دكتر فیروزآبادی @alifiroozabadi1344 Channel on Telegram

دكتر فیروزآبادی

@alifiroozabadi1344


@AliFiroozabadi

دكتر فیروزآبادی (Persian)

در کانال تلگرام دكتر فیروزآبادی با نام کاربری @alifiroozabadi1344، شما با یکی از بهترین پزشکان و متخصصان در زمینه پزشکی آشنا خواهید شد. دكتر فیروزآبادی با سابقه‌ی درخشان و تجربه‌ی فراوان درمان و مشاوره‌ی بیماران، این کانال را برای ارتباط مستقیم با بیماران و اشتراک دانش و تجربیات خود ایجاد کرده است. این کانال به عنوان یک منبع قابل اعتماد برای اطلاعات پزشکی و سلامتی شناخته می‌شود و شامل مقالات، ویدیوها، و پاسخ به سوالات پزشکی می‌باشد. با عضویت در این کانال، شما می‌توانید از تخصص و تجربه‌ی دكتر فیروزآبادی بهره‌مند شوید و بهبودی در وضعیت سلامتی خود را تجربه کنید. بنابراین، اگر به دنبال یک منبع قابل اعتماد و معتبر برای اطلاعات پزشکی هستید، به کانال دكتر فیروزآبادی بپیوندید و با بهترین مشاوره‌های پزشکی از تجربه‌ی منحصر به فرد این پزشک برخوردار شوید.

دكتر فیروزآبادی

08 Nov, 08:58


🗞 درنگ

#دکتر_علی_فیروزآبادی‌‌. روان‌‌پزشک

ماهیت یا محیط؟
با نگاهی به مورد دختر علوم-تحقیقات

چه چیز تعیین کننده رفتار انسان است؟ ذات یا محیط ؟
دیدگاه سنتی به کیفیت‌های ذاتی باور دارد که به کنش انسانی منجر می‌شود: ساختار وراثتی، صفات شخصیتی، اراده آزاد و .... این دیدگاه برای پاسخ به رفتارهای نابهنجار آدمی به درون انسان رجوع می‌کند. نهادهای اجتماعی مانند دستگاه قضایی، سیستم پزشکی و مذهب، رفتارهای نابهنجار را به قصور، بیماری یا گناه نسبت می‌دهند. این دیدگاه انسانها را به دو دسته تقسیم می‌کند. یک دسته از انسان‌ها به گروه مجرمین، بیماران و گناهکاران متعلقند و خط مشخصی آنها را از افراد بهنجارجدا می‌کند. این دیدگاه پرسش را با "چه کسی" شروع می‌کند و رفتارهای نابهنجاری را که از سوی افرادی که در خدمت نهادهایی چون پلیس، وکلا، قضات و پزشکان سر می‌زند به معدود افراد آلوده‌ای که ربطی به بقیه ندارند نسبت می‌دهد(همانند سیب‌های کرمو در یک صندوق) اینها افرادی هستند که به گروه شر متعلق بوده و دیگران به گروه انسانهای خوب متعلق هستند. این دیدگاه خود صندوق و شرایط حاکم بر آن را از یاد می‌برد. جا دارد این پرسش را مطرح کرد که شکل طراحی صندوق از سوی سیستم و نهادهای قدرت چگونه است.
از آن سو روانشناسی اجتماعی پرسش خود را با "چه" آغاز می‌کند. چه شرایطی می‌تواند به برخی کنش‌ها بیانجامد؟ فرد کنش‌گر از موقعیتی که در آن قرار گرفته چه برداشتی داشته است؟ تا چه اندازه‌ای می‌توان کنش‌های فردی را به عواملی خارج از کنش‌گر مربوط دانست؟
بسیاری از ما گرایش به تخمین بیش از حد ویژگیهای ذاتی و شخصیتی خود و دست کم گرفتن عوامل موقعیتی داریم. واقعیت این است که انسان‌ها و شرایط در یک رابطه پویا قرار دارند. تصور شخصیتی باثبات در طول زمان و مکان از واقعیت فاصله دارد. همه ما تحت شرایطی می‌توانیم دست به رفتارهای غیرمعمول بزنیم. تفاوتهای فردی همچنان که موقعیت شدیدتر می‌شود کمرنگ‌تر می‌شوند. در چنین موقعیت‌هایی متخصصین علوم رفتار می‌توانند با دقت بالا پیش‌بینی کنند که گروه چه می‌کند بی‌آنکه چیزی در مورد ویژگیهای افراد خاص در این گروه بدانند.
سخن کوتاه، ماهیت و محیط در یک تعامل پویا و مستمر تعیین کننده رفتار ما در زمانها و مکانهای مختلف هستند. هیچکدام از ما مصون از افتادن به دام رفتارهای نابهنجار نیستیم اما می‌توانیم با شناخت همه جانبه این عوامل و بالا بردن حس همدلی و درک خود از دنیای انسانی دیگر گامی دیگر به سمت رفتن به سوی جامعه‌ای سالم‌تر برداریم.

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه

دكتر فیروزآبادی

30 Oct, 07:59


📎سرفصل‌های دوره آموزشی کاربرد هیپنوتیزم در درمان (دوره مقدماتی)

تاریخچه کهن و مدرن هیپنوتیزم
هیپنوتیزم و روانکاوی
هیپنوتیزم چیست: برداشتهای عوامانه و نادرست در برابر نگرش علمی
تلقین و تلقین پذیری
اندازه گیری تلقین پذیری هیپنوتیزمی
هیپنوتیزم چگونه کار می‌کند
مشاهده‌گر پنهان :ژانه و هیلگارد
هیپنوتیزم و مدل تاثیر اجتماعی
آزمونهای تلقین پذیری
القا هیپنوتیزم
عمیق‌تر کردن هیپنوتیزم
پدیده‌های هیپنوتیزمی
خودهیپنوتیزم و کاربردهای آن
هیپنوتیزم از راه دور، هیپنوتیزم گروهی و نمایشی
هیپنوتیزم در پزشکی قانونی
هیپنوتیزم در ورزش و آموزش
هیپنوتیزم در کودکان
کاربردهای هیپنوتیزم در اختلالات روانپزشکی
کاربردهای هیپنوتیزم در سایر بیماریها

دكتر فیروزآبادی

18 Oct, 08:51


📎دوره آموزشی کاربرد هیپنوتیزم در درمان
(دوره مقدماتی)

🔺مدرس: دکتر علی فیروزآبادی ، روانپزشک و درمانگر تحلیلی

🔺زمان شروع: جمعه دوم آذر
زمان جلسات: جمعه‌ها ۱۰ تا ۱۲ صبح
تعداد جلسات: ۱۰ جلسه

🔺شرایط شرکت‌کنندگان:
دستیاران روان‌پزشکی و روان‌پزشکان
دانش‌جویان یا دارندگان مدرک کارشناسی ارشد و دکتری در رشته‌های روان‌شناسی بالینی و روان‌شناسی سلامت

