گوشه و کنار سینماتوگراف @aboutcinematograph Channel on Telegram

گوشه و کنار سینماتوگراف

@aboutcinematograph


گوشه و کنار سینماتوگراف (Persian)

گوشه و کنار سینماتوگراف یک کانال تلگرامی است که به هنر سینما اختصاص داده شده است. در این کانال شما می‌توانید از آخرین اخبار فیلم‌ها، بررسی‌های تخصصی، مصاحبه‌های جذاب با بازیگران و کارگردانان برجسته، پشت صحنه‌های تولید فیلم، ویدئوهای آموزشی و بسیاری اطلاعات دیگر در مورد دنیای سینما بهره‌مند شوید. اگر عاشق هنر سینما هستید و دوست دارید همیشه از آخرین تحولات این صنعت مطلع باشید، بهترین انتخاب برای شما کانال گوشه و کنار سینماتوگراف است. در اینجا به دنیای جذاب و شگفت‌انگیز هنر سینما خواهید پرداخت و تجربه‌ی یک سفر مستند و سرگرم‌کننده در این عرصه را خواهید داشت. با عضویت در این کانال، فرصت دیدن فیلم‌های برجسته و پیشنهادات آثار به دیگران را خواهید داشت. همچنین می‌توانید با دیگر علاقمندان به سینما در این کانال ارتباط برقرار کنید و نظرات و تجربیات خود را با آنها به اشتراک بگذارید. به گوشه و کنار سینماتوگراف بپیوندید و لذت ببرید از دیدن بهترین فیلم‌ها و اخبار جذاب این صنعت.

گوشه و کنار سینماتوگراف

04 Nov, 16:51


ايا زبان پارسى در سال ٢١٠٠ بر جا ميماند ؟؟؟

دكتر عيسى كشورى

بر اساس پيش بينى دانشمندان در سال ٢١٠٠ ميلادى تنها سه زبان انگلیسی، اسپانیایی و چینی در جهان باقى مى مانند و مابقی زبان‌ها به صورت زبان‌های ضعیف و در حال حل شدن در زبان‌های اصلی در خواهند آمد و تا دو دهه بعد بكلى و براى هميشه همانند زبانهاى ارامى ، تورانى و .... از بين ميروند .
تا انزمان بیش از ۸۰ درصد نوجوانان دنیا قادر خواهند بود به ۳ زبان اصلی صحبت کنند. و ممكن است تنها دو زبان فرهنگى - ادبى مهم ديگر شانس بقا داشته باشند ، تلاش كارگردان و فيلم ساز ايرانى مقيم كانادا مصطفى كشورى در ساخت فيلم زندگى و اثار شاعران نامدار ايرانى مانند حكيم عمر خيام ، حافظ شيرازى ، فردوسى و ... در همين راستا است تا با معرفى شعر و ادبيات پارسى و گسترش زبان پارسى در سطح بين المللى از انقراض زبان پارسى جلوگيرى نمايد ، تاثيرى كه سينما در شناخت مردم جهان نسبت به اثار گرانسنگ ادبيات پارسى و مانا يى انها دارد بر كسى پوشيده نيست بعبارتى اگر فردوسى با كوشش سى ساله خود توانست ادبيات پارسى را از تهاجم فرهنگى اقوام مهاجم زنده نگه دارد امروز با كمك هنر هفتم ميتوان همان كار فرودسى را تداوم بخشيد و از مرگ حتمى زبان مادرى كه حامل تاريخ ، تمدن و هويت ملى ما است جلوگيرى نمود ، خطرى كه اگر به ان همكنون توجه نكنيم و كارى صورت نگيرد ناگهان با اين حقيقت مواجه ميشويم كه در ايران اينده به احتمال قوى با توجه به واقعيات موجود زبان چينى جايگزين زبان غنى پارسى خواهد شد .

هر كو نكند فهمى زين كلك خيال انگيز
نقشش بحرام گر خود صورتگر چين باشد ،

ما همواره مردمانى بوديم كه بيش از پيشگيرى توجه به درمان واقعه بعد وقوع و دفاع داشته ايم و هرگز قادر نبوده ايم كه از قبل وقوع خطر انرا پيش بينى كنيم و در فكر چاره باشيم .
بايد قدر زحمات هنرمندان بزرگ كه در راه حفظ ادبيات و زبان ابا و اجدادى تلاش ميكنند دانست به اين اميد كه در سال ٢١٠٠ زبان پارسى جز پنج زبان باقيمانده اين سياره بماند . يادمان باشد پيشگيرى هميشه اسان تر از درمان بعد واقعه است .بقول استاد سخن سعدى :

درختی که اکنون گرفته‌ست پای
به نیروی شخصی برآید ز جای
و گر همچنان روزگاری هلی
به گردونش از بیخ بر نگسلی
سر چشمه شاید گرفتن به بیل
چو پر شد نشاید گذشتن به پیل

@Bahamstan

گوشه و کنار سینماتوگراف

04 Nov, 14:03


چند کلمه درباره‌ی فساد و فحشا و ابتذال و «کیک محبوب من»

یادداشت کیوان کثیریان

https://cinemacinema.ir/?p=201959

@cinemacinemair

گوشه و کنار سینماتوگراف

03 Nov, 17:54


آهو و دریا
✍️
#ساسان_گلفر

چشمان بی‌قرار آهوی خسته‌جان
خشکیده به فراسوی دریای بی‌کران
جویای راه رهایی از بی‌داد شوره‌زار،
از گستره‌ی بیابان که سراسر
داغ لعنت خاشاک و خاکستر
جز تیغ آفتاب،
تلماسه‌ی عذاب
و تشنه‌لب مردن
در برهوت تفتیده‌ی بی‌آب
برای او هیچ تحفه‌ای نداشت.

دریغ از یک قطره‌‌ باران
دریغ از یک لحظه‌ی آسان
دریغ از یک نقطه‌ی سبز
بر صفحه‌ی شوره‌زار سوزان
هیچ‌کس آنجا آشیانه نمی‌ساخت
هیچ‌کس آنجا دانه نمی‌کاشت.

ایستاده بر کرانه
آهو دریایی را نظاره می‌کرد
آبیِ بی‌انتها
بی‌رحم‌تر از صحرای بی‌امان
کران تا کران افق بی‌تفاوتش
پوشیده از شورابه‌ای درخشان
که حتی قطره‌ای برای زندگان
برای تشنگان
باقی نمی‌گذاشت.

شاید جزیره‌ای در آن‌سوی آب
شاید یک لکه‌ی ابر
بر فراز دشتی زنده و سرسبز
دنیایی پویا
در دوردست ناپیدا
شاید ذره‌ای زندگی
شاید اندکی همدلی
شاید آشیانی برای زیستن
یک دم آسودن
دست نوازشی حتی دم مردن
آنجا شاید وجود داشت.

آشفته‌دل از این‌ دنیای افسرده
از دریای مرده
از کویر داغ مرگ خورده
گام‌های استوارش را به آب زد
آسیمه‌سر دوید
به میان امواج بی‌بازگشت
به‌سوی جزیره‌ای که هیچ‌کس
خبر از آن نیاورده
تنها تنی برهنه
زورقی که جز بلندای قامت او
برابر بادهای سهمگین
بادبانی نمی‌افراشت.

