📶درسگفتارهای جامعه شناسی @kavosh_garan Channel on Telegram

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

@kavosh_garan


"جامعه‌شناسی فهم جامعه با تمام واقعیت هايش است.
#علیرضاهمدست

جهت آگهی به این آیدی پیام بدهید
@alirezahamdast

👉https://www.instagram.com/alireza_hamdast

📶درسگفتارهای جامعه شناسی (Persian)

درسگفتارهای جامعه شناسی یک کانال تلگرامی با نام کاربری kavosh_garan است که به بررسی و بحث درباره موضوعات مختلف جامعه‌شناسی می‌پردازد. با عضویت در این کانال، شما فرصتی دارید تا در جلسات و گفتارهای جذاب و آموزنده با مطالب متنوع و جامعه‌شناسی فهم بهتری از جوامع مختلف دنیا پیدا کنید. اگر به بحث و تبادل نظر در مورد جوامع و ارتباطات انسانی علاقه‌مند هستید، این کانال مناسبی برای شماست. برای کسب اطلاعات بیشتر و شرکت در گفتارها، می‌توانید با آیدی @alirezahamdast تماس بگیرید. همچنین می‌توانید از لینک زیر به پروفایل این کانال در اینستاگرام مراجعه کنید: https://www.instagram.com/alireza_hamdast

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

20 Jan, 10:53


🔘 معرفی #کتاب: «جستارهایی در مخاطرات محیطی انسان‌ساخت»

✍️ دکتر حمید رزاقی

نشر اندیشه دانش

☑️ پس از قریب دویست سال پویاییِ ذاتی و موفقیت شتابان جامعه‌ی صنعتی که به همه‌ی جهان تسری یافت، سرانجام از اواخر قرن بیستم میلادی به این سو جوامع انسانی با موقعیت‌های آشوبناک و غافل‌گیرکننده مواجه گردیدند. در این دو سده ماشین دائمیِ رشد و توسعه‌ی اقتصاد مدرن، پیش‌رفت علمی و فنی، استقرار فزاینده‌ی نظام عقلانیِ ابزاری، بهره‌برداری بی‌حد و حصر از طبیعت و #مصرف‌زدگی لجام گیسخته، زیست‌گاه کره‌ی زمین و ساکنانش را به ورطه‌ای خطرناک و هراس‌انگیز افکنده است. #گرمایش زمین، تغییرات شدید اقلیمی، #آلودگی آب و هوا، #فرسایش خاک، آلودگی‌های غذایی، بازگشت بیماری‌های #مسری و جهان‌گستر از جمله #مخاطرات محیطی‌ بشرساخته، ناخواسته و پیش‌بینی‌ناپذیری هستند که از وضعیت بالقوه به وضعیت بالفعل درآمده‌اند و به پیامدهای ناگوار و فاجعه‌های زنجیره‌ای منجر شده‌اند. مخاطرات بالقوه‌‌ای که پنهان می‌مانند و از چنگ ادراک و آگاهی و خرد محاسباتی آدمی می‌گریزند و به خطرات بالفعل می‌انجامند و عواقب وخیمی را به دنبال می‌آورند. مخاطرات انسان‌ساختی که ماحصل عدم تعادل سوخت‌و‌سازانه‌ی میان جامعه و طبیعت و دخالت فزاینده‌ و نابجای انسان در عصر نوسازیِ صنعتی‌اند، اکنون به صورت نامنتظره هم در جوامع توسعه‌یافته و هم در جوامع کم‌تر توسعه‌یافته آشکار گردیده‌اند. به وجهی که حضور شرایط خطرساز به مسئله و خصلت کانونیِ عصر حاضر تبدیل شده‌اند. عصری که اولریش بک به آن جامعه ریسک (جامعه‌ی در مخاطره‌ی جهانی) اطلاق می‌کند.

☑️ امروز امواج #مخاطرات_محیطی و #زیست‌محیطیِ اغلب خودساخته به دست بشر همه جا را در مقیاس جهانی- محلی در نوردیده و جوامع مدرن و پیشامدرن هر دو را وارد عصر #تمدن_خطر، عدم اطمینان و ناامنی کرده است. از این رو عدم قطعیت‌ها و تهدیدهای دوران حاضر مرز نمی‌شناسند و با گذر از مرزهای ملی تبدیل به موضوع‌ها و مسائل جهانی می‌شوند، به گونه‌ای که هیچ فرد، شهر، منطقه و کشوری را از آن‌ها در امان نیست. این الگو و پارادایم نوظهور در همه‌ی نقاط جهان در حال گسترش است، لذا فهم و درک آن خاص جوامع معین نیست و پیامدها و آثارش نیز به جامعه و فضای مشخصی محدود نمی‌شود و لاجرم برای انسان‌ها رویارویی، گریز و فاصله گرفتن از مخاطرات و مقابله با آن‌ها به امری خطیر و حیاتی در سطوح خرد و کلان در آمده است، به وجهی که هوشیاری، آگاهی‌ای بازتابنده و کنش بازاندیشانه‌ و فعالی را از سوی آحاد مردم، شهروندان، متخصصان و نهادها و جنبش‌های زیست‌محیطی می‌طلبد.

☑️ کتاب حاضر به مسئله‌ی مخاطرات محیطی بالقوه و خطرات بالفعلِ اغلب بشرساخته‌ پرداخته و ریشه‌ها، علل و پیامدهای پنهان و آشکارشان در پیوند با ادراک و برساخت اجتماعی‌‌شان در نُه جستار (نُه فصل) تشریح و تفسیر شده است.

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

20 Jan, 10:53


🔘 معرفی #کتاب: «جستارهایی در مخاطرات محیطی انسان‌ساخت»

✍️ دکتر حمید رزاقی

نشر اندیشه دانش
-

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

20 Jan, 10:52


نویسنده در این کتاب به مسئلۀ مخاطرات محیطیِ اغلب بشرساخته مانند تغییرات اقلیمی، آلودگی آب و هوا و بیماری‌های اپیدمیک و پاندمیک از منظر ادراکی و فهم اجتماعی می‌پردازد و ریشه‌ها، علل و زمینه‌های عینی و ذهنی و پیامدهای آن‌ها را در عصر تمدن ریسک با تأکید بر کشور ایران در نُه فصل به توصیف و تفسیر می‌گذارد.
فصل‌های اول، دوم، سوم و چهارم به طرح موضوع، واکاوی مفاهیم، تعاریف، ویژگی‌ها، نظریه‌ها و مطالعات اجتماعیِ ریسک‌های محیطی و ابعاد عینی، بین‌الاذهانی و کنشیِ آن‌ها در «جامعه‌‌ی مخاطره‌آمیز» می‌پردازد. در فصل پنجم نتایج تفصیلی پژوهش کیفیِ نگارنده‌ درباره‌ی ادراک شهرنشینان تهرانی از مخاطرات محیطی و شرایط علّی، زمینه‌ای و میانجی ناظر برآن‌ ارائه گردیده و دست‌آورهای آن در قالب استنباط نظری به کل جامعه‌ی شهری شده‌ی ایران تسری داده شده است. نویسنده در فصل ششم نظام جامع آموزش مهارت‌های زندگی در جهان پُرمخاطره را برای شهرهای کشور ایران طراحی و تدوین کرده است. در فصل هفتم ضمن بیان ابعاد جامعه‌شناختیِ بیماری‌های اپیدمیک و پاندمیک مانند کرونا ویروس، ضرورت و نیاز به گفتمان اجتماعی مخاطره و آموزش فرهنگ ریسک را در مواجهه با آن‌ها به تشریح می‌گذارد. فصل هشتم به مسئله‌شناسی چند نمونه از مخاطرات اجتماعی و محیطی در کشور ایران تمرکز دارد و راهکارهایی در مواجهه با ریسک‌های محیطی ارائه گردیده است و در فصل نهم در سطح جهانی بر راهبرد دوراندیشانه‌ی «سیاست و فرهنگ خیر همگانی» و در سطح ملی بر راهبرد خردمندانه‌ی «سیاست زندگی و سیاست بازاندیشانه» برای مقابله‌ی با بیماری‌های مسری و جهان‌گیر تأکید شده است.

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

20 Jan, 10:52


#تازه_های_کتاب

«جستارهایی در مخاطرات محیطی انسان‌ساخت»
کتاب «جستارهایی در مخاطرات محیطی انسان‌ساخت» تألیف حمید رزاقی

درباره کتاب 👇

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

18 Jan, 17:20


🟢 در دنیای امروز، داده‌ها ارزشمندترین دارایی هر کسب‌وکاری هستند، داده‌هایی که درون کسب‌وکار قرار دارند یا در محیط‌های دیجیتال اطراف ما به فراوانی یافت می‌شوند. با شرکت در دوره جامع بازاریابی داده محور، شما قادر خواهید بود تا از این داده‌ها به بهترین شکل ممکن بهره‌برداری کنید و رشد درآمد و آگاهی بیشتر از برند و یا کسب‌وکار خود را رقم بزنید.

در این دوره، شما با ابزارها و تکنیک‌های مختلف تحلیل داده آشنا شده و یاد می‌گیرید چگونه با استفاده از این ابزارها، بینش‌های ارزشمندی از داده‌های خود استخراج کنید. با به کارگیری این بینش‌ها، می‌توانید تصمیمات بهتری در زمینه بازاریابی اتخاذ کرده و بازدهی کسب‌وکارتان را به طور چشمگیری افزایش دهید.

📌 سرفصل‌ها:
- اصول بازاریابی داده‌محور
- لوکراستودیو
- گوگل‌ادز و گوگل آنالیتیکس
- ابزارهای هوش تجاری
- مفاهیم و ابزارهای سئو
- روابط عمومی دیجیتال
- اصول اخلاقی و قوانین مرتبط
- استفاده از سامانه‌های تحلیل داده

👤 مخاطبین:
- علاقه‌مندان به دنیای داده و بازاریابی
- کلیه کسانی که در حوزه بازاریابی مشغول به کار هستند
- علاقه‌مندان به روابط عمومی
- مدیران و صاحبان کسب‌وکار

🔗ثبت‌نام در دوره

✔️@lifeweb_academy

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

18 Jan, 16:04


⭕️ من راضی نیستم

🗣«ما امضا کنندگان این کارزار، جمعی از مردم ایران، راضی نیستیم یک قران از مالیات ما بدون رای ما طبق تبصره ماده ۱۰۰ قانون مالیات‌های مستقیم، خرج غزه، لبنان، لس‌آنجلس و جای دیگر شود.»

🗣«فرم تبصره ماده ۱۰۰ قانون مالیات‌های مستقیم، نحوه خرج‌کرد مالیات‌های پرداختی شهروندان را تعیین می‌کند. یعنی با فرایند به مؤدیان اجازه می‌دهد به صورت مستقیم در انتخاب محل هزینه‌کرد مالیات‌های خود مشارکت داشته باشند و از این طریق احساس مشارکت بیشتری در توسعه و پیشرفت کشور داشته باشند.»

این بخش‌هایی از متن کارزاری بود که نیاز به حمایت دارد؛ شما می‌توانید برای امضا روی لینک برنید:

Karzar.net/177385

🗓 شروع کارزار: ۲۵ دی ١٤٠٣
📣 از طرف: مالیات‌دهندگان
#️⃣ هشتگ رسمی:  #من_راضی_نیستم
✍🏻 نویسنده: علیرضا همدست

💡 به یاد داشته باشیم کارکرد اصلی تمامی کارزار‌ها فارغ از نتیجه نهایی آن‌ها، آگاهی‌بخشی، دوری از انفعال، گسترش فرهنگ مطالبه‌گری مدنی و تقویت هم‌افزایی اجتماعی است.

#قدرت_بی_قدرتان ✌🏻
@Karzarnet

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

16 Jan, 19:47


شر خفی و عظیم دیگری که برای جامعه بسیار خطرناک است وضعیتی است که انسان‌ها امتیازات ویژه‌ای برای خود و هم‌فرقه‌ ای‌ هاشان قائل باشند و این امتیازاتِ نابجا را در لوای ظاهر دروغین الفظا فریبنده پنهان کنند.

و حال آنکه در واقع این امتیازاتِ نابه‌جا با حقوق مدنیِ اجتماع در تعارض است. ... اما کسانی را می‌یابیم که همین امور [شیطانی] را به الفاظ دیگری بیان می‌کنند. آن‌هایی که تعلیم می‌دهند «با مرتدان نمی‌بایست صادق بود»، منظورشان چه چیز دیگری می‌تواند باشد. در واقع مقصود آنان این است که فقط آنان‌اند که حق شکستن عهد و پیمان را دارند. زیرا آن‌ها همه کسانی را که عضو فرقه آنان نیستند مرتد می‌خوانند و یا لااقل هرگاه مناسب بدانند چنین اتهامی را اظهار می‌کنند.

📒نامه ای در باب تساهل / جان لاک

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

16 Jan, 19:46


«تنهایی، به عنوان زمینه عمومی ارعاب و گوهر حکومت توتالیتر و نیز زمینه نوعی ایدئولوژی یا منطقی که انسان‎ها را برای ایفای نقش قربانی یا دژخیم آماده می‎سازد، با بی‎ریشگی و زاید بودن انسان‎ها بستگی نزدیک دارد...

بی‎ریشه شدن، به معنای از دست دادن هرگونه جایی در جهان است، جایی که از سوی دیگران به رسمیت شناخته و تضمین شده باشد؛ و زاید بودن به معنای از دست دادن هرگونه تعلق به جهان است»


#هانا_آرنت / #توتالیتاریسم

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

15 Jan, 18:21


🕊🕊🕊
عضویت در این کانال برای مواجهه علمی و دقیق با روانکاوی پیشنهاد میشه ...

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

15 Jan, 15:38


♦️ با کانال «روانکاوی از لاکان تا دوانلو» سفری داشته باشید برای شناختن موضوعات مختلف از جامعه تا خودتان

👇👇👇

https://t.me/LacanTaDavanloo

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

15 Jan, 11:29


برای درک بهتر بینش جامعه‌شناختی سی. رایت میلز، می‌توانیم به مثالی از بیکاری بپردازیم:

مثال: بیکاری

سطح فردی:

شخصی به نام "علی" پس از چندین سال کار در یک شرکت به دلیل کاهش فعالیت‌های اقتصادی و تعدیل نیروها، شغل خود را از دست می‌دهد. او احساس ناامیدی و افسردگی می‌کند و فکر می‌کند که این مشکل تنها به دلیل ناتوانی‌های شخصی‌اش در پیدا کردن شغل جدید است.

سطح اجتماعی:

با استفاده از خیال‌پردازی جامعه‌شناختی میلز، می‌توانیم به بررسی این وضعیت از دیدگاه اجتماعی بپردازیم. در اینجا، ما باید به عوامل کلان‌تری که بر بیکاری تأثیر می‌گذارند توجه کنیم:

1. اقتصاد کلان: ممکن است بحران اقتصادی یا رکود در کشور موجب کاهش فرصت‌های شغلی شده باشد. این موضوع به علی مربوط نمی‌شود بلکه یک مشکل اجتماعی است که بر میلیون‌ها نفر تأثیر می‌گذارد.

2. ساختارهای اجتماعی: ممکن است برخی گروه‌ها یا اقشار اجتماعی بیشتر از دیگران تحت تأثیر بیکاری قرار گیرند. مثلاً، جوانان یا افرادی با تحصیلات پایین‌تر ممکن است بیشتر با مشکل بیکاری مواجه شوند.

3. سیاست‌های دولتی: سیاست‌های اقتصادی دولت، مانند مالیات‌ها، حمایت از صنایع خاص، یا برنامه‌های اشتغال‌زایی می‌تواند تأثیر زیادی بر نرخ بیکاری داشته باشد.

4. فرهنگ و هنجارها: در برخی جوامع، ممکن است stigmatization (ننگ اجتماعی) برای افراد بیکار وجود داشته باشد که این امر می‌تواند بر روحیه و اعتماد به نفس علی تأثیر منفی بگذارد.


با استفاده از بینش جامعه‌شناختی میلز، ما می‌توانیم بفهمیم که مشکل بیکاری علی تنها یک مشکل فردی نیست، بلکه نتیجه‌ای از ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی پیچیده است. این درک به ما کمک می‌کند تا نه تنها به علی بلکه به دیگر افرادی که با مشکلات مشابه مواجه‌اند، دید عمیق‌تری داشته باشیم و راه‌حل‌های جامع‌تری برای مسائل اجتماعی پیدا کنیم.

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

15 Jan, 11:26


بینش جامعه‌شناختی سی. رایت میلز (C. Wright Mills) به ویژه در کتاب معروفش با عنوان "خیال‌پردازی جامعه‌شناختی" (The Sociological Imagination) مطرح شده است. میلز در این کتاب به اهمیت ارتباط بین فرد و جامعه تأکید می‌کند و سعی دارد تا نشان دهد که مسائل فردی و اجتماعی به هم مرتبط هستند.

مفاهیم کلیدی بینش جامعه‌شناختی میلز:

1. خیال‌پردازی جامعه‌شناختی
: میلز این مفهوم را به عنوان توانایی درک ارتباطات بین تجربیات فردی و ساختارهای اجتماعی تعریف می‌کند. او معتقد است که برای درک بهتر مسائل اجتماعی، افراد باید بتوانند از دیدگاه‌های شخصی خود فراتر رفته و به زمینه‌های اجتماعی وسیع‌تر نگاه کنند.

2. پیوند بین فرد و جامعه
: میلز تأکید می‌کند که بسیاری از مشکلات فردی، مانند بیکاری یا افسردگی، ریشه‌های اجتماعی دارند. او به بررسی چگونگی تأثیر ساختارهای اجتماعی بر زندگی فردی می‌پردازد.

3. نقد جامعه‌پژوهی
: میلز به نقد جامعه‌شناسی موجود و روش‌های متداول آن می‌پردازد و بر این باور است که جامعه‌شناسان باید به مسائل واقعی و مهم اجتماعی توجه بیشتری داشته باشند.

4. قدرت و نخبگان
: او همچنین به بررسی ساختارهای قدرت و نقش نخبگان در جامعه می‌پردازد و معتقد است که تصمیمات کلیدی معمولاً توسط گروه‌های کوچک و قدرتمند اتخاذ می‌شود که بر زندگی اکثریت تأثیر می‌گذارد.

5. تاریخ و جامعه
: میلز بر اهمیت تاریخ در فهم مسائل اجتماعی تأکید دارد و معتقد است که برای درک وضعیت کنونی، باید به تاریخ گذشته نیز توجه کرد.

به طور کلی، بینش جامعه‌شناختی میلز یک ابزار قدرتمند برای تحلیل و درک پیچیدگی‌های زندگی اجتماعی و روابط انسانی است.

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

13 Jan, 16:25


چرا روشنفکران لیبرالیسم را دوست ندارند ؟

علیرضا همدست

ریمون بودن در کتابش ریشه ستیز روشنفکران با ليبراليسم را روان‌شناختی می داند . اما از استقبال جامعه از لیبرال ستیزی غافل نیست .

بودن تلاش کرده است که بر مکانیزم های اجتماعی و شناختی ای نور بتاباند که لیبرال ستیزی روشنفکران از آن ناشی می شود.



چرا روشنفکران لیبرالیسم را دوست ندارند نام کتابی است که ریمون بودن نوشته است

اما دیدگاه توماس سول در مورد روشنفکران گویا تر از نکته نظرات ریمون بودن است.

در ادامه مطلب دیدگاه های توماس سول در نقد روشنفکران و نخبگان اجتماعی، به چندین نکته کلیدی اشاره می شود .

فاصله بین نظریه و عمل:

سوِل معتقد است که بسیاری از روشنفکران، نظریات و سیاست‌هایی را پیشنهاد می‌کنند که در عمل نتایج منفی و غیرمنتظره‌ای دارند. او به این نکته اشاره می‌کند که این افراد اغلب از زندگی واقعی و تجربیات مردم عادی دور هستند و بنابراین نمی‌توانند تأثیرات واقعی سیاست‌های خود را درک کنند.

توجه به ایده‌ها و ایدئولوژی‌ها:

سوِل انتقاد می‌کند که روشنفکران بیشتر به ایده‌ها و ایدئولوژی‌های خود توجه دارند تا به واقعیت‌های اقتصادی و اجتماعی. او معتقد است که این رویکرد می‌تواند منجر به سیاست‌های ناکارآمد و حتی مضر شود.

غفلت از تاریخ:

سوِل تأکید می‌کند که بسیاری از روشنفکران از درس‌های تاریخ غافل هستند. او بر این باور است که تجارب تاریخی می‌تواند به ما کمک کند تا بهتر بفهمیم چه سیاست‌هایی موفق بوده و چه سیاست‌هایی شکست خورده‌اند.

تأکید بر احساسات به جای منطق:

سوِل اشاره می‌کند که برخی از روشنفکران بیشتر بر اساس احساسات و ارزش‌های اخلاقی تصمیم‌گیری می‌کنند تا بر اساس تحلیل منطقی و داده‌های واقعی. این رویکرد می‌تواند به تصمیم‌گیری‌های غیرعقلانی منجر شود.

«اگر به شما بگویند یکی از مهم‌ترین دلایل آغاز جنگ جهانی دوم، باورها و اندیشه‌های روشنفکران آن زمان بوده، تا چه اندازه شگفت‌زده خواهید شد؟»


تبعیض علیه طبقات پایین:

سوِل استدلال می‌کند که سیاست‌هایی که توسط روشنفکران پیشنهاد می‌شود، گاهی اوقات به زیان طبقات پایین جامعه است. او معتقد است که این سیاست‌ها ممکن است به جای کمک به نیازمندان، مشکلات بیشتری برای آن‌ها ایجاد کند.

نقد نخبگان دانشگاهی:

سوِل به نقد نخبگان دانشگاهی و تأثیر آن‌ها بر سیاست‌گذاری‌ها می‌پردازد. او معتقد است که این نخبگان معمولاً در محیط‌های محافظت‌شده‌ای زندگی می‌کنند و از واقعیت‌های زندگی روزمره مردم عادی بی‌خبر هستند.

به طور کلی، انتقادات توماس سوِل از روشنفکران بر پایه تجربیات واقعی، تحلیل منطقی و تأکید بر اهمیت تاریخ و واقعیت‌های اجتماعی استوار است. او معتقد است که برای حل مسائل اجتماعی و اقتصادی، باید به واقعیت‌ها توجه کرد و نه فقط به نظریات انتزاعی.

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

13 Jan, 10:03


«اگر به شما بگویند یکی از مهم‌ترین دلایل آغاز جنگ جهانی دوم، باورها و اندیشه‌های روشنفکران آن زمان بوده، تا چه اندازه شگفت‌زده خواهید شد؟» کتاب روشنفکران و جامعه اثری از توماس سوئل که توسط شروین صولتی و شایان صولتی ترجمه شده و انتشارات گوتنبرگ آن را به چاپ رسانده است. این کتاب در 694 صفحه، نقش روشنفکران در جامعه را بررسی و نقدهایی به آن وارد می‌کند. سوئل معتقد است روشنفکران مسئول خلق و ترویج ایده‌ها هستند. او باور دارد نقش روشنفکران همواره مثبت نبوده و با استناد به رویدادهای پیشین، به بررسی آسیب‌هایی که روشن‌فکران به جامعه وارد کرده‌اند پرداخته است. توماس سوئل نویسنده، استاد دانشگاه، اقتصاددان و نظریه‌پرداز اجتماعی، تاکنون بیش از 50 جلد کتاب در موضوعات مختلف اجتماعی، اقتصادی و مسائل نژادی نوشته است. با خواندن کتاب روشنفکران و جامعه با موضوعاتی از قبیل این‌که روشنفکران چه کسانی هستند، روش کار، خطاهای رایج و محدودیت‌های آن‌ها و در نهایت تاثیر کار آن‌ها بر جامعه آشنا خواهید شد.

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

12 Jan, 20:17


«گریزی دگربار از آزادی»

فرشید رستگاری ( روایت درمانگر)

آنها از ماکس هورکهایمر، هربرت مارکوزه و والتر بنیامین که در دفتر انجمن پژوهش‌های اجتماعیِ فرانکفورت ماندند، خداحافظی کردند. در ایستگاه راه‌ آهن منتظرِ قطاری بودند که مقصدش سوئیس بود. به ناگاه روی‌شان به سمت مردی جوان برگشت که با صدایی بلند مردمان را مخاطب قرار داد: که «من نمی‌توانم این نظم سنگین را تحمل کنم، نمی‌خواهم مانند شماها باشم». بر صورتِ اریک فروم خنده‌ی تلخی نقش بست و به فرانس نویمان گفت که این مرد را بیاد داشته باش، فریاد او انعکاسِ ناخودآگاهِ مردمانی است که توان تحملِ نظمِ سازمان یافته و برنامه ریزی شده را ندارند.
او آخرین بازمانده‌ی سوژه‌گیِ مردمانی است که در فرایندِ ابژه شدن، تمام آگاهی تاریخی شان را ربوده‌اند و در عوض آنها را به ساحتِ شبه آگاهی رانده‌اند. فرانس نویمان افزود که رسانه‌های جمعی در تدوامی بی‌تخفیف، درحال تدوینِ افکار جامعه هستند و ما همواره در برابر سلطه‌ی این قدرتِ مسلط توانِ درک و تحلیل محتوایی پدیده‌ها را از دست می‌دهیم و به تدریج به توده‌ای ناآگاه و با ذهنی خام و بدونِ ورزیدگی تبدیل خواهیم شد. چون به میزانی که ذهن‌ها خالی‌اند، به همان اندازه هم بلندگوی رسانه‌ها می‌شوند. قطار با اعلان همیشگی‌اش به ایستگاه رسید. مسافرانی پیاده و اینان عازم سوئیس شدند. به شکلی کاملاً تصادفی، دانشجوی بیست و دو ساله‌ای به نام ژان بودریار نیز در همان کوپه بود. بسیار مودب و البته شنونده‌ای محض. نویمان پرسید که قدرت مسلط چگونه قادر به تسخیرِ ناخوآگاه است؟ اریک فروم پاسخ داد که مقدم بر آن تسخیر، یک اتفاقِ روانشناختی در روان صورت می‌گیرد، آن اتفاق هم ترسِ شدید اکثریت مردم از آزادی است. بیمناکی از آن روست که آزادی واجدِ مسئولیتی سنگین است و زندگی در شرایط آزاد، ترجمانِ خلاقانه و خردمندانه زیستن است. مردمان بر خلاف مردِ معترضی که می‌گفت نمی‌خواهم مانند شماها باشم، از تفاوت و تمایز با دیگران وحشت و برای کاستن از این وحشت و تنهایی، از آزادی گریز دارند و پناهشان روایت‌های غالب و مسلط است. او ادامه داد که من بر خلاف فروید در وارسی تمامِ افسانه‌های ادیپ؛ هم در ادیپ شهریار و هم در ادیپ در کولونوس و هم در آنتیگونه موضوعِ رقابت را نه مادر، بلکه در قدرت و اقتدار و پناه بردن به آن می‌بینم. همچنین افزود که انسانِ سالم تفکری بارور دارد و به دیگران و همکاری با آنان توجه می کند و عاشق زندگی است، اما انسانِ بیمار برای گریز از آزادی در دیگران محو می‌شود، عاشقِ وابستگی خود به تکنولوژی است و بسیار دیده‌ام که اینان، در پی داشتن کالا خود به کالاهایی بیجان بدل شده‌اند.
در رسیدن به مقصد بودریار مشتاقانه فهم خود را از شنیده‌هایش یادداشت کرد. او بعدها در سالهای 1980 در هنگام ارائه نظریات‌اش از انسانی صحبت کرد که در چرخه‌ای مداوم گرفتار است و شدیداً اعتقاد داشت که تمامِ فرهنگ از طریق شبیه‌سازی و رسانه به سمت و سوی دیگری رفته است و اکنون انسان نه در واقعیت که در یک نظام وانموده‌ها یا شبیه‌سازی و یا نسخه‌ای جدا از واقعیت زندگی می‌کند. این انسان دائماً توسط فضای مجازی و به‌صورت مصنوعی فراخوانده می‌شود و این بازیابیِ فراخوانده شده، فاقد پیوستگیِ زمانِ واقعی است. انسانِ تکه‌تکه شده در جهانی که فاقد منطق دیالکتیک است، رشد ارگانیک‌اش منهدم و منفعلانه به سمت نابودی از پیش پذیرفته‌شده می‌رود. این تکه‌تکه شدنِ آدمی، در کنار امر تکنولوژی اتفاق افتاده و در این بین نسبت انسان با انسان کم و کمتر و ما در یک اتفاق تاریخی به موضوع و ابژه‌ی ماشین تبدیل خواهیم شد و سپس این ماشین توسطِ ابژه‌ای انسانی به ارضای خواسته‌های خود خواهد رسید. اینک با اتکا به دیدگاه‌هایِ روشنفکرانی پیش‌بین و در‌برابر هیولای هوش‌مصنوعی که خواهش‌اش دست یازیدن به تمام ابعاد زندگی انسانی است، دو سوال ذهنم را به خود مشغول کرده است، نخست اینکه آیا در تبیینی اریک فرومی می‌توان چنین انگاشت که پناه بردن به این عاملِ هوشمند، گریزِ دوباره‌ی آدمی از آزادی و مسئولیت‌هایش است؟ و دوم نیز  با عنایت به دیدگاه بوردیار اکنون می‌توان در جهانی که نسخه‌ای بدل از واقعیت است رأی به انهدام انسان و دنیای انسانی آن داد؟

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

11 Jan, 19:17


بخش دوم ، نقد و بررسی سخنان دکتر محمدعلی مرادی

@kavosh_garan

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

11 Jan, 19:17


فایل صوتی نشست « ترازنامه روشنفکری در ایران پس از انقلاب ».با حضور دکتر محمدعلی مرادی ؛ بخش نخست

@kavosh_garan

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

11 Jan, 19:17


🎵« ترازنامه روشنفکری در ایران پس از انقلاب ».با حضور دکتر محمدعلی مرادی ؛ بخش نخست

@kavosh_garan

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

11 Jan, 19:16


پدیدارشناسی روشنفکری در ایران

🔻رامین جهانبگلو

@kavosh_garan

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

11 Jan, 19:09


موانع تاریخی و شخصیتی توسعه در ایران



دکتر حمید رزاقی

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

11 Jan, 19:08


در این انقلاب رابطه انسان با طبیعت متحول شد به‌طوری که کارِ با دست و ابزارهای ابتدایی به کارِ با ماشین و تجهیزات صنعتی تبدیل شدکه گسترش مؤسسات و نهادهای تولیدی وکارخانه‌ای را به همراه داشت. بدین ترتیب رابطه‌ انسان با انسان نیز تغییر پیدا کرد، بدین معنی که روابط تولید به‌طور گسترده و فراگیر دگرگون شده به گونه‌ای که شکل مالکیت جدید (مالکیت خصوصی سرمایه)، نحوه توزیع ثروت جدید و گروه‌ها و طبقات اجتماعی نوین (بورژوا و پرولتاریا) پا به عرصه وجود نهادند؛ این فرآیند رابطه ‌ای مستقیم با پیدایش و گسترش شهر و شهرنشینی در معنای سرمایه‌داری آن داشت .
در بُعد اقتصادی، روابط اقتصادی انسان‌ ها تغییر پیدا کرد؛ بدین ترتیب که روابط سرواژی و توزیع ثروت مبتنی بر اشرافیت تبدیل به رابطه‌ی کار و سرمایه شد؛ تولید برای مصرف به تولید برای فروش در بازار تبدیل گشت و انباشت ثروت جای خود را به انباشت سرمایه داد. به‌جای رابطه‌ «کالا- پول- کالا» رابطه «پول- کالا- پول» نهادینه شد و منبع سرمایه ناشی از ارزش اضافی پدید آمد.
از بُعد اجتماعی ترکیب طبقات اجتماعی تغییر یافت. یعنی طبقات سرمایه‌دار تجاری و سرمایه‌دار صنعتی و به دنبال آن سرمایه‌دار مالی به جای طبقه فئودال و گروه‌های تاجر پیشه شهری استقرار یافتند. هم چنین طبقه کارگر به‌جای طبقه سرواژ حیات اجتماعی یافت و بورکراسی و سازمان‌ های اجتماعی جدید مبتنی بر روابط عقلایی استقرار پیدا کرد.

