رواندرمانی متمرکز بر انتقال

@tfp_kernberg


Otto_kernberg'theory

ارتباط با ادمین
@reza_psy
رضا شعبانی

رواندرمانی متمرکز بر انتقال

23 Oct, 10:33


در درمان‌های روان تحلیلی، بیماران خودشیفته دفاع شان در برابر وابستگی به تحلیل گر را با کوچک پنداری ناهشیار در برابر آنچه که از درمانگر دریافت می‌ کنند، نشان می دهند،بنابراین آنها از حسادت شان نسبت به درمانگری که به او نیاز دارند، دور می شوند.این فرآیند، مقاومت انعطاف ناپذیری در برابر تغییر را بوجود می آورد،بطوریکه تفسیرها، عقیم می مانند.در اینجا تلاشی ناهشیار، و فعال را می بینیم که می گوید:'' هیچ اتفاقی نباید بیفتد'' جلوه مستقیمی از پیروزی خود تخریبی در برابر درمانگر است که تلاش های واپسروانه تداعی آزاد در آنها را قدرت می بخشد.انگار که زمان،در تحلیل ساکن ایستاده و بیماران نوعا در این لحظه شکایت می کنند که چیزی به آنها کمک نمی کند.این فشردگی زمان،ممکن است به پدیدار شدن انتقال عمیق تری مربوط باشد،تمایل ناهشیاری که زمان واقعا ساکن ایستاده : یکی از جنبه های کارکردی خود بزرگ بین انکار گذر زمان است،خیال جوانی ابدی، و انکار شدیدی نسبت به مرگ انگار که تهدیدی غایی به بزرگ بینی شان است.از آنجا که خیال جوانی ابدی و انکار مرگ جلوه های فراگیر خودشیفتگی کودکانه بهنجار هستند، در شخصیت های خودشیفته به شدت اغراق می شوند، جنبه ای از خود بزرگ بین بیمارگونه که به طور جدی با سازگاری واقع گرایانه با عبور عینی زمان مداخله می کند. همه این ها، عملکرد نابودی ناهشیار زمان در رابطه تحلیلی با چنین بیمارانی، تایید آسیب پذیری شان نسبت به تاثیر درمان،و شکست کار تحلیلی تحت عنوان جلوه ای از حسادت ناهشیار از تحلیل گر را قوت می بخشد.
#ادامه_دارد
@TFP_Kernberg

رواندرمانی متمرکز بر انتقال

23 Oct, 10:33


تجربه دردناک "زمان از دست رفته" بخشی از فرآیند سوگواری هم در حالت بهنجار هم بیمار گونه می باشد. احساس گناهی که در فرآیند سوگواری از بابت نزیستن کامل همراه با فرد موردعلاقه که از دستش دادیم، تجربه می شود با شدت بیشتری در سوگواری بیمار گونه نشان داده می شود.در شخصیت های خودشیفته شاهد گونه ای از فقدان سوگواری بهنجار هستیم،انکار احساسات به دلیل شدت وحشتناکی بالقوه اش قابل تحمل نیست،یا در غیر اینصورت اضطرار رفتار پارانوئیدی بازتابی از فرافکنی احساسات گناه غیرقابل تحمل می باشد.

آسیب غالب در تجربه زمان در شخصیت های خودشیفته ناشی از نابودی روابط آبژه درونی شده شان است، نتیجه ای که از رشد خود بزرگ بین بیمارگونه نمایان می شود که بازنمایی های واقعی و آرمانی از خود و دیگران را درهم می آمیزد.
این مورد منجر به کوچک پنداری دیگران می شود کسانی که در هر صورت حسادت ایجاد می کنند و عدم درونی سازی روابط رضایت بخش با دیگران مهم، با فقدان تعاملات معنادار در یک چارچوب زمانی مشخص و در عین حال عمیق، فقری درونی را در دنیای فرد بوجود می آورد.
#ادامه_دارد

