حومه @urbannessay Channel on Telegram

حومه

@urbannessay


جایی برای تاملات فضایی

ارتباط با ادمین
و ارسال جستارها:
@Urban_Essay

حومه (Persian)

حومه یک کانال تلگرامی با عنوان @urbannessay است که جایی برای تاملات فضایی است. این کانال به منظور تشویق به فکر و تأمل در موضوعات مختلف ایجاد شده است. با پست‌های تحول‌بخش و الهام‌بخش خود، حومه به خوانندگان خود فرصتی برای پرسش و تأمل در زندگی ارائه می‌دهد. اگر به دنبال یک مکان برای تامل در زندگی، اندیشیدن و پرسش‌های عمیق هستید، حومه بهترین گزینه برای شماست. شما می‌توانید با ارسال جستارها به ادمین کانال در ارتباط باشید و از فضای فکری و تأملی آن بهره ببرید. بپیوندید به حومه و تجربه‌ی یک سفر ذهنی و معنوی جذاب را تجربه کنید.

حومه

15 Feb, 06:34


🔍نوسازی شهری و دیگری‌هراسی

▪️چند وقت پیش یک پرسشنامه‌ای بین شهروندان تهران پر شده بود درباره اینکه نظرشان درباره حضور مهاجران افغانستانی در اینجا چیه؟ تقریباً همه‌ی جواب‌ها درنهایت در بهترین حالت به این می‌رسید که این مهاجران را به یک شیوه‌ای از سطح شهر جمع کنند. اکثر پرسش‌شوندگان افغانستانی‌ها را به‌مثابه امر شرّ تلقی می‌کردند.

🔸یکی از سیاست‌هایی که امروز این‌طرف و آن‌طرف زیاد می‌شنویم و درواقع به‌نوعی سیاستِ اصلیِ تولیدِ تهران هم محسوب می‌شود، نوسازی و بازآفرینی شهری است. مخرجِ مشترک این سیاست‌ها مبتنی بر نوعی تطهیر و پاک‌سازی است.

🔹در دوره‌های مختلفِ سازمان نوسازی، این مجموعه همواره به دنبال اقتصادی‌سازی تمام قلمروها و اجتماع‌زدایی در سطح محلات شهری بوده است. از همان دوره‌ای که پروژه‌ی بزرگراه نواب کلید خورد تا بعدازآن که به سراغ بزرگراه امام علی و محلات حاشیه‌ی آن در منطقه 15 رفتند، این سازمان غالبا سیاست پاک‌سازی و تفاوت‌زدایی را دنبال می‌کرده است.

▪️چند سال پیش در محله‌ی شوش به‌عنوان تسهیلگر اجتماعی در دفتر نوسازی تجربه‌ای داشتم. دفاتر نوسازی درواقع نیروهای اجرایی و به قول خودشان شوالیه‌های سازمان نوسازی در سطح محلات هستند.

🔹یک روز راهبر اجتماعی سازمان با برخی از دفاتر نوسازی هماهنگ کرد که یک جلسه‌ای بگذارند تا درباره مسئله‌ی مهمی صحبت کنند و به یک نتیجه‌ای برای ادامه‌ی کار یعنی تسریع تجمیع و نوسازی برسند. مسئله درواقع چیزی بود که می‌گفتند «مانع نوسازی» در سطح محلات شده است. درواقع جلسه برای برداشتنِ این مانع بود. از محلات مختلفی که به‌نوعی در سطح محله با این «مانع» سروکار داشتند، در این جلسه حاضرشده بودند. محله فرحزاد، باغ آذری، بی‌سیم، شوش، اتابک، مینابی و چند محله دیگر.

🔸بدون استثنا کارشناسان در تمام محلات مستأجران افغان را به‌عنوان یکی از معضلات اساسی محله یاد می‌کردند.

▪️در محله‌ی باغ آذری بیش از 90 درصد کسانی که مشغول فروختن مواد هستند، ایرانی‌ بودند، اما در اینجا هم وقتی از مردم می‌پرسیم که یکی از معضل‌های اصلی محله‌تان کدام است؟ میگویند حضور افغانی‌ها در محله و فروش مواد توسط آن‌ها.. چشمهای ما پیشاپیش به افغانستانی ها بمثابه آسیب نگاه میکند.

🔹منطق نوسازی شهری در قالب دفاتر نوسازی(دفاتر توسعه‌ی محلی) برای مواجه با چنین وضعیتی در قالب راهکارهای فضایی تلاش می‌کند فضای محله را به‌نوعی تطهیر کرده و مناسبات اجتماعی محله را متناسب با ایده‌های پاکیزه از نو برقرار کند. در این راستا انواع کلاس‌ها و کارگاه‌های آموزشی برگزار می‌کنند و در این کارگاه‌ها مدام از اهالی محلات می‌پرسند که یک محله‌ی خوب چه محله‌ای است؟ یا یک شهروند خوب چه شهروندی است؟ و غیره. اهالی هم در جواب همه‌ی این پرسش‌ها درنهایت می‌گویند محله‌ی خوب محله‌ای است که در آن غریبه نباشد. و شهروند خوب کسی است که زباله گرد یا کارگرِ فصلی نباشد. پس از جمع‌آوری پاسخ‌ها بدین شکل منطقِ نوسازی شروع می‌کند فضای محله را طوری دست‌کاری می‌کند که محله غریب-گَز شده و آن مهاجری که کارگرِ فصلی است گزیده شود.. منطق نوسازی درنهایت فضا را به سمتی می‌برد که در آن ‌همه‌ی فضای محله یکدست و همگون‌شده باشد و به وضعیتی برسیم که در آن همه ایرانی یا کمی دقیق تر همه تهرانی باشند.

#نوسازی‌شهری

#برون‌رانی‌ودیگری‌هراسی

#تفاوت‌زدایی

#جستارهای‌دریافتی

#به‌حومه‌بیایید


https://t.me/urbannEssay


https://telegra.ph/%D9%86%D9%88%D8%B3%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%B4%D9%87%D8%B1%DB%8C-%D9%88-%D8%AF%DB%8C%DA%AF%D8%B1%DB%8C%E2%80%8C%D9%87%D8%B1%D8%A7%D8%B3%DB%8C-02-14

حومه

01 Feb, 19:22


🔍اقتصاد سیاسی فضا؛
رویه‌های قلمروسازی و قلمروزدایی در شهرهای ایران

▪️در این دوره تلاش می‌کنیم از خلال خوانش اقتصادسیاسی و به‌واسطه برخی از طرح‌های توسعه شهری به تحلیل منازعات فضایی بپردازیم. هدف از چنین مواجه‌ای درک رویه‌های تضاد منافع بازیگرانی است که در ساحت سیاست‌گذاری، برنامه‌ریزی و مدیریت شهری وجود دارند. به‌واقع درک و دریافت توپوگرافی چندسطحی طرح‌ها و برنامه‌های شهری در این سطوح می‌تواند به شناخت دقیق‌تر کنشگران شهری و اجتماعی از مناسبات و روابط تعیین‌کننده در هرکدام از سطوح نام‌برده کمک کند. آنچه از آن تحت‌عنوان اکتیویسم شهری یاد می‌شود به‌واقع حاصل فهم درون‌ماندگار مجموعه روابط برسازنده‌ای است که در فضا جریان دارند.

جلسه‌ ۱: ده‌ونک: رویه‌های برون‌رانی و سلب‌مالکیت
جلسه‌ ۲: طرح توسعه دانشگاه تهران: مکانیسم‌های قدرت و مقاومت در فضا
جلسه‌ ۳: طرح توسعه‌ محله‌ نفرآباد: منازعات گفتمانی و اعیانی‌سازی
جلسه‌ ۴: کنشگری شهری: استراتژی‌ها و روش‌ها

🔸دوستان در صورت تمایل به شرکت در این دوره‌‌، می‌توانند با مدرسه بیدار تماس بگیرند.

شماره تماس و واتساپ: ۰۹۳۸۱۳۶۰۶۹۴
۰۲۱-۸۸۸۹۱۸۴۳

منبع: مدرسه بیدار

#درسگفتار

حومه

31 Jan, 08:17


🔍نوسازی شهری و سلب‌مالکیت

▪️آقای هوسمان که به اغنیا عنایت بسیار دارد، جنگل بولونی را به گردشگاه شاهانه‌ای بدل کرده‌اند. نیک‌بختان این دنیا با جولان اسب‌های گران‌بهای خود در آن برای رؤیاهای شیرین خود لالایی می‌خوانند.. کارگران مجبورند در محلات تنگ خفه شوند و در کوچه پس‌کوچه‌های تار و لجن‌آلوده درهم بلولند. بهسازی شهر به خاطر آن‌ها نیست هر خیابان تازه‌ای که ایجاد می‌شود اینان را بیش از پیش به دخمه‌های تنگ و تار حومه پرت می‌کند.

