‌ جا اسباب‌ تماميّت‌ آدمی‌ فراهم‌ نيست‌، بايد به‌ گونه‌ای‌ زيست‌ كه‌ بر عيار انسانيّت‌ آدمی‌ افزوده‌ گردد.»

«مثنوی كتاب‌ فضایی‌ است‌، كتاب‌ كهكشانی‌. هفتصد سال‌ پيش‌ از آنكه‌ انسان‌ بر كره‌ ماه‌ پای‌ نهد، يا در بسيط‌ آسمان‌ها به‌ جولان‌ آيد، او او را از طريق‌ انديشه‌ و كلام‌ به‌ فضای نامنتها دعوت‌ كرده‌ است‌. در زبان‌ فارسی‌ كه‌ نه‌، گمان‌ نمی.كنم‌ در زبان‌ ديگری هم‌ اثری‌ به‌ وجود آمده‌ باشد كه‌ مانند مثنوی‌ آنهمه‌ انسان‌ را به‌ پرواز وعده‌ داده‌ باشد.»

«از اين‌ ژرفا كه‌ نگاه‌ كنيم‌، شاهنامه‌ و مثنوی‌ دو كتاب‌ متكامل‌ می شوند.»

انديشه مولانا البته‌ اشراقی‌ است‌، برهانی نيست‌، ولی‌ از ديدگاه‌ اشراقی‌ هرچه‌ تا زمان‌ او از ساحت‌ فكر عبور كرده‌ يا در تصوّر گنجيده‌، و هرچه‌ در پيوند دادن‌ زمين‌ و آسمان‌ كوشایی‌ به‌ خرج‌ داده‌ بوده‌، در كتاب‌ او جای گرفته‌.»

«مثنوی‌ يک‌ «آرمانشهر» است‌ كه‌ اگر بخواهند از روی‌ طرح‌ و توصيه‌ آن‌ جامعه‌ای‌ را پی‌ريزی‌ كنند، البته‌ میسر نخواهد بود؛ اما هرچه‌ بتواند در حيطه آرزو قرار گيرد در آن‌ جای‌ گرفته‌ و آن‌ خود خارج‌ از فراخنای‌ جهان‌ بزرگ‌ نيست‌؛ و «جهان‌ بزرگ‌» در درون‌ همين‌ جهان‌ است‌، دسترس‌ناپذير، ولی‌ گواه‌گر شأن‌ انسان‌ كه‌ هرگز از طلبش‌ باز نايستاده‌.»

«مثنوی‌ در عين‌ حال‌، يک كتاب‌ زمينی هم‌ هست‌. هيچ‌ نكته‌ای‌ از نيازهای زيستی‌ بشر در آن‌ به‌ غفلت‌ سپرده‌ نشده‌ است‌. مانند درخت‌، ريشه‌ در خاک دارد و سر بر آسمان‌.»

«عشق‌ ندای‌ اوّل‌ اوست‌، و اين‌ عشق‌، مفهوم‌ بسيار وسيعی‌ دارد. از ديدار يار دلنواز و گرمای‌ تن‌ در «شهری‌ كه‌ در وی دلبر است‌»، تا برسد به‌ مهر کل بشریّت‌، زيبایی‌ و تازگی‌، گذشت‌ و دريا دلی‌، خلاصه‌ زندگی‌ هميشه‌ بهار.»

«باغ‌ سبز عشق‌» در مجموع‌ خود، «جان‌بينی‌» و «جهان‌بينی‌» مولوی‌ را در بر می‌گيرد، و اين‌ «گزينه‌» طوری‌ ترتيب‌ داده‌ شده‌ است‌ كه‌ در گزيده‌ بودنش‌ به‌ «مجموعيّت‌» انديشه‌ مولانا خدشه‌ای وارد نيايد.

