عشاق به معشوق نرسیده💔 @roya5445 Channel on Telegram

عشاق به معشوق نرسیده💔

@roya5445


ایدی مدیر انتقادی یا پیشنهادی داشتین👇👇👇


@Khosha_didar_ma_dar_khab


نه خواب راحتی دارم نه مایلم به بیداری‌...🖤

از وقتی برآورده نشدی آرزویی نکردم...💔

عشاق به معشوق نرسیده (Persian)

عشق، آن احساس ناگهانی و شیرین که دل را فرا گرفته و به طرف دیگر می‌فرستد. اما گاهی اوقات این عشق به معشوق خود نمی‌رسد، و این تلخی و درد را در دل جا می‌گذارد. در کانال تلگرامی "عشاق به معشوق نرسیده" با نام کاربری @roya5445، این احساسات پاک و زیبا با عبارات و شعرهایی اشتراک گذاری می‌شوند. اگر شما هم احساسات عمیق و دلنشین عاشقانه را دوست دارید و در جستجوی اشعار و اشتیاق های عشقبازی هستید، این کانال برای شماست. با عضویت در این کانال، از جمله احساسات و افکار دلنشین عشق را تجربه کنید و با دیگر دوستان عاشقانه خود را به اشتراک بگذارید. از این به بعد، هرگز احساس تنهایی در عشق را نخواهید کرد، زیرا در اینجا با دیگر عشاق به معشوق نرسیده همراه هستید.

عشاق به معشوق نرسیده💔

19 Feb, 15:31


داریوش

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

19 Feb, 15:31


" خواب های طلایی " اثر جواد معروفی
🖤💔🖤




@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

19 Feb, 15:30


فیلم " سالار دهکده "
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

19 Feb, 15:30


فیلم نسیم عیار

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

19 Feb, 15:28


بیا تقسیم کن این فرصت  دیدار را با من
بغل کن زیر  باران عطر  گندمزار را با من

خدا فندک که زد با آذرخشش، پک بزن سنگین
اگر شد دود کن یک نخ دو نخ سیگار را با من

اجاق از آتش  دل کرده ام برپا برای  چای
تماشا کن بخار  قوری گلدار را با من

بخند و خانه را نقاشی از رنگ  لبانت کن
پر از رزهای  قرمز کن در و دیوار را با من

از آن صندوق شاه عباسی ات آیینه را بردار
بخان ابروی  عشق الدوله ی قاجار را با من

سلامت باد  عمر رفته لبهامان به روی هم
بنوش این پیک از مستانگی سرشار را با من

شلال ِ گیسوان ِ باد امضا کرده را وا کن
شبانه در میان بگذار این طومار را با من

اگرچه عادتت نامهربانی بوده از اول
بیا و مهربانی کن همین یک بار را با من

خداحافظ نگو که بی تو خیلی زود می میرم
نرو از پیش ِ من هرگز، نکن این کار را با من

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

19 Feb, 15:27


ای پـــــــــــــــــیر خرابات که میخــــانه ندیدی!
ویرانه دل مــــــــــــــــاست تو ویــــرانه ندیدی!

ای رند غزل پـــوش که بر ســـــنگ سرت خورد
از دوست چه دیدی که ز بــــــــــــیگانه ندیدی؟

ای بی خبر از خـــــــانقه از خویـــــش حـذر کن
در محبس تن، شرزه ی شــــــــــــیرانه ندیدی

از دهـــــــــــــــر گذر کردی و در قعر فـــــتادی
در خانه چه دیــــــدی که به ویرانه ندیـــــدی؟

«ما خــــانه به دوشان غم سیــــــلاب نداریم»
لیکت نگهی کولی بــــــــــــــــــــیخانه ندیدی

یــــک دم به در میکده از خویـــــــش گذر کن
بر آتش مــــــــــی نشعه ی پــــــروانه ندیدی

ما میکده بر روضـــــــه ی رضـــــــوان نفروشیم
بر لعل ختن چرخش پیــــــــــــــــــــمانه ندیدی

آن دم که به مستی قدح خویش شکـــستیم
انگار تبر در دل بتــــــــــــــــــــــخانه ندیدی
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

19 Feb, 15:27


از تو دلگیرم ولی از زندگانی بیشتر
آشکارا دوستت دارم، نهانی بیشتر

عاقلم، دیوانه‌ام، مستم؛ چه فرقی میکند
دوستت دارم تو را از هر زمانی بیشتر

گرچه از نازک خیالان تلخ‌کامی ها رواست
بر تو می آید ولی شیرین زبانی بیشتر

صخرہ هر اندازہ از امواج سیلی میخورد
مبشود در صخرہ شوق میزبانی بیشتر

با نگاهت مستِ مستِ مستِ مستم میکنی
با عسل های لبانت میتوانی بیشتر

مثل سایه در کنارت هستم و خوشبخت تر
گر برانی عاشقت هستم، بخوانی، بیشتر

با شما، تنگِ غروب ساحل رود ارس
چای میچسبد ولیکن شعرخوانی بیشتر...

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

19 Feb, 15:27


"من و تو در طلب عشق به هم پیوستیم"
هر دو اندازه ی هم دل به دلِ هم بستیم

افتخاریست که در راهِ به هم پیوستن...
همدل و همدم و همراه هم و همدستیم

عشق  را روز ازل  ریخت خدا  در گِلِ ما
پس گناه از دلِ ما نیست که عاشق هستیم

فارغ از دوری و دلتنگی  شبهای فراق
غرق رویای هم از ورطه ی غمها رستیم

ما بر آنیم که جان را سر پیمان بدهیم
لطفِ عشقست که از دامِ بلاها جستیم

تارِمان خورده گِره تا که به پودِ دلِ هم...
تیشه بر غم زده و ریشه ی آن بگسستیم

یار شد باده و پیمانه و میخانه ی ما
ما ننوشیده مِی  از جام نگاهی  مستیم

سربلندیم که از  جُرمِ نبودن با هم...
توبه کردیم و دگر توبه ی خود نشکستیم

سایه ات کم نشوَد از سرمان حضرت عشق
ما به جز سایه ی تو جای دگر ننشستیم
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

19 Feb, 15:26


سالها پیش ...
ڪه ڪودڪ بودم ...

سر هر ڪوچه ڪسی بود ...
ڪه چینی را بند میزد ...
با عشق ...

و من ، آن روزها به خود می‌گفتم :
آخر این هم شد ڪار ...؟!

ولی امروز ...
ڪه اثری نیست از او ...
چینیِ دل ترڪی دارد ...
و من ...
در به در ...
ڪوی به ڪوی ...
در پیِ بند زنی می‌گردم ‌...
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

19 Feb, 12:19


گذشتی از من و من هم گذشتم
ز هر که ،بعدِ تو آمد سراغم
ندیدی قطره قطره ،اشک چشمم
شکستم بی تو من،کنجِ اتاقم

من و یک عکس و یاد و خاطراتت
فقط مانده از آن دوران شیرین
نمانده در دلت از من نشانی
ز یادت رفته آن ،ایام دیرین

کنون می دانم این را ،با وجودم
فقط یک بار دل،در سینه لرزید
همان باری که چشمان سیاهم
به ناگه قهوه ی چشمِ تو را دید
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

19 Feb, 12:19


حاصلی از هنر عشق تو جز حرمان نیست
آه از این درد که جز مرگ منش درمان نیست

این همه رنج کشیدیم و نمی دانستیم
که بلاهای وصال تو کم از هجران نیست

آنچنان سوخته این خاک بلاکش که دگر
انتظار مددی از کرم باران نیست

به وفای تو طمع بستم و عمر از کف رفت
آن خطا را به حقیقت کم از این تاوان نیست

این چه تیغ است که در هر رگ من زخمی ازوست 
گر بگویم که تو در خون منی بهتان نیست
 
رنج دیرینه انسان به مداوا نرسید
علت آن است که بیمار و طبیب انسان نیست
 
صبر بر داغ دل سوخته باید چون شمع
لایق صحبت بزم تو شدن آسان نیست

تب و تاب غم عشقت دل دریا طلبد
هر تنک حوصله را طاقت این طوفان نیست
 
سایه صد عمر در این قصه به سر رفت و هنوز
ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

19 Feb, 12:19


خرامان از درم بازآ که از جان آرزومندم
به دیدار تو خوشنودم به گفتار تو خرسندم

اگر چه خاطرت با هر کسی پیوندها دارد
مباد آن روز و آن خاطر که من با جز تو پیوندم

کسی مانند من جستی زهی بدعهد سنگین دل
مکن کاندر وفاداری نخواهی یافت مانندم

اگر خود نعمت قارون کسی در پایت اندازد
کجا همتای من باشد که جان در پایت افکندم

به جانت کز میان جان ز جانت دوستتر دارم
به حق دوستی جانا که باور دار سوگندم

مکن رغبت به هر سویی به یاران پراکنده
که من مهر دگر یاران ز هر سویی پراکندم

شراب وصلت اندرده که جام هجر نوشیدم
درخت دوستی بنشان که بیخ صبر برکندم

چو پای از جاده بیرون شد چه نفع از رفتن راهم
چو کار از دست بیرون شد چه سود از دادن پندم

معلم گو ادب کم کن که من ناجنس شاگردم
پدر گو پند کمتر ده که من نااهل فرزندم

به خواری در پیت سعدی چو گرد افتاده می‌گوید
پسندی بر دلم گردی که بر دامانت نپسندم
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

19 Feb, 12:18


«دلبر نـامهربانم مهربـان  بـودی اگر»
باعث آرامش روح و روان بـودی اگر

حرفهای سینـه ام درحسرت گفتن نبود
محرم اسرار من یا  همزبان بـودی اگر

درمیان شهر غمها من نبـودم دربـه در
درمرام و معرفت صاحب نشان بودی اگر

درخودم گـم گشته ام ،ولله پیدا میشدم
ذره ای حتـی  برایم  ناگـران بودی اگر

دشمنانم زخم خنجر ،دوستان زخم زبان
مرهمی بر این همه زخم زبان بودی اگر

درکتـاب سرنوشتم صحبت از غمها نبود
ای ستاره سهمم از هفت آسمان بودی اگر

گفتـه بـودم میشوم سنگ صبـور غصه ها
بر تن این خسته جان تاب و توان بودی اگر...
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

19 Feb, 12:18


از من نمیگویی ولی دردم
در لابلای شهر میپیچد
این شوکرانِ توی هر چایم
دائم مرا در زهر میپیچد

وقتی که در هیچ ات گرفتاری
وقتی که توی شعر میمیری
وقتی که شب تا صبح بیداری
یعنی تو هم با عشق درگیری

وقتی خدا در خانه ات گم شد
در لابلای رخت و بدبختی
وقتی که مستش میشوی شب ها
از بوی مانده روی رو تختی

وقتی صدای هیچ می آید
وقتی که در از پوچ وا میشد
از هیچ و پوچت خسته تر بودی
وقتی دلت با اشک جاری شد

وقتی که این مردم نمیفهمند
آوازهای در خیابان را
یا اشک هایت توی هر کوچه
یا خاطراتِ زیر باران را

وقتی که سهمت از خیابان ها
فحشِ رکیک و بـــــوق ممتد شد
پشت چراغ سبز خشکت زد
حالت شبیه حال من بد شد

وقتی که حتی توی بد مستی
از خاطراتت شعر میسازی
یعنی تو هم با عشق درگیری
مَردی ولی این دست میبازی...
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

19 Feb, 08:48


دفترِ رویایِ من برگ‌سیاهش بیشتر
ادم دلبسته اغلب اشتباهش بیشتر
جنگ ما جایی برای عاشقی چون من نداشت
هرکسی دلسنگتر زور سپاهش بیشتر
ما قرار عشق دور از عقل و منطق داشتیم
بین ما آنکس که عاقل شد گناهش بیشتر
گفته بودم حالِ آرام مرا باور مکن
گریه هرچه بی صداتر سوزو آهش بیشتر
انکه از دوری کشیدم حاصلش یک چیز بود
برکه چشمم شده دلتنگِ ماهش بیشتر

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

19 Feb, 08:48


عاشقم ,عاشق آن تازه نگارم که تویی...
فاش گویم همه داروندارم که تویی ...

من قسم خورده ام از چشم خمارت نگهی..
بخرم با غم چشمان خمارم که تویی...

من زخورشید نگاه توقیامت دیدم ...
قامت سرو من وشاه سوارم که تویی...

صبر کن ,این دم آخرکه شدم شاعرتو...
به شب غم زده ام صبروقرارم که تویی...

توغزالی وغزل زاده ی این شعرمنم....
شعرچون تیر من وصیدوشکارم که تویی....

بازکن آن گره صورت ماهت گل من ...
جان من,هرگره افتاده به کارم که تویی...

این غزل ازسرعشق توفقط جاری شد...
به خدا من به اجل جان نسپارم که تویی...
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

19 Feb, 08:47


سهم تو دل بردن اما سهم من دلدادگی ست
در قمار چشم هایت برد من بازندگی ست

ساغرم را پر کند از مِی دمادم چشم تو
دائم الخَمرَم اگر چه سهم من بی بادگی ست

گردنم گر  کج بُوَد در پیش چشمانت بفهم
آبشارم عزتم تنها در این افتادگی ست

در طواف چشمهایت قبله از یادم رود
اینچنین در دام تو بودن خودش آزادگی ست

سر به روی شانه ام بگذار چون کودک بخواب
کودکانه عاشقت هستم جنونم سادگی ست

🖤💔🖤

@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

13 Feb, 16:19


آغاسی

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

13 Feb, 16:19


گوگوش
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

13 Feb, 16:18


فیلم هیولای درون
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

13 Feb, 16:18


فیلم " عیالوار

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

13 Feb, 16:17


فیلم "دشنه"

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

13 Feb, 16:15


بعد عمری در کجا باید که پیدایت کنم؟!
از کدامین پنجره باید تمنایت کنم؟

من نمی گویم زمین را زیر و رو کردم، ولی
"سالها" گشتم به دنبالت که پیدایت کنم...

بارها رفتم کنار آینه... شاید که تو
ذره ای جامانده باشی و تماشایت کنم!

تا به کی باید برای پنجره، گلدان پیر...
یا برای آینه، امروز و فردایت کنم؟!

من برای این دل دیوانه ی چشم انتظار
با کدامین قسمت و تقدیر معنایت کنم؟

من چگونه این در ودیوار و حجم خانه را
بی نصیب از گرمی عطر نفس هایت کنم؟!

باید از دیوارهای روبرویم رد شوم
بی تو می پوسد دلم... باید که پیدایت کنم
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

13 Feb, 16:14


گرچه بی تاب شده شعر من و ؛ غم دارد
بی گمان مستی چشمان تو را کم دارد

رنگ چشمان تو را دیدم و در دل گفتم
باغ سبزی ست که گل با نم شبنم دارد

چشم تو حس لطیفی ست که جانم بُرده
عشق و شیدایی و احساس مرا کم دارد

باش عاشق ؛ وَ نترس از بدی آن ؛ زیرا
عشق ؛ در دست خودش دست تو محکم دارد

تو فراموش نمی گردی و می دانم که
عشق تو در دل من  جای ؛ مسلم دارد
🖤💔🖤

@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

13 Feb, 16:14


گفت در چشمان من غرق تماشایی چقدر
گفتم آری، خود نمی‌دانی که زیبایی چقدر!

در میان دوستداران تا غریبم دید گفت:
دوره‌گرد آشنا! دور و بر مایی چقدر!

ای دل عاشق که پای انتظارش سوختی
هیچکس در انتظارت نیست، تنهایی چقدر

عاشقی از داغ غیرت مرد و با خونش نوشت
دل نمی‌بندی ولی محبوب دلهایی چقدر

آتش دوری مرا سوزاند، ای روز وصال
بیش از این طاق ندارم، دیر می‌آیی چقدر...
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

13 Feb, 16:13


یک نفر آمد و سهمِ دلِ تنهایم شد
آمد و علّتِ بیداریِ شبهایم شد

دل به او بستم و چشم از همه کس پوشیدم
سببِ دلخوشیِ امشب و فردایم شد

بس صدا کرده ام او را "عسلم" انگاری
اسم او باعثِ شیرینیِ لبهایم شد

شاعرم کرد غمِ چشمِ سیاهش آخر
بهترین سوژه ی اشعارِ غم افزایم شد

غزل اندر غزل از اسمِ قشنگش گفتم
زد و گل واژه ترین واژه ی غمهایم شد

بعدِ هر شعر و غزل گریه عجب میچسبد!!
گریه اصلاً نمکِ شعر و غزلهایم شد..

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

13 Feb, 16:13


از عشق نام هست ولی کس نشان ندید
سیمرغِ عشق در دو جهان آشیان ندید
سیاحِ عشق بس که بپیمود شرق و غرب
در هیچ گوشه یی اثر کاروان ندید
جان از برای چینۀ شهباز عشق جست
يک دانه طعمه در همه آفاق و، آن ندید
سرگشتگان وادی عشق اندرین طلب
جان داده اند و کس اثری ز آن عیان ندید
چرخِ کبودپوش هم از شور و شر عشق
صد قرن گشت گِرد خود و زو نشان ندید
ز آوارگان بادیۀ عشق از انتظار
دلها کباب گشت و یکی کام جان ندید
در عالم وجود و عدم شهسوار دل
عمری به سر دوید و کنار و کران ندید
از عشق اگرچه دل نه مراد و نه کام دید
جانم ز تیغ عشق خلاص و امان ندید
انوار کاینات ز عشقست و ای عجب
کز غایت ظهور کس آن را نهان ندید
دل خواست تا به حیله بدوزد قبای عشق
سوزن شکست و پا و سر ریسمان ندید
دردا کزین حدیث دل شور بخت ما
جز جور بیکرانۀ دور زمان ندید

🖤🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

13 Feb, 14:49


دل که بعد از دیدنت دیگر به جایش بند نیست
عقل هم با دیدن چشم تو قدرتمند نیست

ساده مثل عامل تاراج "بانک صادرات "
قلب من را برده ای ، دستم به جایی بند نیست

می شود پایان تلخ عاشقی را حدس زد
پاسخ عاشق ولی چیزی بجز لبخند نیست

اسم خود را حذف کردم از صف اهدای عضو
قلب عاشق ها که دیگر قابل پیوند نیست

من فقط با وصف زیبایی تو شاعر شدم
پیش چشمت اسم شاعر لایقم هرچند نیست

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

13 Feb, 14:49


چنان در قید مهرت پای بندم
که گویی آهوی سر در کمندم

گهی بر درد بی درمان بگریم
گهی بر حال بی سامان بخندم

مرا هوشی نماند از عشق و گوشی
که پند هوشمندان کار بندم

مجال صبر تنگ آمد به یک بار
حدیث عشق بر صحرا فکندم

نه مجنونم که دل بردارم از دوست
مده گر عاقلی ای خواجه پندم

چنین صورت نبندد هیچ نقاش
معاذالله من این صورت نبندم

چه جان‌ها در غمت فرسود و تن‌ها
نه تنها من اسیر و مستمندم

تو هم بازآمدی ناچار و ناکام
اگر بازآمدی بخت بلندم

گر آوازم دهی من خفته در گور
برآساید روان دردمندم

سری دارم فدای خاک پایت
گر آسایش رسانی ور گزندم

و گر در رنج سعدی راحت توست
من این بیداد بر خود می‌پسندم

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

13 Feb, 14:48


به که باید دل بست؟
به که شاید دل بست؟
سینه ها جای محبت , همه از کینه پر است.
هیچکس نیست که فریادِ پر از مهر تو را
گرم پاسخ گوید.
نیست یک تن که در این راه غم آلوده ی عمر ,
قدمی راه محبت پوید.
خط پیشانی هر جمع , خط تنهاییست.
همه گلچینِ گلِ امروزند...
در نگاه من و تو حسرت بی فرداییست.

به که باید دل بست؟
به که شاید دل بست؟
نقش هر خنده که بر روی لبی می شکفد,
نقشه یی شیطانیست.
در نگاهی که تو را وسوسه ی عشق دهد
حیله یی پنهانیست.

خنده ها می شکفد بر لبها,
تا که اشکی شکفد بر سرمژگان کسی.
همه بر درد کسان می نگرند,
لیک دستی نبرند از پی درمان کسی.

زير لب زمزمه شادی مردم برخاست,
هر کجا مرد توانائي بر خاک نشست .
پرچم فتح برافرازد در خاطرِ خلق,
هر زمان بر رخ تو هاله زَنَد گردِ شکست.

به که بايد دل بست؟
به که شايد دل بست؟
از وفا نام مبر , آن که وفا خوست کجاست؟
ریشه ی عشق فسرد...
واژه ی دوست گریخت...
سخن از دوست مگو...عشق کجا؟دوست کجا؟
دست گرمی که زمهر , بفشارد دستت
در همه شهر مجوی.

درد اگر سینه شکافد , نفسی بانگ مزن !
درد خود را به دل چاه مگو!
استخوان تو اگر آب کند آتش غم,
آب شو...آه مگو !

ديده بر دوز بدين بام بلند
مهر و مه را بنگر !
سکه زرد و سپيدی که به سقف فلک است
سکه نيرنگ است
سکه ای بهر فريب من و تست
سکه صد رنگ است .

ما همه کودکِ خُرديم و همين زال فلک ,
با چنين سکه زرد ,
و همين سکه سيمينِ سپيد ,
ميفريبد ما را .

هر زمان ديده ام اين گنبد خضرای بلند ,
گفته ام با دل خويش:
مزرع سبز فلک ديدم و بس نيرنگش ,
نتوانم که گريزم نفسی از چنگش !

آسمان با من و ما بيگانه
زن و فرزند و در و بام و هوا , بيگانه
خويش , در راه نفاق...
دوست , در کار فريب...
آشنا , بيگانه ...

