داستان فیلادلفیا
معجزۀ عشق و سینما در فیلی
نوشتۀ آرتا برزنجی
«آشکار ساختن خود تواما ویران کردن خویش است. »
از فیلم «اعتیاد» ساختۀ ابل فرارا
زندگی در لسآنجلس بدجور به سینما رفتن عادتم داده بود. در نبود سینما، باید چارهای پیدا میکردم. پیش از رفتن به فیلی چند فیلم از ابل فرارا دیده بودم ولی زندگی در فیلادلفیا، شاید به خاطر نزدیکی نسبی فرهنگی و فیزیکی به نیویورکِ فرارا و شاید نزدیکی روحی نسبی من به فرارای دهۀ نود، جایگاهش را برایم عوض کرد و فرارا همدم آخر هفتههای سال اول زندگی تازۀ من شد.. برای چند ماهی یک شبِ هر آخر هفته را در خماری با فرارا صبح می کردم. یکی از جذابترین جنبههای فرارا برای من – که در فیلمهایی که در اواخر دهۀ نود (نظیر بلکآوت و هتل نیو رز) و اوایل دهۀ 2000 (نظیر ماری) ساخت به اوج خود میرسد، حرکت بین فضاهای ملموس و انتزاعی است. شاید بهتر باشد بگویم حضوری بین عینیت و تجرید. فرارا همچنین جزو معدود فیلمسازهایی است (شاید در کنار موریس پیالا) که توانسته پاسخی برای یک سوال به شدت دشوار پیدا کند: این که چطور زجر حاصل از نفرت از خود را به تصویر بکشیم، بدون خودتبلیغی یا دلسوزی، بدون خودآگاهی زیادی و بدون عدم آگاهی از خود. چطور تواما آزادانه و صادقانه با خود رو به رو شویم؟ برخوردی که نه زیادهگویی و نه خودسانسوری داشته باشد.
📌نسخه کامل متن:
https://kokermag.com/nsounds-09/
#cinephille #cinema #film #kokermag