🔹حتما تابه‌حال به مهم‌ترین فیگور نوسازی در نظام برنامه‌ریزی یعنی بارون هوسمان برخورده‌اید. او کسی است که مناسبات اجتماعی پاریس را از خلال نوسازی شهری زیرورو می‌کند. مداخلات شهردار پاریس در زمان ناپلئون سوم چنان گسترده است که صدای متفکران بلند می‌شود. در این میان، امیل زولا یکی از منتقدان سرسخت اقدامات هوسمان است. او در سهم سگان شکاری به‌خوبی رویه‌های نوسازی و برون‌رانی گسترده فرودستان شهری از محلات فقیرنشین پاریس را نشان می‌دهد.

🔸اگر می‌خواهید درباره نوسازی شهری و سلب‌مالکیت و تضادمنافع گروه‌های اجتماعی بدانید، این رمان را از دست ندهید.

#نوسازی‌شهری

https://t.me/urbannEssay

حومه

22 Jan, 07:41


🔍اقتصادسیاسی شهر

▪️ایده تا آنجایی که در قلمروی امر کلی دسته‌بندی می‌شود، کم‌وبیش شبیه یک سطح صاف شیشه‌ای است.

🔸 تا جایی که به برنامه‌ریزی مربوط است، شهرسازی گفتمان غالب هم-یعنی شیوه‌ای از اندیشیدن به شهر که این‌طرف و آن‌طرف به‌شکل سازمانی و شرکتی همه‌گیر می‌شود- غالبا معطوف به همین سطح هموار و یک‌دست است. شهر در این رویکرد قلمرویی هموار با حدوحدوهای مشخص است. در این وضعیت است که سوژه‌ی شهرساز می‌آید که متناسب با الفبای ازپیش‌تنظیم‌شده در تراز امر کلی به شهر نظم‌‌ونظام ببخشد. از این منظر معمولا هر شکلی از برنامه‌ریزی به نفع امر کلی صورت می‌گیرد. چرا که سازنده‌ی کلیت در اینجا پیشاپیش دم‌ودستگاه مرکزی است. دم‌ودستگاهی که شهرسازان و برنامه‌ریزان خودش را در راستای بازتولید خودش تربیت می‌کند. تا به اینجا برنامه‌ریزی و شهرسازی کار نه‌چندان دشواری است. چرا که شما در مقام برنامه‌ریز و شهرساز خط‌کش تی‌ را بالا و پایین می‌کنید و همه‌چیز را به قامت امر کلی در می‌آورید.

🔹همه چی از آنجایی شروع می‌شود که پای امر انضمامی وسط کشیده می‌شود. آنچه دغدغه‌ی اصلی گفتمان اقتصادسیاسی در شهرسازی است.

▪️در این رویکرد، آن سطح صاف و یک‌دست شهر به پارسل‌ها و تکه‌های متکثر تبدیل می‌شود که هرکدام مختصات خاص خودشان را دارند. در این معنا، این قطعات همزمان که امر کلی را بازتاب می‌دهند، خاصیت‌های تک‌بودگی خودشان را هم دارند. از این‌رو آنچه در معرض برنامه‌ریزی قرار می‌گیرد، هم‌زمان امر کلی و امر تکینه است. اولی‌ست بدین خاطر که به‌هرحال خارج از مناسبات امر شهری نیست. دومی‌ست بدین خاطر که تماما به قدوقواره‌ی اولی در نمی‌آید.

🔸برنامه‌ریز گاها نماینده امر کلی یا امر تکینه است. در این وضعیت سوژه‌ی گفتار اولی تمام تلاشش این است تا امور تکینه را به قامت امر کلی وصله‌پینه کند، اما سوژه گفتار دومی سعی می‌کند به امور تکینه بی‌آنکه الزاما سودای آپارت کردن به امر کلی داشته باشد، صدا بدهد.

🔹برنامه‌ریزی به هر شکل که باشد، اساسا مفهومی هنجاری است، یعنی چه برنامه‌ریز به دنبال برساخت امر کلی یا امر تکینه باشد، در نهایت به‌دنبال تنظیم و تنسیق شیوه خاصی از بودن در فضاست.

🔹شما در کدام زاویه نشسته‌اید؟

#به‌حومه‌بیایید

#جستارهای‌دریافتی

#اقتصادسیاسی‌شهر



https://t.me/urbannEssay

حومه

08 Jan, 05:36


🔍شنیدن رادیکال

▪️یکی از مهمترین مساله‌ها در شهرسازی، چندوچون‌های بی‌پایان سر اشکال مختلف بازنمایی‌ست. اینکه برنامه‌ریز باید چگونه با وضعیت در معرض برنامه‌ریزی-اگر نگوییم ابژه‌ی تحلیل- مواجه شود؟

🔹بدون‌شک بازنمایی آن تقاطع شلوغی است که گفتمان‌ها و روش‌شناسی‌ها در آنجا به همدیگر می‌رسند. در این معنا، برنامه‌ریز که مهمترین مساله‌اش کم‌وبیش بازنمایی است، گاها در این فضای شلوغ گیر می‌کند. شلوغی تقاطع در این وضعیت باعث سردرگمی برنامه‌ریز می‌شود. با توجه به حق تقدم‌های مبتنی بر وسیله‌ی بازنمایی در این تقاطع شلوغ، غالبا صدای آن‌هایی که وسیله دارند به گوش می‌رسد و از طرف دیگر گروه‌های بی‌وسیله به صداهای خاموش فضا تبدیل می‌شوند. صداهایی که به‌ندرت به گوش سوژه‌ی سردرگم می‌رسند.

🔸برنامه‌‌ریز مدام در معرض تقلیل‌های معرفت‌شناختی است. بدین معنا که غالبا فکر می‌کند فضا تمام آن چیزی است که خودش در مقام یک انسان درک می‌کند. یا با ارجاع به پدر منظرگرایان-گوردن کالن- فکر می‌کند فضا تمام آن چیزی است که به‌گونه‌ای تحت‌اللفظی صرفا دیده می‌شود. این درحالی است که از آلتوسر آموخته‌ایم اساسا فضا فراتر از حدوحدود شناخت سوژه است. یعنی بیرون از آستانه‌های شناخت ما هم در فضا مناسباتی جاری و برقرار است که به چشم ما نمی‌خورند.

▪️برای دیدن امور نامرئی یا شنیدن صداهای خاموش ضروری است در سطح هستی‌شناسی درباره مناسبات فضایی اندیشید. و مثل یک بازیکن فوتبال مدام جا عوض کرد. در این معنا هر شکلی از برنامه‌ریزی، در گام اول ضروری است به شناخت وضعیت‌هایی بپردازد که کمی آنطرف‌تر از دید او قرار دارند. برنامه‌ریز با پرسش از معرفت‌شناسی، دست‌کم می‌تواند به وضعیت‌هایی سرک بکشد که در گفتمان غالب همواره غایب‌اند. پیش‌نیاز چنین درکی در گام اول تمرین برای شیوه‌ای از درک و دریافت مناسبات است که از آن تحت عنوان شنیدن رادیکال یاد می‌شود.

🔸شنیدن رادیکال- علیرغم اسمش که تو گویی تمام بار را در میدان معرفت‌شناسی زمین می‌گذارد، می‌تواند به‌مثابه روش‌شناسی گام‌به‌گام برنامه‌ریز را از آن تقاطع شلوغ دور کرده و به لایه‌های نامرئی فضا نزدیک کند. جایی که در پایان اگرچه ممکن است تمام آن چیزی نباشد که امکان شناختش هست، اما دست‌کم در تقاطع‌هایی که فقط یک صدای از پیش‌تولیدشده از بلندگوی نمایندگان وضعیت پخش می‌شود، می‌تواند وضعیت‌های چندصدایی تولید کند.

#جستارهای‌دریافتی

#به‌حومه‌بیایید

#شنیدن‌رادیکال

#فضاوتفاوت‌


https://t.me/urbannEssay

حومه

29 Dec, 07:41


▪️زبان درعوض وسیله‌ای برای انتقال اطلاعات نظامی از آموزه‌هاست. تلویزیون به ما می‌گوید: اکنون اندکی سرگرمی داریم و سپس اخبار. باید طرح‌واره نظریه اطلاعات را به هم بریزیم.
ما باید عملا با حشو و زوائد در مقام برنامه و بازپخش دستورات و آموزه‌ها شروع کنیم..بعد چه؟ خب بعد چیزی همچون سکوت یا لکنت زدن یا جیغ کشیدن وجود دارد، چیزی که از زیر حشو و زوائد و اطلاعات می‌لغزد و به زبان اجازه می‌دهد از طریق آن بلغزد و به‌رغم همه چیز خود را شنیدنی کند.