ديباچه كتاب‌ به‌ اين‌ صورت‌ خاتمه‌ می‌يابد:

«...اميد من‌ آن‌ است‌ كه‌ زنان‌ و مردان‌ غوطه‌ ور در زندگی‌ روزمرّه‌، بخصوص‌ جوانان‌، اندک‌ فراغتی‌ برای‌ خود دست‌ و پا كنند و گاه‌ به‌ گاه‌ صفحه‌ای‌ از شاهنامه‌ و مثنوی را بخوانند، و از اين‌ طريق‌ روح‌ زنگار خورده‌ را صيقل‌ دهند، تا شايد به‌ اين‌ كور سوی تعيين‌ برسند كه‌ علی‌ رغم‌ دود و دم‌ ها و هيمنه‌ ماشين‌، رضايت‌ خاطر انسانی‌ زمانی‌ روی‌ می‌نمايد كه‌ آن‌ جوهرِ جوهرِ جوهرِ انسانی‌، هنوز آخرين‌ رمق‌ خود را از دست‌ نداده‌ باشد.»


کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan

دکتر اسلامی نُدوشن

29 Sep, 16:02


🟢به مناسبت ۸مهر،روز بزرگداشت مولوی

#معرفی_کتاب


کتاب «دمساز دو صد کیش» یکی دیگر از تالیفات دکتر شیرین بیانی است که به بررسی زندگی جلال‌الدین بلخی معروف به مولانا می‌پردازد. این کتاب از آغاز مهاجرت مولانا به همراه پدرش به بغداد، آناتولی و قونیه آغاز شده و بعد از آن دوران تحصیل وی در دمشق، ملاقات با شمس تبریزی و تغییر از یک فقیه سجاده‌نشین به یک عارف دلسوخته که آتش به جهان زد و «مثنوی معنوی» و «فیه ما فیه» را نوشت، ترسیم شده است. مؤلف در این کتاب سعی کرده جنبه‌های گوناگون زندگی مولانا جلال‌الدین را «با پیروی از طرز اندیشه خود وی» مورد بررسی قرار دهد.
کتاب در دو بخش تدوین شده‌ است. دکتر بیانی در بخش نخست به «خاندان و سرچشمه‌های فکری مولانا جلال‌الدین» می‌پردازد و تأثیر مکاتب مختلف تصوف و نیز اندیشه عرفانی شمس‌الدین تبریزی بر مولانا در این بخش مورد بحث قرار می‌دهد. بخش دوم کتاب به «اندیشه‌های عرفانی، علمی و سیاسی مولانا» اختصاص دارد. نکته جالب توجه اینکه در فصل پایانی کتاب به تبحر و توجه مولانا به امر نجوم توجه کرده است. در حالی که ظاهرا بعید به نظر می‌آید که یک عارف به نجوم نیز بپردازد. اما مولانا در کتاب «مثنوی معنوی» نیز به نجوم اشاره می‌کند. «دمساز دو صد کیش» پس از کتاب بدیع‌الزمان فروزانفر، پرویز ناتل‌خانلری و دکتر عبدالحسین زرین‌کوب یکی از کتاب‌های پرمایه‌ای است که به شرح مولانا پرداخته است. اگرچه باید بگویم من هر کتابی که از این بانوی محقق مطالعه کردم برای خود وزن و مایه علمی داشته و حاکی از نکات بسیار پرمعنی است که بر دانسته‌های ما افزوده است.

✍🏻دکتر اللهیار خلعتبری|استاد گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی تهران
_

@dr_eslaminodoushan
کانال دکتر اسلامی ندوشن

دکتر اسلامی نُدوشن

26 Sep, 19:32


انسان خوب در شاهنامه چگونه کسی است؟

انسانی است که به زحمت می‌شود گفت که با امروز مناسبت دارد. کما آنکه حتی در آن زمانها هم کسانی که در شاهنامه به خوبی شناخته شده‌اند، جای محکمی در زندگی نیافته‌اند. تقریبا همه آن‌ها خیلی زود مرده‌اند و آن تعداد کسانی هم که زندگی کرده‌اند زندگی آنها با کشمکش و رنج همراه بوده است.