#آهو_دریایی
۱۳ آبان ۱۴۰۳

#ساسان_گلفر


🆔 @shahname_yazd

گوشه و کنار سینماتوگراف

03 Nov, 15:51


آهو و دریا
ساسان گلفر


چشمان بی‌قرار آهوی خسته‌جان
خشکیده به فراسوی دریای بی‌کران
جویای راه رهایی از بی‌داد شوره‌زار،
از گستره‌ی بیابان که سراسر
داغ لعنت خاشاک و خاکستر
جز تیغ آفتاب،
تلماسه‌ی عذاب
و تشنه‌لب مردن
در برهوت تفتیده‌ی بی‌آب
برای او هیچ تحفه‌ای نداشت.

دریغ از یک قطره‌‌ باران
دریغ از یک لحظه‌ی آسان
دریغ از یک نقطه‌ی سبز
بر صفحه‌ی شوره‌زار سوزان
هیچ‌کس آنجا آشیانه نمی‌ساخت
هیچ‌کس آنجا دانه نمی‌کاشت.

ایستاده بر کرانه
آهو دریایی را نظاره می‌کرد
آبیِ بی‌انتها
بی‌رحم‌تر از صحرای بی‌امان
کران تا کران افق بی‌تفاوتش
پوشیده از شورابه‌ای درخشان
که حتی قطره‌ای برای زندگان
برای تشنگان
باقی نمی‌گذاشت.

شاید جزیره‌ای در آن‌سوی آب
شاید یک لکه‌ی ابر
بر فراز دشتی زنده و سرسبز
دنیایی پویا
در دوردست ناپیدا
شاید ذره‌ای زندگی
شاید اندکی همدلی
شاید آشیانی برای زیستن
یک دم آسودن
دست نوازشی حتی دم مردن
آنجا شاید وجود داشت.

آشفته‌دل از این‌ دنیای افسرده
از دریای مرده
از کویر داغ مرگ خورده
گام‌های استوارش را به آب زد
آسیمه‌سر دوید
به میان امواج بی‌بازگشت
به‌سوی جزیره‌ای که هیچ‌کس
خبر از آن نیاورده
تنها تنی برهنه
زورقی که جز بلندای قامت او
برابر بادهای سهمگین
بادبانی نمی‌افراشت.

#آهو_دریایی
13 آبان 1403

#ساسان_گلفر
#شعر #شعر_نو #ادبیات #ادبیات_فارسی #شعر_فارسی #زبان_فارسی
#poem #persianlanguage #persian #persianliterature #literature

گوشه و کنار سینماتوگراف

02 Nov, 10:22


🔹تعریف سینما در یک دقیقه با مارتین اسکورسیزی

🔹با زیرنویس فارسی


@rtvart

گوشه و کنار سینماتوگراف

01 Nov, 05:39


در کوچه‌های فراخ
ساسان گلفر

#شعر

اگر این کوچه‌ها فراخ‌تر بودند
نیازی به این‌همه سرشاخ شدن نبود
اگر این کوچه‌ها فراخ‌تر بودند
این سایش بی‌امان
زندگی‌هایمان را نمی‌فرسود
اگر این کوچه‌ها فراخ‌تر بودند
خرد شدن شیشه‌ها خاطرمان را نمی‌آزرد
و تنگنای خستگی سینه‌هایمان را نمی‌فشرد
در گذرگاهی بیش از این فراخ
کتف‌هایمان به سر و شانه‌ی هم نمی‌خورد
خشت آوار خانه‌های خراب بر سرمان خرد نمی‌شد
خورشید خندان از خم خیال ما می‌گذشت
و خنده‌های شاد بر جای خاطره‌های خسته‌ی ما می‌نشست
اگر این کوچه‌ها فراخ‌تر بودند.
11 آبان 1403
#ساسان_گلفر
#شعر_نو #ادبیات #ادبیات_فارسی #شعر_فارسی #زبان_فارسی
#poem #persianlanguage #persian #persianliterature #literature

گوشه و کنار سینماتوگراف

31 Oct, 16:44


پس فراموش می‌کنم و منتظر باد می‌مانم....
جمعه ۱۱ آبان
  ۱۶:۴۵ /۱ساعت و ۱۰ دقیقه
طبقه هفتم
نویسنده: موریس پنیچ
مترجم: ساسان گلفر
کارگردان: امیر افشار
بازیگران:(به ترتیب ورود به صحنه)مجتبی واشیان، نسیم اسدپور، آریو هوشیاری، آیناز عزیزی، ساسان گلفر، ساسان پیری، آرزو خسروی، امیر افشار، پریسا غیاثوند، احسان احمدی، امیررضا قلی‌نژاد، سرور رخشانی،فریبا بکلو، آیدا امیری، ارس طالب‌زاده
مشاور متن: فاطمه خسروی
بازنویس متن: امیر افشار
دستیار کارگردان: حمیدرضا رمضانی
گروه کارگردانی: ساسان گلفر، ساسان پیری
پیانو: توحید فروزان
ترومپت و وکال: ارس طالب‌زاده
موسیقی: توحید فروزان، ارس طالب‌زاده
مدیر روابط عمومی: رضا مقدمی
روابط عمومی: الیاس انتظامی
مدیر رسانه: علیرضا نیاکان
منشی صحنه: آیدا امیری
عکاس: امیر ناصری، نوید فخرالدین، علی واثقی
طراح صحنه: امیر افشار و مهناز رمضانی
ساخت صحنه: مهناز رمضانی و بهاره دهقان
طراح لباس: امیر افشار
گریم: مسعوده یعقوبی
اتاق فرمان و طراح نور: سایه کرامتی
مکاتبات بین المللی: بهاره افشار
پوستر و تیزر: امیر افشار
صدا بردار: مازیار بابا باشی
خرید بلیت https://www.tiwall.com/p/hafttabaghe2

گوشه و کنار سینماتوگراف

31 Oct, 16:01


پس فراموش می‌کنم و منتظر باد می‌مانم....
جمعه ۱۱ آبان
  ۱۶:۴۵ /۱ساعت و ۱۰ دقیقه
طبقه هفتم
نویسنده: موریس پنیچ
مترجم: ساسان گلفر
کارگردان: امیر افشار
بازیگران: (به ترتیب ورود به صحنه) مجتبی واشیان، نسیم اسدپور، آریو هوشیاری، آیناز عزیزی، ساسان گلفر، ساسان پیری، آرزو خسروی، امیر افشار، پریسا غیاثوند، احسان احمدی، امیررضا قلی‌نژاد، سرور رخشانی،فریبا بکلو، آیدا امیری و ارس طالب‌زاده
مشاور متن: فاطمه خسروی
بازنویس متن: امیر افشار
دستیار کارگردان: حمیدرضا رمضانی
گروه کارگردانی: ساسان گلفر، ساسان پیری
پیانو: توحید فروزان
ترومپت و وکال: ارس طالب‌زاده
موسیقی: توحید فروزان، ارس طالب‌زاده
مدیر روابط عمومی: رضا مقدمی
روابط عمومی: الیاس انتظامی
مدیر رسانه: علیرضا نیاکان
منشی صحنه: آیدا امیری
خلاصه :مردی روی لبه پنجره طبقه هفتم یک ساختمان بلند ایستاده است و در فکر پایین پریدن  است. ساکنان طبقه هفتم متوجه مرد می‌شوند و با او مکالمه می‌کنند. حالا مرد باید تصمیم بگیرد که نقشه خود را عملی کند یا خیر...
سایر اطلاعات درباره این اثر و خرید بلیت از سایت تیوال👇
https://www.tiwall.com/p/hafttabaghe2
در انتظار دیدار شما هستیم

