مرکز تجربه زندگی

فکر می‌کنی روانکاوت در اتاق درمان خودش چی می‌گە؟


https://x.com/elc_care1/status/1860663175894467033

🍓 مرکز تجربه زندگی برگزار می‌کند 🍓

«گروه بالینت»

گروه بالینت فرصتی است برای پزشکان، روان‌درمانگران و حرفه‌هایی که با مراجعان انسانی سروکار دارند، تا در محیطی امن و حمایتی، احساسات و تجربه‌های خود را در مواجهه با مراجعان بررسی کنند. این جلسات با هدف بهبود مهارت‌های ارتباطی، افزایش آگاهی هیجانی و کاهش استرس برگزار می‌شود.

اهداف گروه:
• افزایش آگاهی هیجانی و درک بهتر از احساسات خود و مراجعان
• بهبود روابط حرفه‌ای و تقویت همدلی
• مدیریت استرس و پیشگیری از فرسودگی شغلی
• بهبود کیفیت مراقبت و کاهش خطاهای حرفه‌ای

فرایند جلسات:
هر جلسه ۷۵ الی ۹۰ دقیقه زمان دارد. یکی از اعضا یک مورد بالینی را مطرح می‌کند و سایرین بدون قضاوت یا تحلیل تخصصی، بر مبنای همدلی و تجربه‌های شخصی خود، درباره‌ی آن بحث می‌کنند.

تفاوت با گروه‌درمانی و سوپرویژن:
گروه بالینت بر تجربه‌های عاطفی متخصصان تمرکز دارد، در حالی که گروه‌درمانی به حل مشکلات روان‌شناختی افراد و سوپرویژن به آموزش و نظارت حرفه‌ای اختصاص دارد.

✅ شرایط جلسات:
• تعداد جلسات: ۱۰ جلسه
• هزینه: ۵۰۰ هزار تومان (ساکنان ایران) | ۱۲ یورو (ساکنان خارج از ایران)
• نحوه پرداخت: در دو قسط (جلسه اول و جلسه پنجم)
• زمان برگزاری: پنجشنبه‌ها ساعت ۱۰:۳۰ صبح

💻 لینک ثبت‌نام:
ثبت‌نام در گروه بالینت

مرکز تجربه زندگی مشتاق حضور شما در این فضای حمایتی و حرفه‌ای است.

امروزه در دنیای دیجیتال و با ترافیک محتوایی که در فضای مجازی شاهد آن هستیم، با پدیده‌ای به نام بلاگرهای تراپیست مواجه‌ایم. این افراد به ارائه اطلاعات روان‌شناسی و مشاوره‌ای به زبانی ساده و قابل‌فهم می‌پردازند، اما برخی از آن‌ها فاقد آموزش‌های رسمی در زمینه روان‌شناسی یا مشاوره هستند. این امر می‌تواند به ارائه اطلاعات نادرست یا غیرتخصصی منجر شود و به سلامت روانی افراد آسیب بزند. برخی دیگر از بلاگرها ممکن است روش‌های درمانی غیرمعتبر یا تکنیک‌های خودساخته را ترویج دهند که فاقد پایه علمی هستند. همچنین، گروهی از آن‌ها بیشتر به دنبال کسب درآمد از طریق فروش محصولات و دوره‌های آموزشی هستند، مانند “۱۰ گام نهایی زندگی بهتر در یک ساعت” یا “خودشناسی در یک روز”.

علاوه بر این، به اشتراک‌گذاری تجربیات شخصی بلاگرها می‌تواند به عدم توجه به تنوع تجربیات انسانی و نیازهای فردی منجر شود و جملاتی را به دنبال داشته باشد که ناکارآمد و نادرست هستند. در نتیجه، محتواهای ارائه‌شده از سوی بلاگرهای درمانی ممکن است در برخی موارد احساس گناه یا شرمندگی را در افرادی که با مشکلات روانی مواجه‌اند ایجاد کند. این اطلاعات و احساسات نادرست می‌تواند مانع از جستجوی کمک‌های حرفه‌ای و مؤثر برای افراد نیازمند شود و حتی ممکن است افرادی که به دنبال کمک هستند، به جای مشاوره حرفه‌ای، به محتوای غیرمعتبر و سطحی اعتماد کنند.

در مقابل این افراد، گروهی از روان‌شناسان و مشاوران وجود دارند که اطلاعات تخصصی و آکادمیک خود را به زبانی ساده ارائه می‌دهند. این متخصصان با هدف دسترسی بیشتر عموم به اطلاعات و ارتقاء سطح آگاهی جامعه، تجربیات شخصی و حرفه‌ای خود را با مخاطبان به اشتراک می‌گذارند. این رویکرد می‌تواند به افزایش آگاهی درباره مسائل روان‌شناختی و شکستن تابوهای مرتبط با سلامت روان کمک کند.

درمانگران فعال در این زمینه نقش بسیار مثبتی در افزایش آگاهی و دسترسی به اطلاعات روان‌شناسی ایفا می‌کنند. آن‌ها با ارائه محتوای ساده و تجربیات شخصی، به بهبود کیفیت زندگی افراد کمک می‌کنند. این متخصصان نه تنها به ترویج اطلاعات صحیح و علمی می‌پردازند، بلکه با ایجاد فضایی امن و حمایتگر، افراد را تشویق می‌کنند تا به جستجوی کمک‌های حرفه‌ای بپردازند.

با این حال، چالش‌هایی نیز وجود دارد؛ بسیاری از بلاگرها ممکن است فاقد تخصص رسمی باشند و اطلاعات نادرست یا غیرعلمی ارائه دهند که به سلامت روانی افراد آسیب می‌زند. همچنین، ترویج روش‌های غیرمعتبر و تمرکز بر کسب درآمد از طریق فروش محصولات می‌تواند احساس گناه یا شرمندگی در افرادی که با مشکلات روانی مواجه‌اند ایجاد کند و مانع از جستجوی کمک‌های حرفه‌ای شود. بنابراین، ضروری است که با احتیاط به محتوای ارائه‌شده توجه کنیم و همواره به دنبال منابع معتبر و مشاوره‌های حرفه‌ای باشیم.




@ELC_care

“مالهالند درایو” فیلمی روان‌شناختی و معمایی به کارگردانی دیوید لینچ است که در سال ۲۰۰۱ منتشر شد. این فیلم به خاطر ساختار غیرخطی و پیچیدگی‌های داستانی‌اش،به یکی از آثار برجسته سینمای مدرن تبدیل شده است.
داستان فیلم در دو خط اصلی روایت می‌شود که به‌طور هنرمندانه‌ای به هم پیوسته‌اند. در این فیلم، با شخصیت‌هایی مواجه می‌شویم که در جستجوی هویت و حقیقت خود هستند.
“مالهالند درایو” با استفاده از نمادها و تصاویری سوررئالیستی،به بررسی موضوعاتی همچون هویت،عشق،خیانت و عذاب وجدان می‌پردازد. پایان فیلم به شدت مبهم و باز است و تماشاگر را به تفکر و تأمل وامی‌دارد.
این اثر به عنوان یکی از بهترین فیلم‌های تاریخ سینما شناخته می‌شود و جوایز متعددی از جمله اسکار بهترین کارگردانی را به خود اختصاص داده است. اگر به تماشای فیلم‌های پیچیده و معمایی علاقه‌مندید،“مالهالند درایو” گزینه‌ای بی‌نظیر برای شما خواهد بود

لینک دانلود فیلم:
https://www.google.com/url?sa=t&source=web&rct=j&opi=89978449&url=https://digimoviez.com/mulholland-drive-2001/comment-page-2/&ved=2ahUKEwis__DL5_-JAxXKgP0HHYckIY0QFnoECB4QAQ&usg=AOvVaw0a9IJKw4VzL0WLk6-xUJVP

قطعه "Surrender" اثر اولاف آرنالدز، به طرز شگفت‌انگیزی مفهوم تسلیم را در زندگی به تصویر می‌کشد.

نت‌های دلنشین این قطعه حس رهایی و آرامش را منتقل می‌کنند، در حالی که تضادهای درونی و ناامیدی‌ها در پس‌زمینه حضور دارند. این تسلیم، لحظه‌ای است که ما به احساسات و خواسته‌های خود گوش فرا می‌دهیم و از سرکوب آن‌ها دست برمی‌داریم. فروید معتقد بود که این نوع تسلیم می‌تواند راهی به سوی درک عمیق‌تر خویشتن باشد.

مواجهه با تضادهای درونی و تسلیم

آیا این نزدیک‌تر شدن به حقیقت است یا سردرگمی در دنیای احساسات؟

@ELC_care

عشق برای دو نفر که باهم زندگی می‌کنند کافی نیست...
درک عمیق از دیگری ضروری‌ست.
آیا می‌توانی درمورد او همه‌چیز را بپذیری بدون اینکه بخواهی تغییری در آن ایجاد کنی؟
قادری به آنچه اکنون هست، احترام بگذاری؟

#برف_در_تابستان📚
#سایاداویوجوتیکا

نه خیلی زود...
زمانی این جمله معنا داشت، زمانی که زندگی هنوز با او جریان داشت. اما حالا، امروز، این جمله فقط مانند پتکی است که یادآور گذرِ بی‌معنای زمان است؛ وقتی چیزی برای انتظار نیست، وقتی چیزی برای ساختن نیست.

درمانگرش در جلسه‌ی آخر گفته بود: "جدایی، شبیه یک سوگواری است؛ انگار کسی را از دست داده باشی، اما او هنوز زنده است. همین پیچیدگی است که کار را سخت‌تر می‌کند." حرف‌های درمانگر در ذهنش می‌پیچد، اما او می‌داند این فقط حرف نیست؛ این واقعیت است.
احساس می‌کند درست مانند کسی است که تازه از خاکسپاری عزیزترینش بازگشته. کسی که نبودنش را نه تنها دیده، بلکه با تمام وجود لمس کرده است. کسی که در گوشه‌ای از گورستان ایستاده بود و به خاکی که با صدای خفه‌ای روی تابوت ریخته می‌شد نگاه می‌کرد. درست همان لحظه که هر مشت خاک انگار روی قلب خودش ریخته می‌شد. اما این خاکسپاری، تابوتی نداشت. چیزی دفن شد، اما نه جسم یک انسان؛ بخشی از زندگی‌اش، بخشی از خودش. یادش می‌آید روزی که همه‌چیز تمام شد. جملات سرد، نگاه‌های بی‌روح و در نهایت، درِ بسته‌ای که صدایش هنوز در گوشش زنگ می‌زند. آن لحظه می‌دانست که هیچ‌چیز دیگر مثل قبل نخواهد شد.
درمانگر گفته بود: "غم و سوگ دو بخش دارند: نبودن کسی که بخشی از تو بوده، و پذیرش اینکه این بخش دیگر هرگز بازنمی‌گردد."