شاخه ی عشق شکست...
آهوی مهر گریخت...
تار پیوند گسست...
به که باید دل بست؟
به که شاید دل بست؟...
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

13 Feb, 14:46


نکنم یاد بهشت ، کوی نگارم خوشتر ،

با تو ای حضرت جان باغ و بهارم خوشتر ،

دلبرا باده بیاور ،  که سحر نزدیک است ،

که دگر باده خوریم ،  با تو خمارم خوشتر ،

اتش سینه به اب مژه ،  خاموش کنیم ،

به تمنای تو این ، آتش و نارم خوشتر ،

در رهت خاک شدم ،  پای تو افتاد دلم ،

اینچنینم ز غمت ،  خاک و غبارم خوشتر ،

آب چشمم ز غمت ،  بیشتر از جیحون است ،

دانه ی اشکم از این ، دیده ی زارم خوشتر ،

از لبت جای سخن ،  شهد وشکر می بارد،

ناز چشمان تو  وُ بوس و کنارم خوشتر ،

بسته ام با تو قراری گرچه دورم به فراق ،

باتو تا روز ابد ، قول و قرارم خوشتر ،

سر پناهیست دلت بر دل بی سامانم ،

باتو ای ماه ترینم ، شب تارم  خوشتر ،

حال ‌...م نه چنینست که بر وصف آید ،

بی تو من دلشده ام  ، با تو نگارم خوشتر ،
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

13 Feb, 14:44


خنده بر لب دارم و،اما درونم شاد نیست
دل اگر دربند باشد،روح هم آزاد نیست

وصف حالم عاشقی تنهاست؛کز بخت بدش
سهمش از معشوق،جز دلتنگی و غمباد نیست

فصل های زندگی وقتی زمستانی شوند
فرق،بین آذر و اسفند یا مرداد نیست

مرغ پیغام دعا حتما کر و کور است یا
گریه های ما به گوشش جز صدای باد نیست

گر "اذا زلزال "عشق آید همه ویران شوند
خانه اش آباد! کز او خانه ای آباد نیست

دیو در دلها به پیکار ملایک رفته است
حضرت حافظ بگو! اینها مگر اضداد نیست

ازدحام میله ها شور مرا از من گرفت
درد بسیار است؛اما فرصت فریاد نیست
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

13 Feb, 12:33


🖤🥀پنجشنبه و ياد درگذشتگان😔

🌹 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ 🌹       

🙏التماس دعا 🙏


🥀امروز پنج شنبه ای دیگر است
ودلخوشند به این پنج شنبه ها
عزیزان سفر کرده
آنان که روزی بودند
و امروز تنها خاطره اند در ذهن😔
حسرتی بزرگ بر دل ما
و تصویری بر قاب
شادی روح درگذشتگان فاتحه و صلوات

🥀🖤یاد عزیزان رفته بخیر🖤🥀

🖤💔🖤



@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

13 Feb, 09:23


.....پیش پایت شعر دم ڪردم بنوشے, خوبِ من
ڪاش اینجا با من و با ما بجوشے, خوب, من

گر هوا سرد است اما باڪ از سرما نڪن
این غزل را گرم مے گویم بپوشے, خوبِ من

چون ڪہ میلت باشد امشب تا سحر بیدار باش
شعر و موسیقے ڪنارت بادہ نوشے, خوبِ من

از بلاے بے ڪسے, هر لحظہ جانم در عذاب
رنج بے حَد دارد این خانہ بہ دوشے, خوبِ من

شعرهایم خادمت هستند,ترسیمت ڪنند
دلبرے بالابلند و سخت ڪوشے, خوبِ من

گر جسارت ڪردہ این ابیات,شاعر را ببخش
از صفت هاے قشنگت چشم پوشی,خوبِ من...
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

07 Feb, 07:24


آمدم تا صد چمن بر جلوه‌نازان بینمت
نشئه در سر، می به ساغر،‌گل به دامان بینمت

همچو دل عمری در آغوش خیالت داشتم
این زمان همچون نگه درچشم حیران بینمت

گرد دامانت به مژگان نیاز افشانده‌ام
بی‌کسوف اکنون همان خورشید تابان بینمت

ای مسیحا نشئهٔ رنج دو عالم احتیاج
برنگه ظلم است اگرمحتاج درمان بینمت

دیدهٔ خمیازه سنجی چون قدح آورده‌ام
تا به رنگ موج صهبا مست جولان بینمت

عالمی ازنقش پایت چشم روشن می‌کند
اندکی پیش آی تا من هم خرامان بینمت

حق ذات تست سعی دستگیریهای خلق
تا ابد یارب عصای ناتوانان بینمت

عرض تعداد مراتب خجلت شوق رساست
آنچه دل ممنون دیدنها شود آن بینمت

غنچگیهایت نصیب دیدهٔ بیدل مباد
چشم آن دارم‌که تا بینم‌گلستان بینمت
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

07 Feb, 07:23


شده عاشق بشوی عین دل ما مثلاً
یا که دیوانه شوی عین زلیخا مثلاً

شده درگیر شوی ، زار شوی خسته شوی
یا که هر جا بشوی عاشق رسوا مثلاً

شده شاعر بشوی ، شعر و غزل تازه کنی
یا که خود شاه شوی ، شاه دل ما مثلاً

شده سعدی بشوی هی بسرایی ز فراق
یا چو حافظ بدهی ملک بخارا مثلاً

شده تک بیت نویسی بکنی از غم یار
یا که شهریار شوی از دوری  ثریا مثلاً

شده فرهاد شوی کوه کنی پیشه کنی
یا که مجنون شوی با غم لیلا مثلاً

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

07 Feb, 07:23


چه چیزی غیر بوی عطر من، آن خانه کم دارد؟
اگر خارم، همین را بی من آن گلخانه کم دارد

کبوترهای بام خانه می‌گفتند بعد از من
که بند رخت، یک پیراهن مردانه کم دارد

بیا دست از سر لجبازی و دیوانگی بردار
مگر شهر به این آشفتگی دیوانه کم دارد؟

برای اینکه روحم از تنم خارج شود، گاهی
لب خشکیده‌ام یک بوسه‌ی جانانه کم دارد

تو را کم دارم و در آتش عشق تو می‌سوزم
چنان شمعی که می‌سوزد ولی پروانه کم دارد

بیا تفسیر کن معنای مردن را برای عشق
که تاریخ معاصر بی‌گمان افسانه‌ کم دارد
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

07 Feb, 07:22


نمیـدانم چـرا....
امـا بـه قـدری دوستت دارم

که از بیچارگی...
گاهی بـه حالِ خویش می‌ گریم

اگر جنگیده بودم
دستِ‌کم حسرت نمی خوردم

ولی من بر
شکستِ بی‌ جدالِ خویش می‌ گریم

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

07 Feb, 07:21


دل می‌برد از خَلق نگاهی که تو داری
حُسن است همه صورتِ ماهی که تو داری

روز از تو گرفت‌ست سپیدی و پس از آن
شب زاده شد از چشمِ سیاهی که تو داری

ابروی کمان ؛ تیرِ نگه ؛ لشگرِ گیسو
لرزید دل از خیلِ سپاهی که تو داری

دلخواه‌ترین وسوسه ؛ ای سیبِِ بهشتی !
کفر است محابا ز گناهی که تو داری

گنجشککِ باران زده‌ام  کُنجِ خیابان
محتاج به آغوش و پناهی که تو داری

جز جان که به لب آمده در چَنته چه دارم ؟
تا هدیه کنم  در خورِ شاهی که تو داری

دیدند به محشر که دلی خون شده دارم
گفتند : قبول است گواهی که تو داری

ای سینه‌ی تاول زده حرفی نزن از درد
صبر است فقط چاره‌ی آهی که تو داری !
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

07 Feb, 07:21


این قافله‌ی عمر عجب می‌گذرد
دریاب دمی که با طرب می‌گذرد

ساقی غم فردای حریفان چه خوری
در ده قدح باده که شب می‌گذرد
#پست_ویژه

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

07 Feb, 07:20


بیگانه ماندی و نشدی آشنا تو هم
بیچاره من! اگر نشناسی مرا تو هم

دیدی بهای عشق به جز خون دل نبود
آخر شدی شهید در این کربلا تو هم

آیینه‌ای مکدّرم از دست روزگار
آهی بکش به یاد من، ای بی‌وفا تو هم

چندی است از تو غافلم ای زندگی ببخش
چنگی نمی‌زنی به دل این روزها تو هم

ای زخم کهنه‌ای که دهان باز کرده‌ای
چون دیگران بخند به غم‌های ما تو هم

تاوان عشق را دل ما هرچه بود داد
چشم‌انتظار باش در این ماجرا تو هم
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

07 Feb, 07:20


از دلتنگیت کجا فرار کنم؟
معمار هیجان...
کجا بروم که صدای آمدنت را بشنوم؟
کجا بایستم که راه رفتنت را ببینم؟
کجا بخوابم که صدای نفس‌هات بیاید؟
کجا بچرخم که در آغوش تو پیدا شوم؟
کجا چشم باز کنم که در منظرم قاب شوی؟
کجایی؟
کجایی که هیچ چیزی قشنگ‌تر از تماشای تو نیست؟
کجا بمیرم که با بوسه‌های تو چشم باز کنم؟
کجایی...؟!

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

07 Feb, 07:19


بی‌تاب شدن؛ دم نزدن؛... عادتم این است
با خونِ جگر ساخته‌ام؛ قسمتم این است

جان‌ می‌دهم از گریه اگر نام تو آید
عمری‌ست که رسم دلِ کم‌طاقتم این است!

بعد از تو به تصویر تو خو کرده نگاهم
بیچاره‌ام آن‌قدر که هم‌صحبتم این است!

جون درِّ یتیمی که رها در دلِ دریاست
تنها شده‌ام؛ گوشه‌ای از غربتم این است

می‌میرم از این غم که در آغوش تو ای دوست
یک‌بار نشد گریه کنم؛ حسرتم این است
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

07 Feb, 07:18


خیال ڪودتا دارم از استبداد چشمانت
تحصن ڪرده‌ام فعلا بہ گوهرشاد چشمانت

دلم آشوب شد باز از خیال دیدن رویت
مرا هر لحظہ خواهد ڪشت آخر یاد چشمانت

بہ موج نرم مویت خام شد قلب من ساده
ندانستم ڪہ بنیادم برد ‌ فریاد چشمانت

اسیر دست غم بود این دل و در انزواے خویش
چہ بی‌رحمانہ زارم ڪرد برق شاد چشمانت

"چہ خوش صید دلم ڪردے بنازم چشم مستت را"
قرار این بود اما من شوم صیاد چشمانت

برایت شعر می‌گوید دل اما من نمی‌خوانم
خجالت می‌ڪشم از جذبه‌ے نقّاد چشمانت

شبیہ ڪودڪے بودم گریزان پاے و ترسیده
بہ مڪتب برد آدینہ مرا استاد چشمانت

فریبے سخت خورد این دل ز دستان نگاہ تو
چہ مظلوم است او در پنجہ جلاد چشمانت

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

07 Feb, 07:18


مهره ها را چید، سربازم عقب تر میرود
روسری سر کرده اما با گره ور می رود

اسب او با یک پرش از روی سربازان پرید
اسب من هم عاشقش شد بس که محشر می رود

با وزیرش مهره ها را پشت هم انداخت، بعد
با چه ترفندی سراغ شاه کشور می رود

رخ به رخ گشتیم بعد از رفتن سربازها
محض بوسیدن نگاهی کن که با سر می رود

موقع شطرنج با من روسری سر کن عزیز
با سیاهی لشکرت یک شاه هم در می رود

مات لب هایت شدم.ماتیک بازیگر نبود
کیش و ماتم کرده بازی رو به آخر می رود

عاقبت هم با وجود باخت ها و برد ها
شاه من با شاه تو یک روز محضر میرود
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

07 Feb, 07:17


به وقت رویش سبز جوانه بامن باش
دلم‌ڪَرفته دراین بیڪرانه بامن باش

چه آسمان‌غریبۍست بۍحضورتو دل
به ڪَرمی سخنی عاشقانه با من باش
 
سڪوت،دردبزرڪَۍست هیچ میدانی
بخوان براے دلم یڪ ترانه با من باش

اسیر این قفس سردو غم ڪَرفته منم
در قفس بڪَشا ، بی بهـانه با من باش

قسم نمی‌دهمت ڪه به عمر صد غزلم
به عمر یڪ غزل حافظانه با من باش
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

07 Feb, 07:17


دو چشمت از عسل لبریز و لب هایت شکر دارد
بیا هرچند می گویند شیرینی ضرر دارد

زدم دل را به حافظ دیدم او امشب برای من
«لبش می بوسم و در می کشم می» در نظر دارد

اگر چه مثل نرگس نیست چشمش سخت بیمار است
کمر چون مو ندارد او ولی مو تا کمر دارد

لبش شیرین و حرفش تلخ و چشمش مست و قلبش سنگ
درشت و نرم را آمیخته با خیر و شر دارد

به یاد اولین بیت از کتاب خواجه افتادم
شروع عشق آسان است بعدش دردسر دارد
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

07 Feb, 07:16


شیر شد هر کس کنارت، خط بکش بر باورش
سکه را این بار برگردان به روی  دیگرش

دور خود چرخید، در راه تو هر کس پا گذاشت
دایره فرقی ندارد این سرش با آن سرش

گاه در هر حالتی یکرنگ بودن خوب نیست
مثل تقویمی که با تو زرد شد سرتاسرش

حال تو چون حرکت تقویم سال شمسی است
اولش با روی خوش می آیی اما  آخرش . . .

قهر در اوج یکی بودن هم آری ممکن است
مثل روحی که نگنجد در وجود پیکرش

مومنم کردی به عشق و جا زدی تکلیف چیست؟
بر مسلمانی که کافر می شود پیغمبرش
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

07 Feb, 07:15


‎‌‌‌‎


شوکران است اگر وصل تو، خواهم خورد
خودِ مرگ است اگر عشق تو، خواهم مرد

من از این ورطه ی خود خواسته می دانم
عاقبت جان به در ای دوست، نخواهم برد

عطشم کُشت در این دشت، که تقدیرم
تشنه ام برد به هر چشمه و باز آورد

با تو سنجیدن اغیار بدان ماند
که بسنجند بهاری به نهالی خُرد

آن چنان نام تو بر دفتر من حک شد
که زمان نیز نیارستت از آن بِستُرد

قصّهء یاد تو و عشق من است، آری
قصّهء آن گل جادو، که نمی پژمرد

من کجا و طمع بردن دست از عشق؟
در قماری که کسی یاد ندارد بُرد

غم و شادیش حقیرانه و کوچک بود
آن که عاشق نشد و دل به کسی نسپُرد

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

06 Feb, 16:07


هايده

باز دلم مثل هميشه خاليه
باز دلم گريه تنهايي ميخاد
برميگردم تا ببينم كسي نيس
ت
ميبينم غم داره دنبالم مياد…

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

06 Feb, 16:07


فیلم " دشت سرخ "
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

04 Feb, 11:55


با  طلوعت رنگ  گندمزار  یادم‌  می رود
بوی شب بو در شب دیدار یادم  می رود

می شود زخمی خیالم از خدنگ خاطرات
با خیالت خون و زخم خار یادم  می رود

میزندچشمان توچهچه چنان تیهوی مست
با  صدایت ، سِحر ساز  سار یادم  می رود

مست  شهلای خمارت می شودرویای من
خواب هم  با بوی تو انگار  یادم می رود

ریزد  از کنج  لبت  شهد عسل  با هر غزل
می شود  حیران لبم‌  اشعار یادم می رود
            
یوسفم!در چاه چشمت حبس کن روح مرا
با   شمیم  پیرهن   دیوار   یادم  می رود

رخ نما ای ماه بی  تکرار شب های  وصال
با طلوعت ، رنگ شب بسیار یادم می رود
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

04 Feb, 11:55


تا به کی گرد کدورت زیر دیوارم کند؟
عشق کو تا از غم عالم سبکبارم کند

با خیال یار در یک پیرهن خوابیده ام
بر ندارد سر زبالین هر که بیدارم کند!

شد ز زنگ سینه من ناخن صیقل کبود
سعی خاکستر چه با آیینه تارم کند؟

چون رگ سنگ است از خواب گران مژگان من
سیلی دوران عجب دارم که بیدارم کند

عاشقان با درد از روز ازل خو کرده اند
درد بیدردی مگر صائب خبردارم کند
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

04 Feb, 11:54


دل من ساده نبود اهل وفا بود ،شڪست
سالها از هوس و ڪینه رها بود شڪست

یڪ نفر آمد و با حرف دلم را دزدید
حرف هایش همگی باد هوا بود ،شڪست

قول مردانه بمن داد بماند امّا
او ڪجا؟مرد ڪجا؟ قول ڪجا بود؟شڪست

با ڪسی دست به دست آمد و از من پرسید
این دل بی سرو پا مال شما بود؟شڪست

ماجرای من و دل را تو خودت عبرت ڪن
هرڪسی بی خبر از قصه ی ما بود شڪست
؟

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

04 Feb, 11:54


برای چشم های تو غزل کم است یار من
وطن تویی که دائمن خیال تو دیار من

صورت ماه و دلبرت طره ی آبشاری ات
دو دیده ی غزالی و کم کمکی خمار من

واژه ادا نمی کند تمام آنچه داری اش
گونه ی سیب گونه و لب شکر و انار من

چه حکمتی نهفته در چهره ی آسمانی ات
که شعر گشته خنده ات حافظ و شهریار من

سیاه بوده قبل تو  ولی تو نور داده ای
چو آفتاب مشرقی به روز و روزگار من

بله تمام میشود تمام فصل ها ولی
بمان بهار من‌ بمان همیشه در کنار من

هزار درد بی دوا به نوش جان من ولی
بلا به دور باشد از حوالیِ نگار من
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

04 Feb, 11:54


یه وقتایی نمیشه گفت
" بگذریم"
از بعضی آدما
از بعضی خاطره‌ها
از بعضی دوست داشتن ها
نمیشه آسون گذشت
نمیشه روزت رو بی "یادش بخیر" شب کنی
نمیشه از کوچه‌ای بگذری
صدای قدماش،
صدای خنده‌هاش نپیچه
تو پسکوچه های دلتنگیت

نمیشه بی خیال شد
نمیشه گذشت...!

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

04 Feb, 09:48


هنوز شعـر تو را
با #مداد مینویسـم ...
برروی حاشیه ے چڪ نویسۍ ڪہ
گـاهۍ ناچـار میشـوم
به عقب بـرگردم ...
به آنجایۍ ڪه خطاهای بزرگے
بچشم میخورند ...
ڪه باید پاڪ و محو  شوند  ...
تنها ڪافی ست ...
این واژه هاۍ مبتـدی را
با ڪمی چاشنے  #عشـقِ 
آمیخته به صداقت ...
پـرورش دهیـم ...
تا با قلـمِ احسـاس...
ڪاملترین شعرِ عاشـقانه 
بر سفیـدتریـن ...
صفحه ۍ روزگارِ مـن و تو
پاک نویـس شود ...

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

04 Feb, 09:47


....مے شود دل بشوے من ضربانت باشم؟
یا ڪه چون خون بخروشے شریانت باشم؟

مے شود خستگے ات رفع ڪنم حتے ڪم؟
توے جانت بروم تا ڪه توانت باشم؟

مشڪلے نیست ڪمے شعر و غزل هم بشوی؟
تا ڪه من شاعرِ ابیاتِ روانت باشم؟

من به افتادگیِ خاک، قسم خواهم خورد
ڪه بیایے تو اگر خاڪِ مڪانت باشم

مے شود محض خدا با همه ےدلبرے ات
تو چنین باشے و من نیز چنانت باشم؟

این همه ناز نڪن عشوه نیا دلبرڪم
بیخیالَش تو بگو تا ڪه همانت باشم
‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

04 Feb, 09:47


می‌ریزد از این غم عرق شرم ز رویم
دیگر چه بگویم که شکسته‌ست سبویم

ِ ای کاش که بر آتش جان خاک بریزند!
با گریه نشد از غم او دست بشویم

حرفی نزد از ماندن و بستم چمدان را
انگار خبر داشت که دلبسته اویم

بگذر تو هم از قصه عشقی که گذشته‌ست
مگذار که از آنچه گذشته‌ست بگویم!

بعد از تو مرا هر نفسی آه کشنده‌ست
مرگ است که آغوش گشوده‌ست به سویم
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

04 Feb, 09:46


ببین زمانه برایم چنان نفس گیر است
که سیل غم ز دو چشم ترم سرازیر است

توجهی تو به قلبم  نمی کنی  دیگر 
خزان گرفته دلی را که از تو دلگیر است

دلم گرفته از این حس گنگ و بی معنی
از اینکه قسمت تلخم به دست تقدیر است

چه می شود که دوباره تو مهربان باشی 
دل از نبودن هُرم نگاه تو  پیر است

دلی که از غم عشقت چو شام تیره شده
برای صبح سپیدش بگو چه تدبیر است

بیا و این شب یلدای تیره روشن کن
دلی که عشق ندارد از این جهان سیر است

🖤💔🖤

@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

04 Feb, 09:46


رفت و ندیدم بعد از آن موی رهایش را
دیوانه شد دل ، دید چون ناز و ادایش را

عاشق کشی از قبل من هم شیوه‌ی او بود
دانم که آتش می‌کشید همسایه‌هایش را

افسوس من هرگز نفهمیدم چرا یک عمر
دیوانه کرده عاشقان با وفایش را

دنبال او گشتم تمام کوه و صحرا را
اما ندیدم هیچگاهی رد پایش را

با اینکه دنیا را برای جستنش گشتم
هرگز نشد پیدا کنم یک لحظه جایش را

دردی درون سینه دارم از غمش ، اما
دارم درون سینه‌ام حال و هوایش را

بر من ستمها کرد ، اما عاشقش هستم
باید ببخشم تا ابد جور و جفایش را

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

04 Feb, 08:07


یک روز اگر گیاه شوم ..‌
چمنی در سبزه‌زاری باشم ای کاش ...
نه این‌که شوکران ..!

یک روز اگر مسیری در زیر پاها باشم ...
ای کاش ماشین عروس از من عبور کند ...
نه این‌که زنجیر فولادین تانک‌ها ...

و کودکان ای کاش روی من بدوند ...
نه سربازانی که فرار می‌کنند ...
یا آن‌که در تعقیب دیگران‌اند‌ ..!


یک روز اگر بخواهید ...
از خاک من آجر بسازید ...
برای مدرسه‌ها باشد ای کاش ..
نه این‌که برای زندان‌ها ...!


اگر نفسی ماندگار باقی بمانَد ...
ای کاش نغمه‌یی در سوت بنوازد ...
ای امان ..! نه این که در سوتکی بدمد ..!

شما قلم از من بسازید... قلم ..!
و سروده‌هایی درباره‌ی عشق بنویسید ...
نه این که فرمان مرگ..!


من پس از مردن‌ام ...
در هیات برگ‌های درخت غار ...
زندگی خواهم کرد ...
نه این‌که در هیات جنگ‌افزار‌ها ...!
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

04 Feb, 08:06


قرار می‌بَرَد از خلق،  آه و زاریِ ما
به این قرار اگر ماند بیقراریِ ما

شویم گرد و به‌دنبالِ توسنت اُفتیم
دگر برای چه روز است خاکساریِ ما

خمارِ صحبتِ تو عقل و هوش از ما برد
چه مستیی ز قفا داشت می‌گساریِ ما

تو چون رَوی،  به‌ره انتظار دیده خلق
به هم نیاید چون زخم‌های کاریِ ما

به‌رویِ دشت اگر گردبادت آید پیش
ازو بپرسی احوالِ بی‌قراریِ ما

کدام بارِ غم از خاطری زیاد آید
که دهر ننهد بر دوش بردباریِ ما

نماند جان و دلی تا به یادگار دهیم
کلیم را ببر از ما به یادگاریِ ما
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

04 Feb, 08:06


اوضاع گره خورد و تبم سخت شدید است
با اینهمه دل، جز که به یادت نتپیده ست

افسوس که فریاد من از وحشت تقدیر
چون مردم سوریه به جایی نرسیده ست

از هجر تو و زجر بشر شد دل من خون
این شیوه ی غم خوردن اعصار جدید است

در صلح من از دوری تو آنچه  کشیدم
تا عاشق سرباز به سنگر چه کشیده ست؟

انگار که دنیا همه از حر مله پر شد
هر گوشه سگی حنجره ی طفل دریده ست


هر روز بتر می شود اوضاع زمانه
افسوس که آرامش و بهبود بعید ست

شاعر که در ین عهد فقط دم زده از یار
لابد به دلش نکهت رحمت نوزیده ست

بس می کنم آخر ندهد کار به دستم
هذیانْ غزل  شاعر تب کرده که دیده ست؟......

نا تمام
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

04 Feb, 08:05


جا مانده روی زندگی‌ام ردّپای تو
پیچیده بین باغِ الفبا صدای تو

انگار از بهشت خداوند، چشمه‌ای
جاری‌ست غرقِ نور یقین زیر پای تو

هرگز برای وصف دلت گفتنی نشد
این واژه‌ها که شعر شده با هجای تو

دور از نگاه سردِ زمین رشک می‌برد
هفت‌آسمان به وسعت جغرافیای تو

ای قلّه‌ی نجابتِ همواره سربه‌زیر
حقّا که تنگنای زمین نیست جای تو

رؤیای سبزِ تخته‌سیاه کلاس عشق
بوده‌ست لمس روشنی دست‌های تو

در پرتو کلام شما قیمتی شدم
این مس فقط طلا شده با کیمیای تو

سرسبز شد مسیر رسیدن به شهر عشق
از همّت نگاهِ بیابان‌زدای تو

ماندم فقط در اینکه تو بودی خدای عشق
یا عشق بوده معجزه‌ای از خدای تو...؟!
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

04 Feb, 08:04


بخت جوان دارد آن که با تو قرین است
پیر نگردد که در بهشت برین است

دیگر از آن جانبم نماز نباشد
گر تو اشارت کنی که قبله چنین است

آینه‌ای پیش آفتاب نهادست
بر در آن خیمه یا شعاع جبین است

گر همه عالم ز لوح فکر بشویند
عشق نخواهد شدن که نقش نگین است

گوشه گرفتم ز خلق و فایده‌ای نیست
گوشه چشمت بلای گوشه نشین است

تا نه تصور کنی که بی تو صبوریم
گر نفسی می‌زنیم بازپسین است

حسن تو هر جا که طبل عشق فروکوفت
بانگ برآمد که غارت دل و دین است

سیم و زرم گو مباش و دنیی و اسباب
روی تو بینم که ملک روی زمین است

عاشق صادق به زخم دوست نمیرد
زهر مذابم بده که ماء مَعین است

سعدی از این پس که راه پیش تو دانست
گر ره دیگر رود ضلال مبین است
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

04 Feb, 08:04


#دلم از درد بی دردی ڪَرفته

دلم از هرچه دلسردے گرفته

دلم از تو دلم از من و از ما
دلم از اینهمه غوغا ڪَرفته...

#پست_ویژه

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

04 Feb, 08:03


هُدهُد خوش خبــر آن خانه دلدار کجاست
مقصد عاشق و دیوانه و هوشیار کجاست

غرق دریــــای معانـــی شدم و هیچ ز هیچ
نقطه و آیت آن مخــــزن اســـرار کجاست

دیگر از عشـــق کســـی راز نمی دارد فاش
همچو منصــور خدای سَرِ بر دار کجاســت

ساقی و مطــرب و شاعر همه مستیم ولی
این کجا مســت و تَب باده آن یار کجاست

هــر دم از ســوز نهـــان داد زنــم بر فَلکش
غایت هــجر و غمِ حسـرت دیدار کجاست

شـب شد و محتسب و گَزمه ما در خوابند
سایه ی قــاضی و آن حاکم بیدار کجاست

شـــاعر بی خــبر از باخـــبری بانـــگ مــزن
لب حَراف تو را مُهــــرِ به گفـــتار کجاست.