گوشه و کنار سینماتوگراف

30 Oct, 10:58


▪️کیم کی-دوک

ـــ هر چقدر که زندگی کنید، ایمانتان به کلمات همانقدر کم می‌شود. گفت‌و‌گو آسان‌ترین راه برای تحریف احساسات آدم‌هاست. برای همین من تصویر کردن رفتار و حرکات انسان‌ها را ترجیح می‌دهم. به نظر من بدن انسان بسیاری از حرف‌ها، افکار و احساساتش را به بیرون منعکس می‌کند، به همین دلیل چیزی را که کلمات به ما می‌دهند موهبتی اضافی می‌دانم. شخصیت‌هایم ترجیح می‌دهند صحبت نکنند و اکثرا سکوت کردن‌شان، از اعتماد نکردن‌شان به کلمات و یا کافی دانستن آن چیزی ناشی می‌شود که بدنشان بروز می‌دهد. آنها انسان‌هایی بدون احساس نیستند. برای من گریه کردن یا قهقهه زدن زیباترین کلمات هستند.

— Kim Ki-duk's Hands


@rtvart

گوشه و کنار سینماتوگراف

30 Oct, 04:48


بهترین خبر
داستانک
ساسان گلفر


در مکانی اشتباه و در بدترین زمان ممکن چشم باز کرده بود. بنابراین وقتی بهترین خبر عمرش را رک و راست از زبان پزشک معالج شنید، از خوشحالی داشت بال درمی‌آورد:
«خیلی دیر اینجا اومدین. متاستاز داده و از دست ما کاری برنمی‌آد. خیلی وقت ندارین. متأسفم.»

9 آبان 1403

گوشه و کنار سینماتوگراف

28 Oct, 14:58


ترانه‌ی لب‌های تو
ساسان گلفر


بگذار آفتاب در افق قلب تو بیدار شود
بگذار بتابد.
بگذار روشنایی روی تو
بر آبی دریا پدیدار شود
تا بارگاه روز هزار جلوه‌ بیابد.
بگذار آینه بازتاب زیبایی تو باشد در سیماب ابر،
بگذار آسمان تکرار چشمان تو باشد
در کهکشان دور
و زمین غزلی باشد
سروده از افشاندن گیسوان تو
بر شانه‌ی افسانه‌های ناز.

بگذار خورشید یادگار لبخند تو باشد
در خاموشی خاطرات من
تا نسیم چشمه‌ای شود
از وزش دست‌های تو
و باران ترانه‌ای شود
از هوس لب‌‌های تو
تا ببارد بر عطش اشتیاق من.

بگذار آفتاب پر بکشد از گوشه‌ی مژگان تو
بگذار بتابد.


7 آبان 1403
#ساسان_گلفر
#شعر

نقاشی: طلوع آفتاب اثر ژانا ویتکوفسکا (هنرمند اوکراینی ساکن کانادا)
The Painting:
“Sunrise” by Zhanna Vitkovska
https://www.instagram.com/p/DBrASXCI8BQ/?utm_source=ig_web_copy_link&igsh=MzRlODBiNWFlZA

گوشه و کنار سینماتوگراف

28 Oct, 12:00


مهم ترين راه جوان ماندن از زبان فیلسوف و ادیب فرانسوی میشل_سر

گوشه و کنار سینماتوگراف

28 Oct, 11:51


یکی دیگر از صداهای نازنین عصر طلایی دوبله ایران از میان ما رفت... صدایی نجیب و ظریف که گویی همیشه نوعی معصومیت کودکانه در خود داشت...

آرشاک قوکاسیان، صداپیشگی در انبوهی از فیلم‌ها و سریال‌ها و انیمیشن‌های تلویزیونی را در کارنامه دارد. برخی از به یاد ماندنی‌ترین آن‌ها عبارتند از: بر باد رفته: به جای باند بروکس در نقش چارلز همیلتون / فیلم گتسبی بزرگ: اسکات ویلسون در نقش جرج ویلسون / بر باد رفته: به جای باند بروکس در نقش چارلز همیلتون / شاهزاده و گدا: به جای مارک لستر / زد: به جای ژاک پرن/ به جای گریک هیگن در نقش عمار در فیلم محمد رسول‌الله و به جای سعید کنگرانی در تقریباً تمامی نقش آفرینی‌های این هنرپیشه.

#دوبله_فارسی
@nostalgiq

گوشه و کنار سینماتوگراف

26 Oct, 16:31


با ۳ جایزه برای سینماگران ایرانی؛

برندگان جشنواره شیکاگو معرفی شدند

https://cinemacinema.ir/?p=201651

@cinemacinemair

گوشه و کنار سینماتوگراف

25 Oct, 19:59


https://cinemacinema.ir/?p=201545

گوشه و کنار سینماتوگراف

23 Oct, 20:03


«پرواز را به خاطر بسپار» فینالیست در کلکته

جشنواره بین‌المللی فیلم‌های مستقل کلکته
Calcutta Indie International Film Festival (CIIFF)
فیلم‌ کوتاه «پرواز را به خاطر بسپار» ساخته ساسان گلفر از ایران را در رشته بهترین فیلم کوتاه مستقل
Best Indie Short Film
فینالیست اعلام کرد.
اسامی برندگان جوایز این دوره جشنواره در تاریخ 16 فوریه 2025 (26 بهمن 1403) در کلکته، بنگال غربی، کشور هند اعلام خواهد شد.
فیلم کوتاه زنده «پرواز را به خاطر بسپار» سومین فیلم از سه‌گانه کوتاه «زیبایی، عشق، آزادی» ساخته ساسان گلفر در زمان نمایش حدود هشت دقیقه داستان گربه‌ای را بازگو می‌کند که از دو کبوتر درس عشق می‌آموزد. این فیلم تا این زمان در 26 جشنواره در 11 کشور حضور داشته، تاکنون برنده شش جایزه و لوح تقدیر از جشنواره‌هایی در ایتالیا، انگلستان، هند، ایالات متحده و هاییتی شده و در پنج مورد دیگر نیز فینالیست یا سمی-فینالیست بوده است.
هفت فیلم کوتاهی که ساسان گلفر در سال 2023 و نیمه اول 2024 ساخته در شانزده ماه گذشته در 79 رویداد در 40 جشنواره در 16 کشور نمایش داده شده و 10 جایزه و 4 مورد تقدیر ویژه هیئت داوران را کسب کرده‌اند
این فیلمساز علاوه بر این هفت فیلم همچنین فیلمنامه کوتاه
Hapless Revenge
(عنوان فارسی: انتقام تیره‌روزان)
را به زبان انگلیسی بر اساس داستانی به زبان فارسی از خودش نوشته که به وقایع جنگ داخلی آمریکا در قرن نوزدهم در کالیفرنیا می‌پردازد. «انتقام تیره‌روزان» بهار امسال توسط شرکت واکر اینترتینر آکادمی تولید شده است و این فیلم کوتاه تاکنون دست‌کم 63 جایزه در کشورهای مختلف در سراسر جهان دریافت کرده که شش جایزه برای فیلمنامه و داستان آن بوده است.