به هر حال برای ما که در کار وداع کردن با گذشته هستیم، خالی از فایده نیست که ببینیم گذشتگان نسبت به انسان خوب و انسان بد چه نظری داشته‌اند، زیرا شاهنامه چکیده فرهنگ و فرزانگی ایران پیش از اسلام است و تنها در این کتاب است که ما می‌توانیم به ذخیره‌ای از تجربه‌ها و آموخته‌های پدران خود در طی سالیان دراز دست یابیم.

بطور کلی انسان خوب شاهنامه دارای این صفات است:
۱- خردمندی: هیچ صفتی برای مرد و زن بالاتر از خردمندی نیست کسی که از خرد برخوردار است می‌داند که چگونه باید زندگی کند. هرگز زیان نمی‌بیند و به راه کژ نمی‌افتد، خرد، گوهر زندگی است، چون آن را یافتی رستگاری این جهان و آن جهان با تست.

۲- فرهنگ: پس از خرد فرهنگ می‌آید. در واقع این دو به هم وابسته‌اند. خردمند به فرهنگ روی می‌برد، و با فرهنگ از خرد نصیب می‌یابد. خاصیت فرهنگ آن است که به ما راه و رسم زندگی می‌آموزد و انسانیت ما را می‌شکفاند. فرهنگ اکتسابی است، هر چند برای دست یافتن به آن، آمادگی ذاتی لازم است.
مرد با فرهنگ از اعتدال و آهستگی رفتار برخوردار است.

۳- صلح‌طلبی: با آنکه شاهنامه کتاب جنگ‌ها است، با اینحال مرد خوب کسی است که صلح طلب باشد. تنها در یک مورد جنگ رواست، و آن جنگ بر ضد بدی است. جنگ‌های کین‌خواهی نیز از این جهت واجب است که برای مجازات گناهکار است.

۴- بی‌آزاری: انسان خوب به کسی آزار نمی‌رساند. مصراع معروف «میازار موری که دانه کش است»، همه حکمت شاهنامه را در خود خلاصه کرده است. فریدون به پسرش ایرج می‌گوید:
نباید ز گیتی تو را یار جست
بی‌آزاری و راستی یار تست
بی‌آزاری جنبهٔ خودداری دارد، جنبه مثبت آن خدمتگزاری است، و همه مردان خوب شاهنامه سعی داشته‌اند که خدمتگزار مردم باشند.

۵- نام نیک: این درست نیست که انسان به هر قیمتی شد زندگی کند، باید با نیکنامی و سربلندی عمر بسر برد. در نظر پهلوانان خوب شاهنامه، مرگ بهتر از بد نامی است، چنانکه در این بیت آمده است:
بنام ار بریزی مرا گفت خون
به از زندگانی به ننگ اندرون


کتاب نوشته‌های بی‌سرنوشت، دکتر محمدعلی اسلامی‌ندوشن، ص ۶۶-۵۴

کانال دکتر اسلامی ندوشن
@dr_eslaminodoushan

دکتر اسلامی نُدوشن

20 Sep, 20:30


من واقعاً توی این باغ، مانند ماهی در آب بودم؛ زندگی بی‌تکلّف و رها، همراه با گشایش؛ در رابطۀ مستقیم با طبیعت، مرغ و گوسفند و گاو و خر. در آنجا بود که می‌توانستم با عالم حیوانات مأنوس گردم.
روزها، ص ۹۷

خانه باغ تاریخی دکتر اسلامی متعلق به اواخر دوره قاجار است، اعیانی متشکل از دو بخش ساختمان در جهت جنوب و بخش دارای درخت در جهت شمال است، ورودی در جهت جنوب ساختمان به صورت ایوان با دو سکو در طرفین است.
مرمت خانه باغ دکتر اسلامی ندوشن به صورت آجرفرش پشت‌بام با درز چسبان با گل نیمچه‌کاه، آجر فرش کف مجموعه همراه با بندکشی، سفیدکاری فضاهای داخلی، اجرای سیم گل دم گیری نمای حیاط و ساخت درب چوبی در حال انجام است.
این مرمت از ۲۰ مردادماه آغاز شده و تا پایان شهریور ادامه دارد و برای اجرای قسمت اول آن بیش از ۱۰ میلیارد ریال هزینه شده است.
کار مرمت و ساماندهی این بنای تاریخی که متعلق به مؤسسه اندیشه روشن ندوشن است به صورت پیمانی توسط پیمانکار و با نظارت اداره میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی انجام می‌شود.
خانه باغ دکتر اسلامی ندوشن در ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲ در فهرست آثار ملی کشور به شماره ۳۳۹۲۶ ثبت شده است.
@dr_eslaminodoushan