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

04 Feb, 08:02


نشست  بر دلِ تو مِهرِ  همدمی دیگر
نشست  بر دلِ  من گَردِ  ماتمی دیگر

چه میهمان عزیزی، چراغ روشن کن!
که آمده‌ست به دیدار من غمی دیگر

چرا زبان بگشایم؟ که دردهای بزرگ
به  جز  سکوت ندارند  مرهمی دیگر

هوای  پر زدنم در حصار دنیا نیست
مرا   ببر  به   تماشای   عالمی  دیگر

زمان  مردنم   ای  بی‌وفا  به  بالینم
فقط  بیا  که نگاهت کنم  کمی دیگر ‌
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

04 Feb, 08:02


  بی همگان به سر شود ،،،
    بی تو به سر نمی شود
   داغ تو دارد این دلم ،
     جای دگر نمی شود،،،

  دلم اگر به دست تو،،
    به نیزه ای نشان شود
  برای زخم نیزه ات،،،
    سینه سپر نمی شود،،،

   صبوری و تحملت همیشه،،،
   پشت شیشه ها
    پنجره جز به بغض تو ،،،،
       ابری و تر نمی شود،،

  بی همگان به سر شود ،،،
    بی تو به سر نمی شود
   داغ تو دارد این دلم ،،،،
    جای دگر نمی شود،،،

   صبور خوب خانگی ،،،،
    شریک ضجه های من،،،،،،،

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

04 Feb, 08:01


آن شاه ملک دل ستم از من دریغ داشت
دریای لطف بود و نم از من دریغ داشت

صدنامهٔ بی‌دریغ رقم زد به نام غیر
وز کلک خویش یک رقم از من دریغ داشت

اغیار را به عشوهٔ شیرین هلاک کرد
وز کینهٔ زهر چشم هم از من دریغ داشت

صد بار سرخ شد دم تیغش به خون غیر
این لطفهای دم به دم از من دریغ داشت

با مدعی که لایق بیداد هم نبود
صد لطف کرد و یک ستم از من دریغ داشت

من جان فشاندم از طمع بوسه‌ای بر او
او توشه ره عدم از من دریغ داشت

کردم گدائی نگهی محتشم ازو
آن پادشاه محتشم از من دریغ داشت
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

03 Feb, 07:53


غصه از حد بگذرد، سیر از جهانت می کند
صبر هم سر می رود لبریزْ ، جانت می کند

وقتی از  روح و تنت آزردی و عاصی شدی !
میشود مفقود جسمت بی نشانت می کند

سایه ای وقتی نباشد می شوی یک بی پناه
بی پناهی ، ریشه هم در استخوانت می کند

آن کسی را که خودِ تو ،  اعتبارش داده ای
آخِرش بی حرمت و ، بی خانمانت می کند

دور شو از آدمِ ، بی ریشه و اصل و نسب
زهرِ رسوایی و کین ، در استکانت می کند

آبرویت را نریزی ، پای هر بی بُته ای
ساده در جان رخنه کرده بی امانت می کند 

صبر ایّوبِ زمان ، ضرب المثل بوده ولی ؛
صبرِ دردی که کشیدی امتحانت می کند

یک سخن از پونه را ، آویزهٔ گوشت بکن
رحم بر نامرد کردی ، قصدِ جانت می کند
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

03 Feb, 07:53


برو! این آدم ویران شده دیدن ندارد
وجایی که خراب است ارزش ماندن ندارد

برای پارگی های دلم کو راه حلی ؟
در این شهری که خیاطش نخ و سوزن ندارد

شدم پیراهنی که تار و پودش مثل تور است
لباس مندرس از دید من شستن ندارد

به دنبال چه هستی؟ رفته ای دنبال کبریت؟
چراغی کهنه ام که داخلش روغن ندارد

به سرعت از مسیر خاکی و متروکه بگذر
گذر کن از خیابانی که چشمک زن ندارد

دگر دیر آمدی سروقت یوسف ای زلیخا!
کسی که می دَوی پشتش که پیراهن ندارد

چه می خواهی بدانی از من و احوال دریا؟
عزیزم حال ماهی روی شن گفتن ندارد..

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

03 Feb, 07:52


در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم

به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم
به گفت و گوی تو خیزم به جست و جوی تو باشم

به مجمعی که درآیند شاهدان دو عالم
نظر به سوی تو دارم غلام روی تو باشم

به خوابگاه عدم گر هزار سال بخسبم
ز خواب عاقبت آگه به بوی موی تو باشم

حدیث روضه نگویم گل بهشت نبویم
جمال حور نجویم دوان به سوی تو باشم

می بهشت ننوشم ز دست ساقی رضوان
مرا به باده چه حاجت که مست روی تو باشم

هزار بادیه سهل است با وجود تو رفتن
و گر خلاف کنم سعدیا به سوی تو باشم
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

03 Feb, 07:52


شده عاشق بشوی، دل بدهی، دل ندهد؟
در دلت قد بکشد، رشد کند، ریشه زند؟
#پست_ویژه

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

03 Feb, 07:51


دلتنگی ام را از غزل؛ این یار دیرینم بپرسید
از هم سپار ِ لحظه های تلخ و شیرینم بپرسید

این خنده های بی خودی را بر لبم جدی مگیرید
حال ِ مرا از واژه های شعر غمگینم بپرسید

من خود نمی دانم... شما درد ِ مگوی سال ها را
از او که عاجز مانده در یک لحظه تسکینم بپرسید

من زنده ام... اما خود این نادیده را باور ندارم
از هرکه این ناباوری را کرده تلقینم بپرسید

باور ندارم از خود این تسلیم ِ بی چون و چرا را
از زندگی، از هرچه می خواند به تمکینم بپرسید

یک مرغ دیگر کم شد از این فوج ِ بی پرواز و آواز
دیگر مرا از پنجۀ خونین ِ شاهینم بپرسید

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

03 Feb, 07:50


‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‎‌‌
چه کرده‌ای؟!
که از پشت فرسنگ‌ها
و سال‌ها فاصله
بی ‌آنکه ببینمت
بی ‌آنکه لمست کنم
بی ‌آنکه هرگز بوسیده باشمت
از آنِ تو شدم
متعهدترین لااُبالی دنیا ..
احساس می‌کنم بکارت ذهنم
درحال ترمیم است
به کارَت می‌‌آیم ...؟!
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

03 Feb, 07:50


چقدر دلتنگم
کاش چشمانت را داشتم و نگاهت میکردم
ازنگاهت ،
ازنوازش دستانت و از دنیای آغوشت هیج وقت سیرنخواهم شد ؛
برای داشتنت هرروز آرزو خواهم کرد و
به دنبال بودنت همچون آهویی دردشت خواهم دوید ،
وهرگز خسته نخواهم شد ،همچون ماهی ازآب و همچون دنیا از گردش ...

کاش لحظه ی گره خوردن نگاه درنگاهمان نه درخاطره و زمان و قلبم ،بلکه در زمان هک میشد و ثابت میماند بر قاب زندگی مان ،
تا همیشه درمقابل این قاب عکس زیبا ،بهار را باران را و عشق را نظاره گربودیم ،
هرچند این تصویرزیبا را همیشه در اولین چشم بستنهایم دارم و میبینم ...

هرگز از نگاهت ،از صدایت ،نوازش و آغوشت سیرنخواهم شد ،عشق شیرینم .

کاش طعم آغوشت را با لبهای من میچشیدی تا توهم عاشق خودت میشدی ،
کاش نوازش دستانت را بر حریر چشمانم احساس میکردی و غرق دربوسه میشدی ،
کاش رویای آغوشت را زیرباران ،باچشمان باز متصورمیبودی ....
تاتوهم هرگز سیرنخواهم شد را میسرودی ...

درکوچه پس کوچه های تقدیر به دنبال خودم میگردم ،
نصف شب شده اما بی تو میگردم و دنبال خودمم...
ردو نشانم را در دستان قاصدکی ازشرق میجویم ،تا ببویم نسیم را درنوازش شبنم ...

میستایم نوازش اشک را درگونه هایم ،
چراکه نشان از دلتنگی تودارند ...

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

03 Feb, 07:49


باز چشمم به رهت ،  دلنگرانست بیا ...
در هوای دل ما فصل خزانست بیا ،

دل ز حسرت به لبم آمد وُ طاقت بشکست ،
قصه کوته کُنَمَت ، نعره زنانست بیا ،

نشکنم تا به ابد عهد تو  وُ توبه ز مِی ..
خون دل ، زردی رخ ، رو به عیانست بیا ،

بی تو ای ماهترینم چه کنم با هجران ،
تا پسین لحظه شب اشک روانست بیا ،

این چنین خانه خرابم مکن از دست فراق ،
یاد ان نرگس مستانه به جانست بیا ،

سوختم سوختم از هجر ، به فریادم رس ،
در سرا پرده ی دل ،چون وُ چنانست بیا ،

من ندیدم  به پریشانی خود،  در عالم ،
زخم بر زخم نزن ، اشک روانست بیا ،

ذکر من نام دلارام تو است، شب همه شب ،
این چنینست غمت ، ورد زبانست بیا ،

هیچ عاشق نکند ،  اینهمه آشوب وُ فغان ،
کار از گریه گذشت ، آه و فغانست بیا ،

از من ای آهوی جان ،،  صبر توقع منما ،
عمر ...م نه بهار است خزانست بیا ،
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

03 Feb, 07:48


قطره قطره خون من را "عاشقی" پالود
سرکشید و رفت..آه..ای زندگی..!بدرود

اتفاقی ساده ای یا آزمونی سخت؟
هر چه هستی من یقینا می شوم مردود

هر چه هستی گونه هایت محشر کبراست
صد هزاران دل در آنجا خسته و مفقود

مثل یک رودی ،نگاهت نیلی و آرام
در دلت طغیان سرخ آتش نمرود

سوختی کاشانه ام اما هنوز اینجا
من نفهمیدم که اصلا آتشی یا دود؟

صورتت را خلق کرد ایزد شبیه برگ
خط سبزی از تبسم هم بر آن افزود

پشتم از سنگینی بار غمت خم شد
کاش این نامهربانی ها سبک تر بود

باز هم با تو قراری تازه می بندم
گر چه می دانم ..نیایی.. لحظه ی موعود
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

03 Feb, 07:48


" خانه‌بـه‌خانه، دَربـه‌دَر، دَرپی‌ِتـو،دویده ام
شانه‌به‌شانه، سَربه‌سَر، بارِ تورا کشیده ام "

پُر شده در مشام من بوی لطیف شانه ات
دربدر از ازل بُدَم تا که به تو رسیده ام

آه و فغان ازین فلک بسته دو دست و پای من
شورش عشق تو به سَر ، حکم جنون به سینه ام

شاهد و می کنار من هوش ز سر بَرَد ولی
شب به شب از خیال تو خواب نرفته دیده ام

نقشه چشم تو بُوَد نقشه ی راه من ولی
در پی ِ بی وفائیت رنگ ِ ز رُخ پریده ام

عشق تو آخرش مرا برده ز شهر خود برون
هر تپش از فراق تو قلب بخون تپیده ام

ساعت شعر و شاعری با غم هجر و بی کسی
ماتم عشق تو وَ این خشم ِ به لب گزیده ام!!
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

03 Feb, 07:47


ندانی توبا روزگارم چه کردی
به شام ودل بیقرارم چه کردی

بیا بین سرای پراز حسرت من
تو باحسرت پرشرارم چه کردی

به بادم سپردی پس ازرفتن خود
تو با رفتن و انتظارم چه کردی

نشستم به بزمت شرابی بنوشم
تو باحس وحال خمارم چه کردی

به راهت نشینم پس ازعمررفته
تو با بزم تلخ قمارم چه کردی

غمی خفته دارم به چشم سیاهت
توبا چشم مست نگارم چه کردی

من وخاطرات تو و چند ستاره
تو با ماه شام و فکارم چه کردی

به عشق حضورت سرودم زمویت
تو با این سرود نزارم چه کردی

دریغا ندانی چه آمد به روزم
بیا بین که با روزگارم چه کردی
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

03 Feb, 07:45


آرزو  دارم که باز آن روی زیبا را ببینم
     آن رخ و آن چشم و آن بالای رعنا را ببینم

نقش  رؤیای  مرا، در چشم مشتاقم بخوانی
     تا در آن چشمان جادو ، نقش رؤیا را ببینم

قصه ها گفتم به سودای تو، با هم صحبتانت
        تا نهان از چشمها، آن  روی  زیبا را ببینم

پیش پای خویش را آسان نمی بینم، کجائی
        ای چراغ  زندگی ، تا عرش اعلی را ببینم

بامن وحشی،نمی دانم چه کردی کاین زمان من
        بهر  دیدار تو ، خواهم  جمله دنیا را ببینم

دیدن روی توام بس نیست،کی باشد که یکدم
     ای  سراپایم  فدایت ، آن  سرا پا را ببینم

رخصتم  ده  تا نهان از مردمان آیم به سویت
     وان اشارت های گرم عشرت افزا را ببینم

بر من، ای آئینه منظر، یک نفس امروز بگذر
    تا در آن آئینه، ای گل، نقش فردا را ببینم

در دو چشم آسمانی رنگت،ای موجود عرشی
      لحظه ای بگذار تا من، آسمان ها را ببینم
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

03 Feb, 07:45


ذهن انسان متوقف نمی‌شود،
چرخ می‌خورد و می‌گردد و می‌ایستد،
بعد برمی‌گردد و دوباره فکر می‌کند؛
چون مغز داشتن یعنی همین

قلب انسان هم بی‌کار نمی‌نشیند،
ورم می‌کند، منقبض می‌شود،
می‌شکند و می‌بخشد و می‌ایستد؛
چون قلب داشتن یعنی همین

زندگی دوامی ندارد،
لرزان و سراسیمه می‌چرخد
و تمام می‌شود، محو می‌شود؛
چون زندگی داشتن هم یعنی همین...
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

03 Feb, 07:44


چشم دریایی تو شبتاب هر شعر و غزل
من فدای چشم زیبای تو بودم از ازل

می توانی با لبانت نیمه شب مستم کنی
لعل لبهای شرابت می دهد طعم عسل

با من ای آرام جان،  کمتر بکن ناز و ادا
عشوه هایت می کشاند پای دل را در گُسل

آنکه در دام نگاه تو در افتاده منم
از چه می ترسی زمن؟  حیٌ علی خیرالعمل

من فقط محتاج آن لبخند زیبای توأم
لب فروبستی ز من، عشقم!  نگاهی لااقل

خود نمی دانی و من آغشته ام با عشق تو
می سپارم بوسه هایت را مگیر از این غزل..

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

03 Feb, 07:43


زبان عشق ، زبان خداست در  ملکوت
صفای قلب ، نشان رضاست در  ملکوت

مرا به روی زمین قبله ی نیازی  نیست
حریم کعبه ی دل ها  جداست در  ملکوت

برای عارف گردانده رو  ز عالم خاک
فرشته را همه دست دعاست در  ملکوت

بشوی رنگ تعلّق  ز  راز خانه ی  دل
ببین ز عشق چه شوری بپاست در  ملکوت

جلال و قدر ملایک به صدرِ  عالم قدس
ز یُمِن  همّتِ  اهل صفاست در ملکوت

نصیحتی کنمت ، اختیارِ  دل  بِسپار
به دستِ  عشق که مشکل گشاست در  ملکوت

سری که بگُذرد  از هر چه نامِ  او سوداست
ز قید و بندِ  تعّلق ،  رهاست  در  ملکوت

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

03 Feb, 07:34


                       دلــم
         از ڪار جهان ڪَرفته‌ست
            آمده‌ام تا مرا بخواهی
                    ڪه دلم
       بر هیچ‌ڪس قرار نمی‌ڪَیرد
                   اِلّا به تـــو

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

02 Feb, 16:04


موزیک ویدئو خاطره انگیز
" تو که نیستی " با صدای شهره


🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

22 Jan, 14:32


ای لب تــو قبله ی زنبورهای سومنات
خنده ات اعجاز شهناز است در کرد بیات

مطلع یک مثنویِ هفت مَن زیبایی ات
ابروانت، فاعلاتن، فاعلاتن، فاعلات

من انار و حافظ آوردم، تو هم چایی بریز
آی می چسبد شب یلدا هل و چایی نبات

جنگل آشوب من ای آهوی کوهستان شعر
این گـوزن پیر را بیچاره کرده خنده هات

می رود، بومی کشد، شلیک، مرغی می پرد
گردنش خم می شود، آرام می افتد به پات

گرده اش می سوزد و پلکش که سنگین می شود
می کشد آهی، کـه آهو... جان جنگل به فدات

سروها قد می کشند از داغی خون گوزن
عشق قل قل می زند از چشمه ها و بعد، کات:

پوستش را پوستین کـرده زنی در نخـــجوان
شاخ هایش دسته ی چاقوی مردی در هرات..
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

22 Jan, 14:32


شده از درد بسوزی، به کسی دم نزنی
روی زخمت، به جز از اشک، تو مرهم نزنی

شده باران بشَوی روی نمک زار وجود
بزنی چنگ به بغضت، نَمِ شبنم نزنی

شده انبار کنی حرف به گنجینه ی دل
به زبان قفل زنی تا که به محرم نزنی

شده در ورطه ی امواج بلا خیز درون
دل غرقابه ی خون را تَهِ این یم نزنی

شده فریاد شوی، مُهر به لب، غرقِ سکوت
بدهی گوش به دل، حرف به همدم نزنی...

بُوَد این تلخ ترین لحظه در انکار درون
که بسوزی ز غم و ناله از آن هم نزنی
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

22 Jan, 14:31


سکوت گورستان را می شنوى..!؟
دنیا ارزش دل شکستن را ندارد..!!
میرسد روزی که هرگز در دسترس نخواهیم بود..!.!!
ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﺖ..!!
ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ غصه ﻫﺎﯾﺖ..!!
ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﻫﺮ ﭼﻪ ﮐﻪ ﺧﯿﺎﻟﺖ ﺭﺍ ﻧﺎﺁﺭﺍﻡ می کند..!!
ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻮ ﺑﺒﯿﻨﻢ..!!
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻧﻔﺲ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺍﯼ...!؟
ﭘﺲ ﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ..!!
ﻋﻤﯿﻖ ﻧﻔﺲ ﺑﮑﺶ..!!
ﻋﻤﯿﻖ..!!
ﻋﺸﻖ ﺭﺍ...!!
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ..!!
بودن را..!!
ﺑﭽﺶ..!!
ﺑﺒﯿﻦ...!!
ﻟﻤﺲ ﮐﻦ...!!
ﻭ ﺑﺎ ﺗﮏ ﺗﮏ ﺳﻠﻮﻟﻬﺎﯾﺖ لبخند بزن..!!
انسانها آفريده شده اند؛
که به آ نها عشق ورزیده شود....!!!
اشیاء ساخته شده اند؛
که مورد استفاده قرار بگیرند...!!!
دلیل آشفتگی های دنیا این است؛
که به اشياء عشق ورزیده می شود و
انسانها مورد استفاده قرار می گيرند.....!!!

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

22 Jan, 14:30


جز با تو با هر توشه‌ای بیگانه‌ام ای عشق!
سنگینی ِ بارت به روی شانه‌ام ای عشق!

هفتاد نسل سوخته پشت من‌اند، آری!
پروانه در پروانه در پروانه‌ام ای عشق!

ویرانی‌ام از باد و گیسوی پریشان نیست
ویران ِ یک لبخند معصومانه‌ام ای عشق!

در صورت آرامم ولی در سینه آشوبم
بی شعله می‌سوزد ستون خانه‌ام ای عشق!

من با تو هیچم، بی تو هیچم، شهر فهمیده
دیوانه‌ام، دیوانه‌ام، دیوانه‌ام... ای عشق...!.

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

22 Jan, 14:27


گفتمش با بودنت دنیا برایم بهتر است
گفت عشق شاعر تنها برایم بهتر است

گفتمش‌من تاقیامت،باتو ام همراه؛گفت
باش باقی؛  وعدۀ  فردا برایم بهتر است

گفتمش‌این شیشۀدل نشکنی‌یکباره‌؛گفت
بگذر از شک؛شیشۀصهبا برایم بهتراست

گفتمش دل یاکه‌جان برتوکنم‌تقدیم؟گفت
گر سپاری هردو رایک‌جا، برایم بهتر است

گفتمش تو لالۀ شاداب عمرم باش؛ گفت
تازه‌کن داغ‌جنون؛صحرا برایم بهتر است

گفتمش برزهره یاماهت کنم‌تشبیه؛ گفت
طلعت خورشید روح افزا برایم بهتر است

گفتمش مجنون‌صفت،گشتم بیابان‌گرد؛گفت
جُستنت در دشت، چون لیلا،برایم بهتر است

گفتمش آزردن‌عاشق چه‌حاصل‌داشت؟گفت
بــد بــرای تـو ست من اما بـرایم بـهتر است

گفتمش«الهام»راخاموش‌کن بابوسه؛گفت
چشم  باز  و  بستن لب‌ها برایم بهتر است

گفتمش دیدار یاگفتار خوشتربود؟گفت
بهر عبرت،  دیدۀ بینا  برایم  بهتر است

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

22 Jan, 09:51


بی تو ای آرام جانم زندگانی چون کنم؟
چون تو پیش من نباشی شادمانی چون کنم؟

هر زمان گویند دل در مهر دیگر یار بند
پادشاهی کرده باشم؛ پاسبانی چون کنم؟

داشتی در بر مرا؛ اکنون همان بر در زدی
چون ز من سیر آمدی رفتم، گرانی چون کنم؟

گر بخوانی ور برانی بر مَنَت فرمان رواست
گر بخوانی بنده باشم ور برانی چون کنم؟

هر شبی گویم که خون خود بریزم در فراق
باز گویم این جهان و آن جهانی چون کنم؟

هست آبِ زندگانی در لب شیرین تو
بی لب شیرین تو من زندگانی چون کنم؟

🖤💔🖤



@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

22 Jan, 09:51


باز هم تسبیح بسم الله را گم کرده ام
شمس من کی می رسد؟ من راه را گم کرده ام

طره از پیشانی ات بردار ای خورشیدکم!
در شب یلدا مسیر ماه را گم کرده ام

در میان مردمان دنبال آدم گشته ام
در میان کوه سوزن کاه را گم کرده ام

زندگی بی عشق شطرنجی ست در خورد شکست
در صف مشتی پیاده شاه را گم کرده ام

خواستم با عقل راه خویش را پیدا کنم
حال می بینم که حتا چاه را گم کرده ام

زندگی آنقدر هم درهم نبود و من فقط
سرنخ این رشته ی کوتاه را گم کرده ام ...
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

22 Jan, 09:50


در فـراقـت بغض دیریـن در گلـو دارم هـنوز
با لـب خامـوش خــود راز مـگـو دارم هـنوز

صـوفی دیر مـغانـم ،خـانـقـاهـم شــد خراب
خـرقـه ی پـشمینه در دست رفو دارم هـنوز

با من از درد و غم وهجران خود چیزی مگو
من ز هجـرانت دلی دیـوانـه خو دارم هـنوز

قـبله ی عـشقـم شـدی ، امـا نـمازم شـد قضا
مـن ز خـون دیدگان خـود وضـو دارم هنـوز

مـو پریشان آمدی روزم سیه کردی چو شب
قـصـه هـا بـا زلفـکانت مو به مو دارم هـنوز

دل گرفــتار تــو و حـالم پـریـشـان تـر ز بـاد
پیـش چشمـان خمــارت آبِ رو دارم هـنوز؟

راهـی میخـانه ی عشقـت شـدم مستانه وار
از لب نــوشـیـن تـو، می در سـبو دارم هنوز

در سکوت تار شب چشمـم بـه قـاب پنـجـره
در شـب تنهـایی خود، هـای و هو دارم هنوز

در خیالـت  با خیالم باده  گردانی بس است
لحـظـه هایی در جــوارت ، آرزو دارم هنــوز

برکهءمتروک دل امشب فروغش رنگ باخت
چون خسوف روی مه درپیش رو دارم هنوز
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

22 Jan, 09:49


تا کنج خلوت خود و در انزوا شکست
گویا درونِ این دل تنها خدا شکست

دل را فقط برای شکستن سرشته اند...
دیگر نمی پرسم که چه شد یا چرا شکست

هرگز نه اینکه درد خودم بشکند ولی...
دردی که در نگاه تو دیدم مرا شکست!

تا پیش چشم خیس خودم خم شدی عزیز
یک سو غرور و سوی دگر دل جدا شکست

در سجده آمدم که برایت دعا کنم
بغضم شکست و ساده تر از آن صدا شکست

این قلب بی قرار و عجین با نبود تو...
در انتهای هر غزل و هر هجا شکست

گرگی که برّه ای دل از او  برده عاقبت...
در کنج خلوت خود و در انزوا شکست
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

22 Jan, 09:48


هرچه کردم به خودم کردم و وجدان ِخودم
پسر نوحم و قربانی طوفان خودم

تک و تنهاتر از آنم که به دادم برسند
آنچنانم که شدم دست به دامان خودم

موی تو ریخته بر شانه ی تو ٬ امّــا من
شانه ام ریخته بر موی پریشان ِ خودم!

