جُستارِستان مهارت|طاهره خادمی @taherehkhademi Channel on Telegram

جُستارِستان مهارت|طاهره خادمی

@taherehkhademi


طاهره خادمی
کوچ نوجوان، خانواده، زندگی و نویسندگی

برای خودبودن آمدیم، خوب بودن کافی نیست👌

سایت
https://taherehkhademi.ir

اینستاگرام
http://instagram.com/Khademi.tahereh

تعیین وقت جلسات کوچینگ
@Khademitahereh

کانال گزیده
https://t.me/gozidenevisi

پاتوق مهارت | طاهره خادمی (Persian)

با خوش آمدگویی به کانال تلگرامی "پاتوق مهارت" با نام کاربری "taherehkhademi"! این کانال توسط طاهره خادمی اداره می‌شود و به موضوعاتی همچون کوچ نوجوان، خانواده، زندگی و نویسندگی می‌پردازد. طاهره خادمی معتقد است که برای شخصیت پروری و شادابی، باید خودبودن را تجربه کرد و خوب بودن تنها کافی نیست. اگر به افزایش مهارت‌های شخصی و پروفسیونال خود علاقه‌مند هستید، این کانال انتخاب مناسبی برای شماست. برای دسترسی به اطلاعات بیشتر و دریافت مطالب ارزشمند، می‌توانید به سایت شخصی طاهره خادمی به آدرس taherehkhademi.ir مراجعه کنید یا از اینستاگرام او با آدرس instagram.com/Khademi.tahereh دیدن فرمایید. همچنین می‌توانید جهت تعیین وقت جلسات کوچینگ با او در ارتباط باشید توسط آی‌دی @Khademitahereh. همینطور، اگر مایل به دنبال کردن اخبار و مطالب بیشتر از طریق کانال بله هستید، می‌توانید به لینک ble.ir/tahereh_khademi مراجعه کنید و عضو شوید. پس از پیوستن به کانال "پاتوق مهارت"، از محتواهای پر ارزش و مفید طاهره خادمی بهره‌مند شوید و به سمت بهبود و توسعه شخصی خود پیشروی کنید.

جُستارِستان مهارت|طاهره خادمی

06 Jan, 08:33


راستی دیشب فندق بزرگ (امیررضا) اولین جمله‌ی انگلیسی را طبق قرارمان گفت:

You is the best mom in the world

هرچند عبارت کمکی را اشتباه گفت، اما تلاشش برای گفتن جمله برایم ارزشمند است.

اگه متوجه حرفم نشدید اینجا گفتم👇👇
https://t.me/taherehkhademi/1091

جُستارِستان مهارت|طاهره خادمی

29 Dec, 03:04


رسم عاشقی برگ‌ها

برگ‌ها بی‌وفاترین معشوقه‌هایند
خزان که از راه برسد

پا از زندگی درخت بیرون می‌برند
دست باد می‌گیرند

به جاذبه چشمک می‌زنند
سر به بالین باد می‌نهند

اما وقتی باد بخفت
لب از باد می‌چینند

تا آخرین نفس‎خش را در آغوش زمین بکشند

طاهره خادمی ✍️
شعر #برگ
🆔 @taherehkhademi
🌐 Taherehkhademi.ir

جُستارِستان مهارت|طاهره خادمی

28 Dec, 03:34


سلام

بعد از مدتها یه ویس گرفتم که به نظرم بسیار کاربردی هست.

با خودهای درونی خود چگونه رفتار می‌کنید؟
آنها را سرکوب می‌کنید و از خود می‌رانید یا نوازش می‌کنید و در آغوش می‌گیرید؟

قانون سوم نیوتن چی میگه؟

طاهره خادمی ✍️
گوش‌نوش #خود_1
🆔 @taherehkhademi
🌐 Taherehkhademi.ir

جُستارِستان مهارت|طاهره خادمی

27 Dec, 02:16


سلام
بین این 3، کدام بهتر است؟ می‌توانید بیش از یک گزینه انتخاب کنید.

https://t.me/gozidenevisi/236

جُستارِستان مهارت|طاهره خادمی

26 Dec, 04:42


و این بار دو جمله‌ی دیگر:

https://t.me/gozidenevisi/234

جُستارِستان مهارت|طاهره خادمی

24 Dec, 03:22


دو تا جمله کمی متفاوت
https://t.me/gozidenevisi/231

جُستارِستان مهارت|طاهره خادمی

21 Dec, 09:16


نیتی که نبود، اما لازم بود

به حسن و خُلق و وفا کس به یارِ ما نرسد
تو را در این سخن، انکارِ کارِ ما نرسد
اگر چه حُسن‌فروشان به جلوه آمده‌اند
کسی به حُسن و ملاحت به یارِ ما نرسد
به حق صحبت دیرین که هیچ محرمِ راز
به یارِ یک جهت حق‌گزارِ ما نرسد
هزار نقش برآید ز کِلکِ صُنع و یکی
به دل‌پذیری نقشِ نگارِ ما نرسد
هزار نقد به بازارِ کائنات آرند
یکی به سکهٔ صاحب عیارِ ما نرسد
دریغ قافله عمر کآن چنان رفتند
که گَردشان به هوایِ دیارِ ما نرسد
دلا ز رنجِ حسودان مرنج و واثق باش
که بد به خاطرِ امیدوارِ ما نرسد
چنان بِزی که اگر خاکِ ره شوی کس را
غبارِ خاطری از ره‌گذارِ ما نرسد
بسوخت حافظ و ترسم که شرحِ قصهٔ او
به سمعِ پادشهِ کام‌گارِ ما نرسد

این فال شب یلدای من بود. عادت به نیت کردن ندارم. حمد و سوره‌ای می‌خوانم و دستم را می‌برم به دل کتاب.

بماند که حضار، ظنین شدند یارِ من با حافظ سر و سری داشته که اینچنین از او تعریف کرده است.

اما خودم حس می‌کنم پشت این غزل و شوخی‌هایش، راز نیتی بود که نکردم، اما در دل به آن نیاز داشتم.
نیازی که حافظِ عارف به لطف پروردگار وسیله‌ی وصالش شد.

طاهره خادمی ✍️
یادروز #نیت
🆔 @taherehkhademi
🌐 Taherehkhademi.ir

جُستارِستان مهارت|طاهره خادمی

15 Dec, 09:12


این جمله‌ها، یادگیری امروز من از کتاب‌هاست.
https://t.me/gozidenevisi/224

جُستارِستان مهارت|طاهره خادمی

04 Dec, 10:04


قوه‌ی خلاقیت شما کی طلوع می‌کند؟●

امروز به کارهایی گذشت که انرژی‌بخش نبود.