اما او هنوز در بخش اول گیر کرده است. چگونه می‌شود پذیرفت؟ چگونه می‌شود باور کرد که کسی که روزی جهانش را با او تقسیم می‌کرد، حالا غریبه‌ای است که حتی نگاهش هم در زندگی او جایی ندارد؟ حالا، هر شب، با کمک قرص‌ها و دمنوش‌ها سعی می‌کند بخوابد، اما کابوس‌ها او را از خواب می‌پرانند. نه کابوس‌های هیولاها یا تاریکی؛ بلکه کابوسی از سردی پیکر غم که هر شب او را در آغوش می‌گیرد. کابوسی از همان صحنه، همان گورستان خیالی که در ذهنش حک شده است.
آدم‌هایی که در آن گورستان بودند، چهره‌های گرفته و نگاه‌های خالی داشتند. عده‌ای نگران، عده‌ای بی‌تفاوت و عده‌ای که وانمود می‌کردند این سرما گذراست. همه می‌رفتند، یکی پس از دیگری، اما او می‌ماند، با پیکر سرد غم. درمانگر گفته بود: "این عزاداری توست؛ عزاداری برای چیزی که دیگر در دسترس نیست، اما هنوز زنده است. همین است که این‌قدر سخت می‌شود." اما او احساس می‌کند که این سختی بیشتر از چیزی است که کسی بتواند درک کند. دلش مانند کسی است که با دست‌های خودش خاک را روی تابوت ریخته باشد و هر شب، هر لحظه، دوباره مجبور باشد همین کار را تکرار کند.
خودش را در میان آدم‌ها می‌بیند؛ کسانی که لبخندهای مصنوعی می‌زنند یا وانمود می‌کنند که چیزی نمی‌دانند. عده‌ای از روی دلسوزی حرفی می‌زنند، عده‌ای دیگر سعی می‌کنند او را از این غم بیرون بکشند. اما هیچ‌کدام نمی‌دانند. هیچ‌کس نمی‌داند. درمانگر گفته بود: "این مرحله طولانی است، اما تو از آن عبور خواهی کرد." اما چگونه می‌توان عبور کرد، وقتی هر لحظه، هر ثانیه، فقط به او بازمی‌گردد؟ وقتی ساعت، این دشمن خاموش، مدام او را به یاد نبودنش می‌اندازد؟ او هنوز همان‌جاست. در همان گورستان. با قلبی که زیر خاک دفن شده، اما هنوز می‌تپد...

نویسندە: نگین دبستانی

شادکامی برای من کافی نیست
می‌خواهم عمیقاً همه چیز را بفهمم
نه فهم عقلانی...
بلکه فهم در زندگی...
زندگی واقعی؛ نه زندگی آرمانی.

#برف_در_تابستان📚
#سایاداویوجوتیکا

@ELC_care

موسیقی «Fighting for a Lost Cause» از گروه Antimatter، موضوعی عمیق و تلخ را به تصویر می‌کشد: نبرد برای هدفی که دیگر وجود ندارد.

این قطعه با ملودی‌های ملایم و کلمات تأثیرگذارش، حس ناامیدی و تلاش‌های بیهوده را به خوبی منتقل می‌کند. آیا در این کشمکش، به دنبال حفظ خاطرات و احساسات گذشته هستیم یا صرفاً از واقعیت‌های امروز فرار می‌کنیم؟

تلاش برای نگه داشتن آنچه دیگر نیست، می‌تواند نشانه‌ای از گریز از خویشتن و انکار حقایق تلخ زندگی باشد. این مقاومت شاید حس قدرت به ما بدهد، اما همزمان مانع رشد و تغییرمان می‌شود.

سؤال اینجاست:

آیا این نبرد برای حفظ گذشته، ما را به سوی پذیرش واقعیت سوق می‌دهد

یا در دام تکرار و سرخوردگی گرفتار می‌کند؟


@ELC_care

چالش‌برانگیزترین نقطه در یک رابطه می‌تواند برای زوج‌های مختلف متفاوت باشد، زیرا هر رابطه چالش‌های منحصر به فرد خود را دارد. با این حال، برخی از نقاط دشوار مشترک در روابط عبارت‌اند از:

۱. اختلالات ارتباطی: مشکل در برقراری ارتباط و درک دیدگاه‌ها و نیازهای یکدیگر می‌تواند به سوءتفاهم و درگیری منجر شود.

۲. مسائل مربوط به اعتماد: فقدان اعتماد—چه به دلیل تجربیات گذشته یا اقدامات فعلی—می‌تواند باعث ایجاد تنش و جریحه‌دار شدن احساسات شود.

۳. تفاوت در ارزش‌ها و اهداف: وقتی شریک‌های زندگی دیدگاه‌های متفاوتی درباره خواسته‌هایشان از زندگی دارند، یافتن زمینه‌های مشترک و حفظ چشم‌انداز مشترک برای آینده می‌تواند چالش‌برانگیز باشد.

۴. مشکلات صمیمیت: دشواری در برقراری صمیمیت فیزیکی یا عاطفی می‌تواند باعث ناامیدی و فشار در رابطه شود.

۵. خیانت: خیانت یا روابط خارج از چارچوب می‌تواند مشکلات جدی اعتماد و آسیب‌های عاطفی ایجاد کند که غلبه بر آن‌ها دشوار است.

۶. مشکلات مالی: تفاوت در ارزش‌های مالی، عادات خرج کردن و سطح درآمد می‌تواند باعث تنش و استرس در رابطه شود.


چە چیز یک رابطە دشوارتر است؟

@ELC_care

چه می‌شد اگر انسان تنها یک بار می‌آموخت که چنین قاطع و صمیمانه داوری و تفکر نکند و به پرسش‌هایی که صرفاً به عنوان سؤال مطرح می‌شوند، پاسخ ندهد؟

چه می‌شد اگر او فقط درک می‌کرد که هر اندیشه‌ای همزمان هم درست است و هم نادرست!

انسان‌ها این هرج و مرج همیشه در حال تغییر، بی‌پایان و درهم را به نیک و بد تقسیم کرده‌اند. آن‌ها در این دریای بی‌کران، خطوط مرزی خیالی برای خود ترسیم کرده‌اند و انتظار دارند که دریا بر اساس این خطوط فرضی تقسیم شود.

گویی غیرممکن است که میلیون‌ها دیدگاه و زمینه‌ی دیگر وجود داشته باشد!

📚جنگل غول‌ها
✍🏻توماس مان (برشی از لئو تولستوی)


@ELC_care

همه چیز از دل بستن (عاشق شدن) آغاز می‌شود، با آن ادامه می‌یابد و در آن به پایان می‌رسد.
دلبستگی عبارت است از ارتباطی خاص میان نوزاد و مراقب او که هدف آن امنیت‌بخشی و مراقبت از کودک است. هدف دلبستگی لزوماً سرگرم کردن کودک، غذا دادن به او، وضع محدودیت و آموزش دادن مهارت به کودک نیست (این موارد نقش‌ها و وظایف والدین هستند)، بلکه دلبستگی بازگشت کودک به مراقب برای به دست آوردن احساس امنیت و آرامش است؛ منبعی که با وجود او کودک می‌تواند به اکتشاف محیط بپردازد و در صورت لزوم، برای بازیافتن آرامش و امنیت، به او بازگردد. رفتار دلبستگی، رفتاری است متمایز، افتراقی و عاطفی که با یک شخص یا موضوع برقرار می‌شود و هدف آن برانگیختن پاسخی از جانب مراقب است.
جان بالبی به عنوان پدر نظریه دلبستگی شناخته می‌شود. نتیجه‌گیری اصلی نظریه بالبی این بود که برای رشد روانی سالم، نوزاد و کودک خردسال باید رابطه‌ای گرم، صمیمی و مستمر با مادر (یا جانشین دائمی مادر) داشته باشند. رابطه‌ای که در آن هر دو احساس رضایت و لذت کنند.
هسته نظریه‌ی دلبستگی بر اساس نیازهای بیولوژیکی بنیان گذاشته شد که نزدیکی هیجانی و فیزیکی کودک به مراقب را فراهم می­‌کند. بالبی متوجه شد که نیاز کودک به نزدیکی فیزیکی به مراقب، صرفا به این علت نیست که می‌خواهد امنیت عاطفی خود را تأمین کند؛ بلکه نوزاد با این کار بقای خود را تضمین می‌کند. در محیط طبیعی که اجداد انسانی ما باید خود را با آن وفق می‌دادند، شکارچیان و دیگر خطرات محیطی وجود داشت. جدا شدن کودک از مراقب، حتی برای دقایقی، زندگی او را تهدید می‌کند. پس آنچه بالبی سیستم دلبستگی می‌­نامد، از طریق تکامل، شانس بقا و ادامه نسل را بیشتر می­‌کرد.
.
《سبک دلبستگی ایمن -سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی-سبک دلبستگی ناایمن دوسوگرا-سبک دلبستگی ناایمن سازمان نایافته.》
سیستم دلبستگی زمانی فعال می‌شود که فرد احساس تهدید می‌کند. در پاسخ به تهدید، فرد تلاش می‌کند چه به طور فیزیکی و چه نمادین، به منبع دلبستگی نزدیک شود.اگر چهره‌ی دلبستگی در دسترس و پاسخگو باشد، استرس و درماندگی کاهش می‌یابد و اگر در دسترس نبوده و یا به اندازه کافی پاسخگو نباشد، ناامنی دلبستگی بالا می‌رود و درماندگی شدت می‌یابد.
رابطه یک فرد با مراقب اصلی‌اش در کودکی، دنیا را برای او به شیوه خاصی ترسیم و تعریف می‌کند و تعریف و تصویر اولیه همیشه قوی‌ترین تاثیر ذهنی را بر جای می‌گذارد.
سبک دلبستگی در ارتباط با والدین، شریک‌های عاطفی، دوستان و حتی در کارکرد اجتماعی گسترده‌تر افراد نیز تاثیر می‌گذارد. تحقیقات نشان داده است که سبک دلبستگی بزرگسالان می‌تواند درجه اهمیتی را که آن‌ها برای حمایت اجتماعی، اهمیت، دسترسی‌پذیری و قابل اتکا بودن آن قائل هستند، تحت‌تاثیر قرار بدهد. همچنین بر تنظیم هیجان و رفتار نیز تاثیر می‌گذارد و آسیب‌پذیری روانی را افزایش می‌دهد.
در نتیجه، افرادی که از خود و دیگران مدل مثبتی در ذهن دارند، در روابط راحت هستند و قادر به صمیمی شدن با دیگرانند. افراد دل‌مشغول که از خود مدلی منفی و از دیگران تصویری مثبت دارند، خواهان رابطه نزدیک و صمیمی هستند و در پی آنند که از طریق روابطشان با دیگران، خودپنداره مثبت‌تری به دست آورند.

