اینگونه مواجهات اما راوی موضوع دیگری نیز هست. آمریکاییها چه مسوولیتی نسبت به رفتارها و سیاستهای دولت خود نسبت به فجایعی که ساخته است، دارند؟ آیا اگر اندیشه کارمایی و شبهمذهبی ما نسبت به آنچه در لسآنجلس میگذرد، باطل است، شهروند آمریکایی نیز میتواند این رابطه را به کلی منتفی بداند؟ نکته این است که هرچند ارتباط منطقی بین غزه و لسآنجلس وجود ندارد، اما رابطه اخلاقی و سیاسی این دو تخریب به وضوح میتواند برای شهروندان آمریکا سخن بگوید.
شهروند مدرن و مسؤول آمریکایی با دیدن بیخانمانی ساکنان لسآنجلس، تخریب و آتشسوزی خانهاش اگر به یاد غزه و نقش محوری دولت و مالیاتش در تولید نسلکشی نیفتد قطعاً دچار ضعف اخلاقی و سیاسی شده است. اگر برای دیگران و ما مسوولیت اخلاقی، همدردی با آسیبدیدگان لسآنجلس است، همین مسؤولیت برای شهروند آمریکایی اگر نتواند کثافت دستگاه حکمرانی آمریکا را به خاطر بیاورد، هیچ چیز دیگری نمیتواند.
نقش دولت آمریکا در نسلکشی اخیر قابل اغماض نیست. آمریکا به عنوان اصلیترین پشتوانه سیاسی، نظامی و بینالمللی اسراییل در کشتار اخیر، هر شهروند آمریکایی را مورد خطاب قرار میدهد. او اگر با فاجعهای که تجربه میکند، فاجعهای که ساخته است را به یاد نیاورد چگونه میتواند خود را «انسان» -آنهم شهروند مدرن- بنامد. این هشدار را ولتر پس از زلزله بزرگ لیسبون (١٧۵۵) و در پاسخ به لایبنیتس پیش کشید. پس از آن واقعهی طبیعی ولتر خطاب به کلیسا و مسیحیان پرسید: آیا این کشتار شما را به یاد نقشتان در فجایع بشری نمیاندازد؟
آتشسوزی لسآنجلس اگر نتواند از نقش آمریکا در کشتار و ستم بکاهد، تنها یک فاجعه طبیعی باقی خواهد ماند، بدون هیچ دستاوردی برای آن جامعه.
@AminBozorgiyan