اسلایدسازی را هیچگاه دوست نداشتم. بیشتر به این دلیل که ترکیب رنگ‌ها را بلد نیستم و در طراحی، خود را خلاق نمی‌دانم.

درست برعکس موضوعات نوشتاری مانند استعاره‌سازی یا تعریف یک بازی که خود را صاحب سبکی در این زمینه می‌دانم.

هرچقدر وقت برای نوشتن بازی و استعاره بگذارم، نه خسته می‌شوم و نه بی‌انرژی.

بیراه نگفتم اگر روزی چند بازی جذاب بنویسم یا بازی‌های گذشته را بسط دهم، حس مفید بودن مانند خورشیدی، درونم می‌تابد.

اما ساختن اسلاید را بعضی وقتها برون‌سپاری کردم، گاهی از سبک‌های ساده‌تر استفاده کردم و زمانی هم با زحمت زیاد طرحی زدم.

اما برای دوره جدید، شرم داشتم ۳ روش بالا را تکرار کنم.

نام اولیه دوره: ساده آری، انشاء نه.

البته که ممکن است این نام هم تغییر کند، اما سعی دارم ترافیکی از تمریناتی خلاقانه ایجاد کنم که باعث شود نوع دیگری از نوشتن را بچشید.

دوره‌ای که علی‌رغم تمرینی خلاقانه، اسلایدهایی بدیع هم داشته باشد.

طاهره خادمی ✍️
یادروز #خلاق
🆔️ @taherehkhademi
🌐 Taherehkhademi.ir

جُستارِستان مهارت|طاهره خادمی

27 Nov, 08:13


10 تعریف من از ایران●

🌎فقیرسرای ثروتمند

🌎در صفِ جرعه‌ای آزادی

🌎سیرِ حریصِ یافتن دشمن بیشتر

🌎دل‌انگیز غائبان و غم‌انگیز حاضران

🌎گربه‌ا‌ی نشسته اما خیز برداشته برای چنگ زدن شکار

🌎گاهی چادر از سر کشیدن قانون و گاه چادر به سر کردن

🌎پر از لحظه‌های تاریخی اما خالی از تجربه‌ی هر گذشته‌ای

🌎سرریز زندگی در طبقات بالا و به ته دیگ رسیده در طبقات زیرین

🌎نامیرا در برابر دشمن تا دندان مسلح، اما نزار در مقابل تارومار پراید

🌎سرد و گرم روزگار چشیده، هر بار هم لرزیده و سوخته، اما عبرت نگرفته

طاهره خادمی ✍️
لغت نامه #ایران
🆔 @taherehkhademi
🌐 Taherehkhademi.ir

جُستارِستان مهارت|طاهره خادمی

25 Nov, 07:35


دیشب جریمه‌ی کلامی نشدم

دیشب جلسه‌ی نویسندگی، مکمل دوره کتاب نویسی استاد علوی را برگزار کردم.

برای مطالب و اسلایدها زحمت زیادی کشیده بودم تا به قواعد کلی آزادنویسی با تشبیه و استعاره‌های جذاب بپردازم.

گاهی به جهت عدم اتلاف وقت مخاطبان، حس می‌کنم باید سرعت بیانم را بالا ببرم.

🛤در یک سفر آموزشی یک ساعته، گوینده و شنونده، باید باهم در مسیر حرکت کنند و اگر هرکدام برای زودتر رسیدن، سبقت بگیرند، دیگری جا می‌ماند.

کنار تمام تشکرها از مطالب و بیان شیوا، یکی از دوستان حاضر، نگران جریمه‌ی پلیس راهور، برای جریمه شدن من در لحظه‌های پر سرعتم شده بود.

از او عذرخواهی کردم و به گمانم این بار جریمه عاید من نشد و از دید دوربین‌ها مخفی ماندم.
شاید همیشه این اندازه خوش شانس نباشم.

بهتر نیست همیشه با سرعت کلام مطمئنه برانم؟

طاهره خادمی ✍️
طنز #جریمه
🆔 @taherehkhademi
🌐 Taherehkhademi.ir

جُستارِستان مهارت|طاهره خادمی

24 Nov, 11:34


تعویض ماشین بخاطر دنده

امروز ارائه ابزار 《ماشین رفتار》 را کمی تکمیل کردم.

این ابزار این امکان را می‌دهد که با تطبیق تمام قسمت‌های یک ماشین به رفتارمان، از فکر و احساس و فیزیولوژی بدن خود آگاه شویم.

قسمت دنده، برایم جالب بود.
❓️چه زمان‌هایی در حال صرف انرژی زیاد و بدون هیچ حرکت مثبتی هستم؟

وقتی دنده یک باشم اما گاز مطابق با دنده سه را بدهم.
تنها به موتور فشار می‌آورم، بدون آنکه سرعت و شتاب ماشین افزایش یابد.

به نظرم بهترین کار این است که ماشینم را دنده اتومات کنم تا دیگر دچار این هدر رفت نشوم.

طاهره خادمی ✍️
طنز #دنده
🆔️ @taherehkhademi
🌐 Taherehkhademi.ir

جُستارِستان مهارت|طاهره خادمی

23 Nov, 10:05


کُشته‌ی بی‌گناه تنها برای تسکین

بالاخره دیروز به کمک دوستی قدیمی، مشکل وُرد حل شد. تا شب با بچه‌ها و دوستانم، لاهیجان بودیم (جاتون خالی) و نتوانستم پروژه‌هایم را به اتمام برسانم.

از صبح جلسه‌ی کتاب‌نویسی را تکمیل کردم و در اداره، مشغول پروژه‌ی عملی فنی و حرفه‌ای شدم.

امروز برخلاف شنبه‌های گذشته، پُرکاری اجازه نداد که چندان به پروژه برسم.

با مدیر دو مدرسه ابتدایی و راهنمایی محدوده‌ی روستای محل کارم، صحبت کردم تا شرایط را برای برگزاری کلاس‌های مهارتی برای نوجوانان و والدین در آن مدارس بررسی کنم.