ادامه مقاله در فایل زیر
👇👇👇

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

11 Jan, 19:08


موانع تاریخی و شخصیتی توسعه در ایران



دکتر حمید رزاقی


موضوع توسعه و توسعه نیافتگی هنگامی معنا و مفهوم واقعی پیدا می‌کند که بتوان جوامع را بر حسب ویژگی ‌ها و خصوصیات عام و مشخص توسعه با یکدیگر به مقایسه گذاشت. در غیر این‌صورت موضوع از هیچ معنایی برخوردار نیست. در آغاز این سئوال مطرح می‌شود که توسعه چیست که ایران به آن دست نیافته است. توسعه و پیشرفت، آن شرایط، ویژگی‌ها و وضعیتی است که جوامع غرب به آن دست یافته و جوامع توسعه نیافته مانند ایران بدان نرسیده‌اند. توسعه عبارت است از آن ‌چه که در تمدن معاصر غرب به‌وقوع پیوسته و با آن شناخته می شود. این توسعه ترکیبی از مناسبات سرمایه‌داری، رشد و شکوفایی فلسفه عقلی و علوم جدید، ظهور و گسترش طبقات جدید (بورژوا و پرولتاریا)، انقلاب صنعتی، رشد فن آوری های نوین، ملت‌گرایی، دولت – ملت، شهرنشینی فرآینده، دموکراسی سیاسی، دولت مدرن انتخابی و قانونی، فردیت، تقسیم و انفکاک قدرت، جدایی دین از نهاد قدرت سیاسی، جامعه مدنی، رعایت حقوق بشر و حقوق مدنی شهروندی، رشد اقتصادی، رفاه اجتماعی و بهزیستی ذهنی و عینی است. (علمداری، ۱۳۷۹: ۲۸-۲۷).

با این تعریف بیان سه نکته حائز اهمیت است:
نخست آن‌که وجوه برشمرده‌‌ فوق اجزای بهم‌ بافته توسعه مدرن محسوب می‌ شود که در جوامع معاصر غرب‌ حادث شده است، بنابراین پذیرفتنی نیست که چیزی تحت عنوان توسعه غیرمدرن داشته باشیم. دوم این‌که توسعه بار معنایی مثبت دارد و جریانِ بهبود و بهتر شدنِ جامعه در ابعاد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و جهان‌بینی را در بر می‌گیرد (ازکیا و غفاری، ۱۳۸۶: ۲۵-۲۴). و سوم این‌که توسعه‌ مدرن هم ‌وجهی فرآیندی و تاریخی دارد و هم پروژه‌ ای ناتمام است و به پایان راه نرسیده است و در حال حاضر تداومش را با آگاهی و بازاندیشی به پیش می برد.
سئوال اساسی این است که چرا ایران که به نظر بسیاری از صاحب نظران اجتماعی روزگاری از تمدن‌ های بزرگ جهان بوده نتوانسته است در دوران معاصر به توسعه با وجوه فوق دست یابد؟ چرا جامعه‌ ایران در امر توسعه چندان موفق نبوده است؟ و چه عللی و موانعی بر آن دخیل بوده است؟ به موضوع موانع توسعه می‌توان از مناظر مختلفی نگریست. این مقاله در پی آن است در گام اول به علل و موانع تاریخی توسعه نیافتگی جامعه ایران بپردازد و مختصات آن را روشن سازد و در گام دوم موانع شخصیتی منبعث از آن را معرفی و بیان کند.

چالش بین سنت و مدرنیته مهم‌ ترین و بزرگ‌ ترین بحران ایران معاصر محسوب می ‌شود، به‌طوری که به اصلی‌ترین مسئله‌ جامعه‌ ایرانی تبدیل شده است. لذا بررسی موانع توسعه و تجدد و به‌ویژه شناسایی موانع تاریخی و شخصیتی آن برای ما ایرانیان که در وضعیت کنونی به دنبال توسعه و پیشرفت کشور هستیم؛ بسیار سودمند، آموزنده و رهگشا بوده و از اهمیت و ضرورت فراوانی برخوردار است. با شناخت موانع تاریخی و شخصیتی توسعه و درس‌آموزی از تاریخ گذشته است که می‌توان با آگاهی و چشم بازموانع توسعه را مدبرانه از سر راه برداشت و اسباب و لوازم ضروری پیشرفت را مهیا کرد.



در این‌جا لازم است قبل از بیان موانع تاریخی و شخصیتی توسعه در ایران به موضوع مدرنیته و توسعه مدرن در جهان غرب پرداخته شود.


مدرنیته و توسعه مدرن

مدرنیته و توسعه مدرن مفهوم و فرآیندی تاریخی- اجتماعی است که برای اولین‌ بار در اروپای غربی و از دل نظام روبه انقراض فئودالی سر برون آورده و با پیدایش و توسعه مناسبات سرمایه‌داری تکامل یافته است و هم‌ چنان در زمانه‌ ما با پویایی پر چالشی به راه خود ادامه می‌ دهد. در این فرآیند تاریخی که از میانه‌ قرن چهاردهم و قرن پانزدهم میلادی آغازیدن گرفت؛ انسان رابطه‌ با خودش را تغییر داد (عبداللهی، ۱۳۷۲: ۷۰-۶۷). به‌طوری‌که به تدریج انسان جهان‌ بینی ربانی و کلیسایی قرون وسطی را به‌کناری نهاد و جهان‌ بینی فلسفی و طبیعی پیدا کرد. به‌بیان دیگر انسان خود، دائر بر مدار هستی گردید و به قول اومانیسم انسان خود را یافت و خود را مسئول تعیین سرنوشت خویش دانست. این امر از طریق شناخت روابط حاکم بر طبیعت و بهره‌گیری از قانون‌ مندی ‌های آن عملی شد که در خلال دوره نوزایی و عصر روشنگری پدیدار گشت. در عصر روشنگری متناسب با رشد نیروهای مولد و پیدایش مناسبات سرمایه داری، اتکا به علم و شناخت پذیری جهان هستی، خِرَدگرایی، آزادگی و فعال‌پذیری ریشه دواند و موجب پیدایش و توسعه‌ علومی چون فیزیک، شیمی و زیست‌شناسی گردید که زمینه را برای پیدایی علوم انسانی جدید فراهم کرد (همان). به‌دنبال پیشرفت علوم جدید، تکنولوژی در سطحی نوین متحول شد و موجبات انقلاب صنعتی در اروپا را مهیا کرد.

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

11 Jan, 19:03


نخستین ادعای انقلاب آمریکا این بود که اگر حق انتخاب نماینده نباشد، حق وصول مالیات هم نیست.

#آرنت

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

07 Jan, 06:49


توتالیتاریسم معکوس: جبر یا توهم‌ازادی?!

محمدامین سلیمانی

واژه "توتالیتاریسم" تداعی کننده رژیم‌هایی است که نوعی جبر بیرونی در قالب یک وحشت یا پارانویا خصیصه بارز انهاست. تحت لوای چنین رژیم‌هایی کتاب یا هر منبع اگاهی بخش دیگر که نوعی دیگراندیشی را تجویز کند علنا منهدم می‌شود. چنانچه که واتسلاوهاول می‌گوید دگراندیشی کابوسی است که به جان خواب‌شیرین تمامیت‌خواهی می‌افتد. در واقع اعضای این جوامع همچنان شکل خاصی از یک نیروی‌بیرونی را احساس می‌کنند که انها را به درون حیطه‌ای فردیت‌زده و منفک از همنوعان رانده و می‌فشارد. اثاری چون "قلعه حیوانات" یا "١٩٨٤" شرایطی را در برابر اذهان خواننده قرار می‌دهند که بن‌مایه انها تداعی‌‌بخش زیست‌انسانی تحت سلطه چنین حاکمیت‌هایی است.

حال که اکنون میراث به جا مانده امثال آرنت, ادورنو, هورکهایمر, مارکوزه, استورزو, امبرتو اکو و... به وفور در دسترس عام است; چرا علی‌رغم هشدار چنین اشخاصی شاهد بدل شدن جامعه به مثابه یک "ارگانیسم پویا" به یک "ماشین صرف تولید ثروت" هستیم? گویی تئاتر زندگی انسان معاصر دست‌کمی از فیلم "عصر جدید" ندارد.

شاید واژه "توتالیتاریسم معکوس" بتواند راهگشای این مهم باشد. "توتالیتاریسم معکوس" شکل خاصی از توتالیتاریسم است که با نوع کلاسیک ان تفاوتی فاحش دارد و انرا امری نوظهور می‌توان دانست. معکوس دانستن این قسم از توتالیتاریسم ناشی از این واقعیت است که منطق‌سرکوب و اتمیزگی فرد از فرد در چنین ساختارهایی ناشی از جبر محسوس نیست که نیرویی را از بیرون به درون وارد کند. بلکه کاملا بالعکس منطق‌سرکوب از درون به بیرون می‌جوشد و بنابر یک تصمیم خودخواسته, فرد خویشتن را تهی از نیاز برای فهم وقایع پیرامون می‌بیند. به قولی تحت لوای "توتالیتاریسم"(به مفهوم کلاسیک واژه) کتابی نیست که بخواهد خوانده شود, اما کماکان روح‌ دغدغه‌مند خلا نابودگی کتاب(به مثابه یک منبع دگراندیشی) را حس می‌کند و با نیازی مرتفع نشده مواجه می‌شود. حال انکه "توتالیتاریسم معکوس" با منطقی "درونی‌شده", نه کتاب که "احساس نابودگی کتاب" و "نیاز" ادمی را منهدم می‌کند.
توتالیتاریسم معکوس نه بر سرکوب که بر سرگرمی استوار است. در قاموس توتالیتاریسم‌معکوس سرگرمی به مثابه یک غریزه یا میل‌ذاتی که وجود ان غیرقابل انکار است, به خدایگانی بدل می‌شود که دیگر نه نیازی در کنار سایر نیازها که نیازی فراسوی سایر نیازها تلقی می‌شود. گویی انسانی خفته در قایق بر صفحه پرتلاطم اقیانوس به جای بیداری و اگاهی از دریای مواج و طوفان, قایق را چون گهواره‌کودک و طوفان را چون دست مادر می‌داند که گاهواره او را تاب می‌دهد. توتالیتاریسم‌معکوس این چنین تراژدی را به جوک و دغدغه را به بی‌تفاوتی بدل می‌کند...

@kavosh_garan

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

05 Jan, 17:25


‌جامعه‌ی آسیب‌دیده جامعه‌ای است که در آن «خیرات محدود»، یعنی قدرت‌طلبی و ثروت‌دوستی و جاه‌خواهی، بر «خیرات نامحدود»، یعنی معرفت و زیبایی و خیرخواهی، غلبه یافته باشند. آدمیان زیر تأثیر نهادهای اجتماعی و سیاسی ساختارهای روحی متفاوتی پیدا می‌کنند. ساختار روحی فرد وضع اخلاقی جامعه را بازتاب می‌دهد. دولت متعادل و مطلوب روح شهروندان را هم متعادل می‌سازد. بنابراین چون آدمیان زیر تأثیر محیط پیرامون و نظام‌های اجتماعی هستند، برای بهسازی زندگی فرد باید نظام سیاسی را دگرگون کرد. حتی فرزانگان و فیلسوفان بالقوه هم از جامعه‌ی تباه اثر می‌پذیرند. فیلسوفِ اصلاح‌طلبِ منفرد مانند سقراط کاری ازپیش نمی‌برد و ازعهده‌ی رودررویی با افکار تباه عوام برنمی‌آید. ساکنان غار سیاه جهل به سخن غارنشین رهیده‌ای که به نور معرفت رسیده هرگز گوش نخواهند سپرد و چه‌بسا او را خواهند کشت. پس همان به که فیلسوفان در جامعه‌ی تباه از سیاست کناره بگیرند و خاموشی پیشه کنند. آن‌ها توانایی لازم برای راهنمایی شهروندان در جوامع تباه را ندارند.


از این‌جا تا ناکجا

#حسین_بشیریه

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

03 Jan, 14:52


#توسعه #ایران
#محمود_سریع_القلم #عقلانیت #رشد

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

03 Jan, 09:11


«بازه‌هایی در تاریخ حیات اجتماعی وجود دارند که در آن‌ها گویی سنگ روی سنگ بند نمی‌شود؛ همه چیز یا بسیاری چیزها به صورتی متراکم، انباشت و در تأثیرگذاری متقابل دچار دگرگونی و دگردیسی می‌شوند.

احتمالا محل نزاعی نیست اگر بگوییم ما چند دهه‌ای است، حداقل از انقلاب اسلامی به این سو، که در چنین بازه‌ای به سر می‌بریم. وضعیتی که گویی "هر آن‌چه سخت و استوار است، دود می‌شود و به هوا می‌رود" (مارکس و انگلس، ۱۳۸۸ [مانفست، ترجمه مسعود صابری])

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

03 Jan, 09:08


"جامعه معلق" اصطلاحی است که به توصیف وضعیت اجتماعی و فرهنگی جوامع معاصر می‌پردازد که در آن تغییرات سریع و عدم ثبات، ویژگی‌های بارز این جوامع هستند. این مفهوم به ویژه در زمینه‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مطرح می‌شود و به شرایطی اشاره دارد که در آن افراد یا گروه‌ها ممکن است در میان دو یا چند وضعیت متضاد قرار بگیرند و نتوانند به طور کامل به یکی از آن‌ها تعلق پیدا کنند.

ویژگی‌های جامعه معلق شامل موارد زیر است:

1. عدم ثبات: تغییرات سریع در ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی باعث می‌شود که افراد احساس عدم امنیت کنند.

2. هویت نامشخص: افراد ممکن است در جستجوی هویت خود باشند و نتوانند به راحتی خود را با یک گروه یا فرهنگ خاص شناسایی کنند.

3. تعارضات اجتماعی: وجود تعارضات و تنش‌های اجتماعی ناشی از تفاوت‌های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی.

4. گسست‌های ارتباطی: افراد ممکن است احساس تنهایی کنند و ارتباطات اجتماعی کمتری داشته باشند.

5. جستجوی معنا: در چنین جوامعی، افراد بیشتر به دنبال معنای زندگی و جایگاه خود در جامعه هستند.

این مفهوم به ویژه در تحلیل‌های اجتماعی و فرهنگی معاصر مورد استفاده قرار می‌گیرد

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

02 Jan, 21:17


رپ: تجلی همزادپنداری یک نسل و یک سبک‌

محمدامین سلیمانی

توماج,یاس,پوتک,تتلو و... چهره‌های شاخص سبک‌موسیقی هستند که محبوبیت‌فراوانی فی‌مابین احاد نسل‌زد دارد. موسیقی‌رپ به‌طور کلی دارای مختصاتی است که بستر نوعی همزادپنداری را بین خود و این‌طیف فراهم می‌کند. از قضا تشریح این رابطه همزادپندارانه می‌تواند محبوبیت رپ را تبیین کند.

دقیقا به همان نحو که شعر و سماع برای عرفان یک ابزار اند, عناصرموسقیایی با رپ نیز چنین رابطه‌ای دارند. هدف موسیقی‌رپ اشکار کردن جوانب زیباشناختی هنر نیست; چرا که رپ به سوی همان هدفی می‌رود که در دهه ٧٠ میلادی از ان به عنوان یک بستر تاریخی برخواسته بود تا ندای اعتراضی سیاه‌پوستان و لاتین‌تباران امریکایی به مسئله تبعیض‌نژادی باشد.
روح‌ ذاتا اعتراضی موسیقی‌رپ می‌تواند انرا به ایده‌الی بدل کند تا پاسخگوی خواست و نیاز مبرم نسل‌زد جهت صورت‌بندی اعتراضات خود باشد. بنابر تاریخیت محدودی که نسل‌زد دارد, یکی از خصیصه‌های بارز این نسل را می‌توان اعتراض و نقدخصمانه به سنت‌ها و قواعد مرسوم دانست. چنانچه که شاهد هستیم ابعاد این رویکرد اعتراضی را می‌توان در تضعیف مراجع فرافردی چون مردسالاری,پدرسالاری,روحانیت,تشکل‌های اجتماعی و... دانست. "ساموئل دیویدسون", متکلم ایرلندی به صراحت حق مطلب را از بابت تضعیف این مراجع و تقویت فردیت‌شدگی وصف می‌کند:
جوانان فریاد می‌زنند هیچ‌اندیشه‌ای,هیچ‌عملی,هیچ‌حرمتی و هیچ‌رسمی وجود ندارد که نتوان از ان تخطی کرد...
پیشینه موسیقی‌اعتراضی در ایران محدود به ورود رپ نیست. بلکه می‌توان ردپای کاربست‌اعتراضی این هنر را به دوران مشروطیت و اشعاری اشخاصی چون میرزاده عشقی, ملک‌الشعرای بهار و عارف‌قزوینی نسبت داد. با این حال یکی از عللی که در نهایت منجر به چیرگی رپ به مثابه یک موسیقی اعتراضی شد, روح‌اعتراضی ان است که در موسیقی‌سنتی نمی‌توان ان را به این حدت مشاهده کرد. چراکه موسیقی سنتی غالبا زیباشناسی,غنا و عرفان را سرلوحه کار خود قرار داده و گهگاهی تنها در حاشیه و در گریزگاه‌های خاصی اشاراتی به موضوعات اجتماعی_سیاسی کرده است.

افزون بر این مسئله رپ چندان در قید و بند قواعد عروضی نیست. بلکه جهت صورت‌بندی مفهوم مدنظر خود به رعایت حداقل‌هایی از قافیه و وزن اکتفا می‌کند. ضرب و اهنگ افسارگسیخته این سبک‌موسیقیایی شباهت غیرقابل اغماضی با روحیه رادیکال احادی دارد که خواهان گسست‌فوری و فوتی از تمام قیودات هستند.

البته در این بین مناسبات قدرت‌ های سیاسی و موسیقی‌رپ چندان در گزینش رپ به مثابه یک ابزاراعتراضی بی‌تاثیر نبوده است. غالبا لفظ "زیرزمینی" به همین سبک اتلاق می‌شود که قدرت‌سیاسی انرا به نحوی سازمان‌یافته به رسمیت‌نشناخته و از کاربردش به شکلی فراگیر در رسانه‌های رسمی خودداری می‌کند. گویی موسیقی‌رپ در جعبه‌ابزارهژمونی حاکمیت جهت تولید‌فرهنگ ایده‌ال خود جایگاهی ندارد و به همین سبب, نسل‌زد انرا چونان عنصری می‌داند که عاری از هرگونه مضامین‌ رسمی و حاکمیتی است.به تعبیری نسل‌زد رپ را بدان جهت سخنگوی خود می‌داند که سخنگوی قدرت‌حاکمه نیست.

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

02 Jan, 21:15


رپ: تجلی همزادپنداری یک نسل و یک سبک‌

محمدامین سلیمانی

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

02 Jan, 17:50


"جامعه خواب" یا "خواب‌زدگی اجتماعی" معمولاً به وضعیتی اشاره دارد که در آن افراد یا گروه‌ها به طور کلی از واقعیت‌های اجتماعی، سیاسی یا اقتصادی خود غافل هستند و در یک حالت بی‌تفاوتی یا عدم آگاهی قرار دارند.

این مفهوم می‌تواند در زمینه‌های مختلفی مورد بحث قرار گیرد، از جمله:

1. بی‌تفاوتی سیاسی

   در جوامعی که مردم نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی بی‌تفاوت هستند، ممکن است مشارکت در انتخابات و فعالیت‌های مدنی کاهش یابد. این بی‌تفاوتی می‌تواند به ضعف دموکراسی و عدم پاسخگویی دولت‌ها منجر شود.

2. فرار از واقعیت

   برخی افراد ممکن است برای فرار از مشکلات و چالش‌های زندگی روزمره به خواب و رویاهای خیالی پناه ببرند. این وضعیت می‌تواند به ناتوانی در مواجهه با واقعیت‌ها و حل مشکلات منجر شود.

3. تأثیر رسانه‌ها

   رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی می‌توانند نقش مهمی در شکل‌دهی به آگاهی عمومی داشته باشند. اطلاعات نادرست یا تحریف‌شده می‌تواند باعث خواب‌زدگی اجتماعی شود و افراد را از درک واقعیت‌ها بازدارد.

4. فقر و نابرابری

   در جوامع با فقر و نابرابری شدید، افراد ممکن است به دلیل شرایط سخت زندگی، قادر به توجه به مسائل اجتماعی و سیاسی نباشند و در نتیجه در یک حالت خواب‌زدگی باقی بمانند.

5. نقش آموزش

   آموزش و پرورش می‌تواند به بیداری اجتماعی کمک کند. عدم دسترسی به آموزش مناسب یا کیفیت پایین آن می‌تواند باعث خواب‌زدگی اجتماعی شود.

6. عوامل فرهنگی

   فرهنگ جامعه نیز می‌تواند تأثیر زیادی بر آگاهی اجتماعی داشته باشد. جوامع با فرهنگ‌های قوی مشارکت‌طلب ممکن است کمتر دچار خواب‌زدگی شوند.

راهکارها برای بیداری اجتماعی

آموزش و آگاهی‌بخشی: برگزاری کارگاه‌ها و دوره‌های آموزشی برای افزایش آگاهی عمومی.

تشویق به مشارکت: ایجاد فرصت‌هایی برای مشارکت فعال در فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی.

استفاده از رسانه‌ها: بهره‌گیری از رسانه‌ها برای انتقال اطلاعات صحیح و واقعی.

تقویت نهادهای مدنی: حمایت از سازمان‌های غیر دولتی و نهادهای مدنی که به ترویج آگاهی و مشارکت کمک می‌کنند.

در نهایت، بیداری اجتماعی نیازمند تلاش جمعی و همکاری میان افراد، نهادها و دولت است تا بتوان از خواب‌زدگی اجتماعی جلوگیری کرد و جامعه‌ای فعال و آگاه ساخت.

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

02 Jan, 17:48


"جامعه خواب" یا "خواب‌زدگی اجتماعی" معمولاً به وضعیتی اشاره دارد که در آن افراد یا گروه‌ها به طور کلی از واقعیت‌های اجتماعی، سیاسی یا اقتصادی خود غافل هستند و در یک حالت بی‌تفاوتی یا عدم آگاهی قرار دارند

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

01 Jan, 15:10


💬هنری فورد زمانی گفته بود که «پیری هنگامی به سراغ شما می‌آید که از یادگیری دست بکشید»

⚡️مدرسۀ مدیریت تصمیم
مجله‌ای برای توسعۀ مهارت‌های مدیریتی

🗒 هدف ما در مدرسۀ تصمیم انتشار مطالب مفید و به روزی است که افق و ایده‌های شما را در رابطه با کار و سازمان اثربخش توسعه می‌‎دهد.

✔️اگر شما هم به مباحث مدیریت سازمانی به خصوص سازمان‌های غیرانتفاعی و فرهنگی علاقه‌مندید، با کلیک بر روی لینک زیر در کانال تصمیم عضو شوید.

⬇️⬇️⬇️
https://t.me/+vekTmgg587Y2ZGE0
https://t.me/+vekTmgg587Y2ZGE0

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

31 Dec, 09:14


تقسیم کار اجتماعی یکی از مفاهیم کلیدی در نظریه‌های امیل دورکیم است و او به‌ویژه در کتاب خود با عنوان "تقسیم کار اجتماعی" (1893) به بررسی این موضوع پرداخته است. دورکیم در این اثر به تحلیل چگونگی تقسیم کار در جوامع مختلف و تأثیرات آن بر همبستگی اجتماعی و انسجام اجتماعی می‌پردازد.

1. تعریف تقسیم کار اجتماعی

تقسیم کار اجتماعی به فرآیند تخصیص وظایف و مسئولیت‌ها به افراد یا گروه‌های مختلف در یک جامعه اشاره دارد. این فرآیند به‌منظور افزایش کارایی و بهره‌وری در تولید و ارائه خدمات صورت می‌گیرد.

2. انواع تقسیم کار

دورکیم دو نوع تقسیم کار را شناسایی می‌کند:

تقسیم کار مکانیکی: در جوامع سنتی و کوچک‌تر، افراد معمولاً وظایف مشابهی دارند و بیشتر بر اساس شباهت‌های فرهنگی و اجتماعی به یکدیگر وابسته‌اند. در این نوع تقسیم کار، افراد احساس همبستگی قوی‌تری دارند، اما تنوع و تخصص کمتری وجود دارد.

تقسیم کار ارگانیک: در جوامع مدرن و پیچیده، افراد دارای تخصص‌های متفاوت هستند و وظایف مختلفی را انجام می‌دهند. این نوع تقسیم کار باعث می‌شود که افراد به یکدیگر وابسته شوند، زیرا هر فرد به‌طور خاص در زمینه‌ای خاص فعالیت می‌کند. در اینجا، همبستگی اجتماعی ناشی از تفاوت‌ها و تخصص‌های افراد است.