🔹صحبت کردن حتی درباره خودت، همواره اختیار کردن جای کسی دیگر است؛ کسی که دیگر شما در جایگاه او مدعی سخن گفتن هستید و خود او کسی است که حق سخن از او سلب شده است... یک صدا بر مجموعه‌ای از تصاویر مسلط می‌شود. پس چطور می‌توانیم بدون دستور دادن، بدون ادعای بازنمایی چیزی یا کسی موفق به صحبت کردن شویم؟ چطور بدون حق صحبت کردن می‌توانیم سبب صحبت کردن مردم شویم و چطور می‌توانیم سهم صداها در نزاع علیه قدرت را به آنها برگردانیم؟ گمان می‌کنم در این مورد همچون حضور بیگانه‌ای در زبان خود آدم باشد: پی گرفتن نوعی خط پرواز برای واژگان.

ژیل دلوز؛ مغز یک صفحه نمایش است

https://t.me/urbannEssay

حومه

23 Dec, 07:08


🔍فرکانس برون و درون

▪️بسیار بلند می‌شود صدای کسی که فکر می‌کند بیرون از نظم نمادین ایستاده. فارغ از طنین صدایی که در کوهستان می‌پیچد، در این وضعیت حرکات چنین سوژه‌ای بیشتر شبیه دن کیشوت می‌شود. او هرچقدر در زندگی جلوتر می‌رود، دشمنان خیالی زیادی برای خودش می‌تراشد.در این وضعیت او فکر می‌کند به‌تنهایی بیرون از مناسبات ایستاده و یک تنه بار وضع موجود را به دوش می‌کشد. در این میان گاها سانچو پانزوهایی هم پیدا می‌شوند که خودی بودن آن صدا را به او یادآوری می‌کنند. اما او هیچ به چنین ارجاعاتی باور ندارد.

🔹دوستی را به خاطر می‌آورم که در زندگی کنج عزلت گزیده بود و مدام به این و آن بدوبیراه می‌گفت. فلانی پسرخاله‌ی بهمانی است. بهمانی کارمند فلان جاست. آن دیگری استاد فلان دانشگاه‌ست.

🔸 روزی برای کاری دور هم جمع شده بودیم. او شروع کرد به بدوبیراه گفتن به مراد فرهادپور. می‌گفت فرهادپور دارد از خلال متن‌هایش مرا می‌زند. برای اثبات چنین ادعایی گاها ارجاعاتی هم می‌داد. بعد از فراز و نشیب‌های زیاد فهمیدیم اساسا هیچ زدنی در کار نبوده چرا که اصلا بنده‌خدا او را نمی‌شناخته.

▪️آیا برنامه‌ریز می‌تواند بیرون از مناسبات بایستاد؟

حومه

14 Dec, 15:53


اگرچه به‌قولی امروز کمتر و بیشتر در شهرها هیچ‌چیزی روی بتن نمی‌ماند، اما- اگر عجالتا اریک سینگدو بگذارد- همواره دیدن لحظات تقابل طبیعت اولیه و ثانویه خود می‌تواند امیدوارکننده باشد. امیدی از جنس نوستالژی.


#به‌حومه‌بیایید

https://t.me/urbannEssay

حومه

09 Dec, 05:57


🔍فضا و سیاست

▪️فضا همواره محل منازعه‌ست. در این معنا، وقتی از فضا حرف می‌زنیم، بیش از هر زمانی از میدانی از نیروها حرف می‌زنیم که در سطوح مختلف همواره در کشمکش‌اند. صورت‌بندی از فضا به‌مثابه میدانی از نیرو، بیش از هر زمانی اهمیت برساخته بودن و خاصیت تولیدشوندگی آن را می‌رساند.

🔹آموخته‌ایم هر گفتمانی فضاهای خاص خودش را تولید می‌کند. در این راستا، نشانه‌ها، نام‌ها و اساسا عناصر انضمامی فضا به‌تدریج در راستای بازتولید گفتار مرکزیت‌یافته بازسازی و نوسازی می‌شوند.  از این منظر، فضا دیگر مفهومی از پیش‌داده‌شده نیست، بلکه وضعیتی پیشاپیش سیاسی بوده که به اشکال  مختلف سیاست‌ورزی پیوند خورده است.

🔸فارغ از کشمکش‌های سیاسی پیرامون تحولات خاورمیانه، عجالتا نقشه زیر برای درک منازعات فضایی در سوریه بواسطه نیروهای متخاصم از سال ۲۰۱۱ تا به امروز می‌تواند مفید باشد. به‌واقع نیرو چگونه در فضا به جریان می‌افتد؟

#فضاسیاست

#منازعات‌فضایی

#به‌حومه‌بیایید


https://t.me/urbannEssay

حومه

19 Nov, 16:32


🔍هنر توزیعات و تنظیمات

▪️برنامه‌ریزی را می‌توان به‌مثابه هنر توزیع در نظر گرفت. در این معنا هر شکلی از برنامه‌ریزی در گام اول به‌معنای مداخله در مناسبات فضایی تلقی می‌شود. در گام بعدی هر شکلی از برنامه‌ریزی به‌معنای شیوه‌های مختلف توزیع منابع در فضاست. اگر چنین تعریفی را مبنا قرار بدهیم، آن‌وقت هر شکلی از برنامه‌ریزی متعاقبا به شیوه‌های مختلف مداخله و توزیع منابع گروه‌های اجتماعی گره خورده است.

🔹هم از این‌روست که اشکال مختلف برنامه‌ریزی خواه‌ناخواه به تضاد و منازعه نیز پیوند خورده است. طبیعتا هر جایی که کلام اول درباره توزیع منابع و منافع باشد، ضرورتا کلام دوم باید به تضادمنافعی بپردازد که میان بازیگران موجود پیرامون منابع فضایی شکل می‌گیرد.

🔸در این میان که گویی گریزی از منازعات فضایی نیست، هر شکلی از برنامه‌ریزی نیز به‌مثابه نوعی تنظیم منازعات فضایی و برنامه‌ریز نیز به‌مثابه تنظیم‌گر مناسبات محسوب می‌شود. در چنین تعریفی، ‌رسالت برنامه‌ریز غالبا از دو حالت خارح نیست:

▪️در شکل اول برنامه‌ریز به‌مثابه کارویژه منطق مرکزی محسوب می‌شود که تمام تلاشش را می‌کند تا منازعه موجود پیرامون توزیع منابع و منافع را به نفع نظام مرکزی تنظیم و بازتنظیم کند. در این معنا،‌ برنامه‌ریز به دنبال بازتولید نظم موجود و ترمیم شکاف‌هایی است که به دنبال تضادمنافع بین گروه‌های اجتماعی و نظام مدیریتی که خود را متولی فضا می‌داند، شکل گرفته است.

🔹در شکل دوم، رسالت برنامه‌ریز بازتنظیم منازعات فضایی به نفع گروه‌های اجتماعی خارج از نظم نمادین مرکزیت‌یافته است. در این معنا برنامه‌ریز به‌‌دنبال تعمیق شکاف‌های موجود پیرامون منابع و منافع فضایی به نفع آن دسته از گروه‌های اجتماعی است که کم‌وبیش در برابر نظام مدیریتی مرکزیت‌یافته قرار دارند.

🔸اگر برنامه‌ریز هستید،‌ بدون شک تابه‌حال در عالم حرفه به این تقاطع توزیعات و تنظیمات برخورد کرده‌اید. به‌واقع در مقام برنامه‌ریز باید شکاف‌های موجود پیرامون منابع و منافع فضایی را ترمیم کرد یا تعمیق؟ یا اساسا برنامه‌ریز در رابطه با منازعات فضایی چه جایگاهی دارد؟

#اقتصادبرنامه‌ریزی

#هنرتوزیع

#منازعات‌فضایی

#برنامه‌ریزی‌دموکراتیک

#جستارهای‌دریافتی

#به‌حومه‌بیایید

https://t.me/urbannEssay

حومه

08 Nov, 08:39


🔍فضاهای امید

▪️سه نفر بودیم اجتماع‌گرا که اکنون چهار نفر شده بودیم. در همان حال که هرکدام‌مان در خودمان رفته و هر کسی در ابتدای پرتاب شدن به مختصاتی نه‌چندان روشن بود، به تصویر مشترکی فکر می‌کردیم که زمانی، یکی گذری از ما گرفته بود.

🔹به تصویر نگاه می‌کردیم، اما بیش از آنکه در تصویر به دنبال خودمان باشیم، چشم‌هایمان به دنبال میانجی‌ها و نشانه‌هایی بود که در گذر زمان رنگ و روی دیگری گرفته بودند:

🔸دیواری تیره‌رنگ از خاک‌کچ که اکنون سفید شده بود. پرده‌ای سوزن‌دوزی‌شده به نقش‌ونگار که ترسیم کننده‌اش در همان لحظه‌ی اول ما را برای همیشه ترک کرده بود. عکاسی که همان روزها در کودکی‌هایمان در نابلدی‌هایمان آخرین نگاه را به ما انداخته و دود شده و به هوا رفته بود. تابلویی که در لابلای خرت‌وپرت‌های زمان ناپدید شده بود.

▪️اما در این میان در تصویری که تقریبا همه چیزمان را از دست داده بودیم، آنچه کماکان مشترک و بی‌تغییر مانده بود، چشم‌های پر امید ما بود.

