شهـــــریــار @shahrivar120 Channel on Telegram

شهـــــریــار

@shahrivar120


♡﷽
تکست
داستان
شعر
عکس


‎وجودشما باعث دلگرمیـماستـ
💙😉‎لفتـ ندهـ بی صداکنـ

شهـــــریــار (Persian)

با ورود به کانال تلگرام "شهـــــریــار" با نام کاربری "shahrivar120"، به دنیایی از تکست، داستان، شعر و عکس های زیبا و دلنشین خوش آمدید! این کانال با هدف اشتراک گذاری محتوای متنوع و ارائه مطالب متنوعی از تکست های الهام بخش، داستان های جذاب، شعر های زیبا و عکس های دیدنی، به همه اعضا خود احترام می گذارد و آنها را به دنیایی از زیبایی و خوشحالی دعوت می کند. در این کانال، وجود شما باعث دلگرمی ماست و ما با تمام وجودمان منتظر حضور شما هستیم. پس لفت نده، بی صدا کن و به ما بپیوندید. با عضویت در این کانال، تجربه ای منحصر به فرد از خواندن و مشاهده محتواهای متنوع و زیبا را تجربه کنید.

شهـــــریــار

20 Nov, 20:08


نیمه شبی خوب میچسپه😀

حتما گوش کنین

شهـــــریــار

19 Nov, 05:59


گرچه می دانم که گاهی بی قرارم نیستی
بی قرارت  می شوم  وقتی کنارم نیستی

با همین حالی که دارم باخیالت دلخوشم
در  کنارم   هستی  و در  اختیارم نیستی

در کجایِ   زندگی   پیدا کنم   جای تو را
هم چنان در  کوچه های انتظارم  نیستی

مانده ای ازبخت واقبالم مگر درپشت ابر
لااقل یک لحظه در شب های تارم نیستی

با   نگاهی  باورم   شد  کز   نژاد   برتری
گرچه می دانم که ذاتاً  هم تبارم نیستی

ارغنونم را سرِ شب هابه عشقت می زنم
مرتعش از نغمه های چنگ و تارم نیستی

ای خدای  دلربایان  با تو می گویم سخن
بی گمان  گاهی به  فکر  روزگارم نیستی

از غم عشقت عسل بانو بپوسم زیر خاک
مثل گل های   شقایق   بر  مزارم نیستی

📝#علی_قیصری

@shahrivar120

شهـــــریــار

18 Nov, 08:52


یادت نرفته است که ساغر بهم زدیم؟
هر چند دیر و دور ولی سر بهم زدیم؟

حرفی که بود در دل آن کوزه‌ی شراب
کردیم خاک اول و آخر بهم زدیم

ما غیر هم به هیچکس آزارمان رسید؟
خوردیم باده با هم و خنجر به هم زدیم

از این قفس به آن قفس این زندگی گذشت
اما به قدر وُسع شده پر بهم زدیم

هرکس که گفت بوسه نشانه‌یِ وفاست
دید ما زخم‌های کاری بهتر بهم زدیم

دلخسته از نمایش خونین روزگار
بستیم این دریچه و آن در بهم زدیم
. . .
@shahrivar120

شهـــــریــار

18 Nov, 08:40


آمدم درعمق چشمانت،تماشایت ڪنم
بانگاهےعاشقانه،بلڪه شیدایت ڪنم

گم شدم درعمق چشمان سیاهت، ناگهان
مثل بیت مثنوےباید ڪه معنایت ڪنم

کوکب احساس من امشب چه نورانےشده؟
پس فرودآ بردلم تامن هویدایت ڪنم

تنگ درآغوش من یا اندڪے نزدیڪتر
بخت بامن باشدوشایدڪه اغوایت ڪنم

تُ‌شب مستےومن،آن بامدادان خمار . .
اےخمارین مست من غرق تمنایت ڪنم

اےشراب هفت ساله، اےمے انگور ناب
ازجنون عشق مےنوشےکه شیدایت کنم؟

گم شدےدرلابلاے خاطرات زندگے
آنقدر میمانم آنجاتاڪه پیدایت ڪنم؟

فقط‌همین!
. . .
@shahrivar120

شهـــــریــار

18 Nov, 08:09


لبانت قندِمصری،گونہ هایت سیب لبنان را
روایت مے ڪند چشمانت آهوے خراسان را

من از هر جاے دنیا، هر ڪہ هستم، عاشقت هستم
بہ مِهرت بستہ ام دل را، بہ دستت دادہ ام جان را

چنانت دوست مے دارم،ڪہ با شوقِ تو مے خواهم
بسازم وقف چشمت،تاڪ هاے مستِ پَروان را

بگويي سرمہ دانت مي ڪنم بازار ڪابل را
بخواهي فرش راهت مي ڪنم لعل بدخشان را

تو را من مي پرستم بعد از اين تا هر زمان باشم
نمي سازم دگر در باميان بوداے ويران را

تو ياقوت يمن ، مشڪ ختن ، ماہ بخارايی
بہ زلفت بستہ اے هر گوشہ ، دل هاے پريشان را

ڪنار پنجرہ آواز مے خوانے و افشاندہ است
صدايت رنگ و بوے هر چہ گل، هر چہ گلستان را

ڪنار پنجرہ، گيسو بہ گيسوے ِ شب و باران
حواست نيست عاشق ڪردہ اے حتے درختان را


@shahrivar120

شهـــــریــار

17 Nov, 18:25


تا آخرین نفس🤍🕊️

@shahrivar120

شهـــــریــار

17 Nov, 18:23


♥️ مهرداد اوستاد

وفا نکردی و کردم،
خطا ندیدی و دیدم
شکستی و نشکستم،
بُریدی و نبریدم
اگر ز خلق ملامت،
و گر ز کرده ندامت
کشیدم از تو کشیدم،
شنیدم از تو شنیدم