🔺هزینه ثبت‌نام: ۶۰۰۰۰۰۰ تومان  قابل پرداخت در سه قسط

🔺روش برگزاری: آن‌لاین و از طریق پلتفرم اسکایپ
شماره واتس‌اپ مسئول ثبت‌نام:
+98 917 739 4735

دكتر فیروزآبادی

14 Oct, 19:21


🔹انجمن علمی روان‌درمانی ایران  برگزار می‌کند:

📚شروع ثبت‌نام دوره‌ی آموزشی
« مبانی و مقدمات رواندرمانی تروما و تجزیه، پاییز و زمستان ۱۴۰۳»

مدرسین:

دکتر علی فیروزآبادی ، روانپزشک و عضو بازنشسته هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شیراز                                          
دکتر علی ثاقبی ، روانپزشک و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد   
                              
دکتر عاطفه کمالو ، روانپزشک و روان‌درمانگر تروما
------------------
🔹🔹🔹زمان شروع دوره:
پنج‌شنبه، ۲۴ آبان ۱۴۰۳

زمان جلسات:
پنج‌شنبه‌ها ساعت ۱۶ تا ۱۹

🔹 تعداد جلسات:  ۱۲ جلسه (شامل جلسات تئوری و سمینارهای بالینی)
---------------------
🔹 شرایط شرکت در دوره:

🌀 دستیاران روان‌پزشکی و روان‌پزشکان

🌀 دانش‌جویان یا دارندگان مدرک کارشناسی ارشد و دکتری در رشته‌های روان‌شناسی بالینی و روان‌شناسی سلامت

🌀 دارندگان مدرک کارشناسی ارشد و دکتری در رشته‌های روان‌شناسی عمومی
-------------
🔹 هزینه‌ی ثبت‌نام:

افرادی که عضو انجمن نیستند: ۱۰،۸۰۰،۰۰۰ تومان

قابل پرداخت در سه قسط ، در ابتدای دوره و سپس بعد از ۴ جلسه و بعد از ۸ جلسه

قسط اول: ۴،۸۰۰،۰۰۰ تومان
قسط دوم و سوم هر کدام: ۳۰۰۰،۰۰۰ تومان
----------------
اعضای پیوسته و وابسته‌ی انجمن: ۸،۶۴۰،۰۰۰ تومان

قابل پرداخت در سه قسط، در ابتدای دوره و سپس بعد از ۴ جلسه و بعد از ۸ جلسه

قسط اول: ۳،۸۴۰،۰۰۰ تومان
قسط دوم و سوم هرکدام: ۲،۴۰۰،۰۰۰ تومان
----------------
💻 روش برگزاری: آن‌لاین و از طریق پلتفرم اسکایپ

شماره تلفن‌های دفتر انجمن علمی روان‌درمانی ایران:

021-88223292
021-88336726

حساب بانکی برای پرداخت هزینه‌ی ثبت ‌نام:

شماره کارت انجمن علمی روان‌درمانی ایران:

۵۰۲۲۲۹۷۰۰۰۳۱۴۵۹۶

شماره واتس‌اپ مسئول ثبت‌نام:

+982188223292

دكتر فیروزآبادی

02 Oct, 13:56


عنوان کارگاه : ترومای نیابتی و خودمحافظتی درمانگر
مدرسین : دکتر علی فیروزآبادی ، دکتر عاطفه کمالو
مدت کارگاه : سه ساعت

ترومای نیابتی اولین بار به‌عنوان واکنش‌های استرس پس از ترومای درمانگران در اثر شنیدن داستان‌های مراجعان و دانستن واکنش‌ها و صدمات پس از ترومای آنها و از تعامل با افراد دچار تروما، توصیف و تعریف شد (مک کان و پرلمن، ۱۹۹۰؛ پرلمن و مکیان، ۱۹۹۵؛ پرلمن، ۱۹۹۵؛ پرلمن، ۱۹۹۵ و ساکویتنه، ۱۹۹۵). از چندین اصطلاح مرتبط برای توصیف تأثیر روان‌شناختی درمان بازماندگان تروما استفاده‌شده است، ازجمله خستگی غمخواری ، ترومای ثانویه و فشار همدلی.
تجربه تروما در زندگی کودک او را در موقعیت یک قربانی قرار میدهد که هدف رفتار آسیب زای فردی دیگر است. او به دنبال مفری است که از آسیب رهایی یابد پس در آرزوی رسیدن منجی است که بر آسیب او نقطه پایانی بگذارد. او به واسطه کودک بودنش ناتوان از تغییر سرنوشت خویش است پس در چرخه ایفای نقشهای سه گانه قربانی-مرتکب-منجی اسیر شده و روابطش حول این سه نقش سازمان می یابد.
هدف اصلی درمان، جلوگیری از تکرار چنین نقشهای ناخوداگاه منفعلانه در روابط بین فردی و بیرون آمدن از چرخه تکراری است که او را به ایفای هرازگاه این سه نقش سوق میدهند. فضای درمان بستری مناسب برای درگیر شدن در این نقشها فراهم کرده و درمانگر در معرض این قرار می گیرد که از سوی مراجعش به درون این چرخه کشیده شود.
تجارب تروماتیک به شهادت یافته های تجربی و آماری شیوع قابل توجهی دارند و اگر درمانگر خود قربانی ترومایی در گذشته باشد چنین تصویری پیچیدگی بیشتری نیز به خود می گیرد. تمامی رویکردهای روان‌درمانی با تروماهای بیمار سر و کار دارند و هیچ درمانگری از آسیب نیابتی مصون نیست.
درمانگر چه سیاستی میتواند اتخاذ کند تا بی‌انکه خود آسیب ببیند (که به آسیب دیدن مراجعش هم منجر می‌شود)، به فرد تروماتیزه کمک کند تا گذشته پردرد و رنج خود را پشت سر گذاشته و در مقام انسان بالغ رفتاری مسئولانه و کارا در پیش گیرد؟ او با احساسهای درونی خویش که بخشی به گذشته خودش و بخشی به دنیای درونی مراجع که بر او فرافکنده می شود مرتبط هستند چه باید بکند؟
همان‌طور که بازماندگان می‌توانند به دنبال عواقب آسیب‌ها رشد و تکامل پیدا کنند، متخصصانی که با این بازماندگان کار می‌کنند نیز می‌توانند رشد کنند.
اصطلاح » تاب‌آوری پس از آسیب » برای توصیف مزایای بالقوۀ تجربۀ این نوع آسیب نیابتی برای متخصصین ابداع شده است.
در این کارگاه به ابزارهای محافظتی می پردازیم که درمانگران را در برابر ترومای نیابتی مجهز کرده و همچنین برای محافظت از مراجع و کسب دستاوردهای مثبت درمانی ضروری اند.
مباحث مورد نظر کارگاه:
-چگونه درمانگر از "خود" برای درمان استفاده می‌کند و این استفاده از خود چه ابعاد جسمی و روانی ای دارد؟
-آیا سبک دلبستگی درمانگر در درمان بیمار تروما و تجزیه مهم است؟
-انتقال و انتقال متقابل در درمان پست تروماتیک چه تاثیری دارد؟