برای فهمیدن 《الگوی رفتاری افراد با سبک‌های دلبستگی در روابط عاطفی》 و همچنین《انتقال بین نسلی دلبستگی》 می‌توانید به مقاله تعریف دلبستگی و سبک‌های آن نوشته‌ی خانم‌ها سارا پژوم، ریحانه ملاصالحی و بهاره رئیس‌نیا
مراجعه کنید

https://shorturl.at/sHtjQ

خوشش می‌آمد که هوگو به چنین چیزهای جدی و مهمی می‌اندیشید. تنها چیزی که خوشش نمی‌آمد این بود که همیشه دور و بر هوگو آدم بود. این چیزی را در مورد هوگو فاش می‌کرد که استر را به طور مبهمی مردد می‌کرد. ترجیح می‌داد هوگو آدم خلوت‌گزینی باشد با شکافی از تمنا در درونش تا او بتواند آن را پر کند. پیش از آنکه انسان دریابد احساسش او را به کجا خواهد برد، با همه، با هر کس در مورد معشوقش حرف می‌زند. اما ناگهان آن را متوقف می‌کند. آنگاه که دیگر یخ نازک و لغزنده شده است، متوجه می‌شود هر کلمه ممکن است عشقش را فاش کند. تظاهر به بی‌اعتنایی، مثل تظاهر به عادی بودن—که در واقع یک چیزند—دشوار است.

📕تصرف عدوانی
✍🏻#لنا_آندرشون


@ELC_care

رقصی بی‌پایان از احساسات انسانی!
در این قطعه، تغییرات‌ و نوسانات ملودی به خوبی نمایانگر تنش‌های عاطفی و روانی هستند. این قطعه با شروعی آرام و دل‌نشین که حس آرامش و امید را القا می‌کند، آغاز می‌شود؛ اما به تدریج به نوساناتی عاطفی و غم‌انگیز می‌رسد. این بالا و پایین رفتن در ملودی، به نوعی نمادی از تجربه‌های انسانی است که در آن شادی و غم به صورت همزمان وجود دارند.
نوسانات ملودی در این اثر، به ما احساس عدم ثبات و کشمکش درونی را منتقل می‌کند. این تغییرات می‌توانند به نوعی نمایانگر تغییرات خلقی و احساسات متضاد باشند که در روابط انسانی و تجربیات عاطفی رخ می‌دهند.
در میانه‌ی قطعه، ملودی به اوج می‌رسد و احساسات شدیدتری را به نمایش می‌گذارد، که می‌تواند به معنای آشفتگی درونی و یا تجربه‌ی غم عمیق تعبیر شود.
این اوج، به نوعی نمایانگر لحظات بحرانی در زندگی است.
در نهایت، این اثر با بازگشت به ملودی‌های آرام‌تر و دل‌نشین، حس آرامش و ثباتی موقت را به ما منتقل می‌کند.

شما در این قطعه چه می‌شنوید؟


@ELC_care

چرا ما هیچ وقت نمی‌توانیم وقتی لازم است
همه چیز را درباره دیگری بدانیم،
خاصه وقتی که آن دیگری گناهکار است؟!

📚ابله

فیلم «خطوط کج خدا» به کارگردانی اریول پائولو، یک تریلر معمایی پیچیده است که روایت ها و خطوط زمانی مختلفی را در هم می‌آمیزد.
داستان آلیسیا، زن میانسالی را دنبال می‌کند که وارد یک بیمارستان روانی می‌شود، جایی که او به عنوان یک دروغگوی حرفه‌ای با توهم توطئه به تصویر کشیده می‌شود.

این فیلم به دلیل پیچیدگی‌های داستانی و سبک روایت جذاب که یادآور دیگر فیلم‌های هیجان‌انگیز روان‌شناختی مانند «جزیره شاتر» است، مورد توجه قرار گرفته است.



دانلود فیلم God's Crooked Lines 2022 با زیرنویس فارسی چسبیده - دیجی موویز
https://digimoviez.com/gods-crooked-lines-2022/

تفکر بدون کنش همچون رویاپردازی است، اما کنش بدون تفکر کابوس است.

🍓 مرکز تجربه زندگی برگزار می‌کند 🍓

«گروه بالینت»

گروه بالینت فرصتی است برای پزشکان، روان‌درمانگران و حرفه‌هایی که با مراجعان انسانی سروکار دارند، تا در محیطی امن و حمایتی، احساسات و تجربه‌های خود را در مواجهه با مراجعان بررسی کنند. این جلسات با هدف بهبود مهارت‌های ارتباطی، افزایش آگاهی هیجانی و کاهش استرس برگزار می‌شود.

اهداف گروه:
• افزایش آگاهی هیجانی و درک بهتر از احساسات خود و مراجعان
• بهبود روابط حرفه‌ای و تقویت همدلی
• مدیریت استرس و پیشگیری از فرسودگی شغلی
• بهبود کیفیت مراقبت و کاهش خطاهای حرفه‌ای

فرایند جلسات:
هر جلسه ۷۵ الی ۹۰ دقیقه زمان دارد. یکی از اعضا یک مورد بالینی را مطرح می‌کند و سایرین بدون قضاوت یا تحلیل تخصصی، بر مبنای همدلی و تجربه‌های شخصی خود، درباره‌ی آن بحث می‌کنند.

تفاوت با گروه‌درمانی و سوپرویژن:
گروه بالینت بر تجربه‌های عاطفی متخصصان تمرکز دارد، در حالی که گروه‌درمانی به حل مشکلات روان‌شناختی افراد و سوپرویژن به آموزش و نظارت حرفه‌ای اختصاص دارد.

✅ شرایط جلسات:
• تعداد جلسات: ۱۰ جلسه
• هزینه: ۵۰۰ هزار تومان (ساکنان ایران) | ۱۲ یورو (ساکنان خارج از ایران)
• نحوه پرداخت: در دو قسط (جلسه اول و جلسه پنجم)
• زمان برگزاری: پنجشنبه‌ها ساعت ۱۰:۳۰ صبح

💻 لینک ثبت‌نام:
ثبت‌نام در گروه بالینت

مرکز تجربه زندگی مشتاق حضور شما در این فضای حمایتی و حرفه‌ای است.

#برش_کتاب

فرزندان شما طرح‌هایی در دست اقدام هستند

سرنوشت آنها نامعین است و شخصیتشان هنوز شکل نگرفته است. حتی قیافه آنها نیز به مرور زمان تغییر خواهد کرد. شما باید مدافع و حامی رشد و تکامل مستمر فرزند خود باشید. برای این کار نباید اجازه دهید اعضای فامیل به فرزندتان لقب خاصی بدهند و او را در گروه خاصی جای دهند.

📚تربیت بدون فریاد
✍🏻هال ادوارد رانکل

پ.ن:تصویر از اتاق کودک مرکز تجربە زندگی


@ELC_care

باگذر زمان...
با گذشت زمان، همه چیز می‌گذرد چهره و صدا را از خاطر می‌بریم قلب وقتی دیگر نمی‌تپد، رفتن و دوباره جست‌وجو کردن معنایی ندارد باید همه چیز را رها کرد؛ این‌گونه بهتر است
گذر زمان...
با گذشت زمان، همه چیز می‌گذرد کسی که عاشقش بودیم و زیر باران جست‌وجویش می‌کردیم کسی که با یک نگاهش، فکرش را می‌خواندیم در میان واژه‌ها، در میان سطرها، و در هاله‌ای از پیمان و سوگند دروغین... با گذشت زمان همه چیز کم‌رنگ می‌شود
گذر زمان... با گذشت زمان همه چیز می‌گذرد حتی بهترین خاطراتی که با یکی از این چهره‌ها داشتی در گالری، در میان پرتوهایی از مرگ و پوچی، من در پی غروب شنبه‌ای هستم که دیگر محبت با من بیگانه شد
با گذر زمان...
با گذشت زمان همه چیز می‌گذرد و حس می‌کنیم همانند اسبی که از نفس افتاده، دیگر توانی برایمان نمانده است حس می‌کنیم در بستر تقدیر یخ زده‌ایم حس می‌کنیم تنهای تنهاییم در کنار خیالی آسوده حس می‌کنیم سال‌های از دست رفته فریبمان داده‌اند و به راستی با گذشت زمان، دوست داشتن را از یاد می‌بریم

@ELC_care

یکشنبە 22 مهرماه

وارد اتاق شد. مریم بود. باورم نمی‌شد خودش باشه. اسمش‌رو توی فرم پذیرش که دیدم شک کردم ولی پیش خودم گفتم حتما یه تشابه اسمیه.

 ۱۱-۱۲ سالم که بود همسایه‌مون بود و من هیچ وقت یادم نمیاد که بعد از مریم به کسی اینقدر عاشقانه «نگاه» کرده باشم. نشست روی مبل داخل اتاقم. من رو یادش نیومد.

گفت: آقای دکتر قیافه‌ی شما شبیه به یه نفری هست که من خیلی ازش بدم میاد.

گفتم: کی؟

گفت: بچه که بودم یه همسایه داشتیم که من رو یه جوری «نگاه» می‌کرد. همه‌ش فکر میکردم داره با نگاهش بهم تجاوز میکنە.