رواندرمانی متمرکز بر انتقال

23 Oct, 10:33


هویت، به طور خلاصه، همزمان به سوی آینده و گذشته کشیده می شود و متعاقبا تجربه فرد از زندگی عمیقا زیسته غنی می سازد،حال آنکه برطبق آن "زمان ذهنی " حالت کشسانی پیدا می کند.
کشانندگی هویت (expansion of identity)
به ظرفیت همانندسازی با نسل های گذشته و آینده، علایق آنها، کشمکش ها،و تجربه ها اشاره می کند و درکی از پیوستگی و استمرار زندگی را فراهم می کند.در مقابل ،شکست فرآیند شکل گیری هویت بهنجار با توجه به بعد زمانی مرتبط به آن درکنار هم و همراه با فشردگی زمان (shrinkage of time) در فرآیند پیری ممکن است ترس از مرگ را افزایش دهد.
شخصیت های خودشیفته در دهه های پایانی زندگی شان بیان می کنند که به اندازه کافی و شایسته نزیسته اند و اینکه بدون اینکه ردی از گذشته داشته باشد ترک شده است.
تجربه فشردگی زمان در این بیماران ترس عمیق و فزاینده ای از مرگ را به همراه می آورد،حسی بی انصافی گونه از تجربه ای که از ایجاز(کوتاهی) زندگی داشته اند.
این ترس همچنین با ترس های کودکی شان از رها شدگی و تنهایی و احساسات عمیق درباره پوچی زندگی(senselessness of life) ارتباط دارد_که در زمانی که شاهد فقدان سرمایه گذاری در روابط عاشقانه، کار، موارد مطلوب فرد،کودکان، و ارزش ها هستیم، نمود پیدا می کند.
#ادامه_دارد
@TFP_Kernberg

رواندرمانی متمرکز بر انتقال

23 Oct, 10:33


بیماران خودشیفته انگار که در سنین ۴۰ ،۵۰،۶۰سالگی بیدار شده اند و نا امید و حس بدی نسبت به سال های از دست رفته دارند.در مقابل روابط آبژه کلی یکپارچه اجازه می دهد که گذشته ی زیسته ساخته شود،درک طول زمان زیسته کشانندگی پیدا کند و آینده ی مطلوب و متصور آنرا گسترش دهد. روابط درونی شده با معشوق و دیگران خشنودکننده خاطرات زمان بندی شده ای از تعاملات چه واقعی چه خیالی را تعیین می کنند که در تقابل با خاطرات ایستا و معینی از افراد دارای رفتار قالبی قرار دارد،کسانی که با آنها هیچ تاریخچه مشترکی شکل نگرفته و هیچ سرمایه گذاری زمانی در زنجیره تعاملاتی شان ایجاد نشده است.
گناه و اصلاح پرخاشگری گذشته،سوگواری برای آرمانی سازی از دست رفته از گذشته، و تقویت درکی از خود که خوب است همراه با روابط نیمه هوشیار و ناهشیار خشنودکننده با دیگران مهم، زندگی و زمان را کامل می کند.
در نتیجه زندگی تجربه ای عمیق و امیدوار کننده درک می شود: آینده انتظاری ست برای تجربه های خوب جاری که همه ی آنها عزت نفس،خوش بینی ذوق انگیز و پذیرش مثبت به زندگی را تقویت می بخشد.
#کرنبرگ
#ادامه_دارد
@TFP_Kernbeg