3. تأثیرات تقسیم کار بر جامعه

دورکیم معتقد بود که تقسیم کار اجتماعی تأثیرات عمیقی بر ساختار اجتماعی و روابط انسانی دارد:

افزایش کارایی: تقسیم کار باعث افزایش بهره‌وری و کارایی در تولید می‌شود، زیرا هر فرد می‌تواند بر روی وظایف خاص خود تمرکز کند.

تغییر در همبستگی اجتماعی: با تغییر از همبستگی مکانیکی به ارگانیک، نوع روابط اجتماعی نیز تغییر می‌کند. در جوامع مدرن، وابستگی متقابل بین افراد بیشتر می‌شود، اما این وابستگی ممکن است به احساس انزوا یا بی‌هویتی منجر شود.

نظم اجتماعی: دورکیم تأکید می‌کند که تقسیم کار به حفظ نظم اجتماعی کمک می‌کند، زیرا هر فرد نقش خاصی در جامعه ایفا می‌کند و این نقش‌ها به ایجاد یک سیستم اجتماعی منسجم منجر می‌شوند.


تقسیم کار اجتماعی از نظر دورکیم نه تنها ابزاری برای افزایش بهره‌وری است، بلکه تأثیرات عمیقی بر ساختار اجتماعی، همبستگی و روابط انسانی دارد. او با تحلیل این مفهوم، به ما کمک می‌کند تا بهتر بفهمیم چگونه جوامع مختلف با توجه به ویژگی‌های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی خود، به شکل‌های متفاوتی از تقسیم کار دست می‌یابند و چگونه این تقسیم کار بر انسجام اجتماعی تأثیر می‌گذارد.

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

31 Dec, 09:12


امیل دورکیم، یکی از بنیان‌گذاران جامعه‌شناسی مدرن، مفهوم همبستگی اجتماعی را به‌عنوان یکی از کلیدی‌ترین عناصر در تحلیل ساختارهای اجتماعی و روابط انسانی معرفی کرد. او دو نوع اصلی همبستگی اجتماعی را شناسایی کرد که هر یک در جوامع مختلف و در شرایط مختلف ظهور می‌کند:

1. همبستگی مکانیکی (Mechanical Solidarity)

• تعریف: همبستگی مکانیکی به نوعی از همبستگی اشاره دارد که در جوامع سنتی و کوچک‌تر، مانند قبایل یا جوامع روستایی، وجود دارد. در این نوع همبستگی، افراد به دلیل شباهت‌هایشان (مانند عقاید، ارزش‌ها، آداب و رسوم) به یکدیگر متصل می‌شوند.

• ویژگی‌ها:

• شباهت‌های فرهنگی و اجتماعی بالا.

• وابستگی کم به تخصص و تقسیم کار.

• قوانین و هنجارهای اجتماعی قوی که رفتار فردی را تنظیم می‌کند.

• احساس جمعی و همبستگی قوی.

2. همبستگی ارگانیک (Organic Solidarity)

• تعریف: همبستگی ارگانیک در جوامع مدرن و پیچیده‌تر، مانند جوامع صنعتی، شکل می‌گیرد. در این نوع همبستگی، افراد به دلیل تفاوت‌ها و تخصص‌های خود به یکدیگر وابسته می‌شوند.

• ویژگی‌ها:

• وجود تقسیم کار و تخصص بالا.

• وابستگی متقابل بین افراد و گروه‌ها.

• قوانین و هنجارهای اجتماعی کمتر سخت‌گیرانه، زیرا افراد به یکدیگر به‌طور غیرمستقیم وابسته‌اند.

• احساس فردیت قوی‌تر، اما با وجود آن، نیاز به همکاری و تعامل برای حفظ نظم اجتماعی.

تأثیر بر جامعه

دورکیم معتقد بود که تغییر از همبستگی مکانیکی به ارگانیک نشان‌دهنده تحولاتی در ساختار اجتماعی است که با پیشرفت صنعتی شدن و تغییرات اقتصادی همراه است. او همچنین بر این نکته تأکید می‌کرد که این تغییرات می‌توانند به مشکلات اجتماعی مانند بی‌هویتی، انزوا و افزایش نرخ خودکشی منجر شوند.


مفهوم همبستگی اجتماعی در نظریه دورکیم نقش مهمی در فهم روابط انسانی و ساختارهای اجتماعی ایفا می‌کند. او با تحلیل این دو نوع همبستگی، نشان داد که چگونه جوامع مختلف با توجه به ویژگی‌های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی خود، به شکل‌های متفاوتی از پیوند اجتماعی دست می‌یابند. این تحلیل به ما کمک می‌کند تا بهتر بفهمیم چگونه تغییرات اجتماعی می‌توانند بر روابط انسانی و ساختارهای اجتماعی تأثیر بگذارند.

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

31 Dec, 09:10


کتاب "خودکشی" (Le Suicide) اثر امیل دورکیم که در سال 1897 منتشر شد، یکی از مهم‌ترین آثار در زمینه جامعه‌شناسی و روان‌شناسی اجتماعی است. در این کتاب، دورکیم به بررسی پدیده خودکشی از منظر اجتماعی می‌پردازد و نشان می‌دهد که این عمل نه تنها یک مسئله فردی، بلکه یک پدیده اجتماعی است که تحت تأثیر عوامل اجتماعی و فرهنگی قرار دارد. برخی از نکات کلیدی این اثر عبارتند از:

1. انواع خودکشی: دورکیم چهار نوع خودکشی را شناسایی می‌کند:

   خودکشی اگوئیستی (Egoistic Suicide): ناشی از ضعف ارتباطات اجتماعی و احساس تنهایی. افرادی که در جوامع فردگرایانه زندگی می‌کنند، بیشتر در معرض این نوع خودکشی قرار دارند.

   خودکشی آلترئیستی (Altruistic Suicide): ناشی از فداکاری برای دیگران یا جامعه. افرادی که به شدت به گروه‌های اجتماعی خود وابسته‌اند و مایلند برای خیر عمومی جان خود را فدای کنند، ممکن است به این نوع خودکشی دست بزنند.

   خودکشی آنومیک (Anomic Suicide): ناشی از بحران‌های اجتماعی و عدم ثبات در هنجارها و ارزش‌ها. این نوع خودکشی معمولاً در زمان‌های تغییرات سریع اقتصادی یا اجتماعی رخ می‌دهد.

   خودکشی فتالستی (Fatalistic Suicide): ناشی از شرایط زندگی سخت و سرنوشت‌ساز. این نوع خودکشی در شرایطی رخ می‌دهد که فرد احساس می‌کند هیچ کنترلی بر زندگی خود ندارد.

2. نقش جامعه: دورکیم تأکید می‌کند که خودکشی به شدت تحت تأثیر ساختارهای اجتماعی، هنجارها و ارزش‌های فرهنگی قرار دارد. او نشان می‌دهد که نرخ خودکشی در جوامع مختلف متفاوت است و این تفاوت‌ها به عوامل اجتماعی مرتبط است.

3. تحلیل آماری: دورکیم برای تحلیل خودکشی از روش‌های آماری استفاده می‌کند و به جمع‌آوری داده‌ها و تجزیه و تحلیل آن‌ها می‌پردازد. او با استفاده از آمار، نشان می‌دهد که چگونه نرخ خودکشی با متغیرهای اجتماعی مانند دین، وضعیت اقتصادی و ساختار خانواده ارتباط دارد.

4. پیامدهای اجتماعی: دورکیم نتیجه‌گیری می‌کند که خودکشی نه تنها یک عمل فردی است، بلکه بازتابی از وضعیت اجتماعی و فرهنگی جامعه است. بنابراین، برای کاهش نرخ خودکشی باید به عوامل اجتماعی و ساختارهای جامعه توجه کرد.

کتاب "خودکشی" دورکیم به عنوان یکی از آثار بنیادی در جامعه‌شناسی شناخته می‌شود و تأثیر زیادی بر فهم ما از پدیده‌های اجتماعی و روان‌شناختی داشته است.

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

31 Dec, 09:09


کتاب "قواعد روش جامعه‌شناسی" (Les Règles de la méthode sociologique) اثر امیل دورکیم در سال 1895 منتشر شد و یکی از آثار بنیادی در زمینه جامعه‌شناسی به شمار می‌آید. در این کتاب، دورکیم اصول و قواعدی را برای مطالعه پدیده‌های اجتماعی ارائه می‌دهد. برخی از نکات کلیدی این اثر عبارتند از:

1. پدیده‌های اجتماعی به عنوان واقعیت‌های مستقل: دورکیم تأکید می‌کند که پدیده‌های اجتماعی باید به عنوان واقعیت‌هایی مستقل از افراد مورد بررسی قرار گیرند. او بر این باور بود که جامعه ویژگی‌ها و قوانین خاص خود را دارد که نمی‌توان آن‌ها را صرفاً از طریق مطالعه رفتار فردی توضیح داد.

2. روش علمی: دورکیم بر اهمیت استفاده از روش‌های علمی و تجربی در مطالعه جامعه تأکید دارد. او معتقد است که جامعه‌شناسان باید از داده‌های عینی و قابل اندازه‌گیری استفاده کنند تا به تحلیل دقیق‌تری از پدیده‌های اجتماعی برسند.

3. تحلیل علّی: دورکیم به بررسی علل و عوامل مؤثر بر پدیده‌های اجتماعی می‌پردازد. او تلاش می‌کند تا روابط علّی میان متغیرها را شناسایی کند و نشان دهد که چگونه عوامل مختلف می‌توانند بر یکدیگر تأثیر بگذارند.

4. مفهوم همبستگی: دورکیم به مفهوم همبستگی اجتماعی توجه ویژه‌ای دارد و معتقد است که انسجام اجتماعی به عنوان یک عامل کلیدی در فهم جامعه عمل می‌کند. او انواع مختلف همبستگی (مکانیکی و ارگانیکی) را معرفی می‌کند.

5. توجه به ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی: دورکیم بر اهمیت ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی در شکل‌دهی به رفتار فردی تأکید می‌کند و معتقد است که این ارزش‌ها باید در تحلیل‌های اجتماعی مد نظر قرار گیرند.

این کتاب تأثیر عمیقی بر توسعه روش‌شناسی جامعه‌شناسی داشت و بسیاری از محققان بعدی از نظریات دورکیم بهره‌برداری کردند. دورکیم با تأکید بر اهمیت روش علمی، پایه‌گذار رویکردهای تجربی در جامعه‌شناسی شد.

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

31 Dec, 09:07


امیل دورکیم (Émile Durkheim) یکی از بنیان‌گذاران علم جامعه‌شناسی و یکی از تأثیرگذارترین نظریه‌پردازان اجتماعی در تاریخ است. او در سال 1858 در فرانسه متولد شد و در سال 1917 درگذشت. دورکیم تلاش کرد تا جامعه‌شناسی را به عنوان یک علم مستقل و معتبر معرفی کند و بر اهمیت مطالعه‌ی اجتماعی تأکید داشت.

از مهم‌ترین آثار او می‌توان به "قواعد روش جامعه‌شناسی" و "خودکشی" اشاره کرد. در کتاب "خودکشی"، دورکیم به بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر نرخ خودکشی پرداخته و انواع مختلف خودکشی (عاطفی، اجتماعی و منطقی) را تحلیل کرده است. او همچنین به مفهوم "همبستگی اجتماعی" و نقش آن در ایجاد انسجام اجتماعی توجه ویژه‌ای داشت.

دورکیم معتقد بود که پدیده‌های اجتماعی باید به‌طور علمی مطالعه شوند و برای تحلیل آن‌ها باید از روش‌های تجربی استفاده کرد. او تأکید می‌کرد که جامعه بیشتر از مجموع افراد آن است و ویژگی‌های خاصی دارد که نمی‌توان آن‌ها را تنها با بررسی فردی توضیح داد.

نظریات دورکیم تأثیر عمیقی بر توسعه جامعه‌شناسی و علوم اجتماعی داشته و هنوز هم در مطالعات اجتماعی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

30 Dec, 14:51


تراژدی آنتیگونه اثر سوفوکل، بی‌شک یکی از بهترین نمونه‌های دراماتیکی است که در آن هنر سوفوکل، یعنی هنر دربرابر هم‌قراردادن تاریکی و روشنایی به تمامی رخ می‌نمایاند. شدت و کشش دراماتیک آنتیگونه بر زمینه هراسی تامل‌برانگیز که در تمام متن جاری است بنا نهاده شده است. سوفوکل از این هراس، در مقام میانجی‌ای برای به میان‌کشیدن مرگ به عنوان عامل ایجاد لذت تراژیک در مخاطب، بهره گرفته است. این به کارگیری مرگ، در مقام ابژه میل، و در جهت ایجاد کشش دراماتیک، بی‌شک عاملی است که امروز خواندن و اجرای این تراژدی را برای انسان مدرن جذاب می‌سازد.
من در دوره سوم "کار بر روی تراژدی"، این اثر را با رویکردی دراماتورژیک و به قصد کشف امکان‌های نهفته اجرایی در آن خواهم خواند. در کنار خوانش متن به دو اجرای معاصر این تراژدی، یکی در تئاتر و دیگری در سینما هم مراجعه خواهم کرد تا نشان دهم چگونه می‌توان این متن باستانی را در مقام متنی معاصر اجرا نمود.

- اگر خواستید در درسگفتار "آنتیگونه؛ خوانشی دراماتورژیک" شرکت کنید برای هماهنگی به این شماره و ایدی در تلگرام پیام دهید:
۰۹۳۵۱۵۰۲۱۹۸
@RezaSamim1360

_ این دوره به صورت آنلاین و در چهار جلسه دو ساعته برگزار خواهد شد.
- تاریخ شروع دوره هم پنج‌شنبه سیزدهم دی‌ماه ساعت ۹ و نیم شب خواهد بود.

https://t.me/PrometheusInIran

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

28 Dec, 14:58


🎯 دوره جامع آموزش تحلیل شبکه‌های اجتماعی با نرم‌افزار گفی

💡 تا به حال به این فکر کرده‌اید که ارتباطات چگونه دنیای ما را شکل می‌دهد؟

امروزه شبکه‌های اجتماعی بستری متفاوت از ارتباطات را برای همه به وجود آورده‌اند. نگاه کردن به داده‌های شبکه‌های اجتماعی از لنز تحلیل شبکه همیشه برای تحلیلگران داده جذاب بوده است.

🔍 تحلیل شبکه چیست؟
تجزیه و تحلیل شبکه در زمینه شبکه‌های اجتماعی به بررسی ارتباطات و تعاملات پیچیده بین افراد یا گروه‌ها در بسترهای آنلاین می‌پردازد.
با تحلیل این روابط، می‌توان:
به بینش‌هایی ارزشمند در مورد پویایی جوامع آنلاین دست یافت.
نحوه گسترش اطلاعات و نفوذ محتوا را بررسی کرد.
ظهور و رشد جنبش‌های اجتماعی را تحلیل نمود.

🔧 ویژگی‌های دوره:
در این دوره به صورت پروژه‌محور و کاملاً کاربردی، روش‌های تحلیل داده‌های شبکه‌های اجتماعی با نرم‌افزار قدرتمند گفی (Gephi) آموزش داده خواهد شد.

🛠 کاربردهای تحلیل شبکه‌های اجتماعی:
1️⃣ درک نحوه انتشار و اثرگذاری محتوا
2️⃣ شناسایی اینفلوئنسرها و بازیگران کلیدی
3️⃣ تحلیل روابط مشتریان و شناسایی حساب‌های کلیدی
4️⃣ تشخیص گروه‌ها و جوامع فعال

👤 مخاطبین دوره:
تحلیلگران داده
روزنامه‌نگاران
دانشجویان علوم اجتماعی
دانشجویان مدیریت، رسانه و روانشناسی
فعالین بازاریابی
پژوهشگران بازار


آموزش پروژه‌محور و کاملاً کاربردی
اعطای گواهی‌نامه پایان دوره

هزینه دوره:
۲.۵۰۰.۰۰۰ تومان
فقط تا جمعه: ۱.۹۵۰.۰۰۰ تومان

ویدئو دوره ضبط شده و در اختیار شما قرار خواهد گرفت

🔗 ثبت‌نام در دوره

✔️@lifeweb_academy

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

28 Dec, 11:02


احتمال تقابل بین میرحسین موسوی و رضا پهلوی را چقدر می‌دانید؟


جامعۀ ایران در شرایط فعلی دنبال همگرایی برای عبور از وضع کنونی است. در میان‌مدت، تمایل به همگرایی بیشتر است تا واگرایی. اما در درون هر تاسیسی، یا هر جریان جدیدی پس از تاسیس، ما شاهد بروز اختلاف سلیقه‌ها هستیم. اگر در دوران

تاسیس، سازوکار مشخصی بوجود آید، پیامدهای منفی کمتری خواهد داشت. همین الان هم هیچ یک از این دو نفر، به رغم اختلافات فکری، علیه یکدیگر موضع‌گیری نمی‌کنند چراکه وضعیت فعلی، اتحاد را ایجاب می‌کند. اما اگر از الان برنامه‌ریزی درستی برای ایجاد اتحاد صورت نگیرد، امکان بازگشت اختلافات و هزینه‌آور بودن آینده برای مردم ایران بیشتر می‌شود. 

احتمال هرج‌ومرج در ایران پس از سقوط احتمالیِ جمهوری اسلامی، احتمال غالب است یا مغلوب؟


احتمال مغلوب است. من معتقد نیستم که مردم ایران مردمی هستند که مثل مردم لیبی یا حتی مردم سوریه عمل کنند. حتی الان در سوریه جولانی را می‌بینیم که تغییر مواضعش کاملا روشن است. با اینکه احتمال هرج‌ومرج اندک است ولی به هر حال تقریبا امکان ندارد که یک زایش بزرگ تاریخی صورت بگیرد ولی با خونریزی همراه نباشد. 

به نظر شما جامعۀ ایران چقدر استعداد روی‌آوردن به خشونت را دارد؟ چه در جریان انقلاب، چه پس از آن.


خشونت برای ملت ایران تابع قانون سوم نیوتن است: هر عملی را عکس‌العملی است به همان نسبت، در جهت معکوس. هر چه فشار به مردم ایران بیشتر وارد شود و مدت این فشار طولانی‌تر شود، این احتمال وجود دارد که میزان خشونت مردم هم افزایش پیدا کند. ولی اتمسفر غالب بر جامعۀ ایران، بویژه در گذرهای تاریخی، اتسمفر محبت و عشق بوده است. مردم ایران با تکیه بر اصالت وجودی خویش، در شرایط سخت غالبا توانسته‌اند نسبت به سایر ملل به خودکنترلیِ بیشتری دست یابند. لذا باید بپذیریم که خصلت مردم ایران با انتقام سازگار نیست؛ هر چند که اکنون مردم انباشته از خشم‌اند؛ خشمی که ناشی از فشارهای گوناگون و عدم رعایت آزادی و عدالت موعودی است که به آن‌ها وعده داده شده بود.  

با توجه به این ۴۶ سال گذشته، که عملکرد حکومت شیعی ایران این قدر نارضایتی به بار آورده، شما آیندۀ مذهب تشیع را در ایران چطور می‌بینید؟

همین الان هم مظاهر اجتماعی این مذهب در ایران، مثل عزاداری ماه محرم، به اندازۀ قبل پررنگ و پررونق نیست. کارناوال‌های مذهبی در آینده به شکل‌های دیگری بازآفرینی می‌شوند.   

یعنی احتمال دارد در صورت سقوط جمهوری اسلامی، مذهب تشیع در ایران به سرنوشت آیین زرتشت در ایران پس از سقوط حکومت ساسانیان دچار شود و به محاق برود؟

بله، چنین احتمالی برای مذهب شیعه در ایران زیاد است. مگر همین الان در نظام جمهوری اسلامی، اگر ارکان قدرت از تشیع حمایت نکنند، این مذهب در محاق قرار نمی‌گیرد؟ روند موجود نشان‌دهندۀ همین محاق است.  

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

28 Dec, 11:02


رهبر سوم بسیار سخت خواهد توانست جامعۀ کنونی را کنترل کند چون میراث‌دار رهبری اول و دوم خواهد بود.
اما اگر رهبر سوم بخواهد این میراث را نادیده بگیرد و اقداماتی انقلابی انجام دهد، دیگر رهبر نظام کنونی نخواهد بود بلکه یک عامل تغییردهندۀ بزرگ خواهد بود که نیتجۀ عملکردش مانند عبور از اتحاد جماهیر شوروی به روسیۀ کنونی خواهد بود.  

یعنی می‌شود یلتسین ایران.
بله. در این صورت باید ببینیم که از درون این یلتسین چه پوتینی ممکن است ظهور کند. 

به نظرتان چه کسی می‌تواند یلتسین ایران باشد؟

عبدالرضا داوری، مشاور سابق محمود احمدی‌نژاد، گفته است که احمدی‌نژاد دنبال ایفای چنین نقشی است.
افراد زیادی می‌توانند یلتسین ایران باشند. باید دید تحولات چه کسی را از لایه‌های میانی نظام بالا می‌‌آورد. در طیف پایداری‌چی‌ها همین آقای احمدی‌نژاد و در طیف مقابل، جواد ظریف می‌تواند نقش یلتسین را بازی کند. تغییر و تحولات در میدان حوادث می‌توانند به طور طبیعی برکشندۀ افراد باشند. 



بعد از همۀ انقلاب‌ها، لیبرال‌ها روی کار می‌آیند. نمونۀ بارز آن هم به قدرت رسیدن مهندس بازرگان در ایران بود. کسی که بخواهد نقش مهندس بازرگان را پس از دوران کنونی ایفا کند، باید بسیار قدرتمندانه به میدان بیاید. 
با توجه به اینکه شما محتمل‌ترین واقعه را سقوط جمهوری اسلامی می‌دانید، و با توجه به اقبال آشکاری که در بخشی از جامعۀ ایران به رضا پهلوی دیده می‌شود، احتمال به قدرت رسیدن وی و احیاء پادشاهی در ایران را کم می‌دانید یا زیاد؟


در خرداد ماه سال ۱۴۰۰، رهبر جمهوری اسلامی در مراسم رحلت آیت‌الله خمینی، دو بار از بازگشت پادشاهی به عنوان یک خطر سخن گفت. اکنون این بحث در محافل مختلف اوج گرفته است. اما دورۀ انتقالی پیشاروی، برای کسانی که در این دوره برکشیده می‌شوند بسیار مخاطره‌آمیز است. ایران نه مصر است نه اردن، نه لیبی، نه کرۀ شمالی. لذا دولت موقت در دوران گذار، اگر تشکیل شود، ممکن است در معرض هجمه‌های گوناگون قرار گیرد. مگر اینکه رئیس چنین دولتی، از قدرت بسیار بالایی برای ساماندهی و سازماندهی نیروها برخوردار باشد. آیت‌الله خمینی در سال ۵۷ همین نقش را ایفا کرد. او در روند تحولات به عنوان رهبر برساخته شد و بر سریر قدرت نشست، اما خود را در امور جاری بعد از شکل‌گیری دولت موقت وارد نکرد بلکه تلاش کرد به عنوان یک عنصر فراتر از رویکردهای مدیریتی-اجرایی، به عنوان سمبل اوضاع جدید قلمداد شود. رضا پهلوی یا هر کسی که بعد از این دوران بخواهد سر کار بیاید، اگر از جایگاه سمبلیک خودش عدول کند و وارد حوزۀ اجرا شود، مخاطرات بسیاری را خواهد پذیرفت. بعد از همۀ انقلاب‌ها، لیبرال‌ها روی کار می‌آیند. نمونۀ بارز آن هم به قدرت رسیدن مهندس بازرگان در ایران بود. کسی که بخواهد نقش مهندس بازرگان را پس از دوران کنونی ایفا کند، باید بسیار قدرتمندانه به میدان بیاید.  

حالا فارغ از اینکه رضا پهلوی نقش اجرایی را بر عهده می‌گیرد یا نقش نظارتی را، ظاهرا شما احتمال به قدرت رسیدن رضا پهلوی را بیشتر از احتمال روی کار آمدن رهبر سوم جمهوری اسلامی می‌دانید.
من احتمال وجود رهبری در دوران گذار را به هر دو نسبت می‌دهم. یعنی رهبری از درون جامعۀ موجود، که مصادیق گوناگونش را مرور کردیم، و رهبری از بیرون جامعۀ ایران، که بالاترین احتمالش رضا پهلوی است. هر دو از حیث موفقیت در دوران گذار، با مسائلی یکسان روبرو خواهند بود؛ چه رهبر سوم بیاید، چه رضا پهلوی. رضا پهلوی اگر بیاید، به عنوان پادشاه، در کارهای اجرایی دخالت نمی‌کند و نقشی نمادین در رهبری جامعۀ ایران خواهد داشت. این نماد اگر از تیم اجرایی قوی برای حل مسائل برخوردار نباشد، با مسائل و مشکلات جدی مواجه خواهد شد.  

در این صورت ایران ممکن است مثل فرانسه ‌شود که لوئی بناپارت (ناپلئون سوم) در آن به قدرت رسید ولی نهایتا برکنار شد و سلطنتش تداوم پیدا نکرد؟

بله، این هم احتمال بعدی در سناریوهای موجود در ایران است. چون ژن و ژنوم ایرانیان از آغاز تاریخ با پادشاهی ارتباط داشت، عنصر ولایت را پذیرفتند؛ چون پهلوپدیدۀ فره ایزدی بود. پادشاه از فره ایزدی برخوردار است، ولایت هم ادامۀ امامت شیعیان است و در واقع از امر قدسی سرچشمه می‌گیرد. لذا ژنوم ایرانیان همواره به این اتمسفر گفتمانی نزدیک بوده است. من همیشه گفته‌ام که جمهوری اسلامی به هیچ وجه نمی‌تواند جمهوری باشد چون جمهوری رئیس مادام‌العمر ندارد.  

اگر ما ایرانی‌ها مستعد ولایت‌پذیری و پادشاه‌گرایی هستیم، پس به نظر شما احتمال تحقق نظام پادشاهی در ایران آینده بیشتر از احتمال شکل‌گیری جمهوری سکولار است؟


حداقل در کوتاه‌مدت این احتمال بیشتر است ولی احتمال اینکه پادشاه بعدی ایران به سرنوشت لوئی بناپارت دچار شود نیز احتمال قابل توجهی است.  

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

28 Dec, 11:02


و شما سقوط را محتمل‌تر ازسایر وقایع می‌دانید.


نظام جمهوری اسلامی بر اساس نظریۀ معکب‌های فروریزش و فروپاشی رژیم‌ها، از بخش فروریزش وارد فروپاشی شده است. به این معنا که جمهوری اسلامی بحران‌های شش‌گانۀ مکعب فروریزش را طی کرده است. یعنی این نظام بحران نخبگان، بحران کارآمدی، بحران عتماد، بحران اعتبار، بحران رهایی از اکنون‌زدگی و بحران عبور از اصلاحات را تجربه کرده و امروزه وارد مکعب فروپاشی شده و دو مرحلۀ این مکعب را هم گذرانده است. به این معنا که عادت‌گرایی در تخریب دارد و تصلب و انسداد و تحجر موجب شده است که همواره از راه‌های یکسان برای برخورد با بحران‌ها استفاده کند و از این حیث شبیه چکش کاپلان عمل می‌کند. چکش کاپلان به چکشی گفته می‌شود که کودک از آن برای کوبیدن میخ استفاده می‌کند و به نظرش می‌رسد که با آن چکش می‌تواند همۀ مسائل را حل کند. جمهوری اسلامی ایران هم دچار این عارضه است. همواره از یک راه عمل می‌کند و بر روی یک پا می‌ایستد و عقب‌نشینی را سخت‌تر از هر چیز دیگری می‌داند. لذا نه می‌خواهد بر اساس خردورزی عقب‌نشینی کند، نه می‌خواهد معیارهای شکست‌خوردۀ خود را عوض کند.  

اگر جمهوری اسلامی باقی بماند، بر اساس آنچه که شما گفتید، یا از طریق ادامۀ وضع موجود باقی می‌ماند یا از طریق قدرت‌گیری اسلام بر ایران. سوالم این است که آیا این نظام ممکن است از طریق تن‌دادن به اصلاحات دموکراتیک باقی بماند؟


وضع موجود پتانسیل ادامه را ندارد و هر چه طولانی‌تر شود، ریشه‌های تفکری که پشت این نظام است، بیشتر ضربه خواهد خورد. وضع موجود حداکثر تا زمانی که رهبر کنونی جمهوری اسلامی بر مسند ولایت نشسته باشد می‌تواند ادامه پیدا کند. یعنی حداکثر چند سال دیگر.  