#داستان_کوتاه
نویسنده:عرفان امیربیگی

‍ 💡دوره حلقه‌ی ۱۲ مدرسه تجربه زندگی


🎓 در آغوش تجربه زندگی - سفری به دنیای روانکاوی

🔥مدرسین: خانم دکتر زهرا قنبری، خانم دکتر نرگس شریف‌زاده، خانم شهره فراهانی، خانم نغمه صیامی، آقای دکتر محمد کامران درخشان، آقای مجتبی آل سیدان 

🔻برای روان‌کاو شدن باید غرق شویم 🔻

هرساله در مدرسه تجربه زندگی با شعار بازگشت به فروید دوره تجربه بالینی بر‌ مبنای استانداردهای بین‌المللی و با تمرکز بر سه محورِ آموزش روان‌کاوی، دریافت تراپی روان‌کاوانه (فردی) و سوپر‌ویژن، برای دانش‌آموختگان روان‌شناسی وعلاقه‌مندان به نگاه روانکاوانه برگزار می‌شود.

منابع دوره، مقالات فروید هستند و مدرسه تجربه زندگی قرار است همراهی باشد که تکه‌های پازل روان‌کاوی را اصولی و به‌آرامی با خواندن مقالاتی همچون ناخود‌اگاه، سرکوبی، سه مقاله در باب عشق و حتی مسیرهای شکل‌گیری سمپتوم‌های روان‌رنجوری کنار هم قرار دهید.

اما تکه‌های دیگر پازل در دستان شماست.
در این مسیر حرفه‌ای قرار است شما در دریای روانکاوی شنا کنید.
پس برای شناگر ماهر شدن به تمرین و تقلاهای بسیار نیاز خواهید داشت.
فوت کوزەگری این است که باید تراپی گرفت تا تراپیست شد و زنجیره‌ای از جلسات سوپرویژن که تا پایان درمانگری ادامه دارد.

شما را به تجربه‌ی غرق شدن در روانکاوی دعوت می‌کنیم.

•••••••
پس اگر آمادەاید

شرایط ورود: برای تمامی دانش‌آموختگان روانشناسان و روانپزشکانی و افراد علاقه مند

🗓آغاز دوره : نهم آذر


🖥 دوره به‌صورت آنلاین در اپلیکیشن گوگل‌میت برگزار می‌شود.

🖋مهلت ثبت‌نام: ۳۰ آبان

🗓 برای ثبت نام به لینک زیر بروید
https://elc.care/course/
یا به آیدی تلگرام @ELCSchool پیام دهید.


•••••••

🌐website: https://elc.care
🆔channel: @ELC_care
📸instagram: https://www.instagram.com/experientiallifeschool?igsh=MWtweHluM3F2MXo3Nw==
📡Twitter:https://x.com/elc_care1/status/1855558672442667356?s=52

📤مطالب ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

بی‌شمارند افرادی که تجربه‌های مشابهی را از سر گذرانده‌اند، اما من تروماهای نویسندگانی را اینجا آورده‌ام که شهرت جهانی دارند. بنابراین، درستی آنچه من درباره‌شان گفته‌ام، می‌تواند با مراجعه به آثار و زندگی‌نامه‌های آنها ثابت شود. وجه اشتراک همه آنها، اعتقاد راسخ به فرمان چهارم است. همه آنها در طول زندگی‌شان به پدر و مادر خود احترام گذاشتند؛ حتی اگر والدین‌شان ضربات سختی به آنها وارد کرده بودند. آنها میل به کشف واقعیت، وفاداری به خود، ارتباطات خالصانه و درک و تفاهم را در محراب احترام به والدین قربانی کردند، به امید اینکه دوست داشته شوند و طرد نشوند. آنچه در آثار آنها منعکس شده، از خود واقعی‌شان جداست؛ باری است که فرمان چهارم بر دوششان گذاشته و آنها را در زندان انکار محبوس کرده است. این انکار منجر به بیماری‌های سخت و مرگ زودرس شد.

📚بدن هرگز دروغ نمی‌گوید
✍🏻آلیس میلر

@ELC_care

❌هشدار اسپویل❌

چیف
برای آخرین بار دوست خود مک مورفی را در آغوش می‌گیرد
و با خفه کردنش او را برای همیشه آزاد می‌کند.

قیام علیه سادیسم و آزار دیوانەهای از خودبیگانە
با مرگِ مک مورفی شروع می‌شود.

📽دیوانه از قفس پرید

نظر شما چیست؟‌‌

رابطه ادبیات و همدلی: تأثیر شگفت‌انگیز داستان‌ها بر احساسات ما

در دنیای امروز، ادبیات و داستان‌ها نه‌تنها سرگرمی هستند، بلکه ابزاری قدرتمند برای شکل‌دهی به احساسات و درک عمیق‌تری از دیگران به شمار می‌آیند. پژوهش‌ها نشان می‌دهند که تعامل با ادبیات می‌تواند همدلی ما را به طرز چشمگیری تقویت کند. وقتی داستان‌ها را می‌خوانیم، در واقع درهای جدیدی به سوی احساسات و تجربیات دیگران باز می‌کنیم و به ما این امکان را می‌دهند که با دنیای درونی آن‌ها ارتباط برقرار کنیم.

مفهوم همدلی به دو بخش اصلی تقسیم می‌شود:

1. همدلی عاطفی: این نوع همدلی به ما کمک می‌کند تا احساسات دیگران را درک کنیم و با آن‌ها ارتباط برقرار کنیم.
2. همدلی شناختی: این نوع همدلی به ما این امکان را می‌دهد که افکار و حالت‌های ذهنی دیگران را تحلیل کنیم و بفهمیم.

تحقیقات نشان می‌دهند که افرادی که به خواندن داستان‌های تخیلی می‌پردازند، معمولاً در آزمون‌های مربوط به همدلی شناختی عملکرد بهتری دارند. به عنوان مثال، رمان‌های بزرگ و کلاسیکی مانند «جنگ و صلح» اثر لئو تولستوی و «برادران کارامازوف» اثر فئودور داستایفسکی به خوانندگان این فرصت را می‌دهند که با احساسات و تجربیات شخصیت‌ها ارتباط عمیق‌تری برقرار کنند. در «برادران کارامازوف»، شخصیت‌ها با چالش‌های اخلاقی عمیق و پیچیده‌ای مواجه هستند که خواننده را به تفکر و همدلی وادار می‌کند. در این داستان، ما نه تنها با شخصیت‌ها همدردی می‌کنیم، بلکه با چالش‌های انسانی آن‌ها نیز درگیر می‌شویم. همچنین در «جنگ و صلح»، زندگی شخصیت‌ها در دوران جنگ به ما کمک می‌کند تا درد و رنج دیگران را بهتر درک کنیم و با آن‌ها همدردی کنیم.

این داستان‌ها نه تنها ما را سرگرم می‌کنند، بلکه به ما این امکان را می‌دهند که با دنیای احساسات و تجربیات دیگران آشنا شویم. بنابراین، اگر به دنبال افزایش همدلی و درک عمیق‌تر از دیگران هستید، خواندن داستان‌های بزرگ و کلاسیک می‌تواند یک راهکار مؤثر و هیجان‌انگیز باشد. این سفر به دنیای ادبیات، شما را به انسان‌هایی همدل‌تر و حساس‌تر تبدیل می‌کند، و در نهایت، به شما کمک می‌کند تا با دنیای اطراف خود ارتباطی عمیق‌تر برقرار کنید.
هرچند ادبیات برای ادبیات بودنش دلنشین است
نە تاثیراتی کە دارد
ولی سفرجذابی است که این امکان را بە ما میدهد کە با شخصیت‌های رمان ها زندگی کنیم.

متنی که خواندید برشی از مقالەی خارجی ادبیات و همدلی بود
https://journals.sagepub.com/doi/full/10.1177/17540739241233601

@ELC_care

چه چیزی باعث میشه توی یک جمع احساس راحتی کنید؟

کمی فکر کن... تا حالا کسی در زندگی‌ات بوده که با هر نگاه، لبخند یا لمس کوچیک، حس عجیبی در وجودت بیدار کند؟ انگار با بودنش جایی از قلبت را لمس می‌کند که شاید خودت هم تا حالا سراغش نرفته بودی. فروید می‌گوید چنین حس‌هایی در عمق وجودمان ریشه دارند؛ در خاطرات، خواسته‌ها و حتی ترس‌هایی که همیشه با خود حمل می‌کنیم.

این حس ما نسبت به کسی که عاشقش هستیم، فقط به بودن‌های ساده کنارش محدود نمی‌شود. شاید بخشی از وجودمان ناخودآگاه در آن فرد چیزی پیدا می‌کند که همیشه دنبالش بودیم. ضربان تند قلبت وقتی کنارش هستی شاید فقط از عشق نباشد؛ بلکه ترکیبی از نیازها، خاطرات و حس‌هایی باشد که در وجودت ثبت شده و حالا کنار او دوباره جان می‌گیرند.

شاید کنار او حس می‌کنی می‌توانی خود واقعی‌ات باشی، بدون نقش بازی کردن یا وانمود کردن. انگار همه چیز توی آن لحظه سر جای خودش است و تو به آرامش و امنیت واقعی می‌رسی.

نظر شما چیست؟
تا حالا کسی بوده که با بودنش، دنیایتان را این جوری زیر و رو کند؟

هر لبخند تو، هر بوسه‌ی تو به من آن قدرت را عنایت می‌کند که کوهی را بر سر کوهی بگذارم. کافی است که زیر بازوی مرا بگیری و از من بخواهی. به تو ثابت خواهم کرد که عشق تواناترین خدایان است.
📚مثل خون در رگ های من
✍🏻نامه های احمد شاملو به آیدا‌


@ELC_care

دیوانە از قفس پرید
نمودی است از طغیان علیە قانون
و شورش علیە جوامع توتالیتار و سرکو‌بگر.
مک مورفی شخصیت اول فیلم است که برای فرار از اعمال شاقە و کار اجباری زندان خود را بە دیوانگی می‌زند (یا شاید هم دیوانە است!) و بە یک آسایشگاه روانی فرستادە می‌شود.

او با خود زندگی را بە مکانی مردە می‌آورد.
در اولین جلسە‌ی گروەدرمانی مک‌ مورفی با دشمنی که از منفورترین و لجن‌ترین شخصیت‌های تاریخ سینما است آشنا می‌شود.
پرستار رچدی کسی است که اگر فروید او را می‌دید شاید دوبارە از روی او نظریەای راجع بە شخصیت سادیستیک می‌داد!
کسی کە رفاقت را کشتە، تفکر را کشتە، آسایشگاه را کشتە و در تلاش است کە زندگی را بکشد.
اما نمی‌تواند.
حتی اگر تلویزیون را روشن نکند از روی تلویزیون خاموش کل آسایشگاه بازی بیسبال را می‌بینند.
حتی اگر بە زور آرام‌بخش به آنها بخوراند هم نمی‌تواند روحیەی طغیانی کە مک مورفی با خود آورده را آرام کند.