از بهشتی که تو گفتی خبری نیست که نیست
می روم سر بگذارم به بیابان خودم

آسمان سرد و هوا سرد و زمین سردتر است
اخـــوانــم که رسیدم به زمستان خودم

تو گرفتار خودت هستی و آزادی هات
من گرفتار خودم هستم و زندان خودم

شب میلاد من ِ بی کس و کار است ولی
باید امشب بروم شام غریبان خودم…
🖤💔🖤

@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

22 Jan, 08:06


چون چوبِ سخت اگر چه به ظاهر مقاومیم
غم موریانه بود و مپندار سالمیم ...

آشفته ایم اگر چه، ولیکن برای یار
چون ریش بر قیافه‌ی شیخیم، لازمیم

چون لفظِ بر زبان که پرید از حضورِ ذهن
هم نیستیم خاطرِ او، هم مزاحمیم

تا چشم یار هست، به ابرو چه احتیاج؟
مسجد نمی رویم، به میخانه عازمیم

گفتم به عشق در دل عاشق چگونه‌ای؟
چون گنج در خرابه، صدا زد که:" قایمیم"

بر خلق پا گذاشت و خود پایمال توست
ما هم شبیه کفش تو، مظلومِ ظالمیم

ما نیمه کاره ایم، اگر رود، کم خروش
برفیم اگر، کمی‌م، گر آتش، ملایمیم

رستم چگونه بود پس از جنگ با پسر؟
از هر چه زندگی‌ست همانگونه نادمیم
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

22 Jan, 08:06


وای چه میکشم خدا از غم آن نگار من
چون که به باد میدهد زلف خود آن نگار من

خاصه اگر ببینم آن زلف بدست دیگری
وه که چه سخت بر کشم از ته دل هوار من

یاد ندارم عاشقی از سر من بدر رود
عشق همیشه بوده در ایل من و تبار من

"هرچه کنی بکن ولی از بر من سفر مکن"
ترک مکن تو را قسم شهر من و دیار من

قاصدکم خبر بیار نیست دگر توان مرا
نشنومت بگوئییم نیست خبر زیار من

بوی وفا میدهد بعد هزار سال اگر
چنگ زنی غبار من بو بکشی مزار من

گر برسم به وصل او شکر کنم دو صد هزار
باده بنوشم از خوشی باده ی خوشگوار من
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

22 Jan, 08:05


زندگی بی تو نه زیبا ونه پیداست بیا
آه این عاشق بیچاره چه تنهاست بیا

من که یک عمر به هرباور دل خو کردم
تا دلم درهدف عشق مهیاست بیا

مردمک های نگاه م به تکاپو افتاد
آه درچشم من این راز معما ست بیا

بی کسی های من از صورت زردم فاش است
دشمن از روی حسادت به تماشاست بیا

خاطرم هست که از ماندن خود میگفتی.
گرچه دوری بخدا حس تو اینجاست بیا

یوسف از روی حسادت به تماشا بنشست
آه در ذهن من این حسرت زیباست  بیا

به خداوند قسم درد من از عشق گذشت
این صفاتی ست  که در عاشق رسواست بیا

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

22 Jan, 08:05


گرچه از هجر تو ای عشق شکسته کمرم
آه  مشتاق وصالت  شده ام  تاج  سرم

شوق  دیدار  تو  گهگاه  بسوزد  جانم
ظاهرا ساکت و خاموش و درون پُرشررم

داد از هجر تو  هیهات  که کُشتی من  را
ز جفای تو  شدم  در غم  و خونین جگرم

حضرت عشق نگاهی به من انداز ز لطف
من شیدا  چه کنم  عاشقم  و  در به درم

بی رقیبی ،   ز  همه  گوی  رقابت  بردی
لیک  من  مانده  کناری و  ز  تو  بی خبرم

روز و شب چشمهء چشمم شده جاری،آری
بنگر  دیدهء  خونبار  و  دگر  چشم  تَرم

من دعا ،  شعر ،  غزل ،  اشک ،  که  تو
قسمتم باشی و یک عمر شوی همسفرم

ای یگانه به دلم غصّه و غم بسیار است
از غم دوری ات  ای عشق شکسته کمرم
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

22 Jan, 08:04


هرگز !
تو را آرزو نخواهم ڪرد
هرگز!
                    چرا ڪہ محال مے شوے
مثل تمام آرزوهایم...


#پست_ویژه

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

22 Jan, 08:03


وصفِ تو در قالبِ این یک غزل مقدور نیست
ماه هم اندازه یِ زیبائی ات مشهور نیست

معدنِ فیروزه دارد چشم هایت نازنین
آبی یِ فیروزه ای هم این قَدَر پر نور نیست

با لبانت رویِ رنگِ لاله را کم کرده ای
شیره یِ شیرینِ آن در شهدِ هیچ انگور نیست

صورتت مجموعه ای از رنگهای دل رباست
این همه زیبائی ات با سر به زیری جور نیست

سرخ.آبی.زرد.نارنجی.کمی هم نقره ای
این تنوع های رنگارنگ در منشور نیست

این چنین الماس نایابی فقط در قصه هاست
این همه مشتاق و عاشق پشتِ هر کنکور نیست

کشته هایی را که لبخندت به ما تحمیل کرد
در تمامِ طولِ تاریخِ بشر در گور نیست

باز هم این آخرین حرفم فقط یک جمله است
وصفِ تو در قالب این یک غزل مقدور نیست
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

22 Jan, 08:02


تا ز دیدار تو و وصل تو محدود شدم
منزوی گشتم و در کوی تو مفقود شدم

من که جز تو به کسی عشق نمی‌ورزیدم
از چه در راه رسیدن به تو مردود شدم

من که کارم به تو و عشق تو بی پایان بود
عاقبت مثل یکی جاده‌ی مسدود شدم

کاش درگیری فکرم به تو این قدر نبود
آه ، از غصه‌ی این هجر تو نابود شدم

بس که مهجوری تو رنج و عذابم داده
غافل از حال خود و مقصد و مقصود شدم

بی تو من بی خبراز خویش و گرفتار غمت
با تو اما به گمان دولت مسعود شدم

نپذیرم که تو هم مثل من آزرده شوی
چون خود آواره‌ی این درد و غم و عود شدم

به گمانت که  میان غم تو مانده دلم؟
نه، گمان دار شبی همسفر رود شدم

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

22 Jan, 08:02


چشم من تا به ابد اشک دمادم دارد
بغض سنگین گلویم سر ماتم دارد

حس تنها شدنم را همه عالم دیدند
جز کسی کز ستمش ابر دلم نم دارد

با نگاهی که دَرَم زلزله ای بر پا کرد
شهر ویرانه ی قلبم چه کم از بم دارد !

سالها پشت نقابی که پر از آشوب است
تپش پنجره ها در طلبت غم دارد

همچو کوهی به من انگار عنایت کرده
عشق در دامنه اش خار و خسی هم دارد

بوسه ات دعوت من بود به بزمی خونین
چون که اکسیر لبت در پس خود سم دارد

دور باطل شد و عشقی که مرا ول می کرد
هر کسی در دل خود جای کسی کم دارد

راز دیوانه شدن را چه کسی خواهد گفت
چشم من تا به ابد اشک دمادم دارد
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

22 Jan, 08:01


اینکه بی تابی من آتشی از غم دارد
بی گمان در نفسش عشق دمادم دارد

شعر من بس که زبان ریخت روانش در رفت
عشق آن است که از زخم تو مرهم دارد

یاد آن روز که با تو سر صحبت وا بود
این نیازی ست که حالا دل من کم دارد

گفته بودم که مرا خوار نکن پیش همه
نه دلم حوصله ی حرف و نه محرم دارد

باد از سوی خزر گر گذرد نیک ببین
در پی اش عطر گل و نرگس وشبنم دارد

هر کسی گفت که من دوستت... او یار نشد
مار هم نقش و نگار وخط و پرچم دارد

گفتی از صحبت بیجا نشدی سیر چرا
نه !به قربان نگاهت که مرا کم دارد

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

22 Jan, 08:01


از همین فاصله ی دور صدایت کردم
ای که غافل ز منی ، باز هوایت کردم
ج
طوق دلتنگی و زُنّار پریشانی ی تو
به خدا ، از تو جفاکار شکایت کردمن

خون دل ها که ز دست تو ستمگر خوردم
چه بسا شِکوه که از جور و جفایت کردم

بار ایّام فراقت کمرم را خم کرد
بی تو بر جور الم هات ‌کفایت کردم

تو اگر ناز کنی یا که تشر، فرقی نیست
دل بی حوصله را تحت لوایت کردم

تو‌ کجایی که نفس های تو را کم دارم
دل پرپر شده را صحن و سرایت کردم

هر سحر دیده ی تر بود و من و داغ فراق
به مناجات و دعا مدح و ثنایت کردم

زائر مرقد چشمان خمارت شده ام
تو شدی کعبه و در سینه خدایت کردم

واژه در واژه تو را در غزلم جا دادم
قصری از شعر و غزل هام بنایت کردم

ای فدای تو و آن اخم و غرورت ای جان
هرچه جان داشتم امشب به فدایت کردم

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

10 Jan, 16:01


درود و شب بخیر

از رسیدن و نرسیدن  پست هست حمایت کنید.

دوستان ن ویسکال میاین ن ریی اکشن واسه مطالب میذارین
ولی حداقل مطالب کانال و فوروارد کنید دمتون گرم🙏🥀

عشاق به معشوق نرسیده💔

10 Jan, 16:00


شادمهر عقیلی
دلتنگی

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

10 Jan, 16:00


هایده

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

10 Jan, 15:59


فیلم " آسمون بی ستاره

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

10 Jan, 15:57


با دردهای دور و نزدیکم هماهنگم
بدجور افسار جهان دررفته از چنگم

آن قدر در تنهایی ام غرقم که گهگاهی ـ
آیینه می گوید برایش مایه ی ننگم

دارم شبیه هشت سالِ وحشت از دشمن
ُ با عقده های عده ای دیوانه می جنگم

ِ بگذار تا پشت سرم هی صفحه بگذارند
تا حک شود در ذهنشان معنای آهنگم

می ترسم از روزی که بشکافد سر یک دوست
با ضربه ی بی اختیار آخرین سنگم

دل می بَرم از دوستان همدلِ دیروز
دل می بُرم از دشمنان صاف و یکرنگم

‌‌از زندگی خیری ندیدم، ساده می گویم:
این روزها تنها برای مرگ دلتنگم...

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

10 Jan, 15:57


دیگر نشنیدیم چنین فتنه که برخاست
از خانه برون آمد و بازار بیاراست

در وهم نگنجد که چه دلبند و چه شیرین
در وصف نیاید که چه مطبوع و چه زیباست

صبر و دل و دین می‌رود و طاقت و آرام
از زخم پدید است که بازوش تواناست

از بهر خدا روی مپوش از زن و از مرد
تا صنع خدا می‌نگرند از چپ و از راست

چشمی که تو را بیند و در قدرت بی چون
مدهوش نماند نتوان گفت که بیناست

دنیا به چه کار آید و فردوس چه باشد
از بارخدا به ز تو حاجت نتوان خواست

فریاد من از دست غمت عیب نباشد
کاین درد نپندارم از آن من تنهاست

با جور و جفای تو نسازیم چه سازیم
چون زهره و یارا نبود چاره مداراست

از روی شما صبر نه صبر است که زهر است
وز دست شما زهر نه زهر است که حلواست

آن کام و دهان و لب و دندان که تو داری
عیش است ولی تا ز برای که مهیاست

گر خون من و جمله عالم تو بریزی
اقرار بیاریم که جرم از طرف ماست

تسلیم تو سعدی نتواند که نباشد
گر سر بنهد ور ننهد دست تو بالاست
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

10 Jan, 15:56


بیدل و خسته در این شهرم ودلداری نیست
غم دل با که توان گفت که غمخواری نیست

چند هم صحبتی صومعه داران ایدل
با وجودی که در این طایفه دینداری نیست

شب به بالین من خسته به غیرازغم دوست
ز آشنایان کهن یار و پرستاری نیست

یارب این شهرچه شهریست که صد یوسف
دل به کلافی بفروشند وخریداری نیست

رو مداوای خود ای دل بکن از جای دگر
کاندر این شهر طبیب دل بیماری نیست

بجز از بخت تو و دیده ی من در غم تو
شب دراین شهربه بالین سر بیداری نیست

گر هما را ندهد ره به در صومعه شیخ
در خرابات مگر سایه ی دیواری نیست

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

10 Jan, 15:55


گویم به تو از رازم؛ مهرت شده پیغامم
با یاد تو می مانم ؛ همراهِ تو آرامم

تنها شده ای محرم؛ بر دردِ دلم ای گل
رسوای توام جانا؛ با عشق تو خوشنامم

دردت همه در جانم ؛ اوصاف تو شعر من
زیبایِ دلم هستی ؛ گیسوی تو شد دامم

در محفل عیّاران، هر کس به کسی نازد
من با تو شوَم آغاز؛ بی یاد تو اتمامم

بعد از تو نخواهم دید؛ روی خوشِ این دنیا
ای کاش که می گفتی؛ همراه تو هرگامم

با مهر تو می گردم از بند غمت آزاد
یک لحظه جدا گردم از یاد تو ناکامم

حُکمی که به دل دارم ؛ دنیا بفدایت باد
با حالتِ سرمستی گویم به تو احکامم

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

10 Jan, 15:53


شعر من واژه ی دلتنگی اوست

غزل چشم سیاه و لب آلوده ی اوست

شعر من عصر پریشان شده ی دیروز است

که امیدش به همان مهر روان دل اوست

شعر من حرف دل و شیدایی است

که هم آوا شده و غمزده و رسوایی است

عشق را در غزلی جای نهم ، اگاهی؟

تن تب دار و نگاه نگرانِ ، هم اوست !

هر که عاشق شد و این شد ، همه ی آغازش

دل دیوانه و پا در قفس خانه ی دوست

و چه زیبا صنمی ، یار خشی هم دل ما

که چنین شد بشود همدم و همسایه ی دوست

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

10 Jan, 12:05


‍ کوچه در هول و ولای ازدحامی تازه است
پیچ در پیچ خیالات قیامی تازه است

پینه های روی پیشانی شعاری کهنه داشت
جای این زخم آشنای ننگ و نامی تازه است

گرد جنجال و خشونت در خیابان ها نشست
موجِ ' خون ' بی شک مسیرِ انتقامی تازه است

رنگ خاکستر نشسته روی احساس بشر
پشت این احساس نامیرا پیامی تازه است

قلب مان از دست بی مهری آدم ها شکست
این شکستن هم به فکر التیامی تازه است

صبح دیگر باید و گرمای مهر روشنی
چون که دنیامان به دنبال قوامی تازه است

صحبت از رفتن شد و وقت خداحافظ‌' ولی
این حکایت همچنان فکر سلامی تازه است
🖤💔🖤



@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

10 Jan, 12:04


تــنهاتـرین شده،،،، ولی از رو نرفته دل..
با چشمِ هر اشاره، به هر سو نرفته دل..

خو کرده با سکوت‌و شب‌و بیقراری‌اش..
امّــا،، بـه بـزمِ طـبلِ هـیاهـو نرفته دل..

هر شب به جای خالی مـهتاب خیره و..
وقتی سـتاره‌ای زده سوسو، نرفته دل..

در دشتِ پر غزال و پر از خواهشِ خیال..
دنـبالِ چـشمِ روشـنِ آهــو،، نـرفته دل..

حـتّی بـرای رفـعِ لـبِ خـشکِ تـشنگی..
هـرگز به سایه‌سار و لـبِ جو نرفته دل..

لـبریز از غم است و پر از دردِ بی‌امان..
حـتّـی به زیر مـنّتِ دارو،، نـرفته دل..

بُغضی گرفته راه نفس را، همیشه هست..
هـر جـا قـدم گذاشته، بـی او نرفته دل..

در های‌وهویِ ایـن هـمه آشـفتگی چرا..
تـنهاتـرین شـده،،،،ولـی از رو نرفته دل..
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

10 Jan, 12:03


غروب جمعه بی تو...
دنیا به دور شهر تو دیوار بسته است
هر جمعه راه سمت تو انگار بسته است

کى عید مى‏ رسد که تکانى دهم به خویش؟
هر گوشه از اتاق دلم تار بسته است

شب‏ ها به دور شمع کسى چرخ مى‏ خورد
پروانه ‏اى که دل به دلِ یار بسته است

از تو همیشه حرف زدن کار مشکلى است
در مى‏ زنیم و خانه ی گفتار بسته است

باید به دست شعر نمى‏ دادم عشق را
حتى زبان ساده ی اشعار بسته است

وقتى غروب جمعه رسد، بى‏ تو، آفتاب
انگار بر گلوى خودش دار بسته است

مى ترسم آخرش تو نیایى و پُر کنند
در شهر شاعرى ز جهان، بار بسته است
 🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

10 Jan, 12:02


دیدے ڪہ چه
غافل گذرد قافلہ ےعمـر...
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

10 Jan, 12:00


مثل بیمار ڪہ از دوست شفا مے خواهد
دل دیوانہ ے من باز تو را مے خواهد

عاشقانہ بہ تمناے تو تا اوج دعا
رفتہ جانم  ڪہ بگوید  ڪہ چہ را مے خواهد

مردہ ام بے نفس پاڪ تو اے معنے عشق
مردہ از هرم نفسهات بقا مے خواهد

رمز زیباے بقا محو شدن در رخ توست
دلم از ڪل بقا رمز فنا مے خواهد

شعر در فاصلہ ذهن و دهن مے گردد
تا بیاید بہ نظر از تو ندا مے خواهد

گوش مدهوش غزلهاے فریباے شماست
مس بے ارج و بها از تو طلا مے خواهد

مطلع عشق تویے سنگ بناے غزلم
ریہ هاے غزلم از تو هوا مے خواهد

با مے عشق بہ دل رنگ و لعابے بدہ تا
شود آباد دلم از تو جلا مے خواهد

با تو تا عرش دل انگیز خدا راهے نیست
مرغڪ عاشق دل از تو فضا مے خواهد...

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

10 Jan, 08:30


از دست تو ای بخت هزاران گله دارم
با دلخوشی و خنده ی لب فاصله دارم

گویند که شب میرسد آخر به سپیده
ترس ازگذرِ عمر از این مرحله دارم

عمریست که همزاد غم و غصه و دردم
خو کرده به درد و دلِ بی حوصله دارم

با صبر دگر ز غوره حلوا نتوان ساخت
دل خسته ام و پای پر از آبله دارم

گفتند که چون میگذرد هیچ غمی نیست
عمریست که با میگذرد مسئله دارم

از دوست دل آزرده ام از غیر چه گویم
من چهره یِ ویرانیِ آن زلزله دارم

ای کاش بدانم به چه جرمیست اسیرم
صدها گله ازقِرقی و از چلچله دارم

میسوزم و میسازم و چون سنگ صبورم
از دست تو ای بخت هزاران گله دارم

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

10 Jan, 08:30


زخود بیگانگے را آشنایے عشق مے داند
بہ خود مشغول بودن را جدایے عشق مے ماند

همان با زلف لیلے روح مجنون مے ڪند بازی
ز زنجیر محبت ڪے رهایے عشق مے داند؟

مگو چون بلبل و قمرے سخن از سرو و گل اینجا
ڪہ این افسانہ ها را ژاژ خایے عشق مے داند

بہ بزم عشق مهر بے نیازے بر مدار از لب
ڪہ همت خواستن را هم گدایے عشق مے داند

دل خوش مشرب و پیشانے وا ڪردہ اے دارد
ڪہ سنگ ڪودڪان را مومیایے عشق مے داند

چو دیدے دست و تیغ عشق را از دور بسمل شو
ڪہ بال و پر زدن را بد ادایے عشق مے داند

زسختے رو نمے تابد، زڪوہ غم نمے نالد
نژاد از سنگ دارد مومیایے، عشق مے داند

نمے دانم چہ سازم تا فناے مطلقم داند
ڪہ در خود گم شدن را خودنمایے عشق مے داند

چو عشق آمد بہ دل صائب مڪن اندیشہ سامان
ڪجا چون عقل ناقص ڪدخدایے عشق مے داند؟

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

10 Jan, 08:29


وضـــع ما در گردش دنیــا چه فرقی می کند؟
زندگی یا مرگ، بعد از ما چه فرقی می کند؟

ماهیان روی خــــاک و ماهیــان روی آب
وقت مردن، ساحل و دریا چه فرقی می کند؟

سهم ما از خاک وقتی مستطیلی بیش نیست
جای ما اینجـــاست یا آنجا چه فرقـی می کند؟

یاد شیرین تــــو بر من زندگـی را تلـــخ کرد
تلخ و شیرین جهان اما چه فرقی می کند؟

هیچ کس هم صحبت تنهایی یک مرد نیست
خانه ی من با خیابان ها چــه فرقی می کند؟

فرصت امروز هـــم با وعده فردا گذشت
بی وفا! امروز با فردا چه فرقی می کند؟

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

08 Jan, 06:26


اے ڪه در کنج دلم مثل نفس پنهانی
بهترینی  و ،‌  براے دل من جانانی

مثل آن نور امیدے که به دل تابیدے
شام تاریڪ من از روے تو شد نورانی

سالها منتظرم با تو شوم آبادان
من که چون خاک کویرم توهمان بارانی

بندرِ قلب تو جولانگه احساس من است
دل به دریا زده را نیست غم از طوفانی

بی تو این زندگی ام هیچ ندارد ارزش
مثل خون در شَرَیانی، وَ خودت می دانی

چقَدَر درد عمیقی ست نباشی با دل
کاش میشد که به دل وعده دهی می مانی

مثل ویرانکده اے گشته دل از این دورے
عشق آغاز هبوط است و ، تَهِ ویرانی
🖤💔🖤

@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

08 Jan, 06:24


توکل بر خدایت کن؛ کفایت میکند حتما
اگر خالص شوی با او؛ صدایت میکند حتما

اگر بیهوده رنجیدی؛ از این دنیای بی رحمی…
به درگاهش قناعت کن، عنایت میکند حتما

دلت درمانده میمیرد؛ اگر غافل شوی از او!
به هر وقتی صدایش کن؛ حمایت میکند حتما

خطا گر میروی گاهی؛ به خلوت توبه کن با او!
گناهت ساده میبخشد؛ رهایت میکند حتما…

به لطفش شک نکن گاهی!اگر دنیا حقیرت کرد…
تو رسم بندگی آموز؛ حمایت میکند حتما

اگر غمگین اگر شادی… خدایی را پرستش کن
که هر دم بهترینها را؛ عطایت میکند حتما

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

08 Jan, 06:23


بی تو  دلتَنگ تَرین  شاعر ِدلها  شُده اَم
وَ  اسیر ِ  غمُ  وتنهاییُ و رویا  شُده اَم

خاطراتَت مثل یک سایه به دنبال ِ من ُو
هر کُجا  یاد تو آنجاست  به آنجا شُده اَم

رودی از عشقُ و محبّت ز مَن آمد به دَرَت
با هَمه کوچکی اَم عازمِ   دریا شد ه اَم

اَهلِ " بَم شَهر" چه دانَند ز اندوهُ و فراغ
بی تو  آوار ترین شَهرَک  دُنیا شُده اَم

بودنَت مُعجزه ای بودُ  و نَبودت ته عَجز
کاش می دیدی که بعد ِ تو چه تَنهاشده اَم

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

08 Jan, 06:22


شدہ دلتنگ ڪسے باشے و یادت نڪند
تا سحر لَنگ ڪسے باشے و یادت نڪند

همہ شب مرغِ غزلخوان خیالش بشوی
چو شباهنگ ڪسے باشے و یادت نڪند

خیرہ در ساعتِ پیرِ تنِ دیوار شوے
دیدہ آونگ ڪسے باشے و یادت نڪند

شدہ جز ڪوڪ لبش زخمہ بہ سازت نزنی
نت آهنگ ڪسے باشے و یادت نڪند

شدہ حجارِ دلِ سنگے شیرین بشوی
تیشہ بر سنگ ڪسے باشے و یادت نڪند

قبلہ ات باشد با او بڪنے راز و نیاز
گوش بہ زنگ ڪسے باشے و یادت نڪند

شدہ در شعر بہ نامش برسے تَب بڪنی
قافیہ هَنگ ڪسے باشے و یادت نڪند

شدہ شیداے غزل باشد و سر مست شود
بادہ و بَنگ ڪسے باشے و یادت نڪند

گُل بشڪفتہ یِ در خاطرِ دیوانہ ے من
شدہ ..دلتنگ.. ڪسے باشے و یادت نڪند

🖤💔🖤

@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

08 Jan, 06:21


کاش می شد در نمازم عشق را دعوت کنم ...
کاش می شد بهتر از آن با خدا صحبت کنم....
کاش می شد یک شب از شبهای عمرم با خدا
بی خیال از آب و نان در گوشه ای خلوت کنم....