و تا وقتی که رهبر فعلی هست، شما شانس اصلاحات دموکراتیک را هم ناچیز می‌دانید.


بله، ناچیز است. امکان اصلاحات دموکراتیک، با اینکه پزشکیان با حمایت رهبر به قدرت رسیده، در ماجرای فیلترینگ مشخص است.  

با توجه به وضعیت نیروهای اجتماعی و سیاسی در ایران و آمدن مجدد ترامپ به کاخ سفید، احتمال سناریوی سقوط بیشتر از سایر سناریوهاست.


اگر جمهوری اسلامی در زمان آقای خامنه‌ای از بین نرود، به نظرتان شانس چه کسی برای جانشینی ایشان بیشتر است؟


رهبران آیندۀ این نظام در سال‌های دهۀ نخست قرن جاری میلادی سناریونگاری شدند. افرادی نظیر هاشمی رفسنجانی، مصباح یزدی، ابراهیم رئیسی، آملی لاریجانی، مجتبی خامنه‌ای و حتی کودتای سپاه، سناریوهای گوناگونی بود که در این زمینه چیده شدند و اکنون تنها سه رکن از این ارکان شش‌گانه باقی است. آملی لاریجانی در مجمع تشخیص مصلحت نظام است، مجتبی خامنه‌ای در بیت رهبری قدرت را در دست دارد، سپاه هم در این وضعیت وزنۀ متعادل‌کننده است. این در حالی است که با توجه به وضعیت نیروهای اجتماعی و سیاسی در ایران و آمدن مجدد ترامپ به کاخ سفید، احتمال سناریوی سقوط بیشتر از سایر سناریوهاست و این می‌تواند سناریوهای سه‌گانۀ مربوط به رهبری آینده را منتفی سازد. پس باید منتظر بمانیم و ببینیم وضعیت ایران در ماه‌های آغازین سال ۲۰۲۵ چگونه خواهد بود. ۲۰۲۵ می‌تواند سال زایش بزرگی در حوزۀ بین‌المللی و بویژه در ایران باشد و بالطبع تبعات آن تا ۲۰۲۷ یا ۲۰۲۸ ادامه پیدا خواهد کرد. من فکر می‌کنم حتی اگر رهبر سومی در جمهوری اسلامی روی کار آید، حکمرانی‌اش نمی‌تواند مثل رهبر دوم مدت زیادی امتداد باشد. یعنی حکومت او امری موقت خواهد بود و گذار جامعۀ ایران از وضعیت کنونی، گریزناپذیر است.  

احتمال اینکه حسن روحانی رهبر شود، یعنی سپاه برای حفظ نظام به او روی بیاورد، چقدر است؟


این احتمالات وجود دارد. حتی احتمال خروج موسوی از حصر و لخ والسا شدن او هم می‌تواند یکی از سناریوهای پیش رو باشد. اما احتمال رهبری حسن روحانی، کمتر از احتمال اول است. 

احتمال اول، یعنی رهبر شدن فردی که از جنس حسن روحانی نیست.
اگر هم از جنس روحانی یا حتی خود روحانی باشد، نمی‌تواند معضلات فاجعه‌بار جامعۀ امروز ایران را حل کند. این حرف را با توجه به نیروهای سیاسی‌ای که در دوران ریاست جمهوری روحانی در اطراف او بودند، می‌گویم. هر دولتی که بیاید یا بخواهد گذار را انجام دهد، با معضلات بسیار سختی روبرو خواهد بود. به همین دلیل مردم منتظر "برنامۀ اصلاحات انقلابی" برای گذار هستند. 

اگر مراکز اصلی قدرت در پی انتخاب رهبری باشند که عمر رهبری‌اش کوتاه‌مدت نباشد، ممکن است به سراغ گزینه‌های بعیدی مثل خاتمی یا روحانی بروند که قبلا هر کدام در دو انتخابات ۴۲ میلیون رای بدست آورده‌اند؟

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

19 Nov, 16:08


توضیحات ۱۵ دقیقه‌ای #حسین_کمالوند مدرس این دوره در مورد محتوای کلاس، اهمیت این موضوع و شیوه‌ی ثبت نام»

❗️ظرفیت باقی‌مانده: هفت نفر ❗️


🆔 آدرس کانال پرسه‌زنی‌هایی در جامعه‌شناسی


🆔
@last_Flaneur        ☜☜☜

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

19 Nov, 16:08


📢‌برگزاری دوره‌ی آنلاین و آفلاین:

«متن خوانیِ آثار ماکس وبر:

ترم دوم: روش‌شناسی علوم اجتماعی»


♦️‌مدت زمان هر جلسه: ۹۰ دقیقه.

‌تعداد جلسات: ده جلسه.

📆 ‌تاریخ برگزاری: از چهارم آذرماه (هر هفته یک‌شنبه شب و چهارشنبه شب).

🕣 ساعت برگزاری: ۱۹ تا ۲۰:۳۰.

🎥‌شیوه برگزاری: آنلاین از طریق اسکایپ.

امکان ثبت نام آنلاین و آفلاین وجود دارد.

👤‌مدرس: حسین کمالوند (دانشجوی دکتری جامعه شناسی نظری- فرهنگی/ دانشگاه  تهران).

✳️‌برای کسب اطلاع از شیوه ثبت نام در این دوره، از طریق آیدی تلگرام @last_Flaneur_HK
، ایتا، روبیکا و پیامک به شماره (09019200809)
پیام ارسال نمایید.



🆔 آدرس کانال پرسه‌زنی‌هایی در جامعه‌شناسی


🆔
@last_Flaneur        ☜☜☜

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

16 Nov, 17:35


بورديو و سقوط سياست

در نظريه عمومي بورديو، حوزه سياسي و سياست را مي توان به مثابه يک «ميدان» (champ) يا هر حوزه ديگري مقايسه کرد؛ جايي براي مبادله «سرمايه ها»ي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي، جايي براي به دست آوردن امتيازاتي هر چه بيشتر و با هدف بازتوليد خود اين قدرت. بنابراين قدرت و حوزه سياسي لزوماً به دليل محتوا و کارکردي که خود آن را اعلام مي کنند و توانسته اند بدل به هنجارهايي تعميم يافته بکنند، از ساير حوزه ها و سرمايه هاي مبادله شده در اين حوزه لزوماً با ساير سرمايه هاي مبادله شده در حوزه هاي ديگر تفاوت ماهوي ندارند. در واقع آنچه تفاوت مي يابد، بيشتر در سطح شکل هاست تا در سطح محتواها. 

براي نمونه همانگونه که در ميداني همچون هنر، ارزش گذاري و داوري بر آثار هنري، اهداي جوايز و القاب، نقد هاي هنري و اصولاً زيبايي شناسي هاي مختلف، ولو در انتزاعي ترين اشکال فلسفي، بيشتر از آنکه به ذات اثر هنري مربوط باشند به موقعيت ها و روابط کنشگران در اين ميدان و ارتباطاتي که اين ميدان را با ساير ميدان ها مربوط مي کند و يا به قابليت تبادل سرمايه اي ميان ميدان هاي گوناگون ربط دارند و مي توانند با ابزارهاي «دستکاري» به طرق مختلف چيزي را که در يک موقعيت «زيبا» و «ارزشمند» معرفي مي شود در موقعيتي ديگر «زشت» و «بي ارزش» معرفي کنند، در حوزه سياسي نيز بنا بر مورد و بازي هاي در جريان و يا چشم اندازهايي که ممکن است بسياري از آنها براي عموم ناشناخته باشند، همين دستکاري ها مي توانند انديشه ها و توانايي افراد را در تشخيص منافع خود و يا ديگران در کوتاه و يا در درازمدت به بازي گرفته و آنها را در موقعيت ابزاري قرار دهند. نگاهي به جريان هاي بين المللي و روابط بسيار نامتعادل قدرت هاي بزرگ با کشورهاي جهان سوم، به تصاويري که گاه رسانه هاي قدرتمند و انحصار يافته و انحصاردهنده جهاني، از طريق آنها يک کشور را تا بالاترين حد «زيبا» و «دوست» جلوه داده و يا کشور ديگري را تا پايين ترين حد «زشت» و «دشمن» معرفي مي کنند، گوياي اين واقعيت است. 

در حقيقت «زيبا» و «زشت» و حتي «دوست» و «دشمن»ي در کار نيست، آنچه در کار است، موقعيت هاي تاکتيکي و استراتژيکي متفاوت، بسيار متغير و بسيار تقريبي است که مي توانند به سرعت و بنابر مولفه هايي بي شمار دگرگون شده و گفتمان ها و رفتارهاي سياسي را بنابر مورد دگرگون کنند.

براي درک بهتر انديشه بورديويي از قدرت در اينجا به آوردن دو نقل قول از او در مورد دو مفهوم اساسي در انديشه اش بسنده مي کنيم. وي در تعريف «ميدان سياسي» چنين مي گويد؛ «ميدان سياسي جايي است که درون آن، کنشگران درگير، دست به رقابت با يکديگر بر سر محصولات سياسي، مسائل، برنامه ها، تحليل ها، تفسير ها، مفاهيم و وقايعي مي زنند که شهروندان عادي در آنها به موقعيت يک «مصرف کننده» تقليل يافته اند و ناچار به انتخابي هستند که امکان اشتباه در آن به همان ميزان افزايش مي يابد که آنها از مکان توليد (سياست) فاصله مي گيرند(...) بنابراين مي توان گفت که ميدان سياسي در واقع با محدود کردن حوزه گفتمان سياسي و از همين طريق محدود کردن حوزه آنچه مي توان از لحاظ سياسي به آن انديشيد، تاثير سانسورکننده دارد. اين تقليل دهندگي ميدان سياسي را صرفاً به فضايي محدود مي کند که گفتمان بايد در آن توليد و بازتوليد شود، يعني در چارچوب يک پرسمان سياسي به مثابه فضايي که در آن موضع گيري هايي مي توانند به صورت عملي در همان ميدان به تحقق درآيند، يا به عبارت ديگر فضايي که در آن موضع گيري ها صرفاً بر اساس ضوابطي که از لحاظ جامعه شناختي براي ورود کنشگران به ميدان لازم بوده است، انجام گيرد. مرز ميان آنچه از لحاظ سياسي گفتني يا ناگفتني، قابل انديشيدن يا غيرقابل انديشيدن تصور مي شود، براي هر طبقه از غير سياستمداران، بنا بر روابطي تعيين مي شود که ميان منافع به بيان در آمده اين طبقه و قابليت بيان اين منافع بنابر ضمانت هايي که موقعيت آن طبقه در روابط فرهنگي و از آن طريق سياسي به آن داده است، وجود دارد.»در مفهوم دومي که لازم است از بورديو بر آن تاکيد کنيم، وي بر يکي از مهمترين ابزارهاي اين ميدان که از خلال آن سلطه مي تواند به فرد منتقل شده و در وي دروني شود، يعني بر مفهوم خشونت نمادين (violence symbolique) تاکيد کرده و آن را چنين تعريف مي کند؛ «خشونت نمادين، خشونت تحميل کننده اطاعت هايي است که نه فقط به مثابه اطاعت درک نمي شوند، بلکه با اتکا بر «انتظارات جمعي» و باورهاي از لحاظ اجتماعي دروني شده (فهميده مي شوند).

نظريه خشونت نمادين، همچون نظريه جادو، بر يک نظريه باوري و يا بهتر بگوييم بر يک نظريه بازتوليد باورها استوار است (يعني نظريه اي که نشان مي دهد چگونه) براي توليد کنشگرانی که از قالب هاي دريافتي و ادراکي (خاصي) برخوردار باشند که به آنها امکان دهد دستورات درون يک موقعيت يا يک گفتار را دريافت کرده و

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

16 Nov, 17:35


از آنها اطاعت کنند، عمل اجتماعي شدن ضروري است.» 

با توجه به اين دو تعريف مي توان کاملاً درک کرد که چرا بورديو در تمام مدت عمر خود مورد بيشترين حملات از جانب محيط هاي آکادميک و محيط هاي کاملاً سياسي بود. اما اگر خواسته باشيم موضوع را بيشتر باز کنيم شايد بهتر باشد به آخرين سخنان خود وي در هفته هاي واپسين حياتش بازگرديم. بورديو درست چند هفته پيش از مرگ دردناکش در مصاحبه اي که با يکي از دانشجويان و روزنامه نگاران فرانسوي داشت هر چند مرگ خود را کاملاً نزديک و ناگزير و آن را شرطي براي رهايي اش از درد هولناکي که مي کشيد مي دانست1 در ميان سخنان ديگر به او گفت «اگر دشمنان من تصور مي کنند که با مرگ من دردسرهايشان به پايان مي رسد، خيال باطلي دارند، ما هنوز در اول کاريم،» در اين سخن پيام روشني براي تمام کساني وجود داشت که در حوزه دانشگاهي و از خلال آن در حوزه سياست دشمني ديرينه و متداومي با بورديو داشتند و در يک جمله او را با اصطلاح فرانسوي «جامعه شناس اعصاب خرد کن» (sociologueژnervant) مي شناختند صفتي که خود بورديو نيز نفي نمي کرد، زيرا وي در تمام عمر بر آن اصرار داشت که اخلاق جامعه شناسي حکم مي کند که جامعه شناس پيش و بيش از هر چيز منتقد جامعه خود باشد براي وي جامعه شناس بيشتر از هر نقشي در چهره «روشنفکر» متبلور مي شد و به باور وي روشنفکران و نويسندگاني چون گونتر گراس، ادوارد سعيد، نوام چامسکي و... نمونه هايي از اين گروه بودند که به ناگزير بايد در برابر حجم بزرگي از تحقيق سياسي - اجتماعي که از حوزه سياسي و حوزه هاي دانشگاهي سازنده آن ريشه مي گرفت مبارزه کنند. دانشگاه ها (البته دانشگاه هايي خاص و نخبه پرور نظير همان دانشگاه هايي که نيکلا سارکوزي رئيس جمهور جديد فرانسه و اکثر سياستمداران چپ و راست رسمي اين کشور محصول کار آنها هستند) پيش از هر چيز اين وظيفه را بر دوش دارند که خود و مشروعيت خود را بازتوليد کنند؛ بازتوليدي به مثابه و در نقش توليدکنندگان انحصاري و هنجارمند و «رسمي» و «رسميت دهنده» به «دانش» و به «دانشمند»، آن هم در جامعه اي که خود آنها و قدرت هاي مشروعيت دهنده به آنها، به دلبخواه و به دروغ آن را «جامعه دانش محور» ناميده اند، در حالي که امروز بيش از هر زمان ديگري در سراسر جهان با جوامع «پول محور» روبه رو هستيم.

اما اين تمام قضيه نيست، به باور بورديو اين دانشگاه ها در مبادله اي بر اساس سيستم «سرمايه ها» نقش اساسي را در مشروعيت بخشي متقابل به حوزه سياسي نيز دارند؛ بدين ترتيب حوزه سياسي مي تواند خود را در چارچوب هايي به ظاهر «شايسته سالارانه» ولي در واقع باز هم بر اساس منافع مادي حزبي و گروهي سياستمداري حرفه اي بازتوليد کند و جنگي زرگري به راه اندازد که در آن چپ و راست «رسمي» (حزب سوسياليست از يک سو و احزاب گليستي و ميانه رو راست از سوي ديگر) به ظاهر در مقابل هم قرار گيرند اما بسياري مي دانند که در سيستم جهاني کنوني مانور هيچ کدام از اين احزاب در يک نظام دولت ملي چندان پراهميت نيست و هر کدام که بر سر کار بيايند کمابيش سياست هاي يکساني را با اندکي سياست اجتماعي بيشتر يا کمتر يعني با اندکي بيشتر يا کمتر داروي تسکين دهنده و آرامبخش براي «بينوايان» به اجرا در خواهند آورد. 

پرسش آن است که اگر بورديو امروز زنده بود چه قضاوتي درباره روي کار آمدن نوعي نوبناپارتيسم در قالب نيکلا سارکوزي از خود نشان مي داد؛ اينکه فردي که به به حاشيه رانده شدگان جامعه فرانسه (فرزندان نسل هاي دوم و سوم مهاجران مسلمان و عربي که خود فرانسوي ها براي کارهاي دشوار صنعتي به اين کشور آوردند) لقب «تفاله ها و اوباش» مي دهد و از سر نوعي غرور بي دليل و با تکيه زدن بر شعارهاي راست افراطي فرانسه (راستي که او را متهم به «سرقت ادبي» در اين شعارها کرد) در پي تحولي «راديکال» در فرانسه باشد. گويي اشباح «ريگان» و «تاچر» از دوران سياه دهه هاي 1980 و 1990که نتايج آنها را در نظامي شدن و اوج گيري تروريسم و موقعيت شکننده جهان کنوني در جهان مي بينيم در يک انقلاب نومحافظه کارانه جديد به ميدان آمده اند و بار ديگر ادعاي «معجزه اقتصادي» دارند. 

«معجزه»اي در کار نيست، سيستم جهاني امروز و تا مدت هايي طولاني بايد پاسخگوي ندانم کاري سياستمداران حرفه اي باشد که سال هاي سال بزرگترين و مهمترين هدف خود را در حفظ قدرت خويش، گسترش نظام سلطه مبتني بر مرکز / پيرامون و بازتوليد آن دانسته اند. همين سياستمداران بودند و هستند که امروز اغلب در جهان غرب باز هم تصور مي کنند که آخرين حربه خود را يافته و در برابر بي اعتباري عمومي که گريبان حوزه سياسي را گرفته و نشانه هاي خود را در فساد گسترده در بالاترين سطوح نشان مي دهد مي توانند از اشکال جديد پوپوليسم استفاده کنند و با تقليل دادن مفاهيم پيچيده اين حوزه به گفتارهاي عامه پسندانه اعتباري جديد براي آن کسب کنند. متاسفانه روند تحول فرآيندهاي سياسي در

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

16 Nov, 17:35


فرانسه و در ايالات متحده و در کنار آن و در قطبي کاملاً مخالف، يعني در امريکاي لاتين گوياي آن است که پوپوليسم لااقل به صورتي موقت توانسته است ضايعاتي را که به حوزه سياسي وارد شده است نه آنکه ترميم کند، بلکه با نوعي گريز به جلو، دور بزند. اما اگر اين امر را با عملکردهاي اغلب پراگماتيستي که همين سياستمداران پس از رسيدن به قدرت، اعمال مي کنند مقايسه کنيم مي بينيم که نظريه «بازتوليد قدرت در ميدان سياسي» بورديو باز هم تاييد مي شود زيرا اين روند نشان مي دهد که ميان گفتمان هاي انتخاباتي به مثابه فرآيند هاي حاشيه اي کردن و بيرون راندن اراده، انديشه و رفتارهاي انسان هاي عادي (غيرسياسي) از حوزه سياست حرفه اي و رفتار هاي سياسي همين سياستمداران به مثابه روش هاي پراگماتيستي بازتوليد قدرت سياسي، يک شکاف اساسي و ريشه اي وجود دارد که درک آن لزوماً براي عموم مردم امکان پذير نيست. به همين جهت به رغم اينکه در کدام جامعه و با چه سيري از تحول فکري به سر مي بريم حوزه سياسي مي تواند با مناسکي کردن شديد اين حوزه و با بهره گيري از فرآيندها و کليشه هاي شناختي ناخودآگاه کنشگران سياسي، گفتمان خود را در آن کنشگران دروني کند. بدين ترتيب باز هم بنا بر نظريه سياسي بورديو کنشگران درگير با سياست در خارج از طبقه سياسي حرفه اي، سياستمداري حرفه اي را بهترين روش براي سياست شمرده و تفويض اختيار را نه در معناي وبري تفويض اختيار استفاده مشروع از خشونت، بلکه در معناي تفويض اختيار عمومي به طبقه سياستمدار به مثابه امري «طبيعي» به شمار مي آورند؛ روندي که در طبيعت اشيا وجود دارد. «شيء عمومي» (رپوبليک = جمهوري) بدين ترتيب يک «شيء طبيعي» تلقي مي شود، کمااينکه حاکميت و سياست، در زباني صريح يا بيشتر تلويحي و تمثيلي اموري تعريف مي شوند که بايد «در خون کسي» باشند يا فرد «ذاتاً» به آنها تعلق داشته باشد. به باور بورديو اين روند «طبيعي» کردن فرآيند هاي اجتماعي، همچون روند «زيبا سازي» (eugenisation) فرآيندهاي گفتماني، نشانه هاي روشني از پديده اي هستند که او همانگونه که گفتيم بدان نام «خشونت نمادين» مي دهد و همين خشونت نمادين است که در نهايت مي تواند به بازتوليد سلطه سياسي با کمترين هزينه امکان دهد. در نهايت شايد با توجه به رويدادهاي جديد در جهان سياست و در حوزه هاي بزرگ قدرت، بتوان نتيجه گرفت که امروز شاهد سقوطي سياسي در ارزش ها و روندي ناگزير در تقليل يافتگي گفتمان و رفتارهاي سياسي هستيم که بسيار خطرناک بوده و به انفعالي هر چه شديدتر در نزد کنشگران اجتماعي، لااقل در اقشار گسترده اي از آنها مي انجامد که مي تواند در عين حال از هم اکنون و در سال هاي آينده با راديکاليسمي خشونت بار و کورکورانه (يا آنچه ما خود پيشتر بدان نام شورش نوميدي داديم و در تظاهرات حاشيه نشينان فرانسه در سال هاي گذشته بروز کرد) نيز همراه باشد و اين فرآيند دوگانه انفعال / راديکاليسم که باز هم از موقعيت هاي جديد دوران پسامدرن در روندي هر چه افسار گسيخته تر از جهاني شدن است جاي نگراني و البته تامل بسياري را در حوزه انديشه سياسی باز مي کند.

@kavosh_garan

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

14 Nov, 20:17


به عبارت دیگر، این نوع خودکشی‌ها در بسیاری از موارد ممکن است به عنوان یک واکنش اعتراضی به شرایط بیرونی، همچون فشارهای اجتماعی، سیاسی، یا اقتصادی قلمداد شوند.

فلسفه و روانشناسی نیز در بررسی این پدیده نقشی اساسی دارند. از منظر فلسفی، بسیاری از متفکران چون آلبر کامو و فردریش نیچه، به مسأله بی‌معنایی زندگی پرداخته‌اند. کامو در کتاب خود، «افسانه سیزیف» خودکشی را در مواجهه با بی‌معنایی وجود بشری مطرح می‌کند. او معتقد است که زندگی انسان در ذات خود بی‌معنا است و در نتیجه، انسان باید با پذیرش این بی‌معنایی، زندگی خود را به معنای فردی و شخصی بازتعریف کند. در این چارچوب، خودکشی می‌تواند به عنوان یک «تلاش برای فرار» از بی‌معنایی و سرکوب‌های درونی تعبیر شود. کامو خودکشی را به عنوان یک «جواب» به بی‌معنایی زندگی نمی‌پذیرد، چرا که به باور او، ما باید زندگی را با تمام تناقضات و دشواری‌هایش ادامه دهیم، نه اینکه از آن فرار کنیم.

در روانشناسی، خودکشی معمولاً به عنوان نتیجه اضطراب‌های شدید روانی، افسردگی و احساس عجز بررسی می‌شود. زمانی که فرد در برابر مشکلات اجتماعی و اقتصادی احساس بی‌پناهی می‌کند، این می‌تواند به احساس یأس و ناامیدی منجر شود. این نوع اضطراب‌ها معمولاً در کشورهایی با شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بحرانی تشدید می‌شود. در ایران، این مشکلات به صورت سیستمی و ساختاری وجود دارند و از بحران اقتصادی گرفته تا سرکوب‌های سیاسی و اجتماعی، بر روان جمعی افراد اثر گذاشته‌اند. بنابراین، افراد به‌ویژه در شرایطی که به آنها هیچ امیدی به تغییر وضعیت نمی‌دهند، ممکن است به خودکشی به عنوان یک «فرار» از شرایط تلخ زندگی روی آورند.


خودکشی: اعتراض یا تقلای فردی؟
آیا خودکشی می‌تواند به‌عنوان یک رفتار اعتراضی تلقی شود؟ پاسخ به این سوال پیچیده است. در جوامعی که سرکوب سیاسی و اجتماعی شدید است، خودکشی گاهی می‌تواند به‌عنوان یک راه‌حل نهایی برای فرد تبدیل به اعتراض شود. این اعتراض نه از طریق ابراز مخالفت‌های آشکار بلکه از طریق کنش نهایی و خودآگاهانه‌ای که فرد انجام می‌دهد، بروز می‌کند.

به‌ویژه در مواردی که فرد به دلیل احساس عدم توانایی در تغییر شرایط بیرونی خود به خودکشی روی می‌آورد، این اقدام به نوعی بازتابی از اعتراض به ساختارهای اجتماعی و سیاسی است که او را در موقعیتی بی‌پناه قرار داده‌اند.

از سوی دیگر، خودکشی به‌ویژه در شرایط کشوری مثل ایران، می‌تواند نشان‌دهنده یک نوع تقلای فردی در برابر بی‌معنایی زندگی باشد. فردی که در مواجهه با فشارهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی احساس بی‌معنایی می‌کند، ممکن است دیگر به زندگی ادامه ندهد و دست به خودکشی بزند، نه به عنوان اعتراض، بلکه به عنوان یک راه فرار از بی‌معنایی و ظلم.

هشداری برای ایران 👈

افزایش خودکشی‌ها در ایران، به‌ویژه در میان طبقات مختلف جامعه باید به‌طور جدی مورد توجه قرار گیرد. این پدیده، که در ظاهر ممکن است نتیجه مشکلات فردی باشد، در واقع بازتابی از بحران‌های عمیق اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در کشور است. خودکشی می‌تواند هم به عنوان یک رفتار اعتراضی در برابر ظلم و بی‌عدالتی‌ها به عنوان یک تقلای فردی در برابر بی‌معنایی زندگی دیده شود. در هر دو حالت، ضرورت توجه به شرایط روانی و اجتماعی جامعه و ایجاد تغییرات ساختاری برای پیشگیری از این بحران‌ها، بیش از پیش احساس می‌شود.

و در نهایت و بدون شک، هر خودکشی یک پیام است که ما باید آن را بشنویم و درک کنیم. مرگ خود خواسته کیانوش سنجری یک هشدار برای ایران بود.

@kavosh_garan

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

14 Nov, 20:17


مرگ خودخواسته کیانوش سنجری، خودکشی اعتراضی یا «تقلایی در بی‌معنایی»


صدرا عبدالهی

هر خودکشی یک پیام است که ما باید آن را بشنویم و درک کنیم. آیا پایان دادن به زندگی می‌تواند یک رفتار اعتراضی باشد یا تنها نوعی تقلای فردی در مواجهه با بی‌معنایی زندگی است؟


کیانوش سنجری، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی، چهارشنبه ۲۳ آبان در اقدامی اعتراضی به زندگی خود پایان داد. او یک روز قبل از این اقدام با انتشار متنی در صفحه شخصی خود در ایکس نوشت: «اگر تا ساعت ۷ غروب امروز چهارشنبه ۲۳ آبان سال ۱۴۰۳ فاطمه سپهری، نسرین شاکرمی، توماج صالحی و آرشام رضایی از زندان آزاد نشوند و خبر آزادی‌شان در سایت خبری قوه قضاییه منتشر نشود، من در اعتراض به دیکتاتوری خامنه‌ای و شرکایش به زندگی‌ام پایان خواهم داد.» و در نهایت بعد از ظهر چهارشنبه با انتشار این متن به زندگی خود پایان داد:
«الوعده وفا.
هیچ کس نباید به خاطر بیان عقایدش زندانی شود. اعتراض حق هر شهروند ایرانی‌ست.
زندگی من پس از این توییت به پایان خواهد رسید اما فراموش نکنیم که ما برای عشق به زندگی جان داده و می‌دهیم، و نه مرگ.
آرزومندم روزی ایرانیان بیدار و بر بردگی چیره شوند.
پاینده ایران.»
مهدی (کیانوش) سنجری‌باف ۴۲ ساله، در ۱۷ سالگی در جریان تظاهرات دانشجویی در سالگرد واقعه تیر ۱۳۷۸ بازداشت شد. او در سال ۲۰۰۷ میلادی از ایران مهاجرت کرد. سنجری که سابقه کار در شبکه خبری صدای آمریکا و نهادهای حقوق‌بشری را داشت، پس از یک دوره سکونت در ایالات متحده آمریکا، مهر ۱۳۹۵ به ایران بازگشت. او کمتر از دوماه پس از ورود به کشورش ایران بازداشت و در ادامه از سوی محاکم قضایی جمهوری اسلامی به ۱۱ سال زندان (پنج سال حبس تعزیری، ۶ سال حبس تعلیقی) و دو سال ممنوع‌الخروجی محکوم شد. سنجری در فروردین ۱۴۰۱ پس از طی دوره زندان و ممنوع‌الخروجی، باردیگر ایران را ترک کرد اما پس از مدتی به ایران بازگشت و دوباره در آبان ۱۴۰۱ بازداشت شد. سنجری تا پیش از آزادی و در دوران حبس به بیمارستان روانی امین‌آباد منتقل شد.