لکان می‌گوید میل هموارە میل بزرگ‌دیگری است.
تا جایی کە بزرگ‌دیگری بودنش زیر سؤال نرود...‌

دانلود فیلم دیوانه از قفس پرید 1975 زیرنویس و دوبله کامل
https://zardfilm.in/movie/one-flew-over-the-cuckoos-nest‌-1975/

ژورنال کلاب "تصویر بهشت و انکار زنانگی با رویکرد لکانی" در مدرسە تجربە زندگی
با تدریس آقای پریس تنظیفی بر اساس پژوهشی از خود ایشان که در کنفرانس لکان در دانشگاه گنت بلژیک هم ارائە دادند برگزار شد.

این پژوهش، تحلیلی روانکاوانه با رویکرد لکانی از زنان تحت تأثیر هنجارهای فرهنگی جامعه است. تمرکز اصلی بر تعصبات مذهبی و آسیب‌های روانی ناشی از آن است که با استفاده از روش‌های تحقیق کیفی و مطالعات موردی عمیق انجام شده است. این مطالعه تأثیرات این تعصبات بر زنان، ماهیت روانکاوانه واکنش‌های آنان به این تعصبات، و چگونگی شکل‌گیری هویت سوژه را در این زمینه بررسی و تحلیل می‌کند.

در این تحلیل از مفاهیم کلیدی لکان مانند نظم نمادین، نظم واقع و نظم خیالی، کارکرد پدری و همچنین مفهوم سوژه استفاده شده است.

خلاصه‌ای از متن اصلی مقاله:

در نیمه‌ی دوم قرن بیستم، نظام دوقطبی جهانی موجب گسترش ایدئولوژی‌های مارکسیستی و سرمایه‌داری شد. در واکنش به این روند، متفکران مسلمان در خاورمیانه و شمال آفریقا، اسلام را به عنوان بدیلی متمایز مطرح کردند. این جریان به انقلاب اسلامی ایران منجر شد که آزادی انسان را در پیروی از قانون الهی می‌داند و هدف آن ایجاد جامعه‌ای بر پایه اصول معنوی و وعده‌های اخلاقی و آخرت‌گرایانه است.

ادیان، از جمله اسلام، در نقش پدر باید قاطعانه «نه» بگویند؛ در غیر این صورت، کارکرد پدری نیازمند تقویت است. این تقویت از طریق وعده‌ی بهشت مقدس برای مؤمنان صورت می‌گیرد—تصویری خیالی که در قرآن توصیف شده و انگیزه‌ای قوی برای مؤمنان در دستیابی به آن ایجاد می‌کند و می‌تواند به تعصب مذهبی بینجامد.

دستیابی به بهشت با تصویری که از آن ارائه شده پیوند دارد، اما این تصویر در مردان و زنان به شکلی متفاوت عمل می‌کند. این ویژگی سبب می‌شود زنان در مواجهه با امر دینی و تعصب مذهبی، موضعی کاملاً متفاوت از مردان داشته باشند. به همین ترتیب، آنها در آرزوی زندگی اخروی—که مهم‌ترین تقویت‌کننده کارکرد پدری دینی است—رویکردی متمایز از مردان دارند.

این مقاله با بررسی این تفاوت، نشان می‌دهد که موضع زنان نسبت به وعده‌ی بهشت در شرایط تعصب مذهبی چگونه است و آنها برای دستیابی به سوژگی خود چه مسیری را طی می‌کنند.

پیشنهاد مفاهیم روانکاوی که برای خوانش متن مفید است:

- مفهوم اسطوره گله اولیه (رمه اولیه) فروید
- مفهوم نظم نمادین، خیالی و واقع
- آشنایی با مفهوم سوژه و ابژه
- آشنایی با مفهوم بدن در روانکاوی


@ELC_care

بزرگترین چالشی که توی دریافت تراپی باهاش مواجە شدید چیه؟

https://x.com/elc_care1/status/1853764637772177696?s=19

و‌ هرچه خیاط را در شهر خواهم خواند
تا جامه‌ای‌ برازنده‌ی بالای من بدوزند.
اکنون که با خویشتن به مهر آمده‌ام
بهتر که با سکه‌ای چند چنان که بایست بدارمش.
اما نخست باید این مردک را به گورش برسانم
و آنگاه به ندبه و زاری به نزد دلدار برگردم.
پس، تا آن زمان که آیینه‌ای خریداری کنم
ای آفتاب عالم افروز بتاب
تا من همچنان که می‌گذرم تماشاگر سایه‌ی خود باشم.

برش نمایشنامه‌ی «ریچارد سوم»، پرده‌ی اول، صحنه‌ی دوم


@ELC_care

“مادر ایستاده” (Stabat Mater)

نه تنها یک عنوان مذهبی، بلکه تجلی عمیق‌ترین احساسات انسانی است که در آن، مریم به عنوان سمبل مادرانه، در برابر درد و رنج فرزندش ایستاده است.

این تصویر، نمایانگر کشمکش‌های روانی و عاطفی در زندگی هر مادر است؛ تعلق خاطر و وابستگی عاطفی عمیق به فرزند، همراه با ترس از آسیب و فقدان.

مریم، با ایستادگی در کنار مصلوب شدن پسرش، نماد فداکاری است، در عین حال که نشان‌دهنده‌ی این واقعیت است که عشق می‌تواند به درد و رنج عمیق منجر شود.

این اثر با ملودی‌های پرگولزی و تفسیر عمیق هارنوکورت، ما را به چالش می‌کشد.

آیا عشق واقعی همیشه به معنای پذیرش رنج و فقدان است، و اگر چنین است، این رنج چه نقشی در شکل‌دهی به هویت ما و ارتباطات‌مان با دیگران ایفا می‌کند؟

آیا این تجربه‌ی عاطفی ما را به عمق بیشتری از درک انسانی و همدلی رهنمون می‌سازد یا ما را در چرخه‌ای از درد و فداکاری حبس می‌کند؟


@ELC_care

‍ 💡دوره حلقه‌ی ۱۲ مدرسه تجربه زندگی


🎓 در آغوش تجربه زندگی - سفری به دنیای روانکاوی

🔥مدرسین: خانم دکتر زهرا قنبری، خانم دکتر نرگس شریف‌زاده، خانم شهره فراهانی، خانم نغمه صیامی، آقای دکتر محمد کامران درخشان، آقای مجتبی آل سیدان 

🔻برای روان‌کاو شدن باید غرق شویم 🔻

هرساله در مدرسه تجربه زندگی با شعار بازگشت به فروید دوره تجربه بالینی بر‌ مبنای استانداردهای بین‌المللی و با تمرکز بر سه محورِ آموزش روان‌کاوی، دریافت تراپی روان‌کاوانه (فردی) و سوپر‌ویژن، برای دانش‌آموختگان روان‌شناسی وعلاقه‌مندان به نگاه روانکاوانه برگزار می‌شود.

منابع دوره، مقالات فروید هستند و مدرسه تجربه زندگی قرار است همراهی باشد که تکه‌های پازل روان‌کاوی را اصولی و به‌آرامی با خواندن مقالاتی همچون ناخود‌اگاه، سرکوبی، سه مقاله در باب عشق و حتی مسیرهای شکل‌گیری سمپتوم‌های روان‌رنجوری کنار هم قرار دهید.

اما تکه‌های دیگر پازل در دستان شماست.
در این مسیر حرفه‌ای قرار است شما در دریای روانکاوی شنا کنید.
پس برای شناگر ماهر شدن به تمرین و تقلاهای بسیار نیاز خواهید داشت.
فوت کوزەگری این است که باید تراپی گرفت تا تراپیست شد و زنجیره‌ای از جلسات سوپرویژن که تا پایان درمانگری ادامه دارد.

شما را به تجربه‌ی غرق شدن در روانکاوی دعوت می‌کنیم.

•••••••
پس اگر آمادەاید

شرایط ورود: برای تمامی دانش‌آموختگان روانشناسان و روانپزشکانی و افراد علاقه مند

🗓آغاز دوره : نهم آذر


🖥 دوره به‌صورت آنلاین در اپلیکیشن گوگل‌میت برگزار می‌شود.

🖋مهلت ثبت‌نام: ۳۰ آبان

🗓 برای ثبت نام به لینک زیر بروید
https://elc.care/course/
یا به آیدی تلگرام @ELCSchool پیام دهید.


•••••••

🌐website: https://elc.care
🆔channel: @ELC_care
📸instagram: https://www.instagram.com/experientiallifeschool?igsh=MWtweHluM3F2MXo3Nw==
📡Twitter:https://x.com/elc_care1/status/1855558672442667356?s=52

📤مطالب ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

عشق از زمان تولد روانکاوی در کانون توجهات بوده و بیشتر رویکردهای روانکاوانه‌ی معاصر، بسط نظریه‌های عشق فروید هستند.

عشق احساسی پیچیده است که صحبت کردن درباره‌ی آن کار آسانی نیست و همواره انسان‌ها را به شیوه‌های مختلف سردرگم کرده است. حتی لکان معتقد است که نمی‌توان چیزی معقول و معنادار درباره‌ی عشق گفت.

او می‌گوید: «عشق هزارتو است و عاشقی به معنای گم شدن در آن. در هنگام عبور از مسیر عشق، راه خود را گم می‌کنید و در نهایت خودتان را».

طبق نظریات روان‌تحلیلی، تجربیات افراد آن‌ها را به مسیرهای مختلف در عشق می‌کشاند. برای مثال، افراد سادیستیک عشقشان را با ابراز خشم نشان می‌دهند و برخی دیگر تمام زندگی‌شان را وقف عشق و معشوق خود می‌کنند.

از دیدگاه فروید، وقتی صحبت از عشق به میان می‌آید، اغلب منظور «ابژه‌ی عشق» است.

عشق نیرویی غریزی (لیبیدویی) است که به سمت ابژه انتخاب شده (معشوق) جریان می‌یابد.