دكتر فیروزآبادی

20 Sep, 08:24


📎 کورنلیا ویلبور و سی‌بل

 دوران معاصردرمطالعه اختلال تجزیه ای هویت با کارهای آرنولد لودویگ و همکارانش شامل کورنلیا ویلبوردر دانشگاه کنتاکی دردهه 70 آغازشد که به طورعمده برتمایزروانی-زیستی میان شخصیت های مختلف این اختلال متمرکزشد.کورنلیا ویلبورکه نامش با مورد سیبل گره خورد نقشی تاثیرگذاردرتوصیف ویژگی های بالینی ساختار نوین اختلال تجزیه ای هویت و شناسایی نقش آسیب های کودکی به منزله عاملی مهم درسبب شناسی این اختلال داشت. درمیانه قرن بیستم، ویلبور، که یک روانکاو بود به توصیف چند مورد اختلال تجزیه ای هویت دست زد که همگی سیستم های شخصیتی پیچیده تری نسبت به موارد کلاسیک دو یا چندشخصیتی های پیشین داشته و درهمه آن ها تاریخچه بدرفتاری های شدید زمان کودکی شامل زنای با محارم داشتند. با این وجود، نوشته های اوازسوی نشریات روانکاوی به دلیل روح حاکم برتفکرآن زمان که می پنداشتند اختلال چندشخصیتی و زنای با محارم یک دریک میلیون احتمال رخداد دارد و گزارش زنان از تجارب جنسی زمان کودکی همگی ازفانتزی های اودیپی آنها منشا می گیرد، رد شد. درنهایت، ویلبورر مورد سی بل را به شکل یک کتاب منتشرکرد درحالی که حتی انتظارخوانده شدن آن را نداشت چه برسد به آن که بتواند استقبالی چشمگیرازآن را پیش بینی کند.

منبع:
Comprehensive textbook of psychiatry, the last edition

https://t.me/alifiroozabadi1344

دكتر فیروزآبادی

24 Aug, 09:21


ژانه و فروید (۲)

Boland R, Verduin ML: Comprehensive textbook of psychiatry (2025

برپایه کاربا بیماران شدید درسالپتریه، ژانه بیماران هیستریک را افرادی مستعد ازهم پاشیدگی روانی درشرایط استرس زا ارزیابی کرد. فروید، که با بیماران ثروتمند بورژوا درمطب خصوصی خود کار می کرد به این افراد به عنوان افرادی قوی از نظر روانشناختی که تلاش برای غلبه برتعارضات شدید بیماری زا داشتند نگاه می کرد. هردوی این دیدگاه ها با مفاهیم نوین مرتبط با اختلالات تجزیه ای و درمان آنها سازگاری دارند

پژوهش ها نشان دهنده این بوده اند که بیماران تجزیه ای اغلب ازعلائم شدید مختل کننده دررنج هستند. با این وجود، مطالعات بیانگراین نیز بوده اند که تجزیه دراوایل زندگی می تواند عاملی دربالا بردن تاب آوری فرد باشد به ویژه درشدیدترین اختلال تجزیه ای یعنی اختلال تجزیه ای هویت. فضاسازی(Compartmentalization) اولیه روانشناختی تجارب آسیب زا ظاهرا به تکوین طبیعی تر و حفظ توانایی های شناختی وخلاقانه به همراه ظرفیت برای شوخ طبعی، امید، بینش و دلبستگی انسانی علیرغم تاریخچه آسیب های مکرر کودکی مجال می دهد.

هرچند برای پرداختن به این موضوع فضایی بیشتراز اینجا لازم است، درمانگران و محققین به شکل عمده زمانی که به ذهن فکرمی کنند با دخالت دادن استعاره های فیزیکی مانند انشقاق، فضا سازی و... راحت نیستند. این می تواند موجب جسمیت بخشیدن به ذهن شود و شاید مشکلی عمده درمفهوم سازی تجزیه و اختلالات تجزیه ای به ویژه اختلال تجزیه ای هویت باشد.

ژانه تا زمان مرگش در 1947 در حوزه های روانشناسی و روانپزشکی فعال باقی ماند و درمورد موضوع های متنوع بالینی، تئوریک و فلسفی مطالب گوناگونی نوشت. او هرگز یک مکتب رسمی روانشناسی را بنا و یا پیروانی وفادار به راه و رسمش را تربیت نکرد. او به شدت دل مشغول حفظ محرمیت بیماران خود بود که شاید بتوان آن را واکنشی به زیادروی های دوران شارکو دانست. به همین دلیل، او کتابخانه حاوی شرح حال های دقیقش را که شامل مشهورترین موارد هیستریک های کلاسیک بود پیش از مرگش نابود کرد. به این علت و شاید به علت تفوق ایده های روانکاوانه درسالهای باقی مانده قرن بیستم، کارهای وی به میزان زیادی تا سالهای اخیرکه توجه به تجزیه بازهم جلب شد موردغفلت قرارگرفت.

سهم ژانه درفرضیات مدرن تجزیه ای را می توان به ترتیب زیرخلاصه کرد:1) شناسایی نقش علی آسیب در تجزیه درقالب یک مدل آسیب پذیری-استرس. 2) رویکردی تاکسونومیک- ژانه باورداشت که تجزیه را نباید دریک پیوستارکه دنباله تجارب معمول روانشناختی است درنظرگرفت. 3) شناسایی این مطلب که سازوکارهای ذهنی اختلالات شبه جسمی و تجزیه ای مشابه هستند. 4) نقش ایده های ثابت دراختلالات تجزیه ای و تلاش دردرک بنیادی ترین ایده های مشکل سازکه رفتار بیمار را تحت تاثیر قرار می دهند 5) درمان با استفاده ازیک رویکرد چندوجهی به کمک روشهای هیپنوتیزمی و متمرکز برآسیب که با شناخت درمانی، رفتاردرمانی و آموزش مهارتهای زندگی ترکیب می شد.