@shahrivar120
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌

شهـــــریــار

17 Nov, 18:23


♥️ مولانا

خُنُک آن قماربازی که بباخت آن چه بودش
بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر

خوشا به حال آن قمار بازی که
تمام زندگی خود را فنا کرد
ولی هیچ ارزویی در دلش نیست
مگر تکرار دوباره این قمار
به عقیده برخی صاحب نظران امر،
قمار در اینجا استعاره از زندگی است.
برخی دیگر اعتقاد دارند
منظور از قمار دیدار شمس تبریزی است
و…. نظر نگارنده به نظر مفسرانی
نزدیک تر است که قمار را
به زندگی تفسیر کرده اند.

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌

شهـــــریــار

17 Nov, 18:21


♥️ احمد شاملو

بگذار...
آفتاب من
پیرهنم باشد و آسمان من٬
آن کهنه کرباس بی رنگ.
بگذار بر زمین خود بایستم.
بر خاکی از براده الماس
و رعشه درد.
بگذار سرزمینم را
زیر پای خود
احساس کنم...!!

@shahrivar120
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

شهـــــریــار

17 Nov, 18:19


بوسه از کنج لب یار نخورده‌است کسی
ره به گنجینه اسرار نبرده‌است کسی

من و یک لحظه جدایی ز تو، آن‌گاه حیات؟
این‌قدر صبر به عاشق نسپرده‌است کسی

لب نهادم به لب یار و سپردم جان را
تا به امروز به این مرگ نمرده‌است کسی

ریزش اشک مرا نیست محرک در کار
دامن ابر بهاران نفشرده‌است کسی

آبِ آیینه ز عکس رخ من نیلی شد
این‌قدر سیلی ایام نخورده است کسی

غیر از آن‌کس که سر خود به گریبان برده‌است
گوی توفیق ازین عرصه نبرده‌است کسی

داغ پنهان مرا کیست شمارد
#صائب؟
در دل سنگ شرر را نشمرده‌است کسی

#صائب‌تبریزی

@shahrivar120

شهـــــریــار

17 Nov, 09:08


دم گوشت میگه:
آروم‌تر دیوونه من مال خودتم...

@shahrivar120

شهـــــریــار

16 Nov, 18:22


نجنگ!
خیلی چیزها و خیلی از افراد ارزش جنگیدن ندارند.
فقط وقتت را ضایع میکنند.
موهایت را سفید میکنند.
بیدار خوابت میکنند.
حال و حوصله‌ات را میگیرند.

کوشش کن بی خیال باشی!
وقتی بی‌خالی را یاد گرفتی، همه راه ها برایت هموار میشود و خیلی ها بخاطر تو میجنگند.

مصطفی صدیقی.
@shahrivar120

شهـــــریــار

16 Nov, 18:12


زیبا فراوان دیده ام، اما تو چیـز دیگری
صدها گلستان دیده ام،اما تو چیز دیگری

گلهای خندان دیده ام،خورشید تابان دیده ام
صد رهزن جان دیده ام، اما تو چیز دیگری

از بوی گل مطلوب تر، از مهوشان محبوب تر
این یک از آن یک خوبتر، اما تو چیز دیگری

بس شوخ جانی دیده ام،باغ جوانی دیده ام
زانها که دانی دیده ام، اما تو چیـز دیگری

برگلرخان دل بسته ام،وصل نکویان جسته ام
زنجیرها بگسسته ام، اما تو چیـز دیگری

در صحبت گل پیکران، درخیل شیرین دلبران
دیـدم ترا با دیگران، اما تو چیـز دیگری

تنها نه از هر دلبری در شهر زیبایی سری
کز خویش هم زیباتری، اما تو چیز دیگری..
شاعر: ؟

@shahrivar120

شهـــــریــار

15 Nov, 17:25


به دست باد دادم غصه ها را، باد پس آورد
نشد از من كند دور و… ز پا افتاد، پس آورد

به دريا رفتم و حال خودم را ريختم در آن
پذيرفت و… دريغا! تا به موجش داد، پس آورد

زدم در كوه فرياد و رها كردم صدايم را
ولى فرياد را آن كوه با فرياد پس آورد

به دامان فراموشى سپردم غصه هايم را
فراموشى گرفت از من، و ليكن ياد پس آورد

به جنگل بردم و كردم رها غم را چنان جغدى
كه صيادى كند صيدش، ولى صياد پس آورد

ميان قصه ى شيرين نهادم تيشه ى غم را
به پيش بيستون بردم، ولى فرهاد پس آورد

دگر از كه بخواهم؟ چون به هر دستى كه بسپردم
كه شادى تا دهد حال مرا، نا شاد پس آورد
سید ضباالحق سخا.
@shahrivar120

شهـــــریــار

14 Nov, 17:14


یک شهر آگاه است مردانه نشستیم🦅

سلام ما نزد هیچکس مقصدی نداره🙌🏻

شهـــــریــار

14 Nov, 14:56


دل
سپردم
به
کمِ
خود ،
نه
به
بسیارِ
کسی ..