پایان‌دادن به زندگی در بسیاری از فرهنگ‌ها و جوامع همواره یک تابو بوده است. در چند دهه اخیر به‌ویژه در کشورهایی با وضعیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خاص، خودکشی به طور فزاینده‌ای به عنوان یکی از ابعاد پیچیده و غیرقابل چشم‌پوشی از بحران‌های فردی و جمعی ظهور کرده است. در جامعه ایران، طی سال‌های اخیر شاهد افزایش چشم‌گیر خودکشی‌ها به ویژه در میان گروه‌ها و طبقات مختلف جامعه بوده‌ایم. خودکشی‌هایی که به نظر می‌رسد نه تنها ناشی از مشکلات فردی یا روانی، بلکه به‌ویژه واکنشی به فشارهای اجتماعی و سیاسی و بی‌معنایی‌های گسترده در جامعه هستند. در این یادداشت، قصد داریم از زوایای مختلف این پدیده را بررسی کنیم که آیا پایان‌دادن به زندگی می‌تواند یک رفتار اعتراضی باشد یا تنها نوعی تقلای فردی در مواجهه با بی‌معنایی زندگی است.

در چند روز اخیر، جامعه ایران شاهد خودکشی‌های تکان‌دهنده‌ای بوده است که در بطن بحران‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشور ریشه دارد؛ از جمله دو دانش‌آموز که در اثر فشارهای مدیران مدرسه به‌دلیل نوع پوشش به زندگیشان پایان دادند و درنهایت كيانوش سنجری، یک فعال سیاسی شناخته شده که چهارشنبه شب ۲۳ آبان با اعلام قبلی خواسته‌هايش خطاب به حاكميت، جان خود را گرفت. این‌ها تنها نمونه‌هایی از این پدیده‌اند. این خودکشی‌ها نه تنها فاجعه‌ای انسانی‌اند بلکه باید به‌دقت تحلیل شوند، چرا که هر کدام از آن‌ها می‌توانند بازتابی از شرایط اجتماعی و سیاسی معاصر ایران و رفتار حاكميت و روشنفكران و نخبگان سياسی و حقوق بشری (به عنوان تماشاگر) در قبال چنين اتفاق‌‌هایی باشند.

خودکشی به طور سنتی به عنوان پایان دادن به زندگی در اثر فشارهای روانی و فردی شناخته می‌شود. اما در بسیاری از جوامع، خودکشی می‌تواند معنای عمیق‌تری پیدا کند و به نوعی از اعتراض به شرایط اجتماعی و سیاسی تبدیل شود. در تاریخ معاصر، خودکشی‌های اعتراضی نمادهایی از اعتراض به ظلم و بی‌عدالتی بوده‌اند. از جمله خودکشی‌های معترضانه تبتی‌هایی که در اعتراض به اشغال چین در دهه ۱۹۶۰ میلادی به زندگیشان پایان دادند، تا خودکشی‌های روشنفکران و فعالان سیاسی در کشورهای مختلف به عنوان ابراز نارضایتی از وضعیت اجتماعی و سیاسی کشورشان.

در ایران، خودکشی‌های اخیر می‌توانند نمادهایی از بحران‌های اجتماعی و سیاسی در دوران جمهوری اسلامی باشند. فشارهای اقتصادی، سرکوب‌های سیاسی و اجتماعی، و وضعیت آزادی‌های فردی و اجتماعی باعث شده است که بسیاری از افراد در مواجهه با ناکامی‌ها و بی‌عدالتی‌ها به نقطه‌ای برسند که زندگی را غیرقابل تحمل بدانند و در نتیجه، دست به خودکشی بزنند.

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

12 Nov, 16:57


📣 تیم تخصصی پژوهشی«سپهر»
💥 به صورت تضمینی خدمات زیر را به شما ارایه میدهد: 👇


پذیرش و چاپ تضمینی مقاله
📌 فقط در رشته های: 👇👇👇


☀️حقوق ، علوم‌سیاسی، روابط بین الملل، جامعه شناسی ،
جغرافیای سیاسی، مطالعات منطقه ای، روانشناسی



📢 با نمونه کار های موفق🙏🏽

آدرس کانال تلگرام: 👇
https://t.me/accaptancenikooarticle

ارتباط مستقیم با مدیریت:
📩[email protected]

آدرس اینستا: 👇
https://www.instagram.com/drnikoo_researcher?igsh=N2JxNTMyazlsNWk0&utm_source=qr

👩‍💻 با مدیریت دکتر دربندی
🆔 https://t.me/drdarbandi_7199
☎️ ۰۹۱۹۲۳۹۲۰۶۵-۰۲۱۲۲۸۸۶۱۷۲

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

07 Nov, 14:29


📣 تیم تخصصی پژوهشی«سپهر»
💥 به صورت تضمینی خدمات زیر را به شما ارایه میدهد: 👇


پذیرش و چاپ تضمینی مقاله
📌 فقط در رشته های: 👇👇👇


☀️حقوق ، علوم‌سیاسی، روابط بین الملل، جامعه شناسی ،
جغرافیای سیاسی، مطالعات منطقه ای، روانشناسی



📢 با نمونه کار های موفق🙏🏽

آدرس کانال تلگرام: 👇
https://t.me/accaptancenikooarticle

ارتباط مستقیم با مدیریت:
📩[email protected]

آدرس اینستا: 👇
https://www.instagram.com/drnikoo_researcher?igsh=N2JxNTMyazlsNWk0&utm_source=qr

👩‍💻 با مدیریت دکتر دربندی
🆔 https://t.me/drdarbandi_7199
☎️ ۰۹۱۹۲۳۹۲۰۶۵-۰۲۱۲۲۸۸۶۱۷۲

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

07 Nov, 14:25


کار هنر و ایده‌ی رهایی: گفتاری در نسبت هنر و زندگی اجتماعی

🔻 دکتر آرش حیدری

@kavosh_garan

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

07 Nov, 14:24


پرسش پنج: مفهوم سرمایه در نزد مارکس و در نزد بوردیو

🔻دکتر ناصر فکوهی

@kavosh_garan

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

07 Nov, 14:22


پیر بوردیو درباره کتاب تمایز

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

07 Nov, 14:21


شب‌های بخارا :

شب پیر بوردیو

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

07 Nov, 14:20


#سرمایه_فرهنگی
#بوردیو

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

01 Nov, 16:19


پژوهشی کیفی در فقر فرهنگ ریسک و مخاطرات محیطی (شهر تهران)
نویسنده: دکتر حمید رزاقی جامعه شناس

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

01 Nov, 15:45


.پژوهشی کیفی در فقر فرهنگ ریسک و مخاطرات محیطی(شهر تهران)

دکتر حمید رزاقی



🔻مقدمه

طی چند دهۀ اخیر با تشدید فرآیند جهانی شدن، جوامع و کشورها در شرایطی قرار گرفته‌اند که هر چه بیشتر به سمت عدم قطعیت‌ها و بحران‌های غیر منتظره پیش می‌روند. جهانی که با نگاه جامعه‌شناسی بیش از پیش آشفته و غوطه‌ور در تهدیدهای زیست محیطی شده است. ما از دنیایی امن و ایمن پیشین پای در دنیای مخاطرات بالقوه و بالفعل بی‌شماری گذاشته‌ایم. دنیایی که آرامش و امنیت را از انسان‌ها، ملت‌ها و دولت‌ها می‌رباید و موجودیت بشر را تهدید می‌کند. به طوری که دامنه آن‌ها به قدری گسترش یافته که به ویژگی اصلی جوامع امروزین در آمده است. در عین حال مخاطرات امروزین ریشه در شرایط جامعه‌ساز دارد و عواقب وخیمی را در جوامع صنعتی و در جوامع کمتر صنعتی به صورت درهم تنیده‌ای ایجاد کرده است. از این رو  مفهوم و پدیده ریسک[۱] ابعادی وسیع‌تر و تازه‌تری پیدا کرده است. به وجهی که فهم و درک آن خاص جوامع معین نیست و پیامدها و آثار آن نیز به جامعه و فضای مشخصی، محدود نمی‌شود و همه جهان را در بر گرفته است.
نشت گاز سمی از کارخانه حشره‌کش‌سازی به صورت ابر مسموم بر فراز شهر بوپال[۲] هند در سال ۱۹۸۴، حادثه هسته‌ای چرنوبیل در اوکراین سال۱۹۸۶، نشت نفت کش اکسون والدیز[۳] در آب‌های آلاسکا و بیماری قریب پانصد هزار نفر و مرگ هزاران جانور دریایی ناشی از آن در سال ۱۹۸۹، شیوع مجدد تب ابولا[۴] در سال‌های ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ در آفریقا، حادثه اتمی ناشی از سونامی زلزله در نیروگاه فوکوشیمای ژاپن (۲۰۱۱)، بحران آلودگی هوا در بسیاری از شهرهای جهان منجمله در شهرهای ایتالیا در اواخر سال ۲۰۱۵، پاندمی ویروس جدید کرونا (کووید-۱۹) از سال ۲۰۱۹ الی ۲۰۲۱، تشدید و تسری بحران کم آبی و خشکسالی از جمله در کشورهای خاورمیانه، وقوع باران‌های سیل‌آسا و مخرب در بسیاری از نقاط جهان مانند قاره اروپا ۲۰۲۱، آتش سوزی جنگل‌ها در اقصی نقاط جهان مانند جنگل‌های آمازون در برزیل و کالیفرنیای امریکا سال‌های ۲۰۱۵ الی ۲۰۲۱ و ده ها و صدها نمونه دیگر نشان از آن دارد که مخاطرات محیطیِ اغلب بشرْ ساخته، خصلت جهانی- محلی پیدا کرده‌اند و هیچ فرد، شهر، منطقه و کشوری را از آن‌ها در امان نیست.

لذا گریز از مخاطرات محیطی و مقابله با آن‌ها به امری خطیر و حیاتی برای انسان‌ها در مقیاس‌های خرد و کلان در آمده است. در نتیجه بازشناسی و تحلیل کم و کیف مخاطراتی که خود را در ساحت‌های محیطی، اجتماعی، اقتصادی و فنی نشان می‌دهند و نیز مدیریت و کاهش هزینه‌های مترتب بر آن‌ها عرصه‌ای مهم و ضروری برای حوزه پژوهش‌های مخاطره است.

🔻بیان مسئله

هر چند جهان مدرن و دنیای شهری شدۀ امروز دستاوردهای فراوانی را برای رفاه بشر به ارمغان آورده است، اما مولد و ایجاد کنندۀ خطرات پُرشماری شده است که آثار و تبعات آن به طور فزآینده بر پیکر انسان، طبیعت و زیستگاه کره زمین وارد می‌شود. ظرف چند قرن اخیر به ویژه از قرن بیستم به این سو عامل اصلی تهدیدکنندۀ جوامع بشری تأکید بیشتر بر رشد صنعت، پیشرفت‌های فنی و علمی پُر شتاب، تشدید عقلانیت ابزاری[۵] و مدرن‌سازی اقتصادی بوده است. عمل انسانی و انباشتگی ثروت و توسعه تجاری و موفقیت‌های اقتصادی خاصه در دوره اخیر حکایت از قابلیت‌های صنعتی نوع بشر و دخل و تصرف و بهره‌وری هرچه فزون‌تر از طبیعت و منابع طبیعی دارد. این قابلیت‌ها در عین حال نیروهای مخرب و مهیبی را گرد آورده و انسان عصرکنونی را با مخاطرات و بلایای وخیمی مواجه ساخته است (بِِک، ۱۹۹۲). نیروهایی در جامعۀ بشری و به دست انسان برساخت شده که از هر سو ما را با قدرت غیر قابل کنترل‌شان به محاصره گرفته و مقهور و هراسناک ساخته است. قدرت سازندگی انسان به شکل دم افزونی عدم اطمینان و ناامنی او را رقم زده است (لاپتون[۶]، ۱۳۸۰: ۳۰۲- ۳۰۱). بشریت امروز غرق در توانایی‌های تکنولوژیک و فن سالارانۀ خویش، بیش از پیش خود ویرانگر، طبیعت ویرانگر و زمینْ ویرانگر گشته است. این مخاطرات امروزه به حدی رسیده است که «اولریش بِک[۷]» از جهان مخاطره‌آمیز و «آنتونی گیدنز» از گردونه خُرد کنندۀ مدرنیته سخن گفته‌اند (ریتزر[۸]،۱۳۹۳ : ۷۴۳-۷۴۲ و ریتزر ۱۳۹۲ :۲۰۵-۲۰۱). به تعبیر «بِک» ما آدمیان عصر حاضر در جهانی«ریسکْ سرشت» زندگی می‌کنیم که آکنده از عدم قطعیت‌ها[۹] و تهدیدهای بشرْساخته است (بریکول[۱۰]،۷:۱۳۹۳).

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

01 Nov, 15:45


سوم این که مطلعین چه شرایط علّی، شرایط زمینه‌ای، شرایط میانجی، کنش‌های راهبردیِ مقابله‌ای و پیامدهایی را حول برداشت‌شان از ادراک شهرنشینان در باب مخاطرات مزبور متصور هستند؟


🔹تعریف مخاطرات محیطی

مخاطرات محیطی[۲۰] به آن دست

ه از خطرات بالقوه و احتمالی اطلاق می‌شود که در صورت وقوع یا استمرار، آسیب‌زننده و یا فاجعه‌بار هستند و پیامدهای نامطلوب بر انسان‌ها وارد خواهند ساخت. اغلب این ریسک‌ها انسان ساخت هستند و در نتیجۀ دخالت نابجای آدمیان بر طبیعت، دست‌کاری‌های بیولوژیک‌ فعالیت‌های صنعتی و یا فرآوری‌سازی‌های شیمیایی و در اثر رابطۀ ناپایدار جوامع انسانی با محیط‌زیست تولید شده‌اند. تداوم یا وقوع این خطرات می‌توانند بر اندام‌ها و سیستم‌های حیاتیِ انسان‌ها و محیط‌زیستی که در آن به سر می‌برند، صدمات جبران ناپذیر وارد کرده و منجر به تلفات جانی و خسارات مالی و انقراض گونه‌های گیاهی و جانوری و صدمات جبران‌ناپذیر زیست‌محیطی شوند. ریسک‌هایی (مخاطراتی) که از یک سو ممکن است از قوۀ محاسبۀ فنی بگریزند و مشمول عدم قطعیت‌های ناشناخته و ناخواسته شوند، به طوری که قادر به تشخیص آن‌ها نبوده و یا نتوان در برابرشان کنش فعال و مؤثری انجام داد و تنها هنگام حدوث و پیامدهای زیان‌بارشان آشکار شوند (توسلی و ودادهیر، ۱۳۸۷: ۲۸- ۲۶ ؛ کمشال[۲۱]، ۱۳۹۱: ۳۲). از سوی دیگر ریسک‌ها  ممکن است قبل از وقوع و تبعات ناگوارشان به انتظار و ادراک درآیند و شهروندان بتوانند با خِرَد مردمی و عقلانیت اجتماعی با اقدامات مؤثر و همکاری با خِرَد علمی و عقل فنی از پیش‌آمدنشان جلوگیری کنند و یا عواقب‌شان را تحت کنترل درآورند (بِک،۱۹۹۶). ریتیچینی رات[۲۲] (۲۰۱۳) به احتمال فاجعه‌هایی مانند سیل، زلزله، و تغییرات آب و هوایی و آلودگی‌ها و امثالهم ریسک‌هایی محیطی اطلاق می‌کند که ممکن است بشرساخته یا طبیعی و یا از اندر کنش انسان و طبیعت حاصل آمده باشند.

پرسش‌های پژوهش

– از دید سوژه‌های مطلع، مفهوم ریسک (مخاطره) چه ابعاد و ویژگی‌هایی دارد؟

– اهم مخاطرات محیطی شهر تهران از نظر سوژه‌‌های مطلع کدامند؟

– چه مفاهیم و مقولاتی از برداشت سوژه‌های مطلع درباب ادراک شهرنشینان از مخاطرات محیطیِ شهر تهران استهفام می‌شود؟

– سوژه‌های مطلع چه شرایط علّی، میانجی و زمینه‌ای را حول برداشت‌شان از ادراک شهرنشینان درباب مخاطرات محیطی شهر تهران مترتب هستند؟

– سوژه‌های مطلع چه برداشتی از کنش‌های راهبردیِ شهرنشینان در مواجهه با مخاطرات محیطی شهر تهران متصور هستند؟

– از منظر سوژه‌های مطلع، پیامدهای حاصل از کنش‌های راهبردیِ مواجهه شهرنشینان تهرانی در باب مخاطرات محیطی مشتمل بر چه ابعاد و عناصری است؟

– پدیدۀ مرکزی (سازه مفهومی ادراک شهرنشینان از مخاطرات محیطی) مأخوذ از مطالعه اکتشافی چیست؟ و مشتمل بر چه مفاهیم و مقولاتی است؟

– چه مدل پارادایمی حاصل از مطالعه اکتشافی در باب برداشت مطلعین از ادراک شهرنشینان درباره مخاطرات محیطی شهر تهران قابل ارائه است؟

 

۱.Risk

۲.Bopal

۳.Exon Valdez

۴.Ebola

۵.Instrumental Rationality

۶.Lupton

۷.Ulrich Beck

۸.Ritzer

۹.Uncertainties

۱۰.Breakwell

۱۱.Lash

۱۲.External Risks

۱۳.Construction Risks

۱۴.Globalization

۱۵.Induserial Development

۱۶.Ecological

۱۷.Qualitative Approach

۱۸.Interpretative

۱۹.Informed Subjects

۲۰.Environmental Risks

۲۱.Kemshal

۲۲.Rittichainuwat

 @kavosh_garan

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

01 Nov, 15:45


به بیانی ویژگی زندگی اجتماعی معاصر، میزان بی‌سابقه‌ای از مخاطرات خواسته و ناخواسته‌ای است که ریشه در عملکرد انسان و رشد و توسعه شتابان صنعتی دارند. امروز ارواح عدم ق

طعیت‌ها بیدار شده‌اند و راه را بر مخاطرات تشدید یافته گشوده‌اند، به وجهی که بسیاری از آن‌ها نظیر آلودگی‌های زیست محیطی، آلودگی‌های مواد غذایی و آب‌های آشامیدنی و زراعی، آلودگی‌های هوا و ریزگردهای موجود در جو زمین، فرسایش خاک، خطرات شیمیایی و هسته‌ای و تشعشعات رادیواکتیو، بازگشت و شیوع برخی از امراض مسری و ده‌ها تهدید دیگر هر دم گسترش یافته و پیامدهای ناگواری را بر زندگی بشر تحمیل می‌کنند (قاسمی، ۱۳۸۸: ۳۳).

از این رو جوامع انسانی، امروز بیش از پیش جهت اقدام عملی مؤثر در مقابل جهان پُر ریسک، نیازمند کسب آگاهی و بازاندیشی از سوی شهروندان، کنشگران زیست محیطی و متخخصان هستند. (بِک، گیدنز، لش[۱۱]، ۱۹۹۴). آگاهی از این که ریسک‌هایی هستند که محاسبه‌پذیرند (ریسک‌های خارجی[۱۲]) و ریسک‌هایی که بشرْ ساخته‌اند، اما خطرناک و ناپیدایند، به طوری که ما به وجود آن ها آگاه نیستیم و پیامدهای ناخواسته دارند (ریسک‌های برساختی[۱۳]). از این رو مطالعه مخاطرات محیطی در وجوه ادراکی و کُنشی بدین سبب اهمیت دارد که کم و کیف ادراکات و شیوه مواجهه با آن‌ها در ایجاد فاجعه‌ها و آسیب‌ها نقشی اساسی دارند. به طوری که از یک سو ادراک ضعیف و کنش منفعل، مخاطرات محیطی را بیشتر به حیطه عدم قطعیت‌های ناشناخته انداخته و آسیب و فاجعه به بار می‌آورند. از سوی دیگر میزان ادراک قوی و کنش فعال در برابر آن‌ها می‌تواند نرخ فجایع محیطی را کاهش دهد.

خصوصیات بنیادی خطر به عنوان محصول اجتناب ناپذیر «توسعه فنی و اقتصادی» تنها مربوط به کشورهای توسعه یافته نیست، بلکه صدمات«بدِ» حاصل از محصولات«خوبِ» صنعتی شدن، سرزمین‌های دیگری را ناشی از فرآیند «جهانی شدن[۱۴]» در برگرفته است. سرزمین‌هایی که خود در حال توسعه صنعتی[۱۵] هستند و یا فراهم کنندۀ منابع طبیعی می‌باشند؛ همگام با اثرات متعاقب اجتماعی و زیست محیطی[۱۶] به این فرآیند سوخت می‌رسانند. همان طور که جامعه صنعتی در سراسر جهان گسترش می‌یابد، کلاف در هم پیچیده‌ای از مخاطرات را تولید می‌کند. بنابراین مخاطرات امروزین مرز نمی‌شناسد و با گذر از مرزهای ملی تبدیل به مسائل جهانی می‌شوند (بِک، ۱۹۹۲).

شهر بزرگ تهران حاصل رشد شتابان و ناهمگون شهرنشینی در فضای ملی و بین‌المللی طی چند دهۀ اخیر است. این فضای قطبی شده و نامتوازن شهری در روند رشد عنان گسیخته، غول آسا و مصنوع خود با مخاطرات فزآینده و عدیده‌ای مواجه شده است و شرایط نامطمئنی را بر زندگی ساکنانش تحمیل کرده است. این کلان شهر با مخاطرات متعدد و رو به گسترش مانند خطر وقوع زلزله، فرونشست زمین، افزایش آلاینده‌ها و ریزگردها، کمبود آب، آلودگی آب، تخریب باغات، خطر طوفان‌ها و سیلاب‌ها، آلودگی مواد غذایی، بحران و انباشت زباله، ترافیک سنگین و آلودگی صوتی و ده‌ها معضل پُرخطر دیگر دست به گریبان است که با حیات و تداوم زندگی سالم و سلامت و بهداشت شهروندانش پیوندی بلافصل و بی چون و چرا دارد.

به بیان دیگر تهرانِ امروز شهری است خطرزا و برای شهرنشینان خطرزی که در تار و پودش امنیت و آرامش رو به افول می‌رود و ساکنانش را در جِرم انباشتی مخاطرات می‌افکند. این شهر به ماشین غول پیکر، بد ترکیب و پُرمصرف و غیر قابل کنترلی تبدیل شده است، که هر دم گوشت و پوست و جان و روان ساکنانش را بسان خُوره می‌خُورد و به هراس و بیم می‌اندازد. شهری که همگام با رشد شتابان خود، کرانه‌هایش را می‌بلعد و ضمیمه تخریب و مخاطره  می‌کند.

گرچه نقش رویکرد، ساختار و عملکرد دولت و مدیریت شهری در تشدید یا کاهش مخاطرات محیطیِ شهر تهران پُر رنگ و غیر قابل انکار است؛ اما طرز تلقی و نحوه مواجهه شهرنشینان نسبت به موقعیت‌های خطر اهمیتی هم سنگ با آن دارد و بر نگرش و عملکرد تصمیم‌گیران دولتی و شهری نیز اثر گذار است. به عبارتی کم و کیف ادراکات شهرنشینان ضمن آن که در چگونگی رویارویی با مخاطرات محیطی مؤثر است، بی تردید سیاست‌ها و برنامه‌های دولت و مدیریت شهری را در این حوزه تحت الشعاع  قرار می‌دهد و بر آن تأثیر می‌گذارد. از این رو  مطالعه و پژوهش در باب ادراک خطر لازم و ضروری است.

ماهیت موضوع و ویژگی‌های مسئله ایجاب می‌کند که پژوهش رویکرد کیفی[۱۷] از حیث روش‌شناسی اتخاذ کند. چنین رویکردی امکان می‌دهد از منظر تفسیری[۱۸] به موضوع ادراک مخاطرات محیطی در شهر تهران پرداخته شود. در رهیافت تفسیری در پی آن است که نخست دریابد از دید سوژه‌های مطلع[۱۹] (فاعلان شناسایی) منظور از ریسک (مخاطره) چیست؟ و اهم مخاطرات محیطی در شهر تهران مشتمل بر چه صُوَری است؟ دوم این که سوژه‌های مطلع چه برداشتی از ادراک شهرنشینان از مخاطرات محیطی شهر تهران دارند؟

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

29 Oct, 18:53


تفکر نقادانه در هزاره سوم | گفتار هشتم: مهارت درک و فهم


🔻دکتر محمد باقر باقری

@kavosh_garan

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

29 Oct, 18:53


تفکر نقادانه در هزاره سوم | گفتار هفتم: مهارت های فکری در تفکر نقادانه


🔻دکتر محمد باقر باقری

@kavosh_garan

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

29 Oct, 18:52


تفکر نقادانه در هزاره سوم | گفتار ششم | خصلت های فکری قسمت دوم

🔻دکتر محمد باقر باقری

@kavosh_garan

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

29 Oct, 18:51


تفکر نقادانه در هزاره سوم | گفتار پنجم: خصلت های فکری در تفکر نقادانه | قسمت اول

🔻دکتر محمد باقر باقری

@kavosh_garan

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

29 Oct, 18:51


تفکر نقادانه در هزاره سوم | گفتار چهارم: نقش مفاهیم ذهنی در تفکر


🔻دکتر محمد باقر باقری

@kavosh_garan

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

29 Oct, 18:50


تفکر نقادانه در هزاره سوم | گفتار سوم: تفکر نقادانه چیست؟

🔻دکتر محمد باقر باقری

@kavosh_garan

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

29 Oct, 18:49


تفکر نقادانه در هزاره سوم | گفتار دوم: نقش تفکر در زندگی انسان در دنیای امروز.

🔻دکتر محمد باقر باقری


@kavosh_garan

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

29 Oct, 18:48


تفکر نقادانه در هزاره سوم | گفتار یکم: نقش تفکر در زندگی انسان در دنیای امروز

🔻دکتر محمد باقر باقری

@kavosh_garan

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

29 Oct, 18:36


پس از تکنولوژیک شدن زندگی انسان ها، بر خلاف آنچه تصور می شد، انسان به آگاهی واقعی نرسید و ایدئولوژی (آگاهی کذب) به عنوان ابزاری برای سلطه و تحمیق انسان ها تبدیل شد(همانطور که قبلا اشاره کردم عدم عقلانیت عقلانیت).
ایدئولوژی و دولت همدیگر را به طرز کاملا معنا داری تقویت می کنند.
همان گونه که ایدئولوژی در تقویت قدرت سلطه می کوشد، قدرت سلطه در تقویت ایدئولوژی نقش مهمی را ایفا می کند.
دولت با ساخت مدرسه و قانون و تیمارستان و… در تحمیل ایدئولوژی در جهت تحمیق توده ها می کوشد.
قانون چیزی جز ایدئولوژی سلطه جهت سرکوب توده ی بی دست و پا نیست.
قانون در دولت های استبدادی برای توده حکم چنانت بکوبم به گرز گران و برای سلطه گران بیا تا گل برافشانیم را دارد(شهبازی زاده،۱۳۹۸).
آلتوسر می گوید: دولت های استبدادی برای حفظ سلطه خود به دو چیز نیازمندند:
۱- دم و دستگاه ایدئولوژیک
۲-دستگاه سرکوب
دولت های مستبد آگاهانه با اتکا به دم و دستگاه ایدئولوژیک چون دانشگاه و مدرسه و قانون و… همواره از شکل گیری یک خودآگاهی جمعی و اعتراض توده و نهایتا استفاده از دستگاه سرکوب خود داری می کند چرا که مشروعیت شان با هر بار اعتراض توده ای زیر سوال رفته و بحران مشروعیت می آفریند.