در میان این پُرکاری‌ها، مراجعی از مشمول زمان شدن پرونده‌اش گله داشت که البته بجا بود، اما تقصیر من نبود.
پروسه‌ی بعضی از پرونده‌ها گاهی برخلاف انتظار ما پیش می‌رود و این موضوع خطاکار مشخصی هم ندارد.

من خارج از وظایفم با کارشناس رسمی پرونده‌ صحبت کردم و پیشنهادی به او دادم که اگر قبول کند شاید در نتیجه‌ی پرونده به نفع مالک تمام شود.

اما مراجع محترم، با صحبت‌هایش انگار بدش نمی‌آمد، تیغ تیزی مهیا کند و بیخ تا بیخ سر من را بجای گناهکار بِبُرد تا دلش خنک شود.

سعی کردم آرامشم را حفظ کنم و به او چند بار تذکر دادم که وظیفه‌ی من تماس با کارشناس نبود و من تلاشم را برای کمک به او انجام داده‌ام.

در این مواقع راه مقابله‌ای من برای حفاظت از خودم و کمتر شدن تنش، قطع تماس چشمی با مراجع است تا دریابد در حال تجاوز به حریمم است و کمی به خودش بیاید.

از کارم در کمک به او پشیمان نشدم، اما حس کردم، گاهی افراد تنها به دنبال مقصر می‌گردند.

اگر دستشان رسید که خدمتش می‌رسند، اما اگر دستشان نرسید، حاضرند یک بی‌گناه را هم برای تسکین خود قربانی کنند.

🪷بلکه آرام گیرند...

طاهره خادمی ✍️
یادروز #بی_گناه
🆔 @taherehkhademi
🌐 Taherehkhademi.ir

جُستارِستان مهارت|طاهره خادمی

22 Nov, 05:09


روزم برای من نشد، ولی پُربار شد

دو روز است که آفیس لپ‌تاپم به مشکل خورده و من زمان مناسبی در خانه نبودم که بتوانم مشکل را حل کنم یا از کسی کمک بخواهم.

تمام کارهای زیادی که دارم با آفیس انجام می‌شود و من همچون آدمی افسرده و دست و پا بسته‌ای شده‌ام که فقط می‌خواهد بخوابد یا هیچ کاری نکند اما کارها انجام شود.

❓️مگر کارهایم بدون انجام دادن، انجام می‌شود؟

احساس می‌کنم هیچ اختیاری از خودم ندارم.

🔖پروژه‌ی عملی آزمونگری فنی و حرفه‌ای را باید تکمیل کنم.

🔖فایل پاورپوینت و ورد جلسه کتاب‌نویسی یکشنبه را باید تمام کنم.

🔖مطالب آزادنویسی و یادروزهایم را باید ذخیره کنم.

🔖مطالب دوره‌ی ساده‌نویسی را باید مرتب کنم.

صبح که بیدار شدم، هیچ انگیزه‌ای برای کارهایم نداشتم، چون می‌دانستم اصلا بدون آفیس نمی‌توانم کاری انجام دهم.

هم اکنون به دلیل اشتراک تایپو صوتی است که توفیق دارم بدون ذخیره‌سازی مطالبم را ضبط و یا تایپ کنم. نیم ساعت تلاش کردم تا بتوانم این مشکل را خودم حل کنم، اما نشد.

اما من امروز برای خودم و کارهایم نتوانستم نقش مفیدی ارائه دهم، تنها یک جلسه مفید و کاربردی کوچینگ برگزار کردم که فکر می‌کنم این جلسه بتواند روزم را در ذهنم به اندازه‌ی کافی پُربار جلوه دهد.

طاهره خادمی ✍️
یادروز #پربار
🆔 @taherehkhademi
🌐 Taherehkhademi.ir

جُستارِستان مهارت|طاهره خادمی

21 Nov, 03:47


دست از سوال تا رسیدن به جواب نمی‌کشم

همیشه عاشق درس ریاضی بودم. حل معادلات بزرگ و پیچیده‌ی ریاضی برایم یکی از آن چالش‌های دوست‌داشتنی بود.
عشق ریاضی بودن، علاقه به فیزیک را هم به من نشان داد و من حس کردم تنها به درد رشته‌ی ریاضی فیزیک می‌خورم.

👷🏻‍♀️درست ۲۰ سال پیش بود که من «مهندسی عمران، شبانه دانشگاه گیلان» قبول شدم.

عشق من به ریاضیات و فیزیک همچنان استوار بود، اما رشته‌های فنی، دانش بیشتری از ریاضی و فیزیک لازم داشت.

با این حال دروس تخصصی رشته‌ی عمران در سال‌های پایانی، بیش از دروس ابتدایی، به ریاضی و فیزیک متصل بود.

همین امر باعث شد من فولاد، بتن و زلزله را با علاقه‌ی افزون‌تری از استاتیک، تحلیل سازه‌ها و مقاومت مصالح بخوانم.

⛲️وقتی برای ۳ سوال امتحانی، بیش از ۴ برگه‌ی امتحانی پر می‌کردم، سرچشمه‌ی لذت وجودم، فوران می‌زد.

به جهت جواب‌های طولانی، دستمان برای گرفتن برگه‌های بیشتر هم باز بود.

اما در اصل زندگی، گاهی برای یک سوال مهم، انتظار داریم با یک برگه‌ی امتحانی و در زمانی مشخص به جواب برسیم.

وقتی این اتفاق نمی‌افتد، فکر می‌کنیم از امتحان زندگی مردود شده‌ایم، یا به تصور اینکه ادامه دادن امتحان فایده‌ای ندارد، برگه را بدون رسیدن به جواب نهایی تحویل می‌دهیم.

حال آنکه نه زمان امتحان تمام شده و نه برگه‌های ما محدود است.

پس چرا بدون رسیدن پاسخ، برگه را تحویل می‌دهیم؟

چند روز پیش در صحبت با یکی از دوستان کتاب‌نویس، به این موضوع پرداختیم.

او به توصیه مشاورش، می‌خواست چالش ذهنی‌اش را بدون رسیدن به جواب؛ تنها بپذیرد.

برایش شرح دادم که ما می‌توانیم تعریف جدیدی از چالش ارائه دهیم.

این تعریف جدید می‌تواند هم میزان پذیرش موضوع را بالا ببرد و هم راهیابی به ریشه را آسانتر کند.

