آپولو آکادمی @apolloacademytel Channel on Telegram

آپولو آکادمی

@apolloacademytel


https://zil.ink/apollo.academy

آپولو آکادمی (Persian)

به آپولو آکادمی خوش آمدید! این کانال تلگرامی آموزشی و تحصیلی برای افرادی است که علاقه‌مند به یادگیری و بهبود مهارت‌های خود هستند. آموزش‌های ارائه شده در این کانال شامل مواردی همچون زبان‌های خارجی، برنامه‌نویسی، مهارت‌های ارتباطی و بسیاری دیگر است. با عضویت در آپولو آکادمی، شما می‌توانید از منابع غنی آموزشی و مشاوره‌های حرفه‌ای بهره‌مند شوید. از طریق لینک زیر می‌توانید به کانال تلگرامی ما ملحق شوید و از تمامی امکانات و محتواهای گرانبهای آپولو آکادمی بهره‌مند شوید: https://zil.ink/apollo.academy

آپولو آکادمی

31 Jul, 08:09


کز این خاک برآیید سماوات بگیرید
بمیرید بمیرید و زین نفس ببرید
که این نفس چو بندست و شما همچو اسیرید
یکی تیشه بگیرید پی حفره زندان
چو زندان بشکستید همه شاه و امیرید
بمیرید بمیرید به پیش شه زیبا
بر شاه چو مردید همه شاه و شهیرید}
در اینجا روح متوجه میشود که خودِ او، "ملکوت خداوند" است. به همین علته که کشیشان کلیسا تاکید ویژه ای بر این موضوع دارند : "انسانیتِ مسیح، نباید جدای از الوهیت او پرستیده شود. مسیح همزمان، هم موجودی الهی و هم موجودی انسانی بود که هردو اینها باید در کنار هم و در یک عمل واحد پرستش شوند"
حالا یکم این متن یونگ رو ساده تر کنم.
یونگ میاد اولش به شکل متافوریک از اعصار آسترولوژیکال برای نشون دادن مراحل متفاوت تکامل معنوی انسان استفاده میکنه. اگه یونگ توییتر فارسی داشت حتما یه پرفسوری میومد میگفت آقای یونگ! شما روانشناسی! این حرفای زرد از شما بعیده! توی قرن 21 از آسترولوژی حرف میزنی؟؟ یونگ هم احتمالا لبخندی میزد و میگفت خیر، من دارم به عنوان یک تمثیل، به عنوان یک وسیله برای درک بهتر نظرم ازش استفاده میکنم. تکامل معنوی هم الزاما ربطی به دین نداره. معنویت از نظر یونگ فرای دین و باور، به معنای "معنایی برای زندگی" بوده.
در ادامه یونگ میاد درباره عناصر چهارگانه زمین، آتش، آب و هوا که به این نشان های آسترولوژی مرتبط هستن صحبت میکنه و این رو به عنوان یک سمبل میبینه، این سمبل تجلی از نحوه اتصال و ارتباط مردم با معنویت در دوران خودشون بوده. با این دید اگر نگاه کنیم نماد پردازی هرکدوم از این 4 عنصر خیلی خیلی مفصل میشه.
حالا سیر تکامل این عصرهای مختلف، خودش سمبلی از سفر انسان در راستای روشنیدگی معنوی، به هدف درک خود برترش و رسیدن بهش هستش. حد اعلای این سفر و مقصد نهاییش که عصر آکواریوس هستش، یکی شدن ایگوی انسان با خود برترش یا ناخودآگاه جمعیش هستش که این منجر به آرامش درونی اون انسان و خودشناسی واقعیش میشه.
حالا کل این سفر که شرح دادیم خودش تجلی از مفهوم فرآیند تفرد یونگه. جایی که شخص به تمامیت و وحدت با تمام جنبه های شخصیتش میرسه و میتونه ارتباط عمیق تری با کهن الگو ها و ناخودآگاه جمعیش پیدا کنه. یعنی از سطح جمعی و تحلیل روند انسان در طول تاریخ، میتونیم به تحلیل فردی و برای تک تک آدمها برسیم.
امیدوارم قابل درک بوده باشه.
https://t.me/Apolloacademytel
#یونگ_نگاری

