▪️برنامهریزی را میتوان بهمثابه هنر توزیع در نظر گرفت. در این معنا هر شکلی از برنامهریزی در گام اول بهمعنای مداخله در مناسبات فضایی تلقی میشود. در گام بعدی هر شکلی از برنامهریزی بهمعنای شیوههای مختلف توزیع منابع در فضاست. اگر چنین تعریفی را مبنا قرار بدهیم، آنوقت هر شکلی از برنامهریزی متعاقبا به شیوههای مختلف مداخله و توزیع منابع گروههای اجتماعی گره خورده است.
🔹هم از اینروست که اشکال مختلف برنامهریزی خواهناخواه به تضاد و منازعه نیز پیوند خورده است. طبیعتا هر جایی که کلام اول درباره توزیع منابع و منافع باشد، ضرورتا کلام دوم باید به تضادمنافعی بپردازد که میان بازیگران موجود پیرامون منابع فضایی شکل میگیرد.
🔸در این میان که گویی گریزی از منازعات فضایی نیست، هر شکلی از برنامهریزی نیز بهمثابه نوعی تنظیم منازعات فضایی و برنامهریز نیز بهمثابه تنظیمگر مناسبات محسوب میشود. در چنین تعریفی، رسالت برنامهریز غالبا از دو حالت خارح نیست:
▪️در شکل اول برنامهریز بهمثابه کارویژه منطق مرکزی محسوب میشود که تمام تلاشش را میکند تا منازعه موجود پیرامون توزیع منابع و منافع را به نفع نظام مرکزی تنظیم و بازتنظیم کند. در این معنا، برنامهریز به دنبال بازتولید نظم موجود و ترمیم شکافهایی است که به دنبال تضادمنافع بین گروههای اجتماعی و نظام مدیریتی که خود را متولی فضا میداند، شکل گرفته است.
🔹در شکل دوم، رسالت برنامهریز بازتنظیم منازعات فضایی به نفع گروههای اجتماعی خارج از نظم نمادین مرکزیتیافته است. در این معنا برنامهریز بهدنبال تعمیق شکافهای موجود پیرامون منابع و منافع فضایی به نفع آن دسته از گروههای اجتماعی است که کموبیش در برابر نظام مدیریتی مرکزیتیافته قرار دارند.
🔸اگر برنامهریز هستید، بدون شک تابهحال در عالم حرفه به این تقاطع توزیعات و تنظیمات برخورد کردهاید. بهواقع در مقام برنامهریز باید شکافهای موجود پیرامون منابع و منافع فضایی را ترمیم کرد یا تعمیق؟ یا اساسا برنامهریز در رابطه با منازعات فضایی چه جایگاهی دارد؟
#اقتصادبرنامهریزی
#هنرتوزیع
#منازعاتفضایی
#برنامهریزیدموکراتیک
#جستارهایدریافتی
#بهحومهبیایید
https://t.me/urbannEssay