سوالات مهم زندگی شما چیست؟

چه چیزهایی در زندگی شما بدون راه حل باقیمانده‌اند؟

کدام مسئله را در زندگیتان بدون رهیافتی نو می‌دانید و تنها آن را پذیرفته‌اید؟

اگر کسی پیدا شود و به شما برگه‌ای جدید با زمانی بی‌نهایت بدهد، آیا به دنبال ادامه دادن جواب هستید؟

🕊من باور دارم که جواب هر سوال مهمی وجود دارد، به شرط آنکه من از رسیدن به جواب دست نکشم.

طاهره خادمی ✍️
یادروز #سوال
🆔 @taherehkhademi
🌐 Taherehkhademi.ir

جُستارِستان مهارت|طاهره خادمی

18 Nov, 07:56


قهرمانی به نام طاهره●

امروز در داستان «آسمان تهران» از کتاب «خاطرات یک دروغگو» نوشته «نسیم وهابی» اسم خودم را دیدم که نویسنده بر پیرزنی جاافتاده گذاشته بود.

یعنی اسم زیبای من تنها می‌تواند برای خانمی سالخورده مناسب باشد؟

یکی از سوالات همیشگی‌ام این بود که چرا در هیچ سریال یا فیلمی، نامم بر قهرمان یا حتی یکی از شخصیت‌های اثرگذار گذاشته نمی‌شود؟

سال‌ها در حسرت پیدا کردن نامی هم‌نام خودم، فیلم‌ها و داستان‌ها را دیدم و گشتم، اما هیچ نیافتم.

جز چند شخصیت فرعی که حتی در یاد هیچکس نمانده بود.

شاید قرار است این ماموریت بر گردن خودم باشد که داستانی بنویسم یا فیلمی بسازم که شخصیت اصلی آن نامش طاهره باشد.

نه پیر از کار افتاده‌ای و نه خدمتکار شهرستانی و بازیگر دست چندم.

🦸🏻‍♀️نفر اول قهرمان را به نام خودم بنویسم و دست از گشتن در داستان‌ها و فیلم‌ها بکشم.

طاهره خادمی ✍️
طنز #طاهره
🆔 @taherehkhademi
🌐 Taherehkhademi.ir

جُستارِستان مهارت|طاهره خادمی

18 Nov, 07:09


سلام یه درخواست داشتم ممنون میشم نظر ارزشمندتون راجع به این دو جمله بهم بگید
https://t.me/gozidenevisi/205

جُستارِستان مهارت|طاهره خادمی

16 Nov, 13:34


دلسوز و مهربانی واقعی کیست؟

برای همه آنها که به ملاقات خاک می‌روند، درج مهربانی و دلسوزی امری عادی است.

آنها که به زیر خاک رفته‌اند و دستشان از جماعت روی خاک کوتاه است، امکان این را ندارند که در صحت و سقم مهربانی و دلسوزی خود احدی را آگاه کنند.

اما به گمانم این صفات برای تمام انسان‌ها صادق است. از بدوی‌ترین انسان‌ها که تنها غم نان داشتند تا زنده بمانند، تا مدرنترین آنها که غصه‌ی لحظه‌ای قطعی اینترنت می‌تواند مجنونشان کند.

همه‌ی آنها به نوعی مهربان و دلسوز هستند.

تنها تفاوت میان دلسوزی و مهربانی آنها با تعریف رایجی که در ذهن ماست این است که آنها بر مَطامع خود بیش از هر مورد دیگری، دلسوزتر و مهربانترند.

کم ندیده‌ایم وقتی رئیسی پشت میزی هیولایی نشست، دلسوزانه به فکر پُر کردن جیب خود باشد.
یا
مقام مسئولی که به محض دریافت سمتی مهم، مهربانانه اقوام خود را در پست‌های مهم قرار دهد.

چه اهمیتی دارد هنگام صحبت از دلسوزی و مهربانی، فاعل و مفعول در ذهن آنها یک نفر و در ذهن ما دو نفر است.

طاهره خادمی ✍️
طنز #دلسوز
🆔 @taherehkhademi
🌐 Taherehkhademi.ir

جُستارِستان مهارت|طاهره خادمی

15 Nov, 13:30


و اما امروز...

فقط به خواب گذشت. ویروسی شناخته شده، سرزده مهمانم شد تا مرا به تخت و پتو بدوزد.

گاهی سرما نیز خود را زیر پتویی جا می‌دهد تا از میزان محبتش در گوش‌هایم شعری بخواند.

قادر به رهایی از آغوشش نیستم تنها خواب است که باعث می‌شود کمی از آغوش سرما فاصله بگیرم.

کارهایم برای اول هفته را لغو کرده‌ام تا بهبودی کامل.

نه به دیروز که مدام سوار قطار کارها می‌شدم،
و
نه به امروز که گوشه‌ای کز کرده‌ام و تنها همچون مسافری بی‌بلیط، قطار را نظاره می‌کنم.

طاهره خادمی ✍️
یادروز #امروز
🆔️ @taherehkhademi
🌐 Taherehkhademi.ir

جُستارِستان مهارت|طاهره خادمی

13 Nov, 07:44


کمک حداقلی اما نیروبخش

مهمترین کاری که اگر در طول یک روز انجام دهید، آن روز را مفید می‌دانید، چیست؟

اگر تمام روز مشغول کارهای متفاوت باشید، اما آن یک کار مهم را انجام نداده باشید، حس بی‌کفایتی می‌کنید؟

در طول چند هفته‌های گذشته، جلساتی با اعضای جدید و قدیمی دوره کتاب‌نویسی استاد علوی به پیشنهاد خودم برگزار کردم. جلسات عموما با سوالاتی از طرف من و چالش‌هایی از طرف آنها پیش می‌رفت.

در این جلسات تلاش کردم کمی از آموخته‌ها و تجربیاتم منتقل کنم که اکثرا مورد استقبال آنها قرار می‌گرفت.

زیرا من زاویه دید متفاوتی را در خصوص موارد آنها بیان می‌کردم و این بیان به آنها کمک می‌کرد که بتوانند ایده‌یابی متنوع‌تری برای کتاب خود تولید کنند.

