رضا منصوری @rmansouri_ir Channel on Telegram

رضا منصوری

@rmansouri_ir


کانال شخصی رضا منصوری
ارتباط با کانال از طریق
@rmansouri_admin
وبگاه
www.rmansouri.ir
Twitter: @rmansouri_ir

رضا منصوری (Persian)

با خوش آمدید به کانال شخصی رضا منصوری! این کانال برای ارتباط با طرفداران و دنبال‌کنندگان عزیز رضا منصوری ایجاد شده است. در اینجا شما می‌توانید از آخرین اخبار، تحلیل‌ها، و مطالب جذاب و کاربردی از رضا منصوری با خبر شوید. با دنبال کردن کانال ما، از فرصت‌های بی‌نظیری برای به دست آوردن اطلاعات ارزشمند بهره‌مند خواهید شد. برای ارتباط مستقیم با ما و ارسال نظرات، ایده‌ها، و پیشنهادات خود می‌توانید با @rmansouri_admin در تماس باشید. همچنین می‌توانید وبگاه ما را به آدرس www.rmansouri.ir مشاهده کنید. همچنین ما را در توییتر نیز دنبال کنید: @rmansouri_ir. پس از دنبال کردن کانال رضا منصوری، دیگر اخبار و مطالب مهم او را از دست نخواهید داد. پیوسته با ما همراه باشید تا از محتوای فوق‌العاده این کانال لذت ببرید!

رضا منصوری

21 Feb, 06:47


پروژه بیرونی- فرهنگان
پاکیزگی۴۰ - «راحَلّ» نه سولیوشن
✍️ رضا منصوری
جمعه ۳ اسفند ۱۴۰۳

https://tidycontent.farhangan.ir/Post/20073/«راحَلّ»-نه-سولیوشن

این کلمه کاربرد دیگری هم دارد که به جواب نزدیک است اما ذائقهء فارسی زبان این برابرنهاده را نمی‌پذیرد.


واژهء solution در انگلیسی معمولا راهِ حل ترجمه می‌شود. در ریاضی هم، هرگاه نتیجهء مسئله‌ای منظور باشد از واژهء «جواب» استفاده می‌کنیم.

این کلمه کاربرد دیگری هم دارد که به جواب نزدیک است اما ذائقهء فارسی زبان این برابرنهاده را نمی‌پذیرد: راهی یا محصولی یا روشی برای رفع یک مشکل. این‌گونه است که کاربران به‌ویژه در مهندسی از همان کلمهء لاتین «سولیوشن» استفاده می‌کنند که ناجور است.

یک راحلّ برای رفع این پیچیدگی و تمایز زبانی همین ترکیب منحوت «راحل» است- با دو هجا کمتر از سولیوشن- که در آن «ه» حذف شده. امتحان کنید. جواب می‌دهد!

به زایائی زبان توجه کنیم.

رضا منصوری

14 Feb, 09:12


موتور توسعه علمی و نهادهای دفاعی
✍️ رضا منصوری
جمعه ۲۶ بهمن ۱۴۰۳

rmansouri.ir

مفهوم تغییر و ترادیسی (transformation) در جامعه‌شناسی روز اهمیت بسیار پیدا کرده، چه در سطح فرد، چه بنگاه، و چه کشور و جهان. اثرگذاری تغییر بر نهادهای مدرن اجتماعی شدید و فراگیر است. هیچ تغییری بی‌علت و خودبه‌خودی نیست؛ چه علت صریح و برنامه‌ریزی شده باشد چه ضمنی. جامعهء نوین بیش از هر چیز برای تغییر برنامه‌ریزی می‌کند، و از هر تغییر ضمنی- مرتبط با اجتماع یا طبیعت- با برنامه‌ریزی فرصت می‌آفریند. در این میان، نهاد علم و تأثیرش بر فناوری استثنا نیست. نهاد علم موتور اقتصاد و جهش صنعتی روبه‌روی ما در جهان است.

https://telegra.ph/موتور-توسعه-علمی-و-نهادهای-دفاعی-02-14

رضا منصوری

07 Feb, 08:59


پروژه بیرونی- فرهنگان
پاکیزگی- ۳۹ترجمهء اَعلام؟
✍️ رضا منصوری
جمعه ۱۹ بهمن ۱۴۰۳
https://tidycontent.farhangan.ir/Post/20072/ترجمهء-اَعلام؟

این متن را ببینید:
«سَری به کتابخانه زد و برخورد به مقاله‌ای از سال ۱۳۲۰ /۱۹۴۱ در مجلهٔ طب اطفال که در آن به خطر رادیو هشدار داده بود.»

ترجمه شده از زبان انگلیسی. متن فارسی روان است اما «استوار» نیست. مگر ما در سال ۱۳۲۰ / ۱۹۴۱ چنین مجله‌ای داشته‌ایم؟ عَلَم را که نمی‌شود این‌جور ترجمه کرد، مگر عَلَمی که در فارسی به‌هر دلیلی جا افتاده و پذیرفته باشد. مثلا «ایالات متحده آمریکا» یا «یونسکو» این‌گونه‌است و خواننده فارسی زبان هیچ مشکلی در درک این عَلَم ندارد. ترجمهء عَلَم متن- مانند هنوان یک نشریه علمی در این مورد- متن را نااستوار و مبهم می کند. اطلاعات درست منتقل نمی‌شود و خواننده متوجه موضوع نمی‌شود. باید از این نااستواری پرهیز کرد.
برای رفع این ابهام راه‌های مختلفی می‌شود برگزید بسته به شیوهء ناشر. توصیه:

«سَری به کتابخانه زد و برخورد به مقاله‌ای از سال ۱۳۲۰ / ۱۹۴۱ در The Journal of Pediatrics [مجلهٔ طب اطفال] که در آن به خطر رادیو هشدار داده بود.»

ترجمه را حالا استوار می‌بینید؟ این‌جا، قلاب [ ] به پرانتز ترجیح دارد. ترجمه داخل قلاب، بسته به صلاح‌دید، می‌تواند بیاید یا نیاید. موردهای مشابه بسیار است، گاهی هم خنده‌دار.

نمونه‌ای دیگر:
«ویراستاری تازه کار در مجلهء سلامتی مردان بودم.»

که بهتر است بشود
«ویراستاری تازه‌کار در مجلهء Men's Health [مجلهٔ سلامت مردان] بودم.»

رضا منصوری

31 Jan, 09:05


کیهان‌شناسی علم است: نگران فلسفه‌گران نباشیم

✍️ رضا منصوری
جمعه ۱۲ بهمن ۱۴۰۳


The Spectre of Underdetermination in Modern Cosmology
Pedro G. Ferreiraa, William J. Wolf, James Read
Astrophysics University of Oxford DWB Keble Road Oxford OX1 3RH United Kingdom
Faculty of Philosophy University of Oxford
arXiv: 2501.06095 v1

عنوان مقاله غلط‌انداز است: شبح ناتعَیّنی در کیهان‌شناسی مدرن. شروع می‌شود با بحث میان بوندی و ویثرو در دههء ۱۳۴۰/ ۱۹۶۰. زمانی که تازه- چند سال پس از کشف قیفاووسی‌های نوع دوم و نیز اثر موسباؤر- متوجه شدیم مرکز عالم نیستیم و نسبیت عام تنها ریاضی نیست بلکه توان درک کیهان را به‌ما می‌دهد. ویٍثرو کیهان‌شناسی را علم نمی‌دانست: «علم باید بری از سلیقه و باور دانشگر باشد؛» نمونهء دو مدل رایج در آن زمان را شاهد می‌آورد: مدل حالت پایا و نیز مدل مِهبانگ که بعدا به مدل استاندارد کیهان‌شناسی ارتقا یافت.
مقاله در ادامه گزاره‌هایی از فیلسوفان علم می‌آورد؛ عنوانی رایج که برای من گنگ است؛ مگر نه که نزدیک به دو قرن است که دیگر «فیلسوف طبیعت» نداریم. پس آنها را «فلسفه‌گر» می‌نامم، یعنی کسی که در رشتهء فلسفه در نهادی علمی شاغل است. این گزاره‌های فلسفه‌گران- اکراه دارم بگویم ایراد فلسفی که گزاره‌ای منسوخ است- از جنس همان ایراد ویثرو است و بی‌ربط به علم. مقاله چیزی اضافه نمی‌کند. نویسندگان با کاربرد بعضی اصطلاح‌های کیهان‌شاختی مانند مدل LAMBDA CDM و ماده تاریک و انرژی تاریک تداعی «ناتَعَیُّنی» در کیهان‌شناسی می‌کنند. کمی هم رویدادهایی تاریخی ذکر می‌کنند تا تداعی متنی مرتبط و معتبر در تاریخ علم بشود که البته بیشتر ذکر رویدادهای تاریخی است و کوچکترین ربطی به تاریخ اندیشه در علم ندارد. از نوع نوشته‌های آقای مهدی گلشنی که مضمون مبهمی دارد و معمولا آن‌را روش «قال یقول» می‌نامیم. البته، این تنها فلسفه‌گرهای نویسنده نیستند که از سازوکار اجتماع علمی و گفتمان علم در آن بی‌خبرند. تنها اخترفیزیک‌دان نویسنده، پدرو فِرِیرا، هم حرفی نزده که نشان از توجه وی داشته باشد.
نویسندگان در توهم معنای خودتعریف‌کرده‌ای از علم در ذهن‌شان گیرند. تَعَیُّن در علم معنی ندارد. هر انتزاعی از مفهوم علم که با روال رایج در اجتماع علمی سازگار نباشد از نوع توهم است که هنوز اکثر فلسفه‌گرهای علم در آن گرفتارند. مگر نه این است که مادهء تاریک و انرژی تاریک، چه در مفهوم و چه در موضوع، در کیهان‌شناسی خوش تعریف است؟ مادهء تاریک: ماده‌ای متعارف با انرژی و فشار مثبت (صفر) که اثر دینامیکی ان را رصد کرده‌ایم اما نمی شناسیم‌اش. و انرژی تاریک: ماده‌، یا پدیده‌ای با اثری شبه مادی، اما نامتعارف با انرژی مثبت و فشار منفی که اثر دینامیکی آن را رصد کرده‌ایم اما نمی‌شناسیم‌اش. بیش از این فلسفه‌گر باید تعجب کند از مفهوم «تکینگی» یا مهبانگ در مدل استاندارد کیهان‌شناسی؛ معنی‌اش در علم این است: چیزی که نمی‌فهمیم و مفهومی که اشتباه است! مگر نه که صفر و بی‌نهایت هر دو در فیزیک بی‌معنی است. فلسفه‌گر تعجب نکند از این‌که علم گاهی با فرض غلط پیش می‌رود. می‌دانیم که مفهوم تکینگی اولیه در آفرینش کیهان اشتباه است اما می‌پذیریم‌اش و درساش می‌دهیم تا معلوم شود کجای آن اشتباه است؛ یعنی چگونه می‌توان اشتباه را رفع کرد. این روش برای فلسفه‌گرْ غلط مطلق است. از همین رو درک علم برای فلسفه‌گران هنوز دور از دسترس‌شان است.
نویسندگان مقاله با این بدیهیات علم بیگانه‌اند. مصداق «خود گویی و خود خندی»‌اند؛ خودمقاله‌نویس‌اند. یاد آن وزیر قاجار افتادم که چاه‌کن ازش پرسید چرا این‌قدر چاه می‌کنی گفت: اگر برای من آب نداره برای تو که نان داره. حتی به ایراد خود بوندی در همان دههء ۴۰/۶۰ از کیهان‌شناسی نپرداخته‌اند: برخلاف هر بخش از فیزیک که قانون‌های آن عام است و مصداق‌های گوناگون برای آن در طبیعت دیده می‌شود، یک کیهان بیشتر در بررسی علم کیهان‌شناسی نداریم- خودش مصداق خودش است. شاید بسیار عالم داشته باشیم- بنا بر فرضیهء بَسالَم- اما هر چه هست کیهان است. این ایراد بوندی هنوز با پذیرش فرضیهء بسالَم پابرجا است. چه عالم برابر کیهان باشد چه یک کیهان از نوع بسالم داشته باشیم.
این مقاله مصداق کلاسی خوبی است برای بررسی غفلت فلسفه‌گران از علم و بیگانگی‌شان با درک این پدیدهء اجتماعی.