✍🏻رضا محمدیان

@kavosh_garan

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

27 Oct, 05:23


در اطراف پروست
(زمان گم-شده یا زمان باز-یافته)
۸۰ ساعت کارگاه
با صالح نجفی
حضوری/ آنلاین
.
زمان نام‌نویسی تا جمعه ١١ آبان
شروع دوره از ١٩ آبان
.
این دوره بازخوانی پروست به قصد وادیدن فصلی از تاریخ انسان مدرن است که معنای انسان‌بودن را تا همیشه تغییر داده است.
.
⚫️طرح درس‌های این کارگاه:
پروست فیلسوف یا پروست فلاسفه:
دلوز/ژیژک/کریستوا
پروست نقاش یا نقاشان پروست:
الستیر یا تثلیث مارسل/جوتو/شاردن/ورمیر
پروست فیلمساز یا فیلمسازان پروست:
سرگیجهی هیچکاک/خاطره‌ی ناممکن کریس مارکر/اسیر شانتال آکرمن
پروست سیاسی یا سیاست پروست:
ارمغان فرانسواز/برابری‌خواهی در کلیسای جامع پروست
زمان سعادت، تذکار غیرارادی، قانون عادت: همقطاران پروست
کیرکگور/برگسون/بکت
ادیسه‌ی پروست:
پایان رمان یا آغاز اپیک/افق‌های پروستی
.
برای آگاهی بیشتر در مورد این دوره با شماره‌:
02188555866
تماس بگیرید یا به شماره:
09335037730
(در تلگرام یا واتس‌اپ) پیام دهید.
.
طراح گرافیک: مهدی دوائی
.
کانال تلگرام "دگره":
@khonehkaredegareh
اینستاگرام "دِگره":
https://www.instagram.com/khoonehkar_degareh/profilecard/?igsh=NHBsd291MmM0cXU3

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

27 Oct, 05:18


سخنرانی داریوش شایگان در شب مارسل پروست

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

26 Oct, 20:43


عجم اوغلو چه می گوید؟ جدید ترین دیدگاه های عجم اوغلو برنده نوبل اقتصاد

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

25 Oct, 19:02


برشی از مناظرهٔ احمد نادری و نعمت‌الله فاضلی با موضوع «هویت ایرانی»

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

24 Oct, 17:43


.
🔴 دو کانال اختصاصی برای داوطلبان کنکور ارشد و دکتری علوم اجتماعی

⬅️ کامل‌ترین کانال‌های مخصوص داوطلبان کنکور ارشد و دکتری علوم اجتماعی
⬅️ راه‌اندازی و مدیریت توسط دانش‌آموختگان دانشگاه تهران

معرفی منابع اصلی کنکور ارشد و دکتری سراسری و آزاد در همۀ گرایش‌های علوم اجتماعی
معرفی منابع کمک‌آموزشی مناسب برای شرکت در آزمون‌ها
ارائۀ جزوات و کتب مفید برای کنکور ارشد و دکتری همۀ گرایش‌های علوم اجتماعی
پاسخ به سؤالات و مشاورۀ رایگان
ارائۀ نکات مهم و کلیدی مطرح در کنکور
درج سؤالات گزیدۀ کنکور و پاسخ به آنها
ارائۀ تست‌های تألیفی استاندارد از منابع اصلی کنکور و پاسخ‌های مربوطه در تمامی گرایش‌های علوم اجتماعی
ارائۀ اطلاعات مفیدی چون درصدهای رتبه‌های مختلف کنکور، آشنایی با گرایش‌های مختلف، دفترچه‌های سؤالات کنکوری، اخبار مرتبط و...

◀️ جهت عضویت در هریک از این کانال‌ها، می‌توانید از طریق لینک‌های زیر اقدام نمایید:

🚹 کانال «کنکور ارشد علوم اجتماعی»:
telegram.me/elmazma_arshad

🚹 کانال «کنکور دکتری علوم اجتماعی»:
telegram.me/elmazma_dr

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

24 Oct, 16:47


فرودستی و ایدئولوژی‌های جامعه‌شناسانه در ایران

🔻آرش حیدری

⁣⁣🔹بخش چهارم (پایان(

@kavosh_garan

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

24 Oct, 16:47


فرودستی و ایدئولوژی‌های جامعه‌شناسانه در ایران

🔻آرش حیدری

⁣⁣🔹بخش سوم

@kavosh_garan

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

24 Oct, 16:47


فرودستی و ایدئولوژی‌های جامعه‌شناسانه در ایران

🔻آرش حیدری

⁣⁣🔹بخش دوم

@kavosh_garan

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

24 Oct, 16:46


فرودستی و ایدئولوژی‌های جامعه‌شناسانه در ایران

🔻آرش حیدری

⁣⁣🔹بخش اول

@kavosh_garan

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

23 Oct, 16:21


📣گروه علمی- تخصصی جامعه‌شناسی تفسیری انجمن جامعه‌شناسی ایران برگزار می‌کند:

درسگفتار روش‌شناسی در پارادایم تفسیری‌پرگمتیستی

مدرس: دکتر حمیدرضا یزدانی

با ارائه گواهی معتبر از انجمن جامعه‌شناسی ایران

روز و ساعت برگزاری:
چهارشنبه‌ها از ساعت ۱۹ الی ۲۰
۵ جلسه آنلاین،
شروع دوره از نهم آبان‌ماه ۱۴۰۳

📍بستر برگزاری جلسات: گوگل‌میت



📌هزینه دوره:
برای دانشجویان: ۵۵۰ هزارتومان
برای فراگیران آزاد:  ۸۵۰ هزارتومان

☎️تماس جهت ثبت نام  با شماره زیر:
09125095196
و یا ارسال پیامک به آی دی زیر در تلگرام:
@Afsaneh_Aflaki

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

23 Oct, 16:16


📹 آيا اينترنت نابرابری هاي اجتماعی را كاهش داده است؟

🔻گفتگو با دکتر آرش حيدری


@kavosh_garan

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

23 Oct, 16:14


مسأله طبقه و طبقه متوسط فقیر در ایران

🔻 دکتر آصف بیات


@kavosh_garan

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

23 Oct, 16:10


زمان در روایت، با تاکید بر چینش روایی

🔻 دکتر بهمن نامور مطلق

@kavosh_garan

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

23 Oct, 16:09


توسعه پایدار ایران؛ محدودیت ها و امکانات |

🔻دکتر فرشاد مومنی

@kavosh_garan

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

23 Oct, 12:29


درسگفتار "بازخوانی تراژدی
ادیپ شهریار اثر سوفوکل
"

به همراه نقد فیلم :
ادیپ شهریار اثر پازولینی

مدرس : رضا صمیم، جامعه‌شناس و استاد جامعه‌شناسی هنر، ادبیات و نظریه‌های فرهنگی در دانشگاه‌های تهران، هنر و علامه‌طباطبایی

🔻این دوره به صورت آنلاین و در پنج جلسه یک ساعت و نیمی برگزار خواهد شد.

🔹تاریخ شروع دوره هم شنبه پنجم آبان‌ماه ساعت ۹ شب خواهد بود.

جهت هماهنگی و ثبت نام با این آیدی در تماس باشید
👇👇👇
@Amin_arabzdeh


🔸کانال پرومتئوس
👇👇👇


@PrometheusInIran

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

23 Oct, 09:43


به بیانی دیگر، غلظت و تراکم و تکرار چسبندگی و رقصندگی و تاشدگی- همچون «درختانی که به تعبیر محتشم کاشانی، تا می‌شوند از باد گاهی راست گاهی کج- اینان، تابعی است از ضریب امکان و احتمال تأثیر آن فرد.


🔻تجربۀ تاریخی ما ایرانیان، حکایت از کارآمدی تکنیک و تاکتیک یا مرام و مسلک لمپنیستی دارد. اما همین تجربۀ تاریخی به ‌ما می‌گوید که این‌ نوع لمپن‌ها از آنجا که اکثراً گرفتار نوعی عقدۀ ادیپ (حسادت به صاحب قدرت) نیز هستند، گاه سرکنگبین‌شان صفرا می‌افزاید و روغن بادام‌شان خشکی می‌نماید و مطلوب خویش را منکوب و مغلوب می‌کنند. افزون بر این، این‌‌ گونۀ خاص از لمپن‌ها، از آن‌جا که تلقی صحیحی از اجتماع، جامعه و جمع و سیاست و قدرت ندارند، جوّپذیر هستند و به‌راحتی تغییر روش و منش می‌دهند، همواره در فردای ورود به حریم قدرت، دیری نمی‌پاید که بر این نظر می‌شوند: دیگ شراکت نمی‌جوشد، قلت شرکا مطلوب است، باید خر خود را از پل گذراند، باید بر طبل شقاق کوبید، و دعا کرد که «کاشکی شری به پا شود، که خیر ما در آن باشد.» این ‌روزها شاهد بالا‌رفتن لمپن‌های سیاسی از در و دیوار قدرت و دولت با طناب وفاق هستیم. اصحاب قدرت کنونی نیز، با تأکید بر ارادۀ معطوف بر گریز و پرهیز از خالص‌سازی و قبض و انجماد، مسیر را برای ورود این‌قبیل لمپن‌ها- آگاهانه یا ناآگاهانه، خواسته یا ناخواسته- هموارتر کرده‌اند. اما این اصحاب قدرت امروز باید سخت هش بدارند و از تاریخ دیروز سرزمین خویش بیاموزند که آنانی که قبل از ورود به حریم قدرت، همه عیب‌شان را هنر و کمال می‌دیدند، و همه خارشان را گل و یاسمن می‌نمودند، می‌توانند به طرفه‌العینی تحول حال و احوال یابند و بنیادشان براندازند.

@kavosh_garan

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

23 Oct, 09:43


رفتارشناسی لمپن‌های سیاسی در ایرانِ امروز

دکتر محمد رضا تاجیک


🔻خوزه ارتگایی گاست، جایی می‌گوید: دیگر بازیگر بزرگی باقی نمانده و تنها صدای گروه هم‌آوازان به گوش می‌رسد. در فضای سیاسی جامعۀ امروز ما نیز، دیگر نشان و نشانه‌ای از بازیگر بازی‌ساز و بازی‌گردان بزرگی باقی نمانده، و تنها سر و صدا یا همهمۀ لمپن‌های سیاسی به گوش می‌رسد. لمپن‌های سیاسی، آن‌گونه که در این نوشتار معنا می‌یابند، آدمیانی هستند که به ظاهر سیاست‌پیشه‌اند، اما، در واقع، فاقد فهم و شعور و تجربۀ سیاسی‌اند. به بیان دیگر، فاقد اصالت حرفه‌ای هستند. تلاش دارند ظاهر خویش را به صورت نخبگان بیارایند، اما پخمگی از سر و روی و سخن و کردارشان می‌بارد. از جریان علمی و عقلی سیاست بسیار دورند، رفتارشان بیش‌تر به اوباش‌ها و روسپیان و آدمیان بی‌شخصیت و بی‌فرهنگ شبیه است. محصول وضعیت استیصال و تعلیق و ورشکستگی سیاسی هستند. بازی سیاسی را بازیچه‌ای کودکانه بیش نمی‌دانند. فرصت‌طلبی و عوام‌زدگی و توهم‌زدگی سرشت‌نمای آنان است. به اقتضاء به هر محفل و مکتب و مشربی درمی‌آیند و یار غار هر کس و ناکسی می‌شوند.

لمپن‌های سیاسی، معمولاً «کس» هستند اما «کسی» نیستند. کم می‌اندیشیدند، اما هر چه بیش‌تر می‌اندیشیدند، کم‌تر هستند. آن‌چه‌ در تئاتر سیاسی انجام می‌دهند، در واقع، فعالیتی است که از کس دیگر کش رفته‌اند. نقش و زبان و شخصیت و هویتی از خود و برای خود ندارند. در زندگی سیاسی‌شان، مسئله همواره بر سر لذتی زیست‌شناختی و منفعت‌شناختی است. گرفتار نوعی بيماري‌ مالیخولیا هستند، از این‌رو، ترتيبِ حجراتِ دماغي آنان بر هم ‌خورده و افكار و گفتار و رفتار آنان از يك نسق و قرار منطقی خارج شده است: بي‌جهت راست و بدون علت چپ هستند، سیاست را پدرسوختگی و پدرسوختگی را سیاست، و هر دو را، پیشه‌ و حرفۀ خویش می‌دانند. مهرشان قهر است و آتش، دین‌شان کفر است و کین، فرق ابراهیم با آذر نمی‌دانند چیست. ترسی از روز قیامت نیست در قاموس‌شان، این بی‌حسابان دغل، دفتر نمی‌دانند چیست. نمی‌شود از ظاهرشان پی به باطن‌شان برد. نمی‌شود از خانه و ماشین‌شان پی به خاستگاه طبقاتی‌شان برد. نمی‌شود از پست و سمت‌شان پی به تخصص‌شان برد. نمی‌شود از گفتارشان پی به رفتارشان برد. نمی‌شود از تحصیلات‌شان پی به شخصیت‌شان برد. نمی‌شود از بیان‌شان پی به نیت‌شان برد. نمی‌شود از رفتارشان پی به اعتقادشان برد. نمی‌شود از چپ و راست‌زدن‌شان پی به خط‌ و ربط‌شان برد. نمی‌شود از گرد و خاک‌کردن‌شان پی به شجاعت‌شان برد. نمی‌شود از قول و قرارشان پی به تعهدشان برد. نمی‌شود از انتخاب‌شان پی به منش‌شان برد. نمی‌شود از جهت‌گیری‌شان پی به مواضع‌شان برد. نمی‌شود از صلح‌شان پی به دوستان‌شان برد. نمی‌شود از جنگ‌شان پی به دشمنان‌شان برد. نمی‌شود از تعریف و تمجیدشان پی به منظورشان برد. نمی‌شود از ادبیات‌شان پی به کلاس‌شان برد. نمی‌شود از کنش و واکنش‌شان پی به انگیزه و انگیخته‌شان برد. موجوداتی بس غریب هستند که از استعداد شگرفی در هماهنگ‌شدن با هر نوا و تطبيق‌دادن خود با هر گروه و جريانی برخوردارند. شعارشان این است: از مارماهی بیاموز! و مرام‌شان این است: چنان با این و آن سرکن که بعد از مردنت، رادیکال‌ات به زمزم شویَد و محافظه‌کار، بسوزاند.

🔻لمپن‌شناسان به ‌ما می‌گویند، در جامعۀ ایرانی دیروز و امروز، لمپن و لمپنیسم، همواره، آگاهانه یا ناآگاهانه، مخلوق و مصنوع میل و ارادۀ سیاست حاکم (ماکروپلتیک) بوده‌ است. از این‌رو، همواره نوعی ترابط و تعامل (ایجابی و سلبی) میان آنان وجود داشته و در بسیاری مواقع نیز، این لمپن‌ها بوده‌اند که ارباب حلقۀ قدرت گردیده‌اند (همان‌طور که مارکس می‌گوید، شکل‌گیری بناپارتیسم نوعی اتحاد فرصت‌طلبانه و عوام‌گرایانۀ بخشی از بورژوازی و لمپن‌پرولتاریا است).

برای فهم و درک انضمامی‌تر این کنش ارتباطی غیرمدنی، می‌توان در «زمان‌های آستانه‌ای»، تمرکز کرد: زمان‌هایی که همان زمان‌های چرخش و گردش در روابط نامتقارن نیروها یا قدرت هستند: همان زمان‌های نازمانی که درباره‌شان نمی‌دانیم چه و کدام می‌توانند باشند، همان زمان‌های فقدان تصمیم و تدبیر. در این زمان‌های گذر و گذار قدرت، گفتار و کردار لمپن‌ها از منطق و قاعدۀ «چنان بگوی و بکن که چپ به اشک چشم بشوید و راست در آغوش گرم‌اش خشک‌ات بدارد، و میانه، کند شانه سرت و پوشاند جامه‌ات» پیروی می‌کند. به‌عنوان موردشناسی، می‌توان به همین ایام استقرار دولت، اشارت کرد. ایام، ایامِ چینش پیکرۀ قدرت است. در این ایام، همچون همیشه شاهد آن هستیم که لمپن‌های سیاسی مثل قارچ از هرکجا و همه‌کجا سر بر‌آورده، ملخ‌وار به‌سوی هرآن‌کس که ظنی از نفوذ در کالبد قدرت در او هست، هجوم آورده و به فراخور عمق و گسترۀ نفوذ و تأثیر او، در مجضرش حرکات موزون و خَم‌اش و کرنش و پیچ‌اش انجام می‌دهند.

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

23 Oct, 09:42


رفتارشناسی لمپن‌های سیاسی در ایرانِ امروز

دکتر محمد رضا تاجیک


@kavosh_garan

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

21 Oct, 16:47


🔴مدل‌سازی اجتماعی!
از ذهن تا عدد و رقم
از کاغذ تا کامپیوتر


علوم اجتماعی و جامعه‌شناسی خصوصا در ایران، متهم به شفاهی بودن، غیر‌دقیق بودن، کاربردی نبودن و بی‌حساب و کتاب بودن است. بخشی از این ادعا، نزدیک به واقعیت است و بخش عمده‌ی آن صحیح نیست. از فاصله‌ی انزوای محصلین، دانش‌اموختگان، اساتید و اندیشمندان این حوزه گرفته، تا ساختار‌های نا‌متناسب و قدیمی دروس دانشگاهی گرفته تا عدم آموزش مناسب مبانی ریاضیات و آمار چه در سطوح متوسطه و دانشگاهی، همه دلایل زمینه‌ای این اتفاق هستند.

🔹این دوره، تلاشی است برای شکستن این تلقی از علوم اجتماعی در ایران، هم‌آموزی روش‌هایی که در آموزش رسمی مغفول واقع شدند تا بتوان با مقدمات ضروری‌ای آشنا شد که با آن‌ها بتوان با از دست‌دادن کمترین جزئیات، جامعه و اجتماعاتش را به مدل‌هایی در دسترس برای بررسی تبدیل کرد تا با ابزار‌های دقیقه، بتوان جزئیاتی بیشتر از ساز و کار آن را درک کرد.

📌 سرفصل‌های دوره
- کارگاه مشارکتی مفاهیم نظری و عملی مدلسازی
- کار‌گاه تجربی تبدیل مسئله‌های اجتماعی به مدل (معرفی
روش mind mapping‌)
- معرفی مبانی روش‌شناسی‌های پر کاربرد
- عملگر‌های منطقی و ریاضی‌ در مدلسازی
- معرفی مقدماتی sysml
- نرم افزار modelio
- آشنایی با SysML در ‌modelino
- آزمون گروهی طراحی سیستم پژوهشی
- مدل سازی شبکه ای

📚 اساتید دوره:
- تهمتن برومند، پژوهشگر سیستم‌های آموزشی و روش‌های آمیخته
- دکتر شروین وکیلی، مدیر گروه جامعه‌شناسی تاریخی انجمن جامعه‌شناسی ایران
- دکتر کمال اطهاری، پژوهشگر اقتصاد توسعه و استاد دانشگاه
- سهراب فرزان‌پور، پژوهشگر اجتماعی و دانشجوی دکتری جامعه‌شناسی
- محمدعلی سلطانی، تحلیلگر ارشد داده در حوزه شبکه های اجتماعی

👤 مخاطبین
⁃ دانشجویان علوم اجتماعی
⁃ دانشجویان مدیریت، رسانه و روانشناسی
⁃ فعالین بازار‌یابی
⁃ پژوهشگران بازار
⁃ علاقه‌مندان به طراحی و مدیریت روند‌ها و سیستم‌ها

به شرکت کنندگان گرامی گواهی نامه پایان دوره نیز اعطا خواهد شد.

🔸هزینه ثبت نام دوره: ۸۹۰ هزار تومان

📌 برای ثبت‌نام در این دوره به ایسمینار مراجعه کنید.

https://eseminar.tv/wb146410/?utm_source=telegram&utm_medium=social/kavoshgaran&utm_campaign=Socialmodeling

✔️@LifewebIR

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

21 Oct, 16:37


تفکر سیستمی چیست؟

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

21 Oct, 16:36


تفکر انتقادی چیست؟

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

21 Oct, 16:36


آیا انسان آزادی و اختیار دارد؟

#ژان_پل_سارتر

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

21 Oct, 16:21


[ژیژک: هیچ راه ساده‌ای برای خروج نمی‌بینم]
مترجم: علی قاسمی

#ژیژک

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

19 Oct, 17:37


.
🔴 دو کانال اختصاصی برای داوطلبان کنکور ارشد و دکتری علوم اجتماعی

⬅️ کامل‌ترین کانال‌های مخصوص داوطلبان کنکور ارشد و دکتری علوم اجتماعی
⬅️ راه‌اندازی و مدیریت توسط دانش‌آموختگان دانشگاه تهران

معرفی منابع اصلی کنکور ارشد و دکتری سراسری و آزاد در همۀ گرایش‌های علوم اجتماعی
معرفی منابع کمک‌آموزشی مناسب برای شرکت در آزمون‌ها
ارائۀ جزوات و کتب مفید برای کنکور ارشد و دکتری همۀ گرایش‌های علوم اجتماعی
پاسخ به سؤالات و مشاورۀ رایگان
ارائۀ نکات مهم و کلیدی مطرح در کنکور
درج سؤالات گزیدۀ کنکور و پاسخ به آنها
ارائۀ تست‌های تألیفی استاندارد از منابع اصلی کنکور و پاسخ‌های مربوطه در تمامی گرایش‌های علوم اجتماعی
ارائۀ اطلاعات مفیدی چون درصدهای رتبه‌های مختلف کنکور، آشنایی با گرایش‌های مختلف، دفترچه‌های سؤالات کنکوری، اخبار مرتبط و...

◀️ جهت عضویت در هریک از این کانال‌ها، می‌توانید از طریق لینک‌های زیر اقدام نمایید:

🚹 کانال «کنکور ارشد علوم اجتماعی»:
telegram.me/elmazma_arshad

🚹 کانال «کنکور دکتری علوم اجتماعی»:
telegram.me/elmazma_dr

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

19 Oct, 14:05


📣 #مدرسه_تهران برگزار می‌کند:

📌 «تهی‌دستی» زیر سایه جامعه، اقتصاد و سیاست در ایران امروز

🎙 با حضور:

■ دکتر محمد مالجو
(پژوهشکر اقتصاد سیاسی)
● تهیدستان شهری در آیینه طبقه؟

■ دکتر کیهان صفری
(پژوهشگر اجتماعی و مدرس دانشگاه)
● تهی دست بودن یا تهی دست شدن؟ مکانیسم تولد زیست غیررسمی

📍یکشنبه ۲۹ مهرماه، ساعت ۱۸ تا ۲۰
♦️ حضوری و آنلاین
🔺️ حضور در این نشست رایگان است
🏫 مکان برگزاری: خ انقلاب، خ ۱۶ آذر، خ پورسینا، نبش جلالیه

📮 برای ثبت‌نام به آیدی زیر مراجعه کنید:
🔗 @Pouya_teh_82

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

18 Oct, 17:56


📣 تیم تخصصی پژوهشی«سپهر»
💥 به صورت تضمینی خدمات زیر را به شما ارایه میدهد: 👇


پذیرش و چاپ تضمینی مقاله
📌 فقط در رشته های: 👇👇👇


☀️حقوق ، علوم‌سیاسی، روابط بین الملل، جامعه شناسی ،
جغرافیای سیاسی، مطالعات منطقه ای، روانشناسی



📢 با نمونه کار های موفق🙏🏽

آدرس کانال تلگرام: 👇
https://t.me/accaptancenikooarticle

ارتباط مستقیم با مدیریت:
📩[email protected]

آدرس اینستا: 👇
https://www.instagram.com/drnikoo_researcher?igsh=N2JxNTMyazlsNWk0&utm_source=qr

👩‍💻 با مدیریت دکتر دربندی
🆔 https://t.me/drdarbandi_7199
☎️ ۰۹۱۹۲۳۹۲۰۶۵-۰۲۱۲۲۸۸۶۱۷۲

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

16 Oct, 21:07


فرهنگ مقاومت: زندگی یا مرگ؟

بخشی مناظره مصطفی مهرآیین و سجاد صفار هرندی

مصطفی مهرآیین :

« به‌ بهانه دفاع از مستضعفین، مردم خودمان مستضعف شده‌اند.
زندگی و عقلانیت در جامعه ایران مرده است و تنها مقاومتی که در حال حاضر معنا دارد، مقاومت دربرابر نابودیمان است.
بخشی از جامعه به مخدری مثل مقاومت اعتیاد پیدا کرده‌اند.
مگر ما مسئول ظلم در جهان و کاستی‌های دنیا هستیم؟
انسان در این جامعه تبدیل به موجود زائد شده و نابودی ایران، دین و... برای بقای عده‌ای هزینه شده است.»



سجاد صفارهرندی :

« جامعه ایران مشکلات متعددی دارد، اما مقاومت نقطه قوت آن است.
راه‌حل برخی این است که خلع‌سلاح و تسلیم شویم.
آیا فکر می‌کنیم جمهوری اسلامی نباشد، زندگی جاری می‌شود؟
همان زمان که مقاومت را انتخاب کردیم، مصر مقاومت را کنار گذاشت.
وضعیت مصر در مقایسه با ایران انقلابی که مقاومت را انتخاب کرده، مشخص است.
مسئله مقاومت دقیقا گسترش امکان زندگی است.»