💡وقتی به روزهای اخیرم که به جهت ارائه‌ها، بیشتر با کتابهای دانشگاهی گذشت، نه با کتاب‌های دلخواهم، تنها کمک کردن به این عزیزان بود که حس خوبی را در وجودم جاری می کرد که اگر چیزی خاصی یاد نگرفتم، حداقل به یک نفر جدید که کمک کرده‌ام؟

طاهره خادمی ✍️
یادروز #کمک
🆔 @taherehkhademi
🌐 Taherehkhademi.ir

جُستارِستان مهارت|طاهره خادمی

12 Nov, 03:25


تعریف شب از نگاهی شاعرانه

چادر سیاه آسمان
شنل خالدار و مارکدار زمین
هُرم صدای سکوت
زمان بیداری جیرجیرک‌ها
کوتاه شدن دست خورشید از آسمان

قائم موشک بازی ماه و خورشید
وقتی برق زمین می‌رود
وقتی ستاره‌ها مثل جیرجیرک‌ها سوسو می‌زنند
وقتی تنها فانوس زمین ماهش است
وقتی زمین دلش تاریک می‌شود

پشت در ماندن خورشید
اتصال خنده‌های شک*
خفتن خورشید
گریختن ارواح از زندان‌ و راه رفتنشان در خواب
دیدار دوباره شب‌گردها

وقت ملاقات پشه‌ها
زمان قهر گل آفتابگردان
تیرگی زیرِ چشم آسمان از سیلی خورشید
وقت تلف کردن ماه برای ماندن در بازی
دنبال نخود فرستادن خورشید

آرتیست بازی اخترها
نگنجیدن دو پادشاه در یک اقلیم
مات شدن خورشید در صفحه شطرنج آسمان
مجوز حضور شب‌پره‌ها
لباسِ خواب آسمان

*وصلشون خنده‌ی شک(بخشی از شعر ننه دریا احمد شاملو)

طاهره خادمی ✍️
لغتنامه #شب
🆔 @taherehkhademi
🌐 Taherehkhademi.ir

جُستارِستان مهارت|طاهره خادمی

02 Nov, 09:28


شعر موزون یکی از بخش‌هایی هست که عموما برای ورود بهش ترس دارم.
اما امروز ناگهان تک بیتی به سراغم آمد

https://t.me/gozidenevisi/195

جُستارِستان مهارت|طاهره خادمی

02 Nov, 07:12


تصاویرِ بادساز

رهبری آواز برگ‌ها
سقط تولد برگ نو
گوشه‌نشینی سرما در جانِ درخت
وقتی هنوز کابوس کاغذ ندارد
پچ‌پچ درختان تاب‌خورده باهم و غیبت از سوزش عمیق باد

تکرار یک آواز از بلبل دل‌سرد
دارکوبی سرمازده و ناتوان در کوبیدن
آزمون سرما گرفتن از شاهین
لک‌لکی مچاله شده درون پرها
زاغی توخالی از غذا و پیگیر کورسوی نوری زیر برگ‌های پرنده

صبر موش کور برای دیدن نور در خواب
گیر دادن باد به جابجایی سنگ‌های لانه‌ی مورچه
موج مکزیکی پُرز خرگوش هنگام جستن
بهم زدن مهمانی کرکس‌ها بر فراز جنازه‌ی گوزن و شروع ضیافتِ کرم‌ها
لالائی گرم خرس برای خزیدن در رویای زمستانی

طاهره خادمی ✍️
شعر #باد
🆔 @taherehkhademi
🌐 Taherehkhademi.ir

جُستارِستان مهارت|طاهره خادمی

01 Nov, 05:00


هیدرودینامیک یک استعاره

دیروز در جلسه‌ی یک ساعته با مادران خیریه، دوباره استعاره‌ی فرشته‌ها را تبیین کردم.

جلسه به گونه‌ای متفاوت‌تر از بار گذشته پیش رفت. برای مادران این جلسه، مطالبی را ارائه کردم که در جلسه ماهِ گذشته، هیچ حرفی از آنها نزده بودم.

یکی از خوشحالی‌های مدرس بودن این است که شنوندگان برای جمع‌بندی نهایی یک جلسه، با یکدیگر گفتگو کنند، نظراتشان را بدون سانسور عنوان کنند و با موضوع کاملا درگیر شوند.

وقتی از آنها یک کلمه را برای جمع‌بندی نهایی خواستم، این فرآیند رخ داد و من در انتها کلمه را گفتم.
سکوت عجیبی همراه با تائید، جمع را فرا گرفت.

این لحظه به جرات ناب‌ترین حس روزم را ساخت.

با دوچرخه به دانشگاه برگشتم و خود را به کلاس پایانی رساندم.

هنوز در صندلی جاگیر نشده بودم که به استادم اطلاع دادم، استعاره فرشته‌ها را هم اکنون برای مادران اجرا کردم.

از آنجا که این استعاره، موضوع اصلی دورهمی «نیمه شاد وجود» در تابستان با استادم بود، از من خواست همان را در کلاس اجرا کنم.

شروع کردم.

ایده‌پردازی از همان ابتدا شروع شد و من مثال‌هایم را با کمک استاد ارتقا دادم.

این بار چهارمی بود که یک استعاره را در حال اجرا بودم و باز هم تفاوت در مطالب اتفاق می‌افتاد.

انگار این استعاره می‌تواند در هر باری که اجرا می‌شود، سیال بودن خود را به من نهیب بزند.

❓️آیا من در مقابل این سیالی، هیدرودینامیک مناسبی را در پیش می‌گیرم؟
یا
❓️حرکتم را خلاف این روان بودن، ادامه می‌دهم؟

به عبارت دیگر به سیاق بسیاری از مدرسان، می‌خواهم حرف مدنظرم بزنم و بروم؟ چه مخاطب شنونده باشد و چه نباشد؟
یا
❓️همراه این جاری بودن شده و مفهوم را بسط می‌دهم؟

نمی‌ترسم
حتی از اینکه سوال یا مطلبی، کل استعاره‌ام را زیر و رو کند.

منعطفم
حتی در حالتی که حس کنم، مفهوم در حال بسط بیش از اندازه است.

راکد نمی‌مانم
حتی در حالتی که ببینم افرادی نگاهِ شک‌آمیز به موضوعم دارند و گارد خود را هر لحظه تقویت می‌کنند.

موضوع به جهت وقت کلاس، نیمه تمام ماند تا در هفته‌های بعد استعاره را ادامه دهیم.

طاهره خادمی ✍️
خاطره #استعاره
🆔 @taherehkhademi
🌐 Taherehkhademi.ir

جُستارِستان مهارت|طاهره خادمی

31 Oct, 02:34


اینجا یه کوتاهی از خودم گفتم

جُستارِستان مهارت|طاهره خادمی

27 Oct, 05:39


این یک نمونه گزارش من است که در گروه گزارش‌نویسی روزانه به اشتراک می‌گذارم.