رضا منصوری

24 Jan, 08:28


مفاهیم و گزاره‌های علوم انسانی با نگاه تحولی
(تقریری بر مباحث مطرح شده در پژوهشکدهٔ تحول علوم انسانی دانشگاه شیراز)
سید محمد رضا تقوی
پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی، تهران، بهار ۱۴۰۳، ۳۵۹ صفحه.

✍️ رضا منصوری
جمعه ۵ بهمن ۱۴۰۳

rmansouri.ir

پژوهشگاهْ کتاب را به‌لطف برایم فرستاد. عنوان برانگیزاننده بود گرچه قدری عجیب. مشتاق بودم نتیجهء مباحث مطرح شده در دانشگاه شیراز را بدانم. فهرست مطالب را که دیدم عجیب بودنش شدت گرفت و به سمت نشانه‌هایی از توهم رفتم. بخشی را که خواندم متوجه شدم توهم عمیق است. آن‌گونه که گاهی گزاره‌ها یا واژه‌هایی مدرن‌نما به‌کار رفته، اما مضمون و محتوای مطالب- و لابد تصور و تفکر نویسنده، شرکت‌کنندگان در بحث‌ها، و نیز مسؤولان انتشار- از دوران سلجوقیان جلوتر نیامده؛ مانده در تاریخ‌اند و بی‌خبر از تحولات یک‌صد وپنجاه سالهء علوم انسانی در جهان. کتاب اصلا نقدپذیر نیست اما آموزنده‌است برای شناخت بهتر منسوخ بودن تفکری که متاسفانه بر دانشگاه‌های ما هم دارد حاکم می‌شود. چند نمونه از واژگان کتاب و گزاره‌های آن که عینا نقل می‌شود:

🔹 کتاب ۱۶ گفتار دارد و هر گفتار بین ۳ تا ۱۴ «تبیین». نمونه:
▪️ تبیین ۳ از گفتار اول: نسبت عالم غیب با انسان
▪️ تبیین ۸ از گفتار اول: مبادی علوم انسانی در زیست بوم ما باید مبتنی بر تجربه و عقل و وحی با مؤلفه‌های هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی و روش‌شناسی باشد
▪️ تبیین ۲ از گفتار دوم: نسبت علم حصولی و علم حضوری
▪️ تبیین ۷ از گفتار دوم: حس و عقل و قلب باید متقوم به هم تحلیل شوند
▪️ تبیین ۳ از گفتار سوم: وحدت و کثرت در دیدگاه اصالت امام
▪️ تبیین ۲ از گفتار پنجم: چیستی حرکت در منطق اصالت ولایت
▪️ تبیین ۱۲ از گفتار هشتم: ارتباط سه منطق فقاهت، علوم و اجرا با یکدیگر
▪️و ...

🔹 گزاره‌هایی نمونه برگرفته از متن کتاب
▪️ از ابتدای تبیین ۱۲ از گفتار هشتم، ص ۱۴۲:
پاسخ: هرچه منطق دقیق‌تر و جامع‌تر، ساری و جاری باشد، دامنهٔ حضور دین در جامعه بیشتر خواهد بود. محدودیت جریان دین در جامعه، بستگی تام به ظرفیت پذیرش جامعه دارد که آن نیز به ظرفیت عقلانیت و منطق عقلانیت جامعه است. نکته دیگر این‌که منطق‌های گذشته همگی می‌توانند زمینه‌ساز رشد نیاز جامعه برای دست‌یابی به منطق و ساخت مختار آن باشد. حتی رشد منطق در غرب نیز بسترهای رشد ادراک و فهم را در جوامع اسلامی ایجاد کرده است تا آن‌ها نیز بتوانند برای ایجاد توازن در عرصهٔ عقلانیت، به تولید مفاهیم پایهٔ منطقی بپردازند و منطق جدید را تولید کنند.
▪️ نمونه‌ای دیگرِ از تبیین ۱ گفتار ۱۲:
الف) علوم انسانی اسلامی واقعیت را اعم از واقعیت غیب و مشهود می‌داند، در صورتی‌که علوم انسانی رایج آن‌را در واقعیت مشهود خلاصه می‌کند؛ بنابراین، به‌ طور منطقی، توجه به عالم غیب و شهود قاعدتاً برای انسان تجربهء گسترده‌تری را به دنبال خواهد آورد تا توجه صرف به نشئه مادی حیات.

دیگر نه کلامی لازم است نه توانی هست برای تفصیل. حالا درک می‌کنم چطور بعضی همکاران که تخصصی بسیار جدی در موضوعی علمی دارند در آن دانشگاه افسرده شده‌اند. اما آن‌ها را نمی‌بخشم چطور توانسته‌اند در مورد این جهل یا شیادی سکوت کنند. در این سال‌ها چه می‌کردید؟ عجب جهل مرکبی دانشگاه را فراگرفته! باز هم سکوت؟ این‌گونه مفهوم دانشگاه را به لجن کشده‌اید؟ این‌گونه جوانان جویای علم و باهوش ما را به مسلخ می‌برید؟ نابودشان می‌کنید؟
برای نسل‌های بعد می‌نویسم: دردی که امروز با دیدن این مثلاکتاب از دانشگاهی مثلا‌معتبر در ایران کنونی، و شنیدن همزمان خبر هزینهء ۵۰۰ میلیارد دلاری برای هوش مصنوعی (دقت: ۲۰ درصد بیشتر از کل تولید ناخالص ملی ایران) در ایالات متحده، کشیدم آن چنان است که شما هم صد سال پس از امروز حس‌اش خواهید کرد! بدانید با چه دردی ساخته‌ایم!

رضا منصوری

20 Jan, 09:56


رویداد رشدیه، گپ و گفت پیرامون «علم و آینده‌اش»

رضا منصوری

(استاد بازنشستهٔ دانشگاه شریف)

پنج‌شنبه ۴ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۱۸

تهران، پاسداران، خیابان زمرد (ناطق نوری)، روبه‌روی دشتستان پنجم
فرهنگان پاسداران
تلفن هماهنگی: ۲۶۷۱۳۸۹۸-۰۲۱

رضا منصوری

17 Jan, 09:26


پروژه بیرونی- فرهنگان
پاکیزگی- ۳۷
اصل کمترین کنش در صنعت نشر
✍️ رضا منصوری
جمعه ۲۸ دی ۱۴۰۳

https://tidycontent.farhangan.ir/Post/20070/اصل-کمترین-کنش-در-صنعت-نشر

اصل بنیادی در تهیهء محتوای نوشتاری آن است که مخاطبِ کمترین زحمت را برای درک اطلاعات منتقل شده بکشد. این را اصل کمترین کنش در تولید محتوا می‌نامیم! این کنش معطوف به مخاطب است نه تهیه‌کنندهء محتوا. تهیه‌کننده- چه فرد چه جمع و چه شخصیت حقوقی- باید بیشترین زحمت را بکشد تا مخاطب کمترین کنش را برای درک آن لازم داشته باشد. توجه داشته باشید برای تهیهء کتاب یک یا چند نفر زحمت می‌کشند اما تعداد مخاطبان هزارها و گاهی صدها هزار نفر است. این یعنی صنعتی شدن تولید محتوا. انسان خردمند فراگرفتهْ رشد و توسعه هنگامی محقق می‌شود که زحمت از دوش صد‌ها هزار انسان برداشته شود و بر دوش تعدادی اندک گذاشته شود تا انرژی جامعه برای تأمین نیازِ فرایندِ توسعه آزاد شود. هدف ما در پروژهء بیرونی توجه به این اصل و کوشش در جهت صنعتی کردن تولید محتوا و ظرفیت‌سازی برای آن است!

رضا منصوری

10 Jan, 07:31


رسول جعفریان و مفهوم علم در دورهء اسلامی
به مناسبت رونمایی از کتاب
آفاق دانایی در سپهر تمدن اسلامی،
گفتگوی رسول جعفریان با حامد زارع، انتشارات روزنه. تهران- ۱۴۰۳

✍️ رضا منصوری
جمعه ۲۱ دی ۱۴۰۳

rmansouri.ir

رسول جعفریان، تربیت‌یافتهء حوزه، استاد تاریخ دانشگاه تهران، تنها کسی است که می‌شناسم در باب مفهوم علم در دورهء اسلامی پژوهیده است؛ بیشتر در دورهء طلایی اسلام و قدری هم در دورهء صفویه. گفتارهای او در باب نقش غالب خرافات در دوران اسلامی- که در این کتاب از ترکیب «شبه علم» برای آن یاد می‌کند- واکنش‌های شدید به‌همراه داشته، که در این دوران غلبهء اسلام سیاسی طبیعی است. من این گفتارها را ناشی از اشراف او به متون تاریخی می‌دانم که به‌قطع ارزش توجه دارد. پژوهش‌های او از جنس پژوهش‌های موردی مرسوم در تاریخ علم نیست که نشود آن را از جنس تاریخ اندیشه دانست؛ مطالعات او معمولا موردی است و همین کار او را برجسته و یگانه کرده.

https://telegra.ph/رسول-جعفریان-و-مفهوم-علم-در-دورهء-اسلامی-01-10

رضا منصوری

03 Jan, 08:15


بررسی مقالهء

On the roles of function and selection in evolving systems

Michael L. Wong, Carol E. Cleland , Daniel Arend Jr., Stuart Bartlett , H. James Cleaves II, Heather Demarest, Anirudh Prabhu, Jonathan I. Lunine , and Robert M. Hazen