آپولو آکادمی

31 Jul, 08:09


این صحبت یونگ ممکنه خیلی مورد قضاوت قرار بگیره و ممکنه یکم درکش سخت باشه که آخر رشتو خودم یکم شرح و تفسیرش کردم و وسطای نوشته یونگ توضیحات اضافه رو توی {} نوشتم.
یونگ توی صفحات 355 تا 353 کتابی که شرح سمینار رویای کودکانش بین سالهای 1936 تا 1940بوده میگه:
یک تشابه دیگر را میشود در آسترولوژی وتوالی اعصار تاریخی یافت. حدود شش هزار سال پیش اولین سوابق مکتوب تاریخی، در عصر تاروس ثبت شدن.
عنصر زمین به صورت فلکی تاروس نسبت داده میشود.
در مصر باستان، تجلی روح از طریق ماده بود، از طریق سنگ و خاک و زمین.
{عصر تاروس از 4300 تا 2150 پیش از میلاد بود و وقایع مهم این دوره شامل اختراع نگارش، عصر برنز، ظهور تمدن های سومر، مصر باستان، دره سند و باورهای آیینی/مذهبی پرستش گاو در خاور نزدیک بود}
دو هزار سال بعد، زمین وارد عصر اریس یا حمل شد.
عنصر آتش به صورت فلکی اریس نسبت داده میشود و عصری آتشین برای انسان آغاز شد؛ همانطور که موسی خداوند را در یک بوته آتشین دید یا خداوند به شکل ستونی از آتش بر قوم خود ظاهر شد.
{عصر اریس از 2150 پیش از میلاد تا 1 میلادی بود و وقایع مهم این عصر شامل ظهور تمدن اکد، عصر ودایی در هند، آغاز عصر آهن، تمدن یونان باستان، تمدن فنیقی ها، اسراییل باستان، عصر کلاسیک و ظهور بودیسم بود}
در حدود زمان تولد مسیح، عصر پایسیس یا حوت آغاز شد.
عنصر آب به صورت فلکی پایسیس نسبت داده میشود و احتمالا به همین دلیله که باید به دنبال روح در آب، در جریان تصاویر زندگی {انعکاس زندگی بر آب} و در ناخودآگاه باشیم.
{عصر پایسیس از سال 1 میلادی تا حدود اوایل سال 2000 میلادی بود، توی ویکیپدیا انتهای عصر پایسیس رو 2150 میلادی نوشته. وقایع مهم این عصر شامل ظهور امپراطوری رم، ظهور مسیحیت و اسلام بود}
اکنون ما در شرف ورود به عصر آکواریوس یا دلو هستیم.
عنصر هوا به صورت فلکی آکواریوس نسبت داده میشود و سمبل این صورت فلکی به جای یک حیوان مثل پایسیس(ماهی)، اریس(قوچ) و تاروس(گاو)، یک فرشته یا یک انسان است.
در این عصر قرار است روح دوباره لطیف شود و انسان به اصل خود بازگردد. این به معنای کنار هم قرار گرفتن دو چیز متضاد است، انسان در معنای عمومی و مادی و خودآگاه از یک سو و انسان در عالم رویاها و ناخودآگاه از سوی دیگر.
این مرحله پایانی قرار هستش که با نیلوفر آتمن، پوروشا یا دانش خداوند منطبق شود {انسان به این مفاهیم برسد}.
{نیلوفرهای آتمن مفهومی شرقی در هندوییسم و بودیسمه. آتمن لغتی سانسکریت به معنای خود یا روح یا خودبرتر هستش. در فلسفه هندو آتمن جاویدان و جدای از بدن فیزیکیست. نیلوفر در آیینهای شرقی نماد بیداری معنوی، خلوص و روشنیدگی هستش. یونگ ایندو مفهوم رو به شکل متافوریک با هم تلفیق میکنه تا مثالی از یکی شدن دو چیز متضاد باشه، هم بیداری معنوی و هم درک از خود}
{پوروشا مفهوم پیچیده ای در آیین هندوست به معنای روح کیهان که از ازل تا ابد، فرای زمان و مکان و ماده، در همه جا و همه چیز و همه کس و همه زمان ها وجود دارد. یونگ به شکل متافوریک برای بیان خود واقعی و خودآگاه کیهانی از این تمثیل استفاده کرده}
این یکی شدن با مسیح و تجربه "خود" هستش؛ یا فرآیند آنتروپوژنزیسی (فرآیند تبدیل شدن از موجودی مادون انسان به انسان) که فقط میشه اون رو در عصر آکواریوس پیش رو بطور کامل درک کرد. {انسان به حد اعلای "انسان بودن" خودش در این عصر میرسه}
من نمیتونم این رسیدن به مرحله نهایی را برای شما روشن کنم. اجازه بدید بجاش نقل قولی از موعظه های مایستر اکهارت داشته باشم {مایستر اکهارت روحانی، فیلسوف و عارف قرن سیزدهم آلمانی بود که در علوم باطنی مهارت بالایی داشت}
حتما شما این جملات مایستر اکهارت رو میشناسید که میگفت "تمام طبیعت یعنی انسان"
یا میگفت "همه موجودات احساس نیازی دارن که از زندگی های خودشون به سمت طبیعت درونشون، تعالی پیدا کنن. همه موجودات عقل و منطق من را درون خود حمل میکنند تا بتوانند عقل را در من بدست آورند. من به تنهایی تمام موجودات رو برای خداوند آماده میکنم! (همه موجودات که این شامل انسان ها هم میشه)"
و درباره تحول نهایی که میگفت " وقتی روح مجبور به درک این موضوع میشود که هیچ موجودی نمیتواند به ملکوت خداوند وارد شود، شروع به احساسِ "خود" میکند، راه خود را میرود و دیگر خدا را جستجو نمیکند. تنها پس از آن است که بالاترین مرگ خود را میمیرد. در این مرگ روح تمام خواسته ها، تمام افکار، تمام شکل و تمام جوهر خود را از دست میدهد. حالا در نهایت خود را به کهن ترین/اصیل ترین/بنیادی ترین شکل ممکن میابد که در این شکل کهن/اصیل/بنیادین، خداوند زندگی میکند و فعال است، در جایی که آن روح، خودش ملکوتِ خودش است"
{شعر مولانا به زیبایی این نقل قولهای مایستر اکهارت رو توضیح میده.
بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید
در این عشق چو مردید همه روح پذیرید
بمیرید بمیرید و زین مرگ مترسید