#زندگی‌درحومه

#فضاهای‌امید

#جستارهای‌دریافتی

#به‌حومه‌بیایید

https://t.me/urbannEssay

حومه

23 Oct, 04:51


🔍حافظه و فراموشی

▪️گفته بودی اگر چیزی به‌نام به‌خاطر آوردن محل ارجاع ما باشد، می‌ترسم آخر عمری نتوانم نقاط ارجاع را به خاطر بیاورم.


🔹 هر روز گل‌های قالی را آب می‌دادی و زیر لب آواز می‌خواندی و به این‌طرف و آن‌طرف ارجاع می‌دادی. تو گویی در این شهر فقط همین ارجاعات بی‌زمان و بی‌مکان مانده بود. می‌گفتی آیا می‌دانی آواز خواندن حین کار تاریخی دارد؟ از این دست سوالات می‌پرسیدی و شروع می‌کردی تاریخ آواز را در کنار تجربه‌های کاری خودت که کم‌وبیش تمام‌شان به‌نوعی به آمدن از شهرستان به تهران قبل انقلاب ختم می‌شدند، روایت می‌کردی. به‌واقع استاد تاریخ بودی، اگرچه بی یا با حافظه‌ت جغرافیا را از کار انداخته بودی. اما من نمی‌دانم تو چرا با این‌همه دانش و تجربه آخر عمری آلزایمر گرفته بودی و هر روز گل‌های قالی را آب می‌دادی.

#حافظه‌وفراموشی

#خاطره‌شهر

#جغرافیای‌ارجاع

#به‌حومه‌بیایید

https://t.me/urbannEssay

حومه

29 Sep, 17:27


🔍بازیابی میانجی‌ها و اتصالات

▪️در چندسال اخیر این‌طرف و آن‌طرف حلقه‌ها و اجتماعات مختلقی حول‌وحوش کنشگری اجتماعی و شهری شکل گرفت. فارغ از تفاوت‌های روش‌شناختی و گاها گفتمانی، مخرج مشترک تمام این اجتماعات به‌نوعی تلاش برای جا انداختن خوانش و عملی متفاوت از روایت‌ها و صورتبندی‌های غالب درباره مناسبات و روابط اجتماعی و فضایی و بازیابی میانجی‌ها و اتصالات اجتماعی ازدست‌رفته بود. در راستای چنین مواجه‌ای، فضا به‌مثابه برساخته‌ای اجتماعی در نظر گرفته می‌شد. مفهومی که دیگر صرفا یک کالبد میان‌تهی و ابژه‌ی تحلیل و اتود تکنسین‌ها و اهل فن تلقی نمی‌شد. با اتخاذ چنین لنزی، وقتی از فضا حرف می‌زنیم، اساسا از میدانی از نیروهای غالبا متخاصم حرف می‌زنیم. به بیانی‌دیگر، فضا به‌واقع برساخته‌ی چنین نیروهایی است.

🔸وقتی بدین ترتیب با مساله فضا و شهر روبه‌رو شویم، آن‌وقت درک تاریخی روابط و مناسبات فضایی در فرایند تحلیل و پرکسیس پرابلماتیک می‌شود. در همین‌راستا اخیرا دوستان ما در مرور ایران‌شناسی در جهان تلاش کرده‌اند، اجتماعی برای درک و مرور تاریخی مساله‌های اجتماعی فراهم کنند.

🔹در واقع ایرانشناسی در جهان نشریه‌ای آنلاین و دو زبانه (فارسی و انگلیسی) است و به خروجی‌های علوم اجتماعی مرتبط با ایران می‌پردازد که طیف وسیعی از دانش‌پژوهان متمرکز بر موضوع ایران در سراسر جهان تهیه کرده‌اند. مطالب نشریه شامل مقالات اصلی، مرور بر آثار و کتاب‌های دانشگاهی و عمومی، ستون دیدگاه‌ها و عقاید، مصاحبه با دانشگاهیان و صاحب‌نظران، و گزارش دربارهٔ محصولات مستند و تولیدات فرهنگی است.


▪️اگر شما هم فکر می‌کنید، کمتر و بیشتر پیش‌نیاز درک و دریافت مناسبات اجتماعی و فضایی، فهم برخی روابط تاریخی برسازنده و مرور انتقادی آثار تولیدشده در این‌باره است، می‌توانید گاه‌و‌بیگاه به این سایت سر بزنید و اگر نوشتاری در این‌باره دارید، می‌توانید با دوستان‌مان در مجموعه در میان بگذارید.

اینجا می‌توانید لینک سایت را ببینید:

https://globisreview.com/fa/


#سایت‌مرورایران‌شناسی‌درجهان

#خوانش‌انتقادی

#به‌حومه‌بیایید

https://t.me/urbannEssay

حومه

23 Sep, 20:15


🔍چشم‌هایش

▪️گفته بودی روزی اگر پاره‌پاره شد قلبت، رو به شرق که بایستی مرا بازخواهی یافت.

🔹نوجوان که بودم به تاثیر از چنین گزاره‌ای که کم‌وبیش توامان بود با نوعی مطایبه و امید، گاه‌وبیگاه رو به شرق می‌ایستادم و صادقانه بگویم در درونم گرمای امید را احساس می‌کردم. مکان برایم غایت معناداری بود که هنوز می‌توانست در سطح کم‌و‌بیش هموار روانم قابل ارجاع باشد. اگرچه آن روزها به‌اقتضای سن‌وسالم کمتر به شرق جغرافیایی فکر می‌کردم. پرتوان و پرتلاش بودم. انگیزه هم داشتم. از همین‌رو، میان شرق و غرب جغرافیایی کمتر تفاوتی نمی‌دیدم. دست‌کم تا آنجایی که به جهات و سمت‌وسوها مربوط است، فکر می‌کردم این یکی صرفا این طرف و آن دیگری صرفا از آن طرف است. آدرس هم که ازم می‌پرسیدند غالبا با سر و دست بی‌هیچ سخنی به این طرف و آن‌طرف اشاره می‌کردم. با همین ارجاعات دست‌وپا شکسته و بی‌کلام گاها رهگذرها آدرس‌هایشان را هم پیدا می‌کردند.

🔸سالها گذشت و من بی‌جهت بی‌آنکه به جایی اشاره کنم به شرق یا غرب، از نوجوانی به جوانی رسیدم. جوان که شدم، کماکان پرتوان و پرتلاش بودم. در این دوران سمت‌وسوها پس از بی‌معنا شدن، دوباره معنای دیگری پیدا کرده بودند و سطح هموار روانم کم‌وبیش از خلال همین معنای بی‌معنایی و بی‌معنایی معنا ناهموار شده و حفره‌هایی در دورنم شکل گرفته بود.

🔹در نوجوانی رو به شرق می‌ایستادم که آن مطایبه‌ی رازآلود را بازیابم و اطمینان پیدا کنم که هنوز شرق از این طرف است و اگر روزی نیاز بود به آن طرف خواهم رفت. اما در جوانی مطایبه‌ی آن گزاره، دقیقا به دردی تسکین‌نیافتنی در ذهن و روانم تبدیل شد. حالا هربار که رو به شرق می‌ایستادم، قلبم پاره‌پاره می‌شد. نه اینکه بی‌شرق، قلبم پاره‌پاره نباشد، نه. دیگر شرق هم برایم پاره‌پاره شده بود. به‌گونه‌ای که با قلبی پاره‌پاره رو به جهتی می‌ایستادم که اکنون آن هم فروپاشیده بود.

▪️حال به جایی رسیده‌ام که دیگر برایم جایی برای ارجاع و اشاره نمانده است و دیگر کسی هم نیست که بهم آدرسی بدهد. این را ناگهان در یک مهمانی دسته‌جمعی متوجه شدم. آنجایی که با قلبی پاره‌‍پاره، بی‌جهت در انبوه صداها و تصاویر در لابلای همهمه‌ها، در جستجوی چشم‌های تو بودم.

#جستارهای‌دریافتی

#به‌حومه‌بیایید

#جغرافیای‌خاطرات

#رازوارگی‌‌های‌مکان

https://t.me/urbannEssay

حومه

08 Sep, 14:38


🔍دن‌کیشوتیسم آستیگماتیک

▪️بی‌آنکه مناسبات و روابط فضایی را صرفا به قسمی ساختارگرایی سفت و سخت تقلیل دهیم، باید بگوییم آنچه از آن تحت‌عنوان تولید فضا یاد می‌شود، بیش از هر زمانی به انواع و اقسام سیاست‌ورزی‌‌ها-چه رسمی و چه غیررسمی- پیوند خورده است. در این معنا، فضا نه الزاما به شکل خطی و تک‌بعدی حاصل مجموعه‌ی مناسبات در ساحت سیاست‌گذاری، برنامه‌ریزی و مدیریتی-اجرایی است. شورای‌ عالی‌ شهرسازی و معماری در مقام یکی از بازیگران مهم در ساحت سیاست‌گذاری شهری است که به اشکال مختلف و از خلال ضابطه‌ها و مقررات زیست روزمره ما را متاثر می‌کند.