رواندرمانی متمرکز بر انتقال

23 Oct, 10:33


طول زمان در برابر آن چیزی که در عمق بخشی روابط هیجانی مشخصه ی هویت بهنجار اتفاق می افتد، کاهش می یابد(موقعیت افسرده ساز). کاستن زمان به خصوص در اختلالات شخصیت خودشیفته اهمیت پیدا می کند.در اینجا کوچک شماری دیگری مهم همچون دفاعی علیه حسادت ناهشیار در شکست روابط آبژه درونی شده انعکاس می یابد.
خود بزرگ‌ بین بیمارگونه در جدایی تجربه می شود، و تنظیم عزت نفس بستگی به تحسین بیرونی دارد تا اینکه بر دنیای درونی شده ایمن در روابط آبژه پرمعنا تکیه کند.نتیجه ی شکست در ایجاد روابط آبژه معنادار ،دنیای درونی پوچ مزمنی،تهی از تجربه های هیجانی معنادار و عمیقی است، که با توجه به نگاهی پس نگرانه تجربه زمانی را فشرده می کند:
هیچ چیز به یادآوردنی یا حائز اهمیتی در گذشته اتفاق نیفتاده است، به جز تلاش های مداومی که به عزت نفس قوت می بخشد و بر بزرگ بینی خود صحه می گذارد.
#کرنبرگ
#ادامه_دارد
@TFP_Kernberg