شرح ساعت بیداری، آنچه خواندم و آنچه نوشتم و البته الزامات و یادگیری آن روز

به مرور از این نحو گزارش‌نویسی خوشم آمد و ادامه‌اش دادم.

وقتی به آنچه یاد گرفته‌ام نگاهی می‌اندازم، تمام مطالب آن قسمت از کتاب در مغزم بالا می‌آید.

گاهی از آنچه که یاد گرفته‌ام بیشتر می‌نویسم و گاهی باقی می‌ماند برای اتصال به مطلبی دیگر.

به گمانم اگر ندانم هرروز چه یاد گرفته‌ام، پس هیچ چیز یاد نگرفته‌ام.

طاهره خادمی ✍️
یادروز #گزارش
🆔 @taherehkhademi
🌐 Taherehkhademi.ir

جُستارِستان مهارت|طاهره خادمی

27 Oct, 05:35


#طاهره خادمی 6 آبان

ساعت بیداری: 2:20 (البته 6تا7.5 هم خوابیدم)

اولین اقدام: خواندن، نماز و شکرگزاری

خواندن
تنفس
شروع داستان نگاه آخر از آه استانبول
دیزاین خدمات
اتمام خلاصه نویسی درمان وجودی
داستان شانس از مارک تواین
ادامه نمایشنامه فیزیکدان‌ها

نوشتن
آزادنویسی
نوشتن طرح اولیه دوره ماشین رفتار
یادروز گزارش روزانه
شروع یک داستان آموزشی جدید

الزامات روز
زبان انگلیسی ۱۵ دقیقه، 1 جلسه کوچینگ، تمرین پروژه فن بیان، شرکت در جلسه اول کتاب نویسی، اتمام شنیدن دوره آموزه‌نویس و انجام تمریناتش

یادگیری روز
⭕️سالن‌های انتظار جهنم‌های کوچک روی زمین هستند.

⭕️حواس پرتی مثبت از جمله ابزارهای سرگرم کننده‌ای است که می‌تواند برای فضاهای انتظار مشتری تعبیه شود

⭕️آکواریوم باعث می‌شود مردم زمان را فراموش کنند.

⭕️رشد ممکن است کاهش یافته باشد.

⭕️عادت دادن خود به تنفس از راه بینی به تنهایی می‌تواند میزان خستگی را به نصف رسانده و استقامت را به شدت افزایش داده و احساس شادابی بیشتری ایجاد کند.

⭕️بازده انرژی (هوازی) با اکسیژن، ۱۶ برابر بازده انرژی در زمان بی‌هوازی است.

⭕️بهترین ضربان قلب برای تمرین را اینگونه محاسبه کنید ۱۸۰ منهای سن شما. برای تمرین‌های طولانی‌تر این میزان باید کمتر هم باشد.

جُستارِستان مهارت|طاهره خادمی

26 Oct, 10:10


جمله‌هایی نارایج
https://t.me/gozidenevisi/188

جُستارِستان مهارت|طاهره خادمی

23 Oct, 09:21


استعفای اندیشه

عادت دارم وقتی امیررضا از من سوالی می‌پرسد، فورا جوابش ندهم.
-خودت چی فکر میکنی؟
-وای مامان! باز شروع کردی؟

بعد از این جمله باید تلاش کنم تا با جملاتی او را متقاعد کنم که بیشتر در مورد سوالش فکر کند و جوابش را خودش بیابد.

گاهی که بیشتر حوصله دارد، همراهم می‌شود و به جواب می‌رسد.

اما اگر بی‌حوصله باشد، همان ابتدا بی‌خیال پاسخ شده و من نیز به راحتی حاضر نیستم جواب را در اختیارش بگذارم.

گاهی تصور می‌کنم هیچ‌کس در آموزش و پرورش فکر نمی‌کند، زیرا که در حال پرورش نسلی هستند که می‌خواهد همه فکرش را در اختیار هوش مصنوعی قرار و خودش از فکر کردن استعفا بدهد.

من به عنوان مادر تلاش می کنم که او را جستجوگر بار آورده تا برای رسیدن به جواب‌هایش، ذهن خود را نیز کمی دخالت دهد.

اگر ما به آنها فکر کردن را یاد ندهیم، آنها به همان چیزی فکر می‌کنند که به آنها دیکته شده و این آغاز پیدایش نسلی ربات‌پیچ‌شده خواهد بود.

نسلی که در زندان انواع ربات‌ها پیچیده شده و راه گریزش، تنها انداختن کلید تامل، در قفل‌های مجازی است.

برق چشمان امیررضا، وقتی جواب را خودش حدس می زند، دیدنی است.

شاید هنوز نتوانسته‌ام این لذت را درونش ثبت کنم که رسیدن به جواب با فکر را بهتر از همان رسیدن بی‌دخالت فکر بداند.

طاهره خادمی ✍️
یادروز #اندیشه
🆔 @taherehkhademi
🌐 Taherehkhademi.ir

جُستارِستان مهارت|طاهره خادمی

22 Oct, 06:22


Channel name was changed to «جُستارِستان مهارت|طاهره خادمی»

جُستارِستان مهارت|طاهره خادمی

19 Oct, 19:17


با خودت قرار بگذار تا سنگها را وا بکنی. نمی دانم سنگها چطور وا می شوند، شاید تنها مهم این باشد که با خودت قرار بگذاری.

اگر به درون آرامت احترام نگذاری، او نیز به آرامش دیگران احترام نمی گذارد.

شادی دست یافتنی نه وجود داشتنی. اگر دستت به آن برسد، دیگر دنبالش بیرون از خودت نمی گردی.

روزهایی که اضطراب تماس‌های پیاپی می‌گیرد و من جواب نمی‌دهم، فکر می‌کند تلفنم را جا گذاشته‌ام. نمی‌داند که نمی‌خواهم جوابش را بدهم.

نگرانی همیشه منتظر است که پست مهم معاونت اول مغزم به او بدهم. اما من هیچگاه جایگاهش او را با شادی عوض نمی‌کنم.

