بمیرید بمیرید و زین نفس ببرید
که این نفس چو بندست و شما همچو اسیرید
یکی تیشه بگیرید پی حفره زندان
چو زندان بشکستید همه شاه و امیرید
بمیرید بمیرید به پیش شه زیبا
بر شاه چو مردید همه شاه و شهیرید}
در اینجا روح متوجه میشود که خودِ او، "ملکوت خداوند" است. به همین علته که کشیشان کلیسا تاکید ویژه ای بر این موضوع دارند : "انسانیتِ مسیح، نباید جدای از الوهیت او پرستیده شود. مسیح همزمان، هم موجودی الهی و هم موجودی انسانی بود که هردو اینها باید در کنار هم و در یک عمل واحد پرستش شوند"
حالا یکم این متن یونگ رو ساده تر کنم.
یونگ میاد اولش به شکل متافوریک از اعصار آسترولوژیکال برای نشون دادن مراحل متفاوت تکامل معنوی انسان استفاده میکنه. اگه یونگ توییتر فارسی داشت حتما یه پرفسوری میومد میگفت آقای یونگ! شما روانشناسی! این حرفای زرد از شما بعیده! توی قرن 21 از آسترولوژی حرف میزنی؟؟ یونگ هم احتمالا لبخندی میزد و میگفت خیر، من دارم به عنوان یک تمثیل، به عنوان یک وسیله برای درک بهتر نظرم ازش استفاده میکنم. تکامل معنوی هم الزاما ربطی به دین نداره. معنویت از نظر یونگ فرای دین و باور، به معنای "معنایی برای زندگی" بوده.
در ادامه یونگ میاد درباره عناصر چهارگانه زمین، آتش، آب و هوا که به این نشان های آسترولوژی مرتبط هستن صحبت میکنه و این رو به عنوان یک سمبل میبینه، این سمبل تجلی از نحوه اتصال و ارتباط مردم با معنویت در دوران خودشون بوده. با این دید اگر نگاه کنیم نماد پردازی هرکدوم از این 4 عنصر خیلی خیلی مفصل میشه.
حالا سیر تکامل این عصرهای مختلف، خودش سمبلی از سفر انسان در راستای روشنیدگی معنوی، به هدف درک خود برترش و رسیدن بهش هستش. حد اعلای این سفر و مقصد نهاییش که عصر آکواریوس هستش، یکی شدن ایگوی انسان با خود برترش یا ناخودآگاه جمعیش هستش که این منجر به آرامش درونی اون انسان و خودشناسی واقعیش میشه.
حالا کل این سفر که شرح دادیم خودش تجلی از مفهوم فرآیند تفرد یونگه. جایی که شخص به تمامیت و وحدت با تمام جنبه های شخصیتش میرسه و میتونه ارتباط عمیق تری با کهن الگو ها و ناخودآگاه جمعیش پیدا کنه. یعنی از سطح جمعی و تحلیل روند انسان در طول تاریخ، میتونیم به تحلیل فردی و برای تک تک آدمها برسیم.
امیدوارم قابل درک بوده باشه.
https://t.me/Apolloacademytel
#یونگ_نگاری