سام گیوراد @sam_givrad Channel on Telegram

سام گیوراد

@sam_givrad


در دشت هایِ انگاشت... ادبیات

@SamGivrad


http://www.youtube.com/@Sam.Givrad

سام گیوراد (Persian)

با خوش آمد گویی به کانال تلگرامی سام گیوراد! اگر شما یک علاقه‌مند به ادبیات هستید و عاشق خواندن داستان‌های زیبا و شعرهای دلنشین هستید، این کانال برای شماست. در دشت هایِ انگاشت، شما با آثار ادبی متنوع و جذابی مواجه خواهید شد که قطعاً برایتان جذاب و دلنشین خواهد بود. سام گیوراد، مدیر این کانال، از زبان زیبا و شیرین ادبیات برای شما به تصویر می‌کشد. از شعر تا داستان، اینجا همه چیز برای عاشقان کلمات زیبا و قصه‌های جذاب وجود دارد. آیا شما آماده‌ی سفری هیجان انگیز در دنیای ادبیات هستید؟ اگر بله، پیوستن به این کانال از آنجایی که محتوای فوق‌العاده اش به شما ارائه می‌شود، ضروری است. برای دسترسی به آثار بی‌نظیر سام گیوراد، کافی است به لینک یوتیوب این کانال مراجعه کنید. بیایید با هم، دنیایی پر از زیبایی‌های ادبی را کشف کنیم و از هر لحظه آن لذت ببریم. پس حتماً از دنبال کردن کانال تلگرامی سام گیوراد نگذرید!

سام گیوراد

28 Jan, 16:29


مستند «جشن سده»
کارگردان: منوچهر عسگری‌نسب
گفتار فیلم: محمدرضا اصلانی
ساخته‌ی تلویزیون ملی ایران/۱۳۵۰ خورشیدی

سام گیوراد

23 Jan, 16:25


«تصرف عنوانی»

سَتاره است اما سِتاره نیست، مستور است و آشکاره نیست و این گاهی از بازی‌های ماهی است که به گفته‌ی ادوارد سلر Eduard Seler «نخستین مرده است» بسیار پیش‌تر از آن‌که اولین آدمیان پا بر خاک بگذارند یا احیانا گیاه و جانوری هموند زمین باشد، این ماه بود که در هر سی روز سه شب در آسمان ناپیدا بود به شکلی منظم تا بعد از کمان بیاغازد و به کمال برسد تا باز روز از نو و روزی از نو و برای همین است که زیبایی و رازوری، زنانگی و باروری را با ماه متناظر می‌کردند نیاکان خیال‌پرداز ما.
و این سَتاره‌ی ماه‌سان، نقطه‌ی عزیمت امروز من برای گفتن از «تصرف عنوانی» است.
سَتاره است اما ریشه‌اش از «ستر» و چیزی نهانی نمی‌آید، بلکه ناظر بر سطر است به معنای خط که در ضبط تاریخی خود طاء به تاء تبدیل شده تا سَتاره‌ی داستان ما علاوه بر معنای متضمن پوشیدگی، نام دیگر «خط‌کش» امروزین باشد.
همین دست‌ابزار زیبا، تیغه‌‌ی پولادین طلاکوب با طول ۴۹.۲ سانتیمتر و عرض ۲.۲ سانتیمتر که دولبه‌ی آن برشی زیبا خورده، از برای دست‌گیری آسان.
این سَتاره‌ی قشنگ، دست‌خوش و پاداش استاد علی‌اکبر معمار است، چیزی همانند «جایزه معمار» این روزها برای  مهراز و معمار مسجد شاه اصفهان از جانب شاه‌صفی، شاهدش چنین بیتی نبشته بر سَتاره:

سَتاره ز شهنشاه عصر شاه صفی
رسید در کف معمار بحق علی‌اکبر

طلب نمودم از عقل سال اتمامش
سعود سبعه بگفتا ستاره‌ام بسفر

و این «ستاره‌ام بسفر» در حساب ابجد، مقارن با تاریخ ۱۰۳۹ مهی (هجری قمری) می‌گردد که سال دوم سلطنت شاه‌صفی صفوی است.
اما چرا حرف از «تصرف عنوانی» رفته است در ابتدای این وجیزه؟
سَتاره‌ی زیبای داستان ما با شماره ۱_۱۵_۳_۹۰ در گنجینه‌ی موزه بریتانیا جا خوش کرده است و لاجرم تصرف عدوانی آنچه که پیش از این و به گواه تاریخ از برمانده‌ها و میراث فرهنگی ایران‌زمین بوده، دیگر برای ملت ایران ممکن نیست، گو این‌که کثیری برآنند که جای این گنجینه‌ها آنجا امن‌تر است و من در این گزاره هم حرف دارم چرا که بر این باورم سوا از حقوق مالکانه‌ی ما ایرانیان، موانست و همنشینی با این آثار ارزشمند، در بلند مدت هم فرهنگ نگهداری از آن‌ها را به ما می‌آموخت و هم به تقویت نگاهی تاریخی آنطور که کارل یاسپرس، آن‌را چون یک «پیوستار» می‌شناخت، در ما ایرانیان کمک می‌کرد.

حالا که در کف ما نیست، و تصرف عدوانی هم محال است تنها کاری که از ما به عوض قرن‌ها کاهلی بر می‌آید، تصرف عنوانی است به تعبیر من و این ممکن نمی‌گردد مگر در دسترسی مجازی به فروتورها و تصاویر با کیفیت و مشخصات این آثار آنطور که آرشیوهای بزرگ آنلاین بدان دست یازیده‌اند و پروژه‌ی عظیم سیمرغنامه هم سودای فتح چنین قله‌ها و قوافلی را دارد تا فرزندان این سرزمین چه در مقام پژوهشگر و چه علاقه‌مندی متفنن دیگر در قفای این کوه قاف ناممکنی نمانند.

و اگر بخواهم دوباره به این سَتاره، که حالا می‌خواهیم به جای ماه لرزان، همواره‌ ستاره‌ای فروزان باشد، باز گردیم به روزی فکر می‌کنم که در کشاکش «جایزه معمار» چندی پیش، به این امر فکر می‌کردم که چرا کشور و تمدنی با سابقه‌ی سده‌ها معماری درخشان، یک جایزه نمادین دیرپا چون شوالیه‌ی فرانسویان ندارد که از آبشخور فرهنگی نوشیده باشد صورت و اندامش و بی‌اختیار یادم به سَتاره کشید که چون ماهی در محاق پنهان بود تصویرش الا یک عکس بی‌کیفیت که سال‌ها پیش‌ترک در مجله اثر ردی از آن بود و دیگر مدت‌ها بود که از خاطرها رفته بود رخسارش.

خانم‌ها، آقایان!
امروز به یاری مهر مشدد سحر امینی عزیز که از دل موزه بریتانیا، این عکس‌های با کیفیت را برای من فرستاد، ما دوباره سَتاره را تصاحب کرده‌ایم و تصرفی عنوانی.

سام گیوراد

23 Jan, 16:24


سخنرانی در آیین رونمایی از وب‌سایت و تارنمای سیمرغ‌نامه/تهران_پاییز ۱۴۰۳

سام گیوراد

30 Nov, 11:35


▫️به بهانه درگذشت جهانگیر درویش، معمار برجسته ایرانی - یک

🟠معماری و تیمار


#اختصاصی_روزن_آنلاین

✍️سام گیوراد

🔸از دیرباز روز تا به امروز و از یونان باستان تا این‌جای داستان که معاصر ما است، آدمی‌زاد «خطابه» را همسنگ «برترین صناعت» بر شمرده است اما از پیچی در تاریخ و به طور موکد در روم باستان هندسه، موسیقی و ریاضیات را که شکلی منسجم از «تربیت» در پرورش آن‌ها موثر بود، سوا کردند و با عنوان «گراماتیک» به آکادمیا بردند و بعدها به آن‌ها عنوان «فنون آزاد artes liberales » دادند.

🔸سیسرو «فنون آزاد» را آن دسته از فنون ارزیابی می‌کرد که در آن‌ها هوشمندی بالاتری دخیل است و موجب والایش اجتماعی و مرتبت هنرمند می‌شود.