https://www.instagram.com/p/DBeqiARNu7l/?utm_source=ig_web_copy_link

گوشه و کنار سینماتوگراف

23 Oct, 20:02


«پرواز را به خاطر بسپار» فینالیست کلکته
جشنواره بین‌المللی فیلم‌های مستقل کلکته
Calcutta Indie International Film Festival (CIIFF)
فیلم‌ کوتاه «پرواز را به خاطر بسپار» ساخته ساسان گلفر از ایران را در رشته بهترین فیلم کوتاه مستقل
Best Indie Short Film
فینالیست اعلام کرد.
اسامی برندگان جوایز این دوره جشنواره در تاریخ 16 فوریه 2025 (26 بهمن 1403) در کلکته، بنگال غربی، کشور هند اعلام خواهد شد.
فیلم کوتاه زنده «پرواز را به خاطر بسپار» سومین فیلم از سه‌گانه کوتاه «زیبایی، عشق، آزادی» ساخته ساسان گلفر در زمان نمایش حدود هشت دقیقه داستان گربه‌ای را بازگو می‌کند که از دو کبوتر درس عشق می‌آموزد. این فیلم تا این زمان در 26 جشنواره در 11 کشور حضور داشته، تاکنون برنده شش جایزه و لوح تقدیر از جشنواره‌هایی در ایتالیا، انگلستان، هند، ایالات متحده و هاییتی شده و در پنج مورد دیگر نیز فینالیست یا سمی-فینالیست بوده است.
هفت فیلم کوتاهی که ساسان گلفر در سال 2023 و نیمه اول 2024 ساخته در شانزده ماه گذشته در 79 رویداد در 40 جشنواره در 16 کشور نمایش داده...
https://www.instagram.com/p/DBeqiARNu7l/?utm_source=ig_web_copy_link

گوشه و کنار سینماتوگراف

22 Oct, 05:37


«شهر خاموش»؛ دوزخ، اما سرد

یادداشت ساسان گلفر

https://cinemacinema.ir/?p=201545

@cinemacinemair

گوشه و کنار سینماتوگراف

18 Oct, 07:21


من متوجه شده‌ام که «گوش دادن» و «تظاهر به گوش دادن» زمین تا آسمان با هم فرق دارند. یکی از آن‌ها سیال است و جریان پیدا می‌کند و دیگری مثل سنگ سخت است. یکی زنده است و دیگری خشک و بی‌جان. در نهایت به دیدگاهی افراطی درباره‌ی گوش دادن رسیده‌ام؛ اینکه گوش دادن واقعی عبارت است از تمایل به اینکه شخص دیگر تو را تغییر بدهد. وقتی تمایل به این دارم که اجازه بدهم تغییرم بدهند، چیزی میان ما اتفاق می‌افتد که بسیار جالب‌تر از رد و بدل شدن یک جفت تک‌گویی میان دو نفر است.
آلن آلدا*
* بازیگر آمریکایی، متولد 1957، بازیگر فیلم‌هایی مانند «هوانورد» (مارتین اسکورسیزی، 2004)، «جنایت و جنحه» (وودی الن، 1989) «همه می‌گویند دوستت دارم» (وودی الن، 1996) و «پل جاسوس‌ها» (استیون اسپیلبرگ، 2015)، برنده و نامزد جوایز امی، تونی و گلدن‌گلوب

گوشه و کنار سینماتوگراف

17 Oct, 08:57


🎥🎙
بهرام بیضایی درباره موضوعی حرف می‌زند که تقریباً بین همه اهل فرهنگ و حتی شهروندان عادی جامعه به یک پرسش یا ابهام مشترک تبديل شده: چرا فيلم‌ساز بزرگى مثل بهرام بيضايى بايد بيرون از سرزمين خودش زندگى كند و با مخاطبان بالقوه‌اش از طريق واسطه‌هاى مجازى ارتباط بگيرد؟ پاسخ بيضايى روشنگر نكته‌هاى جالب و قابل‌تأمل بسيارى است.

گوشه و کنار سینماتوگراف

16 Oct, 19:31


سهیلا گلستانی نامزد بهترین بازیگر زن شد

نامزدهای هفدهمین جوایز سینمایی آسیاپاسیفیک معرفی شدند

https://cinemacinema.ir/?p=201455

@cinemacinemair

گوشه و کنار سینماتوگراف

16 Oct, 05:26


تعداد جوایز بین‌المللی فیلم کوتاه آمریکایی
Hapless Revenge
(انتقام تیره‌روزان) طبق اعلام عوامل فیلم تا این زمان که حدود چهار ماه از تولید آن می‌گذرد به 63 جایزه رسیده است. این فیلم خرداد ماه 1403 (ژوئن 2024) بر اساس داستان ایرانی «انتقام تیره‌روزان» نوشته ساسان گلفر و فیلمنامه‌ای که نویسنده به زبان انگلیسی از این داستان اقتباس کرده، ساخته شده است. از جمله جشنواره‌ها و مراسم اهدای جوایز کشورهای مختلف در سراسر جهان که Hapless Revenge در آن‌ها برنده جایزه شده، می‌توان به
World Film Carnival, Singapore
Calcutta International Cult Film Festival
Dona Paula International Film Awards
DRUK International Film Festival
Art Film Awards
Black Swan International Film Festival
Hong Kong International Film Carnival
Divine Film Awards of Greece
the Great Arabian International Movie Awards (GAIMA)
و جایزه منتقدان سنگاپور اشاره کرد.
عوامل تولید فیلم
Hapless Revenge

کارگردان: جاشوا لاول نیومن
بازیگران: فیلیپ واکر، مارتین هاردلاند، تامی اندرسن، می گرین، ساولیج گولیایف، کایلی، استلا و کین کاوانا، آریس واتکینز، آورین م. هریس
نویسنده داستان و فیلمنامه: ساسان گلفر
مدیر فیلمبرداری: فرانکلین ویتلاچ
تدوین: کریس میلون
تهیه‌کننده: شرکت واکر اینترتینر آکادمی
اطلاعات بیشتر در سایت پایگاه داده‌های بین‌المللی سینما:
https://www.imdb.com/title/tt30758934
این خبر را خانم می گرین بازیگر فیلم و نویسنده کتاب Celebrating Me و آقای فیلیپ واکر بازیگر و تهیه‌کننده فیلم و استاد رشته بازیگری و برگزارکننده کارگاه‌ها ودوره‌های بازیگری در دانشگاه‌های کالیفرنیا و نیویورک اعلام کرده‌اند. Celebrating Me

Congratulations Hapless Revenge short film
has won 63 awards as of today, the movie premiered in Sacramento California on June 18th.