PNAS 2023 Vol. 120 No. 43 e2310223120
https://doi.org/10.1073/pnas.2310223120

✍️ رضا منصوری
۱۴ دی ۱۴۰۳

نویسندگان مدعی قانونی جدید در علوم طبیعی هستند مبتنی بر مفهوم «اطلاعات کارکردی» (functional information) که قبلا معرفی شده. این قانون را فراگیرuniversal)) برای هر سامانهء پویا (evolving) در کیهان می‌دانند، چه در زیست‌شناسی، چه در سیاره‌شناسی، و چه در کیهان‌شناسی و اختر فیزیک و هسته‌زایی. صفت «evolving» را نمی‌شود در این بافتار برابر «فرگشتی» گرفت چون به سامانه‌هایی هم اطلاق شده که در آن‌ها با پدیده‌‌ای برامده (emergent) سروکار نداریم- اصلا «دشوار» هم نیستند چه رسد که پیچیده باشند تا در آن بشود انتظار برایش داشت. از طرف دیگر هم نمی‌شود آن‌ها را سامانه‌های دینامیکی نامید که در فیزیک به معنایی دیگر به‌کار می‌رود. پس از این اخطار مفهومی، می‌پردازم به نقدم از چند جهت مختلف.
۱. گزاره‌های اشتباه یا مبهم مقاله گزاره‌های پر شمار در بردارد که الزاما درست نیست. از جمله قوانین فیزیک را برای توضیح پدیده‌ها در کیهان‌شناسی، اخترفیزیک، و سیاره‌شناسی و هسته‌زایی ناکارامد می‌داند که درست نیست. تصور نویسندگان از کیهان همان تصور سادهء سه بعدی ترمودیناکی است. تعجب می‌کنند که چطور در کیهان ساختار ایجاد می‌شود که به معنی کاهش انتروپی و افزایش اطلاعات یا به قول نویسندگان افزایش پیچیدگی است. متوجه نیستند که عالم با هندسهء چهاربعدی‌اش در چارچوب ترمودینامیک سامانه‌ای بسته است؛ «بیرون» ندارد که سامانه‌ای باز بشود تلقی‌اش کرد؛ اشتباهی که در کیهان‌شناسی نانسبیتی شایع است. پس هر تغییری در انتروپی زیرسامانه‌های داخل عالم به معنی تغییری متقابل در محیط ساختار است تا انتروپی کل صفر (ثابت) بماند. برخلاف ادعای نویسندگان، در هیچ جایی در فیزیک که ادعا شده، و نویسندگان علاقه‌مندند برای آن قانونی جدید وضع کنند، نیازی به قانونی از نوعی که مطرح شده نیست.
۲. نویسندگان «طرح ایده» را با «بیان قانون» اشتباه گرفته‌اند. گلمهء «قانون» در طبیعت کمابیش بر مفهومی تاریخی اطلاق می‌شود. اما می‌دانیم که کار ما در علوم طبیعی «مدل‌سازی» است به این معنی: ابداع تعدادی مفهوم با تعریف عملیاتی، تعریف نمادهای ریاضی مرتبط با مفهوم‌ها از مجموعه موجودات ریاضی (نرده‌ای، بردار، تانسور، یا اسپینور)، و بیان رابطه‌ای ریاضی میان آن‌ها، همراه با ثابت‌هایی که طبیعت آن را مشخص می‌کند؛ چه الکترومغناطیس ماکسول باشد، چه هر مثلا «قانونی» مرتبط با الکترومغناطیس که رابطه‌ای ریاضی است مشتق از معادلات اصلی. با این شناخت از مدل، مفهوم قانون معنی دیگری پیدا می‌کند متفاوت از معنای تاریخی آن. پس، تا مفهوم‌ها عملیاتی تعریف نشود، رابطه‌ای ریاضی مبتنی بر آن برقرار نشود، و تا پاسخ هر پرسش را نشود با عدد بیان کرد نمی‌شود از قانونی جدید- بخوانید مدلی جدید برای درک پدیده‌هایی از طبیعت- صحبت کرد. نویسندگان کوشیده‌اند رابطه‌ای ریاضی برای مثلا قانون جدیدشان ابداع کنند اما کافی نیست چون مبتنی بر مفهوم‌هایی با تعریف عملیاتی نیست و پاسخی به پرسش‌هایی ممکن نمی‌دهد تا بشود چیزی پیش‌بینی کرد.
۳. ندیدن آینده، یا نداشتن پاسخ برای رخ‌دادی در آینده، ایرادِ دیگر ایدهء نویسندگان است. در مجموع، ایدهء نویسندگان، برگرفته از بخشی از روش‌های علوم زیستی، غایت‌گرا (teleological) است: یعنی بیان توضیحی پسینی برای رخ‌دادها بدون هیچ طرحی برای پیش‌بینی پدیده‌ای جدید. تمرکز آن‌ها بر پدیده‌هایی موجود یا شناخته در فیزیک است. آن جا که از علوم زیستی مثال می‌آورند نظری ندارم. بر زیست‌شناس است که بگوید آیا این ایده گامی رو به جلو در شناخت پدیده‌ای زیستی است یا نه. اما هیچ مثالی در فیزیک- چه کیهان‌شناسی باشد چه سیاره‌شناسی و هسته‌زایی و اختر فیزیک- ندارند که به ما اطلاعاتی بیش از آن چه می‌دانیم بدهد؛ هیچ توانی‌هم نشان نمی‌دهند از بیان رخ‌دادی در آینده. این ادعا که مفهومش (conceptualization) آن‌ها کمک به درک پدیده‌های اجتماعی هم می‌کند حرف بسیار گزافی است بی هیچ شاهد.
۴. جمع‌بندی این‌که شاید ایدهء نویسندگان بتواند به بخشی از علوم زیستی برای درک بهتر پدیده‌ها کمک کند اما هیچ چشم‌اندازی برای ادعای آن‌ها در کاربرد در علوم فیزیکی ندیدم.

رضا منصوری

27 Dec, 07:18


پروژه بیرونی- فرهنگان
پاکیزگی- ۳۶
ویرایش متن تألیفی
✍️ رضا منصوری
جمعه ۷ دی ۱۴۰۳

https://tidycontent.farhangan.ir

تألیف را نباید دست کم گرفت. تألیف از کسی پذیرفته است که در زمینهء مرتبط با موضوع متخصص باشد. از متخصص اما نباید انتظار داشت متنی مناسب برای نامتخصص بنویسد. اما نامتخصصان، به‌دلیل‌هایی گوناگون، علاقمندند یا لازم است در بارهء هر موضوع تخصصی کم یا زیاد بدانند. چگونه این نیاز جامعه برطرف شود؟
در صنعت نشر این وظیفه به عهدهء ویراستار برساخت (developmental editor) است؛ او به هر روش می‌کوشد در چارچوب سیاست بنگاه انتشاراتی این نیاز را برطرف کند. چند گام کلیدی در انجام این وظیفه:

• طرح موضوع با نویسندهء بالقوه یا بررسی پیش‌نویس کتابی که برای او ارسال شده.
• با فرض مشخص بودن مخاطب در سیاست‌های بنگاه، الزام‌های چنین کتابی با نویسنده بالقوه، یا نویسندهء کتاب ارسالی، مطرح می‌شود. ویراستار برساخت در گفتگو با چنین نویسنده‌ای بایدها و نبایدهای مُسوّده و منطق نوشتن را با جزییات مطرح می‌کند.
• ویراستار برساخت در طول تهیه یا باز نویسی کتاب تألیفی می‌کوشد متن را برای مخاطب مناسب‌ بسازد.

پس از آن است که این متن در اختیار بنگاه انتشاراتی قرار می‌گیرد تا در فرایند ویرایش قرار بگیرد: ویرایش علمی یا فنی در صورت نیاز، ویرایش واژگان، ویرایش شیوه، ویرایش جمله، مخاطب اول، و نمایه‌ساز. سپس، متن ویراسته آمادهء صفحه‌آرایی است برای قرارگرفتن در مراحل چاپ، چه کاغذی باشد چه دیجیتال و برخط.

رضا منصوری

20 Dec, 08:49


پول (یووال نوح هراری، نشر نون. تهران. ۱۳۹۸. متن: ۱۵۰ ص.)
✍️ رضا منصوری
جمعه ۳۰ آذر ۱۴۰۳

rmansouri.ir

کتاب این هفته به‌دستم رسید. با اشتیاق خواندم. گرچه ترجمه ناویراسته است و گاهی خواندنش دردناک. طبق معمول، ناشر لابد با نیت خیر، حوصلهٔ تهیهء متنی پاکیزه را نداشته. چون معمول این روزها است از این می‌گذرم.
اما کتاب:
• تنها ۳۰ ص مرتبط است با موضوع پول؛ یعنی ۲۰ درصد از متن. ۵۰ صفحه در باب سرمایه‌گرایی (سرمایه‌داری در متن) و لیبرال‌گرایی است، یعنی ۳۰ درصد از کل. بقیه ۵۰ درصد مرتبط است با تحولات هومص و نقش آن در آیندهء بشر.
• در بخش پول اطلاعات مناسبی آورده شده. به این اطلاعات با شک نگاه می‌کنم. چون می‌بینم از همه تمدن‌ها و اقوام کهن صحبت شده مگر ایرانیان. پس شک به اعتبار بقیه مطالب بی‌جا نیست. بخش سرمایه‌گرایی و لیبرا‌ل‌گرایی بسیار گذرا است و از جزییات تحول این دو مفهوم، به‌خصوص از تحولات فکری در ایالات متحده پس از جنگ جهانی دوم، خبری نیست.
• اما بخش اصلی- ۵۰ درصد متن کتاب- با عنوان «گسست بزرگ» ربط نخ‌نمایی به موضوع پول دارد. از تخصص نویسنده هم خارج است و بسیار عوام‌گرا با تخیلات ژول ورنی نوشته شده. پس، برای خوانندهء علاقه‌مند به تخیل جالب است. اما برای خوانندهء علاقه‌مند به تحلیل رخ‌دادهای مرتبط با هومص و آیندهء بشر حرف دندان‌گیری ندارد.

چند پرسش مرتبط با «گسست بزرگ» ناشی از تحولات فناوری و احتمال فناوری‌های براینده (emerging):
• هومص هوشمند هنوز آگاهی [مترجم از کلمه هوشیاری استفاده کرده که گمراه کننده است] ندارد. نویسنده آگاهی را به رشد هوشمندی پیوسته می‌داند که قطعی نیست. درست که هوشمندی درجاتی دارد پیوسته به هم اما هنوز مفهومی فردی است و مستقل از اجتماع. دلیلی نداریم که آگاهی پیوسته به هوشمندی باشد- به‌ویژه خصلتی وابسته به فرد و منفک از اجتماع انسانی. آگاهی فرد جز در «فرد وابسته به اجتماع» دیده نشده. از این رو لابد خصلتی است برایشی.
• موجودیت انسان هوشمند وابسته به انرژی و آفتاب (تابش خورشید) است که اجازه رشد نظم (کاهش انتروپی) به فعالیت فرد و اجتماع انسانی می‌دهد. جزییات را از فرگشت‌ها و جهش‌های زیستی می‌شناسیم. وجود منبع انرژی در تحول و فرگشت فکری (مِمِتیکی) در این موجود کربن‌پایه معمولا بدیهی انگاشته می‌شود. اما بسیار اساسی است و فرض اصلی در موجودیت انسان هوشمند و برایش آگاهی بوده. در پرداختن به هومص- موجود سیلیکون‌پایه- نمی‌شود این بداهت را فراموش کرد.
• هومص چه وقت به این بداهت- چشمه انرژی و چاه انتروپی آگاه خواهد شد. هومص منفرد چرا از انسان منفرد ممتاز باشد؟ چرا انتظار داریم هومص منفرد صاحب آگاهی بشود؟ هنوز بسیار فاصله داریم تا این‌که هومص‌ها توان برهم‌کنش و تصمیم‌گیری مشترک داشته باشند. وجود تعداد زیاد هومص، و تعبیه کردن توانایی مبادلهء اطلاعات، به معنی برهم‌کنش نیست. کورتانا (هومص مایکروسافت) را می‌شود تکثیر کرد اما این تکثیر «اجتماع» نمی‌آفریند؛ پس به سامانه‌ای پیچیده منجر نمی‌شود. در سامانه‌ای هم که پیچیده نباشد- مانند کورتاناها- پدیده‌ای «برنمی‌آید». یعنی هوشمندی یکایک هومص‌ها منجر به آگاهی نخواهد شد. کورتاناها هنوز در حد «خودکاران یاخته‌ای» (cellular automata) هم نیستند [نک کتابم ایران من۶، مبانی تفکر و طراحی مفهومی دانشگاه، فصل ۳.]، سامانهء دشوار (complicated) هم نیستند، چه رسد به این‌که شباهتی با سامانه‌های پیچیده داشته باشند؛ گوریده (wicked) که فعلا در وَهم هم نمی‌گنجد.
به هیچ یک از این نکته‌ها در این کتاب حتی اشاره نشده. پس خواننده مواظب باشد این نوشته را یک کتاب تحلیلی نداند و با آن همچون نوشته‌ای تخیلی بنگرد که بیشتر جذب بازار برای‌اش مهم بوده.