🔸فن (هنر) معماری برای نخستین‌بار به توسط سیسرو در میان فنون و هنر گراماتیک (هنرهایی که مبانی آن‌ها قابلیت ثبت نوشتاری و بسط تئوریک دارد) صورتبندی شد.

🔸جهانگیر درویش به گمان من، از آبشخور همان کهن‌الگوی تعریف پیشین یونانی - رومی می‌نوشد؛ چندان‌که بسیاری از معماران که علم حساب و هیئت و بالاتر از آن هندسه را چنین پررنگ در کارهایشان نشان کرده‌اند، چونان ریشه‌ای دارند.

▫️متن کامل

@rozanonline_ir

سام گیوراد

13 Aug, 18:14


«آرامگاه کوروش بزرگ»

نوشته: دکتر علی سامی

مجلهٔ بررسی‌های تاریخی/شماره مخصوص

سام گیوراد

13 Aug, 18:14


‏از مرگ ‎دکتر علی سامی، نخستین ‌کاوش‌گر ایرانی تخت‌جمشید، مرمت‌گر پاسارگاد و پژوهشگر نامدار ایران‌شناش ۳۵ سال گذشت.

از جمله تألیفات اوست:

«پزشکی ايران در عهد ساسانی»، «مقام دانش در ایران باستان»، «دادرسی و قضاوت در ايران باستان عهد هخامنشی»، «شیراز شهر جاویدان» و «پاسارگاد یا قدیمی‌ترین پایتخت کشور شاهنشاهی ایران»

سام گیوراد

28 Jul, 03:19


مستند «کوه خواجه_هگمتانه»
کارگردان: پژمان مظاهری‌پور

به مناسبت ثبت «هگمتانه» در فهرست میراث جهانی یونسکو

سام گیوراد

03 Jun, 18:33


آواز مخالف چهارگاه
#صدیف_رامبد
سنتور: مجید کیانی

امشب هشتاد و نهمین زادروز این استاد بزرگ آواز و موسیقی ایرانی است

سام گیوراد

31 May, 08:46


«درین جستجو آب خواهم شد»

____


«از شب که او جزیره‌ی دریاش بود
جز خنده‌های پر شکنِ غرقاب
و جز جبال خطرناکِ آب
پیدا نبود
با این‌همه
از دولت بی‌نظیر تو یافتم
هر چه یافتم ای شبهای بیداری
به جای موج و تالاب
به جای آب
خود را شکافتم


در آسمان، نظری با ما داشت
که زهره واپس می‌رفت
زی نیّرات
       که راه می‌بریدم
از خود می‌پرسیدم

مسافرِ مظلوما
چه طَرفی ازین تماشای بی‌حضور می‌بندی
بمان تا عبور کند زمانِ جهانی
که در آن جهانِ بی‌زمان
تو تنها می‌شوی
به ریشِ دنیا می‌خندی

در شب که او جزیره‌ی دریاش بود
در طول و عرضِ خود مبالغه می‌کردیم
بالِ بلندِ آوازش
بر موجهای مجنونِ ما می‌خشکید
از من می‌پرسید
ای نوحِ بی‌کشتی
درین دریای نابودی
دنبالِ چه می‌گشتی؟

#رضا_زاهد

سام گیوراد

21 May, 10:20


«میل گنبد کاووس»
عکس: آنه ماری شوارتسنباخ

سام گیوراد

21 May, 10:16


خواندن کتاب «سفر به کوهستان رویاها» که شرحی کشاف و خواندنی از سفر آنه ماری شوارتسنباخ به ایران است را به شما دوستان ارجمندم پیشنهاد می‌کنم.