https://www.facebook.com/share/BPvt6iVhYFh1hwRZ/


https://www.facebook.com/share/p/YBk7pPWd3osJvkMQ/

گوشه و کنار سینماتوگراف

14 Oct, 15:53


‍ ‍ بازنشر از:
@CinemaParadisooo


▪️داریوش مهرجویی

ـــ اگر در رشته هنری‌ام به عقب برگردم آنچه آرزو می‌کنم؛ آزادی است. آرزویم این است که وقتی کاری می‌کنم، در بند این نباشم خودم را سانسور کنم و به قضاوت دیگران فکر کنم، بلکه دلم می‌خواهد در کمال خونسردی بنشینم و آنچه در درونم هست را بیرون بریزم؛ چیزی که در همه این سال‌ها از آن محروم بودم، چون از همان ابتدای کارم، دائم با سانسور درگیر شدم. گاو که یک‌و‌نیم‌سال توقیف بود و دایره مینا هم که سه سال توقیف بود و دیگر فیلم‌ها هم هرکدام مدتی در تنگنا بوده‌اند. اینکه فیلمی اول توقیف می‌شود و بعد از آن استقبال می‌شود و شاهکار قلمداد می‌شود، نشانگر عمق روانشناسی شیزوفرنیک است که چطور یک جامعه در سه سال زیر و رو می‌شود و اثری که بد تلقی شده، تبدیل به اثری خوب و محبوب می‌شود.

مهم‌ترین آرزوی زندگی‌ام این است که یک روز از خواب بیدار شوم و بشنوم، دیگر فیلم‌هایی که ساخته می‌شوند، توقیف نمی‌شوند. منِ مهرجوییِ فلسفه‌خوانده که اسلام و جامعه و کشورم را به‌خوبی می‌شناسم و تشخیص می‌دهم چه‌چیزی برای جامعه خوب است و چه‌چیزی خوب نیست چرا باید توسط اظهارنظر فردی که پایه سوادش معلوم نیست، از کار بیکار بشوم و نهایتا کسانی که هیچ‌چیزی، نه نوشته‌اند و نه ترجمه کرده‌اند و نه‌سواد هنری‌شان معلوم است، بشوند داور کار ما و تصمیم بگیرند فیلم‌های ما اکران بشود یا نشود. کسی هم نیست بگوید شما چه‌کسی هستید و اصلا پایه سوادتان چیست؟

#Parsa
@ThatsCinema

گوشه و کنار سینماتوگراف

13 Oct, 17:52


Movie: Danaye anjir-e moabad AKA The Seed of the Sacred Fig (2024)
Dir: Mohammad Rasoulof
Runtime: 167 mins
Quality: WEBRip 720p
Encoder: YIFY
Subtitle: English Sub
⚪️ @CinemaDreamingArchive

گوشه و کنار سینماتوگراف

13 Oct, 17:36


مگر من اینجا زنده‌ام؟! مگر این سینما زنده است/ مسعود کیمیایی در سالگرد قتل داریوش مهرجویی: «داریوش مهرجویی و خانمش مظلوم مرده اند»

🔹مسعود کیمیایی در پیامی به مراسم بزرگداشت داریوش مهرجویی و وحیده محمدی‌فر گفت:«داریوش مهرجویی یک درد کلی داشت. این که بگوید بیاید من را بکشید وسعتش خیلی بیشتر بود و زخمش خیلی بیشتر بود. مگر نه اینکه این زخم به تن سینمای ماست. به تن همه ما و شماست. به نوعی مرده‌ایم که نفس می کشیم

🔹ما مظلوم‌مرده زیاد داریم. داریوش مهرجویی و خانمش مظلوم مرده اند. هیچ جوابی برای مرگ‌شان نیامده. خود سینمای ما مظلوم‌مرده است. خیلی از ما مظلوم مرده‌ایم. تاریخ ما تاریخ مظلوم مردگی است.

🔹مگر من اینجا زنده‌ام. مگر این سینما زنده است. جواب این مردن‌ها را چه کسی می‌دهد؟ آیا سینما همینی است که هست؟ مردهایی که می‌رقصند.. می‌خندند...بجای زن‌ها!

🔹هر وقت دلتنگ می‌شوم یکی از فیلم‌هایش را می‌بینم و چیزی که از مهرجویی می‌ماند جسمش نیست همین هاست.

🔹هنرها متوقف نمی‌شوند. ادامه دارند اما در اینجا دارند تعطیل می‌شوند. من از سن و سال فریادهایم گذشته. اما باید فکری بشود. مرگ جسم، مرگ هستی یک هنرمند نیست. همه هنرمندها هستند در همه جای دنیا. اما نه زخمی.
@cinemadaily

گوشه و کنار سینماتوگراف

09 Oct, 18:36


به اینجا بیا

به من گوش بسپار، به من، که خنیاگری نصفه-نیمه‌ام
از من سخن بگو، با عشق‌هایت، با دوستانت
از این دختر سیاه چشم بگو و رؤیای دیوانه‌وار او
از من، از آنچه می خواهم، از داستا‌ن‌هایی که امیدوارم به دست‌تان برسد
همه‌اش همین است، بفرمایید

بیا، بیا، بیا، من همینم که هستم
من اینجا هستم، حتی اگر عریان، آری، می‌ترسم
اینجا در هیاهو و در سکوت، من هستم

نگاه کن به من، یا دست کم به آنچه از من مانده
نگاهم کن پیش از آنکه از خودم بیزار شوم
چه بگویمت که لب‌های دیگری نتوانند بگویند؟
چیز زیادی نیست، اما هر چه دارم، همین‌جا در دایره می‌ریزم، بفرمایید

بیا، بیا، بیا، من همینم که هستم
من اینجا هستم، حتی اگر عریان، تمام من همین است
چهره‌ام این است، فریادم این است، تمام من همین که هست
بیا، بیا، بیا، دقیقاً همین‌جا
من، رؤیای من، آرزوی من، اینکه چگونه می‌میرم، یا چگونه می‌خندم
اینجا در هیاهو و در سکوت، من هستم

نرو، تمنا می‌کنم که بمانی و برای مدتی طولانی
شاید این راه نجات من نباشد، نه
اما بدون تو نمی‌دانم چه کنم
دوستم بدار، مانند یک دوست، دوستی که برای همیشه می‌رود
می‌خواهم دوستم داشته باشند، چون نمی‌دانم چگونه کالبدم را دوست داشته باشم

بیا، بیا، بیا، من همینم که هستم
من اینجا هستم، حتی اگر عریان، تمام من همین است
اینجا هستم، هم در خشم و هم در هیاهو
در نهایت به من نگاه کن و به چشم‌ها و به دست‌هایم
تمام آن‌چه دارم اینجاست، چهره‌ام این است، فریادم این است
من اینجا هستم، اینجا هستم، اینجا هستم
بیا، بیا
بیا، بیا
به اینجا بیا

شعر و ترانه‌ی اصلی فرانسوی: باربارا پرَوی
ترجمه به فارسی: ساسان گلفر


اجرای ترانه‌ی اگزیستانسیالیستی Voilà (به اینجا بیا ) با صدای آسمانی اما کوک، دختر پانزده ساله مبتلا به یک بیماری خاص همراه با ارکستر آندری ریو در ماستریخ، هلند 2023


https://www.youtube.com/watch?v=KdIhq1tb8Co

گوشه و کنار سینماتوگراف

05 Oct, 17:13


فیلیپ واکر (PhilE) بازیگر و تهیه‌کننده فیلم کوتاه «انتقام تیره‌روزان» (Hapless Revenge) در این کلیپ تازه منتشر شده از Roddy Ricch حضور دارد. (دقیقه 2:12 به بعد) https://www.youtube.com/watch?v=J5IeFzr2GgE

گوشه و کنار سینماتوگراف

05 Oct, 12:35


https://cinemacinema.ir/?p=201118

گوشه و کنار سینماتوگراف

02 Oct, 18:32


تیزر فیلم کوتاه پرواز را به خاطر بسپار

گوشه و کنار سینماتوگراف

02 Oct, 18:24


Amazing news! Remember Its Flight was just selected – and got an Honorable Mention- by Better World Film Festival, Germany, via FilmFreeway.com!
This is the 25th.Selection and the 2nd. Honorable Mention of this short film, made by Sasan Golfar in June 2023, and already won another 4 awards.