شهـــــریــار

14 Nov, 14:52


هر وقتِ خوش که دست دهد مغتنم شمار
کس را وقوف نیست که انجامِ کار چیست

#حافظ

شهـــــریــار

14 Nov, 14:51


بگفت از صبر کردن کس خجل نیست
بگفت این دل تواند کرد، دل نیست

#نظامی

شهـــــریــار

14 Nov, 14:49


گر گویمت که سروی، سرو این چنین نباشد
ور گویمت که ماهی، مه بر زمین نباشد

#سعدی

شهـــــریــار

14 Nov, 14:32


روزگاری ما هم اینجا روزگاری داشتیم
ای بهار آن روزها ما هم بهاری داشتیم...

این دل خشکیدهٔ‌ ما را نبین ای رهگذر
یک زمان در این بیابان جویباری داشتیم

تندبادی برگ سبزی را گرفت از شاخه‌ای
کاش در این عشق ما هم اختیاری داشتیم

با وجود روزهای کم‌شمار عاشقی
لحظه‌های ماندگار بی‌شماری داشتیم

عمر خود را در پی چشم‌انتظاری باختیم
ما هم از چشم‌انتظاری، انتظاری داشتیم...

عمر من با گریه کردن رفت و در آغوش مرگ
با خودم گفتم: چه عمر خنده‌داری داشتیم!

#سجاد_نجاری

شهـــــریــار

12 Nov, 17:16


آشوب جهان و جنگ دنیا به کنار
بحران ندیدن تو را من چه کنم؟

شهـــــریــار

11 Nov, 15:31


اگر در زندگی به دنبال خوبی‌ها و انسان‌های نیکو برویم؛ بی‌گمان، خوبی‌ها به سوی ما خواهند آمد.
اما اگر مسیرمان را در جهت بدی و همراهی با کسانی که دلشان از درک نیکو دور است، قرار دهیم؛ بدی نیز در پی ما خواهد آمد.
پس باید در انتخاب راه خود دقت کنیم و به جستجوی آن‌چه نیکوست بپردازیم.

باید همیشه به‌دنبال انسان‌هایی باشیم که ما را از ظلماتِ بدی‌ها به سوی نور خوبی‌ها هدایت کنند.
باید در جستجوی خدایی باشیم که تنها بهترین‌ها را برای ما می‌خواهد و مسیرهایی را پیش پایمان می‌گذارد که سرشار از رحمت و برکت است.
هیچ‌گاه نباید به دنبال کسی باشیم که به‌خاطر او خوشحال شویم یا امید ببندیم که او خوشی را به زندگی‌مان بیاورد.
باید درک کنیم که شادی حقیقی از درون خود انسان برمی‌خیزد.

خود را بساز، به خودت باور داشته باش و همیشه به سوی آنچه که برترین نسخه‌ی خودت است، گام بردار.
هیچ‌چیز و هیچ‌کس نمی‌تواند به اندازه‌ی خودت تو را شاد و راضی کند.
پس زمانت را بیهوده صرف جستجو در پی خوشحالی‌های بیرونی نکن!
تو خود قهرمان قصه‌ی زندگی‌ات هستی.



#ساغـــــــر_رأفـــــــــت

شهـــــریــار

06 Nov, 19:14


تکرار برنامه با دکلماتوران.

شهـــــریــار

06 Nov, 19:14


شهـــــریــار pinned «دوستان نهایت گرامی و ادب مان که امشب در برنامه حضور داشتید نهایت سپاسگزاریم! بودن شماها باعث زیبای برنامه شد! از عزیزانی که شنونده بودند و گرامیانی که برنامه را با تکرار می‌شنوند هم سپاس‌گزاریم! برنامه با دکلماتوران، هر چهارشنبه شب در ساعت 10:00 به وقت…»

شهـــــریــار

06 Nov, 19:14


دوستان نهایت گرامی و ادب مان که امشب در برنامه حضور داشتید نهایت سپاسگزاریم!
بودن شماها باعث زیبای برنامه شد!
از عزیزانی که شنونده بودند و گرامیانی که برنامه را با تکرار می‌شنوند هم سپاس‌گزاریم!

برنامه با دکلماتوران، هر چهارشنبه شب در ساعت 10:00 به وقت افغانستان و ساعت 09:00 به وقت ایران بطور زنده تقدیم شماها میگردد.

https://t.me/Shahrivar120

شهـــــریــار

06 Nov, 19:11


پاییز و کمی بارش و سردیِ هوا
یک راهِ پُر از زمزمه و خاطره‌ها

چشمانِ تو و چشمِ من و موجِ نگاه
دستانِ من و دستِ تو و شکرِ خدا...

#حسینعلی_زارعی

شهـــــریــار

06 Nov, 19:11


Live stream finished (1 hour)

شهـــــریــار

06 Nov, 17:30


Live stream started

شهـــــریــار

06 Nov, 15:28


شهـــــریــار pinned «با دکلماتوران! شاعران گرامی، دکلماتوران عزیز و شعر دوستان با افتخار! همرای شما را در برنامه‌ی با دکلماتوران که امشب بطور زنده از کانال شهریار‌ نشر می‌گردد خواهانیم. امید که با حضور خود، برنامه را پر رنگ‌تر‌ نمایید. بزنامه‌ی با دکلماتوران، امشب در ساعت…»

شهـــــریــار

06 Nov, 05:06


با دکلماتوران!
شاعران گرامی، دکلماتوران عزیز و شعر دوستان با افتخار!
همرای شما را در برنامه‌ی با دکلماتوران که امشب بطور زنده از کانال شهریار‌ نشر می‌گردد خواهانیم.
امید که با حضور خود، برنامه را پر رنگ‌تر‌ نمایید.