🔹اگر به تاریخ تولد شورای‌عالی شهرسازی و معماری در ایران و نقش آن در تولید و بازتولید فضا علاقه‌مند هستید، این نشست دوستان را از دست ندهید.

#به‌حومه‌بیایید



📌لينك ورود به جلسه :

https://www.clubhouse.com/invite/L97S1ak8Z5zX71e9r4O6eQ3qGe3GCvJvD02:15WS9dg8TgAZx6aBA4tOanGBi0dtQmJhIp7DP5Bo2K4


https://t.me/urbannEssay

حومه

01 Sep, 05:20


🔍آسفالته شدن فضا؛ باغ‌زدایی از شهرها

▪️دوستان ما در این مقاله تلاش کرده‌اند به‌میانجی پرسش‌هایی از منظر اقتصادسیاسی فضا و مواجهات میدانی، ضمن ترسیم میدان منازعه پیرامون باغات شهری، خوانش‌های مبتنی بر طبیعت را در فرایند باغ‌زدایی در شهرها به پرسش بکشند.

🔸به‌راستی مرز میان طبیعت و جامعه کجاست؟ کجا طبیعت تمام و جامعه شروع می‌شود؟

🔹در وضعیت امروز که به شهری‌شدن سیاره‌ای شهرت دارد، به‌واسطه همه‌گیر شدن منطق توسعه مبتنی بر انباشت سرمایه، طبیعت نیز بیش‌ازپیش مفهومی برساخته است. به زعم لوکاچ چنین طبیعتی که حاصل مناسبات اقتصادی و سیاسی است همان طبیعت ثانویه‌ای است که امروز حتی فراتر از محدودیت‌های طبیعت اولیه زیست روزمره ما را متاثر می‌کند.

▪️اگر تاریخ آسفالته شدن و تضاد منافع بازیگران پیرامون تغییر کاربری باغات شهری کم‌و‌بیش برای شما هم پرابلماتیک است، این مقاله را از دست ندهید.

#باغ‌زدایی‌قصردشت‌شیراز

#فضاسرمایه

#نئولیبرالیسم

#به‌حومه‌بیایید

#جستارهای‌دریافتی

https://t.me/urbannEssay

حومه

25 Aug, 10:27


🔍به‌سوی غیررسمیت


▪️می‌خواهی من گیر افتاده باشم. اما اصلا اینطور نیست: نه فلیکس و نه من رهبران کوچک یک مکتب کوچک نشده‌ایم و اگر کسی از ضدادیپ استفاده کند، اصلا توجهی نمی‌کنیم، چراکه پیشاپیش از آن فاصله گرفته‌ایم. دلت می‌خواهد به لحاظ سیاسی گیر بیفتم، فرو کاسته شوم به صادرکننده‌ی مانیفست و دادخواست، یک فعال اجتماعی پر سروصدا. اینطور نیست...در میان دلایل مختلفی که برای ستایش فوکو دارم، یک دلیل این است که او کسی است، یعنی نخستین کسی است که ماشین‌های اعاده‌ی اعتبار-روشنفکر- را از کار انداخت، و روشنفکر را از موقعیت سیاسی کلاسیک روشنفکران به درآورد. اما آنچه درباره‌ی روشنفکر به ذهنتان می‌رسد، تحریک کردن، اشاعه دادن، پرسشنامه‌ها و اعترافات عمومی است: اعتراف کن، اعتراف کن. من برعکس فکر می‌کنم به عصر پوشیدگی نیمه‌اختیاری، نیمه‌اجباری نزدیک می‌شویم که خام‌ترین میل هم آنجا سیاسی خواهد بود..

🔹آموخته‌ایم هر نظم و نظام سیاسی فضاهای خاص خود را تولید می‌کند. در این راستا، چنانکه بوردیو در انسان دانشگاهی نشان می‌دهد، هر فضا یا میدانی هم زبان خاص خودش را تولید و از خلال میدان دانش بازتولید می‌کند. اگر قائل به چنین صورت‌بندی‌ای باشیم، آن‌وقت چنانکه دلوز در نامه‌ به یک منتقد سرسخت نشان می‌دهد، منازعه‌ی بین رسمی و غیررسمی و این‌طرف یا آن‌طرف جایگاه‌های نمادین نشریه‌نویسی و اتحادیه‌گردانی می‌تواند معنادار باشد.

🔸از آنجایی که زندگی روزمره ما غالبا در آستانه‌های غیررسمیت سپری شده، بنابراین در اینجا نه‌تنها غیررسمی بودن برای ما ضدارزش نیست، ‌بلکه دقیقا برعکس نشانه‌ی قسمی عاملیت ولو در میدان کوچک شهرسازی و معماری است.

▪️نشریه دانشجویی سروین در شماره سوم و چهارم که به دلایل مختلفی از انتشار باز ماند، تلاش کرده به‌میانجی تجربه‌های فضایی برخی از دانشجویان به روایت منازعات فضایی پیرامون زیست شهری بپردازد.

🔹به‌اقتضای انضمامی بودن، نوشته‌ها همه‌فهم و روان هستند. اگر شما هم فکر می‌کنید تا اطلاع ثانوی، کمتر و بیشتر همه چیز به شهر برمی‌گردد، به ما سر بزنید.


#به‌حومه‌بیایید

#نشریه‌سروین

#فضاسیاست


https://t.me/urbannEssay

حومه

22 Aug, 09:37


🔍به‌سوی میدان؛ تاملات روشی

▪️اگر پژوهشگر باشید و دغدغه میدان و کار میدانی داشته باشید، حتما در فرایند کار چیزی به نام روش‌شناسی برای شما هم همیشه محل بحث بوده. در دانشگاه و کلاسهای درس تا دلتان بخواهد درباره انواع روش‌های کمی و کیفی به ما گفته‌اند.

🔸بعضی‌ها با رازواره کردن استعاری، طوری از روش‌شناسی برایمان گفتند که تو گویی برای انجام کار روش‌مند حتما باید نوعی نبوع و استعداد ذاتی داشته باشیم. از آن طرف بعضی‌ها هم همیشه بر صورت‌بندی نظری روش‌شناسی تاکید کرده‌اند. گروه اول کارویژه‌هایی‌اند که کم‌وبیش اعتقاد دارند فقط عده خاصی می‌توانند پژوهش‌های روش‌مند انجام بدهند. اگر از این گروه بپرسیم فلانی چطور می‌توان یک پژوهش روشمند در حوزه شهرسازی، معماری، جغرافیا یا علوم مربوط به فضا و فضامندی انجام داد؟ پاسخ این گروه غالبا طوری است که در نهایت نمی‌فهمیم چگونه باید گام‌به‌گام به سمت یک پژوهش مکان‌مند حرکت کرد، چون آن‌ها در همان حال که لبخند می‌زنند خواهند گفت ما که بوردیو نیستیم.

🔹حال اگر از گروه دوم سوال‌مان رو بپرسیم، در گام اول آنها شروع می‌کنند از اهمیت نظری چیزی به نام روش‌شناسی می‌گویند. این گروه آنقدر در تحلیل‌های نظری روش پیش می‌روند که غالبا چیزی به نام میدان بلاموضوع می‌شود یا صرفا اهمیت نظری پیدا می‌کند. در اینجا ما در نهایت می‌توانیم مدرس روش‌شناسی باشیم. کسی که خوب الفبا می‌داند. اما باز نمی‌توانیم به سمت میدان حرکت کنیم.

🔸در این لابلا اما مواجه دیگری هم هست که شاید بتواند صورت‌بندی‌های نظری و گرد و غبارهای مبتنی بر نبوغ را از روش‌شناسی کنار بزند. در این صورت‌بندی، میدان تعیین‌کننده‌ روش شناسی است. اگر قائل به این باشیم که روش‌شناسی نوعی کات یا برش زدن به واقعیات فضایی و از این‌رو نوعی تنظیم‌گری و زاویه‌گیری در نسبت با یک مساله خاص است، آن‌وقت شروع کردن از فضا-بجای حرکت بی دردسر و همیشگی از نظریه به فضا- می‌تواند هم مفهوم و تصور ما از روش‌شناسی را تغییر داده و هم مواجه ما با مساله‌های فضا را دگرگون کند. همزمان که تصویر و تصور از خودمان را نیز به چالش می‌کشد.