تقدیر ویژه هیئت داوران دنیایی بهتر از «پرواز را به خاطر بسپار»
فیلم‌ کوتاه «پرواز را به خاطر بسپار» تقدیر ویژه هیئت داوران جشنواره
BETTER WORLD FILM FESTIVAL
در باواریا، آلمان، دریافت خواهد کرد. مراسم اختتامیه جشنوارهBetter World (دنیای بهتر) در تاریخ 20 اکتبر در Bernau am Chiemsee, Bavaria برگزار خواهد شد.
فیلم کوتاه زنده «پرواز را به خاطر بسپار» سومین فیلم از سه‌گانه کوتاه «زیبایی، عشق، آزادی» ساخته ساسان گلفر در زمان نمایش حدود هشت دقیقه داستان گربه‌ای را بازگو می‌کند که از دو کبوتر درس عشق می‌آموزد. این فیلم تاکنون در 25 جشنواره در 11 کشور حضور داشته، تاکنون برنده شش جایزه و لوح تقدیر از جشنواره‌هایی در ایتالیا، انگلستان، هند، ایالات متحده و هاییتی شده و در چهار مورد نیز فینالیست یا سمی-فینالیست بوده است.
هفت فیلم کوتاهی که ساسان گلفر در سال 2023 و نیمه اول 2024 ساخته در پانزده ماه گذشته در 78 رویداد در 39 جشنواره در 16 کشور نمایش داده شده و 10 جایزه و 4 مورد تقدیر ویژه هیئت داوران را کسب کرده‌اند و با توجه به اینکه این فیلم‌ها عملاً یک‌تنه، با حداقل امکانات، بودجه صفر و یک گوشی موبایل ساخته شده‌اند، به نظر می‌رسد نوعی رکورد جهانی را در حوزه فیلم کوتاه ثبت کرده باشند.
این فیلمساز علاوه بر این هفت فیلم همچنین فیلمنامه کوتاه
Hapless Revenge
(عنوان فارسی: انتقام تیره‌روزان)
را به زبان انگلیسی بر اساس داستانی به زبان فارسی از خودش نوشته که به وقایع جنگ داخلی آمریکا در قرن نوزدهم در کالیفرنیا می‌پردازد و بهار امسال توسط شرکت واکر اینترتینر آکادمی تولید شده است. این فیلم کوتاه تاکنون بیش از پنجاه جایزه در کشورهای مختلف در سراسر جهان دریافت کرده است.
#فیلمنامه #داستان #فیلم_کوتاه #فیلمنامه_نویس #داستان_نویس #ساسان_گلفر #جشنواره #جشنواره_فیلم #کارگردان
#تدوینگر #فیلمساز #فیلمسازی #سینما
#festival #filmfestival #shortfilm #indiemoviefest #indiefilm #film #filmindustry #screenplay #story #script #scriptwriter #storywriter #revengeofthehapless #haplessrevenge
#shorts #festival
https://www.instagram.com/p/DAoQ52RN9s8/?utm_source=ig_web_copy_link&igsh=MzRlODBiNWFlZA

گوشه و کنار سینماتوگراف

30 Sep, 15:10


فوت هنرمند آمریکایی؛

کریس کریستوفرسون درگذشت

https://cinemacinema.ir/?p=201017

@cinemacinemair

گوشه و کنار سینماتوگراف

29 Sep, 06:12


▨ شعر: بگذارید این وطن دوباره وطن شود
▨ شاعر: لنگستون هیوز (شاعر معاصر آمریکایی)
▨ با ترجمه و صدای: #احمد_شاملو
▨ پالایش و تنظیم: شهروز


♬ پولاد ِ آزادی زنگار ندارد.
─────♬ ─────
شعر با صدای شاعر

گوشه و کنار سینماتوگراف

29 Sep, 04:09


زمستانی که سخت گذشت (قسمت سوم و پایانی)
#داستان (تاریخ اولین انتشار: 23 دی 1401- بازنشر به مناسبت آغاز فصل سرما)

ساسان گلفر

ای دده‌م وای، اگه دست روی دست می‌ذاشتیم برف می‌رسید تا روی شونه‌مون! با رفیق‌مفیق‌ها نشستیم شور و مشورت چی‌کار کنیم چی‌کار نکنیم، بالاخره یکی از بچه‌ها که خیلی زبل بود و اهل کمالات و تا سیکل هم خونده بود، فکر بکری به نظرش رسید.
رفتیم در خونه‌ی اوس‌غلوم پنبه‌زن دیدیم توی خونه نشسته تیک‌تیک مثل خ... خود پنبه‌زن‌ها داره می‌لرزه. گفتیم اوس‌غلوم می‌آیی برای ما نفت‌فروش بشی؟ گفت چطوری؟ گفتیم ها، برات می‌گیم. یک گاری دستی داشت پنبه و پر و از این خرت‌وپرت‌ها باهاش جابه‌جا می‌کرد، گرفتیم روی گاری چهارتا پیت حلبی و سیخ و سنبه تف‌مالی کردیم گذاشتیم تنگ هم که یعنی مثلاً بشکه‌س و اوس‌غلوم رو هم راهی کردیم که بره به‌جای «آی لحافدوزی» بگه «نفتیه، نفت»! رفت و وایساد دم شیره‌کش‌خونه وسط برف‌ وسه‌چهار بار گفت «نفتیه، نفت» -صداش هم در نمی‌اومد لامصب!- تا بالاخره اصغر خان اومد دم در. تا اومد دم در، نه گذاشت و نه برداشت، گفت نفت مفتی ما رو آوردی؟ اوس‌غلوم هم که از قبل تیرش کرده بودیم که چی بگو چی نگو، گفت نه. اصغر شیره‌ای گفت به زبون خوش دارم بهت می‌گم، نفت ما رو می‌دی یا نمی‌دی؟ اوس‌غلوم هم من و منّی کرد. جونش در اومد تا بگه. بالاخره گفت پول بدی، نفت می‌گیری. پول ندی، نمی‌گیری! اوس غلوم هم دار و دسته اراذل و اوباش رو صدا زد همه با هم عنر عنر اومدند بیرون. آقا چشمت روز بد نبینه، چشمت به دک و پوز نحس این‌ها هم نیفته! یکی‌شون عینهو بوزینه بود، یکی یابو، یکی کعنّهو شتر، یکی زرافه، یکی خروس!
آقا ما هم که ده‌پونزده نفری کمین کرده بودیم دو طرف، توی دوتا کنج، با چوب و چماق ریختیم بیرون و نامردی نکردیم و تا می‌خوردند کتکشون زدیم. خود اصغر شیره‌ای هم بدجوری مثل خر کتک خورد. حالا درسته زورخونه رفته بود و سه‌چهار نفر رو حریف بود ولی ما هم هرکدوم واسه خودمون یلی بودیم و دسته‌جمعی زورمون به همه‌شون می‌چربید. عاقبت اصغر شیره‌ای رو گرفتیم دست و پاش‌و بستیم و ماتحتش‌و لخت کردیم و نشوندیمش توی برف. به مملی گفتیم مثل قرقی برو به مش‌عباس بگو بیاد اینجا خودش ببینه. این هم بگم که اون روزها مثل امروزها نبود که عکس و تفصیلات و روزنومچه و از این چیزها باشه، باهاس خودش می‌اومد می‌دید تا باور می‌کرد. تا مش‌عباس بیاد یک صبح تا عصری طول کشید و نمی‌دونم چی به سر ماتحت اصغر خان اومد. آژان ماژان جماعت هم که توی اون برف و سرما حال و حوصله نداشت چرتش رو پاره کنه پاشه بیاد توی خیابون ببینه چه خبره، اگر هم می‌اومد و اصغر خان رو توی اون وضع می‌دید، عمراً حاضر می‌شد بیاد از توی برف درش بیاره.
خلاصه، آقایی که شما باشی، تا مش‌عباس بیاد و نفت بیاره و بخریم و ببریم و گرممون بشه و نمیریم و از این حرف‌ها، برف رسیده بود تا خرخره‌مون. ولی خوبیش این بود که بعد از اون، اصغر خان هم بساط شیره‌کش‌خونه‌اش را جمع کرد و لابد برد یه جای دیگه‌ پهن‌اش کرد. دیگه بعدش خبر ندارم که ماتحتش رو دوا دکتر کرد، نکرد، چی شد، چی نشد، ولی هرچی بود شرش از سرمون کم شد. اون زمستون خیلی بهمون سخت گذشت اما خوبیش این بود که زمستون بعدی بهمون سخت نگذشت!
تهران- ۲۳ دی ماه ۱۴۰۱ https://www.instagram.com/p/CnXUTEtPe6l/?utm_source=ig_web_copy_link