بزنامه‌ی با دکلماتوران، امشب در ساعت 10:00 به وقت افغانستان و در ساعت 09:00 به وقت ایران تقدیم شما میگردد


با اجرای: مصطفی صدیقی.
همکار تخنکی: حامد آرمانی.

https://t.me/Shahrivar120

شهـــــریــار

04 Nov, 18:52


گاهی بیا و برِ من بی‌کس سری بزن
بر چشم پُرخمار، بیا ساغری بزن

از دست رفته باورِ قلبم به زندگی
برگرد و باز هم به دلم باوری بزن

بشکن سکوت و قفلِ قفسهای درد را
دستی‌به‌دستِ من بده با من پری بزن

برگرد و بر لبانِ پر از اشتیاقِ من
گُلبوسه‌هایِ معجزه و محشری بزن

هر شب نگاهِ منتظرم خیره بر در است
برگرد و با اشاره‌ی چشمت، دری بزن

با دست‌های معجزه‌یِ عشق سر برس
بر بغضِ مانده در نفسم خنجری بزن

بعد از تو آسمان شبم تار و تیره است
ای ماهِ من بیا و به قلبم سری بزن


#مجتبی_خوش‌زبان

شهـــــریــار

04 Nov, 18:51


ديشب شب رؤياي تو بود و تو نبودي
با من يله يلداي تو بود و تو نبودي

دل زير لب آهسته تمناي تو مي‌كرد
بر لب همه نجواي تو بود و تو نبودي

ديشب كه شب از آيينه‌ي ماه گل انداخت
گل سايه‌ي سيماي تو بود و تو نبودي

ديشب نفس باغچه در سايه‌ي مهتاب
خوش بو ز غزل‌هاي تو بود و تو نبودي

با من همه جا همسفر و همسر و همسير
انديشه‌ي پوياي تو بود و تو نبودي

ديشب ز لب چشمه صداي تو شنيدم
در گوش من آواي تو بود و تو نبودي

گفتي كه غزال غزل زخمي عشقم
دل و.سعت صحراي تو بود و تو نبودي

ديشب من و ياد تو غريبانه نخفتيم
در سر همه سوداي تو بود و تو نبودي

بر موج جنون كشتي سرگشته‌ي جانم
طوفاني درياي تو بود و تو نبودي

ديشب لبم از سوز سخن‌هاي تو مي‌سوخت
در من همه غوغاي تو بود و تو نبودي


ناصر  مردانی

شهـــــریــار

04 Nov, 18:38


درنمازم بین سجده لحظه ای عطرت رسید

آنقدر در سجده ماندم تاقضا شد آن نماز
@shahrivar120

شهـــــریــار

04 Nov, 17:42


حرفی نزن مگر آنکه بدانی زیباتر از سکوت است و باور کن که کمتر حرفی از سکوت زیباتر‌ است..

شهـــــریــار

04 Nov, 17:33


آن را که تو منظوری، غیر از تو که را بیند؟

@shahrivar120

شهـــــریــار

03 Nov, 14:43


دکلمه: صمیم فروغ فیضی

دیگر اجازه نیست مرا خون جگر کنی
غم را رفیق شانه‌‌‌ای این بی هنر کنی

اصلا چه لازم است بیایی و بارها ..
از کوچه‌ها به دیدن من هی گذر کنی

راضی نمیشوم‌ ٫ اگرم از برای وصل
یک شهر را برای نگاهم خبر کنی

در خلوت سیاهی شب پا به پای عشق
دستِ مرا گرفته و راهی سفر کنی

با خنده‌ی لطیف خودت روی قهر دل
با گفتن « کنار تو هستم » اثر کنی

با گفتن کنار تو‌ام‌ دوست دارم ات
اشکی دگر اضافه به چشمان تر کنی

حرفی دگر نمیزنم ات ، میروم به دور
بر من چه؟ خاطرات مرا زیر و بر کنی

شاداب شادبهر
@shahrivar120

شهـــــریــار

02 Nov, 22:56


گر بهشتم می‌سزد، دیدار جانانم بس است
ور به دوزخ لایقم، تکلیف هجرانم بس است

ای فلک بر دوش من بار غم دنیا منه
ناز و تمکین و ادای خوب‌رویانم بس است

از حدیث زلف مشکین تو سرگردان شدم
بعد امشب دیدن خواب پریشانم بس است

گر خیال یار گردد پیش چشمم شام مرگ
اینقدرها روشنی ماه تابانم بس است

قیمت چینی دل را من نمی‌خواهم ز تو
یک نگاه گوشه‌ی چشم تو تاوانم بس است

پای رفتارم اگر بر دامن غم شد گره
وسعت چاک گریبان بهر جولانم بس است

گر نگشتم قابل آه سحر چون زاهدان
شور و افغانِ دم شام غریبانم بس است

در دو عالم از کس دیگر نمی‌خواهم مدد
از برای دستگیری پیر پیرانم بس است

نیستم گر لایق طوف حرم چون حاجیان
گردش دور مزار شاه مردانم بس است

بر سر بازار هستی سیر عبرت می کنم
بی متاعی‌ها جلوس رنگ دکانم بس است

پیش من کمتر بخوان افسانه‌ی پاریس را
زین جهان بی وفا گُلگشت پغمانم بس است

"عشقری" ما را نگردان دربدر بهر خدا
گوشه‌ی ویرانه و یک نیمه‌ی نانم بس است

عشقری
@shahrivar120

شهـــــریــار

02 Nov, 15:29


بگو به باد پَرَش را تکان تکان بدهد
بگو به ابر که باران بی امان بدهد

چه بی قرار و چه بیگانه مانده ایم، ای کاش
کسی بیاید و ما را به هم نشان بدهد

کسی بیاید و ما را به کوچه ها ببرد
به ما برای رسیدن به هم توان بدهد

بگو مگر برساند کسی به گوش خدا
که از نگاهش سهمی به عاشقان بدهد

برای هر دل تنها، دلی ردیف کند
به هر نگاهِ جوان، یار مهربان بدهد

خدا که این همه خوب است، کاش امر کند
کمی زمانه به ما روی خوش نشان بدهد


ناصر حامدی

شهـــــریــار

29 Oct, 10:58


موج چشمانت چه غوغا کرده؛باور می کنی؟
اتشی در ســــینه بر پا کــرده ؛باور می کنی؟

برده ای با دلــربایی ؛دل زهــر پیر و جــوان
غنچه هایت تازه لب وا کرده ؛باور می کنی؟