رضا منصوری

18 Dec, 16:15


ویژه‌برنامهٔ دانشکده فیزیک به مناسبت هفتهٔ پژوهش
کشف قانون جدید در فیزیک

با شرکت: ابراهیم آزادگان، حسام‌الدین ارفعی، شاهین روحانی و رضا منصوری

گفتگو پیرامون مقالهٔ
On the roles of function and selection in evolving systems
https://www.pnas.org/doi/10.1073/pnas.2310223120

تاریخ: ۲ دی‌ماه ۱۴۰۳
ساعت: ۱۳:۳۰ تا ۱۵
مکان: تالار جناب، طبقهٔ منفی یک، دانشکدهٔ فیزیک

رضا منصوری

17 Dec, 17:10


رویداد رشدیه، گپ و گفت پیرامون «غذاهای سودمند و فراسودمند»
ترکیبات موثر جهت پیشگیری بیماری‌های خاص

دکتر زهرا امام‌جمعه

(استاد دانشگاه تهران و عضو فرهنگستان جهانی تواس)

پنج‌شنبه ۶ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۸

تهران، پاسداران، خیابان زمرد (ناطق نوری)، روبه‌روی دشتستان پنجم
فرهنگان پاسداران
تلفن هماهنگی: ۲۶۷۱۳۸۹۸-۰۲۱

رضا منصوری

13 Dec, 07:36


وقتْ وقت بیان نثر پاکیزه و دوری از شلختگی است
در باب نثر پاکیزه مراجعه کنید به وبگاه فرهنگان. هر دو هفته یک بار هم یادداشتی جدید می‌آید:
https://tidycontent.farhangan.ir


نامنظور و نامنتظر/نابیوس
Unintended/ unanticipated

✍️ رضا منصوری
جمعه ۲۳ آذر ۱۴۰۳

دو اصطلاح با خاستگاه علوم انسانی که بیش از هفتاد سال است ابداع شده ولی هنوز در متون فارسی از هم تفکیک نمی‌شود و معمولا هر دو را «ناخواسته» ترجمه می‌کنند که پوشانندهء واقعیت نیست. این دو اصطلاح در همه علوم هم وارد شده. نمونهء زیر از متن اصلی کتاب «حیات: آنچه با آن کرده‌ایم» است که ترجمه آن را بزودی انتشارات فرهنگان چاپ خواهد کرد:

Unintended effects might manifest because of unanticipated interactions between the antisense PG gene and other genes, or if insertion of the Agrobacterium plasmid (or plasmids, as use of the gene gun meant that many copies may have gone into the same genome) disrupted another gene’s function.

رضا منصوری

06 Dec, 10:42


اکبر اعتماد و نقش او در تحولات علم و آموزش عالی در نیمه دوم دههء ۴۰ و نیمه اول دههء پنجاه
✍️ رضا منصوری
جمعه ۱۶ آذر ۱۴۰۳

rmansouri.ir

به تفصیل در کتاب‌ها و نوشته‌هایم به موضوع تفکیک علم- بخوانید نهاد علم‌‌- از آموزش عالی پرداخته‌ام. کتاب اکبر اعتماد و مصاحبه شفاهی با او- که امیدوارم آن هم بزودی منتشر شود- نکته‌هایی بسیار شفاف مرتبط با این برداشت من از تاریخ روشن می‌کند.

https://telegra.ph/اکبر-اعتماد-و-نقش-او-در-تحولات-علم-و-آموزش-عالی-در-نیمه-دوم-دههء-۴۰-و-نیمه-اول-دههء-پنجاه-۱-12-06

رضا منصوری

01 Dec, 14:23


داستان تغییر الگوی آموزش عالی ایران از وضعیت نخبگانی و ملی‌گرایانه پیشین به الگوی جدید پشتیبان برنامه‌های عمرانی و سازندگی، که توسط نخبگان جوان ایرانی در دهه چهل ذیل انقلاب سفید و اندکی بعد انقلاب آموزشی پیش کشیده شد، داستانی است پر از رویداد و حادثه.
به واقع دهه‌های چهل و پنجاه، از جهات متعدد دهه‌های ورق خوردن تاریخ سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و آموزشی ایران و ایرانیان است.

دکتر اکبر اعتماد اولین معاون پژوهشی اولین وزارت علوم از آن سال‌ها داستان‌های بسیاری از ساختن‌ها و جدال‌ها و کوشش‌ها و توسعه دادن‌ها دارد.

در جلسه نقد و برسی کتاب "برنامه سازندگی و علوم؛ اکبر اعتماد" این داستان‌ها را می‌شنویم و درباره‌ نسبت گذشته و حال‌مان با آن‌ها سخن خواهیم گفت.
این جلسه با حضور
- دکتر عباس بازرگان
- دکتر رضا منصوری
- دکتر مقصود فراستخواه
- دکتر رضا ماحوزی
و
- دکتر محمدحسین یزدانی راد (مؤلف کتاب)
در تاریخ چهارشنبه ۱۴ آذرماه (از ساعت ۱۰ تا ۱۲)
در پژوهشگاه مطالعات فرهنگی و اجتماعی(سالن فارابی)
برگزار خواهد شد.
لینک شرکت بنحو غیرحضوری
b2n.ir/icscs

لینک کانال فلسفه دانشگاه
https://t.me/philosophyofuniversity

رضا منصوری

29 Nov, 08:52


ایران را دریابیم
✍️ رضا منصوری
جمعه ۹ آذر ۱۴۰۳

rmansouri.ir

تجربهء تاریخی ایران، و نیز تجربهء چهاردهه جمهوری اسلامی در ایران، نشان می‌دهد که برای حفظ کشور، و ایران فرهنگی، نمی‌شود سیاست‌کلی کشور را با تکیه بر مناسک به رفتارهایی کلیشه‌ای فروکاهید. ایران برای ماندگاری‌اش احتیاج دارد به راهی برای امکان شکوفایی مردم‌اش در گرو امنیت ملی در شرایط پر التهاب ژئوپلیتیک در منطقه و در جهان. این امکان فراهم نمی‌شود مگر در آرامش برای زندگی. این آرامش هم در گرو ثروت و قدرت کشور است. تحولات جوامع انسانی در یک‌صد سال اخیر به‌وضوح نشان می‌دهد این دو مهم محقق نمی‌شود مگر بر پایهء توجه به علم. شعار ما در ایران باید بشود «اول علم»؛ یعنی روش تفکر تحلیلی مدرن. پس از آن است که سیاست مطلق ما، باز هم بر مبنای تجربهء تاریخی ایران و نیز تحولات جهانی، باید تأکید بر صلح و مهر باشد، که ویژگی ایرانی است و وجه تمایز آن با بقیهء جهان: مهر به طبیعت جان‌دار و بی‌جان، چه انسان و چه طبیعت. از این سیاست است که به علم، و کاربردهایش در فناوری و در قدرت و در اقتصاد، جهت داده می‌شود. پس توصیه کنیم:
• حکمرانان از فروکاستن همه چیز به مناسک دست بردارند
• علم و توجه مطلق به آن سرلوحهء سیاست‌های کشوری باشد
• «اول علم» باید شعار رفتارهای سیاسی بشود. به اصطلاح امروزی، هیچ برنامه‌ای بدون پیوست «علم» شروع نشود
• در سیاست هم توجه به انسان ایرانی و شکوفایی‌اش محور باشد
• مهر و صلح مطلق در رفتار باانسان و طبیعت همواره درنظر گرفته‌شود
• قدرت و ثروت باید قیدِ مهر و صلح داشته باشد
سیاست صلح‌دوستی وجه تمایز ما ایرانیان است. قدرش بدانیم.

رضا منصوری

22 Nov, 08:30


نهادهای اجتماعی و نقش آن‌ها در مهاجرت/ فرار مغزها
و الگویی برای سیاست‌گذاری

✍️ رضا منصوری
جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳

rmansouri.ir

ارائه در سمینار بررسی آثار مهاجرت بر کسب و کارها، تهران، چهارشنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۳، معاونت بررسی‌های اقتصادی اتاق بازرگانی تهران و انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات.

https://telegra.ph/نهادهای-اجتماعی-و-نقش-آن‌ها-در-مهاجرت-فرار-مغزها-والگویی-برای-سیاست‌گذاری-11-22

رضا منصوری

15 Nov, 09:26


چند اصطلاح‌ ویراستاری و دبیری در صنعت نشر
✍️ رضا منصوری
جمعه ۲۵ آبان ۱۴۰۳

rmansouri.ir

واژهء ویرایش و مفهوم وابسته به آن از دههء چهل- بیش از ۶۰ سال پیش- وارد واژگان انتشارات ایران شد. صنعت نشر در این دورهء زمانی در جهان، و ایران نیز، بسیار رشد کرده و متنوع شده. همراه با این رشد و تنوع واژگان مرتبط هم گسترده شده و ده‌ها اصطلاح در این صنعت و نیز در صنایع نزدیک به آن و مرتبط با تولید محتوا ابداع و استاندارد شده که هیچ یک هنوز وارد صنعت نشر ایران نشده. گرچه انتشارات در ایران وارد تولید انبوه شده، تولید انبوه به‌خودی خود اما به معنی صنعت نیست مگر مفاهیم و استانداردهای آن در این تولید انبوه به‌کارگرفته شده باشد. از این رو، به‌زحمت بتوان تولید انبوه مواد مکتوب در ایران را، چه کاغذی چه دیجیتال، صنعت نامید.

https://telegra.ph/چند-اصطلاح‌-ویراستاری-و-دبیری-در-صنعت-نشر-11-15

رضا منصوری

08 Nov, 09:31


ستایش مذاکره با دشمن
برگی از تاریخ باستان

۲۲ مهر ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی

در تاریخ آمده است که بیشتر ممالک زمین به روزگار اسکندر، از او آسیب‌ها دیدند، گران.
مگر چین. و آن نبود مگر از رای روشن پادشاه چینیان.
او با مذاکره‌ای که با اسکندر کرد چین و مردمش را از گزند او رهاند.
این حکایت را اندرین جا نقل می‌کنم:

اسکندر پاسی از شب گذشته به چین رسید. دمی که برآمد دربان بدو گفت:
فرستاده پادشاه چین بر در است و بار می‌خواهد.
او را به درون آوردند.
بایستاد و گفت: چیزی که برای گفتن آن آمده‌ام برنمی‌تابد که دیگری نیز بشنود.
اسکندر حاضران را مرخص کرد و شمشیر آخته برگرفت و گفت: بگو هر چه می‌خواهی.

گفت: من پادشاه چینم، نه فرستاده او.
اسکندر گفت: چه شد که از جان باک نداشتی و به نزد من آمدی؟
گفت: چون ما را از پیش، دشمنی نبوده، و از کشتن من در اینجا بهره‌ای نخواهی برد.