کو مرادی، مرشدی یا خضرِ دانایی که من
همچو موسی مدتی در محضرش خدمت کنم...

تشنه ام من تشنه ی آبی که اسکندر نخورد
می رسم روزی به آن اما اگر همت کنم...

ترسم آخر مثل دل هایی که دورند از خدا
من به این دل مردگی های خودم عادت کنم...

باید امشب شوق رفتن در سرم پیدا شود
کوله بارم کو؟ که از "من " تا " خدا " هجرت کنم

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

08 Jan, 06:20


قاصدک این نامه را از من رسان برآن پری
بر همان  که  روزگاری کرد از من  دلبری

تو وکیل از جانب من روی ماهش را ببوس
گو نگیرد این همه احساس من را سَر سَری

حرف من پیشت بماند کس نمیداند چقدر
دوست دارم مو بلندش را ولی بی روسری

گل زیاد است قاصدک در این گلستان جهان
زیر گوشش  این  بگو  اما  تو  چیز دیگری

خنده اش  زیباتر  از  لبخند  گلهای  بهار
گو  تو از زیباترین  گلهای  عالم  هم سری

قد و بالایش بلندُ رنگ چشمانش عسل
با همه شیرینیش  گو  از  عسل  شیرنتری

قاصدک این نامه از  سنگ صبورم را ببر
گو به  عشقم  از  تمام  عشقها  تو  برتری

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

08 Jan, 06:19


این بوی روح‌پرور از آن خوی دلبر است
وین آب زندگانی از آن حوض کوثر است

ای باد بوستان مگرت نافه در میان
وی مرغ آشنا مگرت نامه در پر است

بوی بهشت می‌گذرد یا نسیم دوست
یا کاروان صبح که گیتی منور است

این قاصد از کدام زمین است مشک‌بوی
وین نامه در چه داشت که عنوان معطرست

بر راه باد عود در آتش نهاده‌اند
یا خود در آن زمین که تویی خاک عنبر است

بازآ و حلقه بر در رندان شوق زن
کاصحاب را دو دیده چو مسمار بر در است

بازآ که در فراق تو چشم امیدوار
چون گوش روزه‌دار بر الله اکبر است

دانی که چون همی‌ گذرانیم روزگار
روزی که بی تو می‌گذرد روز محشر است

گفتیم عشق را به صبوری دوا کنیم
هر روز عشق بیشتر و صبر کمتر است

صورت ز چشم غایب و اخلاق در نظر
دیدار در حجاب و معانی برابر است

در نامه نیز چند بگنجد حدیث عشق
کوته کنم که قصهٔ ما کار دفتر است

همچون درخت بادیه سعدی به برق شوق
سوزان و میوهٔ سخنش همچنان تر است

آری خوش است وقت حریفان به بوی عود
وز سوز غافلند که در جان مجمر است
 🖤💔🖤

@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

08 Jan, 06:18


مرا یک شب تو مهمان کن به رویایی که در آنی
بیا دریاب جانی که

ز احوالش نمی دانی...

#پست_ویژه

🖤💔🖤

@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

08 Jan, 06:17


‌صبر کن عشق تو تفسیر شود بعد برو
یا دل از ماندن تو سیر شود بعد برو

خواب دیدی که دل دست به دامان تو شد
تو بمان خواب تو تعبیر شود بعد برو

لحظه ای باد تو را خواند که با او بروی
تو بمان تا به یقین دیر شود بعد برو

صبر کن عشق زمینگیر شود بعد برو
یا دل از دیده ی تو سیر شود بعد برو

تو اگر کوچ کنی بغض خدا می شکند
تو بمان گریه به زنجیر شود بعد برو

🖤💔🖤

@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

08 Jan, 06:16


من شدم بیمار چشمت عاشقم کن جان من
ناز چشمانت ربوده قدرتِ ایمانِ من

هر کجا رفتم دلم با یاد تو آرام و خوش
زندگی را صرف عشقت کرده ام ای آنِ من

شانه بر زلفت زدی بس  بیقرارم کرده ای 
عطرِ جانت  باعثِ این آتش عصیانِ من

می کِشم دردجدایی روزوشب با بغض و آه
غم گسارم اشک غم جاری شداز چشمان من

عشق من را همچو شوخی فرض کردی سرسری
بی تفاوت گشته ای بر آتشِ پنهانِ من

شکوه ها دارم چراباورنکردی عاشقم ؟
عشق من بودی تو دُردانه در این دورانِ من

می رسم در انتهای راه، اما نیستی
صادقانه در کنارت بوده ام سلطانِ من

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

08 Jan, 06:15


چه شد که بازنگشتی؟ چه شد که دیر بماندی؟
که جان عاشقم از انتظارها نراندی؟

به نامه‌ای به سلامی، به پیکی و به پیامی
چه شد که بی‌خبرت را ز خود خبر نرساندی؟

دلم به مهر فروبستی و به قهر شکستی
مگر برای شکستن دل از کفم بستاندی؟

مرا ز خویش کشیدی برون و در پی عشقت
خراب و خسته چو مجنون، به دشت و درّه کشاندی

کدام توطئه خاموش کرد بانگ رسایت
کز آن ستاره سرودی بر این شکسته نخواندی

بگو بمان که بمانم، بگو برو که نمانم
بدان که حکم، همه حکم توست، هرچه که راندی

🖤💔🖤



@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

08 Jan, 06:15


سلام ای عشق! ای زیبای بی حد از تو ممنونم
که بستی عهد دیدار خوش روزانه را با من

سلام ای صبح شورانگیز ! ای صبح پس از باران
رسیدی آشتی دادی دوباره خانه را با من

عسل آورده ام از کوه و نان آورده ام از ده
رها کن خواب را ، آماده شو صبحانه را با من...

به دکترها بگو امروز حال پر زدن دارم
بگو امروز بسپارید این دیوانه را با من

بچرخ آزاد و دستت را به دستانم بده ، بگذار
جواب آشنا و طعنه ی بیگانه را با من

بیا تا آن سر ده می رویم و باز می گردیم
که تا هر کس ببیند آن یکی یکدانه را با من...

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

08 Jan, 06:14


دلنشین! ... ای غمِ دلواپسی ات بَر کمرم
من از آنی که تو پنداشته ای خَسته ترم

عُمرِ من کمتر از آنست کــــه باور بکنم ،
که تو یک روز بخواهـی بروی از نظرم

راهِ برگشت کُجا؟ لمس کن این فاجعه را
بی تو ، هر لحظه پُلی میشکند پُشتِ سرم

باز هم کُشته و بازنده ی این جنگ منم
که تو با لشکر چشمانت و ... من یک نفرم!

دل به دریایِ جُنون می دهی و می گُذری
دل به دریای جنون می دهم و می گُذرم

آه ، دیوانه! تو آنسویِ جهان هم بروی
من به چشمانِ تو از پلک تو نزدیک ترم

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

08 Jan, 06:13


وعده  دادی که وفادار منی، یادت هست؟
تا ابد دلبر و دلدار منی، یادت هست؟

گفته بودی که بجز عشق نگوئی با من
چون در این عشق، گرفتار منی، یادت هست؟

گفته بودی که شوم مست ز بویت هر دم
در گلستان، گل بی خار منی، یادت هست؟

گفته بودی به شبم ماه نمیخواهم، چون.....
تو فقط ماه شب تار منی، یادت هست؟

گفته بودی که نگویم به کسی رازم را
تا خودت  محرم اسرار منی، یادت هست؟

گفته بودی که نداری به طبیبی، حاجت
مهربانم تو پرستار منی، یادت هست؟

من همانم که تو را با دل و جان باور کرد
و تو هم مطلع اشعار منی، یادت هست؟

تک به تک یاد تو اوردم و میگویم که
گر چه هم در پی انکار منی، یادت هست؟
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

08 Jan, 06:11


با خنده کاشتی به دل خلق‌، کاش‌ها
با عشوه ریختی نمکی بر خراش‌ها 

هرجا که چشم‌های تو افتاد فتنه‌اش
آن بخش شهر پر شده از اغتشاش‌ها

گیسو به هم بریز و جهانی ز هم بپاش
معشوقه بودن است و بریز و بپاش ها

ایزد که گفته بت نپرستید پس چرا
دنیا پر است این همه از خوش‌تراش‌ها

از بس به ماه چشم تو پر می‌کشم شبی
آخر پلنگ می‌شوم از این تلاش‌ها
🖤💔🖤

@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

07 Jan, 17:40


چاووشی

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

07 Jan, 17:40


عارف

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

07 Jan, 17:40


بارون...

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

07 Jan, 17:39


سکانس زیبایی از فیلم پاییز زیبا

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

07 Jan, 17:38


سکانسی از فیلم " داماد فراری "

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

27 Dec, 15:26


درود و شب بخیر

از رسیدن و نرسیدن  پست هست حمایت کنید.

دوستان ن ویسکال میاین ن ریی اکشن واسه مطالب میذارین
ولی حداقل مطالب کانال و فوروارد کنید دمتون گرم🙏🥀

عشاق به معشوق نرسیده💔

27 Dec, 15:23


هم خوانی احمد ازاد و حسن شجاعی در بزرگداشت امان الله تاجیک
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

27 Dec, 15:23


ترانه ایی از ام کلثوم(کوکب الشرق)

اسطوره موسيقي عربي
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

27 Dec, 15:22


نسرین

🖤💔🖤




@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

27 Dec, 15:22


اجرای ترانه زیبا و خاطره انگیز
" تکیه گاه " با صدای امید
🖤💔🖤



@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

27 Dec, 15:21


فیلم یکی خوش‌ صدا یکی خوش دست "

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

27 Dec, 15:19


نمیشود ڪہ شوے یڪ دمے  فراموشم
تویے ڪہ شهد لبت با ترانہ  مینوشم

براے از تو نوشتن همیشہ  ڪم  دارم
براے از تو سرودن همیشہ  میڪوشم

تو شهد آب حیاتے ڪہ بے تو مے میرم
تو سڪر جام شرابے ڪہ با تو میجوشم

حڪایت من و خواجہ تفَال  و غزلست
همو ڪہ  داد  ز غصہ ،نجاتمان ،دوشم

همیشہ  طفل دبستان خط لب هاشم
همیشہ آرش  عشق  ڪمان  ابروشـم

عجب مدار پلنگے بہ چنگ ،آهو داشت
عجیب این ڪہ پلنگے بہ چنگ آهوشم

همیشہ در دل خود جاودانہ مے سوزم
اگر چو  آتش زرتشت سرد و خاموشم

از آن دمے ڪہ گرفتم تو را در آغوشم
هـنوز پـیرهنم را نشـستہ مے پوشم

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

27 Dec, 15:18


دلم یک دشت بی پایان
دلم یک هم سرایی با صدای آب
دلم انگیزه می خواهد
دلم رفتن ؛
دلم تغییر می خواهد

دلم دریا ؛
دلم یک ساحل از شنهای سرگردان
دلم بادو هوای ابری و موج خروشان و من بنشسته در ساحل

دلم یک خواب می خواهد
دلم شوقی به یک رویا ....دلم پرواز می خواهد

هوای خشک و بی باران
عبوس و داغ و بی پایان
من و لبخند
دلم شوقی به یک ترفند
دلم یک جرعه ؛از عطر اقاقی؛نرگس و پونه
دلم دل کندن و رفتن
ازاين کوی و از این برزن

دلم امید میخواهد...
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

27 Dec, 15:17


خنده باید زد به ریش روزگار
ورنه دیر یا زود پیرت می کند

سنگ اگر باشی خمیرت می کند
شیر اگر باشی پنیرت می کند

باغ اگر باشی کویرت می کند
شاه اگر باشی حقیرت می کند

ثروت ار داری فقیرت می کند
گاز را بگرفته زیرت می کند
عاقبت از عمر سیرت می کند

گر زدی قهقه به ریش روزگار
ریش را چرخانده شیرت می کند

دل به تو داده دلیرت می کند
خویشتن فرش مسیرت می کند

عشق را نور ضمیرت می کند
خاک اگر باشی حریرت می کند

کورش ار باشی کبیرت می کند
رستم ار باشی امیرت می کند
آشپز باشی وزیرت می کند
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

27 Dec, 15:17


دیـدی ای دل کـه غمِ عشق دگر بـار چه کرد
چـون بشد دلــبر و بـا یـارِ وفـادار چـه کرد

آه از آن نـرگسِ جادو، که چه بازی انگیخت
وه از آن مست، کـه با مردمِ هوشیار چه کرد

اشکِ من رنگِ شـفق یافت، ز بی مهـریِ یار
طالعِ بی شفقت بین که در این کـار چه کرد

بــرقـی از مـنــزلِ لیـلی بـدرخشید سحـر
وه کـه بـا خرمـنِ مجنـونِ دل افکار چه کرد

سـاقیـا جـام مِی ام دِه که نگارنـده ی غیب
نیست معلـوم کـه در پرده ی اَسرار  چه کرد

آن کـه پُـر نقـش زد ایـن دایـره ی مینایی
کَس ندانست، کـه در گردشِ پـرگار چه کرد

فکرِعشق آتشِ غم در دلِ حافظ زدو سوخت
یـارِ دیــریـنـه بـبینید کـه بـا یـار چـه کرد
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

27 Dec, 15:16


هرشب بہ دوست داشتنت سجده میڪنم

این دین تازه ایست ڪہ پیغمبرش تویے

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

27 Dec, 15:15


دستی به مو هایت بکش ، آب و هوا را هم
دیوانه خواهد کرد ، آن موها ، خدا را هم

فهمیده ام با سِحر و جادو ارتباطت را ...
با عشوه هایت مار خواهی کرد عصا را هم

دوریم و نزدیکیم آری عاشقی این است
مانندِ طَعم قهوه ها تَلخی ، گوارا هم

درد است شادی در کنارت تا اَبد وقتی
بُغضی گرفته شاه راهِ خنده ها را هم

پیچیده در سِلول مَغزم ، فکر فریادی
با اَخم خود در نُطفه کشتی این صدا را هم

برگرد ، تا در لحظه هایی از فرو پاشی
با موی خود در هَم بپیچی کودتا را هم

من آخرین سربازِ جا مانده در این جنگم
از پُشت بستی دست های بی نَوا را هم

دیگر چرا این پا و آن پا میکنی برگرد
روشَن کن از آن اِبتدا ، تکلیف ما را هم

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

27 Dec, 15:14


مهم نیست
که شانه هایَت تجسم است
و آغوشت خیال
همه یادت اینجاست
نگاهَت،صدایَت،خنده هایَت
دیگر چه میخواهَم...
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

27 Dec, 13:37


من زنده بودم اما انگار مرده بودم
از بس که روزها را با شب شمرده بودم

یک عمر دور و تنها، تنها به جرم این‌که
او سرسپرده می‌خواست، من دل‌سپرده بودم

یک عمر می‌شد آری در ذره‌ای بگنجم
از بس که خویشتن را در خود فشرده بودم

در آن هوای دلگیر وقتی غروب می‌شد
گویی به جای خورشید من زخم خورده بودم

وقتی غروب می‌شد وقتی غروب می‌شد
کاش آن غروب‌ها را از یاد برده بودم
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

27 Dec, 13:37


بوی بهشت می دهد دست دعای مادرم
سجده پس از خدا برم بر کف پای مادرم

آتش پاک عشق را دامن شوق می زند
در دل خامسوز من حمد و ثنای مادرم

ابروی بردباريم خم نشود به عمر خود
بر سر من اگر زند درد و بلای مادرم

گر طلبد زمن گهی، سر به اشاره حاضرم
جان به دو دست آورم بهر رضای مادرم

گرد و غبار حادثه نیست به راه عمر من
آب زده تمام شب اشک صفای مادرم

مرغِ اذان مخوان که او، تا به سحر نخفته است
من کنم این سحر ادا، فرض قضای مادرم

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

27 Dec, 13:36


من نمی‌گویم که عاقل باش یا دیوانه باش
گر به جانان آشنایی از جهان بیگانه باش

گر سرِ مقصود داری مو به مو جوینده شو
ور وصالِ گنج خواهی سر به سر ویرانه باش

گر ز تیرِ غمزه خونت ریخت ساقی دم مزن
ور به جای باده زهرت داد در شکرانه باش

چون قدح از دستِ مستان می‌خوری مستانه خور
چون قدم در خیلِ مردان می‌زنی مردانه باش

گر مقامِ خوش‌دلی می‌خواهی از دور ... م
شام در مستی، سحر در نعرهٔ مستانه باش

گر شبی در خانهٔ جانانه مهمانت کنند
گولِ نعمت را مخور مشغولِ صاحب‌خانه باش

یا به چشمِ آرزو سیرِ رخِ صیاد کن
یا به صحرای طلب در جستجوی دانه باش

یا مشامت را ز بوی سنبلش مشکین مخواه
یا هم‌آغوشِ صبا یا هم‌نشینِ شانه باش

یا گلِ نورسته شو یا بلبلِ شوریده‌حال
یا چراغِ خانه یا آتش به جان، پروانه باش

یا که طبلِ عاشقی و کوسِ معشوقی بزن
یا به رندی شهره شو یا در جمال، افسانه باش

یا به زاهد هم‌قدم شو یا به شاهد هم‌نشین
یا خریدارِ خَزَف یا گوهرِ یک‌دانه باش

یا مسلمان باش یا کافر، دورنگی تا به کی
یا مقیمِ کعبه شو یا ساکنِ بت‌خانه باش

یا که در ظاهر فروغی ذکرِ درویشی مکن
یا که در باطن مریدِ خسرو فرزانه باش

ناصرالدین شه که چرخش عرضه می‌دارد مدام
شادکام از وصلِ معشوق و لبِ پیمانه باش
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

27 Dec, 13:36


گرچه شاعر نشدم ، با همه ی طبع ترم !
چه بلاها که سر شعر ، نیامد به سرم !

مثل افراد گرفتار در آتش ، دائم
نگرانم نوزد شعله ای از دور و برم !

پدرم خواست که شاعر بشوم ، اما . . . من
بارها گفته ام این را که مبادا . . . پسرم !

ضعف اعصاب مرا ، غربت شعرم رو کرد
مثلا شاعر این شهر خرابم ، خبرم !

شعر ناب است و حسادت ، من و یک قوم حسود
قاتق نان که نه ، شد قاتل جانم ، اثرم !

من از این کوچه که دل میشکنند ، آدمهاش
به گمانم نتوانم سر سالم ببرم !

مثل سرباز ضعیفی که حریفش قَدَر است
ناامیدانه به سمت هدفم حمله ورم !

منِ مجنون کم آورده از این عاقل ها
به کدام عادل دیوانه شکایت ببرم ؟

فندکم قاتل بالفطره ی شعرم شده است
بس که از خیر غزل های خودم می گذرم !

شب جمعه ست نثار دل مرحوم خودم
بروم از سر بازارچه ، خرما بخرم !

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

09 Dec, 15:37


درود و شب بخیر

دوستان ن ویسکال میاین ن ریی اکشن واسه مطالب میذارین
ولی حداقل مطالب کانال و فوروارد کنید دمتون گرم🙏🥀

عشاق به معشوق نرسیده💔

09 Dec, 15:35


پهلوان باشی اگـر غــــم ناتوانت میکند
درد از حد بگذرد سیر از جهانت میکند


زخم از بیگانه خوردن صد برابر بهتر است
بدتر از دشمن، عزیزت قصد جانت میکند


در جوانی می نشیند برف پیری برسرت
لشگری از غم تو را از قــد کمانت میکند


هرکسی را چون بگیرد خلق وخوی همنشین
دلبــــر ِنامهربــان ، نــامهـربـانت میکند


حرفها بر روی هم در سینه میماند دریغ
دل تو را محتـاج رحم این و آنت میکند

 
در کنــارت مینشیند حرفهایت بشنود
بعد از آن قــربانیِ زخـم ِزبانت میکند

🖤💔🖤




@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

09 Dec, 15:35


مرا ، دل کُشت ، فریاد از که خواهم؟ ،


اسیرِ دل شدم ، داد از که خواهم؟ ،




ز دستِ این دلِ دیوانه ، مستم ،


درونِ سینه ، دشمن میپرستم ،




ندیده دانه‌ای از وصفِ دلدار ،


به دامِ دل ، گرفتارم ، گرفتار ،




بدینسان ، خسته ، کس‌را ، دل مبادا ،


کسی را ، کارِ دل ، مشکل مبادا ،




ز دستِ دل ، شدم با غصه دمساز ،


خدایا ، این دلم را ، چاره‌ای ساز ،




مرا ، دل در غمِ دلداری ، افکند ،


به دامِ عشقِ گلرخساری ، افکند ،
🖤💔🖤



@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

09 Dec, 15:34



پر می‌کشم از پنجره‌ی خواب تو تا تو
هر شب من و دیدار، درین پنجره با تو

از خستگی روز همین خواب پر از راز
کافیست مرا ای همه‌ی خواسته‌ها تو

دیشب من و تو بسته‌ی این خاک نبودیم
من یکسره آتش ، همه ذرّات هوا تو

پژواک خودم بودم و خود را نشنیدم
ای هرچه صدا، هرچه صدا، هرچه صدا تو

آزادگی و شیفتگی، مرز ندارد
حتی شده‌‌ای از خودت آزاد و رها تو

یا مرگ، وَ یا شعبده باران سیاست؟
دیگر نه و هرگز نه ، که با مرگ که با تو

وقتی همه جا از غزل من سخنی هست
یعنی همه جا تو، همه جا تو، همه جا تو

پاسخ بده از این همه مخلوق، چرا من؟
تا شرح دهم، از همه خلق، چرا تو!

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

09 Dec, 15:34


نام آن کس بر که مرده از جمالش زنده شد
گریه‌های جمله عالم در وصالش خنده شد

یاد آن کس کن که چون خوبی او رویی نمود
حسن‌های جمله عالم حسن او را بنده شد

جمله آب زندگانی زیر تختش می‌رود
هر کی خورد از آب جویش تا ابد پاینده شد

یک شبی خورشید پایه تخت او را بوسه داد
لاجرم بر چرخ گردون تا ابد تابنده شد

زندگی عاشقانش جمله در افکندگیست
خاک طامع بهر این در زیر پا افکنده شد

آهوان را بوی مشک از طره‌اش بر ناف زد
تا مشام شیر صید مرج‌ها غرنده شد

بال و پر وهم عاشق ز آتش دل چون بسوخت
همچو خورشید و قمر بی‌بال و پر پرنده شد

ای خنک جانی که لطف شمس تبریزی بیافت
برگذشت از نه فلک بر لامکان باشنده شد
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

09 Dec, 15:33


از قصه ی عشق من و تو درد به جا ماند
یک فصل پر از حادثه ی زرد به جا ماند
 
از مرد بزرگی که تو در خاطره اش بود
یک رهگذرِ خسته ی شبگرد به جا ماند
 
از آن همه دل دادن و مجنون تو بودن
یک حسِ سراسر کسل و سرد به جا ماند
 
از تو که دلت معنی احساس و وفا بود
یک عاشق هرجایی نامرد به جا ماند
 
تا زوج شدن یک مژه بر هم زدنی بود
اما دل تنها شده ای فرد به جا ماند
 
در آخر این قصه به جز خنده ی تلخت
یک مرد که تنها شد و دق کرد به جا ماند

🖤💔🖤



@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

09 Dec, 15:33


شده احساس کنی از نفس گرم کسی مست شدی.....

شده با قرمزِ احساسِ دلت رنگ شوی؟
                           شده از  فکر کسی داغ  کنی،  غرق شوی؟
غرق دنیای کسی قلب شوی و به تپیدن افتی؟
                           شده از دوری او درد کشی ،بشکنی و تنگ شوی؟
شده در لحظه دیدار کسی،از تَپشت خسته شوی؟
                           ناگهان ایست کنی.... با نفسش شارژ شوی؟
شده احساس کنی از نفس گرم کسی مست شدی؟
                            مستِ آغوش کسی گریه کنی،اشک شوی؟
شده سوگند دهی ثانیه را پیش خداوند بزرگ؛
                            می شود ثانیه جان، قد بکشی، کند شوی؟
شده گیینس شوی ثبت کنی ثانیه را؟
                            روز،از دست کسی نور بگیری وشبش ماه شوی؟

      """راست بگو؛ شده از حس دلم، لحظه ای آگاه شوی..

