تو، زیباترینِ زیبارویان،
سیزده سالگی ازدواج کردی.
پانزده سالگی مرا به دنیا آوردی.
بیستوشش سالات بود
که زندگینکرده، پَر کشیدی.
این دلِ سرشار از عشق را وامدارِ تو هستم.
حتی یک عکس از تو ندارم
عکس گرفتن گناه بود.
نه سینما را دیدی، نه تئاتر را.
برق، گاز شهری، آب، بخاری
و حتی تختخواب در خانهات نداشتی.
به دریا پا نگذاشتی.
خواندن و نوشتن نمیدانستی.
چشمان زیبایت،
از پسِ روبندهی سیاه، دنیا را تماشا کرد.
در بیستوشش سالگی،
زندگینکرده، پَر کشیدی...
مادران، دیگر بدونِ زندگینکردن، نخواهند مُرد؛
چنین بوده،
اما چنین نخواهد ماند!
عزیز نسین
t.me/Shekanjeh_omid