▪️در این‌باره بدون شک‌ کتاب فاولا، چهار دهه زندگی بیمناک می‌‌تواند بدون در انداختن خواننده در چند و چون معطوف به الفبای روش، مواجه‌ مبتنی بر میدان را برای فهم روش‌شناسی در اختیار ما بگذارد. چنیس پرلمن در اینجا به واقع با شروع کردن از مادیت مناسبات فضایی، صورت‌بندی جذاب از روش‌شناسی ارائه می‌‌دهد. او ابتدا در محلات حاشیه‌ای برزیل پژ‌وهشی انجام می‌دهد که در قالب افسانه حاشیه‌نشینی؛ فقر شهری و سیاست در ریودوژانیرو چاپ می شود. نویسنده بعد از ۴۰ سال دوباره به همان محلات می‌رود و این‌بار درباره منازعات فضایی با افرادی حرف می‌زند که در پژوهش اولش همگی بچه بودند یا اصلا نبودند. او به خوبی توانسته است برای ما بدون تقلیل روش‌شناسی به اعداد و ارقام یا تبیین‌های نظرورزانه، چهار دهه زندگی بیمناک را در محلات غیررسمی ریودوژانیرو به تصویر بکشد.

#زیست‌در‌حاشیه

#روش‌شناسی‌ومیدان

#جستار‌های‌دریافتی

#به‌حومه‌بیایید


https://t.me/urbannEssay

حومه

10 Aug, 09:29


🔍گفتگو با اشیا

▪️می‌گفتند آخرعمری حتی یک لحاف هم نداشت که روی خودش بیندازد.

🔹 ارث و میراث را تقسیم و خانه‌اش را تخریب کرده بودند. دربه‌در شده بود. مدام از این خانه به آن خانه پاس‌کاری می‌شد. هرجا هم که قرار می‌شد چند روزی بایستد، بازهم هزار منت این و آن نمی‌گذاشت آب خوش از گلویش پایین برود.

🔸بچه‌ها مدام قرار می‌گذاشتند نوبتی نگه‌ش دارند. اما به شکل‌های مختلف این نوبت‌بندی به هم می‌ریخت. یکی قبول نمی‌کرد. آن یکی چند روز زودتر نوبتش را تمام می‌کرد. آن دیگری شوهرش فلان می‌گفت. آخری هم زنش بهمان می‌گفت.

▪️خلاصه‌ی وضعیت بدین‌صورت بود که در نهایت همه‌ی بچه‌ها روی انتقالش به کاهدان یا طویله‌ای قدیمی که الان تنها یادگار گذشته‌اش بود، به اتفاق نظر رسیدند.

🔸حالا دیگر با اشیائی بازمانده از گذشته، اشیائی که هنوز کم‌وبیش برایش بوی زندگی می‌داد، با یک والور نفتی و چندتا لیوان و بشقاب ملامین بلاخره گوشه‌ای دنج پیدا کرده بود که چند صباحی اگرچه نه چندان خوش اما زنده باشد. در این مواقع خاطرات انسان تنها مفر و میانجی‌های زندگی‌اند. مدام به یاد جوانی‌اش می‌افتاد. همواره از رویاها و روزهایی می‌گفت که مثل کوه سفت‌و‌سخت بود. از پدربزرگم به نیکی یاد می‌کرد. اگرچه من به‌خوبی می‌دانستم در زندگی پدر بزرگم چیزی جز جور و ستم برایش باقی نگذاشته بود. می‌گفت این چراغ نفتی و چندتا لیوان و بشقاب جهیزیه‌ام بودند. با همین‌ها به خانه‌ی بخت آمدم. از آن‌همه مال و منال در زندگی یک طویله هم حق من نبود؟. بالام جان انسان در جوانی فکر می‌کند ابدی است. اما هرچقدر در زندگی که پیش می‌رود، چنین تصوری به رازوا‌گی‌ای آزارنده و بی‌پاسخ تبدیل می‌شود. چنین می‌شود که در نهایت آدم با مجموعه‌ای از سوالات بی‌پاسخ کم‌کم از توان می‌افتد. آن‌وقت اگرچه سوال‌ها برای همیشه پیش ما باقی می‌مانند، اما پاسخ‌ها به دست بچه‌ها می‌افتند.

🔹مادربزرگم ۸ تا بچه داشت. لحاف‌دوز بود. همه‌ی تازه عروس و دامادهای روستا را نونوار کرده بود. برای همه بچه‌هایش نفری چندتا لحاف و تشک نو دوخته و به‌عنوان جهیزیه داده بود. اما آخرعمری خودش یک لحاف نداشت که بخوابد. چون بعد از مرگ پدربزرگم، طبق سنت ارث و میراث، بچه‌ها اموال را تقسیم کرده و یک‌هشتم او را هم داده و بیرونش انداخته بودند.

▪️یک روز زمستان در سکوت و تاریکی نیمه‌شب با همان ذوق جوانی‌اش والورش را روشن کرده، استکان‌ها و نعلبکی‌ها را مرتب گذاشته و در انباری قدیمی با پرسشهایی از ابدیت برای همیشه از دنیا رفته بود.
می‌گویند آن شب والورش تا صبح روشن بود.

#به‌حومه‌بیایید

#مکان‌خاطرات

#عدالت‌فضایی

#جستارهای‌دریافتی


https://t.me/urbannEssay

حومه

30 Jul, 06:34


🔍سیاست‌ورزی شهری

🔹عجالتا الان کاری به گرایش سیاسی مدیران و برنامه‌ریزان شهری نداریم که در اینجا در مراسم تنفیذ رئیس‌جمهور در یک تصویر و در کنار هم نشسته‌اند. ولی بر خلاف صورت‌بندی و خوانش غالب به‌ویژه در فضای دانشگاهی یا حرفه‌ای که اساسا به دنبال سیاست‌زدایی از امر برنامه‌ریزی است، باید همواره به این گزاره قائل بود که شهرسازی پیشاپیش امری سیاسی است. با چنین فرضی حال می‌توان روی چگونگی سیاست‌ورزی در سطوح مختلف سیاست‌گذاری، برنامه‌ریزی و مدیریتی گفتگو کرد. به‌واقع چگونه می‌توان شهرسازی و دانش‌های فضایی را به سمت معادله‌ی حداکثر شمولیت و حداقل کنارگذاری گروه‌های اجتماعی در فرایند توزیع و بازتوزیع منافع و منابع فضایی هدایت کرد؟

#تولیدفضا

#سیاست‌ورزی‌شهری

#فضاسیاست

#به‌حومه‌‌بیایید

https://t.me/urbannEssay

حومه

20 Jul, 08:45


🔍جغرافیای خاطره

▪️شاید بجای روان‌کاوی آب و آتش، این‌بار باید از تقاطع‌ها بگوییم. از تقاطع‌های جغرافیایی صداها و تصاویر. از مکان‌خاطرات.

🔸در چنین حال‌وهوایی بود که جنگ تمام شده بود و ما به‌ناچار از روستایی کوچک و بی‌سروصدا به حومه‌ای در شهری پرسروصدا کوچ کردیم. نه اینکه اولی تماما خاکی، سبز و رویایی و دومی سراسر آسفالت، آوارگی و تاریکی باشد. نه. حومه جایی میان شهر و روستا بود. همزمان که نه این بود و نه آن.

🔹 اگرچه از خلال چنین کوچی چیزهای زیادی هم حاصل شد که امروز اینجا و آنجا مبنای مباهات و ارجاعات فردی و جمعی ماست. اما در این لابلا چیزهایی از دست رفتند که دیگر هیچوقت برنگشتند. چیزهایی که بعدها یکی در میان به حفره‌هایی در سطح ناهموار روانم تبدیل شدند. همین ناهمواری‌هایند که امروز از یک‌طرف مرا در کوچه و پس‌کوچه‌های شهر به انسان نامرئی تبدیل کرده و از طرف دیگر، علی‌رغم شیرینی‌های گذشته‌گرایی، نمی‌گذارند به سمت رویای پاستورال حومه‌گرایی بروم.

▪️موقتی‌دائمی شاید نام آن مختصاتی است که در آن زندگی‌مان را سرهم‌بندی کرده‌ایم.

#جستارهای‌دریافتی

#زندگی‌روزمره

#نوستالژی‌های‌پاستورال

https://t.me/urbannEssay

حومه

07 Jul, 09:21


🔍عاملیت در شهرهای پست‌کووید

▪️هرچقدر زمان می‌گذرد، بیشتر و بیشتر در زندگی روزمره متوجه شکلی از غیاب می‌شویم. غیابی که بیش از اشکال مختلف حضور، برسازنده‌ی مجموعه روابط فردی و اجتماعی ما در زیست کم‌وبیش شهری‌شده است. چنین غیابی به‌ویژه بعد از پدیده کرونا، اشکال مختلف کنش‌های اجتماعی، روابط فردی، الگوهای زیست و نهایتا تجربه‌های فضایی را به‌شدت متاثر کرده است. به خاطر دارم پیش از کووید ۱۹، یک طرف کنشگری شهری همواره به عینیت و مادیت فضا پیوند خورده بود. اگرچه چنین پیوندی به‌سختی می‌توانست مادیت سفت‌وسخت فضای موجود را به چالش بکشد، اما حضور فعالان شهری در اینجا و آنجا فی‌نفسه فضایی تولید می‌کرد که به میانجی آن امکان تعاملات اجتماعی و متعاقبا شکل‌گیری دانش فضایی و  تجربه جمعی ممکن می‌شد. در چند سال اخیر، با شکل‌گیری دلهره و ترس از گرفتار شدن در بستر کرونا در ماه‌های متوالی، نهایتا مقرراتی معطوف به مراقبت و حفظ فاصله فیزیکی خواسته یا ناخواسته توانستند دیوار فاصله اجتماعی را در جامعه بلندتر کنند.