اسکندر دانست که مردی بخرد است. پس گفت:
باج سه سال چین را می‌خواهم تا بروم.
گفت: بپذیرم. اما مردم من، مرا بکشند که چنین ثروتی به تو داده‌ام.
اسکندر گفت: اگر باج دو ساله بستانم چه شود؟
گفت: بهتر باشد و گشایش بیشتر.
اسکندر گفت: اگر به یک سوم درآمد سالانه تو بسنده کنم چه؟
بپذیرفت. و سپاس گزارد، و برفت.

بامداد که شد سپاهی گران از چینیان گرداگرد اسکندر را بگرفته بود. چنان که او و سپاهش از نابودی بترسیدند. اسکندر، شاه چین را بخواست و گفت: نیرنگ زدی؟
شاه چین گفت: نه. این سپاه را آوردم تا بدانی که اگر با تو بر صلح نهادم از ناتوانی من نبود.

اسکندر را خوش آمد و گفت: چون تو مردی هرگز خوار نشود و باج نپردازد. از گرفتن باج درگذشتم و می روم.
شاه چین گفت: زیان نخواهی دید.
اسکندر از چین بازگشت.
شاه چین دو برابر آنچه با او پیمان بسته بود برایش فرستاد.


تجارب الامم. مجلد یکم.
ابن مسکویه. ترجمه دکتر ابوالقاسم امامی.
نقل با اندکی تلخیص و تصرف از ص ۹۵ تا ۹۷.


چین تنها سرزمینی بود که از هجوم اسکندر ویران نشد. زیرا فرمانروای چین تا دیر نشده با آن جهانگشای مغربی وارد مذاکره شد.
این کمترین فایده مذاکره است با دشمن.

ایران ما هم جایگاه و ارجی بیش از آن دارد که هر ناکسانی آهنگ دست‌درازی به این سرزمین بکنند. 
میهن و مردمانش می‌ستایند آن کس را که با تدبیر نیکو شر جنگ را از سر میهن بگرداند. آن کس که دمی آرامش به این ملت برساند.
تاریخ هم از خردمند صلح‌جو یاد نیک خواهد کرد. چنان که یاد شاه قدیم چین به بزرگی و ستودگی بمانده

رضا منصوری

01 Nov, 08:09


فیزیک در ایران ۴۵ سال بعد
✍️ رضا منصوری
جمعه ۱۱ آبان ۱۴۰۳

rmansouri.ir

چکیده صحبت‌هایم در همایش فیزیک ۴۵ تبریز ۱۰ آبان ۱۴۰۳

https://telegra.ph/فیزیک-در-ایران-۴۵-سال-بعد-11-01

رضا منصوری

25 Oct, 07:03


✍️ رضا منصوری
جمعه ۴ آبان ۱۴۰۳

rmansouri.ir

بدیهی است اما ذهن تنبل ما، حتی کسی که دورهء کارشناسی ترجمه یا زبان انگلیسی را هم گذرانده، باز به‌اشتباه one را «یک» ترجمه می‌کند؛ و متنی تحویل می‌دهد ناپاکیزه و بی‌معنی. نمونه از یک ترجمه را در بخش «نثر پاکیزه» وبگاه فرهنگان ببینید:

https://tidycontent.farhangan.ir/Post/20065/one-برابر-«یک»-نیس

رضا منصوری

22 Oct, 11:01


رویداد رشدیه، گپ و گفت پیرامون «از مغز و روان چه می‌دانیم؟»

دکتر حسن عشایری

(استاد دانشگاه علوم پزشکی ایران، متخصص مغز و اعصاب و روان)

پنج‌شنبه ۳ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۸

تهران، پاسداران، خیابان زمرد (ناطق نوری)، روبه‌روی دشتستان پنجم، طبقه بالای فروشگاه سپه، فرهنگان پاسداران
تلفن هماهنگی: ۲۶۷۱۳۸۹۸-۰۲۱

رضا منصوری

18 Oct, 05:30


بزرگداشت حسین آخانی دانشگر ایرانی با درک مسئولیت اجتماعی که دانشگاه تهران اگر هنوز اعتباری دارد از عاشقانی همچون او است.

رضا منصوری

18 Oct, 05:30


شب حسین آخانی

با سخنرانی حوری سپهری، رضا منصوری، محمد فاضلی، عباس محمدی، محمد درویش و علی دهباشی


دوشنبه شانزدهم مهرماه ۱۴۰۳
خانۀ هنرمندان ایران - تالار استاد جلیل شهناز

رضا منصوری

18 Oct, 05:30


سخنان رضا منصوری در شب حسین آخانی

رضا منصوری

11 Oct, 07:41


✍️ رضا منصوری
جمعه ۲۰ مهر ۱۴۰۳

rmansouri.ir

مصداقی از تهاجم فرهنگی را می‌خواهید این هم یکی دیگر: در عرف دانشگاهی و در سمینارها به تبع درک ناقص‌مان از زبان و به‌خصوص زبان انگلیسی چگونه با دیگران- حتی همتایان صحبت می‌کنیم

You برابر «شما» نیست
استفادهء زبان انگلیسی از you برای توصیف عملی یا زدن مثال، روشی است برای اشاره به شخصی فرضی یا عام، نه لزوماً مخاطب؛ گوینده هم به‌نحوی خودش را از آن موضوع بیرون می‌کشد. در فارسی اما معمولاً گوینده با استفاده از «ما» خودش را هم داخل تجربه می‌کند و احساس همدلی و برابری بیشتری ایجاد می‌کند.
نمونه:
Thinking vs. feeling What’s the difference? It’s pretty obvious on the face of it: you feel with your fingers and you think with your brain. No, you do both with your brain.

ترجیح ما در فارسی استفاده از اول شخص است. پس بهتر است ترجمه شود:
تفکر در برابر احساس تفاوت کجاست؟ به‌نظر واضح است: با انگشتان‌ احساس و با مغز فکر می‌کنیم. اما نه، هر دو را مغز انجام می‌دهد.
یک‌بار دیگر بخوانید! بهتر نیست؟ تا این‌که نوشته شود «... شما با انگشتان احساس ... ». استثنا را که کنار بگذاریم، افراط در چسبیدن به معنای ظاهری کلمهء you، گفتار و نوشتار ما را زمخت می‌کند. این روزها در نوشتارها و سمینارها این زشتی بسیار رایج شده.

برای دیدن همین یادداشت و بسیاری دیگر نکات دیگر به پیوند زیر مراجعه کنید:

https://tidycontent.farhangan.ir/Category/20/پاکیزگی-محتوا-

رضا منصوری

04 Oct, 05:54


علم، شبه‌علم، و علم شِکَمی

✍️ رضا منصوری
جمعه ۱۳ مهر ۱۴۰۳

rmansouri.ir

در باب شبه علم به‌روشنی در کتابم «مبانی تفکر در علوم فیزیکی» نوشته‌ام. راوی گزاره‌های شبه‌علم معمولا از مفاهیم علمی استفاده می‌کند اما ارتباط میان آن‌ها معطوف به منطق شخصی او است نه منطق موجود در مدل‌های علمی. پیامدش گزاره‌هایی می‌شود که ناعلم است؛ در چارچوب منطق علمی نمی‌گنجد. تکلیف‌اش روشن است و در همه جای دنیا هم گروهی علاقمند دارد. چون درصد پیروان‌اش تعیین‌کننده نیست معمولا در حکمرانی‌ها بی‌تأثیر است.
اخیرا در ایران کسانی متوهم به علم از قعر به رو آورده شده‌اند- در حد رئیس دانشگاه- که با علم از ریشه مخالف‌اند و صحبت از علمی جدید می‌کنند. سِمَت و قدرت از حکمرانان دارند. می‌گویند علم نوین غربی-شرقی است و از اساس مغایر با حکمت ما است- دنبال علمی میانایی- نه شرقی نه غربی- اند. پاسخی ندارند برای این‌که پس در این ۱۴۰۰ سال دانشمندان مسلمان چه کردند. گاهی به ابن سینا و بیرونی افتخار می‌کنند و مدعی‌اند دانشمندان متأخر در این ۴۰۰ سال همه چیز را از اسلام دارند، گاهی مدعی‌‌اند هر آن‌چه در علم روز هست همه در قرآن و حدیث آمده؛ حرفی برای اثبات مدعی ندارند جز این‌که «پول و قدرت بدهید ما بهتر از علم روز ابداع می‌کنیم»؛ چند دههء بعد از انقلاب هم کافی نبوده. معلوم نیست چرا هر از گاهی کبک‌وار افتخار به قدرت برامده از موشک و پهپاد می‌کنند به‌این خیال که مردم متوجه نمی‌شوند پشت چه پنهان شده‌اند. کجای علم‌اش برامده از علم اسلامی است؟ البته که پرسش بی‌ربطی است. اصلا چرا این همه به‌دنبال علمی هستند که در اختیار دیگران است؟
تاکنون حوزویان مدعی نوع دیگری علم بودند. در خلوت خود مشغول، در سیاست درگیر، و از نعمات مالی مبتنی بر فناوری‌های روز- از جمله اکتشاف نفت- بهره‌مند. بی‌حاصل؛ مدافع ناموجودی به‌نام علم اسلامی. حواس‌شان هم نیست آن‌چه باید به‌دنبال‌اش باشند سیاست‌گذاری علم است نه روش و نتیجهء فعالیت علمی که مستقل از انسان و اعتقادش است.
ترکیب‌هایی از نوع علم اسلامی، و اخیرا علم حِکَمی، مطرح می‌کنند. یکی پشت مقدسات پنهان می‌شود و دیگری از واژگان مدرن هوش مصنوعی و فناوری‌ سود می‌برد و هرجا از منطق کم آورد باز هم پشت مقدسات می‌خزد. تا جایی که این حرکت در حوزه محصور باشد خود دانند، اما ورود آن به دانشگاه خیانت بزرگی به ایران، به فرهنگ ما، به اسلام، و به نسل بعدی است و بازی در زمین دشمنان ایران و فرهنگ ما است. پس به‌هیچ وجه نباید گذاشت جوانه بزند، حتی اگر قائم مقام فرهنگستان علوم هم- که البته در توسعهء علمی بعد از انقلاب نقشی نداشته.
این روزها از زبان «هنوز-رییسِ» دانشگاه مشهد شنیدم که خواستار علم حِکَمی است. انگار کشف بزرگی کرده و دستاورد مهم این دانشگاه است. متاسفانه فرهنگستان علوم ما هم از آن پشتیبانی کرده که این دیگر اوج ابتذال علم در ایران است. کسی که از جایگزینی علم حکمی صحبت می‌کند، پشت مقدسات هم سنگر می‌گیرد، شک نکنید در توهم مطلق است. در توهم دانایی است. نه علم را می‌شناسد نه سیاست‌گذاری علم را. به قول شعرامان پیاز را با زعفران اشتباه گرفته.
این دیگر شبه‌علم هم نیست. گزاره‌هایی مبتنی بر توهم است. به‌قدری مبتذل و از روی «باد شکم» است که هیچ واژهء تالارپذیری برای انتقال آن نتوانستم ابداع کنم مگر علم شکمی. حتی نتوانستم آن را گویه‌ای در چارچوب یاوه‌نوشت/ ادبیات یاوه (rant literature) مرتبط با علم دسته‌بندی کنم.
تا زمانی هم که حکمرانی در ایران از نوعی است که حکمت را به شکم فرومی‌کاهد نباید انتظار هماوردی با دیگرانی در دنیا داشت که سیاست‌شان شاید ضد انسانی باشد، حکمی نباشد، اما به‌قطع شکمی نیست؛ علم‌شان که حتما مبتنی بر فکر و تعقل است. سیاست‌شان لابد نشأت گرفته از خوی شکارگری است نه انسانیت و حکمت ایرانی.
با علم شوخی نکنیم. نشستن در مقامی علمی علم نمی‌آورد. به آیندهء ایران و نسل‌های بعدی خیانت نکنیم. هر چه زودتر این رييس‌لقب که آبروی چند ده‌سالهء دلسوزان علم در ایران را برده‌ برکنار شود.