آپولو آکادمی

29 Jul, 07:55


یونگ توی جلد ۱۱ مجموعه آثارش میگه
تمام هنر، در استخراج خِرَد از حماقت خلاصه میشه.
توی صفحه ۲۲۲ در ستایش حماقت مینویسه
حماقت، مادرِ خردمندیه و زیرکی هرگز ارتباطی با خرد نداره
انگار در ستایش حماقت حرف میزنه
در ستایش اشتباه کردن
مثل تاروت که با کارت fool شروع میشه.
توی صفحه ۹۵۳ بیشتر توضیح میده که چطور حماقت و اشتباه براش جذابه، میگه آدم معصومی که سراسر خرد باشه و هیچ اشتباهی نکنه، کوچکترین جذابیتی براش نداره.
مگه میشه بدون تاریکی، نور رو درک کرد؟
بدون سر و صدا، سکوت رو درک کرد؟
بدون حماقت، خرد رو درک کرد؟
#یونگ_نگاری

آپولو آکادمی

28 Jul, 03:35


توی جلد ۱۰ مجموعه آثار یونگ میگه در عالم خودآگاهی، هرکدوم از ما اربابان خودمون هستیم، به نظرمون ما «عامل» اعمال و زندگی خودمون هستیم. وقتی پا به قلمرو سایه ها (ناخودآگاه) میزاریم با وحشت متوجه میشیم که ما چطور بازیچه دست «عامل» های نادیدنی و مخفی هستیم.
#یونگ_نگاری

آپولو آکادمی

26 Jul, 06:29


یونگ توی جلد دهم مجموعه آثارش یه جمله داره میگه «دنیا هنوزم پر از دشمنان خیالی و قربانیان بی گناهه، درست مثل گذشته که پر از جادوگر و گرگینه بوده.»
حالا حرف حسابش از این جمله چیه؟
توی داستان های فولک یه شخصیت نمادین مسئول اتفاقات و چالشهای بد بوده، یه شخصیت فرا انسانی, ‏یه آدم بده‌ی داستان که انسان هم نیست، شبیه ما نیست
حالا ما امروز از اون داستان های فولک عبور کردیم و دیگه باور به جادوگر و گرگینه نداریم، اما هنوز کسی یا کسانی رو منشا مشکلات خودمون میشناسیم و احتمالا ترجیح میدیم حالت غیر انسانی بهشون بدیم. پس میایم ترسها و احساسات منفی مون رو ‏روی اونها فرافکنی میکنیم تا ازشون هیولا و شخصیت بد بسازیم یا بتونیم برای مشکلاتمون اونهارو مقصر بشماریم.
یه چیزی توی مایه های شعری که توی کودکی میگفتیم من نبودم دستم بود، تقصیر آستینم بود! یا میگفتیم شیطون گولم زد!
این فرآیند هنوزم ادامه داره.
#یونگ_نگاری

آپولو آکادمی

25 Jul, 08:38


یه جمله از یونگ هست میگه تا زمانی که ناآگاه رو تبدیل به آگاهی نکردید، زندگی شمارو هدایت خواهد کرد و شما اسمش رو تقدیر خواهید گذاشت
فروید هم در یادداشت های روان‌تحلیلی درباره پارانویا همینو میگه که هرچه در درون سرکوب و منحل شود، از بیرون به سوی خودمان بازمیگردد.
#یونگ_نگاری