کاش یک شب درخيالت صیدِ دامت میشدم
عشـق شیرینت به دل جا کرده باور می کنی؟

از لبـــانم می تراود واژه هــــای عــــاشقی
در ضمیرم عشــق بلـوا کـرده باور می کنی؟

در غـزل هرگز نشاید وصفِ حالت بر شمرد
چون نگاهت جمله افشا کرده؛ باور می کنی؟

هم چـو بارانی که می بارد به صحرا وکویر
بارشت دل را چـو دریا کرده باور می کنی؟

من بنازم دستِ ان نقاشِ ماهــــر دست را
در رســـالت کارِ زیبــــا کرده باور می کنی؟

می رسم روزی به کویت با همه نا باوری
عهــــدِ ما را عشق امضا کرده؛باورمی کنی؟

☆ Azizi ☆

@shahrivar120

شهـــــریــار

29 Oct, 09:46


گر نمی آیی ، "نیا" اهلِ تمنا نیستم ...

ساعتم تیر است با یادِ تو ، تنها نیستم ...

دوستت دارم ، مگر احساسِ من بازیچه نیست

اینقَدرهايی که میگویند رسوا نیستم

دیوِ قافِ سبزِ عشقم ، ای پری! بیخود پری

من که آن دیوانه ی ریگی صحرا نیستم

پا به روی من گذاری؟ نوش جانت ، امتحان ...!

«کوهِ بابا»یم ، عزیزم ، «باغِ بالا» نیستم

@shahrivar120

شهـــــریــار

28 Oct, 17:47


#اجرای_شعر_دو_نفره

‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍

+آمدی، رد شدی، از دُور نگاهم کردی
چشم بر هم زدی و چشم براهم کردی


_بغلم کردی و دلبسته ی این زهر شدم
بغلم کردی و دیوانه ی یک شهر شدم


+بغلم کردی و آفاق تماشا می کرد
ماه با دیدنمان رُوزَنه پیدا می کرد


_دَر و دیوار پر از حس حسادت شده بود
بوسه هامان جلوی آینه عادت شده بود


+تا سرِ درد و دلِ پیرهنت وا می شد
بین چشم من و موهای تو دعوا می شد


_هرکسی فکر خودش بود که تنها نشود
که سر و کله ی هر فاصله پیدا نشود


+من به این فکر که دنیا نکند بد بشود
نکند چشم کسی از بغلت رد بشود


_نکند بی خبرم بِگُذاری از حالت
نکند باد بیاید که بیاُفتد شالت


+من به تو خیره که دیوانگی آغاز شود
تو به من خیره مبادا یقه ام باز شود


_عاشقی فُرم جدیدی به نگاهم می داد
حمله می کرد و خودش نیز پناهم می داد


+اصلا انگار منیِ نَو متولد شده بود
مثل یک کافرِ بِالفِطره که عابد شده بود


_تا نگاهم به نگاهت متقاطع می شد
نور از مرکز این صاعقه ساطع می شد


+جز خدا هیچ کسی شاهد این نور نبود
چه شد آن شب؟ به خدا چشم خدا شور نبود


_آسمان بارِ امانت دگر از من نگرفت
عشق را هیچ کسی بعدِ تو گردن نگرفت


+مادرم دل نگران بود و دعایم می کرد
تویِ خوابم وسط گریه صدایم می کرد


_پدرم  کُفریِ رفتار بَعِیدم می شد
دزدکی خیره به موهای سفیدم می شد


+چه شد آن کوره ی احساسِ سرازیر شده؟
این پسر پای کدامین غزلش پیر شده؟


_بعد تو آینه هم در پی انکارم بود
شاهد سوختنم بعد تو سیگارم بود


+چه بگویم نفسم بند، نیاید در شعر
مرگ بر خاطره، بر حافظه، بر من و بر شعر


_حرف بسیار ولی حوصله ها بی رحمند
مابقی را همه از حال بدم می فهمند


+من خودم معجزه ای ژرف خیالش کردم
بگذریم، عشق همین است، حلالش کردم

+ دختر
- پسر


@shahrivar120

شهـــــریــار

28 Oct, 17:40


گر نمی مانی ؛ نیا ؛ بیهوده آشـــــوبَم نکن
من به  تنهــا بودَنَم  خو کرده ؛ مجذوبَم نکن

گفته بودم با دلــم بازی نکن ؛ کردی ؛ ولی
گر نمی گویَم سُخن ؛دیوانه محسوبَم نکن

من نمی گویم رها کن زندگی ؛با من بِمان
یا نیا ؛ یا که نـــرو ؛ اینگونه ؛ مخروبم  نکن

تا که باوَر می کنم تنها شُدم ؛ برگشته ای
بر نَگرد ؛ با او برو ؛ اینگونه ؛ مغلــــوبَم نکن