رضا منصوری

27 Sep, 19:26


🎋کارزاری برای نجات محیط‌زیست همه ایرانیان 🎋
✌️برای امضا بر روی لینک زیر کلیک کنید
https://www.karzar.net/143760
✌️با تشکر از همه‌ی هموطنان امضا کننده ، این کارزار را اطلاع‌رسانی کنید و با هم ميهنان باشتراک نهید و از آنها برای جمع‌آوری امضا کمک بگیرید ✌️
#برای_محیط‌زیست_ایران
#برای_ایران

رضا منصوری

27 Sep, 07:25


وقتْ وقت بیان نثر پاکیزه و دوری از شلختگی است

✍️ رضا منصوری
جمعه ۶ مهر ۱۴۰۳

rmansouri.ir

در باب نثر پاکیزه مراجعه کنید به وبگاه فرهنگان. هر دو هفته یک بار هم یادداشتی جدید خواهد آمد:
https://tidycontent.farhangan.ir
دو نمونه که در سال گذشته در این وبگاه آمده. در باب کاربرد زشت «به‌مثابه» و مشابه آن در برابر as در انگلیسی. ببینید:

پروژه بیرونی- فرهنگان
پاکیزگی ۲۰ – ۱۹ مهر ۱۴۰۲
as | به‌عنوان؟

کلمه به کلمه ترجمه نکنیم. به‌خودمان جرأت بدهیم متن اصلی را درک کنیم و در قالب نحو فارسی بریزیم.
بدون فکر کلمه انگلیسی as را به «به عنوان» ترجمه نکنیم. این برابرنهاده ناشی از پذیرش نحو زبان انگلیسی است. فارسی این را نمی‌پسندد. نمونه:
Energy is defined as the ability to do work.
ترجمه شده است به «انرژي تعریف می‌شود به عنوان توانایی انجام کار».
در فارسی اما می‌گوییم «تعریف انرزیْ توان انجام کار است». حتی می‌شود گفت «انرژیْ توان انجام کار است». گرچه بعضی اصرار دارند در چنین جایی تنها «انجام» نگوییم بلکه بگوییم «انجام دادن».
نمونه‌ای دیگر:
Capybaras, large rodents native to Central and South America, are also increasingly popular as pets.
ترجمه شده است به
«برگچه‌خوار، جوندهء بزرگ بومی امریکای مرکزی و جنوبی، نیز به عنوان حیوان خانگی بسیار محبوبیت دارد.»
در فارسی اما می‌گوییم «برگچه‌خوار، جوندهء بزرگ بومی امریکای مرکزی و جنوبی، نیز حیوان خانگی پرطرفداری است».
ترجمهء درست در گرو درک مطلب و دور شدن از نحو زبان مبدأ است و هر چه نزدیک‌تر شدن به نحو زبان مقصد.

و نیز

پروژه بیرونی- فرهنگان
پاکیزگی ۲۲ – ۱ آبان ۱۴۰۲
منِ بَهمان

چرا بگوییم
من به عنوان معلم در برابر دانش‌آموزانم مسئولم.
من به عنوان مادر نگران آینده فرزندانم هستم.
یکی از وظایف من به عنوان دربانْ نگهبانیِ ساختمان است.
من به عنوان مدیر مدرسه از دانش‌آموزان می‌خواهم به قانون وفادار باشند.

براستی چرا بگوییم؟ وقتی می‌توانیم بگوییم
منِ معلم دربرابر دانش‌آموزانم مسئولم.
منِ مادر نگران آیندهء فرزندانم هستم.
یک از وظایف منِ دربانْ نگهبانی ساختمان است.
منِ مدیر مدرسه از دانش‌آموزان می‌خواهم به قانون وفادار باشند.

ساخت “منِ بهمان”، سبک است و روان؛ با جان پیوند می‌گیرد و زبان را می‌برازد. این ساخت پیشینه‌ای کهن در زبان‌های ایرانی دارد؛ کاش بشود دوباره زنده‌اش کنیم و ساخت “به عنوانِ” را، که بی‌جان است و سنگین، کمرنگ.
گرچه، «منِ معلم» هم که ساخت سابقه‌دار و خوبی است اگر در استفاده از آن افراط شود این خطر هست که خودش کم کم کلیشه‌ شود. و نیز چند مورد نامناسب:
• منِ عضو سابق شورای شهر ...
• منِ فرمانده ستاد نیروی زمینی ...
• منِ نمایندهء تسخیری ...
شاید بشود در بعضی موردها از ساخت‌هایی مثل «در مقام»، «در جایگاه»، «در حکم» استفاده کرد. یادتان باشد: ساخت مکروهِ «به‌مثابه» به‌هیچ وجه توصیه نمی‌شود!

رضا منصوری

21 Sep, 19:15


رویداد رشدیه، گپ و گفت پیرامون «چه بر سر سرزمین‌مان می‌آید؟»

حسین آخانی (گیاه‌شناس، استاد دانشگاه تهران)

پنج‌شنبه ۵ مهر ۱۴۰۳، ساعت ۱۸

تهران، پاسداران، خیابان زمرد (ناطق نوری)، روبه‌روی دشتستان پنجم، طبقه بالای فروشگاه سپه، فرهنگان پاسداران
تلفن هماهنگی: ۲۶۷۱۳۸۹۸-۰۲۱

رضا منصوری

21 Sep, 19:05


✍️آقای دکتر پزشکیان در نیویورک با نس دیلی و ایلان ماسک دیدار کنید

محمدرضا اسلامی


جناب آقای دکتر پزشکیان
با سلام
هفته گذشته در خلیج سانفرانسیسکو نشستی درباره «کاربرد هوش مصنوعی در تولید محتوا» برگزار شد. خلاصه این نشست این بود که استفاده از هوش مصنوعی در تولید محتوا پدیده ای است که طی همین دو-سه سال اخیر رخ داده، ولی برگزارکنندگان این نشست تلاش کردند که در قالب سخنرانی برای نسل زد به آنها توضیح بدهند که هوش مصنوعی به تنهایی «باعث درآمدزایی پایدار» برایتان نمی شود بلکه برای خلق ثروت باید علاوه بر AI به جزئیات دیگری هم دقت کنید.
برگزار‌کننده این نشست، شرکت نس دیلی (NAS DAILY) بود و برایم جالب بود که بیش از هزار نفر از ایالتهای غربی آمریکا در این نشست شرکت کرده بودند تا نس‌دیلی را ببینند و از تجارب او استفاده کنند! واژه NAS در ابتدای نام این شرکت از کلمه «ناس» از عربی گرفته شده به معنی مردم.

انتخاب نام "نس دیلی" خوش‌سلیقگی بنیانگذار این شرکت است. یک پسر عرب فلسطینی که نامش نصَیِّر یاسین است استارت آپ زده بوده و سه حرف ابتدای اسمش (یعنی کلمه نصیر) در نوشتار انگلیسی NAS را برای استارت آپ‌اش انتخاب کرده، تا اشاره ای باشد به مفهوم بین الملل. مردمان. جوامع.

استارت‌آپ این پسر جوان موفق شده و او اکنون 68 میلیون فالوئر در دنیا دارد (در مجموع شبکه های مجازی‌اش). گردش مالی شرکت نس‌دیلی سال گذشته 10 میلیون دلار بوده است.

جوانی یک لاقبا با یک دوربین و یک لپ تاپ، یک استارت آپ را راه اندازی کرده و الان صدای او در دنیا بیشتر از صدای فلان نماینده کنگره آمریکا شنیده می شود.

در میانه نشست و در هنگام ناهار به نس‌دیلی گفتم: تو تقریبا تمام کشورهای دنیا را رفته‌ای و درباره هر کشوری یک ویدئو ساخته‌ای. تو به دورترین نقطه جنوب رفته‌ای و درباره آن برنامه ساخته‌ای، ولی چرا به ایران نیامده‌ای؟ کشوری که تاریخ، موسیقی، ادبیات، شعر، فرش، معماری، هنر و... دارد؟
گفت: اگر به ایران بیایم دستگیر می شوم.
گفتم چرا؟ گفت: ما جزء اعرابی هستیم که در قسمت Arraba فلسطین بدنیا آمده ایم. لذا پاسپورت من اسرائیلی است. به محض ورود به کشورت دستگیر می شوم.
▪️▪️▪️

آقای دکتر پزشکیان
در سفر به نیویورک، وقت خود را فقط به دیدار با سیاستمداران سالخورده و مقامات حکومتی هدر ندهید. در دنیای امروز شخصیتهایِ اثرگذار فقط سیاستمدارانِ حکومتی نیستند. امور به سرعت تغییر کرده و ساختار جدیدی در جوامع بشری شکل گرفته است. در دنیای امروز صدای جوانان کارآفرین و صدای نسل جوانِ ایده‌پرداز بیشتر شنیده می شود. آنها موثرترند. با آنها دیدار کنید و با آنها گفتگو کنید. به مدیران برنامه‌ی سفرتان بگویید که برنامه دیدار شما با بنیانگذار مایکروسافت آقای بیل گیتس را تنظیم کنند. به آنها بگویید سال گذشته در همین روزها آقای کیشیدا نخست وزیر ژاپن با بیل گیتس دیدار کرد. در همین روزهای سال گذشته آقای اردوغان با ایلان ماسک دیدار کرد.(لینک+)

آقای کیشیدا فهمیده که دیدارش با بنیانگذار مایکروسافت چقدر برای ژاپن مهم است. آقای اردوغان فهمیده که در دنیای جدید، قدرت ایلان‌ماسک از قدرت بسیاری از رجال سیاسی کنگره آمریکا بیشتر است. اینها تغییرات دنیای جدید است. چرا دور برویم؟ در سال 2017 که هیات ایرانی به نیویورک آمدند در "دانشگاههای آمریکا" رویای پروژه استارلینک ایلان ماسک را مسخره می کردند. اما امروز استارلینک هزاران ماهوارۀ در گردش بر مدار زمین دارد. آنچه که در 2017 حتی در دانشگاه «نشدنی» می نمود، امروز شده است!

عمر دونالد ترامپ و جو بایدن و سایر سالخوردگانِ وادی سیاست گذشته، اما ایام بالندگیِ جوانان ایده‌پرداز در حوزه تکنولوژی تازه شروع شده است. فردای بشر متعلق به استارت‌آپها و شرکتهای فنآوری است.
برنامه سفر خود را طوری تنظیم کنید که با اینها (با «آینده!») دیدار و گفتگو داشته باشید. ایلان ماسک را به تهران دعوت کنید. نگذارید که فقط رقبایِ ایران با او سخن بگویند. خودتان مستقیم و بی‌‌واسطه با نس‌دیلی و بیل گیتس حرف بزنید. به مدیران سفرتان بگویید بن‌سلمان که به آمریکا رفت، مستقیما با زاگربرگ دیدار کرد. شما نیز با این نسل از جوانان دیدار کنید.