https://t.me/alifiroozabadi1344

دكتر فیروزآبادی

24 Aug, 09:21


📎 ژانه و فروید (۱)
Boland R, Verduin ML: Comprehensive textbook of psychiatry (2025)

فروید و ژوزف برویر با ارجاع به کارهای ژانه درکتاب مطالعاتی درمورد هیستریا (1893) و همچینین با نام بردن از اصطلاحاتی چون “حالتهای هیپنوییدی“، ”ایده های ثابت” و “سبب شناسی آسیب شناسانه“ به ژانه ادای احترام کردند. به ویژه دراین کتاب درمورد آنا او، نمونه کهن الگویی هیستریک فرویدی، به وجود یک هشیاری دوگانه و مجموعه ای ازعلائم تجزیه ای ازقبیل فراموشی های پیچیده نسبت به تجارب حال و گذشته، واپس روی زمانی خودبخودی و حالتهای خلسه، مسخ شخصیت، نوسان و تغییردرنوشتن، استفاده ازدست و زبان و حالتهای متغیرهشیاری اشاره شده بود.
فروید درادامه، ایده های اولیه تجزیه ای خود را رد کرد ازجمله این دیدگاه که هیستریا وحالتهای مرتبط با آن به دلیل خشونت های فیزیکی و جنسی زمان کودکی رخ می دهند (فرضیه اغوا).

روانکاوان بعدی علیرغم این که اثار ژانه زودتر منتشر شده و فروید و برویر به این اثار درکتاب خود ارجاع داده بودند، چنین گفتند که ژانه به شکلی غیرصادقانه مدعی اولویت دردیدگاه های خود درمورد هیستریا شده است. ژانه به نوبه خود از به رسمیت شناخته نشدن کارهای خود خشمگین شد ودرطول عمر حرفه ای خود منتقد فروید و روانکاوی باقی ماند.

علیرغم حضور ردپای ایده های ژانه درکارهای اولیه فروید درمورد هیستریا، تا به امروز، روانکاوی در به حساب آوردن پدیده تجزیه درمعادلات خود اکراه داشته است. شاگرد فروید، شادندورفرنتزی مقالاتی را نوشت که درآن ها به پیامدهای آسیب های جنسی کودکی و تاثیرآن دربه وجود آمدن انشقاق درشخصیت اشاره کرد که با توصیفات امروزین درمورد اختلال تجزیه ای هویت قابل مقایسه است. پافشاری فرنتزی براهمیت آسیب واقعی درشکل گیری آسیب شناسی روانی به علاوه عوامل دیگر، به رانده شدن وی ازمحافل روانکاوی منجرشد. روانکاوان بریتانیایی پیرو مکتب ارتباط با ابژه، هری گونتریپ و رونالد فایربیرن، با کودکان آسیب دیده ازنظرجنسی سروکارداشتند. آنها بردوپاره شدن ایگو درنتیجه این آسیب های اولیه تاکید داشتند. بنابراین، اصطلاح روانکاونه انشقاق به شکلی شایع علیرغم موضع انتقادی برخی روانکاوان درمورد مادیت دادن به استعاره انشقاق واشکال درهم ترازکردن طیف پدیده های تجزیه ای با چنین مفهومی ، با تجزیه مترادف شد.

دیوید راپوپورت، مرتون جیل، مارگارت برنمن، چارلزفیشر و الیزابت گلیرد و دیگران اثار روانکاوانه مهمی درمورد گریز، فراموشی، هیپنوتیزم و تجزیه دردهه های 40 و 50 خلق کردند. راپوپورت با دنبال کردن ایده های ژانه به شکلی آینده نگرانه به تفاوت های مفهومی و پدیدارشناسانه سرکوبی و تجزیه اشاره کرد. با این وجود، متفکرین روانکاوی تا حد زیادی این کارها را نادیده گرفتند چرا که با فرضیات روانکاوی معاصر که باورداشت گزارش های زنای با محارم ازفانتزی های کودک منشا گرفته و هیپنوتیزم امری مطرود در روان درمانی تحلیلی است و فروید آن را درکارهای اولیه خود رد کرده است، همخوانی نداشت. درسال های اخیر، بسیاری از روانکاوان واقعیت آسیب های کودکی و بزرگ سالی را به رسمیت شناخته اند. آنها تلاش کرده اند تا تجزیه را دوباره وارد تفکر روانکاوانه کنند. با این وجود، این امرمساله سازاست چرا که هنوزمیرات مفهومی انشقاق و اشکال درقراردادن تام و تمام طیف آسیب شناسی تجزیه ای دراین یا دیگر ساختارهای روانکاوانه به حیات خود ادامه می دهد. روانکاوان مکتب ارتباطی، مانند فیلیپ برومبرگ مفهوم تجزیه را به حدی وسعت بخشیدند که آن را به عنوان ویژگی فرایند های روانشناختی انسانی به شکل کلی و تجربه روانکاودرتمام روان درمانی ها ونه تنها درمان افراد مبتلا به اختلال تجزیه ای درنظرمی گیرد.

باعث تاسف است که نزاع برسرتقدم ایده ها میان فروید و ژانه منجر به گسست میان پیروان فروید و ژانه شد. مفهوم پردازی های نوین از اختلالات تجزیه ای اغلب حاوی تلفیقی ازایده های ژانه ای و فرویدی است. به طورمثال، فرضیات معاصر درمانی دربرگیرنده دیدگاه ژانه درمورد کارنظام مند با خاطرات آسیب، استفاده کمکی از روش های هیپنوتیزمی و تجسمی و به چالش کشیدن تحریفات شناختی پس ازآسیب است که درآنها از روان درمانی شناختی و رفتاری، آموزش و ارتقا مهارت زندگی استفاده می شود. مفاهیم روانکاوانه انتقال، ضدانتقال، ارتباط با ابژه، همانند سازی فرافکنانه، دفاع های درون روانی و تعارض نیزعناصری ضروری دردرک درمان های نوین اختلالات تجزیه ای هستند.

https://t.me/alifiroozabadi1344

دكتر فیروزآبادی

25 Jul, 13:18


📎 درک خودتخریبی: چرا ما زیرآب خود را می‌زنیم؟

🔴 یکی از معماهای وجود ما درگیر کردن خود در رفتارهایی است که به نحوی از انحا زیانمند و آسیب‌زا هستند. از رفتارهای کوچک مثل عدم رعایت رژیم غذایی مناسب تا رفتارهای پیچیده ای مانند ورود به رابطه‌ای که سرانجامی ناخوشایند دارد و کنش‌های شدیدترین چون دست زدن به کارهای خطرناک یا اعتیاد. چرا خود را در چرخه ناسالمی گرفتار می‌کنیم که از آن رهایی نداریم؟

🔸 به نظر می‌رسد درون ما درگیر نبردی میان دو نیروی مخالف باشد. یکی که ما را به سوی رشد سوق داده و دیگری که هر تلاشی را در این زمینه خنثی می‌کند. فروید این پدیده را چنین توضیح داد که همگی ما از سوی دو غریزه متضاد هدایت می‌شویم. غریزه زندگی که حاوی نیرویی است که رو به سوی رشد و نمو دارد و غریزه مرگ که به سوی ویرانی و تخریب متمایل است. او به مفهوم غریزه مرگ از طریق بررسی رفتارهای مازوخیستی و آنچه که وی از آن به عنوان تکرار وسواس‌گونه یاد می‌کرد رسید. این رفتار تکراری به شکلی ناخودآگاه موجب فکندن فرد در دام موقعیت‌های دردسرآفرین و دردناک می‌شود.