همین نیروی غریزی باعث میل انسان به حرکت، وحدت و یکی شدن با دیگران می‌شود. فروید به طور کلی از دو نوع عشق سخن می‌گوید: عشق وابسته‌وار و عشق نارسیسیستیک (خودشیفته‌گونه).

در نوع اول، فرد عاشق کسی است که او را تکمیل می‌کند و به همه نیازهایش پاسخ می‌دهد. در نوع دوم، فرد عاشق کسی می‌شود که شبیه خود اوست یا آنچه ایده‌آل اوست و می‌خواهد چنین باشد. در واقع، فرد تصویر خود را در دیگری می‌بیند و می‌خواهد خود را با او یکی کند.

به طور خلاصه، نیرویی فعال در انسان وجود دارد که برای برقراری روابط صمیمی با دیگری تلاش می‌کند. این تمایل به رشد متعالی شخصی و بین‌فردی، بر اساس اهمیت برابری و تعادل در روابط انسانی است که برای عشق صمیمی بالغانه با دیگران کوشش می‌کند.

در ادامه برای مطالعه کامل این مطلب و نظر لکان درباره عشق می‌توانید از طریق این لینک به مقاله‌ی «درآمدی بر عشق از دیدگاه فروید و روانکاوی» به قلم خانم نعیمه رضوانی مقدم مراجعه کنید.

https://tinyurl.com/yc6sf2dw

«Experience» اثر لودوویکو اینائودی، داستانی بی‌کلام را روایت می‌کند که هر شنونده را به دنیای منحصربه‌فرد خود می‌برد.

این موسیقی با نواهای ملایم و تکرارشونده‌اش، حس های تەنشین شدەی اعماق وجودمان را قلقلک می‌دهد.

هر فرد با شنیدن این قطعه، داستان خاص خود را می‌شنود.

برای برخی، این تجربه یادآور لحظات شیرین و رهایی‌بخش است، در حالی که برای دیگران، مواجهه‌ای با زخم‌های کهنه و احساسات سرکوب‌شده.

این تنوع تجربه، عمق و پیچیدگی احساسات انسانی را نمایان می‌سازد.

آیا شما نیز داستان خود را در این موسیقی یافته‌اید؟

@ELC_care

"عشق ما بی‌نقص نبود، ولی احمقانه هم نبود..."
هر رابطه و عشقی منحصر به فرد است. هر ارتباطی چالش‌ها و ویژگی‌های خاص خودش را دارد.
ما تلاش می‌کنیم فردی را انتخاب کنیم که از لحاظ ویژگی‌های ظاهری، طرز تفکر، نوع بینش، سبک زندگی، اخلاقیات و ... برای ما جذابیت داشته باشد. آیا این استانداردها قابلیت تغییرو جابجایی دارند؟
اصولا برای خیلی از ما، عشق بیشتر در قامت یک حس است تا مفهومی قابل تعریف در قالب کلمات.
Laurence anyways
می‌کوشد ذهن ما را برای فهم این مفهوم به چالش بکشد و برداشت ما از آن را دگرگون سازد.
عشق تا چه حد می‌تواند برای ما سیال باشد و دوست داشتن تحت تاثیر چه عواملی است؟
رابطه‌ی لارنس و فرد، شاید جواب تمام این سوال‌ها رو نداشته باشد، اما نگاه ما را به مقوله‌ی عشق قطعا تغییر خواهد داد...

لینک دانلود فیلم: http://dl3-free.alphadl.online/6581360/Laurence.Anyways.2012.720p.BluRay.YTS.AlphaDL.mp4

تا بە حال شدە کنترل تلویزیون توی دستتون باشه و دنبالش بگردید تا صدای اخبار رو کم کنید؟
یا بە موبایلتون کە داخل جیب سمت
چپتونە زنگ بزنید؟
یا نیم ساعت دنبال ساعت مچی بند فلزیتون کە توی دستتونە بگردید؟

دنبالِ حالات درونیتون چی؟
پیش اومدە نیم ساعت ناخن انگشت کوچیکتون رو بجوید بدون اینکە بفهمید چرا؟
یا یک ربع هی به این فکر کنید کە بهترە اول بە گلدان قهوەای رنگ آب بدید یا پردە را کنار بزنید؟
یا اینکە با دیدن تراپیستتون دستاتون عرق کنە؟

اما نفهمید کە این رفتار ها از کجا میان؟


فروید می‌گوید: فرد نوروتیک با استرس عجین است.

امروز هم روز جهانی آگاهی از استرس است!

استرس‌هایمان را ببینیم
و بفزتهمسم
چیز
بفهمیم...
اگر استرس امان دهد البته!

از جمله فروید چه می‌شنوید؟
شما چه استرس‌هایی دارید؟

@ELC_care

#برش_کتاب

اگر رازم را مسکوت نگه دارم، آن زندانی من است؛ اگر بگذارم از دهانم خارج شود، این منم که زندانی آنم. بار درختِ سکوت، میوەی آرامش است.

📚درمان شوپنهاور
✍🏻 اروین یالوم

@ELC_care

در سنت شرق اشاره‌های متفاوتی به موضوع عشق و علاقه‌مندی شده است.
به عنوان مثال، مولانا ویژگی‌های خاصی به عشق نسبت می‌دهد.
او گاهی چنان از عشق سخن می‌گوید که گویی تمام اجزای جهان عاشق‌اند. در حالی که معمولاً علاقه‌مندی در روان ما به عشق انسان به موجودات دیگر محدود می‌شود و عاشق همواره انسان تلقی می‌شود، مولانا ابیات بسیاری دارد که در آن‌ها همه موجودات جهان را عاشق می‌پندارد:

 گرگ و خرس شیر داند عشق چیست
کم ز سگ باشد که از عشق او عمی است

البته در جایی دیگر مولوی از نوعی عشق می‌گوید که فهمی از آن ندارد:

هرچه گویم عشق را شرح و بیان
چون به عشق آیم خجل مانم از آن

 
این سخنان مولانا هم‌ارز با گفته‌های ژاک لکان است که می‌گوید:
«هرکس سخن گفتن در باب عشق را آغاز می‌کند، خود را تا حد ابلهان فرو می‌کاهد.»

همچنین لکان در سمینار ۸ نیز اشاره کرد:
«گفتن چیزی معنادار یا عقلانی درباره عشق، احمقانه است.»

آنچه خواندید برشی از جستار "این ما نیستیم که عاشق می‌شویم" بود.
برای خواندن متن کامل، به لینک زیر مراجعە کنید:


https://tinyurl.com/sd8uyjtp

نظر شما چیست؟
عشق شما را یاد چه بیتی می‌اندازد؟

سکوت، فراتر از فقدان صدا، نمایانگر دنیایی از احساسات سرکوب‌شده است که در پس‌زمینه‌ی زندگی روزمره‌ی ما پنهان شده‌اند.

آهنگ «The Sound of Silence» سایمون و گارفانکل، احساسات سرکوب‌شده و نارضایتی‌های درونی را بررسی می‌کند که در نبود ارتباطات عاطفی و حمایت‌های اجتماعی شکل می‌گیرند.

سایمون در مصاحبه‌هایش اذعان کرده که این قطعه از تجربیات شخصی و احساسات او درباره‌ی جدایی و گسست عاطفی الهام گرفته شده است.

او به این نکته می‌پردازد که چگونه انسان‌ها، حتی در میان جمع، می‌توانند در ژرفای تنهایی غوطه‌ور شوند.

تضاد میان «نور» و «سکوت» در این قطعه، نمادی از امید و ناامیدی است. این تقابل، چالش‌های درونی افرادی را نمایان می‌سازد که در تلاشند تا در دنیای پیچیده و آشفته امروز، معنا و ارتباط بیابند.


آیا ما در جستجوی نور، به ندای سکوت درون خود گوش می‌سپاریم؟
یا همچنان در تاریکیِ تنهایی غرق خواهیم ماند؟


Elc.care

سوءتفاهم‌ها و اشتباهات در فهم روانکاوی همواره در طول تاریخ سبب شده‌اند که این روش درمانی بسیار دور و اسرارآمیز به نظر برسد. با پرداختن به این باورها، ضمن اصلاح ادراک افراد از رویکرد روانکاوی، می‌توان تردید ناشی از آن برای جستجوی کمک حرفه‌ای را نیز کنار گذاشت:

⭕زمان طولانی: روانکاوی به حل مسائل پیچیده زمان می‌دهد و درمان طولانی‌تر معمولاً نتایج بهتری به همراه دارد.

⭕پرداختن به گذشته: تمرکز روانکاوی بر تجربه‌ی زمان حال است و به فرد کمک می‌کند تا تأثیر گذشته و امکان تغییر در آینده را درک کند.

⭕پرداختن به رابطه با والدین: به جای سرزنش والدین، روانکاوی بر درک و پذیرش تجارب فردی تأکید دارد و به تغییر معانی دردناک کمک می‌کند.

⭕وابستگی به روانکاو: وابستگی بخشی طبیعی از روابط انسانی است و به تقویت استقلال عاطفی افراد کمک می‌کند.

⭕پرداختن به مسائل جنسی: روانکاوی نیازهای جنسی و عاطفی را با هدف ایجاد روابط معنادار و ایمن یکپارچه می‌کند.

⭕گروه‌های هدف گسترده: روانکاوی به کودکان و نوجوانان نیز کمک می‌کند تا احساسات خود را درک کرده و رفتارهای نامطلوب را مدیریت کنند.

⭕هزینه‌ها: هزینه‌های روانکاوی منطقی است و از پیامدهای پرهزینه‌تر مانند بستری شدن، حبس، یا رنج طولانی‌مدت جلوگیری می‌کند.

⭕کاربرد بالینی: این روش برای درمان بسیاری از مشکلات شدید روانپزشکی نیز مفید است و می‌تواند سایر روش‌های درمانی را تقویت کند.

⭕تمرکز بر نقاط قوت و ضعف: روانکاوی به تقویت قدرت هیجانی و تاب‌آوری افراد کمک می‌کند و بر مدیریت احساسات مثبت و منفی تأکید دارد.

⭕پیشینه پژوهشی: شواهد پژوهشی متعددی از اثربخشی روانکاوی حمایت می‌کنند و این روش به افراد فرصت کشف معانی جدید را می‌دهد.

⭕درمان پایان‌پذیر: طول درمان بسته به نیاز مراجع متفاوت است و گزینه‌های کم‌هزینه نیز وجود دارد.