نظر شما چیست؟

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

16 Oct, 20:46


مصاحبه با جفری اورست هینتون معروف به پدرخوانده هوش مصنوعی در مورد آینده تکنولوژی ، هوش مصنوعی و دستاوردهای بشر

او بطور مشترک با جان هاپفیلد جایزه نوبل فیزیک ۲۰۲۴ را برای اکتشافات و اختراعات بنیادین که امکان یادگیری ماشینی به شبکه‌های عصبی مصنوعی میدهد را دریافت کرد

پیشرفت سریع فناوریهای جدید، نگرانی‌های زیادی را در مورد آینده بشریت و جایگاه انسان در دنیایی که هوش مصنوعی نقش اصلی را در آن ایفا خواهد کرد، به وجود آورده است

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

15 Oct, 17:01


با این نگر به مسیل کلمات کتاب سری می زنم ،
تا حدیث انجذاب عاشقان را در آوای هارمونیک جاری و ساری عشق در جوی پلکانی سطور دریابم
و انرا امر هورمونیک نخوانم و ندانم .
عشق متجلی در داستان را عصیان به معناباختگی عصر بی معنای فهم کنم
که بر آنست خدای مرده اعصار را با عصاره عشق زنده کند و زندگی بخشد …
با این وصف ارتباط با متن ، به واسطه کشف راز درون مانده در خفای کلمات مایه آفرینش و به تبع سایه آرامش و واجد ستایش می شود
تا بتوان با شیفتگی روای داستان در امر دلدادگی به رعنا همراه شد و بدون هیچ بر ساختی بلحاظ فرم و آرایش در ادای مطلب و حتی نه به خاطر بیان بی واسطگی امر زیستی ، بل با تماشای مواجهه با حس غریب !! با جان کلام داستان همنوا شد و توضیح داد
که چگونه شوریدگی در تب و تاب دلدادگی خواصی چون بابک و بابکان در اوراقی از تاریخ متجلی ، متبلور و متعین ، منیر می شود و بسان منوری در شب های تاریک عصر بی معنایی در اندرون فراخ اندر فراخ آدمی می درخشد و تا او را بارور به باور وزش نسیم، راز گل سرخ در بیرون غارهای سنگی ، چوبی و آهنی ( ماشین ، ارابه و ..)فرا خواند تا بر لبان عبوس نامیرا گرفتار امده در عصر حجر و ماشین تبسم زندگی بنشاند …از این منظر است که می شود گفت جواب این سوال روای در خود نهفته است :
« چگونه است که چنین زنده در رگ من جاریست ؟ »
سوال از انچه عیان است عجبی دارد!!!
در ادامه باید افزود که عاشق پاک باخته با اقرار و اشعار با بانگ و فریاد « وامادوست دارم » بدون هیچ اما ی در پسوند دوست دارم همه چیز را بخشیده دیگر «منی» نیست که در وادی قضا حکم به تعزیر و تطهیر کند !!!
سخن کوتاه کنم از رموز عشق هیچ ندانم
معاشقه عشاق را بنگرم
حظ کنم و بیارامم
نسخه هزار و یک شهر ندانم که از یک اول عاشق تا یک اخر عاشق بیشمار صفرها و فاصله هاست
با تماشای عشق ورزی بابک به رعنا
باید گفت عشق ورزی عرصه فقدانی است و برای درک « عشق با پروا » از خلال بیشمار بسی « عشق بی پروا » .
باری غافل از آنیم که تنها « عشق با پروا و عقل با الا » است که ما را به مراد دل رساند …
باید کوشید در قصه شوریدگی عشاق بیمناکی بسان بابک ، به راز پنهان در ناز عیان محبوب دست یافت.
با نگر به سطور شیفتگی داستان
در خفای آشکار ‌‌ِگی زیبا شناختی در وصف اروتیک لحظات سفر داشتگی به بودگی ، در‌‌ّی وابسته به نهان را باید در صدف اروتیزم جست
و آن سیر و سلوکی که ادمی را در مراتب عشق بدان «درّ» که ان را « بیم » می نامم برساند
نمی دانم
گفتیم که رضا نعمتی هم باورهای دارد باید او را هم شنید
ازین رو، آن ایده یاحقیقتی اصالت دارد که درپِس‌ فرمِ نوشتار اروتیک زیبــای او خفته است پس با رها کردن اول و اخر کتاب بسان خوانش کهنه کتاب هستی که زیبای اش در فقدان صفحات و اول و اخرش است
همدلانه به سراغ «هم آغوشی های داغ ، در کوچه دویدن ها ، نفس به نفس کنار هم نشستن ها ….»
برویم
از کشــف و تماشای معنای پنهــان ملاقات دو دوست لذت ببریم …
به خود همواره بقولی گوش زد کنیم
«امر هــنری در هر ساحت ان همواره یک رخداد اســت، فضایی اســت برای خلق یک حقیقت.
یک اثر هنری یک افزوده است به جهان، نه ابزاری برای کشــف حقیقت پیشــین. یک قطعۀ هنری یک حقیقت نوپدید اســت که چیزی به جهان افزوده اســت و ارزش آن لزومــاًدر جای دادن یــک حقیقت پیشــین در بطن خودش نیســت، بلکه در پدیــد آوردن یک حقیقت جدیداســت.»
با پرهیز از رمزگشایی و رازگشایی های مفتشانه به صلابه ‌و تصلب کشیدن منتقدانه با پوزیشینهای متجددانه داستان نهنگها به خاک بر می گردند را به خانه بر نگردانیم !!!! انرادرخدمت یک ایدئولوژی ویا در قالب مکتب فکری در نیاوریم
از حقیقت پیش رو ، حقیقت پیشینی را مامایی نکنیم
با این عمل داستان را بلاموضوع نکرده و در بهترین حالت آن را امری َعرَضی و اعتباری نکنیم.
نقد هنری را به مثابه نقد چکی دریابیم که کسر موجودی دارد موجودی حساب را غنیمت شماریم وصول کنیم به جیب نهیم
بقولی نقد را بگیریم نسیه را وا گذاریم به فردای نیامده
کسری را به حساب بدهی نویسنده بنویسیم و مطالبه کنیم
نقد اثر هنری و زیبایی شــناختی دربهترین حالت نوعی پوسته شــکافیست.
داستان دراینجاچیزی جز یک پوسته نیســت که باید شکافته شــود.
با این نگر است خصلت خلاق نویسنده درک می شود و شیوۀ خلِق حقیقت و تصویری دیگرگون ازجهان خود را می نمایاند


باید توجه کنیم
مســئله دریافت و درک و فهم یک نگاه بدیع به روایت زندگی در این اثر است
نه انطباق اثر با نظمهای شناخته شده ادبی و محک زدن با آن .
خیلی ساده
به زعم من مســئله این اســت
بقولی داستان را چگونه در خدمت «چه میتوان کــرد» و «چه میتوان شــد» بخوانیــم، نه «چه باید باشــیم و چه نباید باشــیم».

پایان‼️

@kavosh_garan

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

15 Oct, 17:01


از طرفی به نظرمی رسد داستان می خواهد بگوید بهتر بود قهرمانان و مبارزین جویا نام !! ویلان و سرگردان در کوچه و پس کوچه ها شهر عاطل و باطل پرسه میزدند با هجو عجزی از یکدیگر الکی خوش می بودند تا به بازی رولت روسی یا هر مصافی دیگر وارد می شدند جا می زدند

گرچه حکایات قدیمی عشق ،نفرت ، خیانت و … باز خوانی می شود
و حتی چنان پر رنگ بدان پرداخته می شود گویی کسی را در این شهر نخواهی یافت به درجاتی تجربه خیانت نداشته باشد .
ولی باز عشق به شکل درماندگی اموخته شده خود نمایی می کند و مراتب عشق ورزی به محاق می رود
تا حکایت تنازع بقاء عشق افسانه های رقابت عشقی را باز آفرینی کند !!!پسری به طرفة العینی با دختری شبیه ملکه ذهنی خویش آشنا می شود تا تموج دریای تراژدی قصه های بی نام و نشانی را در پستوی خانه ها آفریده و نهان و مدفون کند …
فردای آن روزی که خیانت منجر به جنایت از پرده بیرون می افتد
دفتر مافات و مکافات گشوده می شود تا ظاهراً دوست سابق ، دشمن حاضر به سزای اعمال خویش برسد !!! تا آبروی قالب ، قاعده و قانون صیانت محافظت شود
یعنی با ذبح رواداری به پای آبروداری «بود»انسانیت ،به مدد هنر تاکسیدرمی در پیکره بی روح «نمود» پیدا کند
بدون تردید در دنیای تاکسیدرمی
دختری وجه مصالحه و معامله فقر و ثروت می شود
یا زنی که سوژه مبارزه دلالان محبت گشته نازینه بودن زنانگی را فراموش می کند سودابه دوران می شود…
در خوانش داستان نهنگها به خاک بر می گردند به یاد
“هیچکس” سرخپوست فیلم مردمرده جیم جارموش افتادم
او همه چیز را به هجو می‌کشد.
کارهایی می‌کند که هیچ سرخپوستی تا به حال جلوی هیچکس نکرده و حرفهایش نامفهوم و قلنبه سلنبه به نظر می‌رسد!
ولی حاوی و حاکی از روایت تلخ زندگی است که لحظات شیرین ان نقطه عطف و سر مشق ماجر های است در طول مسیرزندگی منتهی به مرگ بوقوع می پیوندد
رضا نعمتی در انتخاب اسامی شخصیتهای اصلی داستان لابد توجه و تأملی داشته است که بی دلیل انتخاب نشده‌اند که می تواند برای خوانده کمک کند تا به روایت ساری و جاری ذهن او نزدیک بشود
بابک شخصیت اصلی داستان تداعی کننده‌ی نام قهرمان یا اسطوره شکست خورده و مثله شده ایست که با خیانت افشین همرزمش از قرون گذشته در فرهنگ عام و خاص هنوز نفس می کشد
به نظر من هر چند انتخاب اسامی بدین صورت نیاز نبود ولی گویا رضا نعمتی مسیری را که در قصه ی خود طی می‌کند شبیه به همان مسیری است که بابک در تاریخ اساطیری ما در نوردیده است…
نمی دانم شاید او متاثر از مطالعات و ریزش آموزه های عرفانی که در ذهنش متبادر میشود این مسیر را طی می‌کند تا از انسانی زمینی و آلوده به گناه به انسانی عارف، آسمانی و پاک شده و خالص تبدیل گردد و به عروجی ملکوتی دست یابد….
و اما نام « تبریز » شهری که برای پردازش شخصیتها برگزیده است نیز تداعی گر ظهور و افول انسانیت و وحشی گری است در طول قرنهاست و آرامش، محبت، انسانیت و دوستی آنجا در هاله ابهام است !!! .
در آغاز داستان وقتی بابک و بهرام
ماجرای قتل افشین صحبت میکنند،
بهرام به بابک می گوید :
«بابک ! چشمای افشین یادته؟ »
به ذهن من چنین تداعی می شود تبریز شهریست که در آن “کلمات” اهمیتی ندارند و تنها “عمل” معیاریست برای آزمودن افراد.
آن هم عملی چنین وحشیانه!!!
که به هیچ قرارداد اجتماعی وقعی نمی نهد روسو را با قراردادهای اش به سخره می گیرد …
بله قاعده این است
“به هیچ کلمه‌ای که روی کاغذ نوشته شده اعتماد نکن”
بکش تا کشته نشوی
آری به نقل مضمون از داستان
ابگوشت گوشت ادم تا بپزد
دخترک گرسنه از دست میرود ….
داستان روایت تلخ و گزنده را در بر دارد ان حقیقتی است غیر قابل جبران از تاریخ بشر یعنی مرگ انسانیت .
بخشی از داستان در رویاهای رضا نعمتی سیر می کند که “هیچکس” نمیتواند در ان دخل و تصرفی کند
او در عالم خواب بی نام و نشان هیچکس است
به همین خاطر قابل اعتماد و مورد احترام است!!!
چرا که هیچ کسِ بی همه کس است در عین و حین حال با همه کس ،
همین عدم شباهتش به سایرین باعث به وجود آمدن اعتماد از جانب خوانده به نویسنده می شود
حرف‌هایی می زند که هیچ کس نمی‌زند
او هم باوری های دارد که تا به حال شبیه اش را نشنیده ایم.
و…


حیفم امد در مورد شوریدگی نویسنده داستان نهنگها به خاک بر می گردند
سخنی نگویم و اورا در وادی شیدایی تنها وا بگذارم رهایش بکنم
درک زیبای کلام بدون تردید منوط به تفســیر و دریافت معنای پنهان و نهفته در آن اســت.
گویی وجودی در فراخنای کلام فارغ از فرمِ زیبایی شــناختی ظاهری آن ترا به خود فرامی خواند تا با او هم اوا و هم آواز شوی ، پرده ها را به کنار نهی فرم را بشکافی به محتوا و جان کلام رسی .

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

15 Oct, 17:01


نقد پست مدرن داستان نهنگ ها به خاک بر میگردند…!!

✍️علی غلامی تحلیلگر مسایل اجتماعی

با اینکه چندان با مرزبندی های مکاتب ادبی میانه خوبی ندارم
ولیکن داستان نهنگها به خاک بر می گردند را ، من در فضای پست مدرن فهم می کنم
رضا نعمتی نمونه‌ی غیر قابل انکار یک رویکرد پست مدرن را در این اثر به نمایش می گذارد .
ولی پست مدرن بودن تنها مولفه‌ی آثر قصه بی پایان او نیست.
روایت او از زندگی مشخصات و ابعاد بسیار متلون و گسترده – در عین حال سبک روایی ساده و یکدستی – دارد که قطعاً عامه پسند نخواهد بود و تنها طیف خاصی از اهل ادبیات ، شیوه‌ی روایی او را در خواهند یافت او را با سطر سطر داستانش همراهی خواهند کرد .
اما قبل از هر چیز دوست دارم تلقی خود را از پست مدرن کمی شرح دهم که در مخیله من پست مدرن چیست و تابع چه قواعدی است؟
به زعم رویکرد پست مدرن به آن دسته از قرائتهای زندگی اطلاق می‌شود که خواهان واژگون کردن ساختارهای روایی پیش از خود هستند، ضد ژانر بوده و از سنتهای پیشین برای قصه پردازی پیروی نمی‌کنند، قهرمان سازی و قهرمان پروری در آنها معنا ندارد.
قهرمان می‌تواند در این طیف از آثار فردی منزوی، تنها، شکست خورده، مردم گریز و یا حتی یک مجنون یا دیوانه باشد. در یک کلام می‌توان گفت در فضای روایی پست مدرن قصه غصه می شود و غصه قصه !!!
همه چیز داستان اعم ابتدا ، میانه ، انتها ، شخصیت پردازی ، زاویه دید روایی ، طرح کلی ، ایده و … در مسیری خلاف مسیر آثار کلاسیک و یا حتی مدرن قدم بر می‌دارد و تصویر رایج را بر هم می زند.
از این رو درونمایه و هدف از نوشتن چنین داستانهای شکل اعتراض به خود می‌گیرد و در صدد انتقاد، چالش افکنی و طغیان علیه اتفاق یا مسئله‌ای شخصی و یا جهانشمول در گذشته یا حال بر می‌آید.
با این توصیفات به روشنی معلوم است که رضا نعمتی نمونه‌ی قطعی داستانیستی پست مدرن است ‌
او به نقل از همین داستان در سالهای کودکی و جوانی در داستانهای متعددی رشد و نمو کرده و در یک سفر پر ماجرای عمدتا تراژدیک با ساحت‌های مختلف زندگی همخوابگی می کند
به هر کجا می رود این اقبال را داشته دارد نوآورانه پارامترهایی چون مرگ، سفر، تنهایی، روایت پردازی مینیمالیسی، فضای سوررئال، تأکید بر ریتم، ساختار روایی شاعرانه، طنز تلخ، هجو، نگاه بدبینانه و در عین حال انسانی به زندگی، از خود بیگانگی، عدم درک متقابل و رهایی در همه‌ی احوالات داستان حضور محوری دارد.
از این رو رمان نهنگ ها به خاک بر می گردند فاقد جذابیت‌های بصری و ترفندهای داستان پردازی های تجاری است و از دروغ پردازی‌های پر تب و تاب کتب زرد مبراست. خود او این واقعیت را این طور در اخر کتاب اذعان می‌کند:
« می نویسم تا سبک بشم »
به زعم من ، او با این اعتقاد وارد هنر شده تا ‌داستانهایی را که دوست دارم بنویسد، به همین دلیل به سراغ قصه انسانهای می‌رود از تلخی زندگی اشان کسی جرات نزدیکی به انها را ندارد گرچه اواعتراف می‌کند که آدم مناسبی برای این کار نیست. ولیکن قاعده‌ای را برای خود قائل شده‌ و می‌کوشد برای نوشتن از سرمایه های ادبی دیگران بی بهره نماند ،بدون تردید پیامد این رویه و رویکرد سیالیتی به نویسنده می بخشد تا از تغییرات در جزییات و کلیات داستان هراسان نشود این کار باعث می‌شود بتواند آن طور که مایل است در سطور داستان ساری و جاری بشود بعضا فرای اسلوب شناخته شده بنویسد .
واما شخصیت اصلی داستان نهنگها بر خاک بر می گردند بابک ، جوانی خوش لباس، شسته رفته و اتو کشیده، سوار بر قطار آمال رهسپار «شهر اساطیر مرده ، تبریز مه آلود» می شود
(که در وصفش گویند: «سردسیرست مردمان اهمال تام دارند در معاد اهتمام دارند در معاش »)
تا علم علم بر دوش نهد برای رسیدن به جامعه آرمانی !!! از هر گونه تلاش و مبارزه ای دریغ نورزد
در همان بدو ورود با نهنگ اسطوره صلح، شفقت ، عشق و عرفان مذبوح قالب تهی کرده وامانده در شهر روبرو می شود که به هیچ وجه با کهن الگوهای ذهنی او همخوانی ندارد.
او در سراسر داستان به دنبال آمالی است که آرمان‌ گشته و آدمی را بدست آدمی قربانی نو آدمی می کند!!
به نقل از بوکوفسکی در جای می خواندم :
هیچ چیز بدتر از “دیر آمدن ” بقولی تاخیر کردن نیست
واما وباید گفت با هر تاخیر و از قلم افتادنی ، به یاد ماندنی ترین افسانه ها افریده ، مثنوی حکایت نوشداروی سهراب نوشته و شعر امدی جانم به قربانت شهریار سروده میشود
او با زیستن در شهر اساطیر مرده توضیح می دهد چگونه زود رسیدن به موعود فاجعه و جنایات باعث می شود قدرت رمزگشایی و مو شکافی ادمی افزون شود و با نگر طبیبانه بیشتر آدمیان را از فرط قربت مبتلا به غربت در یابد .
او با به تصویر کشیدن فقر و نکبت و فلاکت اجتماعی … به خوبی نشان میدهد چگونه می توان طبیب بود و از درد و رنج مردم ارتزاق کرد برج های بلورین پوشالی ساخت و در باتلاق خیانت گرفتار امد …

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

15 Oct, 16:59


مراسم رونمایی از کتاب "نهنگ ها به خاک برمی گردند"

#تبریز

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

15 Oct, 16:57


۴- سعیدی، علی اصغر (۱۳۹۰) ، همه را «هایکی» دانستن ساده انگارانه است، مهر نامه، شماره ۱۹، بهمن ۱۳۹۰، شناسه مقاله ۳۲۴۶، بر گرفته از اینترنت.

۵- سوئد

برگ، ریچارد (۱۳۹۱)، منفعت طلبی و ساختار اجتماعی، ترجمه علی اصغر سعیدی، تهران: لوح فکر.

۶- کوز، رونالد (۱۳۸۵) ، ساختار نهادی تولید، ترجمه محمود کاظمیان ، مجله اقتصاد سیاسی تحول همه جانبه، سال اول، شماره دوم، پاییز ۱۳۸۵.

۷- لیند بلوم، چارلز(۱۳۸۸) ، نظام بازار، ترجمه محمد مالجو، تهران: نشرنی.

۸- نورث، داگلاس (۱۳۹۲)، اقتصاد نهاد گرای جدید و توسعه، ترجمه مرتضی مصطفوی، برگرفته از اینترنت.

۹- نورث، داگلاس (۱۳۸۵) ، اقتصاد نهادی نوین و توسعه، ترجمه فرشاد مومنی، مجله اقتصاد سیاسی تحول همه جانبه، سال اول شماره اول، تابستان ۱۳۸۵.

۱۰- ویلبر، چارلز و هاریسون، رابرت( ۱۳۸۵)، بنیان روش شناختی اقتصاد نهادی، ترجمه عباس رحیمی، مجله اقتصاد سیاسی تحول همه جانبه، سال اول، شماره سوم، زمستان ۱۳۸۵.

@kavosh_garan

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

15 Oct, 16:57


ج) توصیف مقایسه¬ ای ویژگی¬ های نهادگرایی اقتصادی و جامعه شناسی اقتصادی
از منظر نهاد¬گرا

یی، آن چیزی که نهادها و سازمان ها را می¬سازد منفعت طلبی است و انسان هم چنان موجودی اقتصادی است. آنچه که جامعه را می ¬سازد، هزینه مبادله و منفعت است و اقتصاد و نفع شخصی در دل جامعه و نهادهای آن حک شده است. اما از دید جامعه شناسی اقتصادی هر پدیده اقتصادی از دل ساخت¬های اجتماعی و فرهنگی بیرون می ¬آید و اقتصاد در جامعه حک شده است، ولی این حک شدگی از شدت و ضعف برخوردار است. « کنش¬های اقتصادی هم منحصراً از منافع اقتصادی نشأت نمی¬گیرد. به محض این که کنش¬گرا¬ن با یکدیگر تعامل می¬کنند، منافع اجتماعی نیز وارد می¬ شوند» (سوئد برگ، ۱۳۹۱: ۵۷). بنابراین می¬توان نتیجه گرفت در حالی که بین نهادگرایان اقتصادی و نئوکلاسیک¬ ها فاصله ¬ی معرفتی چندانی وجود ندارد و واجد مرزهای مشترک قدرتمندی هستند، اما جامعه شناسی اقتصادی به لحاظ معرفتی در حوزه¬ ای متفاوت قرار دارد و به عنوان نزدیک¬ ترین شاخه¬ی جامعه شناسی به اقتصاد، پدیده¬ ی اقتصادی را در چارجوب نظری و معرفت شناسیِ خود مورد مطالعه قرار می دهد. با این حال جامعه شناسان اقتصادی جدید خود را کاملاً در مقابل علم اقتصاد قرار نمی¬دهند (سعیدی، ۱۳۸۸: ۲۰۴،۲۰۳، ۱۹۱).
تشابه جامعه شناسی اقتصادی و نهادگرایان در توجه و علاقه ی شان به پدیده ¬ی اقتصادی است. ولی تفاوت هایی بین آن¬ ها مشهود است. نهاد گرایان عوامل نهادی یا عوامل غیر اقتصادی را در تبیین پدیده¬های اقتصادی مورد توجه قرار می¬دهند. اما جامعه شناسان اقتصادی بر نقش روابط و نهادهای اجتماعی بر اقتصاد تمرکز خاص دارند و افراد کنشگر را در جامعه و ساختارهای اجتماعی می ¬بینند که با دیگران در تعامل و ارتباط هستند (سعیدی، ۱۳۹۰). برای جامعه شناسان اقتصادی جهت شناخت پدیده¬های اقتصادی ساختارها، شبکه¬ های اجتماعی و فرهنگی و هم چنین مشارکت و نهاد سازی ¬ها از اهمیت بسیار معنادار برخوردار هستند (سعیدی، ۱۳۸۸: ۲۰۰، ۱۹۸، ۱۹۶).
بازار نزد نهادگرایان چیزی بیش از محلی جغرافیایی یا جایی برای مبادله است و آن را به مثابه سازوکار تخصیص اقتصاد مطرح کرده ¬اند. نهادگرایان ضمن تأکید بر عقلانیت منفعت طلبانه¬ ی فردی و تداوم جریان پول و اعتبارات در بازار، فرایند های هزینه مبادله و حقوق مالکیت و هم چنین نقش نهاد دولت را در مطالعات و روند¬های بازار در نظر می¬گیرند. از دید آن¬ ها برخی نهاد های اقتصادی مانند بازار ممکن است هزینه مبادله¬ ی بالاتر یا پایین¬تر داشته باشند. «نورث» می¬گفت بازار، کیسه ¬ی درهمی از نهاد¬هاست که برخی از آن¬ها کارایی را افزایش می ¬دهند و برخی دیگر کاهش می دهند (سعیدی، ۱۳۹۰). در حالی که جامعه شناسان اقتصادی ضمن وارد کردن عقلانیت اجتماعی (غیر اقتصادی) در بررسی پدیده¬های اقتصادی، به روابط و مراودات اجتماعی درون بازار و تأثیر عوامل اجتماعی مانند اتحادیه¬ های کارگری و سازمان¬ های کارفرمایی بر بازار تأکید بیشتر و فراوانی داشته و هدف مطالعات خود قرار می ¬دهند . نهاد گرایانی مانند پولانی و جامعه شناسان اقتصادی به کنش ¬ها و پدیده¬ های اقتصادی و در پیوند با عوامل غیر اقتصادی از منظر تاریخی می¬ نگرند. به طوری که بازارها و نهاد¬ها در بستر تاریخ شکل گرفته و تحول و دگرگونی می ¬یابند (سوئد برگ، ۱۳۹۱: ۱۷۶،۶۵،۶۴).
از نظر نهاد گرایان افراد و نهادها اطلاعات را به دلیل کسب منفعت دریافت می¬کنند، اما به راحتی در اختیار دیگران قرار نمی ¬دهند. بنابراین اطلاعات را پنهان نگه می ¬دارند و در نتیجه اطلاعات به طور نامتقارن انباشته می¬ شوند (نورث، ۱۳۹۲). اما نزد جامعه شناسان اقتصادی افراد از طریق شبکه¬ های روابط اجتماعی اطلاعات را به دست می-آورند. در شبکه ¬های اجتماعی پیوند های قوی و ضعیف وجود دارد که از طریق آن¬ ها اطلاعات کسب شده و هر اطلاعاتی مورد قبول قرار نمی¬گیرد. افراد به وسیله¬ی اطلاعات شبکه¬ ای توان آن را پیدا می¬کنند منفعت اقتصادی خود را تأمین کنند(سوئد برگ ،۱۳۹۱: ۶۰- ۵۵).
از نظر نهادگرایان ،اعتماد را منفعت به وجود می¬آورد. اما از منظر جامعه شناسان اقتصادی مانند جیمز کلمن اعتماد را روابط اجتماعی به وجود می¬آورد و تقویت می¬کند (همان، ۶۷- ۶۵). در نهایت این که نهاد گرایان به مانند جامعه شناسان اقتصادی بر این نکته تأکید دارند که حل مشکلات اقتصادی تنها راه حل اقتصادی ندارد، بلکه در این خصوص باید به عوامل غیر اقتصادی نیز توجه کرد.

فهرست منابع

۱- اسملسر، نیل جی، (۱۳۷۶)، جامعه شناسی اقتصادی، ترجمه محسن کلاهچی، تهران: کویر.

۲- پولانی، کارل (۱۳۹۱)، دگرگونی بزرگ، ترجمه محمد مالجو، تهران: پردیس دانش.

۳- سعیدی، علی اصغر (۱۳۸۸)، تمایز جامعه شناسی اقتصادی و علم اقتصاد (با تأکید بر نهاد گرایی جدید)، فصلنامه اقتصاد و جامعه، سال ششم ، شماره ۲۰- ۱۹، ۱۳۸۸ .

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

14 Oct, 19:46


دکتر مقصود فراستخواه

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

11 Oct, 15:06


مقایسه اقتصاد نئوکلاسیک، اقتصاد نهاد گرا و جامعه شناسی اقتصادی

🔻دکتر حمید حمید رزاقی

🔹بخش اول


مقدمه

بیش از دویست سال از زمانی که آدام اسمیت نوشت فعالیتهای بازاری را «دست نامرئی» هماهنگ میکند، می¬گذرد. ظرف دو قرن اخیر نظام بازار و جامعه کالایی به رشد و گسترش خود ادامه داده و سراسر جهان اجتماعی را درنوردیده است. در این مدت نحله¬ های متفاوتی در شناخت و تحلیل پدیده¬ های اقتصادی مطرح شده و توسعه یافته¬ اند. هر یک از این رهیافت¬ ها در چارچوب نظری و معرفت شناسی خاص خود به فهم و تبیین کنش های اقتصادی انسان ها پرداخته اند. نحله¬ ای بر منفعت طلبی اقتصادی و کنش¬های ابزاری آدمیان تأکید دارد و نحله ¬ای دیگر کنش های انسانی را علاوه بر کنش¬ های اقتصادی شامل کنش های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و دینی در نظر می¬گیرد. نحله¬ ی دیگری هم هست که منفعت طلبی اقتصادی را جزء ذات و سرشت آدمی تلقی نمی¬کند، بلکه کنش های منفعت جویانه را ساخته و پرداخته ی دوره¬ مشخصی از تاریخ اجتماعی بشر به حساب می¬آورد. گروهی نظام بازار را کعبه آمال بشریت تصور می کند، گروهی دیگر بر این باوراست سپردن همه چیز به دست بازار مسایل اجتماعی فراوانی در پی دارد، لذا لازم است در نظام بازار مداخله کرد. به نظر گروهی دیگر نظام بازار، یک نظام تاریخمند است که دوره پیدایش، توسعه و انقراضی دارد و در پی آن نظام تاریخی تازه ای امکان ظهور خواهد داشت.

این نوشتار کوشیده است مختصات و تمایزهای سه رهیافت شامل اقتصاد نئوکلاسیک، اقتصاد نهاد¬گرا و جامعه شناسی اقتصادی را در برخورد با مسایل اقتصادی توصیف کرده و مواضع آنها را در قبال پدیده های اقتصادی به مقایسه گذارد. توصیف چنین مقایسه ای از این جهت حائز اهمیت است که در شرایط کنونی اقتصاد نئولیبرال در جهان معاصر دست بالا را دارد و سه دیدگاه فوق در برابر هم در چالشی علمی و نقادانه به سر می برند، لذا به مقایسه گذاردن ویژگی-های آن ها ما را در شناسایی نقاط قوت و ضعف¬ شان در باره مسائل اقتصادی بیشتر آشنا خواهد کرد.

الف) توصیف مقایسه ای ویژگی های اقتصاد نئوکلاسیک و اقتصاد نهادگرا

لودویک فون میزس(Mieses)، فریدریش هایک (Hayek) و میلتون فریدمن (Fried Man) بانیان اصلی اقتصادنئوکلاسیک هستند. داگلاس نورث(North)جورج استگر (Stigler) و رونالد-کوز(Coace)معروف¬ ترین اقتصاد دانان نهادگرا به شمار می -روند.