☑️ می‌توان برای رفتارخودتخریبی معانی و دلایل مختلفی را جستجو کرد. آنها اغلب ناخودآگاه هستند و بخشی از درمان روانکاوانه به درک چنین دلایلی اختصاص پیدا می‌کند

1️⃣ وفاداری روان‌نژندانه: برخی افراد، به هردلیلی، پدر یا مادر خود را به عنوان افراد ناتوان و ضعیفی می‌بینند و به نوعی درگیر بیعتی ناخودآگاه با آنها شده‌اند که اجازه نمی‌دهد از والدین خود فراتر بروند. رشد و ترقی در ذهن آنها به معنی عدم وفاداری معنی می‌شود و زاینده حس گناه خواهد بود. در حقیقت به خود چنین می‌گوید که من نباید بهتر از پدر و مادرم شوم.

2️⃣ مجازات: خودتخریبی گاهی نوعی مجازات خویش است. اما مجازات برای چه؟ برای داشتن تمایلات و افکار و احساسات ممنوعه که فرد را وادار می‌کند آنها را از حوزه آگاهی خود براند. خودتخریبی در این معنی کتش سوپرایگوی سخت‌گیری است که فرد را در دادگاه خود محاکمه، محکوم و مجازات می‌کند. شخصیت‌های وسواسی در این مقوله قرار می‌گیرند.

3️⃣ احساس همه‌‌توانی و قدرقدرتی:  گاه خودتخریبی دفاعی در برابر ترس ناخودآگاه از رسیدن به توان و قدرت زیادی است که مهار را از تمایلات تخریبی و پرخاشگرایانه فرد بردارد. در این حالت خودتخریبی به منزله یک سیستم امنیتی درونی عمل می‌کند که در خدمت محافظت فرد قرار می‌گیرد. به طور مثال فردی که از ترس آسیب رساندن به معشوق از نظر جنسی ناتوان می‌شود.

4️⃣ عقب‌نشینی: گاهی رفتار خودتخریبی یک نوع عقب‌نشینی در برابر احساسات دردسرآفرینی است که از روابط واقعی منشا می‌گیرند. برای جلوگیری از قراردادن خود در برابر مشکلات و مصایب رابطه واقعی، فرد دست به انتخاب راهی می.زند که زیان کمتری داشته باشد.

5️⃣ تسلط: فروید تکرار وسواس‌گونه را به کوشش برای چیرگی بر موقعیت‌های دردناک گذشته می‌دانست. بنابراین خودتخریبی گاهی شکل یک تلاش برای کنترل درد و رنج به خود می‌گیرد. در اینجا فرد به تکرار موقعیت دردناک گذشته و بازسازی سناریوی آسیب دست می‌زند با این تفاوت که اکنون نقش بازیگری فعال و کنترل کننده را به عهده می‌گیرد تا جبرانی باشد بر ضعف و انفعالی که در گذشته در مقام یک کودک ناتوان داشته است تا شاید از این طریق بر موقعیت آسیب‌زا مسلط شود.

6️⃣ حفاظت: گاه خودتخریبی شکل به درون برگشته تمایل به تخریب و نابودی دیگری است و از این طریق دیگری را در برابر تکانه‌های ناخودآگاه خود حمایت می‌کنیم. این اغلب در افسردگی دیده می‌شود که خشم و نفرت نسبت به دیگران به سمت خود برمی‌گردد. در این موارد پرسش اصلی این است: هدف فرد از طریق برگرداندن خشم به درون،  آسیب رساندن به چه کسی است؟

7️⃣ ترس از فروپاشی: گاه ساختار ضعیف ذهنی فرد باعث می‌شود در برابر هر تغییری که تعادل وی را به هم بزند مقاومت کرده و تمایل به حفظ وضع موجود و ساختاری داشته باشد  که هرچند ضعیف تا به حال موجب بقای وی شده است.  در این حال خودتخریبی دفاعی در برابر هر چیزی است که سیستم را تهدید کند

8️⃣ مازوخیسم: در اینجا به معنی ارضا از طریق رنج کشیدن است و با یک لذت انحرافی روبرو هستیم که از طریق حمله به خویش حاصل می‌شود.

🔸خودتخریبی ویرانگر  و در همان حال یک دفاع است. تا زمانی که فرد به درک زمینه‌های زیرین رفتار خود قادر نشود به تکرار ادامه داده و در چرخه.ای تکراری اسیر می‌شود.

Ref: Allan Gois: The Psychotherapist, Understanding self-sabotage: Why do we undermine ourselves? March 14, 2014

https://t.me/alifiroozabadi1344

دكتر فیروزآبادی

25 Jul, 13:17


این یادداشت را مدتی پیش در همین کانال به اشتراک گذاشته بودم. از آنجا که به نوعی تکمیل کننده یادداشت بالا است بازنشرش می‌کنم

دكتر فیروزآبادی

23 Jul, 15:12


✖️شخصیت خودتخریب گر

🔺چرا بعضی از انسانها بدون این که خود چندان آگاه باشند در زندگی رفتاری خودتخریبی  و برعلیه خویش در پیش می گیرند؟ این می تواند به شکلی تکرار شود که آنها را به این نتیجه برساند که به طور کلی ادمهای بدبیاری هستند. حتی وقتی درحال رسیدن به یک موفقیت هستند گویی به خود پشت پا می زنند. نیاز ناخودآگاه به کیفردادن خود می تواند پشت برخی از این رفتارهای خودتخریبی قرار داشته باشد که ریشه در احساس گناهی دارد که به علت تمایلات تخریبی و پرخاشگرایانه ای که از روابط کودکی آنها نشات می گیرد حاصل شده است.حالت تسلیم و رضای آنها نقابی است که تمایلات سادیستیکی را پوشش می دهد که هدفش را از طریق القا احساس گناه و اعمال کنترل برطرف مقابل براورده می کند. آنها به انکارخود، فداکاری و ایثار و چشم پوشی از لذات زندگی افتخار کرده و معمولا راههای سخت تر را برای رسیدن به هدف انتخاب می کنند. فرمان برداری و تسلیم و اطاعت یک  سازوکار دفاعی (واکنش سازی) برای عدم اگاهی یافتن از تمایلات خصمانه است.