جمله_ورزی
🆔 @taherehkhademi
🌐 Taherehkhademi.ir

پاتوق مهارت | طاهره خادمی

18 Oct, 08:39


⭕️خبرخوب⭕️

برای اینکه بتونید از نزدیک با دنیای جذاب کتاب نویسی آشنا بشید،  جلسه اول دوره رو به طور کامل رایگان کردیم!  😃
🤩  این فرصت استثنائی برای همه ی شماست که بدون هیچ تعهدی،  با  محتوای دوره آشنا بشید و  تجربه ی  حضور در جلسه ی  اول رو  بدون پرداخت هزینه  ، به دست بیارید.  
در این جلسه ی  رایگان به  این سوالات  جواب  میدیم: 

چرا  باید   کتاب  بنویسید؟
چه  تاثیری  در   زندگی   حرفه ای  شما  خواهد  داشت؟

چه  مراحل   و  کارهایی   باید   انجام   بدید   تا  کتاب   خودتون   را   بنویسید؟

🔥  در  جلسه   اول   سرفصل   های   دوره  را   نیز   با   هم   مرور   می‌کنیم   ،   و   مراحل   آموزش   را   به   طور   کامل   برای   شما   شرح   می‌دهیم.

🎁  این   فرصت   مناسب   برای   همه   افرادی   است   که   علاقمند   به   کتاب   نویسی   هستند  ،   اما   هنوز   مطمئن  نیستند   که   آیا   این   کار   برای   آنها   مناسب   است   یا نه.

من در این دوره کوچ ادبی هستم و ان شاالله یک جلسه ۳۰ دقیقه‌ای با متقاضیان دارم.

https://t.me/+eGEVYyKQdKhiYmQ0

پاتوق مهارت | طاهره خادمی

16 Oct, 08:16


رنگ من و تو●

رنگ آبی (عشق مهدیار) یکی از آن رنگ‌های اصلی است که در ترکیب با زرد و سیاه و سبز، از خود نمایش‌های متعددی بروز می‌دهد و به رنگ‌های جذاب دیگری تبدیل می‎شود.

با خود فکر کردم همه‌ی ما درون خود به رنگی هستیم. این رنگ در ترکیب با رنگ دیگران، روشن‌تر و یا گاهی تیره‌تر نیز می‌شود.

من متمایل به چه رنگی هستم؟

وقتی با رنگ‌های دیگر قاطی می‌شوم، رنگ درونم چه تغییری می‌کند؟

آیا رنگ دلنشین‌تری پیدا می‌کنم یا زشت‌تری

کانالم چه رنگی است؟ یا حس کدام رنگ را به شما منتقل می کند؟

همه‌ی ما پر از حواسی هستیم که نمی‌توانیم استفاده از آنها را تعطیل کنیم.

اگر قرار باشد خود را با رنگی تعریف کنید، چه کلمه‌ای بکار می‌برید؟

طاهره خادمی ✍️
یادروز #رنگ
🆔 @taherehkhademi
🌐 Taherehkhademi.ir

پاتوق مهارت | طاهره خادمی

11 Oct, 07:12


کنسرت کمال‌گرایی●

غم، ویولن ناکوکش را تمرین می‌کند.

ترس، گیتار خرابش برای بار هزارم تعمیر می‌کند.

خشم، پشت پیانو نشسته، اما پارتیتورش را گم کرده و به دنبالش می‌گردد.

نفرت، برای رهبری کنسرت مدارک کافی ندارد، اما رویایش او را به سِن راهنمایی می‌کند.

موعد کنسرت کمال‌گرایی فرداست و آنها شادی را برای تمرین دعوت نکرده‌اند.

انگار آنها قرار است به تنهایی و با سازهای ناکوک و خراب و بی‌نت، کنسرت بی‌نوازی را اجرا کنند.

طاهره خادمی ✍️
یادروز #کنسرت
🆔️ @taherehkhademi
🌐 Taherehkhademi.ir

پاتوق مهارت | طاهره خادمی

10 Oct, 07:59


معاونین من●

چند هفته پیش، متوجه شدم در دی ماه ۱۴۰۰، اشتباه عجیبی در یکی از پرونده‌ها مرتکب شده‌ام. اشتباهی که با هیچ محاسبه‌ای نمی‌توانستم از دلیل آن سر در بیاورم.

احتمالاً در ماه‌های آینده باید به خاطر آن جوابگو باشم.

اما ناراحتی پیش از اندازه‌ی من بیشتر از این بابت بود که اشتباه من توسط هیچکدام از همکاران خودم و ادارات دیگر، دیده نشد.

در گذشته و در اشتباهاتی به مراتب کم تبعات‌تر، غم و ترس را بعنوان معاونین اول انتخاب می‌کردم و آنها نیز تا می‌توانستند از موضوع فاجعه‌ای عظیم می‌ساختند.

مدتهاست که تصمیم گرفته‌ام معاون اول خود را شادی انتخاب کنم.

این انتخاب سخت همیشه با تعجب اطرافیانم همراه بوده، زیرا نمی‌توانستند آرامشم را درون چالش و بحران نگران‌کننده، باور کنند.

آنروز شادی، معاون اولم، به من گوشزد کرد که اشتباه حتی مهلک، برای هر کارمندی پیش می‌آید و لازم نیست از تبعات آن بترسم.

زیرا غم و ترسِ اکنون من، از فاجعه پیشگیری نمی‌کند.

طاهره خادمی ✍️
یادروز #معاون
🆔️ @taherehkhademi
🌐 Taherehkhademi.ir

پاتوق مهارت | طاهره خادمی

07 Oct, 03:34


مونولوگ نشان کتاب

امروز از لای نمایشنامه مرغ دریایی چخوف اومدم بیرون. کنارم گذاشت. نمی‌دونم قراره دوباره برم لای یه نمایشنامه یا کتاب آموزشی یا داستان! از مرغ دریایی خیلی خوشم نیومد.

به نظرم لازمه چخوف یه خورده بیشتر روش کار کنه. آخه چرا باید ترپلف، آخرش یهویی خودشو بکشه؟مگه نینا چقدر براش ارزش داشت؟

ازش دلخور میشم اگه دوباره منو بزاره لای نمایشنامه‌های چخوف. همش خودکشی، همش مرگ، همش پایان ضربه‌دار و ناگهانی.

آخه نویسنده‌ی عزیز، خواننده ضربه گیر نداره که این
همه ضربه بهش می‌زنی، خوب داغون میشه. دلت نمی‌سوزه؟ چقدر خواننده باید فکرش ناراحته پایان‌های تو باشه؟

یکم پایان‌هاتو عوض کن. یه جور دیگه داستان و نمایشنامه رو تموم کن. شاید بلد نیستی. من که نمی‌دونم.