آپولو آکادمی

21 Jul, 12:45


در روز چند دقیقه رو صرف این کنید که خودتون رو در حالی که به اهدافتون دست پیدا کردید، تجسم کنید. تا جای ممکن به جزییات بپردازید، احساسات احتمالیتون رو تجسم و احساس کنید و خودتون رو در این تجربه غرق کنید. در قدم بعدی خودتون رو تجسم کنید که در حال تلاش کردن هستید تا قدم به قدم به هدفتون نزدیک تر بشید. این تمرین هم به شبیه سازی دستاورد نهایی هدفتون کمک میکنه و هم به مسیری که باید برای رسیدن به هدفتون طی کنید؛ در نتیجه این تمرین هم به افزایش شادی و شوق شما کمک میکنه و هم احتمال موفقیت و تلاش در راستای هدفتون رو افزایش میده.
5. دفتر سپاسگزاری با رویکرد آینده نگرانه داشته باشید:
معمولا دفتر شکرگزاری یا سپاسگزاری تمرکزش معطوف به زمان حال هستش اما سعی کنید رویکرد آینده نگرانه ای بهش بدید. درباره این بنویسید که در حال حاضر از چه چیزی سپاسگزار هستید و مشتاق چه چیزی در آینده هستید. مثلا میشه نوشت "من برای سلامت امروزم سپاسگزارم و مشتاقم تا در کلاس یوگا به موفقیت برسم". یادتون نره که احساساتتون رو تجسم کنید، یادتون نره که سپاس گزاری یک تمرین ذهنی ساده نیست، قراره احساس واقعیتون رو تجربه و تجسم کنید.
🟢فکر کردن درباره آینده ابزار مهمی هستش که میتونید ازش در راستای بهبود سلامت روان خودتون استفاده کنید. این ابزار احساس هدفمندی، جهتمندی و شوق رو در شما ایجاد میکنه. با تعیین این اهداف میتونید فعالیت هایی رو برنامه ریزی کنید که براتون خوشایند و لذتبخش باشن و با تجسم نتایج مثبت میتونید از قدرت ذهنتون برای افزایش شادی و بهبود کیفیت عمومی زندگیتون بهره ببرید.
منابع:
https://psycnet.apa.org/record/2013-39018-006
https://www.amazon.com/Mindset-Psychology-Carol-S-Dweck/dp/0345472322
https://psycnet.apa.org/record/2003-01140-012
https://www.sciencedirect.com/science/article/abs/pii/B9780124072367000012
https://psycnet.apa.org/record/2007-19538-002
https://psycnet.apa.org/record/2013-00428-000
https://psycnet.apa.org/record/2008-05086-000
https://www.researchgate.net/publication/225294936_Well-being_and_the_anticipation_of_future_positive_experiences_The_role_of_income_social_networks_and_planning_ability
https://psycnet.apa.org/record/2013-21166-001
https://psycnet.apa.org/record/2013-07319-001
https://psycnet.apa.org/record/1998-00766-021
https://psycnet.apa.org/record/2005-09663-004
لطفا صفحه اینستاگرام و یوتیوب مارو دنبال کنید.
https://t.me/Apolloacademytel
https://virgool.io/@apolloacademy
https://www.instagram.com/apolloacademy1
https://castbox.fm/channel/id5645945
https://www.youtube.com/@apolloacademy

آپولو آکادمی

21 Jul, 12:45


🟢خانم دکتر جنیس ویلهور روانشناس آمریکایی مقاله ای نوشتن درباره یافتن لذت؛ اینکه چطور میتونیم با پیشبینی مثبت از آینده، احساس شادی و رضایت رو در خودمون تقویت کنیم.
🟡توی دنیای امروزی حتما این جمله رو زیاد شنیدید که "در لحظه زندگی کن!" یا زندگی در لحظه، کلید خوشحالی و حال خوبه. زندگی در زمان حال یا ماندن در زمان حال، بی شک تاثیر واضحی در حس و حال خوب داره اما تحقیقات علمی نشون میده که انتظار مثبت از آینده راه بسیار موثری در ایجاد احساسات خوب و مثبت در شخصه و سلامت عمومی روان رو بهبود میبخشه. با این حال زیاد به این موضوع پرداخته نمیشه و به ندرت در بهبود حس و حال و سلامت روان مورد استفاده قرار میگیره.
یکی از دلایل مهمی که نگاه مثبت نسبت به آینده میتونه سلامت روانی و احساسی شخص رو بهبود بده اینه که بخش بزرگی از مغز، معطوف به پیش بینی پاداش هایی هستش که میتونه دریافت کنه. مطالعات نشون میده که پیشبینی وقایع آینده، میتونه از خود اون وقایع یا وقوع واقعیشون خوشایند تر باشه. فکر کردن به آینده یعنی بازسازی ذهنی سناریوهای احتمالی که ممکنه در آینده رخ بدن و این عمل باعث میشه سیستم پاداش یا ریوارد سیستم مغز فعال بشه و دوپامین ترشح کنه. میدونیم که دوپامین هم نوروترانسمیتری هستش که با احساس شادی و لذت مرتبطه.
🔵برای مثال تصور کنید دارید برای مسافرت رفتن در تعطیلات پیش رو به یک شهر ساحلی برنامه ریزی میکنید. فکر به اینکه توی ساحل دراز کشیدید، نسیم خنک از دریا به صورتتون میخوره، شن های ساحل رو زیر پاهاتون احساس میکنید و آفتاب ملایمی به شما میتابه. این تصورات میتونن حتی ماه ها قبل از اینکه واقعا به این مسافرت برید، لبخند به لبتون بیارن و حس و حالتون رو خوب کنن. پیشبینی مثبت از سفر میتونه دوره طولانی ای از احساس شادی و رضایت رو براتون به ارمغان بیاره.
اگر میخوایم تجسم آینده موجب احساس خوبی در ما بشه، کلیدش اینه که روی حالت دلخواهمون یا نتیجه مطلوبمون متمرکز باشیم. اگر شما از تجسم خودتون در یک ساحل زیبا لذت میبرید بعد یهو شروع به فکر کردن درباره هزینه این سفر میکنید و با خودتون میگید حتما نمیتونید از پس هزینه چنین سفری بربیاید؛ حالا دارید آینده ای رو تجسم میکنید که در اون گمان نمیکنید بتونید چنین سفری به اون ساحل رویایی برید و در نتیجه بجای احساس خوب، گرفتار کلی احساسات منفی میشید.
🟢حالا میخوایم چند راه عملی رو بررسی کنیم که میتونید با کمک اونها زمان بیشتری روی آینده مطلوبتون متمرکز بمونید تا در نهایت منجر به افزایش شادی و رضایت در زندگی شما بشه.
1. برای فعالیت های لذت بخش بطور مرتب برنامه ریزی کنید:
قرار نیست آینده خیلی دور از ما باشه یا حتما جاه طلبی های بزرگی با خودش داشته باشه. شما میتونید برای خوردن یک شام خوشمزه در رستوران با دوستتون یا حتی قدم زدن در خیابان مورد علاقه تون پیشبینی و برنامه ریزی کنید. برای حفظ ذهنیت مثبتتون لازمه بطور مرتب برای فعالیت هایی که ازشون لذت میبرید برنامه ریزی کنید و اونها رو پیش خودتون تجسم کنید. حالا این فعالیت میتونه یک قرار کافی شاپی هفتگی با دوست صمیمیتون باشه، میتونه کوهنوردی ماهانه باشه یا سفر خانوادگی سالانه. اینکه یه برنامه ای روی تقویتون داشته باشید، باعث میشه چیز مثبتی داشته باشید که بتونید تجسمش کنید.
2. تابلوی آرزوها بسازید:
برای اینکه دید کلی و شفاف تری نسبت به وقایع مثبت زندگی داشته باشید تا بتونید به خوبی اونهارو تجسم کنید، میتونید عکسها، کلمات یا جملات مرتبطی رو جمع آوری کنید که نماینده رویاها و اهداف شما باشن. این عکسها و کلمات رو روی تابلو یا دیواری که روزانه در نگاه شماست قرار بدید. این تابلو مثل یک یادآوری بصری کمکتون میکنه که تمرکزتون رو روی آینده و اهدافتون حفظ کنید و بعلاوه انگیزه روزانه و احساس شادی شمارو تقویت میکنه. نگران این نباشید که چطوری قراره به این اهداف برسید، ذهن شما خودش شروع به کار کردن روی ایده های مختلف میکنه و کمکتون میکنه برنامه مناسبی برای رسیدن به اونها طراحی کنید. البته تا وقتی که باور داشته باشید اهدافتون قابل دسترسی هستن.
3. اهداف کوچک، مشخص و قابل دسترسی تعیین کنید:
اهداف بزرگ و طولانی مدت تون رو به اهداف کوچکتر و قابل مدیریت بشکنید. برای مثال اگر هدف شما اینه که یک کتاب بنویسید، میتونید این هدف رو بشکنید و کوچک کنید؛ به این شکل که برای خودتون این هدف رو قرار بدید که روزانه فقط 500 کلمه بنویسید. با رسیدن به هرکدوم از این اهداف کوچک که به عنوان پیروزی های کوچک هم قابل طرح شدن هستن، میتونید روند ثابت و روتینی ایجاد کنید که هیجان و شوق شمارو در تمام طول مسیر بالا نگه داره.
4. نتایج مثبت رو تصویر سازی کنید:

آپولو آکادمی

16 Jul, 04:30


3. تغذیه آگاهانه رو تمرین کنید: موقع غذا خوردن توجه کاملتون رو به غذایی که دارید میخورید و علت غذا خوردنتون معطوف کنید. آروم غذا بخورید، هر لقمه رو به خوبی بجوید و به پیام های بدنتون توجه کنید تا متوجه بشید دقیقا چه زمانی به اندازه کافی سیر شدید.
مثلا شخص برای تمرین اینکار بین هر لقمه غذاش، قاشق و چنگالش رو زمین میزاره و تمام توجه اش رو به طعم و بافت غذایی که توی دهن داره متمرکز میکنه. با اینکار لذت بیشتری از غذاش میبره و متوجه میشه چه زمانی سیر شده. در نتیجه جلوی پرخوری خودش رو میگیره.
4. کمک گرفتن از متخصص: گاهی اوقات تغذیه احساسی ریشه های بسیار عمیقی داره که خود شخص نمیتونه از پس رفعشون بر بیاد. توی این حالت یک تراپیست ماهر یا یک متخصص تغذیه میتونه کمکتون کنه و بر اساس وضعیت شما و نیازهاتون، براتون راهکارها و استراتژی هایی طراحی کنه.
مثلا شخص ممکنه بعد از سالها درگیری با تغذیه احساسی، به تراپیست مراجعه کنه. طی تراپی متوجه بشه که گره های احساسی سرکوب شده ای در گذشته اش داشته و یاد بگیره چطور میتونه به شکل سالم با اونها مواجه بشه و به مرور وابستگیش به غذا برای آروم شدن رو کنار بزاره.
🔴جمع بندی
تغذیه احساسی وضعیت پیچیده ایه که آدمهای زیادی درگیرش هستن. شناسایی رد فلگهای مرتبط با این وضعیت میتونه اولین قدم در راستای رفعش باشه. رد فلگ هایی مثل غذا خوردن وقتی گرسنه نیستیم، میل شدید به نوع خاصی از غذا یا کمک گرفتن از غذا برای دریافت یا سرکوب یک احساس خاص.
با درک ریشه های روانی میتونیم چرخه معیوب رو بشکنیم، بین گرسنگی جسمی و احساسی تفاوت قائل بشیم و استراتژی های کارآمدی بدست بیاریم تا در نهایت رابطه سالم تری با غذا پیدا کنیم. یادتون باشه، کمک گرفتن نشونه ضعف نیست! بلکه دقیقا نشونه قدرته و با کمک درست و حمایت لازم، میتونید راههای سالم تر و کارآمد تری برای سیر کردن جسم و احساستون بدست بیارید.
منابع:
https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/32398186/
https://www.sciencedirect.com/science/article/abs/pii/S0195666320316603
لطفا صفحه اینستاگرام و یوتیوب مارو دنبال کنید.
https://www.instagram.com/apolloacademy1
https://t.me/Apolloacademytel
https://virgool.io/@apolloacademy
https://castbox.fm/channel/id5645945
https://www.youtube.com/@apolloacademy