دکتر اسلامی نُدوشن

14 Sep, 06:17


به مناسبت سالروز درگذشت دکتر عبدالحسین زرین‌کوب(۲۷ اسفند ۱۳۰۱ – ۲۴ شهریور ۱۳۷۸)

دکتر عبدالحسین زرین کوب، بی‌تردید جزو برجستگان ادب فارسی در این پنجاه ساله اخیر بود. همه همّ و وقت خود را به کتاب و قلم سپرده بود. هیچ سرگرمی و اشتغال و دلخوشی‌ای بهتر از آن نمی‌شناخت. در مجلس یادبودی که به مناسبت درگذشت او در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران تشکیل شد، و من هم می‌بایست چند کلمه‌ای بگویم، این چند بیت سعدی را مناسب حال وی یافتم که خواندم، زیرا علاقه پر شور او به دانستن و نوشتن را می‌رساند:
ما درِ خلوت به روی غیر ببستیم
و از همه باز آمدیم و با تو نشستیم
هرچه نه پیوند یار بود، بریدیم
و آنچه نه پیمان دوست بود، شکستیم مردم هشیار از این معامله دوراند
شاید اگر عیب ما کنند که مستیم
مالک خود را همیشه غصه گدازد
مُلک پری پیکری شدیم و برستیم

زرین کوب در همه زمینه‌های فرهنگ و تاریخ ایران قلم آزمود و آثار ارزنده‌ای پدید آورد.
دوستی ما دورانش سر به پنجاه سال می‌زد. از حدود سال ۱۳۲۷ از مجله «جهان نو» به مدیریت حسین حجازی شروع شد، و از آن پس، پیوسته ادامه داشت.
علاوه بر دوستی، چندی در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، که وی مدیر گروه ادبیات فارسی بود، همکار شدیم. پس از آن چند سال گذشت و این همکاری در«ایرانسرای فردوسی» از سر گرفته شد که وی یکی از پایه‌گذاران و عضو هیات‌امنای آن بود. نام او هر جا بود آن را بارآور می‌کرد. چند جای دیگر از زرین‌کوب حرف زده‌ام و در این جا تفصيل نمی‌دهم.

📚روزها،ج۴،ص۲۲۹
کانال دکتر اسلامی ندوشن
@dr_eslaminodoushan

دکتر اسلامی نُدوشن

10 Sep, 07:48


@shafiei_kadkani
ــــــــــــ
اگر شاهنامه نمی‌بود...
[برای ارج‌نامهٔ جلال خالقی مطلق]
به قلم دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن

١- ایران، گذشتهٔ پرشکوه خود را فراموش می‌کرد.

٢- مفاهیمی چون داد و دهش، خرد و راستی، والامنشی و دانش، با این برجستگی به گوش ایرانی نمی‌خورد، که قهرمانان نیکوکار شاهنامه آنها را در زندگی خود به نمود آورند.

٣- دو جبههٔ نیکی و بدی اینگونه رو در روی هم قرار نمی‌گرفتند که سرانجام هم به پیروزی نیکی و شکست تبه‌کار خاتمه یابد.

۴– زبان فارسی چنان بنیاد محکمی به خود نمی‌گرفت که از ترکستان چین تا ساحل مدیترانه و از هند و کشمیر و بنگال، تا قفقاز و آسیای مرکزی، نیمی از آسیا را بپوشاند، و حتی در اروپا تا سنی و هرزگوین پیش رود.

۵– ادبیات فارسی به این غنا و تنوع دست نمی‌یافت، که نزدیک به همهٔ سایه روشن‌های زندگی بشری را در خود جای دهد.
۶– عرفان ایرانی که ریشهٔ مشترک با شاهنامه دارد، اینگونه بالیده نمی‌شد.