دلم می‌خواد برم لای یه کتاب عاشقانه! از اون عاشقانه‌هایی که تهش عشّاق به هم می‌رسن و زندگی حسابی شیرین میشه. من از یه راه دور اومدم. حقم نیست دلم، کتاب موردعلاقه‌ی خودمو بخواد؟

یادش بخیر یه وقتایی که نمی‌دونست از کدوم کتاب شروع کنه، من و دوستام رو کنار هم تو کمد میذاشت. ما هم یه عالمه وقت داشتیم از کتاب‌هایی که توشون بودیم حرف بزنیم.

خیلی از اون وقتا می‌گذره. خیلی وقته دوستامو ندیدم. انگار اصلاً بهمون قرار نیست مرخصی بده. به هر حال ما هم اجازه داریم یه خورده بیکار باشیم و با هم حرف بزنیم.

از بین این همه کتاب‌هایی که توشون بودم، داستان‌ها را یه جور دیگه دوست دارم. اون موقع‌ها از اون داستانی که توش بودم کلی برای دوستام تعریف می‌کردم. کلی بهم حسودی می‌کردن که چه شانسی داری و واسه عجب کتابی انتخاب شدی.

بماند که بعضی وقتا یهو میومدم لای کتاب بی‌مزه و آموزشی، که هیچی ازش سر در نمی‌آوردم.

من دلم می‌خواد تو داستانا باشم. قهرمان و ضد قهرمان داستانو بشناسم، ببینم شبیه کدومشون هستم؟

وقتی لای کتاب «گرگ‌های سرنوگراتس» بودم، از داستان «پنجره باز» خیلی خوشم اومد. عجب دختر زبلی بود. وقتی برای دوستام تعریف کردم، همشون همینو گفتن.

کاش بازم منو ببره لای کتاب داستان‌ها.
آرزوی بعیدی نیست، اما خیلی هم به نظرم نزدیک نیست. داستان عاشقانه رو که مطمئنم نمی‌بره، تا حالا هیچکدوم از دوستام نگفتن که لای یه عاشقانه‌ی باحال بودن.

یعنی نداره؟

طاهره خادمی ✍️
مونوگ، ذهن اشیا #نشان_کتاب
🆔 @taherehkhademi
🌐 Taherehkhademi.ir

https://s8.uupload.ir/files/نشان_xibq.jpg

پاتوق مهارت | طاهره خادمی

07 Oct, 03:24


این دو جمله یادگیری امروزم رو خلاصه کرده:

https://t.me/gozidenevisi/170

پاتوق مهارت | طاهره خادمی

05 Oct, 04:20


اَعمال چهارگانه بر حواس●

🔢حواس جمع یعنی مابین جمع باشی و حواست برای تک‌تک جمع باشد.

🔢حواس ضرب یعنی مابین جمع باشی و حواست ضرب در واقع دیروز و پریروز هم باشد.

🔢حواس تقسیم یعنی مابین جمع باشی و حواست میان همه اشخاص، بصورت مساوی باشد.

🔢حواس تفریق یعنی مابین جمع باشی و حواست میان هیچکدام از آنها نباشد.

❓️وقتی مابین جمع هستید حواستان کدام عمل ریاضی را انجام می‌دهد؟

طاهره خادمی ✍️
یادروز #حواس
🆔️ @taherehkhademi
🌐 Taherehkhademi.ir

پاتوق مهارت | طاهره خادمی

03 Oct, 05:43


●تکرار، طنز یا واقعیت؟●

گاهی با خودم فکر می‌کنم مردم کشور سوئیس، در مورد چه موضوعاتی با هم صحبت می‌کنند؟

اهم موضوعاتی که در کشور ما، از آن صحبت می‌شود، حول محور دلار، آسانسورسواریِ قیمت مسکن و ماشین، آخرین موشک اصابت شده، تعیین تکلیف جنگ و بزرگی و کوچکی چاله‌های خیابان است.

این موضوعات به جهت تجدید در لحظه، هیچگاه تکراری نیست و نمی‌شود.

اما مردم سوئیس در موارد بالا هیچ ذهنیت مشخصی ندارند.

🧒آنها همچون کودکانی دبستانی هستند که در کلاس اول، برایشان انتگرال و مشتق توضیح داده شود.

آنها واکنش خاصی از شادی و غم نمی‌توانند احساس کنند.

آنها تنها می‌شنوند، متعجب می‌شوند و هنگام زنگ تفریح به حیاط می‌روند و به بازی‌های خود مشغول می‌شوند.

❓️پس آنها در مورد چه موضوعاتی با هم صحبت می‌کنند؟

آب و هوا، تعطیلات آخر هفته، وضعیت تحصیلی فرزندان یا جلسه‌ی فیزیوتراپی حیوان خانگی، آخرین کتابی که خوانده‌اند یا نوشته‌اند و شاید غیبت در مورد رئیسشان.

❓️به نظرتان این موضوعات در درازمدت تکراری نمی‌شود؟

طاهره خادمی ✍️
طنز #تکرار
🆔️ @taherehkhademi
🌐 Taherehkhademi.ir

پاتوق مهارت | طاهره خادمی

02 Oct, 03:39


این خودکاری رنگی را سه سال پیش خریدم. زمانی که به تازگی با دفترهای ماندلا آشنا شده بودم. آنروزها با این خودکارها و مدادرنگی‌ها، نقش‌های جذابی را با طرح‌های دفتر ایجاد کردم.

✏️مدت‌هاست که مدادرنگی‌ها در تاریکی کمد به خواب رفته‌اند.
📔دفترهای ماندلا، گوشه‌ی کتابخانه‌ی داخل راهرو، اتراق کرده‌اند.

اما این خودکارها همچنان با وجود عدم استفاده، روی میزم قرار دارند.

شاید حضور فعلی آنها تنها برای این است که خودکارهای دیگر را نیز در جمع خود پذیرفته‌اند.

🌺اما شاید هم به این دلیل هنوز روی میز قرار دارند که هنگام دلتنگی‌ام برای آن رنگ‌‌آمیزی‌ها، با من همدردی کنند.

طاهره خادمی ✍️
یادروز #خودکار
🆔 @taherehkhademi
🌐 Taherehkhademi.ir

پاتوق مهارت | طاهره خادمی

02 Oct, 01:33


کاریکاتوریست