آپولو آکادمی

16 Jul, 04:30


🟢دکتر روانشناس جفری برنشتاین مقاله ای نوشتن درباره رها شدن از تغذیه احساسی. تغذیه احساسی حالتی هستش که شخص در مواجهه با احساسات خاصی شروع به پرخوری یا ناسالم خوری میکنه. توی این مقاله یاد میگیریم این وضعیت چه ریشه ها و چه راههای مقابله ای داره.
⭕️وقتی درباره غذا حرف میزنیم باید بدونیم که احساسات ما میتونن روی انتخاب های غذایی و ذائقه ما تاثیر گذار باشن. درک ریشه های روانی تغذیه احساسی میتونه در رفع این حالت موثر باشه. معمولا تغذیه احساسی ریشه در نیاز ما به پرکردن یک خلا احساسی یا تسکین احساسات منفی داره. اگر در کودکی، غذا به عنوان جایزه یا مکانیسمی برای آروم کردن بچه استفاده میشده، میشه این رفتار رو در تجربیات کودکی هم ردیابی کرد. توجه داشته باشید که این نوشته درباره پرخوری عصبی یا اصطلاحا بولیمیا نیست.
در ادامه چند سناریو خلاصه برای بررسی الگوهای تغذیه احساسی مطرح خواهند شد. در انتها هم چند استراتژی برای مدیریتش مطرح میکنیم.
🟡درگیری های شیرین لیزا
والدین لیزا توی بچگیش معمولا وقتایی که ناراحت بود، برای خوشحال کردنش یا وقتی میخواستن براش جشن بگیرن و تشویقش کنن بهش شیرینی میدادن. حالا که لیزا بزرگ شده هروقت حس میکنه خوشحال نیست، خلقش پایینه یا نیاز داره حس و حال خودش رو بهتر کنه، بطور ناخودآگاه میره سراغ شیرینی جات. عمل خوردن شیرینی میتونه اون رو به لحظات آرامش بخش و خوشایند گذشته برگردونه و این براش تبدیل به عادتی شده که ترک کردنش دشواره.
⭕️چرخه معیوب تغذیه احساسی
تغذیه احساسی میتونه چرخه معیوبی ایجاد کنه که رها شدن ازش بسیار سخت باشه. وقتی شما در پاسخ به یک احساس، خوراکی میخورید، احساس موقتی از سرخوشی یا لذت دریافت میکنید. با این حال بعد از گذشت زمان کوتاهی از اون احساس موقت خوشایند، دچار احساسات منفی مثل حس گناه یا حس شرمندگی میشید. همین احساسات منفی میتونن به عنوان عاملی برای تغذیه احساسی بیشتر باشن. یعنی مثلا در یک فشار روانی، رو به خوردن شیرینی میارید، بعد از خوردن شیرینی اول احساس سرخوشی و لذت دارید ولی بعد این حس جاش رو به حس گناه میده؛ برای مقابله با این احساس گناه دوباره رو به خوردن شیرینی میارید و این چرخه همینطور ادامه پیدا میکنه.
🟡سبک زندگی عجیب مارک
مارک یک دانشجوی کالجه که هرموقع احساس میکنه تحت فشار روانی زیادی به واسطه درسهاش قرار داره، میره سراغ فست فود. برای مارک بعد از یه امتحان پر استرس، هیچی مثل یه همبرگر و کلی سیب زمینی سرخ کرده نمیتونه حس و حالش رو (هرچند موقتی) بهتر کنه. یه کمی بعد از خوردن غذاش اون احساس گناه میکنه از اینکه چرا یه غذای غیرسالم خورده و حواسش به تغذیه اش نبوده. همین حس گناه باعث میشه استرسش افزایش پیدا کنه و مجددا برای رفع استرسش، سراغ فست فود بره.
⭕️افتراق گرسنگی فیزیکی از گرسنگی احساسی
یکی از مهمترین قدم ها در رفع تغذیه احساسی اینه که بفهمیم چه فرقی بین گرسنگی فیزیکی و گرسنگی احساسی وجود داره. گرسنگی فیزیکی احساسیه که به تدریج ایجاد میشه و تقریبا با هر خوراکی رفع میشه. برعکس، گرسنگی احساسی ناگهان پدیدار میشه و معمولا میل به خوردن نوع خاصی از خوراکی در فرد وجود داره.
🟡ریچل به دنبال آرامش
ریچل متوجه شده بود که هر وقت از نظر فیزیکی گرسنه است میتونه برای خودش یه غذای متعادل و سالم مثل سالاد یا ساندویچ درست کنه. با اینحال وقتی گرسنگی احساسی داره، فقط نوع خاصی از غذا میتونه آرومش کنه مثلا یک اسلایس کیک شکلاتی یا یک کاسه بستنی. با شناسایی این الگو اون درک کرد که میلش به این غذاهای خاص ناشی از احساساتشه، نه نیاز یا کمبود مواد غذایی خاصی در بدنش.
🟢استراتژی هایی برای غلبه بر تغذیه احساسی
اگر متوجه این مشکل در خودتون شدید، چند استراتژی هست که میتونه بهتون کمک کنه مدیریتش کنید.
1. ثبت رژیم غذایی: غذایی که میخورید، زمانی که غذا میخورید و احساستون موقع خوردن اون غذا رو یادداشت کنید. این میتونه بهتون کمک کنه الگوهای تغذیه احساسی و عوامل محرکش رو متوجه بشید.
مثلا شخص ممکنه بعد از ثبت رژیم غذاییش متوجه بشه که معمولا ساعات پایانی شب، بعد از بحث کردن با پارتنرش رو به خوردن غذاهای ناسالم میاره. با شناسایی این الگو تصمیم میگیره که بجای پناه بردن به غذا برای داشتن احساس خوشایند، توجه اش به رابطه اش باشه و مشلاکتش رو اونجا برطرف کنه.
2. یافتن تسلی های جایگزین: برای مواجهه و مقابله با احساستون، راهکارهای سالم تر و جایگزین بجای تغذیه احساسی پیدا کنید. از جمله این راهکارهای میشه به فعالیت فیزیکی، فعالیت های مفرح یا تکنیک های ریلکسیشن اشاره کرد.
مثلا شخص ممکنه عاشق نقاشی باشه ولی معمولا براش وقتی پیدا نکنه. وقتایی که احساس میکنه تحت استرس قرار داره، بجای اینکه بره سراغ خوردن خوراکی های مضر، وقتش رو صرف فعالیت هنری میکنه. فعالیت خلاقانه کمکش میکنه ریلکس بشه و احساساتش رو به شکل سالم تری ابراز کنه.