گوشه و کنار سینماتوگراف

29 Sep, 04:09


زمستانی که سخت گذشت (قسمت دوم)
#داستان (تاریخ اولین انتشار: 23 دی 1401- بازنشر به مناسبت آغاز فصل سرما)

ساسان گلفر
خلاصه، تا می‌خورد زدندش. بعد هم هرچی ته بشکه‌ش داشت با این آکاردئونی‌ها ریختند توی بطری‌مطری‌هاشون که به نظرم خیلی هم نبود و آخرش همون چندتا چتولی شد که اصغر شیره‌ای می‌گفت. ما هم رفتیم مش‌عباس را که پخش‌وپلا شده بود روی برگ زردها جمع‌وجور کردیم و راهیش کردیم که بره. دو سه روز که گذشت، دیدیم ته پیت‌های نفتمون دراومده ولی خبری از مش‌عباس نیست. یه‌خرده نگران خودش هم شدیم ولی خودش به جهنم، سرما بیداد می‌کرد و دیگه چیزی نبود که خودمون را گرم کنیم. همون روزها هم برف زد و نشست و رسید به زانوهامون. حالا پارو می‌زدیم گرم می‌شدیم ولی بعد که می‌رفتیم توی خونه، باید با بقیه کز می‌کردیم یک گوشه‌ای، نه نفتی، نه کوفتی، هیچ‌چی. هیزم میزم، هرچی بود سوزوندیم ولی مش‌عباس نیومد که نیومد. هیچ نفتیِ دیگه‌ای هم نیومد. ای دده‌م هی، چی‌کار کنیم. اون زمون هم که مثل الان نبود که ماشین سوار شی بری این‌ور و اون‌ور، بعضی‌ها اسب و الاغ و قاطر داشتند، که کاه و یونجه‌اش هم سخت گیر می‌اومد و برای همین زبون‌بسته‌ها ترمز و کلاچ و دنده‌ی درست‌وحسابی نداشتند!
یه پسری بود به اسم مملی، بهش می‌گقتیم ممل قرقی، چون مثل قرقی توی برف‌ها می‌رفت و می‌اومد. چه پسری! بهش آدرس دادیم فرستادیمش اون سر شهر که مش‌عباس را پیدا کنه ببینه زنده‌س، مرده‌س، نفله‌س، خلاصه چی. رفت و چند ساعت بعد اومد و گفت زنده‌س و سر و مر گنده‌س. گفتیم پس خبر مرگش چرا سروکله‌ش پیدا نمی‌شه. مملی گفت که مش‌عباس گفته دیگه نمی‌آد به محله‌مون. به بقیه‌ی نفتی‌ها هم گفته دور محله‌ی ما رو خیط بکشند چون دزدبازاره و هرکی به هرکی و خرتوخره. گفتیم ای بابا آخه این‌که نشد، داریم قندیل می‌بندیم. چی‌کار کنیم چی‌کار نکنیم؛ قرار شد پیغام پسغام بهش بدیم. چون می‌دونستیم سواد مواد حالیشه و گاهی‌وقت‌ها حساب و کتاب می‌نویسه، به یکی از بچه‌ها که سواد بلد بود گفتیم یک نامه فدایت شوم، قربانت گردم براش نوشت و دادیم قرقی برد رسوند بهش. حالا تا ما نامه‌نگاری کنیم و قرقی بپره بره و بیاد، برف رسیده بود به کمرمون.
مملی برگشت و آب پاکی‌و ریخت روی دستمون. حالا ببین وسط اون برف و سرما آب پاکی هم بریزن رو دستت، تا کجات یخ می‌کنه. گفت مش‌عباس گفته من دیگه تا اصغر شیره‌ای اون‌جا جولون می‌ده، پام رو توی محله‌تون نمی‌ذارم. ای داد بیداد، حالا خر بیار و باقالی بار کن! چی‌کار کنیم و چی‌کار نکنیم گفتیم تا نمردیم از سرما بریم پیش اصغر خان ریش گرو بذاریم، بلکه خودش هم سردش شده باشه دیگه از خر شیطون بیاد پایین یه کاری کنه دل مش‌عباس رو به دست بیاره. ولی آخه رفتن و حرف زدن با اصغر خان دل شیر می‌خواست، اون هم چی! که پاشه بره از مش‌عباس دلجویی کنه و لابد بره دست‌بوس مش‌عباس بگه غلط کردم و صنار هم بذاره کف دستش که راضی بشه. بالاخره دلمون رو با خودمون صاف کردیم و قرار شد پشک بندازیم، به هر کی افتاد، بره پیش اصغر آقا.
یکی از بچه‌ها رو که اسمش مسعود بود زورزورکی داوطلب کردیم که بره زنگوله رو بندازه گردن گربه. رفت و برگشت با چه قیافه‌ای، خونین و مالین! پرس‌وجو کردیم که آمسعود، چی شد چی نشد؟ گفت هیچ‌چی بابا، آما رفتیم یک کلوم بهش گفتیم مش‌عباس دلخور شده گفته نمی‌آم چون کتک می‌خورم ما هم سردمونه بی‌زحمت یه دل‌خوش‌کنکی چیزی بهش بده و این‌ها، باهامون دست به یخه شد و دو تا سیلی زد و یه کف‌گرگی و کله هم کوبید، بعد هم گفت پامی‌شی می‌ری بهش می‌گی خودش با زبون خوش می‌آد نفت می‌آره مالیاتش رو هم می‌دهد و الا فلّا! بعد هم اون چرتی مافتگی‌ها رو نشون داد گفت به مش‌عباس بگو اگه نیاد این لشکرم رو می‌فرستم امپراتوری نفتی‌ها رو آتیش می‌کشم!
(ادامه در فرسته‌ی بعدی کانال گوشه و کنار سینماتوگراف) https://www.instagram.com/p/CnXUJN6vdj1/?utm_source=ig_web_copy_link https://www.instagram.com/p/CnXUTEtPe6l/?utm_source=ig_web_copy_link