#ناشناس
@shahrivar120

شهـــــریــار

27 Oct, 14:55


شهـــــریــار pinned «ای افسر رحـــم کن من انســـــــانم نسل آدم هـــم تبارت همان مسلمانم اینگونه گلوله به تنم نشـــانه مگــیر نامردانه اســــت من محتاج نانـــــم زیر نام مهـــاجر آیا قتــــل رواست؟ بخیالت کثافت بخــیالم مــن افغانم رحم کن افسر بـه خـون خشــــــکم به رنگ…»

شهـــــریــار

27 Oct, 14:54


ای افسر رحـــم کن من انســـــــانم
نسل آدم هـــم تبارت همان مسلمانم

اینگونه گلوله به تنم نشـــانه مگــیر
نامردانه اســــت من محتاج نانـــــم

زیر نام مهـــاجر آیا قتــــل رواست؟
بخیالت کثافت بخــیالم مــن افغانم

رحم کن افسر بـه خـون خشــــــکم
به رنگ زردم رحــم کـن من جوانــم

جوان مرگم مکــن بمان زنده مانـــم
ترا به خدا ترا به مادرت ترا به جانم

شاعر سمیرا رحیمی 🖊️

شهـــــریــار

23 Oct, 19:34


تکرار برنامه‌ی با دکلماتوران.

شهـــــریــار

23 Oct, 19:34


Live stream finished (2 hours)

شهـــــریــار

23 Oct, 19:33


شهـــــریــار pinned «عزیزان همراه در برنامه‌ی امشب با دکلماتوران! از همرای هر یک شما خوبان نهایت سپاسگزایم. محبت و مهربانی شما باعث زیبایی برنامه‌ی امشب مان شد. امید که هر چهار شنبه شب با ما همراه باشید تا برنامه‌ی ما رنگ و بودی از ادبیات فارسی را به یادگار بگذارد. ممنون همه‌ی…»

شهـــــریــار

23 Oct, 19:32


عزیزان همراه در برنامه‌ی امشب با دکلماتوران!
از همرای هر یک شما خوبان نهایت سپاسگزایم.
محبت و مهربانی شما باعث زیبایی برنامه‌ی امشب مان شد.
امید که هر چهار شنبه شب با ما همراه باشید تا برنامه‌ی ما رنگ و بودی از ادبیات فارسی را به یادگار بگذارد.
ممنون همه‌ی شماها!


https://t.me/Shahrivar120

شهـــــریــار

23 Oct, 18:50


با چنین ناز و ادا و عشوه و افسونگری
آخ چه زیبایی،نمیدانم حور هستی یا پری ؟

مثل الماس برق دارد چشم آهو گونه ات
گر نگاهت میفروشی میشوم من مشتری

در حریم عشق تو بانو نگهبان میشوم
در کلاس عاشقی الحق که بانو افسری

گیسوانت را نسیم عشق پرپر میکند
جان من پنهان نما آنرا به زیر چادری

چال گونه، لب اناری ، سرو رعنا قامتت
برده ای عقل از سرم ای دلربا با دلبری

روزه دار هستم ولی، تشنه به لبهای تو ام
بوسه ای گیرم به افطار، دیگرش در سحری

چشم و ابرویت شبیه خنجر و تیر و کمان
کُشته است مارا نگاهت ،آخ که بانو محشری

در کوچه و در پشت در، چشم انتظار دیدنت
هر روز می بینم تورا، ، با یک نگاه سرسری

ماه تر از دیگرانی، همچو گل اندر چمن
همچون عقیق یمنی در حلقه ای انگشتری

با یک نظر ای نازنین بنشست مهرت بر دلم
بگرفتی عقلم از سرم با حیله و جادوگری

در سره مینه لرم: دوستت دارم نازنین
ای دلبر مغرور من ، پشتو پوهیژی یا دری؟
@shahrivar120

شهـــــریــار

23 Oct, 18:27


نامه ای به خدا ...

نامه ای امشب نوشتــم بــر خدای مهربان
مهر وامضا کردمش آن را به اشکِ دیدگان

سفره ی دل باز کردم نیمه شب درخلوتم
پیش او کردم شکایت از جفـای این وآن

دردهایم را نوشتم موبه مو و خط به خط
گفتمش دلخسته ام ، دلخسته از زخم زمان

درد دل بـا کس نگفتــم تـا نــداند راز دل
ظاهـری خندیـدم امـا گریه کردم در نهان

چـرخِ دنیــا بینهایت بـا دلم بـد کرده است
در خودم گمگشته ام از خود نمی یابم نشان

در جـواب خوبیم دیـدم بـدی درطول عمر
هــم جفا از روزگار و هــم جفا از دوستان

غیـر تـو یــاور ندارد ایـن دلِ سنگِ صبــور
پس بـه فـریـادم برس آه ای خدای مهربان
@shahrivar120

شهـــــریــار

23 Oct, 18:24


از راه دوری آمدم،آغوش خود را باز کن
چرخی بزن دور و بَرَم،قدری برایم ناز کن

بنشین کنارم،خسته ام!دستی بکش بر گونه ام
میلِ شدیدِ بوسه را،پنهان چرا؟ ابراز کن

تن خسته از تکرار شب، ای مرغ زیبای سَحَر
بر شاخه ی خشکیده ام،چَه چَه بزن،آواز کن!