🔺سوپرایگوی آنها درهمانندسازی با پرخاشگر شکل گرفته و این سوپرایگو هرچه سادیستیک تر باشد ایگو را بیشتر به سوی رفتارهای مازوخیستیک سوق می دهد. ریاضت خودشیفتگانه  narcissistic mortification اصطلاحی است که برای توصیف رفتار آنها از سوی برخی محققین به کار گرفته شده است. سرخوردگی در سرمایه گذاری بر روی ابژه عشق اولیه منجر به برگرفته شدن این سرمایه از او و شکل گرفتن خشم خودشیفتگانه ای می شود که هدفش از بین بردن و نابودی ابژه است. تفاوت آن با سوگواری دراین است که در سوگواری ابژه اولیه رها نمی شود بلکه در درون فرد همچنان تقدیس می شود. در زمان کودکی آنها تنها به قیمت تسلیم و سازش کامل در برابر مراجع قدرت والدانه قادر بوده اند توجه و محبت آنها را جلب کنند و این خشمی را در درون آنها انباشته می کند که نه تنها مجال بروز آن را به خود نمی دهند بلکه آگاهی یافتن از ان به احساس گناه منجر می شود.

🔺تصویر درونی شده از والد ناامیدکننده به جذب انرژی پرخاشگری و لیبیدوی نارسیسیستیک ادامه می دهد. اما این نمی تواند تا ابد دوام داشته باشد و درفرایندی که می توان آن را به عنوان رهاسازی امردرونی شده نامید به سوی افرادی واقعی در زندگی فعلی فردمتوجه شده و رابطه اولیه بازسازی می شود. ایگو در روندی که از احساس گناه تغذیه می شود ضعفی کودکانه و توام با خواری به نمایش می گذارد و درعین حال ابژه های پیرامونی را قدرتمند می بیند . این یک موقعیت متناقض می سازد که ایگو محبت و توجه را از کسی طلب می کند که از او خشم و نفرت دارد. در روابط بین فردی با آن که بارها آزار دیده و طرد می شوند نمی توانند از فردی که به او وابسته شده اند خود را رها کنند.

https://t.me/alifiroozabadi1344

دكتر فیروزآبادی

20 Jul, 19:35


🗞 بخش دوم یادداشت #دکتر_علی_فیروزآبادی

مراحل انتقالی زندگی:
بازنشستگی، از دست دادن شغل، تغییر شغل و حتی ارتقا شغلی می‌توانند به عنوان زنگ‌خطر عمل کنند علاوه براین حسادت نسبت به ثروت بیمار یا طمع‌ورزی درمانگر که به وارد شدن در رابطه اقتصادی با او منجر شود می‌تواند مقدمه عبور از مرز باشد

بیماری درمانگر:  هر نوع بیماری در درمانگر می‌تواند منجر به روی‌‌اوردن او به بیمارش برای رسیدن به آرامش شود اضطراب مرگ و ترس از نیستی نقشی مهم در این میان بازی می‌کند.

تنهایی: درمانگری که در زندگی احساس تنهایی دارد و نیاز به محرم و مرهمی برای تسکین لحظات تنهایی خویش پیدا می‌کند می‌تواند از مراجع خود در این زمینه استفاده کند این به وارونه شدن نقش‌ها منجر می‌شود.

ایده‌آل‌گرایی و بیمار مخصوص
درمانگر باید نسبت به احساسات ضد انتقالی خود هشیار باشد. گاهی او بیمارش را به شکل خاص می‌بیند. این می‌تواند به خاطر زیبایی، هوش، خلاقیت هنری، شهرت یا موقعیت بیمار باشد. چنین احساسی می‌تواند زمینه‌ساز مشورت با یک همکار و شناخت بیشتر درمانگر از خود و بیمارش باشد به جای آنکه او را به سوی عمل‌کردن به احساساتش سوق دهد

غرور، شرم و حسادت: زیاده به خود مطمین بودن باعث می‌شود که یک درمانگر چنین احتمالی را تنها متوجه درمانگران کم تجربه و ناشی نماید. آنها از مشورت با همکار فراری هستند و گاه آن را کاملا غیرضروری می‌دانند چرا که چنین می‌پندارند که همه چیز را می‌دانند. چنین خودشیفتگی گاه آنها را در ذهن خود بالای قوانین مرسوم قرار می‌دهد و به خود حق انجام کارهایی را می‌دهند که در شاگردانشان منع می‌کنند.

پدیده شهر کوچک: در یک شهر کوچک یا روستا یا محله‌ای که ارتباطات میان انسانها محدود است گریزی از رودروشدن با مراجعین در شرایطی غیر از اتاق درمان نیست و این می‌تواند احتمال تخطی از مرزها را افزایش دهد.

رویکرد نسبت به تخطی از مرزها:
تغییر سیاست‌های درمانی در دنیا و دخالت شرکتهای بیمه و جنبه‌های اقتصادی بر ماهیت و محتوای آموزش در حوزه سلامت روان تاثیر داشته است. روانپزشکی امروز به سوی درمانهای کوتاه مدت و دارویی و ابزارمدارانه سوق پیدا کرده است. به مفاهیم روان‌پویانه با تاکید محوری که بر پدیده انتقال و ضدانتقال دارند کمتر توجه نشان داده می‌شود. درمانگری که اطلاعات اندکی در این مورد دارد و هدف ایده‌آل سازی بیمارش قرار می‌گیرد یا در سوی مثبت درمانگر خوب - درمانگر بد در شقه سازی مراجع مرزی جای داده می‌شود ممکن است دچار این توهم شود که مراجعش درگیر یک عشق واقعی شده است. صرف نظر از دیدگاهی که مراجع آموزشی نسبت به روانکاوی دارند آموزش در مورد احساسات انتقالی و ضد انتقالی و مقوله حد و مرز امری ضروری در آموزش‌های روانپزشکی به نظر می‌رسد.