⭕انعطاف‌پذیری در روش: مراجعان می‌توانند بر اساس ترجیح خود روی صندلی بنشینند یا دراز بکشند.

نسخه کامل این مقاله را می‌توانید در لینک زیر مطالعه کنید.
https://urlis.net/soqsvjzf
https://urlis.net/soqsvjzf
https://urlis.net/soqsvjzf


شما چه سوء‌تفاهم‌های دیگری می‌شناسید؟

آیا افرادی که عاشقشان می‌شوید یا با آن‌ها وارد رابطه می‌شوید، شباهت‌هایی با هم دارند؟
اگر بله، چه شباهتهایی؟


Elc.care

بدی‌ها همه از من است
و نخستین کس که فغان بر می‌آورد منم.
خدعه‌های پنهانی که در می‌چینم
با شِکوِه و فریاد به گردن دیگران می‌اندازم.



برشی از نمایشنامه‌ی ریچارد سوم، پرده‌ی اول صحنه‌ی سوم.

همراهان عزیز مرکز تجربه زندگی

ما به جهت افزایش مراجعان کلینیک، در حال گسترش شبکه‌ی تراپیست‌های متعهد و متخصص تیم کلینیک تجربه زندگی هستیم.


از شما دعوت می‌کنیم تا اگر خودتان را واجد شرایط همکاری با کلینیک تجربه زندگی می‌دانید، فرم همکاری با ما را پر کنید
و یا اگر همکاران، دوستان یا هم‌کلاسی‌هایی دارید که به نظر شما با معیارهای ما همخوانی دارند، به ما معرفی کنید.

استانداردهای تراپیست معتبر و واجد شرایط همکاری با کلینیک تجربه زندگی را می‌توانید در لینک زیر مطالعه کنید: Therapist Standards at ELC


مرکز تجربه زندگی همواره به دنبال همکاری با درمانگرانی است که بر اساس استانداردهای جهانی روان‌درمانی فعالیت می‌کنند و از تجربه، دانش تئوری و مهارت‌های بالینی لازم برخوردارند.


اگر چنین افرادی را می‌شناسید، می‌توانند از طریق لینک زیر به ما بپیوندند.

لینک همکاری  https://elc.care/joinus/

با سپاس از همراهی شما در گسترش شبکه درمانگران متعهد و توانمند 🍓🍓🍓

Elc.care

تخلیه هیجانی (catharsis) را در دفعات نخستین، ارسطو مطرح می‌کند.
او هنگامی‌که درباره‌ی تراژدی سخن می‌گوید، از catharsis استفاده می‌کند.

به عقیده‌ی ارسطو، آن حسی که در نتیجه‌ی تماشای یک تراژدی به بیننده انتقال پیدا می‌کند را کاتارسیس می‌نامند.

تراژدی مجموعه‌ای تقلید شده از احساسات و رفتارها و عواطفی است که منجر به برانگیخته شدن بسیاری از احساسات ضد و نقیض (از شادی و غم گرفته تا ترحم و خشم و...) در بیننده می‌شود.

با منتقل شدن این حسها و دریافت آنها توسط بیننده و سپس همانندسازی (identification) با آن احساسات، تراژدی کامل می‌شود.

کاتارسیس در روانکاوی مفهوم مهمی است.


برای خواندن مقاله "روانکاوی چگونه با صحبت کردن درمان می‌کند" به لینک زیر بروید.

https://shorturl.at/5Xtxd

قطعه موسیقی «لاگریما»
به‌طور عمیق با احساسات انسانی و تجربه‌های عاطفی پیوند خورده است.

در روانکاوی، اشک نمادی از رهایی و بیان احساسات سرکوب‌شده به‌شمار می‌رود. این موسیقی با نواهای لطیف و احساسی‌اش، شنونده را به سفری درونی می‌برد تا احساسات عمیق‌تری را که شاید در گذر زمان سرکوب شده‌اند، تجربه کند.

هر نت در این قطعه، به‌گونه‌ای خاص، بازتاب‌دهنده احساسات گوناگونی چون اندوه، عشق و حسرت است.

شما در این قطعه چه می‌شنوید؟

زخمی اگر به قلب بنشیند،
تو نه می‌توانی زخم را از قلب وا کنی و نه می‌توانی قلب را دور بیندازی.
زخم قطعه ای از قلب توست....

📚جای خالی سلوچ
✍🏻محمود دولت آبادی


نظر شما چیست؟


Elc.care/mag

"چه چیز نکبت زندگی را جبران می‌کند جز رویا؟"

زیر پست اینستاگرام برامون کامنت کنید.
👇👇👇
https://www.instagram.com/reel/DBrDAtctysw/?igsh=MTl2NzhzcTR2MTVodg==

هر عاشقی پس از آنکه سرانجام به وصل رسید، دلسردی و سرخوردگی فوق‌العاده‌ای را تجربه می‌کند؛ و مبهوت می‌ماند که چگونه آنچه با چنان اشتیاقی در پی‌اش بوده، حاصلی بیش از سایر خشنودی‌های جنسی ندارد و در نتیجه، حس نمی‌کند منفعت چندانی نصیبش شده باشد.
📚درمان شوپنهاور
✍🏻 اروین دی یالوم


نظر شما چیست؟


Elc.care/mag

امروز "روز همکار بداخلاق" بود.

همکار بداخلاق داشتید تا حالا؟

#برش_کتاب

باید گفت امید و همزیستی ناشی از آن، به تغییر میل درونی معشوق باور ندارد. امیدی که در قلب انسان ساکن است، معتقد است این میل از پیش وجود داشته است. معشوق آنچه را که وانمود می‌کند نمی‌خواهد، در حقیقت می‌خواهد. یا آنچه را که ظاهراً نمی‌خواهد، می‌خواهد که جهانِ بدخواهِ گمراه‌کنندهٔ اطرافش آن را بخواهد. خلاصه، واقعیت آن چیزی نیست که به نظر می‌رسد. حقیقت، سایه‌ای کمرنگ از چیزی دیگر است. امید چنین چیزی است.

📕تصرف عدوانی
✍🏻لنا آندرشون

موسیقی مراسم خاکسپاری انیشتین!

این اثر ساموئل باربر برای نخستین بار در ۵ نوامبر ۱۹۳۸ از رادیو پخش شد.

نغمه‌های ژرف و اندوهناک این قطعه، همچون آینه‌ای احساسات انسانی را بازتاب می‌دهند.

این اثر در مراسم خاکسپاری آلبرت انیشتین، نمادی از سوگ و یادآور فقدان بود و هم‌زمان، آوای جنگ و رنج بشر را به تصویر می‌کشید.

باربر با این قطعه، احساساتی را منتقل می‌کند که در ژرفای وجود هر انسان نهفته است- عشق، اندوه و خاطره.

در این موسیقی، سکوت و درد جنگ در هم می‌آمیزند و ما را به تأمل دربارۀ زندگی و میراثمان فرا می‌خوانند. این قطعه نه‌تنها یادآور انیشتین، بلکه روایتگر داستان انسانیت و تلاش برای درک ژرف‌تر هستی است.

شما در این قطعه چه می‌شنوید؟


https://elc.care

این سری محتوایی از "درِ کلینیک" شروع میشه و قراره از نگاه تراپیست، وارد اتاق تراپی بشیم.

درِ کلینیک برای شما یادآور چه چیزیه؟

#داستان_کوتاه

درِ کلینیک

یکشنبه ۸ مهر ۱۴۰۳

درِ کیلنیک با بقیه درهای اون ساختمون فرق می‌کرد. رنگ طوسی، دستگیره‌ای که روی اون یک قفل الکترونیکی بود که انگار فقط با اثر انگشت باز می‌شد، زنگ خوش صدای لمسی… همه چیز زیادی بورژوایی بود.

البته من که دوسش داشتم. همیشه چیزای شیک بهم حس خوب میدن.
داخل کلینیک سالنی با تابلوهای مدرن و صندلی‌های مینیمال پر شده بود. اگر نمی‌دونستی که اونجا کلینیک روانشناسیه فکر می‌کردی وارد یه آنتیک‌فروشی شدی.

صدای موسیقی بی‌کلام شنیده می‌شد. بوی عود می‌اومد. در به روی یک میز بزرگ سفید رنگ باز می‌شد که پشتش یه سِری گلدون روی دیوار نصب شده بود. برام سؤال بود که چه جوری این گلدون‌ها خشک نشدند. حتماً خیلی هم گرونن.

مسئول پذیرش که دختر جوان با لباسهای مینیمال و البته زیبایی بود بلند شد و گفت: «سلام، خوش اومدین. اتاق شماره ۴ برای شماست».

وارد اتاق شدم که شیک‌تر از سالن پذیرش هم بود. مبل چرمی بزرگ برای مراجع و یک صندلی تکی کنارش. پشت مبل یک کتابخانه‌ی سرتاسری با کتابهایی بود که همیشه دوست داشتم بخرم ولی گرون بودند.

مراجع تا چند دقیقه دیگه می‌رسید. کتم رو روی آویز کنار در آویزون کردم. خوب بالأخره همچین جایی که میای باید کت بپوشی. یک لیوان قهوه واسه خودم درست کردم چون حس می‌کردم بالأخره همچین جایی که میای نباید چایی بخوری.

مراجع اومد نشست و گفت: «ببخشید آقای دکتر، قبل از هر چیز باید بگم که من فقط پول همین یک جلسه رو دارم».

یک قلپ قهوه خوردم، بالأخره تو همچین جایی نباید چایی خورد.


مجموعه داستانِ «درْ کلینیک»
نویسنده: عرفان امیربیگی

وقتی به کسی علاقه‌مند می‌شویم، «ظاهر» او چقدر و چگونه روی علاقه‌ی ما تاثیر دارد؟ در او به دنبال چه می‌گردیم؟

https://www.youtube.com/watch?v=eAfyFTzZDMM




(Don't look at me)

Everyday is so wonderful
And suddenly, it's hard to breathe
Now and then, I get insecure
From all the pain,
I'm so ashamed

I am beautiful no matter what they say
Words can't bring me down
I am beautiful in every single way
Yes, words can't bring me down, oh no
So don't you bring me down today

To all your friends you're delirious
So consumed in all your doom
Trying hard to fill the emptiness,
The pieces gone,
Left the puzzle undone,
Ain't that the way it is?