آپولو آکادمی

11 Jul, 14:21


یه دلیل دقیق تر این داستان اینه که مردانی که اکثر زندگی جنسیشون صرف جستجوی پورن، تماشای پورن و خودارضایی میشه، بطور مداوم با دیدن هر پورن جدید، ترشح زیادی از آدرنالین و دوپامین رو تجربه میکنن که همین باعث شرطی شدن و اعتیاد اونها به این هجوم خوشایند واسطه های عصبی میشه. دنیای پورنوگرافی هم که انتها نداره و دائما محتوای پورن جدید در حال تولید و انتشاره که هرکدوم میتونن از دیگری شدید تر، جذاب تر و متنوع تر باشن. به مرور زمان اون مرد متوجه میشه که ترشح این واسطه های عصبی خوشایند، در رابطه جنسی واقعی با پارتنرش رخ نمیده و اصلا اون احساس خوشایند لذت، قابل مقایسه با تماشای پورن نیست؛ همین خوشایندی کمتر باعث میشه نعوظ یا رخ نده یا تداوم نداشته باشه. بعلاوه سیکل فانتزی/لذت که در تماشای زیاد پورن رخ میده، منجر به جدایی وفاصله روانی و احساسی با پارتنر اون شخص میشه. پارتنری که شاید براش بسیار عزیز باشه یا بسیار دوستش داشته باشه.
در مجموع، مشکلات نوروشیمیایی و روانی میتونن به شکل اختلال جنسی و جسمی در رابطه واقعی شخص خودشون رو نشون بدن. اساسا میشه گفت وقتی ذهن یک مرد بطور کافی تحریک نشده باشه، اندام جنسیش هم نمیتونه تحریک بشه، حتی با کمک داروهای القا کننده نعوظ. پس به واسطه پورنوگرافی، تعداد مردانی که به لحاظ جسمی/جنسی کاملا سالم هستن اما گرفتار اختلالات جنسی هستن، روز به روز افزایش پیدا میکنه.
منابع:
https://www.auajournals.org/doi/abs/10.1097/JU.0000000000000892.09
https://www.sciencedirect.com/science/article/abs/pii/S0747563215302612
لطفا صفحه اینستاگرام و یوتیوب مارو دنبال کنید.
https://t.me/Apolloacademytel
https://virgool.io/@apolloacademy
https://www.instagram.com/apolloacademy1
https://castbox.fm/channel/id5645945
https://www.youtube.com/@apolloacademy