گوشه و کنار سینماتوگراف

29 Sep, 04:07


زمستانی که سخت گذشت
#داستان (تاریخ اولین انتشار: 23 دی 1401- بازنشر به مناسبت آغاز فصل سرما)
ساسان گلفر

اون سال زمستون خیلی بهمون سخت گذشت. برف تا کمر تهرونی‌ها را گرفته بود و سرما تا مغز استخون آدم فرو می‌رفت. ولی از برف و سرما بدتر اصغر شیره‌ای بود.
البته حالا من یه اصغر شیره‌ای می‌گم شما یه چیزی می‌شنوید؛ فکر نکنید از این درب‌وداغون‌ها بود که دولا دولا راه می‌ره و دماغش را می‌گرفتی جونش در می‌رفت‌؛ نه بابا! خودش اهل شیره و هِر و تَل و بنگ و افیون و از این حرف‌ها نبود. عمراً! اتفاقاً خیلی هم سرحال و قلچماق بود. گردنش آن‌قدر کلفت بود که تبر می‌زدی تیغه‌اش کج می‌شد، منتها چون شیره‌کش‌خونه راه انداخته بود و همه‌ی بنگی‌های محله دم‌به‌ساعت پای بساطش بودند، این اسم را رویش گذاشته بودند. کسی هم جرئت نداشت تو روش بگه «اصغر شیره‌ای»، همه بهش می‌گفتند «اصغر خان». کلی برای خودش ابهت داشت. حتی آژان‌های محله ازش حساب می‌بردند، حالا یا بخاطر ماهی دوزار ده‌شاهی که کف دست هرکدوم‌شون می‌گذاشت یا لات و اوباشی که همیشه گوش به فرمانش بودند و اگر کسی چپ به اصغر خان نگاه می‌کرد، چپقش را چاق می‌کردند. غیر از شیره‌کش‌خونه‌داری، کار اصلی اصغر شیره‌ای تیغیدن ملت بود.
مشکل وقتی درست شد که اصغر خان با مش‌عباس چپ افتاد. مش‌عباس از همون بنده‌های خدایی بود که از دار دنیا یک گاری داشت و بشکه‌ی حلبی که پر نفت می‌کرد و می‌اومد توی محله روزی دوبار از در خونه‌مون رد می‌شد و داد می‌زد: «نفتیه، نفت!» این رو هم بگم که اون دوره و زمونه برق و گاز و شوفاژ و از این چیزهای درست‌وحسابی نداشتیم و باید با بخاری علاء‌الدین خودمون رو گرم می‌کردیم و شب‌ها با چراغ لامپا اتاق‌ها رو روشن نگه‌می‌داشتیم و خلاصه‌، اجاق و اتاق و الاغ و همه‌چیمون به نفت بند بود. توی محله هم مغازه‌ی نفت‌فروشی نداشتیم و اگر یک روز مش‌عباس یا گاهی یکی دو تا نفتی دیگر از اون حوالی رد نمی‌شدند، مخصوصاً زمستون‌ها، کُمیت‌مون لنگ می‌شد – این هم بگم که اون زمون‌ها واقعاً توی تهرون سیاه‌زمستون داشتیم و گاهی چله‌ی زمستون که می‌شد باید توی برف شنا می‌کردیم یا دودستی پارو می‌زدیم بلکه به خونه‌ی همساده برسیم.
خلاصه، سرتون رو درد نیارم، مشکل وقتی شروع شد که اوایل زمستون، یعنی هنوز زمستون هم نشده بود، قبل از شب‌چله، یه‌روز اصغر شیره‌ای رفت بیخ خرّ مش‌‌عباس را چسبید گفت باید کمِ کم هفته‌ای قد چهارتا چتول نفت مجانی بهم بدی برای عمارتم لازم دارم. هرچی مش‌عباس گفت آخه نامسلمون، من دراومدم همین یه‌قرون دوزاره نمی‌تونم اون رو هم بریزم توی خیک تو –البته اوایلش نمی‌گفت «نامسلمون» و «خیک» ازاین چیزها، خیلی محترمانه و چندکلاس سواد باهاش حرف می‌زد و جوابش می‌داد- به خرج اصغر شیره‌ای نرفت که نرفت. می‌گفت الّا و للّا باید مالیات بدی از محله‌ی من رد می‌شی. یکی دو دفعه توی محله جرّ و بحثشون شد، مش‌عباس گفت من باید خرج شصت سر عائله رو بدم و نفت مفت‌ومجانی به کسی نمی‌دم که نمی‌دم. آخرش هم زیر بار نرفت. اصغر شیره‌ای هم گفت خیله خب، پس یعنی نفت شیره‌کش‌خونه رو نمی‌دی دیگه، یعنی مالیات دیگه پشم، این‌جوری‌هاس، پس باشه! من هم پوستت رو می‌کّنم! تو هنوز خبر نداری اصغر کینه‌ی کسی رو به دل بگیره، چقدر ناجوره و انتقام اصغرخان چقدر سخته. دو سه روز خط‌و‌نشون کشید، روز چهارم وقتی مش‌عباس رسیده بود در خونه‌ی مموتی این‌ها، من هم داشتم صداش رو می‌شنیدم که می‌گفت «نفتیه، نفت!»که یهویی هفت‌هشت تا از این بنگی‌ها و چرتی‌ها ریختن سرش و دِ بزن!
حالا هیچکدوم از این‌ها پخی هم نبودند که مثلاً فکر کنی چی، همه‌شون عملی بودند و ریغو و زپرتی ولی خب، لامصب‌ها زیاد بودند. تازه، خود مش‌عباس هم آدم لاجونی بود؛ از اون‌هایی که موش از تهش بلغور می‌کشید.
(ادامه در فرسته‌ی بعدی کانال گوشه و کنار سینماتوگراف) https://www.instagram.com/p/CnXUJN6vdj1/?utm_source=ig_web_copy_link

گوشه و کنار سینماتوگراف

28 Sep, 14:12


براساس آمار فروش در سینماهای فرانسه

موفقیت «دانه انجیر معابد» در گیشه

https://cinemacinema.ir/?p=200945

@cinemacinemair

گوشه و کنار سینماتوگراف

28 Sep, 06:40


https://cinemacinema.ir/?p=200948