به آنها بگوئید ایران سرزمین شعر بوده و سرزمین موسیقی. بگویید سه‌تار ایرانی از مسیر راه ابریشم تا چین و ژاپن رفته بوده است. بگویید ذهن ایرانی خوشنویسی را بالنده کرده؛ بگویید درخشش برق ذهن حافظ شیراز، گوته آلمانی را شیفته و مسحور خود کرده بوده است. اینها را دعوت کنید تا به ایران امروز بیایند و با استارت‌آپهای ایرانی مستقیما دیدار کنند. از هوش مصنوعی با جوانان ایرانی سخن بگویند و «از جوانان ایرانی بشنوند». آقای دکتر پزشکیان! آینده را دریابید. جهان به سرعت در حال تغییر است. در نیویورک وقت خود را به دیدار با سیاستمداران سالخورده هدر ندهید.

https://t.me/solseghalam

رضا منصوری

20 Sep, 07:17


دانشگاه در ایران
✍️ رضا منصوری
جمعه ۳۰ شهریور ۱۴۰۳
برگزارشده در حلقه دیدگاه نو، محیط کلاب هاوس، بیست و پنجم فروردین ۱۴۰۳، یازدهم آپریل ۲۰۲۴

«دانشگاه ایرانی» مفهومی مبهم و نابه‌جا است. شرح و نظر من در باب نهاد علم در ایران را بشنوید!

https://www.youtube.com/watch?v=Bs2sHAsBtXg

رضا منصوری

13 Sep, 14:28


سلطان محمود مر ابوريحان (بيرونی) را گفت كه يا بوريحان اگر خواهی كه از من برخوردار باشی سخن بر مراد (سلطنت) من گوی نه بر سلطنت علم خويش!
«چهار مقاله عروضی سمرقندی»


وقتْ وقتِ بیانِ
مصداق‌های
سندرم دورهء نقل برای زبان فارسی است

✍️ رضا منصوری
جمعه ۲۳ شهریور ۱۴۰۳

rmansouri.ir

سال‌ها است در باب سیاست‌گذاری علم نوشته‌ام. بیش از ۴۰ سال. اگر یادداشت‌های دوران دانشجویی را هم به‌حساب آورم ۶۰ سال. کمتر مصداق یا نکته‌ای است که اشاره‌ای نکرده باشم. اما در باب علاقه‌ام به‌زبان فارسی بسیار کمتر- مگر همان کتاب واژه‌گزینی در ایران و جهان. اکنون می‌بینم وقت‌است در باب زبان و به‌ویژه «فارسیِ اثرپذیرفته از ترجمهء بد» بنویسم؛ و نیز از مفهوم ویرایش که بسیار در ابهام مانده یا حتی اعوجاج معنی پیدا کرده. اعتراض به نظر و سبک نوشته‌هایم دیده‌ام؛ اما ندیده‌ام معترض دلیلی بر اعتراض‌اش بیاورد که در آن به دینامیکِ زبان و به سرعت لازم برای انتقال کم‌ابهام معنی توجه شده باشد. اگر باشد که بسیار هم خرسند می‌شوم. این نکته‌ها هم بیشتر مانند مصداق‌های سندرم دورهء نقل در علم و سیاست‌گذاری علم است، نه از جنس معماری اما شناخت بی‌ادبی ها در زبان.
زبان تفنن نیست؛ عین تفکر است. در نیم قرن گذشته بسیار نوشته‌ام- بیشتر هم به خاطر تمرین و علاقه به یادگیریِ در نوشتن. به‌وضوح دیده‌ام نوشتن در رشد تفکر هم بیداد می‌کند اگر در آن دقت شود و اگر تنها شعر نباشد که جایگاه کاملا متفاوتی دارد- برخلاف بسیار ایران‌دوستانِ سنتی که مثلا سعدی و مولانا و حافظ و فردوسی را متفکر و عالم می‌دانند و با این اتصاف قدرشان را کاهش می‌دهند. از هنگامی که در دوران دانشجویی چهار نیم‌سال درس فلسفه زبان از آدام شاف گرفتم و در سمینارهایش شرکت کردم دیدم و درکیدم که زبان تا چه اندازه پابه‌پای تفکر پیش می‌رود و یکی بی دیگری معلول است. زبان شلخته بی‌شک همراه است با تفکر شلخته.
حالا طوری شده که بسیار کم می‌توانم متنی ترجمه شده را بخوانم. چه بسیار کتاب‌ها که خریده‌ام، یا هدیه گرفته‌ام، و بعد از چند صفحه دورانداخته‌ام یا بخشیده‌ام، یا با اکراه خوانده‌ام چون مثل آینه شفاف بودند و ترجمه بودنشان بسیار واضح بود، بسیار پرغلط، بسیار بی‌تأمل. گرچه نادر ترجمه هم دیده‌ام که شاید بشود گفت بهتر از اصل بوده‌است. اما نمی‌توانم بیش از انگشتان دو دست نام ببرم از این نوع کتاب‌ها در میان بیش از هزار کتاب. خیلی بد است. شاید سلیقه‌ام افراطی شده اما نه، می‌بینم که با کمی زحمت و تأمل بیشتر چه زیبا می‌شود فارسی نوشت و چه روان و چه استوار: نثر پاکیزه.
ازاین پس می‌کوشم دست کم دوهفته یک بار یادداشتم مصداقی از این شلختگی‌ها باشد که بهتر است پرهیز شود.

رضا منصوری

06 Sep, 08:04


ایران را به‌جا آوریم:
تا ضعف‌اش نشناسیم به جا آورده نمی‌شود!

✍️ رضا منصوری
جمعه ۱۶ شهریور ۱۴۰۳

rmansouri.ir

ایران را نمی‌شود «به‌جا آورد» و برای آینده‌اش روشی مبتنی بر دانایی ارائه داد مگر مؤلفهء سرمایه در گسترهء وسیع‌تری بررسی شود (نه تنها ثروت) و ما مسلح شویم به داناییِ ناشی از این گسترش معنا و نیز در هم‌تنیدگی آن با دو مؤلفهء بسیار مهم قدرت و علم.

https://telegra.ph/ایران-را-به‌جا-آوریم-تا-ضعف‌اش-نشناسیم-به-جا-آورده-نمی‌شود-09-06

رضا منصوری

30 Aug, 07:55


کتاب و وضعیت منحصر به‌فرد ایران- ویراست دوم
✍️ رضا منصوری
جمعه ۹ شهریور ۱۴۰۳

rmansouri.ir

یادداشتی سه هفته پیش نوشتم در باب اهمیت شمار تعداد عنوان کتاب که سالانه در ایران منتشر می‌شود و مقایسهء آن با کشورهای صنعتی جهان؛ و نتیجه‌گیری کردم که ایران جزو سرامدان چاپ سالانهء عنوان کتاب در دنیا است. با توجه به شرایط اقتصادی، به‌ویژه فقیر شدن ایران در چند سال گذشته بنابر آمار بانک مرکزی خودمان و نیز احساس همگانی، از این رشد فرهنگی درخور ستایش تعجب کردم.

https://telegra.ph/کتاب-و-وضعیت-منحصر-به‌فرد-ایران--ویراست-دوم-08-30

رضا منصوری

23 Aug, 07:44


نیاز انسان ایرانی به چند تلنگر
✍️ رضا منصوری
جمعه ۲ شهریور ۱۴۰۳
(مضمون ارائهء من در گروه تلنگر، ۵ مرداد ۱۴۰۳)
فایل صوتی

rmansouri.ir

رضا منصوری

23 Aug, 07:37


نیاز انسان ایرانی به چند تلنگر
✍️ رضا منصوری
جمعه ۲ شهریور ۱۴۰۳
(مضمون ارائهء من در گروه تلنگر، ۵ مرداد ۱۴۰۳)

rmansouri.ir

اول بار در سال ۱۴۰۰ از مفهوم تلنگر در کتابم عبور از سندرم، بخش‌های ۵.۶ و ۳.۷، استفاده کردم. نوشتم که امر قدسی اَزَمان است، دینامیک ندارد، بی توجه است به مهارت‌های زندگی، از نوآوری به‌دور است و بدعت را حرام می‌دارد؛ نوشتم تلنگری لازم است تا به‌ویژگی‌های ایرانی بودن خود مانند «درافزایی» توجه کنیم تا نسل جدید برای زندگی با عزت و رفاه در دنیای جدید آماده شود. حالا از چند تلنگر عمده صحبت‌می‌کنم که لازم است تا از چنگ انحطاط مزمن شده به‌در‌آییم.
تلنگر اول از حق به اجماع گذشتن از پافشاری بر حق- حق مبتنی بر ذهنیت انسان‌ها- تا برسیم به درکِ اهمیت اجماع در زندگی مدنی. اگر بخواهیم به اهلیت ایرانی تنها یک معنی بدهیم همین است؛ که البته در این اواخر تمایل‌های طریقتی آن را کنار زده.
تلنگر دوم از ذهنیت به عینیت درامدن از چاه طبیعت، درامدن از گیروگور ذهنیت و توجه به عینیت، خروج از تمنای صرفِ ذهن به سمتِ خواستِ دیگران. ایجاد توان برای «وررفتن» و «گفتگو با طبیعت و با جامعه» وهرآنچه بیرون از ذهنیت ما است.
در این تلنگر دوم ضرافت‌هایی است که به آن اشاره می‌کنم:
• دوری از پذیرش سلسله مراتب در اجتماع: این‌که اصلاح همیشه از بالا است؛ پایین رعیت است و پیرو بالا. در این منش فکری توسعه و علم بی‌معنی می‌شود
• دو دیگر این‌که مفهوم آزادگی برامده از ذهنیت است، بر خلاف مفهوم آزادی که مرتبط با عینیت و پذیرش جامعه است
• سه‌دیگر این‌که در غلبهء ذهنیتْ بر رفتارمانْ جامعهء انسانی و پیچیدگی‌هایش بی‌معنی و از آن غفلت می‌شود؛ فردْ محور همه چیز است. در نتیجه از مدنیت، و از شناخت نوین ما از قوانین سامانه‌های گوریدهء اجتماعی، غفلت می‌شود.

شرح این ماجرا را در صحبت‌هایم و در بحث پس از آن در یوتیوب ببینید و بشنوید.

https://www.youtube.com/watch?v=hbnIED2Ko24

رضا منصوری

16 Aug, 18:37


رویداد رشدیه، گپ و گفت پیرامون «داستان کیهان»

نیما خسروی (کیهان‌شناس، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی و دانشگاه شریف)

پنج‌شنبه ۱ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۱۸

تهران، پاسداران، خیابان زمرد (ناطق نوری)، روبه‌روی دشتستان پنجم، طبقه بالای فروشگاه سپه، فرهنگان پاسداران
تلفن هماهنگی: ۲۶۷۱۳۸۹۸-۰۲۱