آپولو آکادمی

11 Jul, 14:21


🟢دکتر روبرت ولز، روان درمانگر شناخته شده آمریکایی مقاله ای منتشر کردن درباره تاثیر پورنوگرافی بر اختلالات جنسی مردان. در این مقاله به این سوال میپردازن که آیا تماشای پورن میتواند به زندگی جنسی شما آسیب بزند؟
🟡به نظر میرسه اختلال جنسی در مردان به واسطه استفاده بی رویه از پورن، در حال افزایش هستش. هم مطالعات بالینی و هم مطالعات تحقیقاتی نشون میدن که استفاده از محتوای پورن میتونه باعث اختلال جنسی در مردان به شکل اختلال نعوظ ( erectile dysfunction – ED) ، دیر انزالی (delayed ejaculation – DE) و یا ناتوانی در ارگاسم (anorgasmia) در تمام سنین و در تمام گرایش های جنسی (چه دگرجنس گرا، چه دوجنسگرا و چه همجنسگرا) بشه.
🔵در مطالعه گسترده ای که سال 2020 روی استفاده کنندگان از پورن انجام شد در 23% مردان زیر 35 سال (مردانی که در دوران اوج فعالیت جنسی هستن) در هنگام رابطه جنسی با پارتنرشون، سطوحی از اختلالات جنسی که از همه بیشتر اختلال نعوظ بود، مشاهده شده. بجز این در این مطالعه دیده شد:
✔️میزان پورنی که یک مرد تماشا میکنه، با میزان اختلال نعوظ ارتباط داره. هرچی پورن بیشتر دیده شده بوده، اختلال نعوظ بیشتر بوده.
✔️کسانی که استفاده کننده مستمر پورنوگرافی بودن به شکل چشم گیری نسبت به دیگر مردان، زمان ارگاسم طولانی تری در رابطه جنسی واقعی داشتن. بطور کلی این افراد در رسیدن به ارگاسم مشکل داشتن.
✔️استفاده مستمر از پورن، بطور کلی با نارضایتی از رابطه جنسی ارتباط داشته.
🟡متاسفانه اختلال جنسی مردانه ناشی از پورن، نه تنها خود شخص رو تحت تاثیر قرار میده، بلکه پارتنر عاطفی اون هم در معرض آسیب قرار میگیره. اگر مردی قادر به رابطه جنسی کامل و رضایت بخش نباشه، قادر به نعوظ یا حفظ اون نباشه، به ارگاسم نرسه و... اعتماد به نفس پارتنر عاطفیش هم آسیب میبینه و نمیتونه از رابطه لذت ببره. حتی بعضی مردان مخاطب پورن، رابطه عاطفیشون که براشون اهمیت داشته رو به خاطر احساس شرم ناشی از ناتوانی در رابطه جنسی به اتمام رسوندن. در مواردی هم پارتنر اون شخص، به دلیل عدم وجود رابطه سالم جنسی یا ارتباط عاطفی -که البته نمیدونستن دلیلش استفاده از پورنه- با مرد دچار اختلال جنسی، از رابطه جدا شده بودن.
یه نکته جالبی که توی این تحقیق بهش رسیدن این بوده که انگار این اختلالات، ارتباطی با تعداد خودارضایی و ارگاسم نداره. مشکلات ED، DE یا آنورگاسمی به این مرتبط میشن که وقتی مردی 80، 90 یا حتی 100 درصد انرژی جنسیش رو صرف تماشای پورن و خودارضایی میکنه، به مرور زمان، در مواجهه با پارتنرش در دنیای واقعی به مشکل میخوره.
🟢رایج ترین نشانه های اختلال جنسی القا شده به واسطه پورن در مردان شامل این موارد میشه:
✔️مرد میتونه با پورنوگرافی بطور کامل تحریک بشه، به نعوظ برسه و ارضا بشه اما در یکی از این موارد در مواجهه با پارتنرش و رابطه جنسی واقعی، مشکل داره.
✔️مرد میتونه رابطه جنسی واقعی با پارتنرش داشته باشه، به ارضا جنسی هم برسه، اما این ارضا شدن زمان زیادی لازم داشته باشه و پارتنرش از این بابت ناراضی باشه و احساس کنه اون مرد بطور کامل در جریان رابطه جنسی متمرکز نیست.
✔️مرد میتونه در رابطه جنسی با پارتنرش در حالت نعوظ باقی بمونه اما فقط به این شرط که توی ذهنش یکی از کلیپ های پورن مورد علاقه اش رو به یاد بیاره و تجسم کنه.
✔️برای مرد، پورنوگرافی نسبت به رابطه جنسی واقعی با پارتنرش، ترجیح داشته باشه و پورنوگرافی براش مطلوب تر و خوشایند تر باشه.
🔴یکی از مشکلات در اختلال جنسی القا شده به واسطه پورن در مردان اینه که قرص هایی مثل ویاگرا که باعث حفظ نعوظ میشن، براشون کارآمد نیست و جواب مطلوبی ازش نمیگیرن. دلیل این امر هم اینه که مکانیسم عمل این داروها، افزایش جریان خون به ارگان های جنسیه، اما در این مردان مشکل اختلال نعوظ عدم خون رسانی یا کمبود خون رسانی به ارگان های جنسی نیست. در این افراد مشکل از مغز اونهاست نه از اندام جنسیشون.
🔵براساس مطالعه ای که سال 2016 انجام شد، محققین به این نتیجه رسیدن که ارتباط بین پورن و اختلال جنسی، میتونه تبدیل به یک چرخه ناکارآمد بشه؛ به این شکل که به واسطه پورن، مرد دچار ED میشه، به واسطه ED اعتماد به نفس و توانایی کمتری در ارتباط جنسی داره، به همین واسطه هم بیشتر به پورن رو میاره.