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

09 Dec, 15:32


همین که روسری‌ات را زدی کنار بس است
گرفته‌ای همۀ شهر را، شکار بس است

به مو بگو که به لشکرکشی نیازی نیست
برای فتحِ دلِ ساده، یک سوار بس است

نبند تا که نگیرند چشم را مژه‌ها
به دورِ چشم نکش سیم خاردار، بس است

به تکیه‌گاهِ خودت تکیه کن، پریشانی!
چقدر شانه بماند در این خمار، بس است

بیا و بر رخِ آیینه‌ها بکش خود را
بیا که ماندنِ آیینه در غبار، بس است

قطارهای جهان را به ایستگاه نکش
برای رفتنت از شهر، یک قطار بس است

هزار مرتبه گفتم که دوستت‌دارم
هزار مرتبه گفتی که زهر مار...بس است.

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

09 Dec, 15:32


می‌خواهم و می‌خواستمت، تا نفسم بود
می‌سوختم از حسرت و عشق تو بسم بود

عشق تو بسم بود، که این شعله ی بیدار
روشنگر شب‌های بلند قفسم بود

آن بخت گریزنده دمی‌ آمد و بگذشت
غم بود، که پیوسته نفس در نفسم بود

بالله، که بجز یاد تو، گر هیچ کسم هست
حاشا، که بجز عشق تو، گر هیچ کسم بود

سیمای مسیحایی‌ اندوه تو، ای عشق
در غربت این مهلکه فریاد رسم بود

لب بسته و پر سوخته، از کوی تو رفتم
رفتم، به خدا گر هوسم بود، بسم بود...

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

09 Dec, 15:31


مرا که با تو شادم پریشان مکن،بیا و سیل اشکم به دامان مکن
بیا بیا بخاطر عشقم دل مرا یکدم،ز غم جدا کن

من عاشقم به پای این پیمان،اگر ندادم جان مرا رها کن
رمیده جان و دل شکسته،منم به پای تو نشسته
منم به ماتم جدایی،نشسته نا امید و خسته

شکسته ای دل مرا به من بگو ،چرا چرا به سنگ غمها
از این قفس کجا گریزم،که همچو مرغی شکسته بالم
نمیدانم ز غم چه گویم ،اگر بپرسد کسی ز حالم

فلک به سنگ کینه ها شکسته قامت مرا
مگر چه کرده ام خدایا،شکسته سر شکسته پا
ز عشق و زندگی جدا،کنون کجا روم خدایا


🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

09 Dec, 15:30


خود خرابیم، شکوه از مِی می کنیم
در فراق اش نوش مِی هِی می کنیم

مست مستیم، گشته ساقی چشم یار
جـــام از جـــام پُـــر، پیاپی می کنیم

ما گذر کردیم ز خود، خود وقف یار
هفت شهر عشق را طی می کنیم

دارمت ساقی تو را من یک سوال
گو به ما دیدار وی کی می کنیم؟
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

09 Dec, 15:28


شعرے ندارم ڪه سزاوار تو باشد
وزنش به موزونے رفتار تو باشد

اے ڪاش ابرے مے شدم در آسمانت
تا سرنوشتم دست رگبار تو باشد

ترڪیب ڪن با چیزے از خود این سرم را
فرقے ندارد شانه یا دار تو باشد

لعنت به دنیایے ڪه مے خندد به ڪفرم
لعنت به ایمانے ڪه انڪار تو باشد

بعد از نگاه نافذت شڪے ندارم
باید تمام فتنه ها ڪار تو باشد

🖤💔🖤



@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

09 Dec, 14:04


آمدم در نگهت جان بسپارم ،که نشد
بر لبت حادثه  بوسه بکارم  ، که نشد

آمدم خیره به چشمان سیاهت شوم و
رمز آرامش خود را بشمارم که نشد

چکنم  طایفه من  همه  شاعر  بودند
تا شود شعر همه ایل و تبارم،که نشد

آمدم تا که مگر فاصله ها خط بزنم
بسکه از فاصله هایم گله دارم ،که نشد

آمدم تا که مگر عشق به سامان برسد
زیر جمع من و تو، ما بگذارم، که نشد

چه کنم شاعر و تنهایی و غم، مانوسند
آمدم اشک بر این شعله ببارم ،که نشد

آمـدم تا کـه مگر عشق به خلوت ببرم
منکه درخلوت خودجزتو ندارم،که نشد

آمـدم غنچه ی لب های تو را شعر کنم
یک دل خسته به دستت بسپارم ،که نشد
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

09 Dec, 14:03


می‌خوام امشب سرِ من گرمِ نخواستن باشه
استکانمو نگیر! می‌خوام زبونم وا شه

خیلی حرفا هس که باید تو سرت فرو کنم
با چیزایی که ندیدی تو رو روبرو کنم

اونی که جول و پلاس و یه شبه برد منم!
آش کشک و پشت پای رفتنت خورد منم!

آدم فراری از کوچه و پس کوچه منم!
اونی که هرچی خدا داده بهش پوچه منم!

می‌زنم… سلامتیِ تو سرِ گرم می‌خوام
روی پیشونیِ داغم عرقِ شرم می‌خوام

اگه غم دوروبرم اومده… حقت بوده
می‌زنم… هرچی سرم اومده حقت بوده!

بسه پرپر زدنم! دیگه باید پر بکشم
خط هفتمو نوشتمو باید سر بکشم:

به سلامتیِ حال و روزِ غارت رفته
به سلامتی هرکی به سلامت رفته

برو ای حسرتِ فردای خودم! خوش باشی
بُتِ خوش تراشِ دستای خودم! خوش باشی

گوشِ شیطونِ حروم زاده می‌شد کر باشه
با تو می‌شد همه‌چی یه جورِ بهتر باشه

می‌شد این زمستونو بهار کنم… نشد دیگه
می‌شد عاشق بمونی! چیکارکنم… نشد دیگه

شبِ ماه گرفته که چراغ حالیش نمی‌شه
پیشونیِ گُرگرفته داغ حالیش نمی‌شه

من قراره یه وزیدن توی شالِ کی بشم؟
مالِ غصه خوردنم! قراره مالِ کی بشم؟

بسه این حالِ خراب نمی‌ره تو کتم دیگه
وقتشه حاااالی بدم به سر و صورتم دیگه

عکسای قدیمی‌مونو ببینم عشق کنم
عشقمو ازم گرفتن! بشینم عشق کنم!

تو شبام صورتِ ماه و شکلِ لبخند کنم
با زورِ بازو دلِ شکسته‌مو بند کنم

آخرین زورِ یه دیوارِ کج و مخروبم
روی میزم استکانِ آخرو می‌کوبم

به سلامتیِ حال و روزِ غارت رفته
به سلامتیِ هرکی به سلامت رفته…
🖤💔🖤



@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

09 Dec, 14:02


باورت شد عشق اینجا ذلت است؟
عاشقی سوزاندن حیثیت است؟

باورت شد دوستی ها لحظه ایست؟
بیوفایی قسمتی از زندگیست؟

من که گفتم حاصلش دل بستگیست!
در نهایت خستگی و خستگیست!

من که گفتم این بهار افسردگیست!
دل نبندی این پرستو رفتنیست!

عاقبت دیدی که ماتت کردورفت!
خنده‌ای بر خاطراتت کرد و رفت!

آه عجب کاری بدستت داد دل!
هم شکست و هم شکستت داد دل!
🖤💔🖤



@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

09 Dec, 14:01


چه باد و بارونی
نیازه تا غمت‌و
بشوره و بِبَره

چقد بزرگ شدی!
منم کمک کردم
نمیشه یک نفره!

یِهو! یه مرتبه شد
منو ببخش اگه
صفا نیاوردم

صلاحیت داری
نگام کنی و بگی
به جا نیاوردم

غمِ دوتا نشده
کتابِ وانشده
سلاح سرد! منم

همون که بچه شد و
صدای رفتنت‌و
بلند کرد… منم

نگاهِ رو به عقب
تصادفِ سر شب
سلام ودرد! منم

کسی که حدّاقل
خودش به مرگِ خودش
اشاره کرد… منم

بهش که فک می‌کنم
دورو بَرم پخشه
اِدامه‌های اَداش

بقیه‌شم حَرفه…
کدوم شلوغ کاری؟!
کدوم بریز و بپاش؟!

یه خوابِ دو در یک
یه حالِ خوش‌نقشه
تراسِ رو به افق

یه‌کم بهونه بیار
یه شعرِ تازه بشم
بیارمت سرِ ذوق

چه سرنوشتیه که
تحرکِ مژه‌هات
شروعِ استرسه

نگات‌و بردار و
بذار عزیز دلت
به زندگیش برسه

چه سرنوشتیه که
مخاطبت بودن
همیشه مُحتمَله

چقد بزرگ شدی!
چرا نمیپرسی
کجا با این عجله؟!

شکستنِ سرِخود!
حَلاوتِ عشقت
خُمارِ صد شَبه شد

صلاحیت داری
منو ببخش اگه
یهو… یه مرتبه شد…

بهش که فِک می‌کنم
دورو بَرم پخشه
اِدامه‌های اَداش

بقیه‌شم حَرفه…
کدوم شلوغ کاری؟!
کدوم بریز و بپاش...؟!

🖤💔🖤



@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

09 Dec, 13:57


سال هاست
به نیت آمدنت
در کافه های شهر
در فال قهوه هایم
بلاتکلیفی ست

پایان زمستانم
فرا رسیده
برف سپیدی
نشسته بر سرم
🖤💔🖤



@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

25 Nov, 20:14


درود و شبتون بخیر
🥀🙏وقتشه یکم تکون بخورید و حمایت کنید کانال خودتون و  اره 🙏🥀

رفقا عزیزان با ریی اکشن گذاشتن واسه پستا و فوروارد کردن مطالب کانال
از کانال خودتون حمایت کنید
دمتون گرم منت سرمون میذارید 🙏🥀

عشاق به معشوق نرسیده💔

25 Nov, 20:12


قل اعوذ برب عاشق‌ها ... مَلِک الناس، الهِ عاشق‌ها
قل اعوذُ ... از اینکه دنیا را، بزند آتش آهِ عاشق‌ها

اشکشان دانه‌های انگور است، گریه نه، پرده‌هایی از شور است
حلقه‌ی کهکشانی از نور است، گوشه‌ی خانقاه عاشق‌ها

«ماه من» در خسوف خود پیچید، از میان دریچه وقتی دید
آسمان آسمان تفاوت داشت، «ماه گردون» و ماه عاشق‌ها

«عین، شین، قاف ...» واژه‌هاشان را، این حروف سفید می‌سازند
حرف‌های سیاه پیدا نیست، روی تخته سیاه عاشق‌ها

لبِ ذهن مرا قلم می‌دوخت، واژه‌ بر روی کاغذم می‌سوخت
آخر اسم مقاله‌ام این بود: «عاشقی از نگاه عاشق‌ها»

دل من باز هم صبوری کن، باز از چشم‌هاش دوری کن
تو به من قول داده بودی که، نکنی اشتباه عاشق‌ها

ای خدایی که اهل اسراری، که به پروانه‌ها نظر داری
که خودت عاشقی، خبر داری، از دلِ بی‌پناه عاشق‌ها،

بعد از این روزهای در زنجیر، درد شلاق‌های بی‌تاثیر
برسان مرد مهربانی که، بگذرد از گناه عاشق‌ها

برسان مرد مهربانی که، با احادیث حضرت مجنون
مو پریشان به تخت بنشیند، بشود پادشاه عاشق‌ها...

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

25 Nov, 20:11


هاے ...« آهویِ چمن»، یار همین جاست ، بیا !
«شاپرے» !  خانه ے دلدار همین جاست ، بیا!

عشق ، لفظے ست ڪه از اسم تو جان مے گیرد
بے تو این لیلے عاشق_به خدا_مے میرد ....

بے تو هر ثانیه در ثانیه ، غم پشت غم است
بے تو این دختر غمگین، به فنا متهم است !

شده زندانے چشمت ، دلم  و غوغا ڪن
چشم برهم بزن و قفل قفس را وا ڪن

شعر در شعر ، تو را خواندم و فریاد شدم
نه ڪه فریاد ، ڪه آوازه ے فرهاد شدم !

امنیت ، زاده ے آغوش تو و شانه ے توست
شڪل اسطوره ایِ هیبت مردانه ے توست

من و آغوش تو با یک بغل از سرمستی
تو خودت جان و دلے ، جان و دلے ، اے هستی

دل شیطان من اے عشق به خاک افتادست
و به اعجازِ دلت ، سجده زد از عهد الست....
🖤💔🖤



@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

25 Nov, 20:10


یک قدم سویم بیایی ، سوی تو پر می کشم
طرح پـروازم به ســویت را کبــوتر می کشم

باز دل دل می کنی تا تشنه ی عشقت کنی
من شراب عشق را با جام تو سر می کشم

نقش لبخند تو در چشمان من جا مانده است
صــورت ماه تــو را از ماه بهتــر می کشـم

کوهی از دردم ،بگویی دوستم داری عزیز
من به صد بار انعکاسش را مکرر میکشم

اندکی از درد دوری اندکی از درد عشق
از تو و دنیای بی مهری برابر می کشم

صبح با یادت چه بی تابم شبـم بی تاب تر
روز ، تا شب بارغمهایم چه محشر میکشم

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

25 Nov, 20:08


من از آن روز که با عشق به راه افتادم
تا ترا دیدم در دام نگاه افتادم
آهوی چشم سیاهت تو ندانی که چه کرد!
کهربا بود و در آن چون پر کاه افتادم
آن چنان محو وقار و حرکاتت گشتم
که به یاد شب و زیبایی ماه افتادم
این همه سرو خرامان دل من هیچ نبرد
وه که با دیدن تو در تب و آه افتادم
چونکه از واعظ و از عقل نبردم سودی
در ره عشق کنون فکر گناه افتادم
پیش ازین بر سر دریای دلم موج نبود
دست توفان غمت شام وپگاه افتادم
تا مگر باد صبا از قدمت مژده دهد
همچو شبنم سر هر برگ گیاه افتادم
در ره عشق تو از چون وچرا هیچ مپرس
خبر از خویش ندارم که تباه افتادم
به جز از سایه ی مهرت دگرم جایی نیست
که به دامان تو ای گل به پناه افتادم
عاقبت بین که از این حلقه ی سرگشته ی عقل
در نهانخانه ی آن چشم سیاه افتادم
ماه من از چه تو در قلعه شدی زندانی؟
که به زندان تو از تخت وکلاه افتادم

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

25 Nov, 20:08


بیا که بی تو دلم چاک چاک خواهد شد
گذار زندگیم دردناک خواهد شد

به دور از تو در این روزگار بی بنیاد
هزار پیرهن صبر چاک خواهد شد

که گفته است که این عشق با مرور زمان
چنان که می رود از یاد خاک خواهد شد

زمان دوری تو گوییا است کام نهنگ
که جان تب زده در آن هلاک خواهد شد

به ناتمامی آینده و گذشته دل است
که غرق آتش این اصطکاک خواهد شد

تمام شد شب و این شمع سوخت آخر کی
تمام این غزل سوزناک خواهد شد

بیا بدون تو چندان که اشک می ریزد
نوشته هر چه بر این صفحه پاک خواهد شد

🖤💔🖤

@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

25 Nov, 20:05


از وصف تو درمانده قلم ، حرف نداری!
آنقدر که رامِ تو شد این طبعِ فراری

هرکس که به تو نیم نگاهی نظر انداخت
نه صبر به جا مانده برایش نه قراری

بیهوده به دنبال نگاهِ تو دویدم
چون آدم جا مانده به دنبالِ قطاری

خواهانِ تو بسیار و تو انگار نه انگار
محبوب ترین سوژه ی هر صید و شکاری

در دیده ی من خووووبترین مرد زمینی
هرچند که در چشم همه ، مساله_ داری!

یا کام بگیرم ز تو یا جان بسپارم
پُرسود تر از این که شنیده ست قماری؟

تو عاشق شعری و منم حرف دلم را
با شعر نوشتم که به خاطر بسپاری...
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

25 Nov, 19:57


تمام خواهش من عشق جاودانه توست
که حرف حرف دلم در هوای خانه توست

در انزوای غریبی شکسته بال و پرم
همیشه فکرو خیالم پر از ترانه توست

خزان و فصل بهاران حضور بی برگ است
درخت پیر نگاهم پر از جوانه توست

اگر چه درد وصالت نشسته بر دل من
نگاه ممتد چشمم کنون روانه توست

درون آتش عشقت دل از همه شستم
به هر کجا دل و جانم پر از بهانه توست

به هر کجا که تو رفتی من از تو دل نکنم
ببین که تیر نگاهم فقط نشانه توست
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

25 Nov, 19:46



داشتم فکر می‌کردم...
چقدر آدمهای امن خوبند.
آدم هایی که رازدارند.
آن‌هایی که می‌توانی کنارشان خودت باشی و تمام روحت را عریان کنی.
از همه‌چیز بی‌واهمه حرف بزنی،
بدون هراسی از قضاوت شدن.
آدم‌هایی که نه با لبها که با چشمها و روحشان لبخند می‌زنند.
بدون این که زیاد بدانند، اعتماد می‌کنند و شاید خودشان هم هرگز ندانند
در کدام روز سختت به تو رسیده‌اند
و چطور خورشید شده‌اند وسط همه تاریکی های دلت.
چقدر خورشیدها خوبند،
چقدر بی‌منت و چقدر خوش‌بو
و چقدر بوسیدنی و چقدر خواستنی‌اند
مهربانی هایی که انگار نهرهای بهشتند روی آتش تنهایی. درد و دریغ که کمند. بسیار کم!!!

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

25 Nov, 19:45


خائفا...
من وضوح الزمان الكثيف
و من حاضرِ لم یعد حاضراً
خائف...!
من مروري على عالمِ لم یعُد عالمی
أيها اليأس،
إلى أين......؟!

می‌ترسم...
از آشکاریِ روزگار متراکم
از اکنونی که دیگر زمان حال نیست
در هراسم
از بازنگری بر دنیایی که دیگر دنیای من نیست
ای ناامیدی،
تا به کجا...؟!

🖤💔🖤



@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

25 Nov, 19:44


کتمانِ دلتنگی، بند آمدنِ نفس است.

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

25 Nov, 19:43


شاید عشق همین باشد
که من
دلتنگ وار
و دلتنگ وار
تنها به دوست داشتنت
اکتفا کنم...!

🖤💔🖤




@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

25 Nov, 16:01


با این همه رقــاصه در دربار ، امشب
رقص "تو" باید بابِ میلِ شاه باشد
ای دختر قـاجـار ، من طـاقت ندارم
رقصت بلـــند و دامنت کوتاه باشد!

خلخـال در پـا کرده ای یا شور بر پا؟
پیچیده عطر گیسویت در قصر حالا
مثلِ خـوره این ترس افتاده به جانم
پایان مجلس ، شاه خاطرخواه باشد!

می‌چرخی و آئینه‌های سقف در من
می‌ایستی ، آئینه‌های سقف در "تو"
اینکه  چِها  آئینه  در  آئینه  دیـدم
بهتر فقط بِینی و بِین الله بـاشد...

از رقصت احساس شعف دارند آن ها
دورِ "تو" جامِ مِی به کف دارند آن ها
ســربازها دالان بــرایت بـــاز کــردند
تا پیشِ پـای "تو" فقــط یک راه باشد!

یک چرخِ کامل می‌زنی ، سرباز اول...
یک چرخِ کامل می زنی ، سرباز آخر...
انگـار پشتِ نرده‌هـا باشی و این سو
تصـویرِ "تو" گـاهی نباشد گـاه باشد!

حـالا از اینجـا ، مات می‌بینم تنت را
حـالا  نمی‌بینم  از  اینجـا  دامـنت  را
حالا "تو" با یک مرد گرمِ رقص هستی
از دور پیدا نیست ، شاید شاه باشد...

🖤💔🖤



@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

25 Nov, 16:01


برای تو می‌آورم نامه‌های تَرَم را
تمام غزل‌های بارانی دفترم را

برای تو می‌خوانم ای قصّه‌گوی رهایی
کتاب غم‌انگیز ویرانی باورم را

من آن باغ شعرم که دور از نگاه تو پژمرد
ببین بیت‌های خزان‌دیده‌ی پرپرم را

چه شب‌ها که در آرزوی شراب حضورت
سرودم غزلواره‌ی مستی ساغرم را

تو را روی دیوار هر خانه تصویر کردم
مگر اینچنین بشکنم بغض ویرانگرم را

ببین انعکاس سکوت جنون‌آور شهر
قسم خورده جاری کند بی‌امان کیفرم را!

برایم بخوان از همان آسمان‌های روشن
ببینی مگر باز هم رقص بال‌ و پرم را

چو رؤیای موّاج مهشید سوی تو آیم
که یابم در آرام دریای تو گوهرم را

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

25 Nov, 16:01


گفتم از کوه بگویم قدمم می لرزد
از تو دم می زنم اما قلمم می لرزد

هیبت نام تو یک عمر تکانم داده ست
رسم مردانگی ات راه نشانم داده ست

به شکوهت به وقارت به کلامت زینب
پی نبردیم به یکتایی نامت زینب

من در ادراک شکوه تو سرم می سوزد
جبرئیلم همه ی بال و پرم می سوزد

من در اعماق خیالم چه بگویم از تو
من در این مرحله لالم چه بویم از تو

چه بگویم که خداوند روایتگر توست
تار و پود همه افلاک نخ معجر توست

چه بگویم؟ به خدا از تو سرودن سخت است
هم علی بودن و هم فاطمه بودن سخت است

رو به روی تو که قرآن خدا وا می شد
لب آیات به تفسیر شما وا می شد

آمدی شمس و قمر پیش تو سو سو بزنند
تا که مردان جهان پیش تو زانو بزنند

چشم وا کردی و دنیای علی زیبا شد
باز تکرار همان سوره ی ” اعطینا ” شد

جان عالم به تو از بوسه مکرر می گفت
به گمانم به تو آرام پیمبر می گفت:

بی تو دنیای من از شور و شرر خالی بود
جای تو زیر عبایم چقدر خالی بود

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

25 Nov, 16:00


مثل بارانی که می‌بارد به روی سبزه‌زار
با نگاه مهربانت بر من غمگین ببار

عطر زیبایت میان کوچه می‌پیچد دمی
من بلاگردان چشمان توام پروانه‌وار

من ندارم غصه‌ی شبهای بی مهتاب را
چونکه خورشید دو چشمت گشته بر من آشکار

قصد رفتن می‌کنی اما نمی‌دانی که دل
می‌دهد از دست چون دیوانه آرام و قرار

این چه جادویی‌ست در چشمت که داری اینچنین
می‌کنی عشقت میان سینه‌ی من ماندگار؟

شب به شب تنها کنار پنجره با چشم خیس
می‌نشینم خیره بر عکسی که دارم از نگار

ناز کم کن، بر دلم آتش نزن با دلبری
چون دلم را برده‌ای با عشوه‌های بی‌شمار

آرزویم از همه دنیا فقط باشد همین
دست سردم را بگیرد دستهای گرم یار
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

25 Nov, 16:00


من حسادت می کنم حتی به تنها بودنت
من به فرد رو به رویی لحظه‌ی خندیدنت

من به بارانی که با لذت نگاهش می‌کنی
یا نسیمی که رها می‌چرخد اطراف تنت..

من حسادت می‌کنم حتی به دست گرم آن
شال خوشرنگی که می‌پیچد به دور گردنت

وقتی انگشتان تو در گیسُوانت می‌دَود
من به رد مانده از اینجور سامان دادنت..