رضا منصوری

16 Aug, 07:57


وزیر و وزارت عتف- ۱۴۰۳
✍️ رضا منصوری
جمعه ۲۶ مرداد ۱۴۰۳
(مضمون مصاحبه‌ای با خبرگزاری مهر دوشنبه- ۲۲ مرداد ۱۴۰۳ که چاپ نشد)

rmansouri.ir

• شناخت مستقیمی از وزیر پیشنهادی علوم ندارم و از طریق رسانه‌ها با پیشینهء او آشنا شدم ولی این‌که یک حوزوی که صابون دانشگاه به تنش خورده وارد مدیریت وزارت عتف می‌شود پدیدهء درخور تأملی است. دیده‌ام افرادی که سال‌ها در دانشگاه بودند و بعد به حوزه رفتند پشیمان شدند؛ ولی ندیدم حوزویانی به دانشگاه بیایند (که نمونه آن نامزد پیشنهادی وزارت علوم است) جذب دانشگاه شوند اما پشیمان شوند.
• مدیریت وزارت عتف به تحصیلات فرد مرتبط نیست. این‌که وزیر علوم تحصیلات علوم انسانی، علوم پایه، مهندسی یا پزشکی داشته باشد نقشی در توان مدیریت‌اش بر این وزارت ندارد؛ گرچه در بعضی محافل دانشگاهی برله یا علیه این ادعا نظر می‌دهند. مثلاً عنوان می‌شود «تا به حال مهندسان یا علومی‌ها مدیریت کردند، چه گلی به سر جامعه زدند؟» ولی این بحث بی‌ربطی است. مرحوم شریعتمداری وزیر علوم اوایل انقلاب تحصیلات علوم انسانی داشت و شخص محترم و شریفی بود و یا مرحوم دکتر حسن حبیبی که دوست قدیمی بودیم، چه گلی به سری دانشگاه زدند که دیگران نزدند؟ بنابراین این بحث بی‌جاست. آینده وزارت علوم به مسائل دیگری بستگی دارد.
• فردی که وزیر علوم می‌شود باید چند ویژگی داشته باشد: علم را بشناسد، تفکیک علم از آموزش عالی را بداند، و جسارت انجام کار درست را داشته باشد. نمی‌دانم این ویژگی‌ها در ایشان هست یا نه، ولی تقریباً مطمئنم که وزیر پیشنهادی علم را نمی‌شناسد و برای علم در ایران کاری نخواهد کرد، و نخواهد توانست کرد به‌ویژه در شرایط کنونی. بنابراین هیچ انتظاری در این زمینه از او ندارم. تنها انتظارم این است در علم خرابکاری نکند؛ اما ممکن است برای آموزش عالی بتواند کار مثبتی انجام دهد. باید توجه داشته باشیم که علم و آموزش عالی در عرف مدیریت دولتی دو مفهوم متفاوت‌اند. دانشگاه در چند سال گذشته به‌ویژه در سه سال گذشته، ضررهای زیادی دیده و دچار مشکل شده. خسران بر علم بیش‌تر هم بوده. امیدوارم وزیر جدید توان جلوگیری از تخریب بیشتر را داشته باشد. برای این کار لازم است شجاعت کافی در برابر حلقه‌های قدرت فاسد داشته باشد. و این ربطی به رشته فرد ندارد.
• امیدوارم وزیر پیشنهادی این جسارت را داشته باشد که آن‌چه که درست می‌داند انجام دهد تا دانشگاهیان راضی باشند. اگر این ویژگی را داشته باشد، حداقل برای تحرک‌های آینده در علم ایران مجال تنفس ایجاد می‌کند. اما هیچ انتظاری ندارم تحولی در علم، حتی گامی کوچک، انجام شود. برای برداشتن گامی در توسعهء علمی باید شناختی از پدیده در سطح جهان داشت که وزیر پیشنهادی چنین تجربه‌ای ندارد. ولی باید توجه داشت که بسیاری از دانشگاهیان دیگر کشور نیز در این زمینه بی- یا کم-تجربه‌اند. ما ۸۰ هزار هیات علمی داریم، چه درصدی این تجربه را دارند؟ وزیر علوم کنونی که این تجربه را داشت بسیار کم‌جسارت بود و از بیرون مدیریت شد. نتیجه اینکه هم علم و هم آموزش عالی تخریب شد. بنابراین داشتن جسارت در انجام کارِ خوب وجه غالبی است که امیدوارم باشیم حاصل شود.

خلاصه این‌که علم در ایران باز هم بی‌متولی خواهند ماند. بازهم این به‌عهدهء دانشگرانی است که تصویر کلان از علم و آیندهء آن دارند، ایران را می‌شناسند، همراه با دغدغهء شخصی برای آینده. امیدوار باشیم کمی جلوی تخریب گرفته شود و از سرعت بازمانی ما از تحولات علمی جهان بکاهد.

رضا منصوری

09 Aug, 07:17


بخش از کتابم «عبور از سندرم دوره نقل- عصر آگاهی»
فصل ۶: اَزَمانیت و امر قدسی

✍️ رضا منصوری
جمعه ۱۹ مرداد ۱۴۰۳

rmansouri.ir

۳-۶. پیامد‌های منتظر اما نامنظور اَزَمانیت در امر قدسی
مخالفت با نوآوری یکی از پیامد‌های نامنظور امر قدسی است- منظور پیامبران و دین به‌خودی خود نیست- که باید انتظار داشت- منتظر است!
راه-رسیدن-به-خدا هدف غایی شریعت در امر قدسی است. گرچه گفته شده به‌تعداد انسان‌ها راه برای رسیدن به خدا هست اما این تعداد پرشمار سه گونهء کلی دارد: راه ابرار، اخیار، و شطار [رک بخش ۵-۱۱ از کتاب مبانی علم و طراحی مفهومی دانشگاه، همین‌جا، پاورقی ۵.]. زهد مشخصهء ابرار است و فرشته‌گونه بودنْ کمال مطلوب آن. فرشته‌ها اما اَزَمان‌اند. این تفکر قدسی مایل است انسان‌ها را به مانند فرشته‌ها به بهشت ببرد- به قول فروغی بسطامی که در بهشت نه سالی معین است و نه ماهی [تشکر از توفیق حیدرزاده!]. از این جهت ازمانیت را می‌پسندد. همین است که برای نخبگان سیاسی و فرهنگی امروز ما که ریشه در این سنت دارند زمان بی‌معنی است. همین‌طور هم ازمانیت ویژگی مفهوم انسان کامل اسلامی در این دیدگاه است.
اخیار اما به ‌دنبال جهاد‌اند و نیز مایل به‌خشونت در صورت لازم برای بهشتی کردن انسان‌ها. جهاد هم البته وقتی معنی دارد که دشمن باشد؛ این جهاد و تحرک ناشی از آن هم تبعی است، یعنی تابع وجود دشمن است که اگر نباشد جهادی در کار نخواهد بود. تا زمانی هم که دشمن خلاق است- بدعت-گذار است و نوآور- اخیار خود را مجبور می‌دانند به‌تقلید هم شده همپای آن‌ها قدرت کسب کنند. این کلنجار و تقلای جهادی تابع وجود غیر است و واداشته نه اصولی. اخیار دوست‌اش دارند چون با روحیهء جهادی سازگار است پس دشمن و وجودش انگیزش برای حرکت است؛ از این حیث این حرکت تبعی است و ثانویه، پس اصالت ندارد و پیرو غیر است؛ هر وقت دشمن نباشد اخیار از حرکت می‌ایستد و کمال مطلوبش لابد می‌شود همان بهشتی کردن انسان‌ها حتی به‌زور و خشونت [تناظر جالبی دیده می‌شود میان منش اخیار و تفکر ژرژ سورل که در کتابش «تفکراتی در بارهء خشونت» نوشته و به همین دلیل شوروی کمونیستی و ایتالیای فاشیست هر دو از او تقدیر کردند. رک کتاب آگاهی و جامعه، هنری استیوارت هیوز، ترجمه عزت الله فولادوند، فصل پنجم «ژرژ سورل در جستجوی واقعیت»، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، ۱۳۸۱.]. در نظر هم داشته باشیم که، همواره کسانی کافر به یک امر قدسی یافت می‌شود؛ پس اخیار با انگشت گذاشتن روی آن‌ها دشمن را تعریف می‌کنند. تکیه بر حدیث «السیف مُحلّل‌الذنوب» راه را در جمهوری اسلامی برای یافتن دشمن به هر قیمت- حتی خودکشی- به‌منظور نجات از گناهان باز کرده‌است [رک کتاب نزهة‌القلوب، حمدالله مستوفی، به‌کوشش محمد دبیر سیاقی، کتابخانه طهوری، تهران، ۱۳۳۶، ص بیست و یک از مقدمه.]؛ آنجا که یکی از اجداد مستوفی به‌جهت گناهانش از شیخ نورالدین گیلی علاج دفع گناهانش را خواست که شیخ ازو خواست غزا کند مگر شهید شود. او هم مغول را به‌بهانهء نشان دادن مالی پنهان در شهر به‌خانه خود آورد تا با مغولان غزا کند! نتیجه هم روشن است. نباید گذاشت این نوع خودکشی به نابودی ایران منجر شود!
شطار اما راه خداگونگی و عشق به انسان و طبیعت را در نظر دارد. این منش اما مطلوب شریعت نیست. همین است که ازمانیت را در امر قدسی پیامدی منتظر- به‌معنی انتظارپذیر- می‌کند گرچه منظور واضعان امر قدسی الزاماً این ایستایی و مانایی نیست.
منش پیکارجوی اخیار نتیجهء منتظر دیگری هم دارد. این گروه با تکیه بر قاعدهء نفی سبیل در فقه و تعمیم آن به هر فعالیت یا پدیدهء اجتماعی مجبور است عقب ماندگی تاریخی و ضعف فکری خود را با عدد و رقم‌های ساختگی جبران کند [رک بخش ۳ از فصل ۶ همین مجموعه.]. علاوه بر این، می‌کوشد افتخار و برجستگی جهانی هر ایرانی را، که رفتارش خارج از عرف تعریف شدهء اخیار است، نادیده بگیرد و اگر شد مخدوش و نابود کند. این را در پدیدهء میرزاخانی و شجریان دیدیم.

رضا منصوری

02 Aug, 05:32


کتاب و وضعیت منحصر به‌فرد ایران
✍️ رضا منصوری
جمعه ۱۲ مرداد ۱۴۰۳

rmansouri.ir

مگر ایرانیان متفاوت‌اند؟ چرا ایرانیان متفاوت‌اند؟ گزاره‌هایی مناقشه‌آمیز. اما گاهی شاخص‌ها یا رفتارهایی دیده شده که متفاوت بودن را برجسته می‌کند.

https://telegra.ph/کتاب-و-وضعیت-منحصر-به‌فرد-ایران-08-02

رضا منصوری

26 Jul, 06:10


رسالهء صناعیه از میرزا ابوالقاسم استرابادی میرفندرسکی
✍️ رضا منصوری
جمعه ۵ مرداد ۱۴۰۳

rmansouri.ir

میرفندرسکی از حکمای امامیهء عصر صفوی است و زادهء استراباد (۹۴۲- ۱۰۱۹/ ۱۵۶۳- ۱۶۴۰). کتاب او با نام رسالهء صناعیه در تعریف و امور پیشه‌ها منحصر به فرد است. این کتاب در باب صنایع است اما نه به معنی امروزی کلمهء صنعت بلکه، همان‌طور که خودش به‌صراحت بیان می‌کند (ص ۷۷ در همان سطر دوم از باب اول)، منظورش پیشه است به همین معنی امروزی‌اش در فارسی- گرچه آن را وسیع‌تر می‌گیرد. از دید من اهمیت کتاب بیشتر در همین است تا در موضوع صنعت در معنی امروزین‌اش که آن موقع نبود. خوب است همین جا یاداوری کنم- به نقل از مقالهء آقای شهرام پازوکی- که واژهء تکنولوژی در اروپا در سال ۹۹۴/ ۱۶۱۵ ابداع شد و به‌کار رفت؛ یعنی همان سال‌های فعالیت علمی میرفندرسکی. معادل فارسی آن فنّاوری را مرحوم احمد آرام در دههء ۳۰ ساخت اما کاربرد جدی آن به بعد از انقلاب برمی‌گردد. ابداع کلمهء ‌industry و کاربردش در معنای امروزی را هنوز نمی‌دانم!

https://telegra.ph/رسالهء-صناعیه-از-میرزا-ابوالقاسم-استرابادی-میرفندرسکی-07-26