📎 پایان

منبع

Norris DM, Gutheil TG, Strasburger LH: This couldn't happen to me: Boundary problems and sexual misconduct in the psychotherapy relationship, Psychiatric Services, April 2003, V.54, No.4

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه

دكتر فیروزآبادی

20 Jul, 19:35


🗞 درباره‌ی تخطی رسانه‌ای شده

#دکتر_علی_فیروزآبادی. روان‌‌پزشک

این برای من رخ نمی‌دهد
نگاهی دیگر به تخطی از مرزها در رابطه درمانی

از ربع پایانی قرن گذشته به این سو، حجم زیادی از آثار در مورد روشنگری هرچه بیشتر رابطه در روان‌درمانی و تنوع و پیچیدگی چالشهای مرتبط با تخطی از حد و مرزهای حرفه‌ای منتشر شدند و رسانه‌ها این چالش‌ها را به انحا مختلف به تصویر کشیدند. علیرغم توافق گسترده‌ای که در مورد رفتار نامتناسب جنسی و سایر طرق عبور از حد و مرزها در روانپزشکی وجود دارد، برخی از شناخته‌شده‌ترین و با تجربه‌ترین درمانگران هنوز در دام چنین رفتارهایی اسیر می‌شوند. پس از خودکشی, مسایل مرتبط با حدومرزها دومین دلیل اقامه دعوا برعلیه روانپزشکان در محاکم کیفری است. با این وجود به نظر می‌رسد که آموزش در این مورد هنوز کفایت لازم را نداشته باشد.
به باور بعضی، انکار یا به عبارت دیگر رد این احتمال که "این نمی‌تواند برای من رخ دهد"نقشی مهم در لغزش درمانگران و تداوم این وضعیت به عهده دارد. پیچیدگی قضیه زمانی بیشتر می‌شود که مسئله تعیین حد و مرز در رابطه درمانی از سوی برخی مکاتب مورد انتقاد جدی قرار می‌گیرد. آنها هواداران تعیین حد و مرز را به خشکی و سختی بیش از حد متهم کرده که از خلاقیت درمانی درمانگر کم می‌کنند. علیرغم این، هنوز در اکثریت زیادی از درمانگران حساسیت نسبت به حد و مرزها به عنوان بخشی ضروری از کار بهینه درمانی باقی مانده است.

مراد از مرز، خطی است که رفتار حرفه‌ای را مشخص می‌کند که از سوی ایدیولوژی درمانی، رضایت و قرارداد درمانی و بالاتر از همه بافتار درمان تعیین می‌شود. عبور از مرز با تخطی از مرز تفاوت دارد.  در اولی، با عبور ملایم و بی‌ضرر از مرزها به دلایلی که گاه ضرورت پیدا می‌کند روبرو هستیم(مثل انحراف به چپ راننده و یا کشیده شدن موقت او به شانه خاکی که شکلی موقتی دارد و او دوباره به جاده و مسیر درست برمی‌گردد). گرفتن دست مراجعی که در حال زمین خوردن است یا پرداختن هزینه تاکسی او زمانی که کیف پولش را فراموش کرده یا در آغوش کشیدن مراجعی که به تازگی فرزند خود را از دست داده است و دستهایش را به روی درمانگر می‌گشاید مثالهایی از این مورد هستند. تخطی از مرزها داستانی جدا دارد و اگر از مثال رانندگی استفاده کنیم می‌توان آن را به واژگونی اتوموبیل تشبیه کرد. مانند برقراری رابطه جنسی با مراجع یا بهره‌برداری اقتصادی از او. در این حال با استفاده از مراجع برای برآورده کردن نیازهای خودشیفگانه، وابستگی، بیمارگونه و جنسی درمانگر روبرو هستیم. گاهی درمانگر خود از ماهیت رفتار خود آگاه نیست، به طور مثال به کار گماردن مراجع که دانشجویگ است به بهانه جبران هزینه درمان او. در این حال نقشی دوگانه و آشفتگی در مرزها به او تحمیل می‌شود.
مراجعین هیچ آگاهی از استانداردهای رابطه ندارند. بنابراین حفظ حد و مرز همیشه با درمانگر و مسئولیت او است‌. اگر مراجعی درخواست، نیاز، اصرار یا رفتاری در جهت تخطی از مرزها داشت که خیلی از اوقات چنین می‌شود، درمانگر است که باید از قرارگرفتن در این بازی‌ها اجتناب کرده و از آن سو انگیزه‌های مراجعش را کنکاش نماید و اگر لازم باشد از مشورت همکاران استفاده کند.

مشکلات شخصی درمانگر توجیهی برای دست‌یازیدن به چنین رفتاری نیست، درمانگر همیشه بار وظیفه حرفه‌ای و اخلاقی خود را به دوش دارد. همچنین، نباید در این زمینه به دام فرضیه سیب کرمو افتاد‌. بعضی چنین رفتاری را به اقلیت بد منتسب کرده و چاره کار را در جدا کردن آنها از بقیه درمانگران خوب می‌دانند. اما باید دانست که تخطی از مرزها در همه درمانگران صرف‌نظر از سالیان تجربه و حتی در میان کسانی که تنها دارو تجویز می‌کنند رخ می‌دهد.

درمانگران باید نسبت به عوامل خطر زیر گوشهای خود را تیز نگه دارند:
بحران‌های زندگی: به شکل تجربی دیده شده که بحران میانسالی و کهنسالی زمینه را برای تخطی از مرزها در درمانگر فراهم می‌کند. هرچند که درمانگران کم تجربه که در ابتدای کار خود هستند نیز به دلایلی دیگر در معرض خطر قرار دارند به طور کلی نارضایتی شغلی، مشکلات زناشویی نیازهای برآورده نشده و مشکلات اقتصادی می‌توانند درمانگر را به سوی بیمارش برای ارضای نیازهای خویش سوق دهد.

📎 لطفاً ورق بزنید...

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه

دكتر فیروزآبادی

10 Jul, 18:26


🗞 دنباله‌ی تعمق #دکتر_علی_فیروزآبادی

پادشاه تاریکی: رفتار آنها ملهم از حس بزرگ منشی و تمایل برای اعمال قدرت و کنترل است آنها مجموعه غنی از ویژگی‌های شخصیتی خودشیفته، ضداجتماعی، مرزی و اسکیزوتیپال را نشان می‌دهند و معمولا هوش بالایی دارند. شدت اختلال شخصیتی در آنها زیاد بوده و اغلب مجوز بازگشت به کار نمی‌گیرند
ژوکر: آنها یک اختلال محور یک دارند. اغلب افسردگی با ویژگی‌های روان‌پریشانه، اختلال دوقطبی، روان پریشی آتیپیک، اختلالات تجزیه ای و یا ارگانیک. ارتکاب به سورفتار جنسی زمانی رخ می‌دهد که بیماری اولیه حل و فصل و درمان نشده باشد. قضاوت در آنها مختل است و رفتار آنها جزیی از بیماریشان است.
به طور کلی برنامه درمانی باید به شکلی جامع بر بهبود عملکرد روانی و شغلی مرتکب برای پیشگیری از تکرار رفتار متمرکز باشد. درمان یک فرایند چندین ساله است مرتکب ممکن است به انحا مختلف برای درمان مقاومت کند. به تدریج باید بر این مقاومتها غلبه شود. هنگامی که اجازه بازگشت به کار صادر می‌شود نظارت بر عملکرد حرفه‌ای، آموزش‌های تکمیلی و استفاده از برنامه‌های آموزش مداوم جزیی از فرایند درمان است. تدابیر حفاظتی مناسب باید اتخاذ شوند تا اطمینان حاصل شود که عملکرد حرفه‌ای فرد اصلاح می‌شود.