سام گیوراد

21 May, 10:09


پاسخ این پرسش را رودلف گلیکه ایران‌شناس بزرگ سوئیسی و مترجم بسیاری از آثار ادبی معاصر ایران در مقاله‌ای می‌دهد. او می‌نویسد این رنج سفر اروپاییانی چون شوارتسنباخ، آرتور رمبو و لاورنس تنها عشق و علاقه به مقصد سفر نیست، بلکه نفس سفر و در راه بودن و تلاش برای یافتن وطنی دیگر و میهنی جاودانه برای آنان جذاب است. اما چرا ایران؟ چرا این سرزمین دور دست را برای سفر بر می‌گزینند؟ بی شک دلیل این امر بکر بودن این سرزمین و فاصله آن با دنیای غرب در گذشته است. افزون بر منظره‌های شگرف طبیعی، زندگی مردم با باورهای دینی و وجود خداوند احد و واحد و تقدیر است که سبب می‌شود مردم مشرق‌زمین مرگ را چون مرحله‌ای از کمال و رشد انسانی بدانند. در حالی که برای مردم خسته و گریزان از پوچی اروپا این نزدیکترین مرحله زندگی خود پیوسته پر رمز و راز و ابهام‌آمیز بوده است. داستان «مرگ در ایران شاید از این دیدگاه واگویه تنهایی انسان مدرن اروپایی باشد در اوج نهیلیسم.»


سعید فیروزآبادی آفجری، مهر ۱۴۰۰

سام گیوراد

21 May, 10:08


تخت‌جمشید، باربارا همیلتون‌ در قاب آنه ماری شوارتسنباخ

سام گیوراد

21 May, 10:07


اما ازدواج ناموفق بیماری و اعتیاد شوارتسنباخ را مجبور کرد به سوئیس بازگردد و دوره‌ای درمانی را بگذراند.
آنه ماری اواخر ۱۹۳۶ با باربارا همیلتون رایت آشنا شد و به آمریکا سفر کرد و در این سفر مقاله‌های سیاسی و گزارش‌های خبری درباره وضعیت ایالت‌های جنوبی آمریکا نوشت. در فوریه ۱۹۳۸ شوارتسنباخ دوباره به سوئیس بازگشت و اواخر تابستان با الا مایار در زوریخ آشنا شد و تصمیم گرفت تا همراه او به افغانستان سفر کند. پدرش برای او ماشین فوردی خریده بود و همین ماشین بهترین وسیله سفر بود سرانجام در ششم ژوئیه ۱۹۳۹ با مایار حرکت کرد. هدف از این سفر برای شوارتسنباخ باز هم گریز از شرایط اجتماعی پوچی و آزمونی دوباره برای سنجش قدرت او بود قدرت ترک اعتیاد و پایبندی به آن اما این قدرت چندان نبود که آنه ماری سی و یک ساله را از این وسوسه برهاند. در همان اولین روزهای سفر دوباره به مصرف مواد مخدر روی آورد. با گذر از استانبول و آنکارا تبریز تهران مازندران و مشهد سرانجام مسافران به هرات رسیدند. و در ماه اوت به مزار شریف و کابل سفر کردند. در کابل خبر آغاز جنگ جهانی دوم را شنیدند. شوک ناشی از این خیر چنان بود که شوارتسنباخ مدتی بیمار و به همین دلیل از مایار جدا شد.
مدتی هم با هیئت باستان‌شناسی فرانسه در افغانستان همکاری و در نهایت همراه ژاک مونه به پیشاور لاهور و دهلی‌نو سفر کرد. هفتم ژانویه شوارتسنباخ در بمبئی سوار بر کشتی شد و دوباره به سوئیس بازگشت.
شوارتسنباخ بعدها چندین برنامه برای سفر به آلاسکا و فنلاند در نظر می‌گیرد اما به آمریکا سفر می‌کند و مقاله‌ای در باب رابطه پنهان سوئیس با کشورهای فاشیست اروپا می‌نویسد. در همین زمان در کلینیک روان پزشکی بستری می‌شود و در نهایت او را مجبور می‌کنند آمریکا را ترک گوید. در سال ۱۹۴۰ شوارتسنباخ برای تهیه گزارش به کنگو میرود اما به اتهام جاسوسی او را از کنگو اخراج می‌کنند و او به مراکش سفر می‌کند و در آنجا برای آخرین‌بار با همسرش دیدار می کند در نهایت به سوئیس باز میگردد و در پانزدهم نوامبر ۱۹۴۲ بر اثر تصادفی شدید با دو چرخه می‌میرد.
بدون تردیدبا شرحی مختصر از زندگی آنه ماری شوارتسنباخ اندکی از شرایط خاص فکری و روحی او مشخص می‌شود اما به راستی چرا مردمانی همچون او از اروپا و غرب به این شرق اسرار آمیز می آمدند و شاید هنوز هم می آیند؟