به نظر نئوکلاسیک ها انسان موجودی اتمی (فردی) و اقتصادی است. در طبیعت بشر گرایشی ریشه دار به معامله و مبادله وجود دارد و آدمیان منفعت طلبانی هستند که به طور معقولانه در پی نفع شخصی هستند. پارادیم اصلی نئوکلاسیک ها بازار است. آنها به آزادی انتخاب فردی تأکید دارند. نئوکلاسیک¬ها به یک نظام بازار رقابتی که همان نظام خود تنظیم گرِ تعیین قیمت ها ست، باور دارند که به وسیله¬ دست نامرئی هماهنگ می شود. (کوز ۱۳۸۵: ۸-۷). به بیان دیگر آنها در اقتصاد، به بازار و عوامل انتزاعی مانند عرضه و تقاضا و قیمت پای می فشارند و هر آن چه خارج از این حیطه باشد حوزه بررسی آن ها نیست. در دنیای عقلانیت ابزاریِ نئوکلاسیک ها، نهادها غیر ضروری اند و ایده ها و ایدئولوژی ها اهمیتی ندارند؛ در حالی که نهادگرایان به التزامات و ترتیبات نهادی علاوه بر بازار توجه خاص نشان می دهند (نورث، ۱۳۸۵: ۹۵). به نظر نهاد -هاگرا ها همه چیز در بازار اتفاق نمی افتد و فقط بازار نیست که قیمت کالاها و خدمات را تعیین می کند، بلکه سازوکارهای نهادی هم بر فرایند مبادله حاکم است. با این که نهادگرایان مانند نئوکلاسیک ها به انسان به عنوان موجودی اقتصادی می نگرند و فرض بنیادین کمیابی و رقابت را می پذیرند و اقتصاد را یک نظریه انتخاب می بینند؛ اما به نقش سازمان، بنگاه، قرارداد و کم و کیف هزینه ی مبادله تأکید دارند. به نظر نهادگرایان، انسان ها اطلاعا تشان کامل نیست و ظرفیت ذهنی محدودی دارند ودر مبادلات با یکدیگر با مخاطره و عدم قطعیت مواجه اند. برای کاهش مخاطرات و هزینه¬ها، انسان ها قراردادها و قوانین حقوقی وضع میکنند. بنابراین قوانین، قراردادها، هنجارها، تأثیر فراوانی بر نحوه ی عملکرد بازارها دارند و هم چنین در کاهش ستیز منافع بین کارگزار و کارفرما نقش ایفا می کنند. نهادها برای کاهش بی ثباتی در مبادله های انسانی شکل گرفته اند، تا هزینه ی مبادله ی ناشی از اطلاعات نامتقارن را تقلیل دهند (نورث، ۱۳۹۲).

نئوکلاسیک ها بر این باورند که اقتصاد بازار و خصوصی سازی راه حل مشکلات اقتصادی برای همه ی کشورها و در هر شرایطی است. اما به نظر نهادگرایان بدون تأسیس و گسترش نهادها و ساز و کارهای مناسب ، نظام بازار ناکارآمد نخواهد بود . (کوز، ۱۳۸۵: ۹).

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

11 Oct, 15:06


نهادها سه وظیفه بر عهده دارند. اول انباشت و هدایت اطلاعات در باره¬ی شرایط بازار و کالاها. دوم تعریف و تعیین حقوق مالکیت و قراردادها و سوم تأثیر¬گذاری رقابت در بازارها. نئوکلاسیک ها به نقش دولت در نظم بازار بهای چندانی نمی¬دهند و طرفدار مقررات زدایی هستند، اما نهادگرایان به دخالت دولت و حقوق مالکیت در تنظیم بازار و جهت کاهش نرخ هزینه¬ های مبادله اهمیت وافری قائلند. در واقع نهادگرایی، نگاه را از تئوری قیمت صرف به سوی نهادها سوق داد(نورث، ۱۳۸۵: ۹۶-۹۵).
اقتصادِ نئوکلاسیک، قوانین انتزاعی و جهان شمول را بر بازار حاکم می داند؛ به طوری که اقتصاد از نگاه آنها تهی از مضمون اجتماعی است. این دیدگاه به دنبال تحقق کامل جامعه ی تجاری است، جامعه ای که سیاست زدایی شده است و انتزاعات فراتاریخی برآن مسلط است. در حالی که نزد نهاد گرایانی چون پولانی جامعه ی بازاری امری تاریخی و گذرا ست که در دوره ی مشخصی از تاریخ بشر شکل گرفته است و نمی توان قوانین اقتصادیِ آن را ازلی و ابدی دانست(پولانی،۱۳۹۱: ۵۲-۵۰). ازدید نهادگرایان برخلاف نئوکلاسیک ها امروزه موسسات و مجتمع های بزرگ شرکتی بیشترین مشارکت و تاثیر را بر نظام بازار و قیمت کالاها و خدمات دارند و بر هزینه ی مبادله دخل و تصرف می کنند. شرکت های غول پیکر از قدرت سیاسی نیز برخوردارند و بر دولت در فرآیند بازار اثر می گذارند (لیندبلوم،۱۳۸۸ :۶۸-۶۵). بنابر این منفعت طلبی صرفا در بازار تجلی و تحقق پیدا نمی کند، بلکه نهاد ها محمل منفعت طلبی هستند و موجب می شوند که نفع شخصی در دل جامعه حک و درونه گیر شود. پارادایم اصلی نهاد گرایان سازمان و نهاد و قواعد رفتاری است.
اقتصادِ نئوکلاسیک به لحاظ روشی بر اثبات گراییِ منطقی در تبیین و پیش بینی پدیده¬ های اقتصادی تأکید دارد. نئوکلاسیک ¬ها از دلِ قوانین تبیین گر و پیشینی، فرضیه¬های پیش بین استخراج کرده و آن ها را به آزمون می¬گذارند. واحد تحلیل آن ¬ها فرد مصرف کننده یا بنگاه است که در پی حداکثر سود هستند. اما نهاد گرایان کل گرا بوده و دارای رویکرد سیستمی و تکاملی ¬اند و کل را بر ورای اجزاء می -دانند و این که تنها بر حسب کل می¬ توان واقعیت را فهمید. برای شناخت واقعیت به دنبال ساخت مدل و الگو هستند. نزد آنان واقعیت اجتماعی مجموعه¬ ای از ارتباطات و فرایند¬ها در دسته ¬ای از نهاد¬های اجتماعی است. فرایند تغییر اجتماعی فرایند مکانیکی محض نیست، بلکه محصول رفتار انسانی است. ساخت الگو متناسب با تغییر روابط در ذات واقعیت اجتماعی متحول شده و به صورت تکاملی بازاندیشی می¬شود. در سطح عینی¬تر اقتصادِ نهاد گرا به قدرت و تضاد در فرایند اقتصاد اهمیت ویژه¬ ای قائل است و بر نقش مالکیت و دولت در اقتصاد، شالوده¬ های قانونی سرمایه ¬داری، اهمیت سیاست جمعی، چانه زنی، مقررات و تبانی بین قدرت ¬های سیاسی، صنعتی و مالی تأکید دارد(ویلبر و هاریسون، ۱۳۸۵: ۶۸،۶۹،۷۴). اقتصادانان نهادگرا بر خلاف نئوکلاسیک ها رفتارهای غیر عقلانی انسان ها را در تصمیم گیری اقتصادی مورد توجه قرار می دهند. عطش قدرت و ماجراجویی، احساس استقلال، نوع دوستی، تنبلی، رسوم و عادات، همگی انگیزه های قوی در رفتارهای اقتصادی هستند. بدین ترتیب نهاد گرایان تا حدودی منتقد فرضِ انسان اقتصادی و منفعت طلبِ نئوکلاسیک ها هستند، اما گسستی معرفتی از آن ها ندارند.

ب) توصیف مقایسه ¬ای ویژگی¬ های اقتصاد نئوکلاسیک و جامعه شناسی اقتصادی
نئوکلاسیک ها، اقتصاد را مستقل از جامعه در نظر می گیرند و اصطکاک اجتماعی را ثابت فرض می کنند. از نظر آن ¬ها انسان اقتصادیِ مجزا و مستقل وجود دارد. در حالی که در جامعه شناسی اقتصادی، اقتصاد از جامعه و روابط و نهادهای اجتماعی جدا نیست. اقتصاد و جامعه درهم تنیده¬ اند. جامعه¬شناسی اقتصادی در بیان این درهم تنیدگی مفهوم حک¬ شدگی (Embeddedness) را از مطالعات پولانی (Polany) اخذ کرده است. جامعه شناسان اقتصادی از این مفهوم برای بیان کم و کیف تبعیت اقتصاد از روابط اجتماعی استفاده می کنند. به نظر آن¬ ها جامعه از گذشته تاکنون وجود داشته است و اقتصاد همواره در روابط اجتماعی حک شده بوده است. یعنی نظام اقتصادی تابع روابط اجتماعی بوده است، اما این حک شدگی شدت و ضعف داشته است. گاهی حک شدگی قوی و گاهی سست بوده است، ولی هرگز به فک شدگیِ اقتصاد از روابط اجتماعی نیانجامیده است(سوئد برگ، ۱۳۹۱: ۵۶و ۵۶) جامعه شناسی اقتصادی جنبه ¬های غیر اقتصادی را که بر عرصه اقتصاد تأثیر می گذارد و از عرصه اقتصاد تاثیر می¬ پذیرد، مورد بررسی قرار می ¬دهد. در جامعه شناسی اقتصادی، انسانِ اقتصادی مجزا و مستقلی وجود ندارد، بلکه در جامعه، مردمی هستند که در تلاش های خود با یکدیگر در تعامل اند و منافع خود را می شناسند.

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

11 Oct, 15:06


جامعه شناسی اقتصادی نه تنها بر تأثیر روابط اجتماعی بر کنش اقتصادی توجه می¬کند، بلکه به منفعت هم اهمیت می ¬دهد (همان، ۱۱،۱۳،۴۹،۷۲،) در جامعه شناسی اقتصادی بر خلاف اقتصاد نئوکلاسیک، منفعت اقتصادی حرف اول را نمی¬ زند بلکه واقعیت¬ های دیگری چون روابط و نهاد¬های اجتماعی در پیوند با منفعت اقتصادی حائز اهمیت است.
نئوکلاسیک ¬ها بازار را تنها از منظر شکل گیری قیمت نگاه می¬کنند و آن را مترادف با نظریه ی قیمت تلقی می¬کنند، اما از دید جامعه شناسی اقتصادی بازارها نهاد¬هایی هستند که تحول پذیرند و این تحول در بازارها ی مختلف به سبب ساخت ¬های اجتماعی متفاوت با هم فرق می¬کنند. بازارها نهاد¬ها¬یی تاریخی ¬اند و به مثابه سازمان¬ هایی اقتصادی در آن¬ ها فرهنگ، اعتماد و دیگر روابط اجتماعی و تاریخی جاری و ساری است (سعیدی، ۱۳۹۰). نئوکلاسیک¬ ها بر این نظرند که اطلاعات از طریق بازار گردش می¬کنند و همه به آن دسترسی پیدا می¬کنند. اما به نظر جامعه شناسان اقتصادی، اطلاعات به صورت نامتقارن توزیع می¬ شود. یک عده اطلاعات بیشتری کسب می¬کنند و عده دیگر دسترسی کمتری به اطلاعات دارند. به طور مثال درباره گرفتن یک شغل، نئوکلاسیک¬ ها می¬گویند بازار کار محلی است که اطلاعات درباره به دست آوردن شغل به تمام متقاضیان می¬رسد. در صورتی که گرانووتور (Graonvaotur) به عنوان جامعه شناس اقتصادی نشان داد که در بازارکار بیشترِ اطلاعات از طریق برخی فرایند های اجتماعی منتقل می ¬شود. کسانی که ارتباطات و تماس شبکه¬ ای دارند، بهتر کار پیدا می¬کنند، حتی اگر افراد شایسته ¬ای نباشند و افرادی ممکن است شایسته باشند، اما اگر از ارتباطات و تماس برخوردار نباشند ؛ امکان دارد موفق به یافتن کار نشوند(سوئد برگ، ۱۳۹۱: ۱۶۰-۱۵۹). بنابراین نزد نئوکلاسیک ¬ها بازار¬ها از پیش، فرض می¬ شوند نه اینکه مطالعه شوند، اما در جامعه شناسی اقتصادی ، بازارها در واقعیت نامتجانس ¬اند و به اشکال مختلف بر روابط و شبکه ¬های اجتماعی بنا شده ¬اند. در بازار¬ها شبکه ¬های قوی و ضعیف حک شده وجود دارند که در یکدیگر ادغام شده اند.
در حالی که نئوکلاسیک ¬ها همه چیز را در بازار می¬ بینند، رهیافت فرهنگی در جامعه ¬شناسی اقتصادی به مطالعه¬ ی نقش فرهنگ و ارزش¬های انسانی در زندگی اقتصادی و تأثیرات آن¬ ها در بازار می¬ پردازد. از منظر آن ها ارزش¬ های فرهنگی و ساختارهای معنامحور بر سمت و سوی بازار نفوذی انکار ناپذیر دارند. از دید نئوکلاسیک ¬ها فرِد مصرف کننده آزادی انتخاب دارد ، انگار برای اولین بار با کالا روبرو شده است. اما در جامعه شناسی اقتصادی، فردِ مصرف کننده با این که ممکن است آزادی انتخاب داشته باشد، ولی آگاهی¬ اش از کالا¬ها و خدمات را از پیش (گذشته) کسب کرده است. به طوری که مثلاً نزد«بوردیو» سرشت هر فرد نه تنها به تعلق طبقاتی ¬اش بستگی دارد، بلکه این سرشت از طریق روابط طبقاتی شکل می¬گیرد(سعیدی، ۱۳۹۰). به علاوه جیزکلمن نشان می ¬دهد که نوعی اعتماد به مثابه آگاهی در مبادله بین خریدار و فروشنده موثر است در حالی که نئوکلاسیک¬ها به نقش عوامل غیراقتصادی در پدیده¬های اقتصادی اهمیت و بهایی نمی ¬دهند(همان).
نزد نئوکلاسیک¬ ها منابع کمیاب است و اقتصاد علمی است که به تخصیص منابع کمیاب می ¬پردازد، پس به نحوی اقتصادی، تنها احتمال وقوع کنش ¬های عقلانی و ابزاری وجود دارد. اما در جامعه شناسی اقتصادی احتمال وقوع انواع و اقسامی از کنش¬ها و رفتارها وجود دارد، که کنش عقلانی یکی از آن¬ ها است. نئوکلاسیک ¬ها به عقلانیت و کنش عقلانی به عنوان یک فرض می¬ نگرند، در حالی که جامعه شناسی اقتصادی به عنوان یک متغیر به آن نگاه می¬کند. (اسملسر، ۱۳۷۶: ۳۰) از دید نئوکلاسیک¬ ها نتیجه ¬ی کنش در بازار و نظام عرضه و تقاضا، همگرایی و تعادل است، اما در جامعه شناسی اقتصادی ستیز منافع و تنش تثبیت شده در جامعه و بازار برقرار است. در نئوکلاسیک ها زمان در برابر کنشی که تحلیل می شود، ساکن و انتزاعی است، در حالی که در جامعه شناسی اقتصادی زمان واقعی است. در نئوکلاسیک ها روش علمی مبتنی بر مفاهیم و پیش بینی های انتزاعی است. اما در جامعه شناسی اقتصادی، توصیف ها و تبیین¬ ها و مفاهیم متکی بر تجربه است. موقعیت تحلیلگر در نئوکلاسیک¬ ها عینی و خارجی و بیرونی است، اما در جامعه شناسی اقتصادی تحلیل گر عضو فعال جامعه است و از این طریق به تولید نتایج علمی می پردازد. (همان، ۳۰)
نئوکلاسیک ها قائل به تفاوت جنسیتی در بازار نیستند، در حالی که جامعه شناسان اقتصادی در موضوع جنسیت این سئوال را مطرح میکنند که اگر بازارها تعیین کننده¬ ی میزان دستمزد ها هستند، پس چرا در شرایط تخصصی مشابه، مردان بیش از زنان دستمزد دریافت می کنند؟ بنابراین سطح دستمزدها صرفاً به قواعد بازار بستگی ندارد، بلکه به مناسبات و روابط جنسیتی در جامعه گره خورده است (سوئد برگ، ۱۳۹۱: ۳۵۲-۳۴۶).

@kavosh_garan

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

10 Oct, 22:15


چرا در دنیا اینقدر جنگ هست ؟

#یووال_نواح_هراری

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

05 Oct, 20:44


ریچارد مک کی رورتی، از مهم‌ترین فیلسوفان تحلیلیِ معاصر و به‌عقیدهٔ برخی بزرگترین فیلسوف آمریکایی است. وی نظرات بدیعی در سنت پراگماتیستی ارائه کرده‌است. هرچند برخی او را به‌دلیل عقاید نسبی‌گرایانه‌اش پسامدرن دانسته‌اند، وی چنین عنوانی را نمی‌پذیرفت و آن را اساساً بی‌معنا می‌پنداشت.

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

05 Oct, 20:42


‏محمود سریع‌القلم:
در حوزه عربی خلیج فارس 4 تریلیون دلار ‌#صندوق_ذخیره_ارزی⁩ وجود دارد و شرکت‌های فناوری و انرژی، سهمی از این صندوق را از آن خود کردند، در صورت عقب ماندن ایران از این موج، 20 سال آینده شکاف جبران‌ناپذیری بین ایران و این کشورها بوجود می‌آید.

@kavosh_garan

.

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

05 Oct, 16:59


دکتر جواد یوسفیان پویایی فرهنگ اروپایی طی 25 قرن گذشته را در چند عبارت به این شرح بیان کرده است: «قبل از قرن ششم پیش از میلاد مسیح، فرهنگ یونانی فرهنگ عقلی بود. در پایان قرن ششم عناصر حسی در آن رخنه کردند. در قرن پنجم و اوایل قرن چهارم پیش از میلاد مسیح، میان عناصر عقلی و حسی فرهنگ تعادلی برقرار شد. پس فرهنگ میانجی تحقق یافت.

بعد از قرن چهارم فرهنگ یونانی به‌صورت فرهنگ حسی درآمد و با کمی تحول تا قرن سوم بعد از میلاد مسیح دوام آورد. از قرن سوم به بعد از نفوذ عناصر حسی کاسته شد و از قرن ششم تا پایان قرن دوازدهم عناصر دینی یکه‌تاز شدند. سپس با پیدایش مجدد عناصر حسی و آمیختن آن‌ها با عناصر عقلی، فرهنگ میانجی قرن‌های سیزدهم و چهاردهم طلوع کرد و بالاخره فرهنگ حسی غربی از قرن پانزدهم تاکنون ـ که در قرن نوزدهم به اوج رسیده ـ بر مغرب زمین مسلط شده است» [یوسفیان، 1369].

 

🔻نظریه تقارب

سوروکین از دل پویایی فرهنگی خود نظریه «تقارب فرهنگی» را بیرون آورد که به‌ویژه برای ما که در این عصر زندگی می‌کنیم، می‌تواند جالب باشد. این نظریه می‌گوید ـ بلکه پیش‌بینی می‌کندـ  که جوامع صنعتی سرمایه‌‌داری و سوسیالیستی به تدریج به یکدیگر نزدیک می‌شوند.

این نزدیک شدن ناشی از روزافزون شدن مشکلات و پیچیدگی‌های اقتصادی و تولید مشترک است و اختلافات و منازعات را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

تردید نیست که سوروکین این تئوری یا نظریه را در زمان جنگ سرد، و چه بسا در میانه دو جنگ جهانی ارائه داده است و آن زمانی بود که میان جهان شرق و غرب به شدت تنازع و تضاد برقرار بود. اما گذشت زمان، به‌ویژه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، درستی نظریه تقارب را به اثبات رساند. چنان‌که می‌بینیم پس از فروپاشی شوروی دیگر کشورهای سوسیالیستی، از جمله اروپایی شرقی و به‌ویژه چین، حتی کوبا و اخیراً نیز کره‌شمالی در زمینه‌های اقتصادی و صنعتی به همگرایی رسیده‌اند و اینک با وجود اختلافات بنیادی سیاسی و ایدئولوژیک خود؛ بیش از همه منافع اقتصادی، صنعتی و تجاری خود را مدنظر دارند. این امر نشان می‌دهد که نگاه سوروکین بر تحولات جوامع معاصر از عمق و دقت ویژه‌ای برخوردار بوده که توانسته است چنین نظریه‌ای را  ارائه دهد.

 

🔹سوروکین و انقلاب

چنان‌که گفته شد، سوروکین تبعید شده انقلاب اکتبر شوروی به غرب و به تعبیر امروز، «اپوزیسیون» آن انقلاب بود. بنابراین بدیهی است که وی نمی‌تواند در نظریات علمی خود توجیه‌کننده و طرف‌دار انقلاب باشد، اما او این کار را به طریق علمی دنبال می‌کند. وی در همان سالی (1922) که از شوروی تبعید شد، کتابی نوشت به نام «برگ‌هایی از یک تقویم روسی» (22ـ1917) که در ایران با نام «اوراق خونین انقلاب اکتبر» ترجمه و منتشر شده است.
کتاب دیگری نیز به نام «جامعه‌شناسی انقلاب» دارد که به فارسی ترجمه نشده است. به‌طورکلی سوروکین انقلاب را ناشی از به هم خوردن تعادل میان غریزه و عقل در یک جامعه بزرگ می‌داند. شاید به همین دلیل، یعنی به دلیل زخم‌خوردگی از انقلاب بزرگ کشورش، هرگز با کمونیسم آشتی نکرد و سرانجام در سال 1968 در «ماساچوست» آمریکا درگذشت.

سخن آخر اینکه، سوروکین با دیدگاه‌های جامعه‌شناسان غربی به‌ویژه آمریکایی هم چندان سرسازگاری نداشت. برای مثال، او نظرات جان دیویی (مربی بزرگ آمریکایی) و ویلیام جیمز (ازمؤسسان مکتب پراگماتیسم) را نمی‌پذیرفت و عقیده داشت که نظرات این دو متفکر، آمریکاییان را به این اعتقاد رساند که خرد انسانی به منظور تکامل روحانی و جسمانی خود می‌باید بسیاری از سنت‌های دیرباز را درهم شکند و مخصوصاً در زمینه سوائق جنبی با آزادی کامل عمل کند. وی بر این نگرش و کنش اجتماعی تاختن گرفت و بی‌بند و باری جنسی را نشانه انحطاط جامعه آمریکایی دانست .

 

@kavosh_garan

📶درسگفتارهای جامعه شناسی

05 Oct, 16:59


ناگفته نماند که داشتن نگاه ارگانیک به جامعه را قبل از سوروکین، کسانی چون ابن‌خلدون، اسوالد اشپنگلر ، آرنولد توین بی و اگوست کنت نیز داشته‌اند. با این تفاوت که مثلاً، برخلاف گوست کنت که برای جوامع بشری سه مرحله الهی، فلسفی و علمی قائل بود و مرحله علمی را  به منزله کمال آن می‌دانست، سوروکین برای جامعه بشری غایتی را متصور نمی‌شود، بلکه امید می‌برد که روزی برسد که از مجموع تجربه‌های خود، بشر به تمدنی برسد که واجد همه ارزش‌ها و کمالات گذشته باشد.

 

🔹سوروکین و تبیین فرهنگ

سوروکین همان‌گونه که نگاهی سه ساحتی به جهان دارد، برای فرهنگ نیز سه ساحت قائل است: فرهنگ حسی، فرهنگ شهودی و فرهنگ عقلی. نخست باید دانست که وی می‌گوید: «از جمع نظام‌های مختلف فرهنگی، چون زبان، علم، فلسفه، مذهب، هنر، اخلاق، قانون، و نیز نظام‌های اقتصادی، سیاسی و فناوری، یک «نظام عالی» فرهنگی پدیدار می‌شود. سه نظام فوق هر یک بر یک اصل اساسی و نهایی مبتنی است که موجب تمایز این سه نظام از یکدیگر می‌شود.
برای مثال، فرهنگ می‌تواند براساس نگاهی اساطیری، یا براساس یگانه‌پرستی، چند خدایی، مادیگری و یا ... شکل بگیرد و هر یک از این‌ها نه‌تنها بر چیستی و هویت آن فرهنگ مؤثر واقع می‌شوند، بلکه اصولاً جهت آن را تعیین می‌کنند. برای مثال، در فرهنگ دینی، «گناه و عصیان»، مقوله‌ای است که به رفتار و سلوک پیروان خود تعین و جهتی می‌دهد که در فرهنگ مادی مطلقاً وجود ندارد، و به همین ترتیب در دیگر فرهنگ‌ها. حال ببینیم سوروکین سه نوع فرهنگ خود را چگونه تبیین می‌کند.

جامعه حسی یا نظام ‌عالی حسی، نظامی است که در آن اساس شناخت و معیار همه امور، عواطف و احساسات، اندیشه‌ها و ارزش‌ها، حس است. در این جامعه، عین حقیقت و حقیقت عینی همان علم حسی و مادی است و چیزی ورای حس و مافوق آن به رسمیت شناخته نمی‌شود. نمونه جامعه حسی، جوامع عصر حاضر یا قرون جدید تمدن اروپایی هستند که بعد از قرون وسطا به‌وجود آمده‌اند و تا به امروز ادامه دارند و تقریباً جهانگیر نیز شده‌اند.

دکتر شاپور راسخ فرهنگ حسی معاصر را چنین تصویر کرده است: «عصر حاضر عصر رواج فلسفه‌های مادی و حسی است».

هنر در همه صور کیفیت مادی و حسی به خود گرفته و حتی اخلاق نیز حسی، سودپرستانه، لذت‌جویانه و مصلحت‌گرا شده است. ارزش‌های مادی و ناسوتی چون ثروت، راحت جسم، رفاه زندگی، تمتع و کسب قدرت و شهرت ظاهری،‌ غایت آرزوها و مجاهدات آدمیان معاصر شده‌اند. در جست‌وجوی این ارزش‌ها مردم از هیچ سعی و تلاش، و حتی مبارزه و تنازعی روگردان نیستند. از همین‌جاست که این همه تضادهای اجتماعی در روزگار ما پدیدار شده است .

اما فرهنگ شهودی فرهنگی است که بنایش بر فوق‌ حس و عقل قرار دارد. از این فرهنگ به فرهنگ آرمان‌گرایانه و فرهنگ ایده‌آلیستی نیز تعبیر شده است. فرهنگ‌های دینی، اعم از توحیدی و غیرتوحیدی، مانند مسیحیت و اسلام، و فرهنگ برهمنان هندی از این قبیل هستند.

فرهنگ قرون وسطای مسیحی در اروپا و تمدن اسلامی در عصر‌های میانه نیز مصداق‌های این فرهنگ هستند. در این فرهنگ‌ها یا جوامع، به تعبیر میرفندرسکی، حکیم عصر صفوی، همه‌چیز «صورتی در زیر دارد آنچه در بالادستی» ، و این بسیار متفاوت است با فرهنگ حسی که حقیقت را در عینیت، یعنی در مشاهدات و محسوسات جست‌وجو می‌کند.

و بالاخره فرهنگ عقلی یا اندیشه‌ای آن است که محور و مدار، بلکه اساس اساسش، عقل یا اندیشه مستقل آدمی است و از طریق ابداع یا پردازش مفاهیم، به شناخت واقعیت دست می‌یابد.

فرهنگ عقلی در واقع، نقش میانجی یا واسطه را بین دو فرهنگ حسی و شهودی ایفا می‌کند و به انتخاب خود از عناصر آن‌ها بهره می‌گیرد.

نمونه این فرهنگ را سوروکین فرهنگ یونانی می‌داند که پاره‌ای از بزرگ‌ترین چهره‌های فلسفی و عقلی تاریخ را به تمدن بشری بخشیده است.

 

🔻پویایی فرهنگ

پویایی فرهنگ یکی از ویژگی‌های بارز فرهنگ در جامعه‌شناسی سوروکین است.

او در عین تقسیم‌بندی فرهنگ‌ها به سه دسته مذکور در فوق،‌ هیچ‌یک از این فرهنگ‌ها را صُلب و جامد نمی‌داند، بلکه به‌طور پیوسته در حال تحرک و پویایی و در ارتباط با عوامل محرک به شمار می‌آورد. منتها این پویایی و تحرک بی‌منطق یا خودبه‌خودی نیست که فرهنگی بتواند به سادگی فرهنگ دیگری را متمول سازد.

عناصر هر فرهنگ به‌طور کلی با یکدیگر هم‌بستگی دارند و با هم دچار تحول می‌شوند. این تحول نیز مبتنی بر تغییر یا نوسان در فرهنگ زمینه، یا همان حسی،‌ شهودی و عقلی است. برای مثال،‌ هنگامی که زمینه فرهنگی ایران عصر ساسانی با ورود اسلام به ایران،‌ به تدریج به فرهنگ اسلامی تغییر یافت، همه عناصر آن از علم، فلسفه و ادبیات تا هنر، روابط اجتماعی، مناسک دینی و ... نیز دگرگون شد.

به همین طریق هنگامی که در اروپا رنسانس رخ داد، فرهنگ مسیحی قرون وسطا از آسمان به زمین آمد و به تدریج فرهنگ حسی جای فرهنگ شهودی و دینی را گرفت.