🔸ممکن است شانه بالا انداخته و به‌درستی بگویید، الان که دیگر کرونایی در کار نیست. پس این حرف‌ها برای چیست؟ ناپدید شدن مراودات اجتماعی حول‌وحوش مساله‌های شهری هرچند در مقیاس خرد محلی یکی از مهمترین موضوعاتی است که به نظر می‌رسد امروز دیگر به‌سختی قابل بازیابی است. شاید در چنین وضعیتی است که کنشگران شهری بیشتر و بیشتر به سمت اشکال مختلف کارهای نظری حرکت کردند. البته که برخی پژوهش‌ها و کتاب‌های غنی نیز منتشر شدند. اما فکر کردن به منطق نشر انواع کتاب‌ها و پژوهش‌های نظری شاید بیش از هر زمانی ناممکن بودن میدان و کنش فضامند را به ما یادآوری می‌کند.

🔹البته در همین وضعیت بود که ما هم که دیگر رفت‌وآمد به محلات و حومه‌ها برایمان ناممکن شده بود، در اینجا در حومه جمع شدیم تا شاید بتوانیم اجتماعی حول‌و‌حوش روایت برخی از مناسبات و منازعات فضایی تولید کنیم. حومه فضایی برای اندیشیدن جمعی به فضا و فضامندی است. اگرچه به‌قولی عاملیت برای تغییر مناسبات موجود در فضا، صرفا منوط و محدود به تاملات و قسمی سابجکتیویسم نیست، اما اگر به حومه بیایید، روایت‌هایتان از اینجا و آنجا می‌تواند، دست‌کم از خلال شکلی از روایت بدیل، برخی از مناسبات نامرئی در فضا را رویت‌پذیر کرده و به بازیابی آن غیاب همواره حاضر- پیوندهای اجتماعی- کمک کند.

#شهرهای‌پست‌کووید

#به‌حومه‌بیایید

#جستارهای‌دریافتی

#عاملیت‌فضایی


https://t.me/urbannEssay

حومه

29 Jun, 06:50


🔍سفارشی‌سازی دانش


▪️اگر کمی بلندبلند فکر کنیم می‌توان گفت در این میان پژوهش‌هایی هم هستند که صرفا برای بازتولید نظم موجود انجام می‌شوند. در این معنا، پژوهشگر به‌مثابه سوژه جستجوگر به میدان نمی‌رود که ببینید چه خبر است و احیانا فضا چه اقتضائاتی دارد. او به میدان می‌رود تا هرآنچه دم و دستگاه مدیریتی برای بازتولید خودش نیاز دارد، با خود بیاورد. او می‌رود که فکت‌های بازتولیدکننده را به گونه‌ای روش‌مند و تر‌وتمیز و در قالب یک گزارش یا پژوهش جمع کند. در چنین خوانشی، یافته‌های پژوهش، پیشاپیش روشن‌اند. پژوهشگر فقط به برخی میانجی‌ها و شواهد نیاز دارد تا آن‌ها را از خلال شیوه‌ای از کات یا برش زدن تایید کرده و خیال سفارش‌دهنده را برای ادامه نظم و نظام‌مندی گفتمانی‌اش راحت کند: یافته‌های میدانی نشان می‌دهد بیش از ۷۰ درصد مردم تهران از خدمات عمومی شهرداری راضی‌اند.

🔸در همین معناست که می‌گویند پژوهشگران، کارگزاران و کارویژه‌های نظام مدیریتی‌اند.آموخته‌ایم هر گفتمانی فضاهای خاص خودش را تولید می‌کند. یکی از راه‌های تولید فضا، شیوه‌های خاصی از پژوهش کردن است. شاید در این‌باره بتوان این‌طرف و آن‌طرف به انواع پژوهشکده‌ها، اندیشکده‌ها و موسسات تحقیقاتی هم اشاره کرد. اگرچه تمام پژوهش‌ها را نمی‌توان بدین صورت، تقلیل داد. اما در اینجا عجالتا مسأله بر سر سفارشی بودن دانش است.

🔹آیا می‌توان از سفارشی بودن دانش حرف زد؟ اگر چنین مفهومی به واقع دارای مختصات عینی و انضمامی باشد، آن‌وقت به چه شکل می‌توان از مجموعه روابط موجود در میدان دانش و نسبت آن با سیاست‌ورزی سخن گفت؟ در این صورت، نسبت میدان دانش-اگر بتوان به چنین مفهومی قائل بود- با سایر میدان‌ها چه سر و شکلی پیدا میکند؟


#پژوهش‌های‌شهری

#نظم‌گفتمانی

#جستارهای‌دریافتی

#به‌حومه‌بیایید


https://t.me/urbannEssay

حومه

22 Jun, 09:01


🔍سلب‌مالکیت خلاقانه


▪️شاید شما هم در یکی از محلات اطراف دانشگاه‌ها زندگی می‌کنید. در سال‌های اخیر به‌ویژه در شهری مثل تهران زندگی در چنین مختصاتی همواره محل کشمکش انواع بازیگران و نیروها بوده. این روزها وقتی شما در اطراف دانشگاه زندگی می‌کنید، بیشتر از جاهای دیگر در معرض سلب‌مالکیت قرار دارید. از همین‌رو ممکن است یک روز که از خواب بیدار می‌شوید، می‌بینید خانه و زندگی‌تان در طرح ناحیه نوآوری قرار گرفته و شما هم به معارضان طرح تبدیل شده‌اید. وقتی به این صفت ملقب می‌شویم، زندگی ما به‌نوعی به تعلیق در آمده و دیر یا زود متولیان نوآوری می‌آیند که در خانه‌مان را بزنند و بدین‌ترتیب ما را برای جابجایی به کمی آن‌طرف‌تر هل بدهند.

🔹اگرچه این روزها دانشگاه‌ها بیش‌ازپیش دروازه‌دار شده‌اند، اما فارغ از نوعی تناقض‌گویی و رتوریک سیستماتیک اخیرا این‌طرف و آن‌طرف زیاد درباره دانشگاه‌های نسل سوم می‌شنویم. این نوع دانشگاه‌ها ظاهرا، غالبا معطوف به اشکال مختلف کارآفرینی، خلاقیت و فعالیت‌های دانش‌بنیان هستند. چنین تحولی در دانشگاه قرار است میدان دانش را به میدان حرفه پیوند زده و به‌نوعی با عبور از دانش محض، دانش‌های کاربردی و نهایتا برای گروهی اشتغال تولید کند. تا جایی که به ایده خلاقیت مربوط است، چنین انگاره‌ای در فرایند تولیدفضا می‌تواند خیلی هم کارآمد باشد. اما منازعه از جایی شروع می‌شود که چنین ایده‌هایی ما‌به‌ازای فضایی پیدا می‌کنند. آن‌وقت است که بجای ایجاد اشتغال و تولید دانش کاربردی، ما با سازوکارهایی روبه‌رو می‌شویم که غالبا مبتنی بر سلب‌مالکیت، برون‌رانی و اعیانی‌سازی‌اند. مصداق‌های چنین فرایندی در شهر تهران، طرح‌های توسعه دانشگاه‌های تهران، الزهرا، تربیت مدرس و علامه طباطبایی است که دانشگاه اول و با تسامح دوم فراتر از طرح‌های تهیه‌شده، اثرات غیرقابل جبرانی بر زندگی مردم در محلات اطراف دانشگاه گذاشته و دوتای آخر هنوز در ساحت طرح مانده‌اند.

🔸دانشگاه‌هایی که اصطلاحا در بافت‌های پر شهری قرار گرفته‌اند، با خوانشی صرفا کارکردگرایانه و معطوف به سرمایه از نوآوری و خلاقیت، غالبا زندگی گروه‌های اجتماعی پیرامون دانشگاه را متاثر می‌کنند.

▪️حال اگر ما با کارویژه‌های ایده‌های مبتنی بر خلاقیت و نواحی نوآور دانشگاهی گفتگو کنیم، آنها ماشین حساب‌شان را درآورده و شروع به حساب‌وکتاب می‌کنند و شما را قانع می‌کنند که یا خلاق باشید یا بمیرید. آنها در همان حال که لبخند می‌زنند به شما نشان می‌دهند با تغییر کاربری در محله وصال چقدر می‌توانند ارزش‌افزوده تولید کنند. اگر طاقت بیارید و تا آخر پای حرف‌هایشان بنشینید، آنها فراتر از این به شما ثابت می‌کنند نه تنها مردم محلی از چنین ایده‌هایی متضرر نمی‌شوند بلکه کل شهر و در نهایت اقتصاد کشور هم از آن منتفع می‌شود. اما اگر کمی از ایده‌پردازان کارکردگرا فاصله بگیریم و در محله قدمی بزنیم، متوجه می‌شویم، ساکنان پیرامون دانشگاه‌هایی که به دنبال طراحی و اجرای نواحی نوآور هستند، در اضطراب دائمی روزشان را شب می‌کنند. ترس از اینکه مبادا خانه‌هایشان در محدوده طرح ناحیه نوآوری قرار بگیرد.