یا خاک پایت میشوم ،مستانه بر خاکم برقص
یا آسمانت میشوم،در وسعتم پرواز کن

اصلا چرا فَک میزنم؟! این ریش و قیچی دست تو
من تحت فرمانم فقط،آهنگ خوبی ساز کن

سجاده ام این دفتر و، راز و نیازم این غزل
در شعر بی آرایه ام، تا میشود ایجاز کن
@shahrivar120

شهـــــریــار

23 Oct, 18:20


آمدی با شعرِ چشم‌ات انجمن از هوش رفت
پلک بستی، باز کردی، هوشِ من از هوش رفت

زل زدی و زل زدم در چشمِ تو بالاخره
چشم‌هایم در مصافِ تن به تن از هوش رفت

قصد دزدی داشت از پشت سرت در کوچه‌ای
تا سرت را دور دادی راهزن از هوش رفت

راه بستر را گرفتی تابِ بویت را نداشت
از تن‌ات افتاد دیشب پیرهن از هوش رفت

قصه ی شیرین دلیل مرگ یک عاشق نبود
بوی تو آمد به سمتِ کوهکن از هوش رفت

عاشقانه لب گشودی تا بخوانی، ناگهان
این غزل با بوسه‌ای دندان‌شکن از هوش رفت

هارون_بهیار

@shahrivar120

شهـــــریــار

23 Oct, 17:31


Live stream started

شهـــــریــار

23 Oct, 08:07


شهـــــریــار pinned «با دکلماتوران! امشب ساعت 10:00 نشر میگردد! شاعران گرامی، دکلماتوران عزیز و شعر دوستان با افتخار! همرای شما را در برنامه‌ی با دکلماتوران که امشب بطور زنده از کانال شهریار‌ نشر می‌گردد خواهانیم. امید که با حضور خود، برنامه را پر رنگ‌تر‌ نمایید. بزنامه‌ی…»

شهـــــریــار

19 Oct, 21:17


https://youtu.be/8eGfw8HJUHU?si=Tt9xJbh0rJl9WtXs

شهـــــریــار

19 Oct, 05:42


انتخابش بود که
با تمام دردها و رنج ها
وسط پاییزی ترین روزهای زندگی
امیدوار باشد
جوانه بزند
بهار شود
حتی اگر رهگذرها به او‌ بگویند
دیوانه! مگر در پاییز هم می‌شود گل داد؟

♥️🕊

شهـــــریــار

18 Oct, 11:36


تو سرنوشت منی،«هم‌گناهِ» من هستی
و هم درست ترین اشتباه من هستی

چه حاجتی‌ست به هر برکه رو بی‌اندازی؟
تو ماهِ آب که نه، بلکه ماه من هستی

و عاشقان همه رنگ سیاه می‌پوشند
دلیل پوشش رخت سیاه من هستی

از ارتفاع غزل می‌پرم در آغوشت
تو با شکوه ترین پرتگاه من هستی

چگونه بی تو تحمل کنم زمستان را؟
تو شال گردن نرم و کلاه من هستی

#محمدرفیع_قاضی_زاده

شهـــــریــار

16 Oct, 19:38


تکرار برنامه با دکلماتوران.
با اجرای مصطفی صدیقی.

شهـــــریــار

16 Oct, 19:37


شهـــــریــار pinned «عزیزان صاحب دل که امشب در برنامه حضور داشتید، از همه‌ی شماها نهایت سپاسکزاریم! بودن شماها باعث افتخار مایان بود و لذت بردیم. امید که چهار شنبه شب بعدی با ما همراه باشید! برنامه‌ی با دکلماتوران، چهار شنبه شب ها در ساعت 10:00 به وقت افغانستان و ساعت 09:00…»

شهـــــریــار

16 Oct, 19:37


Live stream finished (2 hours)

شهـــــریــار

16 Oct, 19:36


عزیزان صاحب دل که امشب در برنامه حضور داشتید، از همه‌ی شماها نهایت سپاسکزاریم!
بودن شماها باعث افتخار مایان بود و لذت بردیم.

امید که چهار شنبه شب بعدی با ما همراه باشید!

برنامه‌ی با دکلماتوران، چهار شنبه شب ها در ساعت 10:00 به وقت افغانستان و ساعت 09:00 به وقت ایران بطور زنده از کانال شهریار تقدیم شما میگردد.

شهـــــریــار

16 Oct, 17:31


Live stream started

شهـــــریــار

16 Oct, 17:10


شهـــــریــار pinned «تعداد زیادی از دندانپزشکی ها فردا پنجشنبه در سرتاسر هرات خدمات رایگان را در بخش دندان برای شهروندان هرات ارائه می‌دهند.‌ زمان: فردا پنجشنبه ۲۶ میزان از ساعت 8 صبح الی 6 عصر»

شهـــــریــار

16 Oct, 17:09


تعداد زیادی از دندانپزشکی ها فردا پنجشنبه در سرتاسر هرات خدمات رایگان را در بخش دندان برای شهروندان هرات ارائه می‌دهند.‌

زمان: فردا پنجشنبه ۲۶ میزان از ساعت 8 صبح الی 6 عصر

شهـــــریــار

16 Oct, 03:14


شهـــــریــار pinned «با دکلماتوران! امشب ساعت 10:00 نشر میگردد! شاعران گرامی، دکلماتوران عزیز و شعر دوستان با افتخار! همرای شما را در برنامه‌ی با دکلماتوران که امشب بطور زنده از کانال شهریار‌ نشر می‌گردد خواهانیم. امید که با حضور خود، برنامه را پر رنگ‌تر‌ نمایید. بزنامه‌ی…»

شهـــــریــار

16 Oct, 03:13


با دکلماتوران!
امشب ساعت 10:00 نشر میگردد!

شاعران گرامی، دکلماتوران عزیز و شعر دوستان با افتخار!
همرای شما را در برنامه‌ی با دکلماتوران که امشب بطور زنده از کانال شهریار‌ نشر می‌گردد خواهانیم.
امید که با حضور خود، برنامه را پر رنگ‌تر‌ نمایید.