You are beautiful no matter what they say
Words can't bring you down, no, no
You are beautiful in every single way
Yes words can't bring you down, oh, no
So don't you bring me down today

No matter what we do
(no matter what we do)
No matter what we say
(no matter what we say)
We're the song inside the tune
(yeah, oh yeah, yeah, yeah, yeah)
Full of beautiful mistakes
And everywhere we go
(and everywhere we go)
The sun will always shine
(sun will always, always shine)
But tomorrow we might awake
On the other side

'Cause we are beautiful,
No matter what they say
Yes, words won't bring us down, oh no
We are beautiful in every single way
Yes, words can't bring us down, oh no
So don't you bring me down today

Don't you bring me down today
Don't you bring me down...
Mmm, today

قطعه "Beautiful" اثر کریستینا آگیلرا،
یک سرود قدرتمند از خودپذیری و عشق به خود است که به ما یادآوری می‌کند زیبایی واقعی از درون می‌آید و هر فرد شایسته احترام و عشق است.

این قطعه در سال 2002 منتشر شد و به سرعت به یک آهنگ نمادین در زمینه پذیرش خود تبدیل گشت.

کریستینا آگیلرا در این قطعه به تجربیات شخصی‌اش در مواجهه با انتقادها و قضاوت‌های اجتماعی اشاره می‌کند. او در زمان ضبط آهنگ با فشارهای شدید رسانه‌ای و چالش‌های هویتی مواجه بود که به او انگیزه داد تا این آهنگ را خلق کند.

آگیلرا در این آهنگ به تعارضات درونی اشاره می‌کند؛ جایی که فرد بین فشارهای اجتماعی و انتظارات سوپرایگو برای مطابقت با استانداردهای زیبایی و مقبولیت توسط جامعه و نیاز ایگو به پذیرش خود در برابر قضاوت‌های منفی دیگران، درگیر است.

لکان نیز به مفهوم “دیگری” و چگونگی تأثیر آن بر هویت فردی می‌پردازد.

در “Beautiful”، آگیلرا به وضوح نشان می‌دهد که چگونه قضاوت‌های اجتماعی و انتقادات از سوی دیگران بر احساسات او تأثیر گذاشته و به او احساس عدم اعتبار بخشیده است.

او در نهایت به این نتیجه می‌رسد که باید خود را از این فشارها رها کند و به زیبایی درونی‌اش اعتماد کند.


نظر شما چیست؟
آیا می‌توان در دنیایی که به طور مداوم ما را به مقایسه و رقابت دعوت می‌کند، به آرامش درونی و خودپذیری دست یافت؟

چرا داری خاک میخوری؟
+دیگە از صابون خستەشدم میخوام تنوع بدم
-چرا اون روز داشتی بەزور استفراغ میکردی؟
+نمیدونم انگشتم خودش میرفت تو گلوم
-چرا چند روزە هیچی نمیخوری؟
+بدنم میگە زیادی چاقی
ولی تو کە 50 کیلو بیشتر نیستی...
-چرا داری با دست اون ماکارونی رو میبلعی...
+روانکاوم گفتە اختلال خوردن داری تصمیم گرفتم سر شام چیزی نخورم


اختلال خوردن نوعی اختلال در نحوەی غذا خوردن است که تغذیە فرد از حالت طبیعی خود خارج شدە و بە دلایل مختلف همچون اضطراب، وسواس یا ژنتیک فرد دچار کم خوری یا پرخوری عصبی می‌شود.
روانکاوانە بگوییم
وقتی کلمات شکست میخورند،بدن شروع بە طغیان می‌کند.
با کور شدن هیستریایی باشد یا خوردن غذا باقابلمەاش..

زمانی که عاشق می‌شویم انتظار داریم که همه چیز را در معشوق پیدا کنیم.
در لحظاتی تمام جهان را در او می‌بینیم و همان‌طور که ژک لکان می‌گوید “مهم نیست چند نفر عاشقت باشند، اگر هیچکدام از آنها به تو تمام جهان را ندهند»

اما جمله‌ی زیگموند فروید ما را به یاد آسیب‌پذیری‌هایی می‌اندازد که با عشق به وجود می‌آید، زمانی که عاشق می‌شویم قلب خود را باز می‌کنیم و خود را در معرض رنج احتمالیِ از دست دادن قرار می‌دهیم.

در واقع شمشیرِ دو لبه‌ی عشق، شکنندگی عاطفی‌مان را هنگامی که در خطر به اشتراک گذاشتن عمیق‌ترین وجوه خود هستیم آشکار می‌کند و ناامیدی ناشی از فقدان معشوق را یادآوری می‌کند.


فروید ما را بر آن می‌دارد تا شجاعتِ عاشق شدن را داشته باشیم.

عشق هزارتو است و عاشقی به معنای گم شدن در آن.
هنگام عبور از مسیر عشق، راه خودتان را گم می‌کنید و در نهایت خودتان را.


تجربه‌ی شما از عشق چگونه است؟

استرابری VS اضطرابری 🍓

خشونت علیه زنان چیست؟

طبق تعریف سازمان ملل متحد، هرگونه اقدام خشونت‌آمیز مبتنی بر جنسیت که منجر به آسیب یا رنج جسمی، جنسی و یا روانی برای زنان شود و یا حتی امکان آن را ایجاد کند، خشونت علیه زنان محسوب می‌شود.
از جمله این موارد می‌توان به تهدید به خشونت، اجبار یا محرومیت از آزادی زنان اشاره کرد که می‌تواند زندگی خصوصی و اجتماعی فرد را تحت تاثیر قرار دهد.


اشکال خشونت علیه زنان
خشونت علیه زنان می‌تواند شکل‌های مختلفی به خود بگیرد.
خشونت شریک صمیمی، خشونت جنسی، کودک‌همسری، مزاحمت سایبری (اینترنتی)، نادیده‌انگاری در جامعه، مزاحمت خیابانی (به صورت کلامی یا فیزیکی) و قتل‌های خانوادگی از انواع این خشونت است.

چطور می‌توان به خشونت علیه زنان پایان داد؟
 عوامل بسیاری در مسئله‌ی خشونت علیه زنان دخیل است و به سادگی نمی‌توان این مسئله‌ی جهانی را به طور کامل از جوامع حذف کرد.
در ابتدای مسیر تغییر، وجود حمایت‌های مناسب از افراد قربانی توسط سازمان‌های حمایتی مربوطه، عدم سرزنش قربانیان توسط اطرافیانشان، آموزش و آگاهی‌بخشی به زنان و دختران و در دسترس بودن خدمات روان‌شناختی از جمله مواردی است که می‌تواند پیش‌زمینه تغییرات بزرگ‌تر را به وجود آورد.

هر تغییر بزرگی از قدم‌های کوچک و پیوسته شروع می‌شود.


برای مطالعه‌‌ی کامل این مقاله می‌توانید به سایت مرکز تجربه زندگی مراجعه نمایید.

https://shorturl.at/iZ9sq

به مناسبت روز جهانی دختر، بد نیست به یکی از موضوعاتی بپردازیم که عده‌‌ی زیادی از دختران و زنان از آن رنج می‌برند و در عین حال بنا به خجالت، ترس، نا‌امیدی و ... ممکن است نه‌تنها با آن مقابله نکند، حتی آن را بروز هم ندهند!
در همین راستا مروری بر مقاله‌ی "نگاهی به خشونت علیه زنان" نوشته‌ی خانم مانیا زمانی‌پور خواهیم داشت.

سالم بودن فوق‌العاده است اگر فرد محکوم به تنهایی نباشد.

-ارنست ال.فروید: نامه های زیگموند فروید. نیویورک، ۱۹۶۱: بیسیک بوکس. ۲۹ آپریل ۱۸۸۵، نامه به مارتا برنایس.

#روز_سلامت_روان

پاندای بزرگ به نهر کنارشان اشاره‌ای کرد و گفت: «اژدهای کوچک، مسیر حرکت آب رو دور اون تخته سنگ می‌بینی؟
توی مسیر مانــــع هست
ولی آب دور اون مانع جــــــاریه
و از خـــوشـــایندتـــرین مسیر
سمت مقصــــد می ره
ما هم مـــی‌تونیــم مثل این آب باشیم.»

📚سفر پاندای بزرگ و اژدهای کوچک
✍🏻جیمز نوربری

چند یادآوری
به بهانه روز ملی کودک

❌ فرزندان شما کسانی نیستند که مشکلات زناشویی یا مسائل ارتباطی خود را با آن‌ها در میان بگذارید.

❌ فرزندان شما نباید آن کسانی باشند که در هنگام سختی‌ها و ناراحتی‌ها برای پاک‌ کردن اشک‌هایتان روی آن‌ها حساب کنید.

❌ فرزند شما درمانگر فردی‌ شما و یا مسئول حمایت عاطفی‌تان نیست.

❌ فرزند شما نباید کسی باشد که رازهایتان را نگه دارد.

❌ فرزند شما نباید میان‌ شما و همسرتان میانجی‌گری کند و واسطه‌ی انتقال پیام‌هایتان به یکدیگر باشد.

کودکان و نوجوانان در خانواده هنوز به لحاظ روانی و هیجانی برای پذیرفتن چنین نقش‌هایی آماده نیستند.
در نتیجه وادار می‌شوند که زودتر از موعد از دنیای کودکی خود بیرون بیایند و از هم‌سالانی که به طور طبیعی در حال رشد کردن و بزرگ شدن هستند، فاصله بگیرند.


برای خواندن مقاله‌ی "چرا نباید با کودک درد و دل کنیم" به لینک زیر بروید.

https://shorturl.at/tpFba

این قطعه وصیت‌نامه‌ی آملیاست.

آملیا، زنی با قلبی پر از عشق و آرزو، در تاریکی شب، با گیتارش به یاد عزیزانش نشسته است.
هر بار که انگشتانش بر روی سیم‌های گیتار می‌رقصند، نت‌ها به مانند اشک‌هایی از دلش می‌ریزد و داستان زندگی‌اش را روایت می‌کنند.

او در این وصیت‌نامه، احساسات عمیقش را به تصویر می‌کشد.
هر نغمه، یادآور لحظات شیرین و تلخی است که در کنار عزیزانش گذرانده است.

آملیا به ما یادآوری می‌کند که عشق و دلتنگی بخشی از زندگی‌مان هستند و این احساسات، ما را به هم نزدیک‌تر می‌کند.

درگذشت فروید 🥲😁