🔹شما بهتر از ما می‌دانید وقتی از قرار گرفتن زندگی‌مان در معرض طرح‌های شهری حرف می‌زنیم، به واقع از چه حرف می‌زنیم.


#طرح‌های‌توسعه‌دانشگاهی

#نواحی‌نوآوردانشگاهی

#سلب‌مالکیت

#ایدئولوژی‌خلاقیت

#جستارهای‌دریافتی

https://t.me/urbannEssay

حومه

11 Jun, 18:41


🔍محیط مصنوع و شکل‌گیری طبقه کارگر صنعتی

▪️این کتاب درباره تاریخ اجتماعی تاسیس صنعت نفت ایران و شکل‌گیری طبقه‌ی کارگر وابسته به نفت در استان خوزستان در دهه‌های نخستین قرن بیستم است..ورود به تاریخ اجتماعی نفت از زاویه شهر و جغرافیا، منظری منحصربه‌فرد در اختیار ما می‌گذارد: محیط مصنوع آبادان مکانی مادی و فیزیکی بود که در نتیجه‌ی کنش‌ها و تعاملات هزاران کنشگر اجتماعی دخیل در ساختن این تاریخ به‌وجود آمده بود؛ آبادان نقطه‌ی کانونی‌ای بود که همه‌ی این کنشگران را با خشونت گرد هم آورد. اقتصادسیاسی سرمایه‌داری نفتی نیز از همین مبدا، محیط اجتماعی و طبیعی منطقه را تسخیر کرد تا آن را به منبعی اقتصادی، با اهمیتی جهانی تبدیل کند.

🔹اگر به دنبال فهم نسبت نفت و توسعه فضایی هستید، این کتاب از دست ندهید. کتابی که به‌واقع روایتی بی‌نظیر از سازوکارهای نفتی شدن آبادان و منازعات پیرامون آن ارائه می‌دهد. پر بی‌راه نیست اوایل انقلاب که میشل فوکو به ایران می‌آید، به‌جز تهران به آبادان هم می‌رود تا سازوکارهایی را ببیند که کاوه احسانی به‌خوبی روایت می‌کند.

#اقتصادسیاسی‌فضا

#محیط‌مصنوع‌آبادان

#صنعت‌نفت
https://t.me/urbannEssay

حومه

31 May, 06:14


🔍طراحی شهری و اقتصادسیاسی فضا

▪️می‌دانیم فضا و متعاقبا اشکال مختلف مداخله در مناسبات فضایی اعم از برنامه‌ریزی شهری، طراحی شهری و مدیریت شهری در سطوح مختلف به مناسبات اقتصادسیاسی پیوند خورده است. هم از این روست که فضا اساسا مفهومی سیاسی است.
🔸الکساندر کاتبرت در مقام یکی از متفکرین شهرسازی همواره بر ابعاد برسازنده فضا و طراحی شهری تاکید دارد.

🔹اگر به‌دنبال درک مناسبات روابط فضایی و اساسا اشکال مختلف رویت‌پذیر شدن مناسبات در فضا هستید، این نشست دوستان را از دست ندهید.

#اقتصادسیاسی‌فضا

#الکساندرکاتبرت

#به‌حومه‌بیایید

https://t.me/urbannEssay

حومه

29 May, 07:43


🔍فضا را چگونه بخوانیم؟

▪️مارکس و انگلس بیش از هرکسی دشمن چیزی به نام یوتوپیا بودند، اما فقط به خاطر تحقق یافتن آن... خوانش فضا به چه معناست؟ این واژه چه جایگاهی در نظام شهرسازی جامعه ایران دارد؟.. بی‌شک این بحث همان‌قدر درباره یوتوپیاست که درباره فضا. خوانش کالبدی و خنثی از فضا هم- چنانکه در میدان دانش و نظام مدیریتی جامعه ما رایج است- همان کاری را می‌کند که مارکس و انگلس به نقد آن پرداخته‌اند. یعنی با خوانا یا ناخوانا خواندنِ وضعیت فضایی موجود و ترجمه‌ی وجه ظهورِ معنا به خوانایی، بدان مشروعیت می‌بخشد و آن را بازتولید و هرگونه امکان فضایی و تصور سیاسی از آینده‌ای متفاوت را مسدود می‌کند. خوانش در این معنا جهان فضایی را تبدیل به چیزی می‌کند که در حال حاضر هست و همواره هم بوده، یعنی تنها جهانِ ممکن. خوانش انتقادی از فضا به‌جای تائید خوانش خنثی به دنبال امکان دادن دوباره به خوانش، برای بازنگری و تأمل درباره نیروها و مناسباتی ست که به فضا شکل می‌دهند و آن را برمی‌سازند.
خوانش در این معنا به واقع- بی آنکه به‌سادگی به آنچه صراحتاً بیان می‌کند تقلیل داده شود- امکان وجود بدیل و وضع و واقعیتی از نوع دیگر را در دل وضعیت فضایی موجود جستجو می‌کند. از همین روست که نوشتار حاضر می‌گوید باید خوانش خنثی از فضا را به هم‌ریخت. بله. ما دشمن خوانش هستیم، اما فقط به خاطر تحقق آن.


🔸اگر از خوانش غالب فضا در این‌طرف و آن‌طرف خسته شده‌اید و به دنبال درک و دریافت روابط برسازنده‌ی فضا و مناسبات فضایی دوروبرتان هستید، بدون‌شک این نوشته‌ی روان و پرفراز و نشیب دوستان می‌تواند شما را به هزارتوی فضا ببرد.

#خوانش‌انتقادی‌فضا

#جستارهای‌دریافتی


https://t.me/urbannEssay

حومه

11 May, 11:13


🔍غیاب‌‌ ارجاعات

▪️تا آنجایی که به کار عملی و پژوهشی مربوط است، در وضعیت ما شاید اغراق نباشد بگوییم، کسی کسی را به رسمت نمی‌شناسد. برای همین است که در فرایند کار پژوهشی غالبا یک دیگری دور جای دیگری نزدیک را می‌گیرد. در این وضعیت ارجاع‌ها تماما به دورترین منابع‌اند. اگر به برخی کتابها و مقالاتی که در میدان پرمنازعه شهرسازی و معماری نوشته شده‌اند نگاهی بندازیم این قضییه روشن می‌شود. به ندرت می‌توان پژوهش‌هایی پیدا کرد که به برخی مطالعات کاربردی داخلی ارجاع داده باشند. البته این را در نظر داریم که مبنای ارجاع طبعا اعتبار روشی و توان پژوهش‌های موردارجاع هم هست، اما با در نظر داشتن چنین ملاحظاتی باز عدم ارجاع به پژوهش‌های داخلی توسط پژوهشگران داخلی کماکان محل بحث است. به نظر شما دلیل چنین ارجاعی چه می‌تواند باشد؟

🔹بدون آن‌که قصد تعمیم داشته باشیم، یادم هست دوران دانشگاه استادی داشتیم وقتی با هم کتاب یا مقاله‌ای می‌نوشتیم، در پایان کار منابع را به دقت بررسی و برخی را هایلایت می‌کرد و می‌گفت فلان منبع را حذف کن و از بهمان منبع استفاده کن. مدت‌ها چنین مواجهه‌ای برایم سوال بود تا اینکه بعدا دلیلش را فهمیدم. استاد ما شرکت مشاور داشت و آن بنده خدایی که مشخصا اسمش تحت‌عنوان فلان، مدام از کار ما حذف میشد هم مدیرعامل شرکت دیگری بود. این دو در میدان حرفه‌ای به‌نوعی- برای گرفتن انواع پروژه‌ها و طرح‌های شهری- رقیب هم محسوب می‌شدند و در این مسیر ناهموار بنا به دلایل مختلف به تضاد منافع خورده بودند. بنابراین تا حد امکان هر دو اگرچه در دانشگاه به همدیگر لبخند می‌زدند اما در کارهایشان سعی می‌کردند هیچ ارجاعی به همدیگر ندهند و اسمی از همدیگر نیاورند، اگرچه حوزه نظری و حرفه‌ای مشترکی داشتند.

🔸 شاید چنین فرمی از کار پژوهشی در قلمروی دانش بی‌نسبت نباشد با شیوه‌ای از کنشگری در ساحت انضمامی که در آن غالبا برای عبور از وضع موجود به نظم دور-مناسبات آنجایی- بجای نظم نزدیک-مناسبات اینجایی- ارجاع داده می شود.

شما چه فکر می‌کنید؟


#جستارهای‌دریافتی

#پژوهش‌های‌داخلی

#غیاب‌‌ارجاعات


https://t.me/urbannEssay