۷- یک دید جهان‌شمول نسبت به زندگی، که فارغ باشد از افتراق‌های قومی و زبانی و آئینی، در تفکر ایرانی راه نمی‌یافت که بگوید:
تو داد و دهش کن، فریدون توئی...
#پنجشنبه_ها_و_شاهنامه

@dr_eslaminodoushan

دکتر اسلامی نُدوشن

25 Aug, 17:45


یک قرن قلم برای ایران

سوم شهریور یک‌صد سال از تولد دکتر اسلامی ندوشن می‌گذرد او نویسنده ایران‌مدار‌ی بود که در یک‌صدساله اخیر بیش از هر صاحب قلم دیگری درباره ایران کهنسال و فرهنگ گرانبارش قلم زد. عشق او به ایران موجب شد تا وصیت کند در سال گذشته جسم از جان‌ رهیده‌اش در خاک بلاکشیده نیشابور در کنار شیخ عطار آرام گیرد.

متن کامل یادداشت:
https://www.entekhab.ir/003PDN
-------------------------
کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan

دکتر اسلامی نُدوشن

18 Aug, 10:19


‍ چون برگشتم، تهرانِ بعد از کودتا حالت بُق کرده داشت، در خود فرو رفته. بُهتی که بر کشور حکم‌فرما شده بود، مردم را به اطاعت و انضباط فرا می‌خواند، ولی پنهان نمی‌ماند که نوعی حالت کدورت و جِرم گرفتگی بر روح مردم حاکم است. حالت رضا به قضا.
من چون در دوران مصدّق از ایران دور بودم، تجربه‌ی دست اوّل از آن نداشتم، ولی می‌شنیدم که ایران سـرزنده و پُر هیجان بوده، ایرانی احساس می‌کرده که بازیافتِ شخصیّت کرده. به خارجی نه به عنوان «فرد برتر» بلکه به عنوان حریف می‌نگریسته.
انسان برحسب ذات خود، میل دارد که ابراز شخصيّت بكند، ولو تنگدست باشد، ولو گرسنه باشد. در زمان برگشت من که دو سال و چند ماه از ۲۸ مرداد گذشته بود، من این احساسِ فروبستگی را در مردم می‌دیدم. حتّی احساسی شبیه به شرمندگی و قصور، که چرا تن به کودتا داده بودند. آنان در زمان مصدّق شاید بیش از حد احساسات به خرج داده بودند.
ما همیشه این مشکلِ حفظ موازنه در میانِ احساس و عقل را داشته‌ایم، و نیز نَوَسان میان بستگی و رهایی. مانند گیاهانی که در آفتاب خود را جمع می‌کنند و در سایه باز می‌شوند.

📚روزها_جلد‌چهارم

کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan

دکتر اسلامی نُدوشن

09 Aug, 13:06


🔰 ۱۹ مرداد، دومین سالروز درگذشت امیر هوشنگ ابتهاج (سایه)

«مرگ چیزی جز قطع آگاهی نیست. وقتی مرگ می‌آید، دیگر شخص به آن آگاهی ندارد که غافلگیر شود یا نشود. حُسن کار مرده این است که خودش نمی‌داند که مرده است.»
(اسلامی ندوشن)

و از زبان زنده‌یاد هوشنگ ابتهاج: «مرگ رو داخل آدم حساب نمی‌کنم، شما هیچ وقت با مرگ روبه‌رو نمی‌شوید؛ تا زنده‌اید، مرگی وجود ندارد. موقعی مرگ هست که زنده نیستید. اصلا نمی‌دانید یعنی چه. از چه چیز می‌ترسید؟ چیزی که هرگز نمی‌تواند اتفاق بیفتد»

مُردن عاشق نمی‌ميراندش
در چراغی تازه می‌گيراندش
سرنوشتِ اوست این خود سوختن
شعله گرداندن چراغ افروختن
(سایه)
___
کانال دکتر اسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan