سپ‌تراپ @septherap Channel on Telegram

سپ‌تراپ

@septherap


سپهرم و این‌ها مکالمات من و بقیه با تراپیستمونه

تلفن‌های کلینیک «وصال» برای مشاوره حضوری و غیرحضوری ایناهاشن:
‏05136108199
09154846655
آدرسش هم مشهد، معلم ۱۷، سروش ۲۹، پلاک ۱۱۹س.

بگین از سِپ‌تِراپ میاین.
تخفیف میدن!

سپ‌تراپ (Persian)

سپ‌تراپ یک کانال تلگرامی است که به پزشکی فیزیکی و توانبخشی اختصاص دارد. این کانال با نام کاربری @septherap، اطلاعات مفیدی در زمینه توانبخشی برای افرادی که به دنبال راهکارهای بهبود و تقویت بدن خود هستند، ارائه می‌دهد. از مقالات علمی تا ویدیوها و نکات عملی، سپ‌تراپ همه چیزی که برای بهبود وضعیت فیزیکی و حرکتی خود نیاز دارید را در اختیارتان قرار می‌دهد. با دنبال کردن این کانال، می‌توانید بهبودی در کیفیت زندگی خود را تجربه کنید و از اصول پزشکی فیزیکی برای بهبود و تقویت عضلات و انعطاف پذیری بدن خود بهره ببرید. پس بیایید با سپ‌تراپ به راهنمایی و پشتیبانی مناسب برای بهبود وضعیت فیزیکی خود بپردازید!

سپ‌تراپ

13 Nov, 18:57


- این روزها بیشتر گیم می‌زنم.
+ می‌دونی این یه جور فراره؟
- 👾 دکتر صدات نمی‌آد! 🎮

سپ‌تراپ

12 Nov, 07:10


- بازی می‌کنه باهام.
+ تو چرا همبازیش می‌شی؟

سپ‌تراپ

11 Nov, 20:14


- هیچ‌وقت تاییدم نکرده.
+ و نخواهد کرد. بپذیر و بگذر.

سپ‌تراپ

09 Sep, 05:35


🔴کلینیک وصال برگزار میکند🔴

🟧مجموعه جلسات گپ روانشناسی

🟥موضوع اولین جلسه(پنج شنبه ۲۲ شهریور):
سواد هیجانی(همراه با نمایش فیلم)

ثبت نام و اطلاعات بیشتر:
@psy_vesal
vesal._.clinic
09399337085

سپ‌تراپ

20 Aug, 11:35


- نمی‌دونم این تصمیمی که گرفتم از سر طرحواره‌ست، تروماست یا فراره!
+ انتخابه.

سپ‌تراپ

05 Aug, 14:19


+ چی می‌خوای؟
- می‌خوام کمکم کنی قوی‌ شم.
+ تو قوی هستی. به قدرت نیاز نداری.
- به چی نیاز دارم؟
+ به اینکه بدونی نیاز نداری قوی شی.

سپ‌تراپ

01 Jul, 14:39


+ تو جهانی که والدین ما اربابش هستند، ترجیح می‌دیم گناهکار باشیم و اون ها خدا تا پاک باشیم و اون‌ها شیطان.

سپ‌تراپ

30 Jun, 15:10


چگونه و چرا.

سپ‌تراپ

30 Jun, 15:09


آیا شما هم وقتی دوست‌دخترتون مشکلی رو مطرح می‌کنه، با عشق راه حل می‌دین ولی دعوا می‌شه و پیچ می‌خورین که چگونه و چرا؟

سپ‌تراپ

25 Jun, 09:25


- هیچم درد نداشت!
+ پس چرا پات رو تکون می‌دی؟
- چه ربطی داره؟
+ احساسات سرکوب شده‌ای که نمی‌پذیریشون، خودشون رو به شکل اضطراب نشون می‌دن.

سپ‌تراپ

25 Jun, 05:34


- ته هر مشکلی، می‌رسم به خاطرات بچگی با بابا. بابا. بابا. بابا. تا کی؟ چرا بابا تموم نمی‌شه دکتر؟
+ چون محبتی رو که باید توی کودکی، قاشق به قاشق از بابا می‌گرفتی، امروز داری از لبه‌ی چاقو می‌گیری. محبت، محبته. اما لب‌های‌ تو زخمه!

سپ‌تراپ

28 May, 18:54


- دوستش دارم.
+ بهش اعتیاد داری. مصرفش می‌کنی. مصرف‌کننده، مصرف‌کننده‌ست. از یه جایی به بعد دیگه حتی نوع و کیفیت جنس هم مهم نیست.

سپ‌تراپ

28 May, 18:49


- هیچ مشکلی وجود نداره.
+ گاهی بازیکنی که توی زمین بازی داره می‌دوئه مشکل رو نمی‌بینه، مربی که دستور تعویض می‌ده می‌بینه مشکل کجاست.

سپ‌تراپ

28 May, 18:46


- من رشد کردم. دیگه غرورم رو نمی‌شکنم دکتر.
+ گاهی برای رشد، لازمه که بشکنی.

سپ‌تراپ

22 May, 06:13


بچه‌ها سلام. چه خبر چطورین مخلصم چاکر.
سلامتی، آدرس کلینیک تغییر کرد:

معلم ۱۷ - سروش ۲۹ - پلاک ۱۱۹

سپ‌تراپ

11 May, 07:31


- بفرما. این هم یه لیست از مشکلات درونیم که خودم توی خودم تشخیص دادم.
+ هومم... خب بیا از این ۳۸میه شروع کنیم.
- اشتباه دیدی دکتر. شماره زدم برات. ۳۷تاست.
+ بود. ۳۸می رو من اضافه کردم.

سپ‌تراپ

07 May, 05:55


- هیچ‌وقت نمی‌تونم ببخشمش.
+ لازم نیست ببخشیش. حق داریم گاهی نبخشیم.
- پس چطوری به آرامش می‌رسم؟
+ با رسیدن به این آگاهی که دیگه فایده‌ای نداره، که داشتی به خودت آسیب می‌زدی. که وقتشه رها کنی.

سپ‌تراپ

07 Apr, 04:31


سلام. وقت شما هم بخیر.

من هم دید بدی داشتم. اون‌قدر بد که حاضر نبودم حتی یه جلسه امتحانش کنم. اونم توی یکی از چالشی‌ترین دوره‌های زندگی فردی و عاطفیم. افسردگی رو نمی‌پذیرفتم. بعدش هم که پذیرفتم، روان‌درمانی رو نپذیرفتم. اون رو هم که پذیرفتم، روان‌پزشک و قرص و دارو رو نمی‌پذیرفتم. کلا پذیرش جزو صفات بارز بنده نبود.

در هرحال به اصرار دوستی که توی اون دوران نجاتم داد چندتا تراپیست رو امتحان کردم. با هرکدوم یه جلسه فقط‌. به جلسه دوم نرسید ویزیت‌ها. ارتباط نمی‌گرفتم. یا نمی‌تونستم، یا نمی‌تونستن، یا نمی‌تونستیم.

دکتر حیدری آخرین گزینه‌ی من بود. با خودم بسته بودم که اگه این یکی دکتر هم زبونم رو نفهمید دیگه قید تراپی رو بزنم.
ولی خب رفتم و جلسه اول شد جلسه‌ دوم و سوم و...
جلسات اول تراپی اینطوریه که شما احتمالا فقط حرف می‌زنی و دکتر همدلانه گوش میده. اوایل تراپی همینه. یا دست‌کم تجربه‌ی من اینطور بوده.
منظورم از همدلانه گوش دادن اینه که شما میری می‌شینی اونجا و چیزهایی رو که شاید ماه‌ها و سال‌هاست داره عذابت می‌ده، کم‌کم و به انتخاب خودت بیان می‌کنی و شاید باورت نشه، اما تراپیستت گوش میده.

می‌شینه همونجا و جوری تمام هوش و حواس و توجه و تمرکزش رو می‌ذاره روی تک‌تک کلمات تو، انگار تنها انسان باقی‌مونده روی کره‌ی زمینی و اگه درددلت رو نشنوه ممکنه از دستت بدیم و نسل بشر منقرض شه!

خیلی‌هامون توی روزهای اول تراپی، قبل از هرچیزی به همین گوش شنوا و همین توجه خاص نیاز داریم.

من روند تکنیکال ماجرا رو نمی‌دونم و توی روانشناسی هیچ تخصصی ندارم. اما به نظرم این مرحله (و هر مرحله‌ی دیگه‌ای توی درمان) بستگی به آدمش داره که چقدر طول بکشه. هم بستگی به مراجع و هم بستگی به دکتر و متود تخصصیش.
برای من چیزی حدود یک ماه طول کشید.

بعدش یه مرحله‌ای شروع شد که اون موقع اسمش رو گذاشته بودم شکنجه. خشم خیلی خیلی زیادی رو بالا آورده بودم از تراپیستم و دوست داشتم با تیر بزنم توی زانوش (دکتر اگه اینجا رو می‌خونی شرمنده.)
طوری شده بود انگار داشتم هزینه می‌کردم که برم تراپی و حالمو بدتر کنم! هربار با درد از جلسه میومدم بیرون و پشت‌دستم رو داغ می‌کردم که برنگردم. اما یه هفته می‌گذشت و من می‌دیدم که توی این یه هفته، این درد داره معناهایی رو برام روشن می‌کنه که تا اون موقع درک نمی‌کردم. این می‌شد که باز برمی‌گشتم. باز درد و باز پشت‌دست داغ کردن و باز «من محاله دوباره وقت بگیرم!» و باز «یه تایم فردی می‌خوام برای شنبه» و به همین‌ترتیب پیش می‌رفت.

یکسال بعد از تراپی فردی، وارد گروه‌درمانی هم شدم. این یکی کلا داستان خودش رو داره و بذاریمش واسه یه پست دیگه به نظرم. ولی خب برای من، گروه درمانی کاتالیزور خوبی بود که درمان فردیم هم سرعت بگیره.

از یه جایی به بعد، خشم‌ و دردم از تراپیستم در لحظه تغییرشکل می‌داد. لازم نبود برم یه هفته فحشش بدم (دکتر اگه درصدی اینجا رو می‌خونی، هنوز هم شرمنده!) توی خونه و بعد بفهمم چقدر لازم داشتم که اون حرف‌ها رو بشنوم. یا در لحظه توی اتاقش معناسازی می‌کردم یا دست‌کم می‌فهمیدم که این حرف رو برای آسیب بهم نمی‌زنه و قراره رشدی توش باشه.

ببین، تراپیست کسی نیست که تو بری جلوش بشینی فقط درددل کنی. شاید جلسات اول اینطور به نظر بیاد، و اینطور هم هست اولش واقعاً. اما بعدش کم‌کم از این اون رو گفت و اون این کار رو کرد و فلانی به من آسیب زد و رفیقم پولم رو خورد و دوست دخترم منو ترک کرد و شوهرم بهم خیانت کرد و مادر و پدرم گذاشتن رفتن و... می‌رسی به اینکه خب، اوکی. این اتفاق‌ها افتاد.

حالا من کی‌ام و من چطور می‌تونم از این‌ها معنا بسازم و این معنا چطور قراره کمکم کنه که از این‌جا به بعدش آگاه‌تر باشم به خودم و محیطم تا کم‌تر آسیب ببینم و کم‌تر آسیب بزنم؟


تجربه‌ی شخصی من رو به این نتیجه رسونده بچه‌ها که قبل از همسر کسی شدن، قبل از پدر یا مادر کسی شدن، باید این روند رو طی کنیم. حتی اگه فکر می‌کنین نیازی بهش ندارین. باورتون نمی‌شه توی کودکیمون چه طرحواره‌ها و ساختارهایی ناآگاهانه توی وجودمون شکل گرفته و چه تروماهایی رو آگاهانه یا ناآگاهانه برامون به‌وجود آوردن و اینا چه بلاهایی ممکنه سر عزیزانِ حال و آینده‌مون بیارن.

سپ‌تراپ

07 Apr, 03:58


سلام وقت بخیر
میشه از تجربه اولین جلسه های تراپی صحبت کنید؟ و این چهارسال چه مسیری رو طی کردید؟
راستش من دید بدی دارم بهش و واقعا میترسم اما میدونم لازمه مراجعه کنم

سپ‌تراپ

30 Mar, 04:42


+ گاهی اوقات باید رها کنی.
- یعنی چی رها کنم؟ مهم‌ترین مسأله‌ی زندگیمه!
+ راه‌حلی داری براش؟
- نه.
+ دوران مدرسه رو یادته؟ وقتی برگه امتحان رو می‌ذاشتن جلوت و جواب مهم‌ترین مسأله‌ش رو نمی‌دونستی؟ هرچقدر هم جلوش رو سیاه می‌کردی باز خودت می‌دونستی که این‌ها جواب نیست و نمره‌ش رو نمی‌گیری. فقط توان و زمانت رو برای حل مسائل دیگه از دست می‌دادی.

سپ‌تراپ

19 Mar, 14:45


سال نوتون مبارک.
امیدوارم سین هشتمِ «سَم» رو از سفره‌تون حذف کنین امسال و سپ‌تراپ رو بنشونین جاش.
آرزو می‌کنم توی سال جدید تنتون درست، لب‌هاتون شاد، قلبتون آروم، روابطتون سالم و جیبتون پرپول باشه!
چی می‌خواین دیگه خدایی؟!

مخلص،
سپهر.

سپ‌تراپ

18 Mar, 15:01


+ اتفاقاً درد خوبه. درد خیلی خوبه.
- مازوخیستم مگه دکتر؟!
+ درد بهت نقشه‌ی راه رو نشون می‌ده.