بزنامه‌ی با دکلماتوران، امشب در ساعت 10:00 به وقت افغانستان و در ساعت 09:00 به وقت ایران تقدیم شما میگردد


با اجرای: مصطفی صدیقی.
همکار تخنکی: حامد آرمانی.

https://t.me/Shahrivar120

شهـــــریــار

15 Oct, 17:07


گلایه شهریار از ثریا...!

آمدی در خواب من دیشب چی کاری داشتی؟
ای عجب از این طرف ها هم گذاری داشـتی

راه را گـــم کرده بودی نیمه شب شاید عـزیز
یا که شایـد با دل تنگــــم قـراری داشـــتی

مهـــــربانی هم بلد بودی عجب نامهــربان
بعد عمـــری یادت افتاده که یاری داشــتی

سـر به زیر انداختی و گفتی آهسته ســلام
لب فروبســتی نگاه شــرمسـاری داشـــتی

خواستم چیزی بگویم گریه بغضم را شکست
نه نگفتـــم سالها چشـــم انتظاری داشـــــتی

با نوازش میکشیدی آه و می گفتی ببـخش
سر به دوشــــم هق هق بی اختیاری داشتی

وقتی رفتن بغض کردی خیره ماندی سوی من
شاید از دیـــوانه ی خود انتـــظاری داشــــتی

صبــــح بوی گل تمام خـــانه را پر کرده بود
کاش می شــد باز در خوابم گذاری داشـــتی

عشق یعنــی بی گلایه لب فروبستن، سکوت
دلخــــوش از اینکه شبی با او قراری داشتی!
#شهریار


@shahrivar120

شهـــــریــار

15 Oct, 14:37


گفتی: غزل بگو! چه بگویم؟ مجال کو؟

شاعر: قیصر امین پور.
دکلمه: صمیم فروغ فیضی

@shahrivar120

شهـــــریــار

15 Oct, 08:03


خر گوش های این شهر را ما گرگ کردیم 🤚🏻😒

حالا خودمان ماندیم با یک شهر پر از گرگ های خوشگل.


@shahrivar120

شهـــــریــار

15 Oct, 07:55


به سراغ من خستۀ رسوا تو بیا
ای چون جان در تن این عاشق تنها تو بیا
شور و شادابی و فصل طرب و عصر نشاط
با جوانی همه رفتند از اینجا تو بیا
نعمت زور و زر و زیور و زیبایی رفت
به فریب دلم ای شوخ فریبا تو بیا
رفتم از دست طبیبم نکند چارۀ درد
پس به بالین من از بهر مداوا تو بیا
خالی از غیر شد این کلبۀ عشاق امروز
بهر تسکین من ای مونس شب ها تو بیا
اشکم از دیده ز طوفان دل زار گریخت
گرچه این گوهرم از دست شد اما تو بیا
در ره عشق تو شد پای دل از غم پر خار
تا چنین خار برون آریم از پا تو بیا
مستم و عربده ام نالۀ شب های من است
شب به خاموشی این شیون و غوغا تو بیا
من آلوده به می را نتوان کرد علاج
خود تو ای چارۀ ما و می و مینا تو بیا

شاعر: ؟

@shahrivar120

شهـــــریــار

15 Oct, 07:25


نیمه شب آمد خیالت، نیمه جانم را گرفت
ابر دلتنگی دو باره آسمانم را گرفت

تا دلم در کوی دلتنگی برایت می سرود
لکنتی امد زبان بی زبانم را گرفت

درمیان خاطراتت در وداع آخرین
قطره قطره اشک آمد دیدگانم را گرفت

عمر من سر میرود باحسرت آغوش تو
با نبودت مهربان دنیا امانم را گرفت

زندگی بامن چه بازیهای پنهانی نکرد
بس که تابم داد صبر آستانم را گرفت

تا سفر رفتی،گناه غم میان باورم
دینم و ایمانم ویکسرجهانم را گرفت

شانه های مهربانت را بیاور خوب من
گریه های لعنتی تاب و توانم را گرفت

شاعر📝 زهراضیایی

@shahrivar120

شهـــــریــار

15 Oct, 04:20


گفتی بمیر! این‌که تقاضای کوچکی‌ست
دنیا برای بودنِ ما جای کوچکی‌ست

از این‌طرف به آن‌طرف‌ِ تُنگ می‌گریخت
ماهی به گریه گفت: «چه دریای کوچکی‌ست!»

در خواب‌های کودکی‌ام قصر داشتم
حالا ببین که «قصر» چه رؤیای کوچکی‌ست

ای عشق! ای بزرگ‌ترین آرزویِ من
فردای من بدون تو فردای کوچکی‌ست

اندوهگین نمی‌شوم از رفتنت، برو
می‌بینمت دوباره! که دنیای کوچکی‌ست

#مجید_ترکابادی

شهـــــریــار

11 Oct, 19:51


وای از آن شب که تو مهمان شده باشی جایی
چشمِ بد دور! غزل‌خوان شده باشی جایی

بله! یک روز تو هم حال مرا می‌فهمی
چون ‌که در آینه حیران شده باشی جایی

بی‌گناهی‌ست که تهمت زده باشند به او
باد، وقتی‌که پریشان شده باشی جایی

ماهِ من! طایفه‌ی روزه‌بگیران چه ‌کنند؟
شب عیدی که تو پنهان شده باشی جایی

صورت پنجره در پرده نباشد از شرم
کاش! وقتی‌که تو عریان شده باشی جایی

من نشستم بروی مِی بخری برگردی
ترسم این است مسلمان شده باشی جایی!


#مهدی‌فرجی