منبع
Ravart M, Assalian P: Treatment strategies for professional sexual misconduct, Journal of sexual and reproductive medicine, 2003, 3(3), 93-97

پایان

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه

دكتر فیروزآبادی

10 Jul, 18:25


🗞 تعمق

#دکتر_علی_فیروزآبادی. روان‌‌پزشک

راهبردهای درمانی در عبور از حد و مرزهای رابطه در درمان

مدیریت سوءرفتار جنسی از سوی درمانگر امری پیچیده است. در دنیای امروز به خاطر دخالت رسانه‌ها و فضای مجازی چنین رفتارهایی نسبت به گذشته کمتر در پرده می‌مانند و امکان افشاشدن بیشتری دارند. قبل از آن که درمان بر رفتار نادرست فرد مرتکب متمرکز شود لازم است مداخله در بحران و مشاوره‌های فردی، زوجی و خانوادگی انجام شوند. انتظار می‌رود مرتکب در ابتدای امر مشکلات را انکار کرده و از همکاری در جهت رسیدن به حقیقت ماجرا طفره رود. در طول فرایند درمان توصیه هییت داوری می‌تواند در جهت برگشت به کار فرد مرتکب باشد یا نباشد. در مواردی که اجازه برگشت به کار داده شود گاه لازم است در نقش حرفه‌ای او تعدیلاتی چند اعمال شود. تصمیم‌گیری باید بر مبنای ماهیت رفتار، سطح بینش و پشیمانی مرتکب، شدت اختلال و آسیب‌شناسی او و عملکرد کلی شغلی وی باشد
پس از ارزیابی اولیه، فرایند درمان شامل کمک به مرتکب در درک رفتار خود، افزایش همدلی با قربانی و در پیش گرفتن استراتژی‌های پیشگیری کننده است. پیش‌آگهی در درمانگران معمولا نسبت به سایر مرتکبین سوءرفتار جنسی بهتر است.
توضیح این که چرا یک درمانگر گاه شاید پس از سال‌ها عملکرد مناسب حرفه‌ای چنین دچار لغزش شود آسان نبوده و تنها با توسل به تشخیص‌های روانپزشکی قابل توجیه نیست. در بیشتر موارد، ترکیبی از عوامل حاد و بلاواسطه و همچنین عوامل عمقی‌تر مطرح می‌شوند. از عوامل بلاواسطه می‌توان به مصرف الکل و مواد مخدر، افسردگی، انتقال متقابل شهوانی، اشتغال فکری با مسایل جنسی، روبرو شدن با یک مراجع اغواگر را نام بود و عواملی چون نیاز خودشیفتگانه به کسب اعتبار و تمجید، آسیب‌های حل نشده کودکی، نیازهای وابستگی و عدم حل و فصل تنهایی خویش و تعارضات مرتبط با صمیمیت و رعایت مرزهای رابطه نقشی عمیق‌تر را در این رابطه به عهده دارند. گابارد بیان می‌کند که چنین رفتاری در جهت خنثی کردن احساس دیرپای عدم‌کفایت، حقارت و تحقیرشدگی است که فرد در رابطه با حس مردانگی خویش تجربه کرده است. برخی در توجیه رفتار خود دچار خطایی شناختی شده و به برقراری رابطه جنسی با مراجع به عنوان یک تجربه تصحیح کننده هیجانی نگاه می‌کنند که می‌تواند نقش درمانگرانه داشته باشد. بعضی دیگر از محققین انحراف از مرزهای حرفه‌ای را نتیجه درگیر شدن در چرخه تکراری بازآفرینی re-enactment دوباره آسیب‌های کودکی می‌دانند که ریشه در احساسات حل و فصل نشده مرتبط با روابط خانوادگی آشفته دارد. این آسیب‌ها به شکلی ناهشیار دوباره خود را در زمان حال نشان داده و به رابطه‌ای که در آن عدم توازن قدرت وجود دارد فرافکن می‌شود. فرد مرتکب پیش از دست زدن به اقدام معمولا فقدان اعتماد به نفس، شرم، احساس گناه و افسردگی را تجربه می‌کند‌.
آیرونز و اشنابدر برای درک بیشتر انگیزه‌های زیرین چنین رفتاری مرتکبین را در شش گروه کهن‌الگویی قرار می‌دهند:
شاهزاده ساده‌لوح: دارای احساس قدرت و عدم اسیب‌پذیری هستند و خود را دست بالا می‌گیرند این به برقراری رابطه ویژه با بعضی مراحعین شده و احتمال عبور از مرزهای حرفه‌ای را بالا می‌برد . آنها معمولا تعارضات اندکی داشته و حس پشیمانی نسبت به رفتار خود دارند و متوجه این امر هستند که استانداردهای اخلاقی را زیرپا گذاشته‌اند. آنها به مشاوره و درمان به خوبی پاسخ می‌دهند
جنگجوی زخم‌خورده: آنها در صدد این هستند که از طریق ایجاد رابطه با مراجعین خود، به التیام زخمهای کودکی خویش مبادرت ورزند. اما این تنها به افزایش خشم و حس گناه آنها منجر می‌شود پیش‌آگهی در این مورد نیز می‌تواند خوب باشد
شهید سرخورده: آنها احساس می‌کنند که دیگران قدر آنها را ندانسته و در زندگی به موقعیتی که سزاوار آن بوده‌اند دست پیدا نکرده‌اند. به این دلیل، منزوی، رنجیده و عصبانی هستند‌ اعتیاد در آنها شایع است و گوشه‌گیر و افسرده به نظر می‌رسند. دوری از کار و گاه درمان بستری برای آنها لازم می‌شود
عاشق کاذب: جذاب و فعال و خلاق به نظر می‌رسند و زندگی پرماجرا را دوست دارند اختلال شخصیتی در این گروه شایع است که صفاتی از شخصیت نمایشی, خودشیفته یا وابسته را نشان می‌دهد. رابطه جنسی نیاز آنها به هیجان و تحریک را ارضا می‌کند. دوری از کار و سپرده شدن به یک دوره درمانی جدی برای آنها لازم است.

📎 لطفاً ورق بزنید...

#تجربه‌های_روان‌پزشکانه