اینکه چیزی نیست گاهی دل حسادت کرده به
عطر پاشیده از آغوش تو بر پیراهنت

هیچکس ای کاش در دنیا به تو حسی نداشت
من حسادت می‌کنم حتی به قلب دشمنت

کاش هرکس غیر من ای کاش حتی آینه
پلک‌هایش روی هم می‌رفت وقت دیدنت

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

23 Nov, 15:12


درود و شبتون بخیر

رفیقا عزیزان با ریی اکشن گذاشتن واسه پستا و فوروارد کردن مطالب کانال
از کانال خودتون حمایت کنید
دمتون گرم منت سرمون میذارید 🙏🥀

عشاق به معشوق نرسیده💔

23 Nov, 15:08


*پیش ارباب خرد،مایه ی ایمان ادب است
لاجرم پیشه ی مردان سخن دان ادب است

بی ادب را به سماوات بقا منزل نیست
در سماوات بقا منزل مردان ادب است

دامن عقل و ادب گیر که در راه یقین
بر سر گنج وجود تو نگهبان ادب است

آدمیزاد اگر بی ادب است انسان نیست
فرق ما بین بنی آدم و حیوان ادب است

کردم از عقل سوالی که بگو ایمان چیست؟
عقل در گوش دلم گفت که ایمان ادب است

عاقبت هر چه کند خواجه پشیمان گردد
آن که از وی نشود هیچ پشیمان ادب است

چشم بگشا و ببین جمله کلام الله را
آیه آیه همگی معنی قرآن ادب است

گر تو خواهی که قدم بر سر ابلیس نهی
با ادب باش ببین قاتل شیطان ادب است

چند روزی که در این خانه ی تن مهمانی
با ادب باش که خاصیت مهمان ادب است*
🖤💔🖤



@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

23 Nov, 15:07


رنج و محنت های پاییزی به پایان می رسد
حال طوفانیِ دریا هم به سامان می رسد

روسیاهانی که در ، تایید ما بد گفته اند
دست خود را بی گمان از آدمیت شسته اند

روزهای بی قراری های من هم می رود
زردی و پژمردگی از این چمن هم می رود

روزگاری در میان چشم من جای تو بود
پلک بر هم میزدم آشفتگی ات می زُدود

از محبت های بی جایم ، ندیدی درصدی!
بد شدی و بی دلیل از پشت خنجر را زدی

می نشینی روزی از غم گوشه ای در انزوا
میشوی مانند حالِ من ، به دوری مبتلا

یک نفر حتما ، سر راه تو پیدا می شود
عقده ها و دردِ دلهای تو هم وا می شود

تا شدی وابسته و دلبسته ی او . ناگهان
بی خبر تا سر بچرخانی رود از این میان

تازه میفهمی چه زجری می کشیدم بعد تو
با ترَک هایی که خورد این دل چه دیدم بعد تو

تازه می فهمی شکستن را زمانِ بی کسی
روزها می میری و شب ، گریه و دلواپسی

جرم من مهر و وفاداری و ماندن بود اگر !
سودِ تو هم اعتباری بی ضرر از هر دو سر

مِنتی هم نیست اینکه خوبی ام  را بُر زدی
لااقل ای کاش حرفی ناب و درخور می زدی

من رفیقِ روزهای سخت و سردت ! بیخیال
اولویت بودی و پاسوزِ دردت ! بیخیال

ادعا در حرف بودی ، صرف هایت! بیخیال
در عمل اصلا شبیه حرف هایت ! بیخیال

رسم و آداب رفاقت از چه کَس آموختی
این همه بی عزتی را از کجا اندوختی

روزگار نامرادی و جفا ، سر می شود
زندگیِ تلخ من هم باز بهتر می شود

باز هم در آسمان قلب من ، پروانه ها
بی قرار شمع شبها میشوند افسانه ها

ضربه خوردن از غریب و دشمنانم عیب نیست
او که بی رحمانه زخمم را نمک میزد خودی ست

کاش دل هم چون لباس کهنه ای میشد عوض
تا نگیرد بیش از این در بطن خود درد و مرض

یا که بعد از زیرِ پا ماندن به هر کوی و گذر
می نهادم جای آن ،  یک قلبِ سالم بی خبر

کاش قلب هر کسی در چهره اش معلوم بود
تا کسی ، خامِ زبان بازیِ آدم ها نبود

میشوم دور از هر آنکس که نمی فهمد مرا
میکشم دورِ خودم ، دیواری از ممنوعه ها

باز هم دلخوش به رنگ و شادیِ بابونه ام
مستِ عطر و سبزی و گلهای دشتِ"پونه"ام
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

23 Nov, 15:06


باز امشب از خیال تو غوغاست در دلم
آشوب  عشق آن قـد و بالاست در دلم

خاموشی لبم نـه ز بی دردی و رضاست
از چشم من ببین که چو غوغاست در دلم

من نالی خوش نوایم و خاموش ای دریغ
لب بـر لبم بنـه کـه نواهاست در دلم

دستی به سینه ء من شوریده سر گذار
بنگر چـه آتشی ز تـو برپـاست در دلم

زین موج اشک تفته و توفـان  آه سرد
ای دیده هوش دار که دریاست دردلم

باری امیدخویش به دلداری ام فرست
دانی کـه آرزوی تـو تنهـاست در دلـم

گم شـد زچشـم سایه نشان تو و هنوز
صد گونه داغ عشق تو پیداست در دلم
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

23 Nov, 15:06


کجا باید بمیرم ؟ روی سینه یا که بازو ؟
و یا دور از تو تنها ،گوشه ای مانند یک قو

تمامم کن ! شبیه کوزه ای در دست مستی
که دارد می کشد سر، جام مِی را کنج پستو

مرا دیوانه کن هر جای اندامت که خواهی
بِکش انگشت دستم را به روی گردن و مو

من اصلا آمدم تا پیش پایت جان سپارم
بُکش ما را ، که گردن را نهادم روی زانو

برای مرگ آنی دیدن چشمت مفید است
همان چشم سیاهی را که داری زیر ابرو

من آن مَردم که مُردم ساده با چشمان یک زن
چه هیهاتی ،چه غوغایی، چه ها کردی تو بانو

مشخص کن! بگو تا حی و حاضر باشم آنجا
کجاباید بمیرم؟ روی سینه یا که بازو ؟

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

23 Nov, 15:06


یک لحظه دلم خواست صدایت بکنم من
دل را چه کنم گفت نگاهت بکنم من

مدهوش شدم از رخ زیبای تو ای کاش
رخصت بدهی جان به فدایت بکنم من

آن لحظه که ابروی تو خم گشت به چهره
ترسیدم و گفتم که رهایت بکنم من

برداشت من ز ابرویت این بود که انگار
خرسند نگشتی که نگاهت بکنم من

وین گونه نبودش خم ابروی تو از خشم
کاری تو بکردی که دعایت بکنم من

دیدم ولی انگار که مسرور شدی تو
رازیست دلت جان به فدایت بکنم من

دیوانه منم عاشق تو این چه نگاه است؟
لبخند بزن مهر نثارت بکنم من

دانی که چرا شعر بگویم ز برایت؟
دلتنگ توام زود بیا، تا که حکایت بکنم من

دلتنگ توام یاد بکن گاه به گاهی
یک لحظه بیا شکر خدایت بکنم من

این شعر  بنوشتم از غم هجران
چندی است دلم کرده هوایت، که صدایت بکنم من

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

23 Nov, 15:05


بس شنيدم داستان بي کسي
بـس شنيدم قصه دلواپسی

قصه عشـق از زبان هر کسي
گفته اند از ني حکايتهابسي

حال از من بشنو اين افسانه را
داسـتان اين دل ديوانـه را

چشمهايش بويي از نيرنگ داشت
دل دريغا ! سينه اي از سنگ داشت

با دلـم انگار قـصد جنگ داشت
گويـي از با من نشستن ننگ داشت

عاشقم من، قصد هيچ انکار نيست
ليک با عاشق نشستن عار نيست

کار او آتش زدن؛ من سوختن
در دل شب چشم بر در دوختن

مـن خريدن نـاز او نفروختن
باز آتـش در دلـم افـروختن

سوختن در عشق را ازبر شديم
آتشي بوديم و خاکستر شديم

از غم اين عشق مردن باک نيست
خون دل هر لحظه خوردن باک نيست

از دل ديـوانه بردن باک نيست
دل که رفت از سـر سپردن باک نيست

آه! مي ترسم شبي رسـوا شوم
بدتر از رسوايي ام، تنـها شوم

واي بر اين صيد و آه از آن کمند
پيش رويم خنده، پشتم پوزخند

بر چنـين نامهـربانـي دل مبند
دوستان گفتند و دل نشـنيد پند

خانه اي ويران تر از ويرانه ام
من حقـيقت نيستم، افـسانه ام

گر چه سوزد پر، ولي پروانه ام
فاش مي گويم که من ديوانه ام

تا به کي آخر چنين ديوانگي؟
پيلگي بهـتر از اين پروانگي!

گفتمش:آرام جـانـي، گفت:نه
گفتمش:شيرين زباني، گفت:نه

گفتمش:نامهـربانـي،گفت:نه 
 مي شود يک شب بماني، گفت:نه

دل شبي دور از خيالش سر نکرد
گفتمش؛ افسـوس! او باور نکرد

چشم بر هم مي نهد،من نيستم
مي گشـايد چشم، من من نيستم

خود نمي دانم خدايا! کيستم
يکـنفر با مـن بگويد چيسـتم؟

بس کشيدم آه از دل بردنش
آه! اگـر آهم بگيرد دامنش

با تمـام بي کسي ها ساختم
دل سپردم، سر به زير انداختم

اين قماري بود و من نشاختم
واي برمـن، ساده بودم باختم

دل سپردن دست او ديوانگي ست
آه!غير از من کسي ديوانه نيست

گريه کردن تا سحر کار من است
شاهد من چشم بيمار من است

فکر مي کردم که او يار من است نه،
فقط در فکر آزار من است

نيت اش از عشق تنها خواهش است
دوستت دارم دروغـي فاحش است

يک شب آمد زير و رويم کرد و رفت
بغض تلخي در گلويـم کرد و رفت

پايـبند جسـت وجويم کرد و رفت
عاقـبت بـي آبرويم کرد و رفت

اين دل ديوانـه آخر جاي کيست؟
وانکه مجنونش منم ليلاي کيست؟

مذهب او هر چه بادابـاد بود
خوش به حالش کاين قدر آزاد بود

بي نياز از مستي مي شاد بود
چشـمهـايش مسـت مادرزاد بود

يک شبه از عمر سيرم کرد و رفت
من جوان بودم بود، پيرم کرد و رفت....

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

23 Nov, 15:05


خواستم حسرت آغوش تو را دم نزنم
چه کنم بعد تو با حافظه پیرهنم

خیس دلتنگی ام و می چکم از بالشتم
تکه ای ابرم و مشغول به باران شدنم

شب فرا می رسد این غم دو برابر بشود
شب فرا می رسد آغوش تو را جان بکنم

یا تو یا مرگ ، یکی کاش به دادم برسد
"تا جنون فاصله ای نیست از اینجا که منم"

یاد تو برکه خون ساخته در سینه من
یادگار از تو نگه داشته ام در بدنم

عاشقی بیشتر از ظرفیت جانم بود
شاخه ای نازکم از بار خودم می شکنم

دست بردار از این گشتن بی فایده ات
عشق اینجاست! همین جاست!
همین جا که منم!

عطر تو پر شده در پیکر تنهایی من
تو مگر می روی از حافظه پیرهنم
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

23 Nov, 15:04


‌تو چہ دارے ڪہ بہ هر ثانیہ در دل هستی
چہ درخشان ڪہ بسانِ مہ ڪامل هستی

من از این عشق جگرسوز، سراسر آتش
تو بگو بر من دل سوختہ مایل هستی

صنما از رخ چون حورے تو مدهوشم
تو چونان حور و ملائڪ ز شمایل هستی

اشتیاقم بہ وصالت ڪہ زبانزد، انگار....
منم امواج پریشان و تو ساحل هستی

بہ مراد دل اگر هم نرسیدم غم نیست
تو بہ هر لحظہ مرا همدم و در دل هستی
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

23 Nov, 15:03


کسی در شهرِ ما، اشکِ شقایق را نمی‌فهمد
صدای «آی آدم‌های عاشق» را نمی‌فهمد

میانِ های و هویِ کوچه‌هایِ قرنِ دلتنگی
الفبایِ سکوتِ پشتِ هق‌هق را نمی‌فهمد

کسی معنایِ هذیان‌های باران‌خورده‌ی ما را
و طعمِ حسرت و آیینه‌ی دق را نمی‌فهمد

و رنجِ یک قناری از غروبِ ساقه‌هایی که_
شده تسلیمِ بادِ ناموافق را نمی‌فهمد

و جای ضربه‌ی شلاقِ طوفانِ ستم‌پیشه
که مانده بر تنِ رنجورِ قایق را نمی‌فهمد

کسی جاپای اشکِ کوچه را در سرفه‌ی کشدار
و تکرار تپش‌های دقایق را نمی‌فهمد


کسی که در خیالِ یاسِ من، اندوه پاشیده
شُکوهِ اشکِ سرشار از حقایق را نمی‌فهمد

سرودِ محو قو، پیچیده در خاموشی مهتاب
کسی تنهاییِ این قویِ عاشق را نمی‌فهمد
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

23 Nov, 15:03


چقد این شعر جدیدم به شما می آید
غزل  و  شعرِ سپیدم به شما می آید

اینکه هر شعرفقط لایق چشمان شماست
خودِ من تازه رسیدم به شما می آید

دفترم پر شده از قصه ی بی حوصلگی
قلمی  تازه  خریدم  به  شما می آید

تا  که  دایم بنویسم  که  شما  زیبایی
آنچه از عشق شنیدم به شما می آید

دست خورشید نباید که تورا لمس کند
سایه یِ سَرو  رشیدم  به  شما می آید

دلخوشم تا  که  شما حس بهاری باشی
صفتِ  صبح  امیدم  به  شما می آید

پُرِ از  دلهره  بودم   تو  ردیفم کردی
آنچه من قافیه چیدم به شما می آید...

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

23 Nov, 13:39


گرفته اند بسکه از خیال تو سراغ ها
پر است از خیال تو؛ هوای کوچه باغ ها

خزان نفس گرفت از بهارهای پیش رو
گرفته اند باغ را به ضرب حیله زاغ ها

کجاست برق چشم تو که در شب سیاه ما
فروغ پر کشیده از نگاه چلچراغ ها

کجاست ابر مرحمت که دستهای شعله ور
نشانده اند بی تو بر جبین  شهر؛ داغ ها

امید فهم درد را مدار از خسان طمع
که عقلشان گذشته از  حوالی دِماغ ها

پرید طعم مستی از شراب ساقیا ببین
پیاله واژگون شد و ترک تَرَک ایاغ ها

فریب شیخ برد از این قبیله آبرو ولی
گناه تلخ قصه مان به گردن کلاغ ها

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

23 Nov, 13:38


دل به دلبر دادم و دلدار ، دل را ، دل ندید
دل به دلبر دل سپرد ، دلدار ، پا از دل کشید

دل به دنبال دلش ، دل دل کنان ، دلخونِ دل
دل ز دلبر خواستم ، دلبر ، دل از این دل برید

دل شکست و ، تیره روزی شد نصیب دل ، دلا
دل در آتش سوخت ، دلبر ، بی مهابا شد ، پرید

حال ، دل ماند و ، غم دلدار و ، این دلداده ، آه
داده دل ، این دل ، دل دلدار ، مفت این دل خرید

دل شکست ، دل برید و ، دل ز دلبر سوخت ، دل
دل بماند و ، یاد دلدار و ، دل بی دل دست کشید

این ، چهل و سه دلی را ، که دلم تقدیم کرد
سرسره می ساخت ، دلدار و ، این دل ها سرید

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

23 Nov, 13:38


کنار پیچک های در هم تنیده
زیر سایه سار درختان هلو
به يادت هست؟
آن فراموش نشدنی ترین عصر پاییزی
دسته دسته پرستوهای عاشق
نشسته بر سیم های تلفن
خيال من و تو 
رقص برگهای زرد وقرمز
همنوای لبخندهای یواشکی
نهال عشق در دلم جوانه زد
عرق شرم بر پیشانی ام
نقش بسته بود
در كنار آن نگاه هاي تو
آسماني از غزل نهفته بود
هزاران انار ترک خورده از
حسرت سرخی لبان تو
بچه های بازیگوش هم آنسوتر
بالای سر قمری ها به نغمه خوانی
در كنارم روي تو
روي پریزاده و نقره فام مه گون
دل براي تیر مژگان رفته بود
هر نسيم با عطر تن ات
سبد سبد رازقی خاطره
در دل عاشقم مي ريخت
دشتی از گلپونه های وحشی
سرخابی از غنچه  گلهای محمدی
تركيب آن با سبزه رخ ات
و چشمان قهوه ای ات
بازي رنگ خدا بود
در آن  پاییز طلایی
عاشقت شدم
از حقيقتهاي شیرین
دل من واسه تو رفت
تو شدی من
و من شدم تو
وخدا ناظر عشق پاک ما
عقد من و تو 
از ازل تا ابد
در آسمان ها بسته شد...
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

23 Nov, 13:36


جـانـا بـہ پاے مستے، قدرے مرام بگذار
من ڪہ خراب عشقم ، سـنگ تمام بگذار

با ایـن دل حزینم ، در ڪورہ راہ مـستی
با لـعلـے از لبـانـت، شــرب مـدام بـگذار

امشب ڪہ ڪوہ دردم،حالم شدہ پریشان
درخـلوت خـیالـم، بے پـردہ گام بـگـذار

تیرہ شـدہ جهانم ، زین جـور بے نهایت
یڪ دم هـلال رویت ،بر پشت بام بگذار

تا آسـمــان چشمت ، بے بال پر ڪشـیدم
بهر شڪار این دل ، بے وقـفـہ دام بگذار

اے آنڪہ آزمـودے ،شـعـر مرا بـہ حسـنت
در واژگانـم امـشب ، شــور ڪلام بگـذار

هنگام هـر قـرارے ، دل بے قـرار رویـت
شـمشـیر زلـفـڪانت ،ڪـم در نیام  بگـذار

زین چشم پر زخونـم، با گریہ ے بهاران
اشڪـم ز دیدہ بر گیر ، یا الـتـیام بگـذار

مستانـہ در ڪنارم ، دستے بر آرو برخیز
ساقے عنایتے ڪن ، بـادہ بہ جـام بگذار

بر سـاحل خـیالم ، بـا مـوج گیـسوانـت
امشب تفـضلے ڪن ، بر دیـدہ گام بگذار

افسردہ مے شـود دل، گر نشنود پیامی
با بـرقے از نـگاهت ، بر دل پیـام بگـذار

ما میهـمان دهـریم ، درسایہ سـار مردن
بشڪن سڪوت و بامن،حرف تمام بگـذار

از بــادہ ی  لبانت ، و آن رنگ ارغـوانـت
جامے بہ قصد قربت،حسن ختام بگذار
🖤💔🖤



@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

23 Nov, 13:35


چه_مینالی

چه می نالی دلا ، او را خبر نیست ...
زاو حاصل به جز خون جگر نیست ،

هزاران بند عشق در ، بند این دل ...
به کویش چون دلم ، دیوانه تر نیست ،

نمی داند که با دل او چه کردست ؟
خیالش بر دل  و ، از دل بدر نیست ،

چه دلتنگم ، به چشمان وُ ، نگاهش ...
دریغا ، ناله هایم را ،    اثر نیست ،

کجا پرسم ؟ نشانش از  که جویم ؟
ز غیر عشق او ، عشقی به سر نیست ،

نمی گنجد به جانم دوری او ....
هزاران شکوه است. و ، مختصر نیست ،

دوای درد ما دیدار یار است ....
چه سودم ؟ یار را بر ما نظر نیست ،

تو میگویی ؟ که چشم از یار بردار ...
چه میگویی ، چو ماه من ، قمر نیست ،

چه لعلی داشت او ، چون شهد و شکّر ...
دگر بویی  ز ،  ان ، شهد و شکر نیست ،

ز هجر او ، دلِ راحم  دونیم است ...
اگر چه خامُشست و چشم تر نیست ،
🖤💔🖤



@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

23 Nov, 10:24


اینکه من عاشق شدم تقصیر چشمان تو بود
چند شهری گیر دل، دل گیر چشمان تو بود

"و ان یکادی" خواندم و گفتند جنگ سوریه
پیش، از هر چیز، از تاثیر چشمان تو بود

سینه چاکت من که در بین تمام عاشقان
چاک چاک سینه ام از تیر چشمان تو بود

نوشدارویم دو چشمان تو بود و مرگ من
علت اصلی اش از تاخیر چشمان تو بود

بین موج غصه ها درگیر چشمانت شدم
حال و روزم بدتر از تعبیر چشمان تو بود

چشمهای دیگران دارد سگ و گربه ولی
اضطراب قلب من از شیر چشمان تو بود

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

13 Nov, 18:37


درود و شبتون بخیر

رفیقا عزیزان با ریی اکشن گذاشتن واسه پستا و فوروارد کردن مطالب کانال
از کانال خودتون حمایت کنید
دمتون گرم منت سرمون میذارید 🙏🥀

عشاق به معشوق نرسیده💔

13 Nov, 18:36


آی من! تاب میار اینهمه دلتنگی را
بشکن این آینه این آینهء سنگی را

پاره کن رشتهء دار ای جسد خشکیده
برهایی بکش این چلهء آونگی را

وقت آن ست که با قصد عزیمت باری
پای در ره نهی این جاده فرسنگی را

هر چه از خیر و شر و شادی و غم بود گذشت
بست تقدریر من آن دفتر ارژنگی را

سحری خوانی ات ای مرغ به پایان امد
شعر من باز بیاغاز شباهنگی را

بختی از تیره شب داری و نتوانی شست
از سیاهی دل بیچاره من زنگی را

نه مگر نیست فراسوی سیاهی رنگی؟
قلم شب یکش آن خاطره رنگی را

اخرین فصل من! آه ای زن شیرین! بگذار
با تو پایان دهم این تلخی و دلتنگی را
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

13 Nov, 18:35


خوش به حال من ودریا و غروب و خورشید
و چه بی ذوق جهانی که مرا با تو ندید

رشته ای جنس همان رشته که بر گردن توست
چه سروقت مرا هم به سر وعده کشید

به کف و ماسه که نایابترین مرجان ها
تپش تبزده نبض مرا می فهمید

آسمان روشنی اش را همه بر چشم تو داد
مثل خورشید که خود را به دل من بخشید

ما به اندازه هم سهم ز دریا بردیم
هیچکس مثل تو ومن به تفاهم نرسید

خواستی شعر بخوانم دهنم شیرین شد
ماه طعم غزلم را ز نگاه تو چشید

منکه حتی پی پژواک خودم می گردم
آخرین زمزمه ام را همه شهر شنید

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

13 Nov, 18:35


دلم می خواست باران مادرم بود
همیشه چتر مِهرش بر سرم بود

به شوقش دانه دانه می شکفتم
بهشتی از قدومش در بَرم بود

میان باغسار ابروانش
تِمِ بادامیِ بارآورم بود

شراب کهنه ی مویش که می ریخت
بلور شانه هایش ساغرم بود

پس از آن خشکسالی های جانسوز
هوای خیس چشمان ترم بود

بهارم بی گل رویش خزان است
چه می شد دامنش باغ و برم بود

پر از گلهای سرخ  و صورتی رنگ
حریری از حیایش چادرم بود

جهان بی چشمهایش دیدنی نیست
گلی بی روی او بوییدنی نیست

نبوغ روح او خورشید گستر
چراغی بی رخش فهمیدنی نیست

هزاران پنجره در خانه باشد
نباشد مهر او تابیدنی نیست

صفایش مروه ی مقبوله ی من
به جز احرام او پوشیدنی نیست

کتاب سینه اش قرآن نور است
به غیر از مصحف اش بوسیدنی نیست

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

13 Nov, 18:34


باز با یک سیب می آیم گنهکارت کنم
در هوای وسوسه   درگیرِ اصرارت کنم

از تو تقوا پیشگی از من ولی دلدادگی
آمدم با چشمهای مست؛ بیمارت کنم

خواب باشی من ببوسم گونه هایت را به مهر
در فنون عاشقی باید بدهکارت کنم

بیت بیتِ ابروانت مثنوی های بدیع
دوست دارم  جرعه جرعه مستِ اشعارت کنم

تب کنم  آتش بگیرم شرحه شرحه سوخته
تا تو را یک شب به بالینم  پرستارت کنم
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

13 Nov, 18:34


دلم تنگ است و دیگر ابرِ دریادل نخواهم شد..
تبِ مـوجِ خـروشانِ لبِ ساحــل، نخواهم شد..

تنم بیمار و درمانده‌،، روانم زخمی و مجروح..
به سوی خاطـرِ آسـوده‌ای، مایل نخواهم شد..

هلالِ مــاهِ بی‌نورم،، که خـم شد قامتم از غم..
من آن مهتابِ خاموشم دگر کامل نخواهم شد..

خیالِ کـوچ دارد، بـُغض از چـشمِ ترم هر شب..
مسافرخانه‌ی اشکم، که بی منزل نخواهم شد..

زمینی تـشنه‌ام،، در حسرت یک بوسه‌ی باران..
نمی‌بارد به جانم، قدرِ مُشتی گِل نخواهم شد..

مـنظم می‌تـپد یــادت،، فـراموشی نمی‌گیرم..
دلم با ناله هم‌پیمان شده، غافل نخواهم شد..

بخواب ای قـلبِ آشفته،، مکوب انقدر بیهوده..
شبم،، با صبحِ از ما بهتران همدل نخواهم شد..

در آغوشم نمی‌گيری خدا، جرم و گناهم چیست..
جهان مال خودت، انسانِ بی‌حاصل نخواهم شد..

از آن روزی که داغِ عــشق بر تابوتِ لـیلا ماند..
سـیه‌پوشِ غـمِ مـجنونم و عـاقل نخواهم شد..