رواندرمانی متمرکز بر انتقال

23 Oct, 10:33


نابودی زمان در آسیب شناختی خودشیفتگی


مهم است که بین "زمان عینی" به عنوان یک مفهوم علمی که توسط یکنواختی فواصل خطی مشخص و به عنوان واحد های اندازه گیری زمان تعریف می شود و از سوی دیگر "درک ذهنی زمان" که ویژگی های متفاوت تری دارند تفاوت قائل شویم.
تجربه ذهنی استمرارزمان، نامنظم است و به عوامل روانی متعددی بستگی دارد .
در طول زندگی تغییری قابل توجه و در عین حال تدریجی در تجربه ذهنی استمرار(طول) زمان رخ می دهد . بسیاری از تجربه های اولیه به کودک هجوم می آورد و کودک به تدریج در چرخ های طولانی تری بین گذشته و آینده قرار می‌گیرد مثلاً مدت زمان طولانی بین تعطیلات آخر هفته و زمان بی پایان(endless time) بین تولدها ،بدین معنی که کیفیت" زمان بی پایان " را به خود می گیرد که مربوط به تداومی فرضی و طبیعی از دوران کودکی می باشد .در طول رشد و بلوغ، وظایف و سرمایه گذاری های فردی که به طور پیاپی قابل پیش بینی است،و چرخه های تجربه گذشته شتاب می گیرد. انتظار درباره پیشرفت در آینده که اکنون با توجه به سیر زندگی، برنامه ریزی و سرمایه گذاری های تحمیلی زندگی شخصی با شدت بیشتری در هوشیاری قرار دارد با کار فعال در جهت تبدیل " آینده ی طرح ریزی شده" به زمان حال تطابق می یابد، تجربه ذهنی استمرار را کاهش می دهد به طوری که با سرعت بیشتری عبور می کند. در اینجا درک روشن تری از آنچه که در آینده انتظار می رود و پیوند شدیدی بین تجربه گذشته و تکرار مورد انتظار آن وجود دارد. درک شتاب عبور از زمان با توجه به سن افزایش پیدا می کند و به تجربه هوشیار معناداری در سنین بالاتر تبدیل می شود (now _time flies).لحظات شاد، تجربه های ستاره دار (درخشان) در عین حال که خیلی زود میگذرد خاطراتی شاد را می سازد، درکی از زندگی که به شدت در آن لحظه زندگی کرده ایم را ایجاد می کند که در ادامه درک استمرار زمان در طول عمر را تداوم می بخشد. رشد در دگرسو تجربه های آسیب زا را نشان میدهد .آسیب شدید تاثیرات چندگانه روی درک ذهنی از زمان دارد که بستگی به ماهیئت و مدت تجربه آسیب زا دارد .در موارد حاد و کوتاه مدت زمانی که آسیب محصول پرخاشگری ارادی(willful aggression) است تقریباً درکی غیرقابل تحمل از کشانندگی زمان در طول تجربه آسیب‌زا ،و هم تثبیت آسیب وجود دارد که با" فلش بک" های مکرر ,استمرار تجربه ذهنی از آسیب را امتداد می بخشد .اثر طولانی مدت این وضعیت منجر به کیفیت" زمان, ساکن ایستاد" می شود که به تاثیر گسترده فرایندهای ناهوشیار مربوط است که از نگاه پس نگرانه(retrospectively) از تجربه فرد از زمان می کاهد به خصوص آن زمانی که بعد از تجربه آسیب زا زندگی شده است. بنابراین به عنوان مثال، زوجی که به آنها حمله شده یا از آنها دزدی شده و یا زندگیشان تهدید شده، تحریف شدیدی در تجربه ذهنی از بسط مدت حادثه همراه با اختلال پس از سانحه، تثبیت آسیب بعد از ماه‌ها و درکی پس نگرانه از انقباض زمان بعد از آسیب در یک تا سه سال دارد. می‌شود گفت که انگار همین دیروز اتفاق افتاده است هرآنچه سرمایه‌گذاری‌های معنایی و لذت بخش در روابط و فعالیت‌ها پرمعنی و مهم تر باشد به نظر می‌رسد لحظه بیشتر شتاب می‌گیرد اما در همین راستا حس لحظات زندگی شده، غنی سازی تجربه کلی زندگی، رشد می‌کند. غلبه بیمارگونه گسستگی یا دوپارگی اولیه که نشان دهنده مرحله رشدی اولیه می باشد در سندروم پراکندگی هویت که مشخصه اختلالات شدید شخصیت است نه تنها به دوباره فعال سازی تجربه های بد ترسناک می‌انجامد که از آن دوری یا انکار شده بلکه همچنین منجر به جستجو برای افراد آرمانی می‌شود که به نوبه خود نمی توانند به طور کامل دوباره فعال شوند به این خاطر که واقعیت تجربه روابط آبژه هرگز به طور کامل آن جهان آرمانی را کامل یا برآورده نمی کند.همه این موارد احتمال یکپارچگی تجربه های جدید را کاهش می دهد، و اینکه فرد به طور مکرر دنیایی تغییرناپذیر از تجربه های آرمانی زودگذر و وحشتناک که تجربه کند را رد می کند.در نتیجه تحت چنین شرایط بیمارگونه، اجبار تکرارگونه(repetition compulsion) از درک زمان زندگی شده می کاهد،تجربه های جدید به طور بهنجار یکپارچه نمی شوند و موقعیت های آسیب زا دوباره ایجاد می شوند که نیاز به یک توجه پیوسته به محیط بی واسطه (immediate environment) دارد و اجازه نمی دهد گه تجربه های لذت بخش ،گذشته ای پرمعنی بسازد.اجبار تکرار گونه منبع و عملکرهای متعددی دارد : اما آن چیزی که در اینجا وجود دارد انکار تلویحی از گذشت زمان است : چیزی تغییر نکرده ، تکرار نشان می دهد که زمان یخ بسته!
#کرنبرگ
#ادامه_دارد
@TFP_Kernberg

رواندرمانی متمرکز بر انتقال

22 Oct, 21:47


In more general terms one might say that a good diagnosis requires a metapsychological analysis in "here and now".

@TFP_Kernberg

رواندرمانی متمرکز بر انتقال

21 Oct, 18:41


تاملی در باب شفاف سازی در TFP

گاهی اوقات ممکن هست از خود بپرسید مرز بین شفاف سازی درست و نادرست کجاست ؟

از یک بعد می‌توان آن‌را این گونه سنجید :

چگونه با بکار‌گیری شفاف سازی تجربه پیوستگی یا ناپیوستگی را در دنیای درونی بیمارم می‌کاوم .

آیا شفاف سازی به من کمک می‌کند حدود تجربه تعارضی بیمار را بهتر بفهمم .

آیا می‌توانم با شفاف سازی چراغی روی ذهن بیمار روشن کنم و در دنیای یک‌سویگی اش ،بهتر خود را ببیند.