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

13 Nov, 18:33


نه به شانه برگ وبارم
نه به خاک ریشه دارم
منم آنکه ذره ذره
به هوای انتظارم


تب یک عبورِ سردم
همه آه و رنج و دردم
به تنم نمانده جانی
که نفس ز دل بر آرم

تو به گاهِ عیش و مستی
همه شوق و شور؛ هستی
منم آن پیاله ای که
ز تو خالی ام ؛خمارم


دل دانه دانه ام را
غزل و ترانه ام را
بنشین بنوش از من
که  دو بیت شاهکارم

تو نه آنکه بیگداری-
سر بی کلاه داری!
تو بگو چقدر باید-
سر بی کله  شمارم؟


به سکوتِ من میالا
دل شادِ این قناری
که به پای از تو گفتن
همه شوقم و هوارم


همه باخت بود؛ بُردم
همه زنده زنده مُردم
تو زدست من چو رفتی
همه رفتم از قمارم

به دلم نشسته داغت
که بسوزم  از فراقت
پس از آنکه پر کشیدی
همه سوزم و شرارم

🖤💔🖤



@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

13 Nov, 18:33


یک جرعه از لبت  را بر روے جام بگذار 
    تا خوب مست گردم،، سنگ تمام بگذار

از تار عشق و پودِ این تاڪهاے دلخون 
امشب براے آهو یک دشت دام بگذار

در ڪاسه ے بلور ت  اے سینه سینه خورشید
از آتشِ دلِ خود یک لب طعام بگذار

رسواے بے سڪونم،،  مشهور بر جنونم!
لیلاے من،،  دهان این خاص وعام بگذار!

شبهاے بے تو گویے برزخ شده بجانم
اے صبح محشرِمن ، شوق وسلام بگذار!

عقل از سرم پریده  ،بهلول شهر گشتم
یک شعله از نگاهت بر جان خام  بگذار

نذر  نگاه مستت یک جام زندگانی
امشب به صحن قلبم جانانه گام بگذار

پاے ضریح عشقت دل را مجاب فرما
با بوسه اے به اشڪم حسن ختام بگذار!!

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

13 Nov, 18:31


بوسه گر ســــاقی دهد ساغر زنم
بوسه را بر جـــــــام یک دلـــبر زنم

اه ساقی می بده جــــانم سِــــتان
تا که یک پیـــــــــمانه ی دیـــگر زنم

دم به دم عشقت مرا دلـــخون کند
اتشی بر جـــــــــــان و بر پیــکر زنم

غیرِ عشقت نیست عشقی بر دلم
من به ســــودای غــــــمت پرپر زنم

پرده ایی از ســــوز و نای دل شنو
بوسه ده تا جان به خـــــاکستر زنم

عاشـــق میـــــخانه ی شــــهر تو ام
یار من ســـــاز، از تو عاشـق تر زنم

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

13 Nov, 18:29


حاضرم دل ببرم با غزلی ساده زیاد
حاضرے دل بدهی برمن دلداده ڪمی؟

حاضرم فصل زمستان بہ بهارت ببرم
حاضری ڪَل به خزانم بدهی ساده کمی؟

حاضرم بوسہ به پایت بزنم وقت عبور
حاضری رد بشوی از ڪَذر و جاده ڪمی؟

حاضرم خواب ببینم ڪہ ڪنارم هستی
حاضری خواب بیاری به،شب‌افتاده، کمی؟

حاضری وقت اذان پاے قیامَ‌ت که شدم
قبلہ‌ڪَاهم بشوے بر سر سجّاده ڪمی؟

حاضرم خوب خمارت بشوم تا دم مرڪَ
حاضری مست کنی با لب چون باده کمی؟

حاضرم ورد زبان‌ها بشوم باقی عمر
سحـر و جــادو بلدے بر مــن آماده ڪمی؟
🖤💔🖤



@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

13 Nov, 18:28


دارم از زلفِ سیاهش گِلِه چندان که مَپُرس
که چُنان ز او شده‌ام بی سر و سامان که مَپُرس

کَس به امّیدِ وفا ترکِ دل و دین مَکُناد
که چُنانم من از این کرده پشیمان که مپرس

به یکی جرعه که آزارَ کَسَش در پِی نیست
زحمتی می‌کشم از مردمِ نادان که مپرس

زاهد از ما به سلامت بگذر کاین مِیِ لعل
دل و دین می‌برد از دست بدان سان که مپرس

گفت‌وگوهاست در این راه که جان بُگْدازد
هر کسی عربده‌ای این که مبین آن که مپرس

پارسایی و سلامت هَوَسم بود، ولی
شیوه‌ای می‌کند آن نرگسِ فَتّان که مپرس

گفتم از گویِ فلک صورتِ حالی پرسم
گفت آن می‌کشم اندر خمِ چوگان که مپرس

گفتمش زلف به خونِ که شکستی؟ گفتا
حافظ این قصه دراز است به قرآن که مپرس
 🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

13 Nov, 18:24


«ما اسیر غم و اصلا غم ما نیست تو را»
🖤💔🖤



@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

13 Nov, 14:56


‍ وباز حضرت باران به کوچه ها زده است

دلتنگی با بوی  کاهگلِ نم دیده آمیخته است
و اکسیری چو کیمیای عشق مشام شهر را پر کرده است

دلمان از بوق و کرنای این شهرِ دل آزار
به   خلوت بابونه ها پناه برده است

اینجا چقدر خدا بزرگتر است!!!!!!
لحظه ها لبریزند از ربنای عشق!
کوچ کردن پرستوهای نفس بسمت عرش
چقدر آدم را آسمانی می کند

اینجا نه آنجایی که می‌گفتی‌‌‌
نه آنی که شنیده بودم
اینجا همانجایی که میبینم
آغوش پر مهر خداست
وسعت این هستی رو به صعود!!!

دلت را به او بسپار
آرام و رها چون موج ،  قوهای آمین را
نفس نفس  بنواز
که
بهترین گنج خدا سلامت است و آرامش
خدایا
شکرت که ما را به نعمت فهم خودت
لذت درک بخشیدی

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

13 Nov, 14:55


کوهی از  غم در دل تنهای من جا می شود
محشری از دوری ات در سینه بر پا می شود

بی صدا می گریم و آهسته پر پر می زنم
از هجوم  درد ها دل غرق  غوغا می‌شود

هیزم گیسو میافروزی  به روی شانه ها
آتشی از فتنه در چشم تو شهلا می شود

قطره ای هستم که کنج چشم تو جا مانده ام 
موج خیز اشک من صد چشمه دریا
می شود

در کلون گریه ها یک قرن قفلم  بی صدا
تا بچرخانی کلید  این آرزو وا می شود

خوشه ی چشم تو را هرشب به ساغر میزنم
آبیِ سبز نگاهت ماه و مینا می شود
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

13 Nov, 14:53


من از چه چیزِ تو ای زندگی کنم پرهیز
که انعطاف تو،یکسان نشسته در هر چیز

تفاهمی‌ست میان من و تو و گل سرخ
رفاقتی‌ست میان من و تو و پاییز

به فصل فصل تو معتادم ای مخدّر من
به جوی تشنه‌ی رگ‌های من بریز بریز

نه آب و خاک،که آتش،که باد می‌داند
چه صادقانه تو با من نشسته‌ای،من نیز

اسیرِ سحرِ کلامِ توام،بگو بنشین
مطیعِ برقِ پیامِ توام،بگو برخیز

مرا به وسعت پروازت ای پرنده مخوان
که وا نمی‌شود این قفل با کلید گریز
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

13 Nov, 14:51


در فـصل پاییـز آمـدی،، آرامِ جــانم..
لبخند زد آن شب،، خـدای مـهربانم..

وقتی که آبان جامه‌ای رنگین به تن کرد..
چـشم تـو شد زیـباترین رنگین کـمانم..

وقتی خدا عاشق شد و دستی به گِل زد..
می‌سـاخت قـلبت را، بـرایِ آشـیانم..

تـو آمـدی تا واژه هـا سامان بـگیرند..
شاعر شدی تا شعرِ جانت را بخوانم..

مـثل غـزل روی لـبم جـاری شدی تا..
نـامت به نـامِ عـشق، شد راز عـیانم..

خوش می‌نشیند یاد تو درچشم مهتاب..
وقـتی که شـبها خـیره‌ غـرقِ آسـمانـم..

می‌میرم آن روزی که باشم، تو نباشی..
دلـتنگی‌ات می‌سـوزدم تـا اسـتخوانم..

مانند عطری که همیشه ماندگار است..
ای کــاش من هم در دلِ یـادت بمـانم..

حتّـی اگـر روزی فـرامـوشی بـگیرم..
قـلبم بـرایت می‌تـپد،، روح و روانم..

جایت میان نقشِ چـشمانم چه خـالیست..
دردت به جـاااانم، مـهربـانِ خـوش‌زبــانم..

🖤💔🖤



@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

13 Nov, 12:00


مرا جا می گذاری می روی دلدار یعنی این
کماکان عاشقت می مانم و ناچار یعنی این

شبیه کندن زخمی که دائم تازه می ماند
مرورت می کنم جان می کنم، آزار یعنی این

برای دیدنت این روزها معطل نمی مانم
تو‌ هر شب در خیالم حاضری دیدار یعنی این

خجالت می کشم بعد از تو حتی از نفسهایم 
تو رفتی، همچنان من زنده ام ، بی عار یعنی این

خیالت امد و باران به چشمم هدیه داد امشب
چه جانانه شبم را ساختی معمار یعنی این

همه گفتند باور کن که مدتهاست او رفته
نمی بینند دائم با منی انکار یعنی این

تو را در آرزوی دیگران دیدن عذابم بود
و بعد از این کنار دیگری...
آوار یعنی این

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

25 Oct, 08:35


گر چه تقدير پرستو ها مسافر بودن است
بي تو من هر لحظه ام آشفته خاطر بودن است

اتفاق تازه هم افتاده اما همچنان
گفتن از چشم تو تنها لطف شاعر بودن است

باز پلكت را نبند اقبال شاعرهای شهر
با همين ياقوت نورانی معاصر بودن است

موی شمشيری و ابروی كمانی شرط نيست
راز غارت كردن اين هند نادر بودن است

خود پرستی يك طرف، يكتاپرستی يك طرف
بهترين راه گريز از شرک كافر بودن است

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

25 Oct, 08:33


تن فداکن تا همه تن جان شوی
جان رها کن تا همه جانان شوی

گرد این و آن چه می گردی مدام
این و آن را مان که این و آن شوی

ترک کرمان کن به مصر جان خرام
تا به کی سرگشتهٔ کرمان شوی

ماه ماهانی ببین ای نور چشم
آن او باشی چو با ماهان شوی

گنج او در کنج این ویران نهاد
گنج او یابی اگر ویران شوی

عید قربان است جان را کن فدا
عید خوش یابی اگر قربان شوی

جامع قرآن بخوانی حرف حرف
گر چو سید جامع قرآن شوی
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

25 Oct, 08:32


به دیدن تو ، همه ، ذره های من شد چشم

🖤💔🖤



@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

25 Oct, 06:50


عزیزم دوستت دارم ولی با ترس و پنهانی
که پنهان کردنٍ یک عشق یعنی اوج ویرانی!

دلم رنج عجیبی می برد از دوریت ، اما
نجابت می کند مانند بانو های ایرانی!

تحمل کردن این راز از من زن نمی سازد
که روزی خسته خواهد شد دل از اندوه طولانی!

غمت را می خورد هر شب دل نازک تر از شیشه
تو سنگی را نمی خواهی کنار شیشه بنشانی!

مرا باور کنی ، شاید ، به راه عشق برگردم
نه از این دست باورهای مردم در مسلمانی!

عزیزم دوستت دارم ، غم این جمله را دیدی؟
تفاوت دارد این سیلاب با شب های بارانی

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

25 Oct, 06:50


نگاهم غرق خواهش ها ، نیازم را نمیدیدی
دلم خسته، ولی‌ عاشق، تو حِسّم را نفهمیدی

ڪنارت خیره ماندم من ... به امّید نگاه تو
ولی بر چشم محتاجم تو لبخندی نبخشیدی

لباس گرم عشقم را به روی شانه پیچیدی
تو یڪبارم شبیه من در این سرما نلرزیدی

میان لشڪر دشمن به‌ جایت زخم میخوردم
در این پیڪار ویرانگر ڪنار من نجنگیدی...

شدم افسرده‌ای تنها ڪه از شادی گریزانَست
همان مَردی ڪه حالش را نمیدیدی،نپرسیدی

ندارم شڪوه‌ای زیرا بهای عشق سنگین است
اگرچه مثل من هرگز، تو با گریه نخوابیدی

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

25 Oct, 06:49


دست و دل تنگ و جهان تنگ، خدایا چه کنم؟
من و یک حوصله ی تنگ، به اینها چه کنم؟

سنگ بر سینه زنم، شیشه ی دل می شکند
نزنم، شوق چنین کرده تقاضا، چه کنم؟

در ره عشق اگر بار علایق، همه را
بفکنم، با گهر آبله ی پا چه کنم؟

ماتم بال و پر ریخته ام بس باشد
خویش را تنگ دل از دیدن صحرا چه کنم؟

درد بی دردی، چون باز دوا می طلبد
دردهای کهن خویش مداوا، چه کنم؟

من که چون گرد، بهر جا که نشینم، خوارم
جنگ با صدرنشینان، به سر جا، چه کنم؟

گله از چرخ بود تیر فکندن به سپهر
چون به جائی نرسد شکوه ی بیجا، چه کنم؟

خار بی گل شده هر جا گل بی خاری بود
گر نبندم ز جهان چشم تماشا، چه کنم؟

کنج تنهائی ام از گور، درش بسته ترست
عزلتم گر ندهد شهرت عنقا، چه کنم؟

سر و برگ جدلم نیست چو با خلق، "کلیم"
نکنم گر به بد و نیک مدارا، چه کنم؟

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

25 Oct, 06:49


گر من ز محبتت بمیرم
دامن به قیامتت بگیرم

از دنیی و آخرت گزیر است
وز صحبت دوست ناگزیرم

ای مرهمِ ریشِ دردمندان
درمان دگر نمی‌پذیرم

آن کس که به‌جز تو کس ندارد
در هر دو جهان، من آن فقیرم

ای مُحتسب از جوان چه خواهی؟
من توبه نمی‌کنم که پیرم

یک روز کمان اَبروانش
می‌بوسم و گو بزن به تیرم

ای باد بهار عنبرین بوی
در پای لطافت تو میرم

چون می‌گذری به خاکِ شیراز
گو من به فلان زمین اسیرم

در خواب نمی‌روم که بی دوست
پهلو نه خوش است بر حریرم

ای مونسِ روزگار سعدی
رفتی و نرفتی از ضمیرم
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

25 Oct, 06:48


گر به خون دل میسر آب ونانی شد مرا
در مقام صبر این هم امتحانی شد مرا

عمر از پنجه گذشت و پنجه غم بر گلو
صبر را نازم شه صاحبقرانی شد مرا

طوطی و آینه دیدی ، شاعر وعزلت ببین
سایه دیوار حیرت همزبانی شد مرا

هر زمان ثابت شدم در سیر این صحرای کور
ریگ غلطانی درای کاروانی شد مرا

تا گلی از روزن طاق قفس بویم ز باغ
پله پله رنج ومحنت نردبانی شد مرا

در صف این گله بودم از تواضع بره ای
هر که در دست آمدش چوبی شبانی شد مرا

ای که می جویی مکان وحال و روزم را بناز
کوچه هر خانه بر دوشی نشانی شد مرا

روزگارا من حریفم هرچه پا پیچم شوی
غیرتی از قید وارستن توانی شد مرا

من به آب آبرو سبزم، بباران گو مبار
هر سرای دوستانم ، بوستانی شد مرا

ای که خود غرق سلاح جوری و ما بی سلاح
هر دعای نیمه شب تیر وکمانی شد مرا

در من از خورشید سوزان قیامت باک نیست
بال عنقای کرامت سایبانی شد مرا...
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

25 Oct, 06:48


آمادہ ام تا عشقمان ضرب المثل باشد
البتہ چشمانت اگر مرد عمل باشد

قد نگاهت ڪاش لبهایت بہ حرف آیند
تا عشق .. نہ ... اسطورہ حتے محتمل باشد

اینجا لب از لب وا ڪنے فرصت فراهم هست
تا بیت آخر صحبت از ماہ عسل باشد

بهمن بہ تن دارم تو با آغوش مردادیت
اردیبهشتم ڪن ڪہ اوضاع معتدل باشد

اینجا بگو .. اینجا .. همین مصرع ڪہ تا فردا
آوازہ مان پیچیدہ در بین الملل باشد

لب واڪنے لبهاے من ... استغفرالله... من
مے ترسم امشب حرفهایم مبتذل باشد

مے ترسم امشب واژہ ها هم عاشقت باشند
تصویر هر بیتم فقط بوس و بغل باشد

دارم شبیہ مادرم حوا ... نمے دانم
شاید براے عشقمان امروز" ازل" باشد

ڪم ڪم جنون مے گیرم از لبهاے خاموشت
اصلا" همین ها آخرین ضرب الاجل باشد

حرفے نزد شاید دلش راضے نبود اصلا"
ماہ عسل در ڪوچہ باغ این غزل باشد

دستے بہ در ڪوبید و دردے قلب ما را ..ڪاش
یا دست او یا دست بے روح اجل باشد
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

25 Oct, 06:47


نیم مستم کردی ای ساقی منه ساغر ز دست
یا مده می یا مرا چون چشم خود کن مست مست

کاش  دیگر   دست   من  گیری که  افتادم  ز پا
کاش  دست  از  ناز  برداری  که  من رفتم  ز دست

ای رقیب ار با  تو بعد از این نه آن  باشد که  بود
یا  از  این  پس  با من شیدا چنین باشد که هست

گر  بسوزد  خرمنم  گردون ،  شوم  خاک  درش
ور  رود  بر  باد  خاکم  در  رهش   خواهم  نشست

قدر   زر   زرگر   شناسد   قدر   گوهر  گوهری
قدر  گل   بلبل   بداند   قدر   می  را  می   پرست

چون کبوتر گرد  بام   منزلش  گشتن  چه  سود
آن  که  چون پروانه با جان رشته ی الفت  گسست

گِرد   سر   گَردیدنی   دارم   هوس   پروانه  وار
بر  پر  شوقم    زدند   این   نقش   از   روز   الست

خوب میدانی که من  از  جنس  این  مرغان  نیم
بال  و  پر  بگشایی  مرغی  را که دل در دام بست

زاهدا  ،  از  توبه  کم گو ،  با  غزل های  عماد
توبه ی یک روزه و صد ساله را خواهم شکست

🖤💔🖤



@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

25 Oct, 06:47


بیا  ای  ماهِ  نیکویم ، کجایی
         بتابان نور رخ سویم ، کجایی

تو را در‌  شام و صبحِ آشنایی
        ز مهر و ماه می جویم کجایی

سحر از باد سر سر عطر مویت
      زحسرت دم به دم بویم کجایی

بیا  مستم  نما  با نازِ  چشمان
          غزالِ   چشم   آهویم  کجایی

به تیرِ مژه  کردی سینه چاکم
         خدنگ‌ انداختی  سویم کجایی

صفائی نیست در خانه تو رفتی
        بیا‌ خوش چهره پهلویم کجایی

رخت لاله ، دهان  مانند  غنچه
        به خالی  کرده  جادویم کجایی

بیا بر شهر عشق ای مهربان یار
        گذاری  کن تو از  کویم  کجایی

ز عشقت  معنوی خوانَد ترانه..
       بیا  شعر و  غزل  گویم  کجایی
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

25 Oct, 06:45


طواف عشق میخواهے، بیا دل را زیارت ڪُن
شبیہ قطرہ ے باران، ڪمے امشب عبادت ڪُن

نظیرقطرہ ے باران، ببار و عاشقے بنما
بہ هربوسہ بہ خاك دل،توهم عرض ارادت ڪُن

بزن برهم تو قانون را،بشو بَردہ براے عشق
فقط یڪ شب شبیہ من،بہ عقل خود خیانت ڪُن

گمانم مزہ ے سجده،بُوَد شیرینتراز شیرین
بہ فرهاد دلت برگو،ڪمے امشب نجابت ڪُن

دل سجادہ بے تاب است،براے سجدہ هاے تو
درآغوش نمازِخود،خدایت را عیادت ڪُن

همانند غروبے ڪه،شبیہ رنگ پاییز است
توهم با رنگ رخسارت،بہ خورشیدش حسادت ڪُن

بسوزامشب ولے آرام،ڪہ پروانہ دمے خوابید
تو اے شمع سراپا عشق، دمے مشق لطافت کن...

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

25 Oct, 06:44


گفتم مگر به صبر فراموش من شوی
کی گفتم آفت خرد و هوش من شوی ؟

فریاد را به سینه شکستم که خوشترست
آگه به دردم از لب خاموش من شوی

سوزد تنم در آتش تب، ای خیال او
ترسم بسوزمت چو هماغوش من شوی

بنگر به شمع سوخته از شام تا به صبح
تا باخبر ز حال شب دوش من شوی

ای اشک ، نقش عشق وی از جان من بشوی
شاید ز راه لطف خطا پوش من شوی

می نوشمت، به عشق قسم، ای شرنگ غم
کز دست او اگر برسی ‌نوش من شوی

گر سر نهد به شانهٔ من آفتاب من
ای آفتاب ،‌جلوه گر از دوش من شوی

سیمین ز درد کرده فراموش خویش را
اما تو کی شود که فراموش من شوی ؟
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

25 Oct, 06:21


ایڪاش
ڪه آدم هادلتنگ

........نمی مردند....

#پست_ویژه


🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

25 Oct, 06:20


عاشقی یعنی کسی مثل تو زیبا نیست ،نه
در میان باغ گل، سروی که رعنا نیست ، نه

عاشقی یعنی سکوت لحظه ها با یاد تو
گر نباشی در قلب من هیچ غوغا نیست ،نه

عاشقی یعنی که دل دادی به مشتی خاطره
رفته و سهمت به جز اندوه و غم ها نیست،نه

عاشقی یعنی رها کردی ولی از دل نرفت
پیر کنعان هم شوی، این دل شکیبا نیست،نه

چون زلیخا چله ها باید نشست و دم نزد
جان عاشق خسته و فکر تقلا نیست ، نه

عاشق بیچاره تنها می شود در زندگی
در دلش جز یاد آن چشمان شهلا نیست،نه

شور و شوقی در دل تنها به پا گردد ز عشق
از غم و درد و بلا هم گه مبرا نیست ، نه

رود قلبش حسرت دریا شدن دارد ولی
در جهان مردگان ردی ز دریا نیست نه

عاشقی دردست و درمانش فقط چشمان او
جز برای او دگر در قلب تو جا نیست ، نه

عشق و عاشق را مکن معنا به جز اندوه و درد
عاشق سرگشته در فکر مداوا نیست ، نه

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

25 Oct, 06:19


نام توریخته ست شکر درترانه ام
بوی تو شور در غزل عاشقانه ام

از جمله داغ های جهان، داغت ای عزیز
آورده ابرهای جهان را به خانه ام

باور نمی کنم که تو باشی،عزیزمن
کوهی که آرمیده چنین روی شانه ام

باور نداشتم که غمِ نازنین تو
آشوب افکند به من و آشیانه ام

دریای دوردست که از یاد برده ای
نامِ مرا که دورترین رودخانه ام

دستی برآر و مثل اناری مرا بچین
ترسم که انتظار کند دانه دانه ام

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

25 Oct, 06:19


ای آرزوی جان و دلــم ز آرزوی تو
بیمار گشته به نشود جز به بوی تو

باری، بپــــرس حال دل ناتوان من
بنگـــر: چگونه می‌تپد از آرزوی تو؟

از آرزوی روی تـــو جانم به لب رسید
بنمای رخ، که جان بدهم پیش روی تو

حال دل ضعیف چنیــن زار کی شدی؟
گــر یافتی نسیم گلستان کوی تو

در راه جست و جـــوی تو هر جانبی دوید
در ره بماند و راه نیاورد ســوی تــو

از لطف تو سزد که کنون دست گیریش
چــــون بازمانده، گمشده در جست و جوی تو
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

25 Oct, 06:18


چون بیابان خسته ام از این به ظاهر زیستن
نیستن، باری شرف دارد به بایر زیستن

فرق بودن یا نبودن، گاه در پیمودن است
باد امکانی ندارد از مسافر زیستن

جمع زیبا بودن و زیبا سرودن ساده نیست
شعر گفتن ساده و سخت است شاعر زیستن

عصر خون، عصر جنون، عصر ز خود بیگانگی
نه، گریزی نیست شاعر از معاصر زیستن

من غمم، آری، مرا با خود رها کن، در تو نیست
طاقت حتی شبی با غم مجاور زیستن
🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

25 Oct, 06:12


اگه حتی بین ما فاصله یک نفسه
نفس منو بگیر...
برای یکی شدن اگه مرگ من بسه
نفس منو بگیر..

🖤💔🖤


@roya5445

عشاق به معشوق نرسیده💔

25 Oct, 06:12


آهنگ جدید امین حبیبی - گنج

🖤💔🖤


@roya5445