@TFP_Kernberg

رواندرمانی متمرکز بر انتقال

20 Oct, 18:56


اولین پیام کانال 😍

رواندرمانی متمرکز بر انتقال

20 Oct, 06:31


روی‌هم‌رفته پیش‌آگهی شخصیت هایپومانیک نسبت به شخصیت های نارسی‌سیستیک ضعیف تر است.
@TFP_Kernberg

رواندرمانی متمرکز بر انتقال

20 Oct, 06:27


سازوکار دفاعی شخصیت های هایپومانیک نزدیک به آنچه که در نارسی‌سیستیک می‌بینیم ،است و هر تکنیکی که برای دومی کاربرد دارد در نهایت برای اولی هم صادق است .
@TFP_Kernberg

رواندرمانی متمرکز بر انتقال

19 Oct, 05:56


ساده ترین تعریف در مورد اینکه روابط ابژه، انگیزشی هستند.
یا اینکه انگیزه چطور در نظریه کرنبرگ درک می‌شود ..
اگر همین عبارت ساده به درستی دریافت شود معانی دیگر از جمله روابط ابژه زیرین،روابط ابژه دفاعی و .... راحت تر درک می‌شود.
@TFP_Kernberg

رواندرمانی متمرکز بر انتقال

18 Oct, 20:58


So at first, pure affect determines the motivation of the baby. But gradually, it is affect-loaded relationship with others that are the dominant motivation.

@TFP_Kernberg

رواندرمانی متمرکز بر انتقال

18 Oct, 14:35


مادربزرگم همیشه می‌گفت: جوری دوست داشتن، نسبت زیادی دارد با کشفِ جزییاتی از او که دیگران ندیده‌اند... نمی‌بینند.
مثلا وقتی لبخند می‌زند منحنی ظریف و باریکی سمت راست صورتش شکل می‌گیرد.
یا بغض که می‌کند قبل از تغییر تُن صدا چشم‌هایش نمناک می‌شود.
و آن‌جاها که خیلی خوشحال است سین‌های دوستت دارم را شکل دیگری می‌گوید.


@ghadimimorteza

رواندرمانی متمرکز بر انتقال

18 Oct, 08:50


A perversion combined with a NPD is particularly difficult to treat because the idealization of the perversion is condensed with idealization of the pathological grandiose self in a defensive structure that is often hard to dismantle.
@TFP_Kernberg

رواندرمانی متمرکز بر انتقال

18 Oct, 07:23


اگر این تعریف را در ذهن بسپاریم تشخیص سادیسم ،مازوخیسم، چشم‌چرانی ،عورت‌نمایی ،فتیشیسم ،مبدل‌پوشی چندان سخت نخواهد بود
@TFP_Kernberg

رواندرمانی متمرکز بر انتقال

18 Oct, 07:19


همه انحراف‌های جنسی آمیخته‌ای از
۱:بازداری شدید در انعطاف پذیری و آزادی جنسی
۲:و آرمانی‌سازی سناریو‌های جنسی برآمده از سائق کودکانه‌یِ‌ انحراف چندریختی غالب
است‌.
@TFP_Kernberg

رواندرمانی متمرکز بر انتقال

16 Oct, 06:29


از ابتدای تمدن ،شخصیت و اختلالات و بدعملکردی های آن برای انسان جذاب بوده است چراکه به نظر می‌رسد تمدن‌ همراه با زایش هوشیاری یا نقطه تلاقی بوده که بتوانیم در مورد "خود" تامل کنیم.
@TFP_Kernberg
#دستنامه_اختلالات_شخصیت
#جفری_مگ‌ناویتا

رواندرمانی متمرکز بر انتقال

15 Oct, 11:14


@TFP_Kernberg
برخلاف دوره های قبلی این دفعه تصمیم گرفتیم با پاور‌پوینتی کامل تر این دوره رو برگزار کنیم .

1,